هادی میرمیران

DDDIQ

مدیر ارشد
در این تاپیک سعی بر ان است تا با کمک دوستان به معرفی و در کنار آن به نقد و بررسی آثار مهندس سید هادی میرمیران بپردازیم
هر بار یکی از آثار استاد قرار داده بشه
شما میتونید در مورد اثر با باقی دوستان تبادل نظر کنید
و در پایان گزیده ای از نظرات دوستان قرار داده میشه
و قاعدتن چند روزی هم بعد از آخرین نقد و نظر اثر بعدی رو میتونید قرار بدید

سپاس

 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
بیوگرافی

بیوگرافی

مهندس سید هادی میرمیران (۲۳ اسفند ۱۳۲۳، قزوین - ۲۹ فروردین ۱۳۸۵ برلین) استاد دانشگاه و معمار ایرانی بود.
او چهار دهه فعالیت حرفه‌ای کرد. از میان آثار وی می‌توان به ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز، ساختمان کنسولگری ایران در فرانکفورت، ساختمان مرکزی بانک توسعه صادرات ایران، ساختمان مجموعه ورزشی رفسنجان، طرح ساختمان کتابخانه ملی ایران (اجرا نشده)، طرح ساختمان فرهنگستان های جمهوری اسلامی ایران (اجرا نشده) و طرح ساختمان موزه ملی آب (اجرا نشده) اشاره کرد. از مهمترین ویژگی های او حفظ پیوستار و روح معماری کهن ایران با روش‌های نوین طراحی بود.

زندگی
سید هادی میرمیران در ۲۳ اسفند ۱۳۲۳ در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته مهندسی معماری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به انجام رساند و با ارزشیابی عالی فارغ‌التحصیل شد. از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۷ در دفتر فنی شرکت ملی فولاد ایران مشغول به کار گردید. پس از انقلاب از سال ۱۳۵۸ با عنوان مدیر طراحی در شرکت خانه‌سازی ایران (اصفهان) به طراحی پروژه‌های شهرسازی پرداخت. در سال ۱۳۶۴ به همراه گروهی از همکارانش شرکت مهندسان مشاور نقش جهان-پارس را تاسیس نمود و تا واپسین روزهای حیات در این شرکت مشغول به کار بود.
وی در شامگاه ۲۹ فروردین ۱۳۸۵ پس از یک دوره ده ساله نبرد با بیماری سرطان، درگذشت.



پیشینهٔ آموزشی

مدرس مدعو معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۵
مدرس مدعو معماری، دانشکده معماری، دانشگاه علم و صنعت ایران، ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵
مدرس مدعو معماری، دانشکده معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز و همدان از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵


عناوبن و افتخارات

مشاور برگزيده وزارت مسكن و شهرسازي بعنوان"بهترين مشاور شهرسازي"- 1370
• جايزه اول در مسابقه شركت خانه سازي ايران براي " مجتمع ايل گلي تبريز"- 1371
• مقام اول(جايزه آبادي) در مسابقه برگزار شده توسط مركز مطالعات و پژوهشهاي معماري و شهرسازي براي"طرح لحياء مجموعه كريمخاني شيراز" -1372
• مقام اول در مسابقه برگزار شده توسط مركز مطالعات و پژوهشهاي معماري و شهرسازي ايران براي " طرح آماده سازي اراضي شهر جديد بهارستان"-1372
• جايزه نخست و مقام اول در مسابقه فرهنگستانهاي جمهوري ايلامي ايران- 1373
• جايزه نخست و مقام اول براي طرح موزه مركز اسناد رياست جمهوري،رفسنجان-1373
• جايزه نخست و مقام اول در مسابقه طراحي بدنه شرقي چهار باغ اصفهان-1374
• جايزه دوم در مسابقه طرح ساختمان كتابخانه ملي ايران- 1374
• تقدير نامه افتخار (HONORABLE MENTION) بعنوان طرح برگزيده در مسابقه بين المللي براي طرح كتابخانه ملي شوراي شهر كانساي- كان ژاپن- 1375
• رتبه اول در مسابقه طراحي ساختمان استانداري تهران-1375
• طرح برتر در مسابقه طراحي ساختمان جديد وزارت نيرو- 1375
• لوح تقدير طرح برگزيده اولين جشنوارخ مهندسي ساختمان براي طرح بهسازي و نوسازي ميدان كهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان- 1375
• لوح تقدير طرح برگزيده اولين جشنواره مهندسي ساختمان براي طرح موزه ملي آب ايران- 1375
• رتبه اول در مسابقه طراحي ساختمان جديد بانك توسعه صادرات ايران- 1376
• رتبه اول در طرح اتصال مجموعه حرم حضرت رضا (ع) به بافت اطراف- 1377
• طرح برگزيده در مسابقه بين المللي طرح موزه تاريخ كاليفرنيا،فرزنو- 1378
• دريافت نشان معماري ايران(استاد پيرنيا) در اولين دوره- 1379
• طرح برگزيده در مسابقه طرح سفارت جمهوري اسلامي ايران در برلين-آلمان-1379
• كسب مقام دوم جايزه بزرگ معمار 1380 براي اثر مجموعه ورزشي رفسنجان
• طرح برگزيده در مسابقه طرح خانه مولانا تهران-1380
• طرح برگزيده در مسابقه مركز همكاريهاي فن آوريهاي رياست جمهوري تهران- 1380
• لوح تقدير رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام حجه الاسلام هاشمي رفسنجانيبراي مجموعه ورزشي رفسنجان – 1380
• لوح تقدير جامعه مهندسان مشاور ايران، براي شناسايي و معرفي معماري ايران- 1380
• برنده جايزه مهراز- 1381
• انتخاب شده بعنوان پيشكسوت معماري توسط سازمان نظام مهندسي ساختمان كشور- 1381
• كسب مقام اول جايزه بزرگ معمار 1382 براي اثر كانون وكلاي دادگستري مركز
• رتبه دوم در مسابقه بزرگ طرح مجموعه آتي سنتر- تهران- 1382
• دريافت لقب شهروند افتخاري اصفهان- 1383
• دريافت لوح تقدير و تنديس از جامعه مهندسان مشاور ايران- 1383
• دريافت نشان درجه يك فرهنگ و هنر از رياست محترم جمهوري وقت – 1383
• تقدير نامه افتخار (HONORABLE MENTION) بعنوان طرح برگزيده در مسابقه بين المللي طرح ساختمان كنفرانس كشورهاي اسلامي در جده- عربستان – 1384
• دريافت نشان معماري ايران از انجمن مفاخر معماري ايران- 1385


آثار و فعالیت ها

فعاليت حرفه اي اين هنرمند معمار تقريباً به سه دوره مساوي تقسيم مي شود :​

· در فاصله ۱۳۴۷- ۱۳۵۷ او در شركت ملي ذوب آهن ايران، در اصفهان سرپرست كارگاه معماري واحد طراحي و شهرسازي بوده و مسئوليت تهيه و اجراي طرح هاي متعددي را در زمينه مجموعه هاي مسكوني، بناهاي عمومي و طرح هاي شهري در شهرهاي جديد الاحداث پولادشهر، زيرآب و زرندنو به عهده داشته است.

· از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ ضمن ادامه فعاليت در ذوب آهن، با شركت خانه سازي ايران و اداره كل مسكن و شهرسازي اصفهان همكاري كرده است.در شركت خانه سازي ايران مسئوليت سرپرستي واحد طراحي و در اداره كل مسكن و شهرسازي اصفهان مسئوليت تهيه طرح جامع شهر اصفهان و «طرح منطقه شهري اصفهان» با او بوده است. او در اصفهان براي اولين بار- در حوزه رسمي شهرسازي كشور- مفهوم «منطقه شهري» را به طور جدي مطرح كرد و با ارائه بسيار درخشان طرحي موفق، در فرآيندي سخت و طولاني از جلسات بررسي و تصميم گيري در كميته فني شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران، توانست ضرورت توجه به مناطق شهري، كشور را به منزله عرصه هايي مشخص، مجزا و مستقل در «حوزه مديريت و برنامه ريزي شهري» نشان دهد.


· از سال ۱۳۶۷ نيز ميرميران به عنوان مؤسس و مديرعامل شركت مهندسان مشاور نقش جهان پارس به كار در زمينه شهرسازي و معماري ادامه داد. طي اين دوره تهيه طرح هاي متعدد شهري به ويژه چند طرح بسيار موفق براي احياي مجموعه كريمخاني شيراز، احيا و بهسازي مجموعه ميدان كهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان و بدنه سازي خيابان چهار باغ اصفهان و نيز شركت پيگير و فعالانه او در تمامي مسابقات مهم معماري داخلي- و يك مسابقه بين المللي- و موفقيت چشمگير او در اغلب اين مسابقات به عنوان برنده، همچنين كسب رتبه اول جايزه بزرگ معمار سال ۱۳۸۲ براي ساختمان كانون وكلاي تهران و رتبه دوم جايزه معمار سال ۱۳۸۰ براي مجتمع فرهنگي- ورزشي رفسنجان و دريافت نشان فرهنگ و هنر او را به عنوان چهره شاخص و سرشناس معماري و شهرسازي معاصر ايران مطرح كرد.


طرح توسعه مجموعه حرم مطهر حضرت معصومه (س) - [قم - 1999]
:: طرح احيای منطقه تاريخی تبريز - [تبريز - 1995]
:: طرح احيای منطقه تاريخی-فرهنگی شيراز - [شيراز - 1993]
:: طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - [اصفهان - 1991]
:: طرح بدنه شرقی چهارباغ اصفهان - [اصفهان - 1989]
:: طرح مجتمع مسکونی ايل گلی تبريز - [تبریز - 1993]
:: طرح مجتمع مسکونی غرب تهران - [تهران - 1992]
:: مرکز هماهنگيهای فناوريهای رياست جمهوری - [تهران - 2001]
:: سر کنسولگری جمهوری اسلامی ايران در فرانکفورت - [آلمان - 2000]
:: سفارت جمهوری اسلامی ايران در بانکوک - [ - 1999]
:: ساختمان مرکزی صنعت نفت ايران - [تهران - 1998]
:: طرح کتابخانه ملی ژاپن – کانسای کان - [ژاپن - 1996]
:: طرح مجتمع مرکزی وزارت نيرو - [تهران - 1996]
:: طرح ساختمان استانداری تهران - [تهران - 1996]
:: طرح موزه ملی آب ايران - [تهران - 1995]
:: طرح فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ايران - [تهران - 1995]
:: طرح ساختمان کتابخانه ملی ايران - [تهران - 1995]
:: طرح ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز - [تهران - 1995]
طرح مجموعه ورزشی رفسنجان - [رفسنجان - 1994]
طرح موزه مرکز اسناد رياست جمهوری رفسنجان - [رفسنجان - 1994]
طرح آماده سازی 200 هکتار اراضی سپاهان شهر - [اصفهان - 1994]
طرح آماده سازی 380 هکتار اراضی شهر جديد بهارستان - [تهران - 1992]
طرح آماده سازی برزن C پولادشهر - [اصفهان - 1990]
طرح آماده سازی 550 هکتار اراضی منطقه مرکزی شهر جديد بهارستان - [تهران - 1900]
طرح توسعه و احیای منطقه شرق اصفهان (تامشا) - [اصفهان - 1996] -
طرح احيای مجموعه کريمخانی شيراز - [شیراز - 1994]
طرح شهر جديد پولادشهر - [اصفهان - 1994]
طرح شهر جديد بهارستان - [تهران - 1993]
طرح جامع منطقه اصفهان - [اصفهان - 1991]
طرح جامع شهر اصفهان - [اصفهان - 1991]
طرح جامع (راهبردی) خرمشهر - [خوزستان - 1990]
طرح جامع شهر شيراز - [شيراز - 1989]
 

DDDIQ

مدیر ارشد
رویکرد شکلی در تحلیل کارهای معماری هادی میر میران

رویکرد شکلی در تحلیل کارهای معماری هادی میر میران

مقدمه
یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجهی ویژه کرد، لویی دوران متفکر و معمار فرانسوی بود. او، در سال 1800میلادی ، معماری را چنین تعریف کرد : " معماری هنر ترکیب شکل هاست، به نحوی که در تمام ساختمان های عمومی و خصوصی قابل تحقق باشد". هدف اصلی دوران از این تعریف، نظریه پردازی در زمینه ی موضوع های طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام " دقت و تأکیدی بر درس های معماری" نشان می دهد. عنصرهای معماری که دوران از آنها نام می برد عبارتند از: دیوارها، ستون ها و طاق ها و با این عناصر به دسته بندی و تحلیل آثار معماری دوره های مختلف می پردازد.
کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه ی معماری ها قرار داده و عنصر های تشکیل دهنده ی معماری را به دسته های زیر تقسیم می کند:​
  1. نقطه.
  2. خط.
  3. سطح.
  4. حجم.
  5. فضای داخلی.
  6. فضای خارجی.
وی سپس، در ترسیم های فراوان، حالت های گونا گون این عناصر را بررسی می کند. کرایر دسته بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم های ساماندهی عملکرد دارد که عبارتند از : ساماندهی چند شاخه ای – ساماندهی خطی – ساماندهی مرکزی – سازماندهی مرکزی و خطی – ساماندهی شبکه ای – ساماندهی سطوح مختلف بر روی هم – ساماندهی پیچ در پیچ در مجموع کرایر هم با توجه به شکل، به عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می پردازد.
کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل هایش از رویکرد شکلی استفاده می کند. او در کتاب" ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان" به بررسی شکل فضاهای بزرگ شهری تا اتاق های کوچک در معماری ایران و ترکستان می پردازد و با تحلیل نمونه های شاخص معماری و مقایسه ی آنها با هم ، به جستجوی فهم و درک معماری انها می رود. به عنوان نمونه ، در مقایسه ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجد شاه اصفهان (1630_1597 م) به این نتیجه می رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است. در این مقاله آثار متأخر معمار ارزشمند ایرانی _ هادی میر میران_ با رویکرد شکلی بررسی و بدون توجه به مفهوم های مطرح شده در آنها دیاگرام فرم آنها تحلیل می شود.منظور از دیاگرام در این مقاله ، خلاصه ی فکر است که به ساده ترین شکل بیان می شود. به عبارت دیگر دیاگرام فرم، خلاصه ی فکر هنرمند در مورد شکل اثر است.

شکل در کارهای هادی میر میران
آثار معماری میر میران را می توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد:
  • استفاده از دیاگرام فرم آثار معماری میر میران در پروژه های ابتدای دهه ی هفتاد خورشیدی ، از این روش در طراحی کارهای معماری خود استفاده کرده است. در این روش، او با انتخاب دیاگرام فرم یک اثر معماری ، طراحی را آغاز کرده _ یا به تعبیر بهرام شیردل، معماری را از معماری شروع می کند_ و در روند طراحی ، گاهی پروژه تا آخر تحت تأثیر همان دیاگرام اولیه باقی مانده و گاهی دچار تغییرات شگرفی شده است.​
در پروژه ی کتابخانه ی ملی ایران( دی ماه 1373) که به فاصله زمانی اندکی نسبت به پروژه فرهنگستان ها طراحی شد، یکباره دیاگرام فرم طرح متحول می شود. البته این تحول در اثر آشنایی میر میران با شیردل و تأثیری که از او می گیرد ، حاصل شده است. گفته شده " او از شکل تجرید شده ی دماوند در ایجاد فرم طرح خود استفاده کرده است اما به نظر می رسد دیاگرام فرم این پروزه تحت تأثیر پروژه ی سر در ورود به یک غار باستانی اثر ماسیمیلیانو فوکساس است. البته پروزه ای که در نهایت خلق شده، دارای شکلی منحصر به فرد است و به تعبیر بهرام شیردل از معدود پروژه های ان مسابقه بود که قابل مطرح شدن در عرصه ی بین المللی است.
پروژه ی دیگری که در این گروه قرار می گیرد، مجمو عه ی ورزشی رفسنجان است. این پروژه هم تحت تأثیر دیاگرام فرم یک یخچال سنتی است که در نزدیکی ساختگاه طرح قرار دارد. این پروژه تفاوت شکلی زیادی با یخچال مورد نظر ندارد، بلکه تفاوت عمده در تغییر کاربری و مصالح ساختمانی ان است ، بنابراین خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است.
  • استفاده از دیاگرام فرم اثار هنری و طبیعت در این مرحله میر میران با استفاده از فرم های موجود در طبیعت یا آثار هنری موجود شروع به طراحی کرده اما، در روند طراحی، کاملاً از آنها فاصله گرفته و به پروژه ای با دیاگرام متفاوت دست می یابد.​
او در پروژه ی موزه ی ملی آب ایران(1374) از خواص شکلی دو عنصر آب و خاک استفاده می کند و به اصطلاح تر و خشک را با هم می بیندو به انها تجسم می بخشد. فرمی که در نهایت خلق شده بسیار بدیع است و ارتباط عمیقی با ساختگاه پروژه دارد. اثر دیگری که در این گروه قرار می گیرد،
پروژه ی بانک توسعه صادرات ایران (1376) است. ذیاگرام فرم پروژه از مکعبی شکل گرفته است که شکافی در آن قرار دارد و یاد آور فرم گاو صندوقی است که درش اندکی باز مانده است. همچنین به نظر می رسد پوسته ی خارجی پروزه تحت تأثیر اثری از رابرت اسمیتسان بنام استارتی پندنتی (1988) است.​
  • استفاده از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین این دیاگرام را می توان در آثار گذشته ی میرمیران هم مشاهده کرد، اما در چند پروژه ی متأخر نقش اساسی را در ساماندهی پروژه ها به عهده می گیرد. خصوصیت اصلی این فضای بینابینف ترکیب شدن با فضاهای عمومی و شهری است و به نظر می رسد میرمیران در این آثار به زبان شخصی ویژه ایدست یافته و دیاگرام فرم جدیدی ازآن حاصل شده است.​
پروژه ی کانون وکلای دادگستری تهران(1374_1380) از جمله آثاری است که در آن از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین استفاده شده است. این پروژه هم مانند پروژه ی کتابخانه کانسای از مکعبی تشکیل شده است که یک فضای تهی به صورت مورب آن را بریده است. القای فرم ترازو به عنوان دیاگرام فرم اولیه ، تاثیر بسزایی در معلق وانمودن دو قسمت حجم داشته است و باعث شده فرم ها در طرفین فضای بینابین بصورت معلق به نظر آیند.
میر میران در پروزه ی توسعه حرم حضرت معصومه (1378) هم از این دیاگرام استفاده می کند. دیاگرام فرم پروزه از دو حجم، یکی بزرگ و دیگری کوچک با فضایی بینابین آنها شکل گرفته است. فضای بینابین گذری شهری است که مردم را به طرف سمت مجموعه هدایت می کند. در شکلگیری فرم این پروژه، منابع دیگری مانند : الهام از " موج هایی که در اثر وزش باد در شن های کویر و یا آب دریاچه پدید می آید" و برداشتی از جریان معماری نواری هم تاثیر داشته است.
دیاگرام مورد بحث در پروژه ی سفارت ایران در فرانکفورت (1379) به اوج بیان شکلی خود می رسد. در این پروژه هم فضای بینابین به گذری عمومی تبدیل شده و هم به رابطه ی شهر و معماری توجهی ویژه شده است. سرانجام جالب است بدانیم که دیاگرام فرمی که میرمیران در این پروژه ها از آن استفاده کرده است در دوره ی ایلامی برای ساماندهی معابد مورد استفاده قرار می گرفته است. در نمونه های ایلامی راه موربی که به درون معبد وارد می شد، فضا را به سه قسمت تقسیم می کرد.​

برگرفته از فصلنامه شارستان - بهار و تابستان 1383​
 

DDDIQ

مدیر ارشد
از معماری گذشته چه درسی می­توان گرفت ؟

از معماری گذشته چه درسی می­توان گرفت ؟

به گفته میرمیران ؛
یکی از مشکلات امروز ما این است که دائم درباره معماری و ثروت معماری گذشته ایران حرف می­زنیم، آن را سخت تحسین می­کنیم، درباره مبانی و ارزشها و نظام کلی آن داد سخن می­دهیم، اما بالاخره هنوز برایمان دقیقا مشخص نشده است که چرا این کار را می­کنیم و مطالعه معماری قدیم ایران چه اهمیت و سودی دارد و آیا ما باید صرفا به تحسین آن اکتفا کنیم چون تمام شده و از بین رفته است و به عبارتی فقط کار تحقیقاتی صرف در این باره انجام دهیم یا نه امید داریم نتایجی هم از این بررسی ها برای معماری امروزمان بگیریم؟
خود من معتقدم که معماری ایران دارای اصولی است. مثلا معتقدم این معماری همیشه کوشیده است از کیفیت مادی به کیفیت معنوی، یا به عبارتی از ماده به روح برسد و به بیان معمارانه با کم کردن جرم به سوی افزایش فضا حرکت کرده است. در واقع به نظر من معماری جهانی را هم می­توان با این مفهوم یا با این تلاش توضیح داد. این تلاش در معماری ایران به طرز بارز و مشخصی دیده می­شود. کاری که معماری ایرانی با نور یا با آب کرده ، به همین منظور، یعنی سبک کردن ماده و افزایش فضا بوده است. راه حل افزایش فضا این نیست که مثلا دیوارها را نازک بگیریم. نوری که در مسجد شیخ لطف الله از پنجره های گنبد می­تابد، در واقع تمامی جرم مادی گنبد را از نظر احساس و دریافت و ادراک آدمی، سبک می­کند. من در ابتدا تصور می­کردم حوضهای بزرگ آب و سطوح آینه وار آنها صرفا اقداماتی زیبایی شناسانه هستند، اما الان فکر می­کنم همه آنها باز هم معماری را سبک تر می کنند تا آنجایی که معماری منعکس شده در آب درواقع مادیت خود را ازدست می­دهد و شما نمی­توانید بفهمید که آیا چهل ستون واقعی است یا بیست ستون. خوب اگر بپذیریم که چنین اصلی در معماری ایران وجود داشته، به یک معنا ما یک دستورالعمل بزرگ برای معماری امروز داریم که به هیچ وجه کمتر از اصول بیانیه های معماران بزرگ نیست.ما می­توانیم روی آن تکیه کنیم و کار کنیم. اما بحث ما در اینجا تمام نمی­شود؛ معماری می­تواند دارای اصولی باشد، اما آیا این اصول قابل تداوم اند؟
به نظر من یک ویژگی مهم چنین اصلی، یعنی اصل حرکت از ماده به روح از طریق سبک کردن و کم کردن جرم و افزایش فضا این است که دیگر معروض زمان و مکان نیست. به نظر من آنچه معروض مکان و زمان باشد، قابل تداوم نیست و تاریخ مصرف پیدا می­کند. اما معماری ایرانی دارای اصولی است که قابلیت تداوم دارند.
بحث قابلیت تداوم اصول معماری ایران را در سه زمینه می­توانیم دنبال کنیم: فرم، الگو و مفهوم.
فرم بیش از دو مقوله دیگر به زمان و مکان مقید است و به همین دلیل قابلیت تداوم آن در طول معماری یک سرزمین کاهش می­یابد. الگو در واقع یک استنباط تجریدی است؛ یک امر عرضی است که از یک واقعیت معماری گرفته می­شود. مثلا اگر الگوی حیاط مرکزی یا همه چهارتایی هایی را که درباره آنها حرف می­زنیم مثلا چهارطاقی و چهار ایوانی و غیره را مد نظر قرار دهیم، می­توان استنباط های مشخصی را از آنها بیرون کشید، به این دلیل که از فرم مجردتر است و بیشتر تن به تجربه می­دهد و بنابراین قابلیت تداوم بیشتری می­یابد. مقوله سوم مفهوم است که دغدغه ذهنی خود من است. حیاط معماری ایران را مثال بزنیم. من ابتدا به آن به عنوان یک فرم نگاه می­کردم. واقعا می­توان حیاط مرکزی را یک فرم تلقی کرد اما می­توان آن را یک الگو هم دید، اما مهمتر از آن برای من یک مفهوم است، به این معنا که قلب معماری تهی است، خالی است. یک مثال از مینیاتورهای ایرانی می­زنم؛ در همه نقاشی های جهان مهمترین عوامل و عناصر نقاشی در مرکز کمپوزسیون قرار می­گیرند اما در مینیاتورهای ایرانی این فضا خالی است؛ این خالی بودن نمی­تواند تصادفی باشد. مثلا در مینیاتور جنگ ایران و توران منطقا مرکز تصویر باید شلوغ ترین مکان باشد، چون مرکز میدان جنگ است و نقطه تلاقی دو لشکر باهم، ولی این فضا خالی است، شاید یک سر بریده یا نیزه ای در حال حرکت در آنجا باشد.
ما می­توانیم عناصر معماری ایرانی مثلا حیاط مرکزی را به سه صورت ببینیم :
- به عنوان فرم
- به عنوان الگو
- به عنوان مفهوم

به نظر من معماری ایرانی که در پی یافتن عمقی معنوی است، در مرکز خود به مجرد می­رسد. اگر این را درست تشخیص داده باشم، این مفهوم نه تنها در معماری امروز ما، بلکه در معماری دنیا تا ابد قابل تداوم و تکرار است؛ بنابراین من نتیجه می­گیرم که :
- معماری ایران دارای مبانی مشخصی در سه مقوله فرمها، الگوها و مفاهیم است.
- این مبانی قابل تداوم اند و در آنجایی که از فرم به مفهوم تبدیل می­شوند و به عبارتی از کیفیات عینی به کیفیات ذهنی می­رسند قابلیت تداوم بیشتری می­یابند.
اما بحث در اینجا هم به پایان نمی­رسد. پرسش دیگری مطرح می­شود: آیا ما باید در پی این تداوم باشیم؟ در واقع اعتقاد به قابلیت تداوم، الزام عملی به وجود نمی­آورد. اما پاسخ به این پرسش نیز از نظر من مثبت است و می­توانیم در این زمینه به بحث بپردازیم. اگر بحث بتواند در این جهات ادامه یابد، کار ما فقط به تحسین نور داخل مسجد شیخ لطف الله یا سطوح آب در مقبره شاه نعمت الله ولی محدود نمی­شود و می­توان حتی به دستورالعمل هم رسید. من باکی ندارم که بگویم می­توان برای معماری دستورالعمل تعیین کرد. مگر پنج اصل معماری مدرن که چند دهه دنیا را زیر سیطره گرفت دستورالعمل نبودند؟ یا چه کسی گفته است اصولی که پست مدرن ها مطرح کرده اند از آنچه ما می­توانیم از معماری ایرانی استخراج کنیم بالاتراند ؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد1- طرح فعلی ساختمان کتابخانه ملی ايران یا طرح میرمیران؟

نقد1- طرح فعلی ساختمان کتابخانه ملی ايران یا طرح میرمیران؟

طرح ساختمان کتابخانه ملی ايران راوزارت مسکن و شهرسازی در بهار سال 1374 به مسابقه نهاد که در اين مسابقه طرح ارائه شده مهندسين مشاور نقش جهان- پارس مقام دوم را بدست آورد . برخی از ويژگيهای طرح يادشده از اين قرار است :
اطن طرح از سه بخش اصلی – مخزن بسته کتاب ها، فضاهای قرائت و پژوهش و يک پوشش شفاف که تمامی فضای کتابخانه را در خود جای می دهد- تشکيل شده است.
طرح کوشيده است با الهام از اين بيت ناصرخسرو :
"بنگر به به فرشته که دود از سپس ديو
چون زرگدازنده که بر قير چکانيش "
به مفاهيم "دانش" و "نوشتار" (به مثابه ثبت دانش) در فرهنگ ايران نزديک شود . اين تصوير که هجوم روشنايی را به دل تاريکی مطرح می سازد، در طرح کتابخانه به صورت سطح پيچ و تاب دار سياه براقی است که جسمی طلايی ( مخزن بسته کتاب ها ) به شکل لوح بر آن می نشيند .
لوح در اشکال مختلف خود نماد ثبت انديشه هاست و در فرهنگ ايران "لوح محفوظ" دربر دارنده سرنوشت کلی هستی از ازل تا به ابد است و از اين رو در طرح ارائه شده اين فرم برای مخزن بسته کتاب ها در نظر گرفته شده است و قرارگيری آن در زير پوشش بزرگ کتابخانه ، "محفوظ" بودن آن را تداعی می کند.




منبع موسسه معماری میرمیران​
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد 1/ كتابخانه بي‌نشان ملي قسمت اول

نقد 1/ كتابخانه بي‌نشان ملي قسمت اول

كتابخانه بي‌نشان ملي1



نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران


ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران واقع در تپه‌هاي عباس آباد تهران در آستانه‌ي افتتاح قرار گرفته است. اين مساله بهانه‌اي شد تا به نقد پروژه‌‌اي مطرح در سطح ملي بپردازيم. داستان تحولات صورت گرفته در روند طراحي تا اجراي اين پروژه هم تا حدي مشابه تحولات ساختمان جديد مجلس شوراي اسلامي است كه در مقاله ی دیگری مورد نقد قرار گرفت.3

" تدارك برگزاري مسابقه کتابخانه ملي پهلوي از سال 1352 با مطالعات و بررسي‌هاي مقدماتي آغاز شد. گروه‌هاي اعزامي كتابخانه از 125 كتابخانه‌ي مهم دنيا بازديد كردند و تبادل نظرهاي لازم با سازمان جهاني يونسكو و فدراسيون بين المللي انجمن هاي كتابداران و بيش از يكصد انجمن و سازمان كتابداري كشورهاي مختلف جهان صورت گرفت. سال 1354 برنامه ريزي 3 هزار صفحه‌اي كتابخانه ملي پهلوي توسط گروه يكصد نفري از كارشناسان برجسته‌ي ايراني و بين المللي تهيه شد و در سال 1355 تدارك برگزاري مسابقه بين المللي براي آن كتابخانه آغاز شد و به سرپرستي كتابخانه پهلوي و اتحاديه بين المللي آرشيتكت‌ها، هيات داوران بين المللي انتخاب شدند و خبر مسابقه در مقياس جهاني اعلام شد.
در سال 1356 با نام نويسي 3 هزار و 56 معمار از 87 كشور، كار مسابهق ادامه يافت و تا اول بهمن ماه 1356 تعداد 618 طرح از معماراني كه نام نويسي كرده بودند به دفتركتابخانه پهلوي تحويل داده شد.
سپس هيات بين المللي داوري مسابقه كه مركب از 9 معمار (نادر اردلان،ايران-چارلزكوره آ، هند- فوميهيكوماكي، ژاپن- ايومينگ پي، چين- جيانكارلو دكارلو، ايتاليا- تدوردانت، انگلستان- پدرو راميدز، مكزيك و ) و 5 كارشناس كتابداري بودند، از تاريخ يكم تا يازدهم سال 1356 به بررسي پروژه‌ها پرداختند و طي چند مرحله داوري، طرح برتر مسابقه مشخص شد."4
برنده اول مسابقه،‌گروه معماري و مهندسي فن گركان، مارك و شركا5 از جمهوري فدرال آلمان بودند كه مبلغ 50 هزاردلاري جايزه اول را دريافت كردند. طرح آنها از يك «ساختمان بسيار متراكم به فرم “U” كه به طرف جنوب باز مي‌شد، تشكيل شده بود و با ادامه فيزيكي ميدان شده و ملت به داخل زمين، كتابخانه حالتي دعوت كننده به خود مي‌گرفت و مراجعه كننده را وارد محدوده كتابخانه مي‌كرد. فضاهاي مطالعه به طور پله‌اي در دو ضلع “U” و در دو طرف ميدان مركزي با استفاده از فرم خرپايي سقف، نور مي‌گرفتند. همچنين مطالعات وسيعي پيرامون هماهنگي طرح با وضعيت آب و هواي ايران انجام شده بود."6
مهمترين نقدي كه در همان زمان بر اين مسابقه و طرح برگزيده وارد شد، اين بود كه در برنامه‌ي طرح به مسايل فني و عملكردي بسيار اهميت داده شده است و حتي جيانكارلو دكارلو (يكي از داوران مسابقه) در همان زمان به "خطرهاي ناشي از عمده شدن نظريات تخصصي مربوط به عملكرد بنا و سنگين شدن وزن كميته فني در داوري اشاره كرده بود."7
پس از انقلا ب1357 ايران، تا مدت‌ها اين طرح به فراموشي سپرده شد تا بالاخره در سال 1373 سازمان مجري ساختمان ها و تاسيسات دولتي و عمومي وزارت مسكن و شهرسازي، طرح كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران را مجدداً به مسابقه‌ي محدود و داخلي گذاشت و از پنج مشاور مورد نظر خود دعوت كرد تا در اين مسابقه شركت كنند. هيات داوران متشكل از
"محمد بهشتي، مهدي چمران، باقر آيت اله زاده شيرازي، سراج الدين كازروني، محمد حسن مومني، هادي نديمي و سيدرضا هاشمي» از تاريخ 21 دي 1373 كار خود را آغاز كردند و سرانجانم پس از يك زمان طولاني در تاريخ 7 مرداد 1374 برنده اول مسابقه را اعلام كرده و در مورد رتبه‌بندي چهار طرح ديگر نظري اعلام نكردند. طرح منتخب هيات داوران، طرح مهندسان مشاور پيرراز به سرپرستي روانشاد يوسف شريعت زاده8 بود، كه موضوع اصلي نقد اين مقاله هم مي‌باشد.
شركت مهندسان مشاور پيرراز در معرفي پروژه كتابخانه ملي نوشته است:
"در طرح ساختمان كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران مهمترين ضابطه آن است كه طرح، مناسب كتابخانه ملي با تمامي عملكردهاي متنوع و پيچيده و تغيير يابنده ی آن باشد و اقتصادي بودن طرح، هم در مرحله ساخت و هم در مرحله بهره‌برداري، انساني و جذاب بودن محيط و آرامش بخشي آن در بنايي بسيار بزرگ، رفاقت با محيط و استفاده از عوامل محيطي براي حصول به عملكرد مطلوب مورد نظر است."9
"در طرح كتابخانه ملي تمهيد اصلي برخورد ارگانيك با بنا و طبقات آن بود. هر طبقه از طبقه فوقاني در جستجوي نور مناسب براي خود و راه‌ دادن به طبقات ديگر براي نورگيري شكل گرفت. به اين ترتيب شكل خارجي بنا به شكل زيگوراتي نه چندان منظم در آمده كه هم سابقه درمعماري پيشينيان ما دارد و هم با شيب نامتوازن و غيرقرينه‌ي تپه‌هاي اطراف زمين هماهنگ است. در داخل هم ارتفاع سقف در طبقات، ضمن راه دادن به نورو تامين نور مناسب و يكنواخت براي ميزهاي كارو مطالعه، سايه روشن هاي متنوع و بديع بر روي سقف‌ها و ستون‌ها و ديوارها پديد مي‌آورد كه به فضاها حالتي روحاني مي‌بخشد."10
سازه‌ي پروژه هم داراي ويژگي‌هاي خاصي است. مشاور طرح در مورد سازه پروژه گفته است:
"كتابخانه ملي از لحاظ سازه، مشابه ساختمان‌هاي صنعتي است و بار زنده‌ي فضاها از 600 تا 1500 كيلوگرم بر متر مربع (4 تا 10 برابر ساختمان هاي عادي اداري) نوسان دارد. اين بار ثابت نيست و بايد امكان جابه‌جا شدن و تمركز آن در نقاط مختلف بنا فراهم آيد. زلزله خيزي منطقه و نزديكي زمين به گسل هم بر پيچيدگي و حساسيت امر مي‌افزايد.
محاسبات نشان مي‌دهد كه از نظر اقتصادي، مناسب‌ترين دهانه براي چنين باري، دهانه‌هاي بين 6 تا 8 متري و از جنبه‌ي نيازهاي خاص كتابخانه، دهانه‌هاي 10/8 متري نزديك‌ترين دهانه به دامنه ذكر شده است. از اين رو، براي تامين انعطاف در سطح كل بنا، انگاره‌ي منظمي از ستون‌هايي با دهانه‌ي 10/8 متري مناسب تشخيص داده شد. ... ضرباهنگ منظم ستون ها در معماري غرب سابقه ندارد، اما داراي سابقه‌هاي بسياري در معماري اين سرزمين است (از تالار صد ستون گرفته تا مسجد جامع اصفهان) سرستون‌هاي قارچي عريض، هم پاسخگوي مساله‌ي بار هستند و هم در ارتفاع خود امكان عبور كانال‌هاي هوا و كابل و كتاب‌برها را مي‌دهند. همچنين دهانه‌ها كه به سبب سرستون‌هاي قارچي به صورت طاقي در مي‌آيند،منظر آشنا و مانوس اين سرزمين را به وجود مي‌آورند." 11
اما يكي ديگر از مسايل مهم در اين پروژه، شكوفايي عنصر مديريت در روند اجراي آن است كه به نظر مي‌رسد دو عامل در موفقيت اجراي اين پروژه دست داشته است. عامل اول عدم استفاده از روش متعارف قيمت‌گذاري، مبتني بر فهرست بهاي پايه است. "روش قيمت گذاري مبتني بر فهرست بهاي پايه، با تعديل‌ها و زمان‌هاي پرداخت غيرقابل پيش‌بيني، عملاً باعث حذف «عامل زمان» از جدول عوامل مديريت پروژه شده و كار پيمانكاري را به عملياتي گسيخته، كه افق زماني تصميم‌گيري آنها بيش از چند ماه نيست، تبديل كرده است. نه پيمانكار مدعي مشاور است، نه مشاور مدعي كارفرما و نه كارفرما مدعي سازمان مديريت و برنامه ريزي. در پروژه كتابخانه ملي با تعيين قيمت مقطوع، حذف تعديل، زمان بندي لازم الاجراء، تعهد پرداخت‌هاي به موقع و پرداخت بهره‌ي تاخير،‌ پاداش تسريع و جريمه‌ي تاخير، همه‌ي شرايط براي فعال شدن عنصر مديريت فراهم شد و اثرات خود را به سرعت نشان داد. ... فهرست بهاي پايه و تعديل بر ضد اين منطق عمل مي‌كند. برعكس شرايط كار با قيمت‌هاي پايه و تعديل كه پيمانكار تا حد ممكن از سرمايه‌گذاري پرهيز مي‌كند و مي‌كوشد كه تا مي‌تواند كار را ارزان تمام كند، در روش قيمت مقطوع، پيمانكار كه خود را صاحب يك فعاليت اقتصادي و سود و زيان آن را مي‌داند، تورم و ارزش پول را محاسبه كرده و تا آنجا كه ممكن است، با سرمايه گذاري بيشتر، از زمان به نفع خود استفاده مي‌كند.
روش تعديل، پيمانكاران را از بازيگري در فعاليت اقتصادي به نوعي حقوق بگير بي‌انگيزه و منفعل تبديل مي‌كند. با وجود استفاده از قيمت مقطوع، كه مجوزهاي آن از شوراي عالي فني سازمان مديريت و برنامه‌ريزي گرفته شد، نتيجه‌ي مناقصه براي دولت هم به صرفه بود، زيرا رقم پيشنهادي شركت برنده تنها 3 درصد از قيمت‌هاي پايه و تعديل‌هاي متعلقه به آن، بالاتر بود." 12

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=11617
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد 1/ كتابخانه بي‌نشان ملي قسمت دوم

نقد 1/ كتابخانه بي‌نشان ملي قسمت دوم

عامل دوم حمايت بي‌دريغ شخص رئيس جمهور- به دليل علاقه قلبي ايشان-از كتابخانه ملي است. (در زمان شروع اجراي كتابخانه هم ايشان رئيس كتابخانه ملي ايران بودند.)
اين مساله باعث شد تا بلافاصله پس از اعلام نتايج توسط داوران، به فاصله كمتر از هفت ماه (اسفند1374) قرارداد اجراي سازه با شركت آرمه دشت بسته شد و همچنين ساير مسايل و مشكلات مالي موجود در پروژه‌هاي عمراني كشور با اين حمايت رفع شد و ما اكنون شاهد افتتاح آن هستیم.
اولين نكته‌‌اي كه در نقد اين طرح به آن اشاره شده، اين است كه طرح مشاور پيرراز از چند جهت مشابه طرح مشاور فن گركان، مارك و همكاران است. مسايلي مانند گسترده شدن در سطح افق، پله‌اي شدن سطوح جانبي و نورگيري از فاصله‌ي به وجود آمده، عدم نمادپردازي، در هر دو طرح به چشم مي‌خورد.

نكته‌ي دوم اينكه هيات محترم داوران مسابقه دوم هم مانند مسابقه اول به جنبه‌هايفني و عملكردي و سهولت اجرا بيش از حد تاكيد نموده‌اند. كامران افشار نادري در نقد اين مساله نوشته است: "ابنيه فرهنگي دقيقاً به دليل فرهنگي بودن عملكرد خود كه با مراودات گسترده اجتماعي ملازم است، در مقايسه با بسياري از ابنيه‌ي عمومي ديگر حساسيت بيشتري را مي‌طلبند. شايد به همين دليل، يعني فرهنگي و ملي بودن است كه در طراحي چنين ابنيه‌اي پاسخگويي به نيازهاي رواني و اجتماعي مردم بر ملاحظات گاه به افراط تخصصي كارفرما، اولويت مي‌يابند. در اين ابنيه فرهنگي، دستيابي به معماري با ارزش از نظر هنري، نه فقط به دليل تاثير مثبت آن در جامعه و فرهنگ خودي، كه به دليل اهميت مطرح شدن در جامعه جهاني نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد و شايد به همين دليل است كه در بسياري موارد انتخاب پروژه با جسارت بيشتري صورت مي‌گيرد." 13

به عنوان نمونه مي‌‌توان به برگزيده شدن طرح جسورانه‌ي ريچارد راجرز و رنزوپيانو در مسابقه مركز فرهنگي ژرژپمپيدو در پاريس، طرح پيترآيزنمن براي مركزوكسنر در اوهايو و طرح فرشيد موسوي و آلخاندرو زائرپولو براي پايانه دريايي يوكوهاما اشاره كرد.
نكته‌ي ديگر اين كه در طرح‌هاي ارايه شده به مسابقه دوم، بعضي از طرح‌ها داراي ويژگي‌هاي هنري و زيبايي شناختي معماري علاوه بر مسايل عملكردي و فني بوده‌اند. به عنوان نمونه بهرام شيردل در گفت و گويي كه در زمان اعلام نتايج مسابقه با او انجام شده، گفته است كه "طرح هادي ميرميران (مشاور نقش جهان-پارس) تنها طرح شركت كننده در اين مسابقه بود كه قابليت مطرح شدن در يك مسابقه‌ي بين المللي را دارد."14

مساله‌ي ديگري كه از زمان برگزيده شدن طرح مشاور پيرراز همواره مطرح شده است، عدم يادمان گرايي آن طرح است. مشاور پيرراز در دفاع از اين نقد گفته است:"بناهاي شكوهمند ولي كم ارتفاع و فشرده و گسترده در معماري پيشين ما به حد وفور يافت مي‌شود. حتي در برخي از اين بناها، شكوهمندي در نماي بيروني محسوس نيست." 15
اما به نظر مي‌رسد كه مشاور محترم به اين نكته توجه نكرده است كه بناهاي شكوهمند موجود در معماري ايران به دليل قرارگيري در بافت‌هاي شهري و اهميت انطباق و هماهنگي آن بنا با محيط پيرامون، هم رنگ بافت شده‌اند، اما در مكان‌هايي كه اين امكان وجود داشته است به نمادپردازي پرداخته و بناهايي نمادين به وجود آورده است.

از سوي ديگر يكي از ويژگي‌هاي طرح‌هايي مانند كتابخانه ملي، نشانه شدن آنها است. به عنوان نمونه مي‌توان به طرح برگزيده ی كتابخانه ملي پاريس، اثر دومينك پرو اشاره كرد كه هم اكنون به يكي از نمادهاي جنوب شهر پاريس تبديل شده است. بهرام شيردل هم در نقد اين مساله گفته است: "تهران واقعاً فاقد يك نشانه‌ي شهري است و من خيلي خسته شده‌ام از اينكه نشانه شهري تهران فقط بناي ميدان آزادي باشد و احتمالاً ديگران هم از اين موضوع خسته‌شده‌اند. اصولاً طرح‌هاي بزرگي مانند فرهنگستان يا كتابخانه ملي نه تنها مي‌توانند به نشانه‌ي شهري بدل شوند،‌بلكه مي‌توانند حتي از يك نظر، بيشتر از طرح‌هاي شهرسازي تحول ايجاد كنند.چون موفقيت طرح‌هاي شهرسازي هم تا حد زيادي منوط به آن است كه برخي از قسمت‌هاي آن چگونه به معماري تبديل شوند." 16

اما اكنون كه اجراي اين بنا به پايان رسيده و ساختمان دردل تپه‌هاي عباس آباد مدفون شده است و از هيچ يك از بزرگراه‌هاي اصلي تهران هم به طور كامل ديده نمي‌شود، مي‌‌توان به منتقدان اين بنا حق داد كه شايد اگر اندكي هم به مساله‌ي نمادپردازي و يادمان گونه بودن طرح توجه مي‌شد، اين پروژه دچار اين عدم خوانايي در شهر نمي‌شد و تاثير حداقلي در سيماي شهر تهران مي‌گذاشت.
اگر چه طرح مشاور پيرراز به نمادپردازي نپرداخته است اما به ويژگي ديگري دست يافته ، كه در جاي خود حايز اهميت است؛از جمله می توان به اهميت دادن به انسان و تناسبات انساني در كليه ي فضاهاي كتابخانه اشاره کرد. تقريباً همه فضاهاي كتابخانه- از پيش فضاي ورودي تا حياط‌هاي مركزي و راهروها و سالن ها- با توجه به تناسبات انساني طراحي شده‌اند و درهيچ فضايي عظمت بنا، انسان راتحقير نمي‌كند. از آنجا كه توجه به انسان در معماري معاصر، به خصوص دردوره‌ي پست مدرن مورد توجه قرار گرفت، مي‌توان گفت كه طرح مشاور پيرراز همسو با جريانات پست مدرنيستي حاكم بر معماري، به گسترش در سطح افق توجه كرده است.

علاوه بر اين مساله، عدم استفاده‌ي بيش از حد از پنجره و استفاده از مصالح آجري و سنگي در نماهاي خارجي بر ويژگي‌هاي پست مدرنيستي بنا افزوده است همچنين از ديگر اشارات پست مدرن اين بنا مي‌توان به استفاده از فرم زيگوراتي، استفاده از ريتم و تكرار در ستون‌ها و استفاده از سرستون هایی که یاد آور طاق های با قوس جناغی است، توجه نمود.
از سوي ديگر استفاده از حياط‌هاي مركزي متعدد، احساس حركت در بافت‌هاي سنتي شهرهاي ايراني را تداعي مي‌كند، كه البته به علت يكنواختي و ناخوانا بودن اين فضاها و عدم تمايز آنها از هم، امكان سردرگمي مراجعه كنندگان هم وجود دارد.

و نكته‌ي پاياني اين كه استفاده‌ي بيش از حد از سطوح بتني نمايان و سطوح سفيدرنگ در طراحي داخلي كتابخانه، فضايي سرد و يكنواخت و بدون تنوع رنگي را به وجود آورده است كه يادآور فضاهاي مدرنيستي است و انتظاري را كه از كتابخانه و گرمي و متنوع بودن فضاهاي داخلي آن داريم، برآورده نمي‌سازد.

در مجموع مي‌توان گفت كه در ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران جنبه‌هاي مثبت و منفي در كنار هم قرار دارند اما مساله مهم اين است كه در اين كشور، يك مسابقه برگزار شده كه با طراح برنده‌ي مسابقه قرارداد بسته‌اند و تا آخرين مرحله‌ي اجرا، آن مشاور بر كارش نظارت داشته است و اين حداقل در اوضاي نابسامان مسابقات و داروي‌ها و عدم تعهد كارفرما غنيمت است.
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=11617
 

DDDIQ

مدیر ارشد
كتابخانه ملي ايران

كتابخانه ملي ايران

منبع پورتال وزارت مسکن و شهرسازی


كتابخانه ملي خزانه دار و پاسدار ميراث مكتوب ملت است و به ايناعتبار ريشه در خاك ميهن و گذشته ملت دارد.اما افزون بر اين گردآورنده حاصل تلاشهايفرهنگي و هنري و علمي كشور و قلب نظام اطلاع رساني آن است و با توجه به جايگاهمحوري اطلاعات در تمدن كنوني نهادي است كه در عين حفظ ميراث ديروز، نقش فعال در شكلدادن به امروز و تغير جامعه به سوي فرداي متعالي دارد.
ساختمان جديد كتابخانهملي ايران در اراضي عباس آباد، شمال بزرگراه شهيد همت در زميني به وسعت حدود ۶۲۰۰۰متر مربع به عنوان مهمترين ساختمان عمومي است كه در دوران پس از انقلاب اسلامي درايران احداث گرديده است .
دستگاه بهره بردار، كتابخانه ملي و مجري طرح ، سازمانمجري ساختمانها و تاسيسات دولتي و عمومي و مهندسان مشاور پيراز كار طراحي و نظارتبر اجراي كامل ساختمان را به عهده دارد. انتخاب مشاور بر پايه يك مسابقه طراحيمعماري صورت گرفت .

ساختمان كتابخانه داراي حدود ۹۷۰۰۰ متر مربع زير بنا است و در شرايطعادي مي تواند تا حدود چهار ميليون جلد و در صورتي كه از سيستم قفسه بندي فشرده ويا ربات استفاده شود تا هفت ميليون جلد كتاب و نشريات ادواري را در خود جايدهد.
فضاهاي لازم براي فعاليت كتابخانه ملي دسته بندي و هشت واحد در برنامهكالبدي طرح شكل گرفته است .اين واحدها تقسيم بندي فضايي كتابخانه به شمار مي روندكه بر مبناي نوع فعاليت در يك گروه آمده اند و بايد از لحاظ ساختماني به يكديگرمرتبط شوند.

واحد ۱: براي فعاليت هاي همگاني با ۷۴۱۰ متر مربع زير بنا
واحد ۲: كتابخانه پژوهشي با ۱۶۰۰۰ متر مربع زير بنا
واحد ۳: خدمات پشتيباني اجرايي با ۴۵۶۰ متر مربع زير بنا
واحد ۴: مديريت ، خدمات پشتيباني اداري و تسهيلات خاص كارمندان با ۷۹۶۰ مترمربع زيربنا
واحد ۵: خدمات نگهداري با ۷۱۳۰ مترمربع زير بنا
واحد ۶: مخزن هاي بسته با ۲۰۰۰۰ متر مربع زير بنا
واحد ۷: مركز تحقيقات اسلام شناسي - ايران شناسي ، براي ۱۵۰ استفاده كننده با۲۰۸۰متر مربع زير بنا
واحد ۸: تسهيلات پاركينگ با ۷۰۰۰ متر مربع زير بنا


جمع زيربناي واحدها با احتساب دسترسي هاي افقي و عمودي برابراست با۹۷۰۰۰متر مربع مي باشد.
درباره خصوصيات ذاتي و ملاحظاتي كه در طرح معماري كتابخانه ملي موردنظر و توجه قرار گرفته ،نكات زير قابل اشاره است:
حجم و نمايي متواضع كه روح معماري ايراني است.دعوت كنندگي ، بي تكلفي ودستتبابي به فرم ها و حجم هاي تجربه شده خوشايند و ماندگار
فضاهاي مجلل و با شكوه در فضاهاي داخلي و تالارهاي مطالعه در خور و هم شانفرهنگ و تاريخ غني ايران زمين
تحولات آينده در فناوري و وظايف و عملكرد كتابخانه و ضرورت انعطاف پذيريطرح
دسترسي ها و روابط داخلي كاركردهاي كتابخانه ملي
ملاحظات سازه ويژه كتابخانه ملي ، بارهاي زنده قابل ملاحظه روي كف ها و موضوعزلزله و نزديكي طرح به گسل هاي اصلي شمال تهران
ملاحظات مربوط به توسعه پايدار و صرفه جويي در مصرف انرژي ، حداكثراستفاده ازنور طبيعي براي روشنايي فضاها و به حداقل رساندن مصرف سوخت هاي فسيلي از طريقفشردگي طرح ، جزئيات خاص اجرايي و خصوصيات طرح ناشي از شرايط اقليمي تهران و مصالحمصرفي در جداره هاي ساختمان و بام
ملاحظات تاسيساتي ويژه و متنوع مورد نياز فضاهاي مختلف طرح
ملاحظات هوشمندي بنا و پاسخگويي آن به نيازهاي تكنولوژي پيشرفته روز
ملاحظات طراحي معماري داخلي و تجهيزات ويژه مورد نياز فضاهايمختلف

علاوه بر اين گفتني است كه از آجر و بتن و گچ با طرحها و شكلهايگوناگون در تزئين فضاي داخل و نماي كتابخانه استفاده شده است.
اجراي سازه طرح همزمان با ابلاغ مطالعات مرحله دوم در اسفند ماه ۱۳۷۴ از طريق مناقصه به شركت آرمه دشت و به روش قيمت مقطوع بدون تعديل به مدت ۲ سال محول گرديد. اين قرارداد در اواسط سال ۱۳۷۷ به اتمام رسيد.


در زمستان ۱۳۷۸ فعاليت هاي معماري ساختمان اصلي و محوطه سازي ، از طريق مناقصه به شركت ساختماني ايران بورگه و كارهاي تاسيساتي به شركت آلاوه محول گرديد.
موضوع قراردادهاي مذكور براي مرحله اول بهره برداري از طرح بوده است و در اين قالب تا اوايل سال ۱۳۸۳ كل ۹۷۰۰۰ متر مربع نماسازي و محوطه سازي شده و كارهاي ساختماني و تاسيساتي ۶۰۰۰۰ متر مربع خاتمه يافته است و كارهاي ساختماني وتاسيساتي ۳۷۰۰۰ متر مربع مربوط به مرحله سوم بهره برداري ، در آينده و در صورت نياز به اجرا در خواهد آمد.



در سال ۱۳۸۲ در حالي كه طرح مراحل نهايي اجرا را پشت سر مي گذاشت بنا به در خواست مجري طرح (بهره بردار) فضاهايي مانند سالن همايش ، تالار مطالعه نقشه و منابع ديداري و شنيداري و موسيقي ، بخش صحافي و مرمت منابع كتابخانه و . . . به سطوح در حال ساخت اضافه گرديد.



در اواخر سال ۱۳۸۲ اسكلت بتني كتابخانه ملي موضوع قرارداد شركت آرمه دشت از سوي انجمن بتن ايران به عنوان بهترين كار اسكلت بتن كشور شناخته شد.
لازم به ذكر است به لحاظ قيمت واحد مقطوع بودن قرارداد اين پيمانكار تمام توان خود را جهت كوتاه كردن زمان اجرا به كار گرفته و در نتيجه عدم پرداخت تعديل براي انجام كار در زمان طولاني ، صرفه جويي قابل توجهي بعمل آمده است .
اجراي اسكلت طرح با زير بناي ۹۷۰۰۰ متر مربع در عرض ۵/۲ سال و با كيفيت ممتاز خود يك ركورد در طرحهاي عمراني كشور محسوب مي شود

 

DDDIQ

مدیر ارشد
سلام.اگه میخوایید نقدش کنید خب مدارکشو بیشتر کنید(پلان و نما و..)
البته قصد جسارت ندارم ولی فکر کنم اول خودتون شروع کنید بهتر باشه.

سپاس از نظرتون البته دوست داشتم دوستان صاحب نظر و با تجربه تر سخن رو آغاز کنن ولی حق با شماست
انوشه باشین

============

در ابتدا باید عرض کنم که هدف من از ساختن این تاپیک و این اولین موضوع بررسی و نقد , دفاع از طرح خاصی به دلیل نام شخصی مثل مهندس میرمیران به عنوان طراح طرح نیست چرا که به گفته خود استاد شيوه طراحي ایشون هم در دوران هاي مختلف كارشیون تفاوت داشته و هیچ دلیلی نیست که اگر امروز استاد میخواستن طرحی به عنوان مثال برای همین کتابخانه ملی بدن همین طرح رو ارائه میدادن!
بلکه به کمک دوستان موشکافی در قابلیت طرحهای استاد برای بررسی و آموختن چگونگی شکل گیری ایده و کانسپت تا اجرای اون ایده هست
نکته دیگه ای که به ذهنم می رسه (جدا از این مشکل که نقد در ایران خیلی کمرنگ هست و جمعا ما انتقاد ناپذیر) این هست که یک نقد حتمن نباید از کلمات قلمبه و اصطلاحات مشکل و پر طمطراق معماری (که گاهی تعریف مشخصی و مشترکی هم ازش نیست ) پر باشه که بشه به اون نقد گفت یه نقد پر بار مثل بعضی از همینن تک و توک سمینار های محدود نقد معماری که تا حالا برگزار شده که اونقدر بعضی از این سخران ها پیچیده حرفهاشون رو میکنن که من دانشجوی معماری چیزی نمیفهمم و نتونم بهره ای ببرم
و همین میشه یک مشکل معماری ما نداشتن نقد بر روی اشتباهات گذشته برای تکرار نشدن همان اشتباهات در آینده....

= = = =======
برای شروع بحث رو باز میکنم و در خلال همراهی دوستان صحبت هام رو تکمیل میکنم
دو مبنای فرم یا عملکرد یه ایده همیشه بین معماران مساله ساز بوده که کم و زیاد کردن هر کدوم منجر به خلق سبک های معماری شده
ولی یک مبنای تازه برای طراحی بناها و مکانهایی مثل کتابخانه و موزه و.... به نام "محتوا" در نظر گرفته شده که صاحبنظران معماری هم رده فرم و عملکرد در نظرش میگیرن و گاهی هم بر فرم ترجیحش میدن ....
نکته دیگه اینکه چرا ایده همچین بنای فرهنگی شاخصی با وجود حمایت های مالی که داشت با وجود اصراف و بریز و بپاش ها در دیگر جاها باید کنار گذاشته بشه و طرح دیگه ای جاش رو بگیره که کمی اقتصادی تره!
خب در اون برهه این تیم داوری اون طرح رو ترجیح دادن که به نظر من مثلن اگر بهرام شیردل ها در هیئت داوری بودن خب احتمال داشت نتیجه اون مسابقه تغییر کنه....
و دیگه اینکه اشاره شده اهمیت دادن به انسان و تناسبات انسانی در طرح فعلی کتابخانه و عظمت بنا انسان رو تحقیر نمیکنه! این یعنی مردم گرا بودن طرح! ؟ خب این درست ولی این طرح اصلن به دل من نمیشینه اون هم به عنوان یه کتابخانه که باید جلب توجه بازدید کنندگان باشه و به من آرامش نمیده چه در اون نمای بیرون و زیگورات نامنظم ( که اتفاقن با اضافه شدن چند کاربری جدید به بنا در موقع اجرا و اضافه شدن فضاها به نظرم طرح شلوغ تر هم شده!) و هم در محیط داخلی که اون بدنه بتنی فضا رو سنگین کرده
اونم در دورانی که یه طرح مثل طرح الحاقی موزه میلواکی کالاتراوا بازدید کننده ها رو چند برابر میکنه

انوشه باشید
صدیق
 

DDDIQ

مدیر ارشد
کتابخانه ملی ایران

کتابخانه ملی ایران



طرح اين بنا براي شركت در دومين مسابقه بزرگ معماري ، بعد از انقلاب تهيه شده است . كه از سوي سازمان مجري ساختمانها و تاسيسات دولتي وزارت مسكن و شهرسازي ، با شركت پنج گروه برگزيده از مهندسان مشاور برگزار و نتايج آن نيز در مرداد ماه 1374 اعلام شده است .
ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران ، روز سه شنبه 11 اسفند ماه با حضور آفای خاتمی ، رییس جمهور و تنی چند از مسئولان و مقامات داخلی و خارجی افتتاح شد .
در حال حاضر طرح برنده ( كار مهندسان مشاور پيرراز ) در محل تعيين شده در اراضي عباس آباد تهران در دست اجرا است .
طبق برنامه اين بنا شامل 9 واحد مختلف است . با سطح كل زير بنا ي حدود 90 هزار متر مربع ، كه به سه بخش اصلي :
مخازن بسته كتاب ، كتابخانه هاي پژوهشي ومراكز تحقيقاتي و قسمت هاي پشتيباني و خدماتي ، قابل تفكيك هستند . كتابخانه‌ ملي‌ به‌ عنوان‌ گنجينه‌دار ميراث‌ غني‌ مكتوب‌ كشور تجليگاه‌ غرور فرهنگي‌ ملت‌ بزرگ‌ ماست‌ و بايد نشان‌دهنده‌ عظمت‌ فرهنگي‌ اين‌ سرزمين‌ كهن‌ باشد.

وظايف مهم اين مجموعه عبارتند از :
1 _ گرد آوري ،‌پردازش ،‌ ذخيره و اطلاع رساني منابع كتابي و غير كتابي :
_ همه‌ آثار نشريافته‌ در ايران‌ يا نوشته‌ شده‌ توسط‌ ايرانيان‌ در سراسر جهان‌
_ همه‌ آثار نشريافته‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ در جهان‌
_ همه‌ آثار ايران‌شناسي‌ و اسلام‌شناسي‌ نشريافته‌ در جهان‌
_ آثار معتبر علمي‌ و فرهنگي‌ نشريافته‌ در جهان‌
2_ پژوهش‌ وبرنامه‌ريزي‌ علمي‌ براي‌ حوزه‌ كتابداري‌ و اطلاع‌رساني‌ كشور
3_ انجام‌ مشاوره‌، نظارت‌، هدايت‌ و ارائه‌ خدمات‌ فني‌ به‌ كتابخانه‌ها و مراكز اطلاع‌رساني‌ كشور

آنچه اين مابقه را ( به اعتقاد بهرام هوشيار يوسفي ) داراي اهميتي جالب توجه مي سازد ، نوع جديدي از نگاه معمارانه است كه چه بسا حائز ارزشهاي انحصاري بوده ، زمينه ساز حركتي نظري در معماري ايران گرديد . با وجود اينكه علي الظاهر طرح مشاور پيرراز ، هم اكنون در حال ساخت و رو به اتمام است ، ولي به شهادت بسياري از ارباب فن ، توجه برانگيزترين آثار در بين شركت كنندگان را شايد بتوان كار مشاور نقش جهان پارس يا بهتر بگوييم : سيد هادي ميرميران دانست .
آنچه در اين طرح اهميت داشت ، و دارد ،‌( و در زمان ارائه نيز زمينه ساز بحث هايي شد ) :
نوع نگاه بياني و ايده گرايي خاص ( كانسپچوال )اين طرح بود . هرچند در نظر نيست كه اين اثر به عنوان تنها يا اولين كار كانسپچوال در معماري ايران معرفي شود . ولي هم اكنون نيز بحث در اين زمينه متبادر كننده آن اثر و توضيحات مربوط به آن است .
این کتابخانه که از کتابخانه ملی انگلیس و اسکندریه نیز بزرگتر است با اعتباری بیش از 30 میلیارد تومان و از سال 1375 احداث شده است .
در اين طرح ، ميرميران مهمترين اصل را ، ايجاد ارتباط عميق با فرهنگ و تمدن ايران مي داند . ولي چنانكه خود مي گويد ، براي ايجاد اين ارتباط ، به جاي تصفيه و تجريد الگوهها و فرم هاي ايراني ( مثل طرح بناي فرهنگستانها و مجموعه ورزشي رفسنجان ) تكيه او بر ، مفاهيم ، ‌مضامين ، اشارات ، ‌اسطوره ها ،‌ و خاطره هاي فرهنگي ‌ بوده است .

در اين طرح معرفي يك معماري متعلق به تاريخ و فرهنگ خاص ايران به نظر نمي رسد . ويژگي هاي اصلي و مهم كار ميرميران ، حتي به نحوي بارزتر در آن به چشم مي خورد :
_ خلاصه كردن اجزاي برنامه در چند عنصر مهم و اصلي با شكل هاي هندسي بسيار مشخص
_ آرايش و استقرار منظم آنها حول يك محور ارتباطي اصلي
_ خلق فضايي بديع در قالب يك ايده فرمال بسيار قوي
شاخص ترين عنصر طرح ، يك مكعب مستطيل بسيار بلند و عريض و باريك است كه مخازن بسته كتاب را در خود جاي مي دهد . شكل و تناسبات و كاركرد اين عنصر را ،‌طراح از مفهوم لوح ، و لوح محفوظ ، از يك مفهوم بسيار قديمي در فرهنگ ايران و اسلام ، الهام گرفته است .
در مقابل اين بناي بلند و عريض ، ‌هشت بلوك مجزا و كوتاهتر ، روي پيلوتي ، ‌با فاصله از هم ،‌ به صورت متقارن ، و در چهار رديف دو تايي ، براي استقرار كتابخانه هاي پژوهشي و مراكز تحقيقاتي در نظر گرفته شده اند. ارتفاع اين بناها در حد فاصل بناي بلند مخزن بسته تا ورودي اصلي ، به تدريج كوتاه و كوتاهتر مي شود . طوري كه امتداد سقف هاي آنها يك خط طويل و مايل را شكل مي دهد . كه از فراز بناي بلند مخزن بسته ، به سمت ورودي فرود مي آيد .
اين بناي مجزا و مستقل ، همه روي يك سطح افقي ( صفه ) وسيع و مستطيل شكل ،‌كه به تبعيت از شيب طبيعي زمين ،‌شكستگي هايي دارد ،‌ قرار گرفته اند .
اين فضاي وسيع و گسترده ،‌ضمن پيوند دادن اجزا اصلي مجموعه ، ‌محل استقرار بخشهاي پشتيباني ، ‌خدمات ، كتابخانه عمومي و ساير فضاهايي است كه نياز كمتري به كنترل دارند . و دسترسي آزاد مراجعان به آنها مجاز است .
و پس از آنها جسورانه ترين قسمت مجموع ، پوشش سبك ، ظريف ،‌ و شفافي از فلز و شيشه است . كه طوري روي كل مجموعه گسترده شده که زير خود فضايي وسيع و پر نور را به وجود مي آورد . و در آن تمامي اجزا و عناصر مجموعه قابل رويت هستند. اين پوشش شفاف ، به تبعيت از ارتفاع نا برابر بناها ،‌به شكل يك هرم شكسته است . كه از محل ورودي ، ارتفاع آن به تدريج اضافه مي شود. و در بالاي بناي بلند ،‌ مخزن كتابها به اوج مي رسد . و سپس با شيب بسيار تند فرو مي افتد . و روي قسمت هاي اداري ، كه پشت بناي مخزن قرار گرفته اند ، مي نشيند.
اين طرح در مسابقه ، بنا به نظر داوران ( كه نماي چشمگير آن را ستودند ) به دليل توجه ناكافي به برنامه و الزامات فني ، تخصصي كتابخانه ،‌ و سختي و پر هزينه بودن اجرا برنده نشد . اما توانست نمونه بسيار درخشاني از طراحي هنرمندانه يك بناي مهم يادماني وملي را به يادگار بگذارد .
گفتنی است در ساخت بنا و تاسیسات ساختمان کتابخانه ملی ، به ضوابط و استانداردهای بین المللی توجه شده و به دلیل اهمیت تاسیسات برای حفظ کتاب در مقابل پوسیدگی ، خشک ، فاسد و شکننده شدن اوراق و آب و آتش ، پیش بینی های لازم انجام شده و برای اطمینان از دوام سیستم لوله کشی این مجموعه پس از انجام بررسی های لازم ، لوله های سوپر پایپ انتخاب و اجرا شده است. لازم به ذکر است ، پیش از این فعالیت های کتابخانه ملی در 12 ساختمان مختلف و غیر مجهز از جمله ساختمان قدیمی کتابخانه ملی انجام می شد و با انتقال این مراکز به ساختمان جدید ، این ساختمان قدیمی به عنوان یک اثر ملی مرمت خواهد شد .
ميرميران ، با الهام از يك ديدگاه منشعب از ادبيات ايران و بياني شاعرانه ( با الهام از ناصر خسرو ) ، حجمي طلايي را در قابي خاص ،‌ فريم كرده بود . و البته اين نوع نگاه در طول چند سال اخير همه گير شده است

اسکن مجله معمار شماره 29-
اطلاعات کامل در باب تاریخچه مشخصات پروژه مدارک کامل معماری عکس از فضاهای داخلی سازه تاسیسات خصوصیات اقلیمی طرح و.....http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=68073&d=1318966825
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد 2- استفاده از عناصر سنتی معماری در طرح مجموعه ورزشی رفسنجان

نقد 2- استفاده از عناصر سنتی معماری در طرح مجموعه ورزشی رفسنجان

طرح مجموعه ورزشی رفسنجان - رفسنجان
منبع موسسه معماری میرمیران

بافت به هم پيوسته و کويری رفسنجان عناصری مانند حياط مرکزی، اب انبار و يخچال را در خود جای می دهد . اين عناصر معماری سنتی در طول ساليان بر اثر تکرار و تجربه، به فرم هايی تبديل شده اند که با تغييری در جزئيات آن، در گوشه و کنار بافت ديده می شوند . دستمايه اصلی طرح مجموعه فرهنگی – ورزشی با الهام از کالبد يکی از بناهای شاخص معماری سنتی منطقه در حومه رفسنجان شکل يافته است. اين بنا که يکی از يخچال های قديمی رفسنجان است با تدابير معماری که شکل و کارکرد نوينی برای آن ايجاد کرده و به شکل حاضر در آمده است .
کالبد مجموعه از دو قسمت متمايز تشکيل شده است :
بخش غير شفاف و بخش شفاف .
بخش غير شفاف که برگرفته از مخازن گنبدی شکل يخچال است، حجمی به شکل مخروط ناقص دارد و برای سالن ژيمنازيوم پيشنهاد می شود و بخش شفاف که تداعی ديواره بلند يخچال را دارد با پوشش مورب کاملا شفاف خود (شيشه ای که به ديواره تکيه داده است و تعبير از خط سايه ديوار بر زمين خواهد بود )برای مجموعه استخر و سونا در نظر گرفته شده است، تضاد اژن دو بخش در کالبد بنا از ويژگيهای اصلی معماری آن است. پيوند دهنده اين دو بخش ديواره و مخروط، ورودی و فضای اصلی تقسيم مجموعه است .




