وصف گل

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

نی باغ به بستان نه چمن می‌خواهم

نی سرو و نه گل نه یاسمن می‌خواهم

خواهم زخدای خویش کنجی که در آن

من باشم و آن کسی که من می‌خواهم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دست من بوی گلی را می داد

زود حبسم کردند....

اتهامم بستند

اتهامم هوس چیدن گل

من نگفتم به کسی

دست من بوی تو داشت

دستم عطراگین بود

و نفهمید کسی سرّ پنهان مرا

با گلی بنشستم

باغبانش بودم

ونچیدم گل را

و نچیدم

گل را.....
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
پژمان بختیاری

پژمان بختیاری

گر دهر شود غرقِ گل و سبزه چه حاصل؟

آن خرمنِ گل ره به کنارم که ندارد

آن گل سخنی از دلِ تنگم که نپرسد

آن مه خبری از شبِ تارم که ندارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
صائب تبریزی

صائب تبریزی

عندلیبی که ز تعجیلِ بهار آگاه است

از شکر خندِ گل آوازۀ رحلت شنود
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده


بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سایه گل نشین که بسیار این گل


در خاک فرو ریزد و ما خاک شده




خيام​
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگار من
اميد نوبهار من
لبی به خنده باز كن
ببين
چگونه از گلی
خزان باغ ما بهار می‌شود



ساوش كسرايي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
حمید مصدّق

حمید مصدّق

تو گل سرخ مني
تو گل ياسمني
تو چنان شبنم پاك سحري ؟
نه
از آن پاكتري
تو بهاري ؟
نه
بهاران از توست
از تو مي گيرد وام
هر بهار اينهمه زيبايي را
هوس باغ و بهارانم نيست
اي بهين باغ و بهارانم تو
سبزي چشم تو
درياي خيال
پلك بگشا كه به چشمان تو دريابم باز
مزرع سبز تمنايم را
اي تو چشمانت سبز
در من اين سبزي هذيان از توست
زندگي از تو و
مرگم از توست
سيل سيال نگاه سبزت
همه بنيان وجودم را ويرانه كنان مي كاود
من به چشمان خيال انگيزت معتادم
و دراين راه تباه
عاقبت هستي خود را دادم
آه سرگشتگي ام در پي آن گوهر مقصود چرا
در پي گمشده ي خود به كجا بشتابم ؟
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
گلی جا در کنار جو گرفته
گلی مأوا سر گیسو گرفته
بهار است و مرا زین دشت گل‌پوش
گلی باید که با من خو گرفته.

سبد پر کرده از گل دامن دشت
- خوشا صبح بهار و دشت و گل‌گشت-
نسیم عطر گیاه کال در کام
به شهر آمد پیامی داد و بگذشت.

خوشا پرشور پرواز بهاری
میان گله‌ی ابر فراری
به کوهستان طنین قهقهی نیست
دریغا کبک‌های کوهساری.

بهارم می‌شکوفد در نگاهت
پر از گل گشته جان من به راهت
به بام آرزویم لانه دارند
پرستوهای چشمان سیاهت.

بهار آمد، بهار سبزه بر تن
بهار گل به سر، گلبن به دامن
مرا که شبنم اشکی نمانده است
چه سازم گر بیاید خانه‌ی من؟

سحرگاهان که این دشت طلاپوش
سراسر می‌شود آواز و آغوش
به دامان چمن ای غنچه بنشین
بهارم باش با لب‌های خاموش.



سياوش كسرايي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی

چون گل رؤیا به گلزار عدم روییده ایم
منّتی از هستیِ ما بر سر دنیا مباد!
می توان خفتن چو در کوی کسی همچون غبار
پیکر تبدار ما را بستر دیبا مباد!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
روز بیداری گل‌های به غم خفته‌ی ما در گلدان
روز برخاستن بانگ از بام
روز آغوش گشودن‌های پنجره‌ها
روز رنگین شدن پوشش‌ها
خون آن چلچله‌ی پیک بهار
بر در و پیکر این شهر شتک زد بی‌گاه
دل من چون قفسی تنگی کرد.

چه کسی باید زین پس لب ایوان شما
لانه‌ای از گل و خاشاک کند
تا بدانید بهار آمده است؟



سياوش كسرايي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی

دیر در دامنت آویختم ای عشق! چه سازم؟
به زمستان تو همچون گل یخ دیده گشودم
بوسه ی گمشده ام بود به لب های تو پنهان
که به دلخواه، شبی بر لب کس چهره نسودم
جگرم چاک شد از خنجر خونریز ملامت
تا چو گل راز دل خویش به بیگانه نمودم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قیصر امین پور

قیصر امین پور

وقتِ آن شد که به گل حکمِ شکفتن بدهی

ای سر انگشتِ تو آغازِ گل افشانی ها


 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
به گرد آیه توحید گل صحیفه باغ
ز سبزه چون خط زنگار شاهدان تذهیبد
و شاهدند بهشتی بسوی ما نگران
به لعل و گونه گلگون بهشت لاله و سیب
شهریار...
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز
هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است
این برگهای زرد چمن نامه های اوست

وین بادهای سرد خزان پیک راهش است
شهریار...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

گل زرد

گل زرد و گل زرد و گل زرد
بیا با هم بنالیم از سر درد
عنان تا در کف نامردمان است
ستم با مرد خواهد کرد نامرد

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

در خواب جمال یار خود میدیدم

وز باغ وصال او گلی می‌چیدم

مرغ سحری زخواب بیدارم کرد

ای کاش که بیدار نمی‌گردیدم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

زین تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد


مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

حافظ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای خوبتر از گل!

ای پاکتر از قطره شبنم!

ای دل به تو محتاج ، من جز تو نخواهم ز دو عالم

دل در تب سنگین خمار است ای دوست بهار است!

جز چشم تو هر چشمه سراب است

کیفیت چشمان تو چون جام شراب است.

ای چشم تو سرچشمه خورشید

یک دم نگهم کن

صیاد منی! ای که به دام تو اسیرم

بگذار که از پای نشینم

مستانه بمیرم...
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلبلی گفت سحر با گل سرخ

کاینهمه خار بگرد تو چراست

گل خشبوی و نکوئی چو ترا

همنشین بودن با خار خطاست


هر که پیوند تو جوید، خوار است

هر که نزدیک تو آید، رسواست


حاجب قصر تو، هر روز خسی است

بسر کوی تو، هر شب غوغاست


ما تو را سیر ندیدیم دمی

خار دیدیم همی از چپ و راست


عاشقان، در همه جا ننشینند

خلوت انس و وثاق تو کجاست


خار، گاهم سر و گه پای بخسب

همنشین تو، عجب بی سر و پاست


گل سرخی و نپرسی که چرا

خار در مهد تو، در نشو و نماست


گفت، زیبائی گل را مستای

زانکه یکره خوش و یکدم زیباست


آن خوشی کز تو گریزد، چه خوشی است

آن صفائی که نماند، چه صفا است


ناگریز است گل از صحبت خار

چمن و باغ، بفرمان قضا است


ما شکفتیم که پژمرده شویم

گل سرخی که دو شب ماند، گیاست


عاقبت، خوارتر از خار شود

این گل تازه که محبوب شماست


رو، گلی جوی که همواره خوش است

باغ تحقیق ازین باغ، جداست


این چنین خواستهٔ بیغش را

ز دکان دگری باید خواست


ما چو رفتیم، گل دیگر هست

ذات حق، بی خلل و بی همتاست


همه را کشتی نسیان، کشتی است

همه را، راه بدریای فناست


چه توان داشت جز این، چشم ز دهر

چه توان کرد، فلک بی‌پرواست


ز ترازوی قضا، شکوه مکن

که ز وزن همه کس، خواهد کاست


ره آن پوی که پیدایش ازوست

لیک با اینهمه، خود ناپیداست


نتوان گفت که خار از چه دمید

خار را نیز درین باغ، بهاست


چرخ، با هر که نشاندت بنشین

هر چه را خواجه روا دید، رواست


بنده، شایستهٔ تنهائی نیست

حق تعالی و تقدس، تنهاست


گهر معدن مقصود، یکی است

وانچه برجاست، شبه یا میناست


خلوتی خواه، کاز اغیار تهی است

دولتی جوی، که بیچون و چراست


هر گلی، علت و عیبی دارد

گل بی علت و بی عیب، خداست



پروين اعتصامي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیف فرغانی

سیف فرغانی

گل به بستان جمال ازو گیرد
مشک در نافه بوی او دارد
نه تو تنهاش آرزومندی

هر چه هست آرزوی او دارد
ذره گر در هوا کند حرکت

هوس جست و جوی او دارد
نالهٔ بلبل از پی گل نیست

روز و شب گفت و گوی او دارد
من به جان مایلم بدان عاشق

که دلش میل سوی او دارد
سیف از گریه خاک را تر کرد

آبها سر به جوی او دارد
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
كه رازي كه گويم به بلبل بگويي
بخاك ار در افتد، غبارش بشويي
كه فردا بيايي و ما را ببويي
نيايي مرا، گر چه عمري بجويي
باميد من هرگز اين ره نپويي
چو پژمرده گشتي تو، ديگر نرويي
بخوان آن كسي را كه مشتاق اويي
زبلبل خوشي و ز گل خوبرويي
كه بي رنگ و بي بوي، چون خاك كويي
تو اندر دل باغ، چون آرزويي
تو مانند آبي كه اكنون به جويي
نماند است در روي نيكو، نكويي
چو گردون گردان كند تند خويي


پروين اعتصامي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیف فرغانی

سیف فرغانی

گر من از عشق تو دیوانه شوم باکی نیست

که چو من شیفته در کوی تو بسیاری هست

هر که روی چو گلت بیند داند به یقین

که ز سودای تو در پای دلم خاری هست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
عماد خراسانی

عماد خراسانی

چنان ای باغِ عشق از نکهتِ خود ،بی خودم کردی

که رفت از خاطرم کاین گل فراوان باغبان دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فریدون مشیری

فریدون مشیری

***
من مناجات درختان را هنگام سحر،

رقص عطر گل یخ را با باد،
نفس پاک شقایق را در سینه ی کوه،
صحبت چلچله ها را با صبح،
نبض پاینده ی هستی را،
در گندم زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه ی گل،
همه را می شنوم می بینم!
من به این جمله نمی اندیشم!
***
به تو می اندیشم!
ای سراپا خوبی،
تک و تنها به تو می اندیشم!
همه وقت،
همه جا،
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم!
تو بدان این را تنها تو بدان!
تو بیا، تو بمان با من تنها تو بمان.
جای مهتاب، به تاریکی شب ها تو بتاب!
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند!
***
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
باباطاهر

باباطاهر

ممنونم عزیزم!

شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم
هزاران خار بر گل پاسبان کرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بابا طاهر

بابا طاهر

ز بوی زلف تو مفتونم ای گل

ز رنگ روی تو دلخونم ای گل

من عاشق زعشقت بیقرارم

تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بابا طاهر

بابا طاهر

مو کز سوته دلانم چون ننالم

مو کز بی حاصلانم چون ننالم

به گل بلبل نشیند زار نالد

مو که دور از گلانم چون ننالم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فیض کاشانی

فیض کاشانی

سبزهٔ خط تو دیدن چه خوش است

در بهار تو چریدن چه خوش است

در جمالت نگرستن چه نکوست

گل زگلزار تو چیدن چه خوشست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی

سعدی

بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن

بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را

ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار

مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا گل روی تو در باغ لطافت بشکفت

پرده صبر من از دامن گل چاکترست

پای بر دیده سعدی نه اگر بخرامی

که به صد منزلت از خاک درت خاکترست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
محـسن ز قوانين تالار وصف نامه وصف نامه 0

Similar threads

بالا