وجود شیطان در جهان آفرینش، یک نقص یا مزیت ؟

*Essi*

اخراجی موقت
شیطان امری است که مورد تأیید ادیان الهی، به‌ویژه دین اسلام است و قرآن نیز در سوره‌های متعددی به وجود شیطان اشاره نموده است و شیطان را دشمن آشکار انسان، و کار او را وسوسه و اغواگری بیان نموده است.

از طرف دیگر، براساس مبانی دینی و فلسفی، به‌ویژه حکمت متعالیه، عالم هستی، دارای نظام احسن است.

ازاینرو، با توجه به وجود نقایص و شرور فراوان در جهان هستی از جمله شیطان، همیشه این پرسش در ذهن فلاسفه و دیگر دانشمندان، مطرح بوده که :

آیا نظام جهان موجود، بهترین نظام است یا نه؟


ملاصدرا برپایۀ نظام فلسفی حکمت متعالیۀ خویش، جهان هستی را برآمده از نظام ربانی می‌داند، که در این‌صورت دارای بهترین شکل ممکن می‌باشد.

آنگاه در مقام پاسخ به پرسش مذکور، وجود شیطان، را از حیث وجودی خیر دانسته و منافع متعددی را که جز خداوند متعال کسی بر آن احاطه ندارد، بیان میکند و :

در نهایت به تبیین ضرورت وجود شیطان در نظام احسن پرداخته است.

.
.
.
.
حال شما فکر میکنید وجود شیطان برای دنیا یک ضرورت هست و طبق نظام احسن دنیا بدون شیطان نقص داشت؟

پس با این وجود شیطان هم جز خواست خدای مورد باور ادیان بوده و اختیار در سرپیچی کردن شیطان عجیب به نظر میاد.

نظر شما چیست؟


پینوشت :

(مبنای این بحث رو بر آیات و روایات برگرفته از دین اسلام میگذاریم چون در تالار اسلام ایجاد شده است و استناد به صحبت های دینی هست تا فلسفی)

مشابه فلسفی این تاپیک در تالار فلسفه ایجاد شده است.
 
آخرین ویرایش:

Sahara.

عضو جدید
به نظرم این استنباط ملاصدرا از شیطان به نوعی برگرفته از خود آیات قرآن هست.


وقتی میگه الله هرکه را بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه میسازد، یعنی برای هدایت و گمراه کردن نیاز به وسیله داره.
وسیله هدایت رو که ادیان ادعا کردن پیامبران هستند.
میمونه وسیله گمراهی که چیزی جز شیطان نمیاد.
پس شیطان عامل مستقیم الله برای گمراهی کسانی هست که او دوست دارد، اینکه آدما چرا به شیطان سنگ میزنن و شیطان رو لعنت میکنند هم یک نکته جالبه.


من این رو از ملاصدرا نشنیده بودم، فکر میکردم دیدگاهش فرق کنه !!!!
هرچی میکشیم از کمبود مطالعه هست.:razz:
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرم این استنباط ملاصدرا از شیطان به نوعی برگرفته از خود آیات قرآن هست.


وقتی میگه الله هرکه را بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه میسازد، یعنی برای هدایت و گمراه کردن نیاز به وسیله داره.
وسیله هدایت رو که ادیان ادعا کردن پیامبران هستند.
میمونه وسیله گمراهی که چیزی جز شیطان نمیاد.
پس شیطان عامل مستقیم الله برای گمراهی کسانی هست که او دوست دارد، اینکه آدما چرا به شیطان سنگ میزنن و شیطان رو لعنت میکنند هم یک نکته جالبه.


من این رو از ملاصدرا نشنیده بودم، فکر میکردم دیدگاهش فرق کنه !!!!
هرچی میکشیم از کمبود مطالعه هست.:razz:
نه، عامل مستقیم در گمراهی نفس خود انسان است؛ این خود انسان است که شیطان را می تواند پیروی کند ویا نکند،همانطور که می تواند پیرو هدایت پیامبران باشد ویا نباشد.
 

Sahara.

عضو جدید
نه، عامل مستقیم در گمراهی نفس خود انسان است؛ این خود انسان است که شیطان را می تواند پیروی کند ویا نکند،همانطور که می تواند پیرو هدایت پیامبران باشد ویا نباشد.

بله اینرو متوجه هستم، بحث سر شیطان هست و اینکه شیطان گماشته و وسیله ای برای گمراهیه.
در گذشته پادشاهان یک جلاد داشتن که هرکس از فرمانشون سرپیچی میکرد رو میدادن دست جلاد، جلاد گردنش رو بزنه.
آیا هیچ وقت به جلاد میگفتن قاتل؟ نه اون مامور کشتن بود.

شیطان هم طبق این بحث ها مامور گمراهیه، دیگه مواخذه شدنش چه معنی میده؟
شیطان همون جلاد هست و نفس آدم هم گناهی که باعث میشه بیوفتی دست جلاد.
جلاد هم حتما گماشته خدای ادیان خواهد بود، غیر از این گمراه کردن توسط الله بی معنیه.
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله اینرو متوجه هستم، بحث سر شیطان هست و اینکه شیطان گماشته و وسیله ای برای گمراهیه.
در گذشته پادشاهان یک جلاد داشتن که هرکس از فرمانشون سرپیچی میکرد رو میدادن دست جلاد، جلاد گردنش رو بزنه.
آیا هیچ وقت به جلاد میگفتن قاتل؟ نه اون مامور کشتن بود.

