|ویژه نامه دهه فجر | آب زنید راه را، هین که نگار می رسد...

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



فجر است و سپیده حلقه بر در زده است / روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
…..با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است ………
دهه فجرمبارک
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی

در آن روزها ما در یک حالت بُهت بودیم. در حالى که در همه‌ى فعالیتهاى آن روزها ما طبعاً داخل بودیم. همان‌طور که مى‌دانید ما عضو شوراى انقلاب بودیم و یک حضور دائمى تقریباً وجود داشت. لکن یک حالت ناباورى و بهت بر همه‌ى ما حاکم بود. من یک چیزى بگویم که شاید شما تعجب بکنید. من تا مدتى بعد از ۲۲ بهمن هم که گذشته بود بارها به این فکر مى‌افتادم که ما خوابیم یا بیدار. و تلاش مى‌کردم که از خواب بیدار شوم. یعنى اگر خواب هستم، این رؤیاى طلائى که بعدش لابد اگر آدم بیدار شود هر چه قدر خواهد بود خیلى ادامه پیدا نکند، اینقدر براى ما شگفت‌آور بود مسأله.

سجده‌ی شکر…

آن ساعتى که رادیو براى اول بار گفت صداى انقلاب اسلامى، یک همچى تعبیرى. من تو ماشین داشتم از یک کارخانه‌اى مى‌آمدم طرف مقرّ امام. یک کارخانه‌اى بود که عوامل اخلال‌گرِ فرصت‌طلب آن‌جا جمع شده بودند و شلوغى راه انداخته بودند و در بحبوحه‌ى انقلاب که هنوز شاید بختیار هم بود، آن روزهاى مثلاً شاید هفدهم، هجدهم و مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود اینها به فکر باج‌خواهى و باجگیرى بودند. توى یک کارخانه‌اى راه افتاده بودند، تحریکات درست کرده بودند و اینها، ما رفتیم آن‌جا که یک مقدارى سروسامان بدهیم. در مراجعت بود که رادیو اعلان کرد که صداى انقلاب اسلامى. من ماشین را نگه داشتم آمدم پائین روى زمین افتادم و سجده کردم. یعنى اینقدر براى ما غیر قابل تصور و غیر قابل باور بود. هر لحظه‌اى از آن لحظات یک مسأله داشت، به طورى که اگر من بخواهم خاطرات ذهنى خودم را در آن مثلاً بیست روزِ حول و حوش انقلاب بیان کنم یقیناً نمى‌توانم همه‌ى آن چه را که در ذهن و زندگى آن روزِ ما مى‌گذشت را بیان کنم.





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ورود امام!

روز ورود امام البته آن روزِ ورود ایشان که ما از دانشگاه، مى‌دانید که متحصن بودیم در دانشگاه دیگر، مى‌رفتیم خدمت امام، توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، بنده از نگرانىِ بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت. بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند.

به مجرد این‌که آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. وقتى که بعد از سالهاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل این‌که از تن آدم خارج مى‌شد. احساس مى‌شد که همه‌ى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده.

وقتى که آمدیم وارد شهر شدیم از فرودگاه و با آن تفاصیلى که خب همه‌ى شماها شاهد بودید و بحمداللَّه هنوز در ذهن همه‌ى مردم شاید آن قضایا زنده است، همان‌طور که مى‌دانید امام عصرى از بهشت زهرا رفتند به یک نقطه‌ى نامعلومى و برادرانمان حالا به طور مشخص، آقاى ناطق نورى امام را در حقیقت ربودند و به یک مأمنى بردند که از احساسات مردم که مى‌خواستند همه ابراز احساسات بکنند . امام از شب قبلش که از پاریس حرکت کرده بودند تا دم غروب، تقریباً دمادم غروب دائماً در حال فشار کار و حضور بودند و هیچ یک لحظه استراحت نکرده بودند یک مقدارى استراحت بدهند به امام.



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
امام در مدرسه‌ی رفاه

ما هم پائین بودیم یعنى ما در آن حال، ما رفته بودیم رفاه. مدرسه‌ى رفاه کارهایمان را انجام مى‌دادیم. قبل از آنى که امام وارد بشوند ما نشسته بودیم با برادرانمان و روى برنامه‌ى اقامتگاه امام و ترتیباتى که بعد از ورود امام باید انجام بگیرد یک مقدارى مذاکره کرده بودیم، یک برنامه‌ریزیهایى شده بود. آن روزها یک نشریه‌اى ما درمى‌آوردیم که بعضى از اخبار و مثلاً اینها در آن نشریه چاپ مى‌شد، از همان رفاه این نشریه بیرون مى‌آمد. یک چند شماره‌اى منتشر شد. البته در دوران تحصن هم یک نشریه‌ى دیگرى آن‌جا راه انداختیم یک دو سه شماره هم آن درآمد. - عرض کنم که – من برگشتم آن‌جا و منتظر بودیم لحظه به لحظه که ببینیم چه خواهد شد. ا

طلاع پیدا کردیم که امام رفتند به یک نقطه‌اى که یک مقدارى آن‌جا استراحت کنند، نماز ظهر و عصرشان را ظاهراً نخوانده بودند نزدیک غروب شده بود، نماز ظهر و عصرشان را بخوانند و اینها. آخر شب بود، من داشتم خبرهاى آن روز را تنظیم مى‌کردم که توى همان نشریه‌اى که گفتیم چاپ بشود و بیاید بیرون. ساعت حدود ده شب بود تقریباً، یک وقت دیدیم که از در حیاط داخلى [مدرسه‌ى]رفاه – که از آن کوچهِ باز مى‌شد یک در کوچکى بود – یک صداى همهمه‌اى احساس کردم من و یک چند نفرى آن‌جا سر و صدا کردند و {پیدا شد} معلوم شد که یک حادثه‌اى واقع شده. من رفتم از دم پنجره نگاه کردم دیدم بله امام، تنها از در وارد شدند.

هیچکس با ایشان نبود. و این برادرهاى پاسدار، – پاسدار که یعنى همان کسانى که آن‌جا بودند – که ناگهان امام را در مقابل خودشان دیده بودند سر از پا نشناخته مانده بودند که چه بکنند و دور امام را گرفته بودند، امام هم على‌رغم آن خستگى که آن روز گذرانده بودند با کمال خوشروئى با اینها صحبت مى‌کردند. اینها هم دست امام را مى‌بوسیدند، البته شاید یک ده پانزده نفر مثلاً مجموعاً بودند، همین‌طور طول حیاط را طى کردند رسیدند به پله‌هایى که به حال طبقه‌ى اول منتهى مى‌شد و آن پله‌ها پهلوى همان اتاقى هم بود که من توى آن اتاق بودم. من از پنجره آمدم دم در اتاق وارد هال شدم که امام را از نزدیک ببینم. امام وارد شدند. تو هال هم عده‌اى از بچه‌ها بودند اینها هم رفتند طرف امام، دور امام را گرفتند که دست ایشان را ببوسند.





من هر چى کردم نزدیک بشوم دست امام را ببوسم دیدم که به قدر یک نفر مزاحمت براى امام ایجاد خواهد شد و على‌رغم میل شدیدى که داشتم بروم خدمت امام دست ایشان را ببوسم، کنار ایستادم و امام از دو مترى من عبور کردند. من نزدیک نرفتم چون دیدم شلوغ است دور و ور ایشان و رفتنِ من هم به این شلوغى کمک خواهد کرد. عین این احساس را من توى فرودگاه هم داشتم. توى فرودگاه همه مى‌رفتند طرف امام من هم خیلى دلم مى‌خواست بروم، اما خودم را مانع شدم، بعضى دیگر هم مانع مى‌شدم که بروند طرف امام که ایشان را خسته نکنند. امام آمدند از پله‌ها رفتند بالا و در این حین پاى پله‌ها در حدود شاید یک سى چهل نفرى، چهل پنجاه نفرى آدم جمع شده بود.

