هایکو

MaaRyaaM

عضو جدید
هایکو ، کوتاه ترین نوع شعری در جهان است که توسط ژاپنی ها به ادبیات جهان معرفی شده است ، امروزه اغلب مردم جهان شعر ژاپن را با هایکو می شناسند . هایکو شعری است ۱۷ هجایی که در سه سطر نوشته می شود ، سطر اول و سوم هر کدام پنج هجا و سطر دوم هفت هجا دارند . هایکو نه وزن دارد و نه قافیه و آرایه های کلامی در آن به ندرت به کار می رود . حدود دو هزار سال پیش هایکو جزوی از یک فرم شعری ۳۱ هجایی به نام تانکا بود که از دو بخش تشکیل می شد و معمولا آن را شاعران به شیوه ی پرسش و پاسخ می سرودند . بخش نخست تانکا ۱۷ هجا دارد و بخش دوم آن ۱۴ هجا . تانکا به معنی شعر کوتاه است و در مقابل آن چوکا قرار دارد که به معنی شعر بلند است . با اینکه در ژاپن به غیر از تانکا و چوکا چندین فرم شعری دیگر هم وجود دارد شعرهای کوتاه محبوبیتشان بیش از بقیه است . در قرن شانزدهم میلادی به تدریج بخش ۱۷ هجایی تانکا مستقل شد و آن را هاکایی یا هایکو نامیدند .
هایکو در ابتدا محتوایی طنز آمیز داشت و به تدریج بر اثر در آمیختن با فلسفه ی ذن اعماق و جوانب آن گسترش یافت . ایجاز و سادگی و در عین حال عمق هایکو و هنر تصویری بدیع آن علاوه بر آنکه در چهار قرن گذشته شاعران زیادی را در ژاپن به خود کشانده است در دوره ی معاصر در خارج از ژاپن هم با استقبال قشر کتابخوان و شاعران و هنرمندان مواجه شده است و علاوه بر ترجمه هایکوهای ژاپنی به اغلب زبانهای دنیا ،درسراسرجهان شاعرانی پیدا شده اندکه به سرودن شعر به شیوه ی هایکوهای ژاپنی می پردازند .
امروزه هایکو دوستان و هایکو سرایان سراسر جهان دارای انجمنهای خاص در سطح محلی و ملی و بین المللی هستند و با برگزاری همایشها و سمینارهای دوره ای و یا از طریق سایتهای اینترنتی به بحث و تبادل نظر در مورد هایکو و تاریخچه و ابعاد هنری آن می پردازند .
هایکو هم اکنون در اقصی نقاط جهان به زبانی برای زندگی تبدیل شده است به تعبیری می توان گفت هایکو شعر نیست زیبایی نیست بلکه خود زندگی ست . تجربه ی شهودی هستی است که این مادر ِ همه ی هنرهای اصیل است . هایکوی عمیق همیشه ساخته ی ذن است . اما ذن یعنی مشاهده و تفکریعنی دیدن چیزها چنان که هستند و در تجربه های عمیق شهودی تجلی میکنند نه لزوما آن ذن که یکی از فرقه های بودایی مهایانه است . یاد آوری این نکته ضروری است که هایکو شعر کوتاه نیست . خیلی از تک بیت ها یا مصرع های فارسی هست که کوتاه تر از هایکوی هفده هجایی ژاپنی است.با این همه نمیتوان آن را هایکو نامید .
هایکو دارای دو منظره توامان . چیزی فراتر از فرم ادبی است . راه و وسیله ای است برای دیدن و درک دنیای پیرامون . هر هایکو لحظه ای را در خود تسخیر می کند . لحظه ای عادی که آوازش تا به دورها شنیدنی ست . و وقتی که این لحظه ، یم دم انسان را به بودنش به باور می رساند تا با خود بگوید : « خیلی آشناست ... این را من نیز دیده ام ، شنیده ام و ... »

رولان بارت در کتاب امپراطوری نشانه ها نوشته ای با عنوان دستبرد به معنا دارد او می گوید : « هایکو دارای خاصیتی شبح وار است و آن اینکه هر کس همواره تصور می کند به سادگی اشعاری همانند آن بسراید ولی ممکن است هرگز نتواند »


چند نمونه هایکو :

