نقش مدیران IT در مدیریت کسب‌وکارهای نوين"لزوم تسریع تغییرات در شرکت‌های داده‌‌محور"

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
نقش مدیران IT در مدیریت کسب‌وکارهای نوين

[h=1]لزوم تسریع تغییرات در شرکت‌های داده‌‌محور[/h]


مترجم: مریم رضایی
منبع: McKinsey
شرکت‌ها در صنایع مختلف این روزها به میزان زیادی روی داده‌های بزرگ حساب می‌کنند و انتظار دارند داده‌های بزرگ فرآیند کسب‌وکار و عملکرد کلی آنها را به‌طور قابل‌توجهی ارتقا دهد.
مساله‌ای که در روند کار این کسب‌وکارها بزرگ جلوه می‌کند، پیدا کردن ظرفیت رهبری ارشد برای مدیریت برنامه گسترده تغییر سازمانی است که تجزیه و تحلیل داده به آن نیاز دارد. اعضای ارشد تیم که به شدت درگیر مسوولیت‌های فعلی خود هستند، برای برنامه‌ریزی و اجرای استراتژی‌های داده‌های بزرگ نيز تلاش می‌کنند.
مدیران ارشد IT نه‌تنها برای مدیریت و شکل دادن این فعالیت‌ها به‌خوبی مجهزند، بلکه برای تسریع تغییر در کل سازمان نقش بزرگی ایفا می‌کنند. مدیران IT برای مدیریت این تغییرات باید نقش خود را بازتعریف کنند و خود را مدیران یک کسب‌وکار داده‌محور بدانند.
مدیران IT مثل هر مدیر دیگری باید رویکرد، مسیر و سازمان را وارد اولویت‌های سرمایه‌گذاری داده‌های بزرگ شرکت‌شان کنند. این یعنی درگیر کردن مشتریان داخلی (بخش دیگری درون شرکت شما که از محصولات یا خدمات شما استفاده می‌کند) در بزرگ‌ترین چالشی که دارند و در عین حال جذب بهترین استعدادها و عرضه‌کنندگان برای شرکت و مهم‌تر از آن، یعنی مسوولیت اجرا و نتایج را پذیرفتن.
ماموریت مدیران IT هم تقاضای داخلی را دربرمی‌گیرد (افزایش پیچیدگی تجزیه و تحلیل در میان کسب‌وکارها و فعالیت‌هایی که تلاش می‌کنند ارزش بیشتری به دست آورند) و هم عرضه را (تعیین زیرساخت تکنولوژی، داده‌ها، تخصص تجزیه و تحلیل و ابزارهای حسی برای مطابقت با تقاضای رو به افزایش). مدیران IT برای اینکه بدانند چگونه از داده‌ها و تجزیه‌ و تحلیل آنها برای مزیت رقابتی خود استفاده کنند، باید بر چهار نقش حیاتی زیر تسلط یابند:


مدیر IT به‌عنوان سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز
مدیر IT همواره مجبور بوده تعادل مناسبی بین توجیه تداوم کار و توانمندسازی عملکرد کسب‌وکار ایجاد کند. این مدیران با وجود داده‌های بزرگ با وظیفه مضاعف یافتن ایده‌های جدید مواجهند که وضعیت موجود کسب‌وکار را به چالش می‌کشد و به مدیران کمک می‌کند فرصت‌هایی را به دست آورند و قبل از رقبا، مشتریان یا عرضه‌کنندگان، با موانع مواجه می‌شوند. در این صورت، نقش مدیر IT همان نقش سرمایه‌گذار سرمایه‌های مخاطره‌آمیز است.
مدیر IT درست مثل سرمایه‌گذاران سرمایه‌های مخاطره‌آمیز، باید عملی‌ترین ایده‌ها را جذب کند. تقریبا کلیه مدیرانIT ایده‌های جدید را با مدیران مختلف در میان می‌گذارند، اما مدیران برجسته، ارتباطاتی با کسب‌وکارها و منابع تکنولوژی خارجی
برقرار می‌کنند. آنها می‌توانند برای دخالت دادن طرف‌های سوم، یک صندوق‌ خرد ایجاد کنند و به مراکز آکادمیک نزدیک بمانند و در شوراهای ارائه مشاوره به مشتری که توسط شرکت‌های تکنولوژی شکل گرفته، مشارکت کنند.
وقتی ایده‌های عملی ظهور کردند، مدیر IT باید آنها را پرورش داده و روی آنها سرمایه‌گذاری کند تا تناسب آن با کسب‌وکار را اثبات کرده، مفاهیم ضمنی مدل کسب‌وکار را بفهمد و قابلیت‌های مورد نیاز برای به دست آوردن اثر را ایجاد کند. صندوق خرد برای جذب ایده‌ها نیز می‌تواند به پرورش آنها کمک کند.
برخی مدیران IT فراتر از این می‌روند و با تولیدکنندگان تکنولوژی که منابعی برای آوردن نمونه عيني یا ایجاد زمینه‌های آزمایش ارائه می‌دهند، کار می‌کنند.
این روزها مدیران IT مجبورند برای توسعه ایده‌های محتمل و حذف ایده‌های دیگر، ديد مالی منظمی را به‌کار گیرند.
فروشندگان داده‌های بزرگ این موضوع را می‌دانند و هنگام مشارکت در این آزمایش‌ها، بر امور پایین‌دستی تضمین‌شده حساب نمی‌کنند.


مدیر IT به عنوان مدیر تولید
ایجاد ساختار کارآمد داده برای برطرف کردن نیازهای کسب‌وکار از طریق مدیریت داده‌های تولیدی و غیرتولیدی، حتی بدون داده‌های بزرگ چالش بزرگی ایجاد می‌کند.
در محیط داده‌های بزرگ، مدیر IT یک اختیار گسترده دارد: استخراج نیازمندی‌های داده‌های بزرگ مشتریان داخلی و سپس مهندسی کردن راهکاری برای جذب و مدیریت داده‌های ساختاربندی نشده و نیمه‌ساختاربندی شده متغیر و حجیم از منابع متعدد، از جمله منابع بیرون شرکت.
کار آنها این است که رویکردهای داده‌محور را به موقع برای تصمیم‌گیرندگان اصلی در سازمان دسترس‌پذیر کنند. همان‌طور که یک مدیر تولید ویژگی‌ها و ملزومات کاربردی را از منابع مختلف استخراج می‌کند، ویژگی‌های متداول را شناسایی می‌کند و محصولی را برای برطرف کردن این نیازها تولید می‌کند، آن دسته از مدیران IT هم که این نقش را برعهده دارند، باید محصولات داده‌های بزرگ را ایجاد کنند.
انجام این کار، با نجات سازمان از ایجاد سیستم‌ها، اپلیکیشن‌ها، تکنولوژی‌های زیرساختی و ابزارهایی برای هر موقعیت، یک مشکل ظرفیتی مهم را حل می‌کند. همزمان، به مدیران اجازه می‌دهد در انتقال مجموعه کوچکی از داده‌ها و محصولات به مشتریان کسب‌وکار، تخصص
به دست آورند.
هر محصولی مجموعه تکنولوژی خاصی را دربرمی‌گیرد که با تجزیه‌ و تحلیل‌های مورد نیاز و نیز پشتیبانی از مدیریت تغییر مورد نیاز برای تولید اثر هدفمند مطابقت دارد. عوامل مهم در مدیریت تولید عبارتند از:
1) ارائه و بازاریابی محصول
با شناخت نیازمندی‌های بخش‌های مختلف کسب‌وکار و ترکیب کردن آنها برای ایجاد مجموعه کوچکی از پیشنهادهای استانداردشده که این نیازها را برطرف می‌کند، نقشه محصول ایجاد کنید.
2) مهندسی محصول
عوامل اصلی هر محصول را مهندسی و معماری کنید. این کار هر چیزی را از پایگاه مدیریت داده تا ابزارهای تحلیلی و مدل‌هایی که کاربران کسب‌وکار به‌کار می‌گیرند، دربرمی‌گیرد. بین نیازهای کسب‌وکار و جریان نقدی در برابر استقلال و امنیت خود تعادل ایجاد کنید.
درنهایت تکنولوژی‌های موردنیاز را برای تولید محصول مشخص کنید و آن را ایجاد کنید، بخرید، برون‌سپاری یا مونتاژ کنید.
3) زنجیره عرضه ايجاد کنید
از فروشندگان مناسب استفاده کنید و از ابزارهای پرهیاهوی نوظهوری که به آنها اعتماد ندارید، بگذرید. ابزارهای داده‌های بزرگ به‌تازگی در حال ظهورند و تعداد کمی از آنها سابقه ثبت‌‌شده‌ای دارند که مدیران IT بتوانند روی آن حساب کنند.
مدیران IT برای تفکیک واقعیت از بازاریابی، باید با بزرگ‌ترین فروشندگان خود تماس دائمی داشته باشند، اما در ضمن برای حفظ ارتباط با بنگاه‌های تازه‌تاسیس باید دائما با سرمایه‌گذاران مخاطر‌ه‌آمیز هم ملاقات کنند و پیگیر تکنولوژی‌های جدیدی باشند که برای کسب‌وکار ارزش‌آفرینی می‌کنند.
به علاوه، آنها باید اکوسیستم منابع داده‌های خارجی را زیر نظر بگیرند تا آن دسته از داده‌هایی را که به کسب‌وکارها امکان دریافت رویکردهای باارزش می‌دهد شناسایی کنند و روش‌هایی برای بهره‌برداری از این منابع بیابند.
4) سودبخشی محصول
اقتصاد محصول - یعنی اثرگذاری آن بر کسب‌وکار و هزینه کل عملیات - را بشناسید. ارائه محصول را همچنان توسعه دهید تا کاربرد و ارزش آن افزایش یابد. محصولات غیرسودمند را حذف کنید.


مدیر IT به‌عنوان استخدام‌کننده
مثال‌های زیادی وجود دارد که در آن مدیران IT می‌توانند برای تامین پرسنل موردنیاز خود، روی بخش منابع انسانی حساب کنند. به هر حال، وقتی پای داده‌های بزرگ و تجزیه و تحلیل داده به میان می‌آید، مدیر IT مجبور است، نقش فعال‌تری ایفا کند.
تقاضای بالا برای داده‌ها و تحلیل‌های تخصصی و کمبود افراد ماهر به این معنی است که مدیر IT باید عمیقا درگیر استخدام و حفظ نیروهای خود شود، بنابراین مدیر IT می‌تواند نقش یک مشاور باارزش را برای کسب‌وکار و ایجاد پایگاهی برای استعدادهای آن داشته باشد.
تجربه می‌گوید در محیط داده‌های بزرگ، چندین نقش حیاتی وجود دارد. مدیران داده، مسوول اجرایی توسعه استراتژی‌ داده محور سازمان هستند و سپس نحوه اجرای آن را مدیریت می‌کنند. دانشمندان داده، مسوول دستکاری داده‌ها و ساخت مدل‌های تحلیلی برای ارائه رویکردهای جدید و قابل پیگیری هستند.
دانشمندان داده هم باید تخصص لازم را داشه باشند تا سوالات درستی را طرح کنند و هم باید مهارت کافی در حوزه‌هایی مانند آمار و مدلسازی داشته باشند تا تحلیل‌هایی برای پاسخ دادن به همین سوالات ایجاد کنند. سازمان‌ها هم باید هسته‌ای از معماران و مهندسان سیستم داشته باشند تا مجموعه تکنولوژی که داده‌های بزرگ را جمع‌آوری و پردازش می‌کند، طراحی و مدیریت کنند.


مدیر IT به‌عنوان رهبر کسب‌وکار
بسیار مهم است که نظم مدیریت ارشد را در بخش اداره کسب‌وکار IT نیز به‌کار گیریم. مدیران IT به عنوان صاحبان بدیهی بسیاری از منابع و با همه روابطی که در سراسر کسب‌وکار دارند، باید فرآیندهایی برای ایجاد تعادل بین تقاضا و عرضه ایجاد کنند، کیفیت داده‌ها را تضمین کنند و در مورد اثر کسب‌وکار، مدیریت ریسک و هزینه‌ها دائما گفت‌وگو داشته باشند. این کار می‌تواند تلاش‌ها در راستای داده و تحلیل را در کل سازمان تقویت کند.
مدیران IT همچنین باید نحوه کنترل و نظارت بر داده‌ها را تقویت کنند تا این داده‌ها و تحلیل‌های همراه با آن به سطح کیفی مناسبی برسد. درحالی‌که منابع مختلف داده واحدهای مختلف کسب‌وکار را احاطه کرده و به سرعت رشد می‌کنند، کنترل و نظارت داده‌ها باید دوام آنها را تضمین کند.
سازمان‌ها در جبهه‌های مختلف با چالش‌های کیفی مواجهند: شکاف‌ها یا عوامل ناپیدای داده، اشتباهات و اطلاعات غلط، داده‌هایی که قدیمی می‌شوند و ارزش خود را در طول زمان از دست می‌دهند و تناقض در تعاریفی که از داده
وجود دارد. به عنوان مثال، تعریف یک مشتری از هریک از واحد‌ها می‌تواند متفاوت باشد و در بهترین حالت، زوائد بیهوده ایجاد کند و در بدترین حالت هم وقتی هویت یک مشتری در هر یک تحلیل‌ها متناقض است، نقاط کوری برای کسب‌وکار ایجاد کند.
نظارت بر داده‌ها توسط مدیر IT، وظیفه‌ای حساس، اما ضروری در بسیاری از سازمان‌ها است و وقتی پای مدیریت تغییر به میان می‌آید، به مهارت بالایی نیاز دارد. تحول مورد نیاز برای تبدیل «داده‌های من» به «داده‌های ما» باید مستند باشد: مثلا مشخص شود که نتایج بهتری برای واحدهای کسب‌وکار با قیمت بهتر به دست آمده است. متمرکزسازی برخی جنبه‌های مالکیت داده‌ها می‌تواند سازمان‌ها را در توسعه کیفیت داده و در نتیجه تجزیه و تحلیل آن و همچنین افزایش هزینه- فایده داده‌های بزرگ،
توانمند کند. اعمال این تغییرات نمی‌تواند با حکم رسمی صورت بگیرد. مدیران IT باید برای جهت‌دهی به دینامیک‌های پیچیده آماده باشند و اهداف و تلاش‌های مختلف را در سازمان هماهنگ کنند و از واحدهای IT، واحدهای کسب‌وکار و در برخی موارد تحلیلگران ارشد
حمایت کنند.
 
بالا