چندگانگی ارزشی --- درخواست مشاوره

hoseng

کاربر بیش فعال
با سلام خدمت دوستان محترم
من مشکلم رو مطرح می کنم و از شما عزیزان درخواست مشاوره دارم


خانواده من یا به عبارتی پدرم که نقش اصلی رو داره فردی ست فوق العاده مذهبی. نه تنها فردی فوق مذهبیه بلکه فوق انقلابی هم هست. بقیه افراد خانواده هم مذهبی هستند اما با شدت خیلی کمتر
دوست های من اکثرا خانواده های باز دارند و خیلی از مسائل رو در نظر ندارند
و من بین این دو عقیده هستم اما به دوستام نزدیکترم. البته از عقایدی هم که دارم راضی هستم. به طوری که میشه گفت تقریبا 180 درجه با پدرم فرق دارم اما به خاطر حفظ احترام کارهایی که او میخواد رو انجام میدم و خیلی از کارهایی که خودم دوست دارم بکنم به این دلیل که ممکنه بعدش دعوا رخ بده و مشکل پیش بیاد انجام نمیدم و واقعا از این لحاظ هر روز عصبی تر می شم

اگر کسی بتونه کمک کنه ممنونش میشم:gol:
 

m saeidi

عضو جدید
خب اختلاف عقیده موجود بین نسلها بیشتر باعث میشه که توی خانواده مشکل پیش بیاد . مطمئن باش ما هم همین مشکلات رو با فرزندانمان خواهیم داشت . تغییراتی که در طول این 15 سال بوجود امد خیلی سریع اتفاق افتاد و این سرعت باعث شد یه عده که مسن تر بودن نتونن خیلی از مسائل جدید رو قبول کنن و روی باورهای خودشون پافشاری کنن . الان دیگه جوونها به راحتی نسلهای قبل دین رو قبول نمیکنن و میخوان مذهب رو باور داشته باشن نه از روی جبر دین موروثی رو بپذیرند . درهر صورت عقاید انسانها با هم یکسان نیست و بهتره و شما و پدرتان به عقاید همدیگه احترام بذارید و سعی کنید تا حد امکان به حریم خصوصی و اعتقادات همدیگه کاری نداشته باشید . به قولی عیسی به دین خود و موسی به دین خود .
 

hoseng

کاربر بیش فعال
خب اختلاف عقیده موجود بین نسلها بیشتر باعث میشه که توی خانواده مشکل پیش بیاد . مطمئن باش ما هم همین مشکلات رو با فرزندانمان خواهیم داشت . تغییراتی که در طول این 15 سال بوجود امد خیلی سریع اتفاق افتاد و این سرعت باعث شد یه عده که مسن تر بودن نتونن خیلی از مسائل جدید رو قبول کنن و روی باورهای خودشون پافشاری کنن . الان دیگه جوونها به راحتی نسلهای قبل دین رو قبول نمیکنن و میخوان مذهب رو باور داشته باشن نه از روی جبر دین موروثی رو بپذیرند . درهر صورت عقاید انسانها با هم یکسان نیست و بهتره و شما و پدرتان به عقاید همدیگه احترام بذارید و سعی کنید تا حد امکان به حریم خصوصی و اعتقادات همدیگه کاری نداشته باشید . به قولی عیسی به دین خود و موسی به دین خود .
حرف شما کاملا متین... من هم به اعتقادات پدرم احترام میذارم اگرچه خوشم نمیاد ولی او سنش بالاتر از ایناست که در مقابل این مسائل انعطاف پذیر باشه
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام خدمت دوستان محترم
من مشکلم رو مطرح می کنم و از شما عزیزان درخواست مشاوره دارم


خانواده من یا به عبارتی پدرم که نقش اصلی رو داره فردی ست فوق العاده مذهبی. نه تنها فردی فوق مذهبیه بلکه فوق انقلابی هم هست. بقیه افراد خانواده هم مذهبی هستند اما با شدت خیلی کمتر
دوست های من اکثرا خانواده های باز دارند و خیلی از مسائل رو در نظر ندارند
و من بین این دو عقیده هستم اما به دوستام نزدیکترم. البته از عقایدی هم که دارم راضی هستم. به طوری که میشه گفت تقریبا 180 درجه با پدرم فرق دارم اما به خاطر حفظ احترام کارهایی که او میخواد رو انجام میدم و خیلی از کارهایی که خودم دوست دارم بکنم به این دلیل که ممکنه بعدش دعوا رخ بده و مشکل پیش بیاد انجام نمیدم و واقعا از این لحاظ هر روز عصبی تر می شم

اگر کسی بتونه کمک کنه ممنونش میشم:gol:

سلام
اینکه شما یه عقیده دارین و پدرتون یک عقیده دیگه چیز عجیبی نیست..پس زیاد خودتونو ناراحت نکنین از این بابت!!