شیطان هم طبق این بحث ها مامور گمراهیه، دیگه مواخذه شدنش چه معنی میده؟
شیطان همون جلاد هست و نفس آدم هم گناهی که باعث میشه بیوفتی دست جلاد.
جلاد هم حتما گماشته خدای ادیان خواهد بود، غیر از این گمراه کردن توسط الله بی معنیه.
شیطان از خدا فرصت خواست که انسانهارو گمراه کنه وخداوند این اجازه رو به اون داد. پس نه اینکه خداوند اونو مستقیماً برای گمراهی انسان قرار داده باشه بلکه هر کس به اختیار خودش اگه پیرو شیطان شد گمراه خواهد شد.
مثالتون راجع به این صدق نمیکنه چون جلاد مأموره در حالی که شیطان خودش از جهنمیانه و فقط این فرصت رو در اختیار داره.
 

*Essi*

اخراجی موقت
شیطان از خدا فرصت خواست که انسانهارو گمراه کنه وخداوند این اجازه رو به اون داد. پس نه اینکه خداوند اونو مستقیماً برای گمراهی انسان قرار داده باشه بلکه هر کس به اختیار خودش اگه پیرو شیطان شد گمراه خواهد شد.
مثالتون راجع به این صدق نمیکنه چون جلاد مأموره در حالی که شیطان خودش از جهنمیانه و فقط این فرصت رو در اختیار داره.

دوست گرامی آیا قبول دارین که انسان هایی که از نفس خود پیروی میکنند، برای گمراهی از شیطان پیروی میکنند؟

الله هدف از خلقت رو رسیدن به کمال و آزمون در نظر داشته و بهشت و جهنمی رو هم بر این مبنا پی ریزی کرده.

پس شما معتقدی شیطان با اختیار خودش سجده نکرد و در صورت سجده کردن شیطان، دیگر جهنمی وجود نداشته؟

اون عامل گمراهی که توسط خدای ادیان بدکاران رو منحرف میکنه، بالاخره شیطان هست یا نه؟
یعنی فرضیه جهنم پس از سجده نکردن شیطان برای انسان درست شده؟
 

Dokhtar khanoom

عضو جدید
در احاديث ما هست كه براى قلب و دل انسان دو گوش هست: انَّ لِلْقَلْبِ اذُنَيْنِ «بحارالانوار، ج 63/ ص 206»
، از يك گوش هميشه ملَك به او القاء مى‏كند كه بيا كار خير بكن، و از گوش ديگر شيطان به او القاء مى‏كند كه بيا كار شر بكن.
پس اگر واقعا شيطان و نفس امّاره‏اى وجود نداشته باشد اصلا عمل صالحى وجود ندارد، و اگر عمل صالحى وجود نداشته باشد سعادتى كه ناشى از عمل صالح است وجود ندارد.
يك سؤال‏
فقط يك سؤال باقى مى‏ماند و آن اين است كه اين شيطان كه وجودش براى زندگى و سعادت بشر « همين زندگى بشر هم او را از عالم ملائكه جدا كرد» و براى اينكه بشر راه اختيارى خودش را طى كند ضرورت دارد، خودش براى خودش چطور ؟ اين مطلبى است كه البته قرآن آن را توضيح نداده است و شايد هم اصلا توضيح دادنى نباشد. قرآن مى‏گويد كه طبيعت شيطان طبيعت آتشين است (خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ« اعراف/ 12»
) و مى‏گويد اساسا شيطان مثل انسان نيست كه در او تمايلات مختلف باشد، بلكه در او جز همان تمايل به مسائل مربوط به شهوات و همانهايى كه ما به اصطلاح «بدى» مى‏گوييم- كه بدى نسبى است- چيز ديگرى وجود ندارد. بسيار خوب، شيطان به اصل خودش ملحق مى‏شود كه همان جهنم است؛ حال آيا در جهنم همان‏طور كه اگر يك انسان برود معذّب است، او هم معذّب است؟ يا بهشت او همان جاست؟ اين ديگر رازى است كه كسى كه مى‏گويد إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ [در جهنم چه حالى دارد!]

* مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏4، ص: 278 و 289
 

*Essi*

اخراجی موقت
در احاديث ما هست كه براى قلب و دل انسان دو گوش هست: انَّ لِلْقَلْبِ اذُنَيْنِ «بحارالانوار، ج 63/ ص 206»
، از يك گوش هميشه ملَك به او القاء مى‏كند كه بيا كار خير بكن، و از گوش ديگر شيطان به او القاء مى‏كند كه بيا كار شر بكن.
پس اگر واقعا شيطان و نفس امّاره‏اى وجود نداشته باشد اصلا عمل صالحى وجود ندارد، و اگر عمل صالحى وجود نداشته باشد سعادتى كه ناشى از عمل صالح است وجود ندارد.

در قلب جز پمپاژ خون خبری نیست، اینهم یکی دیگر از نقایص بزرگ علم در گذشته هست که قلب و دل رو کانون احساسات و گناه و... میدونستند، وقتی احساسی میشدند و قلب تند تند میزد، فکر میکردند قلب مرکز احساسه !!!!
این خرافات در مورد قلب در اشعار شعرا هم دیده میشه و یک حرف عرفانیه تا عقلی، پس از اساس باطله.


