هوشنگ سیحون

mohandes_javan

عضو جدید
معرفی استاد هوشنگ سیحون معروف به مرد بناهای ماندگار

معرفی استاد هوشنگ سیحون معروف به مرد بناهای ماندگار

زندگی نامه

او در ۱۲۹۹ در تهران به‌دنیا آمد . تحصیلات معماری خود را در دانشگاه تهران و دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) انجام داد ، وی هم اکنون در ونکوور کانادا زندگی می‌کند.
معماری

وی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سه دوره رئیس این دانشکده بود. استاد «هوشنگ سیحون» نقاش و معمار پرسابقه ایرانی، به مرد بناهای ماندگار معروف است. آن هم به دلیل طراحی و نظارت بر ساخت آرامگاه بزرگانی چون خیام ، کمال الملک ، بوعلی سینا ، نادرشاه افشار ، کلنل محمدتقی خان پسیان و ده‌ها مقبره و آرامگاه دیگر ، ضمناً وی طراح بنای موزه توس در سال ۱۳۴۷ و همچنین ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تهران نیز می‌باشد.
استاد سیحون نقش اندازی است که در دنیای ابعاد از معانی پر رمز و راز باطن سخن به میان می‌آورد و معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر یک از آنان بوده ، در نقش مقبره شان متجلی نموده‌است. به عنوان مثال در ۱۳۳۸ آرامگاه حکیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیام ، محاسبه و طراحی کرده‌است.
او در کتاب «نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می‌نویسد: ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره‌است، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست که در ایران وجود دارد، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می‌داند». او در ادامه می‌نویسد: «شکل کلی و مقبرهٔ نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی می‌کند، دلیل این امر همین نکته‌است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می‌کرد.


نقاشی و طراحی

در کنار معماری به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران می‌پرداخت و نمایشگاه‌هایی از این آثار خود در ایران و در خارج از ایران برپا کرده‌است.
آثار وی در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست در سال ۱۹۷۲ در کنار آثار هنرمندانی چون پیکاسو و سالوادور دالی به نمایش درآمد. در این نمایشگاه تابلویی از کلافه‌های خط به نمایش گذاشت که در آن از خطوط موازی و پر پیچ و تاب که هیچ همدیگر را قطع نمی‌کنند ، استفاده کرده بود. دانشگاه‌هایی مثل MZT ، هاروارد ، واشنگتن و برکلی مجموعه‌ای از نقاشی‌های او را گردآوری کرده و نگهداری می‌کنند.
همسر سابق وی معصومه سیحون نیز نقاش است و بیش از ۷۰ سال سن دارد و شگرد وی در کشیدن نقاشی‌های مدرن است.
برخی از آثار (معماری)


آرامگاه فردوسی توسی

مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در فاصله بیست کیلومتری شهر مشهد به طرف قوچان راه دو طرفه می‌شود و یکی از این راه‌ها به وسیله بلواری به نام پردیس به طول ۷ کیلومتر به باغ آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌رسد. بنا به شواهد باستان شناسی این منطقه توس تاریخی است که در دوره اساطیری به دست توس پهلوان ایرانی بنا گذاشته شد.سراینده حماسه‌های بزرگ ایران نیز در همین نقطه به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۰۳ هم‌زمان با برپایی جشن هزاره فردوسی قرار شد تا آرامگاه فردوسی به همت انجمن آثار ملی ساخته شود.
انجمن با جمع اوری اعانه از مردم کارهای آماده سازی برای ساخت بنایی در خور حکیم توس را آماده کرد . برای آغاز ساختمان باید محل دقیق مدفن فردوسی مشخص می‌شد. نخستین منبعی که از مدفن حکیم توس نام برده در چهار مقاله نظامی عروضی بوده که آن را جایی نزدیک، دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگی او ذکر کرده بود.
در اردیبهشت سال ۱۳۰۵ ارباب کیخسرو شاهرخ برای تعیین مکان دقیق مدفن فردوسی راهی توس شد. با تحقیقات به عمل آمده مشخص شد باغ حاج میرزا علی قائم مقام نایب التولیه‌است. با همکاری مقامات استان سراسر باغ کاووش شد و در باغ تختگاهی یافتند که طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و مدفن حکیم توس بود.
نقشه بنا را به اصرار انجمن شبیه آرامگاه کوروش توسط «آندره گدار» و پروفسور هرتسفلد طراحی شد و مهندس کریم طاهر زاده بر ان نظارت کرد. معمار ساختمان نیز حسین لرزاده بود. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند . بنای آرامگاه در مهر ۱۳۱۳ به مناسبت جشن هزاره فردوسی افتتاح شد. این بنا در سال ۱۳۴۸ با طراحی که هوشنگ سیحون براساس آرامگاه کوروش انجام داده بود گسترش یافت و باغ اطراف آن به همراه موزه کنارش ساخته شد.

آرامگاه نادرشاه


  • آرامگاه و موزه نادرشاه در مشهد(۱۹۵۸)
قوام السلطنه در اواخر عهد قاجار (۱۲۹۶ خورشیدی) در محل یکی از مقابر ویران شده نادری آرامگاه جدیدی برای وی ساخت(۵۲) و استخوانهای او را از تهران به مقبره مزبور حمل کردند. این بنای جدید که در محل فعلی آرامگاه وی قرار داشت مدتی بر پا بود تا این که انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۳۳۵ خورشیدی درصدد بر آمد آرامگاهی مناسبِ شأن نادرشاه برای وی در همان محل مقبره ساخته قوام السلطنه احداث نماید. این کار از سال ۱۳۳۶ شروع شد و در سال ۱۳۴۲ به پایان رسید.
مقبره کنونی نادرشاه واقع در ضلع شمال غربی چهارراه شهدا (نادری سابق) که پس از حرم حضرت رضا علیه السلام مهم‌ترین موضع توریستی ـ تاریخی شهر مشهد تلقی می‌شود ، در باغی به مساحت ۱۴,۴۰۰ متر مربع ساخته شده‌است . مقبره شامل سکویی دوازده پله‌ای ، محل گور ، پوششی خیمه مانند بر روی قبر ، سکویی مرتفع در مجاور قبر با مجسمه نادرشاه سوار بر اسب و سه تن دیگر در پی او ، یک غرفه فروش کتاب و دو تالار برای موزه‌است.
طراح بنا مهندس سیحون بود و مجسمه‌ها را هنرمند فقید ابوالحسن صدیقی ساخته‌است. مصالح مقبره عمدةً از سنگهای خشن و سخت گرانیت کوهسنگی مشهد است.
بعضی از قطعات سنگ بسیار بزرگ انتخاب شده تا تداعی کننده مقبره دوم ساخته خود نادرشاه باشد. پوشش مقبره کاملاً به مانند چادر عشایری است ، که نادر در آن زاده و هم کشته شده‌است. پوشش دیوارهای داخلی مقبره نیز از سنگهای مرمر اُخرایی رنگ مراغه انتخاب شده تا قتل نادرشاه در داخل چادر را تداعی نماید.
از موقوفات کرامند نادری که از تصرف وقف خارج شده بود روستای دهشک در مجاور شهر تابران توس احیا شده و در اختیار موقوفه نادری قرار گرفته است(۵۳) که احتمالاً به زودی از محل در آمد آن به بخشی از نیّات واقف بر سر قبر وی عمل خواهد شد.[۱]
مجموعه باغ و موزه آرامگاه

ساختمان جدید آرامگاه نادر شاه افشار به گزارش میراث خبر در تاریخ ۱۲ فرودین ماه سال ۱۳۴۲ با حضور محمدرضاشاه به همت انجمن آثار ملی در باغ نادری بازگشایی شد.
نادر شاه افشار فاتح دهلی در هنگام حیات خود دستور به ساخت آرامگاهی کوچک در بالا خیابان مشهد داد. این آرامگاه کوچک در سال ۱۱۴۵ هجری قمری در مجاور چهارباغ شاهی و روبروی حرم امام ضا از خشت و گل ساخته شد. موزه نادری در قسمت اصلی بنای یادبود آرامگاه افشار در ۲ تالار به منظور معرفی آثار تاریخی این دوره شکل گرفته‌است. این بنا به همت انجمن آثار ملی در سال ۱۳۴۲ خورشیدی توسط مهندس سیحون طراحی و ساخته شده‌است.
تندیس نادر شاه سوار بر اسب به همراه تنی چند از سربازانش بر فراز یک حجم سنگی مرتفع توسط مجسمه ساز شهیر ایرانی زنده یاد استاد«ابوالحسن صدیقی» ساخته شده‌است . تالار شماره ۱: این تالار به انواع سلاح‌های دوره افشاریه ، تابلوهای نقاشی از نادر و صحنه‌های جنگ ، وسایل سوار کاری مانند زین و برگ اسب از دوره افشاریه تا قاجاریه ، چند نسخه خطی از جمله تاریخ جهانگشای نادری و دو شمشیر متعلق به نادراختصاص دارد که روی یکی کلمه«السلطان نادر» حک شده و روی دیگراین بیت شعر طلاکوب شده‌است: شاه شاهان نادر صاحب قران هست سلطان بر سلاطین جهان این شمشیر در دشت مغان به سال ۱۱۴۸ هجری در روز تاجگذاری نادر از طرف ملت ایران به وی هدیه شده‌است. تالار شماره ۲: این تالار در سال ۱۳۷۳ به مجموعه اضافه شد و در آن انواع سکه ، ظروف و دیگر اشیای اهدای از دوره صفویه تا معاصر به نمایش در آمده‌است. همچنین در گوشه شمالی آرامگاه نادر آرامگاه محمد تقی خان پسیان سردار خراسان قرار دارد.
آرامگاه کمال الملک (در نیشابور)

در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود استاد هوشنگ سیحون است.
این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده‌است و مستطیلی با تناسب ۱ بر ۲ را می‌سازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می‌کنند؛ حجم بنا از قوس‌هایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده‌اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، «تاق‌های چهاربخش» را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده‌اند را تداعی می‌کنند و احتمالاً منبع الهام طراح نیز بوده‌است. طراح با بهره‌گیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجه‌ای ظاهراً متفاوت با هندسه‌ای پیچیده دست یافته‌است . این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوسته‌ای بتنی اجرا شده‌است.
در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می‌شود. شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها ۱ به ۲/۱ است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می‌شوند.. لازم به ذکر است که در پایین قوس‌های اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاه‌تر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوس‌های متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوسته‌ای سه بعدی در فضا حاصل آمده‌است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می‌دهند. این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آورده‌اند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهره‌گیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان می‌دهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده‌است.
تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده‌اند و به سمت خط تقارن قوس‌ها این نقوش کوچک و کوچک‌تر می‌شوند. به گفته طراح ، کاشی معرق ، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می‌شود. فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی‌ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگ‌های مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده‌است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده ، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده‌است، نقش برجسته‌ای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده‌است.[۲]



  • آرامگاه ابوعلی سینا در همدان(۱۹۵۱)
  • آرامگاه خیام در نیشابور(۱۳۳۸)
  • آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسیان
  • مقبره عباس میرزا و بعضی دولتمردان قاجار
  • ساختمان بانک سپه در تهران
  • بنای موزه توس(۱۳۴۷)
  • مرکز فرهنگی یزد
    با تشکر از کمک استاد عزیزم جناب اقای مهندس محمود کول ابادی


    منبع:ویکی پدیا_با کلیک برروی لینکها به سایت مراجعه کنید.
 
آخرین ویرایش:

reza902

عضو جدید
خانه کلوکان ( هوشنگ سیحون )

خانه کلوکان ( هوشنگ سیحون )

کلبه ییلاقی هوشنگ سیحون در کلوکان، نزدیک تهران، به سال 1353 ساخته شده است. خانه کوچکی با زیباترین ترکیب معماری و طبیعت که در سینه کوه و با کمترین تغییرات در آن ساخته شده است.. عمده ترین مصالح مورد استفاده در این بنا، سنگ، چوب و فولاد به عنوان جزیی از سازه این بنا که به عنوان تیر بر روی ستونهای حجیم سنگی قرار گرفته است.

 

shamimbahari

عضو جدید
هوشنگ سیحون

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
در این یادداشت میخواهیم از سمبل و نمادی که برای ما و شما و همه آنانی که با دیدن آن، خیام را در نیشابور، ابوعلی سینا را درهمدان و حافظ را در شیراز میبینند بنویسیم.

ا
ز بناهای ایستاده بر مزار این چهرههای تابناک علم و ادب و هنر ایران. همان بنا و نماهایی که خیلی از ما در زیر، و یا کنار آن به نشانۀ زیارت و دیدار آرامگاه این بزرگان عکسی به یادگار گرفتهایم، ولی هیچگاه از خودمان و یا متولیان آن بارگاه نپرسیده‌ایم: مهندس و طراح این بنا و نما کیست و از کجاست؟

نام ابوعلی سینا و خیام را کمتر کسی است که نشنیده باشد. شما یکی که آنها را حتما، و خوب به جا می
آورید. ولی طراح و سازندۀ بنای آرامگاه آنان را هم میشناسید؟ همان بنایی که هزاران هزار عکس و فیلم و طرح و تصویر نقاشی شده از زوایای مختلف آن در هزاران هزار کتاب و سایت و کارت پستال به چاپ رسیده و موجود است؟
او را مرد بناهای ماندگار نامیده‌اند. بناهایی که همراه با نام مشاهیر فرهنگی و ادبی و سیاسی ایران، از دور تاریخ تا عصر معاصر به یادگار و به یاد ما مانده. مهندس «هوشنگ سیحون» را میگوییم. شخصیتی که نامش در دو دانشنامۀ «روسیه» و «کمبریج» ثبت شده. هنرمندی که مجموعهای از آثار نقاشیاش را دانشگاههایی چون «هاروارد»، «واشنگتن»، « یونیورسیتی» و «برکلی» گردآوری و نگهداری میکنند. همان نقاشی ایرانی که سی و دو سه سال پیش ضمن نمایشگاهی گروهی در دانشگاه «ماساچوست» آثارش را همراه با «پیکاسو» و «سالوادور دالی» به نمایش گذاشت.

مهندس «هوشنگ سیحون» را شاید از دوران تصدی او در پست ریاست دانشکده هنرهای زیبا به یاد بیاورید. دوره دوم مدیریت این دانشکده را در آغاز دهۀ چهل که شش سال طول کشید، و ضمن وسعت کمی و کیفی در آنجا، تدریس رشتههای جدید شهرسازی، هنرهای نمایشی و موسیقی را نیز پایه گذاشت.

او در حال حاضر هشتاد و دو سال دارد و در شهر «ونکوور» در کشور «کانادا» زندگی میکند، ولی بناهایی که او طراح و خالق آنها بوده، گوئی قدمت و تاریخی به اندازۀ همان مشاهیر که زیر آن آرمیدهاند را دارند. انگار تا آنجا که یادمان میآید، آن بنا و نماها آنجا بودهاند و به نظر میرسد که سالهای سال نیز همانجا بمانند و از آفتاب و باد و باران نیابند گزند.
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده هنرمند در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در سال 1319 در تهران به پایان رساند. او از کودکی عشق و علاقه زیادی به نقاشی داشت، بطوری که به گفته خودش از زمانی که ­توانست قلم و زغال به دست بگیرد، نقاشی را آغاز نموده است. به خاطر همین عشق و علاقه زیاد به نقاشی، پس از گرفتن دیپلم درصدد بود تا در رشته ای مطابق با استعدادش ادامه تحصیل دهد، تا اینکه در آن سال، یعنی سال 1319، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران توسط عده ای از آرشیتکت ها، باستان شناسان و نقاشان فرانسوی و چند نفر از شاگردان کمال الملک تأسیس شد. او با استفاده از این موقعیت، به تحصیل در رشته معماری این دانشکده پرداخت و در سال 1323 با نمره عالی از این رشته فارغ التحصیل شد.​
فارغ التحصیلی سیحون مصادف بود با پایان جنگ جهانی دوم که به گفته خودش، این مقطع تاریخی از چندین جهت یکی از مقاطع سرنوشت ساز زندگی او به شمار می رود: اول از این جهت که چون ایران به عنوان پل ارتباطی برای حمل تسلیحات متفقین از خلیج فارس به روسیه، نقش مهمی در پیروزی متفقین داشت، متفقین پس از پایان جنگ ایران را به عنوان پل پیروزی معرفی و نشان افتخارآمیزی به دولت و راه آهن ایران اعطا کردند. راه آهن ایران نیز به مناسبت این افتخار بزرگ تصمیم گرفت در ایستگاه تهران ساختمانی بسازد که طراحی آن را به مسابقه گذاشت و طرح سیحون برنده و در نهایت با تغییراتی، بر خلاف نظر او، ساخته شد. دوم اینکه انجمن آثار ملی که سال های جنگ را بصورت مخفی گذرانده بود، با پایان جنگ فعالیت مجدد خود را شروع کرد و به مناسبت جشن هزاره بوعلی تصمیم به ساخت آرامگاهی برای او در همدان گرفت که طراحی این آرامگاه به مسابقه گذاشته شد و سیحون به عنوان برنده این مسابقه انتخاب گردید. و بالاخره فرانسه یکی از فاتحین اصلی جنگ جهانی دوم به شمار می رفت، دولت فرانسه پس از پایان جنگ، جهت ترویج فرهنگ فرانسه در تمام دنیا، تصمیم به پذیرش تعدادی بورسیه تحصیلی از کشورهای مختلف گرفت. رئیس وقت دانشکده هنرهای زیبا، آندره گدار، نیز سیحون را که شاگرد اول دانشکده شده بود، به عنوان بورسیه معرفی کرد. بدین ترتیب سیحون به فرانسه رفت و بعد از چهار سال تحصیل مجدد در رشته معماری به ایران بازگشت.​

سیحون حتی انتخاب مصالح ساخته های خویش را منطبق با خصوصیات شخصیتی و زندگی هر یک از آن بزرگان انجام می دهد، او در کتاب « نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می نویسد: « ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره است، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست که در ایران وجود دارد، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می داند».
او در ادامه می نویسد: « شکل کلی و مقبره ی نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی می کند، دلیل این امر همین نکته است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می کرد».
آرامگاه حکیم بوعلی سینا در همدان نیز، یکی از شاهکارهای هنر معماری معاصر است که با الهام از معماری قدیم بنا شده است، که برداشتی از برج قابوس بن وشمگیر در گنبد قابوس است، و هر یک از ستون های سنگی و مدور جلو آرامگاه بوعلی سینا، نشان دهنده گذشت یک قرن از تولد ابن سیناست.
هوشنگ سیحون، پیشرو و صاحب سبک در هنر معماری معاصر ایران است؛ و دومین مرحله شکوفایی و درخشش معماری ایران با آثار وی آغاز می شود.
او در سال 1347 طراحی و اجرای ساختمان موزه توس در مشهد را به کارنامه درخشان خود می افزاید؛ و اما این همه فقط آثاری بود که جزء میراث فرهنگی ایران محسوب می شود.
پدر معماری نوین ایران، ساختمان های متعددی را طراحی کرده که هنوز در نوع خود بی نظیر است، از جمله می توان ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تهران را با نمایی از بتون نام برد.
پروفسور هوشنگ سیحون در سال 1972 به همراه نقاشان صاحب نامی از جمله، پیکاسو و سالوادر دالی، در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست شرکت کرد و با سبکی منحصر به فرد، کلافه های خط را به صورت تابلویی زیبا در معرض نمایش گذارد که توجه منتقدین آمریکایی را به خود جلب کرد، سبکی که با مدد گرفتن از خطوطی موازی و پر پیچ و تاب، که هیچ همدیگر را قطع نمی کنند، انسان را در روزمره اش وادار به تفکر می کند؛ اینگونه که هنوز کسی پیدا نشده است، مشابه طرح های نقاشی سیحون را خلق کند.
هوشنگ سیحون هنوز در میان ماست، او یکی از عشاق هنر ایران است و به قول ِ خود او: « کلام آخر من ایران است».
- اهداء عنوان شهروندی افتخاری فرانسه و لوح افتخار شهرداری لوس آنجلس ازاین گذشته،دانشگاه هایی چون، ام آی تی ، هاروارد، واشنگتن یونیورسیتی و برکلی، مجموعه ای از نقاشی های سیحون را گردآوری و نگهداری می کنند؛ نام هوشنگ سیحون را در دو دانشنامه روسیه و کمبریج ثبت نموده اند،
اویی که ذخایر فرهنگی دورافتاده ترین نقاط ایران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری شان را به خود ایرانی ها نشان داده است.
ختم کلام اینکه، نگذاریم هنرمند ایرانی، جامعه خودش را دور بزند تا بعد، جامعه ی خویش را متوجه حضور خود کند.
هوشنگ سیحون امروز هشتاد و دو ساله است.​
سیحون که می توان او را متعلق به نسل اول معماران مدرن در ایران دانست، در آثار متعدد خود توانسته است به بیانی نوین در تلفیق معماری سنتی ایران و معماری مدرن دست یابد. همچنین او علاوه بر فعالیت در عرصه معماری، ذخایر فرهنگی دورافتاده­ترین نقاط ایران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری آنها را به خود ایرانی ها نشان داده است.​
 

DDDIQ

مدیر ارشد
آرامگاه شيخ ابوعلي سينا 1

آرامگاه شيخ ابوعلي سينا 1

توصیف مجموعه از زبان استاد هوشنگ سیحون :
هيئت موسسان انجمن آثار ملي در سال 1324با پيش فرض برتري تلفيق معماري قديم و جديد،يك مسابقه معماري بين معماران آن دوره ترتيب داد كه با نظر گدار و فروغي طرح هوشنگ سيحون به عنوان بهترين طرح برگزيده شد.جايزه بهترين طرح اجراي ساختمان بود.بعد از تصويب نهايي در سال 1326انجمن آثار ملي تصميم به ساخت مقبره ابوعلي سينا گرفت.​
سيحون در آن زمان براي تكميل تحصيلات خود در پاريس به سر مي برد و پس از آگاهي از تصميم انجمن در خرداد ماه 1327طرح نهايي را كه در اصل به عنوان پايان نامه خود در پاريس ارائه كرده بود،در سال 1328قراردادساخت مقبره به پيمانكار شركت ابتهاج و شركا واگذار شد.​
محمد تقي مصطفوي در رابطه با ايده اصلي مقبره مينويسد:​
اختلاف عمده كه برج آرامگاه بوعلي سينا با گنبد قابوس دارد دو چيز است:يكي اينكه به مناسبت موقعييت و محدود بودن فضاي آرامگاه بوعلي و هم چنين توجه به ميزان مخارجي كه پيش بيني مي گشت ابعاد برج آرامگاه بوعلي نصف ابعاد گنبد قابوس در نظر گرفته شده و در حالي كه در ابتداي امر چنين تصميمي نگرفته بودند. اختلاف عمده ديگر اين است كه فاصله بين ترك هاي آرامگاه بوعلي سينا باز و گشاده است درصورتي كه بناي گنبد قابوس تا بالا جز در ورودي و روزنه كوچكي در پايين گنبد هيچ گونه منفذي به خارج ندارد و به سبك آن دوران چون دخمه تاريك و فاقد روشنايي است و اين ابتكار يعني باز گذاردن فواصل ترك ها در برج آرامگاه بوعلي علاوه بر آنكه با وضع اقليمي همدان و بادهاي شديد آن سرزمين عمل بسيار مفيد و مناسبي محسوب مي شود.​
سيحون در باره ايده ي اصلي طرح خود مي گويد:​
اولين بناي ياد بودي كه با طرح اين جانب برپا شد بناي ياد بود و آرامگاه ابوعلي سينا در همدان است.​
تمام عوامل بنا از اشكال هندسي و نمادين تشكيل شده و هر كدام مفهوم خاص خود را دارند.مربع اساس و پايه ي اين بناست.خود آرامگاه در وسط تالاري مربع شكل قرار گرفته كه پله مدور و پايه هاي دوازده گانه برج يادبود به دور دايره پله مزار را احاطه كرده. شكل بنا از خارج داراي دو قسمت است يكي قسمت زيرين كه در برگيرنده ورودي،مقبره،كتابخانه،تالاراجتماعات و پذيرايي است و ديگري قسمت بالا كه​
كه برج يادبود بناست در ميان باغي در اطراف آن.قسمت زيرين بنا ازطرف ورودي داراي ايواني است با ده ستون كه هر ستون علامت يك قرن است و ده قرن اشاره به هزاره بوعلي است. از طرف ديگر بوعلي دانشمندي است بلند پايه با دانش هاي متعدد،فلسفه،حكمت،پزشكي،موسيقي،كيميا وغيره كه بعضي ها اورا متفكر دوازده دانش دانسته اند.​
ستون بندي وديوار پر در قسمت زيرين نماي اصلي اشاره اي است به معماري يونان قديم وبرج دوازده ترك در بالا از طرفي اشاره بهبناي همزمان بوعلي يعني گنبد قابوس است و بر دانش هاي دوازده گانه بوعلي را تداعي مي كند.هم چنين فلسفه ايران را بر پايه ي فلسفه يونان نشان مي دهد.​
اين ايوان ده ستوني و برج بتني بازمجموعا در نما داخل يك مربع بزرگ با ضلع 28.5متر جا گرفته كه البته خود مربع ديده نمي شود ولي ضلع افقي آن كف ايوان وضلع عمودي از كف زمين تا راس برج است و نماد انسان ايستاده با دست هاي گشاده كه خود بوعلي است تداعي مي كند. يعني انساني در راه كمال.هم چنين از مشتقات اين مربع خطوط مهم نهاد در منتهي اليه به دست مي آيد.با دقت به جزييات اين بنا مشخص مي شود كه شكل مربع چه در نقشه چه در نما به صورت مختلف به كار رفته .از جمله در قسمت ورودي پنجره هاي كتابخانه و سالن اجتماع هر كدام داراي سه قسمت مربعي شكل هستند كه باز هم با شبكه هاي سنگي مربع به اجزائ كوچكتر تقسيم شده اند.سقف ايوان در فاصله ستون ها داراي فرو رفتگي مربع شكل است.چراغ ها از اجزائ مربع شكل ساخته شده اند؛تالار آرامگاه نقشه مربع دارد؛خود سنگ مزار در داخل يك مربع مرمري جا گرفته.در بالا مصطبه برج ياد بود مربعي شكل است.استل برتري(مكعب چهارگوش)وسط آن مربع است و اقطارش در قسمت پوشش چهار مثلث به وجود آورده اند؛كه راس آن ها بالاترين نقطه (استل)است.در هاي ورودي با جزييات بزرگ و كوچك مربع ساخته شده اند.به طور كلي بيش از 500مربع با ابعاد وموقعيت هاي مختلف در اين بنا گنجيده شده كه قبلا به خواص هندسي و نمادين آن اشاره كرديم.​
طراحي كه در سطح پايين يعني هم كف و چه در سطح بالا كه تماما خاك ريز شده بر اساس باغ ايراني با سنگ آب يك پارچه از سنگ خارا و چشمه سارهاي مخصوص انجام گرفته است.ساختمان تماما از سنگ خاراي همدان و برج ياد بود و پوشش ها تماما از بتون مسلح نمايان ساخته شده اند.​
مساحت اراضي محوطه مقبره حدود هفت هزار متر مربع ،طول بناي آرامگاه 64متر و رو به خيابان بو علي است و نماي آن از سنگ خارا پوشيده شده است. سطح حياط با سه پله سراسري به ايوان متصل است.ايوان به طول 30متر و عرض 3متر در شرق ساختمان قرار دارد؛ده ستون به ارتفاع 4.1متر به صورت كم وبيش مخروطي(قطر پايين ستون ها 95سانتي متر و در بالا75 سانتي متر است)ساخته شده است.نماي كلي ايوان يادآور معابد باستاني است.ايوان با دري به ارتفاع 3.24متر و عرض 1.9متربه سرسراي آرامگاه متصل است.طول سرسرا 8.8متر و عرض آن 6.3متر به ارتفاع 4.19متر طراحي شده.در طرف راست و چپ سرسرا سنگ قبر قديم ابوعلي سينا و ابوسعيد دخدوك بر روي پايه هايي از سنگ خارا قرار دارد .​
محوطه اصلي مقبره 4گوش و هر ضلع آن 11.5مترو مساحت آن 132.5متر مربع است .دوازده پايه ي برج آرامگاه در اين محوطه 4گوش قرار داردو قبر ابن سينا در ميان پايه هاي برج محصور است.در دو طرف سرسرا دو تالار قرار دارد،يكي در جنوب كه تالار سخنراني و اجتماعات است و يكي در شمال كه كتابخانه آرامگاه است.طول تالار كتابخانه 9.45متر و عرض آن5.75متر است .در سمت غرب تالار كتابخانه ،مخزن كتاب .در قسمت جنوب شرقي ساختمان پلكاني تعبيعه شده كه رو به جنوب بالا مي رود و پس از رسيدن به يك پاگرد رو به شمال يعني در جهت مخالف بالا مي رود و به جايگاه مي رسد. اين پلكان 32 پله دارد.همچنين دو پلكان در سمت جنوب ساختمان و انتهاي جبهه ي اصلي بنا قرار گرفته كه هر كدام 34پله دارد؛اين سه پلكان به سطح فوقاني(به مساحت 1480 مترمربع با ديواره هايي به ارتفاع 85سانتي مترو قطر 75سانتي متر) ساختمان منتهي مي شود.برج دوازده ترك آرامگاه 23متر از روي سقف مقبره و28.5متر از كف بناارتفاع دارد.​
در وسط برج صندوق چهارگوش مفرغي كه علامت بالاي مرقد است بر كف فوقاني آرامگاه نصب شده است.طول هر ضلع قسمت پايين اين صندوق 1.12متر و طول هر ضلع قسمت بالاي آن 1مترو ارتفاع 37سانتي متراست.بر چهار بدنه آن كتيبه عربي به خط ثلث برجسته بسيار شيوا نوشته شده كه در باره ي مرگ آدمي از نظر ابن سيناست.​
پس از سال 1349 شهرداري همدان با واگذار كردن چند قطعه زمين به آرامگاه و طراحي باغچه ها ميدانگاهي با فضاي سبز به وجود آورد.در سال 1350ساختمان هاي جديدي در جنوب آرامگاه شامل دو اتاق براي دفتر،گلخانه،اتاق فروش بليط،انبار،مهمانسرا(دو اتاق با سرويس بهداشتي)با نماي سنگ گرانيت به مجموعه اضافه شد.





 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
آرامگاه ابوعلی سینا 2

آرامگاه ابوعلی سینا 2

تاریخچه آرامگاه بوعلی سینا

آرامگاه ابوعلی سینا
آرمگاه «ابوعلی سینا» در همدان قرار دارد که در سال 1331 خورشیدی افتتاح شده است. البته در بخارا که زادگاه او بوده، برای تهیه‌ی تندیسی از وی، جمجمه‌ی این دانشمند بزرگ را نزد انسان‌شناس روسی «گورازیموف» فرستادند تا بر اساس شکل استخوان‌ها، نیمرخی از او تهیه گردد.
بعدها یک شخص دیگر روسی به نام«آتاسیکوف»، در آن نیم‌رخ اصلاحاتی انجام داد. این تغییرات هم‌اکنون در مجسمه‌ای که توسط بانوی هنرمندی به نام «سوکولوا» ساخته شده، اعمال گردیده و هم اکنون در بیرون از کتابخانه‌ی «ابوعلی سینا» در «بخارا» کارگذاشته شده‌است.
در ایران، در سال 1331 خورشیدی برابر با 1952 میلادی، به مناسبت هزاره‌ی تولد او جشنی برگزار گردید که در آن گروهی از دانشمندان جهان شرکت داشتند. به علت آن که «ابوعلی سینا» در «بخارا» به دنیا آمده و در آن جا تحصیل کرده است، مردم کنونی این بخش ـ که زمانی جزو قلمرو سامانیان بوده و اکنون بخشی از جمهوری ازبکستان است ـ او را ازبک و ترک می‌دانند.
از طرف دیگر به دلیل آن‌که «ابن سینا» بخشی از آثار خود را به عربی نوشته است، نه تنها عرب‌زبان‌ها که مردم کشورهای اروپایی نیز در کتاب‌های تاریخی خود، کسانی همچون او، «ابوریحان بیرونی»، «زکریای رازی» و بسیاری دیگر را عرب می‌دانند.
البته آنچه مسلم است در ایرانی بودن این افراد، جای تردید نیست. در آن زمان، زبان عربی، زبان رایج و قابل قبول علم بوده است همچون زبان انگلیسی که امروز بسیاری از پژوهشگران کشورهای مختلف دنیا که زبان مادری آنان زبان دیگری است، کتاب‌های خود را به انگلیسی می‌نویسند. اگر زبان را در این موردها بخواهیم ملاک ملیت آنان قرار دهیم پس همه یا آمریکایی هستند و یا اهل انگستان. این قانومندی نیز در آن زمان در باره‌ی انبوهی از دانشمندان ایرانی نیز مصداق داشته است.
گزارشی تکمیلی در باره‌ی آرامگاه «ابوعلی سینا»
گزارشی از اولین همایش «ابن سینا» در سال1333 خبرگزاری «مهر» گزارشی را که دکتر «ذبیح الله صفا» برای اولین بزرگداشت «ابن سینا» در ایران (سال 1333) تهیه کرده، در تاریخ اول شهریور ماه 1383، در سایت «خیرگزاری مهر» چنین نقل می‌کند:
« بنا بر آنچه گروهی از محققان و مورخان نوشته ان، «ابن سینا» در همدان در گذشته و در زیر حصار آن شهر نیز دفن شده است. «البیهقی» ، «ابن خلکان»، «ابن العبری»، «خواند میر» و «قاضی نورالله» نیز نوشته اند که مقبره وی در همدان است.
مقبره «ابن سینا» در دره «مراد بیک» در ضلع غربی خیابان «ابوعلی» همدان یعنی خیابانی که از مرکز شهر رو به جنوب و کمی مایل به غرب امتداد دارد واقع است و در کنار آن قبر «ابوسعدی دخدوک» قرار گرفته است. «ابوسعید»، از دوستان «ابن سینا» بوده که بعد از غائله شورش سپاهیان «شمس الدولة دیلمی»، مدت چهل روز در خانه وی پنهان بوده است. محل کنونی آرامگاه «ابن سینا» و «ابوسعید»، در همان زمینی قرار دارد که روزگاری منزل «ابوسعید» و مدتی نیز مخیفگاه شیخ ما بوده است.
این محل در آن روزگار، کنار شهر و پشت باروی جنوبی همدان بوده و تا اواخر قرن سیزدهم هجری چهارطاق کوچکی بر روی قبر آن دو قرار داشته است و چون چهار طاق مذکور به تدریج بر اثر فرسودگی رو به ویرانی می‌رفته است، یکی از شاهزاده خانم‌های دانش‌دوست قاجار به نام «نگار خانم» دختر «شاهزاده عباس میرزا» ولیعهد «فتحعلیشاه» درصدد تجدید بنا و تعمیر آن برآمده‌است.
نوشته‌اند که «نگار خانم» نخست همسر «عبدالله‌خان صارم‌الدوله» از طایفه «حاجی‌لر» بوده و پس از آن به همسری «مصطفی‌قلی‌خان اعتماد السلطنه» درآمده است. به دستور این شاهزاده خانم، به جای چهارطاق قدیم، گنبدی از آجر ساختند و دو سنگ، یکی روی قبر «ابن سینا» و دیگری روی قبر «ابوسعید دخدوک» نهادند. پس از درست شدن آرامگاه با شکوه جدید، سنگ قبرهای مذکور را در سرسرای آرامگاه قرار داده‌اند.
در شمال آرامگاه، خانه‌های مسکونی و در قسمت جنوب آن، حیاط آرامگاه قرارداشته است. کتابخانه‌ی آرامگاه که 649 مجلد کتاب داشته به قرائت خانه‌ی «ابوعلی سینا» موسوم بوده است. در داخل آرامگاه، دور دو سنگ قبر «ابوعلی» و «ابوسعید»، نرده چوبی کوتاهی قرارداده‌اند.
نظر اعضاء انجمن آثار ملی ایران در مورد بنای جدید آرامگاه بوعلی بر آن بود که اصول معماری قدیم و جدید هر دو رعایت شود. با توجه بدین نکته، در خرداد ماه سال 1324 هـ‌. ش طرح نقشه‌ی آن بین مهندسان و فارغ التحصیلان رشته معماری به مسابقه گذارده شد.
از بین طرحهای متعددی که به انجمن رسید طرح پیشنهادی آقای مهندس «هوشنگ سیحون» که با نظر آقایان «آندره گدار» مدیر کل فنی موزه‌ی باستانشناسی و مهندس «محسن فروغی» تهیه شده بود، مورد قبول قرار گرفت و به عنوان جایزه، اجراء ساختمان بر عهده‌ی او واگذار گردید .
طرح مزبور با توجه به سبک معماری قرنی که حکیم در آن می‌زیسته از روی یکی از قدیم‌ترین و عظیم‌ترین بناهای آن عصر یعنی «گنبد قابوس»، که از شاهکارهای معماری به شمار می‌رود اقتباس گردیده است. «گنبد قابوس» به موجب کتیبه‌ی موجود بر روی بنا، به سال 375 شمسی برابر با 397 قمری بنا شده است و بدان جهت، بنای آرامگاهی برای «ابن سینا» بدان سبک و شیوه از هر جهت مناسب می‌نموده است. جالب آن‌جاست ‌که گنبد قابوس در قرن پنجم بنا شده است یعنی زمانی که قسمتی از دوران زندگانی «ابن سینا» در آن سپری شده است.
در نیمه سال(1326 هـ . ش) انجمن آثار ملی، تصمیم به اجرای طرح ساختمان آرامگاه گرفت. در آن هنگام مهندس «سیحون» برای تکمیل مطالعات خود در پاریس به سر می‌برد. پس از آگاهی از تصمیم انجمن در خرداد ماه 1327 خورشیدی، طرح‌های اجرایی آرامگاه را به‌عنوان پایان‌نامه به دانشکده هنرهای زیبای پاریس تقدیم کرد.
و سپس در تیرماه همان سال، آنها را برای اجرا به انجمن ارسال داشت. در اوائل سال 1328 بین انجمن آثار ملی ایران و شرکت ساختمان‌های کشور (شرکت نسبی مهندس ابتهاج و شرکاء) قرارداد قطعی ساختمان بسته شد و در خرداد ماه همان سال، کار بنای ساختمان آرامگاه آغاز گردید.
پس از تخریب مقبره‌ی قدیم و گشودن قبر «ابوعلی سینا» و «ابوسعید»، جمجمه و قسمتی از استخوان های ابوعلی و قسمتی از استخوانهای ابوسعید که باقی مانده بود با حضور افراد معتمد و موثق، پس از تهیه صورت‌جلسه، در جعبه‌های مخصوص نهاده و مهر و موم شد تا پس از آماده شدن آرامگاه جدید، مجدداً دفن گردد .
تندیس «ابوعلی سِنا» در ازبکستان
طراح بنا، طرح خود را به نحوی پیش بینی کرده بود که هم یادآور یکی از مقابر عصر زندگی «ابن سینا» و هم نشانه ای از تکامل فن معماری جدید باشد. این است که معمار بنا در قسمت زیرین، روحیه‌ی بناهای مصر، ایران و یونان قدیم را با تمام عظمت و جلال آنها نشان می‌دهد و در قسمت زبرین، روش معماری مقبره‌ی «قابوس» رعایت شده است.
بدین ترتیب، طراح ساختمان نشان داده است که «ابن سینا» یک فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی است که بنای افکارش بر علوم و اطلاعاتی که ازملل قدیمه رسیده، قرار دارد. سنگ‌های خشنی که با ابعاد نسبتاً بزرگ در قسمتهای زیرین بنا به کار رفته، روحیه‌ی استحکام و قدرت را ظاهر می سازد و ظرافت آمیخته با عظمتی که در برج و پایه‌های آن دیده می شود، تفاوت آن‌ها را با سنگ‌های خشن نشان می‌دهد.
باغچه ها و چشمه‌هایی که در حیاط ورودی ساختمان کارسازی شده، نمونه‌ی کوچکی از باغ‌های معلق «بابل» همراه با طراوتی مشرق زمینانه است. زمین محوطه و زیر بنای آرامگاه جمعاً سه هزار و نود متر مربع بوده است. که اکنون به هفت‌ هزار افزایش یافته است.
ساختمان آرامگاه در سال 1330 به پایان رسید و در بهمن ماه همان سال به نمایندگان انجمن آثار ملی تحویل گردید. در روز پنجشنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال (1331 هــ . ش) با حضور آقایان جهانسوز فرماندار همدان، ابطحی رئیس فرهنگ، ایزدیار بازرس فنی، رئیس شهربانی، نماینده انجمن آثار ملی و برخی از روحانیان پس از معاینه و بازدید، لاک و مهر جعبه‌های محتوی استخوانهای «ابوعلی» و «ابوسعید دخدوک» استخوانها با دقت کامل و رعایت موازین شرع و آداب و رسوم معمول، کفن و دفن گردید. قبر «ابوعلی سینا» در سمت راست مدخل آرامگاه و در سمت چپ او، قبر «ابوسعید دخدوک» قرار گرفته است .
در حیاط شرقی آرامگاه، روبروی در ورودی، در مقابل خیابان «بوعلی»، قبر شاعر ملی ایران «ابوالقاسم عارف قزوینی» قرار داد و بر روی سکویی مربع که هر ضلع آن حدود یک متر است سنگ مرمری است که با خط نستعلیق زیب، مطالبی با این مضمون آمده است:
«تصویری که از بن سینا در نسخه های کهن، در کتابخانه ها وکلیساها، در نسخه های قدیم کتابهای اروپایی و ترجمه های لاتین آثار او موجود است اصالت ندارد و بیشتر بر حدس و گمان متکی بوده است. از این رو انجمن آثار ملی تصمیم گرفت مجسمه‌ای از او تهیه کند. به همین دلیل لازم بود بر اساس مآخذ و مدارک موجود، تصویری از او فراهم آید.
از این رو، کمیسیون‌های متعددی از دانشمندانی که با آثار شیخ و شرح حال او آشنایی داشتند تشکیل گردید و با توجه به اطلاعاتی که درباره‌ی او به قلم خود وی و نیز شاگردش «ابوعبید» و همچنین نوشته‌ی «بیهقی» در تتمه‌ی «صوان الحکمة» به‌دست آمده است، تصمیم گرفته شد که تصویری از او به وسیله‌ی پیکر تراش معتبر، آقای «ابوالحسن صدیقی» تهیه گردد.»
استاد «صدیقی»، در اردیبهشت ماه سال خورشیدی، تصویری تمام چهره به قلم سیاه تهیه کرد که در بیست و یکمین جلسه هیأت مؤسسین انجمن آثار ملی، مورد تصویب واقع گردید. قرار برآن شد که همین تصویر، مبنای تهیه‌ی مجسمه‌ی ابن سینا نیز قرار گیرد. سرانجام، در دیماه 1328 خورشیدی، نیم‌رخی از چهره‌ی او تهیه گردید.
چندی بعد از طرف انجمن آثار ملی به استاد «ابوالحسن صدیقی» مأموریت داده شد تا با توجه به تصویر تمام رخ ابن سینا، مجسمه‌ی ایستاده ای از شیخ بسازد تا در میدان «بوعلی» در شهر همدان نصب گردد. این کار نیز به عهده‌ی استاد صدیقی گذاشته شد. حاصل کار، مجسمه‌ا‌ی شد به ارتفاع سه متر و ده سانتی متر و عرض 90 سانتیمتر و به وزن تقریبی چهارتُن. نیمی از این تندیس، از سنگ یکپارچه‌ی مرمر سفید قم تهیه شده و هم اکنون بر روی پایه‌ای در میدان «بوعلی» در انتهای خیابان «بوعلی» همدان قرار دارد.
از کارهای دیگری که کمیته‌ی جشن هزاره‌ی «ابوعلی سینا» برای بزرگداشت او لازم دانسته بود، تأسیس کتابخانه‌ای بود در جوار آرامگاه وی. در این باره نظر اعضاء انجمن این بود که چون «ابن سینا» فیلسوف و دانشمندی جهانی است، لازم است که همه‌ی محافل علمی جهان در تأسیس کتابخانه‌ی او شرکت داشته باشند. از این رو در سال 1329 خورشیدی، با تهیه‌ی یک اطلاعیه به زبانهای فارسی ، عربی، فرانسه و انگلیسی، از همه‌ی مؤلفان، مؤسسات فرهنگی و ناشران ایرانی و خارجی درخواست شد که کتابهایی به انجمن آثار ملی ارسال دارند.
در نتیجه، کتابهای گوناگون علمی، تاریخی، ادبی و هم‌چنین کتابهایی که درباره «ابن سینا» یا از آثار آن بزرگ‌مرد بود، از کشورهای مختلف به انجمن آثار ملی ارسال گردید. هم اکنون چهارهزار و سیصد و چهل و دو جلد کتاب فارسی و عربی در کتابخانه‌ی ابن سینا موجود است که سی مجلد آن‌ها از کتابهای خطی است و برخی از آنها بسیار نفیس و قابل توجه است. ضمناً پانصد و نود مجلد کتاب به زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و غیره نیز در کتابخانه وجود دارد .
 

DDDIQ

مدیر ارشد
شرح حال هوشنگ سيحون:
متولد 2479 (1299) در تهران
تا سال 2499 (1319) مشغول تحصيل در دبستان و دبيرستان بوده است ( در تهران).
در سال 2499 ديپمله متوسطه گرفته است.
از سال 2499 تا 2503 (1323) موفق به اخذ پايان نامه مهندسي در رشته معماري شد. بين سالهاي 2504(1324) و 2508 (1328) در پاريس در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته معماري ادامه تحصيل داده و در همين سال به دريافت ديپلم معماري از دانشكده فوق موفق شده است.
بلافاصله به ايران مراجعه نموده و با سمت دانشيار در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و مسئول يك كارگاه معماري مشغول تدريس شده است و 5 سال بعد بع مقام استادي ارتقاع يافته است در سال 2521 (1341)به مقام رياست دانشكده هنرهاي زيبا انتخاب و مشغول انجام وظيفه شده است. بنيانگذاري رشته شهرسازي و رشته هاي موسيقي و تئاتر در دانشكده هنرهاي زيبا و همچنين به وجود آوردن دفتر فني دانشكده از اقدامات سالهاي 27-2521 ( 47-1341) او است . در سال 2527 (1347) از سمت رياست دانشكده استعفاء داد. در اين سال در اولين انتخابات انجمن شهر تهران به عضويت انجمن شهر تهران درآمد و به عنوان رئيس كميسيون شهرسازي در انجمن مشغول انجاو وظيفه شد و در اواخر دوره چهارساله انجمن از سمت خود استعفاء داد و در دفتر شخصي خود مشغول ادامه كار شد. اين دفتر از سال 2508 (1328) تاسيس شده است كه تا هم اكنون به فعاليت خود ادامه ميدهد و تمام آثار معماري مهندسي سيحون از همين دفتر طرح ريزي شده است.
وي چند دوره پياپي نيز به عنوان عضو و نايب رئيس انجمن انتخاب شده است در شوراهاي متعددي از جمله شوراي دانشگاه تهران، شوراي مركزي دانشگاهها،شوراي عالي شهرسازي،شوراي عالي آثار باستاني و ابنيه تاريخي،شوراي عالي ارزشيابي(وزارت علوم)، شوراي ايكوموس و نيز در كميسيون ها و كميته هاي متعدد شركت داشته است. عضو هيات امناي مدرسه عالي ساختمان و موسسات آموزشي فرح بوده و ميباشد. فعاليتهاي مفصلي در امر معماري كشور داشته است كه به ترتيب زماني شرح داده شده است.
او در سمينارها و سخنرايهاي متعدد در نقاط مختلف ايران شركت داشته است در شهرهاي پاريس،آكسفورد،شيكاگو،لوي آنجلس،روم،پائرم،صوفيه ،آتن،مسكو و دهلي نو در باي هنر و معماري سخنراني نموده است.
با اخذ نشانهاي درجه 3 همايون درجه 1 آباداني نشان هنر و نشان سپاس مفتخر شده است. در نقاط مختلف جهان آثار نقاشي او به نمايش گذاشته شده است. از جمله در تهران چند بار به صورت انفرادي و جمعي،در آمريكا در دانشگاه سانتا باربارا به صورت انفرادي در دانشگاه ماساچوست به اتفاق پيكاسو و سالوادور دالي و در پاريس به صورت انفرادي كارهاي نقاشي او هم اكنون در كلكسيون هاي شخصي فرح پهلوی و جمعي از هنر دوستاني ايراني و در فرانسه و در آمريكا در بعضي كلكسيونهاي شخصي و در چهار دانشگاه مهم آمريكا در كلكسيون دانشكده مربوطه نگهداري مي شود: دانشكده هاروارد،دانشكده ام آي تي، واشينگتن يونيورسيتي و بركلي.
در اغلب روزنامه هاي داخلي و خارجي مقالات و عقايد او در باب معماري و هنر به چاپ رسيده است و در مورد كارهايش بحث شده است.
كتابي تحت عنوان نگاهي به ايران در پاريس مشتمل بر يك قسمت از طرحهاي سيحون چاپ شده (1973)




فعاليتها
فعاليتهاي معماري هوشنگ سيحون در دوره هاي پنجساله گروه بندي شده اند و به تفضيل عبارتند از:
سالهاي 13-2508 (1333-1328)
- منزل و مطب دكتر فرهاد تهران- خيابان پهلوي
- منزل آقاي بابك
- ساختمانهاي پست فشار قوي 1- در شمال پارك شهر
2- در خيابان سي متري
- ساختمان ادرات مركز برق و همچنين
انبارهاي مربوط به تاسيسات برق تهران
- منزل سرلشگر فيروز تهران
- دفتر هوشنگ سيحون تهران – خيابان شاه
ادرات آتش نشاني تهران (خوابگاهها و گاراژها)
- ساختمان آرامگاه بوعلي همدان
سالهاي 15-2512 (35-1332)
- منزل آقاي شيباني دروس
- منزل آقاي محمدي تپه امانيه
- منزل آقاي مقدم تپه امانيه
- سازمان نقشه برداري كل كشور جاده قديم كرج
- آرامكاه نادر مشهد
- كارخانه يخ سازي
و ريسندگي كورس جاده شهر ري
- كانادا دراي جاده جنوبي كرج
- پرورشگاه كودكان خيابان پهلوي
- سينما آسيا خيابان شاه
سالهاي 20-2515 (40-1335)
- سينما سانترال ميدان 24 اسفند
- كانادا دراي آبادان
- لابراتوار عبيدي و شركاء جاده قديم شميران
- منزل آقاي بشارت الهيه
- منزل آقاي فرازيان زرگنده
- منزل آقاي دكتر كاظمي شميران
- منزل خانم ابتهاج زعفرانيه
- مجموعه ويلاهاي آقاي آقاسي پور سلطنت آباد
- منزل آقاي هدايت دروس
- مجموعه ويلاهاي آقاي اپيك چي حصارك
- كتابخانه مجلس شوراي ملي با همكاري معماران محسن فروغي و ظفر و صادق
- آرامگاه خيام نيشابور
- آرامگاه كمال الملك نيشابور
سالهاي 25-2520 (45-1340)
- تجديد بناي آرامگاه فردوسي طوس
اصل بنا در زمان رضا شاه و به وسيله معمار طاهرزاد بهزاد كه در آلمان تحصيل كرده بود بنا شده است.
- بناهاي اطراف آرامگاه فردوسي طوس
سالهاي 30-2525
- منزل دولت آبادي نياوران
- ساختمان مركزي بانك سپه ميدان سپه
- منزل سيحون دروس
- مجتمع آموزشي فرح جاده آرامگاه
- ضلع جديد بيمارستان ميثاقيه خيابان جامي
ضلع قديم به وسيله مهندس زارع شده است.
مجموعه كارهائي كه براي وزارت كشاورزي انجام گرفته است.
- انبار دامي دهكده شركت تعاوني
- مجتمع آموزشي فرح بخش حرفه اي و تربيت معلم و بيمارستان در حال ساختمان از سال 2530 (1350)
- به بعد بازارچه اميرچخماق يزد
- منزل سيحون در كلكان در راه شمشك
- طرحهاي مركز فرهنگي يزد
شهرك لنجان اصفهان
مجتمع جهانگردي آبعلي



بنا هاي يادماني هوشنگ سيحون –قسمت اول
بناهاي يادماني هوشنگ سيحون

هوشنگ سيحون در سال 1299 در تهران و در خانواده هنرمندي كه همگي اهل موسيقي بود ند به دنيا آمد .
او از كودكي به نقاشي علاقه مفرطي داشت با اينكه قاعدتا مي بايست به موسيقي علاقمندباشد .از زماني كه توانست ذغال با قلم به دست گيرد به نقاشي كردن روي ستونها و ديوارهاي خانه شان پرداخت . تحصيلات ابتدايي وراهنمايي را در تهران گذراند و در سال 1319 از دبيرستان فارغ التحصيل شد وبا تاسيس داشكده هنر هاي زيبا در دانشگاه تهران جزء اولين دانشجويان رشته معماري ثبت نام كرد ودر سال 1323 تحصيلات خود را به اتمام رساند .در سال 1324 در مسابقه طرح آرامگاه بوعلي شركت كرد وطرح او بهترين طرح شناخته شد .سپس با صلاح ديد آندره گدار براي تكميل مطالعات خود به فرانسه رفت .حدود چهار سال بعد در سال 1328 همزمان با شروع ساخت مقبره بوعلي سينا به ايران بازگشت و درپنج سال بعد به عنوان استاد معماري مشغول تدريس شد .
همزمان با تدريس در دانشگده دفتر كار خود را در سال 1328 تاسيس كرد و در سال 1341 ه عنوان سومين ريييس دانشكده هنرهاي زيباي تهران انتخاب شد واز همين سال فعاليتهاي زيادي در دانشكده هنرهاي زيبا از جمله تاسيس سه رشته شهر سازي تئاتر و موسيقي انجام داد .
سيحون در سال 1980 ايران را ترك كرد و به ونكوور كانادا رفت .فعاليتهاي هوشنگ سيحون را ميتوان در معماري ونقاشي خلاصه كرد .او در سمينارها وسخنراني هاي متعددي در نقاط مختلف ايران و جهان شركت داشته و در نقاط
مختلف جهان آثار نقاشي او به صورت گروهي و انفرادي به نمايش گذاشته شده است .طرحهاي او در كتابي به نام نگاهي به ايران در پاريس در سال 1973 و مجموعه دستاورد زندگي حرفه اي او‌(معماري ونقاشي )در كتابي به نام هوشنگ سيحون در كانادا درسال 1999 به چاپ رسيده است .
كارنامه فعاليت معماري هوشنگ سيحون به قرارزير است :
سالهاي 1328 -1333
تهران :منزل و مطب دكتر فرهاد :منزل آقاي بابك :ساختمان پست فشار قوي :ساختمان اداري مركز برق و انبار هاي مربوط به تاسيسات برق :منزل سرلشگرفيروز :دفتر هوشنگ سيحون :و خوابگاهها وگاراژهاي آتش نشاني :ساختمان آرامگاه بوعلي در همدان .
سالهاي 1332 -1335
منزل آقاي شيبان – دروس :منزل آقاي محمدي –تپه امانيه: منزل آ قاي مقدم –تپه امانيه : سازمان نقشه برداري كل كشور –جاده قديم كرج : آرامگاه نادر –مشهد : كارخانه يخ سازي و ريسندگي كورس – جاده شهر ري : كارخانه كانادا دراي –خيابان آزادي :پرورشگاه كودكان –خيابان ولي عصر :سينما آسيا –خيابان جمهوري
سالهاي -1335 -1340
سينما سا نترال –تهران :كارخانه كانادا دراي –آبادان : لابراتوارعبيدي وشركاء –جاده قديم شميران :منزل آقاي بشارت –الهيه :منزل آقاي فرازيان زرگنده :منزل دكتر كاظمي –شميران :منزل خانم ابتهاج –زعفرانيه :مجموعه ويلاهاي آقاسي پور- پاسداران :منزل اقاي هدايت –دروس :مجموع ويلاهاي ايپك چي – حصارك : كتابخانه مجلس شوراي ملي –با همكاري محسن فروغي –كيقباد ظفر بختيار –علي صادق :آرامگاه كمال الملك –نيشابور :آرمگاه خيام-نيشابور
سالهاي 1340-1345
تجديد بناي آرامگاه فردوسي –طوس :بناهاي اطراف آرامگاه فردوسي –طوس
سالهاي 1345-1350
منزل دولت آبادي –نياوران : ساختمان مركزي بانك سپه –تهران :منزل سيحون –دروس :ممجتمع آموزشي فرح –جاده آرامگاه :ضلع جديد بيمارستان ميثاقيه –تهران
ازسال 1350 به بعد
بازار چه مير چخماق يزد :منزل سيحون در كلكان در راه شمشك
پيشينه طرح ساخت مقبره ها
پس از كودتاي سوم اسفند ماه 1299در سال 1301 گروهي از رجال سياسي –فرهنگي وعلاقمند به هنر ايران براي حفظ ونگهداري و تعمير ساختمانهاي قديمي و به پاس حرمت يادگارها ومفاخر فرهنگي و هنري ايران گردهم آمده و جمعيتي به نام انجمن آثار ملي تشكيل دادند .
از اقدامات اوليه انجمن آثار ملي طرح ساخت مقبره حكيم ابوالقاسم فردوسي بود .كريم طاهرزاده بهزاد طرح آرامگاه فردوسي را پيشنهاد كرد و اين طرح در سال 1313 افتتاح شد .به علت نااشنايي سازندگان به فنون آزمايش خاك و محاسبه نكردن دقيق وبي اطلاعي از وضعيت آبهاي زيرزميني ناحيه طوس ساختمان ازهمان نخستين سالهاشروع به نشست كرد و پس از 30 سال هوشنگ سيحون با حفظ طرح اوليه والحاقات جديد بناي جديدي ساخت .
پس از برگزاري جشن هزاره فردوسي و آغاز جنگ جهاني دوم به علت عدم تامين اعتبار مالي تا سال 1323 انجمن آثار ملي عملا فعاليتي نداشت و در آذر 1323 فعاليت خود را ازنو آغاز كرد .دو اقدام اوليه انجمن آثار ملي در دوره دوم فعاليت خود توجه به ساخت آرامگاه بوعلي سينا وآرامگاه سعدي طرح مشترك محسن فروغي وعلي صادقي به سال 1328 )بود .


ناهاي يادماني هوشنگ سيحون –قسمت دوم آرامگاه بوعلي سينا در همدان
طرح ساخت آرامگاه بوعلي سينا به مناسبت هرازمين سال تولد بوعلي (1330) از اولين كارهاي دوره دوم فعاليت انجمن آثار ملي بود .
هيئت موسسان انجمن آثار ملي در سال 1334 با پيش فرض برتري تلفيق معماري قديم و جديد يك مسابقه معماري بين معماران آن دوره ترتيب داد كه با نظر مساعد گدارفروغي طرح هوشنگ سيحون به عنوان بهترين طرح برگزيده شد .جايزه بهترين طرح اجراي ساختمان بود .بعد از تصويب نهايي در سال 1326 انجمن آثارملي تصميم به ساخت مبقره ابن سينا گرفت به گزارش انجمن آثار ملي سيحون در آن زمان براي تكميل تحصيلات خود در پاريس به سر ميبرد و پس از آگاهي از تصميم انجمن در خرداد ماه 1327 طرح نهايي را كه در اصل به عنوان پايان نامه خود در پاريس ارا كرده بود به انجمن فرستاد.
درسال 1328 قرار داد ساخت مقبره به پيمانكار –شركت ابتهاج وشركاء-واگذار شد .مهمترين امتياز اين شركت استخدام مهندس پولاك اهل كشور چك اسلواكي براي محاسبه و نظارت بر اجرءبود .ساخت مقبره از خردادهمان سال رسماشروع شد .
محمد تقي مصطفوي درباره ايده اصلي مقبره مي نويسد : ” اختلاف عمده كه برج آرمگاه بوعلي سينا با گنبد قابوس دارد دو چيزدارد:يكي اينكه به مناسبت موقعيت و محدود بودن فضاي آرامگاه بوعلي و همچنين توجه به ميزان مخارجي كه پيش بيني ميگشت ابعاد برج آرامگاه بوعلي نصف ابعاد گنبد قابوس در نظر گرفته شده است و در ابتداي امر چنين تصميمي نگرفته بودند لكن محذوراتي …انجمن آثار ملي راوادار نمود كهاز اقاي مهندس سيحون طراح وناظر آرامگاه بخواهد كه ابعاد ساختمان را به نصف تقليل دهد .اختلاف عمده ديگر اينست كه فاصله بين ترك هاي آرامگاه بوعلي سينا باز و گشاده است در صورتي كه بناي گنبد قابوس از بنياد تا (بالا جزء) در ورودي وروزنه كوچكي در پايين گنبد هيچگونه منفذي به خارج ندارد و به سبك زمان دوران آن چون دخمه تاريك وفاقد روشنايي است و اين ابتكار يعني باز گذاردن فواصل تركها در برج آرامگاه بوعلي علاوه بر آنكه با وضع اقليمي همدان وباد هاي شديد آن سر زمين بسيار عمل به مورد وپسنديده تر از آنچه تصور ميرفت ساخته است . . . . ”
سيحون در مورد ايده اصلي طرح چنين مينويسد :
اولين بناي يادبودي كه با طرح اينجانب بر پا شد بناي يادبود و آرامگاه واقع در همدان است كه 50 سال پيش ساخته شده است . بنا براي مراسم هزاره بوعلي به وجود آمد كه توسط ((انجمن آثارملي ))سرپرستي مي شد .تمام عوامل بنا از اشكال هندسي و نمادين فراوان تشكيل شده وهر كدام مفهوم خاص خود را دارند.مربع پايه و اساس اين بنا است .خود آرامگاه در وسط تا لاري مربع شكل قرار گرفته كه پله مدور و پايه هاي دوازده گانه برج يادبود به دور دايره پله مزار را احاطه كرده اند .شكل بنا ازخارج داراي دو قسمت است يكي قسمت زيرين كه در بر گيرنده ورودي-مقبره –كتابخانه- تالار اجتماعات –وپذيرايي است وديگر قسمت بالا كه برج يادبود بنا است درميان باغي در اطراف آن قسمت زيرين بنا از طرف ورودي داراي ايواني است كه با ده ستون كه هر ستون علامت يك قرن است و ده قرن اشاره به هزاره بوعلي است .از طرف ديگر بوعلي دانشمندي است بلند پايه با دانشهاي متعدد فلسفه حكمت پزشكي موسيقي كيميا وغيره كه بعضي او رامتفكر دوازده دانش دانسته اند .
ستون بندي و ديوار پر در قسمت زيرين نماي اصلي اشاره اي است به معماري يونان قديم و برج دوازده ترك در بالا از طرفي اشاره به بناي همزمان بوعلي يعني گنبد قابوس است و از طرف ديگر دانش هاي دوزاده گانه بوعلي را تداعي ميكند. همچنين فلسفه ايران را بر پايه فلسفه يونان نشان مي دهد. اين ايوان 10 ستوني و برج بتني باز مجموعاً در نما در داخل يك مربع بزرگ با ضلع 5/28 متر جا گرفته كه البته خود مربع ديده نمي شود ولي ضلع افقي آن كف زمين تا راس برج است و نماد انسان ايستاده با دستهاي گشاده را كه خود بوعلي است تداعي ميكند. يعني انساني در راه كمال و كمال دانش. همچنين از مشتقات اين مربع خطوط مهم نماد در منتهي اليع به دست ميايد. با دقت به جزييات اين بنا به توجه مي شود كه شكل مربع چه در نقشه و چه در نما به صورت مختلف به كار رفته است. از جمله در قسمت ورودي پنجره هاي كتابخانه و سالن اجتماع هر كدام داراي سه قسمت مربعي شكل هستند كه باز هم با شبكه هاي سنگي مربع به اجزاي كوچكتر تقسيم شده اند سقف ايوان در فاصله ستونها داراي فرورفتگي مربع شكل است. چراغها از اجزاي مربع ساخته شده است. تالار آرامگاه نقشه مربع دارد. خود سنگ مزار در داخل يك مربع مرمري جا گرفته در بالا مصطبه برج يادبود مربعي شكل است. استل برتري (مكعب چهارگوش) وسط آن مربع است و اقطارش در قسمت پوشش چهار مثلث به وجود آورده اند كه راس آنها بالاترين نقطه (( استل)) است. درهاي ورودي با جزييات بزرگ و كوچك مربع ساخته اند . به طور كلي بيش از 500 مربع با ابعاد و موقعيتهاي مختلف در اين بنا گنجيده شده كه قبلاً به خواص هندسي و نمادين آن اشاره كرديم. طراحي كه در سطح پاين يعني همكف و چه در سطح بالا كه تماماً خاكريز شده بر اساس باغ ايراني با سنگ آب يك پارچه از سنگ خارا و چشمه سارهاي مخصوص انجام گرفته است. ساختمان تماما از سنگ خاراي همدان و برج يادبود و پوشش ها تماما از بتن مسلح نمايان ساخته شده است.
مساحت اراضي مقبره حدود هفت هزار مترمربع است.طول بناي آرامگاه 64 متر و روبه خيابان بوعلي است و نماي آن از سنگ خارا پوشيده شده است . سطح حياط با سه پله سراسري به ايوان متصل است . ايوان به طول 30 متر و عرض 3 متر در شرق ساختمان قرار دارد. 10 ستوت به ارتفاع 1/4 متر به صورت كم و بيش مخروطي (قطر پايين ستونها 95 سانتي متر و در بالا 775 سانتي متر) ساخته شده است. نماي كلي ايوان يادآور معابد باستاني است و تمثيل عدد 10 براي هزاره ابن سينا طراحي شده است. ايوان با دري به ارتفاع 24/3 متر و عرض 9/1 متر به سراسري آرامگاه متصل است.طول سرسرا 8/8 متر و عرض آن 3/6 متر به ارتفاع 19/4 متر طراحي شده است. در طرف راست و چپ سرسرا سنگ قبر قديم ابوعلي سينا و ابوسعيد دخدوك بر روي پايه هايي از سنگ خارا قرار دارد.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
.....

محوطه اصلي مقبره چهارگوش و هر ضلع آن 5/11 متر و مساحت آن 5/132 مترمربع است. دوازده پايه برج آرامگاه در اين محوطه چهارگوش قرار دارد و قبر ابن سينا در ميان پايه هاي برج محصور است. در دو طرف سرسرا دو تالار قرار دارد يكي در جنوب كه تالار سخنراني و اجتماعات است. و يكي در شمال كه كتابخانه آرامگاه است. طول تالار كتابخانه 45/9 متر و عرض آن 75/5 متر است و بر ديوار شرقي آن سه پنجره به طول و عرض 88/1 متر طراحي و تعبيه شده است. در سمت غرب تالار كتابخانه مخزن كتاب به طول 45/9 متر و به عرض 15/2 متر طراحي شده است. در قسمت جنوب شرقي ساختمان پلكاني تعبيه شده است كه رو به جنوب بالا مي رود و پس از رسيدن به يك پاگرد رو به شمال يعني در جهت مخالف پلكان اول بالا مي رود و به محوطه بالاي آرامگاه مي رسد. اين پلكان 32 پله دارد.همچنين دو پلكان در سمت جنوب ساختمان و انتهاي جبهه اصلي بنا قرار گرفته كه هر كدام 34 پله دارد. اين سه پلكان به سطح فوقاني ساختمان منتهي مي شود. سطح فوقاني ساختمان به مساحت 1480 مترمربع با ديوارهايي به ارتفاع 85 سانتي متر و قطر 75 سانتي متر محصور و محدود شده است. برج دوازده ترك آرامگاه 23 متر از روي سقف مقبره و 5/28 متر از كف بنا ارتفاع دارد.
در وسط برج صندوق چهارگوش مفرغي كه نشانه و علامت بالاي مرقد است بر كف فوقاني آرامگاه نصب شده است. طول هر ضلع قسمت پايين اين صندوق 12/1 متر و طول هر ضلع قسمت بالاي آن 1 متر و ارتفاع آن 37 سانتي متر است. بر چهار بدنه آن كتيبه اي عربي به خط ثلث برجسته بسيار شيوا نوشته شده است كه درباره مرگ آدمي از نظر ابن سيناست.كتيبه بالا و ساير كتيبه هاي آرامگاه به خط ثلث آقاي احمد نجفي زنجاني نوشته شده است.
در سمت راست سرسراي مقبره لوح مرمري به خط نستعليق نصب شده كه سال اتمام ساختمان را 1370 قمري و 1330 شمسي ذكر كرده است.
پس از سال 1349 شهرداري همدان با واگذار كردن چند قطعه زمين به آرامگاه و طراحي باغچه ها ميدانگاهي با فضاي سبز به وجود آورد. در سال 1350 ساختمانهاي جديدي در جنوب آرامگاه شامل دو اتاق براي دفتر گلخانه- اتاق فروش بليت- انبار- مهمانسرا ( دو اتاق با سرويس بهداشتي) با نماي سنگ گرانيت به مجموعه اضافه شد.




















آرامگاه نادر شاه در طوس
در ادامه ساخت و سازهاي انجمن آثار ملي طرح مقبره نادرشاه در اسفند ماه 1333 به مسابقه گذارده شد. در مرداد ماه 1334 طرح هوشنگ سيحون برنده مسابقه اعلام شد. طرح هوشنگ سيحون در جلسه آبان 1334 شوراي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به سرپرستي محسن فروغي تاييد و براي ساخت به انجمن آثار ملي معرفي گرديد. همزمان با ساخت مقبره طرح مجسمه نادر شاه به استاد ابوالحسن صديقي سفارش داده شد. طبق گزارش انجمن آثار ملي صديقي وظف شد مجسمه نادر شاه سوار بر اسب را در محل مشخص شده در طرح هوشنگ سيحون نصب كند.
انجمن آثار ملي بعد از بررسي مناقصه شركتهاي پيمانكاري در مهر 1335 عمليات ساختماني بناي آرامگاه نادر و عمارت فرعي و محوطه سازي آن را به شركت ساختماني كا . ژ.ت واگذار كرد.
بناي آرامگاه از قسمت مركزي يعني محل تدفين نادرشاه و دو تالار موزه به نام موزه اسلحه دوره هاي مختلف تاريخ ايران و ديگري موزه اسلحه و آثار مربوط به دوران نادر شاه تشكيل شده است.
سيحون در مورد ايده اصلي طرح مقبره نادر مي نويسد:
” بناي يادبود ديگر ساختمان آرامگاه نادر شاه است در مشهد شامل تالار،مقبره دو موزه يكي براي جنگ افزار زمان نادر و يكي جهت اسلحه زمان قبل از نادر و برج مرتفعي براي برپا كردن مجموعة مجسمه نادر سوار بر اسب و قزلباشها كه اشاره به سپاهيان نادر است. اين ساختمان بر اساس دو شكل اصلي هندسي يعني مربع و مثلث طراحي شده است و طرح راهنما مبناي آن را تشكيل مي دهد كه 42 سال پيش در مشهد و كلاً از سنگ خارا ي مشهد با قطعات بزرگ اشاره به صلابت و عظمت نادرشاه بوجود آمده است.
تالار آرامگاه به شكل مربع از دو ديوار قرمز رنگ سنگي بسته و دو قسمت ستون بندي باز تشكيل شده است كه سنگ مزار نادر در گوشة اين مربع در پناه دو ديوار جا دارد و به طرف بيرون نگاه مي كند. اين زاويه و پناه و باز بودن تالار حالت صحنة جنگ و دفاع و حمله را تداعي مي كند. رنگ قرمز دو ديوار بمفهوم جنگ است و برجستگيهاي با ابعاد متفاوت سنگي كه از دو ديوار بيرون آمده اند نبردهاي مختلف نادر را نشان مي دهد. ستونهاي اطراف تالار از نقشة مربعهاي قاعده و بالاي ستون به ترتيبي كه 45 درجه نسبت به هم چرخش دارند.طرح شده كه در نتيجه 8 مثلث با 4 قاعده در بالا و 4 قاعده در پايين نشانة از كلاه نادر است. 16 عدد آنها به ارتفاع 26/2 متر و 2 تاي ديگر به ارتفاع متجاوز از 4 متر يكپارچه از سنگ خارا تراشيده شده اند. در قسمت نماي ورودي طرف چپ يك بدنه موزة بزرگ است و سمت راست پايه برج مانند مجسمه ها قرار دارد كه يك قرنيز سنگي از اين ضمن پوشش ورودي اصلي اين دو را بهم وصل مي كند برج پايه و مجموعه مجسمه با هم طرح شده اند به ترتيبي كه حالت ديناميك و حمله و يورش را مجسم مي كنند و نيز نامبرده از طرف برج مجسمه به طرف موزه حركت صعودي دارد كه همچنين به تبعيت از مجموعه برج و مجسمه ها حالت ديناميك و جهشي جنگ را تداعي مي كند ابتكار اين قرنيز در اين است كه در پوشش مابي دو ستون تكنيك ساده شده و مدرن طاقهاي روي قديم بكار رفته است. بدين معني كه آجر يا سنگ كليدي يا تاج كه بالاي قوس تعبيه مي شد و فشارهاي طاق از اطراف آن به دو طرف يعني پايه ها منتقل مي شدند به يك قطعه سنگ مثلثي و بقيه به دو قطعه سنگ در طرفين خلاصه شده اند و طاق قوسي تبديل به طاق مستقيم و تراز شده است . مثلثهاي كليدي تمامي متساوي الاضلاع و بقيه نيز مثلثهاي قائم الزاويه هستند كه در بالا بصورت مورب برش خورده اند همين طرز كار عيناً در داخل تالار آرامگاه نيز عمل شده است. همچنين در نماي حد فاصل بين مجسمه و موزه كوچك مجموعه بنا طوري ساخته شده كه بخصوص در نماي اصلي برجستگي نباشد يعني ابزار كاريها و تراش سنگها تماماً از داخل باشند و اين بمنظور ايجاد قدرت تجسمي و تصويري بيشتر است. فقط در قسمت موزة كوچك سه ناودان عظيم سنگي از متن بيرون آورده اند كه بيشتر جنبة زيبايي دارند .
بنا كلاً روي سكوي كه از كف زمين در حدود دو متر بالاتر است قرار گرفته است .در نماي ورودي به طرف چپ نزديك موزه بزرگ روي تراس يك حوضچه با سنگ آب يكپارچه از خارا ساخته شده است.سنگ آب از بالا شكل يك مثلث متساوي الاضلاع را دارد و از نماهاي شش مثلث بزرگ و كوچك يك در ميان حجم آنرا بوجود آورده اند.
پوشش بنا تماما از بتن مسلح نمايان انجام شده است. در تالار آرامگاه يك پوشش مربع شكل بزرگ با تراشهاي مثلثي از داخل و بيرون و مرتفع تر از قسمتهاي ديگر طوري ساخته شده كه 4 مثلث بزرگ مشرف به ستونهاي هشتگانه داخل تالار با نقش هندسي مخصوص از سنگ مرمر نازك يزد نور زرد رنگ ملايمي به داخل آرامگاه پخش مي كند. درهاي فلزي داخل براي موزه ها و فضاي زير برج و همچنين نرده هاي دورتا دور باغ شكل تبرزين نادر را تداعي مي كند.
براي طراحي باغ نيز از اشكال مربع و مثلث استفاده شده. آب ريزها و حوضها و جوبيارها همه بر پايه باغ ايراني طراحي شده . در يك گوشة باغ بناهاي فرعي براي تالارهاي اجتماع و كتابخانه و سرويس و گلخانه در نظر گرفته شده كه در حال هماهنگي با خود بناي آرامگاه مي باشد. مجموعه مجسمه ها توسط آقاي ابوالحسن صديقي در روم ساخته و برنز ريخته شده اند .
مساحت كلي آرامگاه و باغ حدود 14 هزار مترمربع است. باغ از چهار طرف به چهار خيابان متصل است و ديواري با سنگ گرانيت و با تلفيق نرده هاي آهني به نقش تبرزين دور مقبره كشيده شده است.
بناي اصلي آرامگاه به مساحت 12 هزار مترمربع سه ايوان شرقي جنوبي و غربي متصل به يكديگر و سه راهرو و پله دارد. اصل بنا 4 قسمت دارد: تالاري به طول و عرض 5/15 در 4/8 متر كه هفت پنجره بزرگ بطرف جنوب دارد فضاي اصلي مقبره 15در15 متر و دو طرف آن به عرض تقريبي 4 متر و ارتفاع 5/2 متر است . 16 ستون يكپارچه سنگي به ارتفاع 26/2 متر در اطراف مقبره قرار دارد.سقف مقبره بيش از 6 متر ارتفاع دارد . قبر نادر در گوشه آن قرار گرفته و ديوار اطراف مقبره از مرمر قرمز رنگ ساخته شده است.
قسمت سوم برجي است كه در زاويه شمال شرقي بناي اصلي قرار گرفته و با دو ستون سنگي يكپارچه به ارتفاع 09/4 متر به بناي اصلي اتصال دارد. ارتفاع برج 5/12 متر و طول و عرض پايين آن 5/9 در 5/5 متر و بالاي آن به طول و عرض متوسط 8/4 متر است.
به گزارش انجمن آثار ملي در آبان 1335 استاد ابوالحسن صديقي تعهد كرد مجسمه گچي نادر را آماده كند و براي ساخت مجسمه برنزي به ايتاليا بفرستد تا مؤسسه ايتاليايي BRUNI در رم ساخته مجسمه برنزي را به انجام رساند.


















آرامگاه خيام در نبشابور:

در مرداد 1335 انجمن آثار ملي در نامة به مهندس سيحون نوشت كه وضع بناي موجود آرامگاه خيام متناسب با شخصيت علمي و هنري خيام نيست و انجمن در نظر دارد در اين مورد اقداماتي بعمل آورد از سيحون خواسته شد طرح و نقشة جديدي متناسب با شخصيت خيام طراحي كند. سيحون و حسين جودت ( ناظر ساخت و سازهاي انجمن) پس از بازديد از مكان در نامه به انجمن چنين گزارش دادند:
” . . . راجع به مقبره خيام بطوريكه ملاحظه فرموده اند محل آن فعلاً چسبيده به بقعه امامزاده محروق مي باشد و هرگونه عملي در اين محل نمي تواند استقلال و برجستگي به مقبرة خيام بدهد و لازم است كه محل جديدي در همان محوطه در نظر گرفته شود. با مطالعاتي در اين قسمت بعمل آمد محل آرامگاه تعيين گرديد و كروكي لازم نيز متناسب با محل جديد تهيه گرديد تا در صورتيكه مورد موافقت باشد نقشه هاي تكميلي و صورت برآورد و هزينه آن تقديم گردد.” محل جديد آرامگاه سيحون در (( گوشة شمالي باغ)) مورد تأييد انجمن قرار گرفت و در پي آن طرح پيشنهادي سيحون در 1337 به دانشگاه هنرهاي زيبايي دانشگاه تهران فرستاده شد. مهندس محسن فروغي رئيس دانشكده هنرهاي زيبا در نامه به انجمن چنين گزارش داد:
” طرحي كه توسط آقاي مهندس هوشنگ سيحون استاد اين دانشگاه براي آرامگاه حكيم عمر خيام تهيه شده است و (( ماكتهاي)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقاي سيحون دربارة آن توضيحات كافي داده شد. با توجه به اين نكته كه تهيه در طرح مزبور از سبك معماري ايراني حداكثر استفاده بعمل آمده اين نقشه چه از لحاظ اصول فن معماري و چه از نظر سبك براي آرامگاه حكيم بزرگ ايران كاملاً متناسب است.”
بعد از گزارش فروغي به انجمن سيحون در اسفند 1337 متعهد شد نقشه هاي قطعي و نقشه هاي اجزاي كار را شامل مقبره اصلي – سكوبندي اطراف و آب نماها و بناهاي تابعه آن و همچنين نظارت كار را هر چه زودتر براي ساخت مقبره به انجمن تحويل دهد.
سيحون مشخصات فني بنا را چنين توضيح مي دهد: ” استخوان بندي بناي فلزي و داراي روكش آلومنيم خواهد بود در قسمت سقف نوعي شيشه هاي ضخيم الوان و در متن قسمت بدنه با كاشي پشت رو تزئين خواهد شد زيرسازي بنا با بتن و كرسي و پله ها با سنگ گرانيت و بدنة ديوار مجاور آب نماها با سنگ تراورتن و سنگ روي قبر از سنگ سياه مشهد خواهد بود.”
شركت ساختماني كا.ژ.ت در 1337 به انجمن اطلاع داد حاضر است مسئوليت ساخت كار را با در نظر گرفتن نظريات سيحون بعهده گيرد و ساختمان آرامگاه خيام را بدون عيب و نقص به اجرا در آورد.
سيحون و حسين جودت نيز اعلام كردند:
” در اوليه ساختمان خيام با استخوان بندي فلزي تهيه گرديد و در نظر بود كه رو كار آن با آلومينيوم پوشيده شود پس از مراجعه به اهل فن معلوم شد روكش آلومينيوم بر فلز آثار نامطلوبي از لحاظ تركيبات شيميايي دارد . از اين رو تصميم گرفته شد كه كار با بتون ظريف اجرا گردد و ارتفاع آرامگاه نيز از 12 متر به 22 متر ترقي داده شود تا عظمت بيشتري پيدا كند .”
 

architect110

کاربر بیش فعال
ویژگی های معمارانه آرامگاه خیام

ویژگی های معمارانه آرامگاه خیام

این بنای جادویی کار معمار زبر دستی به نام استاد هوشنگ سیحون است. در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .

از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند.
" محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.

مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد : "طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و(( ماکت های)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .



با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است.

" در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد .در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایان رسید.
مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است.
ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.

اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک وتو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود.

سطح داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.



در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است. حال می پردازیم به شرح بنای یادبود خیام.در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود:( من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد ) بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود.

در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که در فصل بهار شکوفه های زرد آلو روی مزار میریزد.

از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند. خیام در واقع سه شخصیت دارد :ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد .

دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است. از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است.

این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.



این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد . و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر کند .

به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی با نظر اینجانب که به صورتیکه می خواستم, این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.

از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است. دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند واین اشاره به نام خیام است .چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد.

از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین ساخته شده است که از شرح جزییات صرف نظر میشود

منبع: برگرفته از سايت معماري نيوز
 

بوکانی

کاربر فعال
معرفی یک معمار ایرانی






هوشنگ سیحون، معمار و طراح پیشرو و صاحب سبک در معماری نوین ایرانی است که آثار زیبا، ماندگار، معتبر و بی­نظیرش با گذشت چندین دهه­ از ساخت آنها، همچنان بر تارک معماری معاصر ایران می­درخشند، آثاری همچون آرامگاه ابوعلی­سینا و باباطاهر در همدان، آرامگاه حکیم عمرخیام و کمال­الملک در نیشابور، آرامگاه نادرشاه افشار در مشهد و ده­ها اثر دیگر. سیحون که می­توان او را متعلق به نسل اول معماران مدرن در ایران دانست، در آثار متعدد خود توانسته است به بیانی نوین در تلفیق معماری سنتی ایران و معماری مدرن دست یابد. همچنین او علاوه بر فعالیت در عرصه معماری، ذخایر فرهنگی دورافتاده­ترین نقاط ایران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری­ آنها را به خود ایرانی­ها نشان داده است.

هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده هنرمند در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در سال 1319 در تهران به پایان رساند. او از کودکی عشق و علاقه زیادی به نقاشی داشت، بطوری­که به گفته خودش از زمانی که ­توانست قلم و زغال به دست بگیرد، نقاشی را آغاز نموده است. به خاطر همین عشق و علاقه زیاد به نقاشی، پس از گرفتن دیپلم درصدد بود تا در رشته­ای مطابق با استعدادش ادامه تحصیل دهد، تا اینکه در آن سال، یعنی سال 1319، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران توسط عده­ای از آرشیتکت­ها، باستان­شناسان و نقاشان فرانسوی و چند نفر از شاگردان کمال­الملک تأسیس شد. او با استفاده از این موقعیت، به تحصیل در رشته معماری این دانشکده پرداخت و در سال 1323 با نمره عالی از این رشته فارغ­التحصیل شد.


فارغ­التحصیلی سیحون مصادف بود با پایان جنگ جهانی دوم که به گفته خودش، این مقطع تاریخی از چندین جهت یکی از مقاطع سرنوشت­ساز زندگی او به شمار می­رود: اول از این جهت که چون ایران به عنوان پل ارتباطی برای حمل تسلیحات متفقین از خلیج فارس به روسیه، نقش مهمی در پیروزی متفقین داشت، متفقین پس از پایان جنگ ایران را به عنوان پل پیروزی معرفی و نشان افتخارآمیزی به دولت و راه­آهن ایران اعطا کردند. راه­آهن ایران نیز به مناسبت این افتخار بزرگ تصمیم گرفت در ایستگاه تهران ساختمانی بسازد که طراحی آن را به مسابقه گذاشت و طرح سیحون برنده و در نهایت با تغییراتی، بر خلاف نظر او، ساخته شد. دوم اینکه انجمن آثار ملی که سال­های جنگ را بصورت مخفی گذرانده بود، با پایان جنگ فعالیت مجدد خود را شروع کرد و به مناسبت جشن هزاره بوعلی تصمیم به ساخت آرامگاهی برای او در همدان گرفت که طراحی این آرامگاه به مسابقه گذاشته شد و سیحون به عنوان برنده این مسابقه انتخاب گردید. و بالاخره چون فرانسه یکی از فاتحین اصلی جنگ جهانی دوم به شمار می­رفت، دولت فرانسه پس از پایان جنگ، جهت ترویج فرهنگ فرانسه در تمام دنیا، تصمیم به پذیرش تعدادی بورسیه تحصیلی از کشورهای مختلف گرفت. رئیس وقت دانشکده هنرهای زیبا، آندره گدار، نیز سیحون را که شاگرد اول دانشکده شده بود، به عنوان بورسیه معرفی کرد. بدین­ترتیب سیحون به فرانسه رفت و بعد از چهار سال تحصیل مجدد در رشته معماری به ایران بازگشت http://star-5.blogsky.com
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مستند خط خیال - مصاحبه با هوشنگ سیحون

مستند خط خیال - مصاحبه با هوشنگ سیحون

بخشی از صحبت های هوشنگ سیحون رئیس دانشکده هنر های زیبای دانشگاه تهران (قبل از انقلاب )درباره ی پروژه های طراحی آرامگاه ها از قبیل آرامگاه خیام و ... ؛

در مستندی به نام خط در خیال- تولیدی bbcفارسی -

پیام ِ این مستند : فقط یک معمـــــــــــار می تواند ، هفت نفر را گور به گور کند . :smile: ( بدین معنی که به واسطه ی طراحی ِ مقبره و شرایط ِ خاص ِ آن ، جای قبر ها رو جابجا کردند . مثلا قبور در سطح بودن ، بردن چند متر پایین تر یا ...) .

.
.
.
لینک دانلود غیر مستقیم
 

claccik39

عضو جدید

هوشنگ سیحون
هنگامیکه سیحون پس از پایان تحصیل در مدرسه بوزار پاریس به ایران آمده و شروع به کار کرد " سبک بین المللی " تا حد زیادی در میان معماران رواج یافته بود . در تهران به خصوص در محله های جدید شمال شهر بیش از پیش الگوهای این سبک بویژه در خانه سازی رعایت می شد .

متعلق به سومین نسل معماران ایرانی است که تحصیلات خود را در اروپا انجام دادند .
در همان سالهای 2507، هنگامیکه سیحون پس از پایان تحصیل در مدرسه بوزار پاریس به ایران آمده و شروع به کار کرد " سبک بین المللی " تا حد زیادی در میان معماران رواج یافته بود . در تهران به خصوص در محله های جدید شمال شهر بیش از پیش الگوهای این سبک بویژه در خانه سازی رعایت می شد .
اما دانشکده هنرهای زیبای تهران از همان ابتدای تاسیس روش آموزش بوزار پاریس را برگزید و سیحون نیز خود فارغ التحصیل همین دانشکده بود .
مدت یک ربع قرن ، آنچه که این معمار و معدود همکاران او در ایران ساختند و آموزش دادند ، سرمشق و نمونه کار نسل های بعدی معماران دانشگاه دیده ، حرفه ای های قدیمی و حتی بساز و بفروشها قرار گرفت . ازبناهای مجلل و تشریفاتی که دارای ارزش نمودگاری هستند تا ساختمانهای ساده کوچک در دورترین نقاط کشور هیچیک از این زبان معماریبه دور نماندند.در دهه های بعد از جنگ جهانی دوم شیوه های معماری سنتی که عبارت بود از تکرار تعداد معدودی نمونه های اصلی معمارانه برای بناهای مختلف ، به خصوص در شهرهای بزرگ به کلی کنار گزارده شده بود .
احداث خیابانهای سراسری و شبکه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی اساسی کرده و قطعات مالکیت منظم و مستطیل شکل به وجود آورد .با این تغییرات ساختی در شکل شهر به دوران معماری درون گرا با حیاط مرکزی پایان داده شد ومعماران به الگوی تک بناهای جدا از یکدیگر روی آوردند .بدین سان فضای تاریخی جای خود را به محیط جدیدی می داد که روحیه مدرنیزم (نوینگرایی ) در آن بیش از پیش دیده می شد .جهت اصلی معماری که در گذشته روی به سمت یک مرکز روحانی داشت جای خود را به معماری داد که به سمت تحول و آینده گرایش داشت .
بخشهای مسکونی شبکه راسیونالیست شهری به وجود آوردند . و کاخهای دولتی و بناهای عمومی که نمودار تحکیم قدرت مرکزی و دولت بود بیشتر در فضاها و میادینی جای گرفتند که از ویژگیهای فضاهای شهری نئوکلاسیک بهره داشت . این دو جنبه معماری که یکی ضرورت ایجاد بناهای ساده و عملی بود و دیگری نیاز به نمایش ارزشها و مظاهر فرهنگی نظام زمانه ، زمینه مناسب خود را در دوگانگی آموزش بوزار در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یافت .
معرفی کار هوشنگ سیحون فرصتی است مناسب برای آنکه بتوان به جریان پیدایش و تحول معماری نوین در ایران و تاثیر مکاتب مختلف فرهنگی بر این معماری نگریست .
بعد از جنگ جهانی دوم اروپا غرق در مسئله بحران مسکن بود .معماران در این فرصت روی به نظریه های فونکسیونالیستی که در سالهای بین دو جنگ تحول یافته بود آوردند و برای جبران خرابیهای حاصل از جنگ روی به امیدها و آرزوهای مدرنیزم آوردند . شهرها و محله ها به این ترتیب به سرعت ساخته می شد . ایران در آن هنگام آهسته آهسته گام در راه شهرنشینی متعادلی می گذاشت و به تدریج بناهای عمومی یعنی بناهای اداری ، خدمات عمومی گوناگون و بناهای تشریفاتی جای خود را در شهرها باز می کردند . مسکن جدید نیز از جانب گروهی اجتماعی محدود و روشنفکری ساخته می شد که در آن دوران آداب زندگی فرنگی را کم و بیش آموخته و میل بر ان داشت که تحول را از خانه خود آغاز نماید . در اروپا درست به عکس قدرت اقتصادی این گروه اجتماعی بعد از جنگ جهانی دوم رو به ضعف نهاده بود و الگوی ویلای وینی VIENNOISE سالهای بین دو جنگ جای خود را بیش از پیش به الگوی مسکن اجتماعی و یا به اصطلاح آپارتمان سازی می داد . چنانکه می دانیم الگوهای اخیر توانستند در سی سال بعد از جنگ سیمای شهرهای اروپایی و حومه ها را به کلی زیر و رو کنند .
در ایران و بخصوص در تهران نه تنها گروه نوخواسته روشنفکر و متمکن بلکه آن دسته از شهرنشینان سنتی نیز که با افکار جدید تماس حاصل کرده بودند ، متمایل به ترک مرکز مسکونی و تجارتی شهر ( بازار و محله های اطراف آن ) شدند و به تدریج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه کوه البرز بنا نهادند . در اختیار داشتن قطعات بزرگ زمین و نبودن یک بافت شهری پیشین برای شکل دادن به این قطعات موجب شد که محله های جدید تهران نه به صورت یک استخوان بندی شهری بلکه پیرو الگوهایی شبیه به حومه شهرهای آمریکا شکل بگیرند .
در واقع باید پذیرفت که پس از بوجود آمدن محورهایی مانند سپه ، فردوسی و شاهرضا ، مکانهای شهری موفقی که قادر باشند مرکزیت و خصوصیات ویژه ای برای تهران تعریف کنند به وجود نیامد . مرکز شهر در محدوده ای که بین دو جنگ ایجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسکونی پراکنده در خارج آن شروع به شکل گرفتن کرد .درجریان این مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معمار تهرانی با مسئله تک خانه رو به رو بود ، تک خانه ای که هیچگونه گفتگوی معمارانه با یک بافت شهری موجود را در برابر خود نداشت .در حالیکهمعماران فرنگ دیده نسل اول توانسته بودند تیپولوژی مسکن بسیار قوی شهری بوجود آورند و " سبک بین المللی " را با بافت جدولی تهران هماهنگ سازند ، معماری جدید سرچشمه الهام خود را د ر ویلای منفرد از نوع رایج حومه SUBURBIA در آمریکا یافت . اما در بناهای عمومی که ضرورتا " در نقاط مرکزی شهر باید ساخته می شد معماران از الگوهای فونکسیونالیست پیروی کردند . استفاده از تکنولوژی ساختمانی جدید ، ایجاد فضاهای چند مصرفی و کاربرد زبان معماری راسیونالیست ، تیپولوژی جدید را برای بناهای عمومی به وجود آورد که به تدریج جای بناهای عممی پیش از جنگ راکه دارای روحیه نئوکلاسیک بودند گرفت .
بناهای یادبود سومین گروه ساختمانهای این دوره بود و در حقیقت تنها فرصت کامل برای ابراز یک زبان صرف معمارانه . برای معمارانی که در مدرسه بوزار فرانسه آموزش دیده بودند کمتر این موفقیت پیش می آمد که بتوانند عظمت و ابهت زبان معاری را که در بوزار فرگرفته بودند درساختمانهای خود به کار گیرند . بناهای یادبود این فرصت را برای آنان فراهم آورد . اما باید به خاطر داشت که مونومانتالیزم بوزار با سبک آکادمیک پیش از جنگ که ملهم از جنبشهای معماری آلمانی سالهای اولیه قرن بیستم بود WERKBUNDبه کلی تفاوت داشت .
بوزار بعد از جنگ نیز به کلی با بوزار قرن نوزدهم که پیرو سبکی تاریخی گرا بود تفاوتهایی پیدا کرده بود . عطف به جوهر تاریخ جای خود را عطف به عناصر شکلی تاریخ گذشته داده بود و در نتیجه عطف به عناصر شکلی متعلق به دورانها و سبکهای متفاوت ، این برداشت آزاد و التقاطی از دورانهای گذشته اصطلاحا ECLECTISME نامیده می شود .از آنجا که دیگر نظم هندسی بیانگر معنی و محتوی نظم معماری دوره معینی نبود و در عوض به مفاهیم مجردی مانند تناسب ، تقارن و غیره تقلیل یافته بود ، لذا معمار نیز امکان یافته بود که فانتزی های هندسی خود را آزادانه به کار اندازد .
از سوی دیگر کتاب معروف لوکوربوزیه VERS UNE ARCHITECTURE تاثیر بسیاری در محافل معماری گذاشته بود و اهمیت تاریخ ، را به عنوان سرچشمه الهام زبان معماریبه کلی ضعیف کرده بود . گرچه تاثیر این کتاب هرگز از درگاه بوزار به درون رخنه نکرد لیک در سست کردن پایه های تاریخ گرای بوزار نقش موثری را ایفاء کرد .
بدین ترتیب زبان مونومنتال جدیدی در معماری بنا های یاد بود و آرامگاهها نسج گرفت . ترکیب "( کمپوزیسیون ) غیر مترقبه نقشه به جای تکرار الگوی تثبیت شده تاریخی ، به کار بردن نشا نه های خارجی معماری سنتی ایران و استفاده التقاطی از تکنولوژی های گوناگون ساختمانی خصوصیات اصلی معماری مونومنتال این دوره را تشکیل می دهند .
توجه اصلی معمار معطوف به ابداع شگردی ها و نوآوریها بود .مفهوم " فضا " در اینمعماری چندان جایی نداشت و در عوض " تاثیرها " EFFETS اهمیت بسیار یافتند . بدین ترتیب نما اهمیت خارق العاده یافت و مهمترین جنبه نمایشی بنا را به خود اختصاص داد .
می بینیم که در این سبک ، تاریخ روابط ماهوی میان شکل ها و حجم های جای خود ]را[ به تاریخ موتیف ها MOTIFS داده است و معمار تمام کوشش خود را در راه ضبط و ترکیبموتیف های معماری های دوران گذشته به میل و ابتکارشخصی خود به کار برده است .
بدین ترتیب ملاحظه می شود که در دوران خاصی بحرانی که معمار بوزار ناگزیر از تسلیم به نیازهای فوری و حیاطی جامعه و ساده کردن زبان هنری خود است بنای یادبود موضوع استثنایی و جالبی را تشکیل می دهد که معمار بتواند در آن به طریق اولی قوانین بازی خود را به کار اندازد ، قوانینی که در غیر این صورت اعتبار تاریخی خود را از دست داده بودند .
معماری هوشنگ سیحون نیز از بیشتر این خصوصیات برخوردار است . ویلا ها ، بناهای عمومی شهری و بناهای یادبود سه فرصت جداگانه را برای کاربرد سه زبان مختلف برای او به وجود آوردند .
ویژگی کار این معمار را باید در نحوه استفاده از مصالح دید . او نخستین معمار ایرانی بود که آهن و سیمان را به طور عیان در ساختمان به کار برد . وضوح ساخت و شهامت در بیان بی پرده آن که با بانک سپه و اداره پست آغاز شد در خانه ها نیز شکل خاص خود را یافت .کار سیحون از خانه دکتر بابک که از سبک بین المللی بی تاثیر نیست تا منزل خودش در دروس راه مشخصی را طی کرده است .وضوح ساخت ، یافتن حساسیت و سلیقه شخصی نسبت به ترکیب سنگ و آهن را باید در حقیقت موفق ترین بیان او از لحاظ مصالح دانست .
سیحون در تحول بعدی خود و به سبب نگاهی که همواره به معماری ایران داشت ارزشهای دیگری را درکار خود گسترش داد .از آن جمله است استفاده از شکلها و عناصرمعماری عامیانه ، استفاده از آجر نه تنها در پوشش بلکه هم چنین به منظورهای نمایشی و تزئینی و توجه به برخی جزئیات . باید معتقد بود که با وجود همه برداشتهای التقاطی و تنوع جویی ها ، کار سیحون همواره از نوع خلوص در کاربرد ماده ، برخوردار بوده است . خانه شمشک حد تکامل او درترکیب سنگ و چوب است . همچنانکه ساخت آجری خالص مجموعه آموزشی فرح نمودار پختگی در رسیدن به یک نوع کمال و حرفه در زبان آجر است .
در نگاه دقیقتربه تصویر برخی آثار او این جنبه ها از نزدیک ملاحظه می شوند
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
گفتگو با استاد هوشنگ سیحون (اعراب می‌خواهند هنر و معماری ایران را به نام خود کنند )

گفتگو با استاد هوشنگ سیحون (اعراب می‌خواهند هنر و معماری ایران را به نام خود کنند )



مهندس هوشنگ سیحون نیاز به معرفی چندانی ندارد. برخی او را پدر معماری مدرن ایران می‌دانند. فعالیت هنری و معماری ایشان در طول نیم قرن زبانزد همه عاشقان فرهنگ و هنر ایران زمین است، از طراحی آرامگاه‌های خیام، ابوعلی سینا، فردوسی، کمال الملک، نادر شاه افشار، کلنل محمد تقی خان پسیان، و دهها اثر معماری جاودانه دیگر همچون موزه توس و ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تا صدها بنای مسکونی، نقاشی و سیاه قلم و چند سال تدریس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تنها بیان گوشه ای از فعالیت خستگی ناپذیر مهندس هوشنگ سیحون است.

وی سبک خاصی در معماری ایران پدید آورد که تلفیقی هماهنگ و موزون بین گونه‌های معماری سنتی و کهن ایران با تکنولوژی و سبک مدرن معماری جهان است.

مصاحبه کننده این افتخار را داشت تا در چند جلسه به طرح برخی سؤالات پیرامون تاریخ معماری ایران و جهان از ایشان بپردازد. امید است که این مصاحبه مورد توجه نسل جوان معماران و مهندسان ایرانی قرار گیرد.


آیا در دوران معاصر و با توجه به رشد تکنیک، یک ارشیتکت نیازی به بررسی تاریخ معماری دارد؟

شاید بسیاری چنین عقیده ای را نداشته باشند ولی در عالم هنر، هر هنرمندی و هر دست اندرکار امور هنری باید یک اطلاعات مفصل و عمیقی از گذشته هنر داشته باشد. این حتی کافی نیست و باید یک اطلاعات عمومی هم کسب کند، برای اینکه یک فرد هنرمند نه تنها باید به تکنیک و روش کار خودش، بلکه به روش هائی که از گذشته متداول بوده و با مکاتب گذشته آشنائی مکفی داشته و آنها را مطالعه و تجزیه و تحلیل کرده باشد و بداند که هنر در آن رشتهٌ خاص از کجا حرکت کرده تا به اینجا رسیده و او در ادامه این سیر تحول، چه رسالتی دارد.

بنابراین برای درست فکر کردن و درست عمل کردن باید از تاریخ و سوابق آن مطلبِ بخصوص اطلاع داشته باشد. چرا که یک هنرمند یا آرشیتکت هیچگاه از بطن مادر بیرون نمی‌آید، فرد باید برود مطالعه کرده و آموزش ببیند و آثار ساخته شده را لمس کند و با اینها آشنائی پیدا کند که چرا و تحت چه شرایطی آن آثار بدان صورت ساخته شدند و حال که من می‌خواهم کاری انجام بدهم شرایط من چیست.

مطمئنا این شرایط با شرایط گذشته فرق می‌کند. آشنائی من یک آشنائی تاریخی، یک آشنائی مستمر از گذشته تا به امروز است. برای مثال در زمان ساسانیان که تکنولوژی آجر حاکم بود آنها طاق را با آجر زده و با سنگ رویش را اندود می‌کردند.

آنها تکنولوژی و طرز اجرای خاص خود را داشتند که مخصوص زمان آنها بود. بنابراین از آن ابزاری که در اختیارشان بوده و با علم آن روز توانسته اند یک کاری بکنند که معماری خودشان را بیان کنند، برای اینکه تکنولوژی ابزار و وسیله بیان معماری است.

من که امروز می‌خواهم معماری بکنم ابزار و وسیله بیان دیگری در اختیار دارم. امروز با تکنیک معاصر کارهای بسیاری می‌توانیم انجام بدهیم که بسیار جلوتر از تکنیک اجرای آن دوران است. فرهنگ و سنن ما نیز تکامل پیدا کرده است، مناسبات اجتماعی جوامع نیز تکامل پیدا کرده است. در حین کار می‌بینیم که بده بستان هائی بین ما و اجتماع مان از نظر اخلاقی و اقتصادی هست. اینها را باید در کارمان ملحوظ داشته باشیم، کما اینکه قبلی‌ها هم همین کار را کردند.

ما باید یک کار ریشه دار بکنیم. ریشه ما به گذشته‌های خیلی دور بر می‌گردد. اینست که آگاهی و اطلاع و دانش تاریخ معماری و اینکه چه سبک‌ها و چه مکاتبی از گذشته بوجود آمده و چگونه اجرا شده تا به امروز رسیده، لازمه کار ماست. سیر تحول معماری قرار نیست در ما و در زمان ما متوقف بشود، ما نیز حلقه ای از یک زنجیر ادامه یابنده هستیم. براساس شناخت از تاریخ است که می‌توانیم برای رشد و اعتلاء معماری در دوران خود بکوشیم.


آیا یک آرشیتکت ایرانی نیز لازم دارد برای بررسی تاریخ معماری ایران به تاریخ معماری جهان و بخصوص معماری اروپا و یا خاور دور توجه داشته باشد؟

هر هنرمند و هر ارشیتکتی ضروری است که علاوه بر اطلاعات عمومی روی رشته خاص خود نیز مطالعه دقیق و مکفی داشته باشد. این امر در مورد ارشیتکت ایرانی نیز صدق می‌کند. او نه تنها باید به معماری ایرانی آشنائی مکفی داشته باشد بلکه باید معماری سایر ممالک و بخصوص مناطقی که در ارتباط با معماری ایران بوده اند را بخوبی بشناسد. این اشنائی دو جهت دارد:

الف) در جهت و سمت اروپا تا منتهی الیه آن یعنی اسپانیا. می‌بینید که ردپای معماری ایرانی در تاریخ‌ها هست. برای اینکه معماری ایران در بوجود آمدن معماری بیزانس دخالت داشته و این معماری تا آخرین حدود اروپا نفوذ کرد.
از طرف دیگر امپراطوری بزرگ اسلام. اعراب تا منتهی الیه اروپا یعنی اسپانیا و جنوب فرانسه پیش رفتند و آثار معماری اش، که متأثر از معماری ایران بود، در همه آن نواحی به چشم می‌خورد. باضافه، قبل از اسلام و قبل از بیزانس، معماری دیگری در اروپا وجود داشت که معماری یونان و روم بودند. این دو معماری دارای اهمیت فوق العاده ای هستند و از معماری ایران باستان نیز دور نبودند، کما اینکه معماری هخامنشی با معماری یونان و معماری آشوری، معماری کلده و معماری ساسانیان ارتباط داشت.

ب) از جهت شرق، باز معماری ایران در هند نفوذ فراوان داشته و آثار زیادی در این کشور مربوط به ایران است و حتی معماران ایرانی رفته و کار انجام داده اند. حتی اگر دورتر به سمت شرق دور نیز برویم باز معماری آن بی ارتباط با معماری ما نیست. معماری شمال ایران را مد نظر قرار بدهید: بسیار شبیه معماری ژاپن است.

اگر بناهای گیلان و مازندران را جلوی کسی بگذارید که نداند از کجاست فکر می‌کند در ژاپن یا ویتنام ساخته شده است. این یک تکنولوژی خاص خودش است که آنها نیز همین تکنولوژی را استفاده کرده اند، چرا که آب و هوای آن با هم شبیه است. حتی حالت و شیوه برنج کاری شمال ایران شباهت زیادی به خاور دور دارد.

