نظرسنجی ازدواج

[Harvard_eng]

سلام به همه دوستان
ما یه دوستی داریم این واسه خواهرش خواستگار اومده حالا از ما خواسته یه تاپیک بزنیم اینجا دوستان نظر بدن
خواهرش دانشجوی ترم 7 مهندسی معماری هستش 21 سالشه تا اونجایی که من میدونم شرایطش بد نیست قصد داره ادامه تحصیل بده یعنی میخواد ارشد بخونه و حتما بره سر کار میگه خواهرش گفته به هیئت علمی دانشگاه فک میکنه و شاید برای دکتری خارج از کشور البته گویا پدرشون با اینکه دخترش تنها بره اونور مخالفه
حالا خواستگاره یه پسره 24 ساله است کارمند نیروی انتظامی هستش یعنی از طریق دانشگاه افسریه وارد شده و لیسانس داره از نظر دارائی هیچی نداره به جز حقوقش ولی پسر خوب و سربه زیر و با خدایی هستش مثل اینکه 8 تا خواهر و برادرن در حالی که این دوست ما خودش و خواهرش!!
پسره خودش گفته به تدریس تو دانشگاه تلاش می کنم قصد داره ارشد بخونه ولی معلوم نیس کی؟!!اینم بگم دختره خواستگار زیاد داره ولی هیچکدوم رو راه نمیداده اینم که اومده معرفی شده بوده
دختره میگه اگه قبول کنم فردا ارشد شهرستان قبول شم چطوری میخواد از کارش انتقالی بگیره با من بیاد؟؟؟؟؟؟!!!!!
پسره مثل اینکه اول با تحصیل و کارکردن دختره خیلی مایل نبوده ولی بعدا موافقت کرده
باز اگر سوالی هست بگین من از این دوست مون بپرسم
حالا دوستان لطف کنید نظر بدین که آیا ازدواج این دوتا به صلاح است یا نه؟؟؟؟؟؟!!!!!
مرسیییییییییییییییییییی از همگی

 

[Schneider]

بنظر من مشکل خاصی نیست در این صورت مسیله
فقط کافیه پسره قبول کنه که اون خانوم شهرستان هم قبول شد بره برا تحصیل
یا نامزد کنن تا فعلا تحصیلات ارشد خانوم تموم شه(اینم البته داستانیه برا خودش)

 

[red hat]

کاری به بقیه چیزا ندارم همینکه اونا 8 نفرن اینا 2 نفر خودش کلی مشکل.خانواده پسر بدلیل کثرت افراد هیچ کمکی به پسر نمیکنن و انتظار دارن خانواده دختر به این پسرشون کمک کنه.چجوری بگم یجوری میندازنش سر خانواده دختر.حالا یه نمونش رو گفتم.خودم تجربه کردم

 

[zahra mohsenian]

سلام
خیییلی خواستگار داشته ولی راهشون نمیداده...الآن چرا درگیر این شده یعنی دلبستش شده؟؟
افراد نظامی تمایل به خارج رفتن ندارن و بعضیاشونم طبق محیطی که توش هستن ی کم خشن میشن و به زن اجازه ی کار بیرون رو نمیدن
دختر احتمالا تو یه خانواده مرفه بوده ایا میتونه بعضی نداشتن ها رو تحمل کنه؟

 

[میثم...]

بابا الان شوهر هست، 3-4 سال دیگه کسی پیدا نمیشه ها
بعدش کرسی هیئت علمی شما تضمین شدس؟
از همه مهمتر نظر دختره اس که نگفتی اصن طرف شوهر میخواهد یا نه؟

 

[Harvard_eng]

سلام
خیییلی خواستگار داشته ولی راهشون نمیداده...الآن چرا درگیر این شده یعنی دلبستش شده؟؟
افراد نظامی تمایل به خارج رفتن ندارن و بعضیاشونم طبق محیطی که توش هستن ی کم خشن میشن و به زن اجازه ی کار بیرون رو نمیدن
دختر احتمالا تو یه خانواده مرفه بوده ایا میتونه بعضی نداشتن ها رو تحمل کنه؟

مثل اینکه اون یکی ها رو که راه نمیداده یه ایرادی مثل تحصیلات می ذاشته روشون ولی اینو چون از هر نظر اوکی بوده و ایرادی از قبلی تحصیلات نبوده که بزاره مجبور شده با آمدن شون موافقت کنه!!!!بنده خدا دختره پسره رو یه بار بیشتر ندیده چطوری میخواد دلبسته اش بشه؟؟؟؟؟!!!!!!!!
نمیدونم مثل اینکه مامان و بابای دختره گفتن باید برای کارکردن و ادامه تحصیل دادن دخترمون رضایت نامه کتبی بده قبل عقد
اتفاقا دختره اصلا خانواده ی مرفهی نداره خیلی خونواده معمولی هستن مثل اینکه خیلی هم همه چیز براش فراهم نیس
دلیل اصرار خونواده اش هم برای این ازدواج اینه که شاید بعدا همچین کیسی پیش نیاد یعنی سنش بره بالا و از این حرفای خاله زنکی چه میدونم.......!!!!!!!!!!

 

[Harvard_eng]

بابا الان شوهر هست، 3-4 سال دیگه کسی پیدا نمیشه ها
بعدش کرسی هیئت علمی شما تضمین شدس؟
از همه مهمتر نظر دختره اس که نگفتی اصن طرف شوهر میخواهد یا نه؟

به نظر من الان خیلی هم برای یه دختر 21 ساله که چزی از زندگی نمیدونه دیر نیس
نه ولی خوب دختره از اون آدماست که اگه کار نکنه یعنیبیکار بشینه تو خونه دیوونه میشه داداشش میگه حتی الان که دانشجو یه کاری داره مثل اینکه حقوقش خیلی بالا نیست ولی از هم سن و سالاش خیلی جلو
دختر مردد گویا!!!!!!میگه از طرفی من مهندس با یه کارمند دولت جور درنمیام!!!!!!از طرفی هم اگه بعدا مورد درخور و شایسته ی من پیدا نشد چی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
ولی مثل اینکه پسره خیلی اینو پسندیده!!!!!!!

 

[behnam5670]

چه جالب دوستت همه‌ی مسائل ریز و درشت خانواده و دیالوگ‌های بین خود و خواهرش رو گذاشته کفِ دست شما. یعنی استراق سمع هم میکردی این همه اطلاعات بدست نمیاوردی.

 

[Harvard_eng]

چه جالب دوستت همه‌ی مسائل ریز و درشت خانواده و دیالوگ‌های بین خود و خواهرش رو گذاشته کفِ دست شما. یعنی استراق سمع هم میکردی این همه اطلاعات بدست نمیاوردی.

اولا قابل توجه تون باید بگم ما دوست چندین و چند ساله هستیم و خواهر ایشون مثل خواهر خودم میمونه این حرفا رو باهم نداریم
دوما دوستم از من مشورت خواست چون بسیار ناراحته که به عنوان یه برادر بزرگتر نمی دونه باید چه نظری بده درضمن دوست من اگه اکثر مشکلاتش رو به من میگه شما چرا ناراحتی؟!
سوما باهم تصمیم گرفتیم یه تاپیک بزنیم و همه چیز رو دقیق ذکر کنیم تا دوستان لطف کنند نظرات دقیق تری بدن
ممنون از یادآوری تون......!

 

[neda1362]

اخه نمیشه همه چیز رو باهم داشت که، زندگی اینجوریه که باسه بدست آوردن یه چیزی باید یه چیز دیگه رو فدا کنی، شما اگه می ری 4 سال، 6 سال و 10 سال درس میخونی تا لیسانس، فوق لیسانس و دکتری بگیری، 4 سال، 6 سال و 10 سال از عمرتو که می تونستی بهترین تفریحات رو داشتی باشی و به علایقت برسی از دست دادی و در عوض یک مدرک بدست آوردی باید ببینی بدست آوردن این مدرک ارزش این همه عمرو داره؟ برای بعضی ها داره و برای بعضی ها نداره پس این یه نکته، نکته بعد اینه که هیچ تضمینی برای هیئت علمی شدن وجود نداره، احتمال هیئت علمی شدن با کارشناسی ارشد تقریبا صفره، باید دکتری داشته باشی تازه دانشجوی دکتری هم نه، دکتری، پس ایشون اگه به فکر هیئت علمی شدن هستند باید حداقل رو 7 سال دیگه حساب کنند، تازه با این همه فارق التحصیل دکتری و ورشکستی دانشگاه آزاد و کم شدن دانشجو و جمع شدن دانشگاه های علمی کاربردی و غیر انتفاعی بازم احتمال هیئت علمی شدن خیلی خیلی خیلی کمه، اگر بحت ادامه تحصیل در خارج از کشور باشه، فکر کردن به رفتن یه مساله است تصمیم گرفتن یه مساله ورفتن یه مساله دیگه یعنی تصمیم به رفتن که گرفتی خیلی زود خودتو جمع و جور کنی یک الی 2 سال طول میکشه تا بری، و در این شرایط خوب آدم تنها باشه رفتنش راحت تره به خصوص اینکه همسر آدم یه شغل نظامی داشته باشه و برای رفتن مجبوره شغل خودشو رها کنه، تازه بعد از ادامه تحصیل هیج تضمینی وجود نداره که در کشور مقصد کار مناسبی پیدا بشه و باید روزی رو در نظر بگیریند که بعد از 4-5 سال به همراه همسرتو برگشتیند به وطن و هیچ شغلی نداریند و همسرتون تازه باید بگرده شغل پیدا کنه، به نظر بنده( فقط دارم نظرمو میدم، عالم و روانشناس و مشاور و پیشگو نیستم که بدونم فردا چه اتفاقی میافته این صحبت هایی هم که کردم فقط نظر شخصی خودم بود) پس به نظر بنده ایشون یا باید قید شوهر رو بزنند و به ادامه تحصیل بپردازند، یا شوهر کنند و با توجه به اینکه خواستگار مربوطه نظامی هستند امکان انتقالی گرفتن براشون مهیا هست یکم سخته ولی شدنیه لذا امکان ادامه تحصیل ایشون فراهم خواهد شد. حالا اینکه همسر آینده اجازه ادامه تحصیل بدهند یا خیر یک مساله دیگه است.

 

[abolfaZZzl]

این دوره زمانه همینقدر که پسر خوبوسالم(جسمی روحی اعتیاد و ...) باشه و کنارش مشغول کاری باشه که بتونه خرج زندگی رو دربیاره خیلی هم برای یه دختر عالی خواهد بود،دیگه شرطوشروط و ... چیزی جز لگد زدن به بخت نیست.

 

[مولتی متر]

این دوره زمانه همینقدر که پسر خوبوسالم(جسمی روحی اعتیاد و ...) باشه و کنارش مشغول کاری باشه که بتونه خرج زندگی رو دربیاره خیلی هم برای یه دختر عالی خواهد بود،دیگه شرطوشروط و ... چیزی جز لگد زدن به بخت نیست.

درود ....

 

[خیال شیشه ای]

به نظر من این دختر کلا داره اشتباه میکنه!
حالا شاید نتونه با این پسر بنا به دلایل های مختلف ازدواج کنه.
اما به نظرم تو جامعه ی الان اگه دختری، یه پسر سالم و با خانواده رو پیدا میکنه بله رو بگه بهتره.
در زندگی آینده ش کنار همسرش هم میتونه به درجات علمی ،فرهنگی و اجتماعی و ... بهتری برسه.
فقط مهم این که دو طرف همدیگر رو درک کنند و به خواسته ها و علایق هم احترام بزارند!

البته این هم بگم یه سری آدم ها هستند که کلا میونه ی خوبی با ازدواج کردن ندارن.چون زندگی مشترک باعث محدود شدن یک سری خواسته هاشون میشه.
مثل ادامه تحصیل در شهرستان و....

و حتی خیلی از افراد (چه دختر و چه پسر)هستند که به خیلی از درجات والا از زندگیشون رسیدن اما هنوز یه همدم در کنار خودشون ندارن!
این یعنی تنهایی محض!

البته هنوز فرصت داره برای انتخاب یه زندگی...
ولی این جوری که من متوجه شدم این دختر خانوم تا به درجات علمی نرسیده ازدواج نمیکنه!
و آقا پسر هم بهتره بره دنبال یه دختری که با خواسته هاش و شرایط خانوادگیش معقول تر و منطقی تره باشه، ازدواج کنه!

 

[abolfaZZzl]

به نظر من این دختر کلا داره اشتباه میکنه!
حالا شاید نتونه با این پسر بنا به دلایل های مختلف ازدواج کنه.
اما به نظرم تو جامعه ی الان اگه دختری، یه پسر سالم و با خانواده رو پیدا میکنه بله رو بگه بهتره.
در زندگی آینده ش کنار همسرش هم میتونه به درجات علمی ،فرهنگی و اجتماعی و ... بهتری برسه.
فقط مهم این که دو طرف همدیگر رو درک کنند و به خواسته ها و علایق هم احترام بزارند!

البته این هم بگم یه سری آدم ها هستند که کلا میونه ی خوبی با ازدواج کردن ندارن.چون زندگی مشترک باعث محدود شدن یک سری خواسته هاشون میشه.
مثل ادامه تحصیل در شهرستان و....

و حتی خیلی از افراد (چه دختر و چه پسر)هستند که به خیلی از درجات والا از زندگیشون رسیدن اما هنوز یه همدم در کنار خودشون ندارن!
این یعنی تنهایی محض!

البته هنوز فرصت داره برای انتخاب یه زندگی...
ولی این جوری که من متوجه شدم این دختر خانوم تا به درجات علمی نرسیده ازدواج نمیکنه!
و آقا پسر هم بهتره بره دنبال یه دختری که با خواسته هاش و شرایط خانوادگیش معقول تر و منطقی تره باشه، ازدواج کنه!

نظر منم همینه
این دخترخانم خیلی رویاپردازانه دارن به موضوع نگاه میکنن.زندگی درحال حاضر با شرایط پیش رو اونجوریی که خیلی از دخترخانمها فکر میکنن پیش نمیره.ایشون باید برن و به خیل عظیم دخترخانمهایی که ادامه تحصیل دادن و آخرش هیچ، توجه جدی بکنن که خیلیاشون باهمین طرز فکر فرصتهای خوب ازدواج رو با آدمهای سالم از دست دادن.وآخرش هم مجبور شدن با اونهمه توقعات برن باکسایی که از خودشون پایینترن ازدواج کنن که تحمل همین وضع هم خودش داستانیه.وشاید به جدایی ختم بشه.
بهترین سن ازدواج بین20 تا 24 هستش و اگه یه خانمی با توقعات پایینتر با یه پسرسالمی ازدواج کنه احتمال اینکه توی تحصیلات هم به موفقیت برسه بالاهست.

 

[sare_r]

به نظر من دختره باید بره پیش مشاور....

 

[sare_r]

بعد اینکه اگه من همچین برادری داشتم که تمامِ حرفامو میرفت به دوستش میگفت، خودمو میکشتم!
ربطی هم نداره که چند سال باهاش دوست بوده و ...