فقط يك سؤال باقى مى‏ماند و آن اين است كه اين شيطان كه وجودش براى زندگى و سعادت بشر « همين زندگى بشر هم او را از عالم ملائكه جدا كرد» و براى اينكه بشر راه اختيارى خودش را طى كند ضرورت دارد، خودش براى خودش چطور ؟ اين مطلبى است كه البته قرآن آن را توضيح نداده است و شايد هم اصلا توضيح دادنى نباشد. قرآن مى‏گويد كه طبيعت شيطان طبيعت آتشين است (خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ« اعراف/ 12»
) و مى‏گويد اساسا شيطان مثل انسان نيست كه در او تمايلات مختلف باشد، بلكه در او جز همان تمايل به مسائل مربوط به شهوات و همانهايى كه ما به اصطلاح «بدى» مى‏گوييم- كه بدى نسبى است- چيز ديگرى وجود ندارد. بسيار خوب، شيطان به اصل خودش ملحق مى‏شود كه همان جهنم است؛ حال آيا در جهنم همان‏طور كه اگر يك انسان برود معذّب است، او هم معذّب است؟ يا بهشت او همان جاست؟ اين ديگر رازى است كه كسى كه مى‏گويد إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ [در جهنم چه حالى دارد!]

هرجا علم پاسخی به سئوال ندارد میگویند عاجز هست.
هرجا دین گیر میوفتد، میگویند از اسرار الهی هست و نمیدانیم چه خبر است !!!

این مطالب در مورد شیطان هم ربطی به سئوال تاپیک نداشت.

تاپیک پرسیده بود وجود شیطان برای جهان آفرینش مضر هست یا مفید؟

اگر مفیده شیطان همکار آسمان است، اگر هم مضر هست، این جهان جهان احسن نیست، اگر هم میشه طور دیگری جواب داد، مارو روشن بفرمایید.
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لازمه
در غیر اینصورت ویژگی اختیار تامه ی انسان از وی تفویض می شد.
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
حال شما فکر میکنید وجود شیطان برای دنیا یک ضرورت هست و طبق نظام احسن دنیا بدون شیطان نقص داشت؟

نه دنیا بدون شیطان نقصی ندارد . ( این طور فکر میکنم)
ولی بدون شیطان "شر" از بین نمیرود ، چون خواسته های انسان ها همیشه هست .
خواسته های نفسانی است که باعث به وجود آمدن شر میشود ، نه صرفا "شیطان" .
 

Dokhtar khanoom

عضو جدید
در قلب جز پمپاژ خون خبری نیست، اینهم یکی دیگر از نقایص بزرگ علم در گذشته هست که قلب و دل رو کانون احساسات و گناه و... میدونستند، وقتی احساسی میشدند و قلب تند تند میزد، فکر میکردند قلب مرکز احساسه !!!!
این خرافات در مورد قلب در اشعار شعرا هم دیده میشه و یک حرف عرفانیه تا عقلی، پس از اساس باطله.




هرجا علم پاسخی به سئوال ندارد میگویند عاجز هست.
هرجا دین گیر میوفتد، میگویند از اسرار الهی هست و نمیدانیم چه خبر است !!!

این مطالب در مورد شیطان هم ربطی به سئوال تاپیک نداشت.

تاپیک پرسیده بود وجود شیطان برای جهان آفرینش مضر هست یا مفید؟

اگر مفیده شیطان همکار آسمان است، اگر هم مضر هست، این جهان جهان احسن نیست، اگر هم میشه طور دیگری جواب داد، مارو روشن بفرمایید.




[FONT=&quot]خوب مشخصه که قلب فقط خون پمپاژ میکنه،منم نگفتم از بغل قلب واقعا2تا گوش زده بیرون!فکر کنم منظور جمله کاملا مشخص باشه که :آدم به شک میفته کدوم کارو انجام بده،کدوم کار درسته؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]همیشه به این فکر میکردم که شاید قلب کانون احساس نباشه،ولی نمیدونم کجا این مسئولیت رو داره،میشه بهم بگین؟ممنون میشم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نکته ی بعدی اینکه دین جایی گیر نمی افته،بلکه دانسته های انسان راجع به اون مسئله ی خاص یه جایی ته میکشه و ما نمیدونیم که چی رو باید چیکار کنیم،قطعا اگر علممون راجع به اون مسئله بیشتر بود،نمیگفتیم از اسرار الهیه!خوبه که بعضی وقتا کوتاهی خودمونو به ماوراالطبیعه ربط ندیم.ممنون از یادآوری تون!!!![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]این مطلب در مورد شیطان دقیقابه سوال تاپیک ربط داشت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]:smile:

[FONT=&quot]تو تاپیک به طور صریح نوشته بود که وجود شیطان برای این دنیا ضرورت داره،یعنی مفیده،چون در راستای چیزی بوده که خدا خواسته.خدای من یه طرحی از جهان تو ذهنش داشته،حالا اگه تونسته باشه کائنات رو دقیقا همونجوری که تو ذهنش بوده بسازه(که تونسته)پس جهان به نحو احسنه،پروردگار نمیخواسته انسانها تو یه محیط پاستوریزه زندگی کنن تا اینطوری ذات حقیقی شون برای خودشون معلوم بشه،بنابراین شیطان خلق شد(چیزی که تو طرح خدا برای جهان وجود داشته).و ابلهانه است اگر فکر کنیم خدا نمیدونسته ابلیس قراره از دستورش سر پیچی کنه ،پس نتیجه میگیریم جهان در بهترین حالته خودشه [/FONT];)[FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot]حالا دو تا سوال :1.منظور شما از آسمان خداست؟؟؟(جاییکه گفتید شیطان همکار آسمانه)[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]2.به چه استنادی میگید حرفای عرفانی از اساس باطلن؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در ضمن معذرت اگه جوابتون زیاد و دیر شد[/FONT]
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
فرضهايي كه شما در پست اول پنداشته ايد رو با مثالي تقرير ميكنم
سيستم امنيتي ماشين براي تصادفات احسن است چون كمربند دارد اگر نداشت احسن نبود.خب جايگزين آن كيسه هوا ميشد.
البته فرض كنيد در مثال بالا كمر بند و كيسه هوا هر دو ملزومات اين سيستم احسن هستند و هر دو در رديف يكديگر همچنين منظور فقط جايگزيني بود
دنيا بدون شرور عيب داشت نه بدون شيطان البته شرور هم از ملزومات ماده به حساب مياد و به ذات اون برميگرده و علتي غير از ذات نداره
وظيفه شيطان هم اغواگريست و به قول معروف قلمرو او در تشريع است نه تكوين و عامل اصلي براي ضلالت هواي نفس و غرائض حيواني هستند
پس با اين اوصاف اگر شيطان نبود بازهم هواي نفس كار خودش رو ميكرد.اگر شيطان را عامل اصلي ضلالت بدونيم فقدان او يعني نقص همچنين اگر اغواگري شيطان لازمه اين نظام احسن باشه بدون وجود او هم خداوند اسبابش رو مقدر ميفرمود ولي خب شيطان با اختيار خودش اسباب اين امر شد
 