ولی اینکه چه عقیده می تونه تاثیر مثبت تری رو تو زندگیتون بزاره یا اینکه میشه گفت صحیح تره،اینه که اهمیت داره!!...عقیده ی پدر یا عقیده و منش دوستان؟؟

من فک میکنم بهتره بجای عصبانیت هر روزه تون بشینین با خودتون فک کنین اونم منطقی نه احساسی که چه عقیده تو زندگی شما مثبت تره و تاثیرش میتونه توزندگیتون

مفید تر باشه..وقتی پیدا کنین چنین عقیده هایی رو (حالا چه از جانب دوستانتون باشه چه پدر چه حتی خودتون)پیدا کردین ،اینا رو کنار هم بزارین...به بهمین ها پایبند باشید!!!

نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یانه!!

موفق باشید..
 

hoseng

کاربر بیش فعال
سلام
اینکه شما یه عقیده دارین و پدرتون یک عقیده دیگه چیز عجیبی نیست..پس زیاد خودتونو ناراحت نکنین از این بابت!!

ولی اینکه چه عقیده می تونه تاثیر مثبت تری رو تو زندگیتون بزاره یا اینکه میشه گفت صحیح تره،اینه که اهمیت داره!!...عقیده ی پدر یا عقیده و منش دوستان؟؟

من فک میکنم بهتره بجای عصبانیت هر روزه تون بشینین با خودتون فک کنین اونم منطقی نه احساسی که چه عقیده تو زندگی شما مثبت تره و تاثیرش میتونه توزندگیتون

مفید تر باشه..وقتی پیدا کنین چنین عقیده هایی رو (حالا چه از جانب دوستانتون باشه چه پدر چه حتی خودتون)پیدا کردین ،اینا رو کنار هم بزارین...به بهمین ها پایبند باشید!!!

نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یانه!!

موفق باشید..
سلام، قبل از هر چیز ممنون از کمکتون
من فکر زیاد کردم رو این موضوع و نتیجه ای رو هم که همیشه بهش میرسم اینه که با عقیده خودم راحتم که این هم میشه مخالف عقیده بابام
و من وقتی خودمم با خودم به عقیدم پایبندم ولی وقتی اینو بخوام جلوی بابام هم حفظ کنم باعث بی احترامی و شکسته شدن بعضی حرمت ها میشه که من نمیخوام اینجوری شه
 

-anjel-

عضو جدید
خیلی کار درستی کردین که احترامشون رو نگه داشتین دوست عزیز. شما که بیشتره راه رو اومدی، به نظر من به همین صبر قشنگتون ادامه بدین تا وقتی برسه که وارد زندگی خودتون و مستقل از خانواده بشین. اون زمان، همسری انتخاب کنین که عقاید نزدیک به شما داشته باشه و دیگه از اون به بعد بدون اینکه احترام پدر رو هم زیر سوال برده باشین و بدون رنجش ایشون میتونین جوری که دوست دارین زندگی کنین.
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پسر داییه منم مشکل شمارو داشت ولی در نهایت همسریو انتخاب کرد که خودش دلش میخاس و الانم زندگیش طبق عقاید خودشه.خونواده هم بالاخره مجبور میشن قبول کنن.بچشونو که نمیتونن بندازن دور
.واسه یه پسر زیاد سخت نیست،بالاخره شما وقتی به استقلال مالی رسیدید میتونید جدا از خونواده زندگی کنید.ولی نباید مدام بحث کنید و عقایدتونو روو کنید.باید نرم برخورد کنید که خونواده تحمل پذیرش شمارو با افکار خاص خودتون داشه باشن.
در مورد انتخاب همسر باید معیاراتونو بررسی کنید ببینید چه مقدار با معیارای خونوادتون تشابه یا تفاوت داره.باید تشابهاتو پررنگ کنید و با تکیه به اونا خونوادتونو راضی کنید.
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا وقتی خونه ای به خوبی و خوشی در کنار خونوادت زندگی کن

ارزش پدر و مادر خیلی بالاتر از بقیه ی چیزاس

پس باید همیشه احترامشون حفظ بشه

وقتی موقع ازدواجت شدو دختری با عقاید خودشون بهت معرفی و یا تحمیل(فکر نکنم) کرد اونموقع مرد و مردونه و با احترام حرفاتو میزنی و راضیشون میکنی
البته همسرت باید متعادل باشه ها;) بعدش راحت کنار خونواده ی جدیدت زندگی میکنی...
 

avayestan

کاربر بیش فعال
دقیقا یعنی چی؟؟!!

