[هنر گفتگو-گفتگوی هنری] - 08 - عکاسی و نقاشی

[هنر گفتگو-گفتگوی هنری] - 08 - عکاسی و نقاشی

  • نقاشی

    رای: 28 48.3%
  • عکاسی

    رای: 30 51.7%

  • مجموع رای دهندگان
    58

fati24

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟
به نظر من میشه...ما میتونیم نقاشی رو جوری هنرمندانه بکشیم که همه فکر کنن که یه عکسه...هرچه قدر که ارتباط بیننده با طرح عمیق تر باشه مسلما اون کار خوبی چه نقاشی چه عکس..

عکاسی واقع گرایانه تره و ماهیت اجسام و اشیا رو خیلی راحت تر میتونه به بیننده انتقال بده....
عکاسی بیشتر از نقاشی در شبیه سازی موفق به نظر می رسید و هم چنین قابلیت شکار لحظه ها را فراهم می کرد که نقاشی نمیتونه این شرایط رو فراهم کنه..
نقاشی و عکاسی اگه اصولی باشه هر کدوم به وبه خودش یک اثر هنری محسوب میشه و مقایسه ای بین این دو نمیشه انجام داد....

تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

به نظر من عکاسی در زمینه هایی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از نقاشی حمایت کرده و به نقاشان این اجازه را داد که تصویری از طرح های خود را داشته باشند تا تا بتوانند بهتر با اثر ارتباط برقرار کنند و تصویری واقع گرایانه تر از شی یا هر چیز دیگه ای بکشند.

- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

من دوس دارم هر دو رو ببینم ولی اگر مجبور به انتخاب بین یکی از این دو تا بشم نقاشی رو انتخاب میکنم چون به نظرم هنر و وقت زیادی برای تهیه اثر صرف شده..

- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

نقاشی...
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببین من با این حرفایی که زدی قانع نشدم همچنان هم عکاسی رو هنر نمیدونم
مثال میزنم
قالی و فرش بافی ...... دقت کردی فرش دست بافت قیمتش چقدر گرونه !!! چقدر میتونه حسی که بافندش داشته رو منتقل کنه تا یک فرش ماشینی !!!! قیمت فرش ماشینی(ارزشش)پائین تر هست چون توسط دست ساخته نشده چون تکنولوژی و سرعت توش دخیله
ببین من میگم مهارته بگو چرا ....در آینده ای نزدیک ما یک ربات بسازیم بره تو زاویه خوب کادر مناسب قرار بگیره و عکس بگیره واسمون آیا این هنر هست؟؟
من دارم در مورد جان و اصل و بنیان اثر هنری صحبت میکنم شما داری روی نحوه ی ساختش حرف میزنی
من میگم هنرمند جان و بن مایه اثر خودش هست ولی توی عکاسی سوژه نمود اثر هست
تعجب میکنم ازت که معماریو ربط میدی به این چیزا اون مغولش جداس
سوژه رو خلق میکنم!! خیلی موارد هست ک از دید من نوعی ی موضوع ساده س اما همون موضوع وقتی تو کادر دوربین یک عکاس هنرمند قرار بگیره میشه یک سوژه ک یک عکس منحصر بفرد ازش خلق میشه
تعجب میکنم از معماری ک عکاسی رو هنر نمیبینه:|
همونطور ک معماری بدون طرح و ایده آجر روی هم چیدنه
نقاشی بدون ایده رنگ روی بوم گذاشتنه
و عکاسی بدون نگاه خلاق و هنرمندانه فقط ثبت تصویره
روح هنره ک وقتی ب این موارد دمیده بشه اثر هنری متولد میشه

البته اینو هم اضافه کنم ک اگه عکاسی صرفا ثبت لحظه ها هم باشه باز هم هنره!! این ک در بهترین لحظه خودتو در بهترین موقعیت قرار بدی،بهترین زاویه رو انتخاب کنی و اتفاقی ک میفته رو ب بهترین شکل ثبت کنی
این کار ساده هم از عهده خیلی ها خارجه چ برسه ب خلق سوژه!!!
 

"ALPHA"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی , صنایع غذایی
کاربر ممتاز
محورهای گفتگو :
- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟
چرا نشه؟ تا وقتی هر دو چشم و خیال بیننده رو مخاطب قرار می دن و چشم انداز از موضوع مشخصی رو یا با نقاط مشترکی از نقطه نظرهای مختلف مثل رنگ بندی، سابجکت، دوره زمانی خاص، اثراهای یک نفر، خیالات و تفکرات و دنیای درونی یک نفر یا چند نفر هم ایده رو نشون بده، چرا که نه!؟

تفاوت در ماهیت نشون می ده که مقایسه نمی تونن بشن؛ در حالی که خاستگاه و نقطه هدفشون یکی هست.
به نظر می رسه که عکس لزوماً چیزی هست ک وجود داره یا وجود داشته (اگزیستیالیم) البته عکسهایی با فوتوشاپ و یا خطای چشمی هم نشون دهنده چیزی هستن ک در اصل وجود نداره!!! ابزار متفاوت هست شاید دارن یک موضوع مشترک یا اثری با مشخصه های خیلی نزدیک هم رو نشون می دن


- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟
مثبت می تونه باشه چون ممکنه لحظه ای رو ثبت کنه که ب ندرت پیش میاد؛ یا هر کسی توو اون موقعیت از مکان یا زمان نمی تونه باشه مثل غروب توو ی ساحل، ی گل توو ی قله کوه یا پرواز یا شکار توو زیستگاههای بکر
منفی هم میتونه باش، چون ممکنه دیدگاه نقاش رو محدود کنه به یک لحظه و به یک زاویه دید

- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟
شاید هیچکدوم شاید هر دو
اول نقاشی
ولی عکاسی هم ممکنه چون ی نظر میبینیم ایده هاش چیه، چی رو مدنظر قرار داده که ارزش برگزاری نمایشگاه رو داشته!؟

- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟
تابلو نقاشی رو!

- برداشت ِ آزاد ...

عکاسی برای موضوعهای واقعی مخصوصاً از دوره های زمانی خاص و مکانهایی خاص ولی واقعی خیلی جذاب تر هست چون داره واقعیت رو با وضوح کامل نشون می ده که همون اثر رو یه نقاشی کمتر می تونه نشون بده مثل عکس های رضا دقتی یا همین عکسهای یهویی!



