وصیت نامه های شهدا

کربلایی

مدیر بازنشسته
اي آتش مرا درياب! كه در آتشي دائمي ميسوزم!
با اشك به خويش سكون ميبخشم، ولي ديده گانم نيز ديگر رمقي ندارند...
خدايا به تو پناه ميبرم، مهر خود را آنچنان در وجودم جايگزين كن، تا جايي براي عشق ديگران نماند...
سراپاي وجودم را چنان مسخر اراده خويش نما كه به ديگري نيانديشم
«شهيد چمران»
 

fatam

عضو جدید
کاربر ممتاز
گوشه هایی از وصیت نامه شهید چمران





"...به خاطر عشق است كه فداكاری می كنم. به خاطر عشق است كه به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است كه دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس می كنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می كنم.
عشق هدف حیات و محرك زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.
عشق است كه روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می كند، مرا از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می كنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می كنم. لرزش یك برگ، نور یك ستاره دور، موریانه كوچك، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است.
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، كه مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می كنم. خوشحالم كه در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترك گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره كرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم..."
 

Morteza_Civil

عضو جدید
شما اي برادر و خواهر رزمنده، بدانيد كه تنها با خلوص مي‌شود مورد انتخاب حق تعالي قرار گيريد،‌ و با انقطاع مي‌توان به خلوص رسيد. هنگامي كه به خلوص رسيديد مي‌توانيد پرواز كنيد. آن هنگام است كه مورد توجه باري تعالي قرار گرفته‌ايد. جبهه دانشگاه است پس سعي كنيد تا در زمرة فارغ‌التحصيلان اين دانشگاه قرار گيريد.

:gol:شهید حسين رفيعيان:gol:
 

شاهده

عضو جدید
وصیت نامه شهید مهدی باکری


عزیزانم‌! اگر شبانه‌روز شكرگزار خدا باشیم كه نعمت اسلام و امام را به بما عنایت فرموده‌، باز هم كم است‌. آگاه باشیم كه صدق نیت و خلوص در عمل‌، تنها چاره‌ساز ماست‌. ...‌بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست‌.

... همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل كنید‌. پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید‌. اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله (علیه السلام‌) و شهدا بدهید كه راه سعادت و توشه آخرت است‌. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید‌. و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت كنید كه سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح و وارث حضرت ابوالفضل (علیه السلام) برای اسلام بار بیایند‌.
 

شاهده

عضو جدید
وصیت نامه شهید مهدی زین الدین


ا
ولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ كس نمی‌تواند پاسداری از اسلام كند در حالی كه ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد.

اگر امروز ما در صحنه‌های پیكار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تكلیف می‌كنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل كردن و حسین‌وار زندگی كردن
.

در زمان غیبت كبری به كسی «منتظر» گفته می‌شود و كسی می‌تواند زندگی كند كه منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد.
 

شاهده

عضو جدید
وصیت نامه شهید احمد كشوری



خدایا شیطان را از ما دور كن
«بسم الله الرحمن الرحیم»
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشت خو را نكشند
پایان زندگی هر كسی به مرگ اوست
جز مرد حق كه مرگش آغاز دفتر اوست.
هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می كشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید كه این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. كه آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید كه در داخل شما هستند.
بی تفاوتی را از خود دور كنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید.
مردم كوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شركت كنید. در دعاهای كمیل شركت كنید. فرزندانتان را آگاه كنید. و تشویق به فعالیت در راه الله كنید.
و وصیت به پدر و مادرم:
پدر و مادرم! همچنان كه تا الآن صبر كرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا كند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر كنید. در عزایم ننشینید،‌ نمی گویم گریه نكنید ولی اگر خواستید گریه كنید به یاد امام حسین (ع) و كربلا و پدر و مادرانی كه پنج فرزندشان شهید شده گریه كنید، كه اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود،‌ اكنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید،‌ در مراسم عزاداری بیشتر شركت كنید كه این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است كه مردم را منقلب می كند.
امام را تنها نگذارید.
فراموش نكنید كه شهیدان نظاره گر كارهای شمایند.
ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم.
موجیم كه آسودگی ما عدم ماست
والسلام
قطراه ای از دریای خروشان حزب ا…
احمد كشوری

 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
از شما مى‏خواهم كه يك آن از خط ولايت فقيه كه همان خط رسول اكرم(ص) و خداست جدا نشويد و فرامين سرنوشت ساز امام امت را گوش فرا دهيد. دشمنان از دو راه براى ضربه زدن به مكاتب الهى 1-حذف 2-مخدوش كردن مكتب استفاده مى‏كنند. پاسدار شهيد حسن متوالى‏زاده -محل شهادت حاج عمران - تاريخ 67/6/15
 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
« شهدا شمع محفل بشريتند . »





مداحي با صداي شهيد علمدار





وصيتنامه سردار شهيد

جانباز شهيد حاج سيد مجتبي علمدار


شهادت ميدهم و پسنديده ام خدا را به پروردگاري و اسلام را براي دينداري و محمد ( ص ) را به پيغمبري و علي ( ع ) را به امامت و حسن ( ع ) و حسين ( ع ) علي ( ع ) و محمد ( ص )وجعفر ( ع ) و موسي ( ع ) و محمد ( ع ) و علي ( ع ) و حسن ( ع ) و قائم آل محمد مهدي موعود ( عج ) را امام و پيشوايان بر حق و رهبران اسلام بعد از پيغمبر ( ص ) از دشمنانش بيزارم و دوستانشان را دوست دارم .



اولين وصيت من به شما راجع به نماز است چيزي را که فرداي قيامت به آن رسيدگي مي کنند نماز است. پس سعي کنيد در حد توانتان نمازهايتان را سر وقت بخوانيد و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفيق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنيد. به همه شما وصيت مي کنم همه شمائيکه اين صفحه را مي خوانيد قرآن را بيشتر بخوانيد بيشتر بشناسيد بيشتر عشق بورزيد بيشتر معرفت به قرآن داشته باشيد بيشتر دردهايتان را با قرآن درمان کنيد سعي کنيد قرآن انيس و مونستان باشد نه زينت دکورها و طاقچه هاي منزلتان بهتر است قرآن را زينت قلبتان کنيد.

به دوستان و برادران عزيزم وصيت مي کنم کاري نکنند که صداي قربت فرزند فاطمه ( س ) ( مقام معظم رهبري ) را که همان ناله غريبانه فاطمه ( س ) خواهد بود به گوش برسد.
همان طوري که زمان امام خميني ( ره ) گوش به فرمان بوديد و در صحنه هاي انقلاب حاضر و آماده ايثار از جان و مال و زندگي جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پيش بدست تواناي خاتم پيغمبران محمد بن عبدالله ( ص ) کاشته شده و با خون فاطمه زهرا( س ) بين درب و ديوار و عرق خون آلود پيشاني حيدر ، جگر پاره امام حسن ( ع ) در ميان تشت ، بدن پاره پاره و رگ بريده حلقوم ابي عبدالله ( ع ) و خونهاي جاري شده از ابدان شهداي کربلا و کربلاي ايران آبياري شد باشند نگذاريد که آن واقعه تکرار شود ! حتما مي پرسيد کدام واقعه ؟

همان واقعه اي که بي بي فاطمه زهرا ( س ) نيمه دل شب دست به دعا بردارد که اللهم عجل وفاتي همان واقعه اي که علي ( ع ) از تنهايي با چاه درد دل کند همان واقعه اي که امام حسن مجتبي ( ع ) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غريبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تيرباران کنند ، همان واقعه اي که امام حسين ( ع ) فرياد بزند ( هل من ناصر ينصرني ) فقط پيکرهاي بي سر شهداء تکان بخورد همان واقعه اي که امام صادق ( ع ) بفرمايند : به تعداد انگشتان يک دست يار و ياور واقعي ندارم همان واقعه اي که ... و نهايتا همان واقعه اي که امام خميني ( ره ) بگويند : من جام زهر نوشيده ام و ناله غريبانه ( اللهم عجل وفاتي ) او فاطمه ( س ) را به گريه آورد !!!

شيعه هل مسلمونا ، حزب اللهي ها ، بسيجي ها و ... نگذاريد تاريخ مظلوميت شيعه تکرار شود .

بر همه واجب است مطيع محض فرمايشات مقام معظم رهبري که همان ولي فقيه مي باشد ، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بستند و ولايت را از ما بگيرند و شما همت کنيد متحد و يکدل باشيد تا کمر دشمنان بشکند و ولايت باقي بماند. وصيت مي کنم مرا در گلزار شهداي ساري دفن کنيد و تنها اميد من که همان دستمال سبزي است که هميشه در مجالس و محافل مذهبي همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روي صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند مداحي داخل قبرم برود و مصيبت جد غريبم فاطمه زهرا ( س ) و جد غريبم حسين ( ع ) را بخواند .

به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس

چون در آن لحظه حسين است که مهمان من است

و از مستمعين گرامي مي خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بريزند تا در ظلمت قبر نوري شود و اين را باور کنيد که از اعماق قلبم مي گويم : ( من از ظلمت قبر و فشار قبر خيلي مي ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا مي توانيد برايم دعا کنيد و نماز شب اول قبر را براي من بخوانيد و زماني که زير تابوت مرا گرفتيد بسوي آرامگاه مي بريد تا مي توانيد مهدي ( عج ) و فاطمه ( س ) را صدا بزنيد ... )

کي واهمه دارد ز مکافات قيامت آنکس که بود در محشر به پناه حسين (ع)

سردار شهيد اسلام سيد مجتبي علمدار فرزند سيد رمضان

محل ولادت – ساري

سال ولادت – 11/10/1345

محل شهادت – بيمارستان ساري ( بر اثر جراحات شيميايي از جنگ )

سال شهادت – 11/10/1375

محل دفن – گلزار شهداي ساري

 

sadegh1987

عضو جدید
مهندس عبدالکریم آقائی

مهندس عبدالکریم آقائی

((من رفتم به سوى سرنوشتى كه خود انتخاب كرده ام اگر در اين راه فداى هدفم شدم هيچ باكى نيست، پس اگررفتم و باز نگشتم بر من تاًسف مخوريد بلكه برايم دعا كنيد كه برادر به دعاى برادر خود سخت محتاج است . پس ما را در نمازهايتان ، در نماز شب هايتان ودر عبادتتان فراموش نكنيد)).
شهید مهندس عبدالکریم آقائی
 

sadegh1987

عضو جدید
شهید مهندس عبدالکریم آقائی

شهید مهندس عبدالکریم آقائی

خداوندا، ما را ببخشاى بر اين جهالتمان ، ببخشاى ما را بر اين غرورمان. خداوندا، من نمى دانم كه اين كلمات را چگونه بر زبان جارى كنم . خداوندا، ببخشاى من نمى دانم جز اين كلمه چه بگويم چون چيزى براى گفتن ندارم چون تقصير كار خود هستم .
خداوندا چه بگويم ، يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم
اى برادران، بيائيد از كارهاى گذشته توبه كنيم از برادرانمان معذرت خواهى كنيم كه اين دنيا چند صباحى ديگر پا بر جا نيست و اين دنيا باقى نيست كه دل خوش به آن كنيم .
اى برادران، شما را به خون شهيدان ، شما را به دست ها و پاهاى بريده معلولين ، شما را به امام زمان قسم مى دهم كه بيدار شويد از اين خواب غفلت بيدار شويد ، خدا را به ياد بياوريد ، اين قدر خود را به خواب نزنيد . ببينيد كه ديگر وقتى نمانده قيام كنيد بر عليه خودتان كه مرگ نزديك است ، به اسلام روى آوريد كه دين حق است . اى برادران اگر درك مى كنيد و اگر پشيمان شديد از كارهايتان بر خود بگرييد كه در قبولى توبه، گريه است ، گريه كنيد بر خودتان كه شايد اين اشك هايتان آتش جهنم را بر شما سرد گرداند . گريه كنيد كه شايد به سبب يك مو وارد بهشت شويد بگرييد كه شايد عشق خداوند و نور ايمان در دلتان روشن شود .
از اينكه وقتتان را گرفتم معذرت مى خواهم ، من كه وجودم مثمر ثمر نبود شايد اين وصيت نامه اثرى بگذارد ، به هر صورت در اين آخرين لحظات از شما تقاضاى عفو و بخشش دارم اى برادران برايم دعا كنيد ، دعا كنيد كه خداوند ما را به راه راست هدايت كند در اين آخر باز هم مى گويم كارى نكنيد كه امام زمان از ما ناراحت شود كم با گناهان خودمان تن امام زمان را ريش ريش كنيم كم پيامبر را از خودمان برنجانيم ، كم ائمه را برنجانيم . در پايان از شما التماس دعا دارم كه خداوند به دعاى برادر انسان، برانسان رحم مى كند .
گر در طلب گوهـر كانــى،كانـى گر زنده به بوى وصل جانى،جانى
فى الجمله حديث مطلق از من بشنو هر چيز كه در جستن آنى ،آنی
الحقیرعبدالکریم آقائی 31 /02/1363
 

8699

عضو جدید
وصیت نامه شهید صیاد شیرازی

وصیت نامه شهید صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحيم، ارحم الراحمين، رب العالمين و صلي الله علي محمد واله الطاهرين و سلم.انالله و انااليه راجعون...
خداوندا! اين تو هستي که قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايتت قرار دادي.

خدايا؛ تو خود مي داني که همواره آماده بوده ام آنچه را که تو خود به من دادي، در راه عشقي که به راهت دارم، نثار کنم. اگر اين نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا؛ رفتن در دست تو است، من نمي دانم چه موقع خواهم رفت، ولي مي دانم که از تو بايد بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگي بر گردنم دارند مي خواهم که مرا ببخشند؛ من نيز همواره برايشان دعا کرده ام که عاقبت به خير شوند. از همسر گرامي و فداکار و فرزندانم مي خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته ام به آن ها برسم و بيشتر مي خواهم وقف راهي باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده. آنچه از دنيا برايم باقي مي ماند، حق است که در اختيار همسرم قرار گيرد. از همه ي آن هايي که از من بد ديده اند مي خواهم که مرا به بزرگي خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ويژه حاج آقا امير رنجبر نيکدل، استدعا دارم در غياب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران ديگر، چون جناب سرهنگ حاج آقا آذريون و تيمسار حاج آقا آراسته در اين باب، تشريک مساعي نمايند.
خداوندا! ولي امرت حضرت آيت الله خامنه اي را تا ظهور حضرت مهدي(عج) زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين

من الله التوفيق علي صياد شيرازي-19دي ماه1371
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصيتنامه ای از سردار رشيد اسلام شهيد دكتر مصطفی چمران خطاب به امام موسی صدر

وصيتنامه ای از سردار رشيد اسلام شهيد دكتر مصطفی چمران خطاب به امام موسی صدر

وصيت می كنم …


وصيت می كنم به كسی كه او را بيش از حد دوست می دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسی صدر! كسی كه او را مظهر علی می دانم! او را وارث حسين می خوانم! كسی كه رمز طایفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصيت می كنم …
برای مرگ آماده شده ام و اين امری است طبيعی كه مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولين بار وصيت می كنم. خوشحالم كه در چنين راهی به شهادت می رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده ام. همه چيز را ترك گفته ام. علایق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره كرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.
از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتی سخت دست به گريبان بوده ام، متأسف نيستم. از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنيای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنيای علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نيستم … از آن دنيای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنيای درد، محروميت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهايی قدم گذاشتم. با محروميت همنشين شدم. با دردمندان و شكسته دلان هم آواز گشتم. از دنيای سرمايه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومين و مظلومين وارد شدم. با تمام اين احوال متأسف نيستم …
تو ای محبوب من، دنيايی جديد به من گشودی كه خدای بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمايش كند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظير انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه كنم، تا راهی جديد و قوی و الهی بنمايانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود را نخواهم، جز محبوب كسی را نبينم، جز عشق و فداكاری طريقی نگزينم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قيد و بندهی مادی آزاد شوم…
تو ای محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش می كشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرين و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می كني، كينه های گذشته و دشمنی های تاريخی و حقد و حسدهای جهانسوز را بر جان می پذيري، تو فداكاری می کنی، تو از همه چيز خود می گذری، تو حيات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسانها می كنی، و دشمنانت در عوض دشنام می دهند و خيانت می كنند، به تو تهمتهای دروغ می زنند و مردم جاهل را بر تو می شورانند، و تو ای امام لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقيقت و كمال و قدم بر می داری، از اين نظر تو نماينده علی (ع) و وارث حسيني… و من افتخار می كنم كه در ركابت مبارزه می كنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می نوشم…
ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختي! زيرا حجب و حيا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز درونی خود بازگو كنم… اما من، منی كه وصيت می كنم، منی كه تو را دوست می دارم… آدم ساده ای نيستم!… من خدای عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداكاری و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه ام، آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است كه قادر است هر دل سنگی را آب كند، فداكاری من به اندازه ای است كه كمتر كسی در زندگی به آن درجه رسيده است … به سه خصلت ممتاز شده ام:
1. عشق كه از سخنم و نگاهم و دستم و حركاتم و حيات و مماتم می بارد. در آتش عشق می سوزم و هدف حيات را جز عشق نمی شناسم. در زندگی جز عشق نمی خواهم، و جز به عشق زنده نيستم.
2. فقر كه از قيد همه چيز آزاد و بی نيازم. و اگر آسمان و زمين را به من ارزانی كنند، تأثيری در من نمی كند.
3. تنهایی كه مرا به عرفان اتصال می دهد. مرا با محروميت آشنا می كند. كسی كه محتاج عشق است، در دنيای تنهایی با محروميتِ عشق می سوزد. جز خدا كسی نمی تواند انيس شبهای تار او باشد و جز ستارگان اشكهای او را پاك نخواهند كرد. جز كوههای بلند راز و نيازهای او را نخواهند شنيد و جز مرغ سحر ناله های صبحگاه او را حس نخواهند كرد. به دنبال انسانی می گردد تا او را بپرستد يا به او عشق بورزد. ولی هر چه بيشتر می گردد، كمتر می يابد …
كسی كه وصيت می كند آدم ساده ای نيست. بزرگترين مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی ميوه چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارایی همه چيز خود را رها كرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است.
آری ای محبوب من، يك چنين كسی با تو وصيت می كند …
وصيت من درباره مال و منال نيست. زيرا می دانی كه چيزی ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حركت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسيده، به خاطر احتياجات شخصی چيزی بر نداشته ام. جز زندگی درويشانه چيزی نخواسته ام. حتی زن و بچه ها و پدر و مادر نيز از من چيزی دريافت نكرده اند. آنجا كه سر تا پای وجودم برای تو و حركت باشد، معلوم است كه مايملك من نيز متعلق به تو است.
وصيت من درباره قرض و دين نيست. مديون كسی نيستم، در حالی كه به ديگران زياد قرض داده ام.
به كسی بدی نكرده ام. در زندگی خود جز محبت، فداكاري، تواضع و احترام نبوده ام. از اين نظر نيز به كسی مديون نيستم …
آری وصيت من درباره اين چيزها نيست …
وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است …
احساس می كنم كه آفتاب عمرم به لب بام رسيده است و ديگر فرصتی ندارم كه به تو سفارش كنم. وصيت می كنم، وقتی كه جانم را بر كف دستم گذاشته ام، و انتظار دارم هر لحظه با اين دنيا وداع كنم و ديگر تو را نبينم….
تو را دوست می دارم و اين دوستی بابت احتياج و يا تجارت نيست. در اين دنيا به كسی احتياج ندارم. حتی گاهگاهی از خدای بزرگ نيز احساس بی نيازی می كنم … از او چيزی نمی طلبم و احساس احتياج نمی كنم. چيزی نمی خواهم، گله ای نمی كنم و آرزوئی ندارم. عشق من به خاطر آن است كه تو شايسته عشق و محبتي، و من عشق به تو را قسمتی از عشق به خدا می دانم. همچنانكه خدای را می پرستم و عشق می ورزم، به تو نيز كه نماينده او در زمينی عشق می ورزم. و اين عشق ورزيدن همچون نفس كشيدن برای من طبيعی است …
عشق هدف حيات و محرك زندگی من است. زيباتر از عشق چيزی نديده ام و بالاتر از عشق چيزی نخواسته ام. عشق است كه روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می كند، مرا از خودخواهی وخودبينی می رهاند، دنيای ديگری حس می كنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطيف و قلبی حساس و ديده ای زيبابين پيدا می كنم. لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربايند و از اين عالم به دنيای ديگری می برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است …
به خاطر عشق است كه فداكاری می كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد ديگری را می يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا می بينم و زيبائی را می پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس می كنم، او را می پرستم و حيات و هستی خود را تقديمش می كنم …
می دانم كه در اين دنيا به عده زيادی محبت كرده ام، حتی عشق ورزيده ام، ولی جواب بدی ديده ام. عشق را به ضعف تعبير می كنند و به قول خودشان زرنگی كرده از محبت سوءاستفاده می نمايند! اما اين بی خبران نمی دانند كه از چه نعمت بزرگی كه عشق و محبت است، محرومند. نمی دانند كه بزرگترين ابعاد زندگی را درك نكرده اند. نمی دانند كه زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چيزی نيست …
و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم كه محبت خويش را از كسی دريغ كنم. حتی اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، يا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت می برم. اين لذت بزرگترين پاداشی است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آيد …
می دانم كه تو هم ای محبوب من، در دريای عشق شنا می كني. انسانها را دوست می داري. به همه بی دريغ محبت می كني. و چه زيادند آنها كه از اين محبت سوءاستفاده می كنند. حتی تو را به تمسخر می گيرند و به خيال خود تو را گول ميزنند … تو اينها را می دانی ولی در روش خود كوچكترين تغييری نمی دهی … زيرا مقام تو بزرگتر از آن است كه تحت تأثير ديگران عشق بورزی و محبت كني. عشق تو فطری است. همچون آفتاب بر همه جا می تابی و همچون باران برچمن و شوره زار می باری و تحت تأثير انعكاس سنگدلان قرار نمی گيری …
درود آتشين من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باريك خودبينی و خودخواهی بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست.
عشق سوزان من فدای عشقت باد، كه بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزی است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترين خصيصه ای است كه در ميزان الهی به حساب می آيد …
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید «حاج همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)

وصیت نامه شهید «حاج همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)

وصیت نامه شهید «حاج همت» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص)

شهید حاج محمد ابراهیم همت در دومین وصیت نامه بجامانده از خود نوشته است: خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم.
منبع خبر: www.farsnews.com

*اولین وصیت نامه شهید همت:

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند.

مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک).

و السلام؛

محمد ابراهیم همت

**دومین وصیت نامه شهید همت:

به نام خدا

نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.

سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.

مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!

درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین».

من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)

در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.

از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.

خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:

*1- اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید.

همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.

*2- امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.

*3- هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.

*4- ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.

*5- از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت :gol:
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید مهندس مهدی باکری

وصیت نامه شهید مهندس مهدی باکری

وصیت نامه شهید مهندس مهدی باکری فرمانده لشكر 31 عاشورا


یا الله،‌یا محمد،یا علی،‌یا فاطمة زهرا،‌یا حسن،یا حسین،‌یا مهدی (عج) و تو ای روح الله و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی كه سراپا گناه و معصیت و نافرمانی ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است كه نیامرزیده از دنیا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی كه از ما راضی نباشی. ای وای كه سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات كه نفهمیدم. یا ابا عبدالله شفاعت! آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش ، و چه كنم كه تهیدستم،خدایا تو قبولم كن.
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر كفر و الحاد،‌عصر مظلومیت اسلام وپیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه روز باید شكرگزار خدا باشیم كه سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه های درونی ودنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم كه صدق نیت وخلوص در عمل ،تنها چاره ساز است.
ای عاشقان اباعبدالله بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درك و عمل نمائیم تا بلكه قدری از تكلیف خود را در شكر گزاری بجا آورده باشیم.
وصیت به مادرم وخواهران و برادرانم و اهل فامیل بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه بیاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل كنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید وفرزندان خود را نیز همانگونه تربیت كنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابولفضل برای اسلام ببار آیند. از همه كسانی كه از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد.
خدایا مرا پاكیزه بپذیر:gol:
:gol: مهدی باكری:gol:
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید حاج احمد کاظمی

وصیت نامه شهید حاج احمد کاظمی

الله اكبر
اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهيد ان علياً ولي الله

خداوندا فقط مي‌خواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت مي‌خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.

نمي‌دانم چه بايد كرد، فقط مي‌دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي‌باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي‌يابم هر موقع آماده مي‌شوم چند كلمه‌اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي‌دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي‌كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.

راستي چه بگويم، سينه‌ام از دوري دوستان سفر كرده از درد ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوار هستم. خداوندا خود مي‌دانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.

گرچه بدم ولي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا مي‌بيني، دوست دارم بنده باشم، بندگي‌ام را ببين. اي خداي بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا مي‌كنم، از روي سركشي نيست. بلكه از روي ناداني مي‌باشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر مي‌كنم، مي‌بينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم، باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي. اي حضرت حق، خودت دستم را بگير، نجاتم بده از دوري شهدا، كار خوب نكردن، بندة خوب نبود،... ديگر...

حضرت حق، اميد تو اگر نبود پس چه؟ آيا من هم در آن صف بودم. ولي چه روزهاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه مي‌كنم. از درد سختي كه تمام وجودم را مي‌گيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بي‌منتهاي حضرت حق، واي من بودم نفهميدم، واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر خداوندا خودت كمك كن خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همة بندگان خوبت قسم مي‌دهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيق‌ام بده هر چه زودتر به دوستان شهيدم برسم، انشاء الله تعالي.

منزل ظهر جمعه 6/4/82

بــه پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقی است


 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

وصیت نامه شهید محمد جهان آرا


از روزي که جنگ آغاز شد تا لحظه اي که خرمشهر سقوط کرد يک ماه بطور مداوم کربلا را مي ديدم. «ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الکافرين».

بارپرودگارا، اي رب العالمين، اي غياث المستغيثين و اي حبيب قلبو الصالحين. تو را شکر مي گيوم که شربت شهادت اين گونه راه رسيدن انسان به خودت را به من بنده ي فقير و حقير و گناهکار خود ارزاني داشتي. من براي کسي وصيتي ندارم ولي يک مشت درد و رنج دارم که بر اين صفحه ي کاغذ مي خواهم همچون تيري بر قلب سياه دلاني که اين آزادي را حس نکرده اند و بر سر اموال اين دنيا ملتي را، امتي را و جهاني را به نيستي و نابودي مي کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدي که من تعهد اين آزادي را با گذراندن تمام وقت و هستي خويش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هايي که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکيبايي کردم ولي اين را مي دانم که اين سران تازه به دوران رسيده، نعمت آزادي را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند يا در گوشه هاي ترياهاي پاريس، لندن و هامبورگ بوده اند و يا در ...

و تو اي امامم! اي که به اندازه ي تمام قرنها سختي ها و رنج ها کشيدي از دست اين نابخردان خرد همه چيزدان! لحظه لحظه اي اين زندگي بر تو همچن نوح، موسي و عيسي و محمد (ص) گذشت. ولي تو اي امام و اي عصاره ي تاريخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاريخ جديد شروع کردي و آزادي مستضعفان جهان را تضمين کردي. ولي اي امام کيست که اين همه رنجها و دردهاي تو را درک کند؟! کيست که دريابد لحظه اي کوتاهي از اين حرکت به هر عنوان، خيانتي به تاريخ انسانيت و کليه انسان هاي حاغضر و آينده تاريخ مي باشد؟

اي امام! درد تو را، رنج تو را مي دانم چه کساني با جان مي خرند، جوان با ايمان، که هستي و زندگي تازه ي خويش را در راه هدف رسيدن حکومت عدل اسلامي فدا مي کند. بله اي امام! درد تو را جوانان درک مي کنند، اينان که از مال دنيا فقط و فقط رهبري تو را دارند و جان خويش را براي هدفت که اسلام است فدا مي کنند.

اي امام تا لحظه اي که خون در رگ هاي ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه اي نمي گذاريم که خط پيامبر گونه تو که به خط انبياء و اولياء وصل است به انحراف کشيده شود. اي امام! من به عنوان کسي که شايد کربلاي حسيني را در کربلاي خرمشهر ديده ام سخني با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهري برمي خيزد و آن، اين است؛ اي امام! از روزي که جنگ آغاز شد تا لحظه اي که خرمشهر سقوط کرد من يک ماه بطور مداوم کربلا را مي ديدم هر روز که حمله ي دشمن بر برادران سخت مي شد و فرياد آنها بي سيم را از کار مي انداخت و هيچ راه نجاتي نبود به اتاق مي رفتم، گريه را آغاز مي کردم و فرياد مي زدم اي رب العالمين بر ما مپسند ذلت و خواري را.
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولين وصيت نامه حاج حسين خرازي

اولين وصيت نامه حاج حسين خرازي



بسم الله الرحمن الرحيم
من عبدالعاصي حسين خرازي، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله.
گواهي مي دهم كه ائمه معصومين گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب ، محبتشان به حكم حق لازم و پيروي آنها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آنها امامان و شفعيان روز جزا هستند.
انا الله و انا اليه راجعون. اين جانب خود را لايق وصيت نمي‌دانم ولي بنابراين كه وصيت بعد از رفتن هركس راهنماي راه او و بيانگر هدف اوست من هم بر حكم وظيفه چند كلمه مي نويسم.
شخصي هستم معتقد به انقلاب اسلامي ايران و رهبري و ولايت حضرت امام خميني روحي له الفداه ، در عصر غيبت امام زمان (عج). از مردم مي خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند. راه شهداي ما راه حق است، اول مي‌خواهم كه آنها مرا بخشيده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا مي‌خواهم كه ادامه دهنده راه آنها باشيم. آنهايي كه با بودنشان و زندگيشان به ما درس ايثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما مي آموختند.
از خانواده شهدا اسرا، مفقودين مي‌خواهم كه صبر پيشه كنند چرا كه دنيا فاني است و ما معتقد به معاد هستيم و انشاء‌الله انتقام اين مظلومين را با مظلوم كربلا يكجا خواهيم گرفت.
از خانواده معلولين و مجروحين مي خواهم كه با اين عزيزان كه براي اسلام رفتند و چنين شدند با صبر و حوصله و خوش اخلاقي برخورد كنند چرا كه اين عزيزان به خاطر بيماري و اينكه اكنون دستشان از انجام وظايفشان كوتاه شد احتياج به مراقبت ومحبت بيشتري دارند. انشاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنايت فرمايد. ديگر اينكه فرزندان شهدا را فراموش نكنيد آنها پدرانشان را به خاطر اسلام از دست داده‌اند. در اسلام در مورد يتيمان سفارش زيادي شده است به خصوص يتيمي كه فرزند شهيد باشد ناگفته نماند كه درست است كه در مقابل هركدام از اينها به شما اجري داده مي شود ولي فراموش نكنيم كه اينها همه به عنوان يك وظيفه است براي ما كه مسلمانيم.
از تمام اقشار ملت، اعم از كسبه، اطبا مهندسين، علما و سپاهيان به عنوان يك فرد از اجتماع كه حق بر گردنش هست تشكر مي‌كنم و عرض مي‌دارم كه هركدام از شما ممكن است در كار خودكمبودهايي حس كنيد و مشكلاتي براي شما باشد. اين جانب خواهشمند است كه موقعيت اسلام و انقلاب و كشور را در نظر گرفته صبر بيشتري كنيد و توجه داشته باشيد كه در مشكلات است كه انسانها آزمايش مي‌شوند.
كاري نكنيد كه خدا نياورد آن روزي را كه شما در مقابل شهدا و خانواده محترمشان جوابي نداشته باشيد كه بدهيد ديگر از مسئولين محترم و مردم حزب الله مي‌خواهم كه در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشاء و بي حجابي و... زدند در مقابل اينها ايستادگي كنند و با جديت هرچه تمامتر جلو اين فسادها را بگيريد.
و توصيه‌ام به مردم حزب الله و شهيدپرور اصفهان ، شهري كه در جبهه‌هاي نبرد با دشمن و اقتصاد و ديگر امور خير و صالح پش قدم و حضور فعال و چشمگير داشته است مي خواهم كه همچنان انقلابي و دوست داشتني بمانند و قدر امام جمعه و نماينده ارزشمند حضرت امام حضرت آيت الله طاهري را بدانند كه مي‌دانند.
و اما پدر و مادر عزيزم، اميدوارم كه مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد چرا كه شما با زحمت زياد ما را بزرگ كرديد. با رنج زياد وسايل راحتي و تحصيل ما را فراهم كرديد. شما كسي هستيد كه در عظمت شما در قرآن خداوند فرمودند «و بالوالدين احسانا» يعني به پدر و مادرتان نيكي كنيد و يا آمده «و لا تقولو لهما اف...» به آنها اف نگوييد با آنها روي ترش نكيد حال اگر من در انجام وظايفم در مورد شما كوتاهي كردم شما ببخشيد چرا كه من فرزند شما و شما بزرگتريد و مادرم شما براي من خيلي زحمت كشيديد. در حديث داريم كه «الجنة تحت اقدام الامهات» بهشت زير پاي مادران است. به خصوص شما مادري كه درتمام احوال و اوقات مراقب اعمال و رفتار ما بوديد.... مادر، حسينت را حلال كن و از تمام دوستان و آشنايان و اقوام براي من حلاليت بطلب.
اللهم اجعلنا من التوابين، اللهم جعلنا من الشاكرين، اللهم اجعلنا من المتقين، اللهم اجعلنا من المؤمنين ، اللهم اجعلنا من الشهداء و احشر نامع الحسين و اصحاب الحسين، الحمدالله رب العالمين، اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الزمان.
حسين خرازي
17/11/64
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
دومين وصيت نامه حاج حسين خرازي - 50 روز پيش از شهادتشان

دومين وصيت نامه حاج حسين خرازي - 50 روز پيش از شهادتشان



الهم اني اسئلك ان تملاء قلبي حبا لك و خشية منك و تصديقا بكتابك و ايمانا بك و خوفا منك و شوقا اليك يا ذالجلال و الاكرام حبب الي لقائك و احبب لقائي و اجعل لي في لقائك الراحة و الفرج و الكرامة
قبلا چند كلمه‌اي نوشته بودم فكر كنم تكميلي چندكلمه ديگر بايد بنويسم.
خدايا ! غلط كردم، استغفرالله، خدايا امان، امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سوال منكر و نكير در روز محشر و قيامت. به فريادم برس. خدايا !من دلشكسته و مضطرم. صاحب پيروزي و موفقيت تو را مي دانم و بس، و بر تو توكل دارم. خدايا ! تا زمان عمليات فاصله زيادي نيست خدايا به قول امام خميني «تو فرمانده كل قوا هستي» ، خودت رزمندگانت را پيروز گردان و شر صدام و كفار را از سر مسلمين بكن.
خدايا ! از مال دنيا چيزي جز بدهكاري و گناه ندارم. خدايا ! تو خود توبه مرا قبول كن و از فيض عظماي شهادت، نصيب بهره مندم ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم.
يا واسع المغفرة ، يا سبقت رحمتة غضبه
از همسر خوب و ايثارگرم كمال تشكر و سپاسگذاري را دارم. انشاء‌الله كه مرا مي بخشي. الحمدالله اگر خداوند فرزندي لطف و كرم فرمود ، به سلامتي او را مهدي و زهرا اسم بگذار و از خوراك و طعام حلال و طيب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار و تربيت كن كه اين خود هديه‌اي است به پيشگاه خداوند باري تعالي و كاهشي باشد از عذاب قبر و آخرت و قيامت. مي دانم در امر بيت المال امانتدار خوبي نبودم و زياده روي كرده باشم . خلاصه برايم رد مظالم و آمرزش بخواهيد.
والسلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
رزمندگان اسلام پيروزشان بگردان
حسين خرازي
1/10/1365
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پرگشودن، پرستو شدن

سال 1349 بود که در کرج بدنیا آمد. در خانواده ای مذهبی؛ اما بیشتر از 12 سال نتوانست سنگینی تن کوچکش را بر روح بزرگش تحمل کند و به اصرار، پدر و مادر خود را راضی کرد تا سرانجام در دوازدهمین سال زندگیش ابدی شود. وصیتنامه اش را قبل از اعزام مخفیانه در نواری ضبط کرد و در گوشه ای پنهان؛ که بعد از شهادتش بدست خانواده اش رسید.

فرازهایی از وصیتنامه شهید 12 ساله، شهید رضا پناهی

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه

هرکس من را طلب می کند می یابد مرا، و کسیکه مرا یافت می شناسد مرا، و کسیکه من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسیکه عاشق من می شود، من عاشق او می شوم و کسیکه من عاشق او بشوم، او را می کشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم.

هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.

پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله .....
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید سعید مهتدی

وصیت نامه شهید سعید مهتدی


بسم الله الرحمن الرحيم
اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علي ولي الله به نام خدايي که به ما جان داد تا طاعت او را به جا آوريم ولي معصيت او را نموديم.
خداوندا گناهکار و وامانده‌ايم تو را به لطف و کرمت قسم ما را ببخش. خداوندا با آنکه اين جسم، آلوده به گناه است ولي باز اميد به تو داريم. خداوندا از عدلت با ما رفتار کن خدايا وقتي عارف بزرگ در مقابل ذات مقدس تو اينچنين مناجات مي‌کند (پس واي بر من گناهکار)
خداي من! من آن کسي هستم که تو فرمانش دادي و از فرمان تو سرپيچي کرد من آن کسي هستم که تو او را از کاري بازداشتي او رفت و دست به آن زد.
عارف بزرگ: اي واي بر من! اگر زمين از گناه من خبر داشت، مرا در خود فرو مي‌برد و مرا مي خورد. ... برادران و خواهران عزيز امروز نعمت بزرگي از جانب خداوند بزرگ در دست ما به رسم امانت مي‌باشد. که اين نعمت بزرگ امام عزيزمان مي‌باشد کفران نعمت نکنيم که مورد غضب ايزد متعال قرار مي‌گيريم که در اين حالت واي بر ما. در اين دنيا جهت به دست آوردن توشه‌ براي آخرت آمده‌ايم ولي چه کنم که به اين دنيا آنچنان چسبيده‌ايم که از آن دنيا دور افتاده و بي‌اطلاعم چه خوش گفته است آن عالم بزرگوار: برادران من زندگي دنيا جز بازي و سرگرمي نيست و سراي آخرت است که محل زندگي است و انسان اگر انسان باشد، در پايين‌ترين مرحله‌ي زندگي‌اش جز آمادگي براي زندگي ديگر و طي راه قرب و نزديکي به خدا وظيفه‌اي ندارد. برادران، من که نتوانستم به وظايف خود عمل کنم و با کوله‌باري از گناه به سوي پروردگار مي‌روم و تنها دل به شهادت دارم تا شايد خداوند با ريختن خون من گناهانم را ببخشد و از شما عاجزانه تقاضا دارم که در حق من دعا نموده که خداوند مرگ مرا شهادت در راهش قرار بدهد.
برادران عزيز من به عنوان يک فرد کوچک از شما تقاضا دارم که همواره و در هر حالت حامي انقلاب اسلامي حضرت امام و روحانيت در خط او باشيد.
جبهه‌ها را خالي نگذاريد و در همه جا ياور رزمندگان اسلام باشيد و اگر شما برادران قدمي در براندازي استکبار جهاني برداريد، خداوند به شما نصرت عنايت مي‌فرمايد. از کليه افراد خانواده‌ام و ديگر برادران عزيز تقاضا دارم که مرا حلال نمايند و از حضورتان التماس دعا دارم.
والسلام علکيم و رحمه الله و برکاته
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
برادر کوچک شما سعيد مهتدي 30/6/1363 ساعت 1 بعدازظهر
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:وصیت نامه شهید مهدی زین الدین:gol:


اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ كس نمی‌تواند پاسداری از اسلام كند در حالی كه ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیكار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تكلیف می‌كنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل كردن و حسین‌وار زندگی كردن.
در زمان غیبت كبری به كسی «منتظر» گفته می‌شود و كسی می‌تواند زندگی كند كه منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد.
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید حمید باکری

وصیت نامه شهید حمید باکری



بسم الله الرحمن الرحیم
در اين لحظات آخر عمر سر تا پا گناه و پشيماني وصيت خود را مي نويسم و علم كامل دارم
كه در اين ماموريت شهادت ، جان به پروردگار بزرگ بايد تسليم نمايم انشاالله كه
خداوند متعال با رحمت و بزرگواري خود گناهان بيشمار
اين بنده خطاكار را ببخشند .

وصيت به احسان و آسيه عزيز
1 ) انشاالله وقتي به سني رسيديد كه توانستيد اين وصايا را درك نمائيد هر چند روز يكبار اين وصيتنامه را بخوانيد.
2 ) شناخت كامل در حد استطاعت خود از خداوند متعال پيدا نمائيد در پي اصول اعتقادي تحقيق و مطالعه نمائيد و تفكر زياد نمائيد تا به اصول اعتقادي يقين كامل داشته باشيد .
3 ) احكام اسلامي را (فروع دين ) با تعبد كامل و بطور دقيق و با معني بجا آوريد .
4 ) آشنايي كامل با قرآن كريم كه عزت‌بخش شما در اين دنياي سرتا پا گناه خواهد بود داشته و در آيات آن تفكر زياد بنمائيد و با صوت خواندن قرآن را فرا گيريد .
5 ) از راحت طلبي و بدست آوردن روزي بطور ساده دوري نمائيد . دائم بايد فردي پرتلاش و خستگي ناپذير باشيد .
6 )‌ يقين بدانيد تنها اعمال شما كه مورد رضايت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالي است كه تحت ولايت الهي و رسولش و امامش باشد بنابراين در هر زمان و هر موقعيت همت به اعمالي بگماريد كه مورد تائيد رهبري و امامت باشد .
7 ) به كسب علم و آگاهي و شناخت در تاريخ اسلام و تاريخ انقلابات اسلامي اهميت زياد قائل شويد .
8 ) قدر اين انقلاب اسلامي را بدانيد و مدام در جهت تحكيم مباني جمهوري اسلامي كوشا باشيد و زندگي خودرا صرف تحكيم پايه هاي اين جمهوري قرار دهيد .
9 ) به اخلاقيات اسلام اهميت زياد قائل شده و آن را كسب و عمل نمائيد .
10 ) در جماعات و مراسم به خصوص نماز جمعه ، دعاي كميل و توسل ومجالس بزرگداشت شهداء مرتب شركت نمائيد .
11 ) رساله امام را دقيق خوانده و مو به مو عمل نمائيد .
12 ) حق مادرتان را نگهداريد و قدرش را بدانيد و احترام و احسان به مادرتان را به عنوان تكليف دانسته و خود را عصاي دست ايشان نمائيد .
13 ) در زندگيتان همواره آزاده باشيد و هيچ چيز غير از خدا و آنچه خدائي است دل نبنديد و بدانيد كه دنيا زودگذر و فاني است ، فريب زرق و برق دنيا را نخوريد .
14 ) برحذر باشيد از وسوسه هاي نفس و مدام به ياد خدا باشيد تا از شر نفس و شيطان در امان باشيد .

وصيّت به فاطمه :
1 ) مي دانم در حق شما مدام ظلم كرده ام و وظيفه ام را بجا نياورده ام ولي يقين بدان كه خود را بنده اي قاصر و كم كاري ميدانم و اميد دارم كه حلالم نمائيد .
2 ) احسان و آسيه امانتهايي هستند در دست تو و مدام در در تربيت اسلامي آنها بايد همت گماريد و توجيه و كنترل مواردي كه به آنها وصيت نموده‌ام به عهده شماست .
3 ) از كوچكي آنها را با قرآن آشنا كرده و به كلاس قرائت قرآن برويد .
4 )از كوچكي آنها را در مجالس و مجامع خصوصا نماز جمعه ، دعاي كميل و يادبود شهداء شركت بدهيد .
5 ) درآمد يا پولي نداشته و ندارم كه مهريه تان را بدهم انشا ا... كه حلال خواهيد كرد .
6 ) مقداري به مهدي مقروضم به شكلي كه برايتان مقدور باشد پرداخت نمائيد منتهي فشار مادي بيش از حد به خودتان در اين مورد وارد نكنيد .
7 ) انشاءالله كه شما و عموم فاميل در يادبود من به ياد شهداي كربلا و امام حسين گريه و عزاداري نمائيد و مرتب بياد بياوريد كه هستي دهنده اوست و بايد شكر به مصلحت الهي گفت.
متاسفانه به علت نبودن وقت نتوانستم وصيتم را تمام نمايم از عموم آشنايان و فاميل حلاليت مي‌خواهم انشاءالله همه خدمتگزار اسلام خواهند بود .
حميد باكري
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وصيت نامه شهيد «حسين خرازي » فرمانده لشكر 14 امام حسين(ع)


خبرگزاري فارس: حاج حسين خرازي در آخرين وصيت نامه خود كه 50 روز پيش از شهادتش تنظيم كرده است نوشته:خدايا ! غلط كردم، استغفرالله، خدايا امان، امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سوال منكر و نكير در روز محشر و قيامت. به فريادم برس .






به گزارش خبرگزاري فارس ، حاج حسين خرازي به سال 1336 در محله «كوي كلم» اصفهان ديده به جهان گشود. وي متعلق به نسلي بود كه به هنگام انجام خدمت نظام وطيفه ، براي سركوب شورشيان «ظفار» به كشور «عمان» اعزام شد و در سال 1357 نيز به فرمان حضرت امام خميني از پادگان محل خدمت خود گريخت و به جمع مردم انقلابي پيوست. حسين خرازي از بود تشكيل سپاه پاسداران ، لباس سبز پاسداري انقلاب را برتن كرد و از بلواي ضدانقلاب تا زمان شهادتش را در خطوط مقدم نبرد با دشمنان انقلاب اسلامي بسر برد. خرازي گرچه در هنگام شهادتش (در هشتم اسفند1365 ) رداي فرماندهي لشكر 14 امام حسين را بر دوش داشت اما به عنوان بسيجي ترين سردار دفاع مقدس شناخته مي شد كه كرامات درخشاني هم به او نسبت داده مي شود.
از شهيد حسين خرازي دو وصيت نامه برجاي مانده است. آن چه خواهيد خواند متن كامل دو وصيت نامه اين بزرگوار است .

متن كامل اولين وصيت نامه حاج حسين خرازي:

بسم الله الرحمن الرحيم
من عبدالعاصي حسين خرازي، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله.
گواهي مي دهم كه ائمه معصومين گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب ، محبتشان به حكم حق لازم و پيروي آنها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آنها امامان و شفعيان روز جزا هستند.

انا الله و انا اليه راجعون. اين جانب خود را لايق وصيت نمي‌دانم ولي بنابراين كه وصيت بعد از رفتن هركس راهنماي راه او و بيانگر هدف اوست من هم بر حكم وظيفه چند كلمه مي نويسم.
شخصي هستم معتقد به انقلاب اسلامي ايران و رهبري و ولايت حضرت امام خميني روحي له الفداه ، در عصر غيبت امام زمان (عج). از مردم مي خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند. راه شهداي ما راه حق است، اول مي‌خواهم كه آنها مرا بخشيده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا مي‌خواهم كه ادامه دهنده راه آنها باشيم. آنهايي كه با بودنشان و زندگيشان به ما درس ايثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما مي آموختند.
از خانواده شهدا اسرا، مفقودين مي‌خواهم كه صبر پيشه كنند چرا كه دنيا فاني است و ما معتقد به معاد هستيم و انشاء‌الله انتقام اين مظلومين را با مظلوم كربلا يكجا خواهيم گرفت.
از خانواده معلولين و مجروحين مي خواهم كه با اين عزيزان كه براي اسلام رفتند و چنين شدند با صبر و حوصله و خوش اخلاقي برخورد كنند چرا كه اين عزيزان به خاطر بيماري و اينكه اكنون دستشان از انجام وظايفشان كوتاه شد احتياج به مراقبت ومحبت بيشتري دارند. انشاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنايت فرمايد. ديگر اينكه فرزندان شهدا را فراموش نكنيد آنها پدرانشان را به خاطر اسلام از دست داده‌اند. در اسلام در مورد يتيمان سفارش زيادي شده است به خصوص يتيمي كه فرزند شهيد باشد ناگفته نماند كه درست است كه در مقابل هركدام از اينها به شما اجري داده مي شود ولي فراموش نكنيم كه اينها همه به عنوان يك وظيفه است براي ما كه مسلمانيم.
از تمام اقشار ملت، اعم از كسبه، اطبا مهندسين، علما و سپاهيان به عنوان يك فرد از اجتماع كه حق بر گردنش هست تشكر مي‌كنم و عرض مي‌دارم كه هركدام از شما ممكن است در كار خودكمبودهايي حس كنيد و مشكلاتي براي شما باشد. اين جانب خواهشمند است كه موقعيت اسلام و انقلاب و كشور را در نظر گرفته صبر بيشتري كنيد و توجه داشته باشيد كه در مشكلات است كه انسانها آزمايش مي‌شوند.
كاري نكنيد كه خدا نياورد آن روزي را كه شما در مقابل شهدا و خانواده محترمشان جوابي نداشته باشيد كه بدهيد ديگر از مسئولين محترم و مردم حزب الله مي‌خواهم كه در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشاء و بي حجابي و... زدند در مقابل اينها ايستادگي كنند و با جديت هرچه تمامتر جلو اين فسادها را بگيريد.
و توصيه‌ام به مردم حزب الله و شهيدپرور اصفهان ، شهري كه در جبهه‌هاي نبرد با دشمن و اقتصاد و ديگر امور خير و صالح پش قدم و حضور فعال و چشمگير داشته است مي خواهم كه همچنان انقلابي و دوست داشتني بمانند و قدر امام جمعه و نماينده ارزشمند حضرت امام حضرت آيت الله طاهري را بدانند كه مي‌دانند.
و اما پدر و مادر عزيزم، اميدوارم كه مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد چرا كه شما با زحمت زياد ما را بزرگ كرديد. با رنج زياد وسايل راحتي و تحصيل ما را فراهم كرديد. شما كسي هستيد كه در عظمت شما در قرآن خداوند فرمودند «و بالوالدين احسانا» يعني به پدر و مادرتان نيكي كنيد و يا آمده «و لا تقولو لهما اف...» به آنها اف نگوييد با آنها روي ترش نكيد حال اگر من در انجام وظايفم در مورد شما كوتاهي كردم شما ببخشيد چرا كه من فرزند شما و شما بزرگتريد و مادرم شما براي من خيلي زحمت كشيديد. در حديث داريم كه «الجنة تحت اقدام الامهات» بهشت زير پاي مادران است. به خصوص شما مادري كه درتمام احوال و اوقات مراقب اعمال و رفتار ما بوديد.... مادر، حسينت را حلال كن و از تمام دوستان و آشنايان و اقوام براي من حلاليت بطلب.
اللهم اجعلنا من التوابين، اللهم جعلنا من الشاكرين، اللهم اجعلنا من المتقين، اللهم اجعلنا من المؤمنين ، اللهم اجعلنا من الشهداء و احشر نامع الحسين و اصحاب الحسين، الحمدالله رب العالمين، اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الزمان.
حسين خرازي
17/11/64
*بسمه تعالي
[....] در ضمن اين حقير سر تا پا تقصير نماز و روزه (140 روز) صد و چهل روز بدهكارم. مقدار قابل توجهي مثلا ده يا 15هزار تومان پول رد مظالم بدهيد. احيانا در مقابل كم كاريها و يا استفاده بي جا از وسايل بيت‌المال سپاه لازم است. از همگي التماس دعا دارم.


متن كامل دومين وصيت نامه حاج حسين خرازي كه 50 روز پيش از شهادتش تحرير شده است:

الهم اني اسئلك ان تملاء قلبي حبا لك و خشية منك و تصديقا بكتابك و ايمانا بك و خوفا منك و شوقا اليك يا ذالجلال و الاكرام حبب الي لقائك و احبب لقائي و اجعل لي في لقائك الراحة و الفرج و الكرامة
قبلا چند كلمه‌اي نوشته بودم فكر كنم تكميلي چندكلمه ديگر بايد بنويسم.
خدايا ! غلط كردم، استغفرالله، خدايا امان، امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سوال منكر و نكير در روز محشر و قيامت. به فريادم برس. خدايا !من دلشكسته و مضطرم. صاحب پيروزي و موفقيت تو را مي دانم و بس، و بر تو توكل دارم. خدايا ! تا زمان عمليات فاصله زيادي نيست خدايا به قول امام خميني «تو فرمانده كل قوا هستي» ، خودت رزمندگانت را پيروز گردان و شر صدام و كفار را از سر مسلمين بكن.
خدايا ! از مال دنيا چيزي جز بدهكاري و گناه ندارم. خدايا ! تو خود توبه مرا قبول كن و از فيض عظماي شهادت، نصيب بهره مندم ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم.
يا واسع المغفرة ، يا سبقت رحمتة غضبه
از همسر خوب و ايثارگرم كمال تشكر و سپاسگذاري را دارم. انشاء‌الله كه مرا مي بخشي. الحمدالله اگر خداوند فرزندي لطف و كرم فرمود ، به سلامتي او را مهدي و زهرا اسم بگذار و از خوراك و طعام حلال و طيب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار و تربيت كن كه اين خود هديه‌اي است به پيشگاه خداوند باري تعالي و كاهشي باشد از عذاب قبر و آخرت و قيامت. مي دانم در امر بيت المال امانتدار خوبي نبودم و زياده روي كرده باشم . خلاصه برايم رد مظالم و آمرزش بخواهيد.
والسلام
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
رزمندگان اسلام پيروزشان بگردان
حسين خرازي
1/10/1365
 

م.طاهری

عضو جدید
وصیتنامه شهید حسن طاهری

وصیتنامه شهید حسن طاهری

بسم الله الرحمن الرحیم​
وصیتنامه: شهید حسن طاهری​
زمان تولد: 10 صبح عید غدیر​
زمان دفن: 3 بعد از ظهر شب عید غدیر​
محل شهادت: سومار در تاریخ 9/7/1361​
مکان دفن: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 26 ردیف 76 شماره6​
(از گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله (ص))​
نام عملیات: مسلم ابن العقیل​
رمز عملیات: یا ابوالفضل العباس (ع)​
"شهیدان زنده اند الله اکبر"​
((ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون))​
البته مپندارید شهیدان راه خدا را مردگان بلکه زنده اند به حیات ابدی و در نزد خدا متنعم خواهند شد...​

ادامه ی وصیتنامه در وبلاگ شهید طاهری موجود است
http://shahid-hasan-taheri.blogfa.com/
 

شاهده

عضو جدید
شهید سيدمصطفي ماجدي

برادرم و خواهرم، همه را به تقواي خداوند تبارك و تعالي، كه تنها معيار فضيلت است، و همچنين است، و همچنين نماز وامر به معروف و نهي از منكر و دعا كه سلاح مؤمن است، و قرآن مجيد كه حق عظيم به گردن ما دارد سفارش مي‌كنم و در پيشرفت كار از صبر و نماز كمك بگيريد كه اين فرمودة خداوند است: «يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوه إنّ الله مع الصابرين»


 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
جانباز شهید حاج سید مجتبی علمدار

جانباز شهید حاج سید مجتبی علمدار

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه سردار شهید اسلام مداح اهل بیت ( ع )
جانباز شهید حاج سید مجتبی علمدار



شهادت میدهم و پسندیده ام خدا را به پروردگاری و اسلام را برای دینداری و محمد ( ص ) را به پیغمبری و علی ( ع ) را به امامت و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) علی ( ع ) و محمد ( ص )وجعفر ( ع ) و موسی ( ع ) و محمد ( ع ) و علی ( ع ) و حسن ( ع ) و قائم آل محمد مهدی موعود ( عج ) را امام و پیشوایان بر حق و رهبران اسلام بعد از پیغمبر ( ص ) از دشمنانش بیزارم و دوستانشان را دوست دارم .

اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید قرآن را بیشتر بخوانید بیشتر بشناسید بیشتر عشق بورزید بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای قربت فرزند فاطمه ( س ) ( مقام معظم رهبری ) را که همان ناله غریبانه فاطمه ( س ) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی ( ره ) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار از جان و مال و زندگی جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پیش بدست توانای خاتم پیغمبران محمد بن عبدالله ( ص ) کاشته شده و با خون فاطمه زهرا( س ) بین درب و دیوار و عرق خون آلود پیشانی حیدر ، جگر پاره امام حسن ( ع ) در میان تشت ، بدن پاره پاره و رگ بریده حلقوم ابی عبدالله ( ع ) و خونهای جاری شده از ابدان شهدای کربلا و کربلای ایران آبیاری شد باشند نگذارید که آن واقعه تکرار شود ! حتما می پرسید کدام واقعه ؟ همان واقعه ای که بی بی فاطمه زهرا ( س ) نیمه دل شب دست به دعا بردارد که اللهم عجل وفاتی همان واقعه ای که علی ( ع ) از تنهایی با چاه درد دل کند همان واقعه ای که امام حسن مجتبی ( ع ) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غریبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تیرباران کنند ، همان واقعه ای که امام حسین ( ع ) فریاد بزند ( هل من ناصر ینصرنی ) فقط پیکرهای بی سر شهداء تکان بخورد همان واقعه ای که امام صادق ( ع ) بفرمایند : به تعداد انگشتان یک دست یار و یاور واقعی ندارم همان واقعه ای که ... و نهایتا همان واقعه ای که امام خمینی ( ره ) بگویند : من جام زهر نوشیده ام و ناله غریبانه ( اللهم عجل وفاتی ) او فاطمه ( س ) را به گریه آورد !!!

شیعه هل مسلمونا ، حزب اللهی ها ، بسیجی ها و ... نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود .

بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد ، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بستند و ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنید و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جد غریبم فاطمه زهرا ( س ) و جد غریبم حسین ( ع ) را بخواند .

به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس

چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است

و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم : ( من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید بسوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی ( عج ) و فاطمه ( س ) را صدا بزنید ... )

کی واهمه دارد ز مکافات قیامت آنکس که بود در محشر به پنا
--------------------------------------------------------------------------------------------
سردار شهید اسلام سید مجتبی علمدار فرزند سید رمضان
محل ولادت – ساری
سال ولادت – 11/10/1345
محل شهادت – بیمارستان ساری ( بر اثر جراحات شیمیایی از جنگ )
سال شهادت – 11/10/1375
محل دفن – گلزار شهدای ساری

 

fateme_en

عضو جدید
کاربر ممتاز
وصیت نامه جانباز شهید محمد صادق انبارلویی



وصيت نامه

اين وصيتنامه اين حقير صادق انبارلويي جهت اطاعت از پيغمبر اسلام كه فرمود وصيت كنيد قبل ازاينكه بميريد.
اول از همه دوستان مي خواهم كه از من راضي باشند و مرا ببخشند كه از من بدي ديدند .
سوگند ياد مي كنم كه جز خداي بزرگ خدايي وجود ندارد و شريكي هم ندارد و سوگند ياد ميكنم كه او يك صد و بيست و چهار هزار پيغمبر را جهت هدايت انسانها فرستاده و آخرينشان حضرت محمد (ص) و بعد از او پيامبري نخواهد آيد از او دوازده معصوم به نام دوازده امام براي ياري حق و پياده شدن اسلام و هدايت انسانهاي عالم آمدند كه اولشان علي (ع) و آخرشان حضرت مهدي (ع) كه مهدي عزيز در غيبت كبري به سر مي برد كه هرگاه ايزد حق بخواهد او ظهور كند عالمي از جور و ستم نجات دهد سوگند ياد مي كنم نائب او حضرت روح الله خميني است او بر حق است او بر همه ولي است او بر همه ولايت دارد هر كه از او سر پيچد انگار از مهدي از محمد و از خدا سرپيچيده خدايا تو شاهد باش من او را ولي خودم مي دانم و اطاعت كردن را از او واجب مي دانم . در حالي وصيت مي نويسم كه اسلام عزيز مظلوم و غريب است در حالي وصيت مي نويسم كه اسلام در حال جنگ با كفار است هركه در اين موقعيت اسلام را كمك كند يعني جنگ را ادامه و ياري كند انگار زمان پيامبر گرامي شمشير زده خدايا تو گواه باش من آمدم ولي لياقت شهادت نداشتم و مجروح گرديدم ولي اين بار از تو خداي متعال خواستارم اگر صلاح مي داني و از من راضي هستي شهادت نصيبم بفرما
خدايا تو گواه باش من اسلامت را دوست دارم امام زمانت را دوست دارم امام خميني را دوست دارم و با دوستان او دوست هستم و با دشمنانشان دشمن هستم . من بعنوان يك سرباز اسلام خدمت هم مسلكان خود عرضه مي دارم مبادا اين نعت الهي را شكر گزار نباشند و خداي بزرگ بر شما سخت گيرد و ظالمي را بر همه ما مسلط سازد من از خانواده عزيز خود مي خواهم كه هميشه پيرو امام عزيز باشند و لحظه اي دست از دامن اين فرزند پيغمبر كوتاه نگردانند راهي كه حسين شهيد رفت همگي ما اگر نرويم شيعه نباشيم مگر خون حسين و اصحابش از ما سؤال نمي كند مگر زمين كربلا صدا بر نمي آرد كه چه شد كه درك خون فرزند پيغمبر را نكرديد پدر جان مادرم زاين فرزند عاصي راضي باشي من خيلي به شما بد كردم و هرچه باشم من عاشق حسينم پدر زمن راضي باش بگذار خون من براي حسين عزيز بريزد بگذار در روز محشر در پيشگاه پيامبر سربلند باشيم . از همسر عزيزم مي خواهم اول از من راضي باشد و دوم هميشه از امام اطاعت كند من از او راضي نيستم لحظه اي از اسلام جنگامام غافل باشد خداوند صبر و اجر عظيم به او اعطا كند و مهدي و مهديه خوب بزرگ كند و آنها را اسلامي بار بياورد و مال حلال به خورد آنها بده از دادن غذاهاي مشكوك خودداري كن بگذار مهدي و مهديه درس بخوانند و خدمتگذار به اسلام باشد و وصي خودم را همسر عزيزم حشمت ميرباقري قرار مي دهم و ايشان حق هرگونه تصرف در اموال اينجانب محمد صادق انبارلويي شوهر خانم حشمت ميرباقري را دارد و به هيچ كس اجازه دخالت در امور اينجانب را نخواهم داد و راضي نيستم مگر با مشورت همسرم و اجازه شخصي خانم حشمت ميرباقري من بعد از فوتم راضي هستم همسرم با شخص مؤمن و مسلمان ازدواج كنند.
1 ـ خمس داده ام
2 ـ حج نرفته ام
3 ـ مهريه خانم ميرباقري پرداخت نشده بايد مبلغ 80 هزار تومان به او بدهم
4 ـ حقوق را بايد همسرم بگيرد و خرج فرزندانم بكند
5 ـ ارث هم طبق اسلام 2 تا پسر و يك دختر ببرند
محمد صادق انبارلويي


66/6/30





 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
31 خردادسالروز شهادت بسیجی عارف ،سردار سپاه اسلام ، جهادگر مرزهای دانش دکتر مصطفی چمران گرامی باد. گوشه ای از مناجات او (خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم. تو مرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم. تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی. خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی. ارزش شهادت را آموختی.)"
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
وصیت نامه شهید لاجوردی

وصیت نامه شهید لاجوردی

بازخواني وصيتنامه تاريخي شهيد لاجوردي
خبرگزاري فارس: گويي لاجوردي اين وصيتنامه تاريخي را ـ در هر سطر و در هر واژه ـ براي همين امروز ما و فتنه‌هايي كه از هر سو با آن مواجهيم نوشته، و راهكار نشان داده است.




به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، دژاكام، نويسنده وبلاگ "آب و آتش "، در جديد‌ترين پست وبلاگ خود، مطلبي را با عنوان "بازخواني وصيتنامه تاريخي شهيد لاجوردي " منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

از شخصيت‌هايي كه جايگاه خاصي در دل و روح من دارد ، مجاهد شهيد "سيد اسدالله لاجوردي " است.
لاجوردي از آن دسته آدم‌هايي است كه چه در عرصه مبارزات سياسي قبل از انقلاب و چه در مسئوليت‌هاي بزرگ و خطيرش در بعد از انقلاب، چه در روابط اجتماعي در محل كار و چه روابط عاطفي اسطوره‌ايش در خانه و خانواده و اقوام و از همه بزرگتر در انقياد بي‌چون و چرا به فرامين و رهنمودهاي ولي فقيه و بصيرت كم نظير در مسائل سياسي ـ اجتماعي كه از دينداري قرص و محكمش سرچشمه مي‌گرفت ، يك الگوي بي‌بديل براي من است .
فكر مي‌كنم چندين و چند مقاله درباره ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتاري اين بزرگمرد نوشته‌ام اما وقتي يكي از نزديكانش؛، متن كامل وصيتنامه تاريخي او را براي چاپ در اختيار من قرار داد، با اينكه يك بار ديگر آن را 11 سال پيش و در هنگام شهادتش خوانده بودم، به نكته عجيبي رسيدم: گويي لاجوردي اين وصيتنامه تاريخي را - در هر سطر و در هر واژه - براي همين امروز ما و فتنه‌هايي كه از هر سو با آن مواجهيم نوشته، و راهكار نشان داده است .

***
بسم الله الرحمن الرحيم
"اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهدُ انّ محمدً رسول الله و انّ علياً ولي الله وصي رسول الله و الائمة حادي عشر من بعد علي ٍ عليه السلام ائمة المسلمين "
بار الها ! با تمام وجود مي‌گويم : " كَم مِن ثناء ٍ جميل ٍ لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه ".
خداوندا ! عمري را - كه بهترين نعمت بوده - از دست داده‌ام ، در حالي كه مي‌توانست در راه تو و خدمت به انسان‌هاي مظلوم و مستضعف به كار گرفته شود؛ عمري كه مي‌توانست تا حدودي در جهت از بين بردن ارزش‌هاي منفي و ايجاد و احياي ارزش‌هاي الهي - انساني مثمر ثمر افتد؛ عمري كه مي‌توانست در راه تحقق هدف‌هاي مقدس اسلام و اعتلاي كلمة التوحيد و تكامل صاحبش سپري گردد ؛ عمري كه مي‌توانست از كميتش بكاهد و بر كيفيتش بيفزايد و همگام با شهداي خداجوي ، جوياي راه وصول به تو باشد ؛ عمري كه با كميت نسبتاً زياد، كوچكترين توشه‌اي بر نگرفته.
لذا همين جاست كه تمامي اميدش را و تمامي رجايش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواري تو و رحمت و فضل تو بسته است.
خدايا ! باز هم اميد و باز هم اميد به فضلت ! "اللّهم اغفر لي الذنوب التي تَهتِكُ العِصَم ".
خدايا ! خوب مي داني آنچه را هم اكنون به قلم مي‌آورم مدت‌هاي مديدي است در درونم مي‌گذرد و بر سر چند راهه‌هاي حيرت ِ ندانم چيست؟ چه بايد كرد؟ امور به كجا مي‌انجامد؟ چگونه است كه با نام اسلام و در ذي‌اسلاميت شعارهاي مردم فريب ِ خالي محتوا، رواج پيدا مي‌كند و آنها كه مسئوليت جلوگيري از انحراف افكار را دارند ساكت مي‌نشينند! و سهل است، بعضاً تاييد هم مي‌كنند و هزاران سؤال، كه هر كدام راهي را ايجاب و خطّي را ترسيم مي‌كند، قرار گرفته‌ام. اما خوشبختانه چون مقلد امام عزيز هستم، راه سعادت برايم روشن است و از خدا مي‌خواهم اگر عمري بود، توفيق عمل بدان را پيدا كنم.
خدايا! با تمام وجودم به اين انقلاب عشق مي‌ورزم و به همان مقدار كه دوستدار انقلابيونم، نسبت به حاميان ضدانقلاب نفرت دارم و با همه اينها، اين مسئله را بخوبي دريافته‌ام كه هركس به نفع دشمنان انقلاب و به خيال واهي و بي‌اساس، رضايت ِ به اصطلاح مردم و به خيال خام و پوچ، پايگاه به اصطلاح ملّي پيدا كردن، موضعگيري كند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم "ع " است كه : " مَن طَلَبَ رضي الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّاً ".
خدايا ! تو شاهدي به همان اندازه - بلكه صد چندان - كه به امام ِ قاطع و سازش ناپذيرم عشق مي‌ورزم، نسبت به سازشكاران و مدافعان عملي ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بيم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تكرار شود و يا ايران اسلامي به سرنوشت الجزاير دچار شود. خداوندا ! از تو مصرانه مي خواهم دست و قدم، زبان و قلم ِ همه كساني را كه در جهت رهانيدن ضد انقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ كرده‌اند و همه كساني كه پذيراي اين ننگ شده‌اند ( تا چند روزي به كام ِ وهم و خيال رسند) ، براي هميشه از سرنوشت اين مردم شهيد پرور و شاهد قطع فرمايي.
خدايا! چون عاشق نظام بوده‌ام ، از آن ترس داشتم كه افشاي چهره سازشكاران ، لطمه اي ناچيز به نظام وارد آرد ، به آنها توصيه مي كنم كه جداي از لفّاظي و بازارگرمي هاي صنفي ، به قيامت و حسابرسي هاي دقيق آن روز باور پيدا كنند و مواظب باشند كه از آن دسته اي نباشند كه قرآن درباره شان فرموده : " لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . كَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون ".
وصيتم به صاحبان قدرت و نفوذ اين است كه اگر حركتشان را دوست مي دارند ، به جاي شعارهاي مردم فريب و سياستمدارانه ، توصيه هايي را كه تلفني و شفاهي در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفين و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال مي دارند ، با شهامت و رشادت ، براي مردم بازگو كنند و از هر نوع توجيه و ماستمالي كردنهاي حفظ سمت و استمرار موقعيت صدارت ! بپرهيزند كه خودفريبي و مردم فريبي بالاخره به پايان رسد و سر و كار با خير الماكرين افتد و باز توصيه ام به سردمداران اين است كه به خدا توكل كنند و قاطعيت و سازش ناپذيري را از امام ِ مردم بياموزند و شعار نه شرقي و نه غربي را كه خواست و حق مردم است و علت موجده اين انقلاب بوده فراموش نكنند و مبادا كه گذشت روزها و فرو افتادن ، طبيعي شود و انقلاب و مهمتر از همه سختيهاي حركت و فشارهاي بين المللي موجب شود تعادلي را كه شعار فوق ايجاب مي كرده و بحمد الله تا حدودي ايجاد گرديده ، به هم زنند و بدانند كه قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تكيه بر اوست كه از هر قدرتي ، انسان را و جامعه را بي نياز مي كند و باز اين كه بدانند كه اگر دچار حسابگريهاي سياسي جداي از توكل شوند و بر ذهنيتهاي شكل گرفته ، رضايت خدا و مردم مسلمان را ملاك قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را كنده و براي مردم ، گورستاني بي نام و نشان در پهنه تاريخ ايجاد كرده اند و يادشان باشد كه علت موجده ، علت مُبْقيه نيز هست و فراموش نكنند كه سيادت و موقعيتهاي اجتماعي آنان ، اهدايي انقلاب اسلامي است و جداي از انقلاب ، فردي از چهل ميليون افراد ديگر قبل از انقلاب خواهند بود.
خدايا ! تو شاهدي چندين بار به عناوين مختلف ، خطر منافقين انقلاب را ( همانان كه التقاط ، به گونه منافقين خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر كرده و همانان كه رياكارانه براي رسيدن به مقصودشان ، دستمال ابريشمي بسيار بزرگ - به بزرگي مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجايي و باهنر را مي كُشند و هم به سوگشان مي نشينند ، هم با منافقين خلق ، پيوند تشكيلاتي و سپس ... ! برقرار مي كنند ، هم آنان را دستگير مي كنند و هم براي آزاديشان و اعطاي مقام و مسئوليت بدانان تلاش مي كنند و از افشاي ماهيت كثيف آنان سخت بيمناك مي شوند ، هم در مبارزه عليه آنان و در حقيقت براي جلب رضايت مسئولين و نجات بنيادي آنان خود را در صف منافق كُشان مي زنند و هم در حوزه هاي علميه به فقه و فقاهت روي مي آورند تا مسير فقه را عوض كنند ) ، به مسئولين گوشزد كرده ام ولي نمي دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضي ، تا اندازه اي مي دانم چرا !) ترتيب اثر نداده اند .
به مسئولين بارها گفته ام كه خطر اينان بمراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است ، چرا كه علاوه بر همه شيوه هاي منافقانه ي منافقين ، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته و كم كم آنان را در صفوف آخرين و سپس به صف قاعدين و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند ، به گونه اي كه عملاً عقل و اراده منفصل برخي تصميم گيرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخريب مي زنند و اعمال قدرت مي كنند .
اينها همه پوچ است و بي اهميت ! مهم و بسيار مهم اين است كه هدف غايي از همه اين تلاشها ، گسترش فكر التقاطي و انحرافي سازمان ضد خداييشان است كه جز انديشه هاي ماديگرايانه و ماترياليستي ، چيز ديگري نيست و با بهره گيري از تجربيات مثبت و منفي همپالگيهاي چپ و منافقشان توانسته اند متاسفانه به نسبت بسيار زيادي ( زيادتر از توفيق منافقان خلق در سالهاي 51 تا 54 ، تعداد كثيري از روحانيون را تحت تاثير قرار دهند و با لطايف الحِيل ، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا كه بر اعمال جنايتكارانه آنان با ديده اغماض بنگرند و حتي در مواردي نظير به شهادت رساندن باهنر و رجايي ، به دست روي دست ماليدنهاي مسامحه كارانه و مصلحت انديشيهاي پشيماني آورنده متوسل شوند . باز مهمتر از همه اينكه با كمال تاسف ، توانسته اند تعداد فراواني از جوانان مسلمان را جذب كرده منحرف نمايند.
هان اي خانواده عزيزم! بهوش باشيد مبادا كه فريب تاييد و تكريم‌هاي رياكارانه اين منافقان جدا از دين را بخوريد . چه بسا با ظاهري چاكرانه و دلسوزانه به سراغتان بيايند و خود را چنان حزب اللهي جا بزنند كه مسلمانها و ابوذرها را جرئت لحظه اي هم لباسي و همشكلي با آنان نباشد !
فرزندانم ! اگر گاهي بر شما سخت مي‌گرفته‌ام و اين در حالي بوده كه برايم امكان فراهم آوردن رفاه بيشتر بوده، از آن جهت بوده است كه اعتقادي استوار به كريمه " انّ مع العُسر يسراً " داشته‌ام و اگر مي‌توانستم شما را و خانواده را بيشتر از آنچه تحمل كرديد قانع كنم به طور قطع چنان مي‌كردم و يقين داشتم كه در تكوين شخصيت سالم و رشد يابنده شما مؤثرتر و كارسازتر بود.
به هر صورت،پدرتان كه از همه چيز جز انقلاب و اسلام بيشتر دوستتان مي‌دارد، خير و صلاح شما را در رفاه نمي‌دانسته و نمي‌داند و اميد دارد در زندگي، رفاه جويي و عافيت طلبي را آگاهانه به دور اندازيد و با عزمي آهنين در كام مشكلات رويد و توقع نداشته باشيد ديگران براي حل مشكلاتتان اقدامي ولو ناچيز كنند. به جاي چنين انتظاري در حل مشكلات مردم كوشا باشيد و از سختي‌ها نهراسيد و به گونه‌اي عمل كنيد كه هر مصيبتي و هر مشكلي هر قدر عظيم ، در پيش اراده و عزم شما سر تسليم فرود آورد و به جاي اينكه بر شما چيره شود و شما را دست و پا بسته بر زمين افكند، بر امواج بظاهر سهمگينش سوار شويد و مهارش را به دست گيريد و بدانسو هدايتش كنيد كه مي‌خواهيد و اجازه ندهيد كه بر شما مسلط شود و تعادل شما را بربايد.
خانواده عزيز و مهربانم! درست است آنگونه كه شايسته مقام والاي انساني شما بود، به خدمتتان كمر نبستم و در اين راه، تقصير‌ها و قصورهاي فراوان داشتم، اما درست‌تر آن است كه بر من ببخشاييد و اجازه ندهيد كه در پيشگاه خداوند در روز تُبْلَي السّرائر و در انظار خلايق ، شرمنده و سر افكنده پيش رويتان قرار گيرم .
والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته
 

Similar threads

بالا