eng_textile
عضو جدید
[FONT="]بافندگي، تكنيكي است كه توسط آن ميتوان يك «سطح بافته شده» ايجاد كرد.[/FONT]
[FONT="]سطح بافته شده عبارت است از سطحي كه از بافت رفتن حداقل دو دسته نخ عمود بر هم تشكيل شده باشد. نخ دسته اول كه در جهت طولي پارچه قرار دارد، «تار» و نخ دسته دوم كه در عرض پارچه قرار ميگيرد، «پود» ناميده ميشود. [/FONT]
[FONT="]در پاره بافته شده بايد اين دو دسته نخ كاملا بر هم عمود باشند.[/FONT]
[FONT="]پارچه توسط ماشين بافندگي بافته ميشود. براي انجام اين منظور، نخ دسته اول يعني تار بر روي غلتك نخ تار و نخ دسته دوم بر روي ماسوره نخ پود پيچيده ميشد و هر دو دسته نخ در ماشين بافندگي قرار ميگيرد.[/FONT]
[FONT="]ماشين بافندگي از مكانيزمها و اجزاي مختلفي ساخته شده است. قبل از بررسي ساختمان ماشين بافندگي با اجزاي آن در شكل زير آشنا ميشويم.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
1- [FONT="]غلتك نخ تار: نخ تار بر روي غلتك نخ تار پيچيده ميشود و در پشت ماشين بافندگي قرار ميگيرد. نخهاي تار از روي اين غلتك باز شده و به سمت بالا كشيده ميشود.[/FONT]
2- [FONT="]پل نخ تار: نخهاي تار به موازات يكديگر از روي پل نخ تار عبور ميكند و بدين ترتيب جهت آنها تغيير پيدا كرده و در سطح ماشين (افقي) قرار ميگيرد.[/FONT][FONT="][/FONT]
3- [FONT="]ميلههاي تقسيمكننده: نخهاي تار به تناوب از زير و يا از روي ميلههاي تقسيمكننده عبور ميكند.[/FONT][FONT="][/FONT]
4- [FONT="]وردها: نخهاي تار از داخل ميلميلكهاي آويخته شده از وردها، عبور ميكند.[/FONT][FONT="][/FONT]
5- [FONT="]ميلميلك: ميلههايي با سوراخي در ميانشان كه هدايتگر نخ هستند.[/FONT][FONT="][/FONT]
6- [FONT="]غلتك ورد: وردها از قسمت فوقاني بر روي غلتك ورد آويخته ميشود.[/FONT][FONT="][/FONT]
7- [FONT="]ماكو و ماسوره: نخ پود كه بر روي ماسوره پيچيده مشده است داخل ماكو قرار ميگيرد. [/FONT][FONT="][/FONT]
8- [FONT="]شانه بافندگي: نخهاي تار به تعداد مساوي از داخل دندانههاي شانه عبور داده ميشود. شانه وظيفه دارد كه نخهاي تار را بطور مساوي و يكنواخت در عرض پارچه تقسيم كرده و نخ پودي را كه داخل دهنه قرار ميگيرد به لبه پارچه متصل كند.[/FONT][FONT="][/FONT]
9- [FONT="]دفتين[/FONT][FONT="][/FONT]
10- [FONT="]كف دفتين[/FONT][FONT="][/FONT]
11- [FONT="]پل پاچه[/FONT][FONT="][/FONT]
12- [FONT="]غلتك پاچه[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]A [/FONT][FONT="] ماشين بافندگي: [/FONT]
[FONT="]يك ماشين بافندگي معمولا از اجزاء زير تشكيل شده است.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]A[/FONT][FONT="]-1- اسكلت ماشين بافندگي:[/FONT]
[FONT="]ماشين بافندگي معمولا داراي دو سطح جانبي(1) است كه توسط قطعات عرضي (3) و (4) كه به ترتيب در جلو و عقب ماشين بافندگي قرار دارد، به يكديگر مرتبط ميشود و اسكلت ماشين بافندگي را تشكيل ميدهند.[/FONT]
[FONT="]علاوه بر اين دو قطعه، پل پارچه (2) نيز در قسمت فوقاني اسكلت، دو سطح جانبي ماشين بافندگي را به يكديگر وصل ميكند.[/FONT]
[FONT="]در دو سطح جانبي روبهروي هم دو سوراخ(5) به منظور قرار دادن ياتاقانهاي ميللنگ تعبيه شده است و هر سر ميللنگ در داخل هر يك از دو سوراخ قرار ميگيرد.[/FONT]
[FONT="]قطعات عرضي ماشين بافندگي توسط دو قطعه (6) به يكديگر مربوط ميشوند.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
A-2- ميللنگ، كلاچ و الكتروموتور ماشين بافندگي
ميللنگ، محور اصلي ماشين بافندگي است و بطور كلي كليه قسمتهاي ماشين بافندگي از اين محور حركت ميگيرد.
ميللنگ از چند قسمت تشكيل شده است. محور اصلي، اتاقان ميللنگ، بازوي ميللنگ و ياتاقان بازوي دفتين(ياتاقان شاتون).
معمولا در يك سمت ميللنگ، صفحه مدرجي قرار دارد كه از صفر تا 360درجه تقسيمبندي شده است و با كمك فلشي كه در مقابل اين صفحه و روي بدنه ماشين تعبيه شده، ميتوان موقعيت بازوي ميللنگ را تعيين كرد. از اين صفحه براي تنظيم زمانهاي عمليات مختلف ماشين بافندگي نيز استفاده ميشود. در اين سمت ميللنگ يك چرخدستي قرار دارد كه با كمك آن ميتوان ميللنگ را توسط دست چرخاند. سمت ديگر ميللنگ توسط پولي و تسمه پروانه و يا توسط چرخدنده و كلاچ به الكتروموتور ماشين بافندگي متصل است.
چرخدندهها و پوليهاي انتقال حركت از الكتروموتور به ميللنگ وظيفه دارند كه با تغيير تعداد دندانههاي چرخ دندههاي رابط و يا پوليهاي مختلف، دور الكتروموتور را به دور مورد نياز ميللنگ تبديل كنند.
A-3- ترمز
پس از آزاد شدن دسته ماشين و جدا شدن كلاچ، ماشين بافندگي بايد در حد امكان فورا متوقف شود. بدين منظور از يك مكانيزم ترمز استفاده ميشود. اين ترمز وظيفه دارد كه پس از جدا شدن كلاچ، ميللنگ را متوقف كند تا ميل لنگ نتواند در اثر انرژي اوليه به حركت خود ادامه دهد.
A-4- محور بادامكهاي ضربه
بر روي ميللنگ، چرخ دنده محرك محور بادمكهاي ضربه قرار دارد كه با چرخ دنده متحرك اين محور درگير است.
با توجه به اينكه ماكو متناوبا از سمت چپ و راست ماشين بافندگي پرتاب ميشود، در نتيجه به دو مكانيزم مجزاي پرتاب ماكو نياز است. هر مكانيزم پرتاب از يك بادامك ضربه حركت ميگيرد.
به اين دليل در هر سمت محور بادامك ضربه يك بادامك قرار دارد و چون در هر بار پودگذاري و يا هر دور كامل ميللنگ فقط يكي از اين بادمكها عمل مي كند، در نتيجه كار هر دو بادامك پس از دو بار پودگذاري و يا دوبار گردش ميللنگ به اتمام ميرسد، كه برابر است با يك گردش محور بادامك ضربه.
بنابراين نسبت حركتي ميللنگ به محور بادامكهاي ضربه 2به 1 است.
A-5- دفتين
بازوهاي ميللنگ توسط شاتونها (بازوهاي دفتين) به دفتين متصل است و به علت فرم خاص ميللنگ، حركت دوراني آن به يك حركت نوساني دفتين تبديل ميشود.
دفتين از ميز ماكو و پايه دفتين تشكيل شده است. ميز ماكو(كف دفتين) يك چوب بلند و سخت ساخته شده است و توسط پيچ و مهره به دو پايه دفتين متصل است. پايههاي دفتين بر روي محور پايه دفتين سوار است. دفتين حول اين محور نوسان ميكند. در هر سمت ميز ماكو جعبه ماكو قرار دارد.
A-6- ماكو
ماكو را ميتوان به عنوان يك قطعه يدكي ماشين به حساب آورد، اما در حقيقت ماكو يك قسمت از ماشين بافندگي را تشكيل ميدهد. اهميت ماكو براي بافندگي بايد از دو نقطه نظر بررسي شود.
اول مسئلهي استهلاك و شكسته شدن ماكو هنگام كاردكردن و دوم شكل و نوع ماكو براي عمل بافندگي.
[FONT="] [/FONT]
در انتهاي ميلهي نگهدارنده ماسوره يك قطعه مكعب شكل قرار دارد. اين قطعه توسط يك فنر به ماكو متصل شده است. ميله نگهدارنده ماسوره توسط فنر متصل به آن، ماسوره را در محل خود نگاه ميدارد. دو سر ماكو به دو قطعه فلزي مخروطي شكل مجهز است كه اين دو قطع ضربه گير ماكو است.
A-7- ترمز نخ پود در داخل ماكو
اين ترمز ميتواند توسط برسهاي كوچكي كه تحت زوايهي 60درجه نسبت به محور ماسوره قرار دارد و به ديواره داخلي ماكو چسبانيده ميشود، تامين گردد.
اين برسها بايد از پايين به سمت نوك ماسوره منحرف شده و در انتها، نوك ماسوره را به طور ملايم لمس كند. براي اين منظور ميتوان از پوست و يا حلقهةاي نايلوني نيز استفاده كرد.
نوع ديگر ترمز نخ پود، صفحههاي كوچكي هستند كه داخل شيار هدايت كننده نخ پود (در داخل ديواره ماكو) قرار ميگيرند. اين نوع ترمز براي نمرههاي مختلف نخ پود قابل تنظيم است.
وظيفه ترمز نخ پود آن است كه به نخ پود هنگام باز شدن از روي ماسوره، كشش مناسبي بدهد، به طريقي كه پس از توقف ماكو در داخل جعبه ماكو نخ پود داخل دهنه بصورت شل قرار نگيرد.
A-8- مضراب
مضرابها مانند ماكو نه تنها يك قطع يدكي است، بلكه همچنين قسمتي از ماشين را نيز تشكيل ميدهد.
به خاطر اهميت ماكو، نگهداري و مراقبت از آن باعث ميشود كه هزينه استهلاك كاهش يابد. مضراب قطعهاي است كه در انتهاي چوب مضراب قرار دارد و انرژي لازم براي پرتاب ماكو را از چوب مضراب به ماكو منتقل ميكند.
مضراب ممكن است از چرم و يا پلاستيك ساخته شود. در هر حال بايد جنس مضراب به طريقي انتخاب شود كه بتواند ارتعاشات ايجاد شده هنگام ضربه زدن را خنثي كند.
مضراب به طور كلي بيشتر در دو قسمت صدمه ميبيند:
به علت برگشت ماكو به سمت الو، پس از هر بار پودگذاري و بافت رفتن نخ پود با نخهاي تار كناري، كناره پارچه بافته ميشود. به منظور جلوگيري از پاره شده و صمده ديدن نخهاي تار كناره هنگام دفتين زدن، از كنارهگير استفاده ميشود. كنارهگير وظيف دارد كه عرض پارچه را در نزديكي لبهي پارچه ثابت نگهدارد.
بيشتر كنارهگيرها از نوع استوانهاي سوزني است. در هر كناره پارچه يك كناره گير قرار دارد، به طريقي كه پارچه توسط قاب كنارهگير بر روي سوزنهاي استوانه فشار داده ميشود. با حركت پارچه به جلو استوانه ميچرخد و سوزنهاي آن به داخل پارچه فرو ميرود و نتيجه عرض پارچه را ثابت نگه ميدارد.
كنارهگيرها بايد به طريقي تنظيم شود كه هنگام كوبيدن نخ پود درست در جلوي شانه قرار گيرد. كنارهگيرها تحت تاثير نيروي فنر قرار دارد و اگر ماكو بين شانه كنارهگير و شانه، گير كند، كناره گير به جلو حركت كرده و از هر گونه آسيب جلوگيري ميكند.
A-10-ورد ماشين بافندگي
يكي از قديمترين اجزاي ماشين بافندگي كه عمر آن به دستگاه بافندگي دستي اوليه ميرسد، ورد ماشين بافندگي است. وردها داراي ميلميلكها هستند و نخهاي تار از داخل ميلميلكها عبور ميكند. وردها با بالا و پايين آوردن نخهاي تار، دهنه كار ايجاد ميكنند، تا ماكو بتواند نخ پود را از داخل آن عبور دهد.
ورد از دو قسمت اصلي قاب ورد و ريل ميلميلكها تشكيل شده است. قاب ورد معمولا از چوب و يا از فلز سبك مانند آلومينيوم ساخته ميشود.
-11- ميلميلك
ميلميلكها ميلهةاي نازكي هستند كه در وسط داراي چشمك بوده و نخ تار از داخل آن عبور ميكند.
عموما براي برقراري تعادل قسمت پاييني چشمه بلندتر از قسمت بالايي آن است.
ميلميلكها بهطور كلي بر دو نوع هستند. اول ميلميلكهاي ميلهاي و دوم ميلميلك تسمهاي.
ميلميلكهاي تسمهاي امروزه بيش از ميلميلكهاي ميلهاي مورد استفاده قرار ميگيرند؛ زيرا ميلميلكهاي تسمهاي داراي اين مزيت هستند كه در تراكم زياد دهنهي بهتر و يكنواختتري تشكيل دهند.
ميلميلكها به طور كلي از فولاد ساخته ميشوند.
A-12- لامل و دنده شانهاي
لاملها، تسمههاي نازك و باريكي هستند كه داراي چشمك عبور نخ تار و يك شيار باريك به منظور قرار گرفتن بر روي دنده شانهاي مكانيزم مراقبت نخ تار ميباشند.
لاملها معمولا از بهترين نوع فولاد ساخته ميشوند. دنده شانهها كه از داخل لاملها عبور ميكند نيز بايد از فولاد بسيار خوب ساخته شود و همچنين نبايد خميدگي داشته باشد. دنده شانهها يكي قطعه و يك پارچه ساخته ميشود و دندانههاي آن نيز «فرز» ميشود. لاملها و دنده شانهها بايد ضد زنگ باشند و علاوه بر اين بايد به دنده شانهةا آب نيكل داده شود.
تعداد دندههاي دنده شانهاي به تعداد لاملهاي مورد استفاده بستي دارد. همچنين نمره نخ تاز مصرفي نيز تعيين كننده اين دندانهها است. بطور كلي ميتوان گفت كه اگر تعداد دندانهها كم باشد هميشه اين خطر وجود دارد كه پس از پاره شدن نخ تار، لامل مربوطه بجاي افتادن در داخل شيار، بر روي دندانهها قرار گيرد.
A-13- غلتك نخ تار (اسنو يا چله)
غلتك نخ تار در قديم بيشتر از چوب استوانهاي شكل ساخته ميشد كه در دو طرف آن دو صفحه مدور قرار داشت. غلتكها جديد، از استوانه فلزي سبك ساخته ميشود و صفحههاي طرفين آن از چدن و يا فولاد يا فلزات سبك است.
مهمترين نكتهاي كه بايد در مورد غلتكهاي نخ تار در نظر داشت اين است كه صفحات جانبي آن بايد كاملا قايم بر روي غلتك سوار شود، زيرا در غير اين صورت هنگام باز شدن، نخهاي تار به لبه صفحات برخورد كرده و به علت تغييرات كشش، باعث ميشود كه نخهاي كناره بد بافته شود و يا پاره شود. همچنين ممكن است كه اين تغييرات كشش باعث شود كه ماكو به برون از دهنه پرتاب شود.
A-14- پل نخ تار
نخهاي تار پس از باز شدن از روي غلتك تار از روي پل نخ تار عبور ميكند و در نتيجه از حالت عمودي به حالت افقي درميآيند.
A-15- ميلههاي تقسيم كننده نخهاي تار
ميلههاي تقيسم كننده، ميلههاي باريكي هستند كه ما بين پل تار و لاملها قرار دارند و نخهاي تار متناوبا از زير و روي آنها عبور ميكند. ديده ميشود كه ميلههاي تقسيمكننده، طول دهنه تشكيل شده در پشت وردها را كوتاه ميكند و اين قطعا باعث ازدياد كشش در نخهاي تار هنگام تشكيل دهنه ميشود كه به هيچ وجه مطلوب نيست. اما اين ميلهها براي حفظ ترتيب نخهاي تار بسيار حائز اهميت است.
A-16- پل پارچه
پل پارچه معمولا يك نيم استوانه است كه در جلوي ماشين بافندگي قرار دارد. پارچه پس از بافته شدن از روي اين پل عبور ميكند و به سمت غلتك كشيدن پارچه هدايت ميشود.
پل پاچه علاوه بر تغيير جهت دادن پارچه، كشش نيز ايجاد ميكند.
A-17- غلتك كشيدن پارچه (غلتك خاردار-غلتك سمبادهاي)
غلتك كشيدن پارچه در مكانيزم پيچيدن پارچه وجود دارد.
پارچه پس از عبور از روي پل پارچه از بين غلتكهاي راهنما و غلتك كشيدن پارچه عبور ميكند. در اثر وجود غلتكهاي راهنما، پارچه با غلتك كشيدن تماس پيدا ميكند و در نتيجه خارهاي آن و يا سطح زبر آن پارچه با به خود ميگيرد و با چرخيدن غلتك، پارچه كشيده ميشود
A-18- غلتك پيچيدن پارچه
غلتك پيچيدن پارچه، استوانهاي است كه در دو سر آن محور غلتك قرار دارد و بر روي دو تكيه گاه سوار ميشود. يكي نيروي فنر، غلتك پيچيدن پارچه به غلتك كشيدن پارچه فشار ميدهد و اصطكاك لازم را بوجود ميآورد. در اثر اين اصطكاك و با چرخيدن غلتك كشيدن پارچه، غلتك پيچيدن پارچه ميچرخد و پارچهاي را كه توسط غلتك كشيدن، تغذيه ميشود به دور خود ميپيچاند. چون سرعت خطي محيط اين غلتك ثابت است، در نتيجه با بزرگ شدن قطر آن مقدار پيچيدن پارچه در هر دور ميللنگ ثابت ميماند. در بعضي از ماشينهاي بافندگي، كشيدن و پيچيدن پارچه توسط يك غلتك انجام ميشود.
يك چنين مكانيزمهايي بايد داراي مكانيزم كنترل قطر غلتك و يا كلاچ اصطكاكي باشد تا با بزرگ شدن قطر آن، مقدار پيچيدن پارچه ثابت بماند.
[FONT="]سطح بافته شده عبارت است از سطحي كه از بافت رفتن حداقل دو دسته نخ عمود بر هم تشكيل شده باشد. نخ دسته اول كه در جهت طولي پارچه قرار دارد، «تار» و نخ دسته دوم كه در عرض پارچه قرار ميگيرد، «پود» ناميده ميشود. [/FONT]
[FONT="]در پاره بافته شده بايد اين دو دسته نخ كاملا بر هم عمود باشند.[/FONT]
[FONT="]پارچه توسط ماشين بافندگي بافته ميشود. براي انجام اين منظور، نخ دسته اول يعني تار بر روي غلتك نخ تار و نخ دسته دوم بر روي ماسوره نخ پود پيچيده ميشد و هر دو دسته نخ در ماشين بافندگي قرار ميگيرد.[/FONT]
[FONT="]ماشين بافندگي از مكانيزمها و اجزاي مختلفي ساخته شده است. قبل از بررسي ساختمان ماشين بافندگي با اجزاي آن در شكل زير آشنا ميشويم.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="] [/FONT]
1- [FONT="]غلتك نخ تار: نخ تار بر روي غلتك نخ تار پيچيده ميشود و در پشت ماشين بافندگي قرار ميگيرد. نخهاي تار از روي اين غلتك باز شده و به سمت بالا كشيده ميشود.[/FONT]
2- [FONT="]پل نخ تار: نخهاي تار به موازات يكديگر از روي پل نخ تار عبور ميكند و بدين ترتيب جهت آنها تغيير پيدا كرده و در سطح ماشين (افقي) قرار ميگيرد.[/FONT][FONT="][/FONT]
3- [FONT="]ميلههاي تقسيمكننده: نخهاي تار به تناوب از زير و يا از روي ميلههاي تقسيمكننده عبور ميكند.[/FONT][FONT="][/FONT]
4- [FONT="]وردها: نخهاي تار از داخل ميلميلكهاي آويخته شده از وردها، عبور ميكند.[/FONT][FONT="][/FONT]
5- [FONT="]ميلميلك: ميلههايي با سوراخي در ميانشان كه هدايتگر نخ هستند.[/FONT][FONT="][/FONT]
6- [FONT="]غلتك ورد: وردها از قسمت فوقاني بر روي غلتك ورد آويخته ميشود.[/FONT][FONT="][/FONT]
7- [FONT="]ماكو و ماسوره: نخ پود كه بر روي ماسوره پيچيده مشده است داخل ماكو قرار ميگيرد. [/FONT][FONT="][/FONT]
8- [FONT="]شانه بافندگي: نخهاي تار به تعداد مساوي از داخل دندانههاي شانه عبور داده ميشود. شانه وظيفه دارد كه نخهاي تار را بطور مساوي و يكنواخت در عرض پارچه تقسيم كرده و نخ پودي را كه داخل دهنه قرار ميگيرد به لبه پارچه متصل كند.[/FONT][FONT="][/FONT]
9- [FONT="]دفتين[/FONT][FONT="][/FONT]
10- [FONT="]كف دفتين[/FONT][FONT="][/FONT]
11- [FONT="]پل پاچه[/FONT][FONT="][/FONT]
12- [FONT="]غلتك پاچه[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]A [/FONT][FONT="] ماشين بافندگي: [/FONT]
[FONT="]يك ماشين بافندگي معمولا از اجزاء زير تشكيل شده است.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]A[/FONT][FONT="]-1- اسكلت ماشين بافندگي:[/FONT]
[FONT="]ماشين بافندگي معمولا داراي دو سطح جانبي(1) است كه توسط قطعات عرضي (3) و (4) كه به ترتيب در جلو و عقب ماشين بافندگي قرار دارد، به يكديگر مرتبط ميشود و اسكلت ماشين بافندگي را تشكيل ميدهند.[/FONT]
[FONT="]علاوه بر اين دو قطعه، پل پارچه (2) نيز در قسمت فوقاني اسكلت، دو سطح جانبي ماشين بافندگي را به يكديگر وصل ميكند.[/FONT]
[FONT="]در دو سطح جانبي روبهروي هم دو سوراخ(5) به منظور قرار دادن ياتاقانهاي ميللنگ تعبيه شده است و هر سر ميللنگ در داخل هر يك از دو سوراخ قرار ميگيرد.[/FONT]
[FONT="]قطعات عرضي ماشين بافندگي توسط دو قطعه (6) به يكديگر مربوط ميشوند.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
A-2- ميللنگ، كلاچ و الكتروموتور ماشين بافندگي
ميللنگ، محور اصلي ماشين بافندگي است و بطور كلي كليه قسمتهاي ماشين بافندگي از اين محور حركت ميگيرد.
ميللنگ از چند قسمت تشكيل شده است. محور اصلي، اتاقان ميللنگ، بازوي ميللنگ و ياتاقان بازوي دفتين(ياتاقان شاتون).
معمولا در يك سمت ميللنگ، صفحه مدرجي قرار دارد كه از صفر تا 360درجه تقسيمبندي شده است و با كمك فلشي كه در مقابل اين صفحه و روي بدنه ماشين تعبيه شده، ميتوان موقعيت بازوي ميللنگ را تعيين كرد. از اين صفحه براي تنظيم زمانهاي عمليات مختلف ماشين بافندگي نيز استفاده ميشود. در اين سمت ميللنگ يك چرخدستي قرار دارد كه با كمك آن ميتوان ميللنگ را توسط دست چرخاند. سمت ديگر ميللنگ توسط پولي و تسمه پروانه و يا توسط چرخدنده و كلاچ به الكتروموتور ماشين بافندگي متصل است.
چرخدندهها و پوليهاي انتقال حركت از الكتروموتور به ميللنگ وظيفه دارند كه با تغيير تعداد دندانههاي چرخ دندههاي رابط و يا پوليهاي مختلف، دور الكتروموتور را به دور مورد نياز ميللنگ تبديل كنند.
A-3- ترمز
پس از آزاد شدن دسته ماشين و جدا شدن كلاچ، ماشين بافندگي بايد در حد امكان فورا متوقف شود. بدين منظور از يك مكانيزم ترمز استفاده ميشود. اين ترمز وظيفه دارد كه پس از جدا شدن كلاچ، ميللنگ را متوقف كند تا ميل لنگ نتواند در اثر انرژي اوليه به حركت خود ادامه دهد.
A-4- محور بادامكهاي ضربه
بر روي ميللنگ، چرخ دنده محرك محور بادمكهاي ضربه قرار دارد كه با چرخ دنده متحرك اين محور درگير است.
با توجه به اينكه ماكو متناوبا از سمت چپ و راست ماشين بافندگي پرتاب ميشود، در نتيجه به دو مكانيزم مجزاي پرتاب ماكو نياز است. هر مكانيزم پرتاب از يك بادامك ضربه حركت ميگيرد.
به اين دليل در هر سمت محور بادامك ضربه يك بادامك قرار دارد و چون در هر بار پودگذاري و يا هر دور كامل ميللنگ فقط يكي از اين بادمكها عمل مي كند، در نتيجه كار هر دو بادامك پس از دو بار پودگذاري و يا دوبار گردش ميللنگ به اتمام ميرسد، كه برابر است با يك گردش محور بادامك ضربه.
بنابراين نسبت حركتي ميللنگ به محور بادامكهاي ضربه 2به 1 است.
A-5- دفتين
بازوهاي ميللنگ توسط شاتونها (بازوهاي دفتين) به دفتين متصل است و به علت فرم خاص ميللنگ، حركت دوراني آن به يك حركت نوساني دفتين تبديل ميشود.
دفتين از ميز ماكو و پايه دفتين تشكيل شده است. ميز ماكو(كف دفتين) يك چوب بلند و سخت ساخته شده است و توسط پيچ و مهره به دو پايه دفتين متصل است. پايههاي دفتين بر روي محور پايه دفتين سوار است. دفتين حول اين محور نوسان ميكند. در هر سمت ميز ماكو جعبه ماكو قرار دارد.
A-6- ماكو
ماكو را ميتوان به عنوان يك قطعه يدكي ماشين به حساب آورد، اما در حقيقت ماكو يك قسمت از ماشين بافندگي را تشكيل ميدهد. اهميت ماكو براي بافندگي بايد از دو نقطه نظر بررسي شود.
اول مسئلهي استهلاك و شكسته شدن ماكو هنگام كاردكردن و دوم شكل و نوع ماكو براي عمل بافندگي.
[FONT="] [/FONT]
در انتهاي ميلهي نگهدارنده ماسوره يك قطعه مكعب شكل قرار دارد. اين قطعه توسط يك فنر به ماكو متصل شده است. ميله نگهدارنده ماسوره توسط فنر متصل به آن، ماسوره را در محل خود نگاه ميدارد. دو سر ماكو به دو قطعه فلزي مخروطي شكل مجهز است كه اين دو قطع ضربه گير ماكو است.
A-7- ترمز نخ پود در داخل ماكو
اين ترمز ميتواند توسط برسهاي كوچكي كه تحت زوايهي 60درجه نسبت به محور ماسوره قرار دارد و به ديواره داخلي ماكو چسبانيده ميشود، تامين گردد.
اين برسها بايد از پايين به سمت نوك ماسوره منحرف شده و در انتها، نوك ماسوره را به طور ملايم لمس كند. براي اين منظور ميتوان از پوست و يا حلقهةاي نايلوني نيز استفاده كرد.
نوع ديگر ترمز نخ پود، صفحههاي كوچكي هستند كه داخل شيار هدايت كننده نخ پود (در داخل ديواره ماكو) قرار ميگيرند. اين نوع ترمز براي نمرههاي مختلف نخ پود قابل تنظيم است.
وظيفه ترمز نخ پود آن است كه به نخ پود هنگام باز شدن از روي ماسوره، كشش مناسبي بدهد، به طريقي كه پس از توقف ماكو در داخل جعبه ماكو نخ پود داخل دهنه بصورت شل قرار نگيرد.
