نوشتاری از حضرت آیت‌الله سبحانی پیرامون شیوه وضو گرفتن پیامبر(ص)

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
اختلاف در چگونگی انجام برخی فرائض دینی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام در بین مسلمانان رخ نمود، برخی افراد با اتکا به اجتهاد خود، در برابر فرامین و دستورات الهی قد بر افراشتند، و به بیراهه رفتند.


به گزارش سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، یکی از مباحثی که از دیرباز مورد اختلاف شیعه و سنی بوده، شیوه مسح نمودن پا هنگام وضو بوده است؛ آیت‌الله‌العظمی سبحانی با استناد به متون دینی به این سوال پاسخ داده است.


چرا شيعيان به جاي شستن، پاها را مسح مي‌كنند؟

پاسخ: مسح پاها در وضو پشتوانه قرآني و حديثي دارد، اکنون هر دو را به صورت موجز بيان مي‌كنيم:


ظاهر آيه ششم سوره مائده حاكي از آن است كه انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظيفه دارد: يكي شستن (در مورد صورت و دست) و ديگري مسح (در مورد سر و پاها). اين مطلب از تقارن و مقايسه دو جمله زير روشن مي‌شود:


1. « فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيديَكُمْ إِلَى المَرافِق»;

2.«وَ امْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الكَعْبَيْنِ».


چنانچه ما اين دو جمله را به فرد عرب زباني كه ذهن او مسبوق به اختلافات فقهي نباشد ارائه كنيم، بي‌ترديد خواهد گفت كه طبق اين آيه، وظيفه ما نسبت به صورت و دست، شستن; و نسبت به سر و پاها، مسح است.

از نظر قواعد ادبي، لفظ «أرجلكم» بايد عطف بر كلمه «رؤسكم» باشد كه نتيجه آن همان مسح پاهاست، و نمي‌توان آن را بر لفظ پيشين «وأيديكم» عطف كرد كه نتيجه آن شستن پاها مي‌باشد؛ زيرا لازمه آن اين است كه ميان معطوف «وَأرجلكم» و معطوفٌ عليه «وأيديكم» جمله معترضه‌‌اي «فامسحوا برؤسكم» قرار گيرد، كه از نظر قواعد عربي صحيح نيست و گذشته از اين مايه اشتباه در مقصود مي‌باشد.

ضمناً در اين قسمت (مسح كردن پاها) فرقي ميان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و برمبناي هر دو قرائت، كلمه «أرجلكم» عطف بر كلمه «رؤسكم» است; با اين تفاوت كه اگر بر ظاهر رؤسكم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود.

علماي اماميه در تحقيق مفاد آيه وضو بحث‌هاي گسترده‌اي دارند كه طبرسي در مجمع البيان به برخي از آنها اشاره كرده است.[1]


ريشه اختلاف

بي ترديد ظاهر آيه، حاكي از آن است كه وظيفه نمازگزار به هنگام وضو، مسح پاهاست، و مفاد آيه، دو كلمه بيش نيست:


1. غسلتان: شستن دستها و صورت.

2. مسحتان: مسح بر سر و پاها.


هرگاه از ابن عباس در مورد كيفيت وضو مي‌پرسيدند، او در پاسخ مي‌گفت:

نزلَ القرآنُ بالمسح: وحي الهي بر مسح بر پا وارد شده است.

و نيز مي‌گفت:

« مردم اصرار بر شستن كردند، در حالي كه مسح فرمان داده شده است».[2]


ولي بايد ديد چگونه اين اختلاف با ظهور آيه در مسح پديد آمد، از بررسي روايات و تاريخ تشريع وضو به دست مي‌آيد كه دو عامل سبب پيدايش انحراف از ظاهر آيه شده است:


1. سلطه‌ها و حكومت‌ها

سلطه‌ها و حكومت‌ها بيشترين تأثير را در تغيير حكم مسح پاها داشتند، بالاخص حجاج بن يوسف كه اصرار مي‌ورزيد بايد پاها شسته شود، زيرا آلودگي پاهاي نمازگزاران كه غالباً پا برهنه بودند، بسيار ناراحت كننده بود.

انس بن مالك، از اصحاب پيامبر(ص) كه عمري طولاني داشت، مدتي در كوفه زندگي مي‌كرد. به وي خبر دادند كه حجاج مي‌گويد: فاغسِلوا بطونَهما وظهورَهما : ظاهر و باطن، پاها را بشويند، وقتي وي اين جمله را شنيد، سخت شوريد و گفت: صَدَق اللّهُ وكَذِبَ الحجّاجُ قال اللّه تعالي: «وَامْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَأَرْجُلَكُم».[3]

دعوت مردم بر شستن پا از طرف اموي‌ها بسيار جدي و سرسختانه بود به گونه‌اي كه فقيهان معاصر، جرأت مخالفت نداشتند.

احمد بن حنبل از اصحاب رسول خدا(ص) از ابومالك اشعري نقل مي‌كند كه وي به بستگان خود گفت: همديگر را خبر كنيد تا من نماز رسول خدا را براي شما بخوانم، وقتي همگان گرد آمدند، وي گفت : در ميان شما بيگانه‌اي نيست؟ گفتند: خير، وي ظرف آبي طلبيد، پس از شستن دهان و بيني، سه بار صورت و دست‌ها را شست، آنگاه بر سر و روي پا مسح كشيد و نماز گزارد.[4]


2. تقديم مصلحت انديشي بر ظهور آيه

تقديم مصلحت بر نص قرآني وحديث پيامبر، اساس بسياري از بدعت‌ها است و ما به قسمتي از آنها در كتاب خاصي به نام «بدعت» اشاره كرده‌ايم، اتفاقاً همين نظريه، انگيزه عدول از مسح و روي آوردن به غسل شده است.

ابوبكر رازي، معروف به جصاص(‌05ـ ‌70) در كتاب «احكام القرآن» مي‌نويسد: آيه وضو از نظر وجوب مسح يا غسل، مجمل است، لازمه احتياط اين است كه پاها شسته شود؛ زيرا در اين صورت، هر دو احتمال انجام مي‌گيرد.[5]

ادعاي اجمال در آيه با هدف آن كه در مقام بيان وظيفه است، سازگار نيست; به علاوه اگر بنا بر احتياط باشد، بايد دوباره وضو گرفته شود، زيرا ماهيت مسح با غسل متفاوت است.

مؤلف «المنار» از جمله كساني است كه ظهور آيه در لزوم مسح بر پا را انكار نمي‌كند، ولي از طرف ديگر مي‌گويد: تر كردن پاهاي كثيف و آلوده چه سودي دارد؟![6]

او از يك نكته غفلت كرده كه آيه وضو تنها از آنِ بدوي‌ها و انسان‌هاي غير نظيف نيست، ‌بلكه وحي الهي شهري و بدوي را همزمان شامل مي‌شود و اين نور الهي تا روز رستاخيز تابنده است.

جا دارد از مؤلف المنار بپرسيم: مسح بر سر، با يك انگشت (كه شافعي آن را كافي مي‌داند)، چه سودي دارد؟ به چه دليل يكي از آن دو، جايز و عقلاني و ديگري نامشروع معرفي مي‌شود؟ گذشته از اين، وضو تنها نظافت نيست بلكه آميخته با عبادت است، نظيف‌ترين افراد بايد براي نماز وضو بگيرند، و انسان غير نظيف هم بايد ابتدا پاها را بشويد و سپس وضو بگيرد. تا اين جا گفتگوي ما مربوط به آيه‌ای از قرآن بود، اكنون دلايل مسح را در روايات مطرح مي‌كنيم:

روايات مسح از پيامبر گرامي(ص)

شايد برخي تصور كنند كه در كتب اهل سنت، روايتي از پيامبر درباره لزوم مسح بر پا وارد نشده است، در حالي كه با يك بررسي، بيش از سي روايت يافتيم كه بسياري از آنها بيانگر وضوي رسول خدا و اصحاب او است.

دلالت روشن آيه وضو بر لزوم مسح و روايات چشم گير در اين مورد، ايجاب مي‌كند كه فقيهان اهل سنت در اين مسأله تجديد نظر كنند و از اين طريق گامي به سوي وحدت در رفتار بردارند و در اين مورد از گروه كثيري از بزرگان صحابه و تابعان كه وضوي آنان بر اساس مسح برپا بود، پيروي كنند، اکنون اسامي برخي از آنان را در اين جا می‌آوريم:

1. امام علي بن ابي طالب(ع) فرمود: «رَأيتُ رَسُولَ اللّهَ يمسَحَ ظاهَرهما».[7]

2. جابر بن عبداللّه گويد: امام محمد بن علي بن الحسين(ع) معروف به باقرالعلوم كه عظمت و جلالت علمي و فقاهت او مورد اتفاق همگان است[8] ـ به من فرمود: «اِمسَح عَلى رَأْسِكَ وَقَدَمَيكَ»، «بر سر و پاهايت مسح بكش».[9]

3. بسر بن سعيد مي‌گويد: عثمان وضو گرفت و بر سر و پاها سه بار مسح كشيد و گفت: رسول خدا اين چنين وضو مي‌گرفت.[10]

4. حمران بن أبان ـ غلام عثمان ـ از او نقل مي‌كند : پيامبر خدا(ص) پس از شستن صورت و دست، بر سر و پاها مسح مي‌كشيد.[11]

5.عبداللّه بن زيد مازني، معروف به ابن عماره مي‌گويد: پيامبر وضو گرفت و «مسح رأسه ورجليه»; سر و پاهايش را مسح كشيد.[12]

6. عبداللّه بن عباس، پيوسته مي‌گفت: إنّ الوضوء غسلتان ومسحتان.[13]

7. عامر الشعبي، مي‌گفت: اساس وضو را دو شستن و دو مسح كشيدن تشكيل مي‌دهد و لذا در تيمم بدل از وضو، مواضع شستن براي تيمم محفوظ مانده و جايگاه مسح الغاء شده است.[14]

8. رفاعة بن رافع از اصحاب رسول خدا (ص)، از آن حضرت چنين نقل مي‌كند: پيامبر بر سر و پاها، تا دو برآمادگي مسح مي‌كشيد.[15]

9. ابو مالك اشعري، صحابي رسول خدا ، به عشيرة خود وضوي رسول خدا را آموزش داد و در پايان بر روي پاها مسح كشيد.[16]

10. رفاعة بن رافع، صحابي رسول خدا (ص)، از آن حضرت نقل مي‌كند كه فرمود:

«نماز هيچ‌يك از شما پذيرفته نمي‌شود تا وضوی کامل بگيرد، صورت و دست‌ها را بشويد و سر و پاها را تا دو برآمادگي مسح كند».[17]

ما از ميان اعلام صحابه و تابعان به ذكر ده نفر اكتفا كرديم، اسامي شخصيت‌هايي كه مسح بر سر را از پيامبر(ص) و بزرگان صحابه و تابعان نقل كرده‌اند، در كتاب «الانصاف في مسائل دام فيها الخلاف»، ج1، ص 56 ـ 95 وارد شده است.


[1] . مجمع البيان:2/163ـ 167; الانصاف في مسائل دام فيها الخلاف:1/10ـ40.

[2] . الدر المنثور:3/1ـ4.

[3] . تفسير طبري:6/82، تفسير قرآن ابن كثير:2/20.

[4] . مسند احمد:5/342; معجم كبير طبراني:3/28، شماره 3412.

[5] . احكام القرآن:2/346.

[6] . المنار:6/234،

[7] . مسند احمد:1/153، شماره739، و ص 183 شماره 91.

[8] . تذكرة الحفاظ:1/124.

[9] . تفسير طبري:6/82.

[10] . مسند احمد:1/109، حديث 489.

[11] . كنزالعمال:9/436، شماره 26863.

[12] . كنزالعمال:9/451، حديث 26922.

[13] . تفسير طبري:6/82.

[14] . تفسير طبري:6/82.

[15] . سنن ابن ماجه:1، حديث 460; سنن نسائي:2/226.

[16] . مسند احمد:5/342.

[17] . مستدرك حاكم:1/241.

 
بالا