نیلوفرانه

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز

در مورد گل نیلوفر باید بگم که دوره ی زندگی کوتاهی داره . فقط سه روز ! اما همون سه روز رو زیبا و متفاوت زندگی می کنه . نیلوفر از اب برمیاد . روز اول به رنگ سفیده . شب هنگام گلبرگاش بسته می شن و با طلوع خورشید باز می شن و اینک روز دومه و رنگ گل نیلوفر به صورتی کمرنگ و زیبایی تغییر کرده این اتفاق برای بار سوم هم میفته و نیلوفر در روز سوم از زندگیش به رنگ صورتی تقریباً پر رنگ در میاد اما در شب سوم دیگه گلبرگاش بسته نمی شن . نیلوفر هرگز طلوع روز چهارم رو نمی بینه و جالب اینجاست که دوباره به اب بر می گرده . یعنی به همون شکل عمودی به عمق اب فرو می ره .





تکیه کن برشاخه ام ای گل نیلوفرینم
تاغم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم!




مثل گل نیلوفر
چه به سرعت می‌گذرد زندگی‌ام
امروز…؟

آمد انسان به وجود در گل پاک
نام گل بهتر از آن به چه بود؟
نیلوفر …





كنار بركه ای بودیم در خواب، تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدم از آن آب گوارا، تو نیلوفر شدی من اشك مهتاب





یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه میکردم…
ترس تمام وجودمو پر کرد که شاید منم یه روز مثل گل نیلوفر تنها بشم...
از کنار مرداب دور شدم…حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شدم
به دنبال گل نیلوفر میگردم که از تنهایی نمیرم و حالا می فهمم گل نیلوفر مغرور نیست…
اون خودشو وقف مرداب کرده بودتا مردابی که همه ازش می گریزند تنها نباشه !




گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند در سختیها باید زیباترینها را بیافرینند...
روزگارتان نیلوفری ...




كار ما شاید این است
كه میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت باشیم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترك من و دل ای مه گفته ای تو

ای دختر صحرا نیلوفر
آی نیلوفر, آی نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر
آی نیلوفر, آی نیلوفر

حالا تو عاشقی یا من
مكن جور و جفا با من
روم در كوه و صحرا
بلكه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تورا

تویی نامهربان با من
مكن جور و جفا با من
روم در كوه و صحرا
بلكه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تورا

آسمانی دلبر من
عشق من نیلوفر من

ای عشق من از زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترك من و دل ای مه گفته ای تو

ای دختر صحرا نیلوفر
آی نیلوفر, آی نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر
آی نیلوفر, آی نیلوفر

ترانه سرا:*نواب صفا*
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شبی از پشت یک تنهایی نمناک بارانی

تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم

تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
 

samiyaran

عضو جدید
مرداب هم دل دارد.
دِلَش خوش است که دخترک ارغوانی شناور شود بر روی آب راکدش.
می خواهد به قدر همان سه روز هم که شده لباس رنگی بر تن کند.
تا نوبت بعد که شادی دوباره بر خانه اش در بزند.
مرداب هم منتظر است.
منتظر یک گل به نام نیلوفر.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
گلِ قاصد نیستم

باد بچیند، ببرَدَم

نیلوفرم

پیچیده به پایت

قد می‌کشم با تو

تا آسمان.

*
در غرفه‌های نور وُ

باغ‌های سیب

قدم که می‌زنی، نگاهم کن:

نیلوفرم

پیچیده به پایت!
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیلوفر کمال زیبایی نیز به شمار می‌رود. ریشه‌های نیلوفر مظهر ماندگاری و ساقه اش نماد بند ناف است که انسان را به اصلش پیوند می‌دهد و گلش پرتو خورشید را تداعی می‌کند. نیلوفر نماد انسان فوق العاده یا تولد الهی است زیرا بدون هیچ ناپاکی از آبهای گل الود خارج می‌شود.

