ویژه نامه شهادت امام علی علیه السلام

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به شما دوستان خوب

شهادت موالموحدين ، اميرالمومنين ،امام پارسايان ،جلوه حق ، امام علي (ع) بر عموم شيعيان جهان تسليت باد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مروری کوتاه بر زندگانی امام علی (ع) :

نام : علی

لقب : مرتضی

کنیه : ابوالحسن

نام پدر : عمران ابوطالب

نام مادر : فاطمه

تاریخ ولادت : 13 رجب ( 23 سال قبل از هجرت )

محل ولادت : مکه مکرمه خانه خدا

مدت امامت : 30 سال

مدت عمر: 63 سال

تاریخ شهادت : 21 رمضان المبارک سال 40 قمری

علت شهادت : تحریکات قطام

نام قاتل : عبدالرحمن بن ملجم

محل دفن : نجف اشرف
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهادت :

در سال چهارم هجری جماعتی از خوارج در مکه جلسه ای تشکیل دادند ومسئول تمامی اختلافات موجود در جامعه را یه نفر دانستند که قرار شد که هر سه را اعدام بنمایند که بدین منظور عبدالرحمن بن ملجم مرادی مسئولیت بشهادت رساندن امام علی (ع) را به عهده گرفت ودومی مسئولیت بهلاکت رساندن معاویه در شام را وسومی کشتن عمروبن عاص را در مصر .

عبدالرحمن بن ملجم راهی کوفه میشود ، در کوفه با دختری بنام قطامه که دو برادرش در جنگ نهروان بدست امام علی (ع) کشته شده بود ، برخورد کرده وعاشق وی میشود ، قطامه، مهریه خود را کشتن امام علی (ع) قرار می دهد ، عبدالرحمن بن ملجم در سحرگاه 19 رمضان سال 40 هجری ، هنگامی که امام در محراب عشق مشغول راز ونیاز بامحبوب خود بود ، با ضربت بر فرق امام ، فرق امام را میشکافد و... امام در لحظه ای که ضربت بر فرق مبارکش وارد شده ( با حالی که حاکی از به نتیجه رسیدن بارسنگینی را از دوش بر زمین گذاشتن وراحت شدن است ) فریاد برآورد : "فزت برب الکعبه "بخدای کعبه که رستگار شدم .

دادو فریاد ، یا علی را کشتند شروع میشود ،ا بن ملجم که فصد فرار داشته در خارج از مسجد بوسیله مردم دستگیر میشود.

برای امام به تجویز طبیب شیر می برند ، امام میفرماید که بر ای ابن ملجم هم از همین شیر ببرید وبه او کاری نداشته باشید ، اگر زنده ماندم خود میدانم واگر نه ، با همان ضربه او را قصاص کنید .

امام در عصر روز 21 ماه رمضان سال 40 هجری بر اثر عمق زخم وزهری که وارد بدن وی بوسیله شمشیر شده بود در حالی که با خدای خویش در راز ونیاز ودر حال نماز بود ، جان به جان آفرین تسلیم کرد .

"انا لله وانا الیه راجعون " پیکر شریفش را به نجف اشرف برده وهمان جا بخاک سپردند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گذری کوتاه بر وصایای امام علی (ع) :

از خدابترسید وپیروان دنیا نگردید ، هر چه در قرآن است عمل کنید ، قبل از آنکه دیگران بر شما سبقت بگیرند .

وضو را ساداب بگیر .

خدا را در قرآن بنگرید .

خدا را در نماز که ستون دین است بنگرید .

خدا را روزهای رمضان شاهد گیرید که روزه سپر آتش است .

پس از قرآن واحادیپ نبوی ، سخنی بالاتر از سخنان امام علی (ع) در دست امت نمی باشد که ... همه مروارید است ودور از خاک وخاشاک ودر این دریای مملو از درّ وگوهر ومروارید عده بسیاری راز مورخان سعی در جمع آوری وشرح وتوضیح سخنان امام نموده اند ولیکن در این میان تنها سید شریف رضی استکه توانسته این مجموعه را بطور احسن گرد هم آورد ونام آن را نهج البلاغه نامیده است واین مجموعه را میتوان کاملترین وموثق ترین جمع آوری دانست .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخنانی گوهر بار از امام علی (ع):



1- سستی درجهاد

اگر امروز از خانه هایتان در مقابل دشمن دفاع نکنید ، بعداً از کدام خانه دفاع خواهید کرد ؟ و با کدام امامی بعد از من به جهاد خواهید رفت ؟



2- حکومت :

ای مردم ، کسی به کار خلافت وحکومت سزاوارتر است که از همه مردم بر آن کار تواناتر « در امور سیاسی وحل وفصل مسائل وامور خارجی » وبه امر خداوند از همه آنان داناتر باشد « از نظر حکم شرع ودین الهی -فقه » حال اگر فتنه انگیزی به فتنه گری بپردازد ، باید نکوهش شود وخواسته شود تا به حق باز گردد. اگر خودداری نمود باید کشته شود .



3- وحدت :

پس دست خدا با جماعت است ، پس دوری کنید از اختلافات وجدائی ، زیرا آنکه از جمع مردم جدا شود شیطان براو دست یابد . چنانکه گوسفند جدا شده از گله نصیب گرگ میشود ، هوشیار باشید هرکه شما را به راهی بخواند که تفرقه واختلاف در آن باشد او را بکشید اگر چه خود من باشم .
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
از فرمايشات حضرت علي (ع)
1. بزرگترين گناه ترس است.
2. بزرگترين تفريح كار است.
3. بزرگترين بلا نا اميدي است.
4. بزرگترين شجاعت صبر است.
5. بزرگترين استاد تجربه است.
6. بزرگترين اسرار مرگ است.
7. بزرگترين افتخار ايمان است.
8. بزرگترين سود فرزند نيك است.
9. بزرگترين هديه گذشت است.
10. بزرگترين سرمايه اعتماد به نفس است.
11. آنچه بر قضا وقدر فايق آيد صبر است.
12. آنچه آدمي را صيقل دهد كار است.
13. آنچه كه كهنه اش بهتر است دوست است.
14. آنچه كه از علم بهتر است تجربه است.
15. آنچه براي مرد ننگ است غصه است.
16. آنچه بيش از مرگ آدمي راميكشد نوميدي است.
17. آنچه هرقدر دراز باشد كوتاه است عمر است.
18. آنچه كه كمش زياد است دشمن است.
19. آنچه كه زيادش هم كم است ايمان وجوانمردي است.
20. هر کسی دل مسلمانى را بچيزى شاد كند خدا در قيامت او را شاد مى گرداند.
21. هر كس در پس عيبجوئى مردم بر آيد خدا پرده از روى عيب و گناهش بر دارد و او را رسوا كند.
22. با سه چيز عقل انسان ها محك زده مى شود: ثروت، پست و مقام، مصيبت ها و مشكلات.
23. *قیامت نزدیک است و مرگ نزدیکتر.*
24. در هر اجتماعی که بیشتر قسم خورده شود، آن اجتماع خراب تر و مردمش دروغگو تر اند!!!
25. دنیا برای تو شیوا ترین پند آموز است ، اگر پند پذیر باشی!!!
26. در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند.
27. دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد.
28. کسی که بر مرکب شکیبایی سوار شود به پیروزی نهایی دست می یابد.
29. چه زشت است کوچکی به هنگام نیاز و سرکشی به هنگام بی نیازی.
30. حاجت محتاج را به تاخیر نینداز زیرا نمی دانی از اینکه فردا برای تو چه پیش خواهد آمد.
31. حق سنگین است اما گوارا ، باطل سبک است، اما در کام چون سنگی خارا.
32. دوست مومن عقل است ، یاورش، علم ، پدرش مدارا و برادرش ، نرمش.
33. علم خویش را به جهل و یقین خود را به شک مبدل نکنید، آنگاه که به علم رسیدید عمل کنید و آنگاه که به یقین دست یافتید ،اقدام نمایید.
34. حق بگویید تا به حق معروف شوید،حق را به کار ببندید تا از اهل حق باشید.
35. آنچه را نمی دانی مگو ، بلکه هر آنچه را که می دانی نیز اظهار مکن.
36. پیش از این که نسبت به کاری تصمیم بگیری مشورت کن ، و قبل از این که وارد عمل شوی ، فکر کن.
37. اطمینان را با امیدواری مبادله نکن.
38. همانا پاداش دانشمند از شخص روزه دار و شب زنده دارکه در راه خدا جهاد می کند بیشتر است.
39. عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد.
40. بزرگترین نادانی ها برای بشر عدم شناخت خود است.
41. برای مردم آن را بخواه که برای خود می خواهی و با دیگران طوری رفتار کن که مایلی درباره ات آنچنان کنند
42. گیتی برای تو شیواترین پندآموز است اگر پندپذیر باشی.
43. بپرهیز از انجام کاری که اگر فاش شود انجام دهنده را خوار و خفیف سازد.
44. بهترین شیوه صداقت وفا به عهد است.
45. هیچ ارثی مانند ادب و اخلاق پر ارج و گرانمایه نیست.
46. بهترین شیوه عدل ، یاری مظلوم.
47. مربی لایق کسی است که از غریزه عشق به کمال و ترقی خواهی کودک استفاده کند.
48. بوسیدن فرزند ، رحمت و محبت است.
49. اسرار خویش را به کسی مگو.
50. سرلوحه کتاب سعادت بشر ، رفتار پاک و سجایای اخلاقی اوست.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جام جم آنلاين: گرفتار تو شدن هم عالمي دارد براي خودش! هر كه اسيرت شود، بختش بلند است. گرفتار مي شود اما نه آن گرفتاري كه گمان مي كنيم. از آن گرفتاري هاي روزمره رها مي شود. تازه جان مي گيرد با عشق تو. تو كه خود رها بودي. گرفتار جاي ديگر. كس ديگر. معشوق و معبود ديگر.

دنيا براي تو بسيار كوچك و بي ارزش بود. اين دنيا ارزش تو را نداشت. سزاوار تو نبود. همين بود كه برايت رنج آور بود. دلگير بود و خسته كننده. اصلا گنجايش تو را نداشت. تو كجا اين دنياي بي معرفت كجا.
حكمت والاي تو آنجا بيشتر نمايان گشت كه فرمودي«دنياي شما براي من از آب بيني عطسه بز هم كمتر ارزش دارد.» دل نگراني تو همواره مظلومي بود كه حقش را بازستاني، و باز هم عاشق بودي كه گفتي:«حكومت بر شما از اين لنگه كفش وصله خورده ، بي ارزش تر است اگر نتوانم حق مظلومي را بازستانم.» هنوز تو را نشناختيم. هنوز «امير» را نمي شناسيم. نمي شناسيم اش براي آن كه خود را نشناختيم. با خود غريبه‌ايم و ناشناس.
غرق در حوايج دنيايي. مولاي عشق در مناجاتش مي‌گويد: اي مولاي من! تويي خداي بزرگ و من بنده حقير ناچيز و آيا در حق بنده ناچيزي جز خداي بزرگ، چه كسي ترحم خواهد كرد؟ فردا اميرمومنان، آن نور خورشيد ولايت، با دنيايي كه برايش از لنگه كفش پاره كم ارزشتر بود، وداع مي كند. و ماييم و داغ علي بردل، پس از قرن ها. حكمت شب هاي «قدر» دلدادگي به مولا است. از همان شب ضربت تا شب بيست‌و‌سوم. اگر بهانه‌اي مي خواهي براي سيراب شدن در اين شب ها، پروردگار عالم علي را براي همين شب ها گذاشته است.صداي تضرع علي (ع) در اين شب‌ها به گوش مي رسد. علي چشمه زلال قدر است. سيراب شو، تشنه برنگرد.
اين چشمه قدر علي تا قيام قيامت جاري است. صادق آل محمد براي اين سه شب مي فرمايد؛«تقديرات در شب نوزدهم است، حتمي شدن آن در شب بيست و يكم و امضاي آن در شب بيست و سوم». و مولا در شب قدر ، فرقش شكافت، محراب گلگون شد. عرشيان و فرشيان ، اشك ريختند و مويه كردند.
دنيا طلوع خورشيد ولايت را، فردا نمي بيند، دنيا در حسرت طلوعش باقي مي ماند. عاشقانش يتيم مي شوند. يتيمان بي‌غذا، صف كودكان مقابل خانه علي تا ظهور يادگارش و منتظران ظهور فرزندش تا داد مظلومان را بستاند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
السلام علی قلب زینب الصبـــــــور!

حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر
شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت

چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها
پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت

sangariha.com
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اینها وظیفه‌ی من و شما است.

اینها وظیفه‌ی من و شما است.




لينک مستقيم صوت با حجم 2 مگابايت



امیرالمؤمنین فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ؛(۱) بعد از آنکه شیوه‌ی زندگی خود را - که در آن مقام والا، با آن همه امکانات، با آن‌چنان زهدی زندگی میکند - بیان کرد، فرمود: شما نمیتوانید مثل من رفتار کنید؛ امّا میتوانید به من کمک کنید؛ با چه چیزی؟ «بِوَرَعٍ»، با ورع خودتان، با پرهیز خودتان از گناه، با اجتهاد و کوشش و تلاش خودتان؛

اینها وظیفه‌ی من و شما است.



همین‌طور که فرمود: «اَعینُونی» - فرمایش، فرمایش امیرالمؤمنین است - به من کمک کنید؛ یعنی آنچه را که امیرالمؤمنین در زندگی خود و تلاش و جهاد خود، همه را در این راه مصرف کرد، و آن عبارت است از ایجاد چنین دنیایی برای بشریّت در طول تاریخ؛ کمک کنید به من که این هدف انجام بگیرد. چه‌جور «بوَرَعٍ»، با ورع؛ «وَ اجتِهادٍ»، با کوشش، با تلاش، تنبلی ممنوع است، بیکارگی ممنوع است، خسته شدن ممنوع است، مأیوس شدن ممنوع است.

این حرکت عظیم وقتی انجام بگیرد، آن‌وقت شما دل مبارک فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله علیها) را شاد میکنید، دل امیرالمؤمنینعليه السلام را شاد میکنند؛ چون آنها برای همین هدف آن همه تلاش کردند، آن همه مجاهدت به‌خرج دادند.

.. امام خامنه اي حفظه الله ..

لينک
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
در هجرت عشق

در هجرت عشق

بانگ شبون بلنداست و گویی این همه ناله را پاسخی نیست.
زمینیان در ماتمند و آسمانیان چشم انتظار و علی چون همیشه مظلوم...
امشب عجب حالی دارد حسن، نمی‌داند از غم فراق پدر بگرید یا بر این وصال ابدی غبطه خورد و حسین همچنان به پدر می‌نگرد ، پدر که غریبانه در بستر جهل کوفیان خفته.
علی را در محراب عشق کشتند ،
فرق عدالت را در شام سیاهی شکافتند و نخواستند آفتاب، ظلمت شب‌هایشان را روشن کند .
علی غریب و تنها، شکوه در چاه می‌کرد، نخلستان‌های کوفه هیچگاه ناله‌های شبانه‌اش را از یاد نخواهد برد .

دل آسمانی‌اش پر بود از عشق خدا و همین عشق او را به عرشیان پیوند می‌زد و امشب عرش را در مقدمش، آذین بسته‌اندعلی رهسپار است و دلها در پی او روان،
او می‌رود و حسرت ابدی جهان را فرا می‌گیرد،
چرا که علی یگانه بود ...
 

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز


ای کوفیان من میروم با قلب خسته
من میروم در نزدِ آن پهلو شکسته
من را نکشت این تیغِ زهر آلودِ دشمن
کشته مرا بازوی زهرا… دستِ بست
شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد



با شور حسینى و صلابت حسنى در سوگ علی می گرییم.
دعایتان توشه ی بی برگی ما.


ای بال و پر شکسته دم از پر زدن مزن
برخیز و حرف رفتن و غسل و کفن مزن
در بین نوحه خواندنت از مادرم، پدر!
حرف از وصال خویش و جدایی ز من مزن
شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد


بدهید روی تخت سلیمان حک کنند
پادشاهی مختص شخص شخیص حیدر است


خورشید معرفت که چو او آسمان نداشت
شد نقش بر زمین و توان فغان نداشت
عرش خدا به لرزه در آمد گه سجود
آنجا که خون فرق علی آشیان نداشت
شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد


“نادعلــــــــــــیاً”به هوای نجف
یاد حـــــــــــــــــرم برده قرارم ز کف
باز هوای نجــــــــــــــــفم آرزوست
مهر عــــــــــــــــلی در دو جهان آبروست
یک نظـــــــــــــــــــــــرم گر بکند بوتراب
ذره ناچیز شود آفـــــــــــــــــــــــتاب
حیدر کــــــــــــــــــــرار علیک السلام
عشق فقط حب علـــــــــــــــــــی والسلام
زیرنشین علمش انبــــــــــــــــــــــــــیا
سید و سالار همه اوصـــــــــــــــــــــــــــیا
نفس نبی، حبل مــــــــــــتین، روح دین


دانی زچه رو دیده ما میگرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی به فلک از این عزا میگرید
با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان
در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم


بر بلندای فلک ذکر ملائک یا عیلست
هر که گوید یا علی، در روز محشر با علیست
در طواف کعبه گر با دیده ی دل بنگری
هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علیست
شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد


اگر از پشت سر خنجر نمیخورد…
مگر میشد علی را روبرو کشت؟؟؟!!!
السلام علیک یا امیرالمومنین


با ضربتِ شمشیرِ عدوی بی حیا
خونین شده سجّاده و محرابِ دعا
منشق شده ماه،یا که در بینِ عبا
گردیده دو تا فرقِ علیِّ مرتضی


ایثار و مروت همه میراث علیست
این ارثیه را به اهل عالم بدهید
یک دوم سهم شیر خود را مولا
فرمود به دست ابن ملجم بدهید


گروهی که ز جام کینه مستند
برای دشمنی آماده هستند
به کوچه بازوی خیرالنّسا را
به مسجد فرق مولا را شکستند


یک جور زدند، از دو زانو افتاد
یا فاطمه گفت و روی پهلو افتاد
از شدت ضربه سر فقط باز نشد
چه فاصله ای بین دو ابرو افتاد


ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر کرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على
شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
در رثای امام علی(ع) رهبر راستین

در رثای امام علی(ع) رهبر راستین

حجت الاسلام والمسلمین مرتضی واعظ جوادی

(صعود و نزول قرآن )

اسلام دارای جلوه های اساسی و مهم است که از مهم ترین آنها قرآن کریم و امام مبین علیه السلام می باشد و این هر دو گرامی را رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم در حدیث «ثقلین» به عنوان دو اثر ارزشمند و مؤثر یاد کرده و تمسک و اعتصام جامعه به این هر دو با هم را، موجب مانایی دین و پایداری امّت اسلام دانسته است؛ قال صلی اللّه علیه وآله وسلم: «…نّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی...» عیون اخبار الرضا/2/62،

از این رهگذر، قرابت و هم صحبتی قرآن و امام در فرهنگ دینی، جایگاه ویژه خود را یافته، به گونه ای که توجه به هر یک بدون دیگری نه تنها خیری به همراه ندارد بلکه موجب سقوط و انحطاط می گردد؛ فرمود: «و جعلنا مع القرآن و جعل قرآن معنا لانفارقه و لایفارقنا». الکافی/1/191،

گرچه خداوند، خالق و رب جهانیان است: «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی»؛ سوره طه/50، «اللّه خالق کل شیء»؛ سوره رعد، آیه 16؛ سوره زمر/62، لیکن به لحاظ شرافت وجودی ماه رمضان و هم چنین به جهت عظمت هستی شب قدر، خود مستقیماً ربوبیت و پروردگاری ماه رمضان و شب قدر را پذیرفته و از این هر دو آشکارا یاد می کند: «اللهم ربّ شهر رمضان» الکافی/4/71، «ربّ لیلت القدر وجاعلها خیراً من الف شهر». الکافی/4/161،

شگفت آنکه اراده ازلی حق بر این تعلق گرفته که این دو جلوه برتر دین را در یک شب استثنایی که از هزار ماه بالاتر است قرار دهد، البته با یک تفاوت عمده که یکی صاعد است و دیگری نازل، یکی به فراز مایل است و دیگری به فرود گرایش دارد، یکی با خود شور و عشق می آفریند و آن دگر غم و اندوه می فزاید، یکی با خود روشنایی و فروغ می آورد و صاحبش تاریکی و غربت و خلاصه این قرآن کریم است که درخشش وجودش در شب قدر، عالم و آدم را منور ساخته و به آسمان دنیا نازل می گردد و از سوی دگر، این پیکر غرق به خون مولاست که جان و جهان را تیره و تار و مست و بی قرار ساخته و به ملأ اعلا گرایش دارد.


این نوشتار سعی بر آن دارد تا این دو جلوه برتر الهی(قرآن و ولایت علوی ) که در شب قدر، یکی صاعد و دیگری نازل شده است را بر یکدیگر منطبق ساخته و ویژگی های برجسته آن دو را آشکار سازد:


الف. همراهی بلکه عینیت با حق

مراد از حق بودن یک ذات آن است که تمامی شئونات آن، حق و صدق و مطابق با واقع باشد؛ به حق ناطق، به حق عامل، به حق آمر باشد و همواره از باطل بر حذر دارد. بدون تردید، حق مطلق تنها پروردگار عالم است که باطل به معنای عدم در حریم او راهی نداشته بلکه اطلاق ذاتی و سعه وجودی حق تعالی، دایره هستی و شمول حق را به گونه ای فرا گرفته که هرگز هیچ نوع باطلی که مظاهر و جلوه های عدم هستند، در آن ساحت، مجالی ندارند

لذا خداوند متعال، ذاتاً، وصفاً و فعلاً حق می باشد: «ذلک بان اللّه هو الحق و انّ ما یدعون من دونه هو الباطل»، سوره حج/62، البته روشن است آنچه از خدای متعال صادر می شود جز حق نبوده وجز حق اقتضا نمی کند: «الحق من ربک». سوره بقره/147، سوره آل عمران/60، توجه به این نکته نیز لازم است که اگر جلوه ویژه ای از ساحت ربوبی صادر شد همانند قرآن کریم و یا امام مبین، قطعاً حق ویژه ای نیز به همراه آن خواهد بود.


در حقانیت قرآن کریم تردیدی نیست: «ذلک الکتاب لاریب فیه» سوره بقره/2، و باطل در گرداگرد قرآن راهی ندارد: «لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه» سوره فصلت/42، و این حقانیت ذاتی قرآن، هر جا حضور یافت، روشنای نورش، تاریکی باطل را دور داشته و فرصت حضور به آن نمی دهد.

به موازات قرآن، مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه السلام نیز از این نوع حق همه جانبه برخوردار است: «علی مع الحق والحق مع علی یدور معه حیثما دار». الفصول المختاره (شیخ مفید) 135، این راهبر راستین جز حق نمی بیند، جز حق عمل نمی کند، به جز حق فرمان نمی دهد و جز از باطل باز نمی دارد. در روشنای شب قدر، حق قرآنی که زلال و بی شائبه ترین است نازل و حق حضرت علوی علیه السلام که محض و ناب ترین است صاعد گشت.


ب: شهودعینی حقایق و عدم ابهام در نظر و عمل

آنچه محور حق و درستی و آنکه مدار صدق و راستی قرار می گیرد، کمترین ابهام در نظر و کوچک ترین تردید در عمل را برنمی تابد. حق قراح قرآنی که کانون هدایت انسانی است، «لاریب فیه» سوره بقره/2، بوده و از هر نوع تیرگی علمی و تاریکی عملی منزه است، لذا تمامی اوامر، نواهی، توصیه ها و خیرخواهی قرآنی، در جهت ارائه حق و انکار باطل است.


به موازات این بینش حقانی قرآن که روشنگری علمی و عملی را به همراه داشته، راهبری راستین اسلام - که حق شناس و حق جوست - امام متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام با روشن بینی تمام: «ما شککت فی الحق مذ اریته» نهج البلاغه، حکمت 184، و با ابهام زدایی کامل، بدون آنکه تفسیری خودخواسته و مطابق سلایق و علایق خود از کتاب الهی و سنت نبوی صلی اللّه علیه وآله وسلم ارائه کند و آن دو را به نفع افکار و آرمانهای خود مصادره کند، به دنبال احیا و اجرای حق الهی و نبوی صلی اللّه علیه وآله وسلم بود؛ قال علیه السلام: «و…نّی لعلی یقین من ربی وغیر شبهت من دینی». نهج البلاغه، خطبه 22،

برترین نوع معرفت که از هر شک و شبهه ای منزه است همانا یقین ربانی است و بهترین مسیر شناخت که بدون ابهام بلکه با وضوح تمام، حقیقت همه اشیا و ظاهر و باطن تمامی افراد و احوال را نشانگر است تا نه گمراه کنند و نه به گمراهی بیفتند: «لاضللت و لاضل بی»، نهج البلاغه، حکمت 185، همانا بهرمندی از آیات الهی است.


این است همان معرفت اصیل که ریشه در بینه ربانی: « و انّی لعلی بینت من ربی و منهاج من نبیی» نهج البلاغه، خطبه 97، و بصیرت الهی دارد: «و انّ معی لبصیرتی». از ویژگی های این نوع بصیرت آن است که از متن وجود امام علیه السلام می جوشد و مجال هیچ نوع اشتباهی اعم از این که امر بر خود انسان مشتبه شود و یا از بیرون شبهه افکنی شود را به انسان نمی دهد: «و انّ معی لبصیرتی ما لبّست علی نفسی و لا لبّس علی»؛ نهج البلاغه، خطبه 10، رهبری راستین علوی علیه السلام با برخورداری از این ویژگی، همه شئونات دین و جامعه اسلامی را امامت می کردند.


در خلوت و تنهایی شهادت علوی و در تاریکی شب قدر، شهود عینی حقیقت، در حال صعود بود و در روشنا و خنکای شب قدر، درخشندگی و فروغ قرآنی که راه را برای همه روشن نموده و خار را از سر راه همه بر داشت نازل شد.


ج. هدایت جویی وسعادت خواهی

از خصایص مبرز قرآنی و امتیازات حضرت علوی، هدایت جویی و سعادت طلبی آنهاست. رهبران راستین نه تنها سعی در دور داشتن گمراهی و ضلالت از جامعه و افراد آن دارند، بلکه به دنبال ارشاد و راهنمایی آنها تا منزل مقصود بوده و به این منظور، تمامی سختیها و مشکلات را به جان خریدارند، آن گونه که خداوند راجع به رسولش فرمود: «ما انزلنا علیک القرآن لتشقی». سوره طه/2، آسمانیان و هم چنین زمینیان، فریاد هدایت طلبی قرآن را با همه وجود لمس کرده اند و دغدغه سعاد تمندی و راهیابی همگان به بهشت سعادت را از آیه آیه قرآن می توان احساس نمود.


به دنبال همین ویژگی، امام راستین حضرت مولا علیه السلام با دل نگرانی فراوان از تحریف دین و انحراف امت، سعی وافر داشت که حتی یک نفر در سراشیبی سقوط و ورطه هبوط که منتهی به جهنم و عذاب الهی می گردد واقع نگردد. علی بن ابی طالب علیه السلام که او را نبراس هدایت می شناسند، فرمود: به تأخیر انداختن جنگ حتی با دشمن حربی ولو یک روز، به جهت آن است که به آغوش اسلام برگردند و به وسیله من به هدایت رسند. آنچه آن رهبر مهر و راستی می پسندید، هدایت افراد و جریانهای روزگارش بود گرچه سراسر گناه باشند:
«فو اللّه ما دفعت الحرب یوماً الّا و أنا أطمع أن تلحق بی طائفت فتهتدی بی و تعشو الی ضوئی و ذلک أحبّ …لی من أن أقتلها علی ضلالها و …ن کانت تبوء بآثامها». نهج البلاغه/خطبه 55،

گفتگوی پردامنه و اصرار رهبری راستین اسلام، امیرالمؤمنین علیه السلام بر مذاکره حتی با کسانی که در جبهه مقابل و مخالف قرار گرفتند همانند ناکثان، مارقان و قاسطان، نشان از عمق هدایت جویی و وسعت سعادت طلبی امام حقیقت و راستی، سید اولیا، حضرت علوی علیه السلام دارد.

او همانند رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم طبیب دوّاری بود که زخمهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی کژروی های دینی عصر و روزگارش را مرهم می نهاد و از سر هدایت و محبت، افراد و جامعه را سالم می ساخت؛ درباره نبی اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم فرمود:
«طبیب دوّار بطبّه قد أحکم مراهمه و أحمی مواسمه یضع ذلک حیث الحاجت الیه من قلوب عمی و آذان صم و ألسنت بکم متتبع بدوائه مواضع الغفلت و مواطن الحیرت ...». نهج البلاغه، خطبه108،

در فراز شب قدر که روح مولا علیه السلام صاعد بود، این خصیصه علوی علیه السلام نیز به فراز می رفت و در جلوت و روشنای شب قدر، همین گرایش ممتاز قرآنی یعنی گسترانیدن پهنه سعادت برای همه انسانها و سیر دسته جمعی به سوی بهشت: «الی الجنت زمرا» سوره زمر/73، به فرود و نزول نظر داشت.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
در رثای امام علی(ع) رهبر راستین

در رثای امام علی(ع) رهبر راستین

د. اخلاق الهی و آداب رحمانی

آنچه از قرآن کریم ساطع و از امام مبین علی علیه السلام ظاهر است، اخلاق الهی و هم چنین آداب رحمانی است. قرآن کریم آورنده اش یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم را به خلق عظیم ستود: «انک لعلی خلق عظیم»، سوره قلم/4،

و در باور همگان، اخلاق قرآنی محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم، مایه دلربایی و جذب و کشش همگان به اسلام گردید: «فبما رحمت من اللّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک». سوره آل عمران/159، همین نرم خویی و لطافت اخلاقی رسول معظم اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم که از آن به اخلاق کریمانه یاد می شود، به امام نخستین و رهبر راستین حضرت علی علیه السلام به اذن و اراده الهی منتقل شد و او با همه سختی ها و چالش های روزگارش، در هر سه دوره حیات عارفانه و کریمانه اش یعنی با پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم بودن، بعد از رحلت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلم و خصوصاً دوران دشوار حکومت، اخلاق علوی که همان اخلاق قرآنی و نبوی صلی اللّه علیه وآله وسلم است را اصل مسلم قرار داد و همه شئونات بلکه تمام حکومت را بر آن استوار ساخت.


برافراشته داشتن پرچم ایمان، آگاهی بخشیدن جامعه نسبت به حلال و حرام الهی، کسوت عدالت راستین بر اندام جامعه پوشاندن، برترین معارف نظری و عملی و بهترین عملکردهای اجتماعی را در بین مجتمع، منتشر ساختن و در نهایت، ارائه کرامت اخلاقی از جایگاه جان علوی، تحفه هایی است که تنها در جام رادمردان الهی و ساغر راهبران راستین است:
«قد رکزت فیکم رایت الایمان و وقفتکم علی حدود الحلال و الحرام و ألبستکم العافیت من عدلی و فرشتکم المعروف من قولی و فعلی و أریتکم کرائم الأخلاق من نفسی»، نهج البلاغه، خطبه 87، به عبارت دیگر، حکومت راهبران راستین خصوصاً امام آنها مولای متقیان علیه السلام، اخلاقی است؛ نه آنکه اخلاق آنها حکومتی باشد. در حکومت ستمگران و مدعیان رهبری راستین، همه امور، رنگ و صبغه حکومت می گیرد؛ از قله مسائل که مباحث اعتقادی و معرفتهای دینی است تا رفتارها، کردارها، گفتارها و حتی اخلاق، همه و همه رنگ حکومت گرفته و حکومتی می شود و دروغ و ناسزا، روا، ستم و تجاوز، شایسته و هتاکی و بی حرمتی، پسندیده شناخته می شود و چنانچه حکومت، به ظاهر دینی باشد، همه امور یادشده نیز دینی معرفی می شود!


آنچه امروز از حضرت علوی علیه السلام و حکومت او برغم همه مسایل به یادگار مانده، اعتقادات صحیح و سالم، اخلاق بزرگوارانه و کارهای شایسته است؛ او با این که ولی اللّه بود، محبت زاید و افراطی را، حتی نسبت به خود، مایه هلاکت می دانست:
«هلک فی رجلان محبّ غال و مبغض قال». نهج البلاغه، حکمت 117، در ساحل شهادت علوی علیه السلام در شب قدر، فروغ اخلاق قرآنی و آداب رحمانی به افول رفت و در همان شب مبارک، خلق عظیم قرآنی با هزاران ادب رحمانی در پرتو آموزه های قرآنی طلوع نمود.


ه. وحدت و یکپارچگی فراگیر و الفت و صمیمیت امت

از مشخصات روشن قرآنی، بیان اهمیت حفظ و صیانت از گوهر گرانبهای وحدت بلکه الفت مجتمع انسانی و بر حذر داشتن شدید آن از هر نوع تفرقه و پرا کندگی که مایه شکستن صولت و ابهت و ریختن آبرو می گردد است: «...فتفشلوا وتذهب ریحکم...» سوره انفال/46، و هم چنین از مختصات واضح و جهانی حضرت امیر علیه السلام که در مبارزه و نبرد با سخت ترین دشمن یعنی نفس که «أعدی عدوّک نفسک التی بین جنبیک» عدت الداعی/314، ظفرمند و پیروز و در صحنه جهاد اکبر، فاتح میدان بود و با همان قدرت، در پیکار مستقیم و رودررو با دنیا آن را به تسلیم وادار کرد، پرهیز از پراکندگی و تشقیق جامعه و اصرار و تأکید بر وحدت و یکپارچگی امت بود. در دو دوره عمده روزگار علوی علیه السلام یعنی 25 سال انزوا و حدود پنج سال حکومت، حریص ترین و مشتاق ترین فرد به وحدت بلکه الفت مجتمع اسلامی آن روزگار که تجربه ای سخت تر از سخت را می آزمودند، همانا وجود نازنین حضرت علی علیه السلام بود.


در دشوارترین حالتی که بر امام حق و عدل، سید اوصیا، علی مرتضیعلیه السلام حاکم بود یعنی آن گاه که اول ستمگران بر اسلام و اهل بیت، به بیت رفیع علی و زهرا علیهماالسلام، ددمنشانه یورش بردند و بزرگ ترین اهانت را به این خاندان خصوصاً به زهرای مرضیه علیهاالسلام روا داشتند، تنها امری که حیدر کرار علیه السلام را وادار به سکوت و آرامش می کرد، خطر شکستن وحدت جامعه و برگشت افرادی که حدیث العهد به اسلام بودند و حداقلی از حکم و احکام دین را می دانستند، از اسلام پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم بود.

جملات تاریخی و ماندگار حضرت به ابوموسی اشعری در امر تحکیم این بود: «ولیس رجلٌ؟ فاعلم؟ احرص علی جماعت امت محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم و الفتها منّی أبتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب وسافی بالذی وایت علی نفسی». نهج البلاغه، نامه 78، رهبران راستین همواره متوجه خطر خطیر اختلاف و پراکندگی جامعه بوده و هم چنین به اهمیت و صولت وحدت و یکپارچگی تمامی اقشار جامعه، خصوصاً در فضای نخبگانی، ایمان راسخ و التفات کامل داشته و با تمام وجود از آن صیانت می نمایند و آن را تعهدی بر جان خود می دانند. در شب قدر و در سرای حزن و اندوه علوی علیه السلام، آن گاه که بیت رفیع آن حضرت در تب و تاب شهادت می سوخت، این مهم قرآنی، نازل شده و میل به فرود داشت و این تعهد ولوی علیه السلام صاعد گشته و به فراز می گرایید.


و. تحکیم مبانی نظام و هموار نمودن آینده آن

از مهم ترین اموری که قرآن کریم بعد از بیان اندیشه دینی و باور قلبی به آن پرداخت، تثبیت و تحکیم ارکان دین و مناسبات فراهم آمده از آن بود، همان طوری که رهبر آسمانی دین، حضرت نبوی صلی اللّه علیه وآله وسلم در دو دوره حضورش در مکه مکرمه و مدینه طیبه نیز این گونه، دین و نظام متقن اسلامی را سامان بخشی نمود؛ اما هرگز در طول دوران بعثت، خصوصاً در اواخر دوره رسالت و بالأخص پایان آن که حجت الوداع بود، آینده دین و نظام و امت اسلامی را تا روز قیامت فراموش نکرده و همواره و همیشه نگران آینده دین و مجتمع آن بود و در پرتو آیات قرآنی و احادیث نورانی، به دنبال فضاسازی و آمادگی روحی و نهایتاً چاره جویی بود و بالأخره با معرفی و نصب شایسته ترین فرد از طرف پروردگار عالم و نیز رفع اختلافات و نگرانیها و باقی نهادن دو گوهر گرانبها یعنی راه و راهنما یعنی قرآن و عترت، آینده اسلام، امت و نظام را تأمین و تضمین نمود، گرچه بعد از رحلت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم با چنگ اندازی عده ای منحرف، سودجو و ستمکار، جامعه، مسیر هبوط و انحطاط را طی کرده و می کند.


همین ویژگی در رهبری صادقانه علوی علیه السلام درخشان و نمایان است؛ او نیز ضمن عمل به کتاب الهی و سنت نبوی صلی اللّه علیه وآله وسلم و سعی و تلاش در جهت اصلاح امور و آرام و هموار داشتن فضای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی، عترت طاهره یعنی حسن و حسین علیهماالسلام که شایسته ترین افراد به حال دین و امت بودند را در میان جامعه قرار داد و با این کار، حجت را تمام کرد:
«و اعذروا من لا حجّت لکم علیه؟ و هو انا؟ ألم أعمل فیکم بالثًّقل الاکبر (یعنی قرآن کریم) وأترک فیکم الثّقل الاصغر (یعنی حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهماالسلام ». نهج البلاغه، خطبه 87،

در شبانگاه شهادت بزرگ ترین مظلوم عالم، علی علیه السلام که روح پاک و بدن پاکیزه اش در شب قدر به عرش اعلا صاعد بود، این خصیصه والا که از رهبران راستین متوقّع است به سردی می گرایید و در همان شب قدر، چنین گوهر مفید و مؤثری که خصلت رادمردان الهی است، از آسمان برتر به سوی زمین پست تر در حرکت بود. آن چه گوشه هایی از آن گذشت، تاریخ پر رمز و راز اسلام و جلوه های بارز آن (قرآن و ولایت) است؛ امید که گذشته را ببینیم و آینده را بسازیم!


تاپیک های مربوط

[h=1]شهادت امام على عليه السلام[/h]

[h=1]پیام مولا از بستر شهادت[/h]

[h=1]ماجرای پیدا شدن قبر علی(ع)[/h]

[h=1]چگـونه شهادت امیـرالمومنیـن (ع) رقـم خـورد؟ [شهادت][/h]
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
وقت پرواز آسمان شده بود
گویی ها آخر جهان شده بود

کعبه میرفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود

کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار هم مهربان شده بود

شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
💚🖤💚🖤
 
بالا