ژئوشیمی

Major Geologist

کاربر فعال تالار موبایل ,
کاربر ممتاز
میشه یکی به من بگه "ممان" یعنی چی؟ مثل: ممان اینرسی زمین. یا ممان اینرسی. یا مثل: ممان زاویه ای منظوه شمسی.
پیشاپیش تشکر.
 

G E O L O G Y

متخصص تالار زمین
کاربر ممتاز

S H i M A

کاربر فعال تالار شیمی
کاربر ممتاز
میشه یکی به من بگه "ممان" یعنی چی؟ مثل: ممان اینرسی زمین. یا ممان اینرسی. یا مثل: ممان زاویه ای منظوه شمسی.
پیشاپیش تشکر.

اگر اشتباه نکنم واژه ممان یعنی حرکت آنی روی سطح.

ممان اینرسی زمین هم، القای ماده روی زمین هستش. مثل اینکه مقداری از ماده زمین در اثر چرخش از قطبها به

استوای اون منتقل شده و برآمدگی استوایی را بوجود آورده...

ممان اینرسی کلا یعنی وقتی یک جسمی مقابل چرخش از حالت طبیعی خودش، مقاومت میکنه، اون میزان رو

ممان اینرسی میگن.


در مورد تکانه (ممان) زاویه ای:


چیزهایی که می چرخند، چه مهاجر نشینی فضایی باشد یا استوانه ای که روی سطح شیب دار فرو می‌غلتد، یا بند بازی

که پشتک می زند؛ چرخان باقی می مانند تا چیزی آنها را متوقف کند.جسم چرخان دارای لختی چرخشی است.

تمام اجسام، لختی حرکت یا تکانه(حاصلضرب جرم و سرعت) دارند.این نوع تکانه تکانه خطی است.

همینطور؛ لختی چرخشی اجسام چرخان را تکانه زاویه ای می نامند. سیاره ای که به دور خورشید می گردد،سنگی که

در انتهای نخی می چرخد و الکترون های ریزی که دور هسته های اتم میگردند، همگی تکانه زاویه ای دارند. تکانه زاویه ای

به صورت حاصلضرب لختی دورانی و سرعت چرخش، تعریف می شود. تکانه زاویه ای، مانند تکانه خطی، برداری است که

هم جهت دارد و هم اندازه. درست همان طور که برای تغییر تکانه خطی جسم به نیرویی خالص نیاز داریم، برای تغییر تکانه

زاویه ای آن نیز گشتاور خالصی لازم است. می توان شکل چرخشی قانون اول نیوتن(قانون لختی) را به صورت زیر بیان کرد:


یک جسم یا دستگاهی از اجسام تکانه زاویه ای خود را حفظ می کند مگر آنکه گشتاور نیروی خارجی خالصی بر آن وارد شود.

منظومه شمسی ما دارای تکانه زاویه ای متعلق به خورشید، سیاره هایی با حرکت مداری چرخشی، و تعداد زیادی اجسام

کوچکتر است. تکانه زاویه ای فعلی منظومه شمسی همان تکانه زاویه ای سال های آینده خواهد بود . فقط گشتاور نیرویی از

خارج منظومه شمسی می تواند آن را تغییر دهد.در نبود این گشتاور نیرو، می گوییم تکانه زاویه ای منظومه شمسی پایسته

است.




در واقع، هر گاه ذره ای با تکانه خطی
، حول نقطه خاصی چرخش داشته باشد، تکانه زاویه ای (اندازه حرکت زاویه ای) به

این ذره نسبت داده می شود.



تکانه زاویه ای را با نماد
نمایش می دهند و به صورت زیر تعریف می شود






که در آن
، بردار مکان ذهر یا همان فاصله ذره از نقطه ایست که حول آن چرخش صورت می گیرد.



بر اساس معادله (1)، یکای SI تکانه زاویه ای برابر کیلوگرم متر مربع بر ثانیه (
) یعنی معادل با ژول-ثانیه (j.s) است.
 

REYMOND00

کاربر بیش فعال
میشه یکی به من بگه "ممان" یعنی چی؟ مثل: ممان اینرسی زمین. یا ممان اینرسی. یا مثل: ممان زاویه ای منظوه شمسی.
پیشاپیش تشکر.

دوستمون شیما خانم خیلی خوب توضیح دادن...
و فک کنم منظور شما تو ژئوشیمی باشه...که خورشید 2% ممان زاویه ای رو داره درحالی که 99/8 جرم منظومه رو خورشید تشکیل می ده....و سیارات 98%ممان زاویه ای رو تشکیل می دن درحالی که 0/2% جرم منظومه رو تشکیل می دن...
همونطور که بالاتر هم گفته تو کتاب(میسون)این مال نظریه لاپلاسه...که طبق اون سياره‌ها از يك ماده رقيق كه اطراف خورشيد اوليه، را فراگرفته و ابعاد آن از حدود ابعاد منظومه فعلي بيشتر بوده است، بوجود آمده‌اند بتدريج ماده رقيق ياد شده خنك و متراكم شده و در اثر تراكم سرعت گردش آن زياد شده است و پس از مدتي نيروي گريز از مركز كه به قسمت‌هاي بيروني توده اثر مي‌كرده، از نيروي جاذبه خورشيد بيشتر شده و در نتيجه كمربندهايي نظير آنچه كه امروز به دور زحل ديده مي‌شود بوجود آمده، و بعدها در اين كمربندها شكاف‌هايي بوجود آمده، و بتدريج سيارات بوجود آمده‌اند..
یعنی بر اثر نیروی گریز از مرکز سرد شدن...خب این گریز از مرکز تو مرکز یه چیز چرخان کمتره دیگه(مثلا خورشید)...اما هرچی به اطراف می ریم این گریز از مرکز بیشتر می شه(مثل همون مئاندرها که تو هر پیچ قسمت داخلی کم سرعت و ثابت(محل کانسارهای پلاسری آینده)و قسمت بیرونی پرسرعت)_(و مثل سیارات یا حلقه های زحل یا غبارات بین مریخ و مشتری) ...و به نظر خودم چیزی که تو کتاب نوشته(برای رد نظریه لاپلاس بوده و) خواسته بگه که این نیروی گریز از مرکز تو خورشید بیش از 2% نیست(حتی الان که اجرامی داره که به دورش می چرخن)پس چطور گریز از مرکزی بوجود اومده که بخواد اون ابرهای رقیق رو بوجود بیاره که سیارات آینده رو تشکیل بدن؟(یعنی با این ممان زاویه ای کم چطور تونسته این انرژی رو ایجاد کنه که اونهمه از فضا و اجرام رو دور خودش بچرخونه یا از خودش جدا کنه!)یعنی جسمی که اولش گریز از مرکزی نداشته چطور تونسته ابر از اجرام چرخان به دور خودش ایجاد کنه؟
من فک کنم یه چیز دیگه هم که برداشت می شه اینه که قطر خورشید 2% قطر منظومه شمسیه(تا بیرونی ترین قسمت)و نمی تونسته رو 98%بقیه ی منظومه اینقد اثر بذاره...
نمی دونم واضح بود یا نه اما برداشت من این بوده...حالا اگه تحقیق یا کار واجبه بپرسم برات...اگه نه که رفتم دانشگاه جوابو می گم:smile:
کاش زودتر سوالتونو دیده بودم...پریروز من با انجمن نجوم فرهنگسرای اشراق صحبت کردم...اگه می دونستم حتما می پرسیدم...
 
آخرین ویرایش:

REYMOND00

کاربر بیش فعال
یه سؤال دیگه. دمای بحرانی چیه؟

برای هر ماده دمایی است که در بالاتر از آن دما نمی‌توان آن را با افزایش فشار مایع کرد.از ویکی پدیا...
کلا به نظرم دماییه که در بیشتر از اون نمی شه گاز رو به مایع تبدیل کرد(که این عدد برای آب 374 هست که بیش از اون نمی تونیم بخار رو به آب تبدیل کنیم...
یه توضیح دیگه هم اینه:
در دماهای بالا، ذرات گاز انرژی جنبشی خیلی بالایی دارند. این انرژی در حدی بالاست که آنها به هیچ عنوان نمی توانند به مایع تبدیل شوند. بالاترین دمایی که در آن گاز و مایع می توانند با یکدیگر در تعادل باشند، به عنوان نقطه ی بحرانی شناخته می شود. فشاری که برای مایع کردن گاز در دمای بحرانی مورد نیاز است را فشار بحرانی می گوییم. اطلاعات مربوط به فشار و دمای بحرانی را در روی نمودار به عنوان نقطه ی بحرانی تعریف می کنیم. در دماهای بالاتر از نقطه ی بحرانی، ماده را به عنوان سیال فوق بحرانی یاsupercriticsl fluid نام گذاری می کنند. رفتار ماده در این حالت بسیار جالب است. یک سیال فوق بحرانی کشش سطحی نداشته و لزجت بسیار کمی دارد، در حالی که چگالی آن هنوز همان چگالی مایع بوده و حلال بسیار خوبی می باشد.

و یه توضیح دیگه:
سيال بحرانی ماده ای است که در دما و فشار معينی به نام نقاط بحرانی قرار دارد.نقطه بحرانی يک سيال بالاترين دمايی است که در آن هم مايع و هم بخار بتوانند در يک ظرف با همديگر موجود باشند.که اين وضعيت برای هر ماده خالص در دما و فشاری متفاوت با مواد ديگر پديد می آيد.که اين در نمودار فاز نقطه ای است که خط مايع-بخار به پايان می رسد.
تجربه روزمره خاصيت استثنايی نقطه بحرانی را نشان نمی دهد زيرا دمای اتاق خيلی بالاتر از دمای بحرانی هوا است.( دمای بحرانی نيتروژن ۱۴۷- درجه سانتيگراد است.) و همچنين خيلی پايين تر از دمای بحرانی آب است.( دمای بحرانی آب ۳۷۴ درجه سانتيگراد است.)
تصور کنيد يک ظرف دربسته را که با آب تا يک سوم آن پر شده است و در آن هوايی وجود ندارد گرما دهيم.آب مايع چون گرم می شود منبسط می شود اما مقداری از آن تبخير می شود و به بخار بالای مايع می پيوندد.چگالی مايع کاهش و چگالی بخار افزايش می يابد تا اين که در دمای بحرانی چگالی مايع و بخار با هم برابر می شود.در واقع مايع و بخار از تمام لحاظ غير قابل تشخيص می شوند و سطحی که مايع و بخار را از هم جدا می کند کم کم نا پديد می شود.

حالا شما بگو دمای بحرانی برای چه ماده ای مدنظرته؟
اگه تو پترو منظورته مثلا خط کوتکتیک تو فازدیاگرام های 3 تایی معنیی تو مایه های دمای بحرانی داره...یعنی ذوب یا تبلور در اون دما ادامه پیدا می کنه و ما هر دوماده نهایی و مذاب رو داریم تا برسیم به یوتکتیک
 
بالا