| ویژه نامه آزادی خرمشهر | سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد

EECi

مدیر بازنشسته
دوستان خوبم ازادی خرمشهر کار خیلی بزرگی بود... تصور کنید ، ارتشی که نظم نداشت ، اوضاع داخلی نا ارام کشور و....
چند تا نیروی پلیس با کمک تعدادی جوون با غیرت جلوی بعثیا واستادن ... تا اخرین لحظه مقاومت کردن...
بعد از از دست رفتن این شهر ، نیرو های جدید ، باز هم با همان نیروی شهادت طلبی این شهر رو پس گرفتن... کار بزرگی بوده...

جوون های این خاک غوغا کردن... با خونشون
بقول یکی از دوستان، عراقی ها از این نیروی ایمان بچه های ایران به وحشت افتادن... اگر این جانفشانی ها و جان بر کف گرفتن ها نبود ، شاید الان غرب ایران ....

شهدا شرمنده ایم
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از دهه ی من به دهه ی بدون من!!!دهه ی بدون من به گوشی؟؟!!!

از دهه ی من به دهه ی بدون من!!!دهه ی بدون من به گوشی؟؟!!!

-دهه ی من نه موشک دیده،نه خمپاره،نه مین...دهه ی من حتی صدای اینها را هم نشنیده چه برسد به دیدن!!!
-دهه ی من حتی صدای آژیر قرمز را هم نشنیده...
-دهه ی من طی 575 روز اسارت شهر خون بد به دلش راه نداده!!
-دهه ی من آرامش دیده و آسایش و صدای نای ونوای ترانه های صدا و سیمایی!!
-دهه ی من نهایت نگرانیش نگرانی شبهای امتحان بوده...ندیده اضطراب شبهای عملیات را!
-دهه ی من دهه ی با سرویس مدرسه رفتنها بوده نه در راه مدرسه زیر شنی تانک له شدن ها!!
-دهه ی من دهه ی لیس زدن آبنبات چوبی در خیابان بوده نه دهه ی چشیدن شوری اشک هنگام جا گذاشتن خانه و کاشانه!!
-دهه ی من دهه ی آمدن تابوتهای سبک پیچیده در پرچم های سه رنگ بوده نه دهه ی فرستادن دلاوران رشید چفیه به دوش انداخته!!
.
.
.
و...دهه ی من از تمام خونهای ریخته شده برای آزادسازی خونین شهر حتی یک قطره هم سهیم نبوده!!
دهه ی من محمد جهان آرا نداشته و ندیده و از تمام الله اکبرهای شبهای عملیات و همه ی فریاد و ناله های مدافعان شهر خون فقط نوای حماسی "ممد نبودی ببینی.."را شنیده!!

دهه ی من از تمام در و دیوار ویران و گنبد سوراخ سوراخ شده ی مسجد جامع فقط تصویر خبرنگار عینکی در کنار مسجد را دیده که هرسال- 3 خرداد میکروفون به دست اعلام میکند«خونین شهر، شهر خون، آزاد شد»

دهه ی من در جماران برای امام دست تکان نداده...به پایش اشک نریخته...اما یادش هست که "خرمشهر را خدا آزاد کرد"

دهه ی من وظیفه ی خون دادن نداشته اما وظیفه ی تبریک به ساحت مقدس شهدا را...چرا...

پس یک تبریک جانانه از من و همه ی هم دهه ای های من و همه ی دهه های بعد از من به شهدایی که رفتند تاهمه ی دهه ها دهه ی من باشد،نه دهه ی
دشمن!!!





 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
*-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *

*-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *


*-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *




«فتح ارزشها فتح خاك نيست ، فتح ارزشهاي اسلامي است.

خرمشهر شهر لاله‌هاي خونين است.

خرمشهر را خدا آزاد كرد.»



از بيانات رهبر کبير انقلاب اسلامي، امام خميني (قدس سره)
















*-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه سوم خردادی سالروز آزاد سازی خرمشهر ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *
آزادی خرمشهر نقطه عطف پیروزی
سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد
سوم خرداد; به یاد شهدای خرمشهر
سخنان امام پس از فتح خرمشهر
این تابلو را چه كسی در ورودی شهر نصب كرد؟!
شهید بهروز مرادی #741
« قطره‌ای از خون جهان‌آرا با دریاها خون آرش‌ کمان‌گیر و امثال آن قابل مقایسه نیست؛!!»
جمله "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار شهید احمد کاظمی گفت!!
«فهمیده ای» دیگر که خرمشهر مدیون اوست ولی گمنام ماند...
خاطرات يك خلبان از روزهاي فتح خرمشهر
از مدافع 13 ساله خرمشهر چه می دانید
جنگ بعد از فتح خرمشهر جنگ دیگریست!
خرمشهر 26 سال پس از جنگ
خاطرات آخرین شب در خرمشهر(نگاهی به کتاب خاطرات سرهنگ
عراقی کامل جابر)


زخمهای عمیق جنگ در جای جای خرمشهر دیده می شود
خرمشهر ؛ سند بی غیرتی مسؤولانی که کار نکردند
خرم شهر ازاديت مبارك و جاودان باد
شهید محمد جهان‌آرا به روایت حضرت آيت‌الله خامنه‌ای حفظه الله
خرم شهر ازاد شد
به كسي نميگم كه خدا....
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه يافت؟!
شنوندگان عزيز توجه فرماييد ، خونين شهر آزاد شد
رمان "دا"



لطفا اطلاع رسانی

سپاسگزارم
:gol:
 
آخرین ویرایش:

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
زهرا رهنورد
6/3/61 کیهان

***
خرمشهر، پرچم سرخی در اهتزاز
بر صخره بلند سرنوشت مظلومان
خرمشهر دشنه ای ز جنس خاک
خاکی زجنس نور
نوری چکیده اسلام
خرمشهر دشنه ای است به قلب استکبار
خرمشهر شعله ز آتش عشق الهی است
که در صحاری شبهای بی نشان
خرمشهر، شاخه ای از یاس بنفش است کز پشت دیوار غیب
بر سرزمین خاک شاخه نشانده است
خرمشهر، قادری صبور و مغموم است
کز دامنش هزاران شهید به عروج رفته اند
خرمشهر کلیدی از مفاتیح غیب است که دست مهربان خدا
برای فتح بیت المقدس
از آسمان نازل نموده است
و در محراب مبارکش خیل قبیله شیطان، دشمن اشغال گر ترسو بر خاک فتاده است
و بر کاسه چشمانش، کلاغان پیر، خون می نوشتند
و بربالین نعش بویناکش
آمریکا و ابر جنایتکاران غرب و شرق
با چشمان وحشت زده به سوگ نشستند
و خرمشهر خاکی ویران میان ابر خون
نینوایی در کرانه کرخه و کارون
قتلگاهی که هزاران آفتاب را به درون مکیده است


* * *
اینک آزاد است، آزاد
هجرت قلب مهر من رها ز دسیسه شیطان
آزاد است به همت مردان
اینک برادر
دندان بر جگر بنه
و کاسه سر را به خدا بسپار
حتی اگر کوهها از جای خود جنبیدند تو سنگر رها مکن
و خرمشهر، پرچم سرخ به اهتزاز
در دستان مومنت، محکم نگاه دار
که شهنشاهان نیل و خلیج استعمار
درپنهانگاه لبه های شیطانی
به کمین نشسته اند

* * *
در هویزه ویران بود کز پشت پرده اشک دیدم
قافله ای هزاران ساله، غرق درسلاح آهن و ایمان می آید
و پیشاهنگ قافله، انگشت اشارت خود را، نشانه رفته است
به تلی از خاک ویران میان ابر خون
پیشاهنگ قافله روح الهی داشت
پیشاهنگ قافله هزار بادیه پیموده بود به بال شوق
* * *


ای راهیان قافله
ای برادر
می دانم برای فتح خرمشهر
با کوله باری از فشنگ و مسلسل
و بادی که درسحرعشق به ترتیل آیه آیه قرآن نشسته است
در میان کرخه و کارون خون سفر گرفتی
از خاک تا خدا و ز ماده تا غیب
برای فتح خرمشهر
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
روایت صادق آهنگران از آزادی خرمشهر

روایت صادق آهنگران از آزادی خرمشهر


روایت صادق آهنگران از آزادی خرمشهر







وقتی قصد ترک شهر را داشتم، یک اسیر عراقی تحویلم دادند و قرار شد، او را همراه «علی شریف‌نیا» به عقب ببریم. بی‌چاره اسیر، ظاهرا شنیده بود که ما نیت آزادی قدس را داریم، با ترس و لرز ما نگاه می‌کرد و دائم می‌گفت: «انشا‌الله بالقدس، انشاالله بالقدس».

سوم خرداد سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر در سال 61 است. صادق آهنگران که اخیرا کتاب خاطرات وی توسط نشر یازهرا منتشر شده است به بیان خاطرات خود از سقوط و آزادی خرمشهر پرداخته است.

خاطرات وی از «کتاب آهنگران» از صفحه 128 تا 132 نقل شده که در ذیل می آید:

«وقتی شنیدم درگیری در خرمشهر شدید شده و دشمن بخش اعظمی از خرمشهر را اشغال کرده، خودم را به این شهر رساندم. نزدیکی های خرمشهر {شهید} سعید درفشان را کنار جاده دیدم، که آر پی جی روی دوشش بود و بر می گشت. از او پرسیدم: «چه خبر، شهر تو چه وضعیه؟» گفت: «خرمشهر رو دارن می گیرن.»

گفتم: «بچه ها کجا هستن؟» گفت: «بچه ها زیر پل دارن مقاومت می کنن و من باید واسه انجام کاری برگردم عقب».

وارد خرمشهر که شدم، درگیری ها در اوج خودش بود و دود و آتش در هر گوشه ای از شهر دیده می شد، نخل ها در حال سوختن بودند و صدای رگبار گلوله ها لحظه ای قطع نمی شد. می خواستم هر طور شده خودم را زیر پل برسانم و برای این کار، مجبور بودم مسیر زیادی را زیر آتش دشمن حرکت کنم.

دولادولا جلو می رفتم که چشمم به یک لودر در حال خاکریز زدن افتاد. اول فکر کردم عراقی است، اما صدای آوازی توجه ام را جلب کرد. صدا از داخل اتاقک لودر می آمد. راننده لودر با صدای خیلی بلند و بدون توجه به آتش دشمن، آواز می خواند و برای رزمندگان خاکریز می زد. جالب این که وقتی اطراف او را با گلوله های مختلف می زدند، همان طور بشاش و ریتمیک می خواند: «بزن بزن که داری خوب می زنی» از روحیه ای که او داشت، متعجب مانده بودم که چطور در این معرکه آتش و خون، این اندازه با انرژی مشغول کار است و خم به ابرو نمی آورد و حتی منتظر است تا او را بزنند و شهید شود. برای سلامتی اش دعا کردم و به راه خود ادامه دادم.

هنوز به پل نرسیده بودم که دوباره صدای فریادی نظرم را جلب کرد. چشم چرخاندم دیدم، یک سرهنگ ارتشی با داد و فریاد به نیروهای کمی که آنجا بودند دستوراتی می داد. مکرر می گفت: «هیچ کس حق عقب نشینی نداره، عراقی ها دارن میان جلو، حرکت کنید تا جلوشونو بگیریم.» او با تمام وجود فریاد می زد و با شجاعت، نیروهای تحت امرش را به پیش روی فرا می خواند. از آنها هم جدا شدم و دوباره به سمت زیر پل راه افتادم.

به پل که رسیدم، بچه ها هنوز مقاومت می کردند، اما همه نگران اشغال شهر بودند. مقاومت ادامه داشت، تا اینکه کم کم دشمن بر آن منطقه نیز مسلط شد و مجبور شدیم برگردیم عقب. در حین عقب نشینی، یکی از رزمندگان را دیدیم که زخمی کنار نرده های رودخانه ی اروند افتاده بود و از درد به خود می پیچد. صدایی که از برخورد گلوله ها با نرده های اطراف او ایجاد می شد، هم مستقیم روی اعصاب بود و هم وحشتناک.

باید می رفتیم و او را از تیررس دشمن نجات می دادیم. بچه ها داشتند نقشه می کشیدند چطور او را نجات دهند که ناگهان دیدیم سه زن، که چادر به سر داشتند، با سرعت به طرف آن مجروح دویدند و با وجود رگبار گلوله های دشمن، موفق شدند او را عقب بکشند. شجاعت آنها ما را متحیر کرد. آن روزها این خواهرها برای پرستاری از مجروحین به خرمشهر آمده بودند. بعدها یکی از آن سه خانم، به ازدواج برادر خانمم درآمد که هم اکنون در یکی از بیمارستان های تهران مشغول کار است.

آن روزها در خرمشهر صحنه های فراوانی از این دست به چشم می خورد و فداکاری و ایثار و حمیت تمامی کسانی که در شهر بودند، بی نظیر بود، اما به هر ترتیب، شهر سقوط کرد و دشمن موفق شد خرمشهر را به اشغال خود درآورد.ما تا مدت ها از سقوط خرمشهر متأثر بودیم و من در فراق خرمشهر نوحه های زیادی خواندم و در بیشتر نوحه ها، اسم مسجد جامع را که نماد و سمبل تمام بچه های خرمشهر، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بود، می اوردم.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


خرمشهر آزاد شد

شب آغاز عملیات بیت المقدس، چند نوحه خواندم که دو تای آنها چندین بار از صدا و سیما پخش شد و حتی اولی، آرم اخبار شده بود. آن دو نوحه اینها بودند:

سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان

رو به خدا می رویم، رو به خدا می رویم

بهر ولای عشق او، بهر ولای عشق او

به کربلا می رویم، به کربلا می رویم

و دیگری:
کرببلا ای حرم و تربت خون بار حسین

این همه لشکر آمده، عازم دیدار حسین
عملیات شروع شد و بحمد الله رزمندگان توانستند بعد از حدود هجده ماه، خرمشهر را از چنگال متجاوزان بعثی آزاد کنند.

زمانی که خرمشهر آزادشد، من به همراه یکی از دوستانم به نام «سید محمد امام» از اولین نفراتی بودیم که وارد شهر شدیم، وقتی خواستیم از دژبانی که سر جاده بود، رد شویم، به ما گفتند:«هنوز کسی داخل شهر نرفته و شهر به طور کامل پاک سازی نشده» که ما توجهی نکردیم و با موتوری که داشتیم وارد شهر شدیم.

وارد شهر که شدیم، بیشترین چیزی که توجه مان را جلب کرد، اسرای عراقی یی بودند که لباس های شان را از تن درآورده و به طرف رزمندگان ما می دویدند و فریاد «الموت لصدام» سر می دادند.

من و سید محمد، یک راست رفتیم مسجد جامع وارد مسجد که شدیم. چند نفر از بچه های خرمشهر را دیدیم که قبل از ما آمده بودند. آنها صورت های خود را به دیوار مسجد می مالیدند و بر در و دیوار مسجد بوسه می زدند و اشک شوق از چشمان شان سرازیر بود. از فرط خوشحالی نمی دانستند چه کنند. گاهی به سجده می رفتند و خدا را شکر می کردند، گاهی همدیگر را بغل می کردند، گاهی هم با در و دیوار مسجد حرف می زدند و در فراق دوستان و یاران شان اشک می ریختند، در تمام این مدت، اشک شوق آنها قطع نمی شد.

وارد شبستان مسجد شدیم. دشمن بعثی بخشی از مسجد را تخریب کرده بود. دو رکعت نماز شکر در آنجا خواندیم و از مسجد خارج شدیم.

دیگر رزمندگان تقریبا وارد شهر شده بودند و تنها کاری که انجام می شد، تعقیب و گریز عراقی ها بود. با چشم خود می دیدیم که بسیجی های بعضا کم سن و سال، دنبال عراقی هایی می کنند که از نظر هیکل ظاهری دو برابر آنها بودند، عده ای را اسیر می کردند، عده ای هم از ترس خودشان را به داخل اروند می انداختند، که یا آب آنها را می برد و یا هدف گلوله ی رزمندگان قرار می گرفتند.

آن روز وقتی قصد ترک شهر را داشتم، یک اسیر عراقی تحویلم دادند و قرار شد، او را همراه «علی شریف نیا» به عقب ببریم. بی چاره اسیر، ظاهرا شنیده بود که ما نیت آزادی قدس را داریم، با ترس و لرز ما نگاه می کرد و دائم می گفت: «انشا الله بالقدس، انشاالله بالقدس»

همان قدر که از اشغال خرمشهر متأثر و محزون شدیم، از آزادی خرمشهر خوشحال و مسرور بودیم و چه بسا بیشتر، واقعا در عرش سیر می کردیم؛ البته وقتی خرمشهر را از دست دادیم، بچه ها با کم ترین امکانات بیشترین مقاومت و از جان گذشتگی را از خود نشان دادند و اگر امکانات و تجهیزات لازم در اختیارشان قرار می گرفت، شاید خرمشهر هرگز سقوط نمی کرد، اما آن روز عراق با بیشترین امکانات زرهی و مهماتی، که پس از آزادی خرمشهر تا چند سال بعد هم مورد استفاده ی ما قرار گرفت، شکست خورد تو با خفت خرمشهر را پس داد، که این خود نمونه ی بارز دیگری از پیروزی حق و ایمان در برابر باطل و کفر بود.

پس از فتح خرمشهر، آقای معلمی شعری سرود که من آن را به عنوان نوحه ی فتح خرمشهر خواندم:
تو خرمشهر خونین کربلای ملک ایمانی

به رزمت آفرین، به پیکارت درود.

به روایت........
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
ضمن عرض سلام و تبریک ولادت امام علی (ع‏)‏ و سالروز ازاد سازی خرمشهر و تشکر از تاپیک زیباتون:gol:

در ادامه خاطره یکی از دوستان و همکارن پدرم از ازادسازی خرمشهر را در این تاپیک نقل می کنم

سوم خرداد سال ۶۱ به اتفاق یکی از همکاران در یک دسته ۲ فروندی ماموریت بمباران خطوط دشمن را داشتیم.

بعد از اتمام ماموریت وقتی به پایگاه ( شهید وحدتی ) برگشتیم و روی باند نشسیم و جنگنده ها رو به اشیانه هدایت می کردیم می دیدم که تمام ماشین ها چراغ و برف پاک کن ها رو روشن کردند فکر کردم شاید روز ایمنی برای پایگاه باشه خلاصه وقتی هواپیما را پارک کردم و از پلکان پایین امدم خود را در اغوش دوستان و همکاران دیدم که صورتم را غرق در بوسه می کردند
پرسیدم: چی شده‏?‏
گفتند: مگه نمیدونی‏?‏

خرمشهر ازاد شد:gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

فتح خرمشهر تحقق وعده الهي بود / زنده ياد سردار سرلشكر شهيد احمد سوداگر


از نظر وسعت، مقدار آزادسازي زمين در عمليات فتح‌المبين بيشتر بود ولي عمليات بيت‌المقدس چند ويژگي خاص داشت: يكي از موضوع‌هايي كه عراقي‌ها بر سر آن حرف داشتند، خرمشهر و آبادان بود. مي‌گفتند اين دو شهر مال ماست و حتي نامشان را عوض كردند و محمره و عبادان گذاشتند. خرمشهر آخرين برگ برنده در اختيار رژيم عراق بود. عراق روي خرمشهر خيلي تبليغ كرده بود، به گونه‌اي كه مي‌توان گفت، براي آن‌ها پايان جنگ فتح خرمشهر بود. اين را در اذهان سياسي نظامي جا انداخته بودند و مي‌گفتند، اگر ايران خرمشهر را بگيرد، كليد بصره را تحويل مي‌دهيم.

سيستم‌هاي دفاعي پيچيده‌اي هم كنار رودخانه كارون درست كرده بود و از اين طرف هم ضد هلي برد آورده بودند. دور خرمشهر به اندازه‌اي مستحكم شده بود كه بعيد به نظر مي‌رسيد، نيرويي وارد خرمشهر شود.
از نظر تاكتيكي براي نيروهاي ما رودخانه كارون يك رودخانه غير قابل عبور بود.

گذر از رودخانه با عرض ۲۷۰ تا ۴۰۰ متر سخت بود. حتي عراقي‌ها در هجومشان بنا بود كه براي عبور از رودخانه از پل خرمشهر بگذرند، ولي ديدند امكان عبور از پل خرمشهر ندارند. پل را منفجر كردند و با فرصت كافي موانع گذاشتند.
عبور از رودخانه براي ما كار جديدي بود. در اين عمليات از ارتش لشكر ۲۱ حمزه لشكر ۹۲ زرهي اهواز لشكر ۱۶ قزوين و لشكر۷۷ خراسان و از سپاه نزديك به ۲۵ تيپ حضور داشتند.

نخستين ويژگي عمليات قطعا وعده الهي بود دومين ويژگي عبور از رودخانه بود كه نخستين مشكل به شمار مي‌رفت و ما را از حركت از رودخانه به سمت خرمشهر بازداشت و به سمت انرژي اتمي و‌ام السواد كه امكان بيشتري داشت و از نظر دفاعي ضعيف‌تر بود، هدايت كرد.

سومين ويژگي اين بود كه
در عمليات حركت دوران وسيعي صورت گرفت. در قوانين كلاسيك مي‌خوانيم حركت دوراني در حد يك تيپ و يك لشكر ممكن است، ولي حركت دوراني در حد دو قرارگاه نداريم.

در سمت شرق خرمشهر موانع زيادي بود. در سمت جنوب رودخانه اروند و در شمال هم موانع بي‌حد بود، به ويژه موانع ضد هلي برد. تنها جايي كه باز بود به سسمت غربي خرمشهر بود. ما تا عمق منطقه تحت تصرف دشمن رفته و از سمت غرب وارد خرمشهر شديم؛ يعني از پشت عراقي‌ها و از سمت بصره آمديم. اين چيزي بود كه براي عراقي‌ها پذيرفته نبود.

از جمله مواردي كه در عمليات بيت‌المقدس
نقش محوري و اعتقادي رزمندگان را نشان مي‌داد، حركت بچه‌ها به سمت مسجد جامع بود؛ يعني وقتي مسجد جامع تصرف شد و رزمندگان مستقر شدند، مثل اين بود كه شهر را دوباره گرفتند.

در مسجد هياهوي عجيبي شد. هر كسي براي خودش شادي وشكرگزاري مي‌كرد. بچه‌ها زمين مسجد را مي‌بوسيدند. ديوارهاي مسجد را زيارت مي‌كردند و نماز مي‌خواندند. پيرامون مسجد بچه‌هاي بسيج دسته دسته حلقه زده بودند؛ مثل اينكه اصلا براي آزادسازي خرمشهر نيامده‌اند، بلكه براي آزادسازي مسجد جامع آمده‌اند حتي جزيره مينو را فراموش كرديم كه جزيره بخشي از خرمشهر است و بايد آزاد شود.

جزيره مينو نهري داشت كه بايد آزاد مي‌شد. اين فراموش شده بود. همه دور مسجد جامع حلقه زده بودند و زيارت مي‌كردند و خاك آن را مي‌بوسيدند. به اندازه‌اي اين شادي زياد بود كه انگار عمليات بيت‌المقدس، تنها براي آزاد سازي مسجد جامع بود. جاهاي ديگر مثل بانك سينما يا فرمانداري هم بودند، ولي كسي به آن طرف نمي‌رفت و مركز ثقل شهر مسجد جامع بود كه نيرو‌ها با اعتقاد و اخلاص دور آن حلقه زده بودند. سرود مي‌خواندند و به نشانه خوشحالي نيز تير هوايي مي‌زدند.

برگرفته از كتاب جاده‌هاي سربي، خاطرات سردار سرلشكر شهيد احمد سوداگر
مصاحبه و بازنويسي محمد مهدي بهداروند
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
دستاوردهاى چهارگانه فتح خرمشهر

دريابان على شمخانى در مقاله اى با عنوان «حماسه فتح خرمشهر هويت ملت ايران» به تحليل عمليات بيت المقدس كه در بيستم ارديبهشت آغاز شد و پس از دو هفته در روز سوم خرداد ۶۱ منجربه آزادسازى خرمشهر گرديد، پرداخته است.
عضو شوراى سياست گذارى راهبردى تاكيد كرده است كه اين حادثه بزرگ تاريخى را مى توان از چند بعد بررسى كرد تا اهميت آن آشكارتر شود. شمخانى با بيان اين كه عمليات بيت المقدس پيامدها و تحولات بسيار مهمى را به دنبال داشت، اهم پيامدها و تحولات را به اين شرح عنوان كرده است:


۱- ظهور قدرت دفاعى ايران:
پيروزى نظامى ايران در عمليات بيت المقدس پس از ناكامى و شكست در دو مرحله كه مرحله اول آن بازدارندگى در برابر تجاوز دشمن و مرحله دوم، جلوگيرى از اشغال ۱۵ هزار كيلومتر از خاك ايران بود را مى توان به عنوان ظهور قدرت دفاعى ايران مورد توجه قرار داد. ماهيت پيروزى از نظر جغرافيا و ميدان درگيرى، زمان، روش دستيابى به آن (تاكتيك عمليات)، فرماندهى و كنترل و نيروهاى شركت كننده و همچنين بسيارى از موضوعات ديگر، هر كدام مقوله جداگانه اى است كه در صورت بررسى و كالبد شكافى هر يك مى تواند رخداد عظيم تاريخى را با شكلى در خور شأن آن جلوه گر سازد؛ به نحوى كه شايسته عمليات بزرگى باشد كه امام (ره) در ثمره آن فرمود: «خدا خرمشهر را آزاد كرد.»

۲- ثبات داخلى، بازدارندگى خارجى:
اقدامات مسلحانه منافقين و فرار بنى صدر منجر به ايجاد چالش هاى امنيتى و ارايه تصويرى ناامن و بى ثبات در داخل جمهورى اسلامى ايران گرديد و كشور را در مقابل مداخله خارجى آسيب پذير كرده بود. فتح خرمشهر توانست پايدارى سياسى و تامين ثبات سياسى در برابر چالش هاى امنيتى و مداخله خارجى را به ارمغان آورد. البته اين امر بيانگر نقش پراهميت مردم، مديريت دفاعى- امنيتى و سياسى كشور و نقش برجسته حضرت امام (ره) كه اين سه مقوله نيز هر كدام نيازمند پرداخت مستقلى است.

۳- ظهور ايران به عنوان يك قدرت منطقه اى:
از پيامدهاى فتح خرمشهر تاثير فوق العاده مهم سياسى نظامى آن بر روند تحولات سياسى نظامى منطقه است. اين امر كه منجر به تغيير برخى از معادلات منطقه اى شد، بيانگر ظهور قدرت جديد ايران به عنوان قدرتى تاثيرگذار بود. اين موضوع در صورت موشكافى مى تواند ابعاد منطقه اى فتح خرمشهر را بيشتر آشكار سازد.

۴- اثبات يك سبك موفق از جلوه ايمان در كشاكش سهمگين ترين ميدان:
الگوى تفكر و رفتار رزمندگان، شهدا و ايثارگران به عنوان يك فرهنگ ارزشى- حماسى بيانگر نقش بى بديل، ايمان، روحيه فداكارى و خلاقيت و ابتكار عمل در كسب پيروزى ها به ويژه فتح خرمشهر است كه براى هميشه در طول تاريخ مى تواند الهام بخش باشد.
مجموع اين تحولات چهارگانه نشان مى دهد كه خرمشهر يك حادثه تاريخى و تاريخ ساز است. يك الگوى كامل انديشه و عمل نظامى و مديريت كلان دفاعى- امنيتى و استراتژيك در كشور است.ملتى كه حماسه مقاومت و آزادسازى خرمشهر را دارد ثابت كرده است كه ديگر مجالى براى تجاوز باقى نخواهد گذشت و اين ملت با قدرت از امنيت ملى و استقلال خود دفاع خواهد كرد.هويت ملت ايران برآمده از حماسه فتح خرمشهر است كه الهام بخش تفكر و رفتار آن ها در صحنه هاى سياسى، اجتماعى، نظامى و امنيتى و در برابر مداخله و تجاوز بيگانگان خواهد بود.آن روز بزرگ را ارج نهيم، بر شهدايش درود بفرستيم و از آموزه ها و عبرت هاى بى شمار آن درس آموزى نماييم و تاريخ اين حماسه پرفروغ را براى هر ايرانى و ايران اسلامى همچنان زنده نگهداريم.


ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان
سایت ساجد
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

خبر فتح خرمشهر چگونه به آیت‌الله خامنه‌ای رسید؟ +صوت




شهید صیاد شیرازی، یکی از کارگردانان اصلی حماسه فتح خرمشهر بود. خود او بعد از ظهر یا مقارن ظهر بود که با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - حماسه فتح خرمشهر یکی از بزگترین حماسه‌های دوران جنگ بود. این حادثه آنقدر عظیم بود که تاریخ جنگ را می‌توان به قبل از فتح خرمشهر و بعد از آن تقسیم کرد. بعد از این فتح عظیم ایران نشان داد که می‌تواند بزرگترین عملیات‌های جنگی را مدیریت کند و در مقابل تمامی دنیای کفر بایستد. مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور بودند یکی از فعال‌ترین مسؤولان حاضر در جنگ بودند و از نزدیک در جریان حوادث و عملیات‌های مختلف قرار می‌گرفتند. خبر فتح خرمشهر را ایشان از شهید علی صیاد شیرازی شنیدید. بهتر است کیفیت خبر شنیدن این واقعه بزرگ را از زبان خود ایشان بشنویم.



دانلود




 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بياد سوم خرداد سالروز حماسه هميشه تاريخ ايران ...

آزادي خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه مي‌تپيد و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود.
مسجد جامع خرمشهر، مادري بود كه فرزندان خويش را زير بال و پر گرفته بود و در بي‌پناهي پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نيز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان در‌آمد و مدافعان ناگزير شدند كه به آن سوي شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهايي بود كه جز در پازپس‌گيري شهر برآورده نمي‌شد.
مسجد جامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونين‌شهر شده بود.
خرمشهر خونين ‌شهر شده بود تا طلعت حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم‌آوران و بسيجيان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر اين آفاق مي‌توان نگريست؟ آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيكرهاشان زير شني تانكهاي شيطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پيوست.
اما… راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمي‌يابند.
گردش خون در رگهاي زندگي شيرين است اما ريختن آن در پاي محبوب، شيرين‌تر است؛ و نگو شيرين‌تر، بگو بسيار بسيار شيرين‌تر است.
راز خون در آنجاست كه همه حيات به خون وابسته است. اگر خون يعني همه حيات… و از ترك اين وابستگي دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين از آن كسي است كه دست به دشوارترين عمل بزند.

راز خون در آنجاست كه محبوب خود را به كسي مي‌بخشد كه اين راز را دريابد. آن كس كه لذت اين سوختن را چشيد در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگي هيچ نمي‌يابد.
آنان را كه از مرگ مي‌ترسند از كربلا مي‌رانند.

مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب كرده‌اند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بياموزد.
آنان را كه از مرگ مي‌ترسند از كربلا مي‌رانند.
وقتي كه كار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معناي شهادت گرفت، هنگام آن بود كه شبي عاشورايي برپا شود و كربلائيان پاي در آزموني دشوار بگذارند…


كربلا مستقر عشاق است و شهيد سيد محمد علي جهان‌آرا چنين كرد تا جز شايستگان كسي در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانند؛ حكمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي‌انتهاي نور نور كه پرتوي از آن همه كهكشانهاي آسمان دوم را روشني بخشيده است.


www.irib.com :منبع
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آزادسازی خرمشهر به روایت فرمانده عراقی

آزادسازی خرمشهر به روایت فرمانده عراقی



امروز دهم اردیبهشت سالروز آغاز «عملیات الی بیت‌المقدس» است که در سال 1361 انجام شد.
به گزارش سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اطلاعاتی که از اسرای عراقی درباره جنگ تحمیلی به دست آمده به روشن شدن جریانات و حوادثی که در خلال این جنگ اتفاق افتاده کمک شایانی کرده است.ضمن اینکه بررسی عملیات‌های رزمندگان اسلام از زبان دشمن، خالی از لطف نخواهد بود. متن زیر بخشی از گزارش یکی از فرماندهان اسیر عراقی درباره عملیات الی بیت‌المقدس است.




  • آمادگی عراق

پس از «عملیات فتح‌المبین» در منطقه شوش و دزفول، عراق متحمل شکست نظامی بزرگی شد؛ بنابراین، به فکر حمله آینده و قریب‌الوقوع نیروهای اسلام در جنوب و منطقه اهواز و خرمشهر افتاد و اقدامات سریع و گسترده‌ای را برای تمرکز و بسیج نیرو و نیز تهیه طرح‌های پدافندی انجام داد تا حمله نیروهای اسلام را به شکست کشانده و انتقام عملیات فتح‌المبین را بگیرد. اطلاعات موجود نزد فرماندهی عراق و عکس‌های هوایی، فعالیت‌های شناسایی گروه‌های گشتی، بالگردها، استراق سمع و افسران اطلاعاتی‌ای که مأمور به شناسایی نیروهای ایران بودند، حاکی از آن بود که نیروهای اسلام قصد انجام عملیات عبور از رود کارون در منطقه پل «هالوب» و «منطقه کوت العبید» (طاهری) را دارند.



  • پیش‌بینی عراق از حمله نیروهای ایران

عراق طرح تک نیروهای اسلام را به شرح زیر پیش‌بینی کرده بود:

الف: تک و عبور از رود کارون با فلش اصلی در منطقه کوت‌العبید و پل هالوب و پیشروی به سمت جاده اهواز - خرمشهر و انهدام نیروی مستقر در غرب کارون.

ب: حمله با فلش فرعی به منطقه اهواز از محور پادگان حمید (منطقه لشکر 5)

ج: حمله با فلش فرعی دیگر در منطقه هویزه (منطقه لشکر 6)

د: بعد از کسب موفقیت در این عملیات، عبور از منطقه «کوت شیخ» به سمت خرمشهر.



  • طرح پدافندی عراق

فرماندهی نیروهای مسلح دستور تقویت نیروهای خرمشهر را صادر کرد و به دنبال این دستور یگان‌هایی از «سپاه 1 » در شمال و «سپاه 2» در منطقه میانی و نیز «سپاه 4 »‌به زیر امر «سپاه3 » که مسئولیت منطقه جنوبی را داشتند درآمدند. هم چنین، صدام شخصاً دستوراتی به این مضمون صادر کرد:« دفاع از خرمشهر همانند دفاع از بغداد و بصره بوده و خرمشهر تکیه‌گاه بصره به شمار می‌رود؛ بنابراین باید پیروزی در نبرد آینده را با هر قیمتی به دست آورد و نیروهای ایرانی را منهدم کرد ». هم چنین، فرماندهان به کلیه نیروها تاکید کردند که این آخرین نبرد است و باید در این عملیات مقاومت کنند تا جنگ پایان پذیرد.
گسترش نیروهای عراق
الف: «لشکر 11 پیاده» از شهر خرمشهر تا روستای «گصبه» واقع بر رود کارون (داخل) را پدافند می‌کرد.

ب:« لشکر 3 زرهی» به دلیل تحرکی که داشت در غرب جاده اهواز - خرمشهر و مقابل منطقه احتمالی عبور نیروهای اسلام مستقر و یگان‌های زرهی، مکانیزه و پیاده را زیر امر آن قرار داده بودند.

ج: «لشکر 5 مکانیزه» از منطقه اهواز در محل زیر آب برده شده طاهری و پادگان حمید و ساختمان‌های مسکونی پدافند کرد.

د: «لشکر 6 زرهی» در هویزه تا هور الهویزه پدافند می‌کرد و چند تیپ پیاده هم به آن مأمور و در خط پدافندی اول مستقر شد.

ه: «لشکر 9 زرهی» مستقر در «جفیر» به عنوان «احتیاط عمومی لشکر 5 مکانیزه» و «لشکر 6 زرهی» برای انهدام و مقابله با هرگونه رخنه در مواضع دو لشکر یاد شده تعیین شد.

و: «لشکر 10 زرهی» هم (منهای تیپ 17 زرهی) به اضافه «تیپ 24 مکانیزه احتیاط لشکر 3 زرهی» مستقر شد.

ز: «تیپ 23 پیاده لشکر 8 » با واحدهای پیاده مستقر در شلمچه به عنوان احتیاط خرمشهر زیر امر لشکر 11 قرار گرفت.

ح: «لشکر 7 پیاده» به عنوان احتیاط عمومی سپاه زیر امر سپاه سوم قرار گرفت.

ط: بعد از عبور نیروهای اسلام، تیپ 32 نیروی مخصوص زیر امر سپاه سوم قرار گرفت.

ی: «تیپ 10 زرهی» نیز زیر امر سپاه سوم قرار گرفت.
به تمامی یگان‌ها دستور داده شد برای جلوگیری از غافلگیری، هوشیاری و آمادگی خود را حفظ کنند.
نیروهایی که مأمور پاتک(ضدحمله) بودند بایستی در تمامی مناطق لشکرها به طور مداوم برای بهتر انجام دادن مأموریت محوله تمرین می‌کردند.



  • آغاز عملیات توسط نیروهای ایران

در نخستین لحظات روز 1361/2/10، نیروهای اسلام حمله‌ای که انتظار آن می‌رفت از سه محور به شرح زیر بر علیه سپاه سوم انجام دادند:
الف: نیروهای اسلام با تلاش اصلی از منطقه طاهری، با عبور از رود کارون، نیروهای تاخیری را پشت سر گذاشته و توانستند به جاده اهواز - خرمشهر برسند.

ب: حمله با تلاش پشتیبانی فرعی به جبهه « لشکر 5 مکانیزه» در منطقه اهواز که نیروهای اسلام توانستند مواضع جلویی این منطقه را منهدم کنند، ولی به دلیل مقاومت شدید نتوانستند به عمق مواضع رخنه کنند.

ج: حمله با تلاش فرعی به جبهه «لشکر 6 زرهی» در منطقه هویزه، که نیروهای اسلام در این منطقه نیز نتوانستند به عمق مواضع رخنه کنند و فقط توانستند نیروهای خط مقدم را عقب برانند.




  • تجزیه و تحلیل عراق از وضعیت جبهه‌ها و اتخاذ تصمیمات لازم

عراق وضعیت جبهه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تصمیمات نظامی سریعی اتخاذ می‌کند. بعد از پیشروی خوب و مؤثر نیروهای اسلام به سمت مرزهای بین‌المللی و راندن تمامی نیروهای عراقی و تمرکز اغلب نیروهای اسلام در سمت چپ جاده اهواز – خرمشهر، موارد زیر برای فرماندهی عراق نمایان شد.

الف: چنانچه نیروها به پیشروی خود از خاکریزهای مرزی ادامه دهند به «تنومه» در بصره و «نشوه» خواهند رسید و این به این معنی است که تمامی پل‌های شط العرب را به تصرف خود در آورده‌اند.

ب: به این ترتیب نیروهای اسلام با پیشروی در پشت «لشکر 5 مکانیزه، لشکر9 زرهی و لشکر6 زرهی» آنها را محاصره،نیروهایش را اسیر کرده و سرانجام سپاه سوم عراق را منهدم می‌کنند.

ج: نیروهای مستقر در خرمشهر نیز بدون درگیری به محاصره و اسارت درخواهند آمد.
بنابراین، فرماندهی عراق تصمیمات زیر را اتخاذ کرد:

الف: عقب کشیدن لشکر 6 زرهی از محور نشوه به عراق و تخلیه و انهدام شهر هویزه با مواد منفجره.

ب: عقب کشیدن لشکر 5 به شلمچه

ج: انتقال لشکر 9 به منطقه کتیبان

د: تمامی لشکرهای مزبور پس از انتقال به عقب برای مقابله با تعرض‌های احتمالی دشمن به پل‌های شط العرب آماده باشند.

ه: افزایش نیروها و اصلاح موضع پدافندی در منطقه خرمشهر به سمت نیروهای اسلام که البته لازم است یادآوری شود خرمشهر در برابر نیروهای اسلام به صورت نعل اسبی قرار داشت و تصمیم گرفته شده بود که تمامی نیروها شهر را تخلیه کرده و به مرزهای بین‌المللی انتقال یابند.

و: صدام شخصاً تصمیم گرفت نبرد در داخل خرمشهر به هر قیمتی که تمام شود انجام گیرد.



  • طرح دفاعی عراق از شهر خرمشهر پس از عبور نیروهای ایران

تنها هدف فرماندهی نیروهای مسلح عراق حفظ و نگهداری خرمشهر به هر قیمت ممکن بود. به طوری که در این مورد رهنمودهایی از شخص صدام صادر شد. وی هم چنین، معاون خود «عزت الدوری» و بعضی از اعضای فرماندهی کشوری را برای بررسی وضعیت و آگاهی از نظرات آنان درباره نبرد آینده خرمشهر به «سپاه سوم» اعزام کرد و به این موضوع به دلیل وجود نیروهای عراقی در داخل خرمشهر که امکان محاصره آنها وجود داشت اهمیت داده شد و بهترین روش مقابله با وضعیت موجود تشخیص داده شد و هیچ کس جرأت دادن پیشنهاد عقب کشیدن نیروها را نداشت.
فرماندهی عراق به رسته مهندسی دستور داده بود پل مهندسی از نوع «پی. ام. پی» بر روی اروندرود رود در فاصله دو کیلومتری شمال «جزیره ام الرصاص» بسازند. این پل که آمادگی‌های نصب آن از قبل انجام شده بود در اثنای «عملیات طاهری» نصب شد.




  • طرح دفاعی فرماندهی عراق از خرمشهر به شرح زیر است:

الف: لشکر 11 پیاده مسئولیت اداره عملیات را به عهده داشت.

ب: سرهنگ احمد زیدان فرمانده «تیپ 113 » مسئول هماهنگی واحدهای زیرامر لشکر در خرمشهر بود.

ج: «تیپ 33 » برای مقابله با رخنه‌های احتمالی در جبهه، احتیاط لشکر و در خرمشهر مستقر بود (این تیپ احتیاط محلی و مستقیم خرمشهر به شمار رفته و به محض صدور دستور لشکر وارد عمل می‌شد).

د: شهر به وسیله نیروهای اضافی تقویت شد.

ه: جبهه یگان‌ها به سمت رود کارون بود و سپس به سمت اهواز قرار داده شدند. اما بعضی از واحدها برای مقابله با عبور احتمالی (با تلاش فرعی) نیروهای اسلام در فاصله‌ای نزدیک رود کارون هم چنان باقی ماندند.

و: ذخیره کردن مهمات به مقدار زیاد

ز: تقویت واحدهای توپخانه

ح: مأمور کردن تیپ 23 پیاده به لشکر 11

ط: فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق لشکر 7 پیاده را برای بهره‌گیری در صورت نیاز زیر امر سپاه سوم قرار داد.

ی: «تیپ 32 نیرو مخصوص» نیز به سپاه سوم مأمور شد.



  • خلا صه طرح پدافندی عراق از خرمشهر

الف: مقاومت و پایداری در سنگر تا آخرین گلوله و نفر دنبال شود.

ب: به محض ایجاد رخنه در یکی از مواضع، تیپ 33 نیروی مخصوص موظف بود فوراً با آن مقابله کند. چنانچه رخنه گسترده بود و تیپ 33 نیروی مخصوص قادر به مقابله با آن نبود به ترتیب لشکر و سپاه نیروی احتیاط خود را وارد عمل می‌کردند.
طرح تک و باز پس گیری خرمشهر توسط نیروهای ایران در تاریخ 61/3/1

- خلاصه طرح تک نیروهای اسلام به شرح زیر است:

الف: رخنه و پیشروی به وسیله دو ستون در جبهه نیروهای عراقی در شمال «نهر عرایض» که ستون نخست: ستونی به سمت شط العرب و ستون دوم: ستونی به سمت نیروهای مستقر در نزدیک جاده اهواز - خرمشهر برای محاصره آنها بود.

ب: نگهداری منطقه متصرفی بعد از موفقیت رخنه با تکیه بر نهر عرایض به عنوان یک مانع اصلی و قوی تا از شکستن محاصره توسط نیروی مستقر در شهر جلوگیری به عمل آید.

ج: نیرویی به سمت راست نهر عرایض، برای تنگ کردن حلقه محاصره و وادار کردن آنان به تسلیم شدن، پیشروی کند.

د: نیرویی به غرب نهر عرایض برای پدافند به سمت شلمچه اعزام بشود تا از رسیدن نیروهای کمکی سپاه برای محاصره شهر جلوگیری به عمل آید.


  • تک نیروهای ایران در روز 61/3/1

الف: در ساعت 30 :13روز61/3/1، نیروهای اسلام تک(حمله) سریع و برق‌آسای خود را بر جبهه تیپ 22 و تیپ 422 انجام دادند و توانستند به آسانی خط را شکسته و به سرعت به جاده خرمشهر - بصره برسند. هم چنین، پیشتازان این نیروها به نزدیک «پل نو» و قرارگاه تیپ 33 که گردان 9 و گردان 10 را اعزام کرده بود، رسیدند و توانستند تمامی نیروهای تأخیری و تعویقی را منهدم کنند به طوری که قرارگاه تیپ 33 به عقب‌نشینی به سمت شط العرب وادار شد.

ب: لشکر 11 فوراً به تیپ‌ها برای اجرای طرح از پیش تعیین شده درباره دفاع از خرمشهر دستوراتی صادر کرد ولی بدون نتیجه ماند و نیروهای اسلام توانستند بخش عظیمی از تیپ‌های 22 و 422 را منهدم و پیشروی خود را به سمت اروندرود ادامه دهند.

ج: گزارش‌های واصله از تیپ‌ها دقیق و واضح نبود. تیپ 33 به گردان 9 دستور داد که گروه‌های گشتی را به عقب برگرداند اما این گروه‌ها از نقطه رهایی واقع در منطقه «گردان 1 تیپ 48 » حدود 10 تا 12 کیلومتر دور شدند که این امر به تیپ گزارش شد و تیپ فوراً به گردان 10 که در «پادگان دژ» به عنوان احتیاط گردان 9 مستقر بود برای مقابله با رخنه ایجاد شده در جبهه دستور حرکت داد. گردان 10 به سمت قرارگاه تیپ حرکت کرد ولی به علت تاریکی و آشنا نبودن فرمانده جدید آن که چند روزی بیش از انتصاب وی به این سمت نگذشته بود، نتوانست مأموریت خود را انجام دهد و در بامداد روز 61/3/2 در قسمت غرب ساختمان‌های مسکونی (پیش ساخته) در محاصره کامل قرار گرفت و مجبور شد خود را به نیروهای اسلام تسلیم کند اما گردان 9 توانست یک گروهان به علاوه یک دسته به پادگان دژ اعزام دارد تا منتظر بازگشت گروه‌های گشتی شوند و خود را برای مأموریت آینده آماده کند.

د: پس از بازگشت گروه‌های گشتی، گردان به سمت پادگان دژ حرکت کرد و با توجه به تماس بی‌سیمی خوبی که با قرارگاه برقرار بود، وضعیت به تیپ گزارش داده شد. همچنان وضعیت برای اغلب یگان‌ها به دلیل آشنا نبودن با محورهای پیشروی و اماکن متصرفی نیروهای اسلام نامشخص بود و این که آیا تردد از جاده خرمشهر به سمت پل نو توسط نیروهای خودی انجام می‌گیرد. در ساعت 05:30 روز 61/3/2، گردان 10 گزارش داد که در منطقه نزدیک مواضع توپخانه و ساختمان‌های مسکونی در میان نخلستان‌های پراکنده محاصره شده و بعد از تسلیم نیروها قادر به انجام کاری نیست. با تسلیم شدن گردان 10، مشخص شد که نیروهای اسلام بر جاده خرمشهر تا قرارگاه تیپ 33 کنترل دارند و پل نو و قرارگاه تیپ 33 نیز به دست این نیروها سقوط کرده و روشن شد که نیروهای اسلام به طور کامل بر نهر عرایض مسلط و حلقه محاصره را بر نیروهای عراق تثبیت کرده است. در این حین تماس با قرارگاه تیپ قطع شد تا پایان نبرد این وضع ادامه پیدا کرد و این مسئله به دلیل به اسارت درآمدن نیروهای گردان 10 بود که باعث تغییر فرکانس‌ها شد و علی رغم آن، تماس هم چنان قطع بود.

ه: ما از داخل پادگان دژ مشاهده کردیم که یگان‌های عراقی به سمت خرمشهر در حرکت بودند و دلیل آن را نمی‌دانستیم. شخصاً با قرارگاه تیپ 113 تماس گرفتم آنها اعلام کردند لشکر به یگان‌ها دستور عقب‌نشینی به داخل شهر داده است. این تصمیم بسیار اشتباه بود زیرا، یگان‌ها در داخل شهر متراکم و کنترل آنان دشوار می‌شد و چنانچه نیروها به دلیل وجود مهمات و تدارکات در مواضع خود باقی می‌ماندند، کنترل آنان نیز آسان می‌شد. این تصمیم را می‌توان یکی از اشتباهات اصلی فرماندهی عراق در نبردهای خرمشهر به حساب آورد.

و: در ساعت 9 صبح سرهنگ احمد زیدان فرمانده تیپ 113 و فرمانده نیروهای مستقر در خرمشهر، بنا به دستور لشکر 11 دستور داد که منطقه بندر برای انجام حمله و شکستن محاصره شناسایی شود.
سرهنگ احمد زیدان کنترل خود را از دست داده و دستپاچه شده بود و حتی در حین شناسایی بندر به طور آشکار معلوم شد که وی در حال شناسایی و جست‌وجوی محلی برای عبور از اروندرود است. در ساعت 00:15 سرهنگ احمد زیدان دستورات لشکر را به نیروهایی که به طور انباشته و فشرده تجمع کرده بودند (به طور غیرقابل وصفی کپه شده بودند) ابلاغ کرد. هم چنین، شنیدیم که وی در داخل یکی از میادین مین خرمشهر رفته و سرهنگ ستاد «خمیس مخیلف»، فرمانده تیپ 48، به جای وی منصوب شده است. نیمه شب61/3/2 تمام یگان‌ها داخل بندر بودند.

ز: در ساعت«8 صبح» روز 61/3/3 لشکر 7 پشتیبانی در منطقه شلمچه پاتک کرد، ولی با شکست روبه رو شد. هم چنین، از نیروهای عراقی محاصره شده در شهر خواسته شد برای شکستن محاصره، از بندر به سمت قصر «شیخ خزعل» اقدام به حمله کنند ولی با پاتک نامنظم به دلیل وجود نهر عرایض و اجرای آتش انبوه سلاح‌ها با شکست روبه رو شد، و نیروهای عراقی متحمل تلفات زیادی شدند.

ح: نیروهای اسلام حلقه محاصره را در منطقه بندر تنگ‌تر کردند به طوری که تا دروازه بندر رسیدند. در این حال، تمامی مهمات نیروهای عراقی که در موقع عقب‌نشینی از مواضع‌شان با خود حمل کرده بودند تمام شده و هزاران نفر خود را تسلیم نیروهای اسلام کردند.

ط: فرماندهی عراق، سرتیپ ستاد سعید محمد فتحی را از سمت فرماندهی لشکر 11 برکنار و هدایت عملیات به عهده سرلشکر ستاد «قدوری الدوری»، دبیر فرماندهی کل نیروهای مسلح، واگذار شد.
وی از نیروهای عراقی خواست مقاومت کند و قول داد که نیروهای المنصور با پشتیبانی نیروهای زرهی در حال پیشروی به سمت خرمشهر هستند ولی این اظهارات به طور کلی نادرست بود.

ی: وضعیت به همین صورت ادامه داشت و هزاران نفر از جمله فرماندهان تیپ‌ها و گردان‌ها در قرارگاه نیروهای کماندویی موجود در بندر گرد آمدند در حالی که ترس، اضطراب و دستپاچگی همه را در بر گرفته بود و توپخانه نیروهای اسلام به اجرای آتش خود ادامه می‌داد که باعث کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر شد.

سرانجام تاریخ 61/3/3، نیروهای اسلام موفق شدند بندر را تصرف کنند و هزاران نفر از نیروها و فرماندهان عراقی که در محاصره بودند را به اسارت در آورند و به این ترتیب تصرف بندر خرمشهر پایان یافت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
... و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .

... و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .





تو همچون غنچه هاي چيده بودي
كه در پرپر شدن خنديده بودي​
مگر راه حيات جاودان را​
تو از فهميده ها، فهميده بودي

مرحوم قیصر امین پور
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
زنگ اول

زنگ اول

فتح خرمشهر فتح خاک نيست، فتح ارزشهاى اسلامى است. خرمشهر شهر لاله هاى خونين است. خرمشهر را خدا آزاد کرد. “

از بيانات رهبر کبير انقلاب اسلامي، امام خمينى (قدس سره)

مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود که مى‌تپيد و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادرى بود که فرزندان خويش را زير بال و پر گرفته بود و در بى‌پناهى پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نيز که خرمشهر به اشغال متجاوزان در‌آمد و مدافعان ناگزير شدند که به آن سوى شط خرمشهر کوچ کنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهايى بود که جز در پازپس‌گيرى شهر برآورده نمى‌شد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.

خرمشهر از همان آغاز، خونين‌شهر شده بود. خرمشهر خونين ‌شهر شده بود تا حقيقت از افق غربت و مظلوميت رزم‌آوران و بسيجيان غرقه در خون ظاهر شود. آنان در غربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيکرهاشان زير تانکهاى شيطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پيوست. اماا راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا درنمى‌يابند. گردش خون در رگهاى زندگى شيرين است اما ريختن آن در پاى محبوب، شيرين‌تر است؛ و نگو شيرين‌تر، بگو بسيار بسيار شيرين‌تر است.

راز خون در آنجاست که همه حيات به خون وابسته است. اگر خون يعنى همه حياتا و از ترک اين وابستگى دشوارتر هيچ نيست پس، بيشترين از آن کسى است که دست به دشوارترين عمل بزند. راز خون در آنجاست که محبوب خود را به کسى مى‌بخشد که اين راز را دريابد. آن کس که لذت اين سوختن را چشيد در اين ماندن و بودن جز ملالت و افسردگى هيچ نمى‌يابد.آنان را که از مرگ مى‌ترسند از کربلا مى‌رانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند که راه حقيقت وجود انسان را از ميان هاويه آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب کرده‌اند تا فتوت آشکار شود و راه فنا را به آنان بياموزد.آنان را که از مرگ مى‌ترسند از کربلا مى‌رانند. وقتى که کار آن همه دشوار شد که ماندن در خرمشهر معناى شهادت گرفت، هنگام آن بود که شبى عاشورايى برپا شود و کربلائيان پاى در آزمونى دشوار بگذارندا

کربلا مستقر عشاق است و شهيد سيد محمد على جهان‌آرا چنين کرد تا جز شايستگان کسى در آن استقرار نيابد. شايستگان، آنانند که قلبشان را عشق تا آنجا آکنده است که ترس از مرگ، جايى براى ماندن ندارد. شايستگان جاودانند؛ حکمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بى‌انتهاى نور که پرتوى از آن همه کهکشانهاى آسمان دوم را روشنى بخشيده است.


به ياد سوم خرداد سالروز حماسه هميشه تاريخ ايران ...آزادى خرمشهر


سایت شهید آوینی
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
خاطره‌ای زیبا از #شهید_سید_مرتضی_آوینی و روزهای مقاومت در #خرمشهر

خاطره‌ای زیبا از #شهید_سید_مرتضی_آوینی و روزهای مقاومت در #خرمشهر



اولین باری که با
#شهید_سید_مرتضی_آوینی برخورد داشتم توی #خرمشهر بود...
اون ایامی که جنگ تن به تن شده بود و شهر داشت سقوط می‌کرد، همه؛ زن و مرد، پیر و جوون با هر چی که داشتند دفاع می‌کردند. توی اون بحبوحه یهو یه جوونی رو دیدیم که با دوربین اومده و از من داره فیلم می‌گیره! اعصابم ریخت به هم... گفتم مرد حسابی الان وقت فیلم گرفتنه؟! اون تفنگ رو بردار چهارتا تیر بنداز سمتشون...
نمی‌بینی دارن پیش میان؟
گفت: «من به چیز دیگه‌ای مأمورم، وظیفه‌ی الان من ثبت تصاویره و وظیفه‌ی شما جنگیدن!.»
(الان می‌فهمم چی گفت... کاری که اون فیلمها کرد شاید گلوله نمی‌کرد!)
خواستم آر پی جی بزنم اونم رفت پشت سرم که ازم فیلم بگیره،
شلیک کردم و بعد نگاه کردم پشت سرم دیدم نیست!
نگو آتیشِ آر پی جی پرتش کرده بود چند متر اونورتر!
نگاه کردم دیدم سیاه و دوده زده چسبیده به دیوار!


راوی: حجت الاسلام نریمیسا (اردوی #کربلای_جبهه_ها - برادران - سال 90)

کانال شهید آوینی
 

Similar threads

بالا