هعی...یعنی اینکه دلم گرفت.. یه چیزی میخوام بگم... خوبه که به عقاید پدرتون احترام میذارین اما بعداز چند سال اینکه عقاید و علایق و خواسته های خودتون رو بخاطر شرایط کنار گذاشتین میشه یه عقده... و خیلی اذیتتون میکنه... اگه واقعا عقیده شما راستین و بحقه.. همون مسیرو برین اما بدون بی احترامی به پدرتون و نیازی نیس عقیدتون رو توجیه کنین و اگه لازم به توضیح بود منطقی و مردونه با پدرتون حرف بزنین... حداقل میدونین که راجع ب موضوع صحبت کردین... و تو دلتون هم نمونده.. خب طبیعیه نسل بزرگترامون با نسل ما فرق داره... اما دلیل نمیشه بخوایم بی احترامی کنیم.. و آفرین بشما... دیگه اینکه خیلی وقتا بزرگترامون دوتا پیراهن بیشتر از ما پاره کردن اگه حرفی میزنن از رو خیرخواهیه... و فقط این تفاوت عقیده نسلهاست که هرکدوم رفتارشون متفاوته..
امیدوارم مفید بوده باشه دوستم...
 

hoseng

کاربر بیش فعال
پسر داییه منم مشکل شمارو داشت ولی در نهایت همسریو انتخاب کرد که خودش دلش میخاس و الانم زندگیش طبق عقاید خودشه.خونواده هم بالاخره مجبور میشن قبول کنن.بچشونو که نمیتونن بندازن دور
.واسه یه پسر زیاد سخت نیست،بالاخره شما وقتی به استقلال مالی رسیدید میتونید جدا از خونواده زندگی کنید.ولی نباید مدام بحث کنید و عقایدتونو روو کنید.باید نرم برخورد کنید که خونواده تحمل پذیرش شمارو با افکار خاص خودتون داشه باشن.
در مورد انتخاب همسر باید معیاراتونو بررسی کنید ببینید چه مقدار با معیارای خونوادتون تشابه یا تفاوت داره.باید تشابهاتو پررنگ کنید و با تکیه به اونا خونوادتونو راضی کنید.

درسته حرف شما و من فعلا دنبال استقلال مالی هستم و حالا حالا ها به ازدواج فکر نمی کنم

هعی...یعنی اینکه دلم گرفت.. یه چیزی میخوام بگم... خوبه که به عقاید پدرتون احترام میذارین اما بعداز چند سال اینکه عقاید و علایق و خواسته های خودتون رو بخاطر شرایط کنار گذاشتین میشه یه عقده... و خیلی اذیتتون میکنه... اگه واقعا عقیده شما راستین و بحقه.. همون مسیرو برین اما بدون بی احترامی به پدرتون و نیازی نیس عقیدتون رو توجیه کنین و اگه لازم به توضیح بود منطقی و مردونه با پدرتون حرف بزنین... حداقل میدونین که راجع ب موضوع صحبت کردین... و تو دلتون هم نمونده.. خب طبیعیه نسل بزرگترامون با نسل ما فرق داره... اما دلیل نمیشه بخوایم بی احترامی کنیم.. و آفرین بشما... دیگه اینکه خیلی وقتا بزرگترامون دوتا پیراهن بیشتر از ما پاره کردن اگه حرفی میزنن از رو خیرخواهیه... و فقط این تفاوت عقیده نسلهاست که هرکدوم رفتارشون متفاوته..
امیدوارم مفید بوده باشه دوستم...

مرسی از جوابت لطف کردی. آره حرفت دقیقا درسته اینا همش عقده میشه و یکی از دلایلی که به فکر ازدواج نیستم همینه که یه موقع عقده نداشته باشم
اگه بتونم به استقلال مادی برسم نصف قضیه حله;)

مرسی از همتون
 

pereen

عضو جدید
امام صادق(ع) فرمود:
چشمهایت را جز از روی
دلسوزی و مهربانی با پدر و مادر خیره مكن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نكن،
دستهایت را بالای دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.
بحارالانوار، جلد
74 صفحه 79
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتن اختلاف نظر و عقیده حق طبیعی و خدادادیست که تفاوت ذاتي ميان انسان‌ ها باعث تفاوت در عقيده و تفكرشون میشه

[FONT=Tahoma, Arial]به نظر من شما با دیدی متفاوت به عقاید پدرتون نگاه می کنید و شما این تفاوت دید رو اختلاف میدونی که صحت نداره بلکه فقط همون راه رو میری ولی به نحوی دیگر
[/FONT]به درونت رجوع کن.
 

Similar threads

بالا