چهل روز حسینی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
ذُخْرُ الحسین کیست ؟
جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله... امیرالمومنین(عليه السلام) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردند. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست. نه پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند. خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد... جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند... امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم... سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند
اما حضرت اجازه ندادند...
فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین... او ذخیره برای حسین است.
السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس
 

mirza_seraj

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

mirza_seraj

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلا

اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلا

28 ذی الحجه کاروان در محله ای به نام قصر بنی مقاتل فرود می آیند و یک شبانه روز در آنجا می مانند
(قصر بنی مقاتل ----- کوفه)
ولی چون تحت محاصره بودند و باید وارد کوفه نمیشدند راه کج و پس از گذشت از منازل قطقطانیه و خفان در روز دوم محرم !الحرام! (ماهی بود که اعراب تعرض نمی کردند ولی ...) وارد کربلا میشوند.

 

mirza_seraj

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
«فقامت زينب بنت علي ـ عليه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله اجمعين. صدق الله كذلك يقول: «ثم كان عاقبة الذين اساءا السوي ان كذبوا بآيات الله و كانوا بها يستهزؤون» (سورة روم، آية 10). اظننت يا يزيد ـ حيث اخذت علينا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق كما تساق الاماء ـ ان بناء علي الله هواناً و بك عليه كرامة!! و ان ربك لعظيم خطرك عنده!! فشمغت بانفك و نظرت في عطفك، جذلا مسرورا، حين رايت الدنيا لك مستوسقة، و الامور متسقة و حين صفالك ملكنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انيست قول الله عزوجل: «و لا يحسبن الذين كفروا انما نملي لهم خير لانفسهم انما نملي لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين» (سوره ‌آل عمران، آية 178).
امن العدل يابن الطلقاء تخديرك اماء ك و نساءك و سوقك بنات رسول الله سبايا؟! قد هتكت ستورهن، و ابديت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الي بلد، و يستشرفهن اهل المنازل و المناهل، و يتصفح وجوههن القريب و البعيد، و الدني و الشريف، ليس معهن من رجالهن ولي، و لا من هماتهن حمي، و كيف ترتجي مراقبة من لفظ فوه اكباد الاذكياء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟! و كيف يستظل في ظللنا اهل البيت من نظر الينا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟! ثم تقول غير متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا. ثم قالوا: يا يزيد لا تشل.
منتحياً علي ثنايا ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ سيد شباب اهل الجنة تنكتها بمخصرتك. و كيف لا تقول ذلك، و قد نكات القرحة، و استاصلت الشافة، باداقتك دماء ذرية محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ و نجوم الارض من ‌آل عبدالمطلب؟! و تهتفُّ باشياخك، زعمت انك تناديهم! فلترون و شيكاً موردهم، و لتودن انك شللت و بكمت و لم تكن قلت ما قلت و فعلت ما فعلت. اللهم خذ بحقناه و انتقم ممن ظلمنا، و احلل غضبك بمن سفك دماءنا و قتل حماتنا. فوالله مافريت الاجلدك و لا حززت الا لحمك، و لتردن علي رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ بما تحملت من سفك دماء ذريتة و انتهكت من حرمته في عترته و لحمته و حيث يجمع الله شملهم ويلم شعشهم و ياخذ بحقهم «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» و حسبك بالله حاكماً، و بمحمد خصيماً و بجبرئيل ظهيراً، وسيعلم من سول لك و مكنك من رقاب المسلمين، بئس للظالمين بدلا و ايكم شر مكاناً و اضغف جنداً. و لئن جرت علي الدواهي مخاطبتك، اني لاستصغر و قدرك، و استعظم تقريعك و اسثتكثر توبيخك، لكن العيون عبري، و الصدور حري. الا فالعجب كل العجب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشيطان الطلقاء، فهذه الايدي تنصح من دمائنا، و الافواه تتحلب من لحومنا، و تلك الجثث الطواهر الزواكي تتاهبها العواسل و تعفوها امهات الفواعل، و لئن اتخذتنا مغنماً لبقدنا و شيكا مغرما، حين لا تجد الا ما قدمت يداك، و ماربك بظلام للعبيد، فالي الله المشتكي. و عليه المعول فكذكيدك، واسع سعيك، و ناصب جهدك فوالله لا تمعون ذكرنا، و لا تميت وحينا، و لا تددك امرنا، و لا ترحض عنك عارها، و هل رايك الافندا و ايامك الاعددا، و جمعك الا بددا، يوم ينادي المناد، الا لعنة الله علي الظالمين، فالحمد لله الذي ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة، و الاخرنا بالشهادة و الرحمة. و نسال اللدان يكمل لهم الثواب و يوجب لهم المزيد، و يحسن علينا الخلافة، انه رحيم و دود. و حسبنا الله و نعم الوكيل.

خطبه حضرت زینب(س) در شام و در مجلس یزید ولی با یزیدیان زمان ...
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مناقب قمر منیر بنی هاشم

مناقب قمر منیر بنی هاشم

- از صفات مشهور حضرت ابوالفضل (علیه السلام) شجاعت اوست.
در جنگ صفین مولی الموالی امیرالمومنین علی (علیه السلام) جوان نقابداری در سن پانزده سالگی یا هفده سالگی را به میدان فرستادند که از هیبت او شجاعت ظاهر بود ، اصحاب معاویه از مبارزه با او ترسیدند ، معاویه به ابن شعثاء گفت تو به مبارزه او برو ، او گفت اهل شام مرا با ده هزار سوار برابر می دانند.
هفت پسر دارم ، یکی را می فرستم.هفت پسرش را فرستاد ، آن جوان نقابدار همه را هلاک کرد.ابن شعثاء خودش به میدان جنگ آمد ، آن جوان او را نیز از پای درآورد.دیگر کسی جرأت مبارزه با او را نکرد.حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) او را صدا کرد ، هنگامی که نقاب از صورت مبارکش برداشت ، دیدند قمر بنی هاشم (علیه السلام) است.
در حمله به شریعه فرات چهارهزار سوار پیاده را متفرق فرمود.

خصایص العبّاسیّه صفحه 138


*مقام والای علمدار کربلا از زبان امام صادق ( ع)

-امام صادق (علیه السلام) در زیارت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) می فرمایند : پس خداوند برترین و بیشترین و وافرترین و کامل ترین پاداش کسی را از میان آنان (مجاهدین و شهدای حق) که به پیمانشان وفا نمودند ، دعوت او را پذیرفتند و از ولی امر خود طاعت کردند ، به تو ارزانی فرماید.

کامل الزّیارت ابن قولویه صفحه 257





امام صادق (علیه السلام) در فراز دیگری از زیارت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) می فرماید-
شهادت می دهم که محقّقاً تو در خیرخواهی ،
سر حدّ تلاش را نمودی و نهایت کوشش را انجام دادی ، پس خداوند تو را در جمع شهدا و روحت را با ارواح نیک بختان قرار داد و وسیع ترین منزل و برترین غرفه را در بهشت به تو بخشید
.
کامل الزّیارت ابن قولویه صفحه 257



امام صادق (علیه اسلام) فرمود : عمویمان عباس (علیه اسلام) ، تیز بین بود و ایمانی استوار داشت همراه اباعبدالله الحسین (علیه اسلام) جهاد کرد و نیکو از آزمایش به در آمد و به شهادت رسید.
سرالسلسلة العلویه صفحه
89

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعر حافظ در وصف قمر بنی هاشم(ع)

شعر حافظ در وصف قمر بنی هاشم(ع)

شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان


مست بگذشت و نظر بر منِ درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان


تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان

کمتر از ذره نئی، پست مشو، مهر بورز
تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان

بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

با صبا در چمن لاله ، سحر می گفتم
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان

گفت حافظ من و تو مَحرم این راز نه ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان



 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

میلیشیا

عضو جدید
کاربر ممتاز
يــــک دســـــت صـدا نـدارد
امـا
بـي دسـت هـا غـوغـا مـي کـنـنـد ...

الـسَّـلامُ عَـلَيْکَ
يـا اَبَـا الْـفَـضْـلِ الْـعَـبّـاسَ بْـنَ اَمـيـرِالْـمُـؤْمِـنـيـن َ..



 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان

این چهل روز گذشت و حال زمان آن فرا رسیده تا خود را بسنجیم که چقدر توانستیم حسینی زندگی کنیم؟!!!
این جمله یادمان باشد که:

عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد،بکوشیم که حسین دل به دست یزید نفس لب تشنه شهید نشود...
.
.
.

در پایان از همه دوستان که با حضورشان به تاپیک رونق بخشیدند صمیمانه تشکر می کنم:gol::gol:
منتظر حضورتان در برنامه های ویژه محرم در تالار هستیم
.:gol::gol:
اطلاع رسانی تاپیک های ویژه ماه سوگواری آقا اباعبدالله الحسین(ع)

التماس دعا...



 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا