پیش نیاز ورود به شبکه های اجتماعی

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسانه های اجتماعی بر حسب محتویات خود پتانسیل ایجاد غفلت و اتلاف زمان را دارند و این کاربران هستند که باید با استفاده صحیح از این رسانه ها علل ایجاد غفلت را کاهش دهند. انسان به گونه ای از سواد رسانه ای نیاز دارد که هنگام استفاده رسانه های اجتماعی، حیات و ممات و هدف زندگی را به یاد او آورد.
مشرق؛ رسانه های اجتماعی محبوب ترین بخش های فضای مجازی برای استفاده عموم هستند. از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت های دولتی، انجمن های خیریه، برندهای تجاری و ... همه و همه سعی می کنند در رسانه های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند. دلایل و نیازهای متنوع کاربران روز بروز بر رشد و دامنه گسترش رسانه های اجتماعی می افزاید. کاربران گوناگون در سطوح مختلف سنی، تحصیلی، فرهنگی و با جنسیت، نژاد و زبان های متفاوت بر حسب علائق، اهداف، دلایل و نیازهای خود طیف وسیعی از محتوا را تولید و یا بازنشر می کنند. در نتیجه استفاده و وابستگی به رسانه های اجتماعی رشدی روز افزون داشته و در زندگی فرد جایگاه مشخصی پیدا خواهد کرد، و پس از مدتی جزئی از سبک زندگی فردی و جمعی افراد یک جامعه خواهد شد. در نتیجه شناخت و بررسی ابعاد مختلف رسانه های اجتماعی با توجه به جوان بودن جمعیت کشور ضروری می نماید، در این سری از گزارش ها با رسانه های اجتماعی و تأثیرات آن ها بر سبک زندگی بیشتر آشنا می شویم.
برای مطالعه قسمتهای پیشین این گزارش به این لینکها 1،2،3،4 مراجعه کنید.



ملاحظات لازم پیرامون حضور در رسانه های اجتماعی
گسترش دامنه ی نفوذ رسانه های اجتماعی در زندگی افراد جامعه اجتناب ناپذیر است، چه به لحاظ فردی و چه در بعد جمعی، در نتیجه روزانه تعداد بیشتری از افراد، کسب و کار ها، موسسات، تشکل ها و دولت ها به سوی استفاده از رسانه های اجتماعی حرکت می کنند. اما حضور در شبکه های اجتماعی برای افراد عادی جامعه بدون تغییر سبک زندگی و فرهنگ نیست، رسانه های اجتماعی به شکلی خاص با سیطره دادن ابعاد گوناگون انسان محوری و اباحه گرایی بر کاربرانشان زمینه تغییر بسترهای فرهنگی جوامع شرقی و غیر لیبرال را فراهم می کنند. تعاملات میان فرهنگی به خودی خود باعث دگرگونی و تحول در فرهنگ ها خواهد شد چه رسد به اینکه در این میان یکی از فرهنگ ها وجه غالب به خود گرفته و بدون تأثیرپذیری از فرهنگ مقابل تنها به معرفی خود بپردازد.

در رسانه های مجازی صدای غالب صدای لیبرالیسم است چرا که اساساً اینترنت زمینی است که در مالکیت تفکر غربی قرار داشته و خشت خشت بناهایی که در این زمین پایه گذاری شده اند- بناهایی نظیر رسانه های اجتماعی- ، مبتنی بر نگاه فیلسوفان غربی کنار یکدیگر هستند. لزوم حضور و فعالیت در فضای مجازی و بویژه رسانه های اجتماعی از یک طرف و ابعاد چالش برانگیز فرهنگی، امنیتی و اجتماعی این حضور از طرف دیگر ملاحظاتی را برای فرد و جامعه بوجود می آورد، حدودی که بدون رعایت آن ها تنها سرمایه های فردی و جمعی یک جامعه است که در رسانه های اجتماعی بر باد داده می شود.

با افزایش سیطره رسانه ها بر زندگی انسان واژه ای به نام سواد رسانه ای(Media Literacy) شکل گرفت، این واژه را نخستین بار مارشال مک لوهان(Marshall McLuhan) در کتاب «درک رسانه: گسترش ابعاد وجود انسان» ( Understanding Media: The Extensions of Man) به کار برد. بهره مندی از سواد رسانه ای برای اعضای دهکده جهانی امری ضروری است، چرا که این افراد در مقابل حجم عظیم اطلاعات و پیام های متنوع و مختلف و بعضا متضاد رسانه ها که از آن به اشباع رسانه ای(Media Saturated) تعبیر می شود، نیاز به تصمیم گیری مستقل دارند که این امر تنها از طریق داشتن سواد رسانه ای محقق می شود. در واقع افرادی که سواد رسانه ای دارند رسانه و عملکرد آن را می شناسند و می توانند از طریق تفکر و تعمق درباره محتوای رسانه ها قضاوت کنند.

سواد رسانه ای، اطلاع و آگاهی داشتن پیرامون قابلیت ها و امکاناتی که فناوری های نوین در اختیار انسان قرار می دهند، همچنین رسانه، فرایند انتقال پیام و مولفه های اثرگذاری و نیز فرصت ها و تهدیدهای ناشی از تعامل فرد و اجتماع با رسانه ها را شامل می شود. سواد رسانه ای برای فرد و جامعه مشخص می کند که باید در مقابل امواج کدام رسانه و به چه میزان قرار بگیرند و از پیام های دریافتی چگونه و در چه جهتی استفاده کنند. سواد رسانه ای برای فرد مشخص می کند چه اندازه از زمان خود را صرف رسانه های مختلف کند، و درباره رسانه های اجتماعی، سواد رسانه ای به فرد معیاری برای نحوه حضور و فعالیت در رسانه های اجتماعی و سایت های گوناگون را می دهد.

سواد رسانه ای رابطه فرد و جامعه را بر اساس اصل هزینه – فایده تنظیم می کند به معنای اینکه آنچه که از رسانه بدست آورده می شود را در مقابل هزینه و زمانی که طرف بدست آوردن آن شده است قرار داده و استفاده از رسانه ها(اعم از سنتی، نوین، رسانه-های اجتماعی و ...) را برای فرد ساماندهی و هدفدار می کند، در این حالت فرد و جامعه تعاملی آگاهانه با رسانه برقرار می کنند.


مارشال مک‌لوهان (۲۱ ژوئیه ۱۹۱۱-۳۱ دسامبر ۱۹۸۰)، استاد مرکز مطالعات رسانه‌ای تورنتو، و مطرح‌کننده ی مفهوم «دهکده-ی جهانی»(Global Village) و جمله ی معروف «پیام خود رسانه است»(The medium is the message).





اشباع رسانه ای

سواد رسانه ای از ملزومات شهروندی الکترونیک است، شهروندان فضای سایبر نباید مصرف کننده و تولید کننده ی نابینایی باشند که بدون شناخت رسانه در باتلاق جوزدگی خود و دیگران فرو روند، بلکه باید پیچیدگی های فضای رسانه ای حاضر را درک کرده و مبنی بر آن آگاهی و دانش خود در حوزه اثرگذاری و اثرپذیری از رسانه ها را افزایش دهند. سواد رسانه ای برحسب زمان و مکان مولفه های گوناگون و گاه متمایزی را در بر می گیرد، به عنوان مثال پارامترهایی که یک فرد مسلمان ایرانی در تعامل با رسانه ای چون فیس بوک باید در نظر بگیرد متفاوت است از یک فرد بودائی یا سکولار، ژاپنی یا اوکراینی و ... چرا که نوع جهت گیری و اهداف فیس بوک در تعامل با آنها متفاوت است.

سواد رسانه ای افراد را بر حسب توانایی و مهارت آن ها در استفاده و تعامل با رسانه ها سطح بندی می کند، در این بین اگرچه تحصیلات، فرهنگ و طبقه اجتماعی متغییرهایی تأثیرگذارند اما تعیین کننده نیستند.

به عنوان مثال بسیار اتفاق می افتد که یک فرد عادی جامعه هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی به حفظ اطلاعات شخصی خود دقت نموده و لزومی به انتشار ریز جزئیات و روابط خود در رسانه ای که معاند ارزش ها، استقلال فرهنگی و هویت ملی اوست، نمی کند اما در همان زمان یک استاد و یا دانشجوی نابغه رشته کامپیوتر زمان زیادی را صرف بهبود وضعیت پروفایلش کرده و هست و نیست خود را برای همگان آشکار می کند، در اینجا سواد رسانه ای و بینش فرد عادی از استاد، دانشجو و تحصیلکرده ای که بدون توجه به امنیت خود و جامعه اش مشغول بازی خوردن در زمین دشمن است، به مراتب بیشتر است. برای درک بهتر این موضوع کافی است به اهمیت جایگاه رسانه های اجتماعی نزد سیاستمداران غربی توجه کنیم. تارا سانِنشاین(Tara Sonenshine)، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده درباره تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی می گوید: «اگر به این میدان پرتحرک نپیوندیم، مطرح نخواهیم بود.

از همه مهمتر، ما فرصت یاری رساندن به شهروندان بیشتر و توانمند ساختن آنها و حمایت از مثبت ترین و مسالمت آمیزترین خواسته هایشان را از دست خواهیم داد. با مهار کردن رسانه های اجتماعی می توانیم به نفوذ و کیفیت دیپلماسی عمومی مان در همه جا عمق ببخشیم. و همچنین می توانیم به کسانی که بیشترین نیاز را به آن دارند دسترسی پیدا کنیم. من از کسانی صحبت می کنم که با چالش های جغرافیایی یا محدودیت های سیاسی دست به گریبانند. افراد بسیاری در جهان هستند که مشتاق تعامل با ما هستند. ولی ما هیچ راهی برای برقراری ارتباط مستقیم، حتی با تعداد کمی از آنها نداریم.

فناوری مجازی ما را قادر می سازد تا مقیاس تعاملات خود را به طرز چشمگیری افزایش دهیم.» همچنین هیلاری کلینتون(Hillary Clinton) وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در زمستان سال 1388 در نطقی پیرامون آزادی اینترنت چنین می گوید: «من براي خدمت به دموكراسي و دست‌يابي به اهداف ديپلماتيك خودمان، تيمي متشكل از كارشناسان و افراد با استعداد گردهم آورده‌ام تا اقدامات‌مان را در تلاش‌هاي مربوط به سياست‌مداري متناسب با قرن بيست و يكم رهبري كنند. آن‌ها ابتكار جامعه‌ي مدني 2 (Civil Society 2.0) را راه اندازي كردند. در يك مدت كوتاه ما اقدام‌هاي قابل توجهي را براي تبدل اين فن‌آوري‌ها به نتايجي كه موجب ايجاد تغييرات مي‌شوند، به انجام رسانيده‌ايم. ... ما مي‌خواهيم اين ابزار را در دست مردم قرار دهيم تا از آن براي پيش برد دموكراسي و حقوق بشر بهره گيرند.».

سخنان فوق به خوبی نشان می دهد رسانه های اجتماعی بسترساز جریان آزاد اطلاعات مبتنی بر مشارکت و جریان سازی عموم انسان ها و مکاتب فکری نیستند، بلکه افراد و جریان هایی که بر رسانه های جهان سلطه دارند، رسانه های اجتماعی را نیز به مثابه رسانه های عصر دیجیتال به تملک خود درآورده و از آن ها برای رسیدن به اهداف خویش استفاده می کنند. بنابراین اشتباه است اگر تصور کنیم رسانه های اجتماعی تنها ابزارهایی نو برای سهولت در ارتباطات، تعاملات، کسب خبر و مانند اینها هستند و صرفاً دانشمندان و محققان علوم کامپیوتر در ایجاد و توسعه آن ها نقش داشته اند.

چگونه ممکن است سایت یک جوان کم سن و سال بدون پشتیبانی و حمایت قدرت های سلطه گر و خدمت به آن ها، به سومین کشور پرجمعیت دنیا(البته مجازی) تبدیل شود؟ حتی اگر این رسانه ها در ابتدا با هدف سلطه گری ایجاد نشده باشند، ولی از آنجایی که در زمین سلطه گران قرار دارند، در اختیار اهداف و منافع آن ها هستند.



تارا سانِنشاین معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده


حریم خصوصی همواره از موضوعات چالش برانگیز پیرامون فضای مجازی به خصوص رسانه های اجتماعی بوده است. انتشار اطلاعات شخصی در رسانه هایی همچون شبکه های اجتماعی تبعات مختلفی برای افراد دارد، در کنار سوءاستفاده های خرد که توسط مجزمان جزء صورت می گیرد، امکان بهره برداری از این اطلاعات توسط شرکت های تجاری، دولت ها و سرویس های اطلاعاتی همواره وجود داشته و ذهن صاحب نظران را به خود مشغول کرده است.

پیشتر به انواع و نمونه هایی از سوءاستفاده های خرد از اطلاعات موجود در شبکه های اجتماعی اشاره شد، این نوع سوءاستفاده ها اگرچه قربانیانی زیادی دارد اما برای تمامیت یک جامعه و یک کشور خطری ایجاد نمی کند. به عنوان مثال وقتی یک فال بین از پروفایل فیس بوک مراجعانش برای سرکیسه کردن آن ها استفاده می کند این کار برای امنیت یک جامعه تهدید محسوب نمی شود، همچنین مجرمی که به اغفال دختران در شبکه های اجتماعی می پردازد تمامیت ارضی کشور را با خطر مواجه نمی کند اما وقتی اطلاعات شخصی درصد بالایی از دانشگاهیان، محققان، هنرمندان و در کل نخبگان یک جامعه بر روی شبکه های اجتماعی در دسترس باشد، سرویس های اطلاعاتی براحتی از این حجم زیاد داده برای ضربه زدن به جامعه هدف خود استفاده می کنند، جذب مزدور کمترین کاری است که در این حالت صورت می گیرد.

اکثر افرادی که به نوعی از انتشار اطلاعات خود آسیب دیده اند، کسانی هستند که همانند کودکان اسیر زرق و برق دنیای مجازی شده اند، سرعت، داشتن قدرت بی نظیر در انتخاب و سهولت در کنار دستگاه ها و ابزارهای نوین همراه با پیچیدگی آن ها مسحورکنندگی ویژه ای برای این دنیای جدید ایجاد کرده است.

این افراد بدون داشتن سواد رسانه ای و پیش از آن، بدون داشتن سواد دیجیتالی(Digital Literacy) و سواد اینترنتی(Internet Literacy) وارد دنیایی شده اند که هیچ دانش و بینشی نسبت به محتوا، نحوه اثرگذاری، کنترل اثرپذیری و کنش و واکنش های اطلاعاتی درون آن نداشته و به صرف داشتن توانایی استفاده از ماوس و کیبورد، آیپد(iPad) و گوگل پلاس، خود را شهروند سایبری(Cyber Citizen) می دانند. در حالیکه شهروند سایبری فردی است که در کنار سایر ویژگی ها، از چگونگی امکان استفاده از رسانه های اجتماعی، نحوه استفاده، فرصت ها و تهدیدها، مقابله با آسیب ها و خطرات تعاملات فضای سایبر به خوبی آگاه بوده و بدون آنکه خود و جامعه اش را دچار مشکل کند به فعالیت در این محیط می پردازد.

فردی که سواد رسانه ای دارد به خوبی می داند انتشار اطلاعات هویتی و شبکه ی ارتباطی وی با دوستانش، تنها به خود او مربوط نمی شود بلکه به جامعه و کشورش نیز مربوط است. اطلاعات هویتی افراد از جمله دارایی های ملی است که همواره دولت ها مسئول حفاظت از آن بوده اند، حال چه اتفاقی افتاده است که افراد کشورهای مختلف از فرهنگ های گوناگون به دست خود اطلاعاتشان را در فضای مجازی منتشر می کنند، در حالیکه همین افراد به هیچ وجه راضی نیستند اطلاعات هویتی خود را بر تکه کاغذی نوشته و در پشت شیشه مغازه ای بچسبانند چرا که از عواقب این کار هراس داشته و تبعات آن را نمی پذیرند.

این مثال کوچک شاهدی است بر اینکه اغلب کاربران شبکه های اجتماعی اشراف و آگاهی لازم را نسبت به عملکرد خود ندارند. این افراد بدون توجه به اصول حفاظت سایبری(Cyber Protection) مرزهای مجازی کشور و جامعه خود را برای عبور دشمنان باز می کنند. حفاظت سایبری، امن سازی بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری اطلاعات در برابر حمله های سایبری دشمنان خارجی و خرابکاری های داخلی را در بر می گیرد، نگهداری از اطلاعات هویتی افراد یک جامعه نیز در محدوده حفاظت سایبری قرار می گیرد. عموم مردم امریکا حفاظت سایبری را همچون حفظ ملت در مقابل سلاح های کشتار جمعی و از لحاظ اهمیت بعد از امنیت ملی قرار می دهند.

برای درک بهتر رابطه بین حفظ اطلاعات هویتی افراد یک جامعه به ویژه نخبگان آن و امنیت ملی آن کافی است در نظر بگیرید اگر فردی همچون شهید مصطفی احمدی روشن مشخصات هویتی خود و شبکه دوستان و آشنایانش را در فیس بوک قرار می داد ترور او چقدر زودتر اتفاق می افتاد؟ و اگر تمام دانشمندان همرده ی او این کار را انجام دهند چه صدمات غیرقابل جبرانی از لحاظ نیروی انسانی و هزینه ها زمانی و مادی برای جامعه بوجود می آید؟ به علت اهمیت اطلاعات هویتی است که شبکه های اجتماعی کاربران را به واقعی تر کردن اطلاعاتشان تشویق می کنند. رسانه های جریان سلطه این گونه عنوان می کنند که کسانی که هویت آنلاین(Online Identity) نداشته باشند به زودی محو خواهند شد، بدین ترتیب افراد سعی می کنند از یکطرف زمان حضور خود در فضای مجازی را افزایش داده و از طرف دیگر با اطلاعات هویتی خود در این فضا فعالیت کنند. تحقق هویت آنلاین بسیاری از جوامع کشورها را با چالش های عدیده ای مواجه خواهد کرد.

با توجه به آنچه که گفته شد لزوم آموزش سواد رسانه ای برای کاربران رسانه های اجتماعی بیش از پیش ضروری می نماید، ضرورتی که حتی ورود این آموزش ها به کتب رسمی نظام آموزشی را نیز توجیه می کند. بدون داشتن سواد رسانه ای فردی که در موج ایجاد شده توسط گردانندگان رسانه ها قرار گرفته و اخبار و اطلاعات را از فیلتر نگاه آن ها و با جهت گیری مورد نظر ایشان دریافت می کند، به سادگی تحت تاثیر قرار گرفته و چون قدرت تجزیه و تحلیل و استدلال ندارد به بازیگری برای آن ها می پردازد.

نمونه ی این اتفاق در جریان فتنه 88 در ایران بوقوع پیوست، عده ای از کاربرانی که در انواع رسانه های اجتماعی فعالیت می کردند به تبعیت از موج ایجاد شده در این رسانه ها تحت تاثیر قرار گرفته و با باور ادعا ها، اخبار و اطلاعات منتشر شده در این رسانه ها به بازنشر آن ها پرداختند تا سهم خود را به جریان آزاد اطلاعات و آگاهی بخشی به انسان ها ادا کنند. در حالیکه اگر این افراد با ماهیت و کارکردهای رسانه و سوء استفاده از آن، آشنایی داشتند این چنین عمر خود را صرف خدمت کردن بی مزد به دشمن نمی کردند. بخشی از این افراد بدون داشتن عناد با نظام جمهوری اسلامی و تنها به علت هراس از طرد شدن از سوی دیگر کاربران شبکه های اجتماعی همرنگ سایرین شدند.

طبیعی است در رسانه هایی همچون فیس بوک نشر عقاید اسلامی و بسط آرمان های انقلاب اسلامی همواره با سنگ اندازی مواجه شود، این سنگ اندازی اغلب موارد به شکل مخالفت برخی از کاربران شبکه اجتماعی(که معمولا کاربرانی خاص هستند) صورت می گیرد. این حجمه ها برای ایجاد ترس در دل مخالفین و القای کم شمار بودن تعداد آن ها صورت می گیرد. عموما افراد پیش از ابراز عقیده و اظهار نظر به واکنش اطرافیان و بازخورد آن ها فکر می کنند و اکثراً هنگامی که تصور کنند با بیان نظر خود در اقلیت قرار گرفته و یا با مشکل مواجه می شوند، از ابراز آن منصرف می شوند. به این پدیده «مارپیچ سکوت» گفته می شود.

هجمه های گاه سنگینی که در رسانه های اجتماعی علیه نظرات موید ارزش های اسلامی و انقلابی صورت می گیرد برای این است که افرادی که پیام های متعارض با ارزش های لیبرالیسم را منتشر می کنند از اظهار نظر ترسیده و به مروز زمان ساکت شده و فعالیتی نداشته باشند. کاربران منفعل و کاربرانی که مجبور به سکوت شده اند در نهایت خود بخشی از جریان اصلی(stream) حاکم بر رسانه اجتماعی خواهند شد. در این هنگام رسانه یکدست شده و با وجود فعالیت شبانه روزی تعداد میلیونی کاربران از فرهنگ، نژاد و ملیت های گوناگون و انتشار و بازنشر حجم زیادی از محتوا، تنها یک صدا از رسانه به گوش رسیده و یک سبک زندگی از آن خارج می شود.

افرادی که به سواد رسانه ای مسلط هستند به خوبی می توانند در رسانه های اجتماعی فعالیتی اثرگذار و پویا همراه با کمترین آسیب برای خود و جامعه شان داشته باشند. از آنجایی که در آینده نزدیک شبکه های اجتماعی به نقش تعیین کننده ای در تصمیم گیری های ملی و بین المللی و همچنین جهت دهی افکار عمومی مردم سراسر جهان دست پیدا می کنند، لزوم دستیابی سریعتر به سواد رسانه ای اهمیت ویژه ای پیدا می کند.




رسانه های اجتماعی وارد زندگی انسان شده و جایگاه خود را پیدا کرده اند، این رسانه ها مانند سایر دستاوردهای فناوری خنثی بوده و به خودی خود جهت دار نیستند اما برحسب استفاده انسان از آن ها در جایی باعث بهبود وضع زندگی شده و در جای دیگر آسایش زندگی را مختل کرده اند، به عنوان مثال از یک طرف این رسانه ها برای اداره ی مدیریت بحران بسیار ضروری اند، و از طرف دیگر ابزاری برای گسترش فحشاء هستند، از سویی به شکلی شگفت انگیز ارتباطات و تعاملات انسان را متحول کرده اند و از طرف دیگر باعث هدر رفت سرمایه های انسانی و مادی جوامع گشته اند، چرا که افراد به سپری کردن بی محتوای زمان خود در رسانه های اجتماعی خو گرفته و با تولید و بازنشر حجم عظیم اطلاعات، هم اینترنت را فربه تر کرده و اطلاعات زائد و اضافی فراوانی ایجاد می کنند و هم زمان مفیدی را که می شد برای سازندگی جامعه خرج کنند، تلف می نمایند.

