نظریات وعشق افلاطونی

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظریات وعشق افلاطونی
از زبان افلاطون می گویند که ایشان اعتقادداشتند که
(روح پیش از امدن به دنیا،زیبائی مطلق را دیده وچون در این دنیا زیبائی ظاهر را می بیند به یاد زیبائی مطلق می افتد وغم هجران به او دست میدهد.عشق جسمانی مانند حسن صوری ،مجازی است .اما عشق حقیقی چیز دیگریست ومایه ادراک اشراقی و دریافت زندگی جاوید می گردد)
افلاطون سه نظریه داشت:

1-نظریه مثل طبق نظریه مثل ،آنچه در این جهان مشاهده می شود،اعم از جواهر و اعراض ،اصل و حقیقتشان در جهان دیگر وجود داردوافراد این جهان به منزله سایه ها وعکسهای حقایق آن جهانی می باشند.مثلا همه افرادی که در این جهان زندگی میکنند دارای یک اصل وحقیقتی در جهان دیگر هستنئذ وانسان اصیل وحقیقی ،انسان آن جهانی است.

2-نظریه دیگر واساسی افلاطون درباره روح آدمی هست وی معتقد بود که روحها قبل از تعلق به بدنها در عالمی برتر و بالاتر که همان عالم مثل است مخلوق و موجود بوده و پس از خلق شدن بدن،روح به بدن تعلق پیدا میکند ودر ان جایگزین میشود.

3-نظریه سوم افلاطون که مبتنی بر دو نظریه گذشته است به منزله نتیجه گیری از آن دو نظریه است این است که علم تذکر و یاد اوری است نه یاد گیری واقعی ،یعنی هر چیزی که ما در اینجهان می اموزیم و فکر میکنیم که چیزی را نمی دانستیم و به ان جاهل بودیم برای اولین بار اموختیم در واقع انها یاد اوری دانسته هایمان هست چون گفتیم که روح قبلا در عالمی برتر بوده است.
 
آخرین ویرایش:
بالا