گلی كه بیشترین تاثیر‌گذاری و كاربرد را در شعر سپهری دارد، نیلوفر است. نیلوفر از گل‌هایی است كه به‌علت ویژگی‌های خاص خود در طبیعت باعث شده است كه خصوصاً در دین بودا، نمادین به حساب‌ آید، البته نمی‌توان قدمت و تاثیر‌گذاری نیلوفر را محدود به بودا كرد‌ زیرا در اسطوره‌های ایرانی داریوش در یك دستش عصای شهریاری دارد و در دست دیگرش گل نیلوفر آبی. و یا در اساطیر كهن هندی، نیلوفر نشانه بزرگ آفرینش بوده است.

برای این گل با توجه به ویژگی‌های خاصش اعتقاداتی نیز ایجاد شده است. اگرچه نیلوفر هر روز با طلوع خورشید باز و با غروب آن بسته می‌شود ولی صاحب برهان می‌آورد كه: وقتی این گل بسته می‌شود، پرنده‌ای داخل آن می‌رود و صبح در هنگام باز شدن پرنده از آن بیرون می‌پرد بدون اینكه هیچ آسیبی ببیند.

نیلوفر عموماً نماد عارفی است كه توانسته خود را از پستی‌ها و آلودگی‌های مادی رها كند، بدون آنكه وجود پاكش در این رهایی آغشته به كثافت‌ها شده باشد زیرا نیلوفر هم از مرداب سر بیرون می‌كشد، بدون اینكه ذره‌ای گلبرگ‌هایش با لجن‌ها آلوده شده باشد. این گل وقتی خود را از لجنزار بیرون می‌كشد می‌تواند سهمش را از آفتاب بگیرد و شكوفا شود و این همانند نتیجه دریافت‌های یك عارف پس از رسیدن به منبع حقیقت است

جشن نیلوفر

خرداد روز از تیرماه برابر با ٦ تیر در گاهشماری ایرانی، روز ششم خردادماه هنگام جشنی است به نام «نیلوفر» که امروزه بسیار ناشناخته است و شاید به مناسبت شکوفا شدن گل های نیلوفر در آغازین روزهای تابستان باشد.

ابوریحان بیرونی از آن به نام جشنی تازه نام برده است و خلف تبریزی در برهان قاطع روز برگزاری این جشن را هفتم و یا هشتم مرداد ماه برمی شمارد ولی از روی نوشته ها برمی آید که ۵ روز پیش از گاهان بار دوم، یا جشن نیمه تابستانی ایرانی و ۷ روز پیش از تیر روز و جشن تیرگان برگزار می شده است.

در لغتننامه دهخدا نیز با اشاره به برهان قاطع آمده است که : در این روز هر که حاجتی از پادشاه خواستی البته روا شدی.

نماد نیلوفر در ایران باستان

از جمله نمادهایی كه از تمدن مصر در عصر هخامنشی به وام گرفته شد، گلهای نیلوفر آبی دوازده پَر یا لوتوس است. مصریان باستان بواسطه زندگی بر كنار نیل، این گل را به خوبی می‌شناخته، آن را مظهر اوزیریس خدای خورشید می‌د‌انستند و برایش جایگاهی مقدس قایل بوده، آن را بر دیوارهای معابد، گورها و بعضاً در كاخهای نقش می‌نمودند.(جهت كسب اطلاعات بیشتر در مورد رمز‌گشایی این گل و عدد 12 در تعداد گلبرگهای آن رجوع كنید به اساطیر مصر باستان و اساطیر مهرپرستی و آیین میترا)

با استخدام هنرمندان مصری در كارگاه ساخت تخت‌جمشید، این هنرمندان گل لوتوس را به هنر پارسی افزودند و آنچنان آن را تكرار كردند كه تقریباً در هر آنچه از معماری قوم پارس بجا مانده، نقشی از این گل دیده می‌شود. از حاشیه‌ پلكانها گرفته تا زینت یراق جانوران نمادین در سرستونها. همچنین وقتی به شكل باز در دست فردی نقش می‌شدند معرف مقامی والا بودند و به صورت غنچه گویا اینكه فرد مورد نظر تنها یك شاهزاده یا صاحب‌منصب است و پادشاه یا ولیعهد نیست.

معبد لوتوس که در شرق دهلی نو واقع گردیده و طبق گزارش خبرگزاری سی.ان.ان. با حدود 4 میلیون نفر بازدیدكننده در سال (در مقابل مثلاً 5/2 میلیون نفر بازدیدكننده تاج محل) پربازدیدكننده‌ترین ساختمان جهان است، از دو جنبه دارای اهمیت جهانی است:

یك جنبه اهمیت آن از نظر هنر معماری است٬ چرا كه از نظر هنر معماری جوایز بین‌المللی فراوانی را به خود اختصاص داده است ، از جمله جایزه معماری مهندسی ساختمان و مهندسی طراحی نور و جایزه انجمن ساختمانهای بتنی آمریكا در سال 1990 به عنوان ظریفترین ساختمان بتنی جهان.

این معبد را سمبل معماری هند بعد از استقلال این كشور می‌دانند و روزنامه تایمز آن را تاج محل قرن بیستم نامیده است و دولت هند عكس آن را بر روی یك تمبر یادگاری در كنار سه بنای مهم دیگر هندوستان نقش كرده است.

در شعر نیلوفر، سپهری برای نخستین بار به‌طور مستقیم به این گل اشاره می‌كند كه شاید بتوانیم بگوییم كه این شعر آغازگر دوره آشنایی او با بودیسم است.

از مرز خواب می‌گذشتم

سایه تاریك یك نیلوفر

روی همه این ویرانه‌ها فرو افتاده بود... .

در اینجا نیلوفر نماد شكوفایی و بیداری است كه مژده رهایی از اندیشه سود و زیان زندگی را به شاعر می‌دهد. و بعد سپهری در مسیر عرفان، ر‌هرویی می‌شود كه با شناخت‌های اصیل از پستی‌ها رها می‌شود. سهراب سپهری سنگینی عصر جدید را می‌فهمد و راه رهایی از آن و غرق نشدن را در پیوستن به عرفان می‌داند:

كار ما شاید این است

كه میان گل نیلوفر و قرن

پی آواز حقیقت باشیم.

گل نیلوفر رمز عرفان است و چون روی آب مرداب می‌ماند اما خیس نمی‌شود رمز انقطاع است. او در این بخش آخر از شعر صدای پای آب می‌خواهد بگوید كه شاید ما در این عصر معراج پولاد و اصطكاك فلزات باید حداقل به‌دنبال نشانه‌ای از حقیقت باشیم.
گل نیلوفر رمز عرفان است و چون روی آب مرداب می‌ماند اما خیس نمی‌شود رمز انقطاع است. او در این بخش آخر از شعر صدای پای آب می‌خواهد بگوید كه شاید ما در این عصر معراج پولاد و اصطكاك فلزات باید حداقل به‌دنبال نشانه‌ای از حقیقت باشیم.

در مورد گل نیلوفر باید بگم که دوره ی زندگی کوتاهی داره . فقط سه روز ! اما همون سه روز رو زیبا و متفاوت زندگی می کنه . نیلوفر از اب برمیاد . روز اول به رنگ سفیده . شب هنگام گلبرگاش بسته می شن و با طلوع خورشید باز می شن و اینک روز دومه و رنگ گل نیلوفر به صورتی کمرنگ و زیبایی تغییر کرده این اتفاق برای بار سوم هم میفته و نیلوفر در روز سوم از زندگیش به رنگ صورتی تقریباً پر رنگ در میاد اما در شب سوم دیگه گلبرگاش بسته نمی شن . نیلوفر هرگز طلوع روز چهارم رو نمی بینه و جالب اینجاست که دوباره به اب بر می گرده . یعنی به همون شکل عمودی به عمق اب فرو می ره . زیباست مگه نه ؟! ادم در این همه زیبایی که خداوند خلق کرده می مونه !


 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم ...
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ «تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وز آن دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛
تو را من چشم در راهم.

شباهنگام، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛
تو را من چشم در راهم.
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
گل نیلوفر در تخت جمشید

گل نیلوفر در تخت جمشید



گل نیلوفر را که در تمام نقاط تخت جمشید حجاری شده، می توان نماد تمدن هخامنشی دانست. این گل که در اکثر تصویرها در دست شاه و بزرگان دیده می شود، سمبلی از صلح و دوستی است. می توان گفت که این گل مهربانی و صلح دوستی ایرانیان را نشان می دهد. گفته می شود ۱۲ گلبرگ این گل ۱۲ ماه سال را نشان می دهد. سطح فرهنگ هر قوم با علاقه مندی و استفاده آنان از گل رابطه مستقیم دارد. تصویر زیاد گل ها در تخت جمشید علاوه براینکه خوشبویی و زیبایی این مکان را نشان می دهد، دلیلی بر بالا بودن سطح فرهنگ ایرانیان آن زمان تیز است.




گل نیلوفر در فرهنگ و تمدن ایران سمبلی است از صلح و صفا و دوستس و در تمام تخت جمشید نه تنها این گل بلکه تمام گلهای دیگر نیز به چشم می خورد و این خود نشان می دهد که در این مکان کاشت این نوع گل و گلهای دیگر متداول بوده و این دلیلی است بر فرهنگ غنی ایران در ان زمان .اگر ما فرض بر این بگیریم که این تزئین ( یعنی گل نیلوفر) از هنر مصر تقلیدی محض است پس در مورد حیوان گاو چه توجیهی داریم؟همانطور که می دانیم به عقیده ایران باستان و زرتشتیان گاو نخستین حیوان افریده شده توسط اهورا مزدا است و انرا مظهر خیر و برکت می دانستند و مورد احترام ویژه ای در بین تمام حیوانات دیگر بوده است . از طرفی در مصر نیزگاو از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است وبرای ان حتی تا حد پرستش منزلت و شأن ویژه ای قائل بوده اند ، که نمونه ان گاو آپیس است که انرا هدیه ای از اسمان می دانستند





از طرف دیگر حیوان گاو در هند و در اسپانیا نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است .ایا درست تر نیست که ما به جای این که همواره از هنر تقلیدی صحبت به میان اوریم، از هنری نام ببریم که مربوط به همین سرزمین بوده است و از زمان گذشته وجود داشته است و این عناصر مشترک نیز جزو اعتقادات و بینش فرهنگ ایران و مصر است نه تقلید یکدیگر از همین مظاهر .در تخت جمشید ازانواع تزئینات مختلفی که هر یک سنبل و نشانه ای محسوب می شوند استفاده شده است از جمله این تزئینات انواع گل های متنوعی است که برخی از انها را می توان در دست اشراف زادگان و پادشاه مشاهده نمود .البته این گلها و شاخ و برگ های متعدد با شکل های فراوان نیز در اکثر نقاط تخت جمشید به چشم می خورد که بیشتر به عنوان حاشیه بکار رفته اند.از انواع این گلها ، گل نیلوفر که به دلیل شباهت بسیار زیاد ان همواره انرا تقلیدی از هنر مصر دانسته اند ولی در اینجا باید یاد اور شد که در تزئینات تخت جمشید انواع مختلفی از گل مشاهده می شود که البته در مورد گل های نمادین نیز نظرات بی شماری ارائه شده است و حتی ممکن است که این گلها در اصل شی باشند که به عنوان شیشه عطر و یا هر چیز شبیه این بکار رفته می شده است






نکته دیگری که ذکر ان لازم و ضروری است ان است که برخی از عناصر جزء اعتقادات و فرهنگ و رسوم یک ملت محسوب می شود و ممکن است همین عناصر همان نقشی را ایفا کنند که در ملت دیگری ایفا کرده است مانند همین گل نیلوفر .اگر بپذیریم که گل نیلوفر در فرهنگ مصر رواج داشته و وارد فرهنگ ایران شده است پس چه توضیح دیگری در مورد گلهای مختلف دیگری که دیده می شود داریم؟ایا نه این که عملا از این موارد همواره در هنر تخت جمشید به عنوان تقلید محض گفته شده است و همواره می خواسته اند هنر تخت جمشید را تحت شعاع هنر دیگر ملل دراورند ؟البته در اظهار نظر دیگری این اشکال را گل نمی دانند بلکه با توجه به پیدا شدن شی بنزی که شبیه این گلهاست احتمال دارد که انها شیشه عطر یا چیزی شبیه انها باشد .یکی از مشکلات دیگری که در بررسی هنر ایران زمین کاملا مشهود است که باستان شناسان مختلفی که برای مطالعه ، تحقیق و کاوش به ایران امده از ابتدا هنر مصر ویونان و بین النهرین را مورد مطالعه قرار داده اند و هنگامی که به ایران امده اند از هر چیزی به عنوان تقلیدی از همان نمونه در معماری کشور ها و ملل یاد شده نام برده اند البته این کار از دو حالت خارج نیست :یا عمدی بوده است و از زیبایی این هنر ، انقدر به وجد امده اند و معماری خود را پایین تر از هنر ایران دیده اند که از این شیوه استفاده نموده اند که همواره هنر ایران را تحت شعاع و زیر مجموعه ای از هنر ملل دیگر محسوب کرده اند و یا این که واقعا این کار سهوی وغیر عمدی بوده است ..البته قبول حالت اول درست تر است و اگر باستان شناسان از هنر ایران قبل از هنر یونان ، مصر و بین النهرین باز دید نموده بودند مطمئنا اوضاع به گونه ی دیگری بود.




از دیگر مواردی که همواره باستان شناسان به ان اتکا نموده اند وجود پیکره ها،تندیسها، مواد تزئینی، زیور الات و….. که توسط ملل دیگر ساخته و پرداخته شده بوده است و در تخت جمشید یاد شده است و انرا دلیلی بر تقلید محض تمام موارد هنر ایران در تخت جمشید دانسته اند .در حالی که همه ما می دانیم و کتیبه های مکتوب نیز حاکی از این مطلب است که در ان زمان ۲۳ ملت مختلف به ایران باج می دادند و کشور های مختلف در زیر سلطه ایران بوده اند و این امر در تالار اپادانا نیز به صورت حجاری نوشته و شکل داده شده است و این موارد در اصل هدایا و پیشکشی هایی بوده است که توسط نمایندگان همان ملل به دربار ایران فرستاده شده است و در خزانه نگهداری شده است .هنر های فرعی هخامنشی مانند نقره سازی ، لعاب کاری، زرگری، منبتکاری، ریخته گری، بافندگی فرش و پارچه ، مرصع کاری در اوج کمال بوده است و بعنوان تحفه های گرانبهایی به نقاط دور دست صادر می گردیده است .نمونه بارز انرا می توان فرش پازیریک دانست که در ناحیه جنوب سیبری بدست امده که این فرش در ایران بافته شده است و به شاه سکایی هدیه داده شده بود .لازم است عین سخن رانی مایکل رُف را در مورد حجاری تخت جمشید ذکر کنیم :«حجاران تخت جمشید از هر ملیتی که بوده اند ازادی نا چیزی برای بروز ابتکار در کارشان داشته اند انها فقط به طور دقیق انچه را توسط طراحان طرح شده بود است اجرا می کردند و به طور معمول از ان طرحها پیروی می کرده اند ریشه موضوعاتی که روی نقوش برجسته نقش شده است نمی تواند ملیت صنعتگرانی را که انرا حک کرده اند به ما بگوید ، مطلبی که بعضی از دانشمندان مطرح کرده اند ، ولی به جای ان سابقه طراح را روشن می سازد .تحقیقات انجام شده بر روی اصل موضوعات نقش شده در تخت جمشید نشان می دهد که ان نقش ها از سنت های هنری بسیاری به وام گرفته شده است که مهمتر از همه نقوش برجسته س دوران اولیه هخامنشی در شوش ، پاسارگاد و بیستون بوده است ، و موضوعی که به همین اندازه اهمیت دارد نفوذ هنر بین النهرین ، بابل و اشور است ظاهرا این طور به نظر می رسد که هنر مصری، یونانی، فینقی، عیلامی،مادی، اورارتویی و سکایی به طور مستقیم یا غیر مستقیم در خلق سبک تخت جمشید اثر داشته است .






حتی اگر بتوانیم به طور دقیق مشخص کنیم ، هنوز هم باید بپرسیم چرا بعضی موضوعات مورد قبول قرار گرفته و بعضی دیگر رد شده اند .مادگارت روت در این اواخر اظهار نظر کرده است که این طرز انتخاب برنامه اگاهانه ای از تبلیغات سیاسی را که به وسیله شاه ایران اتخاذ می شده است تصویر میکند.»



 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو
نیلوفر شدی من اشک مهتاب



عزیزی ، دلربایی ، دلفریبی ، مردم آزاری
بجای عشق ورزیدن به قلبت کینه می کاری
بدور قلب من امشب ، بپیچ و خشک خشکم کن
تو زیبایی ولی خاصیت
نیلوفری داری
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلی اومد به این دنیا، تو یه حال و هوای خاص
دلی از جنس بارونو پُر از ابریشم ِ احساس

دلی که حک شده اسمش رو لوحِ مهربونی ها
ترانه های دلتنگم ازش دارن نشونی ها

که تو سجّادهء آبیش ،شبا خورشید می خوابه
و شعراش می چکن آروم ،چقد اون لحظه ها نابه !

چقد اون لحظه ها نابه که شعرای "تو " می تابه
گلِ نیلوفر زیبام ،زمین واسه تو مردابه

عزیزم ساقه هات سبزن ،نگا کن آسمون تاره
دلش هم بغض شعراته آخه چشماتو کم داره

با یه لبخند تو میشه که پاییزو بهاری کرد
سکوت ِسرد ِ شب هاشو پر از حس ِ قناری کرد

تو شعرای سپید ِ تو میشه خورشیدو باور کرد
میشه تاریکیو خط زد خدا رو میشه از بر کرد.
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیلوفر من:

با نگاهت در خوشی غرق می شوم ،

و با صدایت به دیار آشنایی سفر می کنم.

کمند گیسوانت اسب سرکش روحم را به اسارت می کشد.

ندانم طنین کوهساران را ،

یا صدای پر خروش چشمه ساران را ،

یا صدای پای تک تک یاران را ؛

کدامین را به تو هدیه کنم.

 

samiyaran

عضو جدید
باز گونه ام ارغوانی شده از بوسه ی گلبرگ نیلوفری که در آستانه ی در خانه آویختی.
همان تازه کرده حالم را.
لبخندت برایم دلنشین تر شده.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خلاصه بهاری دیگر
بی حضور تو
از راه می رسد،...


و آن چه که زیبا نیست زندگی نیست
روزگار است،

گل نیلوفر مردابه ی این جهانیم
و به نیلوفر بودن خود شادمانیم،
سقفی دارد شادکامی
کف ناکامی ناپدید است.

شمس لنگرودی
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
از مرز خوابم می گذشتم
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه ها فرو افتاده بود
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟
در پس درهای شیشه ای رویاها
در مرداب بی ته ایینه ها
هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بود م
یک نیلوفر روییده بود
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می مردم
بام ایوان فرو می ریزد
و ساقه نیلوفر بر گرد همه ستونها می پیچد
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟
نیلوفر رویید
ساقه اش از ته خواب شفافم سر کشید
من به رویا بودم
سیلاب بیداری رسید
چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم
نیلوفر به همه زندگی ام پیچیده بود
در رگهایش من بودم که می دویدم
هستی اش درمن ریشه داشت
همه من بود
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟


سهراب سپهری
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینجا

حوالی دل نیلوفری

آفتاب به وقت باز شدن غنچه نیلوفر طلوع می کند

. به وقت خلوت ستاره ها , غروب

ساعتت را

روی وفاداری برگهای نیلوفر به مرداب تنظیم کن

تا مثل نیلوفر

آبی

شوی

پاک و یکرنگ


نیوفر ظفری حاتم خانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نیما :

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند
در شاخ تلاجن
سایه ها
رنگ فراموشی
در آن نوبت که بندد
دست نیلوفر
بپای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شاعر: مهدي اخوان ثالث


...
در این تنهائی تنها و تاریک ِ خدا مانند،

دلم تنگ است.
بیا ای روشن،ای روشن تر از لبخند.
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها.
دلم تنگ است.
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه،
در این ایوان سرپوشیده،وین تالاب مالامال،
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها.
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.
بیا،ای همگناهِ من در این برزخ.
بهشتم نیز و هم دوزخ.
به دیدارم بیا ،ای همگناه،ای مهربان با من،
که اینان زود می پوشند رو در خواب های بی گناهی ها.
و من می مانم و بیداد بی خوابی.
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم.
بیا ای روشنی،اما بپوشان روی،
که می ترسم تو را خورشید پندارند.
و می ترسم همه از خواب برخیزند.
و می ترسم که چشم از خواب بردارند.
نمی خواهم ببیند هیچ کس ما را.
نمی خواهم بداند هیچ کس ما را.
شب افتاده است و من تنها و تاریکم.
و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند،
پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی.
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=2]تازه مي شوم! [/h]
شب فرو مي افتد
و من تازه مي شوم .
از اشتياق بارش شبنم ،
نيلوفرانه
به آسمان دهان باز مي كنم.
اي آفريننده شبنم و ابر
آيا تشنگي مرا پايان مي دهي؟
تقدير چيست؟
مي خواهم از تو سرشار باشم.

سلمان هراتی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست

آنک از او آگهست از همه عالم بریست


آه که چه بی‌بهره‌اند باخبران زانک هست

چهره او آفتاب طره او عنبریست


آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی

گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست


بر عدد ریگ هست در هوسش کوه طور

بر عدد اختران ماه ورا مشتریست


چشم خلایق از او بسته شد از چشم بند

زانک مسلم شده چشم ورا ساحریست


اوست یکی کیمیا کز تبش فعل او

زرگر عشق ورا بر رخ من زرگریست


پای در آتش بنه همچو خلیل ای پسر

کآتش از لطف او روضه نیلوفریست


چون رخ گلزار او هست چراگاه روح

روح از آن لاله زار آه که چون پروریست


مفخر جان شمس دین عقل به تبریز یافت

آن گهری را که بحر در نظرش سرسریست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیلوفرانه

"دل من دیر زمانی است که می پندارد: "دوستی گلی است" ؛ مثل نیلوفر و ناز ساقه ترد و ظریفی دارد"

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پبچیده ام
شاخه تاکم بگرد خویشتن پیچیده ام

گرچه خاموشم ولی آهم بگردون می رود
دود شمع کشته ام در انجمن پیچیده ام

می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام

جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام

نازک اندامی بود امشب در آغوشم رهی
همچو نیلوفر بشاخ نسترن پیچیده ام
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو رو از دور که تماشا میکنم
می بینم فاصله مون خیلی کمه
اما وقتی که میای کنار من
بین ما فاصله فریاد می زنه

نازنین ! اینجا نیا ! دلم می خواد
تو رو از این ور دریا ببینم
دوس ندارم با تو همنفس بشم
دوس دارم تو رو تو رویا ببینم

مثل نیلوفر آبی رو تن راکد مرداب
قصه ی من و تو اینه یکی بیدار ویکی خواب
یکی مون قافیه سازه یکی مون قافیه بازه
یکی زخم زمهریر ‚ یکی گهواره ی آفتاب

بذار از اینجا تماشاش بکنم
فاصله رویا رو زنده می کنه
لذت ترانه ساختن از چشات
من و تو بازی برنده می کنه

توی رویا من و تو مثل همیم
صبر همدیگه رو سر نمی بریم
حرفای من واسه تو غریبه نیست
هر دو از قصه ی هم باخبریم

مثل نیلوفر آبی رو تن راکد مرداب
قصه ی من و تو اینه یکی بیدار و یکی خواب
یکی مون قافیه سازه ‚ یکی مون قافیه بازه
یکی زخم زمهرریر ‚ یکی گهواره ی آفتاب



یغما گلرویی


 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز



شب بیماری ام تا صبح پایید
سحرگاهم ربود از دست ، خوابی
همه شب سر به سر بیدار بودم
به امیدی که خیزد آفتابی

چراغم خفت ، شمع بسترم خفت
نتابیدم به بالین پرتو ماه
تو گویی ماه - مرغ آسمان - مرد
چو لب بستند مرغان شبانگاه

شمردم نرم نرمک لحظه ها را
نه آغازی در آن دیدم نه انجام
فرورفتم سپس نومید و خاموش
در آن تاریکی نیلوفری فام
شمردم اختران آسمان را
که شاید برهم افتد دیده ی من
ولی دردا که یاد دیده ی او
نرفت از خاطر شوریده ی من


ز بستر جستم و افروختم شمع
کز آن بیگانه جویم آشنایی
ولی شمع خیالم زودتر تافت
دلم تاریک شد زان روشنایی

به رقص سایه روشن دوختم چشم
که از غم وارهانم خویشتن را
ولی شمع از نسیم نیمه شب مرد
نهاد از دست کار سوختن را

چو پر شد جام چشمم از می خواب
صدای ساعت بیدار برخاست
به زنگش گوش دادم لحظه ای چند
شمردم ضربه ها را تا فروکاست

نمی دانم ، خدایا ! صبح چون شد
ولی دانم که مرغ صبح نالید
تنم زین سخت جانی در عجب ماند
به خود بالید و بر من نیز بالید

همه شب سر به سر بیدار بودم
سحرگاهم ربود از دست ، خوابی
شب بیماری ام تا صبح پایید
به امیدی که خیزد آفتابی



نادر نادر پور


 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبر کن

اندکی مانده تا خورشید بر آید

نرم رقص نیلوفران را

در نوازش ترد نسیم

بنگر

ترنم جویبار را

در متن جاری یک حس

بشنو

آنگاه

از سبوی یاد یاران

جرعه ای آب بنوش

بعد با خود بگو

صبح

یعنی که شب گذشت

و برو


ناهید عباسی





 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز

گلی جان سفره دل را
برایت پهن خواهم کرد

گلی جان وحشت از سنگ است و سنگ انداز
وگرنه من برایت شعرهای ناب خواهم خواند

در اینجا وقت گل گفتن
زمان گل شکفتن نیست

نهان در آستین همسخن ماری
درون هر سخن خاری ست

گلی جان در شگفتم از تو و این پاکی روشن
شگفتی نیست ؟

که نیلوفر چنین شاداب در مرداب می روید ؟

از اینجا تا مصیبت راه دوری نیست
از اینجا تا مصیبت سنگ سنگش
قصه تلخ جدایی ها
سر هر رهگذارش مرگ عشق و آشنایی هاست
از اینجا تا حدیث مهربانی راه دشواری ست
بیابان تا بیابانش پر از درد است
مرا سنگ صبوری نیست

گلی جان با تو ام
سنگ صبورم باش
شبم را روشنایی بخش
گلی دریای نورم باش



حمید مصدق


 

Samaneh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالب بود من چیزی راجع به تغییر رنگهاش نمی دونستم
فکر می کردم مثل گلهای مختلف رنگهای مختلف داره.:smile:
 
بالا