نقاشی هم برای نشون دادن تخیلات یک نفر، دنیای درونش خیلی کارآمدتر هست که حتی برای تحلیل شخصیت یا طرز تفکر بکار می ره که از رنگ بندی اثر، می شه به دنیای درون اون آدم سفر کرد حتی اگه نه اون شخص رو دیده باشیم نه خودش در قید حیات باشه مث اثرهای ونگوگ

نقاشی وقت ب نسبت بیشتری رو برای نشون دادن اثر می طلبه ولی عکاسی زمان رو ثبت می کنه هر لحظه رو! در مدت زمان ثابت شاید ی هنرمند نقاش فقط داره قلم عوض می کنه سایه ها رو روشن می کنه و آخرش هم می گه خوب نشده ولی عکاس هزاران لحظه رو می تونه ثبت کنه


هر دو تخصصی باشن باز هم از نظر زمانی کارآیی عکاسی از نقاشی بیشتره؛ دید یک یا مجموعه اثر/آثار عکاسی ب دنیای بیرون گسترده تر از دید نقاشی هست؛

دلیل اهمیت نقاشی اینه که هنرمندش زمان بیشتری روش گذاشته و برای هر کدوم از جزئیاتش قلم زده؛ هنرش رو بیشتر ب نمایش گذاشته

عکاسی دم دست تر ب نظر میاد ولی نگاه عکاس توو یک مجموعه هست که تفاوت رو نشون میده و مطمئناً شاید در بازه زمانی کوچک، چنان به چشم نیاد ولی وقتی بصورت مجموعه باشه، و کمی هم زمان بگذره، اگر مخصوص یک دوره زمانی باشه، ارزشش دیده می شه







 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟
تا شما هدفت چی باشه و بخوای چی رو مقایسه کنید! فرض کنید یه سبد میوه گذاشتید رو میز یه عکاس رو میارین و یه نقاش رئالیست رو . میگین هرکدوم با هنرخودتون این تصویر رو ثبت کنید حالا نتیجه رو میذارین کناره م و از نظر اصول ثابت میتونین مقایسه ش کنیدمثل کمپوزیسیون، کنتراست، سایه ها و ... اما نمیتونیم در ذات سوژه دخالت کنیم و بگیم این بهتره. هر هنری همینه شما بر اساس یه فاکتورهایی خارج از سلیقه هر هنری رو میتونین ارزیابی کنید اونجایی که شما مقایسه میکنید و میگین مثلا تئاتر رو از سینما بیشتر دوست دارین دیگه بحث سلیقه شخصی شما پیش میاد ولو از نظر تکنیک هردو عالی باشند و این سلیقه شما باعث نمیشه ارزش دیگری کم بشه
- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

همه لحظه ها، تصمیمات، اولویت ها و هر چیز دیگری تو جهان بر اساس 50-50 شکل میگیره این هم مستثنی نیست!
- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

سلیقه شخصی: عکاسی چو تکنیک یاد میگیرم ازش اما از دیدن نقاشی صرفا لذت میبرم و انرژی برای انجام تکنیکش صرف نمیکنم
- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

نقاشی!!! بخاطرزمان وانرژی که براش صرف شده و شانس کمتری توش دخیل هست!!!از طرفی چون تخصصش رو در خودم نمیبینم! این هم از ارزش عکاسی کم نمیکنه یادم نمیاد سال گذشته کدوم عکاس بود که یه نمایشگاه از 1ویو برگزار کرده بود! ایشون دوربین رو روی 3پایه قرار داده بود و درطول 1 سال جابجاش نکرده بود و از منظره روبروی آتلیه ش عکاسی کرده بود واقعا عکسای 4فصل جالبی بود پس میبینید که زمان روهم میشه اینجا صرف کرد.

پ.ن 1: در همه قضاوتهای شخصی من نقاشی های رئال حرف اول و آخر رو میزنند و با احترام به هنرمندای عزیز هنر آبسترکت برای شخص من بی مفهوم هست.
پ.ن2: احسان جان من که گفتم نظراتم شترگاوپلنگه!
 

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟

نه زیاد

قیاس عکس و نقاشی قیاس ابزار بر تفکر و بیناییست


یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟

عکس نشانگر زیبایی هایست که با چشم عادی توجه خاصی به ان نمیشود مگرد در سکون زمان

نقاشی هنر مغز و خلاقیت طراحیست از طبیعت

- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

مثبت

نگرش جدیدی در هنر نقاشی به وجود میاره


- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

از هردو
- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

هیچکدام

ترجیح میدم از دیدنش لذت ببرم


- برداشت ِ آزاد ...

تصاویری از عکاسی را در باور های افرادی خلق کنید که عاملان این کارند و انگاست که هنر عکاسی بجای تفریح به ابزاری برای نجات دیگر انسان ها خواهد شد


 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادم رفت برداشت آزاد بذارم...







«همه می‌دانیم که هنر، فریبی بیش نیست و از واقعیت به‌ دور است، اما این فریب، ما را به‌ حقیقت نزدیک می‌کند. حداقل به‌ حقیقتی که برای ما قابل درک باشد.» پابلو پيكاسو
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
از کلاس عکاسی میام
امروز متوجه شدم یکی از تاثیرات عکاسی بر نقاشی این بوده ک نقاشان از تکنیک اتاق تاریک استفاده میکردن و تصویری ک میخواستن نقاشی کنن رو روی طلق یا شیشه یا... مینداختن و براساس اون خطوط نقاشی میکردن و اینجوری پرسپکتیو دقیقی ترسیم میکردن.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با سلام؛
- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟

به نظر من هر دو ماهیت جدای از هم دارن،
چون خلق کردن هر کدام از این آثارهای هنری صرفاً جدا و به وسیله ماهیت های واقعی و خارجی خودشان صورت خواهد گرفت.

- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

مسلماً مثبت بوده،
چون روند پیشرفت بالایی را در علم هنر داشته.

- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟
سعی می کنم هر دو،اما ممکن در این برهه ی زمانی اول عکاسی رو انتخاب کنم.و بعد نقاشی.

- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

اول از همه مهم تاثیر،اثر هنــری بر دید منِ.
ممکنِ هنرمند، تصویری رو خلق کرده باشه که از دید من خالق العاده باشه حالا ممکنِ این اثر هنر عکاسی باشه و یا نقاشــی!

برداشت ِ آزاد ...

من به شخصه هنــر عکاسی رو دوست دارم،شاید به این دلیل که بیشتر باهاش در تعامل هستم تا هنــر نقاشی.
چون حس می کنم که از زاویه دوربین میشه یک سری سوژه های ناب را خلق کرد که در نقاشی امکان پذیر نیست.
اما در حقیقت از نقاشی هم لذت می برم.در واقع در هنر نقاشی،هنرمند اثری را که خلق می کنه،برگرفته از اندیشه ، فکر و آمال هایش است.
و کمی از دنیای وقعیت به دور هست؛در واقع اثری رو خلق می کنه که شاید در واقعیت نمی تونه به اون امر برسه.
اما در دنیای هنری واقعی خودش با خلق این اثر به حقیقت درونش رسیده باشه.
مثال بارزش:وقتی که کودک بودیم همه ی احساس و نیازها و آرزوهامون رو به صورت نقاشی به تصویر می کشیدیم.
اما در عکاسی این امر کم تر و یا اصلا صورت نمی گیره.
به نظرم همه چیز بسته به نوع دید هنرمند به اثر خودش داره.
اما هنــر عکاسی هم در واقع اثری هست که عینی و واقعی هست و
به نظرم هنرمند می تونه باتوجه به خلاقیت و شناختی که از سوژه ی مورد نظر داره اثر بدیع تری رو خلق کنه،
که این امر هم بی شک بدون هنر مُیسر نخواهد شد.

:gol:
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. ببخشید کسانی که اعتقاد دارن نقاشی و عکاسی ماهیت کاملاً مجزا دارن، پس چطور اثر عکاسی بر نقاشی رو مثبت میدونن؟.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام. ببخشید کسانی که اعتقاد دارن نقاشی و عکاسی ماهیت کاملاً مجزا دارن، پس چطور اثر عکاسی بر نقاشی رو مثبت میدونن؟.
سلام.
ببین گلم،جدا بودن ماهیت این دو هنر صرفا بدلیل متفاوت بودن خلق کردن اثرش هست نه خود هنر!
تاثیر مثبت ش هم می تونه روشی موثری در ایده و پرسپکتیو بهتری در هنر نقاشی باشه.همین.
پس میشه نتیجه گرفت که دو هنری که (ماهیت اثری ) جدا از هم دارن ،می تونن در کنار هم موثر هم باشن.

:gol:
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام ...


- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟


به نظرم بستگی داره که چه نوع نقاشیی مدنظر باشه ! میشه که یک عکس رو با یک نقاشی رئال مقایسه کرد و از لحاظ ماهیتی تفاوتی ندارن چون هدف هر دو به تصویرکشیدن واقعیت هست ! اما یک اثر هنری ِ عکاسی رو نمیشه با سبک های دیگه ی نقاشی مقایسه کرد چون خالق دو اثر و اهدافشون از اساس متفاوته ... هنرمند ِ عکاس - به غیر از دارا بودن دانش و مهارتهای لازم - باید دقیق و ریزبین باشه تا وقایع رو با توجه به ایده و منظورش ، به طور درست و هنری ثبت کنه ... اما هنرمند ِ نقاش (در سایر سبک ها) باید - علاوه بر دارا بودن اطلاعات و مهارت های لازم - تخیل و قدرت تجسم بالایی داشته باشه تا بتونه مفاهیمی رو در ذهنش پرورش بده رو به تصویر بکشه ... به همین خاطر این موارد قابل قیاس نیست .


- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟


خب در زمان گذشته که عکاسی نبود ، برای ثبت پرتره و مناظر طبیعی از نقاشی بهره میگرفتن که مسلما میزان زیبایی ِ اثر و مهمتر از اون دقت ِ نقاشی به توانایی و مهارت خالق بستگی داشت ، علاوه بر این زمان زیادی که صرف میشد برای مدل و نقاش سخت بود . عکاسی به دلیل دقت و سرعت بالایی که داره ، میتونه در این زمینه ها کم کم جای نقاشی رو بگیره و این اتفاق به مرور باعث میشه تا هنرمندان ِ نقاش به سمت سبک هایی سوق پیدا کنن که نتیجه اش خلق ِ آثار مفهومی و احساسات و ایده هایی باشه که با عکاسی قابل ثبت نیست و به نظرم علاوه بر تاثیراتی که ذکر شد در باب ایجاد پرسپکتیو صحیح در نقاشی ها و فرصتی که برای هنرمندی که در آتلیه میخواد نقاشی کنه به وجود میاره ، مهمترین تاثیرش ، تقویت خلاقیت و نوع آوری هنرمندان ِ نقاش هست تا بتونن اثری مفهومی و متفاوت با یک عکس رو خلق کنن !


- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟


انتخابم به محور و موضوع آثار بستگی داره نه عکاسی یا نقاشی بودنش ...


- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟


به موضوع و زیبایی و حسی که دو اثر در من ایجاد می کنه ، بستگی داره ولی به احتمال زیاد نقاشی رو انتخاب می کنم .



با تشکر از دعوت :gol:
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام دوباره به همه دوستان.

پیرو بحثایی که دوستامون در مورد نقاشی و عکاسی و اینکه آیا عکاسی هنره یا خیر میخواستم با اجازتون دیدگاه خودم رو بیان کنم:


عکاسی واقعیت پایه ست.عکاسی ثبت سوژه ای (خواه مبتنی برحقیقت و یا غیر از آن)در ابژه ست.

مثال میزنم:

محبت یک سوژه ست.یه لفظه.اعتبار ذهنه....این سوژه در ذهن عکاس وجود داره...عکاس نیاز داره این سوژه رو عینی کنه تا همه ببینن.لذا حتما باید یه ابژه ای (ابژه یا object یعنی چیزی که شناسایی بهش تعلق میگیره.تو فارسی بهش میگیم چیز یا شئ) واقع شده باشه که بتونه اون سوژه ذهنش رو تو این واقعیت رخ داده در زمان و مکان معین ثبت کنه.
مثلا سالمندی که داره به پرنده ها دونه میده و عکاس اینو ثبت میکنه....هدف عکاس اینجا اون پرنده ها و اون سالمند و اون نیمکتی که روش نشسته و اون دانه ها و زمین و ... نیست.اینجا محبت در زمان و مکان معینی طی یک فرآیند ابژکتیو و عینی توسط عکاس ثبت شد.
با این کارکرد عکاس حتما هنرمنده. حالا ابزارش تکنولوژیکی تر و امروزی تره.نقاش هم از تکنولوژی استفاده میکنه.قلم و رنگ و ...حالا ساده تر و ابتدایی ترش.
ولی عکاسی یهع مشکلی داره.

نقاشی واقعیت پایه نیست.البته میتونه فقط واقعیت رو نشون بده.مثل سبک های رئال.
نقاش آبژه رو براساس سوژه ذهنش خلق میکنه.اصلا کارش همینه.منتظر نمیمونه اتفاقی در زمان و مکان رخ بده تا اونو ثبت کنه.دستش بازه.اون اتفاق رو جعل میکنه.
برخلاف عکاسی که این امکان رو نداره.البته میتونه صحنه سازی کنه بصورت محدود.صحنه های نابی مثل انتظار اون کرکس برای مردن کودک آفریقایی از گرسنگی رو نمیشه ساخت.


اما مسئله ای که دوستمون پویا مطرح کردن هم مهمه.(اینکه مثلا آیا عکاسی میتونه کاری رو که نقاشی در سورئالیسم میکنه هم بکنه؟)
مثال نقاشی پیپ رو مطرح کردن.

ببینید هنر کارکردی داره.هنر اگه برای خودش باشه پوچه.

مثلا در هنر غرب وقتی میگیم هنر مدرن یا هنر پست مدرن و یا کلاسیک و ...اننجا هنر کارکردش اینه که افکار و اندیشه های متفکرانی رو در یک تابلو نقاشی یا در یک اثر معماری و یا در سینما و تئاتر و ... بیان میکنه.

مردم حوصله ندارن متون سنگین فلسفی رو بخونن اگه هم حوصلشو داشته باشن چیزی ازش متوجه نمیشن.
نقاش و معمار و کارگردان سینما و ...این تفکرات رو به گونه ای بیان میکنن که بشه دید.اون موقع همه میبینن.

مثلا:
فلسفه زمانی که هایدیگر و انیشتین و ژان پل سارتر روش بحث کردن رو میرن سینما تو فیلم لوسی میبینن.
مثلا :
همین تابلو پیپ...میدونید چند صد سال روی نسبت بین سوژه و ابژه بحث شده؟این نقاش میاد روی یک تابلو کوچیک این چند صد سال بحث رو نشون میده.بحث بازی های زبانی.

یا بحثای فلسفی دیگه ای که نقاش و معمار و سینماگر و ... بیان میکنن.