باز هم خیلی دورتر برویم، مثلا آمریکای مرکزی و جنوبی و تمدن”مایا”‌ها را مورد مطالعه قرار بدهیم و اّستک‌ها را مطالعه کنیم. آنها هم بی ارتباط با ما نیستند. آن زمانها که بین آمریکا و شرق ارتباطی نبود و این یکی از رموز و اسرار تاریخ است که این همه شباهت بین بناهای تمدن”مایا” با شرق وجود دارد.ما یک بنای جالبی در نزدیکی اهواز در محلی بنام”جوغا زنبیل” داریم که یک معبد است. این بنا با آجرهای بسیار قطور و طبقه طبقه ساخته شده که شباهت زیادی به معابد مایا‌ها و اّستک‌ها دارد.

بین این معبد و اهرام مصر نیز ارتباط وجود دارد. اینکه چگونه این معماری‌ها با هم ارتباط دارند موضوعی است که باید مورد مطالعه ارشیتکت‌ها قرار بگیرد. بنابراین یک ارشیتکت ایرانی علاوه بر مطالعه و لمس معماری باستانی و معاصر ایران، باید تاریخ معماری ممالک دیگر، بخصوص آنهائی که تحت نفوذ ایران بوده اند را مورد مطالعه قرار بدهد.


در بررسی تاریخ معماری متوجه می‌شویم که تمام مراحل، تحولات و سر فصل‌های تاریخ معماری با جنگ ها، سلسله‌های پادشاهی و یا ظهور ادیان همراه بوده است. آیا این مرحله بندی درست است یا باید مرحله بندی دیگری نمود؟

این مرحله بندی درست است چون در تاریخ اتفاقاتی افتاده که بمناسبت آن اتفاقات، آثار تاریخی بوجود آمده و این دو به همدیگر مربوط می‌شوند. ما می‌گوئیم مغول‌ها به ایران حمله کردند ولی از طرف دیگر این کاراکتر (شخصیت) و فرهنگ ملت ایران بود که قشون غالب را به لحاظ فرهنگی در خودش جذب کرد و این خاصیت ملت ایران است.

در نتیجه مغول‌ها به این گرایش پیدا کردند که در ایران آن روز، آثار معماری فوق العاده و آثار فرهنگی عالی در ادبیات و هنر بوجود بیاورند. نمونه‌های آن کاسه‌های زمان مغول است که در رویش نقش و نگار بسیار زیبائی هست، یا نقاشی‌ها و شعرهائی که از آن دوران به جا مانده است.

از یکطرف می‌گوئیم که قشون مسلط آمد و با بوجود آوردن آثاری، اثر خودش را گذاشت و از طرف دیگر می‌گوئیم متقابلا خلقیات و کاراکتر ملت ایران و تأثیرش بر قوای مسلط بوده که این آثار را خلق کرده است.

این موضوع نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا تا به امروز اثر گذارنده بناها و معماری‌ها بوده است و نمی‌شود آنرا انکار کرد. اگر روی شهر سازی در اروپا و فی المثل در فرانسه هم مطالعه بکنیم می‌بینیم که یک زمانی مثلا در قرون وسطی یک کلیسا باعث بوجود آمدن یک تراکم شهری خاص بصورت شعاعی می‌شده و از کلیسا شروع به توسعه می‌کرده است.

پس کلیسا هم کاربرد خاص خود را بوجود آورده و هم از نظر اجتماعی، نفوذ نموده و یک تراکم شهری را در اطراف خود خلق کرده است. در ایران نیز می‌توانیم همین تأثیر را مطالعه کنیم. مهمترین آثار معماری در ایران سه دسته هستند: مساجد، کاخ‌ها و مقابر. البته در یک شهری چون اصفهان پل‌ها هم هستند که اگرچه اهمیت مسجد جامع را ندارند ولی از نظر معماری مهم هستند.

وقتی شما به یک شهری از دور نگاه می‌کنید اولین چیزی که می‌بینید آن گنبد و مناره است در حالی که در همان شهر بازار و پل و کاروانسرا هم هست، ولی مسجد حاکم است. این به مناسبت اینست که افراد جامعه از طریق معماری اهمیت دینی و عقاید و خواسته‌های معنوی شان را بارز می‌کرده اند.

فی المثل مناره ها، که از قبل از اسلام رایج بوده، کارشان از موضوعات دینی جداست. هدف اولیه آن این بود که در بالایشان آتشی می‌سوخته که راهنمای مسافرین و کاروانها و ارتباطات بوده است. به اضافه کاروانسرا و بازار یک حالت اجتماعی داشته اند. اما اتفاقات سیاسی هم می‌توانند و هم نمی‌توانند روی معماری تأثیر گذار باشند. از یکطرف چنگیزی می‌آید و بر ایران مسلط می‌شود ولی آن ملت، منظورم دانشمندان و شعرا و موزیسین‌ها هستند، برای آن حاکم آثاری را که برخواسته از فرهنگ خودشان است خلق می‌کنند.

در عالم مذهب هم همین را مشاهده می‌کنیم که مسجدی که برای ارضاء ایمان افراد بوجود آمده بعضا افکار دیگری هم درش بکار رفته است که این افکار صد در صد مذهبی نیستند. برای نمونه، در مساجد وکیل یا نصیر الملک شیراز می‌بینید که طرح اصلی، همانند اصفهان، طرح مسجد است ولی تزئینات آن فرق می‌کند: گل است و بلبل و خوش و خرم. در اروپا وقتی به یک کلیسا می‌روید یک حالت عرفانی مشاهده می‌کنید ولی در ایران در خیلی از موارد در مساجد این حالت عرفانی دیده نمی‌شود و حالت خوشی و خرمی و بزمی است.

گل و بلبل و رنگهای شادی که در کاشیکاری‌های برخی از مساجد می‌بینید کمتر حالت عرفانی دارند و بیشتر شبیه مجالس بزم هستند که در سایر جاها، مثلا در نقاشی‌های چهلستون و یا عالی قاپو دیده می‌شود.

اگر بخواهیم از نظر معماری ایران به گذشته‌های دور برگردیم می‌بینیم که این گل دسته‌ها هم از معماری ساسانیان به طرف اسلام آمده و ادامه و تکامل هنری در حال پیشرفت است. بعد از ساسانیان رنگ در کارها زیاد دیده نمی‌شود در حالی که مساجد با کاشیکاری الوان و رنگهای خوشحال کننده ساخته شده اند؛ سبز و قهوه ای و آبی. من اینطور تعبیر می‌کنم که درست است که ملت از دست پادشاه و از دست روحانی زمان ساسانیان به تنگ آمده و خود زمینه ورود اعراب به ایران را فراهم نمود ولی در باطن می‌بینید که اتفاقات و عکس العمل هائی پیدا شده که همان اعراب را که بر ایران استیلا پیدا کردند را نیز نفی کردند. برای نمونه از قیام یعقوب لیث صفار می‌توان نام برد.

همین عکس العمل را در آثار معماری می‌توان دید. کجا؟ همین توضیحاتی که قبلا دادم: مسجد ساخته اند ولی بیشتر شبیه کاخ است. نه تنها از نظر تزئینات بلکه از نظر طرح هم شبیه کاخ است. اعراب خودشان دارای هنر و معماری خاصی نبودند و هنرمندان و معماران ایرانی را برای ساختن مساجد به خدمت گرفتند، چون الگوی خاصی نداشتند از آتشگاه‌های ساسانیان تقلید کردند. مساجد ایران، که بعدا برای سایر ممالک اسلامی نیز الگو شد، روی دو الگو ساخته می‌شد:

یکم - آتشگاه: آتشگاه چهار دیوار داشته که آتش در وسطش قرار داشت. پس چهار دیواری را حفظ کرده ولی آتش را از وسط هل داده و گوشه دیوار قرار داده و نامش را محراب گذاشته اند. حتی بسیاری از مساجد اولیه ایران مستقیما روی آتشگاه‌های باقیمانده از ساسانیان برپا شدند که نمونه اش مسجد جامع بروجرد است. در جاهای دیگری نیز پلان (نقشه) آتشگاه را گرفته اند و بر اساس آن مسجد ساخته اند.

دوم - کاخ: از طرح و مفهوم کاخ‌ها برای ساختن مساجد استفاده کرده اند. در آن زمان سه کاخ مهم در ایران بوده است: کاخ مدائن، کاخ سروستان و کاخ فیروز آباد در فارس. بنای این کاخ‌ها و بطور خاص کاخ مدائن بدین صورت بوده که یک قوس بزرگ، مهم و عریض و طویلی در وسط است و پهلوی آن قوس‌های کوچکتر در چهار یا پنج طبقه. همین را توی نمای مساجد بکار گرفته اند. پلان، پلان آتشگاه و نما، نمای کاخ است. نقش کاشی آنها نیز که حالت عرفانی نداشته اند.

می دانید که مساجد در ایران نمای خارجی مهمی ندارند و اغلب چسبیده به کوچه و بازار هستند و هر چه هست، نمای داخلی است. وقتی وارد مساجد می‌شوید تازه نمای اصلی مسجد نمایان می‌شود. چهار نمائی که داخل حیاط مساجد در چهار گوشه هست تماما یک قوس بزرگ وسطی دارند و قوس‌های کوچکتر در دو طرف و در دو سه طبقه تعبیه شده اند که تداعی کاخ مدائن را می‌کنند. برای من اینطور تداعی میشه که هنرمند ایرانی هم همانند سیاستمدار ایرانی بر علیه اعراب عکس العمل نشان داده است.

خواسته بگوید مسجد می‌سازم ولی با روش خودم. پس، هم می‌توانیم رده بندی را اینطوری، از نظر دینی و حکومتی، ارزیابی بکنیم و هم از نظر اجتماعی. اما رده بندی بر اساس سلسله‌های پادشاهی مربوط به زمان بندی تاریخ است و تاریخ تا الان اینطوری دسته بندی شده است. البته نباید فراموش کرد که این سلسله‌ها نیز مشخصات تاریخی و آثار خاص خودشان را نیز بوجود آورده اند که با سایرین فرق دارند.


چه علتی باعث شده که مساجد نمای خارجی نداشته باشند؟

یک نکته مهم در مورد عملکرد مسجد باید در اینجا ذکر بشود و آن اینست که مساجد یک کارکرد اجتماعی و گاهی اوقات سیاسی و اقتصادی دارند و محلی هستند که اضافه بر انجام عبادات، مرکز برخورد افراد و عقاید و مباحثات و درس بوده است. بنابراین کارکرد مسجد طوری است که در بافت شهری قرار می‌گیرد، یعنی محل تردد اشخاص بوده بطوری که وقتی می‌خواستند از یک کوچه به کوچه دیگر بروند گاهی اوقات می‌بایست از وسط مسجد عبور می‌کردند. مسجد شاه (امام) تهران همین حالت را دارد و یک حالت اجتماعی خاص دارد. وقتی عملکرد یک واحد ساختمانی اینطور می‌شود، قاعدتا بایستی ارتباط و بستگی آن با بافت شهری خیلی تنگ تر و نزدیک تر باشد.

در خاور دور بودائی‌ها برای انجام مراسم مذهبی معبد می‌سازند که ارتباطی با جامعه ندارد و یک بنائی است دور از جامعه، بطوری که باید از پله‌های زیاد بالا بروند و مراسم مذهبی خود را در آن اجرا کنند، ولی مسجد اینطور نیست و در قلب شهر و جامعه و چسبیده به خانه و بازار و کوچه‌های تنگ و تاریکی است که خانه و بازار و مدرسه را بهم ارتباط می‌دهد. پس قصد و نیت مسجد اینست که در بافت خود شهر قرار بگیرد. اما اینکه چرا نمای خارجی ندارد باید گفت که نمای بیرونی مسجد از جنس و سبک همان خانه و مغازه گلی است و این داخل است که خود نمائی می‌کند و عظمت خود را از داخل نشان می‌دهد که خیلی جالب است.

البته بعضی اوقات استثناء هم دارند مثل مسجد امام اصفهان در میدان نقش جهان که درِ ورودی مسجد، که در طول میدان واقع شده، یک نمای خارجی دارد و شامل یک سردرب و مناره ای می‌شود که در دو طرفش سکوئی قرار گرفته و کاشیکاری شده است. مسجد شیخ لطف الله هم تقریبا همین حالت را دارد ولی چون کوچکتر و کم اهمیت تر از مسجد شاه بوده، نمای آن نیز کوچکتر و کمتر است.

نمای کاشی کاری فعلی آن نیز مال زمان خودش نیست و زمان خودش سردرب بدون کاشی و با گچ بری داشته که عکس هایش هم هست. این کاشیکاری‌ها متعلق به زمان پهلوی است. ولی استثناء نادر است و بیشتر مساجد همانطوری هستند که قبلا عرض کردم.


ادیان در زمینه معماری چه نقشی داشتند؟ آیا می‌توانیم یک سبک معماری را با پسوند و یا پیشوند دینی خطاب کنیم، مثلا بگوئیم”معماری اسلامی”، معماری مسیحی” معماری کلیمی” یا”معماری بودائی”؟

این نوع واژه گذاری غلط است، کما اینکه وقتی به تاریخ نگاه می‌کنید نمی‌گوئید”معماری مسیحی” و کلیسا‌ها را بر اساس دوران تاریخی و کشور خاص ارزیابی می‌کنند مثلا”معماری رنسانس ایتالیا”،”معماری گوتیک آلمان” یا”معماری گوتیک فرانسه”و الی آخر. بکار گیری واژه معماری اسلامی صحیح نیست. معماری باید روی منطقه جغرافیائی و فرهنگ ملی خاص نامگذاری شود. اینکه می‌گویند”معماری اسلامی” روی غرض خاصی بوجود آمده است.

هیچگاه شنیده نشده بگویند معماری مسیحی یا معماری یهودی یا معماری بودائی. سهم اصلی معماری ممالک مسلمان از معماری ایرانی ناشی می‌شده و برای کمرنگ کردن آن از واژه”اسلامی” استفاده می‌کنند همانطوری که نام خلیج فارس را که صدها سال است به این نام شناخته می‌شود را عمدا می‌خواهند خلیج عربی بگذارند. برخی ممالک عربی پول بادآورده نفت را می‌دهند و توی نمایشگاه‌ها و نوشته‌ها و کتب تاریخی پولها خرج می‌کنند که اسم”هنر اسلامی” و”معماری اسلامی” را رایج کنند.

چند سال پیش در سوئیس نمایشگاهی تحت عنوان”هنر اسلامی” برپا شده بود ولی 98 درصد آن آثار هنری منحصر به ایران بود و در کنارش هم یک چرخ چاه از عربستان هم گذاشته بودند، همین و بس. این تعصبات خاص است که پول می‌دهند و برای خودشان سهم می‌خرند، آنهم از سهم هنر ایران. باضافه، ممالک مسلمان از اندونزی تا مراکش و از ترکستان در غرب چین تا وسط آفریقا و حتی قسمتی از اروپا با تفاوت‌های بسیار فاحش جغرافیائی، فرهنگی و تاریخی قرار گرفته اند که هیچ شباهتی فی المثل بین معماری اندونزی با معماری سنگال وجود ندارد و لذا نمی‌توان از چیزی به نام”معماری اسلامی” نام برد. صرف وجود مساجد، آنهم با سبک‌های مختلف و گاها متضاد در این کشورها توجیه کننده استفاده از واژه فوق نمی‌شود.


شاید این سؤال بیشتر جنبه تاریخ اجتماعی داشته باشد: از نظر برخی تاریخ شناسان، بناهای باستانی بیشتر بیانگر ستمی هستند که از طرف حاکمان زورگو به مردم و بردگان و اسراء رفته است. ایا این موضوع در تاریخ معماری جائی دارد؟

شکی نیست که یک اتفاقاتی افتاده و کماکان هم می‌افتد و اشخاص زورگوئی هم پیدا شده و اسرائی را هم با فشار آورده و این بنا‌ها را ساخته اند ولی آن اثر از این دید ارزیابی نمی‌شود. اثر هنری و معماری از نظر خود و آنچه قابل لمس است بررسی می‌گردد. می‌گویند فراعنه مصر اسراء را آوردند و به زور به کار واداشتند و اهرام را ساختند. بهر حال کاری است که شده ولی مهم این است که این فکر و ایده می‌بایست در آن زمان پیاده می‌شد.

برای یک آرشیتکت آن فکری که این اثر را خلق کرده مهم است و ارزش دارد نه اینکه چرا اینطوری درست شد. ارزش اهرام مصر به این نیست که با کار صد هزار اسیر بنا گردید، مهم اینست که کسی فکر کرده و طرحی ریخته و اجرا شده است.


تاریخ معماری اساسا در کاخ ها، عبادتگاه‌ها و قبور خلاصه شده است. آیا در رابطه با معماری برای مردم و عوام موضوعی قابل بررسی وجود دارد؟

در پاسخ به این سؤال من بیشتر روی معماری کشور خودمان صحبت می‌کنم. معماری را می‌شود به دو دسته تقسیم بندی کرد:

یکم - معماری”ماژور” یا رده بالا و یادبودی یعنی عظیم، که در آن مساجد، کاخها و اینطور چیزهاست،

دوم - معماری”مینور” که همچون خانه‌ها و واحدهای ساختمانی کوچک.

البته هردوی اینها در اختیار مردم هستند ولی کاخها مخصوص حکومت است در صورتیکه معابد و مساجد اینطور نیست. در حد فاصل این دو دسته بندی یک سلسله بناهای عمومی هستند که مورد استفاده مردم بود و گاهی اوقات جزو معماری ماژور نیز قرار می‌گیرند. برای مثال بازار، که شریان اقتصادی شهرهاست، کارکردش همچون مسجد و یا کاخ نیست ولی یک معماری ماژور محسوب می‌شود که متعلق به تمام مردم است.

همچنین کاروانسرا، که یک واحد ساختمانی بزرگ برای استفاده مردمی است، نه ربطی به شاه دارد و نه به شیخ و عملکردش هم معلوم است. یا حمام‌ها که گاهی اوقات از جنبه معماری بسیار جالب و چشمگیر هستند، آب انبارها و یخچال‌های طبیعی گلی نیز علیرغم ماژور بودن ولی در اختیار مردم هستند. پس معماری برای تمام سطوح جامعه، چه اشراف و چه اقشار کم درآمد و بقول شما عوام موضوعی قابل بررسی است.

یکی از انواع معماری عوام که بسیار اهمیت دارد معماری روستائی است که بقول فرنگی‌ها به آن”معماری بدون آرشیتکت” می‌گویند و بر روی تجارب سال‌ها و قرن‌ها بنا شده و شکل گرفته است. وقتی من در ایران به همراه دانشجویان سفر می‌کردم روستاهائی را می‌دیدیم که از دید معماری جزء بناها و آثار بی نظیر و منحصر به فرد بودند. در یکی از توابع یزد در یک روستائی یک حسینیه شاه عباسی بود که در جنب یک آب انبار بنا شده بود. در دورادور آن حسینیه حجره هائی قرار داشت که زنان و مردان در آنها می‌نشستند و در وسط آن، یک سکوئی برای اجرای تغزیه و مراسم مذهبی قرار داشت. چون دیوارها از چهار طرف بسته بود، برای تهویه هوا شیوه و راه حل بسیار جالبی بکار بسته بودند.

بنای این حسینیه چهار دیوار داشت که در درون هر دیوار تعدادی سوراخ تعبیه شده بود که از شدّت وزش باد، که می‌توانست باعث مزاحمت برای مردم شود، جلوگیری می‌کرد. به این ترتیب باد از هر جهت که می‌وزید از طرف دیگر خارج می‌شد. در بیرون، برعکس بود و از آن فرم‌های هندسی و مقطع خبری نبود و گل را با دست و با نرمی طوری روی بدنه مالیده بودند که از یک سطح به سطح دیگر و از یک حجم به حجم دیگر می‌رسید ولی این سوراخها سر جایش بود.

وقتی این حسینیه و آب انبار کنارش را مطالعه می‌کردیم به یاد کلیسای”روندشاو” که توسط لوکوربوزیه در فرانسه ساخته شد می‌افتادیم. این یک معماری مردمی و برای عموم بود ولی آنقدر در آن احساسات به خرج داده بودند که همان زیبائی کلیسای روندشاو را تداعی می‌کرد. من کارهای”لوئی جی” در ایتالیا را می‌شناسم و نمونه‌های مشابه کارهای او را در روستاهای ایران بسیار و به دفعات دیده ام.


مناره یک سمبل مسجد و زنگ ناقوس یک سمبل کلیساست. آیا سمبل‌های دیگری برای این دو مکان مقدس وجود دارد؟ در رابطه با عبادتگاه‌های سایر ادیان چه سمبل هائی را می‌شناسید؟

بنظرم نمی‌رسد که مناره و برج ناقوس سمبل‌های مسجد و کلیسا باشند. مسجد خود در تمامیتش یک سمبل است که شامل مناره و گنبد و آن حجمی می‌شود که در فضا اشغال کرده است و این سمبل نشان می‌دهد که اینجا یک مکان مذهبی است. بنابراین این مناره یا برج ناقوس نیست که مسجد یا کلیسا را معرفی می‌کند. برای نمونه مسجد”ایا سوفیا” در شهر استامبول را در نظر بگیرید که قبلا یک معبد بوده و در زمان عثمانی‌ها تبدیل به مسجد شد و بارزترین و عالیترین مظهر معماری بیزانس است. مهمترین مشخصه این بنا سقف آن حجمی است که توانسته اند بپوشانند.

در پلان آن یک مربع عظیم با دو نیم دایره در دو طرفش که مجموعا یک مستطیل را تشکیل می‌دهند با یک گنبد و دو تا نیم گنبد عظیم دیگر پوشیده شده است که این مجموعه خود یک سمبل است. بعد که این معبد تبدیل به مسجد شد، مناره‌ها را به آن اضافه کردند که اصلا ارتباطی به طرح و ایده اولیه آن نداشته است. وقتی از بیرون به آن نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که عظمت متعلق به بنای اصلی است و مناره‌ها عوامل الحاقی و فرعی هستند، بخصوص که از نظر تکنیکی جنبه عملکردی و فنی نیز ندارند. پس نه تنها در مسجد و کلیسا بلکه در کنیسه یهودی‌ها و معبد بودائی‌ها و امثالهم این کلیت و مجموعه بناست که حالت سمبلیک دارد نه یک واحد خاص از بنای آنها.


ولی مساجدی هستند که گنبد ندارند ولی بخاطر مؤذن مناره دارند. اینطور تداعی می‌شود که مناره باید باشد ولی گنبد الزامی نیست. نظر شما چیست؟

درست است که مساجد بدون گنبد هم هست همانند مسجد جامع نیریز و یا مسجد قاری خانه در دامغان که نه گنبد دارند و نه مناره ولی هیات بنا داد می‌زند که من مسجد هستم و معماری نیز باید اینطور باشد که خود گویای خودش باشد و اگر نباشد آن معماری غلط است. فرضا معماری ایستگاه راه آهن تهران معلوم است که ایستگاه است و خودش داد می‌زند.

خیلی مساجد هستند که نه گنبد دارند و نه مناره. مثلا اگر از ورودی اصلی وارد مسجد شاه اصفهان بشوید، در روبرو یک طاق نماست که شبستان اصلی آنجاست و دو تا مناره نیز در دو طرفش قرار دارند که عملا ممکن است کسی بالای مناره نرود. دست راست یک شبستان دیگر هست که بالای آن یک کلاه فرنگی چهار طاقی کار گذاشته شده که از چوب ساخته شده و درست در بالای طاق اصلی است و آنجا محل اذان گفتن مؤذن است ولی از دور قابل تشخیص نیست. بنابراین مناره یک عامل اصلی مسجد نیست، خود بنا و حجم مسجد است که نشانگر مسجد و معماری آنست.
برگرفته از سایت معماری نیوز
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
بنای یادبود نادر؛استاد هوشنگ سیحون

بنای یادبود نادر؛استاد هوشنگ سیحون



در مشهد هم به نوبه ی خود بنایی ارزنده و در خور توجه است . تندیس قرار گرفته بر بالای آن، سلحشوری و قهرمانی سلطانی را می نماید که سوار بر اسب با تبرزین مشهورش دیده می شود .

مهندس سیحون در مورد ایده ی اصلی طرح مقبره در مجله ی " عمران و معماری " سال سوم آذر ماه 1385 می نویسد :


« بنای یاد بود دیگر، ساختمان آرامگاه نادر شاه در مشهد شامل تالار مقبره و دو موزه یکی برای جنگ افزار زمان نادر و یکی جهت اسلحه زمان قبل از نادر و برج مرتفعی برای بر پا کردن مجموعه ی مجسمه نادر سوار بر اسب و قزلباش ها، یعنی سپاهیان نادر است . این ساختمان بر اساس دو شکل اصلی هندسی یعنی مربع و مثلث طراحی شده و طرح راهنمای مبنای آن را تشکیل می دهد که 42 سال پیش در مشهد و کلا از سنگ خارای این شهر با قطعات بزرگ در اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه به وجود آمده است .


تالار آرامگاه به شکل مربع از دو دیوار قرمز رنگ سنگی بسته و دو قسمت ستون بندی باز تشکیل شده است که سنگ مزار نادر در گوشه ی این مربع در پناه دو دیوار جا دارد و به سوی بیرون نگاه می کند . این زاویه و پناه و باز بودن تالار حالت صحنه ی جنگ و دفاع و حمله را تداعی می کند . رنگ قرمز دو دیوار به مفهوم جنگ است و برجستگی های با ابعاد متفاوت سنگی که از دو دیوار بیرون آمده اند نبردهای مختلف نادر را می نمایند . ستون های اطراف تالار از نقش مربع های قاعده و بالای ستون به ترتیبی که 45 درجه نسبت به هم چرخش دارند، طرح شده که در نتیجه 8 مثلث با چهار قاعده در بالا و چهار قاعده در پایین نشانه ای از کلاه نادر است . شانزده عدد آن ها به ارتفاع 2.26 متر و دوتای دیگر به ارتفاع متجاوز از 4 متر یکپارچه از سنگ خارا تراشیده شده اند .


در ورودی طرف چپ بدنه ی موزه بزرگ به چشم می خورد و سمت راست پایه برج مانند مجسمه ها قرار دارد که یک قرنیز سنگی عظیم ضمن پوشش ورودی اصلی این دو را به هم می پیوندد . برج پایه و مجموعه ی مجسمه ها با هم طراحی شده اند به ترتیبی که حالت دینامیک و حمله و یورش را مجسم می کنند قرنیز نامبرده از طرف برج مجسمه به طرف موزه حرکت صعودی دارد که همچنین به تبعیت از مجموعه ی برج و مجسمه ها حالت دینامیک و جهشی جنگ را تداعی می کند . »


ابتکار قرنیز در این است که پوشش بین دو ستون تکنیک ساده شده و مدرن طاق ضربی های قدیم به کار رفته است . بدین معنی که آجر یا سنگ کلیدی یا تاج، که بالای قوس تعبیه شده، فشارهای طاق از اطراف آن به دو طرف، یعنی پایه ها را به یک قطعه سنگ مثلثی و دو قطعه سنگ در طرفین انتقال داده و خلاصه می کند و طاق قوسی تبدیل به طاق مستقیم و تراز شده است .