*Essi*

اخراجی موقت
پس با اين اوصاف اگر شيطان نبود بازهم هواي نفس كار خودش رو ميكرد.اگر شيطان را عامل اصلي ضلالت بدونيم فقدان او يعني نقص همچنين اگر اغواگري شيطان لازمه اين نظام احسن باشه بدون وجود او هم خداوند اسبابش رو مقدر ميفرمود ولي خب شيطان با اختيار خودش اسباب اين امر شد

سرچشمه هوای نفس کجاست؟

مگر معتقد نیستین خدای شما از روح خودش در انسانی میدمد، اگر شیطانی در کار نباشد که هوای نفسی را تحریک کند، این هوای نفس برگرفته از ذات الله شماست؟

یا باز هم مثل خیلی چیزها منبع هوای نفس مشخص نیست؟ :razz:
 

saba jo00on

عضو جدید
کاربر ممتاز
وجود شیطان لازم نیست
انسان داری اختیار هست و خدا انسان را مختار آفرید
اگر قرار بود انسان مستقیم و بدون گمراهی و بدون انتخاب بین بدی و خوبی ! بدون امتحان به بهشت بره که دیگه لازم به اختیار نبود
شیطان در روز قیامت که انسان ها آن را باعث و مسبب گمراه شدن می دانند می گوید من فقط شما را دعوت کردم ...!!!! و شما خود به اختیار خود این کار انجام دادید
این انسان با غرایز جور واجوری که دارد افراط و تفریط در هر یک از غرایزش موجب سردرگمی می شود و انسان متضرز می شود پس ذات انسان کامل هست اما این انسان با اختیار خودش بدی یا خوبی را می پذیرد
 

toraj_reza63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چی میگم تنها برداشت شخصی از عالم و قرآن ن بیشتر
این سوال خیلی خوبیه اما ثبل از این سوال باید یک سری تعریف ها مشخص بشه مثل همین هوای نفس و اینکه هدف از افرینش انسان و شیطان چی بوده
اینکه انسان بعد از شیطان خلق شده ک هیچ شکی درش نیست
و اینکه شیطان فرشته نبوده و اراده داشته برای انجام کارهایش هم هیچ شکی درش نیست مثالش سجده نکردن ب مفهوم اراده داشتن
اینکه بعد شیطان با بعد فرکانسی انسان متفاوته هم شکی درش نیست
ما چیز هایی رو میبینیم و می شنویم و لمس میکنیم ک توی بعد شنوایی و بینایی و لامسه ما باشند اما اگر چیزی در این بعد نیست ب معنی عدم وجودم نیست
مثلا امواج رادیویی رو نمی بینیم و نمی شنویم و لمسم نمی کنیم اما وجود دارند نمونه تلفن همراه
اما ایا این پدیده برای عالم حیاتی هست یا نه؟ ایا بدون امواج رادیوی هم میشه گفت عالم مادی ما احسن هست یا نه؟
مثلما هیچ دخلی ب هم ندارند
شیطان هم همینطوره اگر منظور از عالم عالم مادی ک قابل رویت و کشف کردن باشه، بعد از وجود شیطان بوجود امده و همین عالم قبل از وجود انسان بوجود امده
در واقع وقتی خدای متعال می فرمایند ما انسان را از گل خشکیده...این یعنی اول عالم ماده خلق شده و بعد انسان بوجود امده برای رفتن ب عالم ماده
این با عالم بودن خدا در تناقضه ک خدای متعال انسان را خلق می کنه بعد انسان اشتباه می کنه بعد برای تنبیه انسان عالم ماده بوجود میاره و انسان رو تبعید می کنه ب این عالم برای امتحان...من این رو کذب محض می دونم
خدا می دونیسته شیطان سجده نمی کنه خدا میدونسته انسان سیب می خوره
اصلا وقتی خدا می دونسته انسان سیب میخوره و شیطان انسان رو وسوه میکنه عمدا این کارو کرده تا دلیلی برای انسان باشه برای تبعید ب عالم ماده
اینطوری بگم یک کلک خیلی بزرگ خدای متعال ب شیطان میزنه و شیطان این وسط بازیچه اراده خداوندی قرار می گیره
وقتی ب انسان گفته میشه این کارو نکن، خدا چون خوش خالق انسان بوده این برنامه در اون ذاتا وجود داشته ک وسوسه بشه، انسان ذاتا وسوسه پذیره حالا هم برای کارهای خوب هم برای کارهای بد
پس خدا عمدا انسان رو وسوسه پذیر خلق می کنه تا وقتی میگه سیب نخور سیب اونو توی حالت دو ب شک قرار بده ک این وسوسه از مستقات اراده است
یعنی اگر موجودی اراده نداشته باشه نمی تونه وسوسه بشه، نمی دونه وسوسه چیه اصلا
شیطان هم وسوسه میشه اما اینکه بگویم شیطان مارو وسوسه می کنه پس کی شیطان رو وسوسه کرد ک سجده نکنه
این نشون میده وسوسه از مشتقات اراده پذیر بودن مخلوقاتی مثل انسان و شیطان هست
حالا این وسوسه میتونه تحریک بشه
اینجا نقطه ضعف انسان محسوب میشه ک شیطان می تونه وسوسه انسان رو تحریک کنه به عنوان عامل اضافه
از حرفام این نتیجه رو می گیرم ک وجود شیطان هیچ ربطی ب این عالم نداره این عالم مادی برای انسان افریده شده و شیطان در ان مثل امواج رادیویی است، هست اما نبودش تاثییری بر گردش زمین نداره
اما اگر منظور از جهان افرینش کل عالم ماده و معنا باشه انوقت سوال فرق میکنه.
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
شیطان امری است که مورد تأیید ادیان الهی، به‌ویژه دین اسلام است و قرآن نیز در سوره‌های متعددی به وجود شیطان اشاره نموده است و شیطان را دشمن آشکار انسان، و کار او را وسوسه و اغواگری بیان نموده است.

از طرف دیگر، براساس مبانی دینی و فلسفی، به‌ویژه حکمت متعالیه، عالم هستی، دارای نظام احسن است.

ازاینرو، با توجه به وجود نقایص و شرور فراوان در جهان هستی از جمله شیطان، همیشه این پرسش در ذهن فلاسفه و دیگر دانشمندان، مطرح بوده که :

آیا نظام جهان موجود، بهترین نظام است یا نه؟


ملاصدرا برپایۀ نظام فلسفی حکمت متعالیۀ خویش، جهان هستی را برآمده از نظام ربانی می‌داند، که در این‌صورت دارای بهترین شکل ممکن می‌باشد.

آنگاه در مقام پاسخ به پرسش مذکور، وجود شیطان، را از حیث وجودی خیر دانسته و منافع متعددی را که جز خداوند متعال کسی بر آن احاطه ندارد، بیان میکند و :

در نهایت به تبیین ضرورت وجود شیطان در نظام احسن پرداخته است.

.
.
.
.
حال شما فکر میکنید وجود شیطان برای دنیا یک ضرورت هست و طبق نظام احسن دنیا بدون شیطان نقص داشت؟

پس با این وجود شیطان هم جز خواست خدای مورد باور ادیان بوده و اختیار در سرپیچی کردن شیطان عجیب به نظر میاد.

نظر شما چیست؟


پینوشت :

(مبنای این بحث رو بر آیات و روایات برگرفته از دین اسلام میگذاریم چون در تالار اسلام ایجاد شده است و استناد به صحبت های دینی هست تا فلسفی)

مشابه فلسفی این تاپیک در تالار فلسفه ایجاد شده است.



  • در مورد شرور که بحث زیاد شده است که آیا شر امری عدمی است یا وجودی یا اساسا شری در عالم وجود دارد یا یک امر نسبی هست که جای بحثش اینجا نیست.
  • استارتر محترم حتما توجه به این نکته دارند که شیطان با ابلیس فرق دارد.
  • شیاطین انس و جن و همچنین ابلیس هم جزئی از پازل عالَم هستند که خداوند حکیم آنها را بوجود آورده است. و اساسا به نظر بنده هیچ شری در عالم وجود ندارد و امر وجودی نیست بلکه امری عدمی است. یک سوزن به نسبت پای شما یک شر حساب میشود اما به نسبت خیاطی، یک خیر ..... .شیاطین و ابلیس هم اینچنین اند.
  • هیچ ملازمه ای بین وجود شیاطین و ابلیس که خواست خدا بوده با سرپیچی کردن ابلیس وجود ندارد. خداوند جبراً آنها را خلق کرده اما هیچ تعجبی ندارد که از فرمان های خداوند سرپیچی کنند. خداوند جبراً ، اختیار را به آنها داده است.
 

*Essi*

اخراجی موقت
  • در مورد شرور که بحث زیاد شده است که آیا شر امری عدمی است یا وجودی یا اساسا شری در عالم وجود دارد یا یک امر نسبی هست که جای بحثش اینجا نیست.
  • استارتر محترم حتما توجه به این نکته دارند که شیطان با ابلیس فرق دارد.
  • شیاطین انس و جن و همچنین ابلیس هم جزئی از پازل عالَم هستند که خداوند حکیم آنها را بوجود آورده است. و اساسا به نظر بنده هیچ شری در عالم وجود ندارد و امر وجودی نیست بلکه امری عدمی است. یک سوزن به نسبت پای شما یک شر حساب میشود اما به نسبت خیاطی، یک خیر ..... .شیاطین و ابلیس هم اینچنین اند.
  • هیچ ملازمه ای بین وجود شیاطین و ابلیس که خواست خدا بوده با سرپیچی کردن ابلیس وجود ندارد. خداوند جبراً آنها را خلق کرده اما هیچ تعجبی ندارد که از فرمان های خداوند سرپیچی کنند. خداوند جبراً ، اختیار را به آنها داده است.

منظور از شیطان در این تاپیک، اختصاصا شیطان ذکر شده توسط ادیان یا همان ابلیس از جنس آتش هست.

ببینید من یک چیزی رو در حرف شما متوجه نشدم، آیا قبول دارین این جهان نظام احسن هست و تماما در برنامه الله که شما بهش معتقد هستین حساب شده بوده؟

پس مسلما این خالق که میخواهد نظام احسن رو خلق کند و وجود یک ابلیس اغواگر رو هم برای جهانش در نظر گرفته بوده، به چنین موجودی نیاز داشته.

وقتی نیاز داشته، موجودی باید قربانی این هدفش میشده، غیر از این هست یا نه؟

مگر اینکه معتقد باشین ورود شیطان به جهان آفرینش حادثه ای بوده که برنامه ریزی نشده است.
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
منظور از شیطان در این تاپیک، اختصاصا شیطان ذکر شده توسط ادیان یا همان ابلیس از جنس آتش هست.

ببینید من یک چیزی رو در حرف شما متوجه نشدم، آیا قبول دارین این جهان نظام احسن هست و تماما در برنامه الله که شما بهش معتقد هستین حساب شده بوده؟

پس مسلما این خالق که میخواهد نظام احسن رو خلق کند و وجود یک ابلیس اغواگر رو هم برای جهانش در نظر گرفته بوده، به چنین موجودی نیاز داشته.

وقتی نیاز داشته، موجودی باید قربانی این هدفش میشده، غیر از این هست یا نه؟

مگر اینکه معتقد باشین ورود شیطان به جهان آفرینش حادثه ای بوده که برنامه ریزی نشده است.

ابلیس از اول خلقش که اغواگر نبوده !
خداوند به کلیات عالَم قبل از خلقتش علم داشته است. اما علم خداوند به این کلیات، مانع اختیار ابلیس و انسانهای فریب خورده نمیشده. اختیار ابلیس باعث شد که از درگاه خداوند رانده شود و اغواگر انسان شود.

اگر ابلیس نافرمانی نمیکرد، انسان از روی اختیار و بواسطه چیزهای دیگر جهنمی میشد.
 

*Essi*

اخراجی موقت
ابلیس از اول خلقش که اغواگر نبوده !
خداوند به کلیات عالَم قبل از خلقتش علم داشته است. اما علم خداوند به این کلیات، مانع اختیار ابلیس و انسانهای فریب خورده نمیشده. اختیار ابلیس باعث شد که از درگاه خداوند رانده شود و اغواگر انسان شود.

اگر ابلیس نافرمانی نمیکرد، انسان از روی اختیار و بواسطه چیزهای دیگر جهنمی میشد.

پس نظر شما مخالف نظر ملاصدرا و تئوری نظام احسن هست.
چون ایشان معتقد است خداوند از همه جزئیات جهان باخبر هست و جهان رو به بهترین شکل طراحی و پیش بینی کرده و برای این طراحی کامل، وجود شیطان هم امری ضروری بوده.

که اینجا همان سئوالی که از آقای مسی پرسیدم پیش میاد:

که اگر ابلیسی نبود، انسان با هوای نفس خود هم میتوانست گمراه شود، از طرفی ادیان معتقدند خدایی از روح خودش در انسان دمیده و بدون وجود یک شیطان اغوا گر، منشا هوای نفس هم در همان روح دمیده شده توسط خالق خواهد بود.

یعنی در روح خالق علاوه بر خیر، شر هم هست.

درسته؟
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
پس نظر شما مخالف نظر ملاصدرا و تئوری نظام احسن هست.
چون ایشان معتقد است خداوند از همه جزئیات جهان باخبر هست و جهان رو به بهترین شکل طراحی و پیش بینی کرده و برای این طراحی کامل، وجود شیطان هم امری ضروری بوده.

که اینجا همان سئوالی که از آقای مسی پرسیدم پیش میاد:

که اگر ابلیسی نبود، انسان با هوای نفس خود هم میتوانست گمراه شود، از طرفی ادیان معتقدند خدایی از روح خودش در انسان دمیده و بدون وجود یک شیطان اغوا گر، منشا هوای نفس هم در همان روح دمیده شده توسط خالق خواهد بود.

یعنی در روح خالق علاوه بر خیر، شر هم هست.

درسته؟

عرض بنده هیچ تنافی با تئوری نظام احسن نداره. بنده هم در این مورد اظهار نظر نکردم.
بنده در نظر ملاصدرا «طراحی و پیش بینی» رو ندیدم. لطف کنید از منبع عربی ( و نه ترجمه) آدرس دهید.

با دقت در پست قبلی هم عرض کردم که خداوند جبراً به انسان اختیار داده و انسان با اختیارش میتواند به اعلی علییین برسد و میتواند به اسفل السافلین.
 

*Essi*

اخراجی موقت
عرض بنده هیچ تنافی با تئوری نظام احسن نداره. بنده هم در این مورد اظهار نظر نکردم.
بنده در نظر ملاصدرا «طراحی و پیش بینی» رو ندیدم. لطف کنید از منبع عربی ( و نه ترجمه) آدرس دهید.

با دقت در پست قبلی هم عرض کردم که خداوند جبراً به انسان اختیار داده و انسان با اختیارش میتواند به اعلی علییین برسد و میتواند به اسفل السافلین.

وقتی گفته شده وجود شیطان برای جهان آفرینش ضروری بوده، شما میفرمایید این امر طراحی نشده؟؟!!!