 

DDDIQ

مدیر ارشد
نظر میرمیران در مورد مرمت و احياي بافت هاي تاريخي

نظر میرمیران در مورد مرمت و احياي بافت هاي تاريخي

مرمت بافت هاي تاريخي و احياي آن ، مسئله خيلي مشكلي است . چرا كه لازمه احياي بافت هاي تاريخي ، بهره گيري از مشاركت مردم است . ولي مردمي كه الان در بافت هاي تاريخي ما زندگي مي كنند ، افرادي هستند كه چندان به اين مناطق تعلق ندارند . چرا كه از اقشار قديمي آنجا نيستند . و بيشتر تازه واردند . بيشتر افرادي كه داراي رفاه نسبی بودند آنجا را ترك كردند . بنابراين افراد ساكن فعلي از اقشار كم درآمد شهري هستند .
ما پروژه هاي بسيار زيادي را در بافت تاريخي شيراز ، اصفهان ، و ... تعريف كرديم ولي براي هيچكدام از اينها سرمايه گذار پيدا نكرديم . مثلا يكي از اين پروژه ها يي كه به نظر من خيلي خوب بود ، يك مجموعه هتل و تجاري بود كه در كنار ميدان كريم خاني شيراز كه الان احيا شده است ، قرار داشت . براي احياي اين مجموعه تا مرحله تملك هم پيش رفتيم . اما وقتي با سرمايه گذاران مختلف صحبت كرديم ، كسي رغبت نشان نداد .
من تصور مي كنم كه به اندازه كافي روي مناطق تاريخي كارشده است و براي آنها پروژه تعريف شده . بنابراين بايد پروژه هارا عملي كنيم .
مثلا پروژه ميدان كهنه اصفهان بايد عملي شود . در اين مجموعه 1100 واحد تجاري وجود دارد كه تعدادي بايد تملك شود و نيز تعدادي بايد جابجا شود. در تمام شهرهايي كه كار كرده ام ، پروژه هاي زيادي را قابل طرح ديده ام .
مشكلي كه وجود دارد اينست كه كسي نمي خواهد در بافت تاريخي نوسازي كند . چرا كه ارزش افزوده كمي ايجاد مي كند و بسيار پر زحمت است .
به نظر من ما هنوز به بافت هاي تاريخي ، مثل بافت هاي معمولي نگاه مي كنيم . البته در بعضي از شهرها ، شهرداري هاي بافت هاي تاريخي ايجاد شده است كه اقدام خوبي است .
به نظر من بازارها بايد حفظ شوند . و لين بازارها بدون فعاليت تجاري خودشان حفظ نمي شوند . بنابراين من معتقدم ، بايستي هنوز يك فعاليت تجاري خيلي قوي و منحصر به فرد در بازار هاي قديم ما و در مراكز تاريخي ما وجود داشته باشد.
اگر فعاليت تجاري را از بازار ها دور كنيم آنها به صورت بي روح و مرده در مي آيند.
به نظر من نبايد بازارها جابجا شوند و مي توان آنها را توسعه داد . اما در تكامل اين بازارها مي توان ، بازار هاي جديدي را به وجود آورد به نحوي كه اينها را تضعيف نكنند . و رقيب آنها نشوند .
به گمان ميرميران بافت هاي تاريخي ايران ، امروز به محل اسكان اقشار كم در آمد يا مهاجر تبديل شده است . و خانواده هاي اصيل يا به طور كامل از اين بافت ها خارج شده اند ، يا در حال خارج شدن هستند .
بنابراين ، بافت هاي تاريخي روز به روز به ضرر اقشار قديمي و باسابقه تر تغيير مي كند . همين امر رانده شدن بيشتر مردم را از اين بافت ها موجب مي شود .
در يك مقطع ، بهاي لازم را به بافت هاي تاريخي مان نداده و كار نكرديم كه آنها را شايسته زندگي امروز قرار دهيم . بايد تحولي انجام مي داديم كه بافت هاي تاريخي كشور بافت هاي مطلوبي باشند . در حالي كه بافت هاي تاريخي در همه جاي دنيا گران ترين مناطق است ، اما مردم ما از اين بافت ها فراري اند . چرا كه كار لازم در به روز و به هنگام كردن بافت هاي تاريخي مان انجام نداده ايم .
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نظر میرمیران در مورد طرح هاي خود و در كل معماري معاصر

نظر میرمیران در مورد طرح هاي خود و در كل معماري معاصر

در اينجا به عنوان عضوي از اين جامعه نوين ، بسيار مايلم به بررسي اجمالي روند فوق و آثار معماري خود و معماران ديگر در اين دوره پرداخته تا شايد بتوانم تحليلي از حركت پيشتاز معماري معاصر ايران ارائه دهم .
ايران داراي ميراثي غني و كهن در معماري است . از ساخت معماري هاي شاخص در اين سرزمين همچون زيگورات چغازنبيل ، كه در سال 1250 پيش از ميلاد بنا شد . بيش از سه هزار سال مي گذرد . در طول اين دوران ، معماري همواره داراي ارزشي والا بوده است . و فعاليت هاي معماري و ساخت وساز از شدت و حدت بسيار برخوردار بوده است . ساختمانهاي ارزشمند زيادي در نقاط گوناگون اين كشور كهن ساخته شده است . كه هر يك در جاي خود نقشي مهم در ارتقاي معماري جهان در زمان ها و مكان هاي گوناگون داشته است . تاريخ معماري ايران به طور اعم در دو دوره اصلي ، معماري قبل و پس از اسلام ، طبقه بندي مي گردد .
اسلام حدود 1400 سال پيش به اين سرزمين راه گشود . و جهان بيني توأمان آن ، تاثير پذيري عميق به جهت كيفي و كمي برروي معماري اين سرزمين نهاد .
دوران قبل از اسلام نيز خود ، دو دوره طولاني و شاخص معماري هخامنشي و ساساني را در بر مي گيرد . كه هر يك عمري چند صد ساله و ممتاز داشته اند .
دوران اسلامي نيز تا سلسله صفوي ، قدمتي هزار ساله را طي نموده است . دوران حكومت اين سلسله ، عصر جديدي در تاريخ معماري ايران محسوب مي گردد . و بعد از گذشت 400 سال از انقراض صفويه ، معماري ايران هرگز قادر به احياي موقعيت گذشته و ايفاي نقش در معماري جهان نگرديده است .
اين سير نزولي تا دوران معاصر و تا زماني كه تني چند از معماران دست به خلق آثاري ارزشمند مي زنند ادامه مي يابد .
بديهي است كه در پس معماري معاصر ايران ، معماري كهن چند هزار ساله با آثار شاخص و ميراث معماري انكار نا پذير آن نهفته است .
تولد معماري معاصر ايران ، كه سال هاي آغازين قرن چهاردهم هجري شمسي را در بر مي گيرد ، همزمان با پيشرفتهاي سياسي _ اجتماعي و تغيير ساختار اقتصادي ايران است . چهره شهر ها به كلي تغيير مي كند و ساختمانهاي نوين بر اساس نيازهاي جديد ، نظير : ادارات ، كارخانه ها ، بانك ها ، ايستگاههاي راه آهن ، دانشگاهها و .... بنا مي گردد .
بر خلاف ساختمانهاي قديمي كه به شيوه معماري سنتي بنا مي گردد ، ساخت ساختمانهاي جديد ، رفته رفته به دست معماران تحصيل كرده سپرده مي شود .
در ابتدا اين گروه را معماران خارجي تشكيل مي دهند ولي تدريجا ايرانيان تحصيلكرده اروپا و سپس بانيان اولين دانشكده معماري در كشور در حدود سالهاي دهه بيست ، معماران تحصيل كرده ايرانيان نيز به آنها مي پيوندند .
در آثار اوليه معماري معاصر ، معماري گذشته ايران همواره مورد توجه و تحقيق قرار گرفته ، تاثير و استفاده از آن مدنظر معماران و طراحان قرار مي گيرد.
در مجموع بناهاي اين دوره با وجود استحكام و خلوص ، بناهاي شاخصي از كار در نمي آيند . كه از آن جمله مي توان به ساختمان موزه ايران باستان اثر ماكسيم سيرو و آندره گودار اشاره كرد .
با عطفي كوتاه به مطالب ياد شده مي توان به دو نكته مهم در معماري معاصر ايران دست يافت .
1_ معماري مدرن ايران ، همواره نگاه به معماري گذشته اين سرزمين و سعي در احيا و ادامه سنت هاي آن داشته است .
2_ اين نگاه به گذشته در اغلب موارد ، سطحي ، ‌غير منطبق ، و به دور از دستيابي و رسيدن به اصول و جوهره واقعي خويشتن بوده است .
وابستگي و پيوند با سنن و عدم موفقيت در ايجاد حركتي نوين كه قادر به دنباله روي ارزشمند با گذشته بوده و بتواند با معماري امروز جهان به گفتمان بنشيند ، بعضي از معماران ايراني را بر آن داشت تا بر مبناي تجربيات چند دهه گذشته ، به دنبال راه حلي براي اين معضل برآيند . اين هدف به حركت جديدي در معماري مدرن ايران منجر گرديد كه متاسفانه به دليل عدم ارتباط نزديك اين معماران و نبود فرصت هاي مناسب ، به روش نظام مندي دست نيافته است .
مايلم در اينجا معماري هاي خاص در سرزمين هاي خاص و يا آنهايي را كه با اتكاي به خود ظهور مي يابند ، را نفي كنم . باور من بر آن است كه ارتباط و پيوستگي ميان معماري هاي متفاوت ، جداي از مسايل بوم شناختي آنان شكل مي گيرد . به همين دليل زماني كه حركت نوين معماري ايران و تكامل گذشته آن را به نقد مي كشانم و بدون شك آنرا جداي از جنبش فعلي معماري جهان نمي دانم .
اصول نظري در پشت اين حركت در بحث زير خلاصه مي شود :
بررسي معماري ايران نشان دهنده آن است كه با وجود تنوع و گوناگوني آثار خلق شده ، اصول كلي و الگوهها از تنوع زيادي برخوردار نبوده و تكامل معماري ايران تنها در جهت ارتقاء عوامل ياد شده و نه تغيير و جايگزين آن با نوآوري ، صورت پذيرفته است .
ميرميران معتقد است : معماري كه امروز در كشور داريم ، شايسته مقام و منزلت تاريخي ما نيست . ما از گذشته در دو عرصه شعر و معماري بسيار موفق بوده ايم . در معماري جزو يكي از كشورهايي هستيم ، كه بزرگترين ميراث معماري و تاريخي را دارد . سه هزار سال معماري پيوسته داريم كه تمام اين سالها جزو بهترين نمونه هاي معماري جهان بود . اما از اواخر دوره قاجار تا امروز ، بيشترين مصرف كننده معماري كشورهاي پيشرفته غربي شده و خود نتوانستيم سهم مهم و حتي كوچكي را در معماري معاصر جهان داشته باشيم .
او تاكيد دارد ، ميراث بزرگ معماري داريم و ضروري است به آن توجه كنيم . علاوه بر آن بايد به دستاوردهاي معماري روز دنيا توجه داشته باشيم .
ميرميران در مقاله اي تحت عنوان( جرياني نو در معماري امروز ايران ) مي نويسد :
دغدغه پيوند با گذشته و عدم توفيق اساسي در به وجود آوردن يك جريان معماري كه بتواند به صورت صحيح در ادامه و تكامل تاريخ با ارزش معماري ايران باشد ، و سهمي را در معماري معاصر جهان به خود اختصاص دهد ، موجب شد كه در دهه اخير برخي از معماران با تكيه بر تجربيات و تلاش هاي معماران دهه هاي گذشته ، تلاش هاي جديدي را در اين زمينه آغاز كنند . و به صورت جرياني نو بردارند و مباني نظري آنرا تشريح كنند .
او با اين پيش فرض آغاز مي كند كه از بررسي و تحليل عناصر و الگوهاي تاريخ معماري ايران اين نتيجه حاصل مي شود ، كه عناصر و الگوهاي مذكور اگرچه هر يك در دوره معيني از تاريخ معماري اين سرزمين خلق شده اند ، لكن با حضور ممتد در دوره هاي بعدي ، تكامل و پالايش يافته ، داراي هويتي مستقل از زمان شده اند . و ادامه مي دهد ، اينها مفهومي عام را از يك الگو و يا يك عنصر در معماري ارائه مي كنند .
اگر بپذيريم كه اين كيفيت به زمان وابسته نيست ، بار ديگر اين اجازه را خواهيم يافت كه آنها را در شكل تجريدي خود در معماري امروز مورد استفاده قرار دهيم .
ميرميران مي گويد : اگر از معماري امروز جهان استفاده نكنيم ، از قافله تمدن عقب افتاده اي
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ادامه نقد 2- مجتمع ورزشي رفسنجان ( یک ایده مشابه برای دو مکان متفاوت ؟)

ادامه نقد 2- مجتمع ورزشي رفسنجان ( یک ایده مشابه برای دو مکان متفاوت ؟)

كارفرما : دانشگاه ولي عصر رفسنجان ،‌دفتر نشر معارف انقلاب
طراح و مدير پروژه : سيد هادي ميرميران
سرپرست فني : حميد ميرميران
همكاران طراح : مژده حسن ولي ، هما ساسان
سرپرست اجرايي : محمد توفيق ، موسي رضايي شوشتري
نظارت : سعيد پهلوان زاده
سازه : بهرام مژده اي
پيمانكاران : شركت ساختماني كيسون ، شركت ساختماني راستا

در مجموعه فرهنگي – ورزشي شهر رفسنجان ، ‌شهرداري تهران براي طرح موزه مركز اسناد ، رياست جمهوري ( آقاي هاشمي رفسنجاني ) در ديماه 1373 مسابقه اي از سوي معاونت و عمراني پيشنهاد كرد . كه از ايده اين طرح با تغييراتي براي احداث يك مجموعه آن ، رتبه اول را به دست آورد . ولي به جای آن طرح ديگري اجرا شد . كه طرح ميرميرا ن مجددا در سال 1375 براي احداث يك مجتمع ورزشي در نزديكي همان مجموعه فرهنگي ( موزه ) آماده و به اجرا گذاشته شد . و طرح هم اكنون در دست اجرا است .
اين مجموعه در قطب آباد كه يكي از نقاط سرسبز و پر درخت است. اين زمين در بخش غربي مجموعه ورزشي _ فرهنگي رفسنجان ، در پارك محل زمين قرار دارد.
احداث بناهاي موزه ، كتابخانه و مركز اسناد جمهوري نيز در مجاورت آن پيش بيني شده است.
بنا داراي دو بخش اصلي است : استخرهاي سرپوشيده و سرباز . و سالن هاي ورزشي ( ژيمنازيوم ، سالن هاي اسكواش ، بدمينتون ، و يك سالن چند منظوره ) .
زيربنا حدود 3500 و محوطه سازي حدود 3200 متر مربع و سطح استخر رو باز 560 متر مربع است .

منبع الهام مهندس ميرميران در طراحي اين بنا شكل و طرح يخچال هاي متداول در كرمان كه نمونه هايي از آن هنوز در رفسنجان موجود است ، مي باشد . و توانسته بدون ايجاد هيچگونه محدوديتي در بهره برداري ، آن را با يك عملكرد و شيوه ساخت امروزي سازگار كند . (كه به صورت يك مخروط ناقص است). و در طرح خود از الگوها و فرم هاي معماري گذشته ايران استفاده كرده است .
بنا شامل دو بخش شفاف و غير شفاف است . بخش غير شفاف ، ملهم از شكل گنبدي عناصر آشناي معماري كويري ايران مي باشد . بخش شفاف. ، كه سقف شيشه اي مورب گسترده اي است بر روي استخر و متكي بر ديواري بلند و طويل تشكيل مي شود .
سقف شيشه اي شيب دار تعبيري است از سايه ديوار بلند يخچال بر زمين فضاي ورودي اين دو جلوه خارجي متضاد را از درون به هم متصل و با هم يكپارچه مي كند .
ديوار بلند و كشيده تكيه گاه سقف استخر ، پس از ايفاي نقش خود در تكميل معماري آغاز شده از مركز مخروط و گستردن چادري بزرگ و شفاف تا روي زمين بازوي خود را در پاسخ به انحناي مخروط خم كرده و مي بندد .
نكته درخور توجه اينكه ، تنوع فضاهاي مورد نياز مانند : سوناي خشك و تر ، اتاق ماساژ ، بدنسازي ، رختكن ها ، دوشها ، سرويس ها ، انبار، موتور خانه ، و تصفيه خانه در زير زمين ، بوفه ، فروشگاه ، جايگاه تماشاچيان ، اتاق مربي و قسمت اداري در همكف ، و رستوران در نيم طبقه اي مشرف به استخر ، فضاي كلي و خالصي را كه از تركيب يك ديوار بلند و طويل با يك مخروط حاصل شده است ، مخدوش نكرده اند .
سادگي بيروني بنا ، در كل فضاي دروني و در تقسيمات بسيار متنوع آن نيز حضور دارد .
صراحت ، استحكام ، سادگي و خلاصه بودني كه شيوه هميشگي ميرميران است در كاري كه در يك نقطه دور دست كشور با امكانات اجرايي محدود ساخته شده است ، قابليت اجرايي و كما ل يافتگي شيوه طراحي او را اثبات مي كند .
 

DDDIQ

مدیر ارشد
روند طراحي و سبك و ويژگي هاي طراحي سيد هادي ميرميران

روند طراحي و سبك و ويژگي هاي طراحي سيد هادي ميرميران

رويكرد شكلي به آثار معماري از مباحث مطرح در معماري معاصر است . به گونه اي كه متفكران بسياري با اين رويكرد به تحليل آثار معماري پرداخته اند .
توجه به فرم اثر ، بدون توجه به مفاهيم شكل دهنده آن و تجزيه و تحليل روند شكل گيري فرم از مهمترين مسائل در رويكرد شكلي هستند . كه در زير به آن پرداخته مي شود . و آثار معماري هادي ميرميران با اين رويكرد تجزيه و تحليل خواهد شد .

1 _ آثار معماري ميرميران را مي توان در سه گرايش شكلي دسته بندي كرد :
استفاده از دياگرام فرم آثار معماري

ميرميران در پروژه هاي ابتداي دهه هفتاد خورشيدي از اين روش در طراحي پروژه هاي معماري استفاده كرده است .
در اين روش او با انتخاب دياگرام فرم يك اثر معماري ، ‌طراحي را آغاز كرده است . و به تعبيري ،‌ معماري را از معماري شروع مي كند و در روند طراحي ،‌گاهي پروژه تا آخر تحت تاثير دياگرام اوليه باقي مانده و گاهي دچار تغييرات شگرفي شده است .
ميرميران در پروژه فرهنگستانهاي ايران ( ارديبهشت 1373 )‌ با استفاده از عناصر فضايي معماري ايران مانند :
مدخل ،‌ صفه ، ‌دروازه ،‌ چهارطاق ، ‌حياط و ايوان ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي از تناسبات افقي و عمودي ، در ‌مسجد كاج اصفهان ( در حدود 1325 هجري ) هم استفاده كرده . در نهايت به پروژه اي دست يافته كه دياگرام فرم آن تا حدودي تحت تاثير دياگرام فرم مسجد كاج اصفهان است .
ميرميران در اين طرح با تكيه بر الگوهها و مفاهيم معماري گذشته نشان داد كه مي توان به يك معماري بدون نياز به تقليد و تكرار عناصر آشنا و ظواهر كار ، تحول مهمي را در معماري معاصر ايران با هويت مستقل ايراني دست پيدا كرد .
در پروژه كتابخانه ملي ايران ( ديماه 1373 ) كه به فاصله زماني اندک ،‌نسبت به پروژه فرهنگستانها طراحي شد . يكباره دياگرام فرم پروژه متحول مي شود . البته اين تحول در اثر آشنايي ميرميران با شيردل و تاثيري كه از او مي گيرد ، حاصل شده است . گفته شده او از شكل تجريد شده دماوند ، در ايجاد فرم طرح خود استفاده كرده است . اما به نظر مي رسد ، دياگرام فرم اين پروژه تحت تاثير پروژه سردر ورود به يك غار باستاني ( 1967 _ 72 ) اثر ماسيميليانو فوكساس است . البته پروژه اي كه در نهايت خلق شده ،‌داراي شكلي منحصر به فرد است . و به تعبيري از معدود پروژه هاي آن مسابقه بود كه قابل مطرح شدن در عرصه بين المللي است .
پروژه ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، مجموعه ورزشي رفسنجان ( 1373 _ 80 ) است . اين پروژه هم تحت تاثير دياگرام فرم يك يخچال سنتي است كه در نزديكي سايت پروژه قرار دارد . اين پروژه تفاوت شكلي زيادي با يخچال مورد نظر ندارد . بلكه تفاوت عمده در تعبير كاربري و مصالح ساختماني آن است . بنابراين خلاقيتي براي آفرينش فرم معماري صورت نگرفته است .
استفاده از دياگرام فرم آثار هنري

در اين مرحله ميرميران با استفاده از فرم هاي موجود در طبيعت با آثار هنري موجود ،‌ شروع به طراحي كرده است . و در روند طراحي كاملا از آنها فاصله گرفته و به پروژه اي با دياگرام متفاوت دست مي يابد .
او در پروژه موزه ملي آب ايران ( 1374 ) از خواص شكلي دو عنصر آب و خاك استفاده مي كند . و به اصطلاح تر و خشك را با هم مي بيند . و به آنها تجسم مي بخشد . فرمي كه در نهايت خلق شده بسيار بديع است و ارتباط عميقي با سايت پروژه دارد . البته به نظر مي رسد رابطه ظريفي بين دياگرام شكل اين پروژه و دياگرام شكل پروژه ترمينال بين المللي بندر يوكوهاما اثر كاتزيو سجيما وجود دارد .
در پروژه كتابخانه مجلس كانساي _ ژاپن ( 1375 ) او و همكارانش با سه دياگرام ، فرم پروژه را تكميل كردند . ابتدا ساختار سه قسمتي شعر هايكو مد نظر مير ميرا ن قرار گرفت . سپس به پيشنهاد دانشمير از مجسمه آلبرتو جياكومتي _ دستاني كه تهي را در بر گرفته اند _ استفاده شد و ساختار سه قسمتي مورد نظر به دو فرم و يك فضاي بينابين تبديل شد . ( اين دياگرام در آينده بيشتر مورد استفاده ميرميران قرار مي گيرد . ) . در مجموع پروژه اي كه حاصل شد ، داراي دياگرام فرم جديدي است . و به نظر مي رسد از موفق ترين پروژه هاي معماري معاصر ايران است .
اثر ديگري كه در اين گروه قرار مي گيرد ، پروژه بانك صادرات ايران (1376 ) است . دياگرام فرم پروژه ، از مكعبي شكل گرفته شده است . كه شكافي در آن قرار دارد . و ياد آور فرم گاوصندوقي است . كه درش اندكي باز مانده است . همچنين به نظر مي رسد ، پوسته خارجي پروژه تحت تاثير اثري از رابرت اسميتسون است .