باعبور مار
کمر راست کرد
نرم نرمک، علف


ایکدا سومیکو



می اندیشم
این آخرين سال من ست!
ميخورم اين خرمالو را


ماساوكا شيكي



بر خيابان اصلي
چترهاي رنگارنگ-
باران پاييزي


ماریا تیرنسا
 

MaaRyaaM

عضو جدید
قواعد نوشتن هایکو

قواعد نوشتن هایکو

1. همیشه تعداد هجاهای هایکوی خود را بشمارید.
2. هفده هجا را در یک سطر بنویسید.
3. هفده هجا را در سه سطر بنویسید.
4. هفده هجا را در سه بند به ترتیب پنج، هفت و پنج هجایی بنویسید. (قالب استاندارد ژاپنی)
5. هفده یا کمتر از هفده هجا را در سه بند به ترتیب کوتاه، بلند و کوتاه بنویسید. (قالب رایج در زبانهای اروپایی)
6. کل هایکو را با یک نفس باید بتوان خواند.
7. از فصل واژه ها (کلماتی که به فصل خاصی از سال ارجاع می دهند استفاده کنید).
بهارواژه: شکوفهٔ گیلاس
تابستان‌واژه: کرم شب‌تاب
پاییزواژه: خرمالو
زمستان‌واژه: برف
نوروزواژه: پایان سال،
8. در پایان بند اول یا دوم (اما نه هردو) سکوت قرار دهید.
9. هرگز اجازه ندهید که سه بند هایکوی شما پشت سر هم تشکیل یک جمله کامل بدهند.
10. ترتیبی دهید که رابطه یا تقابل بندهای اول و دوم تنها پس از خواندن بند سوم مشخص شود.
11. همیشه از زمان حال استفاده کنید و در مورد اینجا و اکنون بنویسید.
12. استفاده از اسامی خاص و ضمایر شخصی را تا حد ممکن محدود کنید.
13. تا جای ممکن از وجه استمراری استفاده نکنید.
14. بد نیست اگر دو بند از سه بند شما (اول و دوم) ساختار نحوی یکسان داشته باشند.
15. در مورد ترتیب تصاویری که هر یک از بندها به دست می هند فکر کنید. مثلا ابتدا یک منظره از دور، بعد بخشی از آن منظره از نزدیک تر و در نهایت یک کلوزآپ.
16. لب مطلب را برای بند آخر نگه دارید.
17. سعی کنید بند اول تا جای ممکن جذاب و گیرا باشد.
18. همیشه فقط در مورد چیزهای معمولی، با روشی معمولی و با زبانی معمولی بنویسید.
19. به مطالعه ذن بپردازید و بگذارید هایکوی شما مصداق روش بی کلام تصویرسازی باشد.
20. ادیان و فلسفه های مختلف را مطالعه کنید و بگذارید اثر آنها در پس زمینه هایکوی شما انعکاس یابد.
21. تنها از تصاویر عینی استفاده کنید.
22. سعی کنید به سطوح چندگانه از معنا دست یابید. سطوح بیرونی شامل تصاویر عادی و در سطوح عمیق تر فلسفه حیات و جهان بینی شما.
23. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده انزوای خودخواسته و فقر داوطلبانه باشند. (سابی)
24. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده نوستالژی رمانتیک باشند. (وابی)
25. تضادها را بیابید و در هایکوی خود به تصویر بکشید.
26. از جناس و بازی با کلمات استفاده کنید.
27. در مورد چیزهای ناممکن به شکلی معمولی صحبت کنید.
28. از تصاویر تداعی گر معانی متعالی استفاده کنید (از جنگ و جنایت و مسائل جنسی صحبت نکنید)
29. تنها از تصاویر مربوط به طبیعت استفاده کنید. (از اشاره مستقیم به مسائل انسانی خودداری کنید)
30. عواطف انسانی را با اشاره به جنبه های مختلف طبیعت تداعی کنید.
31. از هرگونه اشاره مستقیم به خود در هایکو اجتناب کنید.
32. استفاده از علائم سجاوندی (نقطه، ویرگول، خط تیره و...) در هایکو مانعی ندارد.
33. گاهی برای ایجاد ایهام از آوردن علائم سجاوندی خودداری کنید.
34. قواعد نگارشی زبان خود را به طور کامل رعایت کنید.
35. از آوردن قافیه پرهیز کنید.
36. از آوردن اوزان غیرهجایی (مانند وزن های عروضی فارسی) خودداری کنید.
37. از واج آرایی (تکرار آواهای مشابه در یک بند) استفاده کنید. (مثل تکرار «چ» در مصرع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند...»)
38. از آواهای کلمات برای انعکاس دادن احساسات خود استفاده کنید.
39. همیشه هایکوی خود را به یک اسم ختم کنید.
40. از هر الهام و شهود آنی به عنوان نقطه آغازی برای خلق یک هایکو استفاده کنید.
41. از آوردن فعل های زیاد خودداری کنید.
42. هر جا که توانستید حروف اضافه را حذف کنید. (مانند از، در، به، با، بین، میان، روی و...)
43. قیدها را حذف کنید.
44. برای هر اسم بیش از یک معرف (توصیف کننده هایی مانند صفات و...) نیاورید.
45. با هایکوی خود مثل شعر برخورد کنید. هایکو جمله زیبای روی کارت پستال نیست.
46. هر هایکویی را که به ذهنتان رسید بنویسید. حتی بدترینشان را. زیرا می توانند الهام بخش آثاربهتر بعدی باشند
 

MaaRyaaM

عضو جدید
مشهورترین هایکو سرایان ژاپن

مشهورترین هایکو سرایان ژاپن

به هر كتاب هايكو كه نگاه كنيد از چهار هايكوسرا به عنوان بزرگترين هايكو سرایان ژاپن نام برده شده است.
ماتسوئو باشوريا،بوسون،ايسا،شيكي



ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م)



در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.


در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.
بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.


مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.


بركه كهن
جهيدن غوكي
صداي آب


توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.
غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و
حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.


بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي مي بينند.و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند.


بوسون (1716 ـ 1783 م)


يو سا بوسون دومين هايكو سرای بزرگ به شمار مي آيد. شخصيت اش با باشو تفاوت زيادي دارد. اما هايكوسرای جوانتر احترام زيادي براي هايكو سرای بزرگتر قائل بود كه در هايكوها و نقاشي هايش نمايان ست. بوسون هم هايكوسرا و هم نقاش بود. به عنوان نقاش ، او يكي از بزرگترين پيروان سبك نانگا شمرده ميشود.كه از نقاشان چيني آن زمان الهام گرفته اند. هرچند كه باشو يك تجربه گر بزرگ بود و آواره اما بوسون بيشتر عمرش را صرف خواندن و نوشتن و نقاشي و ميگساري كرد. او يك مرد خانواده دار بود و خودش را وقف دخترش كرد. در مورد او هايكوهاي محبت آميزي نوشت و نامه هايي كه بيانگر نگراني او از ازدواج دخترش با مردي ست كه لياقت او را نداشته ست.
بعضي از بهترين هايكوهاي بوسون تحت تاثير باشو و شاعران چيني ست اما بايد ياد اوري شود كه در ژاپن كپي و تحت تاثير شاعران و نويسندگان بزرگتر بودن جز اصلي خلق اثر ست.
براي مثال اين هايكوي بوسون


كنار بركه كهن
پير ميشود غوك-
برگهاي ريخته


بوسون به كاربرد ايماژ و رنگ مشهور ست .
گلهاي سفيد!
از شكاف ديوار
بهار مي آيد


ميانديشد
بهار اينجاست
دريا ، دريا


ايسا (1764 ـ 1827 م)


كوباياشي ايسا در پنجمين روز از پنجمين ماه در سال 1763 به دنيا آمد. و ياتارو ناميده شد.
ايسا نام مستعاري ست كه بعدا آنرا انتخاب كرد و به معناي يك فنجان چاي ست. بيشتر سالهاي زندگي ايسا غم انگيز است. وقتي دو ساله بود مادرش مرد و وقتي سيزده ساله بود مادر بزرگش. بعدا سه فرزندش و اولين همسرش كيكو مردند . و او را تنها گذاشتند تااينكه در سه سال آخر عمرش با يك دختر سامورايي ازدواج كرد.
در هايكوهاي ايسا خبري از زندگي غم انگيزش نيست.بر خلاف ان نشان دهنده انست كه ايسا سرنوشت خود را پذيرفته ست. ايسا به انسان گرايي و همدردي با جهان ، از يك شاليكار گرفته تا يك كك مشهور ست.
وي زبان محاوره ولهجه‌هاي مختلف را در هايكوهايش به‌كار برده ست. ايسا چيزهاي كوچك و بي ارزش را دوست مي‌داشت و آنها را عميقاً درك مي‌كرد و به چيزهايي كه احترامي بر نمي‌انگيختند عشق مي‌ورزيد.


ايسا "قلب هايكو " شناخته ميشود. چون در مقابل نگاه واقع گرايانه بوسون و ذن درون گرايانه باشو او لحن انسان گرايانه اي دارد.
يكي از برجسته ترين هايكوهاي ايسا براي مرگ دخترش ساتو سروده ست.


این جهانِ ِ شبنمی
بی شک شبنمی ست
وهنوز...


در اين هايكو اندوهي كه از مرگ فرزندش به او رسيده صرفا در منظره اي مي گنجاند . كه در ابتدا ناپايداري زندگي با ايماژ شبنم نشان ميدهد و تكرار ان نشان دهنده پذيرفتن اين واقعيت ست. " و هنوز ..." نشان ميدهد كه او هنوز در ايسا يا در بهشت يا در هايكو يا با تناسخ زنده ست.


شيكي (1867 ـ 1902 م)


چهارمين هايكو سرای بزرگ ماساوكا شيكي ست . او در سال 1869 متولد شد . هايكوهايش داراي تصاوير واقعي ست و شامل اشيا و تصاوير و رنگ ها و اشكال و تقابلشان با همديگر ست.
او به عنوان هايكو سرای نو گرا شناخته شده ست. شيكي كلمه هوكو را نيز به هايكو تغيير داد.
او به جنبه روحاني و درون گرايي باشو واكنش نشان داد و برخلاف آن عمل كرد.
شيكي بيشتر عمر كوتاهش را با بيماري گذراند.


می اندیشم
این آخرين سال من ست!
ميخورم اين خرمالو را


شيكي همچنين بنيانگذار مجله هوتوتو گيسو (فاخته )در سال 1899 ست. هايكوهايش فاقد جنبه هاي انسان گرايانه ايسا و حسهاي روحاني و درون گرايانه باشو ست. هايكوهايش مانند نقاشي ست.


شبانه ماه سپید
تابستان
بر بادبان سپید



در بررسي هايكو اين چهار هايكو سرا نمايانگر چهار طرز نگاه متفاوت به جهانند: ديدن با روح ، با چشم ، با دل ، و با سر . باشو روحاني ست. بوسون هنرمند است. ايسا انسان گراست و شيكي واقع گرا.
 

MaaRyaaM

عضو جدید
باران بهاری/spring rain

باران بهاری/spring rain

هایکوهایی از ایسا/Issa

clang once more
mountain temple bell!
spring rain


Issa


دگرباره دنگ دنگ ِ
ناقوس معبدکوهستان
باران بهاری

---------------------------------------------

welcome to my house!
First Month's very first
spring rain

Issa


به خانه ام
خوش امدی
اولین باران بهاری
--------------------------------------------

rice field crane
again, come on down!
spring rain


Issa


درنای شالیزار
دوباره فرودآی!
باران بهاری
--------------------------------------------

the pigeon too
sings to six a.m.
spring rain


Issa


کبوترنیز
می خواند صبح زود
باران بهاری

----------------------------------------------

at my dinner tray
a sparrow chirps...
spring rain


Issa


بر سینی شامم
جیک جیک گنجشکی
باران بهاری

--------------------------------------------
in spring rain
a bit bedraggled...
Tone River crane


Issa


درباران بهاری
اندکی خیس شده
درنای رودخانه تون

--------------------------------------------
deer gamboling
in the grass...
spring rain


Issa


در علف
آهویی جست وخیزکنان
باران بهاری

--------------------------------------------

in spring rain
chasing the elusive fish...
dog on the shore


Issa


درباران بهاری
به دنیال ماهی گریزان
سگی درساحل

----------------------------------------------

even the field mouse
squeaks, "What luck!"
spring rain


Issa


حتی موش مزرعه
فریادمی زند"چه شانسی"
باران بهاری

----------------------------------------------
walking along
a baking pan on her head...
spring rain


Issa


قدم زنان
ماهی تابه ای برسرش
باران بهاری
----------------------------------------------

with his sake he lounges
on a wall...
spring rain


Issa


باساکه اش
لم میدهدبه دیوار...
باران بهاری
---------------------------------------------

first thing after waking up
spring rain
in my eyes


Issa


پس ازبیدارشدنم
اولین چیزی که می بینم
باران بهاری
-----------------------------------------------


on one side
snow falling, on the other
spring rain!


