raziarchitect
عضو جدید
نگاهي اجمالي به مباني نظري طراحي نما
چکيده
سيماي معابر شهري از اجزاي گوناگون تشکيل شده که اين اجزا از جزء به کل و بالعکس داراي ارتباط مي باشند. در شهرهاي امروز ما اين ارتباط دوگانه ديده نمي شود و تنها يک طرف معادله که همان ارتباط جزء به کل است در نظر گرفته مي شود. حال آنکه تأثير کل بر جزء، تأثيري قوي تر لاکن طولاني تر مي باشد. اين بدين معناست که هر زمان پوسته ي خارجي يک بنا احداث شد تأثيري آني بر بيننده مي گذارد در حالي که مدت ها طول مي کشد تا تأثير اين بنا را در محيط پيراموني آن درک کنيم و اصولاً به نظر مي رسد، تاثيري که سيماي شهر بر ناظر مي گذارد حسي و غيرقابل لمس است.
امروزه نماي ساختمان ها به صورت انفرادي و جداي از بستر و زمينه ي آن طراحي مي گردند. طراحان با جزئيات نما آشنا بوده اما از علم ترکيب و چگونگي اثر آن بر سيما مطلع نيستند. اهميت شهر و مهم تر از آن سيماي شهر براي دست اندرکاران ساختمان و مسؤولين امر مسجل نگرديده و ميدان ساخت و ساز به بازاري براي خودنمايي هر چه بيش تر ذوق و سليقه ي طراحان و جذب هر چه سريع تر کار تبديل گرديده و شهر و سيماي آن به دست فراموشي سپرده شده است.
اين مقاله تلاشي است در راستاي گردآوري گوشه اي از مباني و تعاريف مورد نياز در مباحث منظر و سيما، و اميد آن مي رود که عرصه را براي انجام تحقيقات و مطالعات بيش تر و جامع تر در اين زمينه و زمينه هاي مرتبط با آن بگشايد.
کليدواژه ها:
نما، بدنه هاي شهري، فاساد، جداره، اسناد هدايت طراحي شهري.
مقدمه
معماري و شهرسازي هر ملت، بازتاب شرايط ذهني آن جامعه است. شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي ناهنجار و ناپايدار در شهرهاي ما، نابساماني و اغتشاش حاکم بر منظر شهري را به مرز آزاردهنده اي رسانده است. هر چند منظر شهري شهر، به معناي " آنچه از شهر و فضاهاي شهري به ادراک آيد "[5] منحصر به نماهاي ساختمان هاي يک شهر نمي گردد لاکن به علت اين که نما يکي از پرنوسان ترين عناصر تأثيرگذار بر کيفيت بصري بنا و در نتيجه کيفيت فضاهاي شهري است و در ميان ساير عناصر مناظر شهري تأثير پذيرترين عنصر از تصميم هاي طراحانه معماران و طراحان شهري به شمار مي رود، يکي از مهم ترين عناصر منظر و پراهميت ترين موضوعات مورد بحث ميان معماران و طراحان شهري مي باشد.
ناخشنودي موجود از وضعيت نماي ساختمان ها، منحصر به متخصصين و کارشناسان نبوده، به سازمان هاي دولتي و عمومي، مانند شوراي شهر و شهرداري شهر اصفهان نيز سرايت نموده است. آن ها نيز با تشکيل کميته ي سيماي شهري و جلسات متعدد ديگر به صرافت حل اين معما افتاده اند. لاکن به دليل فقدان يا کمبود مباحث تئوري مرتبط با موضوع منظر و بالأخص نما ارائه ي راهکارهاي منسجم و پايدار تقريباً غيرممکن و بي نتيجه به نظر مي رسد.
طرح مسأله
هيچ تحولي بدون احساس نياز به حل معضل به وقوع نپيوسته است. امروزه نما و عدم هماهنگي جداره هاي شهري، پس از سال ها بي توجهي، به معضلي بزرگ تبديل گرديده است. شهروندان، همانند فرد ساکن در کنار بزرگراه که به مرور زمان نسبت به فرکانس صداي بزرگراه کر مي شوند، نسبت به فضاي اطراف و نازيبايي هاي موجود کور شده اند. ديگر کمتر کسي به هنگام پياده روي در خيابان هاي شهري از فضاي اطراف لذت مي برد و کم تر کسي به ياد دارد که لذت بردن از فضاي شهري يعني چه؛
اولين قدم در راستاي حل معضل نما شناخت معضلات و ريشه هاي پيدايش آنان مي باشد. نگارنده مدعي است که مشکلات موجود داراي پنج بعد مي باشد:
1) ابعاد رويکردي
2) ابعاد اجتماعي
3) ابعاد مديريتي
4) ابعاد فني و اقتصادي
5) ابعاد طراحي
هر يک از اين ابعاد موجب پيدايش معضلات خاص خود شده که حل هر يک از آن نيازمند پژوهشي مجزا مي باشد. اما از آن جا که ابعاد طراحي در برگيرنده ي معضلاتي است که ما معماران به وجود آورده ايم تا زماني که به مشکلات خود واقف نشويم و سعي در برطرف کردن آن ها نکنيم، از مسؤولين شهر، به علت عدم اهميت به موضوع سيما و منظر، بالأخص نما، نمي توان بازخواست کرد.
اين معضلات ريشه در مواردي همچون، ضعف تئوريک، عدم آگاهي به اصول و عناصر طراحي نما، عدم آگاهي به اصول معماري سنتي و از همه مهم تر هنرنمايي ناشيانه ي برخي از طراحان داشته و لذا پرداختن به اين مسائل و رفع آن ها، راه را براي مرتفع نمودن ابعاد ديگر، هموار مي سازد.
$شناخت تعاريف
فضاي شهري (2) به فضاي بين ساختمان ها در شهرها و ساير مکان ها گفته مي شود که از نظر هندسي با نماهاي گوناگون محصور شود. [1] کيفيت هاي زيبا (3) شناختي، تعامل و تقابل اجتماعي شرط اساسي يک فضاي شهري است. به گفته ي آلبرتي (4) " زيبايي به هماهنگي تمامي اجزاء در هر زمينه گويند که با چنان تناسبي به يکديگر مرتبط باشند که هيچ چيز نتوان به آن اضافه کرد و يا حذف نمود ". [18]
منظر فضاي شهري در واقع شکل کلي فضاي شهري است، به همان صورت که ديده مي شود و در تعريفي ديگر منظر شهري جنبه ي عيني و يا قابل ادراک فضاي شهري شمرده شده که به نوبه ي خود داراي فرم (5)، عملکرد و معناست.
عناصر تشکيل دهنده ي منظر فضاي شهري عبارت اند از:
- فعاليت هاي انساني
- عوامل کالبدي
- عوامل غيرکالبدي
اجزاء کالبدي تشکيل دهنده فضاي شهري عبارت انداز:
- کف
- بدنه
- مبلمان
هر فضا توسط عناصر محدودکننده و مستقر در آن قابل شناسايي مي باشد و شخصيت آن تابع چگونگي و نظم حاکم بين اين عناصر مي باشد.
بدنه
يکي از مهم ترين اجزاء هر فضاي شهري، بدنه هاي فضا مي باشد. بدنه ها عناصر عمودي محدودکننده فضا بوده که از سطوح عمود بر هم و رويت پذير احجام ساختماني تشکيل مي شوند و تصويري سه بعدي به ما ارائه مي دهد. بدنه هاي شهري از طرفي محدود به زمين (خط زمين) و آسمان (خط بام) و از طرف ديگر توسط سطوح به فضاي شهري مجاور خود محدود مي گردند. اين سطوح از بنا را " نما " مي نامند.
- خط آسمان: محل ملاقات انبوه ساختمان ها با آسمان که از دور ديده مي شود. (شکل 1)
- خط بام: دوره ي ظاهري يک بام يا گروهي از بام ها در اتصال با آسمان، که از نزديک و از درون فضاي شهري ديده مي شود.
نما (6)
در لغت نامه ي دهخدا صورت ظاهري هر چيزي، آنچه که در معرض ديد و برابر چشم است، منظر خارجي بنا و عمارت، فن روسازي ساختمان و ساخت نماي عمارت، تعريف شده است. دکتر جهانشاه پاکزاد، نما را سطوح تشکيل دهنده ي هر بدنه ناميده و معتقد است که هر نما جزئي است از بدنه که پوسته يا پوسته هاي ظاهري هر بنا يا ساختمان را تشکيل مي دهد. نما در عمل پرده اي است که درون ساختمان را از بيرون آن جدا مي کند و به همين دليل عنصري است دو بعدي.
2- بعد اجتماعي
هر بنا يا ساختمان داراي چهار جبهه ي نما مي باشد که نماي روبه رو ويا، روکرده به فضاي شهري را جبهه ي اصلي يا فاساد (7)، نماي پشت را جبهه ي پسين و دو نماي ديگر را در صورت عدم اتصال به بافت پيرامون جبهه هاي فرعي بنا مي نامند.
فاساد
جبهه ي اصلي ساختمان را در اروپا " فاساد " به معناي چهره نامند (8). اين واژه از اواخر قرون وسطي در معماري و شهرسازي متداول گرديد. معمار معروف ويليام ليسابي (9) مبحث نماي اصلي ساختمان (فاساد) را مورد بررسي قرار داده و معتقد بود طراحي چهره ي عمومي بناها مسأله اي است مرتبط با حقوق شهروندي و مي گويد:
" Bad plays need not be seen, Books need not be read, but blindness or the numbing of our faculty of observation can protect us from buildings in the street "
" نمايش (تأتر) بد را مي توان نگاه نکرد، کتاب بد را مي توان مطالعه نکرد، اما تنها کوري و يا بي حسي اجزاء قوه ي باصره مي تواند ما را از ساختمان هاي واقع در خيابان حفاظت نمايد " [21]
جداره
از کنار يکديگر قرار دادن مجموعه اي از نمادهاي مشرف به فضاي شهري (فاسادها) جداره هاي شهري تشکيل مي شود. واژه ي نماي شهري که به اشتباه در معماري و شهرسازي ايران رايج گرديده به معناي جداره مي باشد.
ارتباط ميان کل و جزء
هر آنچه پيرامون ما قرار دارد به عنوان يک کل به هم پيوسته، از اجزاء گوناگوني متشکل مي باشد. قدرت بيان و انتقال پيام (12) به سه عامل، تعداد اجزاء، نوع اجزاء و سيستم نظم دهنده (ارتباط بين اجزاء) بستگي دارد. نکته ي قابل توجه اين است که: هرچه نوع اجزاء از يکنواختي بيش تري برخوردار باشند زودتر در جمع به صورت يک کل به چشم خواهند آمد و هر چه جزء به تنهايي کامل باشد، مجموعه به مجموعه اي نامتجانس شبيه خواهد شد و کليت موردنظر از يک واحد همگون فاصله بيش تري خواهد گرفت.
عناصر (اجزاء) تشکيل دهنده ي نما
هر نما کليتي است متشکل از اجزاي گوناگون که عبارت اند از موارد زير:
پهنه ي نما
سطح هر نما، معمولاً به چند پهنه تقسيم بندي مي شود. اين پهنه ها زماني قابل درک مي باشند که بتوان رمز آن ها را تشخيص داده و شکل حاصل را درک نمود. با توجه به اين که يکي از عوامل انتقال پيام، تعداد اجزاي کل بوده، لذا هر چه تعداد پهنه هاي طراحي شده کم تر و از نظر شکل ناتمام تر و غيرمستقل تر باشد، با سهولت بيش تري در کل ادغام مي شود. رعايت موارد زير در طراحي پهنه هاي نما توصيه مي شود:
- ابعاد و اندازه هر پهنه – ميزان سطح اشغال بدنه توسط پهنه ها
- تناسب پهنه
- نحوه ي ترکيب پهنه ها
- فصل مشترک پهنه ها
- دور ظاهري (شکل) پهنه
- بافت و رنگ هر پهنه
سطوح شفاف و کدر
آخرین ویرایش توسط مدیر: