نقد فیلم ...

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نقد فیلم هوش مصنوعی Artificial Intelligence: A.I
کارگردان استیون اسپیلبرگ تهیه‌کننده استیون اسپیلبرگ کاتلین کندی بونی کورنیس جان هارلان استنلی کوبریک والتر اف. پارکز نویسنده استیون اسپیلبرگ یان واتسون برین آلدیس بازیگران هیلی جوئل آزمنت جود لا موسیقی جان ویلیامز تدوین مایکل کان توزیع‌کننده برادران وارنر دریم ورکز (شبکه خانگی ایالات متحده) مدت زمان ۱۴۶ دقیقه سینمایی از گونه علمی-تخیلی است که توسط استیون اسپیلبرگ نوشته و کارگردانی شده و در سال ۲۰۰۱ میلادی بر پرده سینماها رفته است. این فیلم آخرین پروژهٔ استنلی کوبریک کارگردان مطرح سینما بود و به علت مرگ کوبریک قبل از شروع فیلمبرداری، اسپیلبرگ خود را وقف اتمام این پروژه نمود. هوش مصنوعی برندهٔ پنج جایزه ساترن شامل بهترین فیلم علمی-تخیلی و نامزد ۲ جایزه اسکار شامل جایزه اسکار بهترین جلوه‌های ویژه و بهترین موسیقی متن فیلم شد. جود لا و هیلی جوئل آزمنت در این فیلم نقش آفرینی کرده‌اند. فیلم، اقتباس از داستان کوتاهی اثر برین آلدیس است و همچنین اشارات زیادی به داستان مشهور پینوکیو دارد. اسپیلبرگ در این فیلم با بهره گیری از ایده اولیه نابغه ای چون کوبریک ,به طرح رابطه انسان و ماشین و آینده مبهم تکنولوژی کنونی می پردازد .او بشر را در مقطعی به تصویر می کشد که با وجود پیشرفت عظیمش در علم احساس کمبود شدیدی در زمینه مسائل ماورایی می کند ,بنابراین دست بکار می شود تا بلکه بتواند احساس را هم به طریق علمی ایجاد کند . آنچه کوبریک را از امثال اسپیلبرگ متمایز می کند طرح استادانه و هنرمندانه مفاهیم و چالشهای انسان امروزین در آثارش است .از مسائل روانشناسی گرفته تا تنهایی و خیانت و ساختارهای خشونت پرور اجتماعی .اما زاویه دید اسپیلبرگ باعث شده تا هوش مصنوعی بیشتر گیشه پسند و دراماتیک شود و لایه های درونی همانند آثار کوبریک کمتر در آن لحاظ گردد. اما فیلم در نوع خود دارای ویژگیهای جالبی است .روباتی که دارای احساس است بوسیله بشری طراحی می شود که عقل را همه کاره می داند و نقشی برای احساس قائل نیست و خلاء موجود در درونش را می خواهد با تکمیل روبات جبران نماید .این تضاد مایه اصلی فیلم است .روند ایجاد رابطه دیوید این ربات پیشرفته با عاطفه با مادر خوانده اش تماشایی شده است . دیوید حتی قادر به عذر خواهی هم هست کاری که آدمها دیگر آنچنان تمایلی به آن ندارند. هوش مصنوعی در واقع چهره مدرن همان داستان پینوکیوست که مونیکا برای مارتین و دیوید می خواند .تلاش موجودی غیر انسانی برای رسیدن به مقام انسانیت و این در شرایطی است که آدمهایی که خود از احساس و ارزشهای انسانی تهی شده اند تنها بواسطه پیشرفت عقلی خود را بدون هیچ کوششی رسیده و متولد شده در مقام انسانی می دانند .دیوید در طول داستان سعی دارد همانند پینوکیو مراقب رفتارش باشد تا به مادر خود (مقام انسانی)دست یابد .او سفری ادیسه وار و سخت را مجبور می شود طی کند ,از قرار گرفتن در جنگل زباله ها و مشکلاتی که برایش پیش می آید تا گشتن بدنبال پری دریایی که بمانند فرشته ها می تواند او را به آرزویش برساند . فیلم دغدغه فقدان انسانیت در بشر ماشین شده این عصر است و پرسش اصلی اینست که امکان بازگشت او به درک احساسات و احساس ورزیدن وجود دارد یا نه؟ و اینکه آیا در عصر معراج عقل و تمدن بشری جایگاهی برای عنصر محبت تعریف شده است. در ابتدای فیلم از زبان شرکت سازنده رباتها یکی از مزایای اقتصادی آنها را گرسنه نشدن و صرفه اقتصادی عنوان می کنند .گذاردن این مونولوگ در کنار صحنه ای که دیوید با خانواده جدیدش دور میز غذا نشسته و قادر به خوردن غذا و لذت بردن نیست و زمانی که هوس خوردن می کند خراب می شود نوع نگرش مادی انسان امروز را نشان می دهد که برای سود اقتصادی حتی ترجیح می دهد از لذتهای طبیعی مثل چشیدن طعم غذا دست بشوید. لذت بعدی خواب است که دیوید قادر به آن نیست . با این نوع نگاه دیگر خوردن و خوابیدن یک امر فرعی و بی اهمیت و اضافه نیست بلکه جزیی از زندگی است ,با این وجود دیوید ترجیح می دهد موقع غذا دور میز با اعضای خانواده جدیدش بنشیند و از همراهی دیگران لذت ببرد , امری که دیگر منسوخ شده بنظر می رسد و اهمیتی برای انسان فوق مدرن ندارد .مفهوم زمان و نسبی بودن آن در هوش مصنوعی و کلا فیلمهای تخیلی واقعی تر بنظر می رسد.پرسشهایی که دیوید از مادرش در مورد مرگ و مدت زندگی می پرسد و تفاوت دیدگاه روبات و مادر در مورد کوتاهی و بلندی عمر انسان از سوالات بنیادی فیلم است .اصرار و تمایل شدید دیوید این اسباب بازی استثنایی به تغییر ماهیت و تبدیل به پسر واقعی بخصوص از زمانی که مادر خوانده اش با خواندن داستان پینوکیو برایش احتمال آنرا در ذهن دیوید افزایش داد ,شاید تاکیدی کوبریکی باشد بر تکمیل روند حیات و قلسفه زیستن در کره خاکی که همان ارتقاء از مقام جانوری/ روباتی به مقام انسانی و جاودانگی است ,چنانکه دیوید در پاسخ آدمهای فضایی آخر فیلم که تاکید دارند در صورت زنده شده مادرش فقط یک روز دوام می آورد ,او بر این امید است که شاید این یک روز به اندازه تمام عمر بلند باشد . فیلم در جایی با بازی کلمات تاریخ تولد و تولید را همراستا می گیرد که می تواند اشاره ای بر آن باشد که اگر محبت و عشق از سوی یک روبات هم سر زند می تواند شایستگی آدم شدن و کلمه تولد را از آن خود نماید . ساختار فانتزی فیلم مرز بین رویا و واقعیت و شوخی و جدی و حقیقت و قصه(خیال) را می شکند و در این فضا است که اسپیلبرگ مجال می یابد آزادانه تخیلاتش را به تصویر بکشد . در صحنه استخر شاهد خراب شدن دیوید هستیم و به این بهانه موضوع "نفرت" جای بحث پیدا می کند . اصرار پدر خانواده بر خطرناک بودن دیوید و اینکه در صورت نفرت "چه کارهایی که از این روبات بر نمی آید" کنایه ای است بر میلیون ها سال زندگی پر نکبت و نفرت بار بشر که حالا برای فرار از عذاب وجدان همه گناهش را می خواهد بر سر یک روبات بیندازد .در همین سکانس نمایی که از زاویه دید دیوید در ته آب گرفته شده مادر و پدر خوانده اش را از پشت آب تار و مواج می بیند ,انگار در واقع آنها در دنیای خیالی بسر می برند و دیوید که آسیبی نمی بیند واقعی تر است . هراسها و سختی هایی که کودکی چون دیوید در مسیر انسان شدن تحمل می کند یادآور شعر معروف شاملوست :"جاودانه شدن را به درد جویده شدن تا آر" . سکانس قتل بی رحمانه روباتهای دارای احساس ,یادآور فجایعی است که تاکنون آدمی بر سر همنوعانش آورده است .سخنانی که لرد جانسن قاتل روباتها بر زبان می آورد هم جای تامل دارد,او وجود رباتهای دارای احساس را "توهین به بشریت" می داند ,شاید عاطفه این روباتها فقدان حس انسانی در وجود امثال او را برملا می سازد و این باعث شرمساری او می شود .لرد جانسن برای احساسات و عواطف انسانی خاصیتی بیشتر از "گول زدن" قائل نیست .در ادامه سفر دیوید در حالی شاهد ورود ماشین حامل او به ورودی شهر هستیم که دهانه تونل بصورت اژدهایی دیوید و همراهانش را می بلعد در واقع این تکنولوژی بدون احساس و مهار نشده است که ارزشی برای عواطف قائل نیست . همین دنیای ساخته بشر است که همه چیز از جمله سوال در آن پولی می شود . تلاش نهایی دیوید برای دفاع از هویت خود را در پایان شاهدیم .او که تمام سختی ها را به جان خریده حالا با هویت های جعلی مواجه می شود .فیلم سعی یک ابر روبات است برای حفظ امید در دنیایی که از دست رفته و مسخ شده است .سماجت و پایداری دیوید بالاخره به ثمر می نشیند و ایمان او به رسیدن به مادر تحقق می یابد .هوش مصنوعی تاکیدی است بر تولد دوباره و اینبار با آگاهی که به جاودانگی ختم می شود .خانه مونیکا حکم بهشت ابتدایی ,جنگل زباله ها حکم هبوط به زمین و وصال مادر می تواند حکم بهشت واقعی را برای ویوید داشته باشد. در دهه 70 میلادی استنلی کوبریک،‌ کارگردان پرآوازه سینمای جهان قصد داشت فیلمی علمی‌ـ‌تخیلی با نام هوش مصنوعی بسازد؛ فیلمی که روایتی مدرن از داستان رابطه انسان و ماشین را بر بستری از احساسات انسانی روایت کند. او پیشتر یکی از ماندگارترین فیلم‌های تاریخ سینما را بر اساسفیلمنامه‌ای مشترک با آرتور سی کلارک نویسنده آینده‌نگر جهان ساخته بود و در آن فیلم علمی ـ تخیلی چهره‌ای تهدیدبرانگیز از آینده رشد فناوری را به تصویر کشیده بود. آنچه مانع از ساخت این فیلم توسط کوبریک در آن زمان شد ناتوان بودن جلوه‌های ویژه برای خلق آن چیزی بود که کوبریک در ذهن داشت. چندی پس از مرگ کوبریک استیون اسپیلبرگ ساخت این فیلم را به عنوان ادای دینی به استاد قدیمی به دست گرفت و نتیجه آن یک داستان عاشقانه علمی ـ تخیلی شد. داستان فیلم مربوط به دورانی می‌شود که انسان در فناوری ساخت ربات‌های هوشمند به پیشرفت رسیده است، تا حدی که ربات‌های انسان‌نما را به منظورهای مختلف به کار می‌گیرد. خانواده‌ای که از نداشتن کودک رنج می‌برند، یکی از مشتریان این ربات‌های انسان‌نمای جدی می‌شوند و رباتی برای پر کردن جای خالی فرزند را در اختیار می‌گیرند، اما این ربات هوشمند کم‌کم عشق ورزیدن را می‌آموزد و ذهن الکترونیکی‌اش مفهوم دوست داشتن را درک می‌کند. مشکل آنجایی آغاز می‌شود که خانواده فرزندی واقعی به دنیا می‌آورند و رقابت کسب محبت باعث می‌شود تا این ربات را اخراج کنند. از آن لحظه این ربات تلاشی را که برای انسان شدن آغاز کرده بود، ادامه می‌دهد تا بتواند مادرش را قانع کند که او را همچون فرزندش دوست بدارد. تلاش او به جای چند سال چند هزاره به طول می‌کشد و او قرن‌ها در دل یخ‌های منجمد زمین آینده به دام می‌افتد تا این‌که روزگاری بیگانگانی از فضا برای بازدید از زمین او را پیدا می‌کنند و به عنوان هدیه و به کمک فناوری کلونینگ مادر او را برای یک روز به زندگی می‌آورند تا پس از هزاران سال تلاش این ربات رویای زندگی یک روزه در کنار مادرش را تجربه کند. فیلم در کنار جلوه‌های ویژه بی‌نظیرش،‌ روایت‌های موازی از پیشرفت فناوری‌های گوناگون از رباتیک گرفته تا چشم‌اندازی از آینده زمین ورویش مخالفت‌های انسانی در برابر رشد فناوری را به تصویر می‌کشد. هشدار‌های ضمنی فیلم موضوعات جدی و قابل بررسی و تحقیقی برای آینده فناوری‌های موجود به شمار می‌روند و زیبایی این فیلم در این است که این هشدارها را در دل داستانی نرم و عاطفی بیان می‌کند.
 

Similar threads

بالا