مشکل فقط سر لغت عربی طراحی هست؟ اینهم یک بخش فارسی + بخش عربی که خواستین و حرفای شما خلاف ادعای ملاصدرا هست:

حقیقت شیطان جوهری است نفسانی که فاعل شر و مبدا اشتباه در اعتقادات، فسق ها، فجور و نافرمانی در اعمال، شیطان است.


منشا وسوسه، مکر، خدعه و ارائه چیزهایی که حقیقت ندارد، شیطان است.


نشان دادن باطل در صورت حق، کار شیطان است.


(صدر المتالهین، 1419 ق ، ج 1، صفحه 269)





http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=120934&stc=1&d=1351861696

 

پیوست ها

  • molla-sadra.JPG
    molla-sadra.JPG
    60.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
وقتی گفته شده وجود شیطان برای جهان آفرینش ضروری بوده، شما میفرمایید این امر طراحی نشده؟؟!!!

مشکل فقط سر لغت عربی طراحی هست؟ اینهم یک بخش فارسی + بخش عربی که خواستین و حرفای شما خلاف ادعای ملاصدرا هست:

حقیقت شیطان جوهری است نفسانی که فاعل شر و مبدا اشتباه در اعتقادات، فسق ها، فجور و نافرمانی در اعمال، شیطان است.


منشا وسوسه، مکر، خدعه و ارائه چیزهایی که حقیقت ندارد، شیطان است.


نشان دادن باطل در صورت حق، کار شیطان است.


(صدر المتالهین، 1419 ق ، ج 1، صفحه 269)


  • ملاصدرا بیانشان این است که این عالَم، عالَم تقابل است. یعنی اگر میخواست میتوانست یک عده رو به این عالم بیاورد که شبانه روز فقط و فقط عبادتش را بکنند اما این کار را نکرد.

اختیار را به انس و جن (از جمله ابلیس) داد و در نتیجه، این « تقابل» خود به خود پدید آمد. هدف از ایجاد این تقابل هم (چون بحث درون دینی میکنید، عرض میکنم) در آیات قرآن و روایات بدان اشاره شده : لیبلوکم ایّکم احسن عملاً

و از این طریق نظام احسن شکل میگیرد.


  • نظام هستی خیر محض است و شر عرضی است.


  • ابلیس از مصادیق شر بالعرض است و شر محض نیست(اصل عدمی بودن شرور) و هر امر وجودی -از جمله ابلیس- از حیث وجودی خیر محض است و اساساً نقص یا مزیت راجع به آن معنایی ندارد.


  • خدا ابلیس را، ابلیس نیافرید بلکه بواسطه سرکشی و طغیانش اینگونه شد.


  • از دیدگاه نظام احسن و نظام کلّ، وجود شیطان و ابلیس بد نیست؛ بلکه خوب است و برای عالم ضروریست؛ چون تا شیطان و نیروی وسوسه کننده‏ای نباشد و انسان با او مخالفت نکند به کمال لازم نمی‏رسد؛ چه اینکه پیشرفت و ترقی و تکامل، همواره در میان تضادها صورت می‏گیرد.( تفسیر نمونه، ج 1، ص 138)
 

*Essi*

اخراجی موقت
  • از دیدگاه نظام احسن و نظام کلّ، وجود شیطان و ابلیس بد نیست؛ بلکه خوب است و برای عالم ضروریست؛ چون تا شیطان و نیروی وسوسه کننده‏ای نباشد و انسان با او مخالفت نکند به کمال لازم نمی‏رسد؛ چه اینکه پیشرفت و ترقی و تکامل، همواره در میان تضادها صورت می‏گیرد.( تفسیر نمونه، ج 1، ص 138)

کل حرف من هم در این تاپیک همینی بود که قرمز کردم، که وجود شیطان (ابلیس) برای عالم خوب و ضروری هست از دیدگاه ملاصدرا و آقای مکارم شیرازی نویسنده تفسیر نمونه.

اما بنده از ضروری بودن وجود شیطان برای عالم به این نتیجه رسیدم که شیطان مواجب بگیر عرش کبریا برای وسوسه کردن انسان و در نتیجه فراهم کردن شرایطی برای ارزش گذاری بر اعمال اوست.

شما به این نتیجه نرسیدین و طبق نظرتون اگر شیطان به انسان سجده میکرد، اتفاق خاصی نمیافتاد و باز هم زمینه برای آزمون ادم فراهم بود، البته شاید میزان اغوایش کمتر بود و ارزش اختیار انسان هم کمتر سنجیده میشد. :redface:

تضاد خیلی زیاد هست مهندس، نمیدونم چرا این تضادها رو بهش نمیرسین، شاید هم من زیادی نکته بینم و اشتباه میکنم. :)
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
اما بنده از ضروری بودن وجود شیطان برای عالم به این نتیجه رسیدم که شیطان مواجب بگیر عرش کبریا برای وسوسه کردن انسان و در نتیجه فراهم کردن شرایطی برای ارزش گذاری بر اعمال اوست.

تضاد خیلی زیاد هست مهندس، نمیدونم چرا این تضادها رو بهش نمیرسین، شاید هم من زیادی نکته بینم و اشتباه میکنم. :)

اگه شیطان به قول شما مواجب بگیر عرش کبریاست پس چرا خدا وعده عذابشو داده ؟ در صورت قبول این حرف، باید قائل به جبر عالَم و ظالم بودن خداوند بشیم. (امیدوارم ملازمه جبر و ظلم با این فرض براتون واضح باشه)

خوشحال میشم اگه این تضاد رو واضح تر توضیح بدید، شاید از جهالت بیرون بیام و بقیه رو هم از جهالت نجات بخشم!
 

*Essi*

اخراجی موقت
اگه شیطان به قول شما مواجب بگیر عرش کبریاست پس چرا خدا وعده عذابشو داده ؟ در صورت قبول این حرف، باید قائل به جبر عالَم و ظالم بودن خداوند بشیم. (امیدوارم ملازمه جبر و ظلم با این فرض براتون واضح باشه)

خوشحال میشم اگه این تضاد رو واضح تر توضیح بدید، شاید از جهالت بیرون بیام و بقیه رو هم از جهالت نجات بخشم!

آخه نمیشه وجود یک موجود تحریک کننده و وسوسه گر برای جهان الزامی باشه و سبب بشه ارزش اختیار انسان و عیارش بهتر معلوم بشه، بعدا اون موجود وسوسه گر رو یک پدیده تصادفی بدونیم که میتونسته باشه یا نباشه و اگر سجده میکرد، کل برنامه ریزی خدای ادیان برای محک بشر به هم میریخت و باید عامل وسوسه رو چیز دیگری در نظر میگرفت.

علت این هم که وعده عذاب داده، تناقض هست و در مورد شیطان اگر فرض رو بر صحت گفته های ادیان بذاریم کاملا جبر وجود داشته.
یعنی در شرایطی قرار داشته که چاره ای جز پذیرش اغواگری انسان نداشته.

حتی اگر ابلیس فعلی هم نبوده ما باید شاهد موجود مواجب بگیری میبودیم که نقش اغوا رو برای ارزش گذاری عمل انسان بازی میکرده.
خوب این معلومه اسمش ظلمه، مانند ساخت روبات های آدم کش گوش به فرمان که اگر مجهز نباشی، میکشنت.
 

Hack

عضو جدید
مبنای ما کل شی احسن خلقه است.
پس شیطان در نظام احسن ، یک شی است و لازمه نظام احسن ، خلقت احسن است پس احسن آفریده شده است و به اختیار خود هدایت الهی را پذیرفته است و به اختیار خود از دستورات الهی سر باز زد.
شیطان در قبال عبادتی که نسبت به خداوند متعال انجام داد در مقام دعا از خداوند درخواست کرد که اورا مهلت دهد. و خداوند تقاضای او را اجابت فرمود. سپس به لحاظ اینکه از جایگاه خود بواسطه خلقت انسان سقوط کرد بذر دشمنی او را در دل خود کاشت و قسم خورد که او را گمراه نماید و از هدفی که برای آن خلق شده باز بماند. در این میان انسان نیز از مقوله اختیار برخوردار است و می تواند دعوت شیطان را اجابت یا رد نماید.
 

*Essi*

اخراجی موقت
مبنای ما کل شی احسن خلقه است.
پس شیطان در نظام احسن ، یک شی است و لازمه نظام احسن ، خلقت احسن است پس احسن آفریده شده است و به اختیار خود هدایت الهی را پذیرفته است و به اختیار خود از دستورات الهی سر باز زد.
شیطان در قبال عبادتی که نسبت به خداوند متعال انجام داد در مقام دعا از خداوند درخواست کرد که اورا مهلت دهد. و خداوند تقاضای او را اجابت فرمود. سپس به لحاظ اینکه از جایگاه خود بواسطه خلقت انسان سقوط کرد بذر دشمنی او را در دل خود کاشت و قسم خورد که او را گمراه نماید و از هدفی که برای آن خلق شده باز بماند. در این میان انسان نیز از مقوله اختیار برخوردار است و می تواند دعوت شیطان را اجابت یا رد نماید.

دوست من ارتباط بین احسن و اختیار رو میشه لطفا توضیح بدین.

مثلا بنده برای پیروزی در یک مسابقه فوتبال، میگم تیمم بدون مهاجم نتیجه نخواهد گرفت و احسن نیست.

پس باید دنبال یک مهاجم باشم، نه اینکه برم وسط بازی و یک مهاجم خود به خود پیدا بشه.

برنامه ریزی و آگاهی از جزئیات یک نظام احسن، هرگز با اختیار جور در نمیاد، چون اختیار هر ان میتونه آن برنامه ریزی رو بهم بزنه، فقط جبر هست که سبب میشه خالق هر مجموعه احسنی، دقیقا هر چیزی رو هر طور که میخواد سر جایش بنشاند.
 

Sina.Taheri

عضو جدید
من از مطالعه آثار مسلمین به جبر مطلق رسیدم.
مثال عرض میکنم:

مسلمانان معتقدند قرآن به طور کامل ابتدا نازل شده، سپس به صورت جز جز.
در قرآن سوره ای داریم که در اون الله فردی به نام ابولهب رو به بریدن دست هایش تهدید میکنه و میگه زنت هیزم کش جهنم هست.

حالا حساب کنین هنوز کسی ابولهب رو به اسلام دعوت نکرده، این در قرآن مسلمین نوشته شده بوده و به پیامبر هم عرضه شده بوده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

از اونجایی که مسلمین معتقدند، قرآن مصون از تحریفه پس ابولهب نگون بخت قبل از جنایت، دست هایش بریده شده بوده.
چطوری میشه نتیجه نگرفت انسان یک عروسک خیمه شب بازی در دستگاه جبری الله نیست، معلوم نیست!!!!
 

Saheb1717

عضو جدید
برای من هم جای سئواله واقعا.
حضور شیطان برای انحراف آدم
یک برنامه از پیش تعیین شده بوده یا یک اتفاق غیرقابل پیش بینی؟
 
بالا