رسانه های اجتماعی همان طور که بستری مناسب برای گردهم آمدن محققان، فرهیختگان و افراد متعهد به منظور مباحثه، گفتگو و ارتقای سطح دانش و اصلاح باورهای اشتباه پدید می آورند، امکان دور هم جمع شدن افراد جاهل و ناآگاه را نیز مهیا می کنند، همانند گروه های اینترنتی و انجمن هایی که در طول سال های گذشته توسط دشمنان اسلام و انقلاب شکل گرفته است، کسانی که در جهل خود گرفتارند در کنار افراد همانند خود دچار جهل مضاعف شده و مثلا توهم بیشمار بودن هم پیدا می کنند، این افراد بدون قرار گرفتن در یک مناظره هدفمند و اصولی با تائید دیدگاه های اشتباه خود از سوی هم فکرانشان بر عقاید اشتباه خود مصّرتر می شوند. کارکردهای متفاوت و مختلفی که بر رسانه های اجتماعی سوار می شوند لزوم شناخت این رسانه ها و نحوه تعامل با آن ها را انکار ناپذی می کند.

فضای مجازی همچون جهان واقعی و رسانه های اجتماعی همچون سایر رسانه ها عرصه تقابل باعفتان و بی عفتان هستند، لیکن تفاوت اساسی که در این میان وجود دارد این است که در جهان واقعی هر یک از طرفین در محیط فرهنگی و بر روی قطعه زمین مشخصی زندگی و فعالیت می کنند اما در فضای مجازی این گونه نیست، اینترنت تماماً زمین دشمن است که قواعد حاکم بر آن همان قوانین حاکم بر تمدن غرب و سبک زندگی امریکایی است، از این رو ناچار به رعایت گزاره های خاصی در جهت حفظ اطلاعات خود و جامعه شان و نیز اثرگذاری حداکثری و اثرپذیری حداقلی هستند.

آشنایی با این گزاره ها، سواد رسانه ای ویژه باعفتان را می طلبد، چرا که دانش سواد رسانه ای آنچنان که به شکل غربی آن مطرح است برای انسان باعفت مسلمان گرچه لازم است اما کافی نیست و بسیاری از ملاحظات در آن دیده نشده است. به عنوان مثال بهای سایت ها در اینترنت بر اساس کلیک های کاربران است، ارزش سایت هایی مانند فیس بوک و گوگل به علت کلیک هایی است که به این سایت ها وارد شده است، پس این سایت ها نیستند که با ارائه خدمات رایگان به کاربران خدمت می کنند، بلکه این کاربران هستند که با جستجو، ارسال پیام، لایک کردن، پست گذاشتن، گشتن در پروفایل سایر کاربران و مانند این ها، با هر کلیک خود درآمدی را به جیب صاحبان این سایت ها روانه می کنند.

حال آیا یک مسلمان عفیف بدون در نظر گرفتن نکات لازم همچون پرهیز از وب گردی های غیرضروری، می تواند به افزایش بهای سایت هایی که دشمنی خود را با اسلام و انقلاب اسلامی ثابت کرده اند، کمک کند؟ در نتیجه سواد رسانه ای باعفتان سایبری سوادی تقوا محور است.






تأسیسات گوگل

رسانه های اجتماعی تاثیرات گوناگون و متنوعی بر سبک زندگی انسان گذاشته اند، چه از لحاظ سخت افزاری و پیدایش ابزارها و دستگاه های نوین ارتباطی، و چه از نظر تغییر در خلق و خو و نحوه تعاملات انسان، اما شاید بتوان بیشترین تاثیر این رسانه ها را غفلت زائی و تهی کردن زندگی انسان از معنا بر شمرد. جهان مجازی دنیایی است که بر پایه 0 و1 ها شکل گرفته و هیچ چیزی در آن واقعیت فیزیکی ندارد. افراد معتاد به زندگی مجازی به مرور از زندگی و خود واقعی شان دور و حیاتشان فاقد معنا می گردد. به علاوه غفلت جزئی از زندگی روزانه انسان می شود. در حالیکه می شد از رسانه های اجتماعی برای انجام سریعتر کارها و ذخیره کردن زمان بیشتر برای گذراندن در جهان واقعی استفاده کرد، انسان غافل ترجیح داده از زمان دنیای واقعی کاسته و به زمان حضور در دنیای مجازی بیافزاید.

رسانه های اجتماعی بر حسب محتویات متنوع، گوناگون و جذاب خود پتانسیل ایجاد غفلت و اتلاف زمان را دارند، در این بین این کاربران هستند که باید با استفاده صحیح از این رسانه ها علل ایجاد غفلت را کاهش دهند. انسان به گونه ای از سواد رسانه ای نیاز دارد که هنگام استفاده رسانه های اجتماعی، حیات و ممات و هدف زندگی را به یاد او آورد.

ملاحظات حضور و فعالیت در فضای مجازی، مسئولیت متولیان امر را در کنار محتوای مناسب تولید نشده برای کاربران مسلمان، برای تولید سواد رسانه ای بومی دوچندان می سازد.


پایان
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
فضای سایبر بستر شکل گیری زندگی دوم (Second Life) را به موازات زندگی نخست(First Life) فراهم می کند. آواتار شما می‌تواند با آواتارهای دیگر دوست شده، به دانشگاه رفته، کار وکاسبی راه انداخته و حتی ازدواج کند؛
مشرق؛ با نیم نگاهی به تاریخ و بررسی اندیشه های گوناگون فلسفی به خوبی می توان سیر نزدیک به سه هزار ساله ی فلسفه و عجین شدن آن با زندگی بشر را مشاهده کرد.
روند تکاملی فلسفه از عصر ملطیون تا به امروز و منتج شدن آن به سیطره تکنولوژی و گستردگی آن در تمام شقوق زندگی انسان ها موجب شده است پلی بین فلاسفه و مردمان زده شود و فلسفه از گوشه گیری همیشگی خود به پایین ترین حد ممکن نزول و به مدد تکنولوژی که ثمره ی نهاییِ فلسفه است خود را در عرصه های گوناگون به معرض ظهور برساند.
در نتیجه این روند موجب چرخشی جامعه شناختی در فلسفه شده و به نوعی دیگر می توان گفت فیلسوفان به جای سوال های گوناگون از چیستی عالم و پرداختن به تئوری ها و نظریه ها، فلسفه را به بطن جامعه آورده و به نوعی سبک زندگی را رقم زده اند. در این باره می‌توان به فیلسوف فرانسوی «پیر هادت» (Pierre Hadot) اشاره کرد وی از افرادی بود که تلاش بسیاری برای عملی کردن فلسفه در سبک و روش زندگی انجام داد.




فلسفه از زمان شکل گیری خود تا به امروز چالش ها و اختلالات گوناگونی در اشکال سنتی جامعه ایجاد کرده است، به عنوان مثال می توان گفت از دوران سقراط جرقه اولیه تفرد گرایی منطقی (rational individualism) که نوعی از سبک زندگی است، زده شد. موضوع «فلسفه من» یا «فرد» محصور به دوران سقراط نیست چرا که تنها بخشی از جامعه جدید در آن دوران شکل گرفت، « فلسفه من» که جامعه ی لیبرال امروز را شکل داده است، نتیجه ی بیش از 2500 سال آزمایش و تفلسف ورزیدن می باشد.

فیلسوفان معاصر به تبع گذشتگان خود به سمت تغییر این چرخش جامعه شناختی رفته و به دنبال شکل دادن ارتباط های مردمی هستند. درباره مقوله فلسفه و روش زندگی می توان به نظرات افرادی چون مارتا نوسباوم (Martha Nussbaum’s) از فیلسوفان ارسطویی، چارلز تیلور (Charles Taylor) جامعه شناس و فیلسوف ، یورگن هابر مارس (Jürgen Habermas) از فیلسوفان متخصص در دگرگونی حوزه عمومی، دیوید هاروی (David Harvey) از نظریه‌پردازان در عرصه ی مسائل اجتماعی جهان و دی. جی. گروتی (D. J. Grothe) نویسنده و سخنران عمومی آمریکایی در حوزه مسائل مرتبط با علم، اندیشه انتقادی، سکولاریسم، دین و رئیس بنیاد آموزشی جیمز رندی اشاره داشت که هرکدام به نوبه خود در پی بازسازی روابط جامعه شناختی هستند، ولیکن هیچ کدام از این نظریه ها نتوانسته است بشر را به غایت و کمال اش هدایت کند.



در دوران معاصر، برخی از جالب ترین سوال های فلسفی مربوط به مقولات اجتماعی است. یکی از این سوالات که به مقوله ای پیچیده و بحرانی در جهان امروز تبدیل شده است تفردگرایی و یا (individualism) می باشد که منشاء و سرچشمه آن سبک نظام سازی تمدن غرب است. واژه فردگرایی برای اولین بار در سال ۱۷۸۹ توسط جامعه شناسی فرانسوی به نام سن سیمونین که بر روی دلایل شکست انقلاب فرانسه کار می کرد، استفاده شد. سیمونین برخلاف گفته‌های مخالفین که ریشه‌های شکست انقلاب را در آزادی خواهی می‌دیدند، ریشه آن را در «فردگرایی»، «خودپرستی» و یا «آنارشی» می‌دانست.

هر انسان ادراکی از وجود خویشتن دارد که می‌توان آن را هویت شخصی یا خود نام نهاد. خودپنداشت مجموعه تصورات انسان درباره ویژگیهای درونی و برونی خویش است. همانگونه که انسان واجد خودپنداشت فردی می‌شود، بتدریج واجد تصوراتی از جامعه و فرهنگی که درآن زیست می‌کند؛ می‌گردد که می‌توان آن را خودپنداشت جمعی نامید. خودپنداشت و یا خود خواهی فردی ناظر به هویت شخصی و خودپنداشت جمعی ناظر به هویت جمعی و یا ملی است.

به عقیده عده ای، فردگرایی رابطه بسیار نزدیکی با خودپرستی (egoism) دارد ولی با این وجود بسیاری از طرفداران این تئوری بر این عقیده استوار اند که فردگرایان هم می‌توانند مانند دیگر افراد جامعه روش زندگی خود را خود انتخاب کرده و نسبت به اجبارهای اجتماعی برای تطابق با دیگر افراد، هیچ واکنشی نشان ندهند. افرادی مانند «آین راند» نیز با سنت‌های قبیله‌ای جنگیده و معتقدند که فردگرایی برابر با عفت و پاکدامنی است.

از تفکر فرد گرایی اندیشه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رقم می خورد به نحوی که در فلسفه ی سیاست، تئوری فردگرایی دولتی به این اشاره دارد که دولت باید حافظ آزادی تفردگرایان باشد تا زمانی که این افراد نخواهند مانع آزادی دیگران گردیده و یا از دیگران به منظور نفع خود سوء استفاده کنند. فردگرایان به صورت عمده نگرانند که حقوقشان در تحمیل‌های محیط و جامعه تحت فشار قرار گیرد و برای همین نیز خواستار حمایت از حقوق فردگرایان هستند.




بر مبنای این بینش شاکله اصلی جامعه فرد است. از دید گاه تئوری پردازان این موضوع فرد از وجود «من حقیقی» برخوردار است و در واقع اجتماع چیزی جز مجموع اجزای تشکیل دهنده ی آن که تک تک افراد هستند نیست که با حفظ استقلال و هویت خود آن را بوجود آورده‌اند. بدین ترتیب اجتماع از وجود واقعی برخوردار نیست و وجود آن اعتباری است و وابسته به حضور اجزا تشکیل دهنده ی خود که همان افراد هستند می‌باشد.

همان طوری که اجزاء تشکیل دهنده هر شی ای با حفظ هویت خود آن شی را بوجود می‌آورند و در واقع خواصی که آن شی دارد به اعتبارخاصیت آن اجزاء می‌باشد، اجتماع نیز به اعتبار تجمع افراد حقیقی شکل گرفته‌است و خود فاقد هرگونه وجود حقیقی است. در واقع جامعه در پیکره‌ای فرضی دارد و خود وجودی مستقل ندارد. اولویت فرد و تقدم منافع فرد بر منافع جامعه در مکاتب سرمایه داری از همین نگاه ناشی می‌شود، به نحوی که این اصل از اصول اولیه و پذیرفته شده نظامهای اقتصادی سرمایه‌داری می‌باشد. تفردگرایی در لیبرالیسم اقتصادی با این استدلال که فرد قبل از وجود اجتماع بوجود آمده پس وجود وی به لحاظ تاریخی نیز مقدم بر وجود اجتماع می‌باشد معتقد است خواسته‌های فرد نیز به لحاظ اخلاقی مقدم بر خواسته‌های اجتماع می‌باشد.

بر مبنای فلسفه ی فردگرایی، یک نوع اخلاق وحشیانه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود می آید. فردگرایی ارزش های اخلاقی را ناشی از اراده انسان می داند، بنابراین سود جویی شخصی و تأمین منافع فردی به عنوان یکی از وجوه لیبرالیسم جایگزین ارزشهای اخلاقی می گردد. این روند خطرناک، در حوزه جامعه شناختی موجب از هم گسیختگی خانواده ها شده به نحوی که اکثر کشور های توسعه یافته با بحران کمبود جمعیت مواجهه اند، رابطه افراد مخدوش و تفرد گرایی افسردگی های گسترده و فراگیری را ایجاد کرده است. این موضوع که ثمره اندیشه ی فلسفی 2800 ساله در تمدن غرب می باشد منتج به پناه بردن بشر به فضای سایبر به عنوان یک پناه گاه گردیده است.

فضای سایبر بستر شکل گیری یک زندگی دوم (Second Life) را به موازات زندگی نخست(First Life) فراهم می کند. حضور بسیار زیادی از افراد در فضای زندگی دوم به دلیل جذابیت ذاتی تخیل و زندگی در دنیایی دیگر موجی از انحرافات فکری و عقیدتی برای بشر را به وجود آورده است. حرکت انسان از من حقیقی به سمت من مجازی موجب دور شدن بشر از حقیقت خود شده و این نکته دقیقاً نقطه اصلی انحراف بشریت است. موضوع زندگی دوم تنها به سایت هایی مانند فیسبوک و توئیتر ختم نمی شود بلکه ابعاد بسیار گسترده تری پیدا کرده است، این مقوله در کشور های توسعه یافته به مراتب از کشور های در حال توسعه پر رنگ تر است، از این حیث باید با تبیین دقیق و همه جانبه ابعاد زندگی دوم از خطرات در پیش روی آن کاست.



نیم نگاهی به آواتاریسم در زندگی دوم:
زندگی دوم هر لحظه ابعاد گسترده تری به خود می گیرد و تعداد بیشتری از انسان ها را مجذوب خود می کند. امروزه در کشورهای مدرن زندگی در فضای سایبر یا همان زندگی دوم محدود به ارتباط های جمعی نیست. در این باره شرکت های بسیاری به وجود آمده که با ایجاد فضایی مجازی به افراد حقیقی از پشت کامپیوتر هایشان اجازه زندگی در فضای سایبر را می‌دهند. این مقوله به علت پایین بودن سرعت اینترنت در کشوری نظیر ایران به یک اپیدمی تبدیل نشده است اما در عین حال با ساخت و انتشار بازی های نظیر سیمس (Sims) بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان ایرانی زندگی دوم را تجربه کرده اند.



زندگی دوم مهمترین بازی در این حوزه است. این بازی در سال ۲۰۰۳ توسط شرکت لیندن لب سانفرانسیسکو که یکی از معروف ترین شرکت های مدیریت بازی های آنلاین است ساخته شد. برای اجرای این بازی کاربران باید عضو سایت بازی شده و یک تصویر الکترونیکی یا کارتونی معروف به «آواتار» (Avatar) از خود بسازند. ساخت آواتار ها می تواند اساساً متفاوت با من حقیقی کاربر باشد، بعضی از افراد آواتار را شبیه به خود و بعضی کاملاً متفاوت از خود می سازند. هنگامی که کاربر آواتار خود را ساخت به جمع ساکنان این سرزمین خیالی می‌پیوندد و می‌تواند در تعاملات آنها شرکت نماید. از بعضی جهات این جهان شبیه به جهان واقعی است با خیابانها و فروشگاه هایی که آواتار شما می‌تواند در آنجا پرسه بزند.

آواتار شما می‌تواند با آواتارهای دیگر دوست شده، به دانشگاه رفته، کار وکاسبی راه انداخته و حتی ازدواج کند؛ علاوه بر این ها کارهایی که در جهان واقعی ممکن نیست نیز قابل انجام اند، مثلا فرد می‌تواند به جای قدم زدن در پارک کنار خانه اش، در آنجا پرواز کند. در کل هر فرد زندگی باب میل خود را به وجود می آورد. عضویت در این سایت ها رایگان است اما کاربر برای خرید زمین باید پول بپردازد. این جهان مجازی دارای واحد پولی خودش یعنی «لیندن دلار» است. هر دلار آمریکا برابر ۲۵۰ لیندن دلار است. کاربر می‌توانید با کار کردن در این سرزمین تخیلی پول در آورده و به خریدهای مجازی مانند خرید لباس، املاک، تفریح و. . . بپردازد. بسیاری از دانشگاه ها و فروشگاه ها در این وب‌گاه حضور دارند. این سایت حدود ۱۳ میلیون عضو از بیش از ۱۰۰کشور گوناگون دارد. اما مقوله ای که در این جا مد نظر است آواتار سازی کاربران برای زندگی در این فضای مجازی است.









کاربر برای هر آیتمی که خریداری می کند باید هزینه ای را برحسب واحد پول بازی پرداخت کند

اَوَتار (अवतार) در آیین هندو به معنی «حلول خدا» بوده و آواتار تجسدی مادی ناشی از به زمین آمدن ایزدان هندو است. این لغت که از ترکیب ava و tarati ایجاد شده در زبان سانسکریت avatarana بوده است.

در تعریف عمومی نیز کلمه آواتار به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی(منجی) می باشد. معادل این مفهوم در اسلام، مقام خلیفه الهی است و در فرهنگهای دینی و معنوی دیگر هم معادل همین مفهوم وجود دارد. آواتار، قطب الهی و استاد اعظم مفاهیمی مشابه همدیگر هستند و به فردی اطلاق می شود که در رأس نظام اساتید حق قرار دارد. از دیدگاه اساتید حق، آواتار (قطب الهی) در عصر کنونی در دسترس مردم قرار ندارد، گفته می شود ماهاآواتار (برترین و بزرگترین آواتار) می باشد.

در دنیای جدیدی که آواتار پیش روی کاربران زندگی دوم قرار می دهد از همه چیز مهم تر دین و آئینی است که بر این دنیا حاکم است و تنها کسانی می‏توانند در این دنیا سهمی داشته باشند که این دین و آئین را باور کنند، پس برای بررسی دقیق تر آواتار نیاز به بررسی آئین هندو احساس می شود.



ادامه دارد....​

 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
همپوشانی بین سیستم سایبرنتیکی با سیستم ها مکانیکی ، بیولوژیکی و ار گانیکی سیستم انسان سیبورگ را تشکیل می دهد.انسان سایبورگ شده بسیاری از دغدمندی ها و مسائل روزمره خود را با اتکاء به توان مندی ها و ذهن خود بر طرف نمی کند بلکه با استفاده از کامپیوتر ها، دستگاه های رکوردر، موبایل و این قبیل شقوق الکترونیکی به انجام امور روزمره می پردازد.
مشرق؛ در بخش اول این مقاله به مقدمات آواتاریسم در زندگی دوم پرداخته شد.اکنون بخش دوم این مقاله تقدیم می شود.

هندوئیسم:
هندوئیسم، هندوگرایی یا آئین هندو قدمتی سه هزار ساله داشته و پس از مسیحیت و اسلام سومین دین بزرگ جهان است. هشتاد درصد از جمعیت 1. 2 میلیاردی هندوستان پیرو آیین هندو هستند و حدود ۳۰ میلیون نفر دیگر از پیروان آن در دیگر کشورها زندگی می‌کنند.




هندوئیسم را نمی‌توان برپایه یک اقتدار یا باور ریشه‌گرفته از یک موجودیت روحانی یا یک کتاب مقدس تعریف کرد. هندوان مفهوم یکتاپرستانه «خدای خدایان» را می‌شناسند، و اغلب هنگامی که از خدا سخن می‌گویند به یک رب‌النوع خاص هندو اشاره دارند، اما هندوئیسم، متضمن چندخداپرستی و فرقه‌گرایی است. بنابراین، هندوان با اعتراف ضمنی به محدودیت دانسته‌های انسان، توافق کرده‌اند که درباره اصول عقاید توافق نداشته باشند. در نتیجه هندوئیسم بیشتر بر کردار تاکید دارد تا بر عقیده؛ و زیربنای اخلاقی آن تکثّری تقریباً نامحدود دارد.

کلید فهم زندگی دینی هندوها کثرت است، در هندوییسم وحدت نیست، «بنیادگذار» ندارد، نه عقیده‌ی یگانه‌یی دارد و نه کتاب مقدس یگانه‌یی که همگان پذیرفته باشند، نه قانون‌نامه‌ی اخلاقی یا نظام الهی یگانه‌یی، یا مفهوم یگانه‌یی از خدا که محور باشد.




هندوییسم هم دارنده‌ی ‌کیش‌های بومی کوچکی است که شاید فقط در چند روستا شناخته شده باشند و هم فرقه‌های بزرگی چون آیین وَیشنَوَه Vaishnavism یا آیین ویشنوُ ( ویشنوُ)، آیین شَیوَه Shaivism یا آیین شیوا ( شیوا) که میلیون‌ها پیرو، اسطوره‌شناسی‌های غنی، معابد، شمایل‌نگاری‌ها و الهیات خاص خود را دارند که هر یک از آن‌ها را می‌توان به‌جای خود یک «دین» خواند.

آیین هندو مشتمل بر آیین هاى محلى و سنت هایى اعتقادى و عبادى است، امّا به مانند ادیان آسمانى، داراى پیامبرى مشخص و آیین عبادى واحدى نیست. به همین سبب نمى توان از این آیین تعریفى دقیق و کامل ارائه داد، تنها مى توان گفت: آیین هندو برآیندِ اندیشه هاى گوناگونى است که رهروان هندى را ارضاء مى کند. لایه هاى درونى این آیین بسیار متفاوت تر از ظاهر آن است گرچه در طول سالیان، دستخوش آشفتگى ها و گرایش هایى چون گوشه گیرى و بت پرستى نیز شده است. این آیین، احساسات دینى و عواطف مذهبى را تا حدى داراست. آنچه در این آیین از اهمیتى ویژه برخوردار است، سنه تنه درمه (Sana¨tana-Dharma) یک قانون جهانى است و همه ایجاد و ابقا و افناى جهان و جهانیان مطابق این قانون است.

گستردگى آیین و سنن عبادى هندوئیسم، موجب پدید آمدن متون فراوانى گشته است. از آن جمله مى توان به گیتا اشاره کرد. گیتا در قالب هجده بخش و هفتصد شعر تنظیم گردیده است. این اثر که ترکیبى از آموزه هاى فلسفى سانکیه ، است، تأثیر فراوانى بر زندگى مذهبى هندیان دارد، به گونه اى که هیچ کتابى تا این حد بر آنان تأثیر ننهاده است.

هندو، هم مذهبی ساده و ابتدایی است و هم مذهبی پیچیده و فلسفی. هر فردی از هر طبقه جامعه می تواند به آن بگرود و از آن استفاده كند. در جامعه هندو، هم عارفانی هستند كه به مقصد عالی رسیده اند و هم عامیانی هستند كه هنوز قدمی در راه مذهب برنداشته اند. هندوییسم دستورات اخلاقی داشته و معتقد به افراط و تفریط در هیچ كاری نیست بلكه میانه روی را توصیه می كند.




اخلاق اساسی هندوییسم، بر پایه طهارت، ضبط نفس، آزادی، راستی و بی آزاری است. بسیاری تصور می كنند كه هندوییسم یعنی ریاضت، اما چنین نیست.

هندوییسم اصرار ندارد كه پیروانش امیال نفسانی را به كلی سركوب كنند. این تفكر مورد تایید پیروان مذاهب جین((Jain و بودا (Buddha) است اما هندوییسم پیروانش را به ازدواج و تشكیل خانواده ترغیب كرده و یكی از مراحل برهمنی نیز ازدواج می باشد. هندوییسم می گوید، بشر ناآگاه است و نمی داند كه ذات مطلق چگونه روح خود را در آفریدگان دمیده است.

آغاز و پایان جهان، ماورای زمان است و زمان همانند پلی است میان ازل و ابد و چون انسان مادی، اسیر در حصار زمان و مكان است، نمی تواند از ازل و ابد آگاهی داشته باشد.

خدايان هندو:
گفته شد که هندوئیسم مکتبی است که بنیانگذار خاصی ندارد. هندوها فقط اعتقاداتی دارند که منشأ آنها مشخص نیست. البته اعتقادات هندوها با هم ثابت نیست. تنها موردی که می توان از آن به عنوان اعتقاد ثابت در هندوئیسم نام برد، قانون تثلیث یا همان سه گانه پرستی است که فرق متعدد هندو ها به آن پایبند هستند.

خدایان سه گانه هندو عبارتند از:


ویشنو خدای خیر و خوبی و نگهدارنده جهان است. برهما خدای آفریننده جهان و شیوا خدای مرگ و نابودی. در کنار این سه نام می توان به نام کریشنا هم اشاره کرد. کریشنا خدا نیست. اما تجسم عینی ویشنو در زمین است.

در مذاهب هندی، خداوندگاری را کلاسیک نموده اند. شاگردان این مکتب و مکتب های بـرآمده از آن مانند بودا و یـوگی، پس از تشریفات خاصی که در معابد و خانقاه های خود در کنار رود گنگ انجام می دهند، در روز معینی در مقابل ویشنو که به صورت مجسمه سنگی در روی ارابه سنگینی حرکت می کند قرار می گیرند. این شاگردان که در معابد تعالیم مقدماتی را فرا گرفته اند، در انظار عمومی، به تدریج با مجسمه ویشنو معاشقه کرده تا آنجا که تعدادی از آنان، خود را زیر ارابه انداخته و وجودشان را فدای ویشنو می نمایند.





خدایان هندی شخصيت هاي مقدس هندو ها هستند. هندوان معتقدند كه خدايان، مظاهر گوناگون خدایي يكتا هستند. در اين باره در ريگ ودا(يكي از چهار وداي موجود) آمده است : "بر هر ثابت و جنبنده و نيز بر هر آنچه راه مي رود و بر هر آنچه مي پرد و بر تمام اين آفرينش رنگارنگ، تنها يك خدا فرمانروايي مي كند." آفريدگار در اين آيين، برهما (Brahma) ناميده مي شود كه مظهر آفرينش است.




برای درک مفهوم آواتار که به نوعی تجلی خدا بر زمین است، بررسی خدایان آئین هندوئیسم ضرورت دارد.

خدایان هندوها(devas) بسیار زیاد هستند، در ریگ ودا 33 خدا شرح داده شده است:

ويشنوVishnu: ویشنو 10 مظهر یا نماد دارد. خداي مظهر بقا و زندگي روي زمين است.

شيوا Shiva: (خداي فنا و نابودكننده و وحشت آور اما نام او در سنسكريت به معني مهربان نيز هست.) شیوا معتقد بوده كه تمامی كائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند، او این رقص را ایجاد كرد و خودش به انجام آن می پرداخت. رقص هندی كه بسیاری ازحركات یوگا را در خود دارد، فقط برای سرگرمی یا تفریح نیست بلكه یك رقصنده با ایمان هنگام انجام این حركات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می یابد. رقصها انواع متنوع و مختلفی دارند.

سرسوتي (Saraswati): الهه ي علم و دانش و همسر برهما. سرسوتي دختر شيوا از همسرش پاروتي است.

لكشمي( Laxmi): الهه ي ثروت و خوشبختي و همسر ويشنو و خواهر سرسوتي.

شكتي (Shakti): الهه قهر و نابودي و همسر شيوا

گانشا (Gnesha): خداي علم و دانايي كه سري همچون سر فيل دارد و پسر شيوا است.

كالي(Kali): الهه مرگ

كريشنا (Krishna): هشتمين مظهر ويشنو است.

یندرا (Indra): خداي باستاني اقوام آريايي كه خداي رعد و برق است.

اگني (Agni): خداي آتش و تجسم آتش مقدس. اگني از دير باز توسط آرياييان باستان پرستش مي شده است.

گروده (Garuda): رئيس پرندگان كه نيمي از بدنش انسان و نيم ديگر پرنده است و مركب ويشنو است.

رام چندر(Ram chandar): رام ماه مانند كه یكی از مظاهر ویشنو روی زمین است

آواتاریسم بر مبنای ویشنویسم:
ویشنوپرستی یک مذهب یکتاپرستانه در دین هندوئیسم است که در آن ایزد ویشنو یا یکی از ۱۰ شکل کالبدیافته او (آواتارها) پرستیده می‌شود. ویشنو د‌‌ومین خد‌‌ا از تثلیت خد‌‌ایان هند‌‌و، مذکر و حافظ جهان است. د‌‌ر ود‌‌اها یک خد‌‌ای فرعی مطرح شد‌‌ه است، اما د‌‌ر طول زمان، به خد‌‌ایی خیرخواه و پاسخگو به نیایش‌های پیروانش تبد‌‌یل می‌شود‌‌. همسر او لاکشمی یا سری، وسیله‌ی نقلیه‌اش پرند‌‌ه‌ای به نام گارود‌‌ا یا ماری به نام سِشا است و بهشت او واکونتا نام د‌‌ارد‌‌. به شکل جوانی خوش‌سیما با چهار د‌‌ست تصویر می‌شود‌‌ که د‌‌ر د‌‌ستانش یک صد‌‌ف، یک چاکرا یا قرص، یک چماق، و یک گل نیلوفر د‌‌ارد‌‌.

در پورانا آمده‌است که وی را رنگ ابرهای آبی تیره است، و او را چهار دست است، که در آن یک برگ نیلوفر آبی، یک گرز، یک صدف حلزونی و یک حلقه گرفته‌است. در ویشنو سهاسراناما، آمده‌است که گوهر کنونی در تمام جهان‌های بی شمار بر دست اوست، و ویشنو پرودگار گذشته، حال و آینده و آفریننده آنهاست، او که بر اقیانوس‌ها تکیه زده‌است، آفرینش را استوار می‌دارد. ویشنو که پیشتر از او با لقب نارایَنه یاد شده از خدایانی است که گاه در موقعیت برترین خدا قرار می‌گیرد. او در ریگ‌ودا «رخنه‌گر در همه چیز» و خدای خدایان (دِوَدِوا) است و در اوپانیشادها گاه «همان برهما، همان مهادیو [شیوا]، همان ویشنو، همان ایندیرا، همان بی‌نقصان و همان نور بزرگ است». و گاه از همه خدایان بزرگ‌تر است. و هر چه‌است «همان نارایَنَه‌است که دورکننده همه نادانی هاست» (و زمانی که او بود «نه برهما بود، نه مهادیو، نه آب، نه آتش، نه ماه، نه آسمان، نه زمین، نه ستاره‌ها و نه آفتاب. او یگانه بود و از تنهایی ناآرام شد». او خدای مرتضان و سالکان است و آنها «بعد از ریاضت و اعمالِ بسیار نوری مثل روشنی چراغ می‌بینند. آن نور ویشنو و شخص بزرگ است و در همه پر است».




ویشنو علت برتر همه چیز و نفس همه چیز است. همه جا هست و تمام هستی را در برگرفته، نامتناهی است و صفات، اعمال و نیروهای او نامحدود است. جهان تجلی اوست و بر آن فرمان می‌راند. «آن را آفریده و در آن وارد شده». ویشنو بارها شکل انسانی به خود‌‌ گرفته است که د‌‌ه مورد‌‌ از آن‌ها شناخته شد‌‌ه‌اند‌‌. وی هر بار برای کمک و نجات مرد‌‌م از د‌‌ست قد‌‌رتی شریر و پلید‌‌، د‌‌ر یک جسم ماد‌‌ی حلول می‌کند‌‌.

آیین ویشنو منجر به پید‌‌ایش شاعران و نویسند‌‌گان بسیاری شد‌‌ه است که سهم عمد‌‌ه‌ای د‌‌ر اد‌‌بیات هند‌‌ د‌‌ارند‌‌. از میان آن‌ها می‌توان رامانویا، ماد‌‌هوا، راماند‌‌اند‌‌ا، کبیر، چاپتانیا، والابها، نامد‌‌و، توکوم، و رام د‌‌اس شد‌‌.

ویشنو و آواتار های آن:




1. ماتسیا: ماهی / به شکل ماهی د‌‌رمی‌آید‌‌ تا مانو را از توفان و سیل نجات د‌‌هد‌‌، زیرا نوع بشر به علت شرارت به مرگ محکوم شد‌‌ه است. این ماهی، کشتی مانو را به ساحلی امن می‌رساند‌‌.

2. کورما: لاک‌پشت / خود‌‌ را به شکل لاک‌پشتی د‌‌ر قعر د‌‌ریای شیر د‌‌رآورد‌‌ و کوهی را بر پشت گرفت. خد‌‌ایان و شیاطین آن‌قد‌‌ر بر فراز این کوه چرخید‌‌ند‌‌ که چهارد‌‌ه موجود‌‌ ارزشمند‌‌ از د‌‌رون د‌‌ریای شیر سر برآورد‌‌ند‌‌: معجون جاود‌‌انگی، د‌‌رخت آرزوها، ماه، گاوِ فراوانی، ایزد‌‌بانوی زیبایی، سرنوشت خیر، باد‌‌ه و . . .

3. واراها: گراز / ویشنو به شکل گراز د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطان نیرومند‌‌ی که د‌‌نیا را به قعر اقیانوس برد‌‌ه بود‌‌، نجات د‌‌هد‌‌. پس از هزار سال نبرد‌‌، ویشنو پیروز شد‌‌ و با جهانِ بازیافته، به روی آب آمد‌‌.

4. نارا سینها: شیر- انسان / به شکل شیر- انسان د‌‌رآمد‌‌ تا جهان را از د‌‌ست شیطانی نجات د‌‌هد‌‌ که به‌ فریب از برهما قول گرفته بود‌‌ که نباید‌‌ به د‌‌ست انسان یا حیوانی کشته شود‌‌.

5. وامانا: کوتوله / ویشنو به شکل کوتوله‌ای د‌‌رآمد‌‌ تا سه د‌‌نیا را از چنگ بالی- پاد‌‌شاه اهریمنی - نجات د‌‌هد‌‌. بالی به تمسخر به او گفت که به اند‌‌ازه‌ای که بتواند‌‌ با سه گام خود‌‌ بپیماید‌‌، د‌‌نیا را به او خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌. ویشنو با گام‌های خود‌‌ توانست بهشت و زمین را از او باز پس بگیرد‌‌ و فقط جهان زیرین د‌‌ر اختیار بالی باقی ماند‌‌.

6. پاراسو ـ راما: ویشنو به شکل «رامای تبرد‌‌ار» د‌‌رآمد‌‌ تا کشتریه یا طبقه‌ی جنگجو را از سلطه‌ی برهمن‌ها نجات د‌‌هد‌‌.

7. راما: قهرمان حماسه‌ی رامایانه (ماجراهای راما). پسر شاه د‌‌اسارثا بود‌‌ که د‌‌ر اثر نیایش‌های پد‌‌رش و انجام مراسم قربانی اسب، به د‌‌نیا آمد‌‌. راما نیمی از الوهیت ویشنو را د‌‌ر خود‌‌ د‌‌اشت. پهلوانی بی‌بد‌‌ل بود‌‌ و د‌‌ر جوانی، شاهد‌‌خت زیبایی به نام سیتا را به همسری اختیار کرد‌‌. اما پس از مد‌‌تی، به د‌‌نبال یک توطئه، راما از قصر پد‌‌رش تبعید‌‌ شد‌‌ و همراه سیتا و براد‌رش لکشمانا به جنگلی پناه برد‌‌ و د‌ه سال د‌‌ر تبعید‌‌ زند‌‌گی کرد‌‌. د‌‌ر همین د‌‌وران، راوانا، پاد‌‌شاه اهریمنی سیلان، سیتا را ربود‌‌. جنگ عظیمی د‌‌ر گرفت، اما سرانجام راما به سیلون رفت، راوانا را کشت و سیتا را نجات د‌‌اد‌‌.

8. کریشنا: به معنی «سیاه» /‌ مشهورترین حلول ویشنو، و از شخصیت‌های برجسته و مهم حماسه‌ی «مهابهاراتا».

9. سیذارتا بود‌‌ا: به شکل بود‌‌ا، بنیان‌گذار آیین بود‌‌ا حلول و بد‌‌ین طریق، بود‌‌ایی‌گری جایگاهی د‌‌ر آیین هند‌‌و می‌یابد‌‌.

10. کالی: اسب سفید‌‌. این حلول هنوز انجام نشد‌‌ه است. هنگامی که شرارت و پلید‌‌ی د‌‌ر د‌‌وران کنونی به اوج برسد‌‌، ویشنو به شکل کالی تجلی می‌‌یابد‌‌ تا باززایش و انقلاب کیهانی را به انجام برساند‌‌. گفته می‌شود‌‌ که ویشنو، سوار بر اسبی سفید‌‌، از آسمان فرود‌‌ خواهد‌‌ آمد‌‌ و شمشیر خود‌‌ را به شکل شهابی حرکت خواهد‌‌ د‌‌اد‌‌.


کالی





ویشنو و آواتار های آن / در فرق مختلف تعداد و نوع آواتارها متفاوت است.



آواتاریسم و اومانیسم:
به دلیل آنکه تمدن غرب بر بنیان فلسفه شکل گرفته و فلسفه اساساً به ذهن می پردازد ضرورتاً تمدن آرمانی مد نظر غرب نیز ابتدا باید در ذهن ساخته شود. فلسفه به طور طبیعی اومانیسم(بشرگرایی) را در بطن خود پرورانده و سپس آن را به عنوان ماحصل خویش ایجاب می کند. اگر چه این حرکت، از اساس باطل است. فلسفه، خود را در حصار ذهن انسان می بیند و تنها آنچه را می پذیرد که انسان می تواند با ذهن محدود به حواسش دریابد، از این رو چنین فلسفه ای بشر را متعاقباً به اومانیسم سوق می دهد. پس از موضوعیت یافتن اومانیسم انسان دیگر به عنوان مخلوق تابعی از خداوند نیست و در ساحت بندگی او قرار نمی گیرد، خویشتن را مبدا و معاد و کانون همه چیز می انگارد و خود را به جای خدا می نشاند. متعاقباً اگودموکراسی که ساختار سیاسی منتج از اومانیسم است شکل می گیرد و ماحصل این جامعه چیزی جز "جامعه مدنی" نیست. از آنجا که نظم حاکم بر جامعه مدنی بر اساس انضباط ذهنی شکل گرفته و این نظم بر مبنای اومانسیم بوده و از تفکر بشر تراوش شده است و نه از ایات الهی ؛ جامعه مدنی ناگزیر از آن است که در ارایه شیوه و مدل زندگی به "سبک زندگی آمریکایی" سوق یابد.

تمدن غرب در سیر تطور 2800 ساله خود و تا رسیدن به "سبک زندگی آمریکایی"، از بروز فلاسفه پرسپکتیوگرا به بعد به "آینده" نگریسته است. این آینده توسط افرادی همچون الوین تافلر تبیین شده است. تافلر غایت تمدن غرب را "کلبه دیجیتال" می نامد. کلبه دیجیتال، کلبه ای تهی از معناست، که تنها زندگی بشر را راحت تر کرده است اما در آن هیچ حقی برای خدا وجود ندارد. این کلبه دیجیتال است که در راستای تشکیل آن موضوع زندگی دوم مطرح می شود. زندگی ای که در آن از بی شمار آواتار گوناگون وجود دارد و انسان ها هر کدام برای نجات خود از زندگی واقعی، توسط آواتار هایشان به زندگی مجازی یا همان زندگی دوم پناه می برند.






انسان بیوسایبورگ و آواتاریسم:
در سیر تشکیل کلبه دیجیتال، زندگی تمامی آحاد بشر به سمت زندگی سایبرنتیکی در حال حرکت است و در هر کشوری به تناسب رشد یافتگی آن، مقوله سایبر با ضرایب متفات در حال گسترش است. زندگی سایبرنتیکی، تغییرات گسترده ای در سبک زندگی و دیگر شقوق مرتبط با انسان ایجاد کرده است و این روند همچنان ادامه دارد، کما اینکه بسیاری از این تغییرات تاکنون اتفاق افتاده و تا بیست سال آینده تکمیل خواهد شد. امروز استفاده انسان ها از لوازم کامپیوتری درصد وابستگی سایبرنتیکی هر فردی را مشخص می کند.

در سیستم های سایبرنتیکی، دو بخش کلی وجود دارد، تولید اطلاعات و تولید انرژی و متغیر آن، کنترل می باشد، در سیستم سایبرنتیکی اطلاعات اصلی ترین شق کار را تشکیل می دهد و از طریق همان اطلاعات کنترل صورت میپذیرد. سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، در محیطی تعریف می شوند که به آن محیط سیستم گفته م -شود. هنگامی که دو بخش تولید اطلاعات و انرژی با یکدیگر در آمیخته شده و بین حوزه کنترل، سیستم تولید انرژی و سیستم تولید اطلاعات، همپوشی (OverLap) به وجود آید، به این حوزه سایبرنتیک گویند.

سیستم بیوسایبورگ
همپوشانی بین سیستم سایبرنتیکی با سیستم ها مکانیکی ، بیولوژیکی و ار گانیکی سیستم انسان سیبورگ را تشکیل می دهد. در سیستم بیوسایبورگ، انسان سایبورگ شده بسیاری از دغدمندی ها و مسائل روزمره خود را با اتکاء به توان مندی ها و ذهن خود بر طرف نمی کند بلکه با استفاده از کامپیوتر ها، دستگاه های رکوردر، موبایل و این قبیل شقوق الکترونیکی به انجام امور روزمره می پردازد. انسان های بیوسایبورگ، روز به روز بر وابستگی خود به این سیستم می‌افزایند.




بشر در این مسیر که انتهای آن تحقق پیش بینی الوین تافلر می باشد به مقوله ای به نام زندگی دوم رسیده است، یک زندگی مجازی و غیر واقعی که تنها یکی از بخش های آن آواتار است. از این جهت است که انسان سایبورگ شده، ناچار است با پدیده آواتار عجین شود و بخشی عمده از زندگی اش را با آواتار غیرحقیقی خود بگذراند.

انسان سایبورگ من حقیقی خود را فرامش کرده و با تمسک به من مجازی، دروغی واضح، اما ناپیدا را باور کرده است. زندگی انسان ها با من سازی های گوناگون از حالت طبیعی خود خارج شده است. دیگر هر یک من برای خود اسطوره ای دارد و با اسطوره خود در دنیای دروغینش ساعت ها زندگی تخیلی خود را سیر می کند.

آواتاریسم و مهدویت:
همان طور که پیشتر اشاره شد آواتار به معنای حلول خدای هندوییسم بر روی زمین است، خدایی که با حلول در آواتاری به دادگری می پرازد و بشر را از ظلم و تاریکی نجات می دهد. این آواتار با توانگری های ویژه خود بشر را به اهداف والا می رساند.

بررسی تطبیقی آواتار در اندیشه یهود جهانی برای یک انسان شیعه یادآور بحث آخرالزمان و مهدویت می باشد، منجی در مهدویت، نجات دهنده ی بشر و دادگستر جهانی است، یهود با واقف بودن بر این موضوع و اقتباس از آئین هندو، آواتار را در فضای سایبر و سیستم بیوسایبورگ وارد کرده است و با ظرافت هر چه تمام تر مهدویت شیعه و حتی منجی دیگر ادیان که شباهت بسیار زیادی در اصل آن با منجی مسلمانان دارد را مخدوش کرده است. رو در رو قرار دادن منجی عالمیان و آیینه تمام نمای خداوند بر روی زمین با آواتار به نوعی حمله به اساس موضوع منجی و یا نجات دهنده جهان است.

یهود که جهان را بر محور اومانیسم اداره می کند با القای آنکه اساس منجی زیر سوال است زیرا که اساساً غیبی وجود ندارد، برای هر انسانی یک آواتار مهیا کرده است. آواتارهایی مجازی که منجی هر انسانی آواتار اوست، با این تفاوت که منجی حقیقی نجات دهنده کل بشریت بر اساس مشیت الهی است و آواتار زائیده تخیلی بر پایه توهم ذهن انسان-هاست.




بشر مدرن با تحديد نهايت خود در دنيا، به جهت کاستی های موجود در آن، به دنبال حربه ای است تا سعادت و خوشبختی غايي را به زعم خود رقم زند و چون از باور به غيب بازمانده، دنيايي خيالی و و هم گونه برای خود متصور است تا در سايه آن به آرامش دست يابد. اين جبهه ی ضدالهی با زدودن هرگونه تفکر و تعقل از ذهن و فؤاد بشر و جايگزين ساختن آن با توهم و تخيل، اعتقاد و باور به غيب و عالم آخرت را از انسان می گيرد و او را به برده ای برای دنيای ذهني تبديل می سازد. اميد است فرزندان اين مرز و بوم با استعانت از درگاه باری تعالی جبهه تهديدات نرم فرهنگی را بازشناسند و در جهت از بين بردن اثرات مخرب اين آثار ضدالهی به پا خيزند.

مخلص کلام:
بررسی روند تاریخ انبیاء از آدم خليفه الله تا خاتم رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) و از خاتم تا به امروز که در واقع عصر غیبت است نشان دهنده آن است که شیطان با ابزار های گوناگون و ابزار های در خور هر زمان به اغوا نمودن بشر پرداخته است. نکته‌ی قابل توجهی که شیطان می‌تواند به واسطه‌ی آن جوامع بشری و حتی حضرت آدم را فریب دهد، ظاهر سازی و جلوه دادن عمل نهی شده به بهترین شکل ممکن است، شیطان با ظاهری زیبا و فریبنده وارد قلب انسان می‌شود.

داستان اولین اغواگری شیطان به خوبی روش فریب انسان را نمایان می کند، در حقیقت شیطان با زیبا‌سازی اعمال خطا و آراستن بدی ها و به غلیان انداختن هوای نفس، انسان را دچار ارتکاب گناه می کند. شیطان با اغواگری خود و ایجاد شک و تردید در ذهن تمامی ابناء بشر به دنبال جنگ با خدا می باشد و تنها تفاوت در این امر ابزار آلات او در ایجاد گمراهی است. گذر تاریخ و پیروزی شیطان در اکثر میادین نبرد بین حق و باطل، در نهایت منجر به غیبت حضرت صاحب زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) شد. شیطان به طمع فریب دادن جهانیان ادامه داد و از سوی دیگر اولیای الهی در این مسیر گام های خود را بر داشتند.

امروز بر جمیع مومنین فرض است که با استعانت از درگاه باری متعال در برابر این الله ستیزی به پاخیزند که بی شک وعده خدا تحقق خواهد یافت و مستضعفان عالم، زمین را به ارث خواهند برد، آن زمان که مهدی موعود ندای عدالت جهانی سردهد.

مجید شیردستیان

 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
معتادان شبکه‌های اجتماعی همچون سایر معتادان اینترنتی صبر کمی داشته و همانطور که مشکلات فنی، تاخیر در بروزرسانی و سرعت کم ارتباط را تحمل نمی‌کنند در زندگی واقعی نیز عجول تر و کم حوصله ترند. در شبکه‌های اجتماعی آفتاب غروب نمیکند لذا کاربران آنها اغلب از خواب شبانه خود زده و در روز بهره وری کمتری دارند.
مشرق؛ رسانه‌های اجتماعی محبوب ترین بخشهای فضای مجازی برای استفاده عموم هستند. از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت‌های دولتی، انجمن‌های خیریه، برندهای تجاری و ... همه و همه سعی میکنند در رسانه‌های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند. دلایل و نیازهای متنوع کاربران روز بروز بر رشد و دامنه گسترش رسانه‌های اجتماعی میافزاید. کاربران گوناگون در سطوح مختلف سنی، تحصیلی، فرهنگی و با جنسیت، نژاد و زبانهای متفاوت بر حسب علائق، اهداف، دلایل و نیازهای خود طیف وسیعی از محتوا را تولید و یا بازنشر می‌کنند. در نتیجه استفاده و وابستگی به رسانه‌های اجتماعی رشدی روز افزون داشته و در زندگی فرد جایگاه مشخصی پیدا خواهد کرد، و پس از مدتی جزئی از سبک زندگی فردی و جمعی افراد یک جامعه خواهد شد. در نتیجه شناخت و بررسی ابعاد مختلف رسانه‌های اجتماعی با توجه به جوان بودن جمعیت کشور ضروری می نماید، در این سری از گزارشها با رسانه‌های اجتماعی و تأثیرات آنها بر سبک زندگی بیشتر آشنا می‌شویم.
برای مطالعه دو بخش پیشین این گزارش اینجا و اینجا کلیک کنید.
پیش از نتیجه گیری درباره تاثیرات رسانه های اجتماعی بر بخشهای مختلف سبک زندگی بهتر است نقش و اثر هر یک از پلتفرم های اجتماعی را نیز به شکل جداگانه مرور کنیم.


شبکه اجتماعی
در شبکه‌های اجتماعی افراد به دو صورت دوست محور (Friend-Oriented) و یا دنباله محور با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی انواع مختلفی دارند، شبکه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک که تعداد زیادی از افراد را همانند فضای عمومی جامعه کنار هم گردآورده است، شبکه‌های اجتماعی تخصصی که بیشتر توسط پژوهشگران، محققان و دانشگاهیان و حول رشته‌های گوناگون شکل می‌گیرد، شبکه‌های اجتماعی فیلم، موسیقی، کتاب،هابی(hubby)، کسب وکار و غیره.
شبکه‌های اجتماعی بر حسب هدف راه اندازی و موضوع فعالیت خود امکانات متنوعی علاوه بر امکانات عمومی مانند اضافه کردن دوستان، به اشتراک گذاری متن، تصویر و فایلهای چندرسانهای و سیستم ارسال پیام در اختیار کاربران قرار می‌دهند، امکانات و ویژگیهایی نظیر خبرخوان، بازیهای آنلاین، تماشای فیلم، ارتباط با سایر رسانه‌ها، ارتباط با دستگاه‌های قابل حمل نظیر موبایل و تبلت و نظایر اینها کاربران این شبکه‌ها را از مراجعه به چندین سایت باز داشته و احتیاجات و نیازمندیهای اطلاعاتی، ارتباطی و تفریحی مختلفی از ایشان را پوشش می‌دهد، نتیجه آن که گرایش به شبکه‌های اجتماعی رشدی روزافزون دارد.


بیشترین حوزه ای که از شبکه‌های اجتماعی تاثیر پذیرفته، حوزه ارتباطات و تعاملات انسانی است، شبکه‌های اجتماعی مرزهای قراردادی و عرفی را از میان برداشته و افراد را از ورای مرزهای جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عقیدتی کنار هم نشانده است. همچنین شبکه‌های اجتماعی حوزه اطلاع رسانی را نیز دگرگون کرده است. شبکه‌های اجتماعی رجوع به رسانه‌های مکتوب و سنتی را به شدت کاهش داده اند، چرا که شتاب نهفته در زندگی شهری قرن بیست و یکم افراد را ناچار به دانستن لحظه به لحظه اخبار می کند، در چنین شرایطی اخبار چاپ شده در هفته نامه‌ها و حتی روزنامه‌ها در هنگام چاپ نیز تازگی ندارند چرا که پیش از آن هزاران نفر از آنها اطلاع پیدا کرده اند. در کنار رسانه‌های مکتوب که با وجود شبکه‌های اجتماعی به حاشیه رانده شده اند نقش موتورهای جستجو در کسب اخبار نیز در حال کمرنگ شدن است. چرا که افراد ترجیح می‌دهند برای اطلاع از اخبار روز بر روی لینکهای ارسالی از دوستان و آشنایان خود کلیک کنند.


بر اساس گزارشی که در انگلستان منتشر شده است، جوانان بیشتر از نسل پیش از خود به کسب اخبار از طریق شبکه‌های اجتماعی تمایل دارند. همچنین این قشر از جامعه درصد بیشتری از اخبار مورد نیاز خود را به جای استفاده از موتورهای جستجو از طریق رسانه‌های اجتماعی کسب می‌کنند.

تاثیرگذاری بالای شبکه‌های اجتماعی بر روی حوزه اطلاع رسانی سبب می‌شود نقش آنها در مدیریت بحران های طبیعی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. رسانه‌های اجتماعی در پوشش انواع رویدادها بسیار بهتر از رسانه‌های سنتی عمل می‌کنند، به عنوان مثال در یک بحران طبیعی همانند سیل یا زلزله کاربران شبکه اجتماعی از یکسو با ارسال و بازنشر تصویر، فیلم، صوت و ... در روند اطلاعرسانی نقش آفرینی می‌کنند و از سوی دیگر بر مدیریت بحران از طریق اعلام نحوه کمک رسانی، اقلام مورد نیاز و موارد این چنینی تاثیر می‌گذارند.

همچنین اگر در عملکرد یکی از شبکه‌های اجتماعی اختلالی ایجاد شود، کاربران از طریق سایر شبکه‌ها به اطلاع رسانی می‌پردازند.



در کنار تاثیر مثبتی که شبکه‌های اجتماعی بر کاهش دادن فاصله‌ها و رشد اطلاع رسانی داشته اند اما از سوی دیگر ارتباط رودرو و فیزیکی انسانها را نیز کاهش داده اند، کاربران شبکه‌های اجتماعی کمتر به دیدار دوستان و بستگان خود می‌‌روند و به جای آن به صورت آنلاین و یا ارسال کامنت و گذاشتن پیام با آنها ارتباط برقرار می‌کنند، کمتر با اعضای خانواده خود صحبت می‌کنند و همچنین هنگامی که در کنار اعضای خانواده خود هستند کارها و فعالیتهای خود را از طریق ابزارهای ارتباطی پیگیری می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی تغییرات بنیادین در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف ایجاد می‌کنند، این شبکه‌های می‌توانند بر ادبیات افراد جامعه تاثیر بگذارند، پوشش آنها و همچنین روابط با جنس مخالف را دگرگون کنند. کاربران شبکه‌های اجتماعی از این شبکه‌ها برای بیان رویدادهای زندگی خود، خاطرات، موقعیت اجتماعی و مانند اینها استفاده می‌کنند و یا از طریق به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدشان با دیگران به گفتگو می‌پردازند و بدین ترتیب احساسات گوناگون خود را به گونهای تخلیه می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی روند توسعه را نیز در جوامع به اصطلاح جهان سومی به چالش می‌کشند، به عنوان مثال روند رو به رشد استفاده دانش آموزان -حتی در سنین دبستان- از گوشی های هوشمند و به تبع آن سایر فناوریهای نوین سبب می‌شود فاصله ای که در گذشته میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته از لحاظ استفاده از ابزارهای تکنولوژیک نوین بود، کاهش محسوسی پیدا کند.




برخی نقش فیسبوک در کشف حجاب را مؤثرتر از نقش رضاخان می‌دانند.

وابستگی روزافزون مخاطبان به شبکه‌های اجتماعی و صرف کردن زمانهای طولانی برای انتشار پست، بازنشر پست‌های سایرین، لایک کردن و امتحان کردن سایر قابلیت‌هایی که شبکه‌های در اختیار آنها قرار میدهند، نوعی از اعتیاد اینترنتی(Internet Addiction) به نام اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی(Social Medai Addiction) بوجود آورده است. اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی در نوع حاد خود افرادی را شامل می‌شود که در وضعیت پستهای ارسالیشان اعدادی همچون 200 هزار پست قرار دارد.




اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی عوارض روحی متفاوتی برای کاربران دارند، افسردگی، خجالتی شدن، گوشه گیری و تمایل به دوری از اجتماع، کاهش اعتماد به نفس از جمله این عوارض است، عوارضی که در پی تغییر وضعیت دوستان و یا ارتقای شغل و مدرک تحصیلی آنها، و نیز مشاهده شادیها نظیر تصاویر تعطیلات و تولد از زندگی دوستانشان برای فردی که چنین شرایطی ندارد بوجود می‌آیند، به عنوان مثال فردی که به رابطهای پایان داده است در برابر تغییر وضعیت دوستش به نامزد یا متاهل احساس خوبی ندارد.هانا کراسنووا(Hanna Krasnova) از دانشگاه هومبولت(Humboldt) برلین در این باره می‌گوید: "اینکه چه تعداد زیادی از افراد پس از سر زدن به فیسبوک احساس حسودی و در پی آن احساس تنهایی، سرخوردگی و عصبانیت می‌کنند ما را به شگفت آورد. بر مبنای مشاهدات ما برخی از این افراد در پی این موضوع فیسبوک را ترک کرده یا حداقل مدت زمان استفاده‌شان از این سایت را کاهش می‌دهند." کراسنووا و سایر محققانی که بر روی رفتار تعدادی از کاربران فیسبوک مطالعه کرده اند، واژه حسادت مارپیچی(Envy Spiral) را برای بیان سرانجام حسادتهایی از این دست که بین کاربران فیسبوک ایجاد می‌شود برگزیده اند.


هانا کراسنووا(Hanna Krasnova)

ارتباطات شکل گرفته بر بستر رسانه‌هایی همچون شبکه‌های اجتماعی فاقد احساس و روح حاکم بر تعاملات انسان در جهان واقعی است، در نتیجه روابط و احساسات افراد به مرور زمان به سردی می‌گراید. وابستگی به شبکه‌های اجتماعی ازدواج اینترنتی، طلاق، از هم پاشیدگی خانواده، بلوغ زودرس و اختلالات جسمانی را در کشورهای مختلف جهان از جمله امریکا و انگلیس به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.



معتادان شبکه‌های اجتماعی همچون سایر معتادان اینترنتی صبر کمی داشته و همانطور که مشکلات فنی، تاخیر در بروزرسانی و سرعت کم ارتباط را تحمل نمی‌کنند در زندگی واقعی نیز عجول تر و کم حوصله ترند. در شبکه‌های اجتماعی آفتاب غروب نمیکند لذا کاربران آنها اغلب از خواب شبانه خود زده و در روز بهره وری کمتری دارند.

در شبکه‌های اجتماعی افراد به گذراندن وقت بیشتر در محیط مجازی و پررنگ کردن زندگی مجازی تشویق می‌شوند و بدین ترتیب مهارتهای برقراری ارتباط در محیط واقعی را از دست می‌دهند. کاربران این شبکه‌ها تصور می‌کنند در یک جامعه بزرگ با میلیونها عضو در ارتباط اند در حالیکه در واقعیت آنها به تنهایی در پشت دستگاه خود نشسته اند.


معتادان شبکه‌های اجتماعی خود را محکوم به فعالیت در این شبکه‌ها میدانند چرا که در دنیای مجازی بروزرسانی نکردن معادل مرگ و نیستی است و کاربرانی که چند هفته یا چند ماه فعالیتی نداشته باشند فراموش می‌شوند.

شبکه‌های اجتماعی تعامل فرزندان با والدین را نیز دگرگون کرده اند، بر اساس تحقیقاتی که پیرامون رابطه فرزندان و والدین آنها در فیسبوک انجام شده است در حالیکه در سنین 17-13 سالگی 65 درصد نوجوانان برای والدین خود درخواست دوستی ارسال می‌کنند، در سنین بالاتر این میزان به 40 درصد کاهش پیدا می‌کند اما در سنین بالاتر از 40 سال تمایل فرزندان به انجام این کار مجددا افزایش یافته و به 50 درصد میرسد. همچنین در تعاملات بین فرزندان و والدین، دختران بیشتر از پسران بر روی دیوار(Wall) والدین خود آیتم‌هایی را به اشتراک می‌گذراند در حالیکه پسران ترجیح می‌دهند دریافت کننده باشند. همچنین در ارسال کامنت معمولا این والدین هستند که ارتباط را آغاز می‌کنند که با افزایش سن فرزندان درصد انجام این کار افزایش پیدا میکند.

کودکان و نوجوانان در شبکه‌های اجتماعی
با وجود محدودیت‌های سنی، کودکان و نوجوانان با انتخاب سن بالاتر در شبکه‌های اجتماعی ثبت نام کرده و فعالیت می‌کنند، بدین ترتیب کودکان وارد دنیایی می‌شوند که پیش از این بزرگترها نیز تجربه زندگی در آن را نداشته اند. بروز اختلالات جسمانی همانند چاقی، بی تحرکی، ضعف بینایی و بلوغ زودرس در کنار تبعات روحی روانی متعدد همچون پرخاشگری، بی حوصلگی، گوشه گیری، مورد آزار قرار گرفتن و ... از جمله تأثیرات شبکه‌های اجتماعی بر زندگی کودکان است.

در میان غفلت والدین، کودکان همراه با معصومیت کودکانه خود وارد فضای مجازی میشوند، اکثر کودکان درباره سوءاستفاده هایی که در این محیط صورت می‌گیرد اطلاع نداشته و گمان نمی‌کنند طرف مقابل آنها نه تنها یک دوست نیست بلکه حتی ممکن است جنایتکار باشد.


۲۰ درصد کاربران فیس بوک زیر ۱۸ سال هستند.


کودکان به سادگی اطلاعات هویتی و شخصی خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، آدرس، تلفن، شماره حساب و سایر اطلاعاتی که مجرمان را ترغیب به سوءاستفاده‌های مختلف از کودکان می‌کند. کودکان و نوجوانان آسیب پذیرترین گروه سنی در مقابل آزار سایبری هستند. اصطلاح مزاحمت سایبری(Cyberbullying) به سوءاستفاده از فناوری‌های ارتباطی نظیر اینترنت برای صدمه زدن به افراد اتلاق می‌شود. این مزاحمت‌ها گاه آثار جبران ناپذیری همانند خودکشی برای افراد در پی دارد. ارسال پیام‌های تهدید آمیز، انتشار شایعه، قرار دادن عکسها و اطلاعات شخصی، جعل هویت، هک کردن حساب کاربری و قرار دادن تصاویر مستهجن در آن، هتک حرمت، توهین و تحقیر و سوءاستفاده جنسی از جمله مزاحمت‌های سایبری است که قربانیان زیادی در بین کودکان و نوجوانان دارد.



بیش از 30 درصد نوجوانان مزاحمت سایبری را تجربه کرده اند که درصد قربانیان دختر به طور طبیعی از پسران بیشتر بوده است چرا که دختران اغلب به واسطه روحیات لطیفشان آسیب پذیرترند.

مواجه با مهاجمان جنسی از بدترین اتفاقاتی است که ممکن است برای کودکان در شبکه‌های اجتماعی رخ دهد، این مهاجمان با ساخت پروفایلهای جعلی به کودکان نزدیک شده و به مرور اطلاعات شخصی آنها را دریافت می‌کنند. مزاحمتهای اینترنتی از جمله عوامل خودکشی نوجوانان در امریکاست.


مزاحمتهای اینترنتی از جمله عوامل خودکشی نوجوانان در امریکاست.

در فرانسه از هر 10 دانش آموز یک نفر مزاحمت سایبری را تجربه کرده است. دانش آموزان با انتشار عکس‌های خصوصی همکلاسی‌های خود و یا ساختن حساب کاربری با نام معلمان و مسئولان مدرسه و قرار دادن تصاویر مستهجن و یا پیامهای زننده، نظام آموزشی غرب را به چالش کشیده اند. از جمله قربانیان آزار سایبری می‌توان به مگان مِیِر اشاره کرد، دختر نوجوان 14 سالهای که پس از آزار سایبری خودکشی نمود.


مگان مِیِر

شبکه‌های نه تنها خود پتانسیلهای کافی برای جاسوسی از کاربران را دارند بلکه بستر مناسبی برای کسب اطلاعات توسط شبکه‌های جاسوسی و دستگاه‌های اطلاعاتی، رشد گروه‌های تبهکاری و خلافکاری، دامن زدن به اختلافات قومی، مذهبی، سیاسی و ایجاد آشوبهای داخلی بوجود آورده اند. این شبکه‌ها برحسب قابلیت و توانایی بسیج کردن افراد که دارند، در کنار قابلیت ترتیب دادن یک مهمانی دوستانه و یا جشن خانوادگی می‌توانند گروه‌های تبهکاری و آشوبگران را نیز مجتمع کنند. ویژگیهایی از این دست باعث شده دول استعمارگر برای تصرف قلب و مغز افراد جوامع دیگر به استفاده از شبکه‌های اجتماعی روی بیاورند. در این حالت شبکه‌های اجتماعی به عنوان سلاحی کارا در میدان جنگ نرم مورد استفاده قرار میگیرند. سازماندهی تجمعات اعتراضی، دامن زدن به آشوبها، هدایت نیروهای معارض و مخالفان دولتها از جمله مواردی است که شبکه‌های اجتماعی با ایفای نقشی مؤثر هزینه‌های دولتهای متخاصم جهت تضعیف دولتها را کاهش داده‌اند. در کنار این موارد کنترل و سوءاستفاده از اطلاعات قرار داده شده توسط افراد یک جامعه و کشور بر روی شبکه‌های اجتماعی در راستای ضربه زدن به امنیت ملی و انسجام و یکپارچگی آن جامعه نیز دور از انتظار نیست.

از دیگر قابلیتهای شبکه‌های اجتماعی جهت دهی به افکار عمومی است، بطوریکه در فضای عمومی شکل گرفته توسط این رسانه‌ها، افراد زیادی بدون آنکه یکدیگر را بشناسند در مکانهای متفاوت همانند هم تفکر و تصمیمگیری می‌کنند. این ماهیت تمام رسانه‌ها در شکل و جهت دهی به افکار عمومی است، رسانه‌ها از طریق نور، صوت، تصویر، جلوه های سمعی و بصری در کنار عناصر انتقال و اثرگذاری پیام نگاه انبوه مخاطبان خود را به سمتی که هدفشان است، معطوف می‌کنند. از این رو به عنوان مثال امروز افراد جامعه برای تأثیر در امور سیاسی جامعه نیاز به مراجعه و واسطه قراردادن احزاب ندارند، بلکه به شکل مستقیم نظرات خود را در رسانه‌های اجتماعی منعکس می‌کنند، حال اگر رسانه ها دیدگاه سیاسی افراد را به سمت و سویی خاص سوق داده باشند، مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه همان چیزی است که گردانندگان رسانه‌ها می‌خواهند. کافی است گردانندگان یک رسانه اجتماعی با یک دولت و یا در شکل محلی با یک حزب یا کاندید خاص به توافق رسیده و آن گاه به تبلیغ غیر مستقیم نظرات آنها بپردازند، در چنین شرایطی دموکراسی نتایج ناخوشایندی را برای جامعه رقم خواهد زد، چرا که نگاه بخشی از افراد جامعه به شکلی حرفه ای توسط رسانه‌ها جهت دار شده در حالیکه ممکن است فرد یا حزب مطلوب رسانه به هیچ‌وجه صلاحیتهای لازم را نداشته باشد و یا اینکه دموکراسی باعث قدرت گرفتن اقلیتی که رسانه‌ها را در دست دارند، می‌شود. این نوع جدید بازیهای سیاسی است که شبکه‌های اجتماعی آن را بوجود آورده اند. شبکه‌های اجتماعی علاوه بر اینکه به عنوان ابزاری سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرند خود فضای سیاسی نمونه ای برای منازعات سیاسی هستند. فضایی که در آن، افراد، احزاب و دولتها به یارکشی و جذب آراء می‌پردازند.

آسیب عمده ای که سیاسی شدن فضای رسانه‌های اجتماعی و حضور آنها در عرصه سیاست به دنبال دارد پدید آوردن یک جهل عمومی است. رسانه‌ها به راحتی می‌توانند نگاه افراد جامعه را از مسیر درست منحرف کرده و با استفاده از شانتاژ، فرافکنی، عوامفریبی و سایر تکنیکهایی از این دست به ترور شخصیتها و گروهها پرداخته و نحوه انتخاب افراد را از حالت عقلانی به حالت احساسی تغییر دهند.

سایبرآپارتاید(Cyber Apartheid) و بالکانیزاسیون سایبری(Cyber Balkanization) از دیگر آسیب‌های اجتماعی – سیاسی شبکه‌های اجتماعی هستند. اینترنت به افراد اجازه اظهارنظر و بیان دیدگاه‌های خود را می‌دهد، در نتیجه افراد بیشتر به دنبال طرح افکار و عقاید خود و به نسبت کمتری حاضر به شنیدن نظرات دیگران هستند که این امر باعث رشد تفردگرایی در جامعه خواهد شد. همچنین افزایش تعارضات قومی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی و نیز قوت گرفتن نجواهای جدایی طلبانه در کنار استحاله عناصر دانشگاهی و نخبگان، تضعیف باورها، سنتها و ارزشهای جامعه از طریق تبلیغ سبک زندگی و فرهنگ امریکایی، انسجام و یکپارچگی جوامع را به چالش خواهد کشید.

ادامه دارد....
 

chik.chik.jhik

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی موقع ها خیلی ها تو شبکه های اجتماعی، حرص اینو میزنن که خودشون رو به بقیه بشناسونن
نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه
آدمایی که همه دغدغه شون شده این که ثانیه به ثانیه ی زندگی شون رو با یه دنیای نامتناهی به اشتراک بذارن
واقعا یه آدم و اعتقادات و عقاید و در کل شاید بشه گفت سبک زندگی یه آدم انقد باید قابل دسترس و در معرض دید همه آدمای دنیا قرار داشته باشه؟!
درصورتی که همه مون اونایی رو دوس داریم و اونایی برامون جذاب هستن که یه مقدار غیرقابل دسترس تر باشن
همه عقایدشون در معرض دید نباشه و همیشه بشه یه اخلاق جدیدشون رو کشف کرد
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی موقع ها خیلی ها تو شبکه های اجتماعی، حرص اینو میزنن که خودشون رو به بقیه بشناسونن
نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه
آدمایی که همه دغدغه شون شده این که ثانیه به ثانیه ی زندگی شون رو با یه دنیای نامتناهی به اشتراک بذارن
واقعا یه آدم و اعتقادات و عقاید و در کل شاید بشه گفت سبک زندگی یه آدم انقد باید قابل دسترس و در معرض دید همه آدمای دنیا قرار داشته باشه؟!
درصورتی که همه مون اونایی رو دوس داریم و اونایی برامون جذاب هستن که یه مقدار غیرقابل دسترس تر باشن
همه عقایدشون در معرض دید نباشه و همیشه بشه یه اخلاق جدیدشون رو کشف کرد

بایاد خدای رحمن و رحیم
سلام
تصویر آواتارتون زیباست
و انسان را به یاد تنها و بهترین یاری دهنده می رساند
تشکر
 
بالا