نوازش

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصور کنید که در خیابان راه می‌روید و ناگهان همسایه‌ی خود را می‌بینید که از طرف مقابل می‌آید. همچنانکه شما و همسایه‌ از کنار یکدیگر می‌گذرید به هم لبخند می‌زنید و ضمن سلام و علیک می‌گویید "عجب روز خوبیه!" و همسایه‌ی شما در جواب می‌گوید:
"بله، واقعاً روز خوبیست."
با این کار شما و همسایه‌تان با یکدیگر تبادل نوازش انجام داده‌اید. در واقع نوازش به معنای درک حضور دیگری است.
همه‌ی ما با چنین تبادلاتی که معمولاً حتی راجع به آنها فکر نمی‌کنیم آشنا هستیم. اما تصور کنید که این صحنه با کمی تفاوت پیش می‌آمد و همچنانکه همسایه به شما نزدیک می‌شد لبخند می‌زدید و می‌گفتید "چه روز خوبی!" ولی همسایه‌ی شما هیچ پاسخی نمی‌داد و از کنارتان رد می‌شد. در آن صورت چه احساسی داشتید؟
اگر شما مانند اغلب مردم باشید، از برخورد همسایه متعجب می‌شوید. شاید از خودتان بپرسید: "چه اتفاقی افتاده؟". ما به نوازش نیاز داریم و اگر نوازش نگیریم احساس محرومیت و طردشدگی می‌کنیم.

ما به عنوان افراد بزرگسال هنوز در کاوش تماس جسمی هستیم. ولی یاد می‌گیریم که شکل‌های دیگر درک حضور دیگری را جانشین لمس جسمی کنیم. یک تبسم، یک تعریف و تمجید یا حتی یک اخم و ترشرویی نشان می‌دهد که حضور ما درک شده است.


نوازش‌های کلامی در مقابل نوازش‌های غیر کلامی
در مثالی که در ابتدای این قسمت بیان شد شما و همسایتان تبادل نوازش‌های کلامی و غیر کلامی را نمودید. هم با یکدیگر صحبت کردید و هم به هم لبخند زدید.
شما می‌توانستید نوازش‌های کلامی دیگری را هم مبادله کنید از یک "سلام" گرفته تا یک مکالمه‌ی عریض و طویل.
نوازش‌های غیر کلامی می‌توانند شامل دست تکان دادن، سر تکان دادن، دست دادن و یا بغل کردن و در آغوش گرفتن باشند.


نوازش‌های مثبت در مقابل نوازش‌های منفی
یک نوازش مثبت نوازشی است که شخص نوازش گیرنده احساس و تجربه‌ی خوبی پیدا کند، در حالیکه نوازش منفی عبارتست از یک تجربه‌ی ناخوشایند و دردناک برای نوازش گیرنده. در مثالی که در ابتدا آوردم، شما و همسایتان نوازش‌های مثبت را مبادله کردید که هم کلامی بود و هم غیر کلامی.
اگر همسایه‌ی شما به جای اینکه به شما پاسخ خوشایندی داده باشد به شما اخم می‌کرد او یک نوازش منفی غیر کلامی داده بود.
او می‌توانست به شما نوازش شدید منفی غیر کلامی شدیدتری با مشت کوبیدن به صورت شما بدهد. و اگر به شما نوازش کلامی منفی می‌داد ممکن بود در جواب "چه روز خوبی!" بگوید اَه یا حتی بگوید: "روز خوبی بود ولی تو خرابش کردی."

شاید تصور شما بر این باشد که افراد همیشه به دنبال نوازش‌های مثبت هستند و از نوازش‌های منفی اجتناب می‌کنند. در دنیای واقع، ما براساس اصل دیگری عمل می‌کنیم: "هر نوع نوازشی بهتر از نبود آن است." ما برای ارضای عطش به محرک خودمان می‌توانیم همان اندازه که از نوازش‌های مثبت بهره می‌گیریم از نوازش‌های منفی بهره‌ مند شویم.
ما این را به صورت غریزی در دوران نوزادی می‌دانیم. تقریباً همه‌ی ما این وضعیت را داشته‌ایم که در دوران اولیه‌ی خردسالی و نوزادی ما، زمان‌هایی وجود داشته که نتوانسیم نوازش‌های مثبتی را که نیاز داریم بدست آوریم. در چنین اوقاتی، به فکر افتادیم که روش‌هایی را برای به دست آوردن نوازش‌های منفی به کار بریم. ما این نوازش‌های منفی را با وجود اینکه دردناک بودند، به وضعیت بدون نوازش ترجیح می‌دادیم.
در زندگی بزرگسالی ممکن است این الگوهای دوران کودکی را بازنوازی کنیم و همچنان به گرفتن نوازش‌های منفی ادامه دهیم.

 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوازش‌های شرطی در مقابل نوازش‌های غیر شرطی
نوازش شرطی به کاری که انجام می‌دهید مربوط می‌شود، در حالی‌ که نوازش غیر شرطی به آنچه که واقعاً هستید، مربوط است.
شرطی مثبت: "کاری که انجام دادی خیلی خوب بود."
غیر شرطی مثبت: "چقدر خوبه که یک آدم دوست داشتنی مثل تو پهلوی آدم باشه."
شرطی منفی:"من جوراب تو را دوست ندارم."
غیر شرطی منفی: "من از تو متنفرم."


نوازش و تقویت رفتار
به عنوان یک نوزاد، ما هر نوع رفتاری را تجربه می‌کنیم برای اینکه دریابیم کدامیک از آنها نوازش مورد نیاز ما را تأمین می‌کند. زمانی که رفتار خاصی باعث کسب نوازش برای ما بشود، به احتمال زیاد ما آن رفتار را تکرار خواهیم کرد، و هر موقع که نوازش‌های بیشتری از آن رفتار به دست می‌آوریم، آمادگی بیشتری پیدا می‌کنیم تا آن رفتار را در آینده تکرار کنیم.
در این صورت، نوازش، رفتاری را که منجر به نوازش شده است تقویت می‌کند. افراد بزرگسال نیز به اندازه‌ی نوزادان نیاز به نوازش دارند و به همان اندازه آمادگی دارند که رفتارشان را به صورتی مؤثر شکل دهند تا بتوانند به وسیله‌ی آن نوازش بگیرند.
به خاطر داشته باشید که ما کار خود را بر این اصل قرار داده‌ایم که "هر نوع نوازشی بهتر از نبود آن است." اگر وضعیت طوری باشد که به اندازه‌ی کافی نوازش‌های مثبت برای ارضای نیاز‌های نوازشی ما وجود نداشته باشد، بی درنگ به طرف نوازش‌های منفی می‌رویم. فرض کنید من به عنوان یک کودک تصمیم گرفتم که بهتر است نوازش‌های منفی بگیرم تا این که از نوازش محروم باشم. سپس وقتی که من به عنوان یک بزرگسال نوازش منفی می‌گیرم آن نوازش به عنوان تقویت کننده‌ی رفتار من عمل خواهد کرد و دقیقاً مانند نوازش مثبت اثر دارد. این مسئله به ما در درک بیشتر این که چرا مردم ممکن است با سرسختی الگوهای رفتاری را که جنبه‌ی خود تنبیهی دارد تکرار کنند، کمک می‌کند.


مثال
1- کودکی قصد بازی با پدرش را دارد. به سمت پدر می‌رود و سعی در جلب توجه او دارد. پدر مشغول خواندن روزنامه است. با حرکت دست و بدون آنکه نگاهی به کودک بیندازد او را از خود دور می‌کند. او می‌خواهد به مطالعه ادامه دهد. کودک سعی خود را بیشتر می‌کند. پدر با دست کودک را از خود دور نگه داشته و بدون گفتن هیچ کلامی به خواندن صفحه‌ی روزنامه ادامه می‌دهد. کودک که نتوانسته نوازش مثبت مورد نیازش را دریافت کند به گریه می‌افتد. این گریه در ابتدا شاید ناشی از ناراحتی از طرد شدگی باشد. کودک روزنامه‌ی پدر را از دست او می‌کشد. روزنامه پاره می‌شود. پدر عصبانی شده و با نگاهی خشم آلود در چشمان کودک بر سر او فریاد می‌زند. در این حال کودک دست از سماجت بر می‌دارد. به اتاق خود باز گشته و مشغول به بازی می‌شود. او نوازش منفی را دریافت کرده است.حال ممکن است تصیمیم بگیرد دفعات بعد، با فرض اینکه نمی‌تواند نوازش مثبتی از پدر خود دریافت کند، برای بیان خواسته‌ی خود از ابتدا اصطلاحاً شر کرده و با گریه و حرکاتی ناشی از ناراحتی تقاضای خود را مطرح می‌کند. او می‌داند که حداقل نوازشی منفی را دریافت خواهد کرد.

 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
افسانه‌ای اسطوره‌ای در مورد نوازش وجود دارد که تقریباً همه‌ی ما آن را آموخته‌ایم. این افسانه می‌گوید: "نوازش‌هایی را که طلب می‌کنید بی ارزش هستند." ولی واقعیت چنین است که: "نوازش‌هایی را که شما با طلب کردن به دست می‌آورید به اندازه‌ی نوازش‌هایی که بدون طلب کردن بدست می‌آورید ارزشمند هستند."
اگر دوست دارید در آغوش گرفته شوید آن را طلب کنید و بدست آورید. این به همان اندازه خوب است که این آغوش‌ها را با صبر کردن و امیدوار بودن بدست آورید.
شاید شما اعتراض کنید که: "ولی اگر من این نوازش را طلب کنم، شخص مقابل ممکن است فقط برای این که مرا راضی کند و نرنجاند این کار را بکند."
اگر با بالغ خود ارزیابی کنیم می‌بینیم که امکان چنین چیزی وجود دارد. در عین حال نوازش ممکن است بار عاطفی صمیمانه‌ای داشته باشد. امکان قوی دیگری وجود دارد که دیگران دوست دارند به شما نوازش دهند، ولی "والد" درون آنها اخطار می‌کند که "نوازش نده". هنگامی که شما از اینگونه افراد تقاضای نوازش می‌کنید، در واقع آن چیزی را از آنها طلب می‌کنید که شاید خود مایل به انجام آن هستند.
شما همیشه این اختیار را دارید که ببینید آیا نوازش‌های طرف مقابل اصیل و صادقانه است یا خیر. اگر نوازش‌ها اصیل و صادقانه نباشد، شما در مقابل خود انتخاب‌های دیگری دارید. در هر صورت می‌توانید انتخاب کنید که نوازش را بگیرید، و یا اینکه نوازش‌های دروغین آنها را رد کنید و تقاضای نوازشی خالصانه از همان شخص و یا از شخص دیگری بنمائید.
حداقل پنج نوع نوازش مثبت را که می‌خواهید ولی معمولاً آن را تقاضا نمی‌کنید، یادداشت کنید. آنها می‌توانند نوازش‌های کلامی ،غیر کلامی و یا مخلوطی از هر دو باشند. در هفته‌ی آینده حداقل از یک نفر یکی از این نوازش‌ها را تقاضا کنید.
اگر نوازش گرفتید از نوازش کننده تشکر کنید، در غیر این صورت هیچ اشکالی ندارد که با "بالغ" خود از آن شخص در مورد این که چرا دوست نداشت نوازش بدهد سؤال کنید.
این تمرین زمانی به پایان می‌رسد که شما تمام نوازش‌هایی را که می‌خواهید طلب کنید، مهم نیست که آیا همه را بدست آورید یا نه. زمانی که همه‌ی نوازش‌هایی را که در فهرست نوشته‌اید ، از دیگران تقاضا کردید، به خودتان نوازشی برای انجام این تمرین بدهید.


خویشتن نوازی
بدون شک بسیاری از ما در کودکی آموخته‌ایم که: "به خودت نوازش نده." اینها فرامین "والدی" است که بر ما تحمیل شده است: "خودنمایی نکن، پز دادن و لاف زدن نوعی بی‌ادبی است!" مدارس نیز این نوع تلقینات و آموزش‌ها را ادامه می‌دهند، زمانی که شاگرد ممتاز می‌شدیم و یا در یک مسابقه‌ی ورزشی برنده می‌شدیم، اشکالی نداشت که دیگران از ما تعریف و تمجید کنند و بگویند ما چقدر خوب بودیم. لیکن ما خودمان بر این باور بودیم که باید با بی‌اعتنایی و فروتنی بگوییم: "ای بابا، این که چیزی نبود."
در بزرگسالی نیز ممکن است این رفتار "کودک مطیع و سازگار" را ادامه دهیم. با فرا رسیدن دوران بزرگسالی، بیشتر ما به این رفتار عادت می‌کنیم که پیشرفت‌های خود را حتی در نظر خودمان دست کم بگیریم. با انجام این کار، ما منبع اصیلی از نوازش یعنی خویشتن نوازی را محدود می‌کنیم.


بانک نوازشی
با این که خویشتن نوازی منبع اصیل نوازشی ماست، هرگز نمی‌تواند جایگزین کاملی در مقابل نوازش‌هایی که از دیگران می‌گیریم باشد. مانند این است که هر یک از ما دارای یک "بانک نوازشی" هستیم و هرگاه از کسی نوازش می‌گیریم، نه تنها آن نوازش را در زمان خاص خود می‌گیریم، بلکه خاطره‌ی آن را در "بانک نوازشی" خود نگهداری می‌کنیم. بعدها می‌توانیم به این "بانک نوازشی" مراجعه کنیم و از نوازشی که می‌خواهیم، به عنوان خویشتن نوازی بهره ببریم. اگر ما نوازشی را به طور خاص ستایش می‌کنیم می‌توانیم آن را بارها و بارها به خاطر آوریم. لیکن سرانجام این نوازش‌های ذخیره شده اثرات خود را به تدریج از دست می‌دهند. ما نیاز داریم که "بانک نوازشی" خود را از دیگران همیشه پر نگه داریم.

سعی کنید نیازهای نوازشی اصیل خود را شناسایی کرده و آن‌ها را طلب کنید. اگر نوازشی منفی را نمی‌خواهید آن را رد کنید. معمولاً دوستان نزدیکی که به ما نوازش منفی می‌دهند هدفشان ناراحت کردن ما نیست. بلکه نمی‌دانند چگونه نوازشی ما را خوشحال می‌کند یا به دلایلی عادت دارند به دیگران نوازش منفی بدهند. نوازش منفی آنها را رد کنید. با آنها صحبت کنید و ترتیبی دهید که انرژی خود را برای ارائه‌ی نوازش‌های مثبت صرف کنند. اگر می‌خواهید به کسی نوازش مثبت بدهید سعی کنید "غیر شرطی" باشد. و نوازش‌های منفی را حتماً شرطی کنید. اگر به کسی بگویید "من از تو متنفرم" او نمی‌داند باید چکار کند تا از او متنفر نباشید. اما اگر بگویید "من از بی‌توجهی تو نسبت به خواسته‌هایم ناراحتم." او می‌داند باید چگونه رفتار کند تا شما خوشحال شوید. لااقل می‌تواند دلیل بی‌توجهی خود را به شما بگوید.



 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
اریک برن می گوید: نخاع بی نوازش خشک می شود. نوازش ها می توانند تماس بدنی، تحسین، یا بجا آوردن صرف باشند. نوازش های مثبتی مثل لبخند زدن، گوش دادن، گرفتن دست ها، یا گفتن جمله دوستت دارم، در طرف مقابل احساس خوب بودن ایجاد می کنند. به این نوازش ها (( کرک های گرم)) نیز می گویند. نوازش های منفی، بجا آوردن های دردناکی مثل زخم زبان زدن، تحقیر کردن، سیلی زدن، توهین کردن، یا جملاتی چون از تو متنفرم هستند. به این نوازش ها، (( خارهای سرد)) می گویند. نوازش منفی در طرف مقابل احساس غیر خوب بودن ایجاد می کند. با این حال حتی این نوازش های نا خوشایند هم می توانند جلوی خشک شدن نخاع را بگیرند. به همین دلیل آدم ها نوازش منفی را به نوازش نشدن ترجیح می دهند.


(( اریک برن))
 
بالا