A-8- مضراب
مضرابها مانند ماكو نه تنها يك قطع يدكي است، بلكه همچنين قسمتي از ماشين را نيز تشكيل ميدهد.
به خاطر اهميت ماكو، نگهداري و مراقبت از آن باعث ميشود كه هزينه استهلاك كاهش يابد. مضراب قطعهاي است كه در انتهاي چوب مضراب قرار دارد و انرژي لازم براي پرتاب ماكو را از چوب مضراب به ماكو منتقل ميكند.
مضراب ممكن است از چرم و يا پلاستيك ساخته شود. در هر حال بايد جنس مضراب به طريقي انتخاب شود كه بتواند ارتعاشات ايجاد شده هنگام ضربه زدن را خنثي كند.
مضراب به طور كلي بيشتر در دو قسمت صدمه ميبيند:
- اگر فرورفتگي ايجاد شده در قسمت جلوي مضراب، كه به منظور هدايت صحيح ماكو در نظر گرفته شده است، از بين برود و يا تغيير شكل بدهد، باعث ميشود كه ماكو به درستي هدايت نشود، در نتيجه چنين مضرابي بايد تعويض گردد.
- قسمتي از مضراب كه چوب مضراب در داخل آن قرار دارد، صدمه ديده و احتمالا پاره ميشود؛ زيرا كليه انرژي در اين محل به مضراب داده ميشود. به منظور جلوگيري از اين نوع استهلاك پيشنهاد ميشود كه فرورفتگي جلوي مضراب مرتبا تميز شود. مضراب بايد طوري تنظيم شود كه نوك ماكو درست در مركز فرورفتگي آن قرار گيرد. چوب مضراب بايد به طريقي تنظيم شود كه محور مضراب درست در امتداد مسير ماكو حركت كند.
به علت برگشت ماكو به سمت الو، پس از هر بار پودگذاري و بافت رفتن نخ پود با نخهاي تار كناري، كناره پارچه بافته ميشود. به منظور جلوگيري از پاره شده و صمده ديدن نخهاي تار كناره هنگام دفتين زدن، از كنارهگير استفاده ميشود. كنارهگير وظيف دارد كه عرض پارچه را در نزديكي لبهي پارچه ثابت نگهدارد.
بيشتر كنارهگيرها از نوع استوانهاي سوزني است. در هر كناره پارچه يك كناره گير قرار دارد، به طريقي كه پارچه توسط قاب كنارهگير بر روي سوزنهاي استوانه فشار داده ميشود. با حركت پارچه به جلو استوانه ميچرخد و سوزنهاي آن به داخل پارچه فرو ميرود و نتيجه عرض پارچه را ثابت نگه ميدارد.
كنارهگيرها بايد به طريقي تنظيم شود كه هنگام كوبيدن نخ پود درست در جلوي شانه قرار گيرد. كنارهگيرها تحت تاثير نيروي فنر قرار دارد و اگر ماكو بين شانه كنارهگير و شانه، گير كند، كناره گير به جلو حركت كرده و از هر گونه آسيب جلوگيري ميكند.
A-10-ورد ماشين بافندگي
يكي از قديمترين اجزاي ماشين بافندگي كه عمر آن به دستگاه بافندگي دستي اوليه ميرسد، ورد ماشين بافندگي است. وردها داراي ميلميلكها هستند و نخهاي تار از داخل ميلميلكها عبور ميكند. وردها با بالا و پايين آوردن نخهاي تار، دهنه كار ايجاد ميكنند، تا ماكو بتواند نخ پود را از داخل آن عبور دهد.
ورد از دو قسمت اصلي قاب ورد و ريل ميلميلكها تشكيل شده است. قاب ورد معمولا از چوب و يا از فلز سبك مانند آلومينيوم ساخته ميشود.
-11- ميلميلك
ميلميلكها ميلهةاي نازكي هستند كه در وسط داراي چشمك بوده و نخ تار از داخل آن عبور ميكند.
عموما براي برقراري تعادل قسمت پاييني چشمه بلندتر از قسمت بالايي آن است.
ميلميلكها بهطور كلي بر دو نوع هستند. اول ميلميلكهاي ميلهاي و دوم ميلميلك تسمهاي.
ميلميلكهاي تسمهاي امروزه بيش از ميلميلكهاي ميلهاي مورد استفاده قرار ميگيرند؛ زيرا ميلميلكهاي تسمهاي داراي اين مزيت هستند كه در تراكم زياد دهنهي بهتر و يكنواختتري تشكيل دهند.
ميلميلكها به طور كلي از فولاد ساخته ميشوند.
A-12- لامل و دنده شانهاي
لاملها، تسمههاي نازك و باريكي هستند كه داراي چشمك عبور نخ تار و يك شيار باريك به منظور قرار گرفتن بر روي دنده شانهاي مكانيزم مراقبت نخ تار ميباشند.
لاملها معمولا از بهترين نوع فولاد ساخته ميشوند. دنده شانهها كه از داخل لاملها عبور ميكند نيز بايد از فولاد بسيار خوب ساخته شود و همچنين نبايد خميدگي داشته باشد. دنده شانهها يكي قطعه و يك پارچه ساخته ميشود و دندانههاي آن نيز «فرز» ميشود. لاملها و دنده شانهها بايد ضد زنگ باشند و علاوه بر اين بايد به دنده شانهةا آب نيكل داده شود.
تعداد دندههاي دنده شانهاي به تعداد لاملهاي مورد استفاده بستي دارد. همچنين نمره نخ تاز مصرفي نيز تعيين كننده اين دندانهها است. بطور كلي ميتوان گفت كه اگر تعداد دندانهها كم باشد هميشه اين خطر وجود دارد كه پس از پاره شدن نخ تار، لامل مربوطه بجاي افتادن در داخل شيار، بر روي دندانهها قرار گيرد.
A-13- غلتك نخ تار (اسنو يا چله)
غلتك نخ تار در قديم بيشتر از چوب استوانهاي شكل ساخته ميشد كه در دو طرف آن دو صفحه مدور قرار داشت. غلتكها جديد، از استوانه فلزي سبك ساخته ميشود و صفحههاي طرفين آن از چدن و يا فولاد يا فلزات سبك است.
مهمترين نكتهاي كه بايد در مورد غلتكهاي نخ تار در نظر داشت اين است كه صفحات جانبي آن بايد كاملا قايم بر روي غلتك سوار شود، زيرا در غير اين صورت هنگام باز شدن، نخهاي تار به لبه صفحات برخورد كرده و به علت تغييرات كشش، باعث ميشود كه نخهاي كناره بد بافته شود و يا پاره شود. همچنين ممكن است كه اين تغييرات كشش باعث شود كه ماكو به برون از دهنه پرتاب شود.
A-14- پل نخ تار
نخهاي تار پس از باز شدن از روي غلتك تار از روي پل نخ تار عبور ميكند و در نتيجه از حالت عمودي به حالت افقي درميآيند.
A-15- ميلههاي تقسيم كننده نخهاي تار
ميلههاي تقيسم كننده، ميلههاي باريكي هستند كه ما بين پل تار و لاملها قرار دارند و نخهاي تار متناوبا از زير و روي آنها عبور ميكند. ديده ميشود كه ميلههاي تقسيمكننده، طول دهنه تشكيل شده در پشت وردها را كوتاه ميكند و اين قطعا باعث ازدياد كشش در نخهاي تار هنگام تشكيل دهنه ميشود كه به هيچ وجه مطلوب نيست. اما اين ميلهها براي حفظ ترتيب نخهاي تار بسيار حائز اهميت است.
A-16- پل پارچه
پل پارچه معمولا يك نيم استوانه است كه در جلوي ماشين بافندگي قرار دارد. پارچه پس از بافته شدن از روي اين پل عبور ميكند و به سمت غلتك كشيدن پارچه هدايت ميشود.
پل پاچه علاوه بر تغيير جهت دادن پارچه، كشش نيز ايجاد ميكند.
A-17- غلتك كشيدن پارچه (غلتك خاردار-غلتك سمبادهاي)
غلتك كشيدن پارچه در مكانيزم پيچيدن پارچه وجود دارد.
پارچه پس از عبور از روي پل پارچه از بين غلتكهاي راهنما و غلتك كشيدن پارچه عبور ميكند. در اثر وجود غلتكهاي راهنما، پارچه با غلتك كشيدن تماس پيدا ميكند و در نتيجه خارهاي آن و يا سطح زبر آن پارچه با به خود ميگيرد و با چرخيدن غلتك، پارچه كشيده ميشود
A-18- غلتك پيچيدن پارچه
غلتك پيچيدن پارچه، استوانهاي است كه در دو سر آن محور غلتك قرار دارد و بر روي دو تكيه گاه سوار ميشود. يكي نيروي فنر، غلتك پيچيدن پارچه به غلتك كشيدن پارچه فشار ميدهد و اصطكاك لازم را بوجود ميآورد. در اثر اين اصطكاك و با چرخيدن غلتك كشيدن پارچه، غلتك پيچيدن پارچه ميچرخد و پارچهاي را كه توسط غلتك كشيدن، تغذيه ميشود به دور خود ميپيچاند. چون سرعت خطي محيط اين غلتك ثابت است، در نتيجه با بزرگ شدن قطر آن مقدار پيچيدن پارچه در هر دور ميللنگ ثابت ميماند. در بعضي از ماشينهاي بافندگي، كشيدن و پيچيدن پارچه توسط يك غلتك انجام ميشود.
يك چنين مكانيزمهايي بايد داراي مكانيزم كنترل قطر غلتك و يا كلاچ اصطكاكي باشد تا با بزرگ شدن قطر آن، مقدار پيچيدن پارچه ثابت بماند.