ویژگیها و شرایط لازم دختر و پسر برای ازدواج

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و كوچكترین هسته ی جامعه است كه از یك زن و مرد و فرزندان آنان تشكیل می شود . اساس و ركن اصلی خانواده به عنوان زیربنای جامعه ، ازدواج است . بدون تردید ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی هر انسان است ، به طوری كه موفقیت و یا شكست هر یك از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد . به همین جهت ازدواج باید بر پایهیاصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شكوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد . پس بر هر دختر و پسر ،لازم است كه قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آیندهیخود اطلاعات كافی كسب كنند و سپس اقدام به ازدواج نمایند .
ما در جوامع مختلف و در جامعهیخود ، شاهد بسیاری از ناسازگاریهای خانوادگی و از هم پاشیدگیِخانواده ها هستیم كه مهمترین عواملآن ، عدم شناخت و درك صحیح زن و مرد از یكدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقع بینانه از یكدیگر است .
اهمیت و ضرورت ازدواج

ازدواج یك پیمان مقدس است كه در میان تمام اقوام و ملل و در تمام زمانها و مكانها وجود داشته است . سنت دیرینه ای كه در آن زن و مرد زندگی مشتركی را آغاز می كنند و پیمان می بندند كه مُصاحب ، یار و غمخوار یكدیگر را خوشبخت كنند ، خود و همدیگر را بهتر بشاسند . به یكدیگر عشق بورزند و با ازدواج خود بر تنهایی خویش پایان دهند .ازدواج یك نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مكاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مكاتب آسمانی و خاصه دین مُبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب كرده است . پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید : هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است كه نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد .
بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتـّب است ، زیرا ازدواج از فطرت و آفرینش ویژه انسانها مایه می گیرد و از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید .
هدف از ازدواج

ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و هدفها و نیازهای بی شماری را تأمین می كند . از جمله مهمترین هدف های ازدواج می توان نیل به آرامش و سكون ، بقای نسل ، تكمیل و تكامل ، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی ـ اجتماعی در فرد را نام برد .1ـ نیل به آرامش و سكون

مهمترین نیازی كه بر اثر ازدواج تأمین می شود ، نیاز به آرامش، امنیت و آسودگی است . این نیاز كه در سرشت آدمی ریشه دارد به حدی حائز اهمیت است كه خداوند متعال در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم ، آیه 21 چنین می فرماید : « یكی از آیات الهی این است كه برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد ، و در این امر برای افرادی كه اهل تفكر باشند ، آیات و نشانه هایی وجود دارد .» بنابراین قرار دادن زوج ( همسر ) برای هر فرد،موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حكمت و رحمت پروردگار است، در واقعمحیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است .2- تكمیل و تكامل

هیچ انسانی به تنهایی كامل نیست ، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و كمبود خویش تلاش می كند . دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آنكه در صدد رسیدن به استقلال فكری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند ، و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تكامل خویش را فراهم می كنند . هنگامی كه فرد در كانون یك زندگی مشترك قرار می گیرد ، در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیك و صمیمانه ، بیشتر احساس مسئولیت می كند ، استقلال می یابد ، زندگی خویش را هدفدار می كند و از ثمرات كسب و كار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد .در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویقها ، حمایتها ، رهنمودها و كمكهای یكدیگر بهره مند می گردند در برخورد با مسائل و مشكلات زندگی از تعاون و همكاریهای همسر خویش استمداد می جویند . به همین دلیل برخورداری از همسری مؤمن و شایسته یكی از بزرگترین نعمت های الهی است كه برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود .
3ـ سلامت و امنیت اجتماعی

ازدواج و بنای خانواده،یكی از ارزشمندترین و مقدس ترین اقدامات برای هر انسان تلقی می شود ، به گونه ای كه هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمی توان از جهت ارزش با آن مقایسه كرد . خانواده یك گروه و واحد اجتماعی استکهدر برگیرندهیبیشترین ، عمیق ترین و اساسی ترین مناسبات انسانی می باشد . ازدواج و تأسیس كانون خانوادگی،برای سلامت،امنیت و سعادت اجتماع ، سودمند و ضروری است . هر گاه جوان ها به موقع ازدواج كنند ، به كانون گرم خانواده دل ببندد و بنیاد خانواده مستحكم باشد ، به گونه ای قابل ملاحظه از فسادها ، پلیدیها ، انحرافها، بی بندو باریها ،قتل ها و جنایت ها كاسته خواهد شد4ـ تأمین نیازهای روانی ـ اجتماعی

ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی كمال محسوب می شود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حكم فطرت ، برای تأمین نیازهای مختلف روانی ـ اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل ، آرامش جسم و روان و حل مشكلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است .ویژگیهای لازم برای ازدواج

مشاوره های خانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد كه بسیاری از مشكلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد ، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهی های لازم را درباره خود و همسری كه انتخاب می كنند ، داشته باشند . بنابراین آموزش پیش از ازدواج یك ضرورت مسلم است كه دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و درعین حال مطلوب و دلنشین ازدواج آماده می كند تا با آگاهی ، دانش و بینش كافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج كنند و از عهده نقش های خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند .دختر و پسری كه می خواهند ازدواج كنند باید دارای شرایط لازم جسمانی ، روانی ، عقلی ، اجتماعی و اخلاقی باشند كه در زیر ، هر یك از این ویژگیها مورد بحث و تحلیل قرار خواهد گرفت.
1ـ رشد جسمانی

در شناخت میزان رشد جسمانی دختر و پسر، نه فقط باید ارتباط و همبستگی ابعاد گوناگون رشد را در نظر گرفت ، بلكه رابطه رشد جسمانی با عوامل روان شناختی حائز اهمیت بسیار است . به بیان دیگر،بین رشد جسمانی و سازگاریهای روانی- اجتماعیِفرد ارتباط نزدیك وجود دارد. رشد جسمی در میزان و الگوی رشد جسمانی،گوناگونی های بسیاری را به همراه دارد و این حادثه بدون شك از نظر روان شناختی مهمترین و معنی دارترین حادثه ای است كه در طول فرایند رشد جسمانی اتفاق می افتد .2ـ رشد عقلی

رشد عقلی،عبارت است از مجموعه فعالیت های فرد كه به ادراك، فهم ، تشكیل مفاهیم ، بررسی معانی ، تفكر و تعقل ، پیش بینی و استنتاج ، برنامه ریزی ، تعیین هدف و انتخاب راهبردهایبرایرسیدن به هدفمنتج می شود. اندیشه ، دیدگاه و نگرش فرد نسبت به زندگی جنبه عقلانی شخصیت فرد است .رشد فكری پس از بلو غ جسمانی رو به تكامل می رود . پس از بحرانهای بلوغ ، فرد استعدادها ، تواناییها و امكانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیت خود بیشتر آگاهی می یابد . در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا از احساسات .
حضرت علی (ع) در تعریف عقل می فرماید : عقل آن چیزی است كه راه ضلالت را از خوشبختی تمییز می دهد و عاقل كسی است كه هر كاری را در جای خود انجام دهد .
فردی كه از رشد عقلی برخوردار است دارای ویژگی های زیر می باشد :
1) از مسائل درك و فهم بهتری دارد ، برای مثال می داند كه چرا ازدواج می كند .
2) در زندگی دارای هدف است .
3) برای رسیدن به هدف واهداف خود در زندگی برنامه ریزی می كند .
4)در تصمیم گیری های خود بیشتر از عقلش تبعیت می كند تا از احساساتش .
5) انتظاراتش از خود و دیگران واقع بینانه است .
6)توانایی حل مساله را دارد ، یعنی دربارهیهر مسأله می اندیشد و راه های حل آن را مورد ارزیابی قرار می دهد .
7) از خود و محیطش شناخت دارد .
8)در مواجهه با مشكلات ، موضع گیری های صحیح و اصولی دارد .یعنی به جای فرار از مشكلات و یا نادیده گرفتن آنها سعی می كند با آنها برخورد اصولی كند .
9)فردی مسئولیت پذیر است و مسئولیت اعمال، رفتار و تصمیماتش را بر عهده می گیرد .
10) بر رفتار كودكانه خویش غلبه كرده است و مطابق سن و رشد خود عمل می كند .
3ـرشد عاطفی

انسان موجود چند بعدی و در عین حال بسیار پیچیده است . با تمامی ارزش هایی كه برای عقل متصور است ، اما تمام سعادت بشر در گرو تكامل عقل نیست ، بلكه سرمایه ی مهم دیگری به نام عواطف و احساسات در انسان وجود دارد كه به اندازهیعقل مهم است . انسان به كمك عقل و عاطفه ( دوش به دوش هم ) راه تعالی و تكامل را طی می كند .رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای بسیاری است :
1)عواطف و احساسات،قدرت محركهیانسان می باشد .
2)عواطف و احساسات،عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است .
3)مهر، محبت و عواطف از مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشویی است .
فرد برخوردار از رشد عاطفی ، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد . او در ابراز خشم و ترس ، گریه و شادی ، محبت و غیره در محدودهیمورد قبول جامعه عمل می كند ، نه همانند یك كودك .
رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سن تقویمی نیست ، بلكه به میزان یادگیری ، تجارب فرد و از همه مهمتردرتعامل عاطفی كودك با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود . رشد عاطفی مانند رشد جسمانی از لحظهیتولد آغاز می شود و حتی رفتار عاطفی كودك در هنگام تولد مشاهده می گردد و بر اثر تعامل با خانواده و دیگر افراد در جامعه رشد می كند ؛ پس اكتسابی است .
4ـ رشد اجتماعی

رشد اجتماعی،رابطهینزدیكی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد . انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است : خانواده ، مدرسه ، شغل و دوستان كه فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد . فردی كه از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی را بهتر درك می كند ، به دیگران احترام می گذارد ، حقوق دیگران را محترم می شماردو نقش ، وظایف و مسئولیت های مربوط به خویش را به نحو احسن انجام می دهد. چنین فردیمحیط زندگی و اجتماع خویش را خوب می شناسد ، به ارزش ها و فرهنگ جامعه احترام می گذارد و رفتار خویش را با ارزش ها و رفتار مطلوب در خانواده ، مدرسه و جامعه تطابق می دهد ؛ ضمن آن كه در فعالیت های اجتماعی مشاركت دارد و مسؤلیت های اجتماعی را می پذیرد . امام صادق (ع) می فرماید : « كسی كه ازدواج می كند باید همسرش را اكرام كند .» یعنی به او احترام بگذارد و گرامی اش بدارد .به بیان كوتاه،فردی كه از رشد اجتماعی برخوردار است :
1) در فعالیت های مختلف درگیر است .
2)وظایف و مسئولیت های خویش را انجام می دهد .
3) توانایی ایجاد ارتباط اجتماعی با دیگران را داراست .
4)مسئولیت پذیر است .
5) در برخورد با افراد دیگر رفتار سازگارانه ای دارد .
6)در موقعیت های مختلف،متناسب با آنها عمل می كند .
رشد اجتماعی نیز اكتسابی است و فرد مهارت های مربوط به آن را در خانه ، مدرسه و اجتماع فرا می گیرد .
5 - رشد اخلاقی

از شرایط لازم برای ازدواج،رشد اخلاقی است . اخلاق یعنی خودنظمی در اعمال و رفتاری كه در آن رفاه فرد و دیگران هر دو مراعات شود .اخلاق،مجموعه ای از آداب و رسوم، عادات و الگوهای رفتاری است كه با معیارهای مطلوب گروهی كه انسان با آن زندگی می كند تطابق دارد .
روابط در زندگی زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگرِ بین انسانها،با در نظر گرفتن ارزش های اخلاقی و معنوی زن و مرد است كه منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد .
اخلاق عبارت از آن چیزی است كه باید باشد . علمای اخلاق و انبیای الهی،جامعه را از آنچه كه هست به سوی آنچه كه باید باشد ، سوق می دهند . پیامبر گرامی ما می فرماید : « من برای تكمیل اصول اخلاق و فضیلت برانگیخته شده ام . بسیاری از امور و مسائل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل اخلاقی قابل حل است و هر اندازه زن و شوهر متخلق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت ، درستی و فداكاری و ... باشند ، زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود .
اخلاق آموختنی است و یادگیری ارزش های اخلاقی از سه طریق اتفاق می افتد :
1) پاداش و تنبیه
2)تقلید ناخودآگاه از افرادی كه فرد با آنها زندگی كرده است و ایدهآلهای او را تشكیل می دهند .
3)از طریق تفكر . اندیشه و تعمق دربارهیپی آمدهای رفتار و نتایج رعایت اصول اخلاقی در موقعیت های مختلف .
امام صادق (ع) در كتاب الاخلاق می فرماید : « برای اقدام به هر كاری به كارگیری فكر و اندیشه و مطالعه جوانب مختلف آن و مال اندیشی شرط موفقیت و پیروزی است .»
بنابراین تردید نیست كه اخلاق را باید یكی از مهمترین معیارها و شرایط ازدواج محسوب داشت .
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفاهم در زندگی زناشویی

تفاهم،عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درك كردن . در زندگی برای نیل به تفاهم،باید عوامل و شرایطی مهیا باشد كه قبل از ازدواج،زن و مرد با توجه و عنایت كافیبه آنها زمینهیتفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند . پس دختر و پسر برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای ویژگیها و شرایطی برای ازدواج باشند . عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج

ایمان و اعتقادات مذهبی زن و مرد یك عمر شریك هم در زندگی هستند و اكثر اوقات را با هم می گذرانند ، پس تحت تأثیر عقاید،افكار، رفتار و اخلاق یكدیگر قرار خواهند گرفت . بدون تردید مرد یا زن ِ معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری ، تقوا و عمل صالح تشویق می كند ، بلكه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل كند . علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است .
تحصیلات

تشابه تحصیلی ، یكی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است ، ضمن آنكه علم و دانش به خودی خود یك مزیت و كمال مطلوب برای انسان محسوب می شود . زن و مردی كه یكدیگر را بهتر درك كنند ، بیشتر قادر خواهند بود با یكدیگر ارتباط برقرار كنند و طبیعتاً وظایف و مسئولیت های خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند . هر چند كه تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت كافیرادر زندگی تضمین كند ، ولی به هر حال تشابه در سواد و تحصیلات زن و مرد ، عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید . سن

تناسب سن،میان زن و مرد ، آن دو را از نظر نیازها و علائق به هم نزدیكتر می كند و طبیعتاً‌ در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یكدیگر واقع بینانه تر خواهد بود . در مورد تناسب سنی ، معمولاً توصیه مس شود كه زن حدود دو تا چهار سال از مرد كوچكتر باشد . كارشناسان خانواده برای دختران سنین 22ـ 20 سال و برای پسران 26ـ 24 سال را توصیه می كنند . به هر حال باید توصیه داشت كه رشد عقلی ، عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی الزاماً با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست، به همین جهت نیز تناسب در سن را نباید یك شرط ضروری و الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت ، مشروط بر آن كه عوامل دیگری كه از ویژگی های یك فرد رشد یافته است ، مورد توجه قرار گیرد . زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده

تحقیقات نشان می دهد كهیکیاز مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر ، تشابه در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده های آن دو است . رفتار،اكتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحكم ترین نهاد تربیتی فرد است . بسیاری از عادات ، سلوك ، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذا خوردن ، معاشرت ، حرف زدن و بسیاری از ارزش های فرد در زندگی،در بستر خانواده آموخته می شود . بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانوادهیدختر و پسر، از اهمیت برخوردار است و عدم تشابه یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده،می تواند منشاء بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی زناشویی شود . در بین ِعوامل مؤثر در طلاق،اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانوادهیزن و مرد ، از فراوانی بالایی برخوردار بوده است.
وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده

كارشناسان خانواده توصیه می كنند كه خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در كنار هم تجربه كنند . لكن این مسأله عمومیت ندارد و هستند افرادی كه با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در كنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند . بنابراین آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و مؤثرتر است كمالاتی از قبیل ایمان و تقوا ، اخلاق و رفتار نیك ، هوش و درایت و تربیت و اصالت خانوادگی است . تناسب و تفاهم به جای تطابق و تشابه

زن ومرد از نظر عواطف و احساسات و سلیقه و رفتار نمی توانند به یك وحدت دست یابند و تطابق و یكی بودن مطرح نیست ، بلكه مراد توافق كلی زن و مرد در مسائل مختلف زندگی است كه زیربنای آن تفكر و اندیشه است . هیچ دو نفری صد در صد مثل هم نیستند و هیچ دختر یا پسری با فتوكپی خویش ازدواج نمی كند ، لكن هر اندازه نقاط مشترك و تشابه بین دختر و پسر بیشتر باشد احتمال بهتر زیستن و سازگاری آنان بیشتر خواهد بود . در عین حال كه زندگی های زناشویی نیز همانند افراد با یكدیگر متفاوت است و زندگی هر زن و مرد بی همانند و در نوع خود بی نظیر است . زن و مرد باید به رغم تفاوتهای فردی خود كه حاصل عوامل ارثی ، محیطی و رشد در طول زمان است یكدیگر را درك كنند ، زبانیکدیگر را بفهمند ، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و یكدیگر را آن گونه كه هستند بپذیرند . پس هر دختر و پسری كه می خواهند با یكدیگر ازدواج كنند باید با تكیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی ِِ همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترك و تشابه بیشتر ، همسر خویش را برگزینند، با او پیمان ازدواج ببندند و برای یك زندگی سازنده ، شاد و سعادتمند بر خداوند توكل كنند .
اساس حفظ روابط در زندگی زناشویی و خانوادگی ، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفاً اتكاء به امتیازات و حقوقی كه قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است . بحرانی كه در جوامع امروز زندگی زناشویی، كیان خانواده و حتی جوامع را تهدید می كند ، عمدتاً معلول فقدان اخلاق و ارزشهای اخلاقی است .
از جلوه های تفاهم در خانواده و زندگی زناشویی، روحیه گذشت و عفو ، شكیبایی و بردباری ، صمیمیت و صداقت ، حُسن خـُلق و پذیرش ، تكریم و تواضع ، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است .
به خلق و لطف توان كرد صیدِ اهل نظر به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
به امید اینکه همه ی جوانان برای تشکیل زندگی مشترک با توکل به خدا ، برترین گزینه را انتخاب کنند .
منبع: خانواده متعادل
 
بالا