نیاز به راهنمایی دوستان برای برخورد با یک دوست ناخواسته....

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام...
من هفته‌ای یک روز میرم(شاید برا بعضی میام!) تهران برا کلاس های دانشگاهم و اخر وقت همون روز 5شنبه هم بر میگردم شهر خودم...

حالا، 5 شنبه صبح هفته‌ای که گذشت، کنار مسجد ترمینال غرب نشسته بودم داشتم صبحونه میخوردم و کاری به کار کسی هم نداشتم که یه اقای میانسال حدود 40-45 ساله سلام داد ونشست کنار من...
خوب، محل خلوت بود، ولی ملت باز نشسته بودن و این از نظر من طبیعی اومد که بشینه کنار دست من....

سر و وضع چندان مناسبی نداشت ولی خیلی هم خراب نبود و کیف داشت... فک کردم شاید گدایی چیزی هستش و بهش کلوچه تعارف کردم!(چون راستش داشت زیادی تماشا میکرد منو....)

بعدشم که شروع کرد به حرف زدن و حال و احوال کردن و اینکه از کجا اومدی و اینا و دعام کردن که ایشاالله موفق بشی و اینا...
بعدشم یه کلوچه فومن داد بهم بخورم و تعریف کرد که اهل فومنه خودش...

راستش.... خجالت کشیدم که بگم نمی‌خورم کلوچه‌ات رو و از طرفی هم خیلی می‌ترسیدم که سمی چیزی داخلش نباشه که بخواد کیفی چیزیم رو بزنه یا حتی خودم رو! :)...( به قول برخی دوستان ببره کلیه ملیه هامون رو بکشه بیرون! :) )....

خلاصه کوله‌ام رو دزدکی بستم به پاهام و خودم رو اماده کردم که تو سریع جملات قبل از افتادن، اعلام بکنم که یارو بهم سم داده و هیچ نسبتی باهام نداره و حتی جهت حرکتیم رو هم اماده کردم و نصف کلوچه رو خوردم...!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدا رو شکر اتفاقی نبوفتاد و قبل از رفتنم(۳۰ ثانیه بعد از خوردن کلوچه ازش محل متواری شدم و البته نصف کلوچه رو خورده بودم....) شماره ام رو گرفت و سریع بهش زنگ زد پس مجبور شدم شماره‌ی واقعیم رو بهش بدم...!!!

پریروز، زنگ زد باز حال احوال کرد، امروز 9 بار زنگ زد!!!

به نظر دوستان چه گلی به سرم بگیرم؟؟؟؟
به نظر دوستان این بابا کیه؟ دزده؟ یه کارگر تنها از یه شهر دیگه که میخواد با یه نفر دوست بشه؟؟؟
یه شهرستانی ساده دل و مهمون نواز که هر کی رو میبینه بهش کلوچه میده و روزی دو سه بار بهش زنگ میزنه حالش رو بپرسه؟؟؟

رسما جای مامانم رو گرفته تو زنگ زدن به من!
امروز تلفناش رو جواب ندادم تا فردا....
متاسفانه فردا باز باید راه بیوفتم تهران و بازم باید ببینمش! :) مخصوصا که میدونه هر پنج‌شنبه چه ساعتی اونجام....
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازم شماره خواست، خجالت کشیدم بهش بگم نمی‌دم یا چیزی...
بعدشم که داشتم شماره میدادم بهش، همون لحظه با 3 تا سیم کارت زنگ زد بهش ببینه درست دادم بهش یا نه:(...
تازه کلید کرده بود که باید شب بیای خونه‌ی ما تو اینجا( کارگره تهران!) بعد فردا بری خونتون برا خودت.... با هزار بدبختی از دستش در رفتم! :)....
ادم خوبی به نظر میاد ولی خوب دنیاست و هزار اتفاق و شهر غریب و ....
 

NEW MOHAMMAD

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خب خطتو عوض کن!
دفعه دیگه هم دیدیش بگو نمیشناسمت، خودتو بزن به اون راه!
سلام گرگ بی طمع نیست
:w07:
 

farzadyar

عضو جدید
سلام گرگ بي طمع نيست
تو اون ترمينال به اون بزرگي چطور مي خواد تو رو پيدا كنه سريع بپيچ برو ديگه.
اگه احيانا ديدي امده مطمعن باش شهرستاني ساده وامثال اينا نيست و مطمعن باش اون فكر ميكنه كه شهرستاني ساده گير اورده( البته بايد ببخشي)
حالا اصلا به تلفناش جواب نده
علاوه بر اين شماره هاي غريبه رو هم جواب نده چون90 درصد خودشه.
معمولا اگه ادامه بدي مطمعنا پيشنهاد يه كار نون و آب دار با جا و مكان تو تهران بهت ميكنه و قبول كردن شما همانا و به باد رفتن زحمت پدر و مادر شما واسه درست بزرگ كردن شما همانا
حالا از ما گفتن بود.
 

FilmBazZZ

کاربر بیش فعال
سلام...
من هفته‌ای یک روز میرم(شاید برا بعضی میام!) تهران برا کلاس های دانشگاهم و اخر وقت همون روز 5شنبه هم بر میگردم شهر خودم...

حالا، 5 شنبه صبح هفته‌ای که گذشت، کنار مسجد ترمینال غرب نشسته بودم داشتم صبحونه میخوردم و کاری به کار کسی هم نداشتم که یه اقای میانسال حدود 40-45 ساله سلام داد ونشست کنار من...
خوب، محل خلوت بود، ولی ملت باز نشسته بودن و این از نظر من طبیعی اومد که بشینه کنار دست من....

سر و وضع چندان مناسبی نداشت ولی خیلی هم خراب نبود و کیف داشت... فک کردم شاید گدایی چیزی هستش و بهش کلوچه تعارف کردم!(چون راستش داشت زیادی تماشا میکرد منو....)

بعدشم که شروع کرد به حرف زدن و حال و احوال کردن و اینکه از کجا اومدی و اینا و دعام کردن که ایشاالله موفق بشی و اینا...
بعدشم یه کلوچه فومن داد بهم بخورم و تعریف کرد که اهل فومنه خودش...

راستش.... خجالت کشیدم که بگم نمی‌خورم کلوچه‌ات رو و از طرفی هم خیلی می‌ترسیدم که سمی چیزی داخلش نباشه که بخواد کیفی چیزیم رو بزنه یا حتی خودم رو! :)...( به قول برخی دوستان ببره کلیه ملیه هامون رو بکشه بیرون! :) )....

خلاصه کوله‌ام رو دزدکی بستم به پاهام و خودم رو اماده کردم که تو سریع جملات قبل از افتادن، اعلام بکنم که یارو بهم سم داده و هیچ نسبتی باهام نداره و حتی جهت حرکتیم رو هم اماده کردم و نصف کلوچه رو خوردم...!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدا رو شکر اتفاقی نبوفتاد و قبل از رفتنم(۳۰ ثانیه بعد از خوردن کلوچه ازش محل متواری شدم و البته نصف کلوچه رو خورده بودم....) شماره ام رو گرفت و سریع بهش زنگ زد پس مجبور شدم شماره‌ی واقعیم رو بهش بدم...!!!

پریروز، زنگ زد باز حال احوال کرد، امروز 9 بار زنگ زد!!!

به نظر دوستان چه گلی به سرم بگیرم؟؟؟؟
به نظر دوستان این بابا کیه؟ دزده؟ یه کارگر تنها از یه شهر دیگه که میخواد با یه نفر دوست بشه؟؟؟
یه شهرستانی ساده دل و مهمون نواز که هر کی رو میبینه بهش کلوچه میده و روزی دو سه بار بهش زنگ میزنه حالش رو بپرسه؟؟؟

رسما جای مامانم رو گرفته تو زنگ زدن به من!
امروز تلفناش رو جواب ندادم تا فردا....
متاسفانه فردا باز باید راه بیوفتم تهران و بازم باید ببینمش! :) مخصوصا که میدونه هر پنج‌شنبه چه ساعتی اونجام....

یه روز حواسم بهت نبود ها :surprised:
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازم شماره خواست، خجالت کشیدم بهش بگم نمی‌دم یا چیزی...
بعدشم که داشتم شماره میدادم بهش، همون لحظه با 3 تا سیم کارت زنگ زد بهش ببینه درست دادم بهش یا نه:(...
تازه کلید کرده بود که باید شب بیای خونه‌ی ما تو اینجا( کارگره تهران!) بعد فردا بری خونتون برا خودت.... با هزار بدبختی از دستش در رفتم! :)....
ادم خوبی به نظر میاد ولی خوب دنیاست و هزار اتفاق و شهر غریب و ....

جدی بی خیال!!!:surprised::surprised:
 

T.bita

عضو جدید
آخه تو خیابون به یه غریبه شماره دادی چی بشه. خیلی مودبانه میگفتی ما دوستی نداریم که شماره بهتون بدم.

چند بار جواب نده اگه ول کن نبود مودبانه بگو من با شما کاری ندارم لطفا دیگه نزنگ.
بعدشم اگه بازم جلو رات سبز شد جواب سلام بده و برو بگو کار دارم;)
خلاصه تو رودروایسی هی پیش میری جلو .
با یه بار دیدن ماشالا شمارتو گرفته و آمار دادی چه روزایی برمیگردی که میدونه 5شنبه ها میای، .... 4 بار همو ببینید تا کجا پیش میرید!!!!!؟
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا پسرم! :)... ولی خوب راستش می‌ترسم نزنه سرمون رو ببره! یا فک کنه بچه مایه دارم منو گروگان بگیره بگه به خونوادم بهم پول بدین تا ولش بکنم؟
عاخه مامانم نه میذاره نه برمیداره میگه بیا کامپیوتر و خط اینترنتش رو هم بردار از سر ما بازش کن! :)....

با یه بار دیدن ماشالا شمارتو گرفته و آمار دادی چه روزایی برمیگردی که میدونه 5شنبه ها میای، .... 4 بار همو ببینید تا کجا پیش میرید!!!!!؟
نه بابا.. اونجوری ها هم نیست... هست؟
فک کنم پیش‌فرض رو بر دختر بودن من گذاشتی شما نه؟

بابا من خجالتی و کمی هم صادقم! نتونستم بعد از اینکه بهم کلوچه داد و اون‌همه برام دعا کرد و اینا، بپیچونمش... الان هم که امروز 9 تا میس کال دارم ازش! نمی‌خوام دیگه جوابش رو بدم، ولی بازم می‌ترسم که نکنه باهاش چش تو چش بشم بعد چی بگم عاخه؟ خجالت میکشم بگم دوستی نداریم یا یه همچین حرفایی...

بعدشم اگه بازم جلو رات سبز شد جواب سلام بده و برو بگو کار دارم;)
اره این خوبه.... دفعه‌ی قبلی هم با بهانه‌ی کار دارم از دستش در رفتم! :)...

به قول شما همینجوری تو رودرباسی بمونم خیلی بد میشه عاخر عاقبتش! :)
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم جالبی هستی ...
فکر کردم دختری !
.
.
.
نترس ... میخای شمارتو رو خودم دایورت کن تا بترسونمش :w02:
.
.
.
.
:D
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
نترس ... میخای شمارتو رو خودم دایورت کن تا بترسونمش :w02:
.

نه بابا نمیشه اینجوری! :)
همون یه مدت خودمو می‌دزدم.... ببینم چی میشه! :)...

مشکل اینه که وقتی کم میارم، از همین روش خودم رو دزدیدن استفاده میکنم و بعدش عذاب وجدان میگیرم که نامردی کردم و اینا! :))
فک کردم شاید راه‌حل های بهتری بدون به کار گرفتن خشونت و اینا هم باشه که ظاهرا نیست... :(
 

T.bita

عضو جدید
1. نه فهمیدم پسری. منظورم از تا کجاها پیش میرید منحرفانه نبود کلی بود :smile:
2. جنگ اول به از صلح آخر......... الان خجالت رو بزاری کنار بهتر از اینه که فردا خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد.
من نمیدونم اون آدم چه جور آدمیه ولی تو این دورو زمونه باید احتیاط کرد.
3. ببخشید عاخه نه ... آخه ;)
 

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.

نه بابا نمیشه اینجوری! :)
همون یه مدت خودمو می‌دزدم.... ببینم چی میشه! :)...

مشکل اینه که وقتی کم میارم، از همین روش خودم رو دزدیدن استفاده میکنم و بعدش عذاب وجدان میگیرم که نامردی کردم و اینا! :))
فک کردم شاید راه‌حل های بهتری بدون به کار گرفتن خشونت و اینا هم باشه که ظاهرا نیست... :(

اوخی ..... :cry:
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام...
من هفته‌ای یک روز میرم(شاید برا بعضی میام!) تهران برا کلاس های دانشگاهم و اخر وقت همون روز 5شنبه هم بر میگردم شهر خودم...

حالا، 5 شنبه صبح هفته‌ای که گذشت، کنار مسجد ترمینال غرب نشسته بودم داشتم صبحونه میخوردم و کاری به کار کسی هم نداشتم که یه اقای میانسال حدود 40-45 ساله سلام داد ونشست کنار من...
خوب، محل خلوت بود، ولی ملت باز نشسته بودن و این از نظر من طبیعی اومد که بشینه کنار دست من....

سر و وضع چندان مناسبی نداشت ولی خیلی هم خراب نبود و کیف داشت... فک کردم شاید گدایی چیزی هستش و بهش کلوچه تعارف کردم!(چون راستش داشت زیادی تماشا میکرد منو....)

بعدشم که شروع کرد به حرف زدن و حال و احوال کردن و اینکه از کجا اومدی و اینا و دعام کردن که ایشاالله موفق بشی و اینا...
بعدشم یه کلوچه فومن داد بهم بخورم و تعریف کرد که اهل فومنه خودش...

راستش.... خجالت کشیدم که بگم نمی‌خورم کلوچه‌ات رو و از طرفی هم خیلی می‌ترسیدم که سمی چیزی داخلش نباشه که بخواد کیفی چیزیم رو بزنه یا حتی خودم رو! :)...( به قول برخی دوستان ببره کلیه ملیه هامون رو بکشه بیرون! :) )....

خلاصه کوله‌ام رو دزدکی بستم به پاهام و خودم رو اماده کردم که تو سریع جملات قبل از افتادن، اعلام بکنم که یارو بهم سم داده و هیچ نسبتی باهام نداره و حتی جهت حرکتیم رو هم اماده کردم و نصف کلوچه رو خوردم...!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدا رو شکر اتفاقی نبوفتاد و قبل از رفتنم(۳۰ ثانیه بعد از خوردن کلوچه ازش محل متواری شدم و البته نصف کلوچه رو خورده بودم....) شماره ام رو گرفت و سریع بهش زنگ زد پس مجبور شدم شماره‌ی واقعیم رو بهش بدم...!!!

پریروز، زنگ زد باز حال احوال کرد، امروز 9 بار زنگ زد!!!

به نظر دوستان چه گلی به سرم بگیرم؟؟؟؟
به نظر دوستان این بابا کیه؟ دزده؟ یه کارگر تنها از یه شهر دیگه که میخواد با یه نفر دوست بشه؟؟؟
یه شهرستانی ساده دل و مهمون نواز که هر کی رو میبینه بهش کلوچه میده و روزی دو سه بار بهش زنگ میزنه حالش رو بپرسه؟؟؟

رسما جای مامانم رو گرفته تو زنگ زدن به من!
امروز تلفناش رو جواب ندادم تا فردا....
متاسفانه فردا باز باید راه بیوفتم تهران و بازم باید ببینمش! :) مخصوصا که میدونه هر پنج‌شنبه چه ساعتی اونجام....
سلام دوستم خب خطت رو عوض کن کاش حداقل یه شماره ایرانسل بهش میدادی!

یه سوالم ازت دارم شما اهل ایلام هستی؟ تو یکی از ارسالاتون دیدم در مورد ایلام نوشتی قبلا!

خوبی همشهری :)

منم یک بار یه اتفاق مشابه شما برام افتاد خطمو عوض کردم
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز

قربانت..... بله ایلامی میباشم...
متاسفانه امکان عوض کردن شماره رو ندارم! چون لااقل دست هزار تا ادم مختلف هست و شماره‌ای هستش که روی کلی کارت ویزیت و تابلو و اینا چاپ شده... :(
 

Green Head

عضو جدید
راجع به این‌که دوستیتو باهاش ادامه بدی یا ندی یا چطوری قطعش بکنی یا نکنی، هیچ نظری ندارم، ولی این رو از من داشته باش:


هر وقت دیدی چیزی بیش از حد، خودش رو بهت خوب نشون می‌ده (یا به‌عبارتی خیلی می‌خواد به نفعت کار کنه)، بدون کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است.
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قربانت..... بله ایلامی میباشم...
متاسفانه امکان عوض کردن شماره رو ندارم! چون لااقل دست هزار تا ادم مختلف هست و شماره‌ای هستش که روی کلی کارت ویزیت و تابلو و اینا چاپ شده... :(

خوشبختم خب بیا یه سر به تالار همشهریا بزن مارو پیدا کن

ولی کاش یه شماره ی الکی بهش میدادی!
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راجع به این‌که دوستیتو باهاش ادامه بدی یا ندی یا چطوری قطعش بکنی یا نکنی، هیچ نظری ندارم، ولی این رو از من داشته باش:


هر وقت دیدی چیزی بیش از حد، خودش رو بهت خوب نشون می‌ده (یا به‌عبارتی خیلی می‌خواد به نفعت کار کنه)، بدون کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است.
حالا شمام این همشهری گلم رو نترسون:) ایشالا که چیزی نیس
 

mech_eng2000

عضو جدید
:biggrin:2 بار بهش بگی "هه هه ماخ:)" خودش فرار میکنه (شوخی بود)
اقا خدا بدادت برسه
1 حدسایی میشه زد
باید هرجوری هست بپیچونیش
شایدم سری بعد کلوچه سمی باشه، بار اول جلب اعتماد بوده
شاییدم( خیلی خیلی معذرت میخوام) اقا به پسرا علاقه ای داره (ببخشید)
 
بالا