[هنر گفتگو-گفتگوی هنری]-04- بهترین دیالوگ به یاد ماندنی که شنیدی ؟

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
دیالوگ های ماندگار

دیالوگ های ماندگار

فیلم : ناخدا خورشید

کارگردان : ناصر تقوایی

دیالوگ :
- ناخدا خورشید؟
- همون که یه دست نداره؟!
- نه! همون که یه دست داره!
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام.
سریال خانه سبز
تکه کلام از زنده یاد خسرو شکیبایی:
«اصلآ چه معنی داره تو این خونه...........»



واقعآ یادش بخیر.حالا که یادی از ایشون شد قرائت فاتحه فراموش نشه لطفآ........
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فيلم مارمولك استاد پرستوئي:
شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد
اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است ...
و این قدر به فكر راه های دررو نباشید ... !!
خدا كه فقط متعلق به آدم های خوب نیست
خدا، خدای آدم های خلافكار هم هست
فقط خود خداست كه بین بندگانش فرقی نمیگذارد
او: اند ِ لطافت
اند ِ‌ بخشش
اند ِ بیخیال شدن
اند ِ چشم پوشی و رفاقت است ...
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز



آدم ها عوض شدن ،زندگی عوض شده .امروز با یکی دست میدی بعد باید ۵ تا انگشتت رو بشمری ببینی هنوز سر جاش هست یا نه.


(2009) Everybody's fine همه خوب هستند
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه...
دیالوگ شهاب حسینی در فیلم "درباره الی"
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
هدیه تهرانی :

روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن........
ممکنه دوباره تکرار نشه ....
آدم وقتی تو سن وسال توئه فکر میکنه همیشه براش پیش میاد ...
باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده .......
که حالت با چیز دیگه ای خوب نمیشه ....
عشق یعنی حالت خوب باشه ....

پل چوبی - مهدی کرم پور
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرواز اندازه آدمو بر ملا میکنه. هر چی بالا تر میری، دنیا از دید تو بزرگ تر میشه و تو از دید دنیا کوچکتر...
شهاب حسینی......
شوق پرواز
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
فیلم "حوض نقاشــــی":

ببخشید که بابات شدم سهیل ..
خدا تو رو یهویی به ما داد..
اولش که مثله بچه قورباغه بودی همه میگفتن مثله باباشه ...هه
اما خوب شد یواش یواش مثه مریم شدی .....قشنگ ..

خوب شد که مرد شدی بابا ..
به مریم گفتم نیا تو ، تا مثه دو تا مرد، مردونه حرف بزنیم

مامان بابا خیلی خوبن سهیل ..!!!..به خدا.. ..!!
وقتی نیستن می فهمی ..باور کن!!!!، ...... به خاک آقام.. !.

دفتر نقاشی مامان جدیدتو پاره نکنی بابا ...
کفتر ها هی حالتو میپرسن ............ دوست داشتی.. ..وقت کردی بیا سر بزن بهشون ..

گریه نکنی سهیل بابا ..
....نه !! گریه مال مرده ..........فقط سرتو بالا بگیر گریه کن ...


خوب کاری کردی ....بابا مامان تازه پیدا کردی برای خودت ....



 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
فيلم :سگ كشي
دیالوگی است که در یکی از سکانس‏های پایانی فیلم بین گلرخ کمالی (مژده شمسایی) و سرکرده تنگستانی‏ها (یکی از طلبکاران) رد و بدل می‏شود.
تنگستانی در مقابل درخواست خرید چک و امضای رضایت‏نامه می‏گوید:
«لااقل وعده‏ای به من بدهید... التماس کنید. یه دل‏خوشی بهم بديد.»
گلرخ کمالی در پاسخش می‏گوید:
«بهتون دل‏خوشی می‏دم. پدر بدبخت من که 30 سال برای فرهنگ این کشور کار می‏کنه برای همه چیزش لنگه. از کاغذ و مرکب تا چاپ و پخش و اجازه تک‏تک کلمات:cry:. اما امثال شما هیچ منعی ندارید. حتی کسی مانعتون نمیشه ار دخترش بخواید به خاطر یکی دیگه بهتون التماس کنه. یکی که متاسفانه بهتر یا بدتر از جنس شماست، نه من. این خیلی خیلی گرونه و شما نباید از تلخیش چیزی بفهمید.»
 

melodi88

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم شیطون کر توپ توپم، این مال و منال مفتی همچین هلو برو تو گلو گیر نیومد، حاصل یه عمر جوب گردیه، آقامون ظروف چی بود خودمون شدیم جوب چی، آقا مجید ظروف چی، جوب چی، میخه زنگ زده، زنجیر زنگ زده، تارزانه زنگ زده، ساعته زنگ زده، حواستو جمع کن ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمی زنه چون زنگاشو زده!!! سوته دلان
 

پیوست ها

  • saat.jpg
    saat.jpg
    4.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

melodi88

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مجید (بهروز وثوقی) : خوش به سعادتتون که می‌رین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس !
 

melodi88

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داش حبیب: باز زیر پل رفتی چیکار پسر؟
مجید: جوب گردی.
داش حبیب: خودتو شل کن.
مجید: من که شل خدایی هستم، یه زنجیر جستم نیم زر، حظ کن، آلمانیه!
داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟
مجید: امروز جمعه اس تعطیله!
داش حبیب: امروز دوشنبه اس، خیلی داریم تا جمعه.
مجید: نخیـــــــــــر! تو اون تقویمه که آقام اون سال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعه اس
داش حبیب: اون تقویم باطله ست.
مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه، شنبه شنبه آقامه، خواه مرده خواه زنده. جخ تقلید مرده جایزه، آقا میگه بالا منبر
 

پیوست ها

  • s.jpg
    s.jpg
    7.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فیلم درخت گلابی

همایون ارشادی:

خستگی باستان
ستگی موروثی
ذره ذره از تنم به در می شود
آرامش پر بار این درخت به من هم سرایت کرده است
خوابم می آید
خوشم
کجام ؟
هیچ جا
نمیدانم
انگار در عکس خالی میان دو دقیه بی نهایت نشته ام
میان بی نهایت گذشته
و بی نهایت دریا
و میان دیدگانم
عنکبوتی نرم می بافد
زیبا
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سید رضا(بهروز شعیبی): خوش به حالت که هنوز مجردی!
جواد عزتی: حاجی تو که مجردی نکشیدی، خبر از دل ما نداری
از صب تا شب باید جون بکنیم
از شب تا صبح هم با شیطان رجیم سر و کله بزنیم!
طلا و مس
 

melodi88

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
- یخه قشنگیه. قدیما بهش می گفتند آخوندی. تازگیا بهش میگن دیپلمات. شما کدومشی؟ !ما به هرحال نفهمیدیم; دیپلماتای ما آخوند شدن یا آخوندای ما دیپلمات! (دلشکسته-علی رویین تن)
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
رسم زمونه عوض شده...
نفسا عین قبل نمیان... دقت کردی؟!!
یه دم میاد و بت جون می ده
یه آدم میاد و ازت جون می گیره!
به لطف آدما نفسا به بازدم نمیرسه...


خودم - فیلمی که روزگار برامون درس کرده!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
" آنه "تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟


وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود؟



بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت



از تنهایی معصومانه دستهایت


آیا می دانی در هجوم درد ها و غم هایت



و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت



حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟



”آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را



به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری



در آبی بیکران مهربانیها به پرواز درآوری





و اینک" آنه"


شکفتن و سبز شدن در انتظار توست



در انتظار تو...
 

hamedzjg

عضو جدید
...
ترک عادت های بد ، انگیزه های خوب میخواد آقای پیمان فدایی..
دیالوگ چمشید هاشم پور در نقش فتاح..پس از فرار پیمان.. حین برداشتن سیگاری که چند لحظه پیش زیر پا خاموش کرده بود.. (فیلم آواز قو)
 

Arezoya

عضو جدید
کاربر ممتاز
تری بندیکت: من از هر چیزی که تو هتلام اتفاق میفته خبر دارم.
دنی: پس باید اون حوله ها رو بذارم سر جاش؟!
تری بندیکت: نه! میتونی حوله ها رو نگه داری!!!

دیالوگ اندی گارسیا و جورج کلونی در فیلم یازده یار اوشن...(صحنه رسیدن اندی گارسیا سر میز شام تو هتلش و دیدن جولیا رابرتز و جورج کلونی (شوهر سابق جولیا) که دارن با همدیگه حرف میزنن)
 
بالا