نو اندیشی در کشاورزی

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
با سلام.:gol::gol::gol:
شما نو اندیشی در کشاورزی رو چی تعریف میکنید؟

شنیدن بعضی از واژه ها کمی جای تامل دارد.
نو اندیشی در کشاورزی یکی از این واژه هاست!
شاید تا بحال این واژه مرکب به گوش کسی نخورده باشد و یا استفاده ای نشده باشد.
اما هدف ما در اینجا باز کردن این واژه است.
نو اندیشی در کشاورزی پلی است به برنامه های تلفیقی در کشاورزی و در تمام گرایش های کشاورزی و دامی کاربرد دارد.
کشاورز یا مهندس کشاورزی، که نواندیش باشد یعنی فکری جدید و نو را در سر دارد. میتوان بجای نو اندیشی در کشاورزی از نوآوری در کشاورزی و یا حتی خلاقیت در کشاورزی نام برد.
پیشرفت در این زمینه (کشاورزی) مستلزم نوآوری است. حرکت های جدیدی که در زمینه کشاورزی صورت گرفته و باعث پیشرفت آن شده همه نشات گرفته از طرح نو میباشد. اخیرا بذر دانه گندمی توسط کارشناسان مجرب ایرانی تهیه و تولید شده که میتواند در مقابل بیماریهای مهمی از قبیل زنگ زرد گندم و حتی زنگ سیاه گندم از خود مقاومت نشان دهد ... این در حالیست که در سال گذشته میزان خسارت زنگ زرد گندم چشمگیر بود. پس همانطور که مشخص شد نوآوری و نواندیشی در کشاورزی نه تنها کمک حال کشاورزان زحمت کش و در همان راستا مصرف کنندگان (عموم مردم) میباشد بلکه میتواند از نظر اقتصادی نیز باعث صرفه جویی شود زیرا از مصرف سموم که اکثرا وارداتی هستند جلوگیری کرده و صرفه اقتصادی دارد.


لطفا ایده های ارزشمند خود را بیان نمایید تا گامی باشد برای خارج شدن از شیوه های ریشه دوانیده کشاورزی سنتی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سلام
امروز میخوام این بحث تقریبا جدیدو براتون بازگو کنم، امیدوارم مورد پسندتون قرار بگیره:gol:

[h=2]بررسی عملکرد و راندمان محصول در روش های آبیاری lepa ،spray ، sdi[/h]
سیستم آبیاری سنترپیوت به دلیل هزینه كارگری كم ، انعطاف پذیری زیاد ، راحتی اجرا و بهره برداری آسان ، یك سیستم آبیاری انتخابی درامر كشاورزی است . وقتی كه سیستم سنترپیوت درست طراحی شود و به پخش كننده های آب با راندمان بالا تجهیز شود ، می تواند در منابع پردازش خود( آب ، انرژی ، زمان ) صرفه جویی نماید . از انواع مختلف این پخش كننده ها می توان به موارد زیر اشاره كرد :

حالت پخش اسپری در ارتفاع متوسط mid-elevation spray application ))، حالت پخش اسپری در ارتفاع كم( low-elevation spray applicator ) وحالت پخش دقیق با انرژی كم( low energy precison application).

حالت آبیاری موضعی زیرسطحی (subsurface drip irrigation ) ، به علت راندمان بالا با روش های ذكر شده قابل قیاس است.راندمان یكنواختی بالای آبیاری كه منجر به تولید محصول و راندمان آب مصرفی بالا می شود ، بهترین وسیلة مقایسه روش های آبیاری برای مناطق و محصولات ویژه می باشد .

در آزمایشات مختلف محققان روشهای آبیاری LEPA ، MESA ، LESA ، SDI با 5 نرخ آبیاری ناقص(I0 ، I25 ، I50 ، I75 و I100) به صورت نسبت آب تهیه شده به مقدار آبیاری كامل برای گیاهان مختلف مورد ارزیابی قرار می گیرد ،که نرخ آبیاری كامل بر اساس ET پتانسیل محاسبه شده از ET گیاه مبنا و اعمال ضریب گیاهی محل تعیین می گردد.

براساس مطالعات انجام یافته عملکرد محصول و راندمان آب مصرفی( WUE ) در نرخ های I25 و I50 تحت روش SDI بیشتر از دیگر روش های آبیاری است و در روش LEPA معمولاً بیشتر از Spray ، اما از SDIكمتر می باشد . روند روش ها در نرخ I100معكوس بوده و عملکرد محصول و WUE در روش Spray بیشتر از LEPA و SDI می باشد . در نرخ آبیاری I75، نیز این مطلب صادق است .

كاهش محصول در آبیاری های كامل در نتیجة راناف سطحی برای روش LEPA و نفوذ عمقی برای SDI می باشد . در روش SDI با كاربرد مقادیر كمتر آبیاری نفوذ كاهش می یابد و تبخیر نیز با كاهش سطح خیش شده كاهش می یابد و فقط آبی كه به بالا حركت می كند تبخیر می شود.

هنگامی كه روش LEPA با تدابیری از قبیل شیب كمتر از1 درصد ، كشت دایره ای ، ایجاد خاكریز فارو ، كنترل رطوبت خاك و برنامة آبیاری مناسب همراه باشد، بیش از 95 درصد آب در اختیار گیاه قرار خواهد گرفت .مدیریت راندمان بالای آبیاری Spray نیز شامل كاربرد نازل هایی با قطرات آب درشتتر ، اجرای نسبتاً كند پیوست برای تهیة‌ آب كاربردی عمیق تر و اجتناب از آبیاری اسپری در شرایط باد شدید می باشد.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نقش نوآوری در کشاورزی ایالت متحده

نوآوری در کشاورزی آمریکا

از سال 1930 منابع جدید علمی و مکانیکی و تکنولوژی باعث ایجاد یک انقلاب و نوآوری در کشاورزی ایالت متحده شده اند . علی رغم این که کشاورزان در 3 دهه ی قبل از 1930 دستاوردهای کمی را تثبیت کرده اند، ولی از سال 1935 تا 1970 تولید کلی تا 3 درصد و تولید با زحمت تا میزان 6/4 درصد افزایش یافته است .
متغیرهای این انقلاب در تولید متمرکز شده اند.اگر چه تمام کشاورزان به آن پایبند نبودند درعوض آنان به طور تیپیک دو استراتژی متفاوت ایجاد کردند .
برخی کشاورزان در صدد رشد و توسعه ی سریع بر آمدند . آنان آفت کش و گیاهان بارور و بذور جدیدی را کسب کردند .آنان ماشین های کافی را خریداری کردند و هزینه بیشتر ماشینها را با توزیع و پخش هزینه های ثابت دستگاه ها بر کیلومترهای بیشتر و بیشتری کاهش دادند .
اما درحالیکه این گروه از این کشاورزان اندازه ی مزارعشان را افزایش دادند ،کشاورزان فراوان دیگری وسیله امرار معاش خود را از دست دادند .



مابین سالهای 1960- 1950 یک چهارم تمام مزارع و کشاورزان ایالات متحده ناپدید شدند ؛ در دهه ی بعدی یک چهارم دیگر مزارع و کشاورازن ناپدید شدند آنهایی که هم هنوز به کشاورزی مشغول بودند به کشاورزی به عنوان منابع اصلی به آن دو وابسته نبودند.
در سال 1975 تمام افرادی که خود را کشاورزی میخواندند 82 درصد بیشتر از نصف درآمد کل شان را از طریق شرکت درکار، کسب کردند .
آنچه که درمورد این ناپدید شد کشاورزان مورد بحث است نه تنها سریع اتفاق افتادن آن است بلکه بسیار بی سر و صدا و ساکت ایجاد شدند این حالت نیز مورد بحث می باشد.
در حالی که تقریبا 3 میلیون خانواده، کشاورز ی را ترک کردند ،کسی باید موجی از خرید زمین های کشاورزی این افراد را پیش بینی میکرد .
نقش نوآوری در کشاورزی ایالت متحده برای تنظیم مبادلات جدید :
از سال 1946تا1970 خرید زمین های کشاورزی از مالکان این زمین ها به طور متوسط 2 زمین کشاورزی از هر 1000 زمین دریک سال بود .
این میزان شکست پایین باید به میزان پائین بدهی های مالی نسبت داده می شد .اما در حقیقت کشاورزان اشتهای بسیار خوبی برای وام داشتند : از سال 1940 تا 1970 بدهی کلی کشاورزی درسال 19670 به میزان 116 بیلیون دلار رسید و سه برابر شد ( جدول 1)
اکنون آنچه که نیاز به توضیح دارد این است که چگونه این پروسه سازنده و برنامه ریزی شده که برخی کشاورزان از تمام نیرو وقدرت خود استفاده کردند و برخی دیگر شغل خود را ترک کردند، بسیار سریع و با استرس مالی کمی ایجاد شد. این تنظیمات از سال 1930 یعنی زمانی که به پیشنهاد روزولت 3 برنامه ایجاد شد در برنامه اول درصدد افزایش درآمد کشاورزان بود،شروع شد .
یادداشت :
میزان خرید از مالک ، با تعداد خرید زمین از مالک در هر1000 زمین سنجیده میشود و پارلمان کشاورزی ایالت متحده جمع آوری اطلاعات بعد از سال 1980را ممنوع کرد.
میزان بدهی به کل مشارکت کلی میزان علاقه به درآمد نقدی تغییر درصد در بدهی بدهی زراعتی کلی تاریخ نسبت درصد هزینه نقدی به درآمد نقدی واضح
5 4 3 2 1 6
8/0% 1/4 - 38/1 1946 %48/9
9/0 1/9 19/7% 45/6 1950 55/8
11/1 2/7 21/7% 55/5 1955 59/2
12/2 3/6 31/2 75/8 1960 63/4
16/2 4/7 45/5 105/9 1965 56/2


بدهی های زراعتی با استفاده از پایین اوردنده ی قسمت SNP پائین آورده شده اند شکل ها و جدول ها با توجه به دلار سال 1982 گزارش شده اند. هزینه ها شامل پرداخت های انجام شده برای بدهی های مشاور املاک و سایر بدهی ها میباشد. در آمد کشاورزی شامل دریافت نقدی به اضافه پرداختهای نقدی دولتی ، به اضافه ی سایر دریافت های نقدی مرتبط با کشاورزی است .
(AAA) :
لایحه ی تطبیق با کشاورزی به کشاورزان به منظور محدود کردن بازده محصولات نقدی و با امید به قیمت های بازپرداخت وام ، اعطا کرد . درپایان سال اول این لایحه یعنی سال 1933 لایحه ی AAA با یک برنامه ی دیگر تقویت شد :
CCC :
تعاونی وام کالا یک سیستم وام های کوتاه مدت را که میزان وام حداقل میتوان بازپرداخت نقدی را کاشت را پایه گذاری کرد . در نهایت در همانسال لایحه ی وام کشاورزی (FCA) برنامه های وام فدرال موجود را امکانپذیر می ساخت .
بعد از گذشتن روزهای سخت و درتنگنا ، برنامه های تنظیمی به مدت درازی باقی ماندند. این بحث به این دلیل مطرح می شود که نتایج این برنامه های تنظیمی شبیه به الگوی قیمت های مالکیت و فروشگاه ها است که در آن برنامه های تنظیمی تا تمایل قیمت ها به آفت ادامه پیدا میکند .
همان گونه که در آمریکا این اتفاق از 1960-1940 افتاد - تنظیم قیمت و وامها به پابرجا ماندن وضعیت مالی مناسب با تکنولوژی سرزمین کمک کرد این بدین معنی نیست که تنظیمات باعث ثبات به هزینه ی رقابت شد .
ازدیدگاه فردی کشاورزان ، عرصه ی آنان همواره شدیدا رقابتی بوده است و حتی بعد از آمدن معاملات جدید نیز پابرجا بوده است .
بازار وام و FCA ( لایحه ی وام کشاروزی ) :
کشاورزانی که می خواستند وام بگیرند درسالهای بعد ازجنگ جهانی دوم راههای بهتری برای اخذ وام از میان وام دهندگان عمومی و خصوصی یافتند .
درمیان وام دهندگان عمومی ، FCA یک سیستم ملی وام دهندگان به مدت طولانی تر را تحت حمایت خود قرار داد، که این سیستم بانک های فدرال سرزمین ( banks Fedend land) بود هم چنین یک سیستم ملی وام دهنده ی به مدت کوتاه را نیز تحت حمایت قرار داد که انجمن وام تولیدات (PCA) (Pralucti Credit Associatim) نام داشت اگر چه بانک فدرال درسال 1916 ایجاد شد ولی در سالهای 1930 یعنی زمانیکه برای هزار کشاورز امکانات مالی فراهم کردند حدود 40% بدهی های زمین های کشاورزی را دریافت کردند اهمیت و اعتبار به دست آورد .
تحت این شرایط این وام دهندگان عمومی برای کشاورزان شرایط وام دهی بهتری را با بازپرداخت 40-30ساله پیشنهاد کردند
در کنار این وام های دراز مدت، PCA نقش مشابهی د ر اعطای وام کوتاه مدت با درصدهای پائین تر و مدت بازپرداخت طولانیتر درمقایسه با سایر بانک ها یا سازمان اعطا کننده ی وام کوتاه مدت دیگر ، بازی میکردند .
وام دهندگان خصوصی ازطریق ایجاد سوندیت های ویژه ای که علاقه را نسبت به وام های بانک فدرال کاهش میداد وارد بازار رقابت با سایر بانکها و مراکزعمومی شدند. از آنجا که سوندیت های بانکی محلی تا 1940 ادامه یافت. کسی باید پیش بینی می کرد که وام دهندگان خصوصی می توانند این مشکل را به سادگی با ترک وام دهی به کشاورزان حل کنند .
این شرکت ها ابتدا قوانین و مقررات وام دهی را با وام دهندگان عمومی مطابق ت دادند ، آنان مدت بازپردخت وام مالشان را طویل کردند .
هم چنین تاکتیک های سازماندهی خود را توسعه دادند. انجمن بیمه ی عمر نیویورک از این تقسیم و افتراق بین بانکها و شرکتهای بیمه سود بردند.
شرکتهای بیمه روی فروش ملک بازپرداخت طولانی مدت تمرکز کردند. در حالیکه بانک ها روی وام های کوتاه مدت تمرکز کردند. به طور منصفانه یک نقشه ی رسمی ایجاد شد که طبق این نقشه یک بانک می تواند با شرکت بیمه به منظور ایجاد امکان هم وام های کوتاه مدت و هم وام های بلند مدت همکاری کند. بدین ترتیب لازم نخواهد بود کشاورزان به وام دهندگان مختلفی مراجعه کنند و می توانند فقط با بانکهای محلی خود کارکنند .
تاکتیک های وام دهندگان خصوصی موثر واقع شد : وام دهندگان خصوصی شرکت بازار وام دهندگان عمومی وخصوصی شدند. اما از دیدگاه کشاورزان ، آنان انتظار داشتند که وام دهندگان به طور رقابتی با یکدیگر وام هایی بهتری به کشاوران اعطا کنند. به تغییرات موجود درعرصه وام طی سالهای قبل و بعد از تنگنای اقتصادی دقت کنند. دهه ی 1920 به جز بانک محلی فدرال وام دهندگان به ندرت وام های با بازپرداخت طولانی مدت و با وعده بیش از 10سال اعطا میکردند .
برعکس بعد از سال 1948 وام دهندگان فدرال و هم شرکت های بیمه ، وام های به طور متوسط 15 ساله یا حتی بیشتر اعطا کردند .
به علاوه تعداد بیشتری از کشاورزان این نوع وام ها را دریافت میکند و وام های آنان ندرتا بازپرادخت طولانی ( بیش از 10سال ) داشت. بعد ازجنگ جهانی دوم نصف خریداری ملک با احتساب (mortgage) در این گروه قرار میگرفتند .
بنابراین کشاورزان کاهش وام ها را پذیرفتند یا اینکه آنان توانستد از وامها برای استفاده جهت منابع گران مثل خرید مشاین آلات یا لوازم بیوشیمیایی استفاده کنند
بدهی های کلی زارعت همانگونه که درانتهای این مقاله محاسبه شده است مابین سالهای 1970-1940 سه برابر شد. هم چنین کشارزان در سال های 1970 تا 6710 درآمد خود را برایپرداخت های نقدی اختصاص دادند .در حالیکه در 1940، مقدار %50 درآمد کشاورزان بود ( جدول 1)
از آن جایی که کشاورزان علاقه ی خود نسبت به وام گرفتن را از بین نبردند ، باید پیش بینی می شد که آنان به شرط میزان بالای افت کارمزد وام می گیرند اما همان گونه که در شکل 1 مشاهده می کنید میزان افت کارمزد ناچیز بود .
در شرایط عملی کشاورزان برای فرار از دست دادن ملک هایشان باید ارزیابی های با ارزش تری انجام میدادند این تنظیمات بر حسب تصادف ایجاد نشدند .
به علاوه درسالهای بعد ازجنگ جهانی دوم این تنظیمات از بین رفت. ریسک های مالی کمک کرد اولین عامل موثر تعاونی وام کالا (CCC) بود اطمینان در CCC ( تعاونی وام کالا ) – نقش CCC در بازار کالا طی جنگ جهانی دوم شکل گرفت .
در حالی که قسمت ها به سرعت طی جنگ افزایش یافت کشاورزان در مورد این که بعد ازپایان جنگ چه اتفاقی خواهد افتاد نگران بودند.
آنان نگران بودند که همانند دوران پس از پایان جنگ جهانی اول افت قیمت ها باعث ایجاد بحران وام خواهد شد. کشاورزان درصدد دفاع کنگره برای اطمینان افت قیمت ها در 2 سال بعد از جنگ برآمدند این فقط آغاز بود. در 25 سال بعد ازسال 1940 تا انتهای 1960 به موازات افزایش عرضه ، تقاضاها و قیمت ها، کاهش یافتند کنگره از CCC برای ایجاد اطمینان که قیمت ها افت نخواهند کرد، استفاده کرد .
آنان همچنین از برنامه ی کنترل زمین ها و املاک به منظور کاهش افزایش قیمتها استفاده کردند. نتایج این سیاست کلی قابل توجه بود .
هیچ کس به افت قیمت ها در یک دوره ثابت به صورت پابر جا فکر نمی کرد. از زمانیکه قیمت ها شروع به افت کردند CCC آهسته تر عمل کرد و بنابراین بخشی از ریسک های مالی را از طریق ایجاد یک بازار مطمئن تر از بین برد .
اثر مستقیم تنظیمات در سوبسیدی کردن درآمدهای کشاورزی خود را نشان داد .به طور دقیق امکان تعیین وسعت سوندیت های بازار امکان پذیر نیست .
دردهه 1950 ، CCC مسئول افزایش حداقل 15% قیمت ها و شاید 50% بالای سطوح قیمتهای بازار است که اگر اختلاف دولت نبود شاید این افزایش قیمت ها وجود نداشتند. در دهه ی 1960 در حالیکه CCC میزان وام های خود را کاهش داد USDA درآمد زراعت را به طورمستقیم سوبسیدی کرد .
بدین ترتیب USDA به کشاروان مبالغی را اعطا کرد ، تا زمین هایشان را از محصولات نقدی به محصولات حفظ کننده ی خاک انتقال دهد. این پرداخت ها به منظور انتقال باعث افزایش زیادی درقیمت های حقیقی محصولات شدند.
از سال 1972 -1963 پرداخت های انتقالی قیمت ذرت را از 14 - 42% و قیمت گندم را از 60%-33 افزایش دادند. قیمت های پنبه 75%-45 افزایش یافت. با افزایش درآمد کشاورزان با چنین سوندیت هایی ، ریسک های مالی کشاورزان سبک تر شدند .
به طور اشکار آنان به کشاورزان از طریق پرداخت حق الزحمه کمک کردند . پرداخت های مستقیم دولت مسئول 4/5 درصد افزایش درامد آشکار کشاورزان بود ( در دهه ی 1960) در سوندیت های غیرمستقم درامد کشاورزان را به میزان بیشتری افزایش داد.
یا بعبارت دیگر طی دهه ی 1960 ، پرداخت های مستقیمی دولت به تنهایی مسئول همان درصدی از افزایش درآمد کشاورزان شدند که کشاورز آن را برای پرداخت های سالانه خود اختصاص میداد. سوندیت های همچنین در کاهش زحمت و بار مربوط به دارایی ها ی کشاورزان موثر بودند. قسمت اعظم دارایی ها را زمین کشاورزی مزرعه تشکیل می دادند که ارزش آنها از طریق درآمد مورد انتظار یک کشاورز تخمین وتعریف میشود
به موازات تنظیماتی که افزایش تولید محصول باعث افزایش در آمد کشاورزان شد این درآمدها ارزش زمین را نیز افزایش داد. ارزش بیشتر مزرعه به معنی دارایی و ملک بیشتر بود .
به عبارت دیگر دارایی بیشتر باعث ایجاد توازن و تعادل دربخشی از افزایش در بدهی های موجود شد . یعنی زمانیکه بدهی هایی که زراعتی سه برابر شده بود دارایی های کشاورزان نیز دو برابر شده بود .
هرچند سوالاتی در مورد سوندبیت های وجود دارد ، تنظیمات قیمت ها ،نتایج مالی را در راستای تلاش های ثابت کننده ی CCC را کاهش دادند. از لحاظ تکنیکی از زمانی که کشاورزان قسمت اعظم درآمدهایشان رابه پرداخت مالیات اختصاص دادند حساسیت خود را نسبت به افزایش و کاهش قیمت های بازار افزایش دادند .
اگر قیمت ها سریعا افت می کردند کشاوزان درتامین نیازهایشان دچار مشکل نقدی می شدند. هر چه مقدار پول نقد کشاورزان کاهش پیدا میکرد ورشکست شدن آسانتر می شد. اما کشاورزان از این نتیجه با پیشگیری CCC از کاهش شدید قیمت ها جلوگیری می کردند البته که قیمت کالاها اندکی پائین امد .
در حقیقت قیمت ذرت ، پنبه و گندم ( که با تورم مطابقت داده شده بودند ) در 25 سال بعد از جنگ جهانی دوم بیشتر از 40 درصد کاهش یافت . اما CCC این اطمینان را بخشید که هیچ کاهشی، شدید یا ناگهانی نخواهد بود بنابراین در حالی که کشاورزان اطمینان و امنیت خود را به شرط تعادل بین درآمد و هزینه های نقدی کاهش دادند CCC اطمینان بخشی کرد که هیچ کاهش ناگهانی در درامدهای نقدی آنان نخواهد بود. سپس FCA و CCC ظرفیت تک تک کشاورزان را برای تعادل بخشیدن و به کار بردن عملیاتشان به منظور دستیابی به زمین و تکنولوژی بهتر بالا بردند . بدین ترتیب آنچه که USDA « کشاورزان بازرگانی » می خواند از آنچه که « کشاورزان غیر بازرگانی » می خواند به طور فزاینده ای متمایز شد . دردهه ی 1970 کشاورزان بازرگانی(یعنی آنهایی که بیش از 000/40 دلار در فروش سالانه کسب می کردند ) نسبت بدهی / دارایی 2برابر کشاورزان غیر بازرگانی داشتند . به طور مشابه آنان ریسک بیشتری در نسبتی از درآمد خود که به پرداخت ها وهزینه های نقدی اختصاص داده بودند، داشتند .
در حالی که یک کشاورز متوسط 67% از درآمد نقدی خود را به پرداخت هزینه های نقدی از 1970-1960 اختصاص میداد ، میان کشاورزان با فروش 000/100 دلار یا بیشتر هزینه های نقدی بین 86% -81 درآمدنقدی بود .
این اهرم مالی نقش بسیار مهمی در انقلاب تولید کشاورزی داشتند.
برای رسیدن به درآمدهای سریع هزینه ی تولید ، کشاورزان منابع گرانی را تهیه کردند ( زمین کشاورزی ، ماشین الات و لوازم بیوشیمایی ) به طور مثال ما بین سالهای 1970 - 1940 ، کشاورزان مصرف دانه ها یا آفت کش هایشان را 3 برابر کرده بودند.
تعدادی ماشین آلات و لوازم کشاورزی با درصد 3% 30 سالانه طی همان دوره افزایش یافت و باعث ایجاد درآمدهای معادل 7/11 بیلیون دلار شد . بعلاوه چنین دست آوردهایی میان کشاورزان بازرگانی اتفاق افتاد . در حالیکه آنان کم تر از 4/1 کل کشاورزان را دردهه ی 1970 تشکیل می دادند .
ولی بیشتر از 4/3 تمام غذا را تولید میکردند به علاوه چنین درصدها و نتایج بزرگی در بازده این کشاورزان مسئول بسیاری از دست آوردها در تولیدات کشاورزی بودند .
درحالیکه کشاورزانی که ازسیستم مالی وام گیری استفاده می کردند ، با استفاده از این روش از شکست مالی پیش گیری کردند و دستاوردهای جدید در محصولات و تولیدات به دست آوردند .هزاران خانواده نیز طی این مرحله کشاورزی را رها کردند .
اما چه اتفاقی برای این گروه افتا د ؟
جمع کردن تجارب گوناگون کشاورزان دراین مقاله مشکل است. دربعضی ازبخش ها مثل جنوب ، کشاورزان به طور واضح ازمزراع خارج شدند برخی ازکشاورزان نیز وارد شغل های پردرآمدتر دیگری شدند .
اما درمورد کشاورزانی که از بانک ها وام گرفته بودند ، ABA ( انجمن بانکداران آمریکا) و بخش وام این انجمن ، خلاصه ای از انچه را که اتفاق افتاد ، ارائه کردند. بانکداران انتظارداشتند که مابین 4-3 درصد از افرادی که از بانک وام گرفته اند به خاطر فشارهای مالی شغل خود را رها کنند بعد از طی شدن این دهه مشخص شد که این درصد رقم بزرگتری است و در حدود 30% وام گیرندگان می باشد .
چرا باید کشاورزان شغل خود را ترک می کردند ؟
بانکداران دلایل مختلفی رابیان کردند ،شاید آنان درگیر فشار قیمت – ارزش یا فشار سود و منفعت شده بودند . این آنالیز مطرح کننده ی آن است که مزارع کوچک ، به ویژه حفظ شده بودند ، چرا که اندازه ی کوچک آنان مانع ازتجمع نیازهایی از قبیل ماشین آلات و ... بود. طی جریانات 1965 ، ABA دریافت که کشاورزانی که شغل خود را ترک کرده بودند ،74 درصد درآمد آشکار زیر 000/10 دلارداشتند. باز هم ترک کردن شغل به معنای ورشکست شدن نبود .
یک کشاورز ( بنا به گزارش USDA می توانست به طور ارادی مزرعه اش را بفروشد. منحنی های USDA مشخص می کند که بسیاری از کشاورزان از این روش استفاده کردند.
درحالیکه میزان تملک املاک کشاورزان توسط بانک به 2 مزرعه درهر1000 مزرعه افت کرده بود ، فروش ارادی به طور متوسط شامل 30 مزرعه در هر 1000 مزرعه سالانه ، درسالهای بعد از جنگ بود ( دردهه ی 1940 )
آنچه که درمورد فروش های ارادی آشکاربود، این است که آنان با توجه به افزایش قیمت مزارع ، زمینهایشان را می فروختند. درسالهای قبل یعنی دهه ی 1920 و 1930 مقدار زیادی از فروشها همراه با بحران های مالی بود .
در این زمان ها ، کشاورزان مزارع خود را به قیمت های پایین فروختند یا از دست دادند . اما درسالهای بعد ازجنگ به خاطر دستاوردهایی در تولیدات و سوبسید های دولتی قیمت زمین ها افزایش یافته بود .
درحالیکه یک استرس و رفتار ناشی از کمبود سود و منفعت کشاورازان را مجبور به ترک کرده بود ، این کشاورزان میتوانستند با فروش مزرعه شان سود خوبی به دست آورند البته این یافته بدین معنی نیست که الزاما کشاورزان علاقه به فروش مزرعه داشتند .اما این مسئله درتوضیح این که چرا ترک کشاورزی دردهه ی 1960 و 1950 توجه کمی جلب کرد کمک کننده است .
نوآوری در کشاورزی :
من نمی خواهم از تجربه ی کشاورزان آمریکا برای انعکاس عقیده ی نوآوری و ابداعات استفاده کنم . نگاهی به مقالات سال گذاشه نشانگر محبوبیت نوآوری می باشد : یک سوم (8 عدد ) از مقالات ( از 22 مقاله ) از کلمه نوآوری درعنوان خود استفاده کرده اند .
علی رغم این که موضوعات متفاوت هستند ولی درهمه آنان نوآوری در عرصه تمرکز کرده بودند . این موضع به نظر من نشانگر جدایی از محتوای خود کلمه ی ابداع است . اخیرا توسط ژوزف شومپتیر Joseph Schumpiter بیان شده است .
شومپتیر دوفاز را در پروسه ی نوآوری مشخص کرد. یک فاز مربوط به ارزشهای سازنده ای بود که مربوط به افرادی بود که با اتکا به منابع مالی خود محصولات یا پروسه های جدید ی را ایجاد کردند. فاز دیکر ، که شومپیتر آن را سیکل تخریب خلاق می نامد ،
دو علت قطعی رشد اقتصادی بود. این پروسه از طریق گسترش تکنولوژی به اقتصاد ظاهر شد و به طور نسبی تولید کنندگان با کفایت رقیبان بی کفایت خود را از صحنه رقابت حذف کردند .
احساس من این است که مورخان اقتصادی و بازرگانی خود را در یکی از این دوفاز ( فاز اولی ) وارد کرده اند که این موسسات یا تعاونی ها باعث پابرجا ماندن رشد طولانی مدت عرصه کشاورزی و اقتصادی شده اند. یک مثال آشکار نیاز فوری به آزمایشگاه های تحقیق صنعتی است. سوالاتی در این زمینه باقی می ماند که برخی ازآنان عبارتند از این که :
چگونه تکنولوژی بدین سرعت وارد یک عرصه شد یا اینکه چگونه یک عرصه یا زمان دهی درونی خود را تغییر می دهد یا اینکه چگونه یک عرصه، وزنه محصولات خود را به مشتریان می فروشد . علایم چنین تمرکزهایی روی این سوالات عباراتی نظیر نوآوری تکنولوژیک یا نوآوری در سازماندهی رابه وجود می آورد .
مشکل من با این رویکرد ناکامل بودن آن است . این رویکرد شامل وسعت انتشار محصولات یا خدمات در عرصه کشاورزی نمی باشد .
نوآوری درزراعت به سادگی توسعه یا ایجاد یک مصحول یا خدمت منحصر به فرد نیست .تکنولوژی عظیمی از دانشگاهها و کارخانجات صنعتی وارد عرصه شده است .نوآوری در کشاورزی روی انواع فروشگاهها و سازمان هایی که اجازه ی انتشار سریع محصولات جدید را دادند و درعوض باعث به دست آوردن دستاوردهای بزرگ شدند متمرکزشده است .
این یافته ،مرا به سوی عقیده ی سیکل سازنده – تخریبی شومپتر سوق داده است در حالیکه شومپیتر روی نقش واسطه ها و ... در پیش رفت این سیکل سازنده - تخریبی ( مصرفی ) تاکید کرده است. من ارزیابی می کنم که چگونه فروشگاه ها و سازمان ها درایجاد یک محیط مناسب الگوهای تولیدات کشاورزان نقش ایفا میکند .من همچنین نقش هر واقعه ی تاریخی راکه به وضعیت مالی شکل میدهد را نیز بررسی می کنم. این وقایع تاریخی نه تنها برکشاورزان موثر بوده است بلکه بر وام دهندگان، تولید کنندگان و تنظیم کنندگان نیز موثر بوده است .
CCC از دست رفتن املاک کشاورزان را دراثر بحران مالی کشاورزان کاهش داد. بنابراین درحالیکه زراعت به عنوان یک صنعت شدید رقابتی از دیدگاه کشاورزان برای تنظیمات ایجاد شده باعث تحت تاثیر قرار گرفتن فروشگاهها و بازار کار شد ،باعث شدکه کشاورزان بیشتری دراین رقابت شرکت کنند و این شرکت از طریق استفاده بیشتر تکنولوژی صورت پذیرفت . این کار گروهی مسئول پروسه دسته بندی میان کشاورزی امریکا باشد که تقریبا مهمتر از با سیکل سازنده - مصرف کننده ی شومپیتر است.
کشاورزانی که دستاوردهای بزرگی درتولید محصولات به دست آوردند ، باعث پایه گذاری چیزی شدند که شومپیتر آن را سیکل تولید کننده یا سازنده در نواوری می نامد .
این کشاورزان درمورد ظرفیتشان ،در مورد استفاده از ماشین الات درمزارعشان نیز بدین ترتیب عمل کردند. هم از طریقدریافت وام و هم از طریق درآمدشان که به هزینه های نقدی اختصاص داده بودند .
فاز تجربی یا مصرفی نشانگر هزاران کشاورز است که از صنعت کشاورزی خارج شدند و آن را ترک کردند. این پروسه هنوز به آنچه که شومپیتر پیش بینی کرده بود ختم نشده است.
کشاورزانی که ماشین الات خود را افزایش دادند از ورشکسته شدن پیشگیری کردند. چرا که آنان بدهی های زیاد خود را با مال بسیار با ارزش تری متعادل کردند. به علاوه بر این کشاورزان در برابر کاهش ناگهانی قیمت ها ،زیر قیمت تولید کالا در معرض ریسک کمتری بودند.
کشاورزانی که نقشه ی دیگری برای مزارع خود کشیدند نیز از ورشکسته شدن نجات یافتند .بسیاری تغییر شغل دادن ها، دراین جا بازهم به نظر می رسد که تنظیمات نقش داشته اند. کشاورز انی که زمین های کوچکی داشتند در یافتند که به دست آوردن سود در این شغل به این صورت سخت تر به نظر می رسد و این کشاورازن افرادی بودند که به طور ارادی زمینهایشان رافروختند.
به علاوه برخلاف سال های قبل که کشاورزان مجبور به فروش زمین هایشان شدند ، وضعیت بحرانی و قیمت ها پائین بودند. درسالهای بعد ازجنگ کشاورزان زمینهایشان را با قیمت های بالایی فروختند. این پروسه دسته بندی آن گونه که شومپیتر ادعا می کند توسط واسطه ها تشویق نشده است . بلکه این پروسه آشکارا از ایجاد تکنولوژی نمایش شده است. به علاوه تنظیمات باعث ایجاد شرایط دینامیکی در فروشگاه های شده بود که این موضع باعث تحریک سرمایه گذاری درتکنولوژی و خرو ج کشاورزانی کم قدرت از عرصه کشاورزی شد .
نتیجه گیری:
همان گونه که از متن نیز بر می اید تنظیمات جدید معاملاتی ، چگونگی مصارف کشاورزان را قبل و بعد ازتنگنای اقتصادی بازار یابی کرد و تغییر داد. به خاطر رقابت بین وام دهندگان خصوصی و عمومی ، کشاورزان فرصت های جدیدی برای استفاده از وام های مالی آنان در مزرعه یا درعرصه کشاورزی به دست آورند.
CCC از دست رفتن املاک کشاورزان را دراثر بحران مالی کشاورزان کاهش داد. بنابراین درحالیکه زراعت به عنوان یک صنعت شدید رقابتی از دیدگاه کشاورزان برای تنظیمات ایجاد شده باعث تحت تاثیر قرار گرفتن فروشگاهها و بازار کار شد ،باعث شدکه کشاورزان بیشتری دراین رقابت شرکت کنند و این شرکت از طریق استفاده بیشتر از تکنولوژی صورت پذیرفت.
منابع مورد استفاده:
Induced Innovation in U.S. Agriculture, C. Richard Shumway-
Washington State University - School of Economic Sciences
http://knowledge.cta.int/en/Dossiers/Demanding-Innovation/Indigenous-Knowledge-Systems/Articles/Indigenous-Knowledge-and-Agricultural-Innovation
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
باغچه برقی برای پرورش سبزیجات

باغچه برقی برای پرورش سبزیجات

تا حالا باغچه برقی ديده بودید؟ آنچه که در تصوير مشاهده می کنید يک باغچه قابل حمل برقی، ويژه پرورش سبزيجات است. البته از این باغچه های مصنوعی کم نداریم اما این یکی مشخصات جالبی دارد. هدف از ساخت آن رستوران ها و فروشگاه های غذا است تا بتوانند خودشان سبزی مورد نیازشان را به سرعت تولید کنند و همیشه سبزی تازه سرو کنند.​
نام این دستگاه Chef's Farm بوده و محصولی از کارخانه Dentsu Facilitiy می باشد که در نمايشگاه تکنولوژی و ماشین آلات غذای 2010 در توکيو معرفی شده است. یکی از قابلیت های منحصر به فرد آن سرعت اش در پرورش گیاهان است. به گونه ای که سازندگانش ادعا می کنند با این باغچه برقی می توانید روزی ۶۰ عدد کاهو پرورش بدهید یعنی در سال بیش از ۲۰ هزار کاهو برایتان تولید می کند.​
این دستگاه دارای ۵ عدد بستر مغذی است که هر یک دارای طول 2.7m و عرض 1.2m می باشد. هر یک از این بسترهای مغذی در قابی فلزی جای می گیرند و تخم گیاهان روی آن پاشیده می شود.​
سپس اين قاب های فلزی در زير تابش 12 عدد لامپ 40 واتی فلوروسنت شرایط را برای رشد و پرورش سبزیجات فراهم می کند. ضمن اینکه دما و نور جهت پرورش تخم هر یک از سبزیجات برای هر طبقه از این دستگاه قابل کنترل می باشد. بنابراین می توان روی هر طبقه یک سبزی متفاوت پرورش داد.​
اين دستگاه به پمپ مکش هوا جهت شستشو و ميکروب زدایی فضای داخلی نیز مجز است و از تابستان 2010 با قیمت 90 هزار دلار در بازار ژاپن به فروش می رسد. قیمت اش بسیار گران است اما سازندگان می گویند سرعت این دستگاه در پرورش سبزی سبب می شود که پول خودش را طی ۵ سال در بیاورد. البته آنها احتمالا قیمت سبزی را بر اساس نرخ ژاپن حساب کرده اند. چرا که آنجا قیمت میوه و سبزی بسیار گران است.​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
اثرات و کاربردهای سوزاندن مواد گیاهی در سیستم های کشاورزی

اثرات و کاربردهای سوزاندن مواد گیاهی در سیستم های کشاورزی

بقای بشر مستلزم بقای گیاهان در طبیعت است . بشر همواره در پی ایجاد شرایط مناسب برای ادامه حیات خود بوده است . و بنابراین مدیریت بقایا را که شامل روشهایی است که پس از خاتمة دورة رویشی گیاه و برداشت محصول بر روی بقایای باقی مانده محصول اعمال میشود را مورد بحث قرار می دهیم . مدیریت بقایا طرز رفتار با پس مانده های محصول برداشت شده است که توسط روشهایی روی بقایا اعمال میشودکه این روشها عبارتند از:جمع آوری ، شخم زدن و دیسک زدن و دفن کردن بقایا ، باقی گذاردن بقایا و سوزاندن .

سوزاندن یکی از معمولترین روشهای مدیریت بقایاست که ممکن است بصورت توده گیاهی در یک محیط بسته و یا در فضای آزاد صورت گیرد . سوزاندن با استفاده از مواد نفتی و آتش زدن آنها و نیز با بهره گیری از انواع شعله افکنهای دستی و موتوری صورت می گیرد . سوزاندن بقایا سبب آزاد شدن مواد معدنی نظیر کلسیم ، منیزیم ، فسفر و پتاسیم از بقایا ، کمک به استقرار بهتر بذر در بستر کاشت و ایجاد یک پوشش گیاهی یکنواخت و پرپشت ، افزایش رطوبت خاک ، بهبود بازدهی مصرف آب و کاهش دمای خاک ، کاهش تبخیر و روان آب و در نهایت افزایش عملکرد گیاهان میشود . از پیامدهای سوزاندن میتوان به کاهش ماده آلی و دگرگونی شرایط فیزیکی و میکروبیولوژیک خاک در بلند مدت، افزایش خطر آبشوئی و فرسایش، تلفات نیتروژن ، کربن ، گوگرد و غیره از طریق تصعید،پراکندگی سموم شیمیایی در هوا، آسیب به لایه ازن و متعاقب آن زیان گیاهان و انسان، به وجود آمدن بارانهای اسیدی، بروز سرطان در انسان، افزایش انتقال و انتشار بیماری های واگیردار و بروز تنگی نفس (آسم) و سایر بیماری های تنفسی اشاره نمود. همچنین سوزاندن باعث میشود که مواد آلی خاک سریعاً تبدیل به خاکستر شده و در نهایت عناصر غذایی نظیر K,Mg,Ca,P,N از آن استخراج شود . خاکستر به جا مانده به راحتی در معرض فرسایش آبی و بادی قرار گرفته و ممکن است از دسترس گیاه خارج شود . در ضمن کلش سوزی قبل از آبیاری و شخم نسبت به بدون کلش سوزی و بدون شخم موجب افزایش بیشتر هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک در طول فصل رشد میشود . سوزاندن بر روی بیماری های گیاهی از جمله پوسیدگی ساقة برنج (Magnaporthe Salvinii) ، سبز شدگی مرکبات (Greening) ، پوسیدگی طوقه گندم (Fusarium graminearum) ، سفیدک داخلی سیب زمینی (Phytophthhora infestans) ، پوسیدگی اسکلروتینایی در یونجه (Sclerotinia sclerotiorum) ، بلایت ساقه مارچوبه (Phomopsis spp) ، پوسیدگی ساقة گندم (Fusarium graminearum) ، نماتد گره ریشه (Meloidogyne) ، ارگوت (Claviceps purpurea)و نقره ای شدن برگ (Leptopterna dolabrata)و سایر بیماریهای برگی در چمن ، سیاهک هندی گندم (Tilletia indica) ، لکه چشمی گندم (Cephalasporium gramineum) و... تاثیر دارد . و همچنین سوزاندن بر روی آفاتی از جمله سرخرطومی برگ یونجه ، لارو زنبور ساقه خوار غلات و ... هم موثر است .

سوزاندن دراز بین بردن علفهای هرز دارای ساقه خشبی و نیمه خشبی که با روشهای شیمیایی کنترل نمی شوند ، کنترل علفهای هرز در مناطقی نظیر جاده های شنی و کنار ریل های راه آهن ، که استفاده از سایر روشها امکان پذیر نیست ،کنترل انتخابی علف های هرز بین ردیف های درختان در باغات ، جنگل های کاج و بین ردیف های کاشت برخی گیاهان زراعی نظیر پنبه ، ذرت و ذرت خوشه ای ، که ساقه نسبتاً بلند و ضخیم داشته و تعداد برگ در قسمت های تحتانی ساقه کم تر است، کنترل علفهای هرز کنار مسیرهای آبیاری ، کنترل علفهای هرز زمین های تحت آیش و ... موثر میباشد .



با توجه به مضرات حاصل از سوزاندن بقایای گیاهی بخصوص کاه و کلش که در کشور ما نیز به ویژه در شمال کشور به منظور آماده سازی زمین برای کشت دوم انجام میپذیرد به نظر میرسد احیاء فن آوری و مدیریت بقایای گیاهی بعنوان یکی از راهکارهای مهم در جهت حفظ پایداری اکولوژیک مزارع ضروری باشد . از جمله فن آوری های موفق میتوان به سیستم های خاک ورزی حفاظتی اشاره نمود . در این خاکورزیها که شامل روشهای بدون خاکورزی (No-tillage) و خاکورزی حداقل (Minimum tillage) نیز میگردد بقایای گیاهی در سطح خاک باقی مانده یا مقادیری از آن در خاک دفن می گردد و با این عمل بسیاری از مضرات سوزاندن بقایای گیاهی به خصوص کاه و کلش تخفیف مییابد .

بقایای گیاهی کاربردهای فراوانی دارد که از آن جمله میتوان به ایجاد پناهگاه برای موجودات ریز خاکزی، موانعی در مقابل قطرات باران، تأمین غذای دام، مصارف سوختنی و اصلاح خاک اشاره نمود. آتش زدن یک عمل سریع و حاد برای تغییر محیط است. این عمل در اکوسیستم های طبیعی و اکوسیستم های تحت مدیریت انسان می‌تواند از قدرت تخریبی و آلوده کنندگی بسیار زیادی برخوردار باشد و یا ابزار مدیریت به حساب آید. مدیریت بقایا شامل روشهایی است که پس از خاتمة دورة رویشی گیاه و برداشت محصول بر روی بقایای محصول اعمال میشود و جهت نیل به اهداف و مقاصد خاص و متنوعی صورت می‌گیرد. این روشها عبارتند از جمع آوری، شخم زدن، دیسک زدن، دفن کردن، سوزاندن و همچنین دست نخورده گذاشتن بقایا. سوزاندن بقایا یکی از معمولترین روشهایی است که بدین منظور مورد استفاده قرار می‌گیرد و بصورت آتش زدن یک توده گیاهی در محیط بسته و یا در فضای آزاد صورت گیرد. سوزاندن با استفاده از مواد نفتی و آتش زدن آنها و نیز با بهره گیری از انواع شعله افکنهای دستی و موتوری صورت می‌گیرد.

موارد کاربرد سوزاندن مواد گیاهی

الف – از بین بردن بقایای مزاحم و تخلیه زمین برای کشت بعدی

ب – کنترل آفات بندپا در گیاهان

در این زمینه این روش برای کنترل آفت سرخرطومی یونجه موثر گزارش شده است. عملیات سوزاندن با تمهیدات و روشهای مطلوب در آینده می‌تواند بطور قاطع و اقتصادی، چین اول یونجه را از خسارت آفت مذکور نجات بخشد و روی محصول چین های دوم به بعد یونجه نیز اثر مثبت به جای گذارد. زنبور ساقه خوار غلات پس از برداشت محصول بصورت لارو در داخل طوقه باقی می‌ماند لذا سوزاندن بقایای این مزارع پس از برداشت محصول همواره یکی از روشهای مورد بحث برای مبارزه با این آفت بوده است.


ج - کنترل بیماری های گیاهی

این روش به چند طریق از جمله سوزاندن بقایا، سوزاندن علف های هرز پناهگاه عوامل بیماریزا و میزبانان ثانویه و نیز از طریق از بین بردن بخش آلوده گیاهان مبتلا و یا کل گیاه و یا مواد گیاهی به دلایل قرنطینه‌ای می‌باشد. در این زمینه کنترل بیماری هایی از جمله پوسیدگی ساقه برنج، پوسیدگی طوقه گندم، سفیدک داخلی سیب زمینی، نماتد گره ریشه توتون، سیاهک هندی گندم و بیماری لکه چشمی گندم با استفاده از روشهای سوزاندن بقایا قابل دسترسی است. در مورد نماتدهای انگل گیاهی که اغلب در خاک بسر می‌برند، عنوان شده که هر چند آتش نماتدهای سطح الارض خاک را از بین می‌برد ولی گرما به لایه های پایین تر خاک به مقدار کافی نمی‌رسد تا انگل های ریشه را تحت تاثیر قرار دهد.

د – کنترل علف های هرز شامل:

1 - از بین بردن علفهای هرز دارای ساقه خشبی و نیمه خشبی که با روشهای شیمیایی قابل کنترل‌‌نمی‌باشد.
2 - کنترل علفهای هرز در مناطقی نظیر جاده های شنی و کنار ریل های راه آهن که استفاده از سایر روشها امکان پذیر نیست.

3 - کنترل انتخابی علف های هرز بین ردیف های درختان در باغات و بین ردیف های کاشت برخی گیاهان زراعی نظیر پنبه ، ذرت و ذرت خوشه ای ، که ساقه نسبتاً بلند و ضخیم داشته و تعداد برگ در قسمتهای تحتانی ساقه کمتر است.

4 - کنترل علفهای هرز کنار مسیرهای آبیاری

5 - کنترل علفهای هرز زمین های تحت آیش

6 - از بین بردن بقایای علف های هرز و بذور موجود در لایه های سطحی خاک
اثرات سوزاندن بقایای گیاهی بر خصوصیات خاک های زراعی

در بسیاری از مناطق غله خیز جهان بقایای غلات را پس از برداشت می سوزانند این عمل تاثیراتی را بر روی ویژگیهای فیزیکی ، شیمیایی ، بیوشیمیایی و میکروبی خاک بر جای میگذارد .

در مورد ویژگی های فیزیکی خاک باید به این موضوع اشاره نمود که سوزاندن بقایای گیاهی باعث افزایش حساسیت به فرسایش و کاهش رطوبت خاک به هنگام کشت محصول جدید میگردد و برخی از آزمایشات هم نشان داده اند که با سوزاندن کاه و کلش ، وزن ظاهری و هدایت الکتریکی خاک افزایش و پایداری خاکدانه ها کاهش می یابد . در مورد ویژگی های شیمایی خاک هم باید به این امر اشاره نمود که سوزاندن بقایای گیاهی موجب افزایش ph خاک و کاهش ماده آلی خاک میشود . در مورد ویژگی های میکروبی و بیوشیمیایی خاک هم میتوان گفت که آتش زدن بقایای گیاهی در سطح خاک ، میکروارگانیسم های خاک را کاهش می دهد .

مزایای سوزاندن مواد گیاهی

اینکار سبب تبدیل سریع مواد آلی خاک به خاکستر و آزاد شدن مواد معدنی نظیر کلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم از بقایا، کمک به استقرار بهتر بذر در بستر کاشت و ایجاد یک پوشش گیاهی یکنواخت و پرپشت، افزایش رطوبت خاک، بهبود بازدهی مصرف آب و کاهش دمای خاک، کاهش تبخیر و روان آب و در نهایت افزایش عملکرد گیاهان می‌شود. در ضمن کلش سوزی قبل از آبیاری و شخم نسبت به بدون کلش سوزی و بدون شخم موجب افزایش هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک در طول فصل رشد می‌شود.

معایب سوزاندن مواد گیاهی

از جمله پیامدهای نامطلوب سوزاندن می‌توان به کاهش ماده آلی و دگرگونی شرایط فیزیکی و میکروبیولوژیک خاک در بلند مدت، افزایش خطر آبشوئی و فرسایش، هدررفت نیتروژن، کربن، گوگرد و غیره از طریق تصعید، پراکندگی سموم شیمیایی در هوا، آسیب به لایه ازن و متعاقب آن آسیب به گیاهان و انسان، بوجود آمدن بارانهای اسیدی، بروز سرطان در انسان، افزایش انتقال و انتشار بیماری های واگیردار و بروز تنگی نفس و سایر بیماری های تنفسی اشاره نمود.

نتیجه گیری

با توجه به مضرات ناشی از سوزاندن بقایای گیاهی بخصوص کاه و کلش که در کشور ما نیز به ویژه در شمال کشور بمنظور آماده سازی زمین برای کشت دوم انجام می‌پذیرد، بنظر می‌رسد، احیاء فن‌آوری و مدیریت بقایای گیاهی بعنوان یکی از راهکارهای مهم در جهت حفظ پایداری اکولوژیک مزارع ضروری باشد. ازجمله فن‌آوری های موفق می‌توان به سیستم‌های خاکورزی حفاظتی اشاره نمود. در این خاکورزیها که شامل روش های بدون خاکورزی و خاکورزی حداقل می‌باشد، بقایای گیاهی در سطح خاک باقی مانده یا مقادیری از آن در خاک دفن می‌گردد. با این عمل بسیاری از مضرات سوزاندن بقایای گیاهی ‌تخفیف‌ می‌یابد. همچنین در مورد قوانین سوزاندن هم میتوان اشاره نمودکه در کشورهای اروپایی بعلت خطراتی که از سوزاندن متوجه انسان و محیط زیست میشود دولت تمهیداتی را بوجود آورده است که برای انجام عمل سوزاندن باید کشاورز از دولت مجوز دریافت نماید ولی در کشورهای آسیایی چون ایران دولت هیچگونه تمهیداتی را در نظر نگرفته است و کشاورز میتواتد بدون مجوز از سوزاندن استفاده نماید .

منابع

1 . امتیازی ، گ . 1381 . میکروبیولوژی خاک . انتشارات مانی . ص 1 .

2. جعفرپور، ب . ع ، مهدیخانی . 1375 . نماتد شناسی گیاهی . انتشارات فردوسی مشهد . ص 314 .

3 . دکتر محمد حسن راشد محصل، دکتر حمید رحیمیان، مهندس حمید بنایان. 1374. علفهای هرز و کنترل آن . انتشارات دانشگاه مشهد . ص 78 و 79 .

4 . سید محمد رضا موسوی محمدی . 1380 . مدیریت تلفیقی علفهای هرز . نشر میلاد . ص 96 و 97 .

5 . بحرانی ، ج ، 1377مدیریت بقایای گیاهی در سیستم های کشت آبی . پنجمین کنگره زراعت و اصلاح نباتات ایران . انتشارات موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج . ص 30-

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
گیاهچه در حال رشد زیر نور مصنوعی و در محلول مایع در گلخانه ای که با کامپیوتر کنترل می شود ( حومه پکن)

گیاهچه در حال رشد زیر نور مصنوعی و در محلول مایع در گلخانه ای که با کامپیوتر کنترل می شود ( حومه پکن)


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]جایگاه ایران در کشاورزی جهان
[/h]
براساس منابع سازمان خواربار جهاني ساختار اصلي توليدات كشاورزي جهان متكي بر 66 محصول كشاورزي شامل 41 محصول زراعي و 25 محصول دامي مي باشد. البته اين بدان معنا نيست كه تنها 66 محصول كشاورزي در دنيا توليد مي شود. بلكه اين تعداد محصول به عنوان محصولات اصلي در ساختار كشاورزي دنيا مطرح مي باشند. براساس اطلاعات موجود از بين 231 كشور دنيا، تقريبا 3/1 آنها در امر توليدات كشاورزي پيشتاز بوده به نحوي كه در توليد يك تا چند محصول كشاورزي، رتبه هاي اول تا دهم دنيا را به خود اختصاص داده اند در اين زمينه جمهوري اسلامي ايران از جايگاه مناسبي در توليدات كشاورزي دنيا برخوردار است.
وضعيت كشاورزي در ايران از ديد آمار و ارقام:
براساس اطلاعات فائو ( سازمان خاروبار جهانی) ، ايران در توليد يك سوم از تعداد محصولات اصلي دنيا داراي رتبه هاي اول تا دهم جهان بوده كه سهم محصولات باغي 15 و محصولات زراعي 7 محصول مي باشد.
ايران با داشتن 15 محصول باغي مهم داراي مقام جهاني، از نظر تنوع توليد محصولات باغي، بعد از كشورهاي چين و امريكا، مشتركاً با تركيه رتبه سوم دنيا را از آن خود كرده است.از نظر صادرات محصولات كشاورزي ايرن نيز در صادرات 10 محصول داراي رتبه هاي اول تا دهم جهان است با اين توضيح كه براساس منابع فائو، تجارت جهاني محصولات كشاورزي دنيا متكي بر صادرات و واردات 35 محصول اصلي بوده و از بين كشورهاي جهان 64 كشور صادر كننده محصولات زراعي و 55 كشور صادر كننده محصولات باغي مي باشند.
همچنين محصولات ارزشمند ديگري نظير زعفران، زرشك و زيره نيز در ايران توليد مي شود، كه به دليل قرار نگرفتن در شمار محصولات اصلي كشاورزي از نظر فائو، در اين طبقه بنديها لحاظ نشده است و ايران در واقع جزو بزرگترين توليد كنندگان دنيا در تعدادي از اين محصولات نيز مي باشد.
كشاورزي در بسياري از كشورها محور توسعه قرار گرفته و در ايران نيز اين بخش از اهميت بسزايي برخوردار است. البته علي رغم همه تلاشها به دليل وجود مشكلات ساختاري، توسعه اين بخش با تنگناهايي مواجه است.
از سوي ديگر كارشناسان معتقدند اين بخش مي تواند نقش عمده اي در رونق اقتصادي داشته باشد و محصولات آن مي تواند جايگزين مناسبي براي صادرات نفت باشد.
پس از انقلاب اسلامي ايران هدف و تلاش مسئولان در اين راستا قرار گرفت كه كشور در توليد محصولات كشاورزي و بويژه محصولات راهبردي مانند: گندم به خودبسندگي كامل برسد. ولي در عمل با آغاز جنگ تحميلي، توان برنامه ريزي از برنامه ريزان بخش كشاورزي گرفته شد. در اين دوره با توجه به موقعيت ويژه كشور از نظر مخارج جنگ تحميلي، بازبخش كشاورزي به سبب دارا بودن پتانسيلهاي خود اتكايي به منابع داخلي توانست اين دوران بحران را به خوبي طي كند.
پس از پايان جنگ و شرايط بحران نگاه مسئولان نظام به تدوين و به كارگيري برنامه هاي توسعه براي كل اقتصاد و بويژه بخش كشاورزي جلب شد. به طبع، با پيدا شدن اين تفكر كه بخش كشاورزي شرايط ويژه اي داشته و نيز در نظر گرفتن اين نكته كه در صورت به دست آوردن اطلاعات دقيق مي توان برنامه ريزيهاي دقيق كرد، روشهاي خاصي در برنامه ريزي در بخش كشاورزي ايران پديد آمد.


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]
بهترين زمان تهيه كود سبز[/h] گياه كودي انتخاب شده بايد در زمان گلدهي يا خوشه بستن به زير خاك برده شود. زيرا كه قبل از اين زمان، رشد و نمو قسمت هاي سبزينه اي گياه كافي نبوده و از برگرداندن آن ماده آلي زيادي به خاك اضافه نخواهد شد. كود سبز به منظور تقويت زمين از لحاظ مواد آلي غذايي مورد استفاده قرار مي گيرد كه بدين منظور گياهان، براي مدت زماني معين در مزرعه كاشته شده و بعد از رشد كافي به زمين برگردانده مي شوند.

از گياهان زراعي گوناگون اعم از علوفه اي و بقولات مانند انواع شبدر، عدس، باقلا و ... و همچنين گياهان خودروي مانند ختمي، گل بنفشه، مرغ و حتي بعضي از اجزاي گياهي مانند ساقه و برگ سيب زميني و شلغم مي توان به عنوان كود سبز استفاده كرد.

گياهاني براي تهيه كود سبز مناسب هستند كه:

1- داراي رشد سريعي بوده ومدت كوتاهي زمين زراعي را اشغال كنند.

2- پرشاخ و برگ، شاداب و سرشار از مواد غذايي باشد تا هم با سايه خود مانع سبز شدن بذر علف هاي هرز شوند و هم زير خاك بردن آنها به سادگي انجام گيرد.

3- كم توقع بوده و براي حداكثر رشد خود به كود حيواني يا شيميايي كمتري احتياج داشته باشند.

4- نياز آبي آنها بسيار كم باشد كه اين ويژگي در مناطق گرمسيري و خشك اهميت بيشتري دارد.

- مزاياي استفاده از كودهاي سبز

1- تأمين ماده آلي: يكي از اثرات استفاده از كودهاي سبز تأمين ماده آلي خاك است، به خصوص زماني كه كود حيواني كافي در دسترس نبوده و يا بقاياي گياهي به جا مانده در زمين به حدي نباشد كه بتواند مقدار هوموس خاك را در حد مطلوبي نگاه دارد. پس از برگرداندن كود سبز در خاك، هم قسمت هاي هوايي و هم ريشه هاي آن پوسيده شده و ماده آلي خاك را افزايش مي دهد. كود سبز در زمين هاي سبك (شني) ايجاد چسبندگي مي كند و در زمين هاي سنگين (رسي) خاك را پوك و سبك مي كند.

2- افزايش ازت: كود سبز علاوه بر كربن آلي، مقداري ازت آلي به خاك اضافه مي كند. اين مقدار ازت بر حسب شرايط، ممكن است ناچيز يا قابل توجه باشد. براي مثال چنانچه يك گياه لگومينه (گياهان خانواده بقولات) به خاك برگردانده شود، با توجه به اين كه بيشتر اين گياهان در شرايط مساعد، آمادگي و قدرت جذب و تثبيت ازت آزاد هوا را دارند. احتمال افزايش ذخيره ازت خاك زياد است، حال آن كه با برگرداندن گياهي غير لگومينه به خاك فقط در شكل ازت اوليه اك تغيير حاصل شده (ازت معدني به آلي تبديل مي شود) و در مقدار آن افزايشي به وجود نخواهد آمد.

3- حفاظت خاك: در ماه هايي از سال كه خطر فرسايش خاك وجود دارد، براي آن كه خاك بي حفاظ نباشد، ازيك گياه پوششي استفاده مي شود. اين گياهان در مناطقي كه باران هاي زمستانه زياد است از نشست خاك هاي سنگين و همچنين از فرسايش خاك هاي سبك جلوگيري مي كند. اين گياهان در مناطق بادخيز با پوشاندن خاك،سرعت باد را در سطح كم كرده و خاك را در مقابل كنده شدن حفظ و در جاي خود نگه مي دارد. بهترين نمونه از گياهان پوششي، چاودار زمستانه و يولاف بهاره است.

4- تأمين مواد بيوشيميايي خاك: كود سبز به عنوان ماده غذايي مورد استفاده ميكروارگانيسم هاي خاك قرار مي گيرد و گاز كربنيك، گاز آمونياك، تركيبات نيتراته و بسياري از تركيبات ساده و پيچيده ديگر را توليد كرده و مورد استفاده نباتات زراعي قرار مي دهد.

- روش هاي كشت كودهاي سبز

كودهاي سبز را بر حسب شرايط مختلف مي توان به طور كلي به دو صورت اصلي و في مابين كشت كرد. از جمله مزاياي انتخاب روش صحيح كشت اين است كه هم از فاصله زماني موجود عد از برداشت و كاشت نباتات زراعي استفاده بيشتر شده و هم از خاك و از رطوبتموجود در آن به طور كامل استفاده مي برند و ادوات و ماشين آلات كمتري هم به كار گرفته مي شد.

منظور از كشت اصلي آن است كه، مانند گياهان زراعي، كود سبز هم در فصل معين و به صورت يك زراعت اصلي يا تنها كاشته شود. زمان كشت اصلي مي تواند پاييز و يا در بهار باشد. جز در مورد گياهاني مثل ذرت، ذرت خوشه اي و يا يونجه كه در بهار كشت مي شوند، كشت ديگر كودهاي سبز در پاييز انجام مي گيرد.

قابل ذكر استدر مواردي كهاز كشت يك كود سبز نتيجه مطلوبي به دست نمي آيد، توصيه مي شود كه دو گياه را به صورت مخلوط با هم به عنوان كود سبز كشت كرد. لازم است كه اين دو گياه از نظر خصوصيات زراعي مثل رشد و نمو شاخه، برگ و ريشه و همچنين خصوصيات آب و هوايي و نيازهاي غذايي هماهنگي خاصي با يكديگر داشته باشند. بهترين مثال از كشت مخلوط يولاف و نخودفرنگي و يا چاودار و ماشك است. كشت في مابين در فاصله زماني بين برداشت و كشت دو گياه زراعي متوالي انجام مي گيرد. اگر اين كود سبز بعد از يك گياه صيعي در اواخر تابستان يا اوايل پاييز كشت شده و دوران رشد آن تا زمستان يا حتي بهار سال آينده كه زمين براي زراعت گياه اصلي بعدي آماده مي شود، ادامه يابد به آنها كشت في مابين زمستانه مي گويند. مانند انواع غلات به خصوص جو، چاودار، ماشك گل خوشه اي، چچم ريشك دار، شبدر گل ميخكي و...

اگر كود سبز در فاصله بين برداشت زراعت اصلي پاييزه سال قبل و كاشت زراعت اصلي پاييزه سال بعد كشت شود، به آن كشت في مابين تابستانه مي گويند. (كاشت در اواخر بهار و برداشت در اواخر تابستان يا اوايل پاييز) مانند انواع شبدر، شلغم، چغندر علوفه اي، ذرت خوشه اي و...

- شرايط برگردندن كود سبز به زمين

بهتر است كود سبز را پيش از برگرداندن، غلطك زده و اگر طول ساقه ها بلند است، آنها را درو كرد. در نتيجه ي اين عمل ساقه هاي بلند، روي زمين خوابيدهو زير خاك كردن آنها به وسيله گاوآهن آسانتر صورت مي گيرد. شخم بايد در جهت خط غلطك انجام گيرد زيرا در غير اين صورت گياه كاملاً دفن نشده و مقدار زيادي از آن در مجاورت هوا خشك شده و از بين مي رود.

پس از شخم و دفن كود سبز بايد زمين را نيز غلطك زد تا با مساعد شدن شرايط تهويه زمين، پوسيدن كود تسريع شود. براي بهبود وضع تهويه در مناطق پرآب هم لازم است كه زمين زهكشي شود.

در بعضي مواقع در صورت امكان مي توان كود سبز را در جايي كاشته و پس از برداشت آن را در جاي ديگري به زير خاك برد.

منابع:

1- سالار زيني، علي اكبر – حاصلخيزي خاك

2- صالح راستين، ناهيد – بيولوژي خاك (موجودات خاكزي و نقش آنها در گسترش عناصر)

3- شيباني، حسن – باغباني عمومي

4- كريمي، هادي – زراعت و اطلاح گياهان علوفه اي

5- موسوي، محمود و محمدحسين حيرتي – راهنماي استفاده از كودهاي شيميايي در گياهان زراعي ايران
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]کاربردهای فناوری نانو در کشاورزی[/h]
فناوري نانو هيچ زمينه علمي را به حال خود رها نکرده است . علوم کشاورزي نيز از اين قاعده جدا نيستند .تا به حال کاربردهاي متعددي از فناوري نانو در کشاورزي ، صنايع غذايي و علوم دامي مطرح شده است.
رابطه ميان فناوري نانو وعلوم کشاورزي در زمينه هاي زير قابل بررسي است :
1- نياز به امنيت در کشاورزي و سيستم هاي تغذيه اي
2- ايجاد سيستم هاي هوشمند براي پيشگيري و درمان بيماريهاي گياهي
3- خلق وسايل جديد براي پيشرفت در تحقيقات بيولوژي و سلولي
4- بازيافت ضايعات حاصل از محصولات کشاورزي

از بين تدابير موجود در مديريت آفات کشاورزي استفاده از آفت کش ها و سموم سريعترين و ارزان ترين روش براي واکنش به يک وضيت اضطراري است .



روش هاي کنترل زيستي در حال حاضر بسيار هزينه بر هستند . در اين روش ها کنترل آفت از طريق يکي از دشمنان طبيعي آن آفت صورت مي گيرد . امروزه مصرف بي رويه آفت کش ها مشکلات زيادي را ايجاد کرده اند اين مشکلات شامل اثرات سوء بر سلامت انسان ( ايجاد مسموميت هاي حاد يا بيماري هاي مزمن ) ، تاثير اين مواد بر حشرات گرده افشان و حيوانات اهلي مزارع و همچنين ورود اين مواد به آب و خاک و تاثير مستقيم وغير مستقيم آن در اين نظام هاي زيستي مي باشد .


مصرف بي رويه آفت کش ها محصولات کشاورزي را نيز به منبع ذخيره سم تبديل مي کند

مهمترين سوال در زمينه استفاده از آفت کش ها اين است که :چقدر از اين سموم استفاده کنيم ؟



استفاده از داروهاي (سموم) هوشمند در ابعاد نانو مي تواند راه حل مناسبي باشد . اين داروها که قابليت حرکت در گياه را دارند در بسته هايي که حاوي نشاني خاصي هستند قرار ميگيرند .برچسب نشاني يک کد مولکولي است که بر روي بسته نصب شده و به بسته اجازه ميدهد که به بخشي از گياه که مورد حمله عامل بيماري يا آفت قرار گرفته تحويل داده شود . اين ناقلين در ابعاد نانو همچنين داراي خود تنظيمي نيز مي باشند به اين معني که دارو فقط به ميزان لازم به بافت گياهي تحويل داده مي شود .
دقت در رديابي بافت هدف و ميزان اندک اما موثر دارو باعث مي شود استفاده از سموم در کشاورزي به حداقل برسد .
همه ما ميدانيم که پيشگيري بر درمان مقدم است . بيماري هاي گياهي نيز از روي علائمي مانند تغيير رنگ يا تغيير شکل اندام ها شناسايي مي شوند ولي مسئله اينجاست که اين علائم مدتها پس از ورود عامل بيماري به بافت گياه بروز پيدا مي کنند به همين خاطر با سريعترين اقدام ها براي جلوگيري از شيوع بيماري باز هم مقداري از محصول از بين مي رود . در نتيجه نياز به ابزاري که به کمک آن بتوان در همان مراحل ابتدايي ورود عامل بيماري، آن را کنترل و مهار کرد بسيار ضروري به نظر ميرسد.
نانو حسگرهاي زيستي ابزارهايي هستند که که از تلفيق ابزارهاي شيميايي ، فيزيکي و زيستي بدست آمده اند.



اين حسگرها شامل ترکيبات زيستي مانند يک سلول ، آنزيم و يا آنتي بادي متصل به يک مبدل انرژي هستند و قادرند که تغييرات ايجاد شده در مولکول هاي اطراف خود را گزارش دهند . اين گزارش ها توسط سيگنالهايي که مبدل انرژي به تناسب با مقدار آلودگي توليد ميکند دريافت مي شوند. بنابراين اگر تجمع زيادي از عامل بيماري در اطراف اين حسگرها وجود داشته باشد سيگنال هاي قوي فرستاده مي شوند . ارزيابي حضور آلاينده ها در محيط توسط حسگرها در چند دقيقه ميسر است اما با استفاده از روش هاي رايج حداقل 48 ساعت زمان براي تشخيص نياز است .
استفاده از نانوحسگرهاي زيستي در بسته هاي غذايي نيز کاربرد که در صورت شروع فساد مواد غذايي مي توانند هشدار دهنده باشند .



از ديگر کاربردهاي فناوري نانو در صنايع غذايي ايجاد پلاستيک هاي جديد در صنعت بسته بندي مواد غذايي است . در توليد اين پلاستيک ها از فناوري نانو ذرات استفاده شده است . اکسيژن مسئله سازترين عامل در بسته بندي مواد غذايي است زيرا اين عنصر باعث فساد چربي مواد غذايي و همچنين تغيير رنگ آنها ميشود . در اين پلاستيک جديد نانوذرات به صورت زيگزاگ قرار گرفته اند و مانند سدي مانع از نفوذ اکسيژن مي شوند .
به بيان ديگر مسيري که گاز بايد براي ورود به بسته طي کند طولاني مي شود . به همين خاطر مواد غذايي در اين بسته ها تازگي خود را بيشتر حفظ مي کنند .

با طولاني کردن مسير حرکت مولکولهاي اکسيژن، مواد غذايي ديرتر فاسد مي شوند.

فناوري نانو با استفاده از فرايندهاي طبيعي زيستي ، شيميايي و فيزيکي در بازيافت مواد باقيمانده از محصولات کشاورزي و تبديل آنها به انرژي و يا مواد شيميايي صنعتي نيز نقش دارد . به طور مثال از زمان برداشت پنبه تا توليد پارچه بيش از 25 % الياف به ضايعات تبديل مي شوند . در دانشگاه کرنل در آمريکا روشي تحت عنوان «ريسندگي الکتريکي» ابداع شده که با استفاده از اين روش از ضايعات پنبه محصولاتي مانند کلافهاي پنبه و نخ البته با کيفيت پايين تر توليد ميکنند . دانشمندان علوم پليمر از اين روش براي توليد نانو فيبرها از سلولز که 90% الياف پنبه را تشکيل مي دهد استفاده کرده اند و اليافي کمتر از 100 نانومتر توليد کرده اند که 1000 بار کوچکتر از الياف فعلي است .



يکي از کاربردهايي که براي اين الياف ريز سلولزي بيان شده جذب آفت کش ها و کودهاي شيميايي از محيط براي جلوگيري از ورود آنها به اکوسيستم و رها کردن مجدد اين مواد در محيط در مواقع مورد نياز است .

از ديگر محصولات فناوري نانو ، نانو کاتاليزورها هستند که قابليت تبديل روغن هاي گياهي به سوخت را جهت ايجاد منابع جديد انرژي دارند .

پيشرفت در زمينه علوم گياهي ، کشاورزي و صنايع غذايي رابطه مستقيمي با پيشرفت در تحقيقات زيست شناسي سلولي و مولکولي دارد . توليد ابزارهاي جديد تحول شگرفي در تحقيقات سلولي و مولکولي ايجاد کرده است . امروزه ميکروسکوپ هايي که قابليت ايجاد مشاهده در مقياس نانو را دارند در توسعه علوم زيستي نقش مهمي را ايفا مي کنند.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]تولید ابزارهای مقاوم به شوری و سرما
[/h]
با پرتودهی بذرها می توان آنها را در برابر آب و خاک شور و مناطق سرد
مقاوم کرد و از این طریق در مناطق کویری هم می توان گیاهان مقاومت را کاشت
و بارور کرد.


این اقدام زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی به منظور افزایش سطح
زیر کشت در زمین های شور و مناطق خشک در مناطقی از استان های خوزستان،
گلستان و یزد در حال انجام است.


در این روش با استفاده از پرتودهی گاما صفات مقاومت به شوری یا سرما
ایجاد می شود، این تحقیقات هم اکنون روی گندم، دانه روغنی کلزا و برنج در
حال انجام است.


طرح تحقیقاتی مقاوم سازی درخت اکالیپتوس به شوری و خشکی با استفاده از
انرژی هسته ای به شکل پرتودهی گاما در دست اجراست.در صورت مقاوم سازی این
درخت به شوری و خشکی، با استفاده از ان از حرکت شن های روان و فرسایش خاک
جلوگیری می شود و شاهد سرسبزی منطقه و تامین علوفه دام به علت تثبیت خاک
خواهیم بود.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
اخلاق و علم زراعت

اخلاق و علم زراعت

امروزه دانشمند زراعت بودن چندان آسان نیست. اگرچه تحقیقات در زمینه محصولات زراعی، عامل چهار برابر شدن متوسط عملکرد محصولات و شش برابر شدن کل برداشت در قرن گذشته بوده است، اما دانش کشاورزی و زیست شناسی به طور فزاینده ای در شمار تهدیدات علیه سلامت انسان، تخریب محیط زیست و بیش از همه غذاهای هول انگیز اصلاح ژن شده قرار گرفته است. دانشمندان علوم کشاورزی برای این که در توسعه انسانی سهیم باشند، چاره ای جز اعاده اعتبار و پذیرش همگانی ندارند. این فرآیند می تواند با تحلیل روندهای جهان پیرامون ما و چالشهای علمی ناشی از آنها از منظری اخلاق محور آغاز شود.
جهانی شدن روندی رو به رشد در علم است که طی آن دانش، خصوصی می شود. روند بنیادی: توزیع نابرابر غذا با این که تولید غذا به طور فاحشی افزایش یافته، اما حدود 820 میلیون انسان در سراسر جهان گرفتار کم غذایی هستند. با توجه به جدیدترین پیش بینیها که تعداد این عده را 580 میلیون نفر تا سال 2015 برآورد کرده، جایی برای شادمانی باقی نمی ماند. عدم توازن دسترس پذیری غذا در کاربرد نابرابر فناوریهای برتر تولید نمایان است. با این که عوامل بیرون از قلمرو علم مسبب چنین وضعی هستند، اما دانشمندان نیز تا حدی مسئولیت انتخاب محصولات تداول یافته و انواع شرایط بومی و نظامهای تولیدی را که هدف و مقصود واقع شده­اند، به دوش می کشند. روند واقعا جهانی: جهانی شدن جابجایی رو به افزایش سرمایه، نیروی کار و کالا، فرصتهایی جدید برای کشورهای فقیرتر آفریده است. اما منافع بالقوه اش هرچه که باشد، تعادل چندان آسان نخواهد بود. جهانی شدن با خصوصی سازی پیوندی ناگسستنی دارد. یعنی روند رو به رشدی که اطلاعات و دانش به سبب حقوق مالکیت معنوی خصوصی می شود. همچنین جهانی شدن سبب تمرکز می شود. 10 شرکت برتر تولید بذر و مواد شیمیایی کشاورزی بالغ بر 85 درصد بازار جهان را در اختیار دارند. این روندها چگونه بر مسیر تحقیقات علمی به ویژه ازنظر دگرگونی نیازهای غذایی تاثیر می گذارند؟ عکس العمل نمایان: تنوع محصولات زراعی و تغذیه تقاضای غذا در جهان در کنار افزایش درآمد و شهرنشینی، متنوع و کیفیت محورتر می شود. اما تنوع فقط مختص اغنیای شهری نیست. فقرا نیز خواهان تنوع و مصرف مواد غذایی متنوع هستند. تنوع گیاهان و محصولات زراعی و افزایش کیفیت مواد غذایی، رویکردی علمی و دقیق می طلبد. دغدغه اخلاقی این است که چه انتخابها و اولویتهایی با توجه به نیازهای گروههای محروم مورد توجه قرار خواهد گرفت؟ روند زمینه: خدمات کشاورزی به جامعه کشاورزی بیش از تولید فقط کالری و ایجاد درآمد به جامعه خدمت می کند. این بخش به طور روزافزونی مسئول خدمات زیست محیطی مانند حفاظت از آب پخشانها محافظت از تنوع زیستی کشاورزی، حبس کربن و تولید انرژی تجدیدپذیر شده است. سئوال دانشمندان از لحاظ اخلاقی این است که چطور مبنایی علمی و عینی شامل شاخصهای سنجش تاثیر اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی برای رشد پایدار بخش کشاورزی فراهم سازند. روند کوبنده: انقلاب اطلاعات با این که شکاف دیجیتالی مانع از دسترسی فقرا به فناوری اطلاعات شده، کشورهای در حال توسعه به سرعت از فناوری اطلاعات در زمینه علوم کشاورزی و کاربردهای آن بهره می برند. لیکن در اینترنت، مطالب علمی و مهملات در کنار هم قرار دارند. با این که فناوری اطلاعات یک تعدیل ساز فرامرزی قدرتمند است، نیاز به منابع معتبر علمی بیشتر احساس می شود. مساله اخلاقی این است که دانشمندان چه در بخش خصوصی چه دولتی به اندازه کافی نتایج کار خود (اعم از شکست یا تردید) را به شراکت گذارند. چالش پیش روی علم زراعت روشن است: سهیم شدن در کاهش فقر، تقویت امنیت غذایی و تغذیه متعادل برای جمع کثیری از مردم جهان از راه توسعه نظام­های فشرده کشت که بسیار مفیدند یا لااقل برای محیط زیست بی ضرر هستند و خدمات متعددی به جامعه ارایه می کنند. سازمان فائو، پنج موضوع علمی را برمی شمرد: استفاده مسئوولانه از آب و زمین: متوازن ساختن نیازهای آبی بخش کشاورزی با بخش صنعت و مصارف انسانی، علم زراعت را به بررسی مجدد عملکرد محصولات وا می دارد. بیان بازدهی محصولات به ازای واحد آب مصرفی به جای زمین (واحد سطح) جابجایی به سمت دیگر محصولات را ممکن است موجب شود. این امر در چین در حال وقوع است و انتظار می رود که تا سال 2025، کشت برنج به گندم تغییر یابد. هم­چنین تحقیقاتی در مورد فناوریهای ساده مانند استحصال آب که از خطرات بکاهند و بر بازده بیفزایند، راههای صرفه جویی آب، تطابق بهتر محصولات با شرایط محدودیت آبی و کاملتر از همه توسعه لاینهای جدید و مقاوم به خشکی لازم است. تحول در ژنتیک مولکولی، نویدبخش تحقق این امکان است که جایگاههای ژن خصوصیات کمی را هدف بگیریم و کارایی به نژادی و پرورش انواع جدید در برابر برخی معضلات قدیمی دوسویه را افزایش دهیم. نجات تنوع زیستی: این که 9 گونه گیاهی بیش از 75 درصد غذای انسانها را فراهم می سازند تا حد زیادی نتیجه تمرکز ویژه علوم کشاورزی بر آنها و غفلت از طیف وسیعی از گونه های دیگر سازش یافته با موقعیتهای اکولوژیکی متفاوت است. اهلی ساختن گیاهان جدید زمان می برد. اما عرصه وسیعی نیز برای اصلاح ارقام زراعی مهم و از چشم افتاده محلی فراهم می سازد. مردم گرفتار ناامنی غذایی در سراسر جهان نیز از توجه بیشتر به گونه های چند خاصیتی مثل سورگم که قابلیت فراوانی در تهیه غذا، قند، خوراک دام و سوخت زیستی دارد، سود می برند. تحقیقات چندانی در مورد تثبیت بیولوژیک نیتروژن با وجود قابلیت آن در افزایش عملکرد بقولات و انتقال ظرفیتهای تثبیت نیتروژن به گیاهان غیرخانواده بقولات صورت نپذیرفته است. همچنین باید نگاهی تازه به استفاده از گیاهان دایمی افکند و از نیاز اندک آنها به کودهای شیمیایی و نقششان در حفاظت خاک غافل نشد. بالاخره راهبردهای تنوع بخشی گیاهان زراعی می توانند در کاهش و تعدیل انتشار گازهای گلخانه ای و نگهداشت کربن موثر افتند. رویکردهای یکپارچه و عملی تر به پایداری: یک نظام بهره برداری را زمانی می توان پایدار نامید که مواد آلی، بازگردانی عناصر غذایی، ساختار خاک، فرسایش و آسانی نفوذ ریشه در آن، جملگی در سطحی قابل قبول باشند و این امر سبب باردهی گیاه به طور رضایت بخش نسبت به توان بالقوه آن شود. اما برای اطمینان از این که پیشرفت در علم زراعت بتواند با مقیاس و واقعیت تولید بخصوص در مناطق گرفتار ناامنی غذایی تطابق یابد، موسسات تحقیقاتی باید بر مبنایی بلند مدت با مزارع در شرایط واقعی پیوند حاصل کنند. موسسات تحقیقاتی باید به مزارع در شرایط واقعی نزدیکتر شوند. یک رهیافت تجربی و عملی در زمانی ضرورت می­یابد که علم زراعت چنان گرفتار تفرد و تخصص گرایی شود که نتواند به وظیفه تلفیق­گر خو جهت حصول پایداری عمل کند. ارگانیسمهای اصلاح ژن شده: فناوری زیستی در نهایت اجازه خواهد داد تا سازگاری دقیق تر ژنوتیپها با شرایط زیست محیطی، نیازهای غذایی و تغذیه ای و سلیقه بازار میسر شود. اما این فناوری دو نگرانی مشخص برمی انگیزد. نخست، آیا این فناوری باعث شده تا مقدار غذای بیشتری در جهان تولید شود و آسانتر در اختیار فقرا قرار گیرد؟ نگرانی دوم (که بسیار مطرح شده) محصولات زراعی اصلاح ژن شده و تاثیر احتمالی منفی آنها بر سلامت و محیط زیست است. هنوز نمی توانیم اثرات نامطلوب خود ژنهای واردشده را پیش بینی کنیم و نمی دانیم ژنهای مذکور از چه راهی ممکن است حالت ژنهای موجود را تغییر دهند. تا این تاریخ هیچ معضل مربوط به سلامت انسان به سبب فناوری زیستی به اثبات نرسیده، اما این قضیه به معنای ایمن بودن اصلاح ژنتیک نیست. در سطح بین المللی، ایمنی غذایی مورد توجه قرار گرفته و اثرات ارگانیسمهای اصلاح ژن شده بر تنوع زیستی در عهدنامه تنوع زیستی لحاظ شده است. البته مقررات ملی و بین المللی و ارزیابیهای خطر نسبتا جدید هستند و اعتماد عمومی به این فرآیندها زیاد نیست. از نکات مرتبط به بحث استفاده از ارگانیسمهای اصلاح ژن شده، مساله بسیار کلان به شراکت بهره بردن از مواد ژنتیکی است. امروزه هیچ کشوری نمی تواند بدون منابع ژنی جاهای دیگر در این زمینه اقدامی صورت دهد. همکاری بین المللی در مدیریت مواد ژنی گیاهی (که اکنون کالایی رایج در جهان محسوب می شوند) نه یک انتخاب که ضرورتی اجتناب ناپذیر است. یکی از مراحل مهم در این مسیر به رسمیت شناختن یکپارچه و متفق حقوق کشاورزان است که مکمل به رسمیت شناختن حقوق پرورش دهندگان گیاه و اصلاح گران خواهد بود. این موضوع چالشی به دنبال دارد. این چالش، عملی ساختن این خواسته از راه دسترس پذیر ساختن آن دسته از فناوریهای برتر و محصولات نهایی است که حق استفاده انحصاری دارند. شفافیت اطلاعات و تصمیم گیری: نگرانی بسیار زیاد مردم در مورد علم زراعت از این بابت است که مبادا آنها را در این جریان نادیده انگارند یا حقیقت را از آنان مخفی کنند. علم و به ویژه فناوری زیستی در کشاورزی، کارهای زیادی با آشکار ساختن تلاش پیشگامانه خود در زیست شناسی مولکولی و مهندسی ژنتیک برای مجاب کردن مردم انجام داده است. برغم این واقعیت، تلاشها برای غلبه بر تردیدهای مصرف کنندگان، از بدگمانیهای آنان نکاسته است. درخواست برچسب زنی و مشخص کردن مواد غذایی حاوی اجزای اصلاح ژن شده به روشنی نیاز به شفاف سازی در این قضیه را آشکار می سازد. برخی از شرکتهای اصلی تولید مواد غذایی از گنجاندن اجزای اصلاح ژن شده در محصولات خود صرف­ ظر کرده اند، اما برخی دیگر کاملا در برابر فشار افکار عمومی برای تفکیک یا جداسازی محصولات غذایی اصلاح ژن شده مقاومت می کنند. نتیجه نهایی، دو قطبی شدن است که تداوم پریشانی صنایع و مدیریتهای دولتی را به دنبال خواهد داشت. دانشمندان مسئولیتی کاملا اخلاقی در تعیین اهداف، ارایه اطلاعات موثق و مورد تایید به عموم مردم و پرهیز از انتشار نتایج ناقص و کاملا آزمایش نشده (اعم از مثبت و منفی) دارند. دانشمندان علم زراعت نیازمند تعمق و نگرشی فراتر از رشته های تخصصی و اقدامهای قانونی و سیاستهای حمایتی به منظور مدیریت و محافظت از کالاهای عمومی در سطح بین المللی هستند. آنها باید بین اقتصاد جهانی و جامعه جهانی در حال ظهور و شکلگیری فرق قایل شوند. بسیاری از نگرانیهای مرتبط با امور انسانی لاینحل باقی است: استانداردهای بهداشت گیاهی و ارزیابی خطر، استفاده بهینه از اراضی و منابع آب این کره خاکی و نقش بخش کشاورزی در تعدیل تغییر جهان. با این که ما از ضرورت محافظت و مدیریت مسئولانه از کالاهای عمومی در سطح بین المللی آگاهیم، اما ابزارهای سیاستی قدرتمندی برای انجام این کار نداریم. فریادهای کشورهای کوچک، شرکتهای کوچک و کشاورزان خرده پا در این هیاهو طنین چندانی ندارد. دانشمندان از لحاظ اخلاقی مسئولند تا به جای فقرا و ضعفا سخن بگویند. دانشمندان از لحاظ اخلاقی مسئول سخن گفتن از طرف فقرا و ضعفا هستند. چون آنها گاهی وقتها بهتر از هر کسی عواقب احتمالی انجام ندادن این کار را می دانند. جولین هاکسلی، دانشمند و نویسنده معروف، گفت آنچه باید ما دانشمندان و همه خدمتگزاران جامعه جهانی را به تکاپو وادارد، کنجکاوی، ابتکار، خلاقیت و تلاش صادقانه­ بیش از تکیه بر اعجاز عقل و حافظه به تنهایی است. چالش غایی دانشمندان علم زراعت، قرار دادن این خصوصیات اخلاقی در خدمت توسعه و امنیت غذایی است.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
روش های جدید برای مدیریت كود دامی در مزارع كوچك

روش های جدید برای مدیریت كود دامی در مزارع كوچك

ساختار و طراحی



برای خیلی افراد مدیریت كود به معنای كشاندن آن به مزارع دور دست تر از گاوداری ها است .این كار منجر به افزایش هزینه به ازای هر كیلومتر حمل ونقل كامیون ها و دیگر مشكلات ناشی از این حمل ونقل میگردد.



خوشبختانه فن آوریهای پیدا شده اند كه این نگرانی ها را كاهش میدهد. شاید برخی از شما ها راجع به ابزارهای مكانیكی مثل غربال های شیب دار و پرس های مارپیچی كه به طرز موثری بخشی از مواد جامد را از مایع جدا میكند كه آب كمتر و مواد جامد بیشتری را حمل نمایی <چیز های را شنیده باشید .مشكل آن هزینه است. سامانه های مكانیكی نیاز به سرمایه گذاری عمده دارند كه فراتر از دسترسی بسیاری از دامداری های كوچك است.



یك فن آوری اخیرا ظهور كرده كه برای گله های با هر اندازه مناسب است و روشی مواد جامد كود از مایعات با استفاده از لوله های تصفیه پارچه ای و اصلاح شیمیایی است كه در كاهش فسفر- كل نیتروزن و نیتروزن آلی موجود در مایع و در عین حال خارج كردن مواد جامد موجود در كود موثر واقع شده است.



لوله ها را میتوان بسته به محل تجمع كود به طول های مختلف ساخت. لوله هایی كه در واحدهای گاوداری بیش از همه مورد استفاده قرار گرفته اند -13.7متر محیط و 30.5 متر طول دارند.معمولا لوله های پارچه ای روی سطحی هم تراز با مرداب تجمع یا ساختمان ذخیره كود گذاشته می شوند.كود دامی یا فاظلاب آن با یك فلز سازگار با طبیعت یا نمك های آهن كه در صنعت فاظلاب به طور معمول استفاده می شوند و نیز یك پلیمر اصلاح میگردد تا به لخته بستن و ته نشین شدن مواد جامد كمك شود.



پس جریان فاظلاب اصلاح شده از طریق یك دریچه كه پایین تر از انتهای لوله قرار گرفته است به درون لوله پارچه ای پمپاژ میشود.وقتی لوله پر شود> وزن مواد كمك میكند تامایع از میان منافذ لوله عبور كند. یك لایه به سرعت در سطح لوله تشكیل می شود كه بازده تصفیه را بهبود میبخشد. با تشكیل این لایه در لوله>درصد زیاد ی از مواد جامد ومغذی در لوله باقی می مانند



میتوان این فرآیند را چندین بار تكرار كرد تا لوله با مواد جامد بدون آب پر شود. مایع یا فاظلاب حاصل معمولا برای آبیاری به درون مرداب تجمع مرحله دو جریان یافته یا به محل ذخیره اولیه كود بر میگردد.این فاظلاب دارای مواد مغذی كمتری بوده و میتوان در مزارع نزدیك به كار برد و یا میتوان به عنوان آب بازیافتی برای شستشو وغیره مورد استفاده قرار گیرد .این پساب بوی كمتری دارد.





استحصال مواد مغذی






تحقیقات اخیر در مركز تحقیقات گاو شیری دانشگاه جورجیا ثابت كرده كه با استفاده از اصلاح شیمیایی و لوله های پارچه ای نرخ برداشت فسفر و نیتروژن آلی به ترتیب 99 و100 درصد است .لوله ها در مقایسه با حالتی كه بدون استفاده از اصلاح شیمیایی پر شده بودند>با سرعت بیشتری آب از دست دادند ومواد مغذی بیشتری در خود نگه داشتند.نتایج مشابهی در یك گاوداری 150 راسی و دو گوسفن دار یمجزا به دست آمده است.



بسته به مواد جامد ومحتوای آلی آنچه كه به داخل لوله ها پمپ میشود>هزینه ها متفاوت خواهند بود.همچنین بستگی به درصدی از مواد مغذی دارد كه تلاش میكنید از كود استحصال شود .

كودهای با مواد جامد بیشتر نیاز به مواد شیمیا یی بیشتری دارند تا بی آب شوند.برای استحصال بیش از 95درصد مواد مغذی از یك جریا ن فاظلاب حاوی 2درصدمواد جامد>هزینه پر كردن یك لوله 13.7 متر در 30.5 متر روی كاغذ تقریبا 3600$ خواهد بود كه شامل هزینه مواد شیمیایی ولوله است .وقتی لوله پر شود >نزدیك به 2460520 لیتر از فاظلاب كود به درون لوله پارچه ای پمپ شده است . آن چه برای تان به جا می ماند 241متر مكعب از مواد جامد با 75 تا80 درصد رطوبت است . این بر آورد هزینه های طراحی محل >دستگاه پمپاز و تزریق را در بر نمیگیرد >چون میتوان آنها را بر اساس هزینه های جاری در نظر گرفت.

این فن آوری چندین مزیت دارد :

1) مواد جامد باقی مانده در لوله بسیار خشك تر هستند و می توان آنها را به محل های دور تر حمل كرد و روی خاك های فقیر از فسفر پاشید.



2)مواد جامد را میتوان تا موقع لزوم در لوله ها ذخیره نمود كه نیاز به پخش كود در مزرعه را به دلیل محدودیت ظرفیت ذخیره مرتفع می سازد.



3)همچنین از پساب حاصل كه فسفر كمتری دارد میتوان به عنوان سامانه شستشو وپخش كردن آن در زمین به تنهای یا به همراه آبیا ری استفاده نمود .



ارزیابی و اتخاذ تصمیم



هیچ فن آوری كه گاوداری ها برا ی مدیریت فاظلاب خود نیاز دارند دقیقا مطابقت ندارد.باید هزینه های توام با هر فر آیندی را كه در نظرتان است> ارزیابی كنید .استحصال كود>مواد مغذی و جامد موجود در كود >زمین های زراعی قابل دسترسی وفاصله میان واحد ذخیره یا ساختمان ذخیره تا زمین >باید در اتخاذ نوع فن آوری كه برای تان مناسب تر از همه است >مد نظر قرار گیرد.كارگر و سوخت تنها هزینه های نیستند كه با مدیریت كود توام اند.بیمه مسولیت استهلاك >جایگزینی اجزا ء و سایر هزینه های ثانویه را باید در هنگام ارزیابی هزینه های جاری مورد محاسبه قرار داد.



آخرین مورد در خور توجه این است كه مزرعه شما تا چه حد می تواند قوانین در شرف وقوع كود دامی در آینده را رعایت نماید. برخی مزارع مجبورند طی سالهای آینده تغیرات قابل توجهی انجام دهند تا پیش نیاز برنامه های مدیریت كود دامی و مواد مغذی خود را رعایت و بر آورد سازند.



نتیجه:




استفاده صحیح و مناسب از كود و حتی ضایعات دامی وخوراك به نحو احسن كه این موارد> لازمه یك مدیر موفق و كار آمد می باشد.

به امید موفقیت تمام مدیران بویژه بخش كشاورزی و منابع طبیعی.
 

safir sabz

عضو جدید
سلام میشه بگید به لحاظ اقتصادی در کشور ما میشه استفاده کرد؟ توجیه دره؟آیا امکاناتش هست؟
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سلام میشه بگید به لحاظ اقتصادی در کشور ما میشه استفاده کرد؟ توجیه دره؟آیا امکاناتش هست؟

چرا که نه.
هم شدنی و هم بسیار توجیه اقتصادی داره
امکانات هم الا ماشالله!

باید ما کارشناسان این تفکر نواندیشی رو در خودمون بیدار کنیم و با هر ترفندی که شده به کشاورز و سیستم سنتی عادت شده ی اونها تلقین کنیم
و این شدنی ست!
 

masood98

عضو جدید
با سلام.:gol::gol::gol:
شما نو اندیشی در کشاورزی رو چی تعریف میکنید؟

شنیدن بعضی از واژه ها کمی جای تامل دارد.
نو اندیشی در کشاورزی یکی از این واژه هاست!
شاید تا بحال این واژه مرکب به گوش کسی نخورده باشد و یا استفاده ای نشده باشد.
اما هدف ما در اینجا باز کردن این واژه است.
نو اندیشی در کشاورزی پلی است به برنامه های تلفیقی در کشاورزی و در تمام گرایش های کشاورزی و دامی کاربرد دارد.
کشاورز یا مهندس کشاورزی، که نواندیش باشد یعنی فکری جدید و نو را در سر دارد. میتوان بجای نو اندیشی در کشاورزی از نوآوری در کشاورزی و یا حتی خلاقیت در کشاورزی نام برد.
پیشرفت در این زمینه (کشاورزی) مستلزم نوآوری است. حرکت های جدیدی که در زمینه کشاورزی صورت گرفته و باعث پیشرفت آن شده همه نشات گرفته از طرح نو میباشد. اخیرا بذر دانه گندمی توسط کارشناسان مجرب ایرانی تهیه و تولید شده که میتواند در مقابل بیماریهای مهمی از قبیل زنگ زرد گندم و حتی زنگ سیاه گندم از خود مقاومت نشان دهد ... این در حالیست که در سال گذشته میزان خسارت زنگ زرد گندم چشمگیر بود. پس همانطور که مشخص شد نوآوری و نواندیشی در کشاورزی نه تنها کمک حال کشاورزان زحمت کش و در همان راستا مصرف کنندگان (عموم مردم) میباشد بلکه میتواند از نظر اقتصادی نیز باعث صرفه جویی شود زیرا از مصرف سموم که اکثرا وارداتی هستند جلوگیری کرده و صرفه اقتصادی دارد.


لطفا ایده های ارزشمند خود را بیان نمایید تا گامی باشد برای خارج شدن از شیوه های ریشه دوانیده کشاورزی سنتی
با سلام
با نظر شما در باب نو اندیشی در کشاورزی موافقم .در این راستا در کلیه علوم باید این نو اندیشی دیده شود تا کشور از این مرحله عبور کرده به قطب در علم که روزگاری دارای این قطبیت بوده مجددا برسد.
در وادی بیوتکنولوژی کشاورزی نیز این امر باید اتفاق افتد مثلا می شود انسولین را در شیر گاو قرار کردکه علاوه بر بالا بردن مصرف سرانه شیر کشور برای بیماران دیابتی هم قابل استفاده باشد.ویابا توجه به این که مواد زاید وآشغال ها گاز های مضر در اثر تجزیه تولید می کنند از این گاز ها اخیرا برای تولید سوخت های وسایل حمل ونقل استفاده می کنندوموارد در این مورد فراوان زیاد است تا با نواندیشی در کلیه علوم وبخصوص در کشاورزی بتوانیم خود را به جایگاه شاسته برسانیم.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]كشاورزي در بوته آزمايش براي پيوستن به WTO[/h]
در ادبيات توسعه اقتصادي، بخش كشاورزي را در مراحل اوليه توسعه، تامين‌كننده سرمايه و نيروي انساني براي شكل‌گيري صنعت مي‌دانند و به صورت طبيعي بخش صنعت پيوندهاي پسين و پيشين با بخش كشاورزي برقرار مي‌كند. يعني كشاورزي در پيوند پيشين با صنعت (Backward Linkage) ماشين‌آلات مورد نياز را دريافت مي‌كند و در پيوند پسين (Forward Linkage) محصولات توليدي خود را به صورت مواداوليه در اختيار صنايع بسته‌بندي، تبديل مواد به محصول و ... قرار مي‌دهد.هرچه بخش كشاورزي در كشوري گسترده‌تر باشد، رابطه‌هاي فوق بين صنعت و كشاورزي بيشتر مي‌شود و در نتيجه اين دو بخش با يكديگر رشد مي‌كنند و با بهره‌گيري از پتانسيل‌هاي كشور هر دو بخش از رفاهي متعادل برخوردار مي‌شوند. ولي كشور ما به‌رغم آنكه 50 ميليون هكتار زمين قابل كشت دارد و داراي متنوع‌ترين آب‌وهوا براي كشت‌هاي متفاوت در فصول مختلف است، بخش كشاورزي متناسب با صنعت رشد نكرده است. در دهه 1350 شمسي كه درآمدهاي نفت امكان سرمايه‌گذاري گسترده در كشور را فراهم آورد، تحت تاثير نگاه نادرست به پتانسيل‌هاي توسعه در ايران، و البته جاه‌طلبي‌هاي آن دوران صنعت راهي به جز تقويت بخش كشاورزي را در پيش گرفت و به تعبير بانك جهاني، صنايع سنگين، سرمايه‌بر و عموما دولتي در كشور به وجود ‌آمد كه از نظر نويسنده يادداشت هر سه خصيصه با طبيعت جغرافيايي-اقتصادي ايران و پتانسيل‌هاي آن ناسازگار بوده است و در نتيجه پيوند منطقي بين صنعت و كشاورزي در كشور به وجود نيامده است.
در اين وادي، صنايعي در دهه 1350در كشور شكل گرفت كه وابسته به مواداوليه و ماشين‌آلات وارداتي بود، به جاي آنكه بيشتر متكي بر منابع داخلي به خصوص مواداوليه كشاورزي باشد. در مقابل بخش كشاورزي مسوول تامين موادغذايي جامعه به خصوص جامعه شهري آن هم به قيمت ارزان شد.
جدايي دو فرآيند رشد صنعت و كشاورزي در كشور، موجب شد تا كشاورزي رو به فقر رود و صنعت راه رشد خود را در پناه حمايت‌هاي دولت در پيش گيرد. ارزش افزوده صنعت، صنايع بخش دولتي را شكل داد كه عموما حسابرسي شفاف نداشته‌اند (منظور آن‌گونه حسابرسي است كه وضعيت مالي آنان را بدون استفاده از سوبسيدها نشان دهد) و بنابراين با اتكا به حمايت‌هاي مالي و تعرفه‌اي و .... بقاي خود را با ارتزاق از ثروت نفت استمرار بخشيدند.
بخش كشاورزي به عنوان مسوول تامين موادغذايي جمعيت عموما ساكن در شهر، آن هم به قيمت ارزان مجبور گرديد با ارزش افزوده بسيار محدود خو كند و به تدريج سرمايه خود را - سرمايه فيزيكي و نيروي انساني -، مستهلك نمايد و نتيجه اين فرآيند، پس از حدود چهل‌سال، فقر بخش كشاورزي است و روند رو به سرعت تخليه مناطق روستايي را موجب شد.
حمايت دولت از اين دو بخش بسيار متفاوت بوده است. بخش كشاورزي كه به خصوص پس از انقلاب مسوول تامين مواد اساسي غذايي چون گندم نيز بوده است، مجبور شده محصول خود را عموما به كمتر از قيمت‌هاي بين‌المللي در جامعه به فروش رساند. در حالي كه صنعت محصولي همچون خودرو را به بيش از دو برابر قيمت‌هاي بين‌المللي به مردم فروخته است. البته حمايت غيرمنطقي از صنعت موجب ناكارآيي شديد آن بخش نيز گرديده و امكان تحول در آن را محدود كرده است.
مثال توليد پيكان طي چهل سال با همان تكنولوژي و... نمونه فراموش نشدني در اقتصاد صنعتي ايران خواهد ماند.
اگر بخواهيم از ادبيات ماركسيستي استفاده كنيم، بايد اقرار كنيم كه در طي پنجاه سال اخير، به خصوص از اصلاحات ارضي تا به امروز، كشاورزي استثمار شده است و امكان رشد از آن سلب گرديده است و نتيجه اين فرآيند آن است كه جوانان در اين بخش نمي‌مانند و مناطق كشاورزي، به جز چند منطقه با بخش محدود كه محصول صادراتي دارند، روز به روز فقيرتر مي‌شوند. به عبارت ديگر، علاوه بر آنكه بخش كشاورزي به دليل قطع پيوند پسين با صنعت نتوانست به طرف كشت‌هاي سودآور حركت كند، مجبور شده است هزينه تمايل به خودكفايي را در كشور نيز بپردازد.
هزينه نان ارزان را فقط دولت نمي‌پردازد، بلكه كشاورزان بخش عمده‌اي از اين هزينه رامتحمل شده‌اند. كشاورزاني كه مثلا كشت پنبه را از سال‌هاي اوليه انقلاب رها كردند و به كشت گندم روي آوردند، عملا ندانسته، يا شايد دانسته، متحمل زيان‌هايي شده‌اند كه در غير اين صورت مجبور به تحمل آن نبودند، يا كشاورزاني كه در صورت شكل‌گيري مناسب صنايع تكميلي در كشور كه رشد آن در سال‌هاي اخير نيز رو به كاهش بوده است، مي‌توانستند مواد اوليه آن صنعت را توليد كنند، مجبور هستند كه به درآمدهاي بسيار محدود از وضعيت موجود بسنده كنند و به تدريج براي تخليه روستاها يا تحويل آن به بخش‌هاي ساختمان يا صنعت برنامه‌ريزي كنند.
به نظر مي‌رسد، مشكل عمده، ديدگاه نادرست در مورد بخش كشاورزي است. از منظر اقتصادي، بخش كشاورزي ايران يكي از پتانسيل‌هاي مهم كشور است، البته در صورتي كه به درستي مورد بهره‌برداري قرار گيرد. بخش كشاورزي ايران با وجود آنكه توسط بخش خصوصي بهره‌برداري مي‌شود، ناكارآمدترين بخش اقتصادي كشور شده است و آن به دليل سياست‌هايي است كه در طي نيم‌قرن گذشته بر آن حاكم بوده است. اگر بخواهيم از اين پتانسيل عظيم بهره‌برداري كنيم، كه شرايط آن با روند روبه حذف سوبسيدها از كشاورزي در كشورهاي عضو WTO به وجود آمده است، لازم است ديدگاه حاكم بر بخش كشاورزي را تغيير دهيم. بخش كشاورزي بايد به دنبال توليد كالاهاي سودآور باشد و به جاي وابستگي به دولت، به منابع خود اتكا كند و پتانسيل‌هاي خود را كشف كند و راه به كارگيري آن را بياموزد.
اگر كشاورزي به سوي توليد كالاهاي سودآور حركت كند، با افزايش سود قادر مي‌شود در تكنولوژي كاشت–داشت و برداشت سرمايه‌گذاري كند و از اتلاف منابع از جمله آب كه به صورت وسيعي در سطح كشاورزي جريان دارد، جلوگيري نمايد.
وظيفه دولت در اين وادي بسيار مهم خواهد بود. به جاي تكليف نوع كشت به كشاورزان – كه البته به ظاهر از طريق تشويق صورت مي‌گيرد – امكانات دسترسي به بازار براي آنان را فراهم آورد.
جاده مناسب به وجود آورد، زمينه سرمايه‌گذاري در حمل‌ونقل از جمله يخچال‌دار را سازماندهي كند، دسترسي به تكنولوژي توليد را تسهيل كند، ايجاد نظام آموزشي و بيمه مناسب و ... را سامان دهد.
در نهايت ابزار تشويقي براي يكپارچه‌سازي زمين براي كشاورزي به وجود آورد كه عموما در اندازه‌هاي غيراقتصادي هستند و بر اثر اعمال قانون ارث، هر روز كوچك‌تر مي‌شوند و به همين دليل به كارگيري تكنولوژي‌هاي مدرن براي كاهش هزينه و بهبود كيفيت در آنان امكان‌پذير نيست.
اگر در اين مسير حركت كنيم، با افزايش بهره‌وري، حتي خودكفايي در گندم نيز كم‌هزينه‌تر مي‌شود و به جاي آن كه نزديك به نيمي از امكانات كشاورزي – به خصوص زمين – را براي توليد حدود 2ميليارد دلار محصول توليدي گندم صرف كنيم، مي‌توانيم با افزايش توليد در هكتار – حداقل در سطح كشورهاي همسايه – در سطح كشتي بسيار محدودتر، حتي به صادركننده گندم تبديل شويم.
بنابراين از ديدگاه خودكفايي گندم نيز راه را نادرست طي كرده‌ايم.
ايجاد اشتغال بزرگ‌ترين دغدغه كشور است و به نظر مي‌آيد يكي از پتانسيل‌هاي مهم براي جذب اشتغال – يا حداقل جلوگيري از مهاجرت جوانان روستايي – در بخش كشاورزي نهفته است.
به عبارت ديگر با توجه به پتانسيل بزرگي كه با تغيير فضاي كشاورزي در جهان، پيش روي كشورمان قرار گرفته و به دليل حذف تدريجي سوبسيدها در اروپا و ... قيمت كالاهاي كشاورزي در آن كشورها رو به افزايش خواهد بود، ما با استفاده از آن مي‌توانيم امكان به وجود آمده را به حركتي جدي در بخش كشاورزي كشور تبديل كنيم.
اين امر فقط در صورتي قابل تحقق است كه ديدگاه‌ها و سياست‌هاي كشاورزي را تغيير دهيم و با شرايط به وجود آمده در جهان هماهنگ نماييم.​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
هوا کشت (Aeroponics)

سیستم کشت جدیدی است که در آن بستر کشت دیگر خاک و آب و یا محیط های جامد مصنوعی نیست و در واقع بستر کشت محیطی کاملا گازی است و ریشه های گیاه کشت شده بصورت معلق در محیط بسته و تاریک قرار میگیرید و مواد مورد جذب ریشه توسط پمپاژ بصورت اسپری در هوای محیطی که ریشه در آن قرار دارد در دسترس گیاه قرار میگیرد.
در حال حاضر در چند کشور پیشرفته از این سیستم کشت استفاده میکنند ولی اینکه تو ایران هم استفاده میشه یا نه و یا اینکه قدمی واسش برداشتن یا نه نه چیزی دیدم و نه چیزی شنیدم.
به هر حال از این روش برای کشت کاهو ، سیب زمینی و چند گیاه استفاه شده و بسیار هم مفید بوده. چند عکس از استفاده این سیستم جدید در کشاورزی را در زیر مشاهده خواهید کرد.


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
کشاورزي ارگانيک

کشاورزي ارگانيک

امروزه رویکرد جهانی به سمت کشاورزی ارگانیک است. در این سیستم از کشاورزی که شاید برگرفته از کشاورزی سنتی باشد، سعی بر این است تا از نهاده هایی که منشا شیمیایی دارند استفاده نشود (سیلسیور، م. ممیزی، م.ر ۱۳۸۵). تاثیر نامطلوب و اثرات باقی مانده مصرف انواع کودهای شیمیایی، سموم، هورمون ها و… در تولیدات غذایی در کشورهای صنعتی پیشرفته موجب شده است کشاورزی در جهتی کاملا متضاد با روش مدرن تحول یابد و آن جلوگیری از مصرف هر گونه مواد شیمیایی یا نهاده مصنوع انسان در تولیدات و پخش محصولات زراعی، باغی و دامی است. این کشاورزی به کشاورزی ارگانیک موسوم است و در کشورهای مختلف به نام های گوناگون چون کشاورزی بیولوژیکی، کشاورزی پایدار و کشاورزی با مصرف کم مواد شیمیایی نامیده می شود.
در این نوع از کشاورزی از نهاده های سنتز شده مانند کودهای شیمیایی، آفت کش ها، داروهای دامپزشکی، گیاهان اصلاح شده ژنتیکی، نژادی، مواد نگهدارنده، مواد افزودنی و از تابش اشعه ها استفاده نمی شود.

کشاورزی ارگانیک مدیریت تولید مناسب است که باعث تقویت و توسعه سلامت اکوسیستم های زیستی، چرخه های زیستی و فعالیت بیولوژیکی خاک می شود. این نظریه تاکید دارد که از نهاده های داخل مزرعه استفاده شده و از نهاده های بیرونی استفاده ای نشود. و برای این منظور احتیاج به سیستم های تطابق پذیری در هر منطقه داریم. این کار باعث استفاده از روش های کشاورزی زیستی، مکانیکی و بدون استفاده از نهاده های خارجی سنتز شده صورت می گیرد.



مزایای کشاورزی ارگانیک برای محیط زیست

پایداری در مدت زمان طولانی

خیلی از تغییرات محیط زیست در درازمدت اتفاق می افتد. در کشاورزی ارگانیک چون مطابق اکوسیستم رفتار می شود اثر مخربی برای محیط زیست ندارد. در مورد خاک نیز در کشاورزی ارگانیک از کمترین شخم، کودهای بیولوژیک، تناوب کشت مناسب، گیاهان پوششی و… استفاده می شود.

همچنین با بهبود جانوران مفید خاک و تخمیر مواد آلی، بافت خاک بهبود یافته، باروری خاک افزایش می یابد و مواد مغذی بیشتری به خاک داده می شود. به همین دلیل فرسایش خاک کم شده و تنوع زیستی خاک افزوده می شود. در بسیاری از مناطق کشاورزی، آب به دلیل مصرف بی رویه کود و سموم آلوده شده و به دلیل استفاده ی کمتر از این مواد در کشاورزی ارگانیک، آب آلوده نمی شود.

برای باروری خاک در کشاورزی ارگانیک از کمپوست، کودهای حیوانی و کودهای آلی نیز استفاده می شود. برای تولید کودهای شیمیایی باید از منابع تجدیدنشدنی مانند نفت استفاده کرد و چون در کشاورزی ارگانیک از این مواد استفاده نمی شود پس آلودگی هوا نیز کمتر است.

همچنین کشاورزی ارگانیک از اثرات گلخانه ای می کاهد، زیرا خیلی از فعالیت های انجام شده در کشاورزی ارگانیک مانند شخم، استفاده از گیاهان تثبیت کننده نیتروژن، بازگرداندن ضایعات کشاورزی به خاک و استفاده از گیاهان پوششی باعث افزایش بازگشت کربن به خاک گشته و سبب حفظ و ذخیره سازی کربن می شود.

کشاورزی ارگانیک، هم نگهبان تنوع زیستی و هم استفاده کننده از آن است. مثلا استفاده از بذور بومی که مقاومت بیشتری نسبت به بیماری ها و شرایط بد محیطی دارند.

در سطوح بالا ترکیب گیاهان و حیوانات باعث بهینه سازی مصرف انرژی و بازیافت چرخه مواد می شود. در سطوح اکوسیستم، حفظ منابع طبیعی در اطراف کشاورزی ارگانیک و فقدان مواد شیمیایی باعث حفظ حیات وحش شده و همچنین آیش گذاری زمین باعث عدم فرسایش خاک در تنوع زیستی می شود.

استفاده از فرآورده های اصلاح شده ژنتیکی در کشاورزی ارگانیک جایز نیست، زیرا اثرات فرآورده های اصلاح شده ژنتیکی هنوز به خوبی شناخته نشده اند.

کشاورزی ارگانیک هدفش تشویق و توسعه تنوع زیستی است و گواهی های تایید ارگانیک نیز این مساله را در نظر دارند.

کشاورزی ارگانیک با اکولوژی هماهنگ است و باعث تثبیت بافت خاک، حفظ چرخه آب، چرخه کربن، چرخه مواد غذایی و آلودگی کمتر زمین است.

ده علت برای لزوم حرکت به سوی کشاورزی ارگانیک

۱- محصولات ارگانیک استانداردهای بیشتری دارند: گواهی نامه های محصولات ارگانیک به عنوان بیمه هایی است که در تولید این محصولات از مواد شیمیایی و سمی استفاده نشده است.

۲- طعم غذاهای ارگانیک بهتر است: گیاهان تولید شده به روش ارگانیک سالم تر بوده و به عنوان غذاهای خوشمزه تر برای تغذیه انسان و حیوانات می تواند به کار رود.

۳- محصولات ارگانیک خطر بیماری ها را کم می کند: خیلی از مراکز حفاظت محیط زیست دریافته اند که مواد شیمیایی موجود در آفت کش ها اثرات سرطان زایی و بیماری زایی دارند. کشاورزی ارگانیک یکی از راه های کاهش مصرف سموم شیمیایی و کم کردن این مواد در منابع آب، زمین و هوا است.

۴- کشاورزی ارگانیک به منابع آبی احترام می گذارد: برای حذف مواد شیمیایی آلوده کننده و دفع نیتروژن در آب باید به منابع آبی و خاکی احترام گذاشت و آنها را درست مصرف کرد. در کشاورزی ارگانیک این موارد به درستی رعایت می شود.

۵- کشاورزی ارگانیک باعث ایجاد خاک سالم می شود: خاک یکی از منابع اصلی زنجیره غذایی بوده و یکی از اصول کشاورزی ارگانیک ایجاد خاک سالم است.

۶- کشاورزی ارگانیک الگوبرداری از طبیعت است: کشاورزی ارگانیک برای اکوسیستم متعادل ارزش قایل است. طبیعت زنده نیز شامل تناوب کشت در محصولات علوفه ای و استفاده از گیاهان پوششی و باقی مناطق طبیعی است.

۷- کشاورزی ارگانیک هدایت کننده تحقیقات تازه است: تولیدکنندگان ارگانیک به عنوان پیشرو در تحقیق عدم استفاده از آفت کش ها و اثرات مضر آن بر محیط زیست هستند.

۸- تولیدکنندگان ارگانیک در جهت تنوع زیستی تلاش می کنند: از دست دادن تعداد زیادی از گونه ها (تنوع زیستی) یکی از نگرانی های دانشمندان محیط زیست است. به همین دلیل خیلی از کشاورزان ارگانیک درصدد هستند تا گونه های معمولی و بومی را حفظ کنند.

۹- کشاورزی ارگانیک به حفظ سلامت جوامع روستایی کمک می کند: کشاورزی ارگانیک به دلیل سطوح کم آب جوامع روستایی، مفید است و منجر به افزایش درآمد آنها می شود.

۱۰- تنوع غذاهای ارگانیک: بعضی از غذاهای ارگانیک به عنوان جایگزین قابل استفاده هستند و محصولات کشاورزی غیر غذایی، صنعتی نیز در حال تبدیل شدن به تولید ارگانیک هستند مانند تولید پنبه ارگانیک و در نهایت تولید لباس های ارگانیک.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
استفاده از خاكستر فضولات طيور به جاي كود

استفاده از خاكستر فضولات طيور به جاي كود

كيمياگران قرون وسطي در كشف دستورالعمل ساخت طلا با شكست مواجه شدند اما دانشمندان اكنون با اعمال تغييراتي مي توانند خاكستر فضولات طيور را به پول مبدل نمايند.منافع حاصل از اين تغيير و تحول، شانس بزرگي را براي كشاورزان به ارمغان مي آورد.

محققان دريافته اند خاكستر حاصل از فضولات طيور مي تواند به عنوان جايگزين مناسبي براي كود مطرح گردد، ضمن آن كه براي محيط زيست مفيد بوده و موجب رشد بهتر گياهان و كاهش هزينه هاي كشاورزان مي‌شود.

محققان در مراحل آزمايشي به كاشت گندم در خاكهاي آهكي و غيرآهكي پرداختند كه با خاكستر فضولات طيور و فسفات پتاسيم غني شده بود. ميزان فسفر دربافت گياهاني كه در خاك همراه با خاكستر فضولات رشد كرده اند به مراتب بيشتر بوده، بدين معني كه عناصر غذايي ، آمادگي جذب از طريق ريشه را داشته‌اند.

اين خاكستر داراي خصايص جالب توجهي مي باشد كه ميزان حلاليت پايين در آب از آن جمله است. ميزان فسفر متمركز در اين خاكستر نسبت به كود طيور بيشتر بوده و ضمن فرآيند سوخت، موادآلي و آب دفع مي شوند.

اين خاكستر، از آنجايي كه نسبت به فضولات طيور، سبك تر و حمل آن آسانتر مي باشد، موجبات كاهش هزينه براي كشاورزان را فراهم مي آورد.

مطالعات بيشتري لازم است تا سطوح بهينه استفاده از خاكستر فضولات براي توليد گندم تعيين و ارزش اقتصادي آن براي كشاورزان مشخص گردد. اگر اين مطالعات درخصوص گندم با موفقيت همراه باشد، ساير محصولات نيز مورد تحقيق مشابه قرار خواهند گرفت.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
تلنگر

تلنگر

فناوري ژنتيكي در كشاورزي، در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا به آهن گداخته مي ماند، كه هيچكس تمايلي براي دست زدن به آن ندارد.

دولت ائتلافي احزاب سرخ و سبز در جمهوري فدرال آلمان نيز به ويژه از دوستداران اين شيوه بيوتكنولوژيك در كشاورزي نيست، كه اين نكته چندي پيش در آلمان به بروز اعتراضات شديد در بخش كشاورزي منجر گرديد. طرفداران اين شيوه عنوان مي كنند كه، طرح قانوني مربوط به استفاده از تكنيك ژنتيكي براي كساني كه قصد به كارگيري و استفاده از آن را دارند، قابل قبول نيست. در حالي كه در آلمان هنوز هم مشاجرات فراواني در مورد چگونگي برخورد صحيح با فناوري ژنتيكي ادامه دارد، كشور اسپانيا پا را از اين هم فراتر نهاده است. در هيچ جاي اروپا به اندازه اسپانيا ذرت تغيير يافته ژنتيكي كاشت و بهره برداري نمي شود. در آنجا صحبت از ۳۲ هزار هكتار مي باشد.

در اين ذرت نشانه عجيب و غريبي به چشم نمي خورد اما اين نوع ذرت، عادي نيست. اين گياه ذرت BT176 نام دارد و از طريق تكنيك ژنتيكي تغيير يافته است. به اين ترتيب اين گياه عليه آفات نباتي و پيش از همه عليه كرم هاي سفيد و پر اشتهاي پروانه ذرت مقاوم است. آفتي كه عرق ترس بر پيشاني كشاورزان منطقه كاتلونيه در اسپانيا مي نشاند زيرا اين كرم ها با سرعت تمام در مزارع ذرت پخش شده و تمامي محصول را خوراك خود مي سازند.زماني كه در پائيز در كاتلونيه تنها شمار كمي از گياهان معمولي ذرت از هجوم اين آفت جان به در برده اند، ذرت هاي BT176 استوار برجاي خود باقي مانده و محصول آنها با دانه هاي زرد رنگ خودنمايي مي كند كه اين نكته خوشايند بسياري و از جمله جيسس ريبرا (J. Ribera) از انجمن كشاورزان جوان اسپانيا است. او در اين باره مي گويد: «ما كشاورزان اسپانيايي با اين نوع ذرت، تجارب بسيار خوبي داشته ايم. ما قادريم با مقدار بسيار اندكي از سموم نباتي، آفات را تحت كنترل خود قرار دهيم. اين كار براي محيط زيست و براي كشاورزان بسيار خوب است، زيرا ديگر محصولي از دست نمي رود».

به همين دليل كشاورزان با كمال ميل اجازه مي دهند كه در مزارع آنها آزمايشاتي انجام گيرد كه براي توليد بذر تغيير يافته ژنتيكي ضروري است. در سطحي گسترده به اندازه ۶۰ زمين فوتبال، اين نوع ذرت مخصوص كاشته مي شود. وزارت كشاورزي اسپانيا در اين زمينه هيچگونه حكم و فرماني را صادر نمي كند. كشاورزان بايستي خود بروشورهاي اطلاعاتي مربوط به بذر مربوطه را مطالعه كنند. البته نكاتي وجود دارد كه بايستي مورد توجه و مراقبت قرار گيرند اما كشاورزان در اين زمينه آنچنان هم سختگير نيستند. هرچه باشد اين نوع ذرت تغيير يافته از طريق بيوتكنولوژي محصول بيشتري به دست مي دهد و شركت هاي توليدكننده مواد غذايي داوطلبانه براي اين محصول پول بيشتري مي پردازند. به همين دليل بسياري از كشاورزان مدتي طولاني تفكر نمي كنند.

اما لوئيس بايون (L. Bayon )از كميته كشاورزي اكولوژيك مادريد معتقد است كه آنها بايد در اين باره بيشتر بينديشند و توضيح مي دهد: «زماني كه يك نفر تصميم مي گيرد كه از بذر اين نوع ذرت براي كاشت استفاده كند، ما در اين مورد اطلاع داريم كه چه كسي و در كجا آن را به كار مي گيرد و مخالفتي با اين كار نداريم. اما وقتي كه يك نفر فكر مي كند كه به كشت ذرت معمولي مشغول است موضوع عوض مي شود.» زيرا هنوز هيچكس نمي داند زماني كه، با وزش باد گرده هاي ذرت تغيير يافته به شيوه ژنتيكي بر فراز مزارع ذرت معمولي به پرواز درآيند چه اتفاقي مي افتد. دانشگاه بارسلون اينك به خواست دولت اسپانيا به تحقيق در اين زمينه پرداخته و قصد دارد نتايج انتقال ژنتيكي از طريق گرده افشاني اين گياهان را مورد بررسي قرار دهد. اما تاكنون نتايجي به دست نيامده اند.

تنها اخباري در مورد برخي از اتفاقات وجود دارند، از جمله اينكه در سال۲۰۰۱ميلادي كشاورزان منطقه شمالي اسپانيا Navarra كه به كشت ذرت معمولي با شرايط سالم بيولوژيك اقدام مي كنند، نمي توانستند محصول خود را با برچسب اكولوژيك به فروش برسانند زيرا، گرده ذرت هاي پرورش يافته از طريق تغييرات ژنتيكي در اين مزارع پخش شده بودند. مسائل مربوط به مسئوليت و پرداخت غرامت تا امروز نيز مشخص نشده اند. اعتراض در برابر اين سياست تقريباً فقط از جهات مشخصي بروز مي كند. براي مثال زماني يك موضع گيري از سوي صلح سبز (Green peace) و گاهي هم از سوي مالك يك كشتزار نابود شده ذرت هاي حاوي ژن هاي تغيير يافته منتشر مي شود.

حتي اگر بسياري از شركت هاي اسپانيايي توليد مواد غذايي، از ايده «عدم استفاده از تكنيك ژنتيكي» پيروي مي كنند، نگراني هاي طرفداران محيط زيست و كشت كنندگان ذرت عادي مورد انتقاد قرار مي گيرند براي مثال ريبرا مي گويد: « اين كشاورزان مي خواهند از هرگونه تداخل انواع ذرت جلوگيري كنند تا محصولات آنها كاملاً خالص باقي بمانند. به همين دليل آنها با يك مشكل بزرگ مواجهند. كشاورزي همانند زندگي است. خالص و ناب بودن كامل دست يافتني نيست.»و اينكه ذرت BT176 يك نوع ذرت عادي نيست را هيچكس نمي تواند به چشم ببيند.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
در انتهاى جاده اى سنگلاخى در ايالت آيواى مركزى، يك كشاورز در افق، به جايى خيره شده است كه تا چشم كار مى كند گياهان بلند و برگ دار ذرت قرار دارند و زير نسيم موج مى زنند. او لبخندى مى زند زيرا چيزى در مورد كشتزارش مى داند كه كمتر كسى از آن آگاه است چون نه فقط دانه هاى ذرت در سنبله آن رشد مى كنند بلكه گرانول هاى پلاستيك نيز در ساقه و برگ هاى آن توليد مى شوند.
به نظر مى رسد كه ايده رشد دادن پلاستيك «كه در آينده نزديك قابل حصول است» جالب تر از ساخت پلاستيك ها در كارخانجات پتروشيمى باشد. در اين كارخانجات هر ساله حدود ۲۷۰ ميليون تن نفت و گاز مصرف مى شود. در واقع سوخت هاى فسيلى علاوه بر انرژى، مواد اوليه را نيز براى تبديل نفت خام به پلاستيك هاى معمولى از قبيل پلى استايرن، پلى اتيلن و پلى پروپيلن فراهم مى كنند. كاربرد پلاستيك ها در تمام شئونات زندگى، گسترده شده است و نمى توان روزى، زندگى بدون پلاستيك را تصور كرد چون از بطرى هاى شير و نوشابه گرفته تا لباس و قطعات خودرو از پلاستيك هستند، گرچه اين توليد زياد پلاستيك ها اساساً زير سئوال رفته است. انتظار مى رود منابع شناخته شده ذخيره جهانى نفت تا ۸۰ سال ديگر تمام شوند و اين در مورد گاز طبيعى ۷۰ سال و براى زغال ۷۰۰ سال است، اما تاثيرات اقتصادى كاهش اين منابع خيلى زودتر فرا خواهد رسيد. وقتى منابع كاهش يابد، قيمت ها هر روز بالا خواهد رفت و اين واقعيتى است كه نمى تواند از كانون توجه سياستگزاران خارج شود. چند سال قبل كلينتون رئيس جمهور آمريكا در ماه اوت ۱۹۹۹ يك دستورالعمل اجرايى صادر كرد و طى آن تاكيد كرد كه بايد كار محققين به سمت جايگزينى سوخت هاى فسيلى با مواد گياهى به عنوان سوخت و نيز به عنوان مواد خام جهت گيرى شود. با توجه به اين نگرانى ها، تلاش مهندسين بيوشيمى براى كشف چگونگى رشد پلاستيك گياهى از دو جهت سبز است: يكى اينكه قابل ساخت از منابع تجديدپذير است و ديگر اينكه اساساً پلاستيك توليدى پس از دور ريختن قابل تجزيه بيولوژيكى است.
اما تحقيقات اخير ترديدهايى در مورد صحت اين ديدگاه ها به وجود آورده است. اول اينكه، توانايى تجزيه بيولوژيكى داراى «هزينه پنهانى» است. بدين معنى كه با تجزيه پلاستيك ها دى اكسيدكربن و متان تشكيل و متصاعد مى شود كه اين گازها، جزء گازهاى به دام افكننده گرما يا گازهاى گلخانه اى هستند كه كوشش هاى امروزه جهانى در جهت كاهش آنها است. علاوه بر اين، هنوز به سوخت هاى فسيلى براى ايجاد انرژى مورد نياز فرايند استخراج پلاستيك از گياهان نياز است. براساس محاسبات، اين نياز به انرژى بسيار بيشتر از آن چيزى بود كه فكر مى شد. در اينجا است كه بايد گفت توليد موفقيت آميز پلاستيك هاى سبز در گرو اين است كه محققان بتوانند با روش هاى با صرفه، بر موانع مصرف انرژى غلبه كرده در عين حال نيز هيچ بارى بر محيط زيست اضافه نكنند. توليد سنتى پلاستيك ها متضمن مصرف بسيار زياد سوخت فسيلى است. خودروها، كاميون ها، هواپيماها و نيروگاه ها بيشتر از ۹۰ درصد از مواد توليدى پالايشگاه ها را مى بلعند، اما پلاستيك ها
از بقيه آن استفاده مى كنند كه اين مقدار تنها در آمريكا حدود ۸۰ ميليون تن در سال است.
تا به امروز كوشش صنايع بيوتكنولوژيكى و كشاورزى در مورد جايگزينى پلاستيك هاى معمولى با پلاستيك هاى گياهى به سه ديدگاه منجر شده است كه عبارتند از: تبديل شكرهاى گياهى به پلاستيك، توليد پلاستيك در داخل بدن ميكروارگانيسم هاى گياهى، رشد پلاستيك در ذرت و ديگر غلات.
شركت كارگيل (Cargill) يكى از غول هاى صنايع كشاورزى به همراه شركت داو (Dow) برترين شركت شيميايى جهان، چند سال پيش به توسعه ديدگاه اول همت گماشتند كه به تبديل شكر حاصل از ذرت و ديگر گياهان پلاستيكى به نام پلى لاكتيد (PLA) منجر شد. در مرحله اول ميكروارگانيسم ها شكر را به اسيدلاكتيك تبديل مى كنند و در مرحله بعدى، به طور شيميايى مولكول هاى اسيد لاكتيك به يكديگر متصل مى شوند تا زنجيره اى مشابه زنجيره پلى اتيلن ترفنالات (PET) كه پلاستيكى پتروشيميايى است و در بطرى نوشابه هاى خانواده و در الياف لباس ها استفاده مى شود، به دست آيد. در واقع جست وجوى محصولات جديد از شكر ذرت، جزيى از فعاليت هاى طبيعى شركت كارگيل بود كه با استفاده از كارخانه هاى آسياى مرطوب دانه هاى ذرت را به محصولاتى از قبيل شربت با فروكتوز بالاى ذرت، اسيد سيتريك، روغن نباتى، بيواتانول و غذاهاى حيوانات تبديل مى كند. در سال ۱۹۹۹ كارخانه هاى اين شركت ۳۹ ميليون تن ذرت را فرايند كردند كه اين مقدار تقريباً ۱۵ درصد كل برداشت ذرت آمريكا در آن سال بود. در ابتداى سال ۲۰۰۰ مجموعه كارگيل- داو طرحى با سرمايه ۳۰۰ ميليون دلار به منظور توليد انبوه پلاستيك جديدشان راه اندازى كرد. اين طرح با نام تجارى Nature Works و براى توليد انبوه PLA ارائه شد.
ديگر شركت ها از جمله صنايع شيميايى سلطنتى (ICI) روش هايى براى توليد نوع دوم اين پلاستيك ها ابداع كردند. اين پلاستيك پلى هيدروكسى آلكانوايت (PHA) نام دارد. PHA شبيه PLA از شكر گياهى ساخته شده و تجزيه پذير است. البته در مورد PHA يك باكترى به نام Ralstona eutropha شكر را مستقيماً به پلاستيك تبديل مى كند. براى توليد PLA يك مرحله شيميايى خارج از ارگانيسم بايد انجام گيرد اما در توليد PHA، اين زنجيره به طور طبيعى در داخل ميكروارگانيسم تا ۹۰ درصد از جرم سلول منفرد به صورت گرانول تجمع مى كند.
در پاسخ به بحران نفت در دهه ،۱۹۷۰ ICI فرايند تخميرى در مقياس صنعتى خود را كه طى آن ميكروارگانيسم ها شكر را به PHA تبديل مى كنند، با ظرفيت چند تن در سال ارائه كرد. شركت هاى ديگرى اين پلاستيك را قالب ريزى كرده و از آن اقلام تجارتى مثل تيغ ريش قابل تجزيه بيولوژيكى و بطرى هاى شامپو ساخته و به بازار ارائه كردند. اما اين اقلام پلاستيكى اساساً قيمت بالاترى از اقلام با پلاستيك هاى معمولى داشتند و هيچ مزيت عملكردى به غير از تجزيه پذيرى بيولوژيكى نداشتند. در سال ۱۹۹۵ شركت مونسانتو (Monsanto) فرايند و دستگاه هاى مربوطه را خريدارى كرد، اما سودآورى آن هم مبهم باقى مانده است. بسيارى شركت ها و گروه هاى علمى و نيز شركت مونسانتو كوشش هاى خود را معطوف به سومين ديدگاه توليد PHA يعنى رشد دادن پلاستيك در گياه كرده اند. با تصحيح ژنتيكى گياه غله مى توان آن را قادر به سنتز پلاستيك ساخت و در نتيجه فرايند تخمير را حذف كرد. يعنى به جاى رشد دادن غله، سپس برداشت آن، فرايند كردن آن، توليد شكر و نهايتاً تخمير شكر و توليد پلاستيك مى توان مستقيماً پلاستيك را در خود گياه ساخت. بسيارى محققين اين ديدگاه را جذاب ترين و با بازده ترين راه حل ساخت پلاستيك از منابع انرژى تجديدپذير مى دانند. طى اين سال ها گروه هاى زيادى در تعقيب اين هدف بوده و هستند.
146841.jpg
در اواسط دهه ۱۹۸۰ استيون اسلاتر (Steven C.Salter) عضو گروهى بود كه وظيفه آن جداسازى ژن هاى سازنده پلاستيك از باكترى بود. محققين پيش بينى مى كنند كه قرار دادن اين آنزيم ها در داخل يك گياه مى تواند تبديل استيل كوآنزيم A (ماده ى كه حين تبديل نور خورشيد به انرژى، به طور طبيعى در گياه تشكيل مى شود) به نوعى پلاستيك را انجام پذير سازد. در سال ۱۹۹۲ همكارى بين دانشمندان دانشگاه دولتى ميشيگان و دانشگاه جيمز ماديسون با اين هدف شروع شد. محققين با انجام مهندسى ژنتيك روى گياه Arabidopsis Thalianan توانستند نوعى PHA ترد بسازند. دو سال بعد شركت مونسانتو كار براى ساخت نوع انعطاف پذيرتر PHA را روى يك گياه معمول تر يعنى ذرت شروع كرد. از آنجا كه توليد پلاستيك نمى تواند با توليد غذا رقابت كند، محققين هدف خود را به سوى استفاده از قسمت هايى از گياه ذرت كه برداشت نمى شود (مثل برگ و ساقه) متوجه ساختند. رشد دادن پلاستيك در برگ و ساقه به كشاورزان هنوز اين امكان را مى دهد كه بتوانند با كمباين هاى معمولى ميوه ذرت را برداشت كرده و با زيرورو كردن مجدد مزرعه، برگ ها و ساقه هاى حاوى پلاستيك را برداشت كنند. برخلاف توليد PHA و PLA به روش تخمير كه بايد با استفاده از زمين براى توليد ذرت براى ديگر مقاصد رقابت كند، رشد دادن PHA در برگ و ساقه ذرت اين امكان را به وجود مى آورد كه بتوان ذرت و پلاستيك را به طور همزمان از يك مزرعه به دست آورد. ضمناً با استفاده از گياهان مناسب شرايط نامساعد مثل Switch grass مى توان از اين تقابل بين توليد پلاستيك و ديگر استفاده ها از زمين جلوگيرى كرد. يعنى لزومى ندارد كه فقط زمين هاى مخصوص كشت ذرت را به اين كار اختصاص دهيد. محققين به پيشرفت هاى فنى وسيعى در زمينه افزايش ميزان پلاستيك در گياه و همچنين تغيير زنجيره پلاستيك به منظور حصول به خواص مفيد، دست يافته اند. گرچه اين نتايج وقتى مستقلاً ديده مى شوند تشويق كننده اند ولى حصول به هر دو ويژگى يعنى تركيب مفيد و نيز ميزان بالاى پلاستيك در گياه خود يك مشكل است. تاكنون اثبات شده است كه كلروپلاست هاى برگ بهترين مكان براى توليد پلاستيك هستند. اما كلروپلاست ها اعضاى سبزى هستند كه وظيفه شان جذب نور است و اين در حالى است كه غلظت بالاى پلاستيك از فتوسنتز جلوگيرى كرده و بازدهى گياه را كاهش مى دهد. همچنين جداسازى پلاستيك از گياه خود يك چالش است. ابتدائاً محققين شركت مونسانتو تاسيسات استخراج را به عنوان واحد جانبى كارخانه فرآورى ذرت در نظر گرفتند. اما وقتى اين واحد را روى كاغذ طراحى كردند متوجه شدند استخراج و جمع آورى پلاستيك به مقادير زيادى حلال نياز دارد كه در نتيجه مى بايست بعداً به منظور استفاده مجدد بازيابى شود. اين زيرساختار فرايند از لحاظ اندازه با كارخانه هاى موجود پتروشيميايى برابرى مى كند و اندازه كارخانه آسياى ذرت را به شدت افزايش مى دهد. بايد توجه داشت كه انجام سرمايه گذارى و گذشت زمان باعث مى شود كه محققين بر اين موانع فنى غلبه كنند.
اما اينجا سئوالى كه مطرح مى شود اين است كه كدام راه حل ارزشمندتر است؟ وقتى انرژى و ماده خام لازم براى هر مرحله رشد PHA در گياهان، برداشت، خشك كردن برگ و ساقه، استخراج PHA از برگ و ساقه، تخليص پلاستيك، جداسازى و بازيايى حلال و تبديل پلاستيك به رزين را بررسى كنيد خواهيد ديد كه اين ديدگاه، انرژى خيلى بيشترى نسبت به توليد مواد پلاستيكى از منابع فسيلى در اغلب روش هاى پتروشيميايى، مصرف مى كند. در يك تحقيق كه اخيراً تكميل شده است، محققين متوجه شدند كه ساخت يك كيلوگرم PHA از گياه ذرت (تصحيح شده ژنتيكى) حدود ۳۰۰ درصد انرژى بيشتر از ۲۹ مگاژول لازم براى ساخت مقدار برابر پلى اتيلن (ساخته شده از سوخت فسيلى) مصرف مى كند. بنابراين نااميدانه بايد گفت مزيت استفاده از ذرت به جاى نفت به عنوان ماده خام، جبران كننده اين ميزان اختلاف در انرژى مصرفى نيست. براساس الگوهاى امروزى مصرف انرژى در صنايع فرآورى ذرت، براى توليد يك كيلوگرم PHA نياز به ۶۵/۲ كيلوگرم سوخت فسيلى است. براساس اطلاعات جمع آورى شده توسط جامعه سازندگان اروپايى پلاستيك ها (APME) از ۳۶ كارخانه اروپايى توليد پلاستيك، تخمين زده شد كه براى توليد يك كيلوگرم پلى اتيلن تنها به ۲/۲ كيلوگرم نفت و گاز طبيعى نياز است كه تقريباً نصف آن در محصول نهايى ظاهر مى شود. اين موضوع به اين معنى است كه تنها ۶۰ درصد از مقدار نفت و گاز مصرفى يعنى ۳/۱ كيلوگرم از آن به منظور توليد انرژى سوزانده مى شود.
با توجه به اين مقايسه، ممكن نيست متقاعد شويد كه رشد دادن پلاستيك در ذرت و سپس استخراج آن توسط انرژى ناشى از سوخت هاى فسيلى باعث حفظ منابع فسيلى مى شود. در واقع با جايگزينى منبع تجديدپذير به جاى منبع تجديدناپذير، ناگزير به استفاده از مقدار بيشترى از آن خواهيد شد. در مطالعه قديمى ترى، آقاى «تيلمان جرن جروس» (Tilman Gorngross) كشف كرد كه توليد يك كيلوگرم PHA به وسيله تخمير ميكروبى همان ميزان سوخت فسيلى، يعنى ۳۹/۲ كيلوگرم، نياز دارد. اين نتايج مايوس كننده قسمتى از دلايلى بود كه براساس آن شركت مونسانتو، پيشرو توليد PHA از گياه، سال گذشته اعلام كرد كه توسعه چنين سيستم هاى توليد پلاستيك را متوقف خواهد كرد. هم اكنون تنها پلاستيك كارخانه اى به اين روش كه صنعتى شده است، پلاستيك PLAى Cargill- Dow است. اين فرايند ۲۰ تا ۵۰ درصد منابع فسيلى كمترى نسبت به ساختن پلاستيك از نفت مصرف مى كند، اما هنوز از ديدگاه انرژى بسيار پرمصرف تر از بسيارى فرايندهاى پتروشيميايى است. مسئولان شركت انتظار دارند نهايتاً بتوانند ميزان انرژى لازم را كاهش دهند. راه ديگر همانا توسعه ديگر منابع شكر گياهى كه انرژى كمترى براى فرآورى نياز دارند، (مثل گندم و چغندر) است كه مى تواند استفاده از سوخت هاى فسيلى را كاهش دهد.
در همين زمان، دانشمندان در Cargill- Dow تخمين مى زنند اولين تاسيسات ساخت PLA كه هم اكنون در Blair نبراسكا در حال ساخت است، بتواند براى هر كيلوگرم پلاستيك ۵۶ مگاژول انرژى مصرف كند كه اين مقدار ۵۰ درصد بيشتر از انرژى لازم براى PET ولى ۴۰ درصد كمتر از نايلون است.
انرژى لازم براى توليد پلاستيك هاى گياهى دومين و حتى اولين مشكل زيست محيطى اين فرايند است.
نفت اولين منبع براى توليد پلاستيك هاى معمول است، اما ساخت پلاستيك از گياهان عمدتاً بر زغال و گاز طبيعى تكيه دارد كه براى راه انداختن مزارع ذرت و صنايع فرآورى ذرت مصرف مى شود. به همين دليل تعدادى از روش هاى گياهى از سوخت هاى كمياب (نفت) به سوخت هاى فراوان (زغال) تغيير سوخت داده اند. بعضى متخصصان معتقدند اين تغيير سوخت گامى به سمت توسعه پايدار است. موضوع فراموش شده در اين منطق، اين حقيقت است كه تمامى سوخت فسيلى مصرف شده براى ساخت پلاستيك ها از مواد خام تجديدپذير (ذرت) مى بايست سوخته شوند تا انرژى توليد كنند، در حالى كه در فرايندهاى پتروشيميايى قسمت عمده اى از سوخت به محصول نهايى تبديل مى شود.
سوزاندن سوخت بيشتر باعث وخيم تر كردن مشكل ديگرى مى شود كه آن افزايش انتشار گازهاى گلخانه اى مثل دى اكسيدكربن است. همچنين به طور طبيعى ديگر انتشارات مرتبط با احتراق سوخت فسيلى، مثل دى اكسيد گوگرد نيز افزايش مى يابد. اين گاز باعث توليد باران اسيدى مى شود و مورد نگرانى است. بايد توجه داشت كه هر فرايندى كه انتشار چنين گازهايى را افزايش دهد، در تقابل با پروتكل كيوتو قرار مى گيرد. اين قرارداد ناشى از كوشش بين المللى است كه توسط سازمان ملل به منظور تصحيح كيفيت هوا و محدود كردن گرم شدن جهانى از طريق كاهش دى اكسيدكربن و ديگر گازهاى مسئول در اتمسفر برقرار شده است.
چنين نتيجه گيرى از تحليل هاى ارائه شده، اجتناب ناپذير است. مزيت زيست محيطى رشد پلاستيك ها در گياهان در سايه مضراتى چون افزايش مصرف انرژى و افزايش انتشار گازها قرار گرفته است. به نظر مى آيد PLA تنها پلاستيك گياهى باشد كه بتواند در اين زمينه رقابت كند. گرچه اين راه حل به اندازه ساخت PHA در گياه مناسب نيست، اما داراى مزايايى است كه يك فرايند را با بازده جلوه گر مى كند. يعنى نياز به انرژى كم و درصد بالاى تبديل (بيش از ۸۰ درصد از هر كيلوگرم از شكر گياهى در محصول نهايى ظاهر مى شود). اما به رغم PLA بر پلاستيك گياهى، حين توليد اين پلاستيك به ناچار مقادير بيشترى گاز گلخانه اى نسبت به فرايندهاى پتروشيميايى مشابه منتشر مى شود.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
راهکارهای کاهش مصرف آب در زراعت چغندرقند

راهکارهای کاهش مصرف آب در زراعت چغندرقند
مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر چغندرقند
برای سازش با شرایط خشکسالی و استفاده بهینه از آب
جهت صرفهجویی در مصرف آب در زراعت چغندرقند میتوان از سه برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت استفاده کرد. در برنامههای کوتاهمدت نتایج قطعی بهدست آمده از کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی انجامشده به عرصه تولید وارد میشود و پاسخگویی آنها در جهت کاهش مصرف آب یا کاهش کمتر عملکرد درصورت مواجهه با دورههای خشکی موردنظر است. در برنامههای میانمدت که از نتایج کارهای مطالعاتی گذشته حاصل شدهاست، گرچه نیاز به تحقیقات تکمیلی احساس میشود ولی با توجه به زمینههای موجود در کشور میتوان حداکثر در بازه زمانی 2 تا 4 سال به راهکارهای جدیدی جهت افزایش کارآئی مصرف آب و تولید در زراعت چغندرقند تحت شرایط تنش خشکی دست یافت. برنامههای بلندمدت نیاز به سرمایهگذاری و توجه ویژه داشته و با انجام تحقیقات پایه و اساسی و مطالعه کاربرد آنها میتوان به موادژنتیکی یا روشهای بهزراعی دست یافت که نیاز به آب در زراعت چغندرقند را کاهش دهد.
برای هر کدام از سه بخش فوق میتوان موارد زیادی را مطرح کرد ولی در اینجا فقط به مواردی اشاره میشود که نتایج قطعی و دلخواه را در برداشته و از اولویت نسبی برخوردار هستند و درعین حال، سعی شدهاست تا با حداقل سرمایهگذاری بیشترین ستانده بهدست آید.
همانطور که پیشتر گفته شد، راهکارهای این بخش حاصل کارهای تحقیقاتی گذشته بوده و پاسخگویی مثبت این روشها در جهت کاهش مصرف آب قطعی شدهاست. همچنین میتوان راهکارهای زیادی را برای این بخش ذکر کرد که همه آنها مفید و اجرای آنها نتایج خوبی دربرخواهد داشت؛ ولی از میان این راهکارها در ذیل به چهار مورد اساسی که بهراحتی میتوان از آنها در عرصه تولید چغندرقند در شرایط تنش خشکی استفاده کرد، اشاره خواهد شد.
)1( تغییر در آرایشکاشت چغندرقند
نتایج مطالعات و بررسیهای مختلف نشان دادهاست که آرایشهای کاشت و روشهای آبیاری فعلی در کشور برای شرایط کنونی مناسب نیست. ازآنجا که در بیشتر سطوح زراعت چغندرقند در کشور از روشهای آبیاری ثقلی جهت تأمین آب موردنیاز گیاه استفاده میشود، بهینهسازی این روشها در راستای کاهش مصرف آب و درعین حال افزایش راندمان مصرف آب ضروری بهنظر میرسد. این موضوع هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که علیرغم عدم وجود آب کافی در کشور، متأسفانه کشاورزان بیش از حد نیاز واقعی (Actual demand) از آن استفاده میکنند. ازجمله دلایل مصرف بیش از حد آب میتوان به آرایشهای کاشت و روشهای آبیاری متداول در کشور اشاره کرد که موجب میشود تا مصرف آب بیش از حد و افزونتر از نیازآبی گیاه باشد.
تحقیقات چندساله مؤسسه تحقیقات چغندرقند نشان داده است که بایستی نسبت به تغییر این روشها اقدام جدی بهعمل آید. لذا پیشنهاد میشود بهمنظور جایگزینی آرایشهای کاشت فعلی از آرایشکاشت با فواصل خطوط 90 سانتیمتر با دو ردیف کشت بر روی پشته استفاده شود. با انجام این تغییر، دو هدف اساسی و عمده در زراعت چغندرقند همزمان بهدست میآید:
(الف) افزایش تراکم و يكنواختي بوتهها: یکی از عوامل اصلی در پائین بودن عملکرد در زراعت چغندرقند نبود تعداد بوته کافی در واحدسطح در هنگام برداشت در سطح مزارع کشاورزان است. نمونهبرداریهای مختلف در حوزه فعالیت کارخانههای قند نشان داده است که در سطح مزارع متوسط و یا حتی خوب در هنگام برداشت، تعداد بوته موجود بین 50 تا 60 هزار بوته در هکتار متفاوت است و این در حالی است که اکثر منابع تحقیقاتی داخلی و خارجی نشان میدهند که تراکمبوته مناسب در زراعت این گیاه حدود 80 تا 100هزار بوته درهکتار است. بنابراین، کشاورزان بهجای آنکه نهادههای خود را از قبیل زمین، آب، کود و ... صرف رشد تعداد بوته کافی در سطح مزارع خود کنند، برای تعداد بوته کمتر از حد پتانسیل تولید هزینه کرده و درنتیجه کاهش شاخص بهرهوری از نهاده، عملکرد محصول نیز به پایینتر از سطح قابل دستیابی (Attainable yield) کاهش مییابد. عوامل متعددی باعث میشود که تعدادبوته کافی در هنگام برداشت وجود نداشته باشد که توضیح آنها از حوصله این مقوله خارج است؛ ولی بههر صورت جایگزینی آرایشکاشت با فواصل خطوط 90 سانتیمتر و با دو ردیف کشت بر روی پشته با آرایشهای کاشت متداول در کشور که غالباً بر پایه فواصل خطوط بین 50 تا 60 سانتیمتر با یک ردیف کاشت بر روی پشته طراحی شدهاند، این امکان را بهوجود میآورد که تراکمبوته از حدود 80 تا 100هزاربوته درهکتار به حدود 110 هزاربوته درهکتار افزایش یابد. در چنین شرایطی، حتی در صورت بروز عوامل نامساعدی که باعث کاهش تعدادبوته در طول دورهرشد میشود و باوجود کاهش 20 تا 30درصدی تعداد بوته در واحدسطح، همچنان در هنگام برداشت نهایی در حدود 80 هزاربوته در هر هکتار از سطح مزرعه وجود خواهد داشت که این عمل، افزایش بهرهوری از نهادههای کشاورزی و افزایش محصول را درپی خواهد داشت.
(ب) بهبود کارآئی مصرف آب: با توجه به آنکه در آرایشکاشت فواصل خطوط 90 سانتیمتر با دو ردیف کشت بر روی پشته، گیاهان کاشته شده فقط از یکطرف از آب استفاده میکنند؛ کارآئی مصرف آب در این روش بهطور چشمگیری افزایش مییابد. به طور مثال، نتایج آزمایشهای انجامشده در سال 1378 نشان داد که با استفاده از این روش بدون آنكه تغيير معنيداري در عملكرد ايجاد شود، میتوان حداقل حدود 20درصد در مقدار آب مصرفی صرفهجوئی کرد (جدول 1).
جدول شماره 1- مقایسه مقدار مصرف آب و عملکرد در دو نوع آرایشکاشت
شرح نوع کشت عملکرد شکر
(تن درهکتار) مصرف آب
(مترمکعب درهکتار) کارائی مصرف آب
(گرم شکر بهازای هر لیتر آب)
آرایشکشت متداول بهاره 27/9 13286 698/0
کشت با فواصل نشتی خطوط 90 سانتیمتر با دو ردیف کاشت (50 و 40 سانتیمتر) بهاره 67/8 6480 915/0
آرایشکشت متداول پائیزه 05/12 9949 211/1
کشت با فواصل نشتی خطوط 90 سانتیمتر با دو ردیف کاشت (50 و 40 سانتیمتر) پائیزه 77/12 7899 62/1
بدیهی است که مقادیر کارآئی مصرف آب در زراعت چغندرقند در سطح کشاورزان بسیار کمتر از این مقدار بوده و تخمین زده میشود که در کشت بهاره در حدود 3/0 الی 4/0 گرم شکر بهازای هر لیتر آب مصرفی باشد. با توجه به سطح زیرکشت چغندرقند در کشور (حدود 150 هزارهکتار)، برآورد تخمینی از مصرف آب در کل سطوح زراعت این گیاه معادل 2 تا 5/2 میلیارد مترمکعب در سال است. صرفهجوئی حدود 20درصدی با استفاده از این روش باعث خواهد شد که مقادیر معتنابهی از منابع آب کشور ذخیره شود. بدیهی است که این تغییر نیازمند برنامهریزی زمانبندی شده توسط متولیان زراعت و با کمک بخشهای کشاورزی کارخانههای قند کشور است.
بهمنظور دستیابی به این هدف توجه به نکات زیر ضروری بهنظر میرسد:
جهت انجام این کار برای تنظیم ماشینهای کاشت فعلی مشکل خاصی وجود ندارد و فقط باید شیپر (شکلدهنده جوی و پشتههای مزرعه) مناسب این آرایشکاشت طراحی و توليد شود.
جهت برداشت محصول در آرایشکاشت توصیهشده بایستی در بعضی از ماشینهای برداشت، تنظیمات لازم ایجاد شود.
برای تردد ماشینآلات در این سیستم، بایستی از تراکتورهای چرخ باریک استفاده شود؛ که درحالحاضر، مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد.
هزینه این تغییرات با توجه به تحول چشمگیر آن در کاهش مصرف آب و افزایش تعداد بوته بسیار ناچیز است.
از مزایای دیگر این سیستم آن است که عرض کار ماشینآلات فعلی که بر پایه ضریبی از فاصله خطوط 50 و 60 سانتیمتر و معادل 150 یا 180 سانتیمتر است، ثابت خواهد بود و برای ایجاد فواصل خطوط 90 سانتیمتر نیازی به تغییر عرض کار ماشینآلات نیست.
از دیگر مزایای این روش میتوان به تسهیل عملیات آبیاری و یکنواختی آن با توجه به عریضشدن پشتهها اشاره کرد. نتایج بهدست آمده از تحقیقات انجامشده در مؤسسه تحقیقات چغندرقند نشان دادهاست درصورتی که امکان ایجاد این آرایشکاشت وجود نداشته باشد و یا خشکی زمانی حادث شود که کشاورزان کشت خود را به روش معمول انجام داده باشند، استفاده از آرایش کاشت فواصل خطوط 50 سانتیمتر و آبیاری یک درمیان جویچهها نیز باعث صرفهجوئی قابلملاحظه در مصرف آب میشود. در این حالت، در هر نوبت آبیاری از نیمی از جویچههای تعبیهشده در مزرعه استفاده میشود. بدینترتیب که در یک نوبت آبیاری از جویچههای 1، 3، 5، 7 و ... و در نوبت بعدی از جویچههای 2، 4، 6، 8 و .... جهت هدایت آب به انتهای مزرعه استفاده میشود. در واقع، استفاده از این روش موجب میشود تا بوتهها در هر نوبت آبیاری فقط از یک طرف آب دریافت کنند. این درحالی است که در روش معمول، از تمام جویچهها جهت آبیاری استفاده میشود. نتایج تحقیقات نشان داده است که در این حالت، عملکردمحصول دچار نقصان نخواهد شد. ولی مشکل اساسی این روش آن است که با توجه به کمعرض بودن پشتهها، احتمال شکستهشدن آنها در هنگام آبیاری و نایکنواختی در عملیات آبیاری وجود دارد. البته، شاید استفاده از آرایشهای کاشت با فواصل خطوط 50 سانتیمتر و آبیاری یک درمیان جویچهها مشکلات کاشت و برداشت کمتری نسبت به فواصل خطوط 90 سانتیمتری با دو ردیفکشت داشته باشد. به هر ترتیب، نتایج بهدست آمده نشان دادهاست که استفاده از فواصل خطوط 90 سانتیمتر با دو ردیف کشت بر روی پشته و فواصل خطوط 50 سانتیمتر با آبیاری یک درمیان جویچهها از مزیت بسیار بیشتری نسبت به آرایشهای کاشت و روشهای آبیاری کنونی در کشور برخوردار بوده و استفاده از آن باعث صرفهجوئی قابلملاحظه آب در زراعت چغندرقند میشود. شکل 1 و 2 بهصورت مقایسهای روش معمول و پیشنهادی را نشان میدهد.
بهنظر میرسد که بتوان با فراهم ساختن تمهیداتی، استفاده از این روش را به بعضی از زراعتهای دیگر نظیر پنبه و ذرت نيز تعمیم داد. بدیهی است برای انجام این کار اجرای تحقیقات در این زمینه ضروری خواهد بود.
(2) آمادهسازی کامل زمین در پائیز و کشت در بهار
چغندرقند گیاهی است که برخلاف اکثر گیاهانزراعی بهاره جهت جوانهزدن به حرارت زیاد نیاز ندارد (صفر جوانهزنی معادل 3 درجه سانتیگراد) و میتواند در تاریخهای خیلی زودتر از آنچه که درحال حاضر کشت میشود، کاشته شود. ولی با توجه به رطوبت زیاد زمین در این هنگام و عدم آمادهسازی زمین در پاییز، کشاورزان مجبور هستند تا هنگام رسیدن رطوبت خاک به شرایط دلخواه برای شخم (گاورو شدن زمین) صبر کنند و این گذشت زمان علاوه بر آنکه بهواسطه بهتعویق افتادن زمانکشت باعث کاهش عملکرد در زراعت این گیاه میشود، موجب آن خواهد شد که رطوبت ذخیرهشده در خاک در طول فصل زمستان بهراحتی از دست برود. این در حالی است که کشاورزان در آینده نزدیک نیازمند استفاده از این رطوبت بوده و در بعضی مواقع با بروز شرایط خشکسالی هیچگاه قادر به تأمین رطوبت ازدست رفته نمیشوند. بنابراین، اجرای عملیات شخم و عملیات آمادهسازی زمین در پائیز، علاوهبر امکان بهرهمندی از رطوبت ذخیرهشده طی فصل زمستان، استفاده موثرتر از بارندگیهای اول فصل را جهت سبزشدن محصول امکانپذیر میسازد. آمادهسازي كامل زمين در پاييز و يا انجام كليه عمليات سنگين آمادهسازي زمين در پاييز و كشت در اولين فرصت در بهار باعث خواهد شد که گیاه از رطوبت ذخیرهشده در خاک طی فصل زمستان استفاده کند.
شایان ذکر است که معمولاً برای سبز کردن بذر چغندرقند (بهدلیل ضرورت شستشوی مواد بازدارنده رشد از سطح بذر، خروج هیپوکوتیل از پریکارپ و نیاز بذر به جذب آب معادل 120درصد وزنخشک خود) از دو نوبت آبیاری (خاکآب + پیآب) استفاده میشود که در مجموع حدود 15 تا20درصد کل آب مصرفی در طول دوره رشد این گیاه را بهخود اختصاص میدهد. این در حالی است که این مقدار آب، توسط گیاه قابلاستفاده نبوده و صرفاً برای سبز شدن بذر استفاده میشود. بنابراین، آمادهسازی زمین در پائیز باعث جلو افتادن کشت، تأمین دورهرشد کافی برای گیاه (چغندرقند گیاهی است دارای طوا دورهرشد طولانی است)، افزایش عملکرد و همچنین استفاده بهینه از رطوبت ذخیرهشده در خاک و بارندگیهای اول فصل میشود (شکل 3).
(3) قطع آبیاری اول فصل بعد از سبز کردن تا آبگیری از غلات
کشاورزان در بسیاری از مناطق کشور با محدودیت آب روبرو هستند. از سوی دیگر، زراعت گندم و جو بهعنوان گیاهان پائیزه و چغندرقند بهعنوان گیاه بهاره از زراعتهای مهم کشاورزان در بسیاری از مناطق است. یکی از محدودیتهای کشت این زراعتهای مهم در یک مزرعه، همزمانی آبهای آخرفصل غلات با آبهای اول فصل رشد چغندرقند است. در این شرایط، بسیاری از کشاورزان:
یا کشت چغندرقند را با تأخیر انجام میدهند که این امر باعث کاهش شدید عملکرد چغندرقند میشود
و در مواردی نیز ممکن است از آبیاری غلات خودداری کنند که این امر نیز بهدلیل مصادف شدن با رشدزایشی غلات، باعث وارد آمدن خسارت شدید به محصول غله میشود.
براساس تحقیقات بهعمل آمده درصورتیکه در منطقهای محدودیت آب در اول فصلرشد وجود دارد و کشت گندم و یا جو بهصورت پائیزه و چغندرقند به صورت بهاره است؛ توصیه می‌شود:
چغندرقند در اولین فرصت ممکن در اواخر زمستان و یا اوایل بهار کاشته شود،
سپس جهت جوانهزنی، سبز کردن و استقرار آن دو تا سه مرحله آبیاری صورت پذیرد،
پس از استقرار گیاهچههای چغندرقند در سطح مزرعه، حداکثر تا زمان لازم جهت گرفتن آب از غلات از آبیاری زراعت چغندرقند اجتناب شود.
در این شرایط طی فصل رشد میتوان از بارندگی بهاره جهت رشد چغندرقند و تأمین مقداری از نیاز آبی محصول استفاده کرد. البته در این شرایط با توجه به اعمال تنش خشکی خودخواسته ممکن است عملکرد محصول نسبت به کشت زودهنگام و آبیاری معمول در اوایل فصلرشد کاهش یابد، که مقدار این کاهش عملکرد به عواملی نظیر شرایط آب و هوائی، خصوصیات فیزیکی و شیميائی خاک، مقدار رطوبت ذخیرهشده در خاک، مدت قطع آبیاری و شرایط مهیا شده جهت زراعت چغندرقند بعداز مرحله تنش بستگی دارد؛ اما عملکرد محصول در این شرایط بیش از کشت دیرهنگام چغندرقند (بعد از آخرين آبیاری غلات) خواهد بود.
(4) حذف آب آخرفصل رشد در زراعت چغندرقند
با توجه به محدودیت آب در بسیاری از مناطق کشور، استفاده بهینه از آب آبیاری در زراعت از اهمیت زیادی برخوردار است. آزمایشهای متعدد نشان دادهاست که مدیریت صحیح قطع آب آبیاری زراعت چغندرقند در انتهای فصل رشد میتواند نتایج مطلوبی را دربر داشته باشد. آزمایشهای انجامشده در مناطق مختلف کشور در کشتهای بهاره نشان داده است که دستکم از آخرین نوبت آبیاری در زراعت چغندرقند میتوان صرفنظر کرد. در این شرایط:
ممکن است عملکردریشه تاحدی کاهش یابد اما بهدلیل اثرات مثبت تنش آبی بر درصد قند درمجموع عملکرد قند کاهش نمییابد (اگرچه افزایش طول مدت تنش ممکن است عملکردقند را نیز بهشدت کاهش دهد).
وقتی که در انتهای دوره رشد زودتر از معمول آبیاری قطع شود، برداشت مشکل شده و تعدادی از ریشهها در اثر برداشت شکسته شده و باعث از دست رفتن مقداری ریشه می‌شود.
ریشههای آسیبدیده زودتر فاسد شده و باعث افت کیفیت محصول میشود.
زمان مناسب قطع آبیاری آخرفصل میتواند تحت تاثیر عوامل متعددی از قبیل بافت خاک، مقدار ماده آلی خاک، شرایط آب و هوایی منطقه و ذخایر رطوبت خاک در مناطق مختلف متفاوت باشد. بدترین شرایط در قطع آبیاری آخرفصل آن است که بعد از اعمال تنش خودخواسته، چغندرقند مجدداً آبیاری شود و فاصله بین آبیاری و زمانبرداشت نسبتاً طولانی باشد. در این شرایط بهدلیل تحریک رشدرویشی بوته، از درصد قند ریشه کاسته شده و متعاقباً عملکرد قند بهشدت کاهش خواهد یافت.

تصویر به اندازه 42% (600x558) کوچک شده است. برای دیدن تصویر در اندازه واقعی (1024x952) روی این نوار کلیک کنید. برای باز شدن در پنجره جدید روی تصویر کلیک کنید.​


تصویر به اندازه 43% (600x825) کوچک شده است. برای دیدن تصویر در اندازه واقعی (1036x1424) روی این نوار کلیک کنید. برای باز شدن در پنجره جدید روی تصویر کلیک کنید.​


تصویر به اندازه 38% (600x577) کوچک شده است. برای دیدن تصویر در اندازه واقعی (959x921) روی این نوار کلیک کنید. برای باز شدن در پنجره جدید روی تصویر کلیک کنید.​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
حقایقی در باره کشاورزی امریکا



بیست و دو میلیون کارگر امریکایی،تولید،فرآوری،فروش و تجارت ،غذا و مواد فیبری امریکا را انجام می دهند.اما فقط 4.6(4 و شش دهم)میلیون نفر از آنها ،(اندکی کمتر از 2 درصد جمعیت امریکا)، در مزارع زندگی می کنند .

مصرف کنندگان،547 میلیارد دلار برای مواد غذایی تولید شده در مزارع و دامداری های امریکا مصرف می کنند.سهم کشاورز از هر دلار مصرف شده برای مواد غذایی،حدودا 23 سنت است. بقیه برای هزینه های مربوط به مزرعه از قبیل دستمزدها ،و مواد اولیه برای تولید،فرآوری،بازاریابی،حمل و توزیع است.
بطور متوسط،در هر ساعت (از24 ساعت در شبانه روز و365 روز در سال)،حدود 6 میلیون دلار محصولات کشاورزی،شامل: غلات،دانه های روغنی، پنبه، گوشت، سبزیجات،غذای فوری برای صادرات به بازارهای خارجی،تحویل می شود.
همه اینها بدین معنی است که مشاغل بیشتر و دستمزدهای بالاتری در سراسر امریکا بوجود می آید. صادرات کشاورزی امریکا، سالانه بیش از 100 میلیارد دلار در فعالیتهای تجاری اقتصاد امریکا تولید می کند و در حدود یک میلیون شغل برای کارگران فراهم می کند.
اراضی کشاورزی،سکونت گاه بیش از 75 درصد حیاط وحش امریکا را فراهم می کند.افزایش جمعیت آهو، گوزن شمالی، مرغ آبی، و دیگر گونه های مشخص،در چند سال گذشته،چشمگیر بوده است.
اتانول و سوختهای بیو-دیزل جدید،از ذرت،و دیگر غلات، تولید شده و منافع زیادی را برای محیط زیست و امنیت انرژی فراهم کرده اند.
کشاورز امروزه و مزرعه خانوادگی
در حدود دو میلیون دامداری و مزرعه خانوادگی در امریکا وجود دارد.نزدیک به 90 درصد مزارع امریکا ،توسط بنگاه های شخصی و یا خانوادگی اداره می شوند.بخش کشاورزی امریکا برای 15 درصد جمعیت امریکا شغل(شامل تولید کشاورزی،تولید نهاده های مزرعه، فرآوری و بازاریابی از خرده فروشی تا عمده فروشی) را فراهم می کند.
یک بررسی جدید از کشاورزان و دامداران جوان امریکایی نشان داد که 97.2 %آنها برنامه ریزی دارند که کار در مزرعه و مرتع و دامداری را برای زندگی انتخاب کنند.و 90% گفته اند که علاقمندند که فرزندانشان هم، قدم در جای پای آنها بگذارند.این موضوع ،یک انگیزه قوی را برای کشاورزان و دامداران بوجود می آورد تا در حفظ و نگهداری منابع طبیعی دارایی های خود بکوشند.نه تنها ، اراضی و منابع آن ،نیروی حیات کشاورز امروزی را عرضه می کند،بلکه آینده را برای خانواده و تجارتش تقدیم می کند.
دامداران و کشاورزان امریکایی دارای تخصص های واقعی هستند.اغلب کشاورزان و دامداران آموزش دیده اند و دارای گواهینامه هایی در خصوص کاربرد مواد شیمیایی کشاورزی هستند.کشاورزان ،خاک مزرعه را قبل از کاربرد کودهای شیمیایی، آزمایش و ارزیابی می کنند.کشاورزان و دامداران ،پول به سختی بدست آمده را صرف خرید کودهای شیمیایی و مواد مغذی نمی کنند ، مگر اینکه آنها کاملا امن باشند، والا درک و قضاوت خوبی از فعالیت مالی بوجود نخواهد آمد.
نزدیک 30 درصد کشاورزان و دامداران امروزی به کالج رفته اند و بیش از 50 درصد این گروه دارای مدرک دانشگاهی هستند.گروهی از کشاورزان و دامداران با مدرک 4 ساله دانشگاهی در حال دنبال کردن تحصیلات بالاتر هستند.
مزارع مدرن امروزه
در نتیجه تکنیکهای کشاورزی مدرن،دامداران و کشاورزان امریکایی ،مواد غذایی بیشتری را در سطوح کمتر تولید می کنند و فضاهای بیشتری را برای حیات وحش آزاد می گذارند.فعالیتهای کشاورزی مدرن،میلیونها هکتار زمین را برای سکونت و زیستگاه حیات وحش آزاد گذاشته است. فعالیتهای کشاورزی مدرن، میلیونها هکتار را برای زندگی و زاد و ولد حیات وحش،آزاد گذاشته است.
فعالیتهای کشاورزی دقیق، حاصلخیزی محصولات را ارتقا داده و ضایعات، بواسطه استفاده از نقشه های هواشناسی و کامپیوترها برای محاسبه بذر،کودهای شیمیایی و کاربرد حفاظت محصول متناسب با شرایط خاک محل،کاهش یافته است.
یک پژوهش بر روی دامداران و کشاورزان جوان،نشان داد که در 83% مزارع از کامپیوتر استفاده می شود.در حدود 75% از کشاورزان جوان،دارای موبایل،و یک سوم آنها به اینترنت دسترسی دارند که دارای رشد 10.5% نسبت به سال قبل است.
ایمنی غذا
برای کشاورزان،فراهم کردن مواد غذایی با بالاترین کیفیت ممکن،یک چالش است.تولید و پرورش مواد غذایی سالم و بی خطر و ایمن،هدف غایی است.کشاورزان کار خود را بخوبی انجام می دهند . آنها از تمام فرصت ها برای بهبود کیفیت و سلامت مواد غذایی استفاده خواهند کرد.
دولتهای ایالتی و فدرال،مسئول حفاظت تامین مواد غذایی هستند،اما کشاورزان مسئول تولید مواد غذایی سالم می باشند.ما مطمئن هستیم که از مواد غذایی استفاده می کنیم که بطور موثری حفاظت شده اند و سالم می باشند.
کشاورزان به سختی تلاش می کنند تا دانش،آموزش و مهارت بدست آورند که از مواد شیمیایی بطور ایمن و مسئولانه ای استفاده کنند.بسیاری از کشاورزان،از طریق والدین شان ،آموزش دیده اند و تجارب زیادی دارند.اما همچنین مانند تمام حرفه ایها،آنها به دانشگاه رفته اند و در سمینارها شرکت کرده و از مشورت کارشناسان استفاده می کنند.آنها در کاری که انجام می دهند،حرفه ای هستند.
بیماریهای ناشی از مواد غذایی در هر زمانی که مواد غذایی آلوده باشند،می توانند اتفاق افتند.بنابراین اقدامات مربوط به غذای سالم ،در هنگامی که غذا در رستوران،در منزل و یا در پیک نیک ها تهیه می شود،باید همواره دنبال شوند.
انبار کردن مناسب مواد غذایی،فرآوری و جابجایی باید با حذف،اگر نه همه آنها،خطرات آلودگی مواد غذایی همراه باشد.از طریق پخت،مقدار موثری از حفاظت غذا تامین می شود.مواد غذایی باید همواره بدرستی در یخچال قرار داده شوند.محصولات گوشتی خام باید از محصولات خام جدا گردند.بسیار مهم است که چنانچه در این مورد دودل و مشکوک هستیم،باید آنها را دور انداخت.
محصولات اساسی تولید کشاورزان، معمولا فاقد بیماریهای باکتریایی هستند.بعد از اینکه محصولات، مزرعه را ترک می کنند ،گوشت،شیر،و دیگر مواد غذایی دارای پروتئین بالا،بر حسب موقعیت،می توانند در فرآیند فرآوری، جابجایی،درجه بندی و آماده سازی ،در ارتباط با آلودگی قرار گیرند.
استانداردهای جدید ایمنی مواد غذایی توسط دولت فدرال و بمنظور اطمینان بیشتر ار سالم بودن غذایی که مصرف می کنیم،برقرار شده اند.
بیوتکنولوژی
جامعه کشاورزی در جهت حمایت از تکنیکهایی است که تولید را بهبود می بخشند و کمک می کنند تا مواد غذایی ارزانتری به مشتریان برسد. مثلا،گیاهان و دامها که در طی قرنها، برای تولید نسل انتخاب می شده اند،منجر به افزایش مقاومت به بیماریها شده و عملکرد بیشتری دارند.بیوتکنولوژی ،ابزارهای سرعت بخشی به این پروسه ها را در اختیار کشاورزان می گذارد.
مصرف کنندگان و محیط زیست، منفعت بران نهایی پیشرفتهای جدید در بیوتکنولوژی هستند. پیشرفتهای بیوتکنولوژی که وارد مزرعه شده ،اطمینان بوجود آورده که قیمت مواد غذایی امریکا در داخل و خارج از امریکا،کاملا رقابتی شود.تحقیقات بیوتکنولوژی از نزدیک ، توسط بنگاه های فدرال و ایالتی از قبیل EPA, USDA، و FDA نظارت می شود. در طی یک پروژه بیوتکنولوژی، شاید یک ژن از 10000 ژن که دستکاری می شود،یک نتیجه کوچک اما مورد انتظار را حاصل نماید.
مدیریت تلفیقی آفات
کشاورزان امریکایی ،کاملا از اقدامات حمایتی که آنها را قادر می سازد تا استفاده از آفت کشها را کاهش دهد،بهره می برند.آنها از روشهای IPM از قبیل گشت زنی در مزرعه و تناوب زراعی استفاده می کنند. IPM یک اقدام مدیریتی است که از اقدامات زراعی و دشمنان طبیعی آفات ، برای کاهش استفاده از مواد شیمیایی بهره می برد. کشاورزان امریکایی کاربرد IPM را تا جایی که امکان پذیر باشد،ادامه می دهند.
همانند فعالین بخش صنعت، کشاورزان هم علاقمند به کم کردن هزینه های مرتبط با کاربرد پروتکتانهای(مواد شیمیایی محافظ) گیاهی هستند. IPMمی تواند برای این امر ، به آنها کمک کند. هر چند که IPM بمعنای حذف کامل استفاده از این مواد شیمیایی نمی باشد. بعضی از آنها در ترکیب با تکنیک های پیشرفته IPM مورد استفاده هستند.
کشاورزان ،همکاری با دانشگاه ها ایالتی و محققین کشاورزی را برای توسعه تکنیک های جدید ، برای تقلیل استفاده و هزینه مواد شیمیایی محافظ گیاهی(پروتکتانها) ادامه می دهند.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سيستم CIRCIE TEKKO

سيستم CIRCIE TEKKO

طرح نشاءكاري در سيستم CIRCIE TEKKO
نشاء كاري چغندر قندعبارت است از پرورش جوانه چغندر در گلدان و در محيط گلخانه به مدت 40 تا 45 روز و انتقال جوانه برگ‌دار شده به زمين اصلي . اين روش براي اولين بار در سال 1376 و در اصفهان و شهركرد به كمك شركت CIRCIE TEKKO از كشور ژاپن به اجرا درآمد .


[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT] [h=6][FONT=arial, helvetica, sans-serif] وسايل و ماشين آلات مورد نياز :[/FONT][/h] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] وسايل و ماشين آلات نشاء كاري چغندر كه توسط اين شركت مورد استفاده قرار گرفت عبارتند از :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]1 ـ احداث گلخانه : [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] با توجه به اينكه بذر چغندر بايد در زمانيكه محيط سرد بوده و بارندگي هاي احتمالي وجود دارد كشت شود لذا نياز به محيط مناسب جهت كنترل حرارت و رطوبت جهت رشد ايده ال بذر مورد نيازمي باشد . گلخانه مكاني است مناسب جهت مقاصد ذكر شده كه در انواع و اندازه هاي متفاوتي ساخته مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] گلخانه مورد نظر اين طرح به روش سوله با پوشش نايلن يا پلاستيك مي باشد و براي هر هكتار زمين حدود 26 متر مربع فضاي گلخانه اي لازم است و جهت كنترل حرارت از مشعل هاي توليد كننده گرما بدون گاز ناقص منواكسيد كربن استفاده مي شود . در گلخانه چند فاكتور بايد تحت كنترل باشد از جمله رطوبت ، نور و درجه حرارت .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] 2 ) كنترل رطوبت :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] براي كنترل اين فاكتور گلخانه اي به جدول از پيش تعيين شده (جدول 1 ) مراجعه مي شود .با آبياري واحدهاي گلداني و يا تعويض و برداشت پوشش گلخانه ميزان رطوبت و نور تنظيم مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] A : شروع دوره جوانه زني [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] B : رشد جوانه [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] C : شروع رشد برگ هاي اصلي [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] D : مرحله چهار برگ اصلي [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] 3 ) كنترل درجه حرارت :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] به منظوركنترل درجه حرارت با توجه به جدول زمان بندي رشد (جدول 1 ) نشاء ها از سيستم مشعل وترموستات استفاده مي شود .در اين روش بعد از تنظيم ترموستات در يك درجه حرارت معين با تغييرات درجه حرارت محيط گلخانه ، بطور اتوماتيك مشعل روشن و يا خاموش شده تا محيط گلخانه به درجه حرارت مورد نياز برسد .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]4 ) تهيه و آماده سازي خاك جهت گلدانهاي كشت [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] باتوجه به مقدار بوته مورد نياز در هكتار و حجم هر گلدان و جرم حجمي خاك ،3000 الي 3600 كيلوگرم خاك براي هر هكتار لازم است .خاك از نوع غني از مواد آلي و قطر ذرات خاك نبايد از 5 ميلي متر بيشتر باشد لذا خاك مورد نياز تهيه و سرند مي شود . خاك تهيه شده به دو منظور استفاده مي شود :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]الف : به عنوان خاك بستر كه بستر را شامل مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]ب : خاك پوششي كه روي بذر قرار مي گيرد .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] خاك پوششي بايد داراي قدرت نگهداري زياد آب بوده و جوانه چغندر بتواند به راحتي آن را شكافته و خارج شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]5 ) تهيه كود :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] هر هكتار نياز به 090/ 0 متر مكعب خاك پوششي دارد كه 027 /0 متر [FONT=arial, helvetica, sans-serif]مكعب آن كود برگ و بقيه خاك معمولي است .[/FONT][/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] لازم به ذكر است كه استفاده از كودهاي حيواني به جاي كود خاك برگ توليد قارچ كرده و از جوانه زني بذر جلوگيري مي كند و به همين دليل استفاده از اين كودها توصيه نمي شود . با توجه به نتيجه آزمايش خاك و مقدار عناصر لازم براي رشد نشاء چغندر مي توان مقدار كود شيمايي مورد نياز را تخمين زد. به طور مثال خاك مورد استفاده در كارخانه قند اصفهان 6/4 كيلوگرم در هكتار نيترات آمونييم ،6/3 كيلوگرم در هكتار سوپر فسفات تيريپل لازم بوده و سولفات دو پتاس نياز نداشت . بطور متوسط به نسبت ذكر شده فوق براي هر واحد گلداني 120 گرم كود شيمايي نياز است كه به خاك گلدان‌ها اضافه شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]6 ) تهيه بذر منوژرم [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] در روش كشت مستقيم با توجه به اين كه همه بذرها سبز نمي شوند (بعلت داشتن قوه ناميه پائين و شرايط غير ايده ال محيطي ) بايد دو الي سه برابر بوته مورد نياز بذر مصرف شود . ولي در روش كشت نشائي با توجه با اينكه تلفات حداكثر 13 درصد مي باشد ، نياز به حدود 100 هزار دانه بذر مي باشد . از 13 درصد بذر تلف شده 8 درصد بعلت پائين بودن قوه ناميه و 5 درصد بعلت مرگ بوته هاي كوچك و ضعيف است .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]7 ) تهيه گلدانهاي كاغذي : [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] جهت پرورش نشاء در طي 45 روز و امكان انتقال آن به زمين اصلي نياز به گلدان هاي كوچك و ارزان قيمت مي باشد لذا بهترين جنس استفاده از كاغذ مي باشد . كاغذ مذكور بايد طي 45 روز تجزيه نشده و بعد از انتقال به زمين اصلي پوسيده شود . جنس كاغذ گلدان از سلولز با منافذ ريز است [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] 8 ) ماشين آلات كاشت نشاء [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] ماشين آلاتي كه در نشاء‌كاري چغندر در سيستم CIRCIE TEKKO بكار مي رود شامل موارد زير است:[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] 1 ـ ماشين MSE 5 ـ ماشين DON [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]2 ـ سيني گلدان 6 ـ ماشين حمل نشاء [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]3 ـ ماشين TC 7 ـ شانه نشاء جداكن [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]4 ـ ماشين DC 8 ـ ماشين نشاء كار [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]3 ـ2 پرورش و توليد نشاء در گلخانه [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] بعد از استقرار گلدانها درگلخانه روي آنها با پارچه كتاني و يا پنبه اي پوشيده مي شود اين كار باعث حفظ رطوبت سطح خاك شده و مصرف آب و تلفات بذر كاهش مي يابد و بعد از سبز شدن بذرها و پوشش پارچه اي از روي گلدان ها برداشته مي شود آبياري گلدان خها طبق زمان بندي انجام مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]3 ـ 3 انتقال نشاء از گلخانه به زمين اصلي [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] بعد از اينكه نشاء ها داراي چهار برگ اصلي شد زمان انتقال فرا رسيده است وگلدانها توسط دستگاهي از سطح زمين برداشته شده و درون جعبه هاي حمل نشاء قرار مي گيرد به طوري كه هر واحد گلداني درون سه جعبه قرار گرفته و توسط كاميون به مزرعه منتقل مي شود . نشاء ها در مزرعه توسط دستگاه نشاء كار در زمين كاشته مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تجهيزات و ماشين هاي نشاء كاري چغندر قند [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] ترتيب معرفي و تشريح دستگاهها بر اساس مرحله استفاده آن در تهيه نشاء چغندر و كاشت آن مي باشد 1 ) دستگاه msc يا مخوط كن خاك [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] بعد از آماده سازي گلدانها بايستي خاك و ماد آماده شده بصورت مناسب مخلوط شود تا خاك بدست آمده داراي يكنواختي كامل و يكسان شود . براي اينكار در تكنولوژي كشت چغندر به روش نشاء كاري از دستگاه m s c استفاده مي شود .(شكل 3 ـ 3 ) [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] اين دستگاه شامل يك بدنه اصلي (قسمت A) و اتصالات مربوط به آن است كه ساير اجزاء برآن سوار مي شود .(شكل 4 ـ 1 ـ A تا شكل 4 ـ 1 ـ D ) اين ماشين داراي دو موتور محركه الكتريكي است ، يكي از اين موتورها مسئوليت به حركت در آوردن غربال استوانهاي (قطعه1 از شكل 4 ـ 1 ـB)[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]و هم زن (قطعه 9 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) را به عهده داردو موتور ديگر (قطعه4 از شكل 4 ـ 1 ـ D )تسمه نقاله (قطعه1 از شكل 4 ـ 1 ـ D )را به حركت در‌مي‌آورد . روش كار با اين دستگاه بدين صورت است كه كارگر مخزن خاك (قطعه22 از شكل 4 ـ 1 ـ c ) را هميشه پر نگه مي‌دارد . تسمه نقاله خاكبر ، خاك را از زير مخزن حمل كرده و به طرف غربال استوانه‌اي هدايت مي‌كند. در سر راه حركت نقاله خاكبر مخزن كود (قطعه17 از شكل 4 ـ 1 ـ D ) قرار دارد از اين مخزن كود بعد از سنجش توسط سيستم سنجش كود (قطعه30 از شكل 4 ـ 1 ـ D) (قطعه40 از شكل 4 ـ 1 ـ D )بر روي خاك نقاله ريخته مي‌شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]طــرز كــار[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] سيستم سنجش كود بدين صورت است كه بعد از پر شدن مخزن كود از كود شيميايي ، مقدار ريزش كود توسط دريچه (قطعه40 از شكل 4 ـ 1 ـ D) تنظيم مي‌شود . تنظيم ميزان خروجي كود شيميايي با كاليبره كردن سيستم سنجش كود انجام مي‌شود . در كاليبره كردن مقدار ريزش كود موارد زير به كاربر كمك مي‌كند :[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]1 ـ سرعت نقاله كاربر ثابت است .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]2 ـ حجم خاك زوي نقاله با توجه به پر نمودن هميشگي مخزن خاك توسط كارگر ثابت است .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]3 ـ سرعت استوانه سنجش (قطعه1 از شكل 4 ـ 1 ـ D) ثابت است . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]4 ـ دريچه خروجي مخزن (قطعه40 از شكل 4 ـ 1 ـ D) قابل تنظيم است .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] طرز خارج شدن كود بدين صورت است كه بين دهانه خروجي مخزن كود و فضاي آزاد استوانه سنجش قرار دارد . با چرخش استوانه سنجش كود از دهانه مخزن بسمت خارج هدايت مي‌شود . مقدار كود در تماس با استوانه سنجش توسط دريچه مخزن قابل كنترل است . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] با توجه به نكات ذكر شده در مورد كاليبره كردن دستگاه اكنون مي‌توان يك مخزن همگن با درصد مناسب كود را كود را تهيه كرد . در يك زمان معين مثلاً 5 دقيقه مقدار خاك عبوري از نقاله را وزن كنيم . با توجه به اين كه نسبت كودي كه بايد به خاك اضافه شود مشخص است مقدار كودي كه در اين 5 دقيقه بايد خارج شود معلوم مي‌گردد . با تنظيم و نمونه گيري ازسيستم سنجش كود اين مقدار به دست مي‌آيد ( در 5 دقيقه ) اكنون دستگاه كاليبره شده است . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] دومين مرحله اساسي كار در دستگاه MSC غربال كرد خاك مي‌باشد . در فصل دوم بيان شد كه قطر ذرات خاك نبايد از 5 ميليمتر بيشتر شود . براي حصول به اين منظور مخلوط خاكو كود وارد غربال استوانه‌اي (قطعه 1 از شكل 4 ـ 1 B) مي‌شود . اين غربال توسط موتور الكتريكي (قطعه12 از شكل 4 ـ 1 ـ D) به حركت درمي‌آيد . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] طرز به حركت در آمدن بدين صورت است كه دو ميله بلند(قطعه 2 از شكل 4 ـ 1 ـ B) كه در ابتدا و انتها داراي دو قطعه استوانه اي كوتاه و با قطر بزرگتر (قطعه 3 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) هستند، در ابتدا به دو پولي متصل مي باشند . غربال استوانه اي با قطعات (قطعه 3 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) مماس هستند . برروي يكي از ميله ها يا استوانه هاي بلند يك استوانه دندانه دار تعبيه شده است كه دندانه هاي آن در سوراخهاي غربال قرار مي گيرند . با چرخش پولي و قطعات استوانه اي (قطعه 3 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) غربال به حركت در مي آيد . در درون غربال يك هم وزن (قطعه 9 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) تعبيه شده است كه وظيفه آن هم زدن خاك حاوي كود شيمايي مي باشد .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] در هنگام چرخش غربال ذرات كوچكتر از 5 ميليمتر به زير غربال درون يك مخزن (قطعه 9 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) ريخته مي شود و ذرات بزرگتر با حركت غربال به خارج از آن هدايت مي شوند .به منظور قابل حمل بودن دستگاه براي شاسي آن چرخ (قطعه14 از شكل 4 ـ 1 ـ A ) در نظرگرقته شده است .موتورهاي الكتريكي دستگاه مجهز به ترانسفورماتورهاي تبديل220 و 110 ولت و سوئيچهاي قطع و وصل هستند . قطعه دندانه دار (قطعه 7 از شكل 4 ـ 1 ـ B ) به منظور باز كردن سوراخهاي غربال كه ممكن است ذرات خاك درون آن گيرافتاده باشد ، استفاده مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]2) دستگاه [FONT=arial, helvetica, sans-serif]1[/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]TC [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] اين دستگاه به طور خلاصه يك سيستم تسمه نقاله ساده مي‌باشد كه در آن يك موتور الكتريكي تسمه نقاله را به حركت درمي‌آورد . وظيفه اين دستگاه انتقال مخلوط همگن خاك و كود شيميايي به دستگاه بعدي مي‌شود . طرز كار اين دستگاه بدين صورت است كه خاك در ابتداي مسير تسمه نقاله در زير غربال دستگاه دستگاه MSC بر روي تسمه نقاله ريخته مي‌شود و از آنجا به مخزن دستگاه DC منتقل مي‌گردد .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] 3) دستگاه [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]DC[FONT=arial, helvetica, sans-serif]2[/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]اين دستگاه دقيقاً مانند دستگاه تسمه نقاله TC مي‌باشد . اين دستگاه خاك را از TC دريافت و به طرف دستگاه Don هدايت مي‌كند در اين دستگاه ، در ابتداي آن مخزن خاك قرار دارد كه خاك از Tc مي‌رساند. اين دستگاه خاك را به دستگاه DON ( دستگاه پركننده گلدانهاي كاغذي ) مي‌رساند ، در صورت عقب افتادن كارگر و يا اختلال در دستگاه DON مي‌توان با استفاده از كليد قطع و وصل برق دستگاه را متوقف كرد.در حالي كه مخزن آن مشغول پرشدن است بدون آنكه مسيرهاي ديگر متوقف شود و خاك از دستگاهها خارج گردد.[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]4) دستگاه DON[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]3[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] اين دستگاه جهت حذف خلل و فرج خاك درون گلدانهاي كاغذي استفاده مي‌شود . طرز كار دستگاه بدين صورت است كه ابتدا سيني حامل گلدانهاي كاغذي در ميان فكهاي سيني ، گير (قطعات 34 و 55 از شكل 4 ـ 2 ـ A ) قرار مي گيرد . اين فكها توسط فنرهاي (قطعات 60و53 از شكل 4 ـ 2 ـ A ) به بدنه قاب متحرك متصل شده اند و قابليت تغيير مكان دارند . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] اين قسمتها در ضمن بر روي يك قاب مستطيلي (قطعه 10 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) محكم مي شوند . قاب مستطيلي به يك سيستم بازوئي (قطعه 1 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) كه در جهت عمودي قابل حركت است متصل مي شود . لبه هاي قاب چوبي بر روي لبه هاي شاسي اصلي (قطعه 1 از شكل 4 ـ 2 ـ A ) قرار دارد بنابراين قاب چوبي در جهت بالا مي تواند حركت داشته باشد و در جهت پايين حركت آن توسط لبه هاي شاسي اصلي محدود مي شود . سيستم بازويي (قطعه 1 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) در زير داراي يك پين است ( قطعه 2 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) كه حركت قاب از اين پين تأمين مي شود . طرز حركت قاب بدينگونه است كه يك موتور الكتريكي ( قطعه 21 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) توسط چرخ و زنجير (قطعات 21 و 27 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) محوري را به حركت در مي آورد . بر روي اين محور دو زائيده ماهك شكل قرار دارد . اين ماهكها در حين چرخش با پين (قطعه 2 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) برخورد مي كنند . شكل اين دو ماهك به صورت يك نيم بادامك مي باشد بنابراين با تماس آن با پين (قطعه 2 از شكل 4 ـ 2 ـ B ) را به طرف بالا فشار مي دهد . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] سيستم بازوئي ، قاب چوبي و فكهاي متصل به آن به همراه پين به سمت بالا حر كت مي كنند بعد ازبه اتمام رسيدن تماس پين با ماهك ، چون ماهك بصورت نيم بادامك ساخته شده است تمامي قسمتهاي ياد شده به پائين سقوط مي كنند . با هر دور چرخش محور ، سيني بذر دو حركت بالا و پايين انجام مي دهد . تكانهاي شديد ايجاد شده ، خاك درون گلدانها را جابجا كرده و فضاي بين آنها را پر مي كند . براي هر واحد گلداني (1400 گلدان ) 15 ضربه لازم است . حركت دستگاه به وسيله كليد قطع و وصل جريان برق تحت كنترل است . هر واحد گلداني 1400 گلدان دارد كه بصورت مجتمع به هم چسبيده‌اند . اين گلدانها از دو طرف باز هستند.گلدانها روي سيني گلدان( قطعه 30 از شكل 4ـ2ـC ) قرار مي‌گيرند . بر روي اين سيني به تعداد 1400 زائده برجسته قرار دارد . گلدانها بر روي اين زائده‌ها قرار مي‌گيرند . بصورتيكه اين زائده‌ها در ته گلدان قرار مي‌گيرند .حجم اين 1400 زائده 0015/0 متر مكعب مي‌باشد . بعد از قرار‌گيري اين سيني روي دستگاه DON ، از طريق دستگاه DC خاك روي گلدانها ريخته مي‌شود . بعد از اين عمل ،كارگر توسط يك ماله ( قطعه 37 از شكل 4ـ2ـC ) خاك را روي گلدانها پهن مي‌كند تا خاك درون گلدانها بريزد . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] بعد از پر شدن گلدانها ، اكنون لازم است كه گلدانها برگردانده شده و فضاي خالي ايجاد شده توسط زائده ‌هاي سيني گلدان براي قرارگيري بذر و پوشش خاك استفاده شود . به منظور برگرداندن گلدانها ( سر و ته كردن آنها ) از يك سيني فلزي ( قطعه 35 از شكل 4ـ2ـC ) و دستگاه برگردان (شكل 4ـ2ـC )استفاده مي‌شود . روش كار بدين صورت است كه ابتدا بعد از پر شدن گلدانها از خاك سيني فلزي ( قطعه 35 از شكل 4ـ2ـC ) روي آنها قرار مي‌گيرد سپس فكهاي دستگاه DON باز شده و گلدانها بر روي قاب چوبي قرار مي‌گيرد . ( گلدانهاي روي سيني گلدان قرار دارند ) . سيني نشاء به همراه سيني فلزي كه در زير و روي گلدانها قرار دارد از دستگاه DON بيرون كشيده شده و مستقيماً وارد دستگاه برگردان مي‌شود دستگاه برگردان داراي دو سري غلتك مي‌باشد . سري اول ( قطعات 7 و 3 و 24 از شكل 4ـ2ـC ) بگونه‌اي است كه سيني‌ها از طرف طول بر روي اين غلتكها حركت كرده و وارد دستگاه مي‌شود سپس قاب چرخان ( قطعه 15 از شكل4ـ2ـC ) حول محور خود چرخش كرده و سيني گلدان در رو قرار مي‌گيرد . اكنون دو سيني و گلدانها از دستگاه بيرون كشيده مي‌شود بگونه‌اي كه سيني فلزي بر روي غلتك ( قطعه 26 از شكل4ـ2ـC ) قرار گرفته و سيني‌ها از طرف عرض بيرون كشيده مي‌شود . در اين حالت سيني گلدان برداشته شده و بعد از عمل بذر گذاري و ريختن خاك پوششي در گلدانها ، به گلخانه منتقل مي‌شوند . [/FONT] [h=5][FONT=arial, helvetica, sans-serif]5 ) ماشين حمل گلدانها[/FONT][/h] [h=5][FONT=arial, helvetica, sans-serif] اين دستگاه مانند يك ليفتراك ساده عمل مي‌كند . در جلو داراي يك چنگك مي‌باشد و در هنگام حمل كارگر گاري را جلو برده تا واحد گلداني ( 1400 گلدان ) روي چنگك قرار گيرد سپس چنگك را بوسيله اهرمي كه توسط پا فشار داده مي‌شود و توسط ضامني ثابت مي‌شود بالا مي‌آورد . گاري بر روي دو چرخ خود حول داده مي‌شود و در جاي مناسب چنگك با خارج كردن ضامن آن پايين آمده و با عقب كشيدن گاري واحد گلداني در سر جايش قرار مي‌گيرد . نكته جالبي كه در اين وسيله حمل ساده در نظر گرفته شده اين است كه چنگك دستگاه سه تكه است چون گفته شد كه در هر واحد گلداني به سه قسمت مساوي تقسيم و درون جعبه براي مراحل كاشت آماده مي‌شود لذا در هنگام حمل گلدانهاي حامل نشاء با فشار اهرمي سه قسمت چنگك در جهت طول واحد گلداني حركت كرده ( از هم دور مي‌شوند ) و واحد به سه قسمت مساوي تقسيم مي‌شود . [/FONT][/h] [h=5][FONT=arial, helvetica, sans-serif]6) دستگاه نشاءكار [FONT=arial, helvetica, sans-serif]1[/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] CT – 4S[/FONT][/h] [h=5][FONT=arial, helvetica, sans-serif] از اين دستگاه جهت انتقال نشاء هاي چغندر به زمين اصلي استفاده مي‌شود . اين دستگاه بصورت سوار شونده در پشت تراكتور حمل مي‌شود و در موقع كار بر روي سطح خاك كشيده مي‌شود . [/FONT][/h] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]6 ـ1 ) بدنه [FONT=arial, helvetica, sans-serif]2[/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] در واقع شاسي اصلي دستگاه مي‌باشد ( قطعه 4ـ3ـقسمت B. A ) كه ساير اجزاء بر روي آن سوار مي‌شوند . اين شاسي داراي سه نقطه اتصال و از نوع سوار شونده است . بر روي شاسي ، 7 سيني قرار دارد كه گلدانهاي حامل نشاء بعد از قرارگيري درون جعبه‌هاي نشاء بر روي اين سيني‌ها قرار مي‌گيرد . همچنين بر روي شاسي اصلي چهار جاي پا درنظر گرفته شده است كه محل قرار گيري كارگران مي‌باشد . [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]CT – 4 S [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]MODEL[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]4[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Number oF rows [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Tractors With 70 Ps or greater [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Tractors useD [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Direct Mounting [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Mounting methoD [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1,900 mm[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Length[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Dimension[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]3,300 mm [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]WiDth[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1,050 mm [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Height [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1,100 Kg [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Weight[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]50 Cm [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Row spacing [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]24.5 cm ~ 29 cm [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Plant spacing [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ForceD Planting With Planting Discs [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Planting methoD [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]30 a / h [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Perfomance [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]5 ~ 6 [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]Peronal reqireD [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جدول 2 ـ مشخصات كلي دستگاه نشاءكار CT – 45[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سيستم خاك ورزي[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دستگاه نشاءكار چهار رديفه مي باشد و لذا در جلوي دستگاه چهار تيغه چيزلي (قطعه 63 از شكل 4 ـ 3 ـ B ) به همراه دسته هاي خود به شاسي اصلي متصل شده اند . تيغه هاي چيزلي شكافتن و سست كردن خاك را به عهده دارند .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] به جاي تيغه هاي چيزلي مي توان ار تيغه هاي كنگره اي ديسكي ( قطعه 2 از شكل 4ـ 3ـ B )در زمينهاي با بقاياي زياد كه در آن عمل قطع و خرد كردن گياه بر سر راه شيا باز كن انجام مي شود استفاده كرد . ديسك كنگره اي حول محور متصل به شاسي اصلي دوران مي كند .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] تيغه هاي چيزلي علاوه بر وظيفه خاك ورزي ، درهنگام پارك دستگاه ، وزن دستگاه را تحمل كرده و باعث پايداري آن مي شود . دسته هاي تيغه ها توسط پيچهايي (قطعه 64 از شكل 4 ـ 3 ـ B ) به بدنه ثابت مي شوند . دسته تيغه داراي چند سوراخ در طول دسته است كه با تعويض سوراخها ، عمق كار چيزل قابل تغيير است .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] دومين قسمت اين سيستم ، شيار بازكن دستگاه مي باشد كه وظيفه آن باز كردن شيار درون خاك مي باشد . اين شيار باز كن (قطعه 15 از شكل 4 ـ 3 ـ B ) از نوع كفشكي بوده و به بدنه اصلي يا شاسي (قطعه 1 از شكل 4 ـ 3 ـ B ) متصل مي شود . دستگاه نشاء كار CT _ 4S فاقد فاروئر مي باشد (در اينجا منظور از فاروئر ،بيلچه هايي است كه خاك كف شيار ايجاد شده توسط شيار باز كن را به دو طرف پشته انتقال دهد ). [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] تجهيز دستگاه نشاء كار چغندر به فاروئر چند مزيت دارد اول اينكه خاكدهي گلدانهاي نشاء كامل شده و تماس آن با خاك بهتر انجام مي پذيرد . دوّم آنكه فضاي شيار بيشتر شده و براي عبور و مرور وسايل بعدي در كف شيارها مانند كولتيواتور و سمپاش توسط تراكتور مجهز به چرخ رديفي (باريك ) شرايط بهتر مي شود .[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] بطور كلي بعد از باز شدن شيار توسط شيارباز كن سيستم انتقال دهنده نشاء را دقيقاً به همراه گلدان كاغذي آن درون شيار قرار مي دهد . بعد از قرارگيري ته گلدان درون شيار بصورت عمود بر زمين چرخهاي فشار دهنده (قطعه 2 از شكل 4 3- D ) خاك را دو طرف گلدان فشار مي دهند . . چرخ فشار دهنده را مي‌توان به لاستيك آجدار ( قطعه 2 از شكل4ـ3ـD ) مجهز كرد تا عمل خاك دهي به اطراف نشاء بيشتر صورت گيرد.[/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]6 ـ 3 ) سيستم انتقال نيرو [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif] تمامي قسمتهاي متحرك دستگاه شامل تسمه‌نقاله‌ها و چرخ نشاءگير و كليه اجزاء سيستم سنجش و انتقال نشاء نيروي خود را از چرخ زمين گرد ( قطعه 44 از شكل 4 ـ 3 ـ C ) تأمين مي‌كنند. [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] دستگاه نشاءكار چغندر داراي دو چرخ زمين‌گرد مي‌باشد كه هر دو چرخ دو واحد كارنده نشاء را به حركت درمي‌آورد . هنگام كشيدن دستگاه نشاء‌كار توسط تراكتور ، چرخ زمين‌گرد كه داراي تيوپ و تاير آجدار است حول محور خود چرخيده و اين حركت توسط چرخ زنجير ( قطعات 28 و 30 از شكل 4 ـ 3 ـ C ) به يك شافت اصلي ( شكل 4 ـ 3 ـ C [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]ـ 2 ) منتقل مي‌شود [/FONT]

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
Biological Agriculture (کشاورزی زیستی)

Biological Agriculture (کشاورزی زیستی)



● بررسی آبزی پروری زیستی در جهان

از دهه ی ۱۹۷۰ تولیدات آبزی پروری به طور متوسط سالانه ۹ درصد افزایش داشته که این رقم با رشد ۳/۱ درصدی صید و ۹/۲ درصدی تولید گوشت جانوران خشکی زی اختلاف قابل ملاحظه ای دارد. اما رشد آبزی پروری زیستی از نظر میزان تولید و سطح در مقایسه با سایر بخش های کشاورزی بسیار ناچیزاست.

در سال ۲۰۰۰ میلادی میزان تولیدات آبزی پروری زیستی تنها حدود ۵ هزار تن و معادل ۰۱/۰ درصد کل محصولات آبزی پروری بوده که در اروپا تولید شده است. ( Scialabba and Hattam, ۲۰۰۲)

تعداد آبزیان پرورشی تا سال ۲۰۰۰ میلادی، ۲۰۶ گونه بوده است که در مقایسه با دامپروری از تنوع قابل توجهی برخوردار است؛ نیازهای اکولوژیکی و شرایط پرورشی این گونه ها نیز اغلب متفاوت هستند.

● جایگاه محصولات زراعی و باغی زیستی در ایران

شرایط آب و هوایی خشک همانند کشورمان برای کشاورزی زیستی بسیار مساعد است، گفتنی ست تأثیر نهاده های مورد مصرف در کشاورزی مدرن برای نمونه کود و سم در این اراضی کمتر بوده و هم چنین مصرف کودهای آلی منجر به افزایش سریع حاصل خیزی خاک و نفوذ پذیری آن نسبت به آب می شود. براساس آمار سال ۱۳۸۰ بیش از ۲۳۹ هزار هکتار از مزارع و باغات کشور از پوشش مصرف سموم و کودهای شیمیایی خارج شده اند و در بیش از ۸۰۸ هزار هکتار از سموم استفاده نشده است(از کود استفاده شده است).

برای پایه گذاری سازوکار کشاورزی زیستی در کشور، هم زمان با توسعه ی تولید این محصولات، باید در ارتباط با ایجاد زمینه های فروش و بازار عرضه ی این محصولات تدابیری اندیشید، باتوجه به آن که سعی می شود در تولید محصولات ارگانیک از نهاده های شیمیایی استفاده نشود اما به دلیل نبود استانداردهای تولید، توزیع و سایر موارد مرتبط با محصول ارگانیک در کشور با مشکلاتی در این باره مواجه شده ایم.

● وضعیت آبزی پروری زیستی در ایران

دانش آبزی پروری در کشورما دارای سابقه ی نسبتاً کوتاهی بوده و بخش عمده ی توسعه ی فعالیت های تکثیر و پرورش ماهی در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحقق یافته است. بنابراین به دلیل سابقه و تجربه ی نسبتاً اندک پرورش آبزیان و نبود تحقیقات کاربردی در زمینه ی آبزی پروری امکان ایجاد شرایط پرورش آبزیان بر اساس استانداردهای آبزی پروری زیستی بسیار مشکل است.

بخش عمده ی آبزیان پرورشی ایران (به جز میگو) به بازارهای داخلی عرضه می شود؛ با رشد فرهنگ عموم مصرف کنندگان به خصوص آن هایی که از نظر درآمد در طبقه ی بالای جامعه قرار دارند، زمینه ی عرضه ی داخلی محصولات زیستی همانند آبزیان فراهم خواهد شد.

شبه سنتی بودن و استفاده از فن آوری نسبتاً ساده درآبزی پروری کشور این فرصت را بوجود می آورد که با انجام پاره ای تغییرات در شیوه ی مدیریت مزارع، تولید آبزیان زیستی و اجرای سامانه ی آبزی پروری زیستی در مزارع قابل دسترسی باشد.

با توجه به بالا بودن تقاضای محصول میگو در بازارهای جهانی (آمریکا ، اروپا و ژاپن ) و هم چنین منطبق بودن مدیریت مزارع و مراکز تکثیر میگو با ضوابط بین المللی، امید است با انجام اصلاحاتی در برخی از مراحل فرآیند تولید، عرضه ی میگوی ایران به بازارهای جهانی با نشان" زیستی " انجام شود که این امر مزایای زیادی برای تولید کنندگان ایرانی به همراه خواهد داشت و قدرت رقابت آنها را در بازارهای بین المللی افزایش می دهد.

تولید میگوی زیستی رویکردی است که با توجه به افزایش تولید کشورهای پرورش دهنده ی میگو با هدف افزایش قدرت رقابت در بازارهای مصرف، مورد توجه تولیدکنندگان قرارگرفته است. استقبال مصرف کنندگان اروپایی از میگوی زیستی بیانگر موفقیت نسبی این رویکرد است (شکوری،۱۳۸۳).

● قوانین و استانداردهای آبزی پروری زیستی

▪ اصول و قوانین آبزی پروری زیستی :

همان طور که اشاره شد آبزی پروری زیستی همانند سایر بخش های کشاورزی بیانگر فرایندی ست که ضمن رعایت اصول و مبانی آبزی پروری، بر افزایش بهره وری نهاده ها و سلامت تمامی اجزا، نظارت و تاکید می کند. گفتنی ست تاکنون تعدادی از مراجع بین المللی و ملی نسبت به تهیه ی دستورالعمل های اجرایی آبزی پروری زیستی اقدام کرده اند که دربرخی از موارد با هم اختلاف دارند اما ماهیت این دستورالعمل ها یکسان است.

مبانی آبزی پروری زیستی به شرح زیر است: (بر گرفته از استانداردهای پیشنهادی (NOSB (National Ocean Science Bowl آمریکا و (IFOAM (International Federation of Organic Agriculture Movements

▪ نیازمندی های کلی:

۱) جاندار آبزی باید در شرایطی پرورش یابد که نیازمندی های اساسی فیزیولوژیکی و رفتاری آن تامین شود.

۲) شیوه مدیریت تولید باید به شیوه ای باشد که سلامت آبزی را حفظ و آسایش آن را تامین کند.

۳) به منظور پرهیز از فرار آبزیان پرورشی به طبیعت یا ورود آبزیان وحشی به محیط های پرورشی باید چاره اندیشی های لازم انجام شود و از اقدام های مخاطره آمیز پرهیز شود.

۴) پرورش آبزی در قفس و محیط های محصور ممنوع است.

۵) در صورت معرفی آبزیان غیربومی اعمال مراقبت های ویژه به منظور جلوگیری از وارد آمدن آسیب های دائمی به اکوسیستم الزامی است.

▪ غذا:

۱) مواد غذایی باید بر اساس استانداردهای تولید خوراک زیستی دام تولید شود.

۲) مواد اولیه ی گیاهی باید از سیستم های زیستی کشاورزی تامین شود.

۳) در تولید غذا برای مصرف در آبزی پروری حداکثر ۲۰ درصد آرد ماهی باید به کار رود.

۴) استفاده از آرد ماهی در جیره ی غذایی آبزیانی که ماهی خوار نیستند، ممنوع است.

۵) آرد ماهی و روغن ماهی باید از ضایعات کارخانجات و یا صید ضمنی ماهیان دریایی ویا ماهیان پرورشی در سیستم زیستی تولید شده باشد.

۶) استفاده از آرد ماهی و روغن ماهی حاصل از صید مستقیم ماهی برای تولید آرد ممنوع است.

۷) استفاده از رنگ ها، هم بندها و آستاگزانتین مصنوعی در تولید خوراک ممنوع است.

۸) استفاده از آنتی بیوتیک ها، محرک های رشد، ترکیبات اشتها آور و آنتی اکسیدان در تولید خوراک ممنوع است.

۹) افزودن مواد مکمل در ساخت غذا به جز مواد معدنی، ویتامین ها، مخمرها و آنزیم های با منشا گیاهی غیرمجاز است.

۱۰) استفاده از مواد اولیه با منشاء حیوانات خشکی زی ممنوع است.

۱۱) غذادهی باید به نحوی انجام پذیرد که با رفتارهای طبیعی جانور منطبق باشد و غذای تهیه شده نیازمندی های غذایی جانور برای رشد را فراهم آورد.

▪ محیط زیست:

۱) مزرعه باید به شیوه ای مدیریت شود که حداکثر استفاده از مواد غذایی به عمل آید و کمترین ضایعات باقی بماند، این اصل با پرورش توام آبزیان و سیستم های گردش آب قابل دسترس است .

۲) جانوران شکارچی بدون استفاده از روش های مرگ آور بایدکنترل شوند.

۳) تمامی تاسیسات آب رسانی و در تماس مستقیم با آب باید عاری از سرب، مواد عقیم کننده و مضر برای ماهی، انسان و محیط زیست باشد.

▪ تکثیر و منشا مولدین:

۱) استفاده از مولدینی که دست کاری ژنتیکی شده اند و یا تحت تاثیر هورمون قرار گرفته اند ممنوع است.

۲) نوزاد آبزی باید از مزارع زیستی که دارای مجوز هستند تهیه شود، اگر مزارع زیستی وجود نداشته باشد از مزارع در حال گذار باید تامین شوند به شرط آن که دو سوم از عمر مولدین در شرایط زیستی سپری شده باشد.

۳) تولید مثل باید در شرایط طبیعی انجام شود، القای تولید مثلی مانند قطع پایه چشمی در تکثیر میگو، غیر مجاز است.

▪ مراقبت های بهداشتی:

۱) اصل اول در آبزی پروری زیستی پیشگیری است، رعایت نکات بهداشتی و ایمنی زیستی برای جلوگیری از انتقال بیماری به مزرعه و یا از مزرعه به محیط الزامی است.

۲) استفاده از مواد شیمیایی ، هورمون ها و آنتی بیوتیک ها ممنوع است، چنان چه در مواقع ضروری استفاده شود، محصول نمی تواند به عنوان زیستی به بازار عرضه شود.

۳) استفاده از محرک های طبیعی رشد و واکسن های طبیعی مجاز است.

۴) برای کنترل عوامل انگلی استفاده از پر اکسید هیدروژن، کلرید سدیم، آهک و پرمنگنات پتاسیم آزاد است.

▪ برداشت محصول:

۱) شستن آبزی باید تا حد ممکن بدون وارد آمدن استرس به جانور باشد.

۲) استفاده از شوک الکتریکی، دی اکسید کربن و... در صورت نیاز بدون اشکال است.

۳) قبل از کشتن جانور دمای آب به ۴ درجه سانتیگراد کاهش یابد.

۴) مراکز فرآوری آبزیان زیستی باید دارای استانداردهای بین المللی باشند.

● تبدیل مزارع پرورشی موجود از حالت موجود به زیستی (گذار):

مزارع موجود برای تبدیل شدن به مراکز آبزی پروری زیستی باید مرحله ای را پشت سر گذارند که به آن گذار گفته می شود. طول مدت این مرحله در آمریکا ۳ سال پیش بینی شده است.

● آیین نامه های اجرایی بین المللی آبزیان زیستی :

اگرچه برخی سازمان های بین المللی مانندFAO,WHO,IFOAM آبزی پروری زیستی را منتشر کرده اند اما هنوز اختلاف نظرهای اساسی در کاربردی بودن این دستورالعمل ها وجود دارد. کشورهای گوناگونی همانند آمریکا، نیوزیلند و نیز کشورهای حوزه ی اروپا تهیه ی دستورالعمل های ملی را بر اساس آیین نامه های بین المللی در دستورکار خود قرارداده اند اما هنوزکمبودهای محسوسی در این آیین نامه ها مشاهده می شود؛ برای نمونه در آمریکا تا سال۲۰۰۱میلادی چندین استاندارد ملی پیشنهاد شد که هیچ یک از آنها نهایی و به عنوان استاندارد ملی پذیرفته نشده است، در نیوزیلند ضوابط آبزی پروری زیستی از سال ۲۰۰۱ مورد عمل قرار گرفته است.

● مراکز بازرسی و صدور گواهینامه ی زیستی :

بیش از ۹۰ درصد آبزیان پرورشی در کشورهای در حال توسعه تولید می شود، ۱۰ درصد باقیمانده نیز در سایر مناطق جغرافیایی (آمریکا، اروپا و اقیانوسیه) تولید می شود، این درحالی ست که تقریباً تمامی مراکز بازرسی و صدورگواهینامه در کشورهای توسعه یافته مستقر هستند . انتظار می رود با توسعه ی این مراکز و استقرار آنها درمراکز آبزی پروری روند افزایش مراکز آبزی پروری زیستی سرعت بیشتری پیدا کند. حال در جدول شماره ۱۲ به برخی از این موسسات بازرسی و صدور گواهینامه های آبزی پروری زیستی در جهان اشاره می کنیم:

▪ پیش بینی روند توسعه آبزی پروری زیستی :

براساس ارزیابی انجام شده توسط FAO میزان تولیدات آبزی پروری از حدود ۴۵ میلیون تن در سال۲۰۰۰ با ۴ برابر افزایش به ۱۹۴ میلیون تن در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. سهم آبزی پروری زیستی نیزتا سال ۲۰۱۰ سالانه ۳۰ درصد و از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ سالانه ۲۰ درصد و از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ سالانه ۱۰ درصد افزایش خواهد یافت، به این ترتیب میزان تولید آبزی پروری زیستی با ۲۴۰ برابر افزایش از ۵۰۰۰ تن در سال ۲۰۰۰ به ۴/۱ میلیون تن خواهد رسید که معادل ۶/۰درصد کل محصولات آبزی پروری در سال ۲۰۳۰ است.

این ارزیابی براساس توان کنونی تولید و در نظرگرفتن بازارهای اروپا، آمریکا، استرالیا، ژاپن، نیوزیلند و سنگاپور انجام شده است؛ با پاسخ به سوالات اساسی پیش روی این بخش ، تدوین آیین نامه های اجرایی و گسترش مراکز بازرسی و صدور گواهینامه و ارتقای فرهنگ مصرف کنندگان و استقبال هرچه بیشتر بازار از محصولات زیستی انتظار می رود روند آبزی پروری زیستی نیز تسریع شود (شکوری،۱۳۸۳) امروزه در جهان سازمان های دولتی و بخش های خصوصی بسیاری برای استاندارد کردن محصولات ۳۶۴ هیات در ۵۷ کشور اروپا به وجود آمده است که طی آخرین آمار در سال ۲۰۰۴فعال هستند . در جدول شماره ۱۳ آماری از هیأت های استاندارد کننده محصولات در سال ۲۰۰۴در اروپا آورده شده است.

● نمونه هایی از مهرهای استاندارد محصولات زیستی

▪ استانداردهای محصولات زراعی و باغی زیستی

امروزه با افزایش استانداردهای بهداشتی و تغذیه ای در کشورهای توسعه یافته، گرایش روز افزونی برای حذف نهاده های شیمیایی در فرآیند تولید محصولات دامی و نباتی بوجود آمده است؛ برای جلوگیری از ورود باقیمانده ی مواد شیمیایی در محصولات کشاورزی به بدن انسان ها، تولیدکنندگان و محققان درپی تولید محصولات زراعی و باغی زیستی هستند. برای رسیدن به چنین هدفی در طی سال های ۹۹-۱۹۹۲ از سوی کشورهای گوناگون استانداردهای بین المللی برای ورود کالاهای خوراکی در بخش کشاورزی زیستی به بازار تدوین و تصویب شده است.

گفتنی ست تعدادی از این استانداردها بین المللی و برخی دیگر ملی هستند که برخی از این استانداردهای ملی از دیدگاه بین المللی دارای اهمیت ویژه ای هستند.

▪ قوانین و استانداردهای بین المللی

در حال حاضر در زمینه ی تولید محصولات کشاورزی زیستی دو استاندارد بین المللی GAG وIFOAM مطرح هستند، که در اینجا سعی شده تا حدودی به آنها پرداخته شود.

▪ مجموعه ی قوانین راهنمای غذایی:

بر اساس این قوانین، توسعه و ترویج کشاورزی زیستی وابسته به مراحل تولید، فرآوری، برچسب زنی و بازاریابی تولیدات به شیوه ی زیستی است.

از دیدگاه معتقدین این قانون، کشاورزی زیستی به عنوان سیستم مدیریتی مطرح می شود که به سلامتی اکوسیستم، چرخه ی سازوکار و فعالیت های بیولوژیکی خاک کمک می کند. باتوجه به آن که کشاورزی زیستی بر پایه ی عدم استفاده از نهاده های خارجی همانند کودهای شیمیایی و آفت کش هاست اما نمی توان آن را به عنوان راه حلی قطعی برای کاهش آلودگی محیط زیست و تولیدات عاری ازهرگونه پسماندهای مضر معرفی کرد، بلکه می توان بیان کرد که به کارگیری این روش تا حدودی آلودگی منابع آب و خاک را کاهش می دهد(Willler and yussefi,۲۰۰۴)

در این قانون، به منظور یکپارچه کردن مراحل بسته بندی، فرآوری و خرده فروشی برای محصولات باغی و زراعی زیستی برچسب استاندارد تعریف شده است(Willler and yussefi,۲۰۰۴).

▪ فدراسیون بین المللی جنبش های کشاورزی زیستی :

کشورهای عضو فدراسیون بین المللی جنبش های کشاورزی زیستی عبارتند از: اتحادیه ی اروپا و کشورهای غیرعضو اتحادیه (آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، آفریقا، آسیا و استرالیا) که بر اساس قانون فدراسیون بین المللی جنبش های کشاورزی زیستی ۲۰۰۲« کشاورزی زیستی برپایه ی امنیت غذایی، تغذیه ی مناسب، رفاه حیوانات و عدالت اجتماعی پایه گذاری شده است» لازم به توضیح است که کشاورزی زیستی تنها مربوط به محصولات تولید شده در بخش زراعی وباغی نیست بلکه دام و آبزیان نیز در گستره ی این تعریف قرار می گیرند(Willler and yussefi,۲۰۰۴)

▪ قوانین و استانداردهای ملی

در سطح ملی نیز برخی قوانین و استانداردها برای محصولات زراعی و باغی زیستی وجود دارد که دقت در تدوین و تنظیم این قوانین در مراحل گرفتن گواهینامه، منجر به آن می شود که از این قوانین بتوان در سطح بین المللی نیز استفاده کرد.

▪ قوانین جامعه ی اقتصادی اروپا

در اروپا پس از عقد پیمان تشکیل «جامعه ی اقتصادی اروپا» و توجهاتی که دولت مردان به کشاورزی زیستی می کردند و با نظر به این که قیمت این گونه محصولات در بازار رو به فزونی بود، و به دلیل آن که در متن سیاست های عمومی کشاورزی ، این نوع تولید متضمن حفظ تعادل بهتر میان نظام عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی بوده و در عین حال به حفظ محیط زیست و حفاظت از عرصه های ملی کمک خواهد کرد، در صدد تصویب قوانین و استانداردهایی شدند تا به این شیوه علاوه بر حمایت از کشت محصولات زراعی و باغی زیستی ، زمینه ی رقابت منصفانه را در میان تولیدکنندگان این محصولات فراهم کنند، از سوی دیگر بازارهای موردنظر را توسط ترویج و تشریح صادقانه ی تمام مراحل تولید و فرآوری مطمئن ساخته و اعتبار چنین محصولاتی را برای مصرف کنندگان افزایش دهند. از آن جاکه شیو ه های تولید زیستی دارای صورت های گوناگونی ست، بنابراین لازم است برروی برچسب استاندارد این محصولات به روش های تولید، به خصوص ترکیبات به کار رفته در آنها، اشاره شود که اجرای آن نیازمند تدابیر نظارتی خاص است.

توجه به این نکته الزامی است که، زمانی قوانین مربوط به تولیدات زراعی تکمیل خواهد شد که قوانین مربوط به تولیدات دامی مرتبط در تولید محصولات زراعی، باغی و زیستی نیز رعایت شود؛ برای نمونه تولید کود آلی مورد نیاز کشاورزی زیستی نیاز به فضولات دامی زیستی ست که خود این امر نیز مستلزم رعایت مجموعه ای از قوانین مربوط به تولیدات دامی است.

● محصولات در برگیرنده ی قوانین اتخاذ شده در جامعه ی اروپا:

جامعه ی اقتصادی اروپا برای پیشبرد اهداف خود آیین نامه ها، مواد و مفادی را وضع کرده است که در چارچوب آن، محصولات کشاورزی را می توان « زیستی » نامید؛ گفتنی ست محصولات زیر از دیدگاه کشورهای عضو اروپا شامل قوانین اتخاذ شده می باشند:

الف) محصولات کشاورزی فرآوری نشده، دام ها و محصولات عمل آوری نشده ی دامی.

ب) فرآورده های (عمل آوری شده) دامی و نباتی با مصرف انسانی که از یک یا چند ترکیب افزودنی با منشاء گیاهی یا حیوانی تهیه شده اند.

ج) خوراکی های دامی ساده و مرکب و هرگونه مواد علوفه ای؛ به منظور تامین نظر این مقررات، یک محصول باید دارای نشانه هایی بر اساس استفاده از روش های زیستی در تولید آن بوده و روی برچسب یا در متون تبلیغاتی یا اسناد تجاری آن، به محتویات ترکیبی یا موادغذایی زیستی اشاره شده باشد.

خریداران در کشورهای عضو باید مطمئن شوند که محصولات خریداری شده آنان و نیز ترکیبات یا موادغذایی موجود در آن، مطابق مقررات و آیین نامه های مشخص تولید شده اند.

● مراحل قوانین اتخاذ شده از سوی جامعه ی اقتصادی اروپا:

این قوانین بدون نفی سایر تمهیدات و شرایط «جامعه» یا آیین نامه های کشوری (ملی) و با هماهنگی قوانین جامعه در مورد محصولات مذکور اعمال می شود. این قوانین با شرایط حاکم بر تولید، آماده سازی، بازاریابی، برچسب زنی، بازرسی و نیز قانون گذاری در موادغذایی و خوراکی های دامی نیز وجود خواهد داشت.

قوانین اتخاذ شده شامل موارد زیر می باشد:

ـ قوانین تولید

ـ نظام بازرسی و کنترل

ـ نشانه هایی که از سوی دستگاه های بازرسی، تأیید و روی برچسب محصول ظاهر می شود

ـ اقدامات جزیی عمومی

ـ واردات از کشور سوم

ـ آزادی عمل در«جامعه»

ـ مقررات و شرایط اداری و اجرایی

ـ نصب برچسب.

● اصول تولید محصولات کشاورزی زیستی

برای تولید محصولات باغی، زراعی و زیستی نیاز به مجموعه ی قوانین داریم که عبارتند از:

ـ تعیین مدت زمان لازم جهت انتقال به روش تولید زیستی

ـ براساس قوانین جامعه ی اروپا برای انتقال تولید از روش مرسوم به روش زیستی لازم است مدت زمان خاصی، از مصرف هر نوع ماده ی شیمیایی در زمین کشاورزی اجتناب کرد که آن را دوره ی انتقال (گذار) می نامند. این مدت برای زمین هایی که برای تولید بذر و گیاهان دائمی(بجز گونه های مرتعی) به کار می روند سه سال است.

البته می توان در مناطق و محصولات خاص این مدت را کاهش داد که این موضوع نیازمند تأیید مقامات مسوول آن مناطق است.

● قوانین مربوط به دوره ی انتقال:

درهنگام کاهش دوره ی انتقال باید به نکات زیر توجه داشت

۱) محوطه و کالای مورد نظر، دوره ی انتقالی را به پایان رسانده و یا درحال تبدیل و انتقال به آن باشد.

۲) استهلاک و تجزیه ی موادمحافظ گیاهی نباید باقیمانده ی قابل توجهی در خاک و یا اندام های گیاهان به جای گذارند.

۳) کشورهای عضوی که قصد استفاده از مواد آفت کش یا داروهای شیمیایی را دارند باید تصمیم های خود را پیرامون اقدامات و نیز میزان کاهش «دوره ی انتقال» را به اطلاع سایر کشورهای عضو برسانند.

۴) محصولات تولیدی در دوره ی انتقال را نباید همراه با نشانه ها و برچسب های مربوط به تولید زیستی در بازار عرضه کرد.

● قوانین مربوط به حاصل خیزی و فعالیت های بیولوژیکی خاک:

حاصل خیزی و فعالیت های بیولوژیکی خاک را می توان در صورت لزوم به صورت زیر افزایش داد

۱) کشت حبوبات، کودهای سبز، گیاهان با ریشه ی عمیق تر و برنامه ی آیش چند ساله

۲) افزودن موادآلی به ترکیبات خاک شامل کمپوست ها و غیره که در واحدهای تولیدی و براساس مجموعه ی مقررات محصولات فرآوری شده باشند.

با انتخاب قوانین فنی مشترک پیرامون محصولات دامی زیستی ، محصولات دامی هم چون کودهای حیوانی را می توان از واحدهای رعایت کننده مقررات شناخته شده ملی یا بین المللی مورداستفاده قرارداد البته برای فعال ساختن فرآورده های کمپوستی، استفاده از ریز موجودات یا ترکیبات با منشاء نباتی یا به اصطلاح ترکیبات «بیو دینامیک» حاصل از صنایع فرآوری، کودهای حیوانی یا نباتی نیز توصیه می شود.

● راه های از بین بردن آفات، بیماری ها و علف ها:

راه های ازبین بردن آفات، بیماری ها و علف ها را می توان با تلفیقی از روش های زیر در کشاورزی زیستی نام برد.

۱) انتخاب گونه ها و ارقام مناسب

۲) اعمال شیوه های مناسب در آیش

۳) اعمال مراحل و شیوه های مکانیکی در کشت

۴) حفاظت از دشمنان طبیعی آفات از طریق تامین شرایط مطلوب برای آنها.

لازم به توضیح است، در صورت بروز تهدیدات اضطراری علیه محصولات زراعی، از برخی مواد ترکیبی استفاده می شود.

● استاندارد پارلمان کشاورزی ایالات متحده

یکی از معتبرترین استانداردهای محصولات زیستی ، پارلمان کشاورزی ایالات متحده است.

برای دریافت این استاندارد لازم است موارد زیر رعایت شود:

الف) مدت سه سال پیش از دریافت برچسب زیستی ، باید از کاربرد مواد ممنوعه شامل کودهای شیمیایی و حشره کش ها در تولید محصول خودداری کرد.

ب) در زمان دریافت برچسب نیز از مواد ممنوعه و هم چنین پرتودهی استفاده نشده و هیچ گونه تغییر ژنتیکی در محصول اعمال نشده باشد.

ج) در مورد محصولات دامی از هورمون ها و آنتی بیوتیک ها در تغذیه ی آنها استفاده نشده و تغذیه ی دام با مواد ۱۰۰ درصد زیستی باشد.

د) مدیریت زیستی در مورد محصولات کشاورزی در تمام مراحل کاشت، داشت، برداشت، انبارداری و فرآوری و در مورد دام ها از زمان تولید یا خروج از تخم اعمال شده باشد.

ه) محصولات زراعی و باغی زیستی در اثر اختلال با محصولات دیگر دچار ناخالصی نشده باشند.​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
سیستمهای بی خاکورزی

پیش گفتار:
در طول عمر زمین،سه انقلاب درامر کشاورزی رخ داده که هر سه آنها ریشه ای و اساسی بوده اند.در هریک از این انقلابها تکنولوژی و آب و هوا نقش اصلی را بازی کرده اند.
- انسانهای ماقبل تاریخ بیشتر شکارچی،اندکی انبارکننده و کمتر سعی در انباشتن غذا برای روز نیاز داشته اند.بطور حتم اهلی کردن گیاهان از شاخص ترین و برجسته ترین کاری بود که انسانها ی اولیه انجام داده و این انقلاب اول درامر کشاورزی نام گذارده شد. اولین انقلاب کشاورزی مربوط می شود به 5 تا6 هزارسال پیش یعنی زمانی که کره زمین شروع به گرم شدن کرد.
- ظهور شخم و اسب (نیرو) و شناخت بیشتر از آب و هوا، انقلاب دوم را در امر کشاورزی باعث شد. این انقلاب 500 تا600 سال بعد از میلاد به وقوع پیوست.شناخت از وضعیت آب و هوا،وسایل شخم و اسب، سه ابزار مهم در انقلاب دوم کشاورزی بود.
-ظهور ماشین آلات کشاورزی مخصوصا تراکتور انقلاب سوم را رقم زد.پس از اتمام جنگ جهانی دوم وضعیت به طور هم جانبه تغییر کرد و میزان تولید محصولات کشاورزی فزونی یافت.استفاده از انواع و کودهای شیمیایی برای تولید بیشتر و بکارگیری سموم مختلف برای از بین بردن آفات و بیماریها و علفهای هرز در اواخر این عصر استفاده از Bio technology و بکار گیری حشرات مفید برای از بین بردن آفات جانوری جایگزین نسبی استفاده از بعضی سموم گردید.
- و اما انقلاب چهارم ، این انقلاب روش پایه و اصلی کشاورزی که شخم زدن و زیر و رو کردن خاک است را نفی می کند.
محققان و کارشناسان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی و مراکز بین المللی ثابت کردند وقتی که با شخم زدن و زیر و رو کردن خاک باقیمانده های گیاهی موجود در سطح زمین به زیر خاک می روند و به سرعت می پوسند پوسیدن اندامهای آلی گیاهی باعث می شودکه حجم عظیمی از کربن موجود در آنها به صورت گاز دی اکسید کربن آزاد و وارد جو گردد.این عمل علاوه بر این که باعث گرم شدن کره زمین می گردد و خاک را فقیر می سازد. کشاورزی به صورت کشت مستقیم بذر در خاک باعث می شود. که باقیمانده اندامهای گیاهی در سطح خاک باقی بماند. این باقی مانده ها به وسیله موجودات زنده خاک تدریجا پوسیده و تقریبا تمام کربن تولید شده را به خاک می دهد.


مقدمه:
انسان براثر کشت متوالی یک نوع محصول و در سالهای متمادی یا عدم رعایت تناوب صحیح در یک منطقه و همچنین جمع آوری بقایای محصول و سوزاندن آن و تعلیف دام در مزارع پس از جمع آوری محصول و خلاصه استفاده بیش از حد از زمین ، بدون تقویت آن و دیگر اقدامات نامناسب و نابجا، باعث فقیر شدن خاک از لحاظ مواد غذایی (معدنی)، مواد آلی و نامرغوب شدن بافت خاک و در نتیجه کاهش شدید حاصلخیزی خاک می شود لذا وظیفه هر کارشناس و هر زارع است که نه تنها از کم شدن آن در مزارع جلوگیری بلکه با بکار بردن روشهای مناسب و مساعد در جهت تقویت و افزایش تدریجی آن در خاک ، اقدام لازم را به عمل آورند.
با توجه به معضلات و خسارات جدی ناشی از آتش زدن بقایای گیاهی جهت کشت محصولات تابستانه رفع این معضل بعنوان یکی از اولویت های کاری سازمان جهاد کشاورزی استان قرار گرفته است.


در همین راستا کمیته ای مرکب از کارشناسان بخش های مختلف اجرایی و محققین مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی موضوع مدیریت بقایای گیاهی و روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی را دنبال می کنند و از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی برگزاری جلسات متعدد کارشناسی و اجرای طرحهای الگویی موضوع را بررسی و به اطلاع بهره برداران ، کارشناسان و علاقه مندان به محیط زیست ارائه می کنند.


. معایب خاکورزی مرسوم (conventional tillage ) و سوزاندن بقایای گیاهی
1 – صرف زمان زیاد جهت انجام عملیاتزراعی
2 – کاهش حاصلخیزی و توانایی کشت پذیری خاکدر بلند مدت به دلیل خسارت جدی به خاک و از بین بردن میکرو ارگانیزمها و موجودات زنده خاک زی.
3 – فرسایش شدید ادوات
4 – فشردگی خاک به دلیل تردد ماشینهای سنگین تر.
5 – نیاز به خاک ورزی در عمق بیشتر.
6 – تقاضای روز افزون به تراکتورهای سنگین تر.
7 – تاخیر در کاشت بعلت عدم امکان آتش زدن بقایا تا برداشت کامل گندم.
8 – از بین بردن بقایا و کاهش مواد آلی خاک در بلند مدت.
9 – خسارت ناشی از آتش سوزی مزارع مجاور.


لذا رفع این مشکلات به یکی از روش ذیل امکان پذیر می باشد:
الف) خرد کردن بقایا و برگرداندن قسمتی از بقایا و تهیه بستر بذر با استفاده از خاکورز مرکب به همین منظور دستگاه خاکورز مرکب با عرض 2 و 2/5 متر از محل اعتبارات طرحهای ملی و استانی خریداری و نتایج بسیار خوبی را در مزارع نشان داد.
ب) خرد کردن بقایای گیاهی (کاه و کلش) با استفاده از دستگاه ساقه خردکن لذا دو دستگاه ساقه خردکن که قابلیت کار در بقایای زراعت گندم، جو و کلزا را داشته باشد خریداری و بررسی های مقدماتی بر روی زراعت دوم در حال بررسی می باشد.
ج) کاشت مستقیم بذر در بقایای گیاهی محصول قبلی یکی از بهتری روشهای مدیریت بقایای گیاهی و کشاورزی حفاظتی ( conservation Agriculture )، کاشت مستقیم بذر در بقایای گیاهی می باشد و کشورهای توسعه یافته همه ساله سعی در توسعه و گسترش این روش در مزارع کشور خود می باشند.
لذا انتخاب ماشین بذرکاری که قابلیت کاشت در بقایای گیاهی زراعت گندم و جو و کلزا و سویا و ذرت را در شرایط اقلیمی استان گلستان را داشته باشد در اولویت اول کاری جهت رفع این مشکل در دستور کار کمیته فنی مدیریت بقایای گیاهی استان قرار گرفت. در همین راستا در سال 1386 یک دستگاه بذر کار No tillage از محل اعتبارات ملی وزارت جهاد کشاورزی خریداری شد که به علت محدودیت زمانی شرایط استفاده از آن در کشت پائیزه درسطح وسیع فراهم نشد(تنها در سطح 5 هکتار با آن کشت شد) و برنامه ریزیها برای استفاده از آن در کشت تابستانه متمرکز گردید.


مشخصات فنی دستگاه بذر کار کشت مستقیم در بقایا No tillage
1 – دارای دو چرخ حامل و اتصال به تراکتور بصورت کششی
2 – دارای دو مخزن کود و بذر
3 – دارای 16 واحد کارنده دیسکی جهت کشت محصولات پائیزه (گندم، جو، کلزا) بصورت خطی کار
4 – دارای 4 واحد کارنده جهت کشت محصولات ردیفی (پنبه ،سویا، ذرتو آفتابگردان،سورگوم و...)
5– عرض کار3 متر خطی کار نصب می شود و هریک دارای مزرعه های جداگانه بوده و بر روی هر واحد متعلقاتی به ترتیب ذیل نصب شده است:
الف) یک صفحه پیش بر با امکان کار تا عمق 15 سانتی متر.
ب) شیار بازکن دو صفحه ای بعنوان کارنده کود امکان کار در عمق حدود 15سانتی متر و تنظیم محل قرارگیری کود در طرفین و در زیر بذر.
ج)شیارباز کن دو صفحه ای بعنوان بذر با امکان کاشت بذر تا عمق 12 سانتی متر.
د)چرخهای حامل واحدکارنده که تنظیم عمق بذر نیز توسط آنها انجام می شود.
ه) چرخهای پرس در طرفین ردیف کاشت
6 – حداکثر توان مورد نیاز 75-95 اسب بخار

مزایای کاشت مستقیم در بقایای گیاهی با بذرکار No tillage
1 – افزایش نفوذپذیری خاک
میزان نفوذ و نگهداری آب در خاک ،حفظ بقایای گیاهی در سطح خاک به دلیل ناهموار شدن سطح زمین افزایش می یابد. در نتیجه زمان بیشتری برای نفوذ آب در اختیار خواهد بود.
2 – کاهش تبخیر
میزان تبخیر آب از خاک تحت تاثیر شرایط جوی مانند اشعه خورشید، دمای هوا و رطوبت موجود در باد و هوا قرار دارد. بی خاکورزی (باقی گذاشتن بقایا روی سطح خاک) به دلیل ایجاد مانع در برابر تابش مستقیم اشعه خورشیدو در نتیجه کاهش دمای خاک و جلوگیری از تماس جریان باد با سطح خاک و ایجاد یک لایه از هوا بین سطح خاک و جوف تبخیر را به میزان زیادی کاهش می دهد.
3 – کاهش فشردگی خاک
فشردگی خاک در اثر تردد ماشین های مزرعه و سله بستن خاک بر روی تولید محصول تاثیر منفی می گذاردمشخص شده است که باقی ماندن بقایای گیاهی در سطح خاک و نیز وجود انبوه ریشه های سطحی گیاهان در خاک دست کم به میزان 2/3 در مقایسه با زمین لخت و عاری از بقایای گیاهی، فشردگی خاک را کاهش می دهد.
4 - نگهداری و افزایش مواد آلی خاک
از مشکلات کلیدی کشاورزی سنتی کاهش پیوسته حاصلخیزی خاک به دلیل استفاده مستمر از خاک و خاکورزی بی حساب می باشد. نخستین علت فرسایش خاک و کاهش مواد آلی آن، بکار بردن خاکورزی مرسوم می باشد. مواد آلی خاک منبع غذایی گیاه است و در صورت اضافه شدن بقایای گیاهی به خاک، منبع کربنی لازم برای موجودات ریز خاک نیز تامین می شود. همچنین مواد آلی خاک رنگ خاک را تیره می کند و باعث افزایش ظرفیت جذب حرارتی می شود.
5 – تاثیر بر خواص فیزیکی خاک
با حفظ بقایا در روی خاک ، میزان نفوذ آب افزایش و فرسایش خاک کاهش می یابد همچنین به دلیل کاهش دمای خاک محتوای رطوبتی خاک افزایش می یابد.
6 – تاثیر بر خواص شیمیایی خاک
مقایسه خاک ورزی مرسوم و بی خاک ورزی نشان می دهد که بی خاکورزی تاثیر مثبت بر خواص شیمیایی خاک دارد.با بی خاکورزی مقدار مواد آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم،کلسیم ،منیزیم و همچنین pHو ظرفیت جذب کاتیونی خاک افزایش می یابد.
7 – تاثیر بر خواص بیولوژی خاک
در بی خاکورزی، عدم بکار بردن ادوات مکانیکی باعث می شود،لانه ها وکانالهای ساخته شده توسط میکروارگانیزمها بدون تغییر باقی بمانند.همچنین شرایط رطوبت و دما برای زندگی میکروارگانیزمها مهیا می باشد.
8 – کاهش فرسایش خاک
با بکار بردن سیستم بی خاک ورزی، فرسایش خاک در اثر وزش باد،جریان آب و خاک ورزی بطور چشمگیر کاهش می یابد.
9 – کاهش ساعت کار تراکتور و کاهش انرژی مصرفی
10- تغذیه بهینه به دلیل قرار گرفتن عناصر غذایی همزمان با کاشت در بهترین مکان و حداقل مصرف
11 – تولید همراه با حفاظت از منابع تولید
12 – کاهش هزینه های کارگری
13 – کاهش فرسایش روی ادوات دنباله بند.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
حدود ۳ هزار سال پیش مردمان مناطق کوهستانی فیلیپین، یکی از شگفت‌انگیزترین پروژه‌های کشاورزی را پیاده کردند:
آنها برای اینکه بتوانند در کوه‌ها کشاورزی کنند، شروع به تسطیح و پلکانی کردن
کوه‌ها کردند. ارزش کار آنها وقتی نمایان می‌شود که بدانیم، مردم فیلیپین در
ان زمان هیچ وسیله و ماشین مدرنی در اختیار نداشتند.
البته ایده کشت پلکانی چیز تازه‌ای نیست که مختص به مردم
فیلیپین باشد، ولی عظمت کشت پلکانی در فیلیپین وقتی نمایان می‌شود که بدانیم اگر
زمین‌های کشاورزی موجود در کوه‌های فیلیپین در کنار هم قرار داده شوند، طولی به
اندازه نصف دور زمین خواهند داشت و مساحت آنها ۱۰۳۶۰

کیلومتر مربع برآورد می‌شوند.





اما برای کشاورزی در ارتفاعات
فقط پلکانی کردن زمین کافی نیست و فیلیپینی‌ها باید کار مهم‌تری هم انجام
می‌دادند: انتقال آب! برای این کار آنها شبکه
پیچیده‌ای از کانال‌ها و دریچه‌های آب ایجاد کردند، طوری که آب با استفاده از
لوله‌های چوبی به مزارعی در ارتفاع بالا می‌رسید. وقتی زمین‌های واقع در ارتفاع از

آب سیراب می‌شدند، آب به سمت زمین‌های با ارتفاع پایین‌تر حرکت می‌کرد.





شالیزارهای پلکانی فیلیپین
اکنون یکی از جاذبه‌های توریستی این کشور هستند. البته همین توریست‌ها، ناخواسته
تدریجا صدماتی به این کشتزارهای عجیب و غریب وارد می‌آورند، چرا که درآمد ناشی از
توریسم تمرکز مردمان این نواحی را حرفه کشاورزی منحرف کرده است و درآمد جایگزینی
برای آنها ایجاد کرده است. مشکل دیگر کمبود آب است که متعاقب زلزله سال ۱۹۹۰ شروع
شده است و آب مصرفی در صنعت توریسم این میزان کمبود را تشدید کرده است.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
اگرو فارستری

اگرو فارستری

اگرو فارستری یک مفهوم قدیمی است . درختان ، محصولات زراعی و حیوانات بطور سنتی با یکدیگر در مزارع کوچک پرورش می یابند . این روش تولید ، ابتدا در کشاورزی و جنگل داری مدرن مناطق معتدله ، به علت تفکیک مدیریت درختان ، محصولات زراعی و دامها در مقایس وسیع منسوخ شد . در هندوستان ، این میراث از انگلیسی هایی که منبع طبیعی هند را استثمار کرده بودند ، به ارث رسیده است .
امروز مشخص شده است که هر گونه افزایش در تولید غذا ، به جای افزایش سطح زیر کشت ، باید از طریق افزایش باروری زمینهای زراعی صورت گیرد . در حقیقت بخش وسیعی از زمین های کم بازده کنونی به دلایل اکولوژیک و اقتصادی باید از کشت و زرع خارج گردد . از آن جایی که زمین کشاورزی در حال کاهش بوده و در برخی از زمینها به وسیله جاده ها ، خانه سازی و صنعت اشغال می شوند ، بنابراین مواظبت از خاک باید یک وظیفه اساسی باشد .
جنگل ها ، منابع و یا مخازن وسیع گاز کربن هستند . از بین رفتن جنگل ها باعث آزاد شدن مقادیر زیادی کربن بصورت CO2 به اتمسفر وارد شده و باعث ایجاد اثر گلخانه ای می شوند . بر اثر نابودی ده میلیون هکتار پوشش جنگلی ، سالانه در حدود 2000 تا 10000 میلیون تن CO2 در اتمسفر آزاده شده و باعث افزایش دمای زمین می شود . افزایش CO2 باعث ایجاد اثر گلخانه ای با پیامد های بسیار ناگوار نظیر افزایش سطح دریا و در نتیجه ، طغیان آب در منطق ساحلی و افزایش فرسایش سواحل دریاها ، و تولید نمک ، انتقال جمعیت ها ، افزایش طوفان های ساحلی ، تولید خطوط ساحلی جدید ؛ تغییر باروری ، کاهش آب دریاچه های بزرگ ، کاهش باران در مناطق خشک ، تغییر معادله قدرت و غیره می شود .
بنابراین جلوگیری از این پدیده مخرب ضرورت دارد .
بطور کلی ، پرورش درختان می تواند اثرات مطلوب چشمگیر و فراوان تری را در بر داشته باشد و این عمل باید بعنوان یک برنامه ملی تلقی و اجرا شود . ولی این برنامه فقط زمانی قابل اجرا خواهد بود که پرورش درختان با مهمترین سیستم بهره برداری از زمین زراعی یعنی زراعت توام باشد . اگر ، آگروفارستری بعنوان یک سیستم مهم استفاده از زمین مطرح باشد ، انسان نه تنها قادر به تامین نیاز های غذایی و چربی خود خواهد شد بلکه این زمین زیبا را از حوادث مخرب محیطی نیز مصون نگه خواهد داشت .

تاریخچه آگروفاستری :
کاشت گونه های درختی و گیاهان زراعی در کنار یکدیگر در سرتاسر جهان ، در یک دوره و یا دوره های مختلف مرسوم بوده است . مثال های گوناگونی در این ارتباط موجود می باشد . در اروپا تا قرن وسطی جنگل های متروکه را پاک نموده و نوار هاییاز آنها را می سوزاندند ، سپس محصولات غذایی را برای دوره های مختلف در داخل آنها کشت می کردند و یا گونه های درختی را همراه با گیاهان زراعی و یا بعد از آنها کشت می نمودند . این روز در اروپا رو به کاهش نهاد ، ولی تا اواخر قرن گذشته در فنلاند و تا سال 1920 در آلمان ادامه داشت .
در مناطق گرمسیری قاره آمریکا ، مردم برای کسب اثرات سودمند جنگل به شبیه سازی شرایط جنگل پرداختند . بعنوان مثال ، در آمریکای مرکزی از طریق کاشت گیاهان نختلف و با عادات رشدی متفاوت ، ساختار و تنوع گونه های جنگل های گرمسیری شبیه سازی گردید . این سیستم شامل درختانی با قدهای بلند و متوسط ، درختچه ها ، مو و گیاهان زراعی ، در یک سیستم چند اشکوبه به قرار زیر بود :
نارگیل یا مرکبات ، یک اشکوب درختچه ای از قهوه و کاکائو ، گیاهان زراعی بلند و کوتاه قد همانند ذرت و در نهایت یک گیاه پوشش دهنده و گسترده در زمین همانند کد « ویکلن 1977 » .
این مثال ها فقط پوشش جغرافیایی و منشا اصلی یک سیستم را نشان می دهد ، حال به سیستم آگروفاستری می پردازیم . در این روش ، درختان بخش عمده ای از سیستم زراعی بودند . آن به منظور حمایت از سیستم زراعی ، در مزارع کشت و نگهداری می شدند . هدف نهایی تولید درخت نبود ، بلکه تولید غذا مد نظر قرار داشت . با وجود این ، در قرون وسطی وضع موجود دچار تغییر شد و کشاورزی ، جنگل و پرورش حیوانات و تعادل اکولوژیک را به نحو ناباورانه ای کاهش داد و در نتیجه مردم برای بار دیگر به فکر ایجاد تغییر در سیستم های بهره برداری از زمین افتادند .
با وجود این ، در اواخر قرن نوزدهم ، ایجاد جنگل به صورت امر مهم درآمد و آگروفاستری به عنوان نوعی از مدیریت زمین مورد استفاده قرار گرفت . این تغییر به طور اتفاقی و در یک پاسگاه دور افتاده از امپراطوری بریتانیا آغاز گردید .
فلسفه رایج در ایجاد جنگل ها ، بهره برداری از کارگران قابل دسترس فاقد زمین و بیکار بوده است . این افراد مجاز به کشت گیاهان زراعی در بین ردیف های نهال های جنگلی و کسب محصولات کشاورزی بودند ، البته این ساده سازی سیستم از کشوری به کشور دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت می باشد .
به منظور درک نتایج حاصل از اعمال این روش ، تحقیقاتی طرح گردید تا اطمینان حاصل شود که خطری متوجه گونه های جنگلی نمی شود و سرعت رشد گونه های درختی تحت تاثیر رقابت ناشی از گونه های زراعی قرار نمی گیرد . به علاوه ، زمان مطلوب و توالی کاشت درختان و گونه های زراعی باید معلوم گردد تا بقا و سرعت رشد گونه های درختی تضمین شود . استعداد گونه های جنگلی از نظر رقابت با گونه های زراعی مشخص و فاصله کاشت مناسب برای رشد گونه های درختی باید معلوم گردد .

مفهوم آگروفارستری :
آگروفارستری موضوع جدیدی نبوده و در حقیقت یک هنر بسیار قدیمی می باشد ، ولی علم مربوط به آن جدید است . کشاورزان به ویژه در مناطق گرمسیری ، تجربه زیادی را مورد پرورش گیاهان مولد غذا ، درختان و حیوانات با یکدیگر و همچنین استفاده چند جانبه از جنگل های طبیعی دارند . ولی کشاورزان و جنگل نشینانی که از زمان های قبل در رابطه با تولید محصولات زراعی ، دامی و درختی مورد نظر خود گرایش به تک کشتی داشته اند به تدریج از سیستم های تلفیقی چشم پوشی کرده اند . آگروفاستری واژه جامعی برای روش های بهره برداری از زمین است که شامل پرورش درختان ، همراه با محصولات زراعی و حیوانات در یک زمین معین می باشد . علاوه بر آن آگروفاستری از ویژگی های زیر نیز برخوردار است :
- تولید چندین محصول را با حفظ منابع طبیعی پایه در بردارد .
- براستفاده از درختان و بوته های بومی تاکید دارد .
- برای محیط های حساس و برخوردار از نهادهای کم مناسب می باشد .
- از نظر فرهنگی و اجتماعی ، نسبت به سایر سیستم های بهره برداری از زمین ارزش بیشتری برخوردار است .
- از نظر ساختاری و کاربری پیچیده تر از تک کشتی است .

تعریف اگروفارستری :
اگروفارستری تا حدودی یک نام جدیدی برای یک سری از عملیات قدیمی است . تعاریف مختلفی و حتی تصورات خیالی متفاوت از توصیف آگروفارستری در بین مردم وجود دارد . به هر حال ، اگروفارستری بعنوان یک سیستم مورد قبول استفاده از زمین مطرح بوده و قابل قبول ترین تعریف آن به شرح زیر است :
-آگروفارستری عبارت از یک سیستم پایدار بهره برداری از زمین است که عملکرد کل را با توجه به ترکیب یک زمان با استفاده از عملیات و مدیریتی افزایش می دهد که از نظر ویژگی های فرهنگ و اجتماع محلی ، شرایط اقتصادی و اکولوژیک منطقه متناسب می باشد .
- آگروفارستری عبارت از یک واژه جامع در مورد یک سیستم بهره برداری از زمین و تکنولوژی می باشد که براساس آن از گیاهان چند ساله چوبی ، گیاهان زراعی و حیوانات ، از طریق برقراری آرایش های فضایی و زمانی مطلوب استفاده می شود . به علاوه ، در یک سیستم آگروفارستری اثرات متقابل اقتصادی و اکولوژیک در بین اجزای مختلف وجود دارد:
این تعریف نشان می دهد که :
1 ) آگروفارستری بطور طبیعی شامل دو یا چند گونه گیاهی و یا گیاهی و جانوری است که حداقل یکی از آنها یک گیاه چند ساله چند چوبی است .
2 ) یک آگروفارستری همراه دو و یا چند بازده دارد .
3 ) چرخه یک سیستم آگروفارستری همواره بیشتر از یک سال است .
4 ) ساده ترین سیستم آگروفارستری نیز از نظر اکولوژیک « ساختار و وظیفه ای » و اقتصادی پیچیده تر از یک سیستم تک کشتی است .

مزایای آگروفارستری :
- مزایای محیطی
ترکیب درختان با محصولات غذایی در مزارع ، مزایای محیطی مهمی از نظر اکولوژیک و ویژگی منطقه به شمار می رود . مزایای کلی اکولوژیک به ترتیب زیر هستند :
1 ) کاهش فشار بر روی جنگل ها .
2 ) بازیابی کارآتر مواد غذایی ، از طریق درختان برخوردار از ریشه های عمیق .
3 ) تولید بهتر سیستم های اکولوژیک .
4 ) کاهش جریان سطحی ، آبشویی مواد غذایی و فرسایش خاک از طریق اثرات محافظتی ریشه های درختان و ساقه ها .
5 ) بهبود شرایط میکروکلیما نظیر کاهش دمای سطح خاک و کاهش تبخیر رطوبت خاک از طریق مالچ و سایه اندازی .
6 ) افزایش مواد غذایی خاک از طریق ریزش شاخ و برگ ها و تجزیه آن ها .
7 ) بهبود ساختار خاک از طریق افزایش مواد آلی ناشی از تجزیه شاخ و برگ .

مزایای اقتصادی :
سیستم های اگروفارستری مزایای شایان توجهی برای کشاورز ، جامعه ، منطقه و یا ملت دارد .
این مزایا شامل موارد زیر است :
1 ) افزایش و حفظ بازده غذایی ، سوختی ، علوفه ای و کودی .
2 ) برعکس سیستم های تک کشتی ، کاهش خطر از بین رفتن کل محصول .
3 ) افزایش سطوح درآمد مزرعه به خاطر باروری بالا و پایدار .

مزایای اجتماعی :
علاوه بر محاسن اقتصادی ، مزایای اجتماعی نیز به علت افزایش عملکرد محصولات زراعی و در ختان به دست می آید .
این مزایا شامل موارد زیر است :
1 ) بهبود استانداردها در زندگی روستایی به خاطر درآمد بالاتر و شغل مشخص .
2 ) افزایش بهداشت و مواد غذایی به خاطر افزایش کیفیت و تنوع تولیدات غذایی .
3 ) بهبود و پایداری جوامع ارتفاعات از طریق عدم نیاز به تغییر مکان فعالیت های کشاورزی.
 

tondcharge

عضو جدید
ایران علاوه بر اینکه دارای محصولات مهمی است. خواستگاه بسیاری ازمحصولات مهم و استراتژیک نیز هست. ولی متاسفانه درکشور ما به این پانسیل بالا اهمیت چندانی داده نمی شه. بطوریکه کشورهای خارجی به تحقیقات درزمینه این گیاهان بومی مشتاقترند
 

Similar threads

بالا