رفتند دم پاگرد پله‌ها که رسیدند که مى‌خواستند بروند بالا. یکهو برگشتند طرف این جمعیت و نشستند روى زمین و همه نشستند، یعنى خواستند که رها نکرده باشند این علاقه‌مندان و دوستداران خودشان را. یکى از برادران آن‌جا یک مقدارى صحبت کرد و یک خیر مقدم حساب نشده‌ى پرهیجانى – چون هیچکس انتظار این دیدار را نداشت – گفت. بعد هم امام یک چند کلمه‌اى صحبت کردند و رفتند بالا در اتاقى که برایشان معین شده بود راهنمائى شدند به آن‌جا. و همین‌طور دیگر خاطرات لحظه به لحظه…
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
22 بهمن تجلی اراده هایی که به اسارت نمی روند وگامهایی که هرگزنمی لرزند

فردا روز تکرار شکوهی دیگر



22bahman.jpg
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
[h=2]ساندیس حلال![/h]


دائم الطعم و غیر تکراری
با قابلیت تخریب منافقین و کور دلان
با هجم تخریب بالا در تمامی رسانه های اجنبی
درصد خاک بر سری بالا برای نتانیاهو
تضمین شده در تمامی عملیات های جنگی 8 سال دفاع مقدس
انرژی زا
دارای تاییده از شهادی دفاع مقدس
وقابلیت ذخیره سازی خاطرات حماسه ساز
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
16.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم
والفجر. ولیال عشر. والشفع والوتر. والیل اذایسر


به نام آن که نام و یادش مظهر امید و لطف و احسان است

سلام بر شهیدان و امام شهیدان و درود بر فجر آفرینانی که نهال دهه فجر همواره به همت والایشان یادگار و ماندگار مانده است.
و سلام بر شما رهروان راستین فجرآفرینان در این جشن پیروزی ایرانیان


آرزو دارم چو بهمن مظهرامید باشم
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
06.jpg



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً *
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً *
انقلاب اصیل ماجلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت رسول ا… (ص ) است . امام خمینی(ره)

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
04.jpg

نهضت ایران ، نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت . امام خمینی(ره)

======================
دهه فجر مقطع رهایی ملت ایران است . مقام معظم رهبری


======================
زنده نگه داشتن یاد شهدای انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است . مقام معظم رهبری

======================
دهه فجر آئینه ای است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد . مقام معظم رهبری




 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام آمد






امام خمینی (ره) پس از سال‌ها دوری و تبعید در 12 بهمن 57 به كشور بازگشت و ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخی‌ترین استقبال بود.
هواپیمای امام صبح روز 12 بهمن سال 57 در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست. سرود «خمینی ای امام، خمینی ای امام» در سالن فرودگاه چنان پرطنین بود که همه را میخکوب کرده بود. متن پیام خوشامدگویی که توسط استاد شهید مطهری نوشته شده بود توسط یکی از دانشجویان قرائت شد.






حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر می‌كنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است كه نمی‌توانم جبران كنم. ایشان ضمن اشاره به اینكه طرد شاه از كشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت كلمه و ادامه مبارزه تا قطع كامل ریشه‌های فساد ترغیب كردند.






... و سرانجام ماشین حامل حضرت امام در میان سیل جمعیت خروشان ایران اسلامی راهی بهشت زهرا شد؛ تا ضمن تجدید پیمان با شهدای انقلاب، اولین دیدار را با مردم که او را به عنوان امام خود با عشق و علاقه پذیرفته بودند، سخن بگوید؛ امام سخنرانی تاریخی خود را آغاز می‌کنند:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم. ما در این مدت مصیبت‌ها دیده‌ایم؛ مصیبت‌های بسیار بزرگ، مصیبت‌های زن‌های جوان‌مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل‌های پدر از دست داده... این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از او پشتیبانی کرده... بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط شوند. ما به واسطه‌ی آرای مردم، مجلس مؤسسان و دولت موقت و دولت دائم را تعیین می‌کنیم.»





همچنین حضرت امام در اولین سخنرانی خود در میان انبوه مستقبلین مشتاق در بهشت زهرا، گفتند: من وقتی چشمم به بعضی از اینها كه اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی‌ای در دوشم پیدا می‌شود كه نمی‌توانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار كرد و همه چیز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد و قبرستان‌های ما را آباد. ایشان اضافه كردند: من دولت تعیین می‌كنم، من توی دهن دولت می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌كنم. من به ارتش یك نصیحت می‌كنم و یک تشكر ..... [ما] می‌خواهیم ارتش مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمی‌خواهید؟ آقای سرلشكر شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ و اما تشكر می‌كنم از قشرهایی كه متصل شدند به ملت. با وجود سرمای زمستان، دیشب هزاران مشتاق زیارت حضرت امام، در مسیر حركت ایشان خوابیدند. شهرهای كشور در شادی ورود امام، غرق نور و گل و فریاد بود.

سخنرانی امام که تمام شد، جمعیت مجددا به سمت جایگاه هجوم آوردند. طوری که امام نتوانست سوار هلی‌کوپتر گردد و بلافاصله سوار بر آمبولانسی که آنجا بود، شدند.

تا اینکه در بین راه سوار هلی‌کوپتر شده و به سمت تهران پرواز کردند. امام بلافاصله به بیمارستان هزار تختخوابی رفته تا از مجروحان حوادث اخیر که در آنجا بستری بودند دیدار کنند. امام از بیمارستان به منزل یکی از بستگان خود رفتند و عصر نیز با تماس به مدرسه رفاه از محل اقامت خود مسئولان کمیته استقبال را مطلع می‌سازند.

گفتنی است که خبرگزاری یونایتدپرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را چهار میلیون نفر و در بهشت زهرا نیم میلیون نفر گزارش نمود.

همچنین رادیو کلن شمار جمعیت را پنج تا شش میلیون ذکر کرده است. خبرنگاران داخلی نیز تعداد جمعیت را پنج میلیون نفر ذکر کردند.

بالاخره در حدود ساعت 11:05 ماشین حامل امام وارد میدان آزادی شده و در میان شور و شوق شدید استقبال‌کنندگان و پس از یکبار دور زدن دور میدان وارد خیابان آزادی شد.

ماشین امام که چند نفر هم برای محافظت روی سقف آن نشسته بودند با طی مسافت چند کیلومتری دور میدان و در میان بارانی از گل و گلاب و نقل که بر ماشین می‌بارید و اشک‌های شوق که بر گونه‌ها جاری بود به سمت دانشگاه تهران به رفت.




ایشان در مقابل دانشگاه به علت تراکم بیش از حد مستقبلی
ن بالاجبار سخنرانی نکرده و از چهار راه ولی‌عصر به سوی میدان راه‌آهن به حرکت درآمدند، شاید یکی از دلایل عدم سخنرانی امام غیر از تجمع و تراکم در مقابل دانشگاه همین وضعیتی بود که گروه‌های سیاسی برای سوءاستفاده به وجود آورده بودند!

تا اینکه امام در ساعت 10:5 اولین شب اقامت در ایران باوجود خستگی زیاد اعضای کمیته برگزاری استقبال را به حضور پذیرفته و برای آنان سخنرانی کردند.





آری، مردم ایران در 12 بهمن سال 57 حماسه بی سابقه ترین استقبال تاریخ معاصر را رقم زدند استقبال از مردی که نه تنها مراد بود، بلکه رهبری بود که نمونه ای از حکومت اسلامی را در نظام جهانی بنیان گذاشت و این گونه شد که حق آمد و باطل رفت...















 
آخرین ویرایش:

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز

امام خمینی(ره)
اين پيروزى تا اينجا به واسطه وحدت كلمه بوده است. وحدت كلمه مسلمين- همه، وحدت كلمه اقليتهاى مذهبى با مسلمين، وحدت دانشگاه و مدرسه علمى، وحدت طبقه روحانى و جناح سياسى. بايد همه اين رمز را بفهميم كه وحدت كلمه رمز پيروزى است؛ و اين رمز پيروزى را از دست ندهيم و- خداى نخواسته- شياطين بين صفوف شما تفرقه نيندازند.
دوازده بهمن 1357
مکان: تهران، فرودگاه مهرآباد

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران
اندیشه باور شد، در امتداد باران

بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت
بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران

و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد
بر پهندشت باور، خالی است جای یاران

دهه فجرمبارک

 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
عنايات حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به انقلاب اسلامي ايران

عنايات حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به انقلاب اسلامي ايران

یا من عماد من لا عماد له


انقلاب اسلامي ايران، به رهبري امام خميني رحمه الله عليه، از حوادث كم­‌نظير تاريخ اين مرز و بوم است كه توانست رژيم پهلوي را -كه قدرت‌هاي بزرگ شرق و غرب، مدافع آن بودند و تا بنِ دندان، مسلح بود- به گورستان تاريخ فرستد و بساط كهنة شاه و شاه‌بازي را براي ابد از اين كشور بيرون بريزد.
دربارة علل و عوامل ظاهري و مادي انقلاب اسلامي، تا كنون فراوان سخن گفته‌اند؛ اما جا دارد دربارة ابعاد ناشناخته و پنهان اين جنبش تاريخ­‌ساز - كه رهبر فقيد انقلاب، آن را انفجار نور و معجزة الهي ­ناميد- نيز، تحقيقات شايسته انجام گيرد. شواهد و دلايل بسياري وجود دارد كه نشان‌ مي‌دهد در طول اين انقلاب عظيم، امدادهاي غيبي به گونه‌اي شفاف و اطمينان‌بخش، پشتيبان ملت و كشور ايران بوده و آن تحرّك عظيم و بي‌­سابقه را موجي از الطاف بي‌كران خداوند و اولياي معصوم عليهم السلام - به ويژه حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف -حمايت مي‌كرده است.

مكاشفات، رؤياها و پيشگويي‌هاي شگفت، - كه در طول سال‌هاي سرد و سياه ستم‌‌شاهي براي اهل دل، رخ مي‌داد- به ويژه تحول روحي شگرفي كه در دوران نهايي انقلاب، يعني سال 1356 به بعد، بين اقشار گوناگون ملت ايران پديد آمد، همگي كاشف از آن است كه عوامل غيبي و نهاني، همپاي علل واسباب ظاهري - بلكه مقدم بر آن- نقش مهمي را در پيشبرد جنبش انقلابي، ايفا كرده است. در برخي نوشته‌هاي امام راحل رحمه الله عليه در سال­هاي خفقان‌بار شاهنشاهي، آثار اميد به فرج در آينده‌اي نزديك را مي­توان ديد. نامه­هايي كه امام در 19 خرداد 1345 (19صفر 1386 ه.ق) به شهيد آيت‌الله سعيدي و ديگران، نگاشت، شاهد روشن اين مدعاست.با همين نگاه و نگرش بود كه رهبر فقيد انقلاب، ماه­ها پيش از بهمن سال 57، اطميناني عجيب به پيروزي جنبش و سرنگوني رژيم داشت و به اين و آن مي­فرمود: «شاه، رفتني است. به فكر روزها و اقتضائات پس از پيروزي باشيد» و اين در حالي است كه هنوز هيبت و هيمنة رژيم، شكسته نشده بود و كساني مانند مهندس بازرگان، به مبارزة گام به گام با حكومت پهلوي و تسخير كرسي‌­هاي مجلسِ شورا مي­انديشيدند. در 14مهر57 كه امام راحل رحمه الله عليه از نجف به پاريس منتقل شد، هنوز نظام جهنمي شاه برپا بود و آثاري از فروپاشي رژيم ديده نمي‌شد. با اين اوصاف، تمام كساني كه امام را در آن روزها ملاقات كرده‌اند، از اطمينان و اعتماد عجيب امام نسبت به پيروزي قاطع انقلاب سخن گفته‌اند. چنانچه مرحوم فلسفي (واعظ شهير) در خاطراتش نقل مي­كند: «در مدت اقامت امام در پاريس، افراد زيادي از ايران به پاريس رفتند. از جملة آن‌ها، مرحوم آقاي مطهري بود. ايشان قبل از رفتن، به منزل ما آمد و گفت:« شما پيامي براي آقا (امام) داريد؟» دو سه موضوع بود كه من به طور خصوصي تذكر دادم. بعد ايشان خداحافظي كرد و رفت. وقتي مرحوم مطهري برگشت، به ديدن ايشان رفتم؛ آن هم در وقتي كه كسي نبود. تقريباً اول شب بود. موضوعاتي را كه گفته بودم، ايشان به امام گفته بودند و جواب هم گرفته بودند. ديدم آقاي مطهري مي‌گويد:«آقا! من مبهوت هستم.» گفتم:« چرا؟» گفت: «با [وجود] اين همه نظامي‌هاي تا ٌبن دندانْ مسلح، با آن همه حمايت‌هاي آمريكا و انگلستان و فرانسه، نتيجه چه خواهد شد؟ به امام گفتم:« آقا، خطر مهمي است. خودتان چه طور مي­بينيد؟» امام در جواب فرمود: «علي التحقيق پيروزيم» يك روحاني، غير از يك كاسب است كه اين حرف را بزند. ديدم از يك طرف، امام خميني است و عظمت دارد و من نمي­‌توانم از ايشان بپرسم چرا پيروزيم؟ ولي پرسيدم كه آيا به محضر امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شرفياب شديد و ايشان اين خبر را داده است؟ امام نفي و اثبات نكرد و فقط گفت: «قطعاً پيروزيم.» گفتم: «الهامي به شما شده است؟» گفت: «قطعاً پيروزيم». از هر دري كه من وارد شدم، ايشان نگفت كه واقعيت چيست؛ ولي هم‌چنان با قاطعيت مي­گفت: «پيروزيم و اعتنا به اين همه تانك و توپ و نظامي و غيره نكنيد. علي التحقيق پيروزي با ما است». شهيد مطهري با حالت بهت، اين سخنان را به من گفت و خود، متحير بود. مي­گفت: «من نفهميدم امام از چه منشأ و منبعي به اين حقيقت رسيده است»[1].البته مدت­ها قبل از وقوع انقلاب نيز، اين تأييدات مطرح بوده است. مرحوم حجت الاسلام و المسلمين طيار- از فضلاي برجسته و صاحبدل – به نقل از مرحوم حاج شيخ عباس قوچاني-كه از اصحاب خاص ميرزا علي آقاي قاضي و وصي ايشان بود- مي‌گويد:«مرحوم قاضي، عصرها در منزل خويش جلسه‌اي داشت و براي 10-15 نفر مباحث اخلاقي و توحيدي مطرح مي­‌كرد و من (مرحوم قوچاني) در آن جلسه شركت مي‌­كردم. آشنايي ما با آيت‌الله خميني نيز در همين حد بود كه شنيده بوديم يك «حاج آقا روح الله» در قم هست كه درس اخلاق مي­‌گويد؛ ولي چهرة وي را نمي‌­شناختيم و تطبيق نمي‌­كرديم.يك روز عصر كه ما در خدمت مرحوم قاضي بوديم و آن بزرگوار، طبق معمول افاضه مي­فرمود، سيد جواني را ديديم كه وارد شد و سلام كرد و به حالت ادب و سكوت، سر را پايين انداخت و كنار در اتاق نشست. مرحوم قاضي، پس از ورود سيد مزبور، صحبتش را قطع كرد و ساكت شد و سرش را به زير انداخت. يك ربع ساعت، همين­‌گونه ساكت و خاموش، طي شد. سپس مرحوم قاضي سربرداشت و به من گفت: «آقا شيخ عباس، آن كتاب را از فلان قفسه كتابخانه بردار و بياور و بخوان». كتاب را آوردم و پرسيدم: «از كجاي آن بخوانم؟» مرحوم قاضي فرمود: «كتاب را باز كن؛ هر جايش آمد، همان‌جا را بخوان». كتاب را گشودم و شروع به خواندن كردم. محتواي مطلب، شرح ماجراي ظلم و جنايت يك سلطان سفاك و ستمگر بود كه در ميان بني‌اسرائيل مي­زيست و مردم از مظالم او به شدت، معذّب و در تنگنا بودند. تا آن‌كه شخص عالمي پيدا شد و گفت:«من اين سلطان جائر را از كشور بيرون مي‌كنم و مردم را از دست وي، رهايي مي‌بخشم». زماني كه داستان مزبور را از روي كتاب مي­خواندم، مرحوم قاضي سر به زير انداخته بود و فقط گوش مي­‌داد. هنگامي كه داستان، به جايي رسيد كه عالِم، مردم را بر ضد سلطان سفاك شورانيد و وي را از مملكت بيرون راند، مرحوم قاضي سربرداشت و گفت: «ديگر بس است. كتاب را سرجايش بگذار» و باز سر به زير انداخت. پس از 4- 5 دقيقه، سيد مزبور، آهسته خداحافظي كرد و رفت و ما ديگر او را در درس مرحوم قاضي نديديم. فرمان مرحوم قاضي به آوردن كتاب و گشودن آن و طرح آن داستان شگفت، با مباحث معمول وي و سخنان ابتداي همان مجلس، تناسبي نداشت و كاملاً غير عادي و عجيب مي‌­نمود و سرّ آن تا سال­ها بر من معلوم نبود. سال­ها پس از آن تاريخ، نهضت 15 خرداد به رهبري آيت‌الله خميني رحمه الله عليه آغاز شد و آوازة وي، آفاق را در نورديد. اعلاميه­‌هاي وي به نجف مي­‌رسيد و ما مي­‌خوانديم. سال بعد، وي به نجف تبعيد شد و ما همراه جمعي از طلاب و فضلا به حضور او رسيديم. آن‌جا، به طور غيرمنتظره و با كمال تعجب ديديم كه ايشان، همان سيد جواني است كه آن روز به درس مرحوم قاضي آمد... و فهميديم كه اين، كرامتي از مرحوم قاضي بوده و قصة آن عالم بني­اسرائيل با سلطان سفاك، قصة آيت‌الله خميني رحمه الله عليه با شاه ايران بوده است...[2]»
--------------------------------------------------------------------------------
1.خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي ،مركز اسناد انقلاب اسلامي ،ص 430
، .
[SUB]2.رگ، فصلنامه انتظار شماره 18.[/SUB]
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


13.jpg


ويژگيهاى انقلاب


هر چند كه همه انقلابها در جهان در برخى از امور باهم شريك بوده و باهم متشابهندولى هر انقلابى براى خود ويژگيهاى خاص به خود را داشـته كه در ديگر انقلابهاوجود ندارد در اين زمينه انقلاب اسلامى ايران نيز داراى ويژگيهأى است كه مابطور خلاصه و فهرست به آن ها اشاره مى كنيم:

1 - حاكميت الله

انقلاب اسلامى ايران توسط كسانى شروع شده و به ثمر نشست كه معتقد بـودندحاكميت تـنها از آن خـدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سـلم و أمـه معصومين عليهم السلام بوده و هر كس از غير طريق آنان بـه حـكومت بـرسد طـاغوت وغـيرقانونى خواهد بود و به همين دليل حاكميت پادشاهان را در طول تاريخ غيرقانونى و نامشروع مى دانستند و در زمان غيبت امام زمان ((عج)) تنها حاكميت فقيه جامع الشرأط را بعنوان نماينده امام زمان ((عج)) مى پذيرند و بس.


2 - قدرت و نفوذ معنوى رهبر

هر چند كه در همه انقلابها مردم تابع رهبرى انقلاب بوده و گوش به فـرمانش داده وبـه دستوراتش عمل مى كنند اما اين مسئله در انقلاب ما از شدت بيشترى برخورداربود زيرا رهبرى انقلاب در لباس مرجعيت و نـمايندگى از نـاحيه امام زمان ((عج))ظهور كرده است كه معتقد مـردم آن اسـت كه رد حكم او رد حكم امام زمان است ورد حكم امام زمـان رد حـكم خدا است و آن هم موجب كفر و خروج از اسلام است لذا عـمل بـه بـيانيه ها و دسـتورات رهـبرى در طول انقلاب بعنوان عمل بدستورات اسلام تقلى مى شد اينجاست كه رهبرى انقلاب اسلامى ايران از بـقيه رهـبران انـقلاب دنيا جـدا مـى شود و حكم او از نفوذ بيشترى برخوردار مى گردد...
-SA 3 - روحانيت روحانيت شيعه در بعد تبليغى و آگاه كردن مردم (باتوجه به زمينه تـبليغى كـه در ايام ماه رمضان و محرم و صفر و فاطميه داشتند) و رسـاندن پـيام رهـبرى به مردم وتشريح اهداف انقلاب و بازگو كردن فـساد و تـباهى دستگاه حاكمه نقش به سزأى داشته اند لذا با توجه بـه ايـنكه هيچ يك از رسانه هاى گروهى در داخل كشور و چه درخارج در اختيار انقلابيون نبود احيانا همزمان در اسرع وقت پيام رهبرى را بـه امـت مى رسانده و نـظر رهـبر انـقلاب را براى مردم در روند انقلاب تشريح مى كردند نمونه بارز آن عاشوراى سال 42 است كه با يك طـرح و نقشه حساب شده طلاب و وعاظبنا شد همگان در روز عاشورا در سراسر مملكت نظر امام را در رابطه با نظام حاكم به مردم برسانند كـه مـردم بـايد عـليه نـظام شورش نمايند همزمان كه امام در قم عـليه شخص شـاه آن سـخنرانى تـاريخيش را در مـدرسه فـيضيه ايراد مـى فرمود وعـاظ وطلاب نيز در سراسر مملكت داشتند نظر امام را به مـردم مى گفتند و مردم را به مظالم طاغوت آشنا مى ساختند اين چنين نيرو و اين چنين موقعيت براى هيچ انقلابى در دنيا وجود نداشت.


4 - وحدت و همبستگى همه اقشار

از آنـجا كـه 2 / 99 درصـد مردم ايران مسلمان بوده و انقلاب نيز مـاهيتى اسـلامى داشت همه اقشار مردم از طلبه و دانشجو از شهرى و دهـاتى از بـازارى و كشاورز باسواد و بى سواد... همه و همه باهم در رونـد انـقلاب متحد بوده و از يكديگر حمايت مى نمودند و دست به دسـت يـكديگر داده عـليه رژيـم حاكم قيام مى كردند هيچ انقلابى در دنـيا بـا اين نوع يكپارچگى مردم روبرو نبود زيرا انقلاب كارگرى فـقطهمبستگى كـارگران را بـهمراه دارد و انقلا آزادى خواهى تنها يـكـپارچگىآزاديخواهان را و ... و قـهرا انـقلاب اسـلامى وحـدت و همبستگى مسلمين را همراه خواهد اشت.


5 - پايگاه انقلاب

يـكى از ويـژگيهاى اين انقلاب مراكز اصلى و پايگاه دأمى آن است حـوزه هاى عـلميه، دانشگاهها ، مدارس ، مساجد، و حسينيه ها كه در نـظر مـلت ايران بعنوان اماكن مقدس بحساب مىآيند و چشم همه مردم بـه ايـن امـاكن دوخته شده و به آنها با ديده احترام مى نگريستند مـراكز اصلى اين انقلاب بودند و قداست اين مراكز به نوبه خودسهم بسزأى در به حركت درآوردن مردم داشت.


6 - هدف انقلاب

هـدف نهضت كه از همان ابتدا مشخص بوده و در شعارهأى از قبيل :
اسـتقلال ،آزادى ، جـمهورى اسلامى ، تبلور يافته بود، در به جنبش كشاندن مردم نقش مهمى داشته است.

7 - خودكفأى انقلاب

يكى از ويژگيهاى ديگر اين انقلاب اين بود كه همه نيازمنديهاى آن (چـه در بـعدفرهنگى و چـه در بعد سياسى و چه در تشكل بخشيدن به مـلت و بـخصوص درمسئله رهبرى) از درون مرز ايران تامين مى شده و از حـوزه اسـلام و مـسلمين تـجاوزنمى كرده اسـت يعنى نه نيازى به كـمونيسم شـرق بـوده و نـه احـتياجى به كاپيتاليسم غرب بلكه همه كـارهاى آن از مـتن اسـلام و رهـبرى رهبران دينى و سياسى وبخصوص رهبرى امام خمينى ((ره)) تامين مى شده است.

8 - تسخير ارتش

انـقلاب مـا بـراى بـه شكست كشاندن رژيم حاكم و خلع سلاح او شيوه بـديعى را بكاربسته بود كه آن همان تسخير ارتش بود زيرا با اين شـيوه عـلمى و حـساب شـده هيچگاه مردم در مقابل ارتش نايستاده و ارتـش را بنام دشمن خود نخوانده اند بلكه در هنگامى كه رژيم ارتش را به جنگ و كشتار مردم به ميدان مىآورد مى ديدند كه اين مردم نه تـنها بـروى ارتـش اسـلحه نـمى كشند بـلكه شعارشان اين است كه :
ارتش برادر ماست لذا ارتش تا دندان مسلح ، بخود آمده تسخير مردم شـد نه تسليم مردم و خود را در اختيار مردم قرار داد و اين شيوه با كمترين تلفات بزرگترين پيروزى رابهمراه داشت وگرنه اگر مردم بـا سـلام در مـقابل ارتـش ظاهر مى شدند يقينا با تلفات بى شمار هم نـمى توانستند بـه آن سـرعت به پيروزى برسند لذا ما از اين حالت به تسخير ارتش ياد كرديم نه تسليم و شكست آن وقتى كه ارتش تسخير شـد يـعنى بـه مردم پـيوست نـه تنها با مردم كارى نداشت بلكه در شـدأد و جـنگهاى پـس از پـيروزىبه كمك مردم شتافت (البته حساب معدودى از ارتشيان خأن جداست).

9 - شهادت طلبى

و بـالاخره ويـژگى خـاصى كـه در انـقلاب ما بود مسئله هدف دارى و شـهادت طلبى بـودكه مـردم ايران كشته هاى در راه انقلاب را همانند كشته هاى جنگهاى صدر اسلام شهيد دانسته و نه تنها كشته شدن در اين راه را ذلت نمى دانستند بلكه آن را مايه فخرو مباحات خود دانسته و بـا جـان و دل آن را خـريدار بودند لذا اين انقلاب با خون دهها هـزار شهيد و جانباز و معلول و مفقود بثمر نشست و همين خونها و خاندان معظم شهدا هستند كه حافظ انقلاب بوده و سلامت انقلاب بوسيله آنان براىهميشه تضمين مى گردد.

برگرفته شده از كتاب انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن
منبع :تبیان
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مصلحت!

مصلحت!

photo (436).jpg


وقتی می خواست از پاریس برگردد، گفتند: " مصلحت نیست که الان برگردید."

گفت: " چون دشمنان می گویند برنگردید، پس عین مصلحت است. آمریکا که مصلحت من و ملّت را نمی خواهد! "
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خود آگاهی!

خود آگاهی!


photo (51).jpg

روز عاشـــورا قطع نامه ای خواندند که رهبری امام خمیــــنی (ره) را قبول دارند و می خواهند شاه برکنار شود.
همان روز شاه با هلی کوپتر بالای جمعیّت پرواز می کرد. نخست وزیرش_ازهاری_ هم همراهش بود.

شاه از او پرسید: " پس موافقین ما کجا هستند؟"

نخست وزیرش گفت: "توی خانه هایشان اعلا حضرت!"

شاه گفت: " پس فایده ی ماندن من در این مملکت چیست؟!؟! "

[ندایی از میان مردم برخاست که؛ هیچی!]​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ضرورت شناخت تحليلى انقلاب اسلامى:



بــه طـور كلى مى توان از پنج محور در جهت اثبـات ضرورت پرداختن به بررسى انقلاب اسلامى ايران بهره جست كه عبارتنداز:

1ـ دريافت ارزش انقلاب.

2ـ جلوگيرى از انحراف انقلاب.

3ـ تثبيت انقلاب.

4ـ تداوم انقلاب.

5 ـ صدور انقلاب.

اينك بـه تـوضـيح اجـمالـى هر يك از اين محـورها مى پـردازيم.


دريافت ارزش انقلاب



آگاهى دقيق از سير پـيدايش اين نهضت و وضعيت فرهنگى, اقتصادى و سـياسى كـشور در زمان رژيم سابق, سبب مى گردد تا گرانبـهايى اين گوهر استثنايى را در دنياى زور و استكبار امروز, بهتر و بـيشتر دريابـيم و بـا احساس مسووليت عميق تـرى, قدردان موهبـت استـقلال جمهورى اسلامى باشيم.

جلوگيرى از انحراف انقلاب



رمـز انـحراف هر نهضتى, در انحراف از ريشه هاى استـوارى آن نهضت نهفته است, به عنوان مثال, نهضتى كه بر پايه اقتصاد و تكيه بـر پـول پـولداران استوار شده است, بـا تقليل امكانات مادى رو بـه انحطاط خواهد گذاشت. و بـالعكس, نهضتى كه ايمان و ايدئولوژى در آن حرف اول را مى زند, گر چه از تـاثير عوامل اقتـصادى بـر كنار نخواهد ماند, اما تهاجم فرهنگى بـرنده تـرين سلاح در قطع ريشه هاى آن خواهد بود.


تثبيت انقلاب

اكـنون كـه در مقطع خـاصى از تـاريخ تـحـولات جـهان و هم چـنين, موقعـيت حـسـاس و سـرنوشـت سـازى از دوران انقـلاب اسـلامى قـرار گرفته ايم, مسئوليت ما ايجاب مى كند تا واقعيت ها, ريشه ها و علل و آثـار پـديده هاى مخـتـلف انقلاب را در ابـعاد سياسى, اقتـصادى و فرهنگى مورد شناسايى قرار دهيم تا بتوانيم بـا يك بـرنامه ريزى حساب شده اركان انقلاب را تثبيت نماييم.

تداوم انقلاب


اسـتمرار هـر جنبـشى, متوقف است بـر زنده نگاه داشتن انگيزه هاى اوليه و اصلى آن جـنبـش. انگيزه هاى اصلى مردم مسـلمان ايران در رويارويى با رژيم طاغوت, نيز عبـارت بـودند از: استقلال فرهنگى, آزادى سياسى و جـمهورى اسلامى. بـا تـحليل دقيق اين انگيزه ها در مرحله نظر و سپس برنامه ريزى عملى براى پياده كردن آن ها در سطح اجتماع, مى توانيم تـداوم انقلابـمان را تـا ابـد تـامين نمأيم.


صدور انقلاب



هـر ايـده يا فرهنگى از دو راه مى تواند گسترش يابد و از مرزهاى داخلى ملت خويش فراتر رود: 1ـ تـحميل استـكبـارى اين فرهنگ بـا اسـتـفاده از تـبـليغات دروغين(تـهاجـم فرهنگى)2ـ نفوذ واقعى و استـدلالى اين فرهنگ در فكر و روان ملت هاى ديگر(تـبـليغ راستـين بـا تـحليل و شناخت ماهيت انقلاب اسلامى, مى توانيم رموز نفوذ اين نهضت در ميان مردم ايران و نتـيجتـا ملت هاى ديگر را بـه راحتـى تشخيص داده و با برنامه ريزىهاى درازمدت تبـليغى, در جهت گسترش مرزهاى ايدئولوژيكى خود, گام هاى موثرى برداريم.


منبع:سایت جامع شهید آوینی
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
ازهاری هم آمد نشست. طرف چپش ده نفر سپهبد نشسته بودند. این طرف هم فرماندهانی نشسته بودند و من هم نشسته بودم. بدره‌ای بود، من بودم، خسروداد بود و ... بودند. ایادی شروع کرد صحبت کردن. من را نشان داد و گفت: اگر این آذربرزین به من هواپیما بدهد، از آنجا برنج می‌آورم و از هندوستان چای می‌آورم و حتی می‌توانم برای آن‌ها لباس و همه چیز از خارج وارد کنم. من دیدم اگر ولش کنیم، اصلا می‌رود سراغ مرغداری... من هم گفتم تیمسار یا نامه را درست نخوانده‌اید یا اینکه نمی‌توانید جلسه را اداره کنید. منِ سپهبد، چشمم کور، می‌روم برنج را از بازار آزاد می‌خرم. آخر الان که تمام تهران دارد در آتش می‌سوزد، مجسمه را دارند پایین می‌کشند و روی در و دیوارها بد و بیراه می‌نویسند، شما چطور به این سپهبد اجازه می‌دهید همه فرماندهان را جمع کنند، اینجا به داستان او راجع به سهمیه برنج سپهبدها گوش کنند؟»

«طوفانیان تلفن را برداشت و به ربیعی گفت: شما یک هواپیما بفرستید بمباران کند. ربیعی هم گفت: کجاست و فلان؟ گفتم: می‌خواهی چه کار کنی؟ میخواهی در شهر بمب بیندازی؟ آن‌هایی که روی زمین ایستاده‌اند نتوانستند از آنجا حفاظت کنند. مگر بمب، نارنجک است؟ اگر آقای طوفانیان بلد بود چه کار کند، به جای اینکه به ربیعی تلفن کند، به هوانیروز تلفن می‌کرد که یک هلیکوپتر بفرستید بالا بایستد. هلیکوپتر هم می‌ایستاد آنجا هرکس هم یک قدم بیاید جلو یک گلوله می‌زنند جلویش.»


برگرفته از کتاب فرماندهی و نافرمانی - که در آن با سپهبد خلبان آذربرزین، جانشین و معاون عملیاتی نیروی هوایی رژیم پهلوی مصاحبه و گفت‌وگو شده است.
 
آخرین ویرایش:

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام خميني (ره) و معجزه انقلاب اسلامي

امام خميني (ره) و معجزه انقلاب اسلامي

در تبيين و و تفسير حقيقت انقلاب امام خميني(ره) بايد گفت: با وقوع انقلاب اسلامي‌در ايران دنيا شاهد رخداد يك معجزهعظيم الهي بود‌، و اين واقعيتي است كه بارها پير و مرادمان بر آن تأكيد نمودند:
«يك تحول روحي درجامعه پيدا شد كه من غير از آن كه بگويم يك معجزه بود يك اراده الهي بود،نمي‌توانم اسم ديگري رويش بگذارم. »

و باز مي‌فرمايد:

«در اين جا حساب الهي است‌، اين جا دست خداست‌، اشخاص نمي‌توانند يك همچو قدتري ايجاد كنند.. . اين اراده الهي است كه تمام حساب‌‌‌‌‌هاي حساب‌گران‌مادي را باطل كرد.»

بسياري از شخصيت‌‌‌‌‌هاي غير مسلمان نيز با تأكيد عدم گنجايش جريان انقلاب اسلامي‌در چهار چوب محاسبات مادي بر اعجاز انقلاب اسلامي‌صحه مي‌گذارند.

«رابرت كالستون »دانشمندان كانادايي دراينباره مي‌گويد:
«از نظر من كه يك غربي و فرد غير مسلمان هستم اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي والهي بتواند در جهان امروز اين طور تحقق پيدا كرده ودرجهت استقرار عدالت به پيش برود‌، اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت مي‌شود.. ..»


انديشه امام‌، ‌مولد انقلابي استثنايي

اساسا ريشه اين واقعيت مهم را كه ((انقلاب اسلامي‌ايران در ذات خود هيچ شباهتي با انقلاب‌‌‌‌هاي ديگري كه در قرن حاضر به وقوع پيوسته نداشته است )) بايد در پيوند انفكاك نا پذير انقالاب اسلامي‌و حضرت امام خميني (ره)جست جو نمود.

از رهگذر پيوند تنگاتنگ انقلاب اسلامي‌با انديشه و شخصيت جامع امام تمايز غير انكار انقلاب اسلامي‌از ساير انقلاب اسلامي‌بزرگ جهان در قرن بيستم شكل مي‌پذيرد.

امام (ره) در تعريف و تعيين اهداف انقلاب اسلامي‌، ‌رهبري جريان مبارزه‌، مواجهه با قدرت‌‌‌‌‌هاي افزون طلب و تاكتيك ها و روش‌‌‌‌‌هاي حفظ و استمرار دستاورد‌‌‌‌هاي انقلاب اسلامي‌، ‌داراي دكترين سياسي ويژه و منحصر به فرد بودند‌، دكترين سياسي امام بر پايه مباني ثابت و استوار و خدشه عميق به غيب و امداد غيبي‌، ايمان خلل نا پذير به تعاليم اسلام و وحي‌، اتكا و توكل راسخ بر قدرت لايزال الهي‌، ‌و تكليف مداري مطلق و.. .قرار داشت‌، دكترين سياسي كه «به اعتراف غريبان غرب از شناخت آن عاجز مانده است. »

به تعبير دقيق‌تر،انديشه سياسي امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع واستمرار جريان انقلاب اسلامي‌بوده است نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي ومعني وجودي انسان و...مي‌باشد.
امام با بهره گيري ازانديشه نو و ريشه‌دار الهي خود در صحنه سياست بين‌المللي نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي‌پرداخت بلكه با ارائه تفكري جديد و فرهنگي وكاملا ديني والهي و نفي آموزه‌‌‌‌‌هاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.»

به اين لحاظ «نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر‌، قبل از آن كه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي است‌، انديشه سياسي حضرت امام درنسبت با دنياي معاصر داراي نو آوري‌‌‌‌‌هاي فراواني است و مي‌شود گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد. »

حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بزرگ‌ترين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه درنظر تحليل‌گران بين المللي درچهار چوب معيار‌‌‌‌هاي سنجش ساير انقلاب‌‌‌‌‌هاي بزرگ جهان نمي‌گنجيد‌، به حركت درآوردند.

چنان‌كه ميشل فوكو (Michel Foucauit) انديشمند و جامعه‌شناسان برجسته فرانسوي در نوشته‌‌‌‌‌هاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليل‌گرانغربي كه جريان انقلاب ايران را عبور جامعه ايران از غير مدرن و سنتي به مدنيته‌، تفسير ميكردند،با معيار قرار دادن وقايع عيني وتحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مي‌نويسد:
«من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هرتحول اجتماعي اتفاق بسط مدرنتيه بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعي است كه در برابر مدنيته قرار دارد. »

درواقع «فوكو مي‌پذيرد كه انقلاب اسلامي‌ايران دوسده اقتدار يك انديشه سياسي را با همه سوابق چند صد ساله‌اش به چالش كشانده.. . و اين انقلاب حرف تاز‌‌‌‌هاي دارد و ويژگي بارز انديشه سياسي حضرت امام (ره) هم همين است.»

«شما در انديشه‌‌‌‌‌هاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني مي‌بيند اما همه آنها در يك نقطه مشترك‌اند و آن نفي هويت ديني است »و حال آن كه «ويژگي بارز انديشه سياسي امامراحل هويت ديني آن است كه آمد وانديش‌‌‌‌هاي را فراتر از چهار چوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد...»

دقيقاً به دليل بر خورداري خضرت امام (ره) ازاين انديشه سياسي كه بر مبناي تعاليم اسلامي‌وفقه غني شيعه استوار گرديده بود انقلاب اسلامي‌صورت پذيرفت و از همين ناحيه بود كه از ابتدا هر چه از مراحل آغاز ورشد و بالندگي انقلاب زمان بيشتري مي‌گذشت بر همگان اين واقعيت عيان گشت كه « انقلاب اسلامي‌ازهمه انقلاب‌ها جداست »

بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي‌همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي‌ايران با آموزه‌‌‌‌‌هاي اسلامي‌وتعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مي‌نموند‌، چنان‌كه در وصيت نامه سياسي والهي خود با بيان اين مطلب كه :
«ما مي‌دانيم اين انقلاب كه دست جهان خواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد.»

تأكيد نمودند :«بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي‌از همه انقلاب‌ها جداست هم در پيدايش وهم دركيفيت مبارزه وهم درانگيزه انقلاب و قيام‌، ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارت زده عنايت شده است. »

منبع:سایت جامع شهید آوینی


امام و انقلاب و قدرت نمايي خيره كننده اسلام

انقلاب اسلامي‌در يكي از حساس‌ترين نقاط جهان هم چون زلزله‌‌‌‌هاي غير مترقبه اردوگاه آرام و بي دغدغه استكبار عالمي‌رابه شدت به لرزه در آورد.
با وقوع انقلاب اسلامي‌ايران «براي اولين بار يك كشور مسلمان به طور موفقيت آميزي قدرت‌‌‌‌‌هاي بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد‌، آنان را تحقير كردو به منافع ماديشان خسارت واردكرد. »و چون صاعق‌‌‌‌هاي عظيم آسمان جهل و غفلت وعناد را شكافيد و خواب خوش تحليل‌گران و نظريه پردازاني كه افول اديان الهي راامري محتوم،پيش بيني مي‌كردند آشفته كرد وانبوه ونظريات آنها را از اعتبار ساقط نمود.
«از نظر سمبوليك‌، انقلاب ايران نخستين پيروزي مسلمين بر غرب‌، از قرن 16 به اين طرف محسوب مي‌شود،نكته اين جاست كه اسلام عامل هدايت كننده اين انقلاب بوده و هيچ يك از اسم‌‌‌‌‌هاي غربي‌، ناسيوناليسم‌، كاپيتاليسم،كمونيسم،و سوسياليسم در آن نقشي نداشتند. »

قدرت‌‌‌‌‌هاي بزرگ غربي در مواجهه با عظمت‌‌‌‌‌هاي بي بديلي كه امام (ره)وانقلاب اسلامي‌آفريده بود با پتانسيل نهفته و قدرت اسلام آشنا گرديد.

روزنامه تايمز در اين باره نوشت :
«اوج‌گيري خيزش مذهبي به دنبال بركناري شاه توسط امام خميني(ره) درايران جريان يافت و سراسر جهان رادر نورديد ودر پاييز سال 1357 دنياي غرب به دليل انقلاب ايران بار ديگر اسلام را كشف كرد....
ما غربي‌ها خيلي زود فهميديم كه الله اكبر در عربي به معناي خداي بزرگ است مي‌باشد.»

امام و انقلاب ؛ دو پديده انفكاك ناپذير

انقلاب اسلامي‌ايران از آنجا كه بر اساس افكار بلند وانديشه متعالي حضرت امام (ره)تكوين يافته است‌، همواره درعوامل پيدايش وطرح شعار‌‌‌‌هاي محوري و تعيين اهداف و آرمان‌‌‌‌‌هاي بلند و راهكار‌‌‌‌هاي وصول به آن‌، با باورها و اعتقادها وآرمان‌‌‌‌‌هاي اين شخصيت ملكوتي‌، پيوندي ناگسستني داشته است‌، ازاين رو مقام معظم رهبري با انگشت نهادن بر اين مهم‌، همگان را متذكر گرديده‌اند كه : «انقلاب اسلامي‌و امام خميني (ره) دو پدپده انفكاك ناپذيرند‌، تحليل انقلاب اسلامي‌بدون شناخت شخصيت رهبر بزرگ آن.. . ممكن نيست. »

تحليل‌گران تحولات سياسي واجتماعي جهان كه مسائل انقلاب اسلامي‌رادائما تعقيب مي‌نمايند به واقعيت فوق به انحاء مختلف اعتراف نموده‌اند؛مثلا روزنامه انگليسي گاردين طي تحليلي درباره انقلاب اسلامي‌نوشت :‹‹ نقش آيه الله ] امام [ خميني (ره) در انقلاب عظيمي‌كه در ايران رخ داد بي اندازه مركزي و مهم بود و ترديدي نيست كه آيه الله‌، ‌سنگ بناي اصلي اين انقلاب بوده است‌.))

فريد هاليدي استاد روابط بين الملل دانشگاه لندن هم در مقدمه كتابي كه درباره ايران تاليف كرده در اين باره مي‌نويسد : ((انقلاب اسلامي‌عظيم ترين انقلاب تاريخ است.همه مي‌دانيم اين كار عظيم در پرتو عظمت شخصيت امام خميني (ره) پا گرفت و دست ‌‌‌‌هاي پر قدرت و فرمانده او بود كه اين امواج عظيم انساني را به شور و هيجان و خروش وا داشت. ))


انديشه امام‌، ‌مولد انقلابي استثنايي

اساسا ريشه اين واقعيت مهم را كه ((انقلاب اسلامي‌ايران در ذات خود هيچ شباهتي با انقلاب‌‌‌‌هاي ديگري كه در قرن حاضر به وقوع پيوسته نداشته است )) بايد در پيوند انفكاك نا پذير انقالاب اسلامي‌و حضرت امام خميني (ره)جست جو نمود.

از رهگذر پيوند تنگاتنگ انقلاب اسلامي‌با انديشه و شخصيت جامع امام تمايز غير انكار انقلاب اسلامي‌از ساير انقلاب اسلامي‌بزرگ جهان در قرن بيستم شكل مي‌پذيرد.

امام (ره) در تعريف و تعيين اهداف انقلاب اسلامي‌، ‌رهبري جريان مبارزه‌، مواجهه با قدرت‌‌‌‌‌هاي افزون طلب و تاكتيك ها و روش‌‌‌‌‌هاي حفظ و استمرار دستاورد‌‌‌‌هاي انقلاب اسلامي‌، ‌داراي دكترين سياسي ويژه و منحصر به فرد بودند‌، دكترين سياسي امام بر پايه مباني ثابت و استوار و خدشه عميق به غيب و امداد غيبي‌، ايمان خلل نا پذير به تعاليم اسلام و وحي‌، اتكا و توكل راسخ بر قدرت لايزال الهي‌، ‌و تكليف مداري مطلق و.. .قرار داشت‌، دكترين سياسي كه «به اعتراف غريبان غرب از شناخت آن عاجز مانده است. »

به تعبير دقيق‌تر،انديشه سياسي امام كه پايه اصلي و عنصر حياتي شروع واستمرار جريان انقلاب اسلامي‌بوده است نتيجه منطقي تفسير عرفاني ايشان از هستي ومعني وجودي انسان و...مي‌باشد.
امام با بهره گيري ازانديشه نو و ريشه‌دار الهي خود در صحنه سياست بين‌المللي نه تنها با توفيق در سرنگوني رژيم قدرتمند پهلوي به هدايت جريان جهاني انقلاب اسلامي‌پرداخت بلكه با ارائه تفكري جديد و فرهنگي وكاملا ديني والهي و نفي آموزه‌‌‌‌‌هاي مكاتب مادي «مدنيت غرب را نيز به چالش كشاند.»

به اين لحاظ «نوآوري امام نسبت به دنياي معاصر‌، قبل از آن كه در سطح عمل سياسي باشد در افق انديشه سياسي است‌، انديشه سياسي حضرت امام درنسبت با دنياي معاصر داراي نو آوري‌‌‌‌‌هاي فراواني است و مي‌شود گفت كه نقطه عطفي را براي انديشه سياسي معاصر به وجود آورد. »

حضرت امام بر مبناي اين انديشه سياسي بزرگ‌ترين انقلاب اجتماعي قرن بيستم را كه درنظر تحليل‌گران بين المللي درچهار چوب معيار‌‌‌‌هاي سنجش ساير انقلاب‌‌‌‌‌هاي بزرگ جهان نمي‌گنجيد‌، به حركت درآوردند.

چنان‌كه ميشل فوكو (Michel Foucauit) انديشمند و جامعه‌شناسان برجسته فرانسوي در نوشته‌‌‌‌‌هاي خود با اشاره به سفري كه در كوران حوادث انقلاب (سال 57) به ايران داشته و با اشاره به نظريات برخي از تحليل‌گرانغربي كه جريان انقلاب ايران را عبور جامعه ايران از غير مدرن و سنتي به مدنيته‌، تفسير ميكردند،با معيار قرار دادن وقايع عيني وتحولات جاري كه از نزديك مشاهده نموده مي‌نويسد:
«من قبول دارم كه از قرن هيجدهم به بعد هرتحول اجتماعي اتفاق بسط مدرنتيه بوده اما انقلاب ايران تنها حركت اجتماعي است كه در برابر مدنيته قرار دارد. »

درواقع «فوكو مي‌پذيرد كه انقلاب اسلامي‌ايران دوسده اقتدار يك انديشه سياسي را با همه سوابق چند صد ساله‌اش به چالش كشانده.. . و اين انقلاب حرف تاز‌‌‌‌هاي دارد و ويژگي بارز انديشه سياسي حضرت امام (ره) هم همين است.»

«شما در انديشه‌‌‌‌‌هاي سياسي غرب اگر چه اختلافات فراواني مي‌بيند اما همه آنها در يك نقطه مشترك‌اند و آن نفي هويت ديني است »و حال آن كه «ويژگي بارز انديشه سياسي امامراحل هويت ديني آن است كه آمد وانديش‌‌‌‌هاي را فراتر از چهار چوب كلان انديشه سكولار غربي مطرح كرد...»

دقيقاً به دليل بر خورداري خضرت امام (ره) ازاين انديشه سياسي كه بر مبناي تعاليم اسلامي‌وفقه غني شيعه استوار گرديده بود انقلاب اسلامي‌صورت پذيرفت و از همين ناحيه بود كه از ابتدا هر چه از مراحل آغاز ورشد و بالندگي انقلاب زمان بيشتري مي‌گذشت بر همگان اين واقعيت عيان گشت كه « انقلاب اسلامي‌ازهمه انقلاب‌ها جداست »

بر اين اساس طراح و معمار كبير انقلاب اسلامي‌همواره با تأكيد بر پيوند عميق و ناگسستني انقلاب اسلامي‌ايران با آموزه‌‌‌‌‌هاي اسلامي‌وتعاليم ديني بر استثنايي بودن آن تأكيد مي‌نموند‌، چنان‌كه در وصيت نامه سياسي والهي خود با بيان اين مطلب كه :
«ما مي‌دانيم اين انقلاب كه دست جهان خواران را از ايران بزرگ كوتاه كرد با تأييدات غيبي پيروز گرديد.»

تأكيد نمودند :«بنابراين نبايد شك كرد كه انقلاب اسلامي‌از همه انقلاب‌ها جداست هم در پيدايش وهم دركيفيت مبارزه وهم درانگيزه انقلاب و قيام‌، ترديدي نيست كه اين تحفه الهي و غيبي بود كه از جانب خداوند منان براي ملت مظلوم و غارت زده عنايت شده است. »

منبع:سایت جامع شهید آوینی
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکنجه های جنسی یک فرمانده کمیته

شکنجه های جنسی یک فرمانده کمیته

جنبه روانی این شکنجه ها بیش از خود شکنجه افراد را اذیت می کرد ، بزرگ کردن بعضی شکنجه ها و شایعه در خصوص آنها دل زندانی را خالی می کرد ، دلهره و وحشت داشتن از شکنجه ای موجب می شد که آدم زودتر مقاومتش شکسته شود .

__________________________________________________________

36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد. نهالی که با پایداری غیور مردان و شیرزنان دیروز به ثمر نشست و ما امروز ورق می زنیم خاطرات جوانان دیروز سرزمینمان را که با خون خویش خطی خوش برای همیشه تاریخ به یادگار گذاشتند. عزت شاهی یکی از مبارزان راه آزادی است، مبارزی خاطرات بسیار خوواندنی از مبارزات زمان طاغوت ، عضویت در سازمان مجاهدین خلق ، زندان اوین و شکنجه‌های مرگبار، مقاومت در برابر دستورات سازمان به دلایل عمق اعتقادات دینی ، ارتباط با زندانیان مختلف ودرگیری با ساواک وهم سلول شدن بر افراد سرشناس انقلاب ، همچنین از روز های شروع انقلاب و عضویتش در کمیته و اختلافات وی با افرادی همچون فلاحیان و ... دارد. کتاب خاطرات عزت شاهی مورد توجه بسیاری از بزرگان نیز قرار گرفته است به عنوان نمونه آقای عزت شاهی درباره دیدارشان با رهبر انقلاب می‌گویند: «مقام معظم رهبری از این کتاب بسیار تقدیر کرده و این کتاب را به شهر تشبیه كرده‌اند که اکنون از زیر آوار بیرون آمده و مردم متوجه شوند که در این جا هم شهری بوده.» نکته دیگری که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره داشته اند، رویکرد صادقانه آقای عزت شاهی در بیان خاطراتش بوده است. ایشان در این دیدار تاکید کرده اند که كتاب‌هاي زیادی به دست من ‏می‌رسد اما به دلیل مشغله، وقت مطالعه همه آن‌ها را ندارم.‏ کتاب‌هايی هست که با چاپ های خوبی چاپ شده اما مطلب قابل توجهی ‏ندارد، اما من علاوه بر مطالعه کامل این کتاب بخش‌هایی از آن را چند ‏مرتبه مطالعه کرده ام.»
در ایام دهه فجر هر روز، بخشی از خاطرات این مبارز انقلابی را که در کتاب خاطراتش منعکس شده است را منتشر خواهیم کرد.پیشاپیش از مخاطبین گرامی به خاطر بازنشر برخی کلمات عذرخواهی می نماییم. یکی دیگر از شکنجه های سخت و وحشتناک ، آپولو بود که تقریباً از سال 52 در ساختمان اصلی کمیته مورد استفاده قرار می گرفت ، وقتی کسی را به آن می بستند ، سردردی به او دست می داد که اعصاب و روانش را خراب می کرد و به هم می ریخت .

جنبه روانی این شکنجه ها بیش از خود شکنجه افراد را اذیت می کرد ، بزرگ کردن بعضی شکنجه ها و شایعه در خصوص آنها دل زندانی را خالی می کرد ، دلهره و وحشت داشتن از شکنجه ای موجب می شد که آدم زودتر مقاومتش شکسته شود .

در مورد ناخن کشیدن من ندیدم و نشنیدم که بنشینند و با انبردست ناخن کسی را از بیخ بکنند ، وقتی روی ناخن شلاق می زدند از بیخ می پرید ، گاهی هم سه یا چهار سوزن ته گرد را تا نیمه در زیر ناخن فرو می کردند ، بعد فندک یا شمع زیر سوزن روشن می کردند ، این کار سوزش عذاب آوری داشت ، بعد از مدتی زیر این ناخن سیاه می شد ، چرک می کرد و بعد از چند روز می افتاد .
دو سه شب بعد از دستگیری بود که به سراغم آمدند و صحبت از فساد اخلاقی در جامعه کردند و سر به سر من گذاشتند که خب ! تا حالا چند بار به قلعه رفته ای ، اصلاً متأهلی یا مجرد ؟! گفتند : تو که در روز قیامت گرفتاری ، پس حداقل می رفتی خودت را تخلیه می کردی و ارضاء می شدی ، باز هم دیر نشده ما قبل از مردنت تو را به فیض می رسانیم ...

بعد نمی دانم از کجا یک خانم بی حجاب با دامن مینی ژوپ پیدا کرده آوردند ، شاید از خودشان بود ، شاید از کادر یا بیماران بیمارستان بود ، نمی دانم ! هر چه بود من با دیدنش یک دفعه جا خوردم ، مأمورین گفتند این خانم در اختیار تو ، می توانی صیغه اش کنی ، ما می رویم بیرون تو دلی از عزا در بیاور و ...

من ناخودآگاه به فکر افتادم ، که دامی برایم چیده اند ، حدس زدم آنها در جایی دوربین مخفی گذاشته اند و می خواهند عکس بگیرند و از آن سوء استفاده کنند و مرا زیر منگنه بگذارند و خرابم کنند ، آنها می دانستند که من آدمی مذهبی هستم ، لذا اگر حرفی هم می زدم با این کار می خواستند وجهه مرا بین مبارزین و متدینین خراب کنند .

در همان حالتی که لخت روی تخت افتاده بودم و جز یک ملحفه هیچ چیز مرا استتار نکرده بود ، بنای بی اعتنایی به آن زن گذاشتم ، می دانستم که کوچکترین لغزش سقوطی است به عمق پرتگاهی هولناک .

به یاد حضرت یوسف افتادم که چگونه زن فرعون درصدد بد نامی او بود ولی خدا دستش را گرفت ، از خدا خواستم که مرا نیز دریابد و از این کید و فریب نجاتم دهد ، آن زن وقتی به این طرف تخت آمد من رو به آن طرف کردم ، بد و بیراه گفتم و فحش دادم که : زنیکه خر برو گم شو ! من اهل این حرف ها نیستم ، یک بار برای ایجاد حس تنفر در او داد زدم و گفتم من ترجیح می دهم که به سگ نزدیک شوم تا به تو !

این حرف به غرور زنانگی او برخورد ، حدود یکی دو ساعت این زن هر چه تلاش می کرد تا مرا به دام خویش بیندازد نتوانست ، هر چه بیشتر سعی می کرد سرسختی و مقاومت من بیشتر می شد ، تا این که واقعاً نفرت وجودش را گرفت و فهمید که واقعاً امکان رسوخ در من ندارد .

من نیز می دانستم که این زن فلک زده از فرط اجبار و زور به این کار واداشته شده است ، لذا با برانگیختن حس نفرت او توانستم وی را مجاب کنم تا دست از سر من بردارد ، خدا هم کمک کرد تا از این توطئه و نیرنگ و شاید به عبارتی آزمایش سخت با سربلندی و سرافرازی بیرون بیایم .

به راستی اگر نبود عنایت خداوندی ، نجات از چنین منجلابی ممکن نبود ، چرا که بعدها دیدم و شنیدم که بسیاری بودند به کمتر از این مثلاً برای یک پاکت سیگار خود را فروختند ، حال می توانم بگویم به استعانت خدا این نقطه از تمام طول دوران مبارزاتم فرایم ارزشمندتر است .

در جریان این بازجویی ، چند عامل ساختگی باهم خیلی خوب جفت و جور شدند ، یکی همان فریادهای حسین آمدم ، حسین آمدم ! در هنگام دستگیری ، داستان جعلی حسین محمدی که گفتم بعد از علیرضا بهشتی رابط من شد و پیدا شدن پاکت عکس رادیوگرافی که رویش نام حسین محمدی نوشته شده بود ، لذا از این به بعد باید حواسم را جمع می شد و با جا افتادن نقش و مسئولیت خیالی حسین محمدی ، صحنه ها را خوب بازسازی می کردم . یک دفعه شروع کردم به دادن فحش به خواهر مادر حسین محمدی که فلان فلان شده مرا گول زده است ، همه اش برای اوست ، کتک ها ، شلاق ها ، باتوم زند ها مرا از این ادعای خیالی عقب ننشاند ، تمام وقایع و مسائل(بمب های ساخته شده ) را به گردن حسین محمدی و حسین جعفری انداختم ، در اعترافات هر جا که من بودم محمدی هم حضور داشت و کاسه کوزه ها بر سر او می شکست .

خیلی سعی می کردند که از این آدم فرضی آدرس و نشانی بگیرند ، می گفتم از آن روز که آن گونی ها را امانت آورد و رفت دیگر خبری و سراغی از او ندارم ، من نمی دانم کجاست ، او مسئول بالا دست من بود و نمی توانستم درباره او و این که کجا می رود یا با چه کسانی در ارتباط است و چه کار می کند اطلاعاتی داشته باشم .

می پرسیدند : مشخصاتش چیست ؟ قبل از این کشف هم پرسیده بودند و من بدون تغییر در گفتارم می گفتم : لهجه اصفهانی داشت ، دانشجو بود ، شکمش یک مقدار جلو بود ، چشم و ابروی مشکی و درشتی داشت ... در حالی که چنین مشخصاتی وجود نداشت.

بازجویان هم مشخصات را می نوشتند و می رفتند به دانشگاه ها و پادگان ها و جاهای مختلف به دنبال این آدم افسانه ای می گشتند ، اما دست خالی باز می گشتند ، نسبت به این شخص اصلاً عقده ای شده بودند و عقده آن را هم بر سر من خالی می کردند و مرا به باد کتک می گرفتند .........................



به نقل از فرهنگ نیوز
به نقل از ...


 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گرداب شیطان

گرداب شیطان





اگر " لاشرقیه و لاغربیه" از لوازم ذاتی اسلام و حکومت منتسب به آن است؛ یعنی که با تخطی از این اصل در واقع انقلاب از ماهیت اسلامی خویش دور می شود.


در جهان امروز، این نخستین بار است که انقلابی بر مبنای این اصلِ " نه شرقی و نه غربی" واقع می شود و

در تاریخ ظهور تمدّن غرب، در این چند قرن، نه می توان تمدنی را سراغ کرد که توانسته باشد در برابر هجوم تمدن غربی تاب بیاورد و

نه انقلابی که بعد از پیروزی، برای تأسیس نظام حکومتی، بر قدرتهای استکباری اتّکا نیافته باشد.


چه بسا بوده اند انقلابهایی که در طول مبارزه بر تفکّری نسبتاً مستقل از غرب و شرق مبتنی بوده اند،

امّا بعد از تأسیس نظام، چون مورچه ای که در گرداب های شنیِ مورچه خوارها بلغزد، اسیر یکی از قدرتهای شیطانی جهان گشته اند!
.
.
.
هیچ تفکّری جز اسلام ناب محمّدی نمی تواند به معنای کامل لفظ، مستقل و غیر وابسته باشد و مصداق " لاشرقیه و لاغربیه".


سیّد مرتضی آوینی | آغازی بر یک پایان
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ما می آییم

ما می آییم

بسم اله الرحمن الرحیم
...وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ


وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً
إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ(توبه/120)

و هیچ گامی که موجب خشم کافران می شود برنمی دارند
و ضربه ای از دشمن نمی خورند ، مگر اینکه به خاطر آن ،
عمل صالحی برای آنها نوشته می شود زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند!





گام های استوار ما به خشم می آورد دشمن را
گام های من و تو را فرشته ها می شمارند
می دانم که می آیی، منتظرت هستم

................
 

Similar threads

بالا