اعتقادات پیشین گرچه به لحاظ محتوا دیگر وجود ندارند اما به لحاظ شکل همچنان به حیات خود ادامه می دهند.به عبارت دیگر من از سگ تا وقتی اکراه داشتم که شبیه سگ بود.همچنان که پیش از این همین اکراه را نسبت به بزها داشتم که در واقع بره هایی بودند با ظاهر سگ.پس حالا که می توانستم سگ هایی که موهای فرفری داشتند بره ببینم چرا نتوانم سگ هایی را که موهای صافی داشتند بز ببینم؟
من و او آنقدر تفاوت داشتیم که شبیه هم شده بودیم مثل شب که در غایت شب بودنش به روز بدل می شود.
می گویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج.می گویند دردی که نوزاد هنگام عبور از آن دریچه تنگ متحمل می شود چنان شدید است که کودک ترجیح می دهد رنج زاده شدن را از یاد ببرد
" همنوایی شبانه ارکستر چوبها "
رضا قاسمی
من و او آنقدر تفاوت داشتیم که شبیه هم شده بودیم مثل شب که در غایت شب بودنش به روز بدل می شود.
می گویند فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج.می گویند دردی که نوزاد هنگام عبور از آن دریچه تنگ متحمل می شود چنان شدید است که کودک ترجیح می دهد رنج زاده شدن را از یاد ببرد
" همنوایی شبانه ارکستر چوبها "
رضا قاسمی