استفاده از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين

اين دياگرام را مي توان در آثار گذشته ميرميران هم مشاهده كرد . اما در چند پروژه متاخر نقش بسياري را در سازماندهي پروژه ها به عهده مي گيرد .
خصوصیت اصلي اين فضاي بينابين ، تركيب شدن با فضاهاي عمومي و شهري است و به نظر مي رسد ، ميرميران در اين آثار ، به زبان شخصي ويژه اي دست يافته و دياگرام فرم جديدي از آن حاصل شده است .
پروژه كانون وكلاي دادگستري تهران ( 1374 _80 ) از جمله آثاري است كه در آن از دياگرام دو فرم و فضاي بينابين استفاده شده است . اين پروژه هم مانند پروژه كانساي از مكعبي تشكيل شده است . كه يك فضاي تهي به صورت مورب آنرا داشته است . و باعث شده فرم ها در فضاي بينابين بصورت معلق ديده شوند .
ميرميران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378 ) هم از اين دياگرام استفاده مي كند . دياگرام فرم اين پروژه از دو حجم ،يكي بزرگ و ديگري كوچك با فضايي بينابين آنها شكل گرفته است . فضاي بينابين گذري شهري است . كه مردم را به سمت سايت هدايت مي كند.
در شكل گيري در اثر وزش باد ، در شن هاي كوير و يا آب درياچه پديد مي آيد . و برداشتي از جريان معماري نواري هم تاثير داشته است .
دياگرام مورد بحث در پروژه سفارت ايران در فرانكفورت (1379 ) به اوج بيان شكلي خود مي رسد . در اين پروژه هم ، فضاي بينابين به گذري عمومي تبديل شده و هم به رابطه شهر و معماري ، توجه ويژه شده است .
دياگرام فرمي كه ميرميران در پروژه هاي خود استفاده كرده است ، در دوره ايلامي ، براي سازماندهي معابد استفاده مي شده است
معماري ميرميران ، عمدتا نقطه گره گاهي سه كانسپت و مفهوم است . اول ، يافتن مبنايي استعاري به مثابه سكوي پرش طراحي در مرحله ايده پردازي .
دوم : تلاش براي دستيابي به بياني تجريدي كه نه با تناظري يك به يك ، بلكه در جوهره كلي فرمال و فضايي خود ، نسبتي با تاريخ معماري ايران برقرار كند .
سوم : بيان فضايي صريح و روشن از طريق حجم هاي خالص .
بر همين اساس در معماري ميرميران ، ايده نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند .
او معتقد است : نقطه شروع يا نقطه گرهي يا ايده طرح ، مي تواند بسيار متفاوت باشد . گاه يك فرم ، الگو ، مضمون ، مفهوم ، شعر ، خاطر ، تصوير ، خيال ، اسطوره ، نظريه ، و گاه نيز تركيبي از بعضي از آنها است
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد 3 -سر کنسولگری جمهوری اسلامی ايران در فرانکفورت آلمان - 2000

نقد 3 -سر کنسولگری جمهوری اسلامی ايران در فرانکفورت آلمان - 2000

بنای سر کنسولگری از ورای يک ديوار بلند شيشه ای رويت می شود، اين نحوه حضور بنا انعکاس روح فرهنگ و معماری خيال انگيز ايران است .
موقعيت زمين ، خيابان و پارک اين فکر را پيش آوردکه فضای خيابان شمالی و پارک جنوبی را به عنوان دو فضای عمومی شهری به يکديگر متصل سازدو از درون بنای سرکنسولگری عبور نمايد اين فضا را گالری ايران ناميديم ، که در آن رفت و آمد افراد زياد است. اين فضا بتای سر کنسولگری را به دو بخش اصلی : يکی برای فعاليتهای ساده روزمره و ديگری برای فعاليتهای رسمی و ديپلماتيک سر کنسولگری تقسيم می کند .
حجمی سنگی فضاهای مربوط به دو بخش سر کنسولگری را شکل می دهد و با اتصالی که اين دو حجم در طبقه اول از روی گالری دارند، وحدت و يکپارچگی اين دو فراهم می شود .
يک سقف شفاف شيشه ای سطح پارک را به لبه بالای ديوار شيشه ای متصل می کند و با نرمی موجب يکی شدنفضای سر کنسولگری و پارک می گردد .
اين سقف شيشه ای بخش اصلی سر کنسولگری را پوشش می دهد . نوار عريض و کم عمقی از آب در طول جنوبی ساختمان سر کنسولگری عبور می کند که ضمن لطيف کردن فضای سر کنسولگری موجب انعکاس زيبايی احجام آن می گردد و ضمنا ارتباط ساختمان سر کنسولگری را با بخش ديگری از پارک تامين می نمايد . در مجموع ساختمان سرکنسولگری سبک و شفاف ، شکل گرفته از احجام آزاد و معلق سنگی و سطوح بزرگ شيشه ای است و فضايی رويايی و خيال انگيز را پديد می آورد . با طبيعت اطراف خود به خوبی يکی شده ضمن آنکه از بالاترين سطح فناوری در آن بهره گرفته شده است .

 

DDDIQ

مدیر ارشد
ادامه نقد 3

ادامه نقد 3



سركنسول گري جمهوري اسلامي ايران در فرانكفورت

میرمیران:
زماني كه تهيه طرح ساختمان سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در فرانكفورت در دستور كار قرار گرفت ، دو نكته اساسي راهنماي تهيه اين طرح بود:
اول آنكه :اين بنا ، دفتر نمايندگي كشوري است . كه از ميراث فرهنگي و معماري بزرگي در تاريخ خود برخوردار است . بنابراين بايستي ، روح هنر ومعماري ايران را در خود داشته باشد .
دوم : در كشوري بنا مي شود كه ضمن داشتن فرهنگي غني ، از پيشرفته ترين كشورهاي صنعتي جهان است و بنابراين ، بايد از فناوري بالاي اين كشور حد اكثر بهره برداري را به عمل آورد .
اين دو نكته اساسي طرح ساختمان سركنسولگري را شكل داد.
1 - كليت فضايي بنا

زمين سركنسولگري زميني است مستطيلي . به ابعاد 48 در 92 متر . كه در يك طول آن خيابان قرار مي گيرد . و در طول ديگر و يك عرض آن به پارك وصل مي شود .
موقعيت زمين ، خيابان و پارك اين فكر را به وجود آورد كه مي توان خيابان و پارك را به عنوان دو فضاي عمومي شهري به هم متصل كرد . به نحوي كه ، از درون بناي سركنسولگري عبور كند . اين فضا را گالري ايران ناميديم .
كه در آن رفت و آمد افراد آزاد است و در آن عناصري ايراني ، پوسترها ، كارهاي هنري ، كتابهاي ايراني و نظاير آنها عرضه مي شود .
زاويه اين گالري ، طوري در نظر گرفته شد تا تله كام فرانكفورت در محور آن قرار گيرد .
گالري ايران بناي سركنسولگري را به دو بخش اصلي ، يكي براي فعاليت هاي ساده روزمره ، مانند : اخذ رواديد و غيره ، ديگري براي فعاليت هاي رسمي و ديپلماتيك سركنسولگري تقسيم مي كند .
فضاي فعاليت هاي مربوط به رواديد ، ارتباط قوي بصري و فضايي با گالري دارد . و به نوعي ، يكي تلقي مي گردد .
فضاي اصلي سركنسولگري نيز از طريق سطوح شيشه اي غير شفاف از گالري جدا شده است .
يك حجم سنگي ،‌فضاهاي مربوط به دو بخش سركنسولگري را شكل مي دهد . و با اتصال آن دو از طريق گالري وحدت و يكپارچگي بنا را فراهم مي آورد .
2 - كيفيت معماري بنا

سه مقوله از سنت معماري ايران ، در طراحي اين بنا در نظر گرفته شده است .:
1_ سادگي بيروني بنا و هيجان و تحرك فضاي دروني آن
2_ شفافيت ، سبكي ، و فرح بخشي
3_ استفاده از عناصر آشناي معماري ايران
بنا دو جبهه اصلي دارد :
جبهه طرف خيابان رايموند كه يك ديوار شيشه اي بزرگ است و از وراي آن ساختمان سركنسولگري نيمه پيداست و بخشي كه مانند يك دست از آستين بيرون آمده پديدار شده است .
جبهه طرف پارك به صورت يك سطح شيبدار شيشه اي شفاف به سطح زمين مي رسد . اين سطح شيشه اي به علت شيب دار بودن و انعكاس فضاي سبز بيرون بنا در خود ، تداوم سطح باغ به نظر مي آيد . ساختمان سركنسول گري از وراي اين سطح شيشه اي به خوبي ديده مي شود .
نماي هر دو جبهه در كمال سادگي اند . اما وقتي به درون بنا پا مي گذاريم ، ناگهان با فضاي درخشان و پر تحركي روبرو مي شويم . فضاها با تنوع زياد شامل :‌پله ها ، راهرو ها ، اتاقها ، و ... يكي پس از ديگري به زيبايي خود را نشان مي دهند و مجموعه متنوعي را به وجود مي آورند .
اصلي ترين فضاي مجموعه ، سرسراي مركزي است كه براي مراسم ، جشنها ، و ديگر گرد همايي ها در نظر گرفته شده است . و داراي يك سقف بزرگ شيشه اي است كه با استفاده از فن آوري بسيار پيشرفته اي طراحي شده است . در طراحي اين سقف كوشش به عمل آمده تا نگدارنده ها و عناصر اتصالي سقف در آن كمترين مانع را در مقابل نور ، و رنگ آسمان ، ايجاد كنند . انگار سقف خود اسمان است .
با آزاد كردن طبقه همكف ساختمان ،‌فضاي سرسراي مركزي گسترش يافته است .
نماي ساختمان سركنسولگري ، زير سقف شيشه اي ، از سنگ قرمز آذر شهر است . اين سنگ از معادن سنگ ايران به آلمان حمل شده تا رنگ و طعم سرزمين ايران را در بنا پديد آورد . و اين رنگ توانسته بر پويايي فضا بيافزايد .
رنگ و نور آسمان از طريق سقف شيشه اي در اين سطوح سنگي منعكس مي شود و شفافيت ، سبكي و فرح بخشي را ، كه از خصايص مهم معماري ايران است ، در سرسراي مركزي پديد مي آورد .
يك آب نماي عريض كم عمق هم در درون و هم بيرون بنا در نظر گرفته شده است . حضور مستقيم آب در درون بنا ، يكي ديگر از سنن معماري ايران است .
اين آبنما در جايي قرار گرفته است كه سطح شيشه اي شيب دار به زمين مي رسد . و بدين ترتيب ، اين فضاي غير قابل استفاده به سرسراي مركزي جلوه اي زيبا مي بخشد . و انعكاس سقف شيشه اي در آن زيبايي را دو چندان مي سازد .
آب نما طوري نورپردازي شده كه در شب بدرخشد . پروژكتورهايي در سطح اين آبنما ، نور را به رفلكتورهاي ظريفي كه از سقف سرسراي مركزي آويزان است مي تاباند و با انعكاس دوباره فضاي سرسرا را روشن مي كند .
اين نحوه نور پردازي موجب شده سطح آب به يك چشمه نور براي سرسراي مركزي تبديل شود . و فضا را شفاف و شاد و سبك بنماياند .
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ادامه نقد 3- یک بحث و گفتگو در مورد نقد بنای کنسولگری ایران در فرانکفورت

ادامه نقد 3- یک بحث و گفتگو در مورد نقد بنای کنسولگری ایران در فرانکفورت

منبع



محمود اکبری:دوشنبه 15/3/1385 - 13:59
تعبیر جدید از ایوان؟
متوجه نمیشم چطور یک فضای گلخانه ای میشه تعبر جدیدی از ایوان باشد. من فکر میکنم این سطح جز مانعی در برابر باران و سرما چیز دیگه ای نباشه.
هیچ تداومی هم از باغ مجاور در بنا دیده نمیشود. ( البته از روی عکسها و نقشه ها میگم )
راستی بنظر شما رنگ و طعم معماري ايران در آجر بیشتره یا در سنگ آذرشهر؟


علی توکلی دينانی: دوشنبه 15/3/1385 - 17:1
اتفاقا چنين عناويني در جلسه داوري جايزه بزرگ معمار در مورد اين كار مورد بحث قرار گرفته بود.البته بايد نظرات خود معمار را در مورد اين كار شنيد كه متاسفانه اكنون در ميان ما نيستند.

ايوان يا فضاي گلخانه اي
به نظر من اين فضا گلخانه نيست.اقليم كشور آلمان با ايران متفاوت است و حضور آفتاب در روز مثل ايران آنقدر تداوم ندارد و فكر نكنم فضاي زير شيشه گلخانه شود.
وجود چنين فضايي در كالبد بنا قابل توجه است.فضاي كليدي نيست كه بدون وجود آن در بنا، نتوان سركنسولگري به آن اطلاق كرد.يك فضايي است كه در آن مي توان جشنها ومراسمي را برگزار كرد و حتي عملكردهاي ديگري را ميتواند شامل باشد.فضايي است از بنا، اما حضور در آن بيشتر حس حضور در خارج از بنا است اما واقعيت آن است كه داخل بنا هستي.فرض كنيد كه اين سطح شيشه اي نبود؛باز يك ساختمان كامل ديده مي شد.اما وجود اين سطح و فضايي كه در زير آن تعريف شده است، آنرا كاملتر مي كند.فضاي جالبي است ، يك فضاي بينابين.همان حسي كه در ايوان داريم.اينگونه فضاهاست كه بنا را به كمال مي رساند و روح معماري ايران را در بنا ايجاد مي كند.
در ضمن نيازي به حفظ بنا در برابر سرما و باران، توسط اين سطح شيشه اي نيست چون خود بنا بدون اين سطح در برابر اين عوامل مي تواند محافظ بماند و اصلا براي چنين وظيفه اي ايجاد نشده.

تداوم باغ در بنا
اين امتداد را بايد در كل ديد(با شهر و محيط پيرامون آن).جداره روبه خيابان و جداره روبه باغ را اگر با هم مقايسه كنيم، اين امتداد و تاثير پذيري باغ بر بنا را مي توان ديد.زاويه اي كه بنا با زمين در سمت باغ پيدا مي كند، شفافيتي كه در آن جداره هست و فضاي بينابيني كه زير سطح شيشه اي ايجاد شده، همگي در اين راستا طراحي شده است.در پروزه آتي سنترهم همين توجه و ارادت را نسبت به باغ ايراني مي بينيم، كه اين ايده كل پروژه را سازماندهي مي كند.
به نظر من بايد يك عكس از فاصله دورتري از بنا ارائه مي شد.آنوقت سطح پارك وقتي به سطح شيشه اي مي رسد با زاويه اي كه آن سطح با زمين دارد و انعكاسي كه از محيط در خود دارد اين امتداد بيشتر ملموس بود.

سنگ قرمز آذر شهر، رنگ وطعم معماري ايران،
در مورد سنگ قرمز آذرشهر هم شايد بخاطر رنگ وتعلقي كه به ايران دارد، مورد نظر بوده است.البته ما آجر قرمز رنگ هم داريم اما سنگ قرمز آذرشهر فقط در ايران هست و آن هم در آذرشهر در صورتيكه آجر در خيلي از جاهاي دنيا پيدا مي شود.سنگ را بايد از معدن استخراج كرد يعني از كالبد زمين، و آن هم از كالبد ايران زمين.اما آجر استخراج نمي شود، بلكه توليد مي شود.علاوه بر اين رنگ قرمز مي تواند يادآور پيشينه كهن مهرپرستي و آيين مهرپرستي ايرانيان باشد.مظهر روشنايي و فروغ، يادآور سرزمين طلوع خورشيد.و شايد اين سنگ قرمز بهترين بهانه براي يادآوري پيشينه كهن ايران زمين باشد.


محمود اکبری دوشنبه 15/3/1385 - 22:50
این فضا کاملا گلخانه است حتی اگر دمای داخلش گلخانه ای نباشد و فضای زیرش را - که به نظر شما میتوان جشن و مراسم در آن برگزار کرد – از سرما و باران محافظت میکند.
تجربه حس ایوان و فضای بینابین را اگر دیواره شیشه ای اطرافش نبود و تنها سقف شیشه ای می بود، شاید می توان قبول کرد.
اگر به زاویه سطح شیشه ای دقت شود زاویه ان به گونه ای است که فقط تداوم آسمان برای انسان درحالت عادی قابل رویت است، داخل باغ هم تداومی دیده نمیشود.
در تعلق این سنگ به ایران هیچ شکی نیست اما هیچ جای دنیا ما رو به خاطر سنگ ایرانشهر نمی شناسند، ولی ایرنیان اولین مردمانی بودند که از آجر و خشت استفاده کردند.


علی توکلی دينانی: سه شنبه ۱۶/۳/۱۳۸۵ - ۲:۲۴
- قرار نيست كه هر فضايي كه سقف شيشه اي دارد گلخانه باشد.بله قبول دارم كه فضاي زير خود را در برابر سرما و باران محافظت مي كند.اما دليل وجودي آن مهمتر از محافظت در برابر عوامل جوي است.مانند: بيان شفافيت،كاستن از ماده و افزودن به فضا، تقويت حضور آسمان،نور و محيط اطراف در فضاي داخل.اين فضا ست كه سطح شيشه اي را ايجاد كرده، نه اينكه سطح شيشه اي فضا را ايجاد كرده باشد.

- داشتن حس ايوان با وجود سقف شيشه اي و حذف ديوارهاي شيشه اي اطراف،يك برخورد فرمال است.بنظر مي رسد كه دغدغه معمار در اين كار در خلق فضايي است كه روح معماري ايران را داشته باشد، تا اينكه فضايي باشد كه از نظر فرم ها و ساختار،يادآور معماري گذشته باشد.

- شايد اگر آجر استفاده مي شد، حس نوستالژيك آن باعث مي شد كه فضا نقش كمتري در انتقال مفهوم خود ايفا كند.هيچ لزومي ندارد كه بايد از آجر استفاده شود، به اين دليل كه ما با آجر شناخته شده تريم تا سنگ قرمز.

- در ديد عادي يك بيننده نيز اين سطح زاويه دار در ادامه زمين باغ است و ادامه باغ را تداعي مي كند در صورتيكه آسمان را در خود انعكاس داده.اگر ديد كلي به سايت داشته باشيم اين تداوم ملموس تر است.مهم اين است كه معمار در كار ارادت و توجه خود را به باغ داشته است.و اين توجه در بنا نيز ديده مي شود.



محمود اکبریسه شنبه 16/3/1385 - 11:13
درسته که "قرار نيست كه هر فضايي كه سقف شيشه اي دارد گلخانه باشد" اما این فضا را که بادقت که بهش نگاه میکنم خیلی فرق با گلخانه نداره نمیدونم میشه یک فضای شیشه ای (بخوانید گلخانه ای) دراطراف بنا ایجاد کرد و بعدش بگیم ما منظورمون "بيان شفافيت،كاستن از ماده و افزودن به فضا، تقويت حضور آسمان،نور و محيط اطراف" برای فضایی (فضای گلخانه ای رامیگویم نه دیگر فضا ها) که کاربرد خاصی برایش منظور نیست!!! این فضا نهایتا یه جور حیاط سر پوشیده است.

به گمانم اگر "بيان شفافيت،كاستن از ماده و افزودن به فضا، تقويت حضور آسمان،نور و محيط اطراف" در خود بنا اتفاق می افتاد موثرتر مینمود تا در یک فضای الحاقی. اگه این فضا نباشه اتفاق خاصی می افته؟ فکر نمی کنم.
حقیقتا این بنا را تجربه فضایی نکردم اما از روح و هویت ایرانیش چیزی تاکنون نگرفتم.
راجع به تعبیر جدید از ایوان نمی دونم واقعا چه طور این فضا تونسته روح ایرانی داشته باشه؟؟؟ یعنی یک فضای شیشه ای در کنار یک فضای سبز میشود روح ایرانی!!!
سنگ آذرشهر درسته که خوش آبورنگه و متعلق به ایرانه ولی رنگ و طعم معماری ایران ... نمیدونم.
نمیدونم چطوری این جمله درسته که این سطح شیشه ای "ادامه باغ را تداعي مي كند در صورتيكه آسمان را در خود انعكاس داده." من فکر میکنم به آرامی مرز باغ اعلام شده.
گذری که از دله سفارت میگذره
این کار خوبیه ولی با سنگ آذرشهرو فضاهایش هم روح وهویت ایرانی نداره.
فکر میکنم به اندازه کافی راجعش صحبت کردیم.
تا بعد.


 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقدآثاراستاد میرمیران-ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز[تهران - 1995]

نقدآثاراستاد میرمیران-ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز[تهران - 1995]

كسب مقام اول جايزه بزرگ معمار 1382 براي اثر كانون وكلاي دادگستري مركز
کلیات بنا:
هادی میرمیران:
اگر از معماری امروز جهان استفاده نکنیم، از قافله‌ی تمدن عقب مانده‌ایم
محوطه موردنظر برای احداث ساختمان کانون وکلای دادگستری مرکز ، قطعه زمينی است در نزديکی ميدان آرژانتين در شهر تهران با ابعاد تقريبی 18*54 (مساحت 972) متر مربع .
هدف از احداث ساختمان کانون وکلا، ايجاد مرکزی برای فعاليت های وکلای دادگستری مرکز و بر همين اساس ، دارای عملکردهای اداری ، آموزشی ، انتضامی ،حرفه ای و جز آن است.
اين بنا با استفاده از نماد ترازو به صورت دو حجم متعادل که در يک فضای شفاف معلق هستند، طراحی گرديده و فضای بين اين دو حجم يک شکاف نور است که می تواند شاهين ترازو تلقی شود .
آنچه به عنوان ويژگي های کالبدی طرح در نظر گرفته شده است عبارتند از :
- بهره گيری کامل و معمارانه از شکل و ابعاد زمين
- انعطاف پذيری فضاها برای عملکردهای متفاوت
- بهره گيری ازنمادهايی چون ترازو و نور


تهران - میدان ارژانتین- خیابان الوند(مساحت زیربنا 980 مترمربع)
توضیح:
ساختمان کانون وکلای دادگستری در نزدیکی میدان ارژارنتین برای فعالیت های گوناگون وکلای عضو کانون طراحی شده و عملکردهای اداری،اموزشی و حرفه ای است.
نمای بیرونی بنا مفهومی از ترازوی عدالت را یک بار در شکل دو وزنه بزرگ معلق و بار دیگر در سیمای شاهین بزرگ میان دو وزنه به نمایش می گذارد،در حالی که انعکاس بیرونی شناور بودن کل بنادر فضاست. احساس معلق بودن طبقات و احاطه همه جانبه فضا، به محض ورود به طبقه همکف و رویت سطح زیرین طبقات اغاز می گردد و با کشیده شدن نگاه به اسمان،از درون شکاف بین دو بدنه که هر چه بالا می رود بازتر می شود ، تشدید می گردد، و با حضور در طبقات و عبور از راهروی پیرامونی که به دیواره های جانبی نچسبیده اند،تکمیل می شود.مشاهده مکرر شکاف بین کف و دیواره راهروها ،احساس شناور بودن در فضا را تداوم می بخشد. علاوه بر خیال انگیز بودن دفاتر کار معلق در فضا ، طرح توانسته است در یک زمین شرقی-غربی کشیده،ضمن اجتناب از نور مزاحم غرب،روشنایی لازم را برای همه فضاها تامین کند ، و به همین دلیل کاربرد سطوح شفاف در نماهای خارجی و داخلی بازتاب موثری بر عملکرد ساختمان شده است.کاربرد مس و برنج در پرداخت هنرمندانه سطح دو بدنه معلق، نقش رقیب و تشدید کننده را نسبت به فضای شفاف و خالی احاطه کننده ایفا می کند و باعث می شود که مکمل نقش افرینی سطوح شیشه ای در دور نمای شهری باشند.مهمترین وی‍ژگی این بنا که آنرا از سایر کارهای معماری متمایز می کند حفظ وحدت در نما وپلان از طریق انطباق نما به روی پلان است، به گونه ای که نوارهای عمودی پلان عینا در نمای اصلی بنا تکرار شده است و به صورت عناصری مکمل هم کار می کنند،که این حالت طراحی در کمتر بنایی تکرار شده است و این ویژگی که نشان از توانایی معمار در خلق اثر، دارد سبب انتخاب ان به عنوان طرح برگزیده برای اهدای جایزه بزرگ معمار در سال 1382 شد.

تکرار نوارهای عمودی پلان در نما که حالتی مکمل را داراست.
کارشناسان در تحلیل این بنا گفته اند که این پروژه دارای نمایی شاخص است.فضای خالی میانی علاوه بر تامین نور طبیعی به ایجاد عمق بصری در جهت محور طولی ساختمان و گسترش عمودی فضای داخلی کمک کرده است شباهت آرایش پلان و نما انسجام فضایی قابل توجهی را به وجودآورده است.به رغم نکات مثبت فوق،تقسیم سطح محدود بنا به دو قسمت متمایز که توسط فضای خالی از هم جدا شده اند به کاربری بنا لطمه زده است
و می تواند با اهداف اولیه پروژه در تضاد قرار بگیرد.
 
آخرین ویرایش:

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرح مجتمع مسکونی ايل گلی تبريز - [تبریز - 1993]

طرح مجتمع مسکونی ايل گلی تبريز - [تبریز - 1993]

طرح مجتمع مسکونی ايل گلی تبريز - [تبریز - 1993]
زمين اين مجتمع مسکونی را در جنوب شرقی شهر تبريز و در شمال غربی باغ ملی ايل بيگی واقع شده است . فاصله مجتمع تا بخش مرکزی تبريز 10 کيلومتر است که با يک بولوار عريض به ان متصل می شود و مساحت آن حدود 62000 متر مربع است . در طراحی اين مجموعه مسکونی کوشش شده است که از امکانات متناسب ديد و منظر طبيعی و حضور باغ ملی ايل گلی که در مجاورت آن قرار دارد استفاده شود. در اين مجتمع مسکونی که تماما به صورت آپارتمانی احداث می شود و احدهای مسکونی يک تاچهار خوابه، مراکز اداری و خدماتی، فروشگاهها و سالن اجتماعات طراحی شده است.
الگوی اصلی طراحی مجموعه مبتنی بر استقرار واحدهای مسکونی در اطراف يک فضای باز مرکزی، هم محور با باغ ايل گلی است . اين فضای باز به صورت صفه ای در نظر گرفته شده است که در زير آن مراکز خدماتی و سرويس مجموعه قرار گرفته است و ديدی عالی بر تمامی شهر تبريز را دارد.
واحدهای مسکونی به صورت دو نوار ساختمانی و طبقه در اضلاع اين فضا قرار گرفته و در ميان آنها يک برج پانزده طبقه پيش بينی شده است که ديد عالی به شهر تبريز و مجموعه استخر ايل گلی دارد. در دل اين برج يک گشادگی وسيع در نظر گرفته شده که ديد به تبريز را از روی صفحه امکان پذير سازد .
کل زيربنای اين مجموعه 175 هزار هکتار متر مربع است که 72 درصد به مسکونی و بقيه به فضاهای کمکی ديگر از قبيل خدمات،ارتباطات،پارکينگ و جز آن اختصاص يافته است .

 
آخرین ویرایش:

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - اصفهان - 1991

طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - اصفهان - 1991

طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - اصفهان - 1991
مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق به لحاظ ساختار و عملکرد يکی از اصلی ترين و مهم ترين قطعات محور فرهنگی – تاريخی شهر اصفهان به شمار می آيد که از نظر قدمت تاريخی ، کهن ترين بخش اين محور را در برمی گيرد .
هدف طرح، بازگرداندن هويت تاريخی و فرهنگی مجموعه است به نحوی که بتواند ضمن تداوم تاريخی،پاسخگوی نيازهای امروزين شهری و بافت پيرامون خود باشد . مهم ترين اقداماتی که در دستور کار قرار گرفته اند عبارتند از بهسازی عملکردی محوطه های مسکونی پيرامون مجموعه، بهسازی محيط اجتماعی، حفاظت از ارزشهای تاريخی و معماری ، ايجاد سازمان فضايی جديد بر اساس انتظام بخشی فعاليت ها و عملکردهای شهری، تنظيم کاربری ها و آمايش مجدد آنها در فضاهای فاقد عملکرد مفيد و بالاخره پيش بينی ساز و کارهای اقتصادی لازم به نحوی که منافع حاصل،ضامن شکوفايی کل مجموعه و محور تاريخی و همچنين شهر اصفهان باشد و امکانات بالقوه را در جهت اهداف بنيادين طرح و ضمانت اجرايی آن به کار گيرد.
گفتنی است که قلب طراحی را احيای ميدان کهنه، که ميدان اصلی شهر اصفهان در دوره سلجوقی بوده است تشکيل می دهد. در طرح با قطع کردن خيابان عبدالرزاق و انتقال آن به سطح زيرين ميدان، حرکات پياده روی ميدان تضمين شده است .
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
نقد و بررسی مجموعه ورزشی رفسنجان

نقد و بررسی مجموعه ورزشی رفسنجان

:gol:با عرض سلا م و احترام؛
قبل از هر چیز می بایست اعلام کنم ،که نقد آثار بزرگانی چون جناب میرمیران ،در حد بضاعت علمی بنده نیست ،لذا هدف از قلم فرسایی ،صرفا جهت ارایه نظر و مشورت و نیز تشویق دیگر دوستان به شرکت در مباحث این چنینی است . وهمچنین بر این قضیه تاکید میکنم که قاطعانه بر یک جنبه از جنبه های معماری و یا دیدگاه خاص(مثل طرفداری از یک سبک خاص یا معمار خاص) معتقد نیستم،چرا که بر این باورم که همه ی سبک های معماری و همه ی معماران ،دارای نقاط قوت و ضعف هستند و لازمه پیشرفت و ترقی نیز ،همین است.
یک مثال از هزاران موردی که در دنیای معماری وجود دارد ،آقای کالاتراوا است (فی البداهه به ذهنم اومد).معماری که انتقادات زیادی بر او وارد است که از جمله ی آن پایه گذاری سبک و نحوه ی طراحی خود ، بر پایه های تکنولوژی های پیشرفته و نوین است و عده ای بر این باورند که ،اگر تکنولوژی را از کارهای او حذف کنی،حرفی برای گفتن در معماری ندارد.وهمچنین افرادی دیگر که هر کس به نحوی با این قبیل مشکلات و موانع،روبرو است .نا گفته نماند که در دنیایی که ما زندگی میکنیم هیچ وقت تمام صفات و حسنات در یک شخص، در یک طرح،در یک مکان ،در یک زمان و ...گرد هم نمیآیند و در صورت رعایت مورد یا مواردی،ناچار به نقض مورد یا موارد دیگر خواهیم شد. (البته این باز نظر شخصی است).
به عنوان یک معمار، آیا می‌توان پاسخی پایدار برای عقاید خویش ترسیم نمود؟ و یا می‌بایست در رویاهای حقیقت فراموش شده خویش به سر بریم؟
نقد نیز یک فعالیت سلیقه ای است ،و هر کس طبق جهت گیری ذهنی خود با مسایل برخورد مینماید،پس دیدگاه همه را محترم ولی نه قاطعانه درست،میانگاریم.

تا سخن دراز نگردد و از مقصود باز نمانیم ،به اصل موضوع میپردازیم:
مجموعه فرهنگي ورزشي رفسنجان در قالب مكتب پست مدرن بوم گرا يا تاريخ گرا ساخته شده است و در رابطه با این نوع نگرش ميتوان گفت که خلق بنا با نگاه به فرهنگ، هنر و معماري بومي و تاریخی منطقه شکل میگیرد.
در مورد کانسپت طرح نیز ،قبلا توضیح داده شده است که طرح آن از فرم يخچال ها گرفته شده است، و نمونه آن در منطقه كرمان ديده مي شود، اين يخچالها از يك مخزن مخروطي شكل (مخزن يخ) و يك ديوار براي سايه اندازي بر روي حوضچه جلويي ساخته شده است كه در تابستان جلوي آفتاب را بگیرد و هم محل مناسبي براي يخ زدن آب در زمستان باشد.
بنابر آنچه گفته شد خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است.

حال سوالاتی پیش می آید که هر کدام جای بحث و تشریح دارد؛هر چند پاسخ بعضی سوالات در خود سوال درج است :
1-دلیل استفاده از فرم یخچال در یک مجموعه ورزشی، که این دو دارای کاربری های مجزا هستند چیست؟
2-آیا واقعا این طرح بدون ايجاد هيچگونه محدوديتي در بهره برداري و ارتباطات،توانسته است که نیاز کاربران را فراهم سازد؟؟(که در این مورد تا به صورت بصری و عینی وارد مجموعه نشویم نمیتوانیم نظری قطعی ارایه دهیم).
3-چه ارتباطی بین یخچال قرون گذشته با مجموعه های ورزشی حال حاضر و با خصوصیات خاص این دوران وجود دارد؟
4- آیا ما باید در طرحهای جدید حتما از فرم های قدیم استفاده کنیم؟
5-علت پیگیری معماری گذشته ایران در حال حاضر چیست؟(این موضوع ،جدای از پی گیری مفهومی معماری سنتی ایران است که خود مطلبی گسترده است).
6-آیا مثلا برای طراحی یک بنا برای سازمان کشتی رانی و یا شیلات در خوزستان ،ما باید از فرم یک کشتی زیگوراتی و یا شکل یک ماهی استفاده کنیم؟
7- و ... و ... و...
.
جناب مهندس میرمیران گرایشی ویژه به فرم گرا بودن داشته اند،و این موضوع در مجموعه ورزشی رفسنجان کاملا مشهود است،و همچنین در پست های قبل خواندیم که ایشان تاکید زیادی به مفاهیم و عملکرد دارند ،حال در این مجموعه آیا توانسته اند که بین این دو مقوله تعادل برقرار کنند؟آیا در این مجموعه،عملکرد فدای فرم نشده است؟
با عرض پوزش از صراحت گفتار ،میگویم که این چنین شده است و الا یخچال و فرم به خصوص یخچال کجا و یک مجموعه ورزشی،با تمام ویژگی های منحصر به فردش کجا؟
من معتقدم که اگر هم قرار است که از یک طرح الگو برداری کنیم ،چه بهتر که که موضوع الگو برداری شده ،دارای تناسب و هماهنگی با موضوع جدید باشد؛
برای مثال، خود ایشان ، در پروژه فرهنگستانهاي ايران با استفاده از عناصر فضايي معماري ايران مانند :مدخل ،‌ صفه ، ‌دروازه ،‌ چهارطاق ، ‌حياط و ايوان ،‌ شروع به طراحي كرده است . در روند طراحي از تناسبات افقي و عمودي ، در ‌مسجد كاج اصفهان ( در حدود 1325 هجري ) هم استفاده كرده است . در نهايت به پروژه اي دست يافته كه دياگرام فرم آن تا حدودي تحت تاثير دياگرام فرم مسجد كاج اصفهان است .
در این مثال کاملا مشهود است که استفاده از عناصر معماری ایران و همچنین الگو پذیری از یک مکان فرهنگی-مذهبی،و جای دادن همین فرم ها و مفهوم ها در یک اثر فرهنگی دیگر (فرهنگستانهاي ايران) پاسخگوی طرح مورد نظر بوده است.
ولی باز هم اعلام میکنم که این چنین قضاوتها قدری به دور از انصاف است و برای یافتن و قاطعیت بعضی سوالات و گفته ها ،باید این مجموعه را از نزدیک دید و بررسی کرد.کما اینکه من این اثر را تاکنون ندیده ام و این نقد و بررسی بر مبنای مدارک ارایه شده در این تاپیک و اندک منابع دیگر است.

حال گذشته از مطالبی که در فوق ،اظهار گردید به نکاتی پیرامون فضای داخلی و ارتباطات این مجموعه اشاره میکنم که بعضی از آنان حاصل جستار اینترنتی است:
طبق این جستار ،ایرادات و انتقاداتی که بر این مجموعه وارد شده از قرار زیر است:

1-تهويه با وجود نوع كاربرد فضا ،اصلا مناسب نيست.
2-راههاي عبوري خيلي باريكتر از حد مورد نياز است.
3-رابطه عملكردي فضاهاي مرتبط به هم در برخي موارد نامناسب است.
4-با اقليم (نوع اب و هوا و...) هماهنگ نيست(با توجه به نوع مجموعه که این فرم،جوابگوی یک مکان ورزشی از لحاظ مباحث اقلیمی نیست).
در دفاع از گزینه 4 گفته میشود که نوع فرم و طرح و قرار گيري ديوار پشت به افتاب تابستان همگي به نوعي، اهميت دادن طراح به پايداري اقليمي را نشان ميدهد،‌ كه البته اين موضوع مي تواند با تاسيسات مصنوعي اضافه شده به بنا تقويت يا تضعيف شده باشد.

در كل به نظر مي رسد قدم اول براي طراحي يك حجم زيبا بوده و چندان به روابط داخلي و عملکرد توجه نشده است و این مجموعه به نوعی حکم مجسمه و یک طرح نمادین را دارد که میتوان گفت
اين نوع نگرش به پست مدرن كه به نوعي يادآور يك ساختمان، فرهنگ، دوره معماري و ... هستند، حفظ فرم و شكل ظاهري بنا براي معمار ارزش بیشتری را داراست ، و شايد در بعضي مواقع عملكرد فداي فرم شود.

در پایان پوزش میطلبم که مطلب قدری طولانی شد و بی شک دارای معایب و نواقص بی شماری است که بر طبق قاعده ی «از کوزه برون همان تراود که در اوست»،قابل اغماض است.
ظمنا از دوستان دانشمندم تقاضا دارم که در ادامه مباحث با ارایه ی نظرات و دیدگاه های خود،ما را از اشتباهات و نقایص آگاه سازند.
.
سپاس:gol:
.
.
.
پانوشت : جای تاکید است که تشکر از مطرح کننده این موضوع (جناب صدیق عزیز)،به صورت قوانین متداول و جاری در باشگاه ،صورت گرفته است.
.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
سپاس از دوست معمار بسیار عزیزم احسان جان :gol:
برای باز کردن مساله و دید و نقد خوبشون به مساله ( و هم شروع بحث ) در راستای هدف اصلی این تاپیک آموختن از معماری میرمیران و ادای دین به آثار استاد که همانا تحلیل هرچه بیشتر و یافتن روشی نظام مند در آثار استاد ( و دیگر بزرگان معماری ایران)
ابتدا سپاس و سپاس از صحبتهای زیبا و مفیدی که در مورد نقد و بررسی آثار معماران و مهندس میرمیران داشتین
و در مورد سوالات خیلی خیلی خوبی که برای باز کردن مساله مطرح کردین :


1- دلیل استفاده از فرم یخچال در یک مجموعه ورزشی، که این دو دارایکاربری های مجزا هستند چیست؟
3 - چه ارتباطی بین یخچال قرون گذشته بامجموعه های ورزشی حال حاضر و با خصوصیات خاص این دوران وجوددارد؟


احسان جان به نظر من این بنا تجرید خوبی از فرم معماری گذشته ست و همچنین ترکیب زیبایی از رنگ ها و مصالح مختلف در بنا به کار رفته
و همینطور که قبلا هم در بحث کتابخانه ملی اشاره شد محور بودن فرم یا عملکرد از مسائل چالش برانگیز معماران دوره های مختلف بوده که باعث بوجود اومدن سبک های مختلف شده
و به نظر من استفاه از فرم های استعاری در این موارد ( که بناهایی با قواعد خاص مثل بیمارستان رو شامل نمیشه ) مشکلی نداره بذار اینطور تعریف کنم کانسپت های استعاری رو metaphors & similes که در اینگونه کانسپت ها یک ساختمان در نمای خارجی میتواند مناسب با ویژگی های محیط باشد ولی در درون چیزی متفاوت باشد
همچین در بنای انعطاف پذیری مثل فرم مجوعه فرهنگی ورزشی برای رسیدن به یه کانسپت به نظرم فرم بر عملکرد ارجحیت داره
و مساله ارتباط یخچال با مجموعه که فرمودین خب نظر شخصی من هست این مجموعه با استخر و سونا و در کل آب سروکار داره و خب در معماری سنتی اون منطقه خشک این یخچال ها محل نگهداری آب بوده و هر دو منو یاد آب در کویر میندازن​


2- آیا واقعا این طرحبدون ايجاد هيچگونه محدوديتيدر بهره برداري وارتباطات،توانسته است کهنیاز کاربرانرا فراهم سازد؟؟(که در این مورد تا به صورت بصری و عینی واردمجموعه نشویم نمیتوانیم نظری قطعی ارایه دهیم)
البته سعی در دفاع چشم بسته ندارم شاید واقعا این مشکل از شخص میرمیران نبوده!!! به گفته خود میرمیران بعد از رسیدن به کانسپت و ایده کلی طرح , باقی کار مثل دسترسی و راههای ارتباطی رو به دستیارانش می سپرده و یه دلیل دور تر هم اینکه متاسفانه در ایران در مورد باریک بودن مسیرها خیلی از این مشکلات به نظرم در موقع اجرا پیش میان که مجری طرح رو بد در میاره!!!! که به نظرم معمارا باید به این مساله توجه کنن که یه خرده پهن تر بگیرن چون همیشه در موقع اجرا ممکنه دسترسی باریکتر در بیان!!!
با این وجود حرف شما رو کامل تایید میکنم که باید رفت و از نزدیک دید

4- آیا ما باید در طرحهای جدید حتما از فرم های قدیم استفادهکنیم؟
5- علت پیگیری معماری گذشته ایران در حال حاضر چیست؟(این موضوع ،جدای از پیگیری مفهومی معماری سنتی ایران است که خود مطلبی گستردهاست)

به نظر من احسان جان در معماری چیزی به نام حتما نیست بذار اینطور بگم هیچ معماری مثلن نمیاد بگه من همیشه میخوام سنتی کار کنم یا مدرن و کاری به دیگر سبک ها ندارم در همین کارهای میرمیران سه گرایش کلی میتونیم ببینیم که با توجه به مکان و کاربری کانسپت میده
البته مهندس میرمیران علاقه زیادی به معماری ایران داشتند و معماری ایران رو یکی از برجسته ترین معماری های جهان میدانستد بذارید جواب این سوال رو از زبان خود استاد بدم که دقیقن جواب همین سوالات شماست:

معماری ایران دارای مبانی مشخصی در سه مقوله فرمها، الگوها و مفاهیم است.
این مبانی قابل تداوم اند و در آنجایی که از فرم به مفهوم تبدیل می­شوند و بهعبارتی از کیفیات عینی به کیفیات ذهنی می­رسند قابلیت تداوم بیشتری می­یابند.

اما بحث در اینجا هم به پایان نمی­رسد. پرسش دیگری مطرح می­شود: آیا ما باید درپی این تداوم باشیم؟ در واقع اعتقاد به قابلیت تداوم، الزام عملی به وجود نمی­آورد. اما پاسخ به این پرسش نیز از نظر من مثبت است و می­توانیم در این زمینه به بحثبپردازیم. اگر بحث بتواند در این جهات ادامه یابد، کار ما فقط به تحسین نور داخلمسجد شیخ لطف الله یا سطوح آب در مقبره شاه نعمت الله ولی محدود نمی­شود و می­توانحتی به دستورالعمل هم رسید. من باکی ندارم که بگویم می­توان برای معماری دستورالعملتعیین کرد. مگر پنج اصل معماری مدرن که چند دهه دنیا را زیر سیطره گرفت دستورالعملنبودند؟ یا چه کسی گفته است اصولی که پست مدرن ها مطرح کرده اند از آنچه مامی­توانیم از معماری ایرانی استخراج کنیم بالاتراند ؟؟؟



+

و در پایان پیرو صحبت مهندس احسان عزیز من هم چند باره از اساتید و دیگر دوستان درخواست میکنم که ما رو از نقد و نظرات خودشون بهره مند کنند و اگر مساله ای در صحبت های ما جای حرف بیشتری داره و یا اشتباه هست این نکات رو گوشزد کنن
سپاس فراوان
انوشه باشین
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقد 4 :طرح احیای بافت تاریخی شیراز و اصفهان

نقد 4 :طرح احیای بافت تاریخی شیراز و اصفهان

طرح بهسازی و نوسازی مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان - اصفهان - 1991
مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق به لحاظ ساختار و عملکرد يکی از اصلی ترين و مهم ترين قطعات محور فرهنگی – تاريخی شهر اصفهان به شمار می آيد که از نظر قدمت تاريخی ، کهن ترين بخش اين محور را در برمی گيرد .
هدف طرح، بازگرداندن هويت تاريخی و فرهنگی مجموعه است به نحوی که بتواند ضمن تداوم تاريخی،پاسخگوی نيازهای امروزين شهری و بافت پيرامون خود باشد . مهم ترين اقداماتی که در دستور کار قرار گرفته اند عبارتند از بهسازی عملکردی محوطه های مسکونی پيرامون مجموعه، بهسازی محيط اجتماعی، حفاظت از ارزشهای تاريخی و معماری ، ايجاد سازمان فضايی جديد بر اساس انتظام بخشی فعاليت ها و عملکردهای شهری، تنظيم کاربری ها و آمايش مجدد آنها در فضاهای فاقد عملکرد مفيد و بالاخره پيش بينی ساز و کارهای اقتصادی لازم به نحوی که منافع حاصل،ضامن شکوفايی کل مجموعه و محور تاريخی و همچنين شهر اصفهان باشد و امکانات بالقوه را در جهت اهداف بنيادين طرح و ضمانت اجرايی آن به کار گيرد.
گفتنی است که قلب طراحی را احيای ميدان کهنه، که ميدان اصلی شهر اصفهان در دوره سلجوقی بوده است تشکيل می دهد. در طرح با قطع کردن خيابان عبدالرزاق و انتقال آن به سطح زيرين ميدان، حرکات پياده روی ميدان تضمين شده است .


+

طرح احيای مجموعه کريمخانی شيراز - شیراز - 1994

در قالب طرحی که برای باز زنده سازی بافت تاريخی شيراز صورت گرفته است، احيای مجموعه کريمخانی به عنوان قلب منطقه تاريخی از اهميت ويژهای برخوردار است. اين مجموعه مرکزيت حکومت زنديه را در شهر شطراز تشکيل می داده و مشتمل است بر ارگ کريمخانی، باغ نظر، مسجد و بازار وکيل، ديوانخانه و چند بنای ديگر متعلق به اوايل قرن حاضر ، مجموعه کريمخانی نمادی با عظمت از دوران زنديه به شمار می آيد و باز زنده سازی ان با استفاده از تبديل بناها و فضاهای باقی مانده از گذشته به مراکز فعال امروزين، پلی است که اتصال شيراز قديم را با شيراز امروز و آينده ممکن می سازد و به توان گسترده اين شهر در زمينه های فرهنگی، گردشگری و خدماتی می افزايد .
تاکيد طرح بر پررنگ کردن سايه تاريخ در اين منطقه و احيای ميدان مرکزی شهر (ميدان توپخانه) در دوران زنديه و قطع عبور و مرور سواره در سطح مجموعه و انتقال آن به زيرزمين به منظور يکپارچگی عناصر اطراف ميدان و اتصال مجدد قطعات بازار وکيل شيراز استوار است .
در برنامه ريزی و طراحی مجموعه کريمخانی کوشش به عمل آمده است که اين مجموعه بتواند به عنوان يک مجموعه منحصر به فرد در زمينه فرهنگی و گذران اوقات فراغت و خدمات ويژه در مقياس شيراز آينده و منطقه مربوطه عمل کند

 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقاط ضعف و راهکارهای احیای بافت تاریخی خیابان کریم خان زند (قسمت اول)

نقاط ضعف و راهکارهای احیای بافت تاریخی خیابان کریم خان زند (قسمت اول)

منبع: نشریه اینترنتی معماری منظر

مقدمه
ايران با تاريخ بلند شهرنشيني داراي كهن شهرها وسكونت گاه هاي باستاني متعدد و متنوع در زيست بوم هاي گوناگون سرزميني است. بافت هاي تاريخي دربسياري از اين شهرها در آستانه ويراني وامحائ بوده ونياز اساسي به برنامه ريزي براي مرمت شهري دارند.
مفهوم مرمت شهری، به خصوص از دهه 80 میلادی قرن بیستم دگرگونی بسیاری یافته است. با عبور از مفهوم آینده ای برای گذشته در سالهای 70 به مفهوم گذشته ای برای آینده در سال های 80 و با تکیه بر هر آنچه دستاورد اقدامات و مداخله های شهری در قرن های نوزدهم و بیستم میلادی بوده است، مرمت شهری امروزه مفهوم "بازگشت به خانه" را طرح می کند، مفهومی که خانه را نه یک مکان، شهر، بنا، بلکه آن را در معنای "به یاد آوردن"، "به حال آوردن"، و "در حال زندگی کردن" در نظر می گیرد. بازگشت به خانه، بازگشتی به خویشتن خویش است، بی آنکه غم غربت و هجرت در آن نهفته باشد، بازگشتی به خویش برای حرکت به سوی آینده است. آینده ای که شهروند به عنوان عضوی فعال در همه امور مربوط به خود و شهر مشارکت و مداخله خواهد داشت. از این سبب مرمت شهری امری خواهد بود که مشارکت و اقدام شهروندان در آن امکانپذیر و حتمی است.



تعاریف
باز زنده سازی: مجموعه اقداماتی متنوع و تکمیلی برای بازگرداندن حیات مجدد به مجموعه یا بافت کهن شهری باززنده سازی نام دارد.
معاصرسازی: خلق فضاهای جدید با حفظ ویژگی های اصلی فضایی ( کالبدی و فعالیتی ) قدیم را معاصر سازی یا باز آفرینی گویند.
احیا: اقداماتی که سبب یگانگی بخشیدن به همه بخش های از میان رفته سازمان فضایی می گردد، به گونه ای که بتوان کلیت خدشه دار شده را مجددا ایجاد کرد و به وضعیت شناخته شده قبلی بازگرداند.
مرمت شهری سعی در پیوند خلاق بین گذشته و آینده دارد. هدف مرمت شهری، چیزی فراتر از اقدامی کالبدی و فضایی است. مرمت شهری عملی فرهنگی است که می تواند فرهنگ ساز نیز باشد. مرمت شهری، سعی در انتقال ارزش های کالبد یافته در مکان، به آینده دارد و این انتقال همراه با اضافه نمودن ارزش های معاصر به ارزش های پایدار کهن است. در این انتقال ارزش ها، آنچه معنا می یابد، حفظ مادی و معنوی ارزش های مستتر و مستقر در اثر تاریخی پایدار است. مرمت شهری تکوین خاطره های جمعی جدید در شهر را نیز پی می گیرد و سعی می کند از طریق ایجاد فضاهای شهری نمادین و نمایشی قوی به حدوث واقعه های شهری مدد رساند و بستر لازم را برای شکل گرفتن بیش از پیش خاطره جمعی فراهم سازد. مرمت شهری می تواند خاطره جمعی نسل کنونی را با حافظه تاریخی او پیوند بزند و این پیوند سبب می شود تا حافظه تاریخی در متن جامعه معاصر حضوری فعال یابد و نه به عنوان گذشته ای از تاریخ، بلکه به عنوان جزء لاینفک آن مطرح گردد.



روش های مرمت شهری
روش های مداخله از منظر مرمت شهری می تواند به روش های متفاوتی صورت پذیرد و می توان آن را در 5 دسته کلی به شرح زیر تعریف کرد:
1. روش حفاظتی- بهداشتی
2. روش حفاظتی- تزئینی
3. روش باز سازی شهری
4. روش مداخله موضعی- موضوعی
5. روش جامع مرمت شهری
در روش های حفاظتی- بهداشتی و حفاظتی- تزئینی، تاکید بر کالبد بیش از فعالیت فضای شهری مورد توجه قرار گرفته است. با این تفاوت که اولی، بیشتر از حیث امکانات بهداشتی و رفاهی تاکید دارد و دومی بیشتر از حیث زیبایی شناسی و بصری به شهر می پردازد. روش بازسازی شهری از این لحاظ دقیقا عکس روش های حفاظتی عمل می کند. بدین معنا که در روش بازسازی، تاکید بر فعالیت بیش از کالبد فضای شهری است. البته گاهی ممکن است مداخلاتی در کالبد فضای شهری به منظور احیای فعالیت شهری جایز باشد. با وجود این، اولویت اول به فعالیت فضای شهری داده می شود. روش مرمتی موضعی- موضوعی برای فضاهای محدود، به کالبد و به فعالیت توجه دارد. در واقع، این روش را می توان تلفیقی از روش های حفاظتی و بازسازی شهری دانست. با این تفاوت که این روش، به صورت موضعی و موردی اقدام به مرمت فضاهای شهری می کند. در روش جامع مرمت شهری، باید به بافت مرمتی مورد نظر به صورت جزئی از یک کل نگریست، یعنی باید به زمینه بافت توجه داشت. بافت را با توجه به شرایط موجود مورد بررسی قرار داد و بر اساس ارتباطی منسجم میان بافت و سایر قسمت های شهر، به تدوین راه حل ها پرداخت.

تاریخچه بافت قدیم شهر شیراز
بافت قدیم شهر شیراز به مساحت تقریبی 350 هکتار در قلب شهر جای دارد. این محدوده هسته اولیه شکل گیری شهر را در خود جای داده است و طی دورانهای مختلف توسعه و تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. مهمترین مراکز مذهبی شهر و قسمت عمده ای از بناها و مجموعه های با ارزش تاریخی در این محدوده واقع است. حفظ و نگهداری و مرمت این آثار و مجموعه ها علاوه بر این که حیات دوباره ای به این آثار می دهد، از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز هویت تاریخی - فرهنگی شهر را احیا می کند.
نخستین صورت شکل گیری ساختار شهر شیراز به دوره رونق آن در زمان آل بویه مربوط می شود. پیش از این دوره مسجد جامع عتیق احداث شده بود و بازار شهر از کنار آن تا دروازه استخر امتداد داشت. در زمان آل بویه عناصر شهری در مسیر قنات عضدی استقرار یافتند. ابنیه حکومتی در غرب و عناصر مذهبی در شرق محور بازار قرار گرفت. در این دوره عناصر مذهبی مهم شهر همچون مقبره شاهچراغ، سید میر محمد و سید علاءالدین حسین شکل گرفته و محور دیگری به موازت محور قنات عضدی (بازار بین الحرمین) ایجاد شد. مرحله بعدی در تحول تاریخی شهر مربوط به دوره صفوی است، در این دوره با باز شدن تنگه الله اکبر، محور جدیدی برای توسعه شهر گشوده شد و زمینه را برای ایجاد و تحکیم محور شمالی - جنوبی شهر فراهم کرد. ایجاد محورهای جدید چهار باغ اول (از دروازه قرآن تا پل علی بن حمزه) و چهار باغ دوم از دروازه دولت تا باغشاه و توسعه باغات از دیگر فعالیتهای انجام شده در این دوره هستند. سومین محور قرارگیری عناصر شهر در شیراز که در این دوره به وجود آمد از مدرسه خان در شرق شروع و به بازار داودخان در حد فاصل دو شاخه بازار می رسید و به میدان شاه صفوی که قصر دارالشفاء و مسجد صفوی در اطراف آن بودند منتهی می شد.
در مرحله بعد به شکل گیری بافت تاریخی شیراز در دوره زندیه می توان اشاره کرد. تا پیش از این زمان شهر از مجموعه ای از محلات بنا شده بود که متفقا وحدت آن را تضمین می کردند و نقاط عطف بزرگ ( از جمله شاهچراغ، مسجد نو، مسجد عتیق و برخی باغات و دروازه ها ) مکمل این استخوان بندی یا شالوده کالبدی بودند. پس از این عمده ترین تحولات شامل احداث انواع ابنیه های حکومتی، نظامی، بازار، حمام، کاروانسرا، مدرسه، میدان و ... بوده که بسیار متنوع و عمدتاً درشت مقیاس و بزرگ بوده است. از میان این اقدامات احداث بازار وکیل موجب تحکیم و تقویت ساختار محور شمالی جنوبی بافت بوده است. قابل ذکر است که محدوده بافت تاریخی بر محدوده حصار زندیه منطبق می باشد. در دوره قاجاریه تحولات ساختاری چندانی دربافت به وجود نیامده بلکه اقدامات عمرانی خاندانهای اصیل شیرازی با احداث ابنیه خدماتی و تجاری در محلات و احداث مجموعه باغهای خصوصی در خارج از حصار شهر که بعدها به صورت هسته های اولیه توسعه های جدید شهری در آمدند، شایان ذکر می باشد.در دوره پهلوی اول با احداث خیابان های زند و لطفعلی خان زند و ایجاد خیابانهای طالقانی، شاپور، نمازی و احمدی عمود بر آنها بافت ارگانیک شهری شیراز از هم گسسته شد. این خیابانها هم اکنون هم عمده ترین محورهای حرکتی سواره داخل بافت می باشند. گسترش محدوده شهر به خارج از مرزهای بافت، برچیده شدن حصار زندیه، احداث ابنیه مهم حکومتی و خدماتی در منطقه و ارتقاء و تقویت نقش خدماتی و فعالیتی منطقه در شهر از خصوصیات این دوره می باشد.


تصویر شماره 1: شیراز، روند رشد شهر در دوره های مختلف تاریخی


امروزه بافت کهن شیراز از شمال به دروازه اصفهان وخیابان فردوسی، از جنوب به خیابان قاآنی و سیبویه، از شرق به خیابان های کشاورزی و کشتارگاه و از غرب به خیابان های سعدی و توحید (داریوش سابق) محدود است. این بافت سیصد و پنجاه هکتاری را دو خیابان سرتاسری و اصلی شهر یعنی کریم خان زند و لطفعلی خان زند قطع می کنند.
بلوار کریمخان زند (نامیده شده به وکیل الرعایا) در شهر شیراز از مهمترین خیابان های شهر می باشد که از دروازه سعدی آغاز و تا فلکه نمازی به پایان میرسد . این خیابان شاهراه اقتصادی شهر شیراز می باشد که اهم امور اقتصادی شهر در آن جریان دارد. از انتهای این محور نیز باغات معروف قصرالدشت آغاز می گردند.
احداث این خیابان در دوره پهلوی اول موجب قطع بازار وکیل و دو قسمتی شدن بازار شده بود. در واقع مهم ترین پی آمد احداث این خیابان این بود که نظام کهن راهیابی و ارتباطی ( اجتماعی- شهری- تجاری ) را دچار نارسایی کرد بی آنکه سیستم بهتری را عرضه کند که، سوای عبور دادن متناسب اتوموبیل ها و خدمات رسانی های مشروط و محدود، هدفی قابل قبول داشته باشد. سپس شهرداری در صدد اجرای طرحی بر آمد که دو قسمت بازار مجددا پیوسته شود و مسیر خیابان از زیر بازار عبور کند، بنابراین اقداماتی برای ساختن زیرگذری به طول هشتصد متر صورت گرفت و برنامه ریزی بر این اساس صورت گرفت که در طرح مورد نظر مجموعه آثار کریم خان زند (ارگ کریمخانی، باغ نظر، باغ دیوانخانه، مسجد وکیل و بازار وکیل) در یک مجموعه بزرگ مجتمع شوند زیرا پیش از ساخت و سازهای غیراصولی که در پنج دهه ی اخیر صورت گرفت، بناهای مجموعه ی زندیه از به هم پیوستگی، برخوردار بودند و در میدان کریم خان زند جای داشتند



تصویر شماره 2: شیراز، گسستگی و دو قسمتی شدن ساختار بازار با احداث خیابان زند

در این طرح با احداث زیرگذر و پیاده گذر کردن مجموعه، تلاش شده است زندگی فراموش شده به آن برگردانده شود، لیکن علی رغم تمامی اقدامات انجام شده این مجموعه نه تنها حیات گذشته خود را باز نیافته بلکه در عمل این اقدامات موجب مرگ حیات شهری در قسمتی از بافت نیز شده است به طوری که حتی احداث زیرگذر موجب رکود اقتصادی و در نتیجه تعطیلی بخشی از مغازه های این راسته شده است.

نقاط ضعف
از دلایل عدم موفقیت اقدامات صورت پذیرفته جهت باز زنده سازی بافت می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. عدم وجود الگوی مناسب اجرا شده جهت باز زنده سازی بافت: به این معنا که روش مناسبی از مرمت شهری برای باززنده سازی استفاده نشده است.
2. ناهمخوانی طرح های اجرا شده با انتظارات مردم: این خود به علت عدم انطباق و ارتباط میان طرح و معنای فضاست.
3. عدم توجه به روح حاکم بر فضا در گذشته و تنها ساماندهی کالبدی آن: در این مورد حتی ساماندهی کالبدی نیز همخوان و هماهنگ با صورت اولیه فضا نیست.
4. عدم تعريف الگوی مناسب زندگی متناسب با کالبد اولیه بافت: بدین گونه که تعریف های انجام شده انسجام کالبدی بافت را به مخاطره انداخته است، به عنوان مثال برنامه ریری های نادرست موجب عدم تداوم دسترسی مناسب پياده از بازار وکیل به محور فرهنگی- تاريخی زند شده است.
5. سازمان نيافتگی تسهيلات توريستی و عدم پاسخگويي آنها به نيازها: این مورد کاهش انگيزه گردشگران خارجی و داخلی را در پی داشته است.
6. تداوم گرايش نگاه اقتصادی – تجاری: این امر به معنای غفلت از توسعه پايدار و عدم وجود نگاه فرهنگی- هویتی به منطقه می باشد.
بر اساس نکات یاد شده در باززنده سازی این بخش از بافت تاریخی شهر از روش های حفاظتی استفاده شده است یعنی ساماندهی محیط شهری از طریق بهبود کارکرد و سیما با تخریب کالبد و نیز تشدید آهنگ دگرگونی و مداخله سریع، وسیع و یکباره در بافت. این به معنای تاکید بر معاصرسازی، گسترش باززنده سازی به محیط های پیرامونی، تبعیت شکل از عملکرد، هندسه گرایی، معیارگرایی، جدایی حرکت سواره از پیاده، ارزش نهادن به شواهد هنری و نه الزامات تاریخی و همچنین تاکید صرف بر سیما و منظر بافت است که مجموع این عوامل موجب مرگ حیات در قسمتی از بافت و در نتیجه عدم موفقیت طرح شده است.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
نقاط ضعف و راهکارهای احیای بافت تاریخی خیابان کریم خان زند (قسمت دوم)

نقاط ضعف و راهکارهای احیای بافت تاریخی خیابان کریم خان زند (قسمت دوم)

راهکار ها
در این میان نکته اساسی و حائز اهمیت چگونگی امکان بازگرداندن سرزندگی و حیات دوباره به این بافت است. این در حالی است که با کنکاش در انواع روش های مرمت قابل استفاده در این مجموعه، می توان به این نکته پی برد که با به کارگیری روش جامع مرمت شهری، که موجب حفظ و ارتقای کمی و کیفی میراث فرهنگی- تاریخی از طریق معاصرسازی می گردد، بازآفرینی ارزش های پویا و بومی برای حفظ خاطره های جمعی شهری امکان پذیر است. در واقع در روش جامع مرمت شهری، تنظیم توسعه فضایی- کالبدی بافت قدیم در ارتباط با کل شهر مطرح می گردد، در عین حال معاصرسازی عملکردهای شهری بافت نیز صورت می گیرد. اما این معاصرسازی و تجدید حیات با تعریف مجدد عملکرد کهن بافت در کل شهر و انطباق کاربری های موجود در بافت قدیم با نیازهای کل شهر ( تعریف شده در طرح های بالادست ) صورت می پذیرد که این امر خود، موجب حفظ و احیای پویایی بافت قدیمی در کل شهر و عدم مرگ حیات شهری آن در طول زمان می گردد.

به این ترتیب با در نظر گرفتن اصول حاکم بر این روش، موارد زیر به عنوان راهکارهایی جهت تجدیدحیات و باززنده سازی بافت قابل ذکر است:
1. تزریق محتوای جدید در کالبد قدیم: این به معنای وارد کردن زندگی و حیات به فضا با تعبیه فعالیت هایی است که در ضمن با روح فضا نیز همخوانی داشته باشند.
2. تاکید بر فرصت های موجود در مکان: منظور استفاده از ظرفيت های مذهبی و فرهنگی قوی این منطقه به عنوان قلب تاریخی – فرهنگی – مذهبی شهر به هنگام احیای دوباره آن است. در این راستا ظرفيت ها و استعدادهای گردشگری و سياحتی بالفعل و بالقوه این بخش از بافت تاريخی نیز می تواند راهگشا باشد.
3. تاکید بر بی زمانی مجموعه از طریق تداوم خاطره های جمعی شهری: خاطره جمعی مردم شيراز نسبت به این بخش از منطقه تاريخی آن را به تکيه گاه هويتی شهر تبدیل کرده است. این موضوع فرصت مناسبی است جهت تبدیل مجموعه به بستر گفتگوی گذشته، حال و آینده.
4. تقویت استخوان بندی کهن مجموعه و فضاهای عمومی آن در ارتباط با کل شهر: به کارگیری روش هایی برای تقویت میدان و خیابان زند به عنوان پیوند دهنده مجموعه
5. تاکید بر ارزش تاریخی و ارزش زیبایی شناختی بافت به هنگام احیا: این موضوع مستلزم حفظ کالبد تاریخی به همراه بهبود محیط شهری، حفظ سازمندی کالبدی به همراه پاسخ به نیازهای معاصر و حفظ تداوم کالبدی- فضایی بافت کهن همراه با خوانایی و سرزندگی است. این مورد می تواند دربرگیرنده حفظ سیما، چهره و پیکره با ارزش بافت برای ارتقای کیفیت و هویت مناظر شهری نیز باشد.
6. ارتقای احساس مسئولیت نسبت به مجموعه در میان مردم شهر: این موضوع موجب حفظ جنبه های مثبت مجموعه و روز آمد کردن ارزش های کهن آن می گردد.
7. باززنده سازی در جهت ساماندهی درک ساکنین شهر از بافت: شهر شیراز را با دو عنصر سمبلیک شناخته می شود، یکی درخت سرو و دیگری معماری سنگی و نقش برجسته ها. این دو مورد از عناصر قوی خاطره ای و آشنایی هستند که تا به امروز همچنان موجب اثرگذاری در آثار خلق شده در این ناحیه اند. به عنوان مثال زیر ازاره ایوان اصلی نارنجستان قوام نقوش تخت جمشید به زبان روز تقلید شده است و یا معماری مسجد عتیق که با الگو گیری از معماری تخت جمشید به صورت سنگی بنا شده است، همچنین درخت سرو که بر بدنه سنگی تخت جمشید نقش زده شده است. از آنجایی که به کارگیری دو عنصر فوق به عنوان عناصر خاطره ای موجب خوانایی سیمای شهر می گردد، جهت برقراری نسبتی میان طراحی و معنای فضا استفاده از آن ها به عنوان منبع الهام برای شبیه سازی از منظره های سنتی، آشنا و خاطره ای در فضاسازی می تواند مفید واقع شود.

نتیجه گیری
با بررسی و کنکاش در بافت قدیم شیراز می توان پی برد که به مرور زمان و به دلیل تمرکز کانون زندگی و سازندگی در بافت نوین، به یک باره بر بافت کهن، گرد فراموشی و ناسپاسی افشانده شده است. باززنده سازی این بخش از شهر به آن چهره و هويت ويژه اي خواهد بخشيد كه علاوه بر استفاده ساكنين، پتانسيل جذب سياح و توريست را از سراسر كشور و فراتر از آن افزايش خواهد داد؛ كه اين خود در رشد و توسعه اجتماعي ـ اقتصادي شهر سهم به سزايي خواهد داشت.
خیابان کریم خان زند و مجموعه کریم خانی نیز بخشی از منطقه تاريخی است که مسائلی از جمله گرايش به ترافيک عبوری در راستای شرقی و غربی در قلب منطقه تاريخی- فرهنگی با احداث زيرگذر، حیات آن را به مخاطره انداخته است. از آنجایی که این قسمت از شهر به طور قطع بیانگر بخش اعظمی از هویت تاریخی و فرهنگی آن است، بنابراین می بایستی روش های نگهداری و احیا آن به طور روشن و سنجیده ارائه گردد. در این میان وجود عناصر ارزشمند تاریخی – فرهنگی واجد هویت، وجود خاطره تاریخی_ مذهبی و عملکرد هویتی و یادمانی ابنیه و فضاهای موجود در این بخش از منطقه تاریخی و نیز وجودستون فقرات و مرکزیت تاریخی بافت قدیم شهر شیراز ( مجموعه زندیه ، بازار و سراهای مهم تجاری ) و همچنین ارزشهای عملکردی بافت به عنوان مرکز مذهبی، فرهنگی- توریستی (گردشگری) شهر به علت وجود بازار و راسته های تجاری موجود در بافت می تواند به عنوان نقاط قوتی در احیا و باز زنده سازی این بخش از بافت تاریخی لحاظ گردد.
باید توجه داشت، در باززنده سازی بافت های کهن شهری، امر مرمت به عنوان یک هدف غایی، نهایی و تمام شده تلقی نمی شود. زیرا مرمت شهری، امری آئینی است که باید به صورت بطئی و پیوسته، در طول زمان و لحظه به لحظه صورت گیرد و در نهایت، آن حیات جمعی که به واسطه امر مرمت شکل می گیرد، مد نظر خواهد بود و از این سبب مرمت شهری امری خواهد بود که رسیدن به نتیجه ای کامل در آن نمی تواند بی مداخله مستقیم و غیر مستقیم شهروندان امکان پذیر باشد. در آخر ذکر این نکته الزامی است که طی باز زنده سازی صحیح و اصولی، ارتقای کمی و کیفی حیات مدنی موجب نهادینه ساختن میراث فرهنگی بافت قدیم به عنوان میراثی همگانی و تبدیل آن به ثروت فرهنگی می گردد. این نوع از مرمت شهری، بازگشتی به خویش برای حرکت به سوی آینده است. آینده ای که حیات شهری با حیات مدنی در هم آمیخته می شود و شهروند به عنوان عضوی فعال در همه امور مربوط به خود و شهر مشارکت و مداخله کرده و در سرنوشت شهر سهیم خواهد بود.


فهرست منابع و ماخذ
1. افسر، کرامت اله. تاریخ بافت قدیمی شیراز، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 1353.
2. حبیبی، سید محسن؛ ملیحه، مقصودی. مرمت شهری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1381.
3. فلامکی، محمد منصور. سیری در تجارب مرمت شهری، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی، 1357.
4. کریمی، بهمن. راهنمای آثار تاریخی شیراز، تهران، نشر اقبال، 1344.
5. www.wikipedia.org
6. www.eshiraz.ir/zone8
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ادامه نقد 4 :پروژه میدان عتیق اصفهان (قسمت اول)

ادامه نقد 4 :پروژه میدان عتیق اصفهان (قسمت اول)

معرفي طرح احياء ميدان امام علی ع (عتيق) در آستانه اجراي پروژه زيرگذرهاي آن
منبع سایت معاونت عمران شهری اصفهان

چکيده
محور تاريخي- فرهنگي اصفهان اساس استخوان‌بندي اين شهر بوده و در تمام دوره‌هاي تاريخي به عنوان ستون فقرات ساختار کالبدي، اقتصادي و اجتماعي محسوب مي‌شده است. در حال حاضر نيز استخوان‌بندي فعال شهري بر پايه همين ساختار استوار است. اين محور از محل ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق آغاز شده و به باغات هزار جريب در دامنه کوه صفه منتهي مي‌گردد. مجموعه ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق يکي از مهم‌ترين قطعات و گره آغازين اين محور است که به لحاظ کم توجهي به آن در دوره‌هاي اخير، داراي بيشترين نارسايي به خصوص به لحاظ اجتماعي و فضايي بوده و سازماندهي آن به عنوان يکي از اصلي‌ترين عناصر تاريخي اصفهان امري اجتناب‌ناپذير است تا بتواند به عنوان يک فضاي شهري فعال و توانا، بخش شمال شرق اصفهان را به طور خاص و کل شهر را به طور عام تقويت نمايد. هدف از احيا و بازسازي اين مجموعه، بازگرداني و حفاظت از ارزش‌هاي تاريخي ابنيه و گذرهاي موجود و همچنين ايجاد محرک هايي براي توسعه، نوسازي و بهسازي بافت تاريخي پيرامون آن است. مقاله حاضر در دو بخش الف- معرفي ميدان عتيق: پيشينه، وضع موجود و ايده‌هاي طراحي و ب- عمليات اجرايي پروژه ميدان عتيق در فازهاي مختلف، به بررسي اجمالي طرح در مباحث مذكور مي‌پردازد. واژه‌هاي كليدي: ميدان عتيق، پروژه زيرگذر، بافت تاريخي، ميدان اصلي، فضاي پيرامون، جلوخان مسجد.

1- معرفي ميدان امام علی ع (عتيق): پيشينه، وضع موجود و ايده‌هاي طراحي
1-1- پيشينه تاريخي
مجموعه ميدان کهنه و محلات مسکوني مجاور آن جزء قديمي‌ترين مراكز سكونتگاهي شهر اصفهان به ‌شمار مي‌آيند. شهر اصفهان در قرون اوليه اسلامي از دو قسمت جي و يهوديه تشکيل مي‌شده است. جي قسمت شرقي‌تر و شامل محله شهرستان امروز بوده و قسمت ديگر به نام يهوديه شهرت داشته که خيابان هاتف تا فلکه شکرکن و طوقچي امروز را در بر مي‌گرفته است. با توجه به مستندات تاريخي موجود قديمي‌ترين مراكز مسكوني اصفهان در درجة اول يهوديه و بعد از آن سكونتگاه‌هاي اطراف آن بوده‌اند. عليرغم وجود ارتباطات اقتصادي و فرهنگي، عقايد قومي و مذهبي خاص اين هسته‌هاي سكونتگاهي، مانع از اتحاد و همبستگي ميان آن‌ها بوده است. با حملة اعراب به ايران و تسخير شهرها و از جمله شهر جي، جمعيتي كه در بخش يهوديه و هسته‌هاي سكونتگاهي مجاور آن ساكن بودند ناچار به ايجاد روابط نزديك‌تري با يكديگر شدند. حاصل پيوستن آن‌ها به يکديگر شهري به اسم يهوديه بود که قرن‌ها به همين نام خوانده مي‌شد. ايجاد يک ميدان عمومي در ‌”يهوديه“ به تقليد از ميدان شهر جي به عنوان مرکزي براي مبادلات بازرگاني، خود عامل ايجاد رونق اقتصادي گرديد. در سال‌هاي بعد توجه حاكمان وقت به منطقة مذكور جلب شد به ‌طوري كه عملكردهاي سياسي، اداري و نظامي از جي به يهوديه منتقل شد تا هم به اشاعة دين اسلام توجه شود و هم با دريافت ماليات از اقليت‌هاي مذهبي ساكن منطقه سود بيشتري به‌دست آيد. در حدود سال‌هاي 156هجري قمري در جوار ميدان موجود و در نقطه جمعيتي ”يهوديه“ مسجدي بر روي آتشكدة قديمي بر پا شد كه با اتصال به بازارهاي اطراف، قلب اقتصادي، اجتماعي و سياسي شهر را تشكيل داد و مركز تجمع همة اقشار مردم گرديد. اين ميدان كه احتمالاً در عهد سلجوقيان پديد آمده بود، از رونق بيشتري برخوردار شد، تا جايي كه دروازه‌هاي شهر به ميدان ختم ‌شد و كاخ‌هاي سلطنتي ملكشاه سلجوقي نيز در كنار آن قرار گرفت. اين ميدان که همان ميدان کهنه قديم شهر اصفهان مي‌باشد، قرن‌ها قلب طپندة شهر محسوب مي‌شد. با روي كار آمدن سلسلة صفويه و ساخت ميداني جديد با كاركردهايي نوين‌ و با شكوه‌ (ميدان نقش جهان)، رفته رفته از اهميت ميدان قديم كاسته شد. در عصر قاجاريه نيز كم كم فضاي بازار و ميدان به هرج مرج كشيده شد به ‌طوري كه در اواخر اين دوران به واسطة اهميت يافتن تجارت، مسئله بهره‌وري از فضاهاي تجاري مطرح شد و به دنبال آن مردم متمايل به ايجاد فضاهاي جديدتر براي خريد و فروش شدند. با توجه به نزديکي ميدان کهنه به بازار، اين ميدان مرکز توجه قرارگرفت و مراکز تجاري بسياري در اراضي خالي داخل ميدان احداث گرديد.






شكل 1- روند تغييرات ميدان امام علی ع (عتيق) از ابتداي اسلام تا كنون

در دورة پهلوي به دنبال احداث خيابان‌ها، جاده‌ها و ميادين و نيز شكل‌گيري استخوان‌بندي شبكه‌اي و تسلط محورهاي سواره، بازار بسياري از شهرها كاركرد اقتصادي خويش را به‌عنوان محيطي سربسته و فعال در مجموعه‌اي خاص از دست داد و مراكز فعال تجاري زيادي در اطراف خيابان‌هاي جديدالاحداث، ايجاد شد. از جمله اقدامات مذکور در اصفهان احداث خيابان‌هاي مسجد سيد، عبدالرزاق و وليعصر به صورت عمود بر محور چهارباغ بود كه ميدان كهنه را به دو قسمت تقسيم و پيوستگي بازار بزرگ و قديم شهر را نيز قطع کرد. در مجاورت محل ميدان قديم نيز ميدان جديدي به همان نام (ميدان کهنه) ايجاد شد که سبزه‌ ميدان فعلي است. چند سال پس از آن نيز با احداث محور شمالي- جنوبي هاتف، اين گسستگي بافت در محل ميدان قديم تشديد شد.

1-2- مشخصات وضع موجود محدوده
مجموعه ميدان كهنه و مسجد جامع در دوره‌هاي بعد از صفويه عملكرد شهري خود را كه نشأت گرفته از رشد ارگانيك و پيوند تنگاتنگ آن با ساختار شهري بوده، همچنان حفظ نمود، ولي به علت موقعيت خاص آن بارها مورد تعرض عملكردهاي مختلف قرارگرفت و از لحاظ كالبدي فرسوده و به لحاظ فضاي شهري نيز به تدريج تحليل رفت. دستفروشي‌هاي داخل ميدان قديم هم به مرور به واحدهاي تجاري ثابت (مغازه) تبديل شدند. تا جايي که در حال حاضر به علت پر شدن اکثر فضاهاي ميدان و همچنين فرسودگي موجود در کالبد قديمي، حدود و کالبد اوليه ميدان قديم به سختي قابل تشخيص است. فشردگي و درهم‌تنيدگي بافت درون ميدان، همچنين عرض کم و نفوذناپذيري گذرهاي منتهي به ميدان و در نظر نگرفتن هويت تاريخي آن در نحوه جانمايي کاربري‌ها، ميدان با ارزش عهد سلجوقي را عليرغم برخورداري از مجموعه عناصر ارزشمند تاريخي و معماري به فضايي همراه با مسائل و مشکلاتي از قبيل کمبود شديد خدمات رفاهي و عمومي، فرسودگي بافت، تعدد فعاليت‌هاي خرد با چهره‌اي نابهنجار و همجواري فعاليت‌هاي ناهمسان، تبديل کرده است. از طرفي قدرت فعاليت‌هاي تجاري،خرده‌فروشي و عمده‌فروشي موجود در بدنه محورهاي احداث شده خود تنزل عملكردي بافت دروني مجموعه را تشديد کرده است. روند سريع و روبه رشد شهرنشيني در اصفهان و دگرگوني‌هاي عميق در زير ساخت‌هاي اقتصادي شهر در هفتاد سالة اخير و مداخلات ايجاد شده در ساختار اصلي شهر، منطقه تاريخي و عناصر تشکيل دهندة آن را نيز تحت تاثير قرار داده است. اصلي‌ترين مداخلة انجام شده بر پيكره مجموعه، احداث خيابان شمالي- جنوبي هاتف از كنارة شرقي مسجد جامع وهمچنين احداث محور شرقي ـ غربي عبدالرزاق و قطع راستة بازار قديم مي‌باشد. معابر مذكور موجب ازهم گسيختگي بافت مجموعه گرديده و در پي آن فعاليت‌هاي جديد در حاشية برش‌هاي ايجاد شده استقرار يافته و اين امر موجبات ركود و حذف فعاليت‌ها در فضاي سنتي (بازار) و انتقال برخي فعاليت‌هاي درون آن به بدنه محورهاي مذكور شده و به تدريج آن‌ها را به عنوان محورهاي شهري (خدماتي و ارتباطي) تثبيت نموده است. با اين وجود محور بازار در عين گسستگي توسط محور عبدالرزاق نقش عمده‌اي در انسجام و يكپارچگي مجموعه ميدان داشته و عناصر واجد ارزش را به يكديگر متصل مي‌سازد. بدين ترتيب تداخل نقش فعاليتي (خدماتي) و ارتباطي، مسائل و مشكلات متعددي را در حال حاضر براي محدوده ايجاد نموده است. همچنين تحولات به وجود آمده در زمينه استقرار فعاليت‌ها و كاركردهاي جديد در محدودة ميدان کهنه با ساختار سنتي آن بسيار متفاوت بوده و در تضاد قرار دارد. عدم وجود دسترسي متناسب با حجم فعاليت‌هاي جديد تجاري (خرده‌‌فروشي و عمده‌فروشي) و فضاهاي مرتبط با آن، اين محدوده را به يک فضاي بسته و گره‌خورده تبديل کرده است ضمن اين که دسترسي‌هاي درون بافت نيز دستخوش تغييرات نامطلوبي گشته ‌است. بناهاي مسكوني كه در اين محدوده قراردارد اغلب از لحاظ ابنيه‌اي كيفيت مطلوبي ندارند. از لحاظ اجتماعي نيز بخش زيادي از ساكنان اين محدوده، اقشار كم درآمد و غير بومي هستند. با توجه به مسائل و مشكلات وضع موجود و نيز ارزش و اهميت بافت تاريخي مجموعه، هرگونه اقدام در بهسازي و نوسازي محدودة مذكور ضمن توجه به ساختار اصلي كالبدي و اجتماعي و توانمندي‌هاي اقتصادي مي‌تواند در جهت وحدت بخشي و ايجاد پيوستگي عملكردها و انسجام كالبدي موثر واقع شود. اين امر سبب مي‌شود تا رفته‌رفته محدوده قديم شهر با رونق اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مواجه گردد.

1-3- ايده اصلي در طراحي مجموعه
طرح پيشنهادي ارائه شده براي مجموعة ميدان کهنه و مسجد جامع عتيق اصفهان با توجه به قدمت محدوده، وضعيت موجود و رسيدگي به مسائل و مشكلاتي كه مجموعه در حال حاضر با آن مواجه مي‌باشد، در راستاي تجديد حيات و ترميم كالبدي- فضايي آن تنظيم شده است. در اين طرح سعي برآن بوده که راه‌حل‌هايي ارائه شود تا ضمن احياء بافت تاريخي مذكور، اين بخش به عنوان يك فضاي شهري مدرن و به روز بتواند نقطة عطفي در فضاهاي شهري اصفهان در حال و آينده به شمار آيد. بر پاية چنين نگرشي، ساختار كالبدي- فضايي مجموعه با توجه به عواملي بنيادين مانند ملاحظات تاريخي و تأثيرات ساختاري سيستم دسترسي و شريان‌هاي اصلي در بافت محدوده شكل گرفته است. تظاهرات كالبدي بناهاي با ارزش به همراه حضور نمادين ميدان دورة سلجوقي و چيدمان عناصر پيشنهادي جديد، كليت فضايي مجموعه را مي‌سازد. ايده طراحي مجموعة ميدان عتيق براساس احياء و بازسازي ميدان قديم و كلية راه‌هاي ارتباطي و مسيرهاي تاريخي اطراف آن انتخاب شده است تا هرج و مرج و آشفتگي‌اي كه در طول تاريخ و بر اثر عوامل مختلف در اين منطقه به وجود آمده به نظم درآيد و برگي از پيشينة تاريخي شهر اصفهان زنده شود. در جهت نيل به اين امر، معابري كه بعداً در محدودة ميدان کهنه به منظور كاهش ترافيك شهري احداث شده بايد حذف گردند. ولي به دليل آنكه اين معابر جزء شبکه اصلي ترافيكي شهر محسوب مي‌شوند و مشکلات ناشي از حذف آنها کمتر از هرج و مرج‌هاي موجود نخواهد بود، لاجرم در پي تهيه راه‌حل‌هاي مختلف، گزينه نهايي به طراحي زيرگذرهايي در امتداد همان خيابان‌هاي موجود منجر شد تا در سطح، ميداني كاملاً پياده به صورت آرام، به دور از آلودگي‌هاي ناشي از عبور وسايل نقليه به وجود آيد. در طرح پيشنهادي، مجموعه به دو بخش قابل تفکيک است: بخشي كه براساس اصول و مقررات حفاظتي، مرمت و ساماندهي مي‌شود كه شامل اضلاع غربي و جنوبي ميدان مي‌باشد و بخش ديگر اضلاع شمالي و شرقي مجموعه است كه در راستاي ارزش‌هاي تاريخي بافت بهسازي، بازسازي و نوسازي خواهد شد. محور بازار و گذرهاي اصلي كه به نوعي شكل دهنده و سازمان دهنده ميدان هستند، پيوند اين مجموعه را با بافت مسكوني پيرامون آن برقرار مي‌كنند و سعي شده اين رابطة متقابل، از طريق ترميم عملكردي و كاربردي گذرهاي اصلي به خصوص بازار بزرگ و امتداد آن در حاشية ميدان و پيش‌بيني عناصر كالبدي-عملكردي جديد در جوار آن تقويت شود.

1-4- سازماندهي فضايي طرح پيشنهادي
طرح پـيشنهادي ميدان عتيق متشکل از چهار فضاي اصلي شامل الف- مجموعه ميدان اصلي، ب- جلوخان مسجد جامع، پ- مجموعه زيرگذرها و پارکينگ و ت- قطعات بلافصل پيرامون ميدان مي‌باشد كه در ادامه شرح داده خواهد شد

1-4-1- مجموعة ميدان اصلي
اين مجموعه شامل فضاي باز، واحدهاي تجاري و رواق‌ها مي باشد. با توجه به فرم ميدان که فضاهاي پيرامون آن را چهار ضلع به ابعاد مختلف با ارزش تاريخي متفاوت تشكيل داده، براي هر ضلع عملكردي خاص به شرح زير در نظرگرفته شده است. الف- ضلع غربي: اين ضلع در مجاورت بازار بزرگ كه بخشي از بافت با ارزش تاريخي شهر اصفهان است، قراردارد. در طول مسير بازار بزرگ بناهاي با ارزش تاريخي مانند مسجد نوريه، مسجد شيره‌پزها، مجموعه كاسه‌گران، امامزاده هارون ولايت و تعدادي سرا وجود دارد كه از عناصر تاثيرگذار در طرح مي‌باشند. در طرح پيشنهادي، مجاور اين بازار با الگوبرداري از ابعاد و تناسبات واحدهاي تجاري بازار بزرگ، واحدهايي تجاري به ‌عنوان پوسته‌اي هماهنگ با ديگر اضلاع ميدان قرارداده شده است. ورودي محور عبدالرزاق به ميدان با طراحي يک پلازاي کوچک مقياس در اين ضلع تعريف شده است. ب- ضلع جنوبي: اين ضلع از ميدان در مقابل مجموعة هارونيه كه شامل مركز بهداشتي ـ درماني هارونيه و امامزاده هارون ولايت است، قرار دارد. در وضعيت فعلي، مجاور اين مجموعه بازارچه‌اي كه قسمتي از آن تخريب شده است، وجود دارد كه بايد تا گذر هارونيه سقف و بدنة آن مرمت شود. پ- ضلع شرقي: ضلع شرقي ميدان پيشنهادي منطبق بر خيابان هارونيه است كه در وضعيت فعلي خود بدنه‌اي نامطلوب و رو به تخريب دارد. در طرح پيشنهادي، اين ضلع به صورت راسته‌اي از واحدهاي تجاري، به‌عنوان بازار جديد، پيش‌بيني شده است. در تمام طول اين راسته، تك منارة مسجد علي منظر مطلوبي را در چشم پيماينده اين مسير ايجاد مي‌كند. ت- ضلع شمالي: اين ضلع بر بازار ريسمان منطبق مي باشد. اين بازار مجاور مجموعة كاسه‌گران كه شامل مدرسه و كاروانسرا است قرار دارد و بخش‌هاي تخريب شدة آن نيازمند مرمت اساسي است.

1-4-2- جلوخان مسجد جامع
به منظور شفاف‌سازي فضاي پيرامون مسجد جامع عتيق، به عنوان يکي از عناصر اصلي و مهم مجموعه ميدان، در طرح پيشنهادي، محوطه نسبتأ وسيعي در جلو مسجد به صورت فضاي باز و آزاد پيش بيني شده است که بدنه‌هاي آن بر عناصر و محورهاي ارتباطي تاريخي انطباق داده شده به صورتي که ضلع غربي با مسجد و بازار بزرگ، ضلع شرقي با ادامه گذر هارونيه و ضلع جنوبي با کاروانسرا و مدرسه کاسه‌گران و بازار خيار مرتبط است. ضلع شمالي با پيش فرض انطباق با ارگ حکومتي قديم محصور شده است. همچنين در ضلع شرقي جلوخان، در محل تلاقي محورهاي ارتباطي وليعصر و هاتف با ميدان و گذر هارونيه، محوطه‌اي به صورت نيم هشتي طراحي شده تا به عنوان پيش فضاي ورود به ميدان و جلوخان، عمل نمايد.در واقع يکي از دروازه‌هاي ورود به ميدان از طريق همين محوطه (پلازا) مي‌باشد.

1-4-3- مجموعة‌ زيرگذرها و پاركينگ
گرچه احداث محور عبدالرزاق ـ وليعصر در جهت شرقي- غربي و محور علامة مجلسي- هاتف در جهت شمالي- جنوبي به منظور رفع مشکلات عبور و مرور سواره در اين منطقه از شهر صورت گرفت، اما در عين حال ايجاد اين محورها به از هم‌گسيختگي بافت محدوده و به ويژه ميدان كهنه منجر شد. به تدريج اين محورها در جريان ترددهاي شهر به عنوان شريان‌هاي اصلي تثبيت شدند و امروزه به عنوان بخشي از شبکه راه‌هاي اصلي شهر حجم زيادي از عبور و مرور از اين طريق انجام مي‌شود. با توجه به واقعيت فوق و عدم امكان حذف كامل اين دو محور سواره، در طرح مجموعه ميدان عتيق با پيش‌بيني زيرگذر سعي شده تا تظاهر کالبدي منفي اين محورها در مجموعه ميدان كاهش داده شود. بر اين اساس، با انتقال محورهاي سوارة عبدالرزاق- وليعصر و علامة مجلسي-‌ هاتف به زير ميدان به صورت زيرگذر، هدف ايجاد سازگاري فضايي- ارتباطي حوزه پيرامون با ميدان و همچنين امنيت عبور پياده تأمين مي‌گردد. زيرگذرها علاوه برآن كه به صورت يك دسترسي عبوري سريع ديده شده‌اند، همچنين ورود به محوطة پاركينگ و فضاي باراندازي پيش بيني شده در زير ميدان نيز از طريق آنها تأمين مي‌شود.

1-4-4- قطعات بلافصل پيرامون ميدان
به منظور حفظ تداوم کالبدي و ايجاد هماهنگي در بافت پيرامون ميدان، تعدادي پروژه در محدوده‌هاي بلافصل ميدان تعريف شده است که در صورت اعمال ضوابط طراحي شهري متناسب مي‌تواند زمينه‌ساز احياء يکپارچگي هويت تاريخي ميدان و محوطه‌هاي پيراموني آن باشد. از لحاظ کاربري، در اين فضاها با ترکيب عملکردهاي مختلف خدماتي و درآمدزايي و با جذب سرمايه‌گذاران، بخشي از هزينه‌هاي احياء ميدان تاريخي تامين خواهد شد.


http://isfahan.ir/Index.aspx?tempname=atigh&lang=1&sub=12
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ادامه نقد 4 :پروژه میدان عتیق اصفهان (قسمت دوم)

ادامه نقد 4 :پروژه میدان عتیق اصفهان (قسمت دوم)

2- عمليات عمراني پروژه ميدان امام علی ع (عتيق)
همانگونه كه ذكر گرديد گزينه نهايي به طراحي زيرگذرهايي در امتداد خيابان‌هاي موجود منجر شد تا در سطح، ميداني كاملاً پياده به صورت آرام، به دور از آلودگي‌هاي ناشي از عبور وسايل نقليه به وجود آيد. اجراي اين پروژه به فازهاي مختلفي تقسيم شده است به طوري كه در ابتدا زيرگذرها، سپس ميدان اصلي و بافت تجاري پيرامون آن و در انتها جلوخان مسجد جامع به همراه بدنه تجاري پيرامون آن و مجموعه شمال جلوخان اجرا خواهند شد. ‌در ادامه مشخصات كلي و آمار مربوط به حجم عمليات عمراني پروژه ميدان عتيق ذكر خواهد شد.

2-1- مشخصات زيرگذرها و پاركينگ‌ها
زيرگذرهاي پروژه كه مشخصات ابعادي آنها در جدول 1 آورده شده است با هزينه‌اي بالغ بر 200 ميليارد ريال و در مدت 18 ماه اجرا خواهد گرديد. همچنين پاركينگ‌هايي در ترازهاي زيرين لحاظ گرديده‌اند تا سهولت تردد در همه مسيرها برقرار گردد.

2-2- مجموعه ميدان اصلي، جلوخان مسجد جامع و بدنه تجاري و انبار
مجموعه چهار ضلعي ميدان اصلي كه شامل فضاي باز، واحدهاي تجاري و رواق‌ها مي‌باشد با ابعاد 237×73×245×109 متر و مساحت كلي 22020 متر مربع در نظر گرفته شده است. همچنين جلوخان مسجد جامع به ابعاد 123×157×135 متر و مساحت 14051 متر مربع طراحي گرديده است. مجموع سطح زيربناي ناخالص تجاري‌هاي پيرامون و زير ميدان اصلي و نيز پيرامون و زير جلوخان مسجد جامع به ميزان 28744 مترمربع و سطح تخصيص داده شده براي انبار واحدهاي تجاري در زير ميدان اصلي1246 مترمربع مي‌باش

2-3- وضعيت پيشرفت پروژه
تاكنون بسياري از آزادسازي‌هاي مربوطه در محدوده پروژه انجام گرديده و طرح هدايت موقت ترافيك در مسيرهاي منتهي به پروژه اجرا شده است. همچنين قسمتي از مراحل اوليه اجراي پروژه از قبيل عمليات خاكي و شمع ريزي‌ها انجام شده و طبق برنامه زمان بندي ادامه مي‌يابد.

2-4- مشكلات و معارضات پروژه
علاوه بر مشكلات موجود در خصوص آزادسازي بافت تجاري و مسكوني موجود و نيز حجم تردد زياد در محدوده پروژه، جابجايي و رفع معارضات تاسيساتي پروژه منجر به افزايش مشكلات اجرايي و هزينه‌هاي جابجايي گرديده است. تعداد و مكان معارضات تاسيساتي در شكل 12 و آمار حجم جابجايي تاسيسات در جدول 4 نشان داده شده است



برای مشاهده جدولهای اطلاعاتی پروژه به سایت منبع مراجعه کنید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
DDDIQ هادی تهرانی مشاهیر معماری 4

Similar threads

بالا