مثلث های کلیدی تمامی متساوی الاضلاع و بقیه نیز مثلث های قائم الزاویه هستند که در بالا به صورت مورب برش خورده اند . همین طرز کار عینا در داخل تالار آرامگاه نیز عمل شده است .


همچنین در نمای حد فاصل بین مجسمه و موزه ی کوچک مجموعه بنا طوری ساخته شده که به خصوص در نمای اصلی برجستگی نباشد، یعنی ابزار کاری ها و تراش سنگ ها تماما از داخل باشد و به این منظور ایجاد قدرت تجسمی و تصویری بیشتر است . فقط در قسمت موزه ی کوچک 3 ناودان عظیم سنگی از متن بیرون آورده اند که بیشتر جنبه ی زیبایی دارند .













پایه برج مانند مجسمه ها








فضای داخلی موزه ی بنای یادبود نادر؛ هوشنگ سیحون



سایت پلان بنای یادبود نادر
برگرفته از سایت gtalk.ir
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
آرامگاه کمال الملک در نیشابور

آرامگاه کمال الملک در نیشابور




سیحون همزمان با طرح آرامگاه خیام طرح بازسازی و مرمت آرامگاه عطار وطرح بنای جدید آرامگاه کمال الملک را به انجمن آثار ملی پیشنهاد داد.
به گزارش انجمن در اسفند 1337 سیحون در قراردادی با انجمن تعهد کرد طرح مقبره خیام و بازسازی مقبره عطار و طرح بناهای آرامگاه کمال الملک را به صورت کامل به انجمن آثار ملی تحویل دهد.سیحون متعهد شد طرح مقبره کمال الملک را در دو ماه تهیه کند و به عنوان ناظر انجمن کار نظارت پروژه را به عهده بگیرد.

کار در سال 1338 به شرکت کا.ژ.ت واگذار شد و پی سازی آرامگاه،نصب استخوان بندی آهنی و کاشیکاری بنا تهیه و نصب سنگ مزار و نقش برجسته ی نیم تنه سنگی کمال الملک کار استادابوالحسن صدیقی و احداث دو حوض در محوطه مقبره انجام گرفت و در سال1342رسما گشایش یافت.مقبره کمال الملک در ضلع شمالی مقبره عطار با بتن مسلح بنا و با زیربنای 28متر مربع ساخته شده است؛شش ایوانچه مقعر با پوشش کاشی معرق به رنگ های لاجوردی،سفید و...تزیین شده است.


سیحون در رابطه با ایده مقبره می نویسد:
از باغ خیام بعد از طی نزدیک به دو کیلومتر به سمت غرب،به باغ دیگری می رسیم که مدفن شیخ فریدالدین عطار است و یک بقعه قدیمی آن را در بر دارد.در جوار آرامگاه عطار با فاصله محل به خاک سپردن نقاش مشهور کمال الملک است که طرح بنای یادبودش نیز به عهده این جانب قرار گرفت.

این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده‌است که مستطیلی با تناسب ۱ بر ۲ را می‌سازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می‌کنند؛ حجم بنا از قوس‌هایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده‌اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، «تاق‌های چهاربخش» را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده‌اند را تداعی می‌کنند و احتمالاً منبع الهام طراح نیز بوده‌است. طراح با بهره‌گیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجه‌ای ظاهراً متفاوت با هندسه‌ای پیچیده دست یافته‌است. این طرح نوآورانه با به‌کارگیری سازه پوسته‌ای بتنی اجرا شده‌است.



در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می‌شود. شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها ۱ به ۲/۱ است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می‌شوند. همچنین در پایین قوس‌های اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاه‌تر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوس‌های متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوسته‌ای سه بعدی در فضا حاصل آمده‌است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می‌دهند.
این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آورده‌اند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهره‌گیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان می‌دهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده‌است.

تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده‌اند و به سمت خط تقارن قوس‌ها این نقوش کوچک و کوچک‌تر می‌شوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می‌شود. نمای بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی‌ها، هماهنگی فراوانی با آرامگاه عطار، که در کنار آن است، دارد؛ به گونه‌ای که شاید بازدید کننده در نگاه نخست گمان کند که این بناها بخشی از هم هستند.
سنگ قبر


سنگ قبر کمال الملک همچون سایر سنگ‌های مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده‌است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده‌است، نقش برجسته‌ای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی سنگ‌کاری گردیده‌است.
این سنگ قبر به ابعاد 46/3 در یک متر نصب شده است. ارتفاع سنگ قبر، 40 سانتی‌متر است که در بالا به شکل منشوری - به ارتفاع 20/1متر- درآمده است.
آرامگاه کمال‌الملک در سال 1382 توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره 8744 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.



منبع:memarproject

 

DDDIQ

مدیر ارشد
[دانلود ] کتاب کروکی های هوشنگ سیحون

[دانلود ] کتاب کروکی های هوشنگ سیحون

تهیه و تنظیم: الیاس بستگانی


این کتاب شامل زندگی نامه – سوابق کاری -اسکیس ها- نقاشی ها وکروکی های این معمار بزرگ ایرانی است.
معمار مقبره ها و یادها
مهندس هوشنگ سیحون، معمار و طراح
متولد سال ۱۲۹۹ تهران
فارغ التحصیل دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران
دانش آموخته دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) درمعمارى
رئیس دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران یک دوره
تدریس معمارى در دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران
عضو انجمن شوراى ملى باستان شناسى، شوراى عالى شهرسازى، شوراى مرکزى تمام دانشگاههاى ایران و کمیته بین المللى «ایکوموس» (وابسته به یونسکو) پیش ازانقلاب
چاپ ۳ کتاب معمارى سیحون، نگاهى به ایران (نقاشى هاى سیاه قلم) و (نیم قرن آثار معمارى ونقاشى سیحون)
برگزارى نمایشگاهى مشترک با« پابلوپیکاسو » و « سالوادور دالى» در ماساچوست آمریکا ۱۹۷۲
شهروند افتخارى فرانسه
تهیه فیلمى درباره آرامگاه بوعلى سینا به کارگردانى امیرشمخانى
داراى نمایشگاه دائمى در کلکسیون دانشگاههاى هاروارد، ام آى تى، دانشگاه واشنگتن و برکلى
طراح و اجراى تعدادى از مهم ترین بناهاى یادبودى و صنعتى و شخصى درایران مانند آرامگاه بوعلى سینا (همدان)، مقبره عمرخیام نیشابور، مقبره و موزه نادرشاه (مشهد)، مقبره کمال الملک، بانک سپه تهران و…
مهندس هوشنگ سیحون در سال ۱۲۹۹ و در خانواده اى اهل موسیقى به دنیا مى آید. پدر بزرگ او میرزا عبدالله بنیانگذار موسیقى سنتى و معروف به پدر موسیقى سنتى ایران بوده است و مادرش مولود خانم از نوازندگان تار و سه تار و معلم زنده یاد احد عبادى که دایى سیحون به حساب مى آید. او بعد از راهیابى به دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران استعداد خود را از نقاشى به معمارى توسعه مى دهد و به دعوت آندره گدار (رئیس اداره باستان شناسى وقت ایران) براى ادامه تحصیل راهى پاریس و دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) مى شود و حدود ۳ سال تحت تعلیم اوتلو زاوارونى به تکمیل دانش معمارى خود مى پردازد و در سال ۱۹۴۹ به درجه دکتراى هنر مى رسد.



منبعwww.archi-classic.ir

لینک دانلود در فایل ضمیمه حجم فایل : 10.4 مگابایت
 

پیوست ها

  • link houshang seyhoun.zip
    422 بایت · بازدیدها: 0

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوشنگ سیحون؛ موسیقیِ اعداد و زیبایی شناسی جغرافیایی ریاضیات

هوشنگ سیحون؛ موسیقیِ اعداد و زیبایی شناسی جغرافیایی ریاضیات


خلق معماری همیشه از منابعی الهام میگیرد معماری غرب از نقاشی و ذخایر تصویری اش استفاده میکند ،اما هنر ایران از باب غنای تصویری به قدرت منابع تصویری غرب نیست اما موسیقی اش سرشار ار صورت بندی های انتروپومورفیمک است و در عین حال کلام -معنی محور. از دیگر سوی حضور اعداد و ساخت ریاضی وار-تاکید میکنم ساخت ریاضی نه هندسی- در معماری ایران انکار نشدنی است.
سیحون از طریق ریاضیات تابع پلاستیک احجام خود را مبتنی بر احتمالات و جهان بینی ریاضی گون بنا میکند و سیمایی را به رخ میکشد که بر آمده از تدقیق ریاضی احجام است و سامانش را بر اساس ریاضیات موسیقی بنا میکند به عبارتی هارمونی که او خلق میمند حاصل کنترپوان توابع ریاضی با بداعت احتمالات موسیقایی است.

آرامگاه ابوعلی سینا

آرامگاه کمال الملک

آرامگاه نادر شاه

آرامگاه فردوسی

بانک مرکزی سپه

آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسیان

آرامگاه خیام

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایران معاصر ـ بنای حکیم بو علی سینا ؛ هوشنگ سیحون

ایران معاصر ـ بنای حکیم بو علی سینا ؛ هوشنگ سیحون





از بهترین و مشهورترین آثار سیحون بنای یادبود ابو علی سینا است که کار طراحی اش را در سال 1328 شروع کرد و اجرای آن را در سال 1331 به پایان رساند .



ایده ی طرح از بنای گنبد کاووس الهام گرفته که همزمان با زندگی حکیم ساخته شده است .



او در این بنا از سنگ های عظیم و حجیم و تیرهای بتنی افقی به شکلی نمایان (expose) بهره جسته است .



نمای برج یادبود همان طرح گند کاووس ای که به شکل بسیار ظریف و کشیده آن را استرلیزه کرده و سپس کلاهک متناسبی را که بی شباهت به کلاهک های موشکی امروزی نیست، بر سر آن کار گذاشته است .





جزییات نصب کلاهک به ستون های باریک و ظریف و بلند و طریقه ای که این اجزا را به هم می پیوندد و فرو رفتن « میل » در داخل ساختمان بسیار جالب و دیدنی است و تمام قسمت های بنا از جزییات معماری بسیار سنجیده و غنی برخوردار است و در کل بر سبک « بروتالیسم » اروپایی تاکید می ورزد .




با وجود این که مجموعه ی معماری بنا ساده است، ولی از بیانی معمارانه و بسیار قوی، که انسان را برای مدتی مسحور می کند، برخوردار است . این همان احساس فضای معنوی بو علی است که حکم او درمان همه ی دردهاست .





هوشنگ سیحون به خوبی موفق می شود خصوصیات جاودانه و جهانی حکیم را در فضایی معمارانه به نمایش می گذارد . سنگینی و ابهت حجم مکعبی با ستون های کوتاه و کلفت و سنگ های عظیم به مثابه حکمت حکیم در ترکیب با شفافیت برج با ستون های باریک و بلند، که عروج ذهن و فکر را می نماید، بیان اکسپرسیو این معماری است .





بنا در نهایت سادگی دارای جزییات ساختمانی بسیار مطالعه شده و جالبی است که قدرت خلاقه و تصورات سیحون را در شناخت و استفاده ی صحیح از به کارگیری مصالح و ادغام آن ها در به وجود آوردن فضایی مناسب برای آرامگاه بو علی سینا را نشان می دهد . پلان ساختمان هم حالت یک « لابیرنت » را دارد .

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا

بنای حکیم بو علی سینا در شب

پلان بام بنای حکیم بو علی سینا

عکس هوایی بنای حکیم بو علی سینا

زیر کلاهک بنای حکیم بو علی سینا


منبع:اتوود


 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
هوشنگ سیحون درگذشت ...

هوشنگ سیحون درگذشت ...

هوشنگ سیحون درگذشت

یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین معماران معاصر ایران، امروز (۵ خردادماه) درگذشت. هوشنگ سیحون، آثار معماری ارزشمندی دارد که تمامی آن‌ها طی ۵ دهه گذشته ساخته شده‌اند و در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده‌اند. از جمله مهمترین آثار او، آرامگاه‌های فردوسی در توس، خیام در نیشابور و بوعلی‌سینا در همدان است.





هوشنگ سیحون، یکی از مهمترین معماران ایرانی، امروز 5 خردادماه در ونکوور کانادا درگذشت. از او به عنوان بنیان‌گذار معماری پست مدرنیسم ایران یاد می‌کنند و شاگردان‌اش جزء بهترین معماران ایران بودند.
هوشنگ سیحون، خالق بناهای ارزشمند بسیاری است. از آن جمله می‌توان به آرامگاه بزرگانی چون خیام، کمال الملک، بوعلی سینا، نادرشاه افشار، کلنل محمدتقی خان پسیان و 10ها مقبره و آرامگاه دیگر و نیز طراحی بنای «موزه توس» در سال 1347 و همچنین ساختمان بانک سپه در میدان اما‌م‌خمینی تهران اشاره کرد.
وی همچنین طراحی ساختمان‌های سازمان نقشه برداری کل کشور، کارخانه نخ ریسی کوروس اخوان، کارخانه آرد مرشدی، مجتمع آموزشی یاغچی آباد، سینما آسیا، سینما سانترال، کارخانه کانادادرای (زمزم فعلی) در تهران و اهواز، کارخانه یخ سازی کورس اخوان و حدود 150 پروژه مسکونی خصوصی را بر عهده داشته است.
گفته می‌شود که سیحون طرح آرامگاه حکیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیام، پایه‌گذاری و طراحی کرده ‌است.

سیحون در خانواده‌ای آشنا با موسیقی به دنیا آمد. پدربزرگ او میرزا عبدالله فراهانی از پیشگامان موسیقی سنتی و معروف به پدر موسیقی سنتی ایران بود. مادر وی، مولود خانم، از نوازندگان تار و سه تار، و نیز دایی او مرحوم احمد عبادی، استاد بزرگ سه تار بود.
او پس از پایان تحصیل معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به دعوت آندره گدار (رئیس اداره باستان‌شناسی وقت ایران) برای ادامه تحصیل راهی پاریس می‌شود و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) طی حدود 3 سال تحت تعلیم اوتلو زاوارونی به تکمیل دانش معماری خود می‌پردازد و در سال 1949 به درجه دکترای هنر می‌رسد.

او در بازگشت به ایران در سن 23 سالگی نخستین اثر معماری خود که بنای یادبودی بر آرامگاه بوعلی سینا بوده است را طراحی می‌کند.
سیحون در طول سالهای فعالیت خود عضو شورای ملی باستان‌شناسی، شورای عالی شهرسازی، شورای مرکزی تمام دانشگاه‌های ایران و کمیته بین‌المللی ایکوموس (Icomos، وابسته به یونسکو در پیش از انقلاب) بوده و به مدت 15 سال مسؤولیت مرمت بناهای تاریخی ایران را برعهده داشته است.
هوشنگ سیحون بیش از دو دهه است که در ونکوور کانادا زندگی می‌کرد. وی شهروند افتخاری فرانسه هم بود.

منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه میراث فرهنگی



با سلام
ضمن عرض تأسف و تأثر از محروم شدن ِ ما از چنین گنجینه ی عظیمی در علم و هنر معماری ایران
مادام که از آثار ارزنده استاد سیحون ِ بزرگ نامی و نشانی وجود داشته باشه، ایشان زنده هستند و در بین ما هستند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده ی عالم دوام ِ ما

تالار معماری و اعضای آن نیز درگذشت این استاد فقید را به جامعه هنری - معماری ایران، خانواده و دوستداران ایشان تسلیت می‌گوید.
روحشان شاد، یادشان گرامی ...:gol:


 

somayeh_63

عضو جدید
کاربر ممتاز
به عنوان یه عضو کوچیکه جامعه معماری تسلیت میگم درگذشت استاد سیحون رو....فک نمی کنم هیچ دانشجوی معماری رو میشه پیدا کرد که آرزوی شاگرد ایشون بودن رو در دلش نداشته باشه...افسوس....
به احترام ایشون و قدرت دست حیرت انگیزشون بخشی از آرشیو خودم رو از کروکی ها و نقاشی های بی نظیرشون به یادگار اینجا قرار میدم....

http://

http://

http://

http://


http://
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوشنگ سیحون 1299- 1393؛ روایتی مختصر از یک زندگی

هوشنگ سیحون 1299- 1393؛ روایتی مختصر از یک زندگی




هوشنگ سیحون به سال 1299 خورشیدی در تهران و در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد.



تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1319 خورشیدی فارق التحصیل شد و با تاسیس دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران جز اولین دانشجویان رشته معماری ثبت نام کرد و در سال 1323 خورشیدی تحصیلات خود را به اتمام رساند.



به سال 1324 خورشیدی, طرح آرامگاه ابوعلی شرکت جست و طرح او به عنوان بهترین طرح مسابقه شناخته شد. سپس با صلاح دید آندره گدار, برای تکمیل مطالعات خود به فرانسه رفت.



حدود چهار سال بعد, در سال 1328 خورشیدی, همزمان با شروع ساخت مقبره ابوعلی سینا , به ایران بازگشت و در سمت دانشیار دانشکده هنرهای زیبای تهران و پنج سال بعد به عنوان استاد معماری, مشغول به تدریس شد.





همزمان با تدریس در این دانشکده , دفتر کار خود را در سال 1328 خورشیدی تاسیس نمود. او بین سال های 1341 و 1347 خورشیدی, به عنوان سومین رئیس دانشکده هنرهای زیبای تهران انتخاب شد و از مهمترین کارهای او در این سال ها می توان به تاسیس سه رشته شهرسازی, تئاتر و موسیقی, تنظیم برنامه آموزشی دانشکده و از همه مهمتر اجباری کردن مسافرت های علمی دانشجویان جهت بازدید از بناهای با ارزش معماری ایران, اشاره کرد.





او در سال 1358 خورشیدی (1980 میلادی), ایران را ترک کرد و به ونکور کانادا رفت, و هم اکنون در کانادا بخش مهمی از فعالیت خود را به نقاشی, طراحی و آموزش دانشجویان اختصاص داده است.




فعالیت های هوشنگ سیحون را می توان در معماری و نقاشی خلاصه کرد. او در سمینارها و سخنرانی های متعددی در نقاط مختلف ایران و جهان شرکت داشته و در نقاط مختلف جهان آثار نقاشی او به صورت گروهی و انفرادی به نمایش گذاشته شده است.





طرح های او در کتابی به نام "نگاهی به ایران در پاریس" در سال 1973 میلادی (1352 خورشیدی) و مجموعه دستاورد زندگی او (معماری-نقاشی) در کتابی به نام "هوشنگ سیحون: نیم قرن فعالیت هنری در عرصا هنر و معماری" در هوستون تگزاس در سال 1998 میلادی ( 1377 خورشیدی) به چاپ رسید.






کارنامه هنری فعالیت معماری هوشنگ سیحون به قرار زیر است:



سال 1332- 1328 خورشدی: منزل و مطب دکتر فرهاد, تهران؛ منزل بابک, تهران؛ ساختمان پست فشار قوی؛ ساختمان اداری مرکز برق و انبارهای مربوط به تاسیسات برقی؛منزل سرلشکر فیروز؛تهران؛ دفتر خود معمار, تهران؛ خوابگاه ها و پارکینگ های آنش نشانی؛ ساختمان آرامگاه ابوعلی, همدان.





سال 1335-1332 خورشیدی: منزل شیبان, دروس؛ منزل محمدی, تپه امانیه؛ منزل مقدم, تپه امانیه؛ سازمان نقشه برداری کل کشور, تهران؛ آرامگاه نادر, مشهد؛ کارخانه یخ سازی و ریسندگی کورس, جاده شهر ری؛ کارخانه کانادادرای]زمزم فعلی[ , خیابان آزادی تهران؛ پرورشگاه کودکان, خیابان ولیعصر تهران؛ سینما آسیا, خیابان جمهوری تهران.






سال 1340-1335 خورشیدی: سینما سانترال تهران؛ کارخانه کانادادرای آبادان؛ لابراتور عبیدی و شرکا جاده قدیم شمیران؛ منزل بشارت, الهیه؛ منزل فرازیان, زرگنده؛ منزل دکتر کاظمی, شمیران؛ منزل ابتهاج, زعفرانیه؛ مجموعه ویلاهای آقاسی پور, پاسداران؛ منزل هدایت, دروس؛ مجموعه ویلاهای ایپک چی, حصارک؛ کتابخانه مجلس شورای ملی با همکاری محسن فروغی, کیقباد ظفر بختیار و علی اکبر صادق, بهارستان؛ آرامگاه خیام, نیشابور؛ آرامگاه کمال الملک, نیشابور.






سال 1345-1340 خورشیدی: تجدید بنای آرامگاه فردوسی, توس؛ بناهای اطراف آرامگاه فردوسی, توس.





سال 1350-1345 خورشیدی: منزل دولت آبادی, نیاوران؛ ساختمان مرکزی بانک سپه, تهران؛ منزل خود معمار,
دروس؛ مجتمع آموزشی فرج, جاده ی آرامگاه (دانشگاه شریعتی فعلی) ؛ ضلع جدید ساختمان میثاقیه, تهران.






سال 1350 خورشیدی به بعد: بازارچه میرچخماق, یزد؛ منزل خود معمار, در کلکان در راه شمشک
او در سال‌های پس از انقلاب در امریکا و کانادا زندگی گذراند و بیشتر به نقاشی پرداخت و آثار او در نمایشگاهی کنار آثار دالی و پیکاسو، به نمایش درآمد.





وی در 5 خرداد سال 1393 بر اثر پارگی رگ قلب دارفانی را وداع گفت.
مریم سیحون درباره مراسم تدفین پدرش به ایران وایر می‌گوید: ایشان که در ونکوور کانادا فوت کردند، وصیت کرده‌اند که در لس آنجلس دفن شوند.


منبع:اتوود











 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
آموزه هاي سيحون

آموزه هاي سيحون

آموزه هاي سيحون



هوشنگ سیحون در سال 1299 درتهران به دنیا آمد. در سال 1323 از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته معماری فارغ التحصیل شد. در سال 1324 برای ادامه تحصیلبه پاریس رفت و در سال 1328 از دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار)دیپلم معماری اخذ کرد. بلافاصله به ایران بازگشت و به عنوان دانشیار رشتۀ معماری دانشکده هنرهای زیبا مشغول به کار شد. او پنج سال بعد به مقام استادی ارتقاء یافت. در سال 1341 به ریاست دانشکده هنرهای زیبا منصوب شد. در دورۀ ریاست او، رشته‌های شهرسازی، تأتر و موسیقی دردانشکده هنرهای زیبا تأسیس شد و دفتر فنی دانشکده پا گرفت. در سال1347 از ریاست دانشکده و استادی استعفا کرد. در همین سال برای عضویت در شورای شهر تهران انتخاب شد و ریاست کمیسیون شهرسازی را بر عهده گرفت. قبل از اتمام دوره چهارساله، از این سمت نیز استعفا داد و در دفتر شخصی خود مشغول به کار شد.[1] این دفتر از سال 1328 آغاز به کارکرده بود و فعالیت‌های آن تا سال 1357 ادامه داشت. سیحون علاوه بر حرفۀ معماری، نقاشی چیره دست بود. طرح‌های او از شهرهای تاریخی و روستاهای ایران و انتشار آن در نشریات، موج تازه‌ای از توجه و اشتیاق را در جوانان برای نگاه دوباره به میراث بومی برانگیخت. سفرهای او با دانشجویان به نقاط مختلف کشور و تهیۀ اسکیس از مجموعه‌های زیستی، آموزش دوباره دیدن سرزمین مادری بود.
آثار سیحون را می‌توان به سه دستۀ متمایز از هم تقسیم کرد:خانه‌ها، بناهای عمومی و بناهای یادمانی. سیحون در هر سه زمینه موفق به خلق آثاری شد که نمایانگر تسلط او به موضوع معماری، دانش او دربارۀ معماری روز و فهم و درک او دربارۀ ویژگی‌های اقلیمی و تاریخی این سرزمین بودند.
«مدت یک ربع قرن آنچه که این معمار و معدود همکاران او در ایران ساختند و آموزش دادند، سرمشق و نمونه کار نسل‌های بعدی معماران دانشگاه دیده، حرفه‌ای‌های قدیمی و حتی بساز و بفروش‌ها قرار گرفت. از بناهای مجلل و تشریفاتی که دارای ارزش نمودگاری هستند تا ساختمان‌های کوچک در دورترین نقاط کشور، هیچ یک از تأثیر این زبان معماری به دور نماندند. [2]
در مورد خانه‌های سیحون، سیحون نخستین معمار ایرانی بود که پلان آزاد را در طرح خانه‌ها به کار برد. برداشت او از پلان آزاد بیشتر نزدیک برداشت معماری چون ریچارد نوتر است و با آزادی پلان ازنوعی که برای جنبش مدرن مطرح است میانه‌ای ندارد. چه از نظر لوکوربوزیه که خود اصطلاح پلان آزاد را باب کرد، آزادی در حقیقت تنها در قالب یک ساخت منظم و انسجام یافته مطرح است، در حالی که معماران بعدی، اغلب آن نظام نهفته در بطن لوکوربوزیه را کنار گذاردند و شکل‌های معماری در کار آنها به صورت نتیجه‌ای از عملکردهای کنار هم گذارده شده درآمد.»[3]
خانه کاظمی در تهران شاهد بارزی بر این دوره از کارهای سیحون است.در دورۀ دوم معماری خانه‌های سیحون آثار تأثیر سبک بین‌المللی جای خود را به تجربه کردن فرم‌های معماری ایرانی در قالب قواعد معماری مدرن می‌دهد.
منزل دولت آبادی در کامرانیه معرف این دوره از کارهای سیحون است.طرح این خانه نمایانگر ترکیب فرم‌ها و هندسه منظم ایرانی در قالب یک معماری عملکرد گراست. سیحون در این بنا از فرم‌های قوسی شکل، طاق وگنبد، بادگیر و نمای آجری استفاده کرد. سطح شفاف شیشه‌ای رو به باغ خانه کاظمی در بنای دولت آبادی تبدیل به ایوانی سایه ساز در جبهۀ آفتابگیر بنا (جبهۀ جنوبی) در نمای رو به باغ شد. این فرم از معماریشباهت زیادی با اسکیس‌های سیاه قلم او از آثار تاریخی داشت. گوییسیحون در خانه دولت آبادی قصد آزمودن توانایی خود را در به کارگیریمجدد فرم‌های تاریخی داشت.[4]
منزل سیحون در روستای کلیگون در دره شمال تهران (اوشان، فشم) که یک کلبه ییلاقی است، تداعی کنندۀ آبشار رایت است. این بنا بر فراز صخره‌ای مشرف به دره ساخته شده و عمدۀ بخش هایی از پلان به صورت معلق در فضای پرتگاه قرار گرفته، کنسول‌های نگهدار و صفحۀکف بنا، نمایان(اکسپوز) هستند. در سطح نما از سنگ‌های موجود در پرتگاه استفاده شده است. برای ایجاد این نما سنگ‌های پرتگاه دوباره سازی شدند. در داخل خانه برخی از دیوارها صخره‌های طبیعی هستند که در تراز بالاتر از کف قرار داشته‌اند؛ سیحون اجازه داد که این صخره‌ها بدون کاهش و افزایش به همان شکل طبیعی خود در داخل خانه حضور داشته باشند.
شعبۀ مرکزی بانک سپه و مجتمع آموزشی دکتر شریعتی (فرح) در صدر کارهای بناهای عمومی سیحون قرار دارند. در بانک سپه او مجبور بود که در کنار دو اثر تاریخی ادارات مرکزی یک بانک را طراحی کند. بانک سپه کار وارطان هوانسیان، معمار نسل قبل او، در کنار خیابان امام خمینی(ره) (سپه) در قسمت غربی محوطه قرار داشت و میدان قدیمی توپخانه که دیگر نشان چندانی از تاریخ را نداشت در سمت شرق محوطه. او در این طرح هیچ یک از این دو اثر را ندید. بخش اصلی ساختمان بانک سپه شعبه مرکزی مکعب ایستاده‌ای است که کنار خیابان امام خمینی (ره) قرار گرفته و پشت ساختمان (سمت شرق) در مجاروت میدان قرار دارد. نمای ساختمان ترکیبی ازسنگ قرمز رنگ با نمای سیمانی است. پنجره‌ها تو نشسته‌اند و امکانسایه‌سازی را فراهم نموده اند. نمای سمت میدان فاقد پنجره است؛ بدین ترتیب سطحی گسترده از نمای سیمانی گوشۀ شمال غربی میدان را اشغال کرده است. بی‌اعتنایی به میدان انتقادی است که به کار بانک سپه سیحون می‌توان وارد کرد. یک بنای عملکردگرا و بدون ویژگی‌های زیبایی‌شناسانه حاصل کار اوست.
بنای عمومی دیگر سیحون مجموعه‌ای آموزشی است که او برای کودکان بی‌سرپرست جنوب شهر تهران در محله نازی‌آباد طراحی کرد. در این مجموعه نیز عملکرد بنا بر جنبه‌های زیبایی‌شناسانۀ آن برتری دارد. مجموعه ای از ساختمان‌های آجری با اسکلت بتنی نمایان، راهروی عریض، کلاس‌های وسیع و چینش فضاها در ترازهای مختلف از جمله ویژگی‌های این مجموعه است. مجتمع آموزشی دکتر شریعتی (فرح) ساختمانی است که به راحتی نیازهای یک مجتمع آموزشی را پاسخ گوست، ولی نمی‌توان آن را اثری هنری فرض کرد. اما ساختمان «کانادادرای» در خیابان آزادی نمونۀ کامل یک بنای صنعتی به سبک مدرنِ بین المللی است. او در این بنا با نمایان کردن کامل بخش تولید کارخانه برای عابران خیابان که از طریق ایجاد یک صفحۀ شفاف شیشه‌ای در کنار خیابان میسر شده است توانست کپی کاملی ازآثار مشابه صنعتی ارائه کند. ایجاد یک دیوار سنگی خشن با سنگ‌های مکعب شکل در اندازه‌های مختلف در کنار سطح شیشه‌ای معرف سبک خاص او در معماری بود. در معماری دفتر کار سیحون، خانه کاظمی و خانه هدایت وجود دیوارهای سنگی کبود رنگ در کنار بازشوهای ظریف شیشه‌ای، به خوبی معرف این دسته از کارهای معماری سیحون‌اند.
مشهد آرامگاه خیام و آرامگاه کمال الملک در نیشابور، تجدید بنای آرامگاه فردوسی در طوس و آرامگاه بوعلی سینا در همدان در اوج کارنامۀ فعالیت‌های معماری سیحون قرار دارد. این آثار نشان داد که تعلق سیحون به تاریخ این سرزمین تا چه حد توانسته بر معماری او تأثیرگذار باشد.خود او می‌گوید: «مقبره نمی خواستم بسازم؛ می‌خواستم شخصیت آن فرد رابا معماری بسازم. اصولی را رعایت می‌کرد که هم مدرن باشد هم ایرانی».[5]
به یقین می‌توان گفت نه قبل و نه بعد از سیحون معماری نتوانسته درقالب سبک مدرن، در موضوع یادمان سازی به فرازهایی که سیحون دست یافت دست یابد. آرامگاه نادرشاه افشار در مشهد، آرامگاه فردوسی در طوس و آرامگاه بوعلی سینا در همدان در میان یادمان هایی که او ساخته است جایگاه والاتری دارند. او در هر سه بنا از بتن نمایان برای ساخت احجام استفاده کرده است.
ترکیب احجام بتنی که روزنه هایی مربع و مستطیل شکل دارند در آرامگاه فردوسی شکوه یک معماری ماندگار را در ذهن بیننده تداعی می‌کند. این بنا در اصل طرح توسعه یادمان فردوسی است که در سال‌های1340 تا 1345 توسط انجمن آثار ملی در محوطه طوس ساخته شده بود.تأثیر لوکوربوزیه و معماری موسوم به بروتال را بر سیحون در طراحی این اثر نمی توان پنهان کرد.
در آرامگاه نادرشاه افشار، او از ترکیب دیوارهای سنگی خشن و دلخواهش که آن را باید امضای کار سیحون بر آثارش قلمداد کرد در کنار بتن‌های نمایان استفاده کرده است. آرامگاه نادر حجمی است افقی و گسترده بر سطح زمین که بر صفه ای سنگی آرمیده است غلبۀ سطح پر بر سطوح خالی در سطح نما تأکیدی است بر شکوهی ماندگار و جاودانه برای اثری که قصدی جز جاودانگی ندارد. پایۀ سنگی کنار مقبره که بر فراز آن مجسمه نادر سوار بر اسب و در حین جنگ به نمایش درآمده است نشان از قصد سیحون بر توصیف شخصیت تاریخی نادر دارد. صراحت بیان مجسمه نادر و پایه سنگی افراشتۀ آن در کنار سکون و آرامش معماری مقبره تضادی است که سیحون توانسته است در یک اثر معماری خلاصه کند.
اما آرامگاه بوعلی سینا در همدان را باید نقطۀ اوج معماری سیحون به حساب آورد. اگر سیحون در طول چهار دهه فعالیت معماری تنها خلق آرامگاه بوعلی را در کارنامۀ خود داشت، بازهم می‌بایست درصدر معماران سکان دار جریان معماری مدرن در ایران قرار می‌گرفت. آرامگاه بوعلی شاهکار بینظیر معماری است.
الهام گرفتن سیحون از گنبد قابوس بن وشمگیر در خلق آرامگاه بوعلی سینا چیزی نیست که از دید کسی پنهان باشد، اما در آرامگاه بوعلی سینا به راستی سیحون توانسته است یک بار دیگر و با بیان معماری مدرن، دوران عظمت و شکوه معماری ایران را زنده کند. این اثر نشانۀ تقدیر و گرامیداشت سیحون از معماری ایرانی است و فهم و درک عمیق و معمارانه او را از این معماری نشان می‌دهد.
مقبره بوعلی سینا که در وسط میدانی به همین نام در شهر همدان قرارگرفته، برجی است آرامگاهی که بر صفه‌ای سنگی استوار شده است. صفۀسنگی، مکعب مستطیلی خوابیده است و بخش‌های اداری، موزه، کتابخانه و سرداب آرامگاه را در خود جای داده است. سطوح داخلی و خارجی از دیوارهای سنگی و بدنه‌های بتون نمایان شکل گرفته اند. پلکانی سنگی باشیب کم، بخش‌های مختلف مجموعه را به هم ارتباط می‌دهد. راه هایی برای دسترسی به بخش‌های مختلف در نظر گرفته شده است؛ تنوع فضاهای پر و خالی و در نظر داشتن سایبان هایی برای عابران و حیاط خلوت هایی برای بخشهایی اداری در طرح منظور شده است. در گردش در فضاهای داخل صفه احساسحضور در فضایی متفاوت بیننده را همراهی می‌کند. سرداب، جایی که مقبرهدر آن قرار دارد، شاخص ترین بخش صفه است. دیوارهای بتنی سرد با کتیبه ای که بر حاشیه زیر سقف است القاء کنندۀ فضایی معنوی است؛ جایی برای تأمل و مکث.
فضاهای اداری و کتابخانه در دو طرف سرداب قرار دارند. نقطۀ اوج معماری بوعلی بر فراز صفه قرار دارد؛ برجی افراشته که بر ستون‌هایی بتنی، استوار است و پوشش کلاه خودی بر فراز ستون‌های بتنی قرار گرفتهاست. پوشش بنا شکل مخروطی دارد، نظیر آنچه در گنبد قابوس و در هزارسال پیش از آن به دست معمار گمنامی بپا شده و هنوز استوار است. قاعدۀدایره ای شکل ساقۀ گنبد داخل ستون‌های بتنی جای‌گذاری شده و ستون‌ها این قاعده را در آغوش گرفته اند، به نحوی که بعد از شروع مقطع دایره ای شکل، هنوز ستون‌ها تا رسیدن به پایۀ مخروط امتداد مسیر می‌دهند، اما قبل از رسیدن به آن امتدادشان به پایان می‌رسد.
تناسبات بنا درسی است که سیحون از معماری ایرانی آموخته است، به همین دلیل در زیبایی اثر هیچ تردیدی روا نیست. در این جا سیحون به مرزی دست یافته است که دیگران به ساحت آن نرسیده‌اند. در آرامگاه بوعلی،سیحون بدون آن که قصد تکرار تاریخ را داشته باشد برگ جدیدی از معماری ایران را رقم زده است، و این بار آموزه‌های معماری مدرن، قلم بیان معمارانه او بوده اند. تکرار این گفتۀ سیحون خالی از فایده نیست که گفت: «مقبره نمی‌خواستم بسازم؛ می‌خواستم شخصیت آن فرد را با معماری بسازم.» آرامگاه بوعلی مصداق بارز این گفتۀ سیحون است.


پانوشت:


  1. معماری هوشنگ سیحون، (تهران: موزه هنرهای معاصر، 1356).
  2. معماری هوشنگ سیحون، مقدمۀ دکتر نسرین فقیه بر کاتالوگ اثارسیحون.
  3. همان جا
  4. فرمانفرمایان در توصیف معماری سیحون می‌گوید: «مهندس هوشنگ سیحون همانند ما و همه دانشجویان رشته معماری در دانشگاه‌های سراسر جهان درآن دوران تحت نفوذ مکتب باهاوس قرار گرفت. او هم تربیت شده این مکتب بود و هم تحت تأثیر سبک آگوست پره قرار داشت که از معماران بزرگ فرانسه و اساتید دانشکده بوزار پاریس بود.»
    عبدالعزیز فرمانفرمایان، «تحول معماری در ایران در سال‌های1320 -1357» ، معمار، شماره 25 ، 1383 ، ص 130.
  5. مصاحبۀ مؤلف و لیلا عراقیان با مهندس سیحون، 1385.



منابع:

ميراث معماري مدرن ايران،تهران،دفتر پژوهشهاي فرهنگي،١٣٩٠
برگرفته از انجمن مفاحر معماری ایران
اسکندر مختاری - به نقل از معمارنت





 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
استاد هوشنگ سیحون به روایت جواد مجابی

استاد هوشنگ سیحون به روایت جواد مجابی



استاد هوشنگ سیحون به روایت جواد مجابی :
مهندس هوشنگ سیحون تنها یک هنرمند معمار و نقاش نبود, بلکه فرهنگ ساز هنرپروی بود که سمت و سوی معماری معاصر ایران را به سوی نگره های خود تغییر داد و اصلاح کرد.

بیش از 50 آموزه های او در زمینه معماری و اجراهای ماندگارش پیش چشم معماران معاصر به عنوان چراغ راهنما مطرح بوده است. غیبت مهندس هوشنگ سیحون از جامعه فرهنگی ما را فقیرتر از پیش کرد. این هنرمند بزرگ در چند زمینه اثراگذار و نامبردار بود, او به عنوان معمار, یادمان هایی چون مقبره خیام, بوعلی سینا و نادر را اخته و عمارت های کم نظیری در تهران طراحی کرده است.
از معدود معماران ایرانی است که علاوه بر نظریه سازی در باب معماری و شهرسازی به اجرای دیدگاه های خود اهتمام ورزیده است. مجموعه های خط در خیال و چشم اندازهای ایرانی ای که او طراحی کرده نشان از مهارت و خلاقیتش در طراحی و نقاشی دارد. در دهه پنجاه, نمایشگاهی از طراحی های او در کنار آثار پیکاسو و دالی در پاریس به نمایش در آمد. علاوه بر نقاشی و طراحی, نمایشگاه هایی از آبرنگ ها و نمد هایی که طرح های او را داشتند, ترتیب داد.


به جز معماری و نقاشی که تا پایان عمر در آن می کوشید سال ها استاد و رئیس دانشکده هنرهای زیبای تهران نیز بود. برای نخستین بار او نگاهی دقیق تر به نقاشی ایران را در بخش معماری و نقاشی رواج داد. با مسافرت های گروهی ای که با دانشجویان ایرانی به سرتاسر ایران داشت, عشق به ایران, به فرهنگ مردم و به معماری ملی را در میان صدها داشجوی کوشا برانگیخت.
در کوچ ناگزیرش بیشر به نقاشی پرداخت. او که در جوانی عالی ترین کپی ها را از نقاشان کلاسیک خصوصا رامبراند انجام داده بود در پاریس و قصر ونکوور طراحی های خود را از چشم انداز آدمیان و اسب ها پی گرفت. من شاهد طراحی های درخشانی از او در ونکوور بوده ام. گالری سیحون که همسر او آن را اداره می کرد از حمایتش بی نصیب نبود.


حضور نافذ او بود که این گالری چند نسل از هنرمندان ایران را کشف و حمایت کرد. عاشق ایران بود. سفارش می کرد ایران را رها نکنید. برای این آب و خاک کار کنید که سزاوار بیشترین خدمت و فداکاری جوانانش است. مددکار معماران و هنرمندان نسل خود بود و مشوق نسل جوان تر و راهنمای پر تلاش و صادق آنان باقی می ماند. در فقدان پاره ای از هنرمندان, بازماندگان مویه می دارند که از دست رفت, من اما می گویم ما باید خویش مویه کنیم که از موهبت حضور چنین معلم آفرینش کاری محروم بوده ایم.

مـنـبع : ماهنامه نمایه تهران شماره 6
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
گشت و گذار در تهران به همراه مهندس هوشنگ سیحون

گشت و گذار در تهران به همراه مهندس هوشنگ سیحون

خــلـاصــــــــــــــه : گشت و گذار در تهران هماره با مهندس هوشنگ سیحون در دنیای مجازی. بازدید برخی بناهای ماندگار در تهران که بوسیله مهندس سیحون و یا دانشجویان ایشان و یا سایر معماران معاصر طراحی شده اند.

هر تهران با بیش از 200 سال تاریخ معاصر، مملو از بناهای قدیمی و جدید، و مملو از خاطرات است. هر از گاهی با تصاویر تاریخی از بناها و خیابانها و کوچه ها و مردمی که در آنها در حال رفت و آمد هستند روبرو می شویم و در رؤیای آنچه که بود فرو می رویم، ولی برای برخی که خود خالق برخی از آن بناها بوده و یا با خالقان آن بناها آشنائی داشته اند، این خاطرات فراتر ازتصاویر تاریخی رفته و گوشه هائی از تاریخ نا گفته و نا شینده را بیاد می آورد.​
یکی از کسانیکه کارنامه درخشانی از طراحی نزیک به 200 بنای کوچک و بزرگ در تهران را در گنجینه هنری خود دارد، مهندس هوشنگ سیحون است، معماری که در سن 92 سالگی فرصتی را در اختیار نگارنده قرار داد تا با او در فضای مجازی به گشت و گذاری در تهران پرداخته و از چگونگی پدید آمدن تعدای از آثار به یاد ماندنی با ما سخن بگوید.
اما برای فردی که 32 سال است از شهری که عاشقانه برایش طراحی میکرد دور مانده، مشکل است تا تمامی جزئیات را بیاد بیاورد و لذا با فراهم آوردن عکس هائی از تعدادی از بناها، به تجدید خاطرات او کمک می کنم.
در منزل دخترش، مریم، در شهر لوس آنجلس به دیدارش رفته ام. با قامتی بلند که کمی خمیده شده به استقبال من می آید. سالها بود که وی را ندیده بودم. صدایش طنین سابق را ندارد ولی کلمات را با دقت انتخاب کرده و بیان می کند. در حین گفتگو، گاه با خاطرات خود پرواز کرده و به گذشته ها می رود، گوئی فراموش می کند که کسی در مقابلش نشسته و با اشتیاق به سخنانش گوش می دهد.




ساختمان سابق مجلس شورای اسلامی
در آغاز گشت و گذارمان در شهر تهران به بنای مجلس سابق شورای اسلامی می رسیم که که پس از انقلاب، نخست محل برگزاری اولین مجلس خبرگان شد و سپس برای چندین سال جلسات مجلس شورای اسلامی در آن برگزار می شد.
مجلس سِنا از آغاز مشروطیت تا سال ۱۳۲۸ خورشیدی تشکیل نگردید، اما از آن سال به‌بعد در هفت دوره منعقد شد. به موجب قانون اساسی مشروطه مورخ ۱۲۸۵ حکومت ایران علاوه بر مجلس شورای ملی باید دارای مجلس دیگری به نام ” مجلس سنا“ باشد ولی به علت بعضی از مخالفتها تا پایان سلطنت رضاشاه پهلوی درباره این شاخه قوه مقننه تصمیمی اتخاذ نگردید. عدم تشکیل این مجلس به فاصله 43 سال یادآور تاخیری 20 ساله در تشکیل شوراهای شهر و روستا پس از انقلاب بود.
پس از شهریور ۱۳۲۰ با اشغال ایران توسط متفقین و تبعید رضاشاه و سست شدن پایه‌های سلطنت پهلوی، مقالاتی در مطبوعات نوشته می‌شد و از دولت های وقت تقاضای تشکیل این مجلس می‌شد و محمدرضا پهلوی نیز نسبت به تأسیس آن علاقه‌مند بود، تا اینکه در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۷ دولت حکیمی لایحه تشکیل مجلس سنا را تقدیم داشت که با اعتراضات زیادی از سوی برخی از نمایندگان مجلس شورا روبه‌رو شد ولی بالاخره با تلاش عده‌ای از دولتمردان اساسنامه آن تدوین و به تصویب مجلس شورا و صحه شاه رسید.
به دلیل اینکه قبلاً محلی برای تشکیل جلسات مجلس سنا در نظر گرفته نشده بود، در سالهای نخستین، جلسات سنا در عمارت مجلس شورای ملی تشکیل می‌شد. ولی پس از انحلال مجلس در سال ۱۳۳۱ و گشایش دوباره آن در ۱۳۳۲ سناتورها به این فکر افتادند که هرچه زودتر محلی اختصاصی جهت مجلس سنا درنظر گرفته شود. بدین منظور برخی از سناتورها با تلاش بسیار و با موافقت شاه کاخ علیرضا پهلوی را خریداری کردند و به مجلس سنا اختصاص دادند، و از اسفند ۱۳۳۳ به بعد جلسات سنا در آنجا تشکیل شد.
اما چون در کاخ جدید نیز محل مناسبی برای ادارات، کتابخانه و سایر تشریفات مربوطه وجود نداشت تصمیم گرفته شد ساختمان جدیدی در کنار کاخ علیرضا احداث شود. بدین ترتیب ساختمان کنونی مجلس توسط حیدر غیایی[FONT=&quot][/FONT] و با همکاری مهندس محسن فروغی[FONT=&quot][ii][/FONT] طراحی و ساخته شد.در کنار بنای اصلی مجلس سنا، یک ساختمان اداری مسنطیلی شکل طراحی گردید که محل دفاتر کار سناتورها و امور مجلس شد. این بنا تا سال ۱۳۵۷ جهت جلسات مجلس سنا مورد استفاده قرار می‌گرفت.
مهندس سیحون نظرش نسبت به طرح این بنا مثبت است و می گوید: "طرح مجلس سنا یک طرح مدرن است ولی دکوراسیون داخلی رنگ و بوی ایرانی داشت. دو زنجیر طرفین بنا توسط یک معمار فرانسوی، که مدیر یک مجله معماری در فرانسه بود، طراحی شد. هرسال شاه برای انجام یک سخنرانی به آنجا می آمد که جمعی از رجال را نیز برای شنیدن سخنرانی دعوت می کردند و بعد مراسم پذیرائی برگزار می شد. من چندین دفعه به این مراسم دعوت شدم."
پس از انقلاب 57 و انحلال مجلس های شورای ملی و سنا، در ابتدا ساختمان سنا برای تهیه قانون اساسی جدید به محل برگزاری جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی تبدیل شد. پس از اتمام تدوین قانون اساسی نیز این ساختمان به مجلس شورای اسلامی اختصاص یافت و جلسات این مجلس تا سال ۱۳۸۰ در همین محل برگزار می‌شد. با تکمیل ساختمان جدید مجلس در میدان بهارستان، از این ساختمان تنها برای برگزاری برخی گردهمایی‌های دولتی و جلسات سالانه مجلس خبرگان رهبری استفاده می‌شود.






مجلس شورای ملی
از وی در مورد کتابخانه مجلس شورای اسلامی پرسیدم و چنین گفت: "طراحی کتابخانه مشترکا به من و مهندس فروغی سپرده شد ولی کار اصلی طراحی را من انجام دادم این عمارت چسبیده به دیوار مسجد سپهسالار در ظلع جنوبی باغ مجلس شورا ساخته شد. سبک آن مدرن بود و تلاش کردیم طوری طراحی شود که نور آفتاب به کتب صدمه نزند برای همین پنجره ها رو به شمال تعبیه شد. می دانید که نور خورشید دشمن کتاب و آثار هنری است و باید از تابش مستقیم نور به آنها جلوگیری کرد".
وی افزود: "از من خواسته شد طرحی برای ساختمان اداری مجلس در امتداد خیابان ژاله سابق تهیه کنم. طرح ساختمان جدید مجلس هم بین این ساختمان اداری و بنای قدیمی مجلس بصورت دایره ای شکل تهیه گردید و سفت کاری هر دو بنا هم توسط من انجام شد ولی با رسیدن مهندس ریاضی به ریاست مجلس همه چیز متوقف شد. می دانید که مهندس ریاضی رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و با دانشکده هنرهای زیبا رقابت هائی داشت".




دانشگاه تهران
در ادامه گشت و گذار به دانشگاه تهران می رسیم و سر درب ورودی دانشگاه اولین بنائی است که توجه بیننده را به خود جلب می کند. مهندس سیحون می گوید: "طراحی سر درب دانشگاه در سال 1345 به مسابقه گذاشته شد و یکی از دانشجویان من بنام کوروش فرزامی برنده شد. این بنا مشتمل بر 4 طاق است و ایده این طرح از طاق شکسته ایرانی الهام گرفته که دو طاق شکسته بطور قرینه روبروی هم قرار گرفته اند ولی اگر از پهلو به آن نگاه کنید فقط یک طاق می بینید. این طرح در عین حال تصویر خیالی دو پرنده است که بال هایشان را برای اوج گرفتن و برخاستن از زمین بازکرده و علم و دانش به دوبال تشبیه شده اند که نشانگر ورود و خروج یک دانشجو از دانشگاه است. یک شرکت ایرانی بنام آرمه ساخت آنرا به پایان رساند". وی با تأسف میگوید که مهندس فرزامی[FONT=&quot][iii][/FONT] اکنون در قید حیات نیست. مهندس محاسب این طرح استثنائی آقای سیمون سرکیسیان بود. طرح این بنا بر روی اسکناس های 50 تومانی قرار گرفته است.






از او در مورد مسجد دانشگاه تهران می پرسم و می گوید: "این مسجد طرح مهندس عبدالعزیز فرمانفرمائیان[FONT=&quot][iv][/FONT] است و کار خوب و جالبی است. طرح های داخل آنهم زیباست". این مسجد در سال 1336 به بهره برداری رسید. از او در مورد طرح مناره ها پرسیدم که باعث شد شرح مفصلی در مورد "مناره" بدهد و می گوید: "مناره در زبان عربی از ریشه نور می آید یعنی جائی که از آن نور می تابد. اعراب این نام را بر برج های نور دوران ساسانی گذاشتند. یک باستان شناس و معمار فرانسوی بنام "دیولافوا" در زمان قاجاریه به ایران سفر میکند و به بازدید و مطالعه بناهای باستانی باقیمانده از دوران ساسانی دست میزند و در حوالی شهر فیروزاباد به بالای یک مناره میرود و در آنجا آثار چوب و خاکستر را می بیند. معلوم می شود که مناره ها در زمان ساسانیان نقش برج آتش را داشته اند بدین صورت که در بالای هر برج آتش روشن می کردند تا کاروان ها در هنگام شب مسیر خود را پیدا کنند. بعدا از این مناره ها برای اهداف مذهبی و گفتن اذان استفاده می شد و بدین ترتیب جزئی از ترکیب مساجد گردید. هر مسجدی فقط احتیاج به یک مناره داشت ولی چرا دو مناره آنهم در دو طرف سر درب شبستان ورودی مسجد رواج پیدا گرد؟ سر درب هم معمولا بلندتر از دوتا بال قرینه است.





معمار ایرانی یک تتبعی کرده است: طاق وقتی از یک حدی دهانه اش بیشتر شداین یک نیروی رانشی از بالاایجاد می کند. یعنی اگر دو طرف طاق مهار نشود، این وزن باعث گسستن بنا می گردد. برای جلوگیری از این رانش، دو کار می توان انجام داد: یا دو دیوار در هر طرف بگذارند یا اینکه در هر طرف یک وزنه بگذارند که نیروی رانشی را خنثی بکند. من از همین قانون در طراحی آرامگاه نادرشاه در مشهد استفاده کردم". مهندس سیحون می افزاید: " مناره ها در مسجد دانشگاه تهران نقش نمادین دارند و نه مهار کننده طاق. همین موضوع در اغلب مساجد معاصر هم دیده می شود".
در ادامه مهندس سیحون به بنای دانشکده هنرهای زیبا پرداخته و می گوید: "در مجاورت ساختمان قدیمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یک سقف با ستون ساخته شد که به یک ساختمان مجاورمنتهی می شد که هر دو توسط دفتر فنی دانشکده که من تأسیس کرده بودم طراحی شد. بدلیل کمبود جا بعد از افتتاح رشته های تئاتر و هنرهای تجسمی تصمیم گرفته شد که بنائی به دانشکده اضافه شود که مسئولیت طراحی آن به دفتر فنی واگذار شد. این دفتر فنی زیر نظر اساتید رشته معماری و با کمک دانشجویانی که در مسابقات معماری دانشگاه تهران شرکت می کردند،طراحی شد".





استادیوم صد هزار نفری
از مهندس سیحون در مورد این استادیوم می پرسم، می گوید: این استادیوم هم کار مهندس فرمانفرمائیان است. طرح آن از ایده یک تل خاک گرفته شده. وقتی با نمای کلی آن نگاه می کنید انگار به یک تل خاک نگاه می کنید. بنظر من این طرح بسیار خوب و موفقی بود".






موزه هنرهای معاصر
در ادامه گشت و گذار در شهر تهران نظر مهندس سیحون را در مورد "موزه هنرهای معاصر" پرسیدم می گوید: "طرح ابتکاری و جالبی بود که توسط مهندس کامران دیبا[FONT=&quot][v][/FONT] خلق شد. ایده نورگیرها از بادگیرهای یزد گرفته شده و در مجموع بنای جذاب و قشنگی است. من در اولین سالهای افتتاح آن نمایشگاهی از آثار معماری خودم در آنجا برگزار کردم که شاه و فرح برای افتتاح نمایشگاه آمدند. تابلوهای بزرگی از طرحهای معماری من در چند سالن موزه به نمایش در آمده بودند.
بنظر می آید که دو اشکال در آن وجود دارد: معمولا موزه ها را طوری طراحی می کنند که بازدید کننده ها از یک سمت وارد شده، مسیری را طی کرده و همه چیز را ببینند و از سمت دیگری خارج شوند. بنظر می آید که این موضوع کاملا رعایت نشده. موضوع دیگر در مورد نور است. نور آفتاب دشمن آثار هنری است. برای حفظ آثار باید هر اثر بطور جداگاه مورد ارزیابی قرار بگیرد که چقدر نور لازم دارد و نور بطور مصنوعی و مستر به آن داده شود. نور آفتاب و سایه و روشنی و تاریکی به آثار هنری صدمه میزنند. بنظر می رسد که این مورد هم در این موزه بطور کامل رعایت نشده است".






بانک سپه
ساختمان دیگر شعبه مرکزی بانک سپه است که در خیابانی به همین نام واقع شده بود که اینک خیابان امام خمینی نامیده می شود. این بنا توسط مهندس سیحون طراحی شده و طبعا ایشان خاطرات بیشتری نسبت به آن دارد. از ایشان در مورد ویژگی های طرح ساختمان بانک سپه پرسیدم که چنین شنیدم:
"طرح بانک سپه این بود که خیابان سپه شرقی غربی بود و این بنا در 7-8 طبقه ساخته شد. در طراحی این بنا دقت زیادی در مورد افتاب و سنت معماری ایران کردم. معماران قدیمی ما برای اینکه ساختمانی که می کنند که مطابق شرایط اقلیمی باشه برای راختی استفاده کنندگان بنا آنرا رو به جنوب می ساختند و در جلوی آن یک ایوان هم می گذاشتند. ایوان کار جالبی می کرد: طول افتاب از شرق است. خورشید در طی روز یک حرکت دورانی انجام می دهد یعنی به جنوب آمده و سپس به غرب می رود. نور آفتاب در تابستان بصورت عمودی می تابد و در زمستان بصورت مایل. نقش ایوان اینست که در تابستان جلوی نور خورشید را گرفته و در زمستان راه ورود آنرا به داخل بنا فراهم میکند. من از این تجریه قدما برای بانک سپه ایده گرفتم. این چند طبقه همگی دفاتر و تشکیلات اداری استمهنای طبقه پائین که گیشه ها و پیشخوان مراجعین است. تمام اطاق های طبقات فوقانی روی یک اندازه طراحی شده و هر کدامشان یک ایوان دارند که هم دیوارهای شرقی – غربی جلوی آقتاب را می گیرد و هم طاق نما.
سر این طرح من گرفتاری بزرگی داشتم: ارتشبد یزدان پناه، قدرتمند ترین فرد ارتش بعد از شاه بود. وی از زمانی که رضا خان کودتا کرد، همپالگی رضا خان بود و در زمان او خیلی پیشرفت کرد. او یکروز که من نبودم آمده بود به محل کارگاه بانک سپه و میرود طرف مقابل خیابان و به ساختمان نگاه می کند و به آقای ملک زاده، سرپرست کارگاه که از شرکت آرمه بود، می گوید این مزغل ها را خراب کنید.
مزغل در فرهنگ ارتشی قدیم به سوراخ هائی می گفتند که درون دیوارهای بیرونی قلعه های نظامی تعبیه می شد که از طریق آنها به مهاجمین تیراندازی می کردند. او این ایوان ها را از آنطرف خیابان مزغل می دید. وی به سرپرست کارگاه می گوید که امروز چهارشنبه است. من چهارشنبه بعد که میام این مزغل ها نباید اینجا باشه. حرف او حرف آخر بود. البته مزغل قلعه ها چیزی در حدود 70 سانتیمتر در 70-80 سانتیمتر بود ولی در این طرح ایوان ها با اندازه یک اطاق بودند. از طرف دیگر اینها با بتون مسلح ساخته شده بود و با خراب شدن آنها تمام ساختمان فرو می ریخت.
همان روز پیمانکار به دفتر من زنگ زد و گفت اگر جلوی این قضیه را نگیریم کل ساختمان از بین می رود. من هر چه فکر کردم دیدم حرف او برو برگرد نداره و گرفتاری بزرگی درست شده است. البته رئیس بانک سپه سپهبد آق اولی بود ولی ارتشبد یزدان پناه هم عضو هیئت مدیره بانک بود. چاره ای نداشتم جز اینکه تقاضای ملاقات با شهبانو را بکنم و تأکید کردم که قبل از چهارشنبه بعد این قرار را بدهند.
رفتم و ماجرا را گفتم. شهبانو خیلی مایل بود که ساختمان هائی که می سازیم طوری باشد که پیشرفت ایران در آن گویا باشد و منهم از بتون لخت در طراحی این بنا استفاده کرده بودم. ایشان خندید و مقداری هم تعجب کرد و گفت برو خیالت جمع باشه، من ترتیب کار را می دهم. همینطور هم شد و چهارشنبه بعد او نیامد و ما هم کار را طبق طرح انجام دادیم".
به او گفتم که این خاطره شیرینی بود که شما با چه زحماتی توانسته اید این طرح ها را پیش ببرید و گفت: "از این مسائل زیاد بود. سر آرامگاه نادرشاه می خواستند من را بکشند که داستان آن مفصل تر است. هم اکنون یکنفر مشغول ضبط خاطرات من بصورت فیلم است که این خاطرات را بطور مفصل در آن فیلم ها توضیح داده ام".






بنای یادبود میدان آزادی
در ادامه گشت و گذار در شهر تهران به میدان آزادی می رسیم که بنای یادبو آن به نماد شهر تهران تبدیل شده است. فکر بنای این یادبود به زمان تدارک جشن های 2500 شاهنشاهی بر میگردد. 122 هزار متر مربع زمینی که برای ساختن این بنا اختصاص داده شد آنرا به یکی از وسیع ترین میادین جهان تبدیل کرد و با همین عنوان هم افتتاح شد. در حال حاضر تنها 50 هزار متر مربع آن میدان اطلی به فضای سبز و بنای یادبود اختصاص یافته است و مابقی خیابان کشی شده است.
از سالهای اول دهه چهل موضوع طراحی بنای یادبود شاه در کلاسهای درسی دانشگاه هنرهای زیبا جزء پروژه های پایان نامه دانشجویان بود ولی با اعلام عمومی مسابقه طراحی درروزنامه اطلاعات در 10 شهریور 1345 طراحی این بنا وارد مرحله جدی تری شد و همه معماران ایرانی فرصت شرکت در آنرا پیدا کردند که نهایتا طرح مهندس حسین امانت[FONT=&quot][vi][/FONT]، 24 ساله و فازغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا برنده آن اعلام شد.
از مهندس سیحون در مورد معروف ترین بنای کنونی شهر تهران یعنی بنای یادبود میدان آزادی می پرسم که قبلا شهیاد نامیده می شد و توسط یکی از دانشجویان ایشان طراحی گردید. می گوید: "یک دروازه ای می خواستند بسازند که سمبل ورودی شهر تهران باشه برای جشن های شاهنشاهی. طرح را برای همه به مسابق گذاشتند که مهندس حسین امانت هم شرکت کرده بود و من عضو هیئت داوران برای انتخاب طرح بودم".
از او می پرسم چه چیزی نظر شما را به این طرح جلب کرد، می گوید:"بنظرم رسید که این طرح از یکطرف خیلی مدرن است و از طرف دیگر بوی ایرانی دارد. در این طرح دو تا طاق با هم تلفیق شده اند، یکی طاق شکسته است که نوکش رو به بالا دارد و دیگری طاق ساسانی که در زیر آن دیده می شود و شبیه طاق مدائن در تیسفون است. کاشیکاری داخل شبکه ها هم از معماری صفویه اقتباس شده. خیلی ها در مورد قطع شدن بالای آن ایراد می گیرند. من فکر می کنم حالا دیگه بهش عادت کرده اند. علتش این بود که بدلیل نزدیکی به فرودگاه مهرآباد ارتفاع آن از 45 متر نباید بلند تر می شد. ولی روی هم رفته کار بسیار جالبی بود و انروزی که ما رفتیم برای قضاوت طرح، تعدای طرح دیگری هم بود و یکی دو طرح دیگر هم نامزد اول شدن بودند ولی ما به این نتیجه رسیدیم که این طرح واقعا بهتر از بقیه است".
از او می پرسم آیا در مرحله اجرای طرح هم نقشی داشت می گوید: "من چند دفعه به کارگاه رفتم ولی هر از گاهی مهندس امانت خبر می کرد و می رفتم به دفترش و جزئیات طرح ها را می دیدم و آنچه بنظرم می رسید می گفتم".






کلیسای ارامنه خیابان کریمخان
یکی از بناهائی که در تهران بسیار مورد توجه است کلیسای ارامنه در خیابان کریمخان زند است که در مسیری پر رفت و آمد واقع شده و از نگاه جهانیان نمادی از فرهنگ مدارا در میان ایرانیان است. در زمانی که ارامنه در برخی کشورهای همسایه ایران مورد اذیت و آزار واقع می شدند، ایران محلی امن برای آنها بود و دهها کلیسا در سراسر ایران گویای آن است. این کلیسا با هزینه شخصی فردی خیرٌ از ارامنه تهران بنام مارگار سرکیسیان به یاد همسرش ساخته شد و سپس مقر خلیفه گری ارامنه در سال 1349 به آنجا نقل مکان کرد. دیدن تصاویر این کلیسا برای نگارنده بادآور دیدار و گفتگو در این کلیسا با مرحوم اسقف اعظم "آرداک مانوکیان" در سال 1375 بود.
از مهندس سیحون در مورد معماری کلیسای "سرکیس مقدس" می پرسم که چنین پاسخ می دهد: "این بنا توسط مهندس اوژن افتاندیلیان طراحی شد. طرح آن خوب است، هم خیلی مدرن است و هم خیلی جوابگوی یک کلیساست. برج ناقوس آنهم از نظر معماری امروز بسیار جالب است".





پارک شهر و پارک خیام
مهندس سیحون بیشتر با سختمان ها و بناهای یادبود شناخته می شود در حالیکه معماری منظر و پارک سازی نیز از جمله یادگارهای ایشان در شهر تهران هستند. می گوید: "تمام ساختمان ها و استخر پارک سنگلج که الان بنام پارک شهر شناخته می شود را من طراحی کردم. این پارک در جنوب ساختمان روزنامه اطلاعات بود. یکی از بناهایش هم به محل جلسات انجمن شهر تهران تخصیص داده شده بود. پس از استعفا از ریاست دانشکده هنرهای زیبا به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شدم". در مورد پارک خیام نیز می گوید: "وقتی که از خیابانی که از میدان ژاله (شهدا) به سمت شمال میروید، به پارک خیام می رسید که تمامی آنرا من طراحی کردم. برای طراحی آن ازباغ های ایرانی الهام گرفتم".
کنجکاو شدم که منظورش ار ایده باغ های ایرانی چیست و چنین گفت: "در جهان سه نوع طراحی برای باغ یا پارک هست: باغ های فرانسوی، باغ های ژاپنی و باغ های شرقی یا ایرانی. باغ فرانسوی روی یک محور ساخته میشه و محور این باغ دید یک ساختمان است و اطراف آن بصورت قرینه اشکال هندسی درست می کنند که در آنها درختکاری و گل کاری و اب نما و حوض و استخر قرار می دهند. نمونه گویای این نوع پارک، محوطه کاخ ورسای در نزدیکی پاریس است. این باغ انتها ندارد و آخرش دیده نمی شود. در مجموع جنبه هندسی باغ های فرانسوی از پارک های دیگر بیشتر است.
باغ های ژاپنی یا چینی که انگلیس ها به آن باغ سنگی می گویند،که ایده آن پیاده کردن طبیعت روی یک محوطه است. بصورتی که در آن سنگ های عظیم و چشمه و آبشار و برکه آب می گذارند. این نوع پارک سازی در آمریکا هم مرسوم است.
نوع دیگر باغ سازی مدل شرقی است که محدود به یک محوطه بوده و مثلا در اطراف آن دیوار است و روی محورهای متقاطع طراحی می شود. مثلا باغ فین کاشان روی چند محور ساخته شده که فی المثل یک محور منتهی می شود به یک چهار طاقی که زیر آن حوص است و اطراف آن درخت کاشته شده است. حوض در وسط این محور است و کاشی کاری ها و فواره های بلند در روی محور هستند. منتها یک حوض هست که مستطیل شکل است. ان حوض چهل چشمه داشته که از آنها آب می جوشیده. برای طراحی پارک خیام همزمان از ایده باغ ایرانی و هم از ایده باز استفاده کردم. البته برای تمام آرامگاه ها باغ و فضای سبز در نظر گرفته می شد. همچنین برای منزل مسکونی خودم که یک باغ در پشت خانه طراحی کردم.





ساختمان اداره برق تهران
پائین تر از پارک خیام به میدان شهدا می رسیم که قبلا میدان ژاله نامیده می شد. طراحی ساختمان اداره برق در این میدان از جمله کارهای مهندی سیحون است. می گوید: "این بنا و آرامگاه ابو علی سینا در همدان جزء اولین بناهائی بودند که با بتون لخت ساخته شدند. قبل از آن بتون لخت در طراحی نمای بناها بکار نمی رفت. در این بنا هم بتون لخت و هم بلوک های شیشه ای بکار رفته بود که حالت آجر چهار گوش داشت و داخل بتون کار گذاشته می شد که نورگیر پله ها و فضاهای داخلی را داشت. می توان گفت که این بنا دومین ساختمان با بنای بتون لخت در تهران بعد ساختمان مطب دکتر فرهاد در خیابان پهلوی (ولی عصر) بود.





ساختمان سازمان نقشه برداری کل کشور
این ساختمان که در نزدیکی فرودگاه مهرآباد ساخته شده از جمله بناای طراحی شده توسط مهندس سیحون است. از وی در مورد ویژگی این بنا سؤال میکنم که چنین می گوید: "در این بنا اولین دفعه بود که در داخل ستون ها را با آلومینیم پوشاندیم و چون استفاده از این بنا جنبه فنی داشت نمی شد طرح های ایرانی را در آن اجرا کرد. پنجره های اتاق های نقشه کشی همه رو به شمال بود که نور آفتاب مزاحم افراد نشود و نقشه ها و اسناد را خراب نکند".






پرورشگاه کودکان
این پرورشگاه در خیابان ولی عصربالاتر از میدان ونک واقع شده است و از جمله بناهائی است که توسط مهندس سیحون طراحی شد. در مورد آن چنین گفت: "زمین آن تپه ماهور بود و بالا و پائین داشت و در عین حال خیلی بزرگ بود. از طرف جمعیت شیر خورشید سرخ می خواستند در آنجا پرورشگاه کودکان درست کنند و آقای حسین خطیب از من خواست آنرا طراحی کنم. تمامی طرح با آجر قرمز است و یک شهرک مانندی است. برخی تپه ها را نگه داشتیم و برخی را بریدیم تا از پستی و بلندی ها کم بشه. یک فعالیت های دیگری هم غیر از پرورشگاه در آن انجا می شد". وی گفت که عکسی از آن مجموعه ندارد همانگونه که عکسی از برخی بناهائی که در تهران طراحی کرده است ندارد. "پائین تپه امانیه ساختمانی برای دکتر مقدم طراحی کردم که چون زمین شیب داشت، داخل ساختمان هم از یک اتاق به اتاق دیگر پله می خورد. بنای دیگری که دلم می خواهد عکسش را داشته باشم بنائی بود در خیابان غرب پاسداران که میرود به سمت نیاوران. آن طرح خیلی جنبه ایرانیت داشت. سالنش یک گنبد داشت و اتاق هایش هم ایوان داشت".






مجموعه آموزشی یاخچی آباد
در جنوب شهر تهران یک مجموعه آموزشی نیز توسط مهندس سیحون طراحی شد که در زمان افتتاح "فرح" نامگذاری شد. در مورد ویژگی این بنا پرسیدم و وی چنین گفت: "بدلیل کمبود بودجه و اینکه این مجموعه آموزشی برای قشر محروم ساخته می شد، مجبور شدم ابتکار بخرج دهم که در هزینه صرفه جوئی شود و آن استفاده از آجر سفت کاری برای نما بود، ولی سقف ها بتونی بود. این مجموعه روی مودول یا واحد اندازه گیری خاص طراحی شده بود و ساختمانها تکرار می شد. این مجموعه باغ هم داشت و هر مجموعه استفاده خاصی داشت".






ساختمان و خوابگاه آتش نشانی
در گشت و گذارتهران، وقتی از میدان حس آباد به سمت میدان امام بروید در سمت چپ اداره آتش نشانی قرار دارد که مجسمه ای در مقابل آن نصب شده که عملیات اطفاء حریق و نجات یک کودک توسط مأمورین آتش نشانی را نشان می دهد. اگرچه این مجسمه نسبتا جدید است ولی بنای خوابگاه و گاراژ اداره قدیمی است.
در مورد ویژگی این بنا پرسیدم که در پاسخ چنین گفت: "می خواستند خوابگاه و گاراژ برای اتش نشانی درست کنند. نظر به اینکه مامورین در مواقع اضطراری با استفاده از میله به گاراژ می آیند، من بجای اینکه گاراژها را عمود بر محوطه طراحی کنم آنها را اریب طراحی کردم که مسیر خروج به سمت درب اصلی راحت تر شود. این بنا از بتون مسلح و آجر ساخته شده بود".






سینما های آسیا و مرکزی
مهندس سیحون دو سینما در تهران طراحی کرد که در زمان خود جزء شیک ترین و پر طرفدار ترین سینما های تهران بودند، بنام سینما سانترال (ساخت 1341 در میدان انقلاب) که بعدا به سینما مرکزی تغییر نام داد و سینما آسیا (در تقاطع جمهوری و ولی عصر). اخیرا خبر رسید که سینما اسیا پس از مدتها تعطیلی، قرار است تبدیل به یک پاساژ شود.
مهندس سیحون می گوید: "داخل سالن هم از نظر نور و هم طرز چیدن صندلی ها چیز تازه ای بکار بردیم وترتیبی داده شده بود که همه راحت فیلم را ببینند. به لحاظ ورودی و خروجی دقت زیادی شده بود. بدلیل اینکه در تقاطع دو خیابان پر رفت و آمد واقع شده بود تلاش کردیم دیوار سالن نمایش کاملا صداگیر باشد در حالیکه سالن انتظار در امتداد خیابان بود".
نام مهندس سیحون برای دانشجویان سابقش تداعی استادی سخت گیر و عاشق تاریخ و هنر معماری ایران را می کند که بسیاری در استیاق دیدنش به دوبی رفتند تا پس از قریب به 30 سال او را ببینند. نسل جوان معماران ایرانی و دانشجویان معماری نام او را با بناهای بیاد ماندنی عجین کرده و به او همچون اسطوره معماری معاصر ایران نگاه می کنند و تشنه دیدارش هستند. در حین صرف ناهار دریک رستوران ایرانی در لوس آنجلس از او پرسیدم: "سؤالی که خیلی ها از من می پرسند اینست که مهندس سیحون چه موقعی به ایران خواهد آمد؟" با نگاهی تأسف آمیز گفت: "بعد از انقلاب همه آثار هنری ام، یادگارهای شخصی ام و عکسهای خانوادگی ام به غارت رفت، خانه و دفتر کارم مصادره و فروخته شد. من با ساختن این همه بنا در تهران، سر پناهی برای خودم ندارم".







[FONT=&quot][/FONT] - مهندس حیدر غیائی شاملو در سال 1301 در تهران بدنیا آمد و در سال 1326 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس به فرانسه رفته و در سال 1331 از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) فارغ التحصل گردید. وی از سال 1332 به فعالیت معماری در ایران پرداخت و تا سال 1357 طراحی بیش از 30 خانه و یلای مسکونی و تعدادی بناهای حکومتی و خصوصی را در کارنامه خود داشت. او در سال 1353 بعنوان معمار سلطنتی و مشاور معمار شاه منصوب شد و با پیروزی انقلاب به فرانسه مهاجرت کرد و در 15 شهریور 1364 در جنوب فرانسه فوت نمود.




[FONT=&quot][ii][/FONT] - مهندس محسن فروغی فرزند محمدعلی فروغی (ذکاء الملک) ادیب و سیاست‌مدار ایرانی است. او در سال 1286 در تهران بدنیا آمد و در سال ۱۳۱۶ از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) با مدرک درجه یک فارغ التحصیل شد و همان سال به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۱۶ در زمره نخستین معماران معاصر ایرانی به استخدام دولت درآمد. او به همراه آندره گدار، ماکسیم سیرو و رولاند دابرول از بنیان گذاران و استادان دانشکده معماری دانشگاه تهران و پس از آندره گدار، دومین رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده است که پس از وی مدت ۱۵ سال ریاست دانشکده را برعهده داشت. مهندس فروغی پس از انقلاب در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ دستگیر شد و مجموعه اشیا و آثار هنری شخصی وی ضبط و به موزه ایران باستان تهران منتقل شد. وی در ششم دیماه ۱۳۶۱ از زندان آزاد شد و در 14 مهر 1362 در گذشت. از مهم‌ترین آثار او می توان به دانشکده حقوق دانشگاه تهران (با همکاری ماکسیم سیرو)، ساختمان وزارت دارایی، آرامگاه سعدی (با همکاری علی صادق)، کاخ نیاوران و همچنین شعب بانک ملی در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز و بازار تهران اشاره کرد.





[FONT=&quot][iii][/FONT] - مهندس کوروش فرزامی در سال 1316 بدنیا آمد و در سال 1389 در سن 73 سالی درگذشت. ور در سال 1343 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. ساخت مرکز صدا و سیمای شهرهای سنندج و مهاباد، ‌شهرک مسکونی دانشگاه تهران، ‌مجموعه صنعتی صدا و سیما، ‌بیمارستان تهران کلینیک، کارخانه زامیاد، غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی اوزاکای ژاپن، ‌غرفه فرانسه در نمایشگاه بین المللی تهران از جمله آثار مهندس و هنرمند فقید کوروش فرزامی است.





[FONT=&quot][iv][/FONT] - عبدالعزیز فرمانفرمائیان (۱۲۹۹) معمار معاصر ایرانی، استاد دانشگاه تهران و از بنیان گذاران نظام مهندسی جدید در ایران است. او فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما یکی از رجال اواخر دوره قاجار است. وی در سال ۱۲۹۹ در خانواده‌ای فرهنگی بدنیا آمد. او تحصیلات خود را در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس (بوزآر) گذراند و در آوریل دهه ۳۰ فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت. او ابتدا در گاراژ پدر خود کار طراحی را آغاز نمود. وی سپس در یکی از آتیله‌های دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران زیر نظر محسن فروغی همراه با مهندس آفتن دلیان،هوشنگ سیحون و حیدر غیایی به کار و تدریس مشغول شد. از آثار مهم او میتوان به استادیوم ورزشی آزادی، ساختمان‌های شرکت نفت، طرح ساختمان راکتور اتمی دانشگاه تهران، ساختمان وزارت کشاورزی، ساختمان وزارت کار، ساختمان بانک اعتبارات ایران، ساختمان پست و تلگراف و تلفن، بخش از بنای فرودگاه مهرآباد، طرح اولیه فرودگاه جدید امام خمینی، تهیه طرح جامع شهر تهران، برجهای سامان، برجهای ونک‌پارک، ساختمان بورس، دانشکده دامپزشکی، کاخ مادر سعد آباد، کاخ نیاوران، ساختمان اداری صدا و سیما و موزه فرش تهران نام برد.





[FONT=&quot][v][/FONT] - کامران دیبا (طباطبایی) (زاده ۱۴ اسفند ۱۳۱۵) معمار معاصر، برنامه‌ریز شهری و نقاش ایرانی است. دیبا در رشته معماری دانشگاه هوارد در شهر واشنگتن دی سی تحصیل کرد و در سال 1345 به تهران بازگشت. دیبا در ایران صرفا در بخش دولتی فعالیت می‌کرد. وی به سنت‌های بومی و هم چنین نیازهای جامعه شهری مدرن و اثر متقابل انسان علاقه مند بود. بناهای زیبا و ماندگاری چون موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران و فرهنگسرای شفق از کارهای اوست که با حمایت ضمنی دخترعموی هنردوستش، فرح دیبا، در دوران قبل از انقلاب به ثمر رساند. پروژه نیمه ‌تمام «شهر جدید شوشتر» در خوزستان که وی معمار و برنامه‌ریز آن بود بیش‌ترین موفقیت خود را مرهون الگوهای ساختاری و گونه‌های ساختمانی سنتی است که مهندس دیبا مورد استفاده قرار داد. از دیگر کارهای شاخص وی در ایران شامل چندین ساختمان در دانشگاه جندی شاپور است. مهندس دیبا هم اکنون ساکن اسپانیاست.





[FONT=&quot][vi][/FONT] - حسین امانت متولد 1321 در تهران و فارغ التحصیل رشته معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. پس از موفقیت در طراحی بنای یادبود میدان آزادی، وی طراحی ساختمانهای اولیه دانشگاه صنعتی شریف را عهده دار شد و سپس نظارت و سرپرستی موزه پاسارگاد در جوار مقبره کوروش کبیر به او واگذار گردید. از دیگر پروژهای او می توان از ساختمان اداره میراث فرهنگی، یک شهرک تفریحی در سواحل دریای مازندران و طراحی سفارت ایران در پکن نام بود. مهندس امانت هم اکنون ساکن ونکوور کاناداست و حرفه معماری را دنبال می کند.


نوشـــــــــــته ی : علی فراستی
منبع:اتوود


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M I N A هوشنگ خانشقاقی مشاهیر معماری 0

Similar threads

بالا