| ویژه نامه | ۩۩۩ عروج ملکوتي حضرت امام خميني(ره) ۩۩۩

botany

عضو جدید
کاربر ممتاز
می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ
بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ
آرامتر از همیشه با یاد خدا
گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ . . .

 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
انگار تا مشکی های کوچه های جماران را ندیدند، باور نکردند . . .

انگار تا مشکی های کوچه های جماران را ندیدند، باور نکردند . . .



گفتند حال امام بهتر شده، رفتیم به شمعهایمان سر زدیم و تشکر کردیم که خدا دعایمان را شنید.

صبح، صبحانه می خوردم و کتابم را ورق می زدم، امتحان داشتم. رادیو روشن بود. به جای بچّه های انقلاب، قرآن گذاشته بود. بی جا بود، امّا سؤال نمی شد.

دلمان را قرص کرده بودند...

داشتم از خانه می آمدم بیرون که صدای گرفته ی حیاتی پاهایم را شل کرد. کلاسورم دستم بود... تویِ در ایستادم...

بغض داشت... انگار گفت: انّا لله و انّا الیه راجعون

چیزهای دیگری هم گفت... نشنیدم... برنگشتم.

رفتم سمت خیابان. خیلی های دیگر هم آمده بودند. همه داشتند سربالایی می رفتند، سمت جماران، پیاده.

ماشین نبود که، هرچه جلوتر می رفتی، شلوغ تر می شد. انگار خیلی ها زودتر از ما خبر داشتند.

پیرمردها گریه می کردند... می آمدند. جوانترها مات و مبهوت می آمدند. سر کوچه که رسیدیم، جوانترها هم به گریه افتادند. نه آرام مثل پیر مردها... بلند بلند.

انگار تا مشکی های کوچه های جماران را ندیدند، باور نکردند. تا صدای عبدالباسط را از کوچه ی بنبست نشنیدند، نفهمیدند چه شده.

نشسته بودند توی کوچه...

بعضی ها کنار دیوار...

من هم نشستم... مثل خیلی های دیگر...





منبع: بروشوری که پارسال، همین موقع، در مترو توزیع شد.
 
آخرین ویرایش:

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در ساعات آخر، طمانينه و آرامشي ملكـوتـي داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـي كـرد و بـا چنيـن حــالتي بـود كه در ساعت 20 / 22 شب روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 روحـش به ملكـوت اعلي پرواز كرد.

عکس های تاریخی زیر حال در آستانه سالگرد ارتحال ایشان حال و هوای غم انگیز تهران در مراسم تشییع ایشان را نشان می‌دهد.




















 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خبرگزاری مهر: عضو تیم پزشکی امام راحل جزئیات جدیدی از نحوه درمان ایشان و روزهای آخر زندگی پربرکت امام خمینی (ره) را تشریح کرد.

دکتر غلامرضا باطنی یکی از اعضای تیم پزشکی حضرت امام (ره) اظهار داشت: سال 63 بیمارستان قلب جماران در کنار بیت حضرت امام آماده و تجهیز شد و ایشان برای اولین بار در فروردین سال 65 که دچار سکته و ایست قلبی شدند، در این بیمارستان بستری شدند، اگر تیم پزشکی در کنار ایشان نبود، امام را آن سال از دست می دادیم.

وی ادامه داد: ایشان پس از احیاء قلبی - ریوی، بار دیگر به زندگی برگشتند و دو ماه در این بیمارستان بستری بودند.



رادیوهای بیگانه از بستری شدن امام خبردار نشدند

به گفته باطنی، امام طی این دو ماه هرشب رادیوهای بیگانه را گوش می دادند و با توجه به اینکه آن زمان اوج جنگ و عملیات والفجر 8 بود خبر بستری شدن امام هیچ کجا منتشر نشد، حتی رادیوهای بیگانه از این موضوع خبردار نشدند.

عضو تیم پزشکی امام (ره) افزود: بسیاری از تصاویری که امروز از صدا و سیما پخش می شود که امام را در بیمارستان نشان می دهد و حاج احمد آقا میزشان را تمیز می کنند،مربوط به بستری شدن امام در سال 65 است.

وی با اعلام اینکه امام از ساخت این بیمارستان اطلاع نداشتند، تاکید کرد: ایشان بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدند، اعلام کردند که از این بیمارستان استفاده نمی کنند و شرط گذاشتند که مردم عادی نیز بتوانند از این بیمارستان استفاده کنند. ایشان بعد از چند نوبت درمان و سلامتی به منزل بازگشتند.

عمل قلب امام (ره) موفقیت آمیز بود

باطنی در مورد بیماری امام «ره» در سال 68 نیز گفت: امام ساعت 10 شب یکم خرداد حالشان بد شد که بلافاصله تحت درمان قرار گرفتند. آن شب نماز شب خواندند و صبح دوم خرداد نیز پس از خواندن نماز صبح آماده شدیم تا ایشان را عمل کنیم.

به گفته عضو تیم پزشکی عمل قلب امام دو ساعت بعد از نماز صبح آغاز شد و عده ای نگران بودند که بیماری امام اجازه ندهد ایشان بار دیگر پس از عمل به هوش بیایند. خوشبختانه عمل امام با موفقیت انجام شد.

بیماری امام(ره) سرطان گوارش بود

باطنی در مورد بیماری امام «ره» گفت: ایشان دچار بیماری سرطان دستگاه گوارش بودند و به علت اینکه چند زخم در دستگاه گوارش ایشان بود، دچار خونریزی شدند. سیر درمان تا روز هشتم خرداد رو به بهبودی بود امام متاسفانه به دلیل سرایت بیماری به سایر اعضاء تلاش پزشکان موثر واقع نشد.

آخرین لحظات امام(ره)

وی در مورد شب ارتحال امام با بیان اینکه ایشان در CCU بیمارستان قلب جماران روح بزرگشان به ملکوت اعلی پیوست، ادامه داد: ساعت 10:20 شب 13 خرداد در بیمارستان رحلت کردند. این زمان سخت ترین لحظات برای تیم پزشکی و بیت ایشان بود. خیلی ها می گفتند که باید خبر رحلت اعلام شود اما مسئولان معتقد بودند اگر این خبر اعلام شود ممکن است جماران از خیل مشتاقان شلوغ شود. همان شب اخبار نیز با دعا آغاز شد و هرکدام از اعضای تیم پزشکی و بیت امام در یک گوشه حال عجیبی داشتند.

بیت امام می خواست خبر ارتحال را اعلام کند

عضو تیم پزشکی امام «ره» در خصوص نحوه اعلام خبر رحلت امام خمینی «ره» گفت: آن زمان مسئولان مملکتی از بیت امام درخواست کردند با توجه به اینکه رزمندگان در جبهه ها آماده باش هستند، خبر دیرتر اعلام شود. در آن زمان حاج احمد آقا قصد داشت خبر را اعلام کند اما به درخواست مسئولان اعلام خبر به تاخیر افتاد. مسئولان قصد داشتند دو روز بعد خبر را اعلام کنند اما به درخواست حاج احمد آقا خبر روز بعد منتشر شد. رسانه های خارجی مدعی بودند که با رحلت امام انقلاب نیز از بین می رود، اما این فکر بسیار اشتباه بود.

راه اندازی درمانگاه در بیت به علت مراجعه زیاد مردم

باطنی افزود: پس از اعلام خبر رحلت امام ازدحام به قدری در حسینیه جماران زیاد بود که حداقل 30 تا 40 نفر از شدت غم و اندوه از حال می رفتند و ما مجبور شدیم زیرزمین بیت که امروز به عنوان نگارخانه از آن استفاده می شود را به عنوان درمانگاه استفاده کنیم و تعداد زیادی تخت و پایه سرم در آنجام قرار دادیم.

وی در خصوص عشق و ارادت مردم به امام «ره» گفت: در آن زمان جای جای حسینیه جای ناخن و دست مردم بود که به دیوارها کشیده شده بود و بسیاری به سمت جایگاه امام می رفتند. وضع بسیار عجیبی بود و بعد از دو هفته مسئولان تصمیم گرفتند جلوی جایگاه امام را شیشه بکشند. وقتی رسانه های خارجی برای تهیه گزارش به جماران آمدند، فکر کردند که امام از پشت شیشه ضد گلوله با مردم سخن می گوید که بلافاصله آن شیشه نیز برداشته شد.

باطنی در پایان تاکید کرد: روزی که سیل جمعیت برای تشیع پیکر امام آمده بودند و حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی انتخاب شدند، رسانه هایی که مدعی بودند انقلاب نابود می شود، گفتند خمینی جدیدی متولد شده است.
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز




ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی
پیری رسید غرق بطالت پس از شباب
از درس و بحث و مدرسه ام حاصلی نشد
کـــــی می توان رسید به دریا ازین ســـراب
هرچـــه فراگرفتم و هرچـــه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب
هان ای عزیز فصل جوانی به هوش باش
در پیری از تو هیچ نیاید به غیر خـــواب
این جاهلان کــــه دعوی ارشاد مـــی کنند
در خرقه شان به غیر "منم" تحفه ای میاب
ما عیب ونقص خویش و کمال و جمال غیر
پنهان نمـــوده ایم چو پیــــــری پس خضاب
دم بر نیار و دفتر بیهوده پاره کن
تا کی کلام بیهده گفتار ناصواب
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
گزیده ای از سخنان امام ره

گزیده ای از سخنان امام ره

حفظ اسلام


دفاع از حق و اسلام از بزرگترين عبادات است. حفظ اسلام از حفظ احكام اسلام بالاتر است ؛ اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احكام اسلام است. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است.

تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را. اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر اسلامى‏بودن نهضت محفوظ باشد، ديگر آسيب نمى‏ بيند. حفظ اسلام زحمت دارد. دفاع از اسلام و كشور اسلامى امرى است كه در مواقع خطر، تكليف شرعى، الهى و ملى است، و بر تمام قشرها و گروهها واجب است. اگر اسلام را مى‏خواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم. حفظ مصلحت عمومى و اسلام، مقدم است بر حفظ مصلحت‏شخصى. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است. همه بايد مراقب اين باشيم كه اين مكتب محفوظ باشد.

ما براى حفظ اسلام مكلف و مسئوليم، و امروز حفظ اسلام در تفاهم است. بزرگان اسلام ما،در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاريها كردند، تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بسته‏اند، بايد اگر همه هم رفتند آنها بمانند. هيچ فريضه‏اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. مردم انقلابى ما بايد بدانند كه براى حفظ اسلام و انقلاب، و نگهبانى از ثمرات آن، و پاس خون شهيدان، لازم است از خود بردبارى انقلابى نشان دهند. شكر نعمت اين است كه به اسلام وفادار باشيد.

من به شما اخطار مى‏كنم كه به اسلام وفادار باشيد! كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامى - ايرانى ما چون كاهى است. اسلام چيزى است كه همه ما بايد فداى او بشويم، تا اين كه تحقق پيدا بكند. تقيه براى حفظ دين است؛جايى كه دين در خطر بود جاى تقيه نيست، جاى سكوت نيست. گاهى وقتها تقيه حرام است. آن وقتى كه انسان ديد كه دين خدا در خطر است نمى ‏تواند تقيه بكند. بايد همه ملت پاسدار اسلام باشند. تكليف ما حفظ وجاهت اسلام است. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكارى بكنيم. مقدرات اسلام مقدرات همه مسلمين است.

وظيفه هر كسى كه در هر جا مشغول خدمتى است، در راس همه خدمتها، اين است كه موازين است.






 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خاطرات حاج عیسى جعفرى خدمتگزار 65 ساله بیت امام (س)

خاطرات حاج عیسى جعفرى خدمتگزار 65 ساله بیت امام (س)








بسم الله الرحمن الرحیم

سال 60 من مشغول كاسبى بودم كه حاج احمد آقا به خواهرم كه از زمان نجف و قبل از انقلاب خدمتكار امام بودند، مى ‏گوید كه به یك نفر خدمتكار نیاز دارند كه شب و روز در خدمتشان باشند. خواهر مرا پیشنهاد مى كند، حاج احمد آقا از كار و شغل من مى‏ پرسد كه خواهر مى‏ گوید كاسب است. پس از پرسش پیرامون كسب و كار من در گذشته و حال، آنوقت زنگ زدند كه به من احتیاج دارند و گفتند بیایید جماران.

حاج احمد آقا جورى با من رفتار مى ‏كرد كه فراموش نشدنى است. اگر یك ساعت نبودم، بلافاصله سراغم را مى‏ گرفت كه حاج عیسى كجاست و روزهایى كه برف مى‏آمد، من سحر پا مى‏شدم، راه را باز مى‏ كردم، براى اینكه حضرت امام تشریف بیاورند داخل دفتر كارشان و تاصبح كه برادران مى‏آمدند من راه را باز كرده بودم. یك روز برف را روفته بودم، حاج احمد آقا آمد و عبایى گران قیمت را روى دوش من انداخت و گفت، مواظب خودت باش كه سرما نخورى، این صحبتها كه مربوط به زمان حیات حضرت امام است و خاطرات زیادى است كه فرصت نیست همه را تعریف كنم. اما بعد از رحلت‏ حضرت امام، حاج احمد آقا به من تكلیف كردند كه حاجى! اختیار دست‏ خودت است، چنانچه دلت مى ‏خواهد برو، و اگر مایلى بمان و من عرض كردم،اى آقا، كجا بروم. شما باید مرا بدست ‏خود به خاك بسپارید. (گریه حاجى عیسى) از آن به بعد حاج احمد آقا سفارش كردند به تمام بچه ‏ها كه هواى حاج عیسى را داشته باشید و نگذارید كار زیاد انجام دهد. ایشان مرا آزاد گذاردند، اما من نمى ‏توانستم قرار بگیرم. هر كارى كه پیش مى‏ آمد انجام مى‏ دادم تا حدود بیست روز قبل در ماه مبارك رمضان سال 73ایشان به قم رفت.

سه چهار روز در قم ماندند، وقتى كه برگشتند، به ایشان گفتم، آقا جان، چرا اینقدر در آنجا ماندى، ما كه دلمان تنگ مى ‏شود و او گفت كه دل ایشان هم تنگ مى‏شود و اضافه كرد كه در قم كار واجبى داشته است. وقتى رفتم جلو تا چایى جلوى ایشان بگذارم، به دست من چسبید (گریه حاج عیسى) و من علت این كار را از ایشان پرسیدم، حاج احمد آقا گفت، مى‏خواهد دست مرا ببوسد. گفتم آقا جان! این چه كارى است گفتم من سمت غلامى شما را دارم، من نوكر شما هستم، من باید پاهاى شما را ببوسم (گریه حاج عیسى) .

بارها مى ‏شد كه خبر مرگ خودش را به من مى‏ داد و مى‏ گفت، "حاج عیسى من مى ‏میرم، مواظب خانواده ما باش (با گریه) ، گفتم آقا جان! خدا نكند، من شاهد فوت شما بشوم، دو سه روز دیگر گذشت و دوباره حاج احمد آقا به من گفت كه شوخى نمى‏كند و خبر از مرگ خود داد. باز چند روز گذشت فرمود: "حاج عیسى من مى‏ میرم مواظب على باش . . . (با گریه) .

اینجا دیگر، من خیلى ناراحت ‏شدم و گفتم آقا جان! همه ما مى ‏میریم و آنكه نمیرد خداست، آنكه تغییر نپذیرد خداست. و به آرامى از خدمتشان مرخص شدم.

این اواخر در را مى‏ بست و كسى را اجازه نمى ‏داد خدمتشان برسد ولى من چون كلید داشتم در را باز مى‏كردم و مزاحمش مى‏شدم و او مى‏فرمود: " ما حریف همه شدیم كه وارد اتاق نشوند ولى حریف حاج عیسى نشدیم". تا روزى كه این دنیا را وداع كردند، من روز قبل از آن ناهار برایشان بردم ولى پس از آن دیگر ایشان را ندیدم، این همان شبى بود كه رئیس جمهور فیلیپین آمده بود و من از آن شب به بعد دیگر ایشان را ندیدم تا صبح كه در حال بیمارى ایشان را دیدم كه به بیمارستان مى ‏برند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مشاعره بین امام ره ورهبری

مشاعره بین امام ره ورهبری



امام:

من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم

رهبري:
تو که خود خال لبي از چه گرفتار شدي؟
تو طبيب همه اي، از چه تو بيمار شدي؟
امام:
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بردم
همچو منصور خريدار سرِ دار شدم

رهبري:
تو که فارغ شده بودي زِ همه کون و مکان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي

امام:
غم دلدار فکنده است به جانم شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

رهبري:
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي که در قول و عمل شهره بازار شدي

امام:
درِ ميخانه گشاييد به رويم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بيزار شدم

رهبري:
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه که بر مسجديان نقطه پرگار شدي

امام:
جامه زهد و ريا کَندم و بر تن کردم
خرقه پير خراباتى و هشيار شدم

رهبري:
خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته دُر بار تو هشيار شدي

امام:
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى‏آلوده مددکار شدم

رهبري:
واعظ شهر همه عمر بزد لاف مني
دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي

امام:
بگذاريد که از بتکده يادى بکنم
من که با دستِ بت ميکده، بيدار شدم

رهبري:
يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
از سخنان امام ره

از سخنان امام ره

صبر

صبر كليد ابواب سعادات و سر منشا نجات از مهالك است . صبر بليات را بر انسان آسان مى‏ كند . مشكلات را سهل مى ‏نمايد ، و عزم و اراده‏ را قوت مى ‏دهد .

مقصد هر چه بزرگتر باشد ، رنج در راه آن هر چه زياد باشد ، بايد انسان‏ تحمل كند . اگر چنانچه استقامت كنيم مؤيد به تاييدات الهى هستيم .

_________________________________________________________

توبه

براى هر كسى ، هر كارى بكند ، باز جاى توبه هست ، در توبه باز است ، رحمت‏ خدا واسع است . توبه شرايطى دارد كه تا آن شرايط تحقق پيدا نكند ، خداى تبارك و تعالى قبول ‏نمى ‏كند .

بهار توبه ايام جوانى است كه بار گناهان كمتر ، و كدورت قلبى ناقصتر ، وشرايط توبه سهلتر و آسانتر است . پشيمانى و عزم بر ترك گناه، براى كسانى كه پنجاه سال يا هفتاد سال غيبت ودروغ مرتكب شده ، ريش خود را در گناه و معصيت ‏سفيد كرده‏ اند حاصل نمى ‏شود .

توبه كنيد ! زيرا توبه با لفظ اتوب الى الله تحقق نمى‏ يابد ، بلكه ندامت‏ و عزم بر ترك لازم است .


____________________________________________________________

قناعت ‏و ساده زيستى

معنويات اساس اسلام است. سعى كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات ،تا آن جا كه مقدور است بكاهيد .

خود را به ساده‏ زيستن عادت دهيد ، و از تعلق قلب به مال و منال و جاه ومقام بپرهيزيد . با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى‏ توان ارزشهاى انسانى - اسلامى را حفظ كرد .




 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



وداع



درست شبیه آن روز که آمدی، آرام و سبکبار و مهربان ...
در چشم های ژرفت می شد همه تاریخ را مرور کرد؛

از روزهای سخت خرداد 42 گذشت، حلاوت پیروزی را در بهمن 57 با
عمق جان فهمید و در خرداد غم انگیز 68 پروانه وار گرد شمع وجود نازنینت
حلقه زد و بار سنگین فراقت را بر این شانه های زخمی شهر قسمت کرد.

التهاب آن روزها، پرده های سیه پوش، چشم های بارانی،
بغض های در گلو مانده ...

دنیا، تماشا کن! این مرد، توفانی است که ابهت پوشالی ایسم های
تبلیغاتی شما را در هم شکست و طلسم معادلات سیاسی به ظاهر
بشردوستانه تان را با نیم نگاهی در هم ریخت.

کاخ فرمانروایی این مرد، قلب های سوخته و سینه های پاره پاره است.
دنیا به نظاره بنشین!

بنیان انقلابی که او به پا کرد، در عمق روح و جان این مردم نشسته است
و اشک ها، ترجمان عشق نابی است که از محشر چشمانش سرچشمه می گیرد.

بهشت زهرا! دفتر خاطراتت را مرور کن.
این جمعیت را به خاطر می آوری؟!
درست شبیه 12 بهمن 57




 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



خرداد همیشه بار غم بر دوش ما نهاده است.
ای روح پر کشیده به بهشت!

در سالگرد عروج ملکوتی‌ات، باز همه غم، چنگ بر دل‌هایمان می‌زند.
سوگ ارتحال تو، مدینه ایران را به غم و ماتم نشاند
و چشمه‌های اشک را از دیدگان خون‌بارِ امّت عاشق، جاری ساخت.

آنچه رفت، پیکر پاک و جسد مطهرت بود.
آنچه ماند، فکر ناب و اندیشه روشن و خط ماندگارت بود.

اماما! روح تو به آسمان‌ها پر کشید،
اما راه تو، ای روح خدا! در زمین و میان عاشقان تداوم یافت.

پرچمی که برافراشته‌اى، اکنون بر دوش علمداری رشید
از نسل حسین فاطمه(س) است.


ای امام! ای نگین ِافتاده از انگشتر امت،
ای جان ِرفته از پیکر ایران،

ای گوهرِ در خاک نهفته، ای پدر فرزندان شهدا،
ای سالار بسیجیان عاشق!


چگونه مرگ تو باور کردنی است،
ای حیات‌بخش اسلام و ایران؟

حسینیه جماران از تو خالی است،
اما سینه هر یک از ما حسینیه‌ای است
پر از شیون عزا و لبریز از سوگ غم.


اکنون گرچه صدای تو خاموش است،
دل‌های ما محشری پر غوغا از کلام عطرآگین توست.

و گوش تاریخ از پیام‌های سنگین تو سرشار است.
امام رفت و بار غم برای همیشه بر دلمان نهاده،
اما... راهش ادامه یافت»
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


خبر، زهر است






آن صدا را ببند، و آن پنجره را!
خبر زهر است؛ خبر مرا خواهد کُشت.

کدام پرنده سوگوار در آن گوشه فرو ریخته آسمان، خون می گرید؟
می خواهم پا به پایش، جامه هایم را بدرم؛

من از خویش همین گریبان چاک چاک را می شناسم.
تنهایی ام شدید است.

دست از سرم بردار، ای صبح موهوم، ای سیاه!
این هوای ویران را چگونه باور کنم؟

اندوه، اندوه! چه کسی چنگ در کاسه چشم سماوات زده است
خبر زهر است؛ خبر مرا خواهد کُشت.

کجاست گوشه ای برای نشنیدن؟
انگار بر مزار خاک آلود خویش می سوزم.


«امام رفت»
خواب آشفته قبیله را لای لای آتشین هیچ نی لبکی بر نخواهد تافت.
فوّاره وار از چشم هایم می جَهم.

زیر پایم دریاست، اگر از نردبان سکوتم بالا بروم.
«امام رفت»
باید مثل زمان بشتابم.


آن سوتر از روزنامه های دیوانه صبح، قطعا قیامتی ست.
خبر زهر است؛ خبر مرا خواهد کشت.

«امام رفت»؛ مثل لبخندی که از لبان شهر می رفت
ـ و من ماندم مثل بغضی که در گلویم ...
این خط تازه را چشم های من نمی فهمند.


باید آن پنجره را ببندم؛
و آن صدا را. خبر زهر است؛ خبر مرا خواهد کُشت.

درست مثل یک آه، حوالی خزانی ام را می درَد،
امّا از من چه می خواهند این رنج های تا هنوز ...،


این شکنجه های بی گمان ...؟
کلمات، عاشقانه گریبان تاریکم را طواف می کنند.
گریانی را به دیوار سطور آویخته ام.

خرداد همیشه گلویم را می فشارد.
خرداد کلمه نامهربانی است. ببند خرداد را؛

و آن پنجره و آن صدا ...!
نه! آن صدا را نبند!
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


شبيه صاعقه ، نه ... او شبيه آفتاب بود
زلال، روشن و بزرگ، مثل روح آب بود

غروب تا كه سر گذارد آسمان به دامنش
هوا پر از سماع و شور، ماه در شتاب بود

درختها به گوش هم چقدر سبز گفته ‏اند
كه لحظه نيايشش، چه با شكوه و ناب بود

براي چشمهاي پر سؤالمان كه كنگ بود
شبيه يك چراغ، روشن و پر از جواب بود

به سقف آسمان دست مي‏كشيد و راهبر
همين كبوتران خسته پر اضطراب بود

... و گفت كه : »شهادت« و »عدالت است دين من«
كه »تيغ« دست او، وَ دست ديگرش »كتاب« بود

شبي غريب و سرد گفت: » رو به نور مي‏روم«
امام ما كه آفتاب بود، در حجاب بود

عليرضا حكمتي
 

4831

عضو جدید
کلیپ رحلت امام

کلیپ رحلت امام



برای دیدن کلیپ به لینک زیر بروید :

[video]http://www.aparat.com/v/BqyKP[/video]

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


درست شبیه آن روز که آمدی، آرام و سبکبار و مهربان ...
در چشم های ژرفت می شد همه تاریخ را مرور کرد؛


از روزهای سخت خرداد 42 گذشت،
حلاوت پیروزی را در بهمن 57 با عمق جان فهمید

و در خرداد غم انگیز 68 پروانه وار گرد شمع وجود نازنینت حلقه زد
و بار سنگین فراقت را بر این شانه های زخمی شهر قسمت کرد.


التهاب آن روزها، پرده های سیه پوش، چشم های بارانی، بغض های در گلو مانده ...
دنیا، تماشا کن! این مرد، توفانی است که ابهت پوشالی ایسم های تبلیغاتی شما را در هم شکست

و طلسم معادلات سیاسی به ظاهر بشر دوستانه تان را با نیم نگاهی در هم ریخت.
کاخ فرمانروایی این مرد، قلب های سوخته و سینه های پاره پاره است.
دنیا به نظاره بنشین!


بنیان انقلابی که او به پا کرد، در عمق روح و جان این مردم نشسته است
و اشک ها، ترجمان عشق نابی است که از محشر چشمانش سرچشمه می گیرد.

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


كلمات قصار امام خمینی (ره)

مهم برای ما این است که ما به تکلیفمان عمل بکنیم .


* نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم ، باید نگران
باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم.

* تکالیف الهیه امانات حق هستند .

* ما به وظیفه مان عمل می کنیم ؛ و خدای تبارک و تعالی از
ما بیشتر از آنچه قدرت داریم نمی خواهد.

* اگر ما به تکلیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده
است عمل بکنیم باکی از این نداریم که شکست بخوریم.


* کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم ، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم.

* ما می خواهیم اسلام را حفظ بکنیم ، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد.
خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود ، تکلیف دو چندان است.

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


شام مصلّی




در دامن تو آتش گل پا گرفته است لبخندهای تو همه جا را گرفته
است نامت چو ماه، در شب تشویش و اضطراب
در ذهن پاک پنجره ها، جا گرفته است

ما، مست لحظه های اهورایی توایم عرفان چشم های تو
ما را گرفته است بی کهکشان شیری چشمانت، آسمان صاف است


مثل آینه، اما گرفته است بعد از عبور ساده ات ای ناگهان ترین!
خورشید لحظه های تماشا گرفته است از لحظه وداع
تو، دل های عاشقان همواره، مثل شام مصلا گرفته است

ما تازه پی به عمق صدای تو برده ایم ما را غم فراق
تو حالا گرفته است هر شب سؤال خسته شعر من
از خداست روح تو را برای چه از ما گرفته است
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
قسمتی از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در بیست‌وششمین سالگرد ارتحال امام‌خمینی (ره) در حرم مطهر ایشان


ـ آنچه امروز عرض می‌کنم درباره‌ی تحریف شخصیت امام رحمه‌الله است. امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی نگاه کرد. بعضی اینجور می‌خواهند. این غلط است.


ـ امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحول کرد. امام بنیان‌گذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است.
ـ جامعه تشیع فقط به تاریخ گذشته‌ی خود متکی نیست. چشم به آینده دارد. در سخت‌ترین شرایط یک‌نفر معتقد به مهدویت، دل خالی از امید نمی‌داند. می‌داند که این دوران تاریکی و ظلم، این دوران تسلط ناحق قطعاً سپری خواهد شد.


ـ اعتقاد تشیع به مهدویت به همین‌جا محدود نمی‌شود. این شعله در جوامع شیعی، در قرن‌های گذشته بوده و همچنان وجود خواهد داشت و ان‌شاءالله دوران انتظار منتظران سر خواهد آمد.
ـ خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسئولان، صاحب‌نظران انقلاب، شاگردان قدیمی امام و علاقه‌مندان این راه باشد. در داخل هم بعضی شخصیت امام را تحریف می‌کردند. آنها حتی در زمان حیات امام، حرفی که به نظرشان پسندیده بود به امام نسبت می‌دادند. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته، حتی تا آنجا که امام را به صورت یک آدم لیبرال معرفی می‌کنند.


ـ یکی از اصول امام، اثبات اسلام ناب محمدی (ص) و نفی اسلام آمریکایی است. اسلام آخوندهای درباری، اسلام داعشی و اسلام بی تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا و چشم دوخته به قدرتهای بزرگ، همه سر در یک آخور دارند. از نظر امام همه اینها مردودند.پیرو امام باید مرزبندی داشته باشد هم با اسلام متحجر، هم با اسلام سکولار.


ـ یکی دیگر از اصول امام اعتماد به صدق وعده الهی، و بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر است. این که امام به مستکبرین، هیچ اعتمادی و اعتقادی نداشت، این موجب می شد به وعده های آنها اعتنایی نکند. ما در قضایای جاری خود داریم لمس می کنیم که نمیشود به وعده مستکبرین و حرف‌های جلسه خصوصیشان اعتماد کرد.


ـ امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود. نابرابری اقتصادی را امام با شدت و حدت رد می‌کرد. اشرافی‌گری را با تلخی رد می‌کرد. به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود. از آن جهت به مسئولان کشور تذکر می‌داد درباره‌ی خوی کاخ‌نشینی. امام مکرر می‌گفت فقرا و محرومان و کوخ‌نشینان هستند که صحنه‌ها را پرکرده‌اند و اعتراض هم نمی‌کنند و در میدان‌های خطر حاضر می‌شوند.‌
 
Similar threads

Similar threads

بالا