پیامبر (ص)[ گفتگو ]

[mahmood-en]

سلام. بحث خوبیه. برای روشن شدن موضوع یه نگاهی به پست های زیر بندازید




شيوه هاي منکر ستيزي پيامبر اعظم (ص)

پيامبر گرامي اسلام(ص) در امر هدايت مردم، هم «بشير» و هم «نذير» است. اما در هيچ جاي قرآن براي آن حضرت عنوان «بشير» به تنهايي ذکر نشده است، ولي در موارد مختلف، فقط به عنوان «نذير» معرفي و تنها بيم دهنده و بازدارنده از بدي ها، قلمداد شده است: (يا ايها المدثر، قم فانذر); اي جامه خواب به خود پيچيده! برخيز و انذار کن (و عالميان را بيم ده).
در برخي موارد نيز وظيفه آن حضرت منحصر در «انذار» دانسته شده است:
(انما انت نذير); تو فقط بيم دهنده اي.
(ان انا الا نذير مبين); من تنها انذار کننده اي آشکارم.
آيات زيادي دلالت بر اهميت و تاثير زياد «انذار» در امر هدايت دارد. از اين روي، اولين ماموريت پيامبر بعد از بعثت، در هدايت اقوام و نزديکانش با لفظ «انذار» شروع مي شود: (و انذر عشيرتک الاقربين); و خويشاوندان نزديکت را انذار کن.
و در تعبير جامع تر، خداوند متعال به پيامبرش مي فرمايد: (قل... اوحي الي هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ...); بگو... اين قرآن بر من وحي شده تا شما و تمام کساني را که اين (قرآن) به آنها مي رسد، به آن بيم دهي.
پيامبر صلي الله عليه وآله به خوبي مي دانست که تا مردم از شرک، بت پرستي، ستم، خونريزي، چپاول و ديگر منکرات دست بر ندارند، به «يکتاپرستي» معتقد نگردند و به دستور هاي رهايي بخش اسلام پاي بند نشوند، به سعادت نمي رسند. از اين رو، آن حضرت بعد از بعثت، لحظه اي از ستيز با مظاهر کفر و بت پرستي غافل نشد.

ادامه دارد........

 

[mahmood-en]

در مکه

وي در مدت سيزده سال که در مکه بود، با تحمل رنج ها و اذيت و آزارهاي زيادي، با شرک و بت پرستي که بزرگ ترين گناه است، ستيز نمود و بدرفتاري هاي گوناگون آنها را به جان خريد و در اين راه خطير، ذره اي کوتاه نيامد.
نمونه هاي زيادي از سيره حضرت در اين مبارزه طاقت فرسا مي توان يافت که به ذکر بعضي از آنها ، اکتفا مي کنيم.
ادامه دارد......

 

[mahmood-en]

مقاومت تا پاي جان

رسول گرامي اسلام با اينکه در سال هاي نخست دعوت، در اعلام بيزاري رسمي از شرک عجله نمي کرد، اما به تدريج براي از بين بردن شرک و بت پرستي و ديگر منکراتي که موجب از بين رفتن شخصيت والاي انساني مي شد، با توان بيشتري به مبارزه پرداخت.
آن حضرت از اينکه مشرکان از عقايد باطل و رفتار ناشايست خود دست بر نمي داشتند، بسيار تاسف مي خورد; به طوري که نزديک بود از شدت غصه و تاسف، جان خود را از دست بدهد:
(فلعلک باخع نفسک علي آثارهم ان لم يومنوا
بهذا الحديث اسفا); گويي مي خواهي به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کني، اگر به اين گفتار (قرآن) ايمان نياورند.
بدين جهت، پروردگار عالميان براي تسلي و آرامش قلب آن حضرت، وي را به توکل بر خدا ترغيب مي نمايد و به تسبيح حق و سجده به درگاهش فرا مي خواند: (فان تولوا فقل حسبي الله لا اله الا هو، عليه توکلت و هو رب العرش العظيم); اگر آنان از حق روي بگردانند (نگران مباش)، بگو: خداوند مرا کفايت مي کند، هيچ معبودي جز او نيست; بر او توکل کردم، و او صاحب عرش بزرگ است.

 

[mahmood-en]

در فطرت تمام انسان هاست که اگر هم نوع خود رادر خطر ببینند او را مطلع کنند. هم کوروش هم پیامبر به خدای یگانه ایمان داشتند ولی پیامبر بخاطر مسئولیتش و شرایط جاهلیت با دعوت مردم بت پرست به یکتا پرستی از همه ی راحتی های خود گذشت تا مردم نادان راه سعادت رو پیدا کنند .

 

[Amir kabir.Iran]

سلام دوست عزيز
من فكر مي كنم اين كه هر كي آزاد باشه كه هر طور فكر كنه خوبه اما معتقدم كه خداي خالق عشق بندگانش رو خلق نكرده كه به بهانه آزادي در هر جور فكر و زندگي كردن نعمت حياتش رو از بين ببرند و مهم تر اينه كه به دليل احساس آزادي انسان حقيقت رو درون قلبش داشته باشه.

 

[NYC]

دوست عزیز

ممنون که شبهاتت رو مطرح می کنی. این کار هم موجب باز اندیشی ما و استحکام ایمان ما میشه و هم باعث رفع شبهه ی خودتون.
و اما پاسخ این سوال از نظر حقیر:
اولا بت پرستی دین نیست.

و دوم اینکه اگر من با چشم بسته لب پر تگاهی باشم و در حال بر داشتن قدم آخر به سوی اون پرتگاه، شما چه کاری رو درست می دونید؟ کدوم کار رو انجام میدین؟
1. اینکه بزارین تا من قدم آخر رو بردارم و بعد بگین نمیشه تو کار مردم دخالت کرد؟
2.این که دستم و به شدت بکشین و با خشونت ولی از سر مهر من رو از خطر نجات بدین؟
3. یا اینکه بلند صدام کنین و بگین جم نخور! و بعد که واستادم بیاین و چشمام رو باز کنین و برین؟


کار پیامبر ها سومی بوده جان جیگر.

مرسی که من رو جان جیگر خطاب کردین و مثل خیلی ها مخالف اسلام و ... معرفی نکردین.
منم کار سوم رو می کنم، اما فقط یکبار و بدون خشونت.بعدم ما بحثمون سر اینه که بگیم پیامبر ها کدوم کار رو میکردن، نه اینکه نظر بدین و بدون بحث جواب رو بدین. شما باید واسه حرفتون دلیل بیارین این که نشد بحث.

... پيامبر صلي الله عليه وآله به خوبي مي دانست که تا مردم از شرک، بت پرستي، ستم، خونريزي، چپاول و ديگر منکرات دست بر ندارند، به «يکتاپرستي» معتقد نگردند و به دستور هاي رهايي بخش اسلام پاي بند نشوند، به سعادت نمي رسند.
​

من با این حرف شما که از سمت پیامبر می گید مخالفم.طبق گفته شما فقط مسلمانان به سعادت میرسن،این درسته ؟ شما سعادت رو چی تعریف می کنید ؟
در حال حاضر مسلمانان به سعادت رسیدن ؟ آخه الان هر چی جنگ و بدبختیه که تو کشور های مسلمون داره اتفاق می افته ! کم نمی بنیم افرادی رو که پیرو اسلام نیستن و در رفاه کامل به سر می برن !
یادمون باشه بعضی مواقع دفاع بد از یه موضوع خیلی بدتر از حمله به اون موضوع هست.

 

[Metal Guard]

من با این حرف شما که از سمت پیامبر می گید مخالفم.طبق گفته شما فقط مسلمانان به سعادت میرسن،این درسته ؟ شما سعادت رو چی تعریف می کنید ؟
در حال حاضر مسلمانان به سعادت رسیدن ؟ آخه الان هر چی جنگ و بدبختیه که تو کشور های مسلمون داره اتفاق می افته ! کم نمی بنیم افرادی رو که پیرو اسلام نیستن و در رفاه کامل به سر می برن !
یادمون باشه بعضی مواقع دفاع بد از یه موضوع خیلی بدتر از حمله به اون موضوع هست.

به نظرم قبلش به جای سعادت مسلمان رو تعریف کنیم بهتر باشه.
دوست گرامی محض اطلاعتون بزرگترین قلمرو جهان و بزرگترین دولت شکل گرفته روی زمین قلمرو اسلامی بود که به اعتراف خود غربی ها منشاء پیشرفت های غرب بود.
یادت نره که نزدیک 400سال پیشرفته ترین و ثروتمندترین و امنترین و گسترده ترین قلمرو , قلمروی حکومت اسلام بود و اگه به این حال و روز افتادیم به این دلیل بوده که با روح اسلام فاصله گرفتیم .
اما در مقابل اگه غربی ها پیشرفتی کردن غیر از این بوده که راهی رفتند که اسلام بهش امر کرده؟!
غیر از این بوده که کوشش و سعی کردند؟! ( و ان لیس للانسان الا ما سعی)
غیر از این بوده که به دنبال علم آموزی رفتند؟! («الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الابربینهن لتعلموا ان الله علی کل شی علیم و ان الله قداحاطه بکل شی علما.» قرآن کریم سوره طلاق آیه 12)
به نظرم بی شک راه رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت برگشت به اسلام هست.
هر چند این ادعا هم اشتباهه که فکر کنیم غرب الآن داره تماما" به اسلام عمل می کنه اما عواملی که باعث پیشرفتش شده همون عواملی هست که قرآن ذکر کرده.

 

[NYC]

به نظرم قبلش به جای سعادت مسلمان رو تعریف کنیم بهتر باشه.
دوست گرامی محض اطلاعتون بزرگترین قلمرو جهان و بزرگترین دولت شکل گرفته روی زمین قلمرو اسلامی بود که به اعتراف خود غربی ها منشاء پیشرفت های غرب بود.

بود رو بی زحمت ولش کن و الان رو بحث کن. من برخلاف شما منشا پیشرفت غرب رو اسلام نمی دونم، رو چه حساب دین اسلام رو باعث پیشرفت اونا میدونی ؟
یک کشوری مثل آمریکا که تازه 700 سال پیش اولین افراد متمدن بهش راه پیدا کردن رو شما چطوری میگی مدیون اسلام هست ؟

یادت نره که نزدیک 400سال پیشرفته ترین و ثروتمندترین و امنترین و گسترده ترین قلمرو , قلمروی حکومت اسلام بود و اگه به این حال و روز افتادیم به این دلیل بوده که با روح اسلام فاصله گرفتیم .

شما می فرمایید چون از روح اسلام فاصله گرفتیم به این روز افتادیم،حدودا 1 میلیارد مسلمان تو دنیا داریم، یعنی همه این افراد از اسلام فاصله گرفتن ؟

اما در مقابل اگه غربی ها پیشرفتی کردن غیر از این بوده که راهی رفتند که اسلام بهش امر کرده؟!
غیر از این بوده که کوشش و سعی کردند؟! ( و ان لیس للانسان الا ما سعی)
غیر از این بوده که به دنبال علم آموزی رفتند؟! («الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الابربینهن لتعلموا ان الله علی کل شی علیم و ان الله قداحاطه بکل شی علما.» قرآن کریم سوره طلاق آیه 12)
به نظرم بی شک راه رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت برگشت به اسلام هست.
هر چند این ادعا هم اشتباهه که فکر کنیم غرب الآن داره تماما" به اسلام عمل می کنه اما عواملی که باعث پیشرفتش شده همون عواملی هست که قرآن ذکر کرده.
​

من با این حرف شما هم مخالفم، درسته اسلام این مسائل رو ذکر کرده اما مگه فقط اسلام این عوامل رو برای پیشرفت ذکر کرده ؟ نزدیک به 2500 سال پیش ارسطو و کوروش کبیر و هزاران آدم فیلسوف هم این مسائل رو ذکر کردن. حالا من از بعد از اسلام نمونه ای رو ذکر نمی کنم که نگی اینا از اسلام الگو برداری کردن. تا اونجایی که من می دونم یک دانشمند زن مسلمان نداریم،یه هنرمند بزرگ زن مسلمان نداریم، پس چرا اسلامی که میفرمایید بی شک راه پیشرفت رو نشان میده باعث شده تمام مسلمانان جهان سومی باشن؟
این پیشرفت و سعادت که میگی کو ؟

 

[Metal Guard]

ای بابا!
شما که با همش مخالفت کردید!!!

بود رو بی زحمت ولش کن و الان رو بحث کن. من برخلاف شما منشا پیشرفت غرب رو اسلام نمی دونم، رو چه حساب دین اسلام رو باعث پیشرفت اونا میدونی ؟
یک کشوری مثل آمریکا که تازه 700 سال پیش اولین افراد متمدن بهش راه پیدا کردن رو شما چطوری میگی مدیون اسلام هست ؟

چرا گذشته رو ول کنیم؟!
وقتی به بحثمون کمک می کنه حتما" باید استفاده کنیم. شما سوالی فرمودید که ازش برداشت میشد اسلام باعث عقب مودگی هست یا ربطی به پیشرفت نداره منم با مثالی تاریخی استناد کردم برای رد این ادعا.
ببینید اگه دوست داشته باشید بیش از 100تا اشاره ی مستقیم تاریخ شناسان و دانشمندان غربی رو برای این ادعا نقل می کنم.
نقش دانشمندان مسلمان در نشر و بسط علوم نجوم و ریاضیات و طب و شیمی و ... غیر قابل انکاره.
توجه کنید که عامل خروج اروپا از توحش رونسانس آشنایی با تمدن اسلامی و ترجمه ی آثار علمی و فرهنگی اسلام بود.
بعد از جنگ های صلیبی قرن ها در اروپا زبان آکادمیک عربی بود.
در ضمن به آمریکا افراد متمدن راه پیدا نکردند!
اولین گروه ها که ساکن شدند تبهکاران و تبعیدی ها بودند و بعد از اون فقرای و درماندگان ایرلندی و اسکاتلندی و ... .( توضیح مفصلی داره. رجوع کنید به تاریخ مهاجرت به آمریکا.)
به همین دلیل که ریشه ی علوم امروزی علوم اسلامی بوده علم روز جهان مدیون اسلام هست.

شما می فرمایید چون از روح اسلام فاصله گرفتیم به این روز افتادیم،حدودا 1 میلیارد مسلمان تو دنیا داریم، یعنی همه این افراد از اسلام فاصله گرفتن ؟

البته که فاصله گرفته اند.
دقت کنید کمیت مهم نیست! کیفیت مهم هست!
الآن یهودی ها چند میلیون هستند؟! اما می بینیم که عالمی رو برده ی خودشون کردند.
چنان فاصله ای گرفتیم که سال ها باید تلاش و فرهنگ سازی کنیم تا اسلام سیره ی عملی مسلمین بشه.
ما هنوز در مواردی مثل معماری و فلسفه و ادبیات و ... حتی به گرد گذشتگان نرسیدیم.
هنوز هم فاخرترین آثار معماری یا بزرگترین نظریه های فلسفی و بزرگترین آثار ادبی جهان از نسل طلایی اسلامی هست و مورد مطالعه قرار میگیره.
البته نباید از نقش حاکمین غافل بشیم که همین حاکمین نالایق و بیگانه با اسلام باعث افول دوران اسلامی شدند.

من با این حرف شما هم مخالفم، درسته اسلام این مسائل رو ذکر کرده اما مگه فقط اسلام این عوامل رو برای پیشرفت ذکر کرده ؟ نزدیک به 2500 سال پیش ارسطو و کوروش کبیر و هزاران آدم فیلسوف هم این مسائل رو ذکر کردن. حالا من از بعد از اسلام نمونه ای رو ذکر نمی کنم که نگی اینا از اسلام الگو برداری کردن. تا اونجایی که من می دونم یک دانشمند زن مسلمان نداریم،یه هنرمند بزرگ زن مسلمان نداریم، پس چرا اسلامی که میفرمایید بی شک راه پیشرفت رو نشان میده باعث شده تمام مسلمانان جهان سومی باشن؟
این پیشرفت و سعادت که میگی کو ؟

اولا" من ادعا نکردم تنها اسلام این راه ها رو معرفی کرده.
خدا از وقتی بشر رو خلق کرد اون رو به این راه خوند.
اما این ادعا رو می کنم در هیچ مکتبی و در هیچ اثری از گذشتگان به این اندازه به علم آموزی و تفکر توصیه نشده.
شما مثال از قبل از اسلام میزنید.
پیشنهاد می کنم شما از آغاز خلق بشر تا قبل از اسلام هر تعداد دانشمند و فیلسوف و عالم میشناسید اعلام کنید. در عوض بنده در فاصله ی 200ساله ای بعد از اسلام تعدادی دانشمند و کاشف و عالم ذکر می کنم. اگه تعدادی که من آوردم با اختلاف زیادی بیشتر نبود هر ادعایی شما داشتید بنده قبول می کنم.
در مورد زنان مسلمان هم تعجب می کنم از این ادعا!
چون فارغ از گذشته در زمان حال که افول تمدن اسلامی هست هم تا دلتون بخواد نمونه هایی از زن ها داریم.

 

[NYC]

ای بابا!
شما که با همش مخالفت کردید!!!




چرا گذشته رو ول کنیم؟!
وقتی به بحثمون کمک می کنه حتما" باید استفاده کنیم. شما سوالی فرمودید که ازش برداشت میشد اسلام باعث عقب مودگی هست یا ربطی به پیشرفت نداره منم با مثالی تاریخی استناد کردم برای رد این ادعا.
ببینید اگه دوست داشته باشید بیش از 100تا اشاره ی مستقیم تاریخ شناسان و دانشمندان غربی رو برای این ادعا نقل می کنم.
نقش دانشمندان مسلمان در نشر و بسط علوم نجوم و ریاضیات و طب و شیمی و ... غیر قابل انکاره.
توجه کنید که عامل خروج اروپا از توحش رونسانس آشنایی با تمدن اسلامی و ترجمه ی آثار علمی و فرهنگی اسلام بود.
بعد از جنگ های صلیبی قرن ها در اروپا زبان آکادمیک عربی بود.
در ضمن به آمریکا افراد متمدن راه پیدا نکردند!
اولین گروه ها که ساکن شدند تبهکاران و تبعیدی ها بودند و بعد از اون فقرای و درماندگان ایرلندی و اسکاتلندی و ... .( توضیح مفصلی داره. رجوع کنید به تاریخ مهاجرت به آمریکا.)
به همین دلیل که ریشه ی علوم امروزی علوم اسلامی بوده علم روز جهان مدیون اسلام هست.






البته که فاصله گرفته اند.
دقت کنید کمیت مهم نیست! کیفیت مهم هست!
الآن یهودی ها چند میلیون هستند؟! اما می بینیم که عالمی رو برده ی خودشون کردند.
چنان فاصله ای گرفتیم که سال ها باید تلاش و فرهنگ سازی کنیم تا اسلام سیره ی عملی مسلمین بشه.
ما هنوز در مواردی مثل معماری و فلسفه و ادبیات و ... حتی به گرد گذشتگان نرسیدیم.
هنوز هم فاخرترین آثار معماری یا بزرگترین نظریه های فلسفی و بزرگترین آثار ادبی جهان از نسل طلایی اسلامی هست و مورد مطالعه قرار میگیره.
البته نباید از نقش حاکمین غافل بشیم که همین حاکمین نالایق و بیگانه با اسلام باعث افول دوران اسلامی شدند.




اولا" من ادعا نکردم تنها اسلام این راه ها رو معرفی کرده.
خدا از وقتی بشر رو خلق کرد اون رو به این راه خوند.
اما این ادعا رو می کنم در هیچ مکتبی و در هیچ اثری از گذشتگان به این اندازه به علم آموزی و تفکر توصیه نشده.
شما مثال از قبل از اسلام میزنید.
پیشنهاد می کنم شما از آغاز خلق بشر تا قبل از اسلام هر تعداد دانشمند و فیلسوف و عالم میشناسید اعلام کنید. در عوض بنده در فاصله ی 200ساله ای بعد از اسلام تعدادی دانشمند و کاشف و عالم ذکر می کنم. اگه تعدادی که من آوردم با اختلاف زیادی بیشتر نبود هر ادعایی شما داشتید بنده قبول می کنم.
در مورد زنان مسلمان هم تعجب می کنم از این ادعا!
چون فارغ از گذشته در زمان حال که افول تمدن اسلامی هست هم تا دلتون بخواد نمونه هایی از زن ها داریم.

درود بر شما
خب اگر این همه آدم و حکومت ها نتونستن با اسلام کنار بیان به نظرت نمیشه اینطور فکر کرد که مشکل از اسلام باشه که مردم این زمان نمی تونن اجراش کنن ؟
در مورد اون زنان مسلمانم اگر بحث کنی ممنون میشم.

 

[Metal Guard]

درود بر شما
خب اگر این همه آدم و حکومت ها نتونستن با اسلام کنار بیان به نظرت نمیشه اینطور فکر کرد که مشکل از اسلام باشه که مردم این زمان نمی تونن اجراش کنن ؟
در مورد اون زنان مسلمانم اگر بحث کنی ممنون میشم.

ممنون گرامی
البته این ریشه یابی خیلی خوب و مفیده.
به نظرم اسلام همون اسلام دوران تمدن اسلامیه و فرقی نکرده.
پس مشکل از اسلام نیست.
مشکل از معرفی اسلام بوده. مشکل از برداشت های ناصحیح از اسلام بوده.
همین قرآنی که در دست پروفسور عبدالسلام پاکستانی بود و با تفکر در آیاتش بزرگترین نظریه های فیزیکی جهان رو پایه ریزی کرد در دست تروریست های پاکستانی هم هست و برای مراسم سر بریدن با افتخار قرائتش می کنن!
به نظرم مشکل از اسلام شناس هاست.
یعنی کسانی که باید نیازهای امروزی بشر رو با اسلام منطبق کنند.
دلیل رکود ما هم همین بوده که نه تنها اسلام هزار سال پیش رو آپدیت نکردیم بلکه از همون هم فاصله گرفتیم!
مثلا" تا 40 سال پیش تدریس فلسفه در حوزه های علمیه حرام بود! درست در روزگاری که مردم بیش از هر چیز تشنه ی پذیرش اسلام با تعقل و اندیشه بودند فلسفه اسلامی حذف شد! وقتی هم که شناخت نباشه ایمان نیست. و وقتی ایمان نباشه عمل نخواهد بود.
البته این بحث خیلی مفصله ولی به طور کلی میگم اسلام رو باید با زمان پیش برد .
بله! قبول دارم! اسلام نسخه ی هزار سال پیش برای اجرا در زمان حال مشکل داره و ارور میده! ( البته توجه کنید منظورم این نیست اسلام رو باید تغییر بدیم بلکه منظورم اینه که نیازهای روزمون رو کارشناسانه در اسلام کشف کنیم .)
شرمنده دیگه دستم به کیبورد میرسه دست خودم نیست همینطور می نویسم!!!

 

[Metal Guard]

راستی در مورد زنان در اسلام هم اگه اجازه بدی مفصلا" جمع آوری کنم و در تاپیک جداگانه قرار بدم.
وقتی زدم حتما" خبرتون می کنم....

 

[maryam_202084]

من ی سوال برام پیش اومده
اینکه چرا پیامبر به مدت 10 سال با کفار قریش پیمان صلح منعقد کرد؟
من فکر می کنم اون موقع این کار لازم بوده حتی اگه طرف حساب کفاری باشند که پیامبر اندازه ی ی جو هم قبولشون نداشتن
دلم می خواد جواب شما رو بدونم

 

[phalagh]

من ی سوال برام پیش اومده
اینکه چرا پیامبر به مدت 10 سال با کفار قریش پیمان صلح منعقد کرد؟
من فکر می کنم اون موقع این کار لازم بوده حتی اگه طرف حساب کفاری باشند که پیامبر اندازه ی ی جو هم قبولشون نداشتن
دلم می خواد جواب شما رو بدونم

از مسائل مشهود در سیاست خارجی پیامبر "صلح" و "ترک جنگ" می باشد. بررسی صلح در کنار جنگهای متعددی که پیامبر داشته اند دارای اهمیت بسیاری است، آن چنان که پیامبر پس از تشریع جهاد، حمله اصلی خود را متوجه مکه و مشرکین قریش نمودند. شش سال استراتژی جهاد با قریش، نشانگر اهمیت دادن پیامبر به مبارزه با قریش و تضعیف آنها می باشد. اما در سال ششم هجرت تغییر استراتژی و اتخاذ استراتژی صلح مشاهده می شود. تحلیل صلح حدیبیه به عنوان یکی از بارزترین نمونه ها، می‌تواند شاخص های انتخاب این استراتژی و اهمیت آن را آشکار سازد. صلح حدیبیه در شرایطی واقع شد که پیامبر تا آن زمان شش سال به جنگ با دشمن پرداخته بود و در آن سال از نظر قدرت و موقعیت در وضعیت بهتری نسبت به شش سال قبل بودند اما با این وجود پیامبر صلح را برمی گزیند. پیامبر با در نظر گرفتن هدف غایی که گسترش اسلام در سراسر جهان بود، باید دامنه دعوت خویش را کم کم به خارج از محدوده مدینه و مکه و حتی شبه جزیره بگستراند. تا سال ششم پیامبر توانسته بود تا اسلام را در منطقه حجاز گسترش دهد و دشمنان خویش را در این منطقه به قدر کافی تضعیف نماید. قریش بزرگترین و اصلی ترین دشمن پیامبر، تمام سعی خویش را در مخالفت با پیامبر به کار برده بود.اینک مشخص شده بود قریش دیگر توان وارد ساختن ضربه اساسی به مدینه را ندارد. پیامبر با بسیاری از قبایل منطقه نیز ارتباط برقرار نموده است و باید به نقاط دوردست تر بپردازد. دو ابرقدرت روم و ایران هنوز به اسلام دعوت نشده بودند. لحن نامه هایی که پیامبر به سران کشورها نوشتند لحن قاطعی بود. این لحن، آمادگی برای هرگونه خطر احتمالی را می طلبید و پیامبر باید از قبل چنین آمادگی را فراهم سازد. پیامبر دریافته بود که برای پرداختن به خارج از شبه جزیره، می بایستی در منطقه ثبات حکم فرما شود و پیامبر دیگر منازعی در منطقه نداشته باشد. لازمه پرداختن به خارج، حضور بلامنازع در منطقه است و برای این کار یا باید دشمن مقهور شود و یا اینکه خاطر جمع شد که دیگر از ناحیه وی مزاحمتی ایجاد نخواهد شد. بدین سبب پیامبر با حرکت به سوی مکه و نمایشی از قدرت را طرح ریزی می نمایند. مانوری که منجر به صلح حدیبیه شد و بوسیله آن ایشان توانست به مقصود خویش،ایجاد ثبات در منطقه و تبلیغ اسلام درخارج شبه جزیره برسد.
برقراری صلح برای پیامبر و مسلمانان برکان فراوانی داشت. تعبیری که قرآن مجید برای موفقیت از صلح می کند راجع به هیچ یک از جنگهای پیروزمند پیامبر نکرده است : انا فتحنا لک فتحا مبینا به گفته بیشتر تفاسیر معتبر، آیه فوق مربوط به صلح حدیبیه است. صلح نشانه اعتراف قریش به حکومت پیامبر بوده و بوسیله ان ایشان توانستند از جنگهای تحمیلی قریش فرار کنند. اینکه شوکت قریش گرفته شده و کینه های قریش نسبت به پیامبر پوشانده شده بود و به تعبیر امام رضا(ع) این فتح تبعات و آثار سوء دعوت نسبت به قریش را از بین برد. پس از صلح بود که پیامبر توانستند با خاطری آسوده به سراغ یهودیان رفته و قلعه های خیبر را فتح نمایند. پس از صلح بود که پیامبر طی نامه هایی به سران قدرتهای بزرگ وقت،آنان را با لحنی قاطع به اسلام دعوت نمایند پس از صلح بود که پیامبر سپاهی عظیم را به سرحدات روم فرستادند. پس از صلح بود که جمع کثیری به اسلام گرویده و مسلمان شدند. وسرانجام پس از صلح بود که مکه فتح شد.

 

[tehranUNIVERSITY]

صرفا جهت یادآوری !

صرفا جهت یادآوری !

به کسانی که دین اسلام را

محکوم به خشونت و خونریزی می کنند !

میانگین کشته شدگان در جنگ های

زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم " 1036 " نفــــر !

امــا . . .

مجموع جنگهای صلیبـی : 10 میلیون نفر

جنگ جهانـی اول: 10 میلیون نفر

جنگ جهانـی دوم: 50 میلیون نفر

مجموع جنگهای آمریکا : 30 میلیون نفر !

حال قضاوت با شماست که آیا اسلام دین جنگ و خونریزی است

یا تمدن غرب، تمدن جنگ ؟