چهل روز حسینی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
اَلسَلامُ علیک یا اَباعبداللّٰه الحُسین.

نشسته ام بنویسم نمی از این یم را
بزرگی تو شمارد بزرگ این کم را
درخت توست پر از میوه ی رسیده و کال
بیا سوا مکن این میوه های درهم را
اسیر روی تو دیدم هزار یوسف را
گدای کوی تو دیدم هزار حاتم را
اگر بزرگ شدم در قبیله ای شیعی
تو داده ای به من این نعمت فراهم را
اگر اجازه دهی باز آخر این شعر
کمی مرور کنم خاطرات ماتم را
پس از غدیر،پس از رحلت رسول خدا
مدینه می زند آتش بهشت خاتم را
میان آن همه نامحرم؛ای غیور صبور!
خدا کند که نبینی حضور مَحرم را
حوائج از تو بخواهند مردم امّا من
نخواهم از تو به جز روزی محرّم را
امروز:
دوشنبه ۲۱/۷/۹۳
۱۸ ذی الحجه ۱۴۳۵
12 روز تا محرم ◾

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
شيخ طوسي و شيخ مفيد از ابان بن تغلب روايت کرده‌اند که حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: نَفَس کسي که براي مظلوميت ما محزون است تسبيح است و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان جهاد در راه خداست .
منتهي الآمال ، ج 1، ص 538
 

میلیشیا

عضو جدید
کاربر ممتاز
از غدیر تا کوفه راهی نیست.
شنیده‌ام در یکی از همین روزها، مسلم درکوفه تنها مانده است.
در حیرتم از شباهت آنچه گذشت در مدینه و کوفه...
کافیست چند سالی به عقب برگردیم.
از غدیر و آن‌همه بیعت چند روزی نگذشته است و حالا، مدینه است و بی‌کسی و آتش و پیمان‌شکنی،
اما اینجا که کوفه است، پس چرا همان صحنه‌ها تکرار می‌شود؟! بی‌کسی و آتش و پیمان‌شکنی،
از کوفه تا کربلا هم راهی نیست!
اینجا که کوفه است، پس چرا مثل روز عاشورا...
مسلم رجز می‌خواند!
مسلم سنگ‌باران می‌شود!
مسلم تشنه است!
مسلم بر نیزه غریبی تکیه می‌زند!
و مسلم چون شهدای کربلا، آخرین کلام را چنان رسا می‌گوید که زمین و زمان بشنوند:
السلام علیک یا اباعبدالله

 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷﺪ ، ﻓﻘﻂ ﯾﻪﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻣﯿﺮﻓﺖﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ۵۰۰ ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﻤﯿﺨﺮﯾﻢ.
ﺍﯾﻨﻢ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﻪﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ ...
ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ، ﭼﺮﺍ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ ؟
ﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ ، ﺯﯾﺮ ﻣﻨﻘﻞ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺫﻏﺎﻻ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﻗﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﻮﺧﺖ ، ﻫﻤﯿﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ.
ﺣﺎﺟﯽ ﺟﻮﻥ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ...
ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : ﺋــــــﻪ ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ؟؟؟؟؟

ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ۵۰۰ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ ......
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
و عشق یعنی تو .. تویی که،عمر مرا .. هر روز کهنه تر می کند عشقت

و من می مانم و دلی که محتاج نیم نگاه توست،


طبیب تجویز زهر برایم کند بهتر است از دوای شفایی که دوریت را رقم میزند…


دوای دردهایم…رهایم مکن...


حــــــ ســ ین…


http://hasrat91.blogfa.com/category/8


 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
شرط عشق...

شرط عشق...

83.jpg


مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابو اسحاق
مختار: راه‌بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه‌؟
کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم،
وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.


مختار:
شرط عشق جنون است ما که ماندیم‌، مجنون نبودیم!

 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




غیر از غم معشوق در عالم خبری نیست

جایی خبری نیست که از غم خبری نیست

پروانه پرش سوخت ولی آبرویش داد

ما هم دلمان سوخته, این کم خبری نیست

دنیا نتوانست ز ما گریه بگیرد

بین غم تو از غم عالم خبری نیست

من توبه نکردم مگر از راه توسل

بی نام تو از توبه آدم خبری نیست

گفتند در خانه غیر تو شلوغ است

گفتند ولی رفتم و دیدم خبری نیست

رزق همه اینجاست و رزاق هم اینجاست

والله در خانه حاتم خبری نیست

"گرمای گنه سوز حرم"خورد به ما,پس...

از سوختن بین جهنم خبری نیست

از ناحیه توست عنایات خداوند

بی تو بخدا پیش خدا هم خبری نیست

ده ماه همه منتظر ماه تو هستند

در سال به جز ماه محرم خبری نیست

عمامه نداری و عبا نیز نداری

ای وای که از پیرهنت هم خبری نیست



شاعر : علی اکبر لطیفیان
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خواص چشم گريان در عزاي امام حسين عليه السلام
آن چشم در نزد خداوند از تمام چشمها محبوب تر است.(- بحارالانوار /207/45، کامل الزيات باب26 ص81 )
همه چشمها در روز قيامت گريانند مگر چشمي که بر امام حسين عليه السّلام گريه کرده باشد. (بحارالانوار /293/44، عوالم /534/17 )
آن چشم را ملائکه تبرّک ميکنند و اشک را خود از آن پاک ميکنند.(بحارالانوار /305/44، تفسير امام حسن عسگري (عليه السّلام) ص369 )

 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
پدر، از همین‌جا رد شده بود. توی بازگشت از صفین.

بعدِ نمازِ صبح همه دیدند خم شد، مُشتی خاک برداشت،

بویید و گفت: هاهنا مصارع عشاق شهداء لا تسبقهم من‏ کان قبلهم و لا یلحقهم من بعدهم...

صحابه، عجیب و غریب نگاهش کرده بودند.

اسبِ پسر، پا می‌کوبید. جلوتر نمی‌رفت.

پرسید: اسمِ این‌جا چیست؟

گفتند: کربلا.

گفت: اَلّلهم إنّی أعوذ بک مِن الکربِ و البَلاء. هاهنا مناخ رکابنا وَ محطّ رحالنا وَ مسفک دمائنا و مذبح أطفالنا...

بندِ دلِ خواهری، آن‌طرف‌تر توی کجاوه، پاره شد.

http://baharnarenj89.persianblog.ir/
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه‌ی زندگیِ من و تو پر است از لحظه‌های انتخاب؛ انتخاب‌های ریز و درشت.

پر از دوراهی‌هایی که به تردید می‌کشانندمان.

گفتن‌ها و نگفتن‌ها. نوشتن‌ها و ننوشتن‌ها. رفتن‌ها و نرفتن‌ها. ماندن‌ها و نماندن‌ها.

شاکله‌ی زندگیِ ما را همین انتخاب‌ها هستند که رقم می‌زنند.

داشتم فکر می‌کردم همه‌ی آن لحظه‌ها ما توی عاشوراهای کوچکی افتاده‌ایم

که مخیّرمان کرده‌اند بینِ حسینی بودن یا نبودن.

که توی آن لحظه‌های تردید، زهیربن‌قین بشویم یا عبیدالله‌‌بن‌حرّ؟!

آزاده و بی‌پروا باشیم یا عافیت‌طلب و محافظه‌کار؟!

می‌گفت: "محرّم‌ها آدم از ترس خفه می‌شد اگر حرّ نبود". راست می‌گفت.

baharnarenj89.persianblog.ir
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسر عقیل...!

پسر عقیل...!

وصیتی برای بچه‌هاش نگفته بود.

نخواسته بود به قول و وعیدی جانش را نجات بدهد.


فقط گفته بود: «به حسین بگویید نیاید».:cry:

چند لحظه بعد، سری و بدنی، گرم، از بامِ دارالاماره‌ی کوفه بر زمین افتاد.:cry:



http://baharnarenj89.persianblog.ir




 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
احادیثی از پیامبر (ص) در مورد امام حسین(ع)

احادیثی از پیامبر (ص) در مورد امام حسین(ع)

1)«حسین منى و أنا من حسین احب الله من احب حسینا حسین سبط من الاسباط.» [ذخائر العقبى /124،سنن ترمذى 2/307،کنزالعمال 6/221 و 7/107]
حسین از من و من از حسینم ؛ دوستدار حسین محبوب خداست ؛ حسین امتى از امت ها است.

2)«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.»[جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556]
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.

3)«ان الحسین بن على فى السماء اکبر منه فى الارض»[عیون اخبار الرضا 1/60 و بحار الانوار 36/204]
بطور یقین حسین بن على در آسمان والاتر از زمین است .

4)«ان الحسين باب من اءبواب الجنة»[احقاق الحق 9/202]
بى گمان حسين درى از درهاى بهشت است .

5)«من احب ان ينظر الى احب اهل الاءرض الى اهل السماء فلينظر الحسين .»[بحار الانوار 43/297 و مناقب ابن شهر آشوب 4/73]
هر كه دوست دارد به محبوبترين شخص روى زمين نزد آسمانيان بنگرد، به حسين نگاه كند.

6)«من احب الحسن و الحسين احببته و من احببته احبه الله و ادخله جنات النعيم و من ابعضهما او بغى عليهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و ادخله جهنم و له عذاب مقيم»[ كنز العمال 12/121، سطر 11]
من دوستدار حسن و حسين را دوست دارم و كسى را كه من دوست بدارم ، خداوند او را دوست داشته و به باغهاى نعمت در بهشت وارد كند و دشمن كينه توز و سركش بر آندو را دشمن دارم و كسى را كه من دشمنش دارم ، خداوند او را به جهنم داخل كند و براى او عذابى پايدار خواهد بود.


 

mirza_seraj

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پشت ماشینی نوشته بود: یزید اگه مردی بیا فلان آباد ... و یه ماشین دیگه ، پشت شیشه اش نوشته بود : یزید مگه نیای فلان شهر ( شهر خودشون )
با خودم فکر کردم کوفیا هم اینو می گفتند و چقدر هم از خودشون مطمئن بودند. ولی وقتی طلاها، تهدیدها و تزویر های ابن زیاد رو دیدند همون ادمها به جنگ شریفترین انسان روی زمین رفتند و چه ناجوانمردانه و روباه صفت، فرزند رسول خدا و بهترین یاران اون رو کشتند و حرمت خاندان رسول خدا رو زیر پا گذاشتند ...
روز عاشورا از تلویزیون بصورت زنده ورود رود خروشان عزادارن به حرم امام حسین علیه السلام رو میدیم ... چقدر خروشان بود ... جمعیت میلیونی بود ...
حسرت خوردم و اشکم در اومد که آخه روز عاشورا کجا بودید و کجا بودند ؟ هفتاد و دو نفر اونهم تشنه لب در برابر بیش از سی هزار نفر مرد مسلح ... خیلی هاشون کسانی بودند که به اون حضرت دعوتنامه نوشته بودند ...
.............................................................................
خدایا ما رو لحظه ای و کمتر از لحظه ای به خودمون وانگذار ...

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
5طلوع تا اول محرم مانده!

میشود5عاشورا خواند!

میشود 5نماز اول وقت خواند!

میشود 5 نفر را با خدا آشتی داد!

و یا میشود مثل روز های گذشته در گیر دنیا بود..

____________________________________


پیشواز محرم


از عــــرش ... از میــــــــان حسینـیـه خــــدا
آمـــد صــــدای نالـــه ((
حـی علــی العـزاء ))

جمــــع ملائکـه همـــه گریــــان شـدند و بعد
گفـتنـد تسـلـیــت همـــه بر ســـــاحت خــدا

جبریل بال خـــدمت خـــود را گشـــود و گفت
یارب اجــــازه هست شــوم فرش این عــزا ؟

آدم زجنـــت آمــــــد و نالـــه کنــــان نشست
در بـزم استـجــــــابـت بـــی قـیـد هــر دعـــا

او کـه هــزار بــار به گــــــریــه نشستـــه بود
یک ((
یا حسین)) گفت و همان لحظه شد به پا

آری تمــــــام رحمــت خـــود را خــدا گرفت...
گستــــرد بر محـــــرم این اشـک و گریـــه ها

آنگاه گفت : روضـــه بخـــوان ((
ایها الرسول ))
جــــانـم فــــدای تشنـــــه لب دشــــت کربلا

***********
روضـــه تمـــام گشــت ولی
مـــادری هنـــوز
آیــد صــدای گریـــه اش از بین روضــــــــه ها


شاعر : آقای نوازنی



 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا