ویژه محرم***گلچین احادیث سید الشهدا***

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
عن النبى (ص) قال:

... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة.

پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در ضمن حديث بلندى مى‏فرمايد:

كربلا پاكترين بقعه روى زمين و از نظر احترام بزرگترين بقعه‏ها است و الحق كه كربلا از بساطهاى بهشت است.






بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نيز كامل الزيارات، ص 264
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

يقبر ابنى بأرض يقال لها كربلا هى البقعة التى كانت فيها قبة الاسلام نجا الله التى عليها المؤمنين الذين امنوا مع نوح فى الطوفان.

پيامبر خدا (ص) فرمود:

پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مى‏شود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا ياران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .




كامل الزيارات، ص،269، باب 88، ح 8
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قال على (عليه السلام):

هذا... مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم من كان قبلهم و لا يلحقهم من كان بعدهم.

حضرت على (عليه السلام) روزى گذرش از كربلا افتاد و فرمود:

اينجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهيدان است شهيدانى كه نه شهداى گذشته و نه شهداى آينده به پاى آنها نمى‏رسند.



تهذيب، ج 6، ص،73 و بحار، ج 98، ص .116

 
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قال على (عليه السلام)

واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب‏

امير المومنين (عليه السلام) خطاب به خاك كربلا فرمود:

چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو بپا خيزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.




شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 1
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین (ع) :

فقیران و تهی دستان مومنان چهل سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت میشوند ، امام (ع) برای درک بیشتر این موضوع مثالی را هم بیان فرمودند : مانند دو کشتی که از گمرک می گذرند ، مامور وصول گمرک به آن دو کشتی نگاه میکند و یکی از آنها را پر از بار می بیند و دستور می دهد آنرا نگه دارید

. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 370


 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین (ع)در حال رفتن به کربلا فرمود :

این دنیا تغییر کرده و منفور شده است
، خوبیهایش رفته ،
و باقی نمانده از دنیا مگر ته مانده ای همچون کاسه ای که در ته آن مختصری بماند
.مختصر زندگی بی ارزشی همچون چراگاه خطرناک ، مگر شما مشاهده نمی کنید که به حق عمل نمی کنند و از باطل گریزان نیستند ،
باید مومن دل به دیدار پروردگار خود ببندد در حالی که طالب حق است
.من مرگ را جز حیات و زندگی نمی بینم و زنده ماندن با ستمگران را جز بدبختی ، مردم بنده دنیایند و دین بر سر زبانهای آنها آویزان است آن را می چرخانند بر محور زندگی خود ، وقتی به وسیله بلا آزمایش شدند دین داران کم خواهند بود ( دین لقلقه زبانشان است و در مواقع آزمایش الهی دین ندارند ).


بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 109)


 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قال ابوعبدالله عليه السلام:


ليس نبى فى السموات والارض و الا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين عليه السلام ففوج ينزل و فوج يعرج.

امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ پيامبرى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حضرت امام حسین (علیه السلام ) فرمودند :

آيا ميدانيد
شحيح كيست؟ عرضكردم بخيل است.
فرمود شحيح از بخيل سخت‏ تر است زيرا بخيل از مال خودش بخل می ‏ورزد ولى شحيح بر مال مردم هم بخل می‏كند ، بالاتر از اينكه هر چه در دست مردم مي بيند آرزو ميكند كه خدا به او بدهد از حلال و حرام هيچ گاه سير نميشود و به آنچه خدا روزيش داده قناعت نمی ‏كند.
و از براى بخيل سه نشانه است از گرسنگى هراس دارد و از فقيرى كه رو به او می ‏آورد بيم دارد و با زبان به برادرانى كه چيزى انفاق ميكنند مرحبا ميگويد ،
و براى سخى ( سخاوتمند ) نيز سه نشانه است ، بخشش بعد از اينكه قدرت جبران دارد، خارج كردن زكاة مال، دوست داشتن انفاق‏.


ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 334




 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسين عليه السلام فرمود:

« من به نزد رسول خدا (ص) رفتم در حالی كه ابی بن كعب در خدمت ايشان بود. پيامبر خدا فرمود :‌« آفرين بر تو ای اباعبدالله ! ای زيور آسمانها و زمينها ! ابی به آن حضرت عرض كرد : چگونه كسی جز شما می تواند زيور آسمانها و زمينها باشد؟ فرمود : ای ابی سوگند به آن كه مرا بحق پيامبری برانگيخت حسين بن علی در آسمان عظمت فزونتری دارد تا در زمين و درسمت راست عرش خدای عزيز و شكوهمند نوشته شده است : [ حسين ] چراغ هدايت و كشتی نجات است پيشوای نيكی و بركت و شكوه و فخر و علم و تقواست ...

عيون اخبار الرضا / 1/59- 60



 

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام حسین (ع):

لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق

رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(تاریخ طبرى،ص 1،ص 239)



 

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام حسین (ع):

من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند(بحار الانوار،ج75،ص128)







 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز





1- قالَ الاْمامُ سید الشهداء أبُوعَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن(عَلَیْه السلام) :
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَهً فَتِلْكَ عِبادَهُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَهً فَتِلْكَ عِبادَهُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَهٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَهِ.([1])

حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه آن یك معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى كنند كه همانند عبادت و اطاعت نوكر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است كه بهترین عبادات مى باشد.


2- قالَ(علیه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَه، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.([2])

فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن كسى است كه كمك نماید به كسى كه امیدى به وى نداشته است.
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است كه ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن كه توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.
صله رحم كننده ترین مردم و دید و بازدید كننده نسبت به خویشان، آن كسى ست كه صله رحم نماید با كسى كه با او قطع رابطه كرده است.



3- قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ (علیه السلام): مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا یُعنیكَ.([3])

از حضرت سؤال شد كرامت و فضیلت انسان در چیست؟
در پاسخ فرمود: كنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفید و سودمند نباشد.



4- قالَ(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.([4])

فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ .
پس اگر بلائى همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، ... ـ انسان را تهدید كند، خواهى دید كه دین داران واقعى كمیاب خواهند شد.


5- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسىءُ وَ لا یَعْتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ كُلَّ یَوْم یُسىءُ وَ یَعْتَذِرُ.([5])

ضمن فرمایشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و كار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى كند.
ولى فرد منافق هر روز مرتكب خلاف و كارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.


6- قالَ(علیه السلام): إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.([6])

فرمود: كارها و أمور خود را همانند كسى تنظیم كن و انجام ده كه مى داند و مطمئن است كه در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد.
و در صورتى كه كارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.



7- قالَ(علیه السلام): عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.([7])

فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید كه همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید كه غفلت نكنید.


8- قالَ(علیه السلام): لا تَقُولَنَّ فى أخیكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیكَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.([8])

فرمود: سخنى ـ كه ناراحت كننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.


9- قالَ(علیه السلام): یا بُنَىَّ! إیّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْكَ ناصِراً إلاّ اللهَ.([9])

فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به كسى كه یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.


10- قالَ(علیه السلام): إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَه، وَ لاَ الْحَیاهَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.([10])

فرمود: به درستى كه من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.


11- قالَ(علیه السلام): مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ كَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.([11])

فرمود: هركس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.


12- قالَ(علیه السلام): أنَا قَتیلُ الْعَبَرَهِ، لایَذْكُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.([12])

فرمود: من كشته گریه ها و اشك ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى كند مگر آن كه عبرت گرفته و اشك هایش جارى خواهد شد.



13- قالَ(علیه السلام): لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ، وَ ذلِكَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ (صلى الله علیه وآله)یَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.([13])

فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون كه پدرم امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت نمود: كسى كه پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.


14- قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟
قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ كانَتْ.([14])

از حضرت سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه كسى است؟
در جواب فرمود: آن كسى است كه اهمیّت ندهد كه دنیا در دست چه كسى مى باشد.



15- قالَ(علیه السلام): مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ كِفایَتِهِ.([15])

فرمود: هركس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.



16- قالَ(علیه السلام): احْذَرُوا كَثْرَهَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَه یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَهِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَهً لِكَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَه عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.([16])

فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید كه همانا انسان به جهت یكى از چهار علّت سوگند یاد مى كند: در خود احساس سستى و كمبود دارد، به طورى كه مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم كه او را تصدیق و تأیید كنند، سوگند مى خورد.
و یا آن كه گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران كند.
و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.
و یا آن كه سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت كرده است.



17- قالَ(علیه السلام): أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّهِ.([17])

فرمود: چنانچه دو نفر با یكدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یكى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود.


18- قالَ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْكُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَیْكُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.([18])

فرمود: توجّه داشته باشید كه احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.


19- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم! اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُكَ عَلَیْكَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْأقْدام.([19])

فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنین بیاد آور كه در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى كه قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.


20- قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ أهْلِ الدِّناءَهِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَهُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَهٌ.([20])

فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت كاران موجب شكّ و بدبینى خواهد شد.



21- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.([21])

فرمود: به درستى كه خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد آفریده است.و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به جهانى دیگر ـ آفریده است.


22- قالَ(علیه السلام): لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَهِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.([1])

فرمود: كسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن كه در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد ـ .



23- قالَ(علیه السلام): لِكُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.([2])

فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.


24- قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ آیَهً مِنْ كِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ فى صَلاتِهِ قائِماً، یُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ حَرْف مِأهُ حَسَنَه.([3])

فرمود: هركس آیه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نماید، خداوند متعال در مقابل هر حرفى از آن یكصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نماید.


25- قالَ(علیه السلام): سَبْعَهُ أشْیاء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها آدَمُ((علیه السلام))، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ كَبْشُ إبْراهیم((علیه السلام))، وَ ناقَهُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى ((علیه السلام))، وَ الطَّیْرُالَّذى خَلَقَهُ عیسىَبْنُ مَرْیَم (علیهما السلام).([4])

ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى كه بدون خلقت در رحم مادر، آفریده شده اند، عبارتند از:
حضرت آدم (علیه السلام) و همسرش حوّاء.
و كلاغى كه براى راهنمائى دفن هابیل آمد.
و گوسفندى كه براى قربانى، به جاى حضرت اسماعیل(علیه السلام) آمد.
و شترى كه خداوند براى پیامبرش، حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى (علیه السلام).
و هفتمین موجود آن پرنده اى بود كه توسّط حضرت عیسى (علیه السلام)آفریده شد.



26- قالَ(علیه السلام): إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّهِ ما مِنْ صَباح إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.([5])

فرمود: همانا ـ نامه كردار و ـ أعمال این امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مى گردد.



27- قالَ(علیه السلام): الموت اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار

مرگ، بهتر از ننگ پذیری است و ننگ، بهتر از ورود در آتش است .


28- قالَ(علیه السلام): الرّكْنُ الْیَمانی بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّهِ، لَمْ یَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَیْنَ الرُّكْنَیْنِ ـ الأسْوَد وَ الْیَمانی ـ مَلَكٌ یُدْعى هُجَیْرٌ، یُؤَمِّنُ عَلى دُعاءِالْمُؤْمِنینَ.([7])

فرمود: رُكن یَمانىِ كعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابین ركن یمانى و حجرالأسود ملك و فرشته اى است كه براى استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.


29- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَكُلَّ فَاسْتَوْطَنا.([8])

فرمود: عزّت و بى نیازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دویدند، چون به توكّل برخورد كردند، آرامش پیدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.



30- قالَ(علیه السلام): مَنْ نَفَّسَ كُرْبَهَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.([9])

فرمود: هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشكلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.


31- قالَ(علیه السلام): مَنْ والانا فَلِجَدّى (صلى الله علیه وآله وسلم) والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.([10])

فرمود: هر كه ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)مى باشد.
و هركس با ما دشمن و كینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) خواهد بود.



32- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ أبْنائِكَ، كَیْفَ كانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلیل قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.([11])

فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتى را كه پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به كجا منتهى شدند و كجا رفتند.
و بیندیش كه تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .


33- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، كُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُكَ.([12])

فرمود: اى فرزند آدم، بدرستى كه تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراین لحظات عمرت را غنیمت شمار كه جبران ناپذیر است ـ .


34- قالَ(علیه السلام): مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَهِ اللهِ كانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.([13])

فرمود: هركس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، كارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناك و بیمناك مى باشد مبتلا مى گردد.



35- قالَ(علیه السلام): الْبُكاءُ مِنْ خَشْیَهِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُكاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَهُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَهِ اللهِ.([14])

فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یكى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.


36- قالَ(علیه السلام): لا یَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.([15])

فرمود: بینش و عقل و درك انسان تكمیل نمى گردد مگر آن كه ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى كند.



37- قالَ(علیه السلام): أَهْلَكَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.([16])

فرمود: دو چیز مردم را هلاك و بیچاره گردانده است:
یكى ترس از این كه مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند.
و دیگرى فخر كردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.



38- قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ.([17])

فرمود: هر شخصى كه حقّ والدینش محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) ، و علىّ (علیه السلام) را كه با شرافت و با فضیلت ترین انسان ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت كند; در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را كه خواستار باشى، مى توانى انتخاب كنى و در آن وارد شوى.


39- قالَ(علیه السلام): مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ كَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.([18])

فرمود: هركس رضایت و خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نماید گرچه همه افراد از او رنجیده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفایت خواهد نمود.
و كسى كه رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى كند.



40- قالَ(علیه السلام): إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.([19])

فرمود: شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ آن كسانى هستند كه أفكار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حج مقبول و ممتاز

قال ابوجعفر (عليه السلام):

زيارة قبر رسول الله صلى الله عليه و آله و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلى الله عليه و آله.

امام باقر عليه السلام فرمودند:

زيارت قبر رسول خدا «ص» و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى كه همراه رسول خدا «ص» بجا آورده شود



مستدرك الوسائل، ج 1 ص، 266 و نيزكامل الزيارات، ص 156

 
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
عن حمران قال: زرت قبر الحسين (عليه السلام) فلما قدمت جاءنى ابو جعفر محمد بن على (عليه السلام).... فقال (عليه السلام)

ابشر يا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد (ص) يريد الله بذلك وصلة نبية حرج من ذنوبه كيوم ولدته امه.

حمران مى‏گويد هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين (ع) برگشتم، امام باقر (عليه السلام) به ديدارم آمد و فرمود:

اى حمران! به تو مژده مى‏دهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد (ص) را زيارت كند مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر (ص) باشد، از گناهانش بيرون می‏آيد چون روزى كه مادرش او را زاد.




امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص 20

 
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:




بُکاءُ العُیونِ وَ خَشیَةُ القُلوبِ مِن رَحمَةِ اللهِ؛
گریستن چشمها و ترس دلها از رحمت خداست.




جامع الأخبار، ص97




شرح حدیث:
چشم گریان، چشمه ی فیض خداست... .
در احادیث آمده، خشکیدن اشک به خاطر «قساوت» دل است و قساوت دل به خاطر گناهان بسیار(1).
از این رو، دلی که خدا را بشناسد و به رحمت او امیدوار و از عقوبتش بیمناک باشد، از حالت «خشیت» برخوردار است. این حالت قلبی و درونی، چشم را اشکبار می سازد و بنده را در دل شب به مناجات و دعا و تضرّع به درگاه خدا می کشاند و فیضهای معنوی بسیار، از این رهگذر به بنده مؤمن می رسد، به قول صائب تبریزی:
در سیاهی می توان گل چید از آب حیات
گریه را باشد اثر، دامان شبها بیشتر
صاحبان قلبهای خاشع و چشمهای پراشک از خوف خدا، به گنجینه ای دست یافته اند که بسی گرانبهاست و دامان آنان را از گوهرهای رحمت الهی سرشار می سازد.
اما وقتی معصیت زیاد شود و گناه عادی گردد، چشم هم می خشکد و حالت گریه و تضرّع رخت برمی بندد و نه حال دعایی می ماند و نه شوق مناجاتی و نه لذّتی از عبادتی.
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست
مسدود به روی عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گرم از چشمه چشم
گویای سقوط پایگاه دل ماست(2)
یاد کردن از مرگ و قبر و قیامت و دشواریهای عالم پس از مرگ و مواقف هولناک صحرای محشر و حسابرسیِ دقیق خداوند نسبت به اعمال بندگان و به یاد آوردن پرونده سیاه اعمال و طومار بلند گناهان و خطاها، دل را نرم می کند و خشوع و خشیت می آورد.
در سایه ی خشیت از خدا، به چشمه ی اشک گرم برسیم.



پی نوشت:
1. نک: میزان الحکمه، حدیث 16999: امام علی علیه السلام می فرماید: «اشک چشم فرو نمی خشکد مگر به دلیل سنگدلی و سنگدلی جز به خاطر گناهان بسیار نیست».
2. از جواد محدثی

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)



 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:




یَا ابنَ آدَمَ! اِنَّما اَنتَ اَیّامٌ، کُلَّما مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُک؛
ای فرزند آدم! تو همان روزهایی هستی که سپری می کنی. هر روزی که می گذرد، بخشی از وجود تو از دست می رود.



ارشادالقلوب، ج 1، ص 40




شرح حدیث:
از سفارشهای مهم فرزانگان و حکیمان، استفاده از فرصت و غنیمت شمردن عمر و توجه دادن به گذشت سریع زمان است.
«سرمایه عمر» بسیار ارزشمند است.
برخی این درّ گرانمایه و گوهر کمیاب را به راحتی از دست می دهند و در آینده، حسرت می خورند و احساس ندامت می کنند که چرا قدر عمر را ندانستند و آن را بیهوده تلف کردند.
امام حسین(علیه السلام)
در این حدیث، حقیقت آدمی را همان روزها و فرصتهایی می شمارد که به نام «عُمر» در اختیار دارد و هر روز که می گذرد، بخشی از وجود انسان از دست می رود و همچون شمعی است که به تدریج می سوزد و آب می شود، تا به آخرین شعله برسد و خاموش گردد.
بسیارند کسانی که در آخر عمر، با حسرت و پشیمانی می گویند:
«عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که ز کف دادم مفت؟!
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
قدرت عهد شباب،
می توانست مرا تا به خدا پیش برد
لیک، بیهوده تلف گشت جوانی، هیهات...».(1)
پند آن حضرت این است که عمر را یک سرمایه بدانیم و گذشت آن را جدی بگیریم و بکوشیم از لحظه لحظه ی آن بهره ببریم.
سعادت اخروی ما، در گرو استفاده درست از عمر دنیوی ماست.
وقتی فرصت از دست رفت، به هیچ قیمتی این آب رفته، به جوی برنمی گردد.
از گنج و گهر عمر، بیشتر مراقبت کنیم.

پی نوشت:
1. اسلام و آبی تازه اش باید، نسرین صاحب.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)


 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین علیه السّلام فرمودند:




اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.



الدره الباهره ، ص24






 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین علیه السّلام فرمودند:




من حاول اَمرا بمعصیة الله كان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
كسی كه بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود .




بحارالانوار،ج78،ص120


 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دعا

دعا






امام حسین علیه السلام فرمودند:




أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء؛

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

(بحارالانوارج/ 93 ص/ 294)




______________

دين اسلام همه ابعاد زندگي اجتماعي و فردي انسان را مورد توجه قرار داده است. همه افراد را نسبت به يكديگر و جامعه مسئول مي‌داند و اين مسئوليت را در قالب امر به معروف و نهي از منكر به عنوان يكي از فروع دين واجب كرده است و يكي از شرايط استجابت دعا را اين وظيفه مي‌داند. اميرمؤمنان مي‌فرمايند:» امر به معروف و نهي از منكر كنيد تا خداوند دعايتان را مستجاب كند.« و همچنين در وصيت خود به فرزندانش مي‌فرمايد:» امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد، مبادا خداوند اشرار امت را بر شما مسلط كند، بعد شما هرچه دعا كنيد، اجابت نشود.

كافي، ج 2، ص 470 و 466

.
.
.

لينک آثار و فوايد دعا کردن


_________
_____________
_________


"عاشورا یك حادثه نیست, یك فرهنگ است."
(مقام معظم رهبری)
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
قال الصادق علیه السلام:

"من دمعت عینه فینا دمعة لدم سفک لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنة حقبا.

"امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، به خاطر خونى که از ما ریخته شده است، یا حقى که از ما گرفته ‏اند، یا آبرویى که از ما یا یکى از شیعیان ما برده وهتک حرمت کرده ‏اند، خداى متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى می‏دهد.


(امالى شیخ مفید، ص175) 
 
آخرین ویرایش:

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
امام حسین(علیه السلام) درباره ی سیرت و رفتار حضرت مهدی(علیه السلام) فرمودند:




وَاللهِ ما لِباسُهُ اِلّا الغَلیظُ، وَ لا طَعامُهُ اِلَّا الشّعیرُ، وَ ما هُوَ اِلَّا السَّیفُ وَ المَوتُ تَحتَ ظِلِّ السَّیفِ؛
به خدا سوگند، لباس او به جز زبر و خشن و غذای او جز نان جو نیست. کار او جز شمشیر و جهاد و مرگ در سایه ی شمشیر( شهات) نیست.




موسوعة الامام الحسین(علیه السلام)، ص 663




شرح حدیث:
«دولت مهدوی» که نویدبخش امن و امان و قسط و عدل است، امید به زندگی و آینده ی روشن بشریّت را در دلها زنده می کند.
حکومت واحد جهانی که از سوی حضرت مهدی(عج) برپا می شود، تداوم حکومت رسول خدا(ص) و استمرار حکومت عدل علوی است. پیشوایان عادل و معصوم، لازم می دانند سطح زندگی خود را با طبقات محروم همسان کنند و از تجمّلات و تشریفات بپرهیزند.
«ساده زیستی»، شاخصه ی دولت امام زمان است، چه درباره ی خود آن حضرت، چه نسبت به یاران و کارگزاران حکومت او این ساده زیستی، در کیفیت لباس و غذا خود را بهتر نشان می دهد؛ یعنی پرهیز از اشرافیت و عیاشی و شکمبارگی.
شاخصه ی دیگر دولت مهدوی، «جهاد و شهادت» است.
برای برقراری عدالت در سطح جهان، جهاد با غارتگران جهانی و استثمارگران توسعه طلب ضروری است. این که حکومت آن حضرت را همراه با «قیام بالسّیف» دانسته اند، نه به معنای کشورگشایی با شمشیر، بلکه به معنای جهاد مسلحانه با طاغوتهای استعمارگر برای نجات مستضعفان است.
این هدف، هم «جهاد» را می طلبد، هم «شهادت» در سایه ی شمشیر را.
به امید ظهور آن منجی عدالت گستر و انتقام گیرنده ی خون شهیدان مظلوم.


منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)


 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
درباره ی «ادب» از امام حسین(علیه السلام) پرسیدند. حضرت فرمود:




هُوَ اَن تَخرُجَ مِن بَیتِکَ، فَلا تَلقی اَحَداً اِلّا رَأیتَ لَهُ الفَضلَ عَلَیکَ؛
ادب آن است که از خانه که بیرون می روی، هیچ کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.




موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص750




شرح حدیث:

از آفتهای خطرناک برای روح انسان، «خودبرتربینی» است.
از این صفت در روایات، با تعبیر «عُجب» هم یاد شده است. کسانی که این صفت را دارند، خود را از همه بهتر، خوب تر، خالص تر، داناتر و نیکوکارتر می دانند. از این رو، پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می پردازند و از عیوب خویش غافلند و به مثابه ی این ابیات:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بدبویی
گفت از عیب خویش بی خبری
زین ره، از خلق عیب می جویی
از همه ایراد می گیرند، ولی حاضر نیستند کسی از آنان انتقاد کند، چون خود را بی عیب می پندارند.
نقطه ی مقابل این صفت، که امام از آن به عنوان «ادب» یاد می کند، آن است که همه را بهتر و برتر از خود پندارند و در نتیجه به دیده ی حقارت به آنان نگاه نکند و به نکوهش آنان نپردازد.
این نگرش، انسان را متواضع بار می آورد و از خودخواهی و غرور می رهاند. اگر کسی با این دیدگاه با افراد روبه رو شود، رفتاری متعادل و احترام آمیز خواهد داشت. در حدیث است که خداوند، ولیّ خود را در میان مردم پنهان کرده است، بنابراین هیچ کس را نباید حقیر شمرد و به دیده ی حقارت به او نگریست زیرا شاید او از اولیای خدا باشد و تو نشناسی.
خود برتربینی، انسان را به غیبت و توهین و تحقیر دیگران می کشاند.
نداشتن عُجب و خودپسندی، ریشه ی تواضع و فروتنی است.
دیگران را بزرگ و عزیز بشماریم، تا بزرگ و عزیز شویم.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)



 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


قال ابوعبدالله: ان أرض كربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارك و تعالى...
امام صادق عليه السلام فرمود: سرزمين كربلا و آب فرات، اولين زمين و نخستين آبى بودند كه خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشيد.

بحارالانوار، ج 98، ص 109/ كامل الزيارات، ص 269 .


 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



بعد از فَوت معاویه در سال 60 هجری، از طرف حکومت نامه ای به دست حاکم مدینه رسید مبنی بر بیعت گرفتن از امام حسین علیه السّلام برای خلافت یزید بن معاویه. این دستور قطعی بود، امام یا باید بیعت می کرد و یا کشته می شد، زیرا به سبب شخصیّت برجسته امام حسین علیه السّلام هم به لحاظ نَسَبی که نواده رسول الله صلّی الله علیه و آله است و هم به لحاظ فضائل بَرین که فردی شاخص در جامعه است، امکان ندارد ایشان زنده باشند ولی با یزید بن معاویه، بیعت نکنند. به بیان منطقی، زنده بودن امام و بیعت نکردن با یزید بن معاویه، "مانعة الجمع" است؛1 بیعت نکردن امام با یزید بن معاویه، مایه کاهش اعتبار خلافت وی و یا حتی سبب از بین رفتن مشروعیّت حکومت می باشد. برای همین، اگر امام علیه السّلام می خواهد زنده بماند، باید با یزید بن معاویه بیعت کند یعنی خلافت او را بپذیرد.

تکرار عبرت آموز تاریخ
نظیر این مطلب در جریان تعیین جانشین رسول خدا صلّی الله علیه وآله نیز اتّفاق افتاد. بعد از معرّفی جناب ابوبکر به عنوان خلیفه رسول الله صلّی الله علیه و آله، تعدادی از صحابه، خلافت او را قبول نکردند و با او بیعت نکردند؛ یکی از مخالفین، امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام بود امّا از آنجا که امام علیّ علیه السّلام در میان صحابه رسول خدا صلّی الله علیه و آله، برجسته ترین آنها بود، عدم بیعت ایشان به معنای عدم مشروعیّت حکومت تلقّی می شد؛ پس به هر قیمتی باید از حضرت علیّ علیه السّلام بیعت گرفته شود.2

چون بر سیّد الشّهداء علیه السّلام، روشن و واضح بود که بیعت گرفتن از ایشان برای یزید حتمی است، نهضت جهانی خود را آغاز کردند.

توجّه دارید که بیعت حضرت حسین بن علیّ با یزید بن معاویه به معنای تأیید خلافت یزید می باشد و سبب مشروعیّت حکومت او می شود از این رو امام در یکی از سخنان خود فرمودند: اگر در روی زمین هیچ پناهگاهی نداشته باشم با یزید بن معاویه بیعت نمی کنم.3

تصمیم امام، حرکت از مدینه به مقصد مکّه مکرّمه بود تا در ایّام عمره و حجّ یعنی ماه ذی القعده و ذی الحجّه که تعداد زیادی از مسلمانان برای انجام مناسک حجّ به حجاز می آیند، با ایشان ارتباط برقرار کرده و پیام نهضت و حرکت اصلاحی خود را به حاجیان برساند.

وصیتی که بارها باید خواند
حضرت اباعبدالله علیه السلاّم، هنگام خروج از مدینه، وصیّت نامه ای مرقوم کردند و نزد برادرشان محمّد بن حنفیّه گذاشتند. متن وصیّت نامه امام حسین علیه السّلام را با هم مرور می کنیم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

‏«هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَى أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ‏ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها

وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ‏ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ]علیه السّلام[ فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ

الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى یَقْضِیَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِ‏ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاكِمِینَ‏ وَ هَذِهِ وَصِیَّتِی یَا أَخِی إِلَیْكَ‏ وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ‏ قَالَ ثُمَّ طَوَى الْحُسَیْنُ الْكِتَابَ وَ خَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ وَ دَفَعَهُ إِلَى أَخِیهِ

مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَدَّعَهُ ». 4

ابتدای وصیّت با شهادت به وحدانیّت خدای متعال و نبوّت خاتم پیامبران محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و مسأله معاد، شروع شده است. امام به اصول دین اسلام اذعان و اقرار کردند که آیندگان در جریان نهضت حسینی، ایشان را خارجی (یعنی خارج از دین و آشوب گر) نخوانند. در ادامه هدف از نهضت خود را در سه مطلب مشخّص کردند:

اوّل، ایجاد اصلاح در امّت جدّ خود رسول الله صلّی الله علیه و آله؛ اباعبدالله علیه السّلام نهضت خود را در سال 60 هجری یعنی 50 سال بعد از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله آغاز کرد. برای درک عظمت نهضت حسینی، باید بدانیم در این 50 سال چه بر سر امّت اسلامی آمده که سیّد الشّهداء علیه السّلام راهی جز شهادت در راه خدا، نداشت5 و فرمود: «می خواهم در امّت جدّم اصلاح کنم.»6
دوم، امر به معروف و نهی از منکر؛ تکلیف مهمّی که ضامن سلامت معنوی جامعه دینی است ولی متأسّفانه در عصر ما کمتر به آن توجّه می شود. امام حسین علیه السّلام فرمودند: «آیا نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل، نهی نمی شود؟ در چنین شرایطی مومن باید آماده لقاء خدا (و کشته شدن در راه خدا) باشد.»7

سوم، عمل کردن به سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله و علیّ بن أبی طالب علیه السّلام؛ "سیره" در زبان عربی از ماده "سِیر" است. سِیر یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن. "سیره" یعنی نوع راه رفتن، سیره بر وزن فِعلة است که در زبان عربی بر نوع دلالت می کند.8 معلوم می شود در 50 سال بعد از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله، چگونه سیره رسول الله صلّی الله علیه و آله و علیّ بن أبی طالب علیه السّلام تغییر کرده که سیّد الشّهداء علیه السّلام می فرماید: «می خواهم به سیره پدرم و جدّم عمل کنم».

در پایان هم به صورت یک قضیّه خبریّه محقَّق الوقوع فرمودند: «هر کسی دعوت حقّ مرا بپذیرد، خدا نسبت به حقّ اولی است (یعنی در واقع خواست خدای متعال را انجام داده است) و هر فردی که دعوت مرا نپذیرد، صبر می کنم تا خدا بین من و مردم، حکم کند».

=====================================
پی نوشت:
1) همین مطلب را عبیدالله بن زیاد به امام حسین علیه السّلام گفته است، به نقل مرحوم مجلسی در بحار الأنوار ج45 ص، امام فرمودند: «ألا و إنّ الدعیّ بن الدعیّ قد رکز بین اثنتین بین السِّلّة و الذّلّة و هیهات منّا الذّلّة...» دعیّ در لغت به فردی گفته می شود که در نسب، متّهم باشد، این عبیدالله بن زیاد، دو راه پیش روی من گذاشته یا شمشیر (اگر بیعت نکند) یا ذلّت (اگر بیعت کند) و ذلّت از ما دور است. ملاحظه می فرمایید که در منطق سیّد الشّهداء علیه السّلام، بیعت کردن با یزید یعنی ذلّت و امام علیه السّلام زیر بار ذلّت نمی روند؛ ایشان با همه عزیزانش به کربلا می آید ولی ذلّت را نمی پذیرد.
2) یوسفی غروی، محمّد هادی، موسوعة التّاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ دوم، 1429ق،ج4 ،ص118
3) مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ،دار إحیاء التّراث العربی، چاپ دوم،1403ق، ج‏44 ،ص 329.
4) همان.
5) برای مطالعه حوادث بعد از وفات رسول خدا صلّی الله علیه و آله به کتاب "نقش ائمّه در احیاء دین" تألیف محقّق مرحوم علّامه سیّد مرتضی عسکری، مراجعه کنید.
6) اصلاح و اصلاحات از کلمات زیبا و پر جاذبه است که همه انسانها آن را می پسندند امّا بعضی به نام اصلاح، در زمین فساد می کنند؛ خدای متعال در قرآن می فرماید: «وقتی به ایشان (منافقان) گفته می شود در زمین فساد نکنید می گویند همانا ما مصلِح هستیم، آگاه باشید که ایشان همان مفسِدان هستند ولی نمی فهمند»(بقره /12-11).
7) مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التّراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج44 ،ص192.
8) مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ یازدهم،1432ق،ج16 ،ص50.

منبع:tebyan.net
 
بالا