Issa


ازیک سو
بارش برف ؛ ازسوی دیگر
باران بهاری !
----------------------------------------------

dawn--
in a stone's hollow
spring rain


Issa

سپیده دم

درشکاف سنگی
باران بهاری

-------------------------------------------------

not missing
the spring rain's blessing...
blades of grass


Issa


ازدست نمیدهد
برکت باران بهاری
تیغه های علف

--------------------------------------------------


spring rain
on an ancient road...
the pickle vendor


Issa


باران بهاری
برجاده قدیمی
ترشی فروش
-------------------------------------------------

the little shrine
is all azaleas...
spring rain


Issa


معبدکوچک
پراز ازالیه ها
باران بهاری

-----------------------------------------------
spring rain--
others have flowers
I, a little thicket


Issa


باران بهاری
دیگران گلهایی دارند
من ، بیشه ای کوچک

---------------------------------------------
spring rain--
gone vegetable-picking
with a little lantern


Issa


باران بهاری
رهسپار چیدن سبزی
با فانوسی کوچک

--------------------------------------------

crossing the field
with a paper lantern...
spring rain


Issa


می گذرم از مزرعه
بافانوس کاغذی
باران بهاری
--------------------------------------------

today too
looking at the same mountain...
spring rain


Issa


امروز نیز
می نگرم به همان کوه...
باران بهاری

----------------------------------------------
the daffodils
have become flowers!
spring rain


Issa


نرگسها
گل داده اند
باران بهاری

-----------------------------------------------

for everythicketeverythicket...
springrain

Issa


برای هر بیشه ای
هر بیشه ای
باران بهاری
------------------------------------------------

a day for wandering
a day for haiku...
spring rain


issa


باران بهاری
یک روزبرای پرسه زدن
یک روزبرای هایکو
 

MaaRyaaM

عضو جدید
dawn/سپيده دم

dawn/سپيده دم

هایکوهایی از ایسا/Issa


to one side

of my paper lantern...

spring's first dawn




Issa




در يك سوي


فانوس كاغذي ام


نخستين سپيده دم بهاري


------------------------------------------



at my hu/t
what will come of it?
spring's first dawn




Issa




در كلبه ام


بر سرش چه خواهد آمد؟


نخستين سپيده دم بهاري


------------------------------------------



"Spring's first dawn!"

the priest pretending

to sweep



Issa




نخستين سپيده دم بهاري


راهب وانمود ميكند


به جارو زدن


---------------------------------------------



in dawn frost
at the bathhouse door
knocking




Issa




ميكويد


در سرماي سحري


بر در گرمابه


----------------------------------------------



my New Year's toast
with straw sandals on...
dawn




Issa




اولين نوشيدني سال نو


با صندلهاي حصيري به پا


سپيده دم


----------------------------------------------



at dawn
I start the spring...
borrowed clothes




Issa




در سپيده دم


آغاز ميكنم بهار ...


لباسهاي عاريتي


-------------------------------------------------



dawn--
from atop the wheat
"Cuckoo!"




Issa




سپيده دم


بر فراز گندم


"كوكو!"


--------------------------------------------------



at dawn
no people in sight...
lotus blossoms




Issa




در سپيده دم


كسي به چشم نميايد...


نيلوفران آبي


------------------------------------------------



little by little
the summer night turns dawn...
people's faces




Issa




كم كم


شب تابستاني صبح ميشود...


چهره هاي مردم


----------------------------------------------



at dawn a keepsake
left on the window
red leaves




Issa




سحربرپنجره


يادگاري جا ميگذارد


برگهاي سرخ


----------------------------------------------



even at dawn
spring haze hovers...
Sumida River




Issa




حتي در سپيده دم


مه بهاري معلق در هوا


رودخانه سوميدا


-----------------------------------------------



autumn dawn--
to the pretty sky flies
a mosquito




Issa




سپيده دم بهاري


پرواز ميكند پشه اي


به آسمان زيبا


-----------------------------------------------



gobble up
my dawn dream...
cuckoo!




Issa




مي بلعد


روياي سحري ام را


كوكو!


-----------------------------------------------



at dawn
coolness is restored...
my house




Issa




در سپيده دم


دوباره سرد ميشود


خانه ام


----------------------------------------------



at dawn by the plum tree
there's one too...
beating his bowl




Issa




در سپيده دم


يكي نيزكنار درخت آلو


بركاسه اش مي كوبد


-------------------------------------------------



dawn--
with snow I make
Lord Buddha




Issa




سپيده دم


با برف ميسازم


بوداي بزرگ


------------------------------------------------



dawn--
through a hole in the wall
the cold




Issa




سپيده دم


از شكاف ديوار


سرما


-------------------------------------------------



my shadow too
fit and trim...
dawn of spring




Issa




سايه ام نيز


سپيده دم بهاري


تر و تميز


--------------------------------------------------



in the storehouse
the hoe glinting...
year's first dawn




Issa




در انبار


بيل برق ميزند


اولين سپيده دم


---------------------------------------------------



dawn--
in a stone's hollow
spring rain




Issa




سپيده دم


در شكاف سنگ


باران بهاري


----------------------------------------------------



even the snow falls
politely...
spring's first dawn




Issa




حتي برف


به آرامي مي بارد


اولين سپيده دم بهاري


-------------------------------------------------



the samurai street
perfectly silent
spring's first dawn




Issa




ساكت ساكت


خيابان سامورايي


نخستين سپيده دم بهاري


-----------------------------------------------



at dawn people
passing through...
withered fields




Issa




در سپيده دم


ميگذرند مردم از ميان...


مزارع خشك


-----------------------------------------------



dawn--
the glint of leeks
in the sink




Issa




سپيده دم


درخشش تره ها


در ظرفشويي


---------------------------------------------



dawn--
the windblown, exhausted
maiden flowers




Issa




سپيده دم


خسته از وزش باد


گلهاي ماده


----------------------------------------------



autumn dawn--
nearing the month's end
lantern in the eaves




Issa




سپيده دم پاييزي


نزديك اواخر ماه


فانوسهايي بر لبه بام
 

MaaRyaaM

عضو جدید
سانتوکا تانه دا

سانتوکا تانه دا


سانتوكا تانه دا (1882-1940) يك هايكو نويس فرم شكن است كه ساختار 5-7-5 هجايي را كنار گذاشت.

نام واقعي سانتوكا ، شُو ایچی بود . جواني اش پر از رنج و اندوه هايي همچون خودكشي مادر و ورشكستگي خانواده اش بود.
زندگي سانتوكا ممكن ست غم انگيز به نظر آيد . پسر مرد عياشي بود كه تمام دارايي اش را در معامله اي از دست داد و ورشكسته شد .وقتي هشت ساله بود مادرش با انداختن خود در چاه خودكشي كرد . ترك تحصيل ؛ از دست دادن كار ، ميخوارگي ؛ ازدواج ناموفق و يك بار خودكشي ناموفق با قطار.و...از ناكامي هاي زندگي اوست.
سانتوكا را از روي ريل برداشتند و به نزديكترين معبد ذن بردند و گی یان موچیزووکی اُشُ راهب بزرگ معبد مردي مهربان بود و بي هيچ پرسش و سرزنشي او را پذيرفت و به او اجازه داد تا هر زمان كه بخواهد آنجا بماند. سانتوكا هميشه به بوديسم علاقمند بوده و بعد از يكسال تفكر ذن (مديتيشن ) و كار در معبد در سن چهل و دو سالگي او راهب ذن شد. ذني كه او تمرين كرد گرچه سنتي اما غير معمول بود. آن ذن تنها راه رفتن بود . جاده بي انتها ، خانه و رهبانگاهش شد. پس از راهب شدن عمر را به سير و سفر در سراسر ژاپن گذراند. و فقط ده ماه قبل از مرگش خانه نشين شد. كلبه كوچكي كه در ان اقامت گزيد به نام ايسسوُ و به معني علف هرزي ست كه اين كلبه در شمال دانشگاه اِ هی مِ و كتابها يش در موزه شيكي نگهداري مي شود.

گفته اند كه سانتوكا بيش از بيست و هشت هزار مايل راه رفت و هر صبح بي پول و بي غذا و حتي بي آنكه بداند به كجا مي رسد و يا كجا مي ماند به راهش ادامه ميداد. راه سختي بود اما اين راه برايش آفتاب و باران، بخشش و خصومت، غذا و گرسنگي، لبخند و اخم و سلامتي و بيماري، تشنگي و آب ، تنهايي و لحظات مصاحبت، غم و شادي داشت اما لحظه هايي كه در آن زيست به همه چيز چه خوب و چه بد روي خوش نشان داد همانطور كه گی یان مهربان او را آنگونه پذيرفته بود.

ثبت افكار و احساسات ودرك و بينش و رويارويي او با خود و كشف خود در هايكوهايش نمايان ست. سادگي مطلق ؛ درستي و عدم حضور تصنع و تزوير ويژگي هايكوهاي اوست. در جهان اينگونه ما هايكوهاي سانتوكا مانند هوايي تازه، خنك و پاك ست.
 

MaaRyaaM

عضو جدید


تاریک شده اند
دیگر
ـ درختـها ـ
***
رقص درختها
درموسیقی
شب
***
افتاده اند
درتــــور شب
ـ درختها ـ
 

MaaRyaaM

عضو جدید


لالایی رودخانه آرام.
ـ قایقها درخوابند ـ
***
ـ درانتظار ـ
اما
رودخانه ای روح افـزا.
 

MaaRyaaM

عضو جدید



شمع هاي روشن دعا
و اميد
چشم هاي منتظر
***
ـ باران ـ
از قنوت نوراني شمع ها
***
شمع هاي دعا مي گريند
درقنوت روشن نياز
 

MaaRyaaM

عضو جدید


خسته تر از باغم
ـ در پائيز ـ
***
رسم زيبای هر سال
- پائيز -
***
خيس برگ
وقتی از پائيز
برگشته بودم.
***
پائيز ما
برگ ريزانی داشت
که هيچ زمينی نديده بود.
***
رفتی
و تپه ها
به پائيز نگريستند.
***
بی تو
پائيز
پر از خستگی پنجره است.
***
آينه ای
دردستان باد
پژمرد.
***
برخيز
پائیز
از سرمان گذشت!
***
پرستوی من
تو
واینهمه پائیز !!؟
***
وقت بادها
کوچه ؛
لبريز پرستو
دل من ؛
لبريز درد.
***
مثل يک ياس
که سخت گريسته باشد
پائيز
به من نگاه می کند.
***
مردی
در درختان پائيز
سرگذاشت
و گم شد.
 

MaaRyaaM

عضو جدید
ابرهای گذرا
گاهی نهان می شوند
چلچله هایی که برمی گردند

ای دا داکوتسو

شبی در بهار
دمی اگر همدمی باشد
حرف ها

کووبوتا مان تارو

رویای بهاری می دید
پلک هایش
خیس شد

می تسو هاشی تاکاجو
 

daneshpajooh

عضو جدید
زيباترين قطعه هاي هايكو

زيباترين قطعه هاي هايكو


سلام

اصولا "هايكو" چيست ؟

هایکو (به ژاپنی: 俳句) کوتاه ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها هستند.
هایکوها از ۱۷ هجا یعنی از سه واحد پنج‌تایی، هفت‌تایی، پنج‌تایی تشکیل شده‌اند.هایکوها علاوه بر ۱۷ هجا باید دارای کی‌گُ(kigo) یعنی نشانهٔ فصلی و کیره‌جی(kireji)(استقلال معنایی هر واحد) باشد.در هایکو یا مستقیماً به فصل اشاره می‌شود یا به نشانه فصلی. نشانه‌های فصلی شامل پنج گروه بهاری، تابستانی، پاییزی، زمستانی و نوروزی است. البته نشانه‌های نوروزی به دلیل قرار گرفتن سال نوی مسیحی در زمستان، جزو زمستان طبقه بندی می‌شوند.
 

daneshpajooh

عضو جدید
ملافه ای سفيد ازبرف
روی نعش دراز كشيده دشت
زمستان به رحمت خدا پيوست!
 

daneshpajooh

عضو جدید
زمستان دست بردار نيست
صبح نخست نوروز برف می بارد
شايد صلاحيت بهار رد شده است!؟
 

daneshpajooh

عضو جدید
صبح
چک بی محلی ست
چراغهای فلورسنت
در امضای آفتاب
دست برده اند!
 

pari khano0m

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر خیابان اصلی
چترهای رنگارنگ
باران پاییزی

ماریاتیرنسا
 

l-mohajeri

عضو جدید
یاد هانیکو افتادم.
یادش بخیر
بچه که بودیم چ مزه ای میداد دیدن این فیلما
 
بالا