نسبت های مالی و نحوه تجزیه و تحلیل صورتهای فوق

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نسبت های مالینسبت های نقدینگی :
حاشیه ایمنی اعتباردهندگان / سرمایه در گردش = بدهیهای جاری – داراییهای جاری
توانایی پرداخت بدهیهای جاری از محل داراییهای جاری/ نسبت جاری = بدهیهای جاری ÷ داراییهای جاری
توانایی دقیقتر برای پوشش بدهیهای جاری/ نسبت آنی (سریع) = بدهیهای جاری ÷ ( (پ.پ + موجودی کالا) - داراییهای جاری

نسبتهای فعالیت :
نشان دهنده سرعت وصول مطالبات/ نسبت حسابهای دریافتنی = متوسط حسابهای دریافتنی ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط حسابهای دریافتنی = 2 ÷ (حسابهای دریافتنی پایان دوره + حسابهای دریافتنی اول دوره (متوسط دوره وصول طلب = نسبت حسابهای دریافتنی ÷ 365 نشان دهنده سرعت گردش کالا/ نسبت گردش کالا = = متوسط موجودی کالا ÷ ب.ت.ک.ف متوسط موجودی کالا = 2 ÷ )موجودی کالا پایان دوره + موجودی کالا اول دوره ( نسبت دوره گردش کالا = نسبت گردش کالا ÷ 365
توانایی به کارگیری موثرداراییها/ گردش مجموع داراییها = متوسط مجموع داراییها ÷ فروش خالص

نسبتهای اهرمی :
نشان دهنده داراییهایی است که از طریق بدهیها تأ مین شدند/ نسبت بدهی = مجموع داراییها ÷ مجموع بدهیها
توانایی پرداخت بدهیها/ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام / نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = مجموع بدهیها ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
تحمل شرکت در کاهش سود / پوشش هزینه بهره = هزینه بهره ÷ سود قبل از بهره و مالیات

نسبتهای سود آوری :
درصد هرریال فروش را نشان می دهد که پس از کسر ب.ت.ک.ف باقی می ماند/ نسبت سود نا خالص = فروش خالص ÷ سود نا خالص
سودآوری درآمدها را نشان می دهد/ نسبت سود خالص = فروش خالص ÷ سود خالص
(r.o.i) بازده سرمایه گذاریهابرای اندازه گیری عملکرد شرکت می باشند، 2 نسبت :میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع موجود در جهت کسب سود/ بازده مجموع داراییها r.o.a = متوسط مجموع داراییها ÷ سود خالص بازده سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد/ بازده حقوق صاحبان سهام e.o. R = (حقوق صاحبان سهام ÷ مجموع داراییها ) × بازده مجموع داراییها

نسبتهای ارزش بازار :
عملکرد شرکت / سود هر سهم (eps) = تعداد سهام منتشره ÷ سود خالص
ارزیابی شرکت/ نسبت قیمت به سود (p/e) = سود هر سهم ÷ قیمت روز هر سهم
نسبت ارزش دفتری هر سهم = تعداد سهام منتشره ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
دریافت سود سهام را نشان می دهند :
بازده سود سهام = قیمت بازار هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت پرداختی سود هر سهم = سود هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
برای تجزیه و تحلیل چهار روش وجود دارد:
1.روش تجزیه و تحلیل درونی(Internal Analysis): که شمال مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است.
2.روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای (Comparative Analysis): که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است.
3.روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش(Working Capital Analysis): که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است.
4.روش تجزیه و تحلیل خطر(Risk Analysis): که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد.
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل درونی هستند.
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
1. نسبتهای نقدینگی(Liquidity Ratios):
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است:
نسبت جاری(Current Ratio): از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری بدست می آید.
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
نسبت آنی(Quick Ratio): از تقسیم داراییهای جاری منهای موجودیها بر بدهیهای جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از داراییهای با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر داراییهای جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند.
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
2. نسبتهای اهرم مالی یا سرمایه گذاری (Capitalization Ratios):
نسبتهایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بلند مدت و کوتاه مدت است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه(Debt Ratio to Net Worth Ratio):در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از 100 درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است.نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه(Current Debts to Net Worth Ratio): برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را برا ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از 80 درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه(Long-Term Debts to Net Worth Ratio): این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه (Fixed Asset to Net Worth Ratio): از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع 100 درصد و در سایر موسسات تجاری 75 درصد می دانند.
نسبت توان پرداخت بهره: از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است.
3. نسبتهای فعالیت(Activity Ratios):
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا داراییهای در اختیار مدیران را نشان می دهند.
نسبت دوره وصول مطالبات(Receivables Collection Period): معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر 365 روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکتها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلتهایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت.
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا(inventory Cycle Ratio) :برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن 365 روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد.
دوره گردش عملیات (Operating Cycle): موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات.
دوره گردش عملیات در موسسات تجارتی= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد.
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کا لا یا گردش موجودی کالا(Inventory Turnover Ratio) : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد.
نسبت کالا به سرمایه در گردش(Inventory to Working Capital Ratio): برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محسوب داشته اند. معمولا این نسبت نباید از 80 درصد تجاوز کند.
نسبت گردش سرمایه جاری(Working Capital Turnover) : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سالهای قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد.
دوره بازپرداخت بستانکاران(Accounts Payable Turnover Period): دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند.
4. نسبتهای سودآوری (Profitability Ratios):
بازده سرمایه در گردش(Return on Working Capital): می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید.
نسبت بازده فروش(Return on Sale):سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند. بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند.
نسبت بازده ارزش ویژه(Return on Net Worth Ratio): ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در 100 ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید.
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد. بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد.
درصد بازده دارایی(percentage Return on Assets): این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد 100 ضرب می کنند.
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
یکی از ابزارهای که برای تعیین موقعییت مالی شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی است .
در واقع نسبت های مالی واقعیت های مهمی را در ارتباط با عملیات و وضعیت مالی یک شرکت آشکار می سازد.
قایده محاسبه نسبتها آن است که رابطه بین اقلام عمده صورتهای مالی دقت پیدا می کند.همچنین با استفاده از آن مشکلات و نقاط ضعف و قوت مالی شرکتها تعیین می گردد.
البته نسبت ها وقتی بیشتر مفهوم پیدا می کنند که با سایر نسبت ها در گذشته همان شرکت و یا بامؤسسات مشابه و یا با استانداردهای مطلوب صنعت مربوط مقایسه شوند.
هدف از این بررسی ، با توجه به اینکه تاکنون نسبت های مالی صنعت برق محاسبه نشده است محاسبه نسبت های مالی متوسط صنعت می باشد.
در واقع این بررسی شروعی برای یک کار تحقیقاتی جهت بدست آوردن استانداردهای صنعت و شاخص های عملکرد میباشد.
محاسبات انجام یافته بر اساس صورتهای مالی سال 57 شرکت های برق منطقه ای، سازمان آب و برق خوزستان وشرکت توانیر و با استفاده از روش مؤسسه ‹دان اند براداستریت›
( ١) انجام شده است .
نسبت های مالی
تحلیل گران مالی به منظور تحلیل وضعیت مالی یک شرکت از نسبت های مالی استفاده می کنند.
نسبتهای مالی می تواند برخی از واقعیتهای مهم را درباره نتایج عملیات و وضعیت مالی یک شرکت به آسانی آشکار و اطلاعات مربوط به آن را ارائه کند، لذا با توجه به هدف و موارد استفاده می توان نسبت های خاص را مورد تجزیه و تحلیل قرارداد .
نسبت های مالی معمولاً در چهار گروه زیر طبقه بندی شده اند:
1- نسبت های نقدینگی:
توانایی و قدرت پرداخت شرکت را در مورد واریز بدهی های کوتاه مدت اندازه گیری می کند.
٢- نسبت های اهرمی : تامین نیازهای مالی از طریق ایجاد بدهی را نشان می دهد.
در واقع این نسبتها تعیین می کنند که شرکت تا چه حد نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تامین نموده است.
3- نسبت های فعالیت : درجه کارآیی شرکت را در کاربرد منابعش اندازه گیری می کند.
4- نسبت های سود آوری : میزان موفقیت شرکت را درکسب سود و طریق تامین آن از محل درآمد،فروش و سرمایه گذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد .
نسبت های نقدینگی
این نسبت ها از مقایسه دارائی جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آید .
مهمترین نسبت های نقدینگی عبارتند از نسبت جاری و نسبت آنی.
1- نسبت جاری: نسبت جاری از تقسیم دارایی های جاری بر بدهی های جاری بدست می آید.
دارایی های جاری = نسبت جاری
بدهی های جاری
این نسبت متداولترین وسیله برای اندازه گیری قدرت پرداخت بدهی های کوتاه مدت است.
زیرا از طریق آن می توان پی برد دارایی هایی که در طول سال مالی به پول نقد تبدیل می گردند چند برابر بدهی هایی است
که در طول سال مالی سررسید آنها فراخواهد رسید.
بطور کلی می توان گفت هر قدر نسبت جاری بزرگتر باشد بