نور و معماری

juju_memar

عضو جدید
نورپردازی درمعماری

نورپردازی درمعماری

نورپرداز فضا
نوراولین شرط برای هرنوع ادراک بینایی است.درتاریکی مطلق نه فضاقابل رویت است ونه فرم ورنگ.نورتنهایک ضرورت فیزیکی نیست،ولی ارزش روانشناختی آن، یکی ازمهمترین عوامل زندگی بشردرهمه زمینه هاست، چون نقش تعیین کننده ای دردرک بصری دارد.نورطبیعی دارای خواصی است که بااستفاده ازان فضامعناپیدا می کند. (فرم ، رنگ وتار وپود مخصوصا زمانی که بر آن تاکیدشده باشد.) علاوه براستفاده کاربردی ، نور دارای ارزش نمادین بوده و جزیی از ذات زندگی می باشد. در بسیاری از فرهنگ ها نور یا خورشید (به عنوان منبع نور) عنصری خدایی محسوب می شده و آن را ارج می نهاده اند.
در گذشته از ماهیت مبهم نور طبیعی بیشتر برای ایجادسطوح نیمه شفاف یاسایه روشن از اشیا ماورایی استفاده می شده تا انسان را وادار به تفکر به منبع هستی نماید.از لحاظ حسی تاریکی پدیده ای عاری از روح است و فضای تاریک همواره منجمد به نظر می رسد وتنها نور است که به این فضا ها روح ونشاط می بخشد.نور با ایجادسایه ها،عمق ها و مرز ها موجب هویت یافتن فضا می شود.در اغلب ادیان نور نماد عقل الهی و منشا تمامی پاکی ها و رهایی انسان از تاریکی و جهل بوده است و به همین جهت در اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز به کار می رود.
فضا های تاریک کلیساهای قرون وسطی و مساجد اسلامی که با نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال حس روحانی و معنوی می باشد.در چنین فضایی انسان با مشاهده مبهم اشیا واحجام، ذهن خود را وادار به تفکر ماورایی می نماید تا بدین ترتیب نزدیکی به ذات هستی درونش تقویت شود.
در مصر و یونان باستان نیز نور دارای اهمیت بوده است؛ بنا به موقعیت این سرزمین ها شدت نور و در نتیجه تضاد میان سایه روشن ها بسیار زیاد می باشد. چون وجود ذات خداوندی برای بشر غیر قابل دسترس بوده، ناچار بایستی در تاریکی قرار گیرد و در را ه رسیدن به این خداوند که بایستی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده های نوری کمی واضح تر شده است.
بدین ترتیب جای تعجبی باقی نمی ماند که بیشتر این فضاهای داخلی تنها یک در ورودی به داخل باشد. در این میان قرارگیری یک آبنما در مسیر در ورودی، نور پردازی داخل را اصلاح می نمود.نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس شده و مجسمه را روشن می ساخت. در فضاهای دیگر نیز که احتیاج به نور بیشتری داشتند استفاده از نور سقف ارجحیت پیدا می نمود.زمانی که نور به داخل چنین فضای ساخته شده ای هدایت می شود، ارتباط بین درون وبیرون اشکار شده و جلوه های خاص فضای داخلی که ماهیت متفاوت در ک فضایی کالبدی را دارد ایجاد می گردد.
در معماری آغاز مسیحیت و بیزانس نیز همواره تلاش می شده هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه روحانی داده شود تا فضای رویایی بیافریند و روشن است که نور پردازی در این راه نقش عمده ای داشته است. استفاده از ترفندهای گوناگون پدیده های نوری برای تقویت قدرت خیالپردازی ، از دوران باروک تا امروز معمول بوده است. در معماری مذهبی نیز با استفاده از فرم های خاص و نورپردازی ، متناسب با آن پدیده های بینایی به وجود می آید که از نظر ادراکی دقیقا قابل تعریف نیستند. گذشته از آن حال و هوایی عرفانی که به انسان می دهند جای تعبیر و تفسیر دارند.
ایتن لوئی بوله استاد مسلم نور پردازی در معماری، در پروژه اش برای بنای یادبود نیوتن با ترکیب فرم های اولیه نور حال و هوایی مذهبی به وجود آورده است. وی ساختار اصلی بنارا به صورت کره در نظر گرفته و روزنه های شفاف به ترتیبی است که نور تابیده شده از خارج به وسط کره ، یعنی جایی که باید مجسمه نیوتن قرار گیرد، هدایت می شوند. به این ترتیب مجسمه نیوتن درست در قسمت میانی کره روشن و گرداگرد آن تاریکی به عنوان نمادی از مجهولات ، بالای سر او کهکشتن به وسیله سقف کروی ، و روزنه های روشن به جای ستارگان نشان داده شده اند.
طبیعت متنوع آسمان یکی از با ارزش ترین خصائص آن است. تغییرات مداوم و زیبایی آن باعث هیجان و لذات بیشماری در انسان می شود. انتقال این کیفیت ها به فضای داخل، انسان را یاری می نماید تا به طور ناخودآگاه در ارتباط مداوم با طبیعت و نیروی فعال آن باقی ماند. ولی در تعیین کمیت شدت و میزان نور روز در داخل این طبیعت متغییر ، موجب ناتوانی و سر در گمی می گردد. شدت نور و به خصوص نور طبیعی عاملی است که اگر وجود نداشته باشد نه محل جسم قابل تشخیص است و نه رنگ آن. نور طبیعی عاملی است بی ثبات؛ بر حسب زمان روز و موقع سال و نیز وضع هوا ، وضع نور تغیر می کند. با تغییر نور ادراک ما از محیط و به ناچار از یک بنا نیز تغییر می کند. به علت تغییر دائمی نور طبیعی آدمی وابسته ی جریان طبیعی زمان است که برای او در این مورد وسیله ی قیاس است و اختلاف اصلی نور طبیعی و مصنوعی نیز از همین جا ناشی می شود.
از نظر فیزیکی ایجادکمیت بهینه برای نور از نظر مقدار ، شدت، رنگ و گرما و ... با نور مصنوعی کاملا امکان پذیر است ولی تقلید از تغییرات همیشگی نور طبیعی که باعث تغییر ادراک ما می گردد، با نور مصنوعی بسیار مشکل است. نور طبیعی برای ما خاصیت یک زمان سنج طبیعی را دارد که نور مصنوعی فاقد آن است.
همان طور که درک روابط بین شکل هندسی بنا و عملکرد روشنایی دارای اهمیت است، ارتباط کمیت نور با فرم های مختلف هندسی نیز ارزشمند است. فرم یک ساختمان با نور طبیعی برای ما قابل تشخیص می شود و درست همین مطلب هنگام طرح یک ساختمان ایجاد مشکل می کند. محل، اندازه، فرم و جنس آن بایستی در مرحله ی طرح ریزی دقیقا مشخص شوند.
محل خورشید را که منبع اصلی نور طبیعی است می توانیم از قبل برای هر ساعتی از روز و هر روزی از سال محاسبه کنیم اما مقدار نور و عوامل موثر بر آن مانند ابر، باران یا مه و ... و همچنین اثر اجتماعی روانی بیننده را نمی توانیم از قبل پیش بینی کنیم. همگی اینها مجهولاتی ، هنگام طراحی می باشند.
طراحی نور و روشنایی روز باید با در نظر گرفتن سایر عوامل محیطی تلفیق و تعدیل شود. دید، جهت طبیعی هوا، آکوستیک و روشنایی الکتریکی ارکانی هستند که باید هنگام طراحی مورد توجه قرار گیرند.
هر تغییر در ساختمان و اجزا طرح به منظور دستیابی به یکی از عوامل محیطی بر سایر عوامل تاثیر می گذارد. بنابراین تمام فاکتورهای محیطی باید همزمان مورد توجه قرار گیرند تا دستیابی به شرایط ایده آل حاصل گردد.
 

raziarchitect

عضو جدید
نور و معماری

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مقدمه،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نور همواره به عنوان عنصري مهم و حياتي در طراحي فضاها در نظر است و معماران آن را آگاهانه به مثابه عامل معماري و فضاسازي در ايجاد حال و هواي مطلوب به خدمت گرفته اند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] در اين مبحث به چگونگي استفاده از نور در مكانهاي مهم و در نمونه هاي گوناگون و همچنين به بررسي آن در معاني مختلف مانند عرفان ، معماري و فضا پرداخته شده است . همچنين در مراحل تحقيق سعي شده است ، نظرات معماران مطرح مانند لوكوربوزيه، لوئي كان، رنزو پيانو ، تادائو آندو و را در اين زمينه مطرح و كارهاي آنان را بررسي نماييم.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1- رابطة نور و معماري
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]«ماده ، نور خاموش شده است [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقتي كه نور دست از نور بودنش بردارد ماده مي شود .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در سكوت، تمايل بودن نهفته است[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بودن براي بيان چيزي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در نور نيز تمايل بودن نهفته است[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بودن براي خلق كردن چيزي»[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لوئي كان(1)[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]1-1-نور واثر آن :[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نور، اولين شرط براي هر نوع ادراك بينايي است . در تاريكي مطلق ، ما نه فضا را مي توانيم ببينيم و نه فرم و رنگ را . اما نور تنها يك ضرورت فيزيكي نيست . بلكه ارزش روانشناختي آن يكي از مهمترين عوامل زندگي انساني در همة زمينه هاست . موريس لاپيدوس (Morris Lapidus) مي گويد «انسانها مانند پشه هستند . هر كجا نوري باشد به سمت آن هجوم مي برند بدون اينكه بدانند چرا. چه بخواهيم و چه نخواهيم به سمت روشنايي مي رويم . نور، ما را به خود جذب مي كند » (2). نور هميشه علاوه بر استفادة كاربردي داراي ارزش نمادين نيز بوده است . نور جزيي از ذات زندگي بوده و در بسياري از فرهنگ ها نور ، يا خورشيد ، به عنوان منبع نور ، عنصري خدايي محسوب مي شده و آن را ارج مي نهاده اند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در مصر باستان نيز نور داراي اهميتي ويژه بوده است. بنا به موقعيت سرزمين مصر ، شدت نور و در نتيجه تضاد ميان سايه و روشن بسيار زياد مي باشد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فرم هاي صريح و هندسي كه در معماري مصر از آن استفاده مي شده است با گوشه هاي تيز و دقيق در زير نور شديد اثري خاص داشته اند . گفته لوكوربوزيه در مورد نور و سايه در اينجا اعتبار بيشتري مي يابد كه : «معماري بازي هنرمندانه دقيق و خيره كننده مجموعه اي از اجسام ساخته شده در زير نور است . چشم هاي ما براي اين آفريده شده اند كه فرم ها را زير نور ببينيم : اين سايه و روشن ها هستند كه فرمها را در مقابل ما برهنه مي سازند . مكعب، مخروط، كره ، استوانه و هرم اولين فرمهائي هستند كه نور آنها را به ما عرضه مي كند . تصاوير آنها ناب ،، ملموس و صريح هستند» (3) . (تصوير 1)[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تصوير 1 : معماري به عنوان بازي اشيا ء ساخته شده در زير نور

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]( لوكور بوزيه )[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اما در معماري مصر بازي نور و سايه تنها محدود به فرم هاي بزرگ اوليه نيست . سطوح اين احجام از نقوش برجسته اي پوشيده شده اند كه با كمال ظرافت نقش پردازي و بر سنگ تراشيده شده اند و به اين ترتيب پديده سايه- روشن در اينجا در مقياسي كوچكتر نيز تكرار شده است. براي مصريان وجود ذات خداوندي براي بشر غير قابل دسترس و نامرئي بوده است پس به ناچار بايستي در تاريكي باشد . راه رسيدن به اين خداوند بايستي از روشنايي به تاريكي ختم شود با كمك چنين پديده هاي نوري كمي واضح تر مي شده است. از طريق انتخاب محل صحيح ساختمان با توجه دقيق به مسير خورشيد ، از نورآن به ترتيب استفاده مي شد كه شعاع خورشيد در زماني معين تشكيل يك محور مي داده و محل خاصي را روشن مي ساخت و جاهاي ديگر را در تاريكي باقي مي گذاشت . ژان لوئي دوكانيوال Jean- Louis de Canival روشنائي مجسمه هاي معبد خفرن را به اين ترتيب توصيف مي كند : «نور از پنجره هاي كوچك بين ديوار و سقف به داخل و به تك تك مجسمه مي تابيد و به وسيله سنگهاي كف كه مرمر سفيد سيقلي بودند به ترتيب منعكس مي شد كه نوري كاملاً محو و فاقد جهت ، فضا را روشن مي كرد و ستونها و ديوارها كه از گرانيت سرخ بودند در تاريكي باقي مي ماندند»(4). مجسمه هاي خدايان زياد بودند و اين تاريكي نيز بيشتر بر اسرار آميز بودن دنياي آنها تأكيد مي كرده است . تنها اشخاص معدود و منتخبي اجازه ورود به اين بخش معبد را داشته اند و مي توانستند چنين چيزي را كه از ديدگاه امروز نمي توان به سادگي آن را هنر خواند بلكه بايستي آن را سعي در بيان بصري يك تركيب روحاني مذهبي ناميد ، از نزديك ببينيد . استفاده اين چنين از نور به ترتيبي كه گفته شد به عمد بوده است و در خدمت تقويت و ماديت بخشيدن به ايده اصلي بكار مي رفت.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] معابد يوناني چنانكه گفتيم بيشتر مجسمه وار بودند و اثر آنها مي بايستي بيشتر بر فضاي آزاد جلوي محراب كه در ميان آن نيز قرار داشت ، انجام مي شد . به اين ترتيب جاي تعجبي هم باقي نمي ماند كه بيشتر اين فضاهاي داخلي تنها يك روزنه يعني تنها يك در به خارج داشتند . در بسياري از معابد يوناني نيز باروشي شبيه به مبعد خون با استفاده از يك آب نما كه در فاصله بين مجسمه و در ورودي ساخته مي شد نورپردازي مجسمه را اصلاح مي كردند . نوري كه به داخل مي تابيد با برخورد به سطح آب منعكس مي شد و مجسمه را روشن مي ساخت . در فضاهائي كه احتياج به نور بيشترب داشتند ، يونانيان از نور سقف استفاده مي كردند : بخشي از سقف را با ارتفاع بيشتر ساخته و از فضائي كه به اين ترتيب به وجود مي آمد براي تاباندن نور به داخل استفاده مي كردند.(5).[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در معماري آغاز مسيحيت و نيز در معماري بيزانس همواره تلاش مي شده است هر چه بيشتر به فضاي داخلي جنبه روحاني داده شود و فضايي رؤيايي بيافرينند و روشن است كه نورپردازي در اين راه نقش عمده داشته است . براي نمونه به بررسي كليساي ايا صوفيه در استانبول مي پردازيم . بخش پائين گنبد اصلي كه در واقع سقف اصلي كليسا است و قطري بيش از 30 متر دارد- به تمامي از پنجره هاي نزديك به هم تشكيل شده است و به بيننده اين احساس را مي دهد كه گنبد با تمام عظمتش در هوا به صورت معلق ايستاده است . نوري كه از اين پنجره ها و نيز از پنجره ها ي بخش بالاي ساختمان به داخل مي تابد به فضاي داخل حال و هوائي كاملاً بيگانه با دنياي مادي مي دهد (تصوير 2 [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ايده اصلي سبك گوتيك كه «ساختن بخشي از آسمان در روي زمين» بود فضائي غير مادي طلب مي كرد. دو عامل مي توانستند در حل اين مشكل كمك كنند . عامل اول انتقال باربر ساختمان به بيرون بود. و نور پردازي مناسب را مي توان عامل دوم دانست . ابعاد عناصر سازه اي در درون را تا حد امكان كم كردند و به اين ترتيب توانستند كه در سطوح آزاد شده پنجره هاي بسيار بزرگ بكار گيرند. نوري كه از بخش بالاي ديوارهاي ناومياني به داخل مي تابد چنان شديد است كه در اين بخش هيچ قسمت تاريكي باقي نمي ماند . بيننده واقعاً خيال مي كند كه سقف مياني بالاي سر او معلق است. به عكس بخش پائين ناومياني نيمه تاريك است . دو ناوكناري با داشتن ابعاد لازم براي عناصر سازه اي در قسمت پائين ديوارهايشان امكان چنين نورپردازي اي را نمي دهد . انسان در اين قسمت خيال مي كند كه در فضاي نيمه تاريك زميني ايستاده است و وقتي به بالا نگاه مي كند «آسمان » روشني را كه جايگاه هر آنچه كه خدائي است مي بيند . سقف كليسا مي بايستي«سقف بلند و معلق» آسمان را القا كند (تصوير 3) و در همين راستا است كه در سقف تيره رنگ كليساي سن شاپل Sainte-Chapelle در پاريس نيز ستاره هاي طلائي رنگ نقاشي شده است.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در كليساهاي ساختة پالاديو نيز نورپردازي يكي از عوامل اصلي در شكل پردازي فضاي داخلي است . پنجره ها به گونه اي در نظر گرفته شده اند كه درجمع نوري كه از پنجره ها به داخل مي تابد بر روي سطوح وسيع و سفيد رنگ ديوارها منعكس شده و فضاي داخل را با نوري تأثير گذار و شخصيتي ويژه ، روشن مي سازد . درست در تضاد با كليساهاي اواخر دوران گوتيك كه حال و هوائي كاملاً سختگيرانه دارند كليساهاي پالاديو در انسان ايجاد راحتي مي كنند و گرما مي بخشند. پالاديو از نور تنها براي ايجاد حال و هواي خاص استفاده نكرده است بلكه نورپردازي را وسيله اي براي تأكيد بر طرح كلي فضائي آن قرار داده است . كليساي ردنتوره Redentore در ونيز براي سه منظور ساخته شده است : اين كليسا هم كليساي دير بوده است و هم كليساي زيارتي نجبا و هم كليساي معمولي شهر. اين سه گانگي كه در فرم كليسا نيز به چشم مي خورد با نور پردازي استادانه پالاديو به تكامل رسيده است .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نور پردازي در كليساي گوتيك بر طرح كلي خدايي تأكيد مي كند[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در فضاي اول كه فضائي طولي است نور از پنجره هاي ديوارهاي كناري به داخل مي تابد و به اين ترتيب فضا را به بخش هاي مختلف تقسيم كرده و برايده اصلي مسير و تقسيم آن به مراحل مختلف تأكيد مي كند . بخش مياني فرم يك فضاي مركزي را دارد نور آن از بالاي فضاهاي نيم دايره دو طرف تأمين شده و به اين ترتيب بر مركزيت فضا و ايستايي ساختمان تأكيد مي كند . نور پردازي بخش سوم يا قسمت پاياني كه به عنوان كليساي دير در نظر گرفته شده است ، خنثي بوده و با سادگي تمام مجموعه را به پايان مي برد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در مورد اينكه چرا فضا در سبك باروك پر از تضاد است و چرا بايستي حواس را بفريبد صحبت كرديم. در انيجا نيز نورپردازي بسيار مهم است ، ترتيب دادن متناوب بخش روشن بخش هائي كه در سايه هستند باعث مي شود كه تصور عمق تقويت گردد. بيننده خيال مي كند كه فضا تا بي نهايت ادامه دارد . سازه ساختمان با نورپردازي مناسب به صورتي «غير خوانا» در مي آيد و تمامي ساختمان حالتي خيال برانگيز به خود مي گيرد . در اين دوره بخصوص در بناهاي آخر دوران باروك استفاده از نور مستقيم نيز رايج بود . اغلب در اين ساختمانها بيننده تقريباً نمي توانست پنجره ها را ببيند و روشنائي فضاي داخلي از انعكاس نور روي ديوارها تأمين مي شد.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]استفاده از پديده هاي ترفندهاي گوناگون نوري براي تقويت قدرت خيالپردازي از دوران باروك تا امروز معمول بوده است . در معماري مذهبي با استفاده از فرم هاي خاص و نور پردازي متناسب با آن پديده هايي بينايي به وجود مي آيد كه از نظر ادراكي دقيقاً قابل تعريف نيستند و جاي تعبير و تفسير دارند و گذشته از آن حال و هوائي عرفاني به انسان مي دهند[/FONT][/FONT][/FONT]
 

raziarchitect

عضو جدید
عکس

عکس
















 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

another

عضو جدید
رابطه نور و معماری

رابطه نور و معماری

نور!!!!!!!!!!!!!:hypocrite:
 

پیوست ها

  • نور ومعماری.rar
    1.2 مگایابت · بازدیدها: 1

el121212

عضو جدید
نور مصنوعی و اهمیت آن در معماری

نور مصنوعی و اهمیت آن در معماری

2.jpg

غیر از انتخاب مصالح درست در ساختمان باید به جلوه آن در شب نیز اشاره کرد.یکی از کوچکترین مسائلی که باعث شده ایران در شب کمتر از کشورهای دیگر در زیبایی ساختمان حرفی برای گفتن داشته باشد.استفاده از نورپردازی با نئون بهتر از ال ای دی است و عمر بیشتری دارد.
اکثر طراحی‌ها با احتساب نور خورشید انجام می‌شود، به عبارتی با تاریکی هوا تمامی‌خلاقیت‌ها و هنرهایی که برای آن کوشش شده، یکباره در تاریکی شب محو می‌شود.زندگی شهری و بالطبع الزامات اقتصادی مرتبط با آن ایجاب می‌کند که دامنه فعالیت‌های انسانی از طول روز گذشته و تا پاسی از شب ادامه یابد. به این ترتیب کار و فعالیت شبانه به مرور به قسمتی از زندگی شهری تبدیل شده است.
تقریبا کلیه فعالیت‌های شهری که قبلاً در روشنایی روز امکانپذیر بوده، اینک در شب و به کمک نور مصنوعی قابل اجرا است. به عبارتی الزامات شهرنشینی، شب را برای انسان تبدیل به روز کرده است و فضاهای شهری در این پدیده جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‌اند.
شب هنگام فضاهای شهری مانند خیابان‌ها، میادین، پارک‌ها و… بطور فزاینده‌ای به عنوان فضاهای زنده، متنوع و مملو از عبور و مرور مورد استفاده قرار می‌گیرند. تغییرات بنیادینی که فعالیت‌های شبانه موجب آن شده‌اند، تدریجاً سیمای خاصی را به محیط تحمیل می‌کند که در صورت هدایت آگاهانه کیفیت زندگی شهری را بهبود می‌بخشد.
فعالیت‌های شبانه هنری و تفریحی نظیر سینما، کنسرت، تئاتر، رستوران‌ها و همچنین پارک‌ها و گردشگاه‌ها بیشتر مدیون استفاده از نور مصنوعی هستند. از دیگر فعالیت‌های شبانه می‌توان به کارگاه‌ها و کارخانه‌ها و شیفت کار شبانه آنها اشاره کرد که در پرتو نور مصنوعی ممکن شده است.تاثیرات عمیق حاصله از این تحولات، معماران را بر آن داشت تا به ارزیابی مجدد از کار برد نور مصنوعی جهت تاثیر بر ادراک انسان و القای بهتر و دلنشین‌تر هنر معماری به بیننده بپردازند.
تجربیات سال‌های اخیر محققان به کمک دستاوردهای علمی‌، پزشکی و تکنولوژیکی، موجب شد، ضمن ارتقای این زمینه پژوهشی، از حالت ابتدایی و اولیه آن که روشنایی تیر چراغ برق خیابان‌ها است خارج و حضور هوشمندانه آن در معماری و شهرسازی گسترش یابد.
قابلیت استفاده از نور مصنوعی و تاثیر آن بر ادراک انسان را می‌توان در دو مثال ساده یعنی نور چراغ راهنمایی و رانندگی در چهارراه‌ها که هر رنگ تاثیر مشخصی مانند خطر، احتیاط و یا آسودگی را به راننده و عابر القا می‌ کنند و یا نور رنگارنگ لامپ‌های مهتابی طباخی‌ها به عنوان نشانه‌ای که عابرین را از فعالیت خاصی در آن مکان آگاه می‌سازد، مشخص کرد. با ذکر مقدمه فوق نحوه ارتباط عملی سیمای شهری در شب و مدل‌سازی برای نور مصنوعی را در شهرسازی و معماری بررسی می‌کنیم.


تا به حال سیمای شهری و هر آنچه در ارتباط با آن است با احتساب روشنایی روز و در محدوده زمانی تابش نور خورشید حضور خود را عیان می‌کرده است، به عبارتی نور خورشید مانند ظرفی است که محتوای درون خود را شکل و شخصیت می‌بخشد.
اما باید اذعان کرد که سیمای شهر در شب نیز روی دیگر سکه است که تا به حال به آن توجهی که درخور آن است، نشده است. برخی از شهرهای اروپایی در زمینه مدل‌سازی سیمای شهری در شب پیشروتر از بقیه اند به طوری‌که، بروشورها و پوسترهای تبلیغاتی آنها، تصاویری از زیبایی‌های شهر را که در دل شب تلألو دلپذیری دارد، به نمایش گذاشته‌اند. این اقدام زمانی امکان‌پذیر شده که متخصصان توانسته‌اند سیمای شهر را از دریچه شب ارزیابی کرده و برای آن طراحی منحصر به فردی انجام بدهند.
در آلمان در سالهای اخیر علاقه به این موضوع افزایش یافته است. شهرهایی نظیر فرانکفورت، لایپزیک، دوسلدورف و… دارای یک نظام سیمای شهری شبانه هستند، شهرهای پکن و شانگهای در چین برنامه‌ریزی خود را در این زمینه به پایان رسانده‌اند.
به کمک مدل‌سازی موفق برای سراسر شهر، هریک از فضاها، عناصر و … شهری برنامه خاصی برای نمایش آن در شب پیش‌بینی شده و همچنین ارتباط آنها با یکدیگر تحت هدایت مدل فوق فراهم شده است. در بخش معماری نیز طراحی همزمان معماری و مدل‌سازی نور، این دو را لازم و ملزوم یکدیگر می‌سازد. نور، بخشی از مصالح ساختمانی می‌شود و با حجم و بدنه و نمای ساختمان یک پیکر را می‌سازند و هر کدام دیگری را تکمیل می‌کند.
جدیدترین و معتبرترین تئوری‌هایی که درباره نور و کاربرد آن در معماری و شهرسازی انجام گرفته، توسط دو نفر متخصص به نام ریچارد کلی و ویلیام لام است. این دو نفر در تلاشند ثابت کنند کاربرد نور مصنوعی و فواید آن برای انسان به مراتب بیش از آن است که از این پدیده فقط برای روشنایی خیابان‌ها استفاده شود.
اولی جنبه‌های مختلف عملکرد نور را به عنوان ابزار هادی اطلاعات بررسی می‌کند در حالی‌که دومی‌ ادراک انسان را به عنوان بستری جهت مدل‌سازی و حل مسائل طراحی نور مصنوعی مورد توجه قرار می‌دهد. بر اساس تجربیات علمی‌ به دست آمده از این گونه مطالعات و سایر بررسی‌های علمی‌ و اجرایی بیشماری که انجام گرفته است، نور مصنوعی در معماری، شهرسازی و طراحی شهری، جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده است.
نماد، نشانه، گره، جداره، ساختمان‌های ارزشمند، و … هر آنچه در طراحی شهری بر آن تاکید شده و پس از غروب آفتاب و با فرا رسیدن تاریکی، ممکن است در عملکرد آن اختلال به وجود آید، به کمک مدل‌سازی نور مصنوعی کارایی خود را در طول شب نیز حفظ خواهد کرد.در شهرسازی نیز کاربرد نور مصنوعی در زمینه‌های مختلف از جمله شناساندن؛ لبه‌ها و مرز مناطق، نواحی، محلات و افزایش بار هویتی مراکز آنها، میراث طبیعی و رود دره‌ها، فضاهای شهری (پیاده‌راه‌ها، میادین، مراکز خرید و…)، بافت‌های کالبدی ارزشمند و … در هنگام شب ممکن است
اگر دوست داشتید بگید که بازم مطلب بزارم;)
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نور در معماری ایرانی

نور در معماری ایرانی




نور به عنوان عنصری مهم در معماری ساختمانهای کوچک و بزرگ همیشه یکی از عوامل تأثیرگذار بر معماری و عمران ساختمانها و حتی شهر داشته است. در معماری سنتی ایرانی، معماری معاصر, معماری مدرن و بسیاری از سبک های معماری که فراروی بشر قرار گرفته همواره عنصر نور به عنوان عامل اصلی در کنار ویژگی های دیگر بنا قرار گرفته و حتی در دوران رنسانس و پس از آن نیز در بناهای مهمی همچون کلیسای شارتر سبک گوتیک پیشرفته ی اروپا نیز نور به عنوان تنها عامل مهم توصیف کننده بنا معرفی گردیده است. معماری ایرانی نیز از نور به عنوان عنصری کاربردی در تمام دوره های خود بهره جسته و نور چه طبیعی و چه مصنوعی توسط عناصر کنترل کننده نور همچون رواق، تابش بند، سایه بان، ساباط، جامخانه، روزن، روشندان، شباک و ... مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.


تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه ی روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد. اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می‌کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آن ها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره ی عیلام در حدود 1300 و 1400 ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای به دست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و به طور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود. از جمله کهن ترین مدارک و نمونه‌های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره ی شاروکین یافت.


روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله ی میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند. طریقه ی نورگیری از جام خانه نیز همان طور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ی ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگی های این معماری می شود در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده میکردند نور ساختمان از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن تأمین می شد. اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را به صورت هلال تعبیه کنند.


جامخانه:






روزن:






عناصر نورگیری در معماری سنتی


این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیرها.
گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته ی اول آن هایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته ی دوم آن هایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند؛ مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره ی مشبک، جام-خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریز و خوون، گل جام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل کننده ی نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.

کنترل کننده های نور

ـ رواق: فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می‌دهد و در این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.





ـ تابش بند: تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی به عرض 6 الی 18 سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آن ها را می ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل می کردند.

سایه بان ها: ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه ‌ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه ی طبیعی داشته باشند.کارایی سایه‌بان‌ها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به پنجره و هم چنین شرایط تهویه ی طبیعی در ساختمان بستگی دارد.
سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.




سرادق: سایه بنا بر سرا که پرده ی آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.

ساباط: کوچه ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.





پرده: استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره ی صفویه معمول بوده و هم چنین در دوره ی قاجار نیز از آن استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا پنجره ها و ارسی ها نصب می‌شد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها را بالا کشید.

نورگیرها

شباک: هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پرده‌ای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد. درون ساختمان با روزن ها و پنجره های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آن را با شبکه های سفالی یا کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچ گونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره های مشبک: پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رویت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود. پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می‌گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.
طرح هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به داخل اتاق عبور می دهند.

گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستان ها باز می شد.




روزن: روزن و پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن به سوراخ هائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درون گرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن قرار میدادند.




ارسی: ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر گرفته شده جای می گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق ساختمان های سردسیری دیده می شود. نقش شبکه ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و روزن های چوبی است.





جام خانه: در کلاله گنبدها و کلمبه های گرمابه ها و غلام خانه ی رباط ها و رسته ها و بازارها هنوز هم روزن هایی وجود دارد که با چند حلقه ی سفالین به صورت قبه یا کپه ی برجسته ای در آمده-اند. در این قسمت حلقه های سفالین را در کنار هم چیده اند و در زمستان ها جام های گرد شیشه‌ای مانند ته قرابه در میان حلقه ها کار می گذارند و تابستان ها یک یا کلیه آن ها را بر می-دارند، امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسب ترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه ها جای خود را حفظ کرده است.





هورنو: به نورگیری بالای سقف گفته میشود. چون در نزدیکیهای تیزه گنبد امکان اجرا به صورت بقیه‌ی قسمتها میسر نیست، لذا در نزدیکی های تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نور‌رسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.




روشندان: در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد کرده اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به آن روشندان می گویند. روشندان ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می شوند و برخی از آن ها دارای شیشه بوده، بعضی از آن ها زمینه ی چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت اصفهان.

فریز و خوون در ساختمان

خوون یک نقش تزئینی است که با تکه های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید آورده اند، آن گاه روی آن را با خاک و سریشم رنگ هائی که در آب حل کرده اند به رنگ های گوناگون رنگرزی می کنند و در پیشانی ساختمان، میانه ستون‌ها و «فریز در» چیده می شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق ها لوله های گلچین را سوراخ کرده و نقش هایی پدید آورده و آن لوله ها را در بالای درها و پنجره ها می نشانیدند.



کاربندی و مقرنس

در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می شود، نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می نماید. کاربندی و مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده می شود. به این ترتیب که موجب می شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می دهد، در این صورت در داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در بر می گیرد.





گردآورنده:مهرداد نجیب زاده
منبع:معماری آرل-جشنواره عکاسی تهران
 
  • Like
واکنش ها: mpb
بالا