دکتر هلاکویی خیلی بلد بود زندگی بکنه خودش زنشو طلاق نمی داد ...
میخوایی دوست دختر داشته باشی
اوکی
اول پوووووووووووووووووووووووول رو بچسب
زندگیتو بچسب
دوست خوبم
رشته من روانشناسی هست پس اجازه بدهید توضیحاتی درباره باورها و نگرش های شما از دید علم روانشناسی بدهم در کتاب های روانپزشکی و آسیب شناسی روانی اختلالی هست به نام اختلال شخصیت وسواسی جبری(OCPD).(این اختلال را با اختلال وسواسی جبری(OCD) اشتباه نگیرید این دو اختلال اسامی مشابه دارند اما کلا دو اختلال متمایز هستند و به قول روانپزشکان و روانشناسان میزان comorbidity(هم ابتلایی) پایینی دارند
در کتابهای روانشناسی و روانپزشکی گفته شده افرادی که دچار اختلال شخصیت وسواسی جبری هستند افرادی بسیار منظم و کمال گرا هستند که نمی توانند احساسات خود را بیان کنند این افراد در زندگی روزمره علاقه ای زیادی به این که کار ها در زمان بندی بسیار دقیق اجرا شود دارند اصلا تمایلی به تفریح کردن ندارند و معتقد در زندگی جمع آوری پول و خست در خرج آن از امور بسیار مهم است این بیماران در زندگی لجباز و سرسخت و انعطاف ناپذیر هستند. که شما با مراجعه به منابع روانپزشکی و روانشناسی یا سرچ در اینترنت می توانید بیشتر درباره این اختلال بدانید
اما برسیم موضوع تاپیک: منظور من از دوستی با جنس مخالف دوستی است که حد اعتدال رعایت شود این نوع دوستی هیچ آسیبی به طرفین وارد نمی کند و دو تا آدم بالغ می توانند با هم ارتباط داشته باشند و با این ارتباط به همدیگه کمک کنند روانشناسان معتقد هستند نداشتن رابطه با جنس مخالف به سازمان روانی افراد آسیب وارد می کند در ادامه مطلبی را از یک کتاب روانشناسی را قرار میدم:"
تجربه بر جنبه های بین فردی رفتار جنسی نیز اثر می گذارد میمونهایی که در انزوای جنسی بزرگ شده اند(در قفس های توری انفرادی که در آنها می توانند میمونهای دیگر راببینند ولی نمی توانندبا آنها تماس داشته باشند)غالبا پس از بلوغ قادر به جفتگیری نیستنداین قبیل میمونهای نر می تواننداعمال مکانیکی جنسی را انجام دهندمثلا به اندازه میمونهای طبیعی استمنا می کنند اما وقتی به میمون ماده ای برمی خورند که از نظر جنسی پذیراست به نظر می رسد بلد نیستند بدن خود را در وضع مناسب برای جفت گیری قرار دهندآنها از لحاظ جنسی برانگیخته می شونداما بدون هدف به بدن خود یا بدن میمونهای ماده چنگ می اندازند مشکل آنها نارسایی پاسخهای اختصاصی نیست. این میمون ها که مدتی در انزوا به سر برده اند مشکلات اجتماعی یا عاطفی دارند حتی در موقعیتهای غیر جنسی نیز قادر به برقراری ارتباط با دیگر میمونها نیستندو ترس و گریز یا پرخاشگری شدید از خود نشان می دهند"(کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد ص382 ترجمه براهنی و همکاران) موفق باشید