نغمه

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

نخست نغمهٔ عشاق فصل گل این است

که داغ لاله‌رخان به ز باغ نسرین است

فغان ز دامن باغی که باغبان آنجا

همیشه چشم امیدش به دست گل‌چین است
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما عندلیب گلشن و گلزار بوستان
صبح و مسا به درس وطن جمله نغمه خوان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی

سعدی

موسم نغمهٔ چنگست که در بزم صبوح

بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست

بوی آلودگی از خرقهٔ صوفی آمد

سوز دیوانگی از سینهٔ دانا برخاست
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زهد من نهفته بود رغبت شراب

چون نغمه‌های تر که بود در رباب خشک

صائب تبريزي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی

سعدی

روز گلستان و نوبهار چه خسبی

خیز مگر پر کنیم دامن مقصود

باغ مزین چو بارگاه سلیمان

مرغ سحر برکشیده نغمهٔ داود
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیشترین نغمه باغ سخن
هست نسیم چمن‌آرای «کن»
هست سخن پرده کش رازها

زنده کن مردهٔ آوازها
نغمه خنیاگر دستان‌سرای

مرده بود بی‌سخن جانفزای
چون به سخن باز شود ساز او

جان به حریفان دهد آواز او
مطرب خوش لهجهٔ آن در نواست

گنبد فیروزه از آن پر صداست
خیز و به گلزار درون آ، یکی!

نرگس بینا بگشا اندکی!
از پی گوشی که کند فهم راز

بین دهن گل چو لب غنچه باز...

جامی
 

BIGHAM

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرم خون انسان ز داغ آرزو

آتش ، این خاک از چراغ آرزو


از تمنا می بجام آمد حیات

گرم خیز و تیزگام آمد حیات


زندگی مضمون تسخیر است و بس

آرزو افسون تسخیر است و بس


زندگی صید افکن و دام آرزو

حسن را از عشق پیغام آرزو

...
بحر و بر پوشیده در آب و گلشن

صد جهان تازه مضمر در دلش


در دماغش نادمیده لاله ها

ناشنیده نغمه ها هم ناله ها

...

نغمه هایش از دلت دزدد ثبات

مرگ را از سحر او دانی حیات

...
ای دلت از نغمه هایش سرد جوش

زهر قاتل خورده ئی از راه گوش

...

اقبال لاهوری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

مردم از محرومی دیدار در بزمش به حسرت

تیره‌بختی بین که هجران کشت در عین وصالم

شیوهٔ گل دلستانی، رسم بلبل نغمه‌خوانی

چون بخندد چون نگریم، چون بنالد چون ننالم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صلاح کار کجا و من خراب کجا

ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا


دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا


چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا


ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد

چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا


چو کحل بینش ما خاک آستان شماست

کجا رویم بفرما از این جناب کجا


مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است

کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا


بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال

خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا


قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا


خافظ
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تازه شد آوازهٔ خوبی ، گلستان ترا

نغمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا

خوان زیبایی به نعمتهای ناز آراست، حسن

نعمت این خوان گوارا باد مهمان ترا

مدعی خوش کرد محکم در میان دامان سعی

فرصتش بادا که گیرد سخت دامان ترا

باد، پیمان تو با اغیار یارب استوار

گرچه امکان درستی نیست پیمان ترا

صد چو وحشی بستهٔ زنجیر عشقت شد ز نو

بعد از این گنجایش ما نیست زندان ترا
وحشی بافقی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نغمه های
در گوشیمان
پچ پچ های همیشگیت
از عشق
چه مرا
از خود بی خود
میکند
چه بازی میکنی
با قلبم
کمی
یواش
ینجا
دل هست
نه جاده که بیایی و بروی
 
بالا