چه کسی اپل را گاز زده است ؟(بخش اول)

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قسمت اول :

رفتارهای خارق العاده استیو جابز همواره جهان را مبهوت خود کرده است. او نماد توسعه موفق و تصمیم گیری های بی نقص است. ابتدا یک عنوان خوب برای این مطلب خلق کردم و الان هم تصمیم دارم رازهای موفقیت و بزرگ شدن این سیب گاز زده را از زبان نزدیك‌ترین همكاران استیو جابز بازگو کنم .

جی الیوت، معاون ارشد سابق كمپانی اپل، در دوران فعالیت استیو جابز در سمت مدیرعامل این كمپانی از همكاران بسیار نزدیك او بود تا جایی كه بعضی‌ها او را به عنوان دست راست استیو یاد می‌كردند. می‌توان گفت هیچ كسی بهتر از او نمی‌تواند زندگی حرفه‌ای استیو جابز را به تصویر بكشد. او سال‌ها همراه استیو جابز در رشد اپل حضور داشته و تمام شیوه‌های رهبری خاص استیو را از نزدیك دیده است. جی‌الیوت تمام رازهای موفقیت او را به چشم دیده بود و می‌دانست چطور استیو جابز به یكی از موفق‌ترین آدم‌های دنیا تبدیل شد و خودش را در تاریخ فناوری جاودانه كرد. با سپاس فراوان از جی الیوت عزیز، به بازگویی این رازهای اسرار آمیز میپردازم:




  1. 1. جابز به دنبال جوانانی با فکر نامتعارف بود

استیو دنبال جوانان بیست‌و چندساله‌ای بود كه در فضای نسبتا خصمانه شركت ایده‌هایی كاملا تازه و بدیع بدهند، شركتی که به لطف خط تولید خود شكوفا شده بود. اما استیو آن را كهنه و نامربوط می‌دانست. او گوشه و كنار اپل و هر جایی را كه می‌توانست گشته بود تا كسانی را پیدا كند كه جسارت متفاوت بودن، نامتعارف بودن و عبور از مرزهای امکان را داشته باشند و این جوانان، راز موفقیت او بودند.

  1. 2. دزدان دریایی باشید به جای نیروی دریایی

در یک مراسم افتتاحیه، جوانان تی‌شرتی را به اعضای گروه مك می‌دادند كه رویش این جمله معروف نقش بسته بود: «دزدان دریایی به جای نیروی دریایی.» استیو این عبارت را سفارش داده‌ بود تا به افرادش انگیزه دهد. او می‌خواست با این روش به تقویت رشته الفت و همبستگی گروه و حمایت آنها از یكدیگر كمك كند و او موفق شد. در واقع چنین افتتاحیه‌هایی فرصتی بود تا افرادی كه روی جنبه‌های مختلف پروژه كار می‌كردند و كمتر یكدیگر را می‌دیدند، با هم ملاقات كنند، با هم اوقات بگذرانند و طی سه روزی که با هم بودند تمام دقایق بیداری خود را با هم بگذرانند، از غذا خوردن و تفریح گرفته تا جلسه‌های هم‌اندیشی. تا حس تعلق به یک پروژه مشترک در بین آنها تقویت شود.

  1. 3. جشن‌های خاص جابزی و تی‌شرت‌های معروف

اپل شركتی بود كه به هر بهانه‌ای جشن می‌گرفت. مانند تولیدات بزرگ، رسیدن به اهداف رشد میزان فروش،‌ محصولات جدید و ... در اینگونه مراسم توزیع تی‌شرت یا گرمكن برای گرامیداشت چنین موفقیت‌هایی جزو سنت‌‌ها شده بود. فكر می‌كنم تا جایی که طی آن سال‌ها خیلی‌ها حدود صد تی‌شرت جمع كردند. در واقع كتاب فاخری در اپل هست كه تنها به عكس‌های این تی‌شرت‌ها اختصاص دارد. او می‌خواست در بین کارکنان این را جا بیندازد که «همه ما در این پروژه باهم هستیم»

  1. 4. macباید تنها 100 عضو داشته‌باشد

نقشه او از ابتدا این بود كه گروه مك هرگز بیش از صد عضو نداشته باشد. او می‌گفت اگر قرار است كسی را با یك تخصص ویژه استخدام كنیم، یك نفر دیگر هم باید از گروه برود. او می‌دانست كه بزرگ شدن بیش از اندازه گروه، آن را با خطر مواجهه با مشكلات سازمانی روبه‌رو می‌كند و كار كند خواهد شد. اما توضیحی كه دوست داشت این بود که «به خاطر سپردن اسم بیشتر از صد نفر كار سختیه!!» در سازمان‌های بزرگ ارتباط چندان ساده نیست و جریان آزاداندیشانه در آنها مسدود است.



  1. 5. روشی که استیو گروهش را مدیریت می‌کرد

بخش اعظمی از صمیمیت گروه مك به این دلیل بود كه استیو افرادش را از دخالت‌های سایر بخش‌ها دور نگه می‌داشت. گروه مك به عنوان یك واحد خودكفا طراحان، برنامه‌نویسان، مهندسان بخش تولید، بخش مستندسازی و متخصصان تبلیغات خود را داشت. جنبه مثبت عضویت در یك گروه تولید كوچك، به خصوص با شانزده ساعت كار روزانه، ارتباط راحت و صمیمی با دیگر اعضای گروه بود و موجب پاسخگو بودن همه می‌شد، در نتیجه افراد تولید را متعلق به خودشان می‌دانستند و همه مصمم به همراهی با دیگران بودند.



منبع : مجله ثروت آفرینان
 

Similar threads

بالا