-اما من میگم عکاسی این توانایی رو هم داره اون مواردی که آقا پویا گفتن رو بیان کنه.
مثلا دیکانسراکشن رو معمار و نقاش و سینماگر و ... میتونن بیان کنن،عکاس نمیتونه؟............من دوربین دستم میگیرم میرم از یکی از کارای آیزنمن عکس میگیرم.:)

این مطلبی هم گفته میشه" سوژه عکاسی" غلطه.احتمالا یه جا بد ترجمه شده که همه میگن سوژه عکاسی.سوژه بیرون وجود نداره.اون ابژه ست.ابژه منطبق بر سوژه ذهن شما.
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
سلامی دوباره ..
ابتدا جا داره که از حضور و نظرات همه ی دوستای خوبم تشکر کنم.:gol:
در مورد روند تاپیک، به صورت کلی باید عرض کنم که خیلی رو به رشد بوده و اعتراف میکنم که نتایجش خیلی بیشتر از حدّی بود که متصور بودم و فکر میکنم یکی از دلایلش اینه که موضوع مطروحه در پست اول به قدری شکافته شده که ابهامات به قوت خودش باقی هست. در حال حاضر دوستان ، موضوع مطرح شده رو از زوایای مختلف و متنوعی بررسی کردن که باعث مفیدتر شدن بحث و رسیدن به نتایج بیشتری است که در محور گفتگو حتی بهش اشاره هم نشده بود و این خیلی خوبه.
و اما مختصرا برخی از نظرات خودمو هم ارائه میدم که بعدا انشاالله کاملتر و با نقل قول گرفتن از محور ها هم نظرمو مینویسم :

ایده ی شکل گیری این گفتگو از اونجایی صورت پذیرفت که با یکی از دوستان در مورد مسئله ای پیرامون هنر و معماری و .... در چند جلسه ی متوالی گفتگو میکردیم. بحث به مفید بودن یا نبودن هنر رسید ، که توضیحاتی که اونجا مطرح کردم، مختصرا در اینجا هم توضیحش میدم :
- تقسیم بندی های هنر :
بین محققین هنر و تاریخ هنر ، و کلا بین هنرمندان سده های 16 و 17 و 18 و ... یه اختلاف بزرگ و شکاف عمیق ایجاد شد . و اون این بود که اومدن هنر رو تقسیم بندی کردن به :
1. هنرهای زیبا (نقاشی، مجسمه سازی، معماری و...)
2. هنرهای کاربردی (طراحی صنعتی، گرافیک، عکاسی، معماری و ... )
این تقسیم بندی ها نمونه های مختلف داره ؛ برای مطالعه و اطلاعات بیشتر باید کتابهای مربوطه رو مطالعه کنید.

خیلی از بزرگان معتقدن که این کار ، خدشه دار کردن ساحت هنر بود!
ریشه ی این تقسیمات به این بر میگرده که هنر رو از لحاظ کاربردی و سودمندی و بهره وری و همچنین زیبایی مورد بررسی قرار دادن.
برخی معتقد بودن که برخی هنرها سودمندی ندارن ، و فقط زیبا هستن! و بعضی از هنرها هم علاوه بر زیبایی ، سودمندی و کاربرد هم دارن.
برخی هم معتقد بودن که هیچ هنری نیست که سودمند نباشه و بی هدف خلق شه . به طور مثال آثار میکل آنژ رو مثال میزنن ، نقاشی ِ آفرینش که برای سقف کلیسای سیستین کشیده بود ، که علاوه بر اینکه نقاشی بود ، دارای هدف و کاربرد بود (آموزش محتویات انجیل و کتب مقدس در مورد آفرینش و خلقت و ... چون اکثرا بی سواد بودن و شرایط خواندن و نوشتن فراهم نبود) .
نظر شخصی خودم اینه که این تقسیم بندی مناسب نیست!
شاید بهتر باشه مشخص کنیم که
هنر برای که؟! هنرهای برای هنر؟هنر برای مردم؟ هنر در خدمت سیاست ؟ و ...
(که توی نوشته های فرزاد جان در پست اخیرش اشاره ی مختصری به هنر برای هنر شده بود ، که البته با اون نگرش تا حدودی مخالفم ) .
وقتی مشخص باشه که رسالت هنر برای چی هست ، راحت تر میشه تقسیم بندی ش کرد .

نتیجه گیری این بخش :
بررسی کردیم که تقسیم بندی هایی که برای هنر شده ، چطور بوده و عکاسی و نقاشی رو در دو قطب مخالف قرار دادن؛ که با توضیحات تکمیلی و مثال میکل آنژ ثابت شده که نقاشی هم مثل سایر هنر ها میتونه هم از لحاظ زیباشناسانه بررسی بشه و هم کارکردی.

- تاثیر پیدایش عکاسی بر زندگی ما :
ظهور دوربین و هنر عکاسی ، شاید یکی از تاثیر گذارترین تحولات زندگی بشر بوده تا جایی که امروزه کسی رو سراغ نداریم که عکس ازش نگرفته باشن و عکس از کسی ننداخته باشه. اما خیلیا هستن که شاید از نزدیک یک نقاش ندیدن ، یا هیچوقت نقاشی نکشیدن (البته اگر اسم عکس گرفتن های با موبایل عامه رو عکاسی بزاریم، پس میشه خط خطی هاشون رو هم نقاشی لقب داد :دی ) .
حتی من میگم که عکاسی ، روش ِ زندگی ما رو در تمام عرصه ها تغییر داد و این تغییرات رو میشه از زوایای مختلف ارزیابی کرد و جنبه های مثبت و منفی ش رو کشف کرد.
تا قبل از پیدایش عکاسی، "زبان" و " نوشتار" عناصر اصلی ارتباطی بین ما بودن که از طریق رسانه های چاپی صورت میگرفت که گهگاه یک اثر مصور ِ هنری اعم از نقاشی و ... هم بهش اضافه میشد و خیلی اثر رو باارزش میکرد ، اما بعد از اون رسانه های قدرتمند تصویری ، رسانه های چاپی رو کمرنگ و کمرنگ کردن ، تا جایی که حتی توی خود همین رسانه ها هم تصاویر و عکس ها حرف اول انتقال مفاهیم رو میزنن و زبان و نوشتار در وهله ی دوم مورد توجه قرار میگیرن.

نتیجه گیری این بخش :
شاید ارتباط زیادی با موضوع اصلی ِ اصلی تاپیک نداشت ، اما خواستم میزان نفوذ عکاسی رو در زندگی و فعالیت هامون بررسی و روشن کنم. و اینکه چطور با قدرت هر چه تمام تر ، نقاشی رو به انزوا برد . اما تاثیرات منفی و مثبت دیگه ای هم داره که در بخش های بعدی بهش میپردازم .

- تاثیرات مثبت و منفی عکاسی بر نقاشی ( تمرکز بر سبک رئالیسم )
//////////////

- مبانی نظری، ایده پردازی و بیان :
//////////////


این چند تا بند رو مشخص کردم که در این پست در موردش صحبت کنم ، اما خیلی مفصل میشه .
فعلا تا اینجا کافیه ، خیلی هم طولانی شد. انشاالله در فرصتی دیگر ، هم در مورد اینا نظرمو مطرح میکنم و هم سایر موضوعاتی که در ذهنم ردیف شدن .
ممنون از حوصله ای که برای خوندن این متن به خرج میدید .
:gol:
 

nafis...

مدیر بازنشسته
سلام:redface::D

به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟
عکاسی و نقاشی دو ماهیت جدا از هم دارند. و هیچ کدوم رو نمیشه با دیگری مقایسه کنیم. هرکدوم به فراخور کاری که انجام میدیم و در موقعیت های مختلف، زیبایی و تاثیر گذاری خاص خودش رو داره!
اما اگر به فرض شرایط رو یکسان در نظر گرفتیم (اینکه یک صحنه/ یک طبیعت یکسان) شاید از نظر تاثیر گذاری در ذهن و روح مخاطب متفاوت باشند. و تاثیر یکی بر دیگری بیشتر باشه.

- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟
مثبت.( اگر اشتباه سوال رو متوجه نشده باشم ) میتویم از عکاسی برای خلق یک اثر هنری (نقاشی) خیلی ایده بگیریم!


- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟
عکاسی : ) 3>

- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی)برای منزل خود هستید ؟
نقاشی : ) 3>
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلامی دوباره ..
ابتدا جا داره که از حضور و نظرات همه ی دوستای خوبم تشکر کنم.:gol:
در مورد روند تاپیک، به صورت کلی باید عرض کنم که خیلی رو به رشد بوده و اعتراف میکنم که نتایجش خیلی بیشتر از حدّی بود که متصور بودم و فکر میکنم یکی از دلایلش اینه که موضوع مطروحه در پست اول به قدری شکافته شده که ابهامات به قوت خودش باقی هست. در حال حاضر دوستان ، موضوع مطرح شده رو از زوایای مختلف و متنوعی بررسی کردن که باعث مفیدتر شدن بحث و رسیدن به نتایج بیشتری است که در محور گفتگو حتی بهش اشاره هم نشده بود و این خیلی خوبه.
و اما مختصرا برخی از نظرات خودمو هم ارائه میدم که بعدا انشاالله کاملتر و با نقل قول گرفتن از محور ها هم نظرمو مینویسم :

ایده ی شکل گیری این گفتگو از اونجایی صورت پذیرفت که با یکی از دوستان در مورد مسئله ای پیرامون هنر و معماری و .... در چند جلسه ی متوالی گفتگو میکردیم. بحث به مفید بودن یا نبودن هنر رسید ، که توضیحاتی که اونجا مطرح کردم، مختصرا در اینجا هم توضیحش میدم :
- تقسیم بندی های هنر :
بین محققین هنر و تاریخ هنر ، و کلا بین هنرمندان سده های 16 و 17 و 18 و ... یه اختلاف بزرگ و شکاف عمیق ایجاد شد . و اون این بود که اومدن هنر رو تقسیم بندی کردن به :
1. هنرهای زیبا (نقاشی، مجسمه سازی، معماری و...)
2. هنرهای کاربردی (طراحی صنعتی، گرافیک، عکاسی، معماری و ... )
این تقسیم بندی ها نمونه های مختلف داره ؛ برای مطالعه و اطلاعات بیشتر باید کتابهای مربوطه رو مطالعه کنید.

خیلی از بزرگان معتقدن که این کار ، خدشه دار کردن ساحت هنر بود!
ریشه ی این تقسیمات به این بر میگرده که هنر رو از لحاظ کاربردی و سودمندی و بهره وری و همچنین زیبایی مورد بررسی قرار دادن.
برخی معتقد بودن که برخی هنرها سودمندی ندارن ، و فقط زیبا هستن! و بعضی از هنرها هم علاوه بر زیبایی ، سودمندی و کاربرد هم دارن.
برخی هم معتقد بودن که هیچ هنری نیست که سودمند نباشه و بی هدف خلق شه . به طور مثال آثار میکل آنژ رو مثال میزنن ، نقاشی ِ آفرینش که برای سقف کلیسای سیستین کشیده بود ، که علاوه بر اینکه نقاشی بود ، دارای هدف و کاربرد بود (آموزش محتویات انجیل و کتب مقدس در مورد آفرینش و خلقت و ... چون اکثرا بی سواد بودن و شرایط خواندن و نوشتن فراهم نبود) .
نظر شخصی خودم اینه که این تقسیم بندی مناسب نیست!
شاید بهتر باشه مشخص کنیم که
هنر برای که؟! هنرهای برای هنر؟هنر برای مردم؟ هنر در خدمت سیاست ؟ و ...
(که توی نوشته های فرزاد جان در پست اخیرش اشاره ی مختصری به هنر برای هنر شده بود ، که البته با اون نگرش تا حدودی مخالفم ) .
وقتی مشخص باشه که رسالت هنر برای چی هست ، راحت تر میشه تقسیم بندی ش کرد .

نتیجه گیری این بخش :
بررسی کردیم که تقسیم بندی هایی که برای هنر شده ، چطور بوده و عکاسی و نقاشی رو در دو قطب مخالف قرار دادن؛ که با توضیحات تکمیلی و مثال میکل آنژ ثابت شده که نقاشی هم مثل سایر هنر ها میتونه هم از لحاظ زیباشناسانه بررسی بشه و هم کارکردی.

- تاثیر پیدایش عکاسی بر زندگی ما :
ظهور دوربین و هنر عکاسی ، شاید یکی از تاثیر گذارترین تحولات زندگی بشر بوده تا جایی که امروزه کسی رو سراغ نداریم که عکس ازش نگرفته باشن و عکس از کسی ننداخته باشه. اما خیلیا هستن که شاید از نزدیک یک نقاش ندیدن ، یا هیچوقت نقاشی نکشیدن (البته اگر اسم عکس گرفتن های با موبایل عامه رو عکاسی بزاریم، پس میشه خط خطی هاشون رو هم نقاشی لقب داد :دی ) .
حتی من میگم که عکاسی ، روش ِ زندگی ما رو در تمام عرصه ها تغییر داد و این تغییرات رو میشه از زوایای مختلف ارزیابی کرد و جنبه های مثبت و منفی ش رو کشف کرد.
تا قبل از پیدایش عکاسی، "زبان" و " نوشتار" عناصر اصلی ارتباطی بین ما بودن که از طریق رسانه های چاپی صورت میگرفت که گهگاه یک اثر مصور ِ هنری اعم از نقاشی و ... هم بهش اضافه میشد و خیلی اثر رو باارزش میکرد ، اما بعد از اون رسانه های قدرتمند تصویری ، رسانه های چاپی رو کمرنگ و کمرنگ کردن ، تا جایی که حتی توی خود همین رسانه ها هم تصاویر و عکس ها حرف اول انتقال مفاهیم رو میزنن و زبان و نوشتار در وهله ی دوم مورد توجه قرار میگیرن.

نتیجه گیری این بخش :
شاید ارتباط زیادی با موضوع اصلی ِ اصلی تاپیک نداشت ، اما خواستم میزان نفوذ عکاسی رو در زندگی و فعالیت هامون بررسی و روشن کنم. و اینکه چطور با قدرت هر چه تمام تر ، نقاشی رو به انزوا برد . اما تاثیرات منفی و مثبت دیگه ای هم داره که در بخش های بعدی بهش میپردازم .

- تاثیرات مثبت و منفی عکاسی بر نقاشی ( تمرکز بر سبک رئالیسم )
//////////////

- مبانی نظری، ایده پردازی و بیان :
//////////////


این چند تا بند رو مشخص کردم که در این پست در موردش صحبت کنم ، اما خیلی مفصل میشه .
فعلا تا اینجا کافیه ، خیلی هم طولانی شد. انشاالله در فرصتی دیگر ، هم در مورد اینا نظرمو مطرح میکنم و هم سایر موضوعاتی که در ذهنم ردیف شدن .
ممنون از حوصله ای که برای خوندن این متن به خرج میدید .
:gol:

سلامم مهندس احسان.
یعنی شما میگید هنر برای هنر؟یا مخالف این هستید؟

یه سوال همینجوری:
هنر میتونه مضر باشه؟
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

-به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟


اگرچه عکاسی و نقاشی هردو هنر به تصویر کشیدن هست ولی نوع و ذات این به تصویر کشیدن ها متفاوت است به همین علت خیلی قابل مقایسه نیستند و شاید عکاسی بتونه با بخشی از نقاشی مقایسه بشه نه همه آن


- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

هم تاثیرات مثبت داشته و هم منفی
مثبتش همون ثبت لحظات هست که از این لحاظ کار هنرمند نقاش راحتتر میکنه و تسریع می بخشه
و منفیش از نگاه من اینه که نقاشی هنری که از درون هنرمند میجوشه وقتی هنرمند در اون فضا برای خلق اثر قرار بگیره خیلی کار خلاقانه تر وبا احساس تری میشه تا این که صرفا از روی یه عکس بخواد بکشه،به تصویر کشیدن یک باغ رو تصور کنید اگه شما از روی عکس بکشید خیلی محدود میشید چون فضا رو حس نکردید ولی خودتون در باغ در حال نقاشی کشیدن تصور کنید ممکن غروب باغ برای شما زیبا تر جلوه کنه در حالی که شما میخواستید تصویر صبح را از این باغ بکشید از این لحاظ به نظرم تا ثیر منفی داشته
نقاشی که در فضا خلق بشه ارزش بیشتری داره


- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

با توجه به موضوع و هنرمند آثار انتخاب میکنم از کدوم بازدید کنم
ولی ترجیحم به عکاسیه ،اول عکاسی میبینم بعد نقاشی


- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

باید ببینم کدوم حس بهتر منتقل میکنه،اگه در بیان حس هردو مشترک بودن نقاشی رو ترجیح میدم



- برداشت ِ آزاد ...
وقتی دو عکاس در یک زمان از یک سوژه عکس میگیرن و تاثیر گذاری این دو عکس بی نهایت با هم فرق میکنه،اگر این اختلاف در هنر عکاس نهفته نیست پس در چیه ؟
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
-به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟

هم میشه هم نه.

از نظر دید و افکتها و سایه روشنها و حجم دهی به کار اصلن عکاسیه یه طرح موجب قوت نقاشیه همون کار میشه.

اما از نظر روحی که القا میکنه عکاسی چیزی رو که هست تثبیت و به قاب میبنده ولی نقاشی بهش بعد و شخصیت میده و امکان داره چیزی به تصویر کشیده بشه که اصن وجود خارجی نداره

- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟

مسلما مثبت .همون طور که قسمت اول اشاره کردم عکاسی از یه طرح قدرت نقاشی رو بالا میبره.من خودم بعد اتمام هر مرحله از کار یه عکس میگیرم تا خطاهام بچشم بیاد و رفعشون کنم

- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

تا آخرین لحظه سعی میکنم به هردوشون برسم.هنر در هر شکل و لباسی زیباست.ولی چون شناخت نسبتا بیشتری به نقاشی دارم،نقاشی رو انتخاب میکنم

- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

ههههه هنر واسه خرید نیس ترجیح میدم بکشم

نمیدونم چرا ولی اگه حتی میلیاردها پول داشتم و اثر هنری نقاش مورد علاقم استادم سعید پناهزاده هم به فروش می رسید باز نمیخریدمش

خدا پول خرج میکردم یاد بگیرم بکشمش ولی نمیخریدم​
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟

به نظر من هم عکاس و هم نقاش با احساسشون کار میکنند . هر دوشون یه اثر جدید و با معنی رو خلق میکنند فقط حوزه کاریشون متفاوته
اما اصل هر دوشون یکیه
.



اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

در وهله اول نقاشی. اگه وقت شد عکاسیم یه سر میزنم چون از اونم نمیشه گذشت.



با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟

بستگی به حسم تو اون لحظه داره. ممکنه با همه علاقه ای که به نقاشی دارم تابلو عکاسیو بگیرم.
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوالات اول و دوم رو راغب ب پاسخش نبودم .چون ب اندازه کافی بچه ها در موردش پست گذاشته بودند اما این سوال برام جالبه :- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

قبل از اینکه پستی بزارم ی سرچ دم دستی تو نت زدم ب ی مقاله کوچیگ برخوردم ک چن تا نکته بیان کرده بود .
این نکتش برام جالب بود :
"اثر" نقاشی کاملا شخصی است و گویای حرف و فکر هنرمند نقاش است بدون در نظر گرفتن مخاطب ولی در "اثر" گرافیک تقریبا چنین تصوراتی شدنی نیست (بحث تصویرسازی در گرافیک، چیز دیگری است). چرا که گرافیک "شخصی" نیست و می‌خواهد ارتباط برقرار کند یعنی بایستی مخاطب را در نظر بگیرد.

من ب شخصه ب خاطر جمله قرمز رنگ بالایی ب دیدن نمایشگاه نقاشی میرم ، چون دوست دارم ببینم نقاشی ک صرفن خط دید فکری خودش رو بدون در نظر گرفتن ب میلیون ها یا حتی میلیاردها مخاطب داره ترسیم میکنه ، چه دیدی داره و دیدگاهش نسب ب محیط اطراف خودش ک ب نوعی محیط زندگی من هم میشه چطوریه

ینی بخوام واضح تر بگم : دوست دارم دنیای اطرافم رو با زوایای دید ادمهای دیگه ب وِِِیژه هنرمندان ببینم...

************************************************************************************

اگر بحث ب خرید باشه ، دوست دارم تابلوی نقاشی ی کشتی در دریای متلاطم رو خریداری کنم ...

 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


محورهای گفتگو :
- به نظر شما میشه یک اثر هنری ِ عکاسی رو با یک اثر هنری نقاشی مقایسه کرد؟ یا از نظر شما ماهیت متفاوتی دارند ؟
- تاثیرات عکاسی بر نقاشی رو مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟ چرا ؟
- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟
- با دیدن دو تابلوی عکس و نقاشی که از یک منظره گرفته شده ، حاضر به خریدن کدام یک (با قیمت مساوی) برای منزل خود هستید ؟
- برداشت ِ آزاد ...

سلام ممنون از دعوتتون
1-به نظر من این 2 با هم قابل مقایسه نیس ، کاری که یه جاندار انجام میده با یه بی جان خیلی فرق میکنه ، گرچه همون عکس گرفتن هم هنر مخصوص به خودش رو میخواد ولی به نظر بنده نقاشی از جان نقاش بیرون میاد و قابل مقایسه با عکس نیس !
2-مثبت از این نظر که شاید باعث پیشرفت نقاشی شده باشه (البته مطمئن نیستم).
3-نقاشی (بسته به موضوع عکس هم داره !)
4-نقاشی
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام
ی سوال برام پیش اومد بعد من همه اومدن از نقاشی تعریف و تمجید کردن ولی به عکاسی رای دادن. آیااااااا؟؟؟؟
:D:D:D
در بهتربودن عکاسی ک شکی نیس:دی
اما خب شاید رای دادن ولی پستی نذاشتن
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نقاشی رو تعریف کردم و گفتم عکاسی هنر نیست ولی چون عکاسی راحت هست و تجربه هم داشتم عکاسی رو انتخاب کردم
سلام
ی سوال برام پیش اومد بعد من همه اومدن از نقاشی تعریف و تمجید کردن ولی به عکاسی رای دادن. آیااااااا؟؟؟؟
:D:D:D
 

puyan khan

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوالات اول و دوم رو راغب ب پاسخش نبودم .چون ب اندازه کافی بچه ها در موردش پست گذاشته بودند اما این سوال برام جالبه :- اگر به طور همزمان به دو نمایشگاه مختلف عکاسی و نقاشی دعوت بشید ، از کدوم یکی بازدید میکنید؟

قبل از اینکه پستی بزارم ی سرچ دم دستی تو نت زدم ب ی مقاله کوچیگ برخوردم ک چن تا نکته بیان کرده بود .
این نکتش برام جالب بود :
"اثر" نقاشی کاملا شخصی است و گویای حرف و فکر هنرمند نقاش است بدون در نظر گرفتن مخاطب ولی در "اثر" گرافیک تقریبا چنین تصوراتی شدنی نیست (بحث تصویرسازی در گرافیک، چیز دیگری است). چرا که گرافیک "شخصی" نیست و می‌خواهد ارتباط برقرار کند یعنی بایستی مخاطب را در نظر بگیرد.

من ب شخصه ب خاطر جمله قرمز رنگ بالایی ب دیدن نمایشگاه نقاشی میرم ، چون دوست دارم ببینم نقاشی ک صرفن خط دید فکری خودش رو بدون در نظر گرفتن ب میلیون ها یا حتی میلیاردها مخاطب داره ترسیم میکنه ، چه دیدی داره و دیدگاهش نسب ب محیط اطراف خودش ک ب نوعی محیط زندگی من هم میشه چطوریه

ینی بخوام واضح تر بگم : دوست دارم دنیای اطرافم رو با زوایای دید ادمهای دیگه ب وِِِیژه هنرمندان ببینم...

************************************************************************************

اگر بحث ب خرید باشه ، دوست دارم تابلوی نقاشی ی کشتی در دریای متلاطم رو خریداری کنم ...

این جملتون قشنگ بود ;)
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
سلامم مهندس احسان.
یعنی شما میگید هنر برای هنر؟یا مخالف این هستید؟


سلام فرزاد جان
ممنون از نظرات ِ خوبت ، دوست ِ خوبم ..:gol:
بابت تاخیری که در پاسخ ایجاد شد عذرخواهی میکنم ؛ معمولا اواسط هفته محدودیت های زمانی خیلی بیشتر از روزهای دیگه س. انشاالله آخر هفته ادامه ی پست قبلی رو هم می نویسم.

ذر رابطه با سوالاتی که مطرح کردی ، حضور شما عارضم که به نظر من ، هنر برای هنر رو میشه از چند زاویه دید ؛ وقتی که منظور از "هنر برای هنر" نفی و حذف انسان باشه ، قطعا باهاش مخالفم ؛ چون تمام هستی برای انسان خلق شده .
اما وقتی از این منظر بهش نگاه کنیم که منظور از "هنر برای هنر" ، توجه به ذات و ماهیت و جوهره ش باشه ، که به عبارتی میشه مبانی نظری و مباحث زیبایی شناسی ِ هنر ، اون موقع یکی از ارکان هر اثر هنری به حساب میاد، که به نوعی به استقلالش منجر میشه.
از طرفی ، وقتی هنر برای هنر هست ، ارزش اثر هنری، ذاتی و پایدار میشه ، و خیلی از ابراز سلیقه های شخصی ِ عاری از دانش و تکنیک ما هم نمیتونه از ارزشش کم کنه.
به صورت کلی شخصا معتقدم که "راز بی زمان ساختن" هر اثر هنری، تعادل بین این 2 مفهوم هست ، که به هنر ، هم برای خود ِ هنر توجه بشه و هم برای انسان .

یه سوال همینجوری:
هنر میتونه مضر باشه؟
بله . هنر میتونه مضر باشه؛
همانطوری که نماز خوندن هم میتونه مضر باشه. و آب خوردن، و ماکارونی ، و ورزش ، و ندانستن و... و... و...
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام فرزاد جان
ممنون از نظرات ِ خوبت ، دوست ِ خوبم ..:gol:
بابت تاخیری که در پاسخ ایجاد شد عذرخواهی میکنم ؛ معمولا اواسط هفته محدودیت های زمانی خیلی بیشتر از روزهای دیگه س. انشاالله آخر هفته ادامه ی پست قبلی رو هم می نویسم.

ذر رابطه با سوالاتی که مطرح کردی ، حضور شما عارضم که به نظر من ، هنر برای هنر رو میشه از چند زاویه دید ؛ وقتی که منظور از "هنر برای هنر" نفی و حذف انسان باشه ، قطعا باهاش مخالفم ؛ چون تمام هستی برای انسان خلق شده .
اما وقتی از این منظر بهش نگاه کنیم که منظور از "هنر برای هنر" ، توجه به ذات و ماهیت و جوهره ش باشه ، که به عبارتی میشه مبانی نظری و مباحث زیبایی شناسی ِ هنر ، اون موقع یکی از ارکان هر اثر هنری به حساب میاد، که به نوعی به استقلالش منجر میشه.
از طرفی ، وقتی هنر برای هنر هست ، ارزش اثر هنری، ذاتی و پایدار میشه ، و خیلی از ابراز سلیقه های شخصی ِ عاری از دانش و تکنیک ما هم نمیتونه از ارزشش کم کنه.
به صورت کلی شخصا معتقدم که "راز بی زمان ساختن" هر اثر هنری، تعادل بین این 2 مفهوم هست ، که به هنر ، هم برای خود ِ هنر توجه بشه و هم برای انسان .


بله . هنر میتونه مضر باشه؛
همانطوری که نماز خوندن هم میتونه مضر باشه. و آب خوردن، و ماکارونی ، و ورزش ، و ندانستن و... و... و...
سلاممم دوست عزیزم.

خوشم نمیاد واسه رسیدن اینکه شمارو به اونچه خودم میخوام نزدیک کنم ،مدام سوال بپرسم.(یبار یکی از همکارام رو در مورد اینکه چرا نباید کره گیاهی بخوره این بلارو سرش آوردم:))
من نظر خودم رو میگم:
هنر وسیله ابلاغ پیامیه.خودش ذاتا بی ارزشه.حتما میدونید که اون زیبایی که شما میگید در دوره اخیر نفی شده.اینکه چه چیز زیباست؟از نظر پست مدرنیته شما هر کاری مثلا روی یک بوم نقاشی کنید زیباست.چون این شمایید که معیار سنجش زیبایی هستید.
هنر برای هنر یه شعاری بود که یه دوره ای داده میشد و خیلی زود هم عمرش تمام شد.
من و شما اگه دلمون واسه هنر هم بسوزه و نگران از بین رفتنش باشیم نباید به هنر به چشم کاربردی نگاه کنیم.
من هنر رو همیشه با قابلمه مقایسه میکنم.چون معتقدم هنر ظرفه و نیازی به محتوایی داره.ظرف فی ذاته ارزشی نداره.شما میتونید یک غذای خخوشمزه تو این ظرف درست کنید یا اینکه عذر میخوام سر شگ بندازید توش بپزه.
میدونیم اینو که سینما به عنوان هنر هفتم بیشترین ضریب نفوذ رو بین سایر هنرها داره.من فقط چند نمونه آثار سینمایی رو نام میبرم که پیامشون چی بوده:

لوسی--------->متافیزیک زمان هایدیگر....زمان انیشتین.....ژآن پل سارتر....نظریه داروین و بیگ بنگ.
فرینچ---------->جهان موازی و بحث ذهن
اینسپشن----->جهان موازی و ذهن
وال استریت---->کارکرد بورس و معاملات داخل اون
کارتون یوگی----->نظریه امید (مربوط به یکی از فیلسوف ها که اسمش یادم نیست.)
کارتون پاندای تکواندوکار---->(خط بین مکاتب شرقی مثل بودیسم و ... با مباحث تورات)
تری آف لایف---->نظریه داروین
یه فیلم خیلی مهمی هم بود که الان یادم نیست.گذر از مدرن به پست مدرن رو نشون میداد.
تناقض گویی در دو فیلم یک شب با پادشاه و فیلم سیصد و نشان دادن دو چهره متفاوت از خشایار.
و ...
تعدادشون خیلی زیاده که و من الان حضور ذهن ندارم.

حالا هنر برای هنر که هنرمندان و اساتید داخل ایران خیلی بهش معتقدن:
پوپک و مشت ماشاالله
مجموعه طنز های رضا عطاران
جدایی کی از کی
خوابم می آد
همه چی آرومه
عشق بعلاوه 2
و ....
و همه این فیلمایی که خودتون میشناسید.

تو معماری:
مکتب مدرن------>کوژیتو دکارت و متافیزیک کانت و هگل
مکتب پست مدرن------>متافیزیک نیچه
مکتب پست مدرن(بیگ بنگ و پرش کیهانی------>داروین
مکتب پست مدرن (فولدینگ)----->فیلیپ دلوز
مکتب پست مدرن (دیکانستراکشن)----->متافیزیک پرزنش ژاک دریدا
معماری دیجیتال------>کلبه الکترونیک آلوین تافلر
و ....

من با این قضیه مشکل دارم.هنر حتی تو خود غرب هم واسه هنر کار نمیکنه.هنر اونجا وسیله ابلاغ پیامه.و هنرمند صرفا یک عمله.اینکه میگن هنرمند فلان جا خلاقیت به خرج داده ،این خلاقیت دارای یک موتور متحرکیه که در اختیار هنرمند گذاشته شده.


 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
مدیریت محترم :جناب مهندس احسان:
با سلام واحترام: شاید نظر من بعنوان یک هنر شناس قابل پذیرش نباشد-چرا که نه هنرمندم ونه ارشیتکت-اما فرض کنید یک شهروند عادی از گالری ونمایشگاه بازدید نموده ودر دفتر بازدید این چند سطر را نوشته است: استاد احسان :
من در مقایسه این دو :تابلوی نقاشی را ترجیح می دهم -چرا که علیرغم:نقش بالا وهنری عکاسی و همفاز بودن وشانه به شانه پیمایش ان در کنار کار هنرمند نقاش :در ثبت مقاطع بعد زمان سوژه ها-مهارت فنی وهنری در انتخاب :فریم های مناسب در سنجش بموقع زاویه های تابش وشکست وانعکاس نور وکنتراست -وقطر ظاهری(فیزیک ارتفاع سوژه) وتانژانت دید-پخش رنگ وسایه در هماهنگی در بک گراند وزمینه عکس بین اجزای اصلی وفرعی -و مهمترین عامل: "زنده بودن وحرکت"و.دیافراگم را بموقع گشودن و...دیگر عوامل که نمی توانم همه را بعلت محدودیت رعایت اختصار ذکر کنم-وبهره بردن این فن از بهترین تکنولوژی قرن شاهکارهای ان فراوان وتحسین برانگیزند.اما هیچگاه : اثر نوستالژیک و اصالتی که یک کار نقاشی مثل مونالیزا -یا کارهای وان گوگ و رامبراند و..دارند -ندارد.هنرمند نقاش از روح وتوان خود در بوم دمیده است.واین ان پتانسیلی از ان رنج وانرژی است که قرنها در بافت کتان بوم می ماند وشما را پای ان میخکوب می کند.که در فریم عکس با تمام حرکت وزنده بودن ان -این تاثیر شدید القایی را ندارد-که اگرداشت:در موزه ها بجای:ژوکوند و تابلو های دیگر -عکس انها با بهترین ویرایش وپردازش فتو شاپ واین قبیل تکنیک ها -قرار می گرفت -واین قدر حساسیت در نگهداری (رطوبت وتجزیه رنگ واثرات اختلاف دما و...) وسرقت اعمال نمی شد. بنابراین اختلاف ماهوی در ماهیت انهاست هردو از مقوله هنرند-اما اصالت و پای بندی نقاشی بیشتر وواقعی تر است.عکاسی هنری مجرد وانتزاعی مثل نقاشی یا معماری نیست وسخت متاثر از تکنیک وفن(اختلاط با علم-بخصوص فیزیک نور وعدسی ها ست ) است. هنر فرش دست بافت با فرش ماشینی (با تمام فنی بودن نرم افزار طراحی ومحاسبه گره ها) مثال نا مناسبی در این رابطه نیست.
این نظرات من بود باختصار زیادوفشردگی.- عقاید دیگر همکاران عزیز برایم محترم است.من سعی کردم هر چهار سئوال را با یک نطریه کلی وباختصار پاسخ دهم.


0spcG87n6f.jpg2014-08-11_donbaler_1407781231357899_orig.jpg
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
خیلی از دوستان علت برتری نقاشی ب عکاسی رو صرف زمان بیشتر برای نقاشی میدونن.همون مثال فرش دستباف و ماشینی

در پاسخ ب این دوستان و رد این دلیل مقایسه این عکس رو قرار میدم ک ی نمونه از عکسهایی هستش ک وقت و خلاقیت زیادی صرف اون شده:



این تصویر حاصل ۴۰۰ فریم با نوردهی هر یک ۳۰ ثانیه هست.


ی کار دیگه هم بود ک سالها طول کشیده بود.تصویر ساختمونی بود ک اتفاقات و تغییراتی ک داخلش افتاده رو از یک زاویه نگاه ب تصویر کشیده بود.متاسفانه پیدا نکردمش...


:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا