ياد بگيريم كه فراموش كنيم

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
تيتر جالبيه، ياد بگيريم كه فراموش كنيم اما فراموش كردن به چه معني است؟ ما كه هميشه خيلي چيزها رو فراموش مي كنيم: تلفن همراه را در خانه جا مي گذاريم، كد ملي يا شماره دانشجويي خودمان را فراموش مي كنيم و... ما كه خوب بلديم فراموش كنيم پس چه نيازي داريم كه ياد بگيريم فراموش كنيم؟ به ياد رنجش هايي افتادم كه فراموش كردن شان خيلي سخت است و خيلي وقت ها مثل خوره به جان آدم مي افتند.
ممكن است براي شما هم اتفاق افتاده باشد كه كسي شما را در گذشته رنجانده باشد و اين رنجش باعث شود كه نتوانيد كاري را كه آن فرد انجام داده فراموش كنيد يا گاهي اتفاق مي افتد كه كسي را پس از اينكه (به هر دليلي) باعث رنجش و آزار شما شده، بخشيده باشيد و از سر تقصيرات وي گذشته باشيد اما به محض اينكه او را دوباره در مجلس يا مناسبتي ببينيد گويي تمامي قضايا دوباره برايتان تكرار مي شوند و زخم هاي كهنه سرباز مي كنند.

سوالي كه در اينجا ممكن است به وجود آيد اين است كه چرا در مورد اين فرد خاص (يا اين موضوع) بخشيدن و فراموش كردن هيچ كمكي نكرده است؟ در جستجوي پاسخ اين سوال ممكن است خيلي فكر كرده باشيد اما به نتيجه اي نرسيده باشيد. حتماً شما هم با اين جملات زيبا كه همگي شما را به بخشش و درگذشتن از خطاي ديگران فرا مي خواند، آشناييد.

به طور مثال:
ـ لذتي كه در بخشش هست در انتقام نيست
ـ بخشش نردبان بهشت است
و جملاتي از اين دست. ممكن است در نهايت به اين نتيجه رسيده باشيد كه آيا نويسندگان يا گويندگان اين جملات هرگز در زندگي مورد آزار و اذيت قرار نگرفته اند و طعم تلخ رنجش را نچشيده اند؟ آيا كسي تا به حال با آنها بدرفتاري نكرده و موجب نشده كه احساس كنند روحش شان تكه تكه شده و...
يا ممكن است اين طور فكر كنيد كه مي توان مسائل كوچك و پيش پا افتاده را بخشيد و از كنارشان گذشت اما گاهي در زندگي با مسائل بسيار جدي تر و آزارنده تري روبرو هستيم كه مي توانند اثرات قوي تر و زخم هاي كاري تري بر روح و روان و عواطف ما به جاي بگذارند. به طور مثال چگونه مي توان فراموش كرد كه:

+ در قبال محبت خالصانه اي كه به فردي ارزاني داشته اي تنها ناسپاسي و قدر ناشناسي دريافت كني؟

+كساني را كه هميشه و بدون دليل منطقي به تو سوء ظن دارند و با اينكه بارها و بارها خودت را به آنها ثابت كرده اي هميشه به تو بدبين بوده اند يا كساني كه برداشت غلط و ناعادلانه اي نسبت به اعمال و گفته ها يا حتي محبت هايت داشته اند.
+افرادي كه هيچ دركي از محبت و عاطفه نداشته اند و هر گونه ظم و ستم و رفتارهاي غير انساني اي كه از دست شان بر مي آمده در حق تان انجام داده اند.
+افرادي كه با پررويي به حريم خصوصي ات تعرض و تجاوز كرده اند و از داشته ها و نداشته هايت عليه خودت استفاده كرده اند.

مواردي كه گفته شد ممكن است در نگاه اول بسيار بدبينانه و تراژدي وحشتناكي به نظر برسند اما خيلي از ما انسان ها در طول زندگي خود با رفتارهاي آزارنده و غيرمنطقي ديگران سروكار پيدا مي كنيم و بعضي از ما ممكن است سال ها از طرف يكي از عزيزان مان مورد آزار و شكنجه (عموماً روحي) قرار گرفته باشيم و حتي ممكن است برخي از اين آزارها تا همين لحظه كه داريد اين سطور را مي خوانيد ادامه داشته باشد!

حالا اين سوالات پيش مي آيد كه چگونه مي توان بخشيد و فراموش كرد؟
آيا واقعاً فراموش كردن، ناديده گرفتن و درگذشتن از چنين آزارهاي روح فرسايي عملي است؟
آيا با سكوت در مقابل فرد خطاكار او را تشويق به تكرار عمل خويش در حق ديگران نمي كنيم و... با بيان اين سوالات به نظر مي رسد فراموش كردن آن قدرها هم راحت نيست و به عبارت ديگر در چنين مسائلي فراموشي و بخشش جوابگو نيست!
پس چه كار بايد كرد؟ ما كه نمي توانيم اين بار را تا آخر عمر به دوش بكشيم و اجازه دهيم تا اين رنجش ها لذت زندگي كردن را از ما بگيرند. در زير راهكارهايي ارائه شده تا شما را در اين امر كمك كند:

راهكارهايي براي فراموش كردن

۱.
در درجه اول بايد بدانيد كه فراموش كردن به خودي خود كارايي ندارد و سعي شما در اين زمينه در اكثر اوقات بي فايده خواهد بود؛ زيرا فراموش كردن نتيجه و پيامدي است كه خود به خود پس از عمل بخشيدن ايجاد مي شود. مانند اينكه شما دوست داريد در امتحان نمره خوبي به دست آوريد اين در حالي است كه شما نمي توانيد روي نمره خوب گرفتن تمركز كنيد و آن را به دست آوريد، بلكه بايد براي رسيدن به اين نتيجه (نمره خوب) با توجه به زمان و امكانات خوب برنامه ريزي كنيد و سپس براساس آن مطالعه نموده و در نهايت در جلسه امتحان حاضر شويد و امتحان بدهيد. پس از انجام اين مراحل شما با پيامد اين كار (نمره خوب) مواجه خواهيد شد. در امور مربوط به رنجش ها نيز همين طور است؛ كار ما اين است كه ببخشيم و پس از آن رها كردن و فراموشي به صورت اتوماتيك اتفاق خواهد افتاد.

۲. فراموش كردن صددرصد ممكن نيست؛ خيلي وقت ها افراد فكر مي كنند كه پس از بخشيدن حتماً بايد قادر باشند آن واقعه يا افراد را كاملاً فراموش كنند. اين طور نيست، اتفاقاً ممكن است گاهي اوقات ما نتوانيم فراموش كنيم و آن اتفاقات را مو به مو در حافظه خود داشته باشيم. مهم اين است كه هنگام يادآوري اين دست خاطرات ما بتوانيم احساسات منفي همراه با آن را فراموش كنيم. نيازي نيست كه براي فراموشي اصل ماجرا به خود فشار بياوريد، با اين كار فقط مقاومت شما براي بخشيدن بيشتر مي شود و اين حاصلي ندارد. بايد سعي كنيد احساسات منفي خود را كم كم از بين ببريد و اين امر امكان ندارد مگر اينكه شما از اين نظر تخليه هيجاني شده باشيد، نسبت به كل ماجرا شناخت پيدا كرده باشيد و آن مسئله واقعاً‌ برايتان حل شده باشد.

۳. با مفهوم صحيح بخشش آشنا شويد؛ اكثر افراد بخشيدن را با اين معاني مي شناسند: سكوت كردن، حق خود را ناديده گرفتن و تكرار رفتارهاي خوب قبل از رنجش، مبرا دانستن شخص خاصي از اشتباه يا خطا و در نهايت تسليم شدن و اعلام شكست.

فراموش كردن يا بخشش با اين معاني، هيچ كمكي به بهبود احساسي و رواني و التيام زخم هايي كه عاطفه و روح و جان مان برداشته، نمي كند و فقط و فقط تاثيرات زودگذر و سطحي برايمان به همراه دارد. اگر بخواهيم دقيق تر به مسئله نگاه كنيم وقتي كسي كار ناشايستي در حق ما روا مي دارد يا اينكه حقي را از ما ضايع مي كند و... زماني كه براي فرار از احساسات آزاردهنده سعي مي كنيم قضيه را فراموش كنيم و يا به عبارتي آن شخص را ببخشيم، از عمق وجود ندايي به ما مي گويد «اين قضيه مهم است و بايد از خودمان دفاع كنيم».
اين در حالي است كه با فراموش كردن موضوع، ما نسبت به خودمان و آسيبي كه ديده ايم بي توجهي مي كنيم و علاوه بر آن آسيبي كه آن شخص به ما زده ما نيز به گونه اي با رسيدگي نكردن به اين موضوع آسيب دوم (حفظ احساسات منفي و تعميم و گسترش آن) را خودمان به خودمان وارد مي كنيم. اين عوامل باعث مي شود كه علاقه و كششي به فراموش كردن و ناديده گرفتن خطاي ديگران نداشته باشيم. حتي زماني هم كه بر اثر دلايلي دست به بخشش و فراموشي مي زنيم، از ته دل مي دانيم اين نوعي بي عدالتي و بي مسئوليتي است.

از سويي ديگر به صورت فطري مي دانيم نياز به فراموشي و بخشش داريم چون دوست نداريم هر موقع كه آن شخص را مي بينيم، آن قضيه در ذهن مان يادآوري شود و دوباره تمامي آن احساسات منفي و آزارنده به سراغ مان بيايد و عذاب بكشيم. دوست نداريم ديگر خودخوري كنيم، حرص بخوريم و اين فرسايش ها ادامه پيدا كند.

پس نياز داريم با مفهوم واقعي بخشش آشنا شويم؛ اما بخشش به چه معناست؟

ـ بخشش يعني احساس مسئوليت كردن نسبت به خود و زندگي گذشته، حال و آينده خود.
ـ بخشش يعني تخليه هيجانات منفي به شكل صحيح و جلوگيري از انباشته شدن آنها در روح و روان مان.
ـ بخشش يعني نگاه بدون قضاوت به موضوع؛ يعني توجه عاقلانه به موضوع و كشف علل وقوع آن.
ـ بخشش يعني گرفتن درس ها و پيام هايي كه باعث مي شوند ديگر، اشتباه ها و سهل انگاري هاي گذشته را تكرار نكنيم.
ـ بخشش يعني انديشيدن تدابيري براي حمايت هر چه بيشتر از حيثيت، شخصيت، توانايي ها و حقوق خود.
ـ بخشش يعني رهايي از درگيري احساسي با مسائلي كه در گذشته روي داده.

با بخشيدن، از عمل كسي چشم پوشي نمي كنيم يا آن را فراموش نمي كنيم در عوض موضوع را مورد بازنگري قرار مي دهيم و با آن به صورت درست و منطقي (نه هيجاني) مواجه مي شويم. در اين صورت مي توانيم به خود و ديگران كمك كنيم تا درك كنيم و بفهميم كه علت اين اتفاق يا اشتباه چه بوده است و چگونه بايد از وقوع آن در آينده جلوگيري كنيم تا هر فرد آسيب ديده دوباره آسيب نبيند و هم فرد آسيب رسان متوجه اشتباه خود شده و آن را تكرار نكند.
در بخشش صرفاً به خاطر ديگري اين كار را نمي كنيم، بلكه اولويت با خودمان است؛ يعني براي آزادي روح خودمان از اسارت گذشته، براي آسايش ذهن و جسم و در نهايت براي رشد خودمان اين كار را انجام مي دهيم. با اين نگرش و طرز رفتار صحيح عدالت نيز رعايت مي شود بدين ترتيب كه به جاي سكوت، خودخوري و رفتارهاي انفعالي، رفتار صحيح را در پيش مي گيريم و از حقوق انساني و شخصيت خود حمايت مي كنيم.

۴. از گسترش خشم و ناراحتي به ساير ابعاد زندگي خود جلوگيري كنيد؛ احساسات منفي اي كه پيدا كرده ايد و مدت هاست آنها را سركوب كرده ايد، همچون حجابي ضخيم جلوي عقل و منطق ما را براي درك هر چه بهتر عوامل به وجود آورنده آنها و نيز راه هاي كنترل و پيشگيري از تكرار آن در آينده مي گيرد و رفته رفته انرژي شما را تحليل برده و به افرادي فرسوده و رنجور تبديل مي سازند.

به طور كلي مي توان گفت ريشه اغلب احساسات منفي اي كه باعث عدم بخشش مي شوند خشم است و خشم بيشتر اوقات ريشه در احساس بي عدالتي دارد. براي جلوگيري از گسترش احساس خشم خود ياد بگيريد كه زندگي را به چند بخش تقسيم كنيد و سپس ببينيد رابطه يا موضوعي را كه نتوانسته ايد هضم كنيد و باعث ايجاد خشم يا ناراحتي در شما شده در كدام بخش جاي مي گيرد. موارد زير مي تواند به شما كمك كند:

ازدواج و خانواده ـ تحصيلات ـ رشد معنوي شغل ـ تفريح ـ سلامتي
به طور مثال اگر شما با يكي از همكاران تان مشكل پيدا كرده ايد و نمي توانيد او را ببخشيد، اين مسئله در بخش شغلي شما جاي مي گيرد و شما بايد سعي كنيد از تعميم آن به بخش هاي خانواده، تفريحات، سلامتي و... جلوگيري نماييد.

۵. براي حل مسئله خود زمان بگذاريد و مشكل و عوامل ايجاد كننده آن و نقش خود را اين ميان صادقانه نوشته و تحليل كنيد؛ در صورت ناتواني در اين زمينه مي توانيد از يك روانشناس يا مشاور كمك بگيريد.

۶. از نقش قرباني بيرون بياييد؛ هرگاه كه عمداً يا سهواً آن اتفاق آزاردهنده را به ياد مي آوريد، ممكن است اين يادآوري با احساسات منفي و آزاردهنده اي مانند خشم، نفرت، رنجش، سرزنش خود يا ديگري، احساس قرباني بودن، حس انتقام و... همراه باشد. قبل از اينكه بتوانيد عاقلانه و منطقي به اتفاقي كه افتاده نگاهي بيندازيد بايد بتوانيد احساسات منفي و آزاردهنده اي را كه در خود نسبت به آن شخص يا موضوع پيدا كرده ايد، متعادل نموده و درمان كنيد. براي اين كار مي توانيد با يك مشاور يا روانشناس با تجربه صحبت كنيد. احساس رنجش و خشم زماني غير قابل كنترل مي شود كه خود را قرباني فردي كه شما را آزار داده بدانيد. اگر بالغانه به موضوع نگاه كنيد مي بينيد كه اين طور نيست و اين نوع طرز تفكر توهمي بيش نيست.

به اين جمله خوب فكر كنيد كه در روابط ناكار آمد، هر دو طرف سهم دارند به سهم خود نيز فكر كنيد و افكار و رفتارهاي اشتباه خود را بيابيد و روي آنها كار كنيد و خود را تغيير دهيد.


۷. علت چراهاي خود را جستجو كنيد؛ گاهي اوقات خشم ها، ناراحتي ها و نبخشيدن ها از سوالات و چراهاي ذهني ما سرچشمه مي گيرد و زماني كه به جواب اين چراها برسيم مسئله حل شده و بخشش، رهاسازي و فراموشي خود به خود صورت مي گيرد. براي يافتن جواب چراها مي توانيد از كتاب هاي آسماني كتاب هاي روانشناسي و در نهايت از مشاوره با يك روانشناس يا مشاور با تجربه كمك بگيريد.

۸. اين تجربه را به عنوان يكي از تجارب زندگي خود بپذيريد و گرامي بداريد؛ زندگي هر كدام از ما سرشار از تجارب و اتفاقات تلخ و شيرين زيادي است و ما به همان ميزاني كه تجارب شيرين داريم، اتفاقات تلخ را نيز تجربه مي كنيم و هيچ انساني روي كره زمين يافت نمي شود كه كاملاً خوشبخت بوده و به هيچ عنوان در زندگي با سختي و تلخي روبرو نشده باشد، چون هيچ كس زندگي هميشه شاد و بي دغدغه را براي ما تضمين نكرده است. در واقع ما با اين نوع تجارت منفي درس بيشتري مي گيريم و با آنها رشد بيشتري مي كنيم و روز به روز به انسان كامل تري تبديل مي شويم.

بالون روح تان، عاري از وزنه هاي تلخي باد:gol:
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی ادمها بخاطر حرفاشون نباید بخشیده بشن

هرگز!

فقط باید رها بشن به حال خودشون

بالخره یک روز پشیمون میشن...
 
آخرین ویرایش:

lord70

عضو جدید
واقعا بخشش کار سختی هست اما شدنی هست همه ی افراد هم نمیتوانند بخشش داشته باشه
خود من هم همیشه نمیتونم بخشش داشته باشم
مثل هنگام پی بردن به واقعیت و عصبانی شدن اون موقعه دیگه بخشش خیلی سخته
من از کسی که تاپیک رو زده می پرسم ایا همیشه بخشش داشته؟
توانسته واقعا کسی رو از ته دل ببخشه؟ یا تنها بخشش ظاهری بوده ؟
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا بخشش کار سختی هست اما شدنی هست همه ی افراد هم نمیتوانند بخشش داشته باشه
خود من هم همیشه نمیتونم بخشش داشته باشم
مثل هنگام پی بردن به واقعیت و عصبانی شدن اون موقعه دیگه بخشش خیلی سخته
من از کسی که تاپیک رو زده می پرسم ایا همیشه بخشش داشته؟
توانسته واقعا کسی رو از ته دل ببخشه؟ یا تنها بخشش ظاهری بوده ؟


سلام دوست عزیز
در مورد سوالتون باید بگم که شاید تا یه سال پیش یا چند ماه پیش اگه کسی کاری می کرد و دلخور می شدم بعد از مدتی می گفتم بی خیال و فراموشش می کردم و می بخشیدمش یا سعی می کردم باهاش رو به رو نشم و یه جورایی فرار کنم از روبه رو شدن باهاش، کلا تعریفم از بخشش فرق می کرد با الان
ولی طی این مدت با مطالب و کتابایی که خوندم و مخصوصا با رفتن به کارگاه روانشناسی یا بهتر بگم کارگاه یادگیری مهارت های زندگی (که متاسفانه به خاطر دانشگاه و مسائلی که پیش رو دارم باید نیمه کاره رهاش کنم و از این بابت خیلی متاسفم) نظرم خیلی عوض شد، افکارم خیلی تغییر کرد و ذهنم باز شد و بخشش برام معنای تازه ای پیدا کرد
فهمیدم که اگه از چیزی ناراحت میشم نباید فقط بسپرمش به زمان و بگم که حل میشه و فراموش میشه و می بخشم چون اینطوری فقط دارم خودمو گول می زنم و تو عمق وجودم هنوز ناراحتم و نبخشیدم، یاد گرفتم که باید بتونم در مورد اون چیزی که آزارم داده حرف بزنم و بشینم با اون شخصی که دلخور شدم از دستش صحبت کنم و مسئله رو با هم بررسی کنیم تا همه چی بینمون حل شه، حتی اگه این صحبت باعث بشه که رابطه قطع شه باید حرف بزنیم در موردش
اینطوری حداقل بعدش می دونم که این مسئله برام تموم شدست و رهاش می کنم و دیگه بهش فکر نمی کنم
و خیلی هم دارم سعی می کنم که همینجوری برخورد کنم و تو چیزای کوچیک هم همین طور برخورد کنم تا وقتی می رسم به مسائل بزرگتر برام راحت تر باشه این حل مسئله و این رفتار رو تو خودم پرورش بدم و امیدوارم بتونم موفق شم.
 

lord70

عضو جدید
سلام دوست عزیز
در مورد سوالتون باید بگم که شاید تا یه سال پیش یا چند ماه پیش اگه کسی کاری می کرد و دلخور می شدم بعد از مدتی می گفتم بی خیال و فراموشش می کردم و می بخشیدمش یا سعی می کردم باهاش رو به رو نشم و یه جورایی فرار کنم از روبه رو شدن باهاش، کلا تعریفم از بخشش فرق می کرد با الان
ولی طی این مدت با مطالب و کتابایی که خوندم و مخصوصا با رفتن به کارگاه روانشناسی یا بهتر بگم کارگاه یادگیری مهارت های زندگی (که متاسفانه به خاطر دانشگاه و مسائلی که پیش رو دارم باید نیمه کاره رهاش کنم و از این بابت خیلی متاسفم) نظرم خیلی عوض شد، افکارم خیلی تغییر کرد و ذهنم باز شد و بخشش برام معنای تازه ای پیدا کرد
فهمیدم که اگه از چیزی ناراحت میشم نباید فقط بسپرمش به زمان و بگم که حل میشه و فراموش میشه و می بخشم چون اینطوری فقط دارم خودمو گول می زنم و تو عمق وجودم هنوز ناراحتم و نبخشیدم، یاد گرفتم که باید بتونم در مورد اون چیزی که آزارم داده حرف بزنم و بشینم با اون شخصی که دلخور شدم از دستش صحبت کنم و مسئله رو با هم بررسی کنیم تا همه چی بینمون حل شه، حتی اگه این صحبت باعث بشه که رابطه قطع شه باید حرف بزنیم در موردش
اینطوری حداقل بعدش می دونم که این مسئله برام تموم شدست و رهاش می کنم و دیگه بهش فکر نمی کنم
و خیلی هم دارم سعی می کنم که همینجوری برخورد کنم و تو چیزای کوچیک هم همین طور برخورد کنم تا وقتی می رسم به مسائل بزرگتر برام راحت تر باشه این حل مسئله و این رفتار رو تو خودم پرورش بدم و امیدوارم بتونم موفق شم.

سلام من خیلی کم پیش اومد دلخور شدم ولی اگه دلخور شدم با طرف صحبت میکنم میگم این کارت در حق من اشتباه بود. در بعضی مواقع هم که دلخور شدم
با طرف دشمن شدم ولی تنها برای مدت کوتاهی دیگه خود به خود از ذهنم خارج شده.
منظورم من این بود با توجه به افرادی که نزد من هستند به جز یه نفر بخشش در کارشون نبوده یا خیلی سخت از طرف درگذشتند.
بعد من اینجا یه سوال دارم.
یه فرد رو می شناسم که ادم مذهبی هست خیلی شده از دست افراد دلخور شده ولی خیلی زود در حقشون بخشش کرده
سوال اینه فراموش کردن به مذهب ربط داره؟
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
...
فهمیدم که اگه از چیزی ناراحت میشم نباید فقط بسپرمش به زمان و بگم که حل میشه و فراموش میشه و می بخشم چون اینطوری فقط دارم خودمو گول می زنم و تو عمق وجودم هنوز ناراحتم و نبخشیدم، یاد گرفتم که باید بتونم در مورد اون چیزی که آزارم داده حرف بزنم و بشینم با اون شخصی که دلخور شدم از دستش صحبت کنم و مسئله رو با هم بررسی کنیم تا همه چی بینمون حل شه، حتی اگه این صحبت باعث بشه که رابطه قطع شه باید حرف بزنیم در موردش
اینطوری حداقل بعدش می دونم که این مسئله برام تموم شدست و رهاش می کنم و دیگه بهش فکر نمی کنم
و خیلی هم دارم سعی می کنم که همینجوری برخورد کنم و تو چیزای کوچیک هم همین طور برخورد کنم تا وقتی می رسم به مسائل بزرگتر برام راحت تر باشه این حل مسئله و این رفتار رو تو خودم پرورش بدم و امیدوارم بتونم موفق شم.
این حرفی که زدی درست هست ولی عمل بهش خیییییییییییلی سخت !!!
کسی که رنجونده تمایل داره فرار کنه - به جای اینکه با مسئله مواجه بشه .
اغلب آدما این کارو می کنن - حالا اگر آدم درستی باشه در می ره + عذاب وجدان !
گفتگو بهترین راه برای حل مسئله های پیش اومده است ... خیلی ها نحوه ی صحیح گفتگو رو بلد نیستن
زبان بزرگترین منشا دلخوری و ایجاد سوء تفاهمه - بهترین ابزار هم هست برای رفع دلخوری
متاسفانه اغلب افراد فقط استفاده اولش رو بلدن !!!

... یه فرد رو می شناسم که ادم مذهبی هست خیلی شده از دست افراد دلخور شده ولی خیلی زود در حقشون بخشش کرده
سوال اینه فراموش کردن به مذهب ربط داره؟
بخشش به معنویت حتمن ربط داره
دین ما هم به عنوان کامل ترین دین به این موضوع اعمیت می ده .
بخشش به مذهب حتما ربط داره ، ولی الزاما هر مذهبی ای بخشش نمی کنه ! یعنی باید به اون حد از رشد شخصیتی رسید تا به این توصیه ی مذهب عمل کرد !
 

ahoora_96

عضو جدید
من خیلی دلم می خواد می تونستم برای بعضی از چراهایی که ذهنمو درگیر کرده جوابی پیدا کنم تا بتونم ببخشم و فراموش کنم ولی هنوز موفق نشدم!!!
از طرفی بعضی از حرفا ظاهرا حرفن ولی مثل یه زهر تموم قلب و روحتو پر می کنه، دیگه هر کاری هم بکنی و هر چقدر دلت بخواد که ببخشی نمیشه...نمی تونی...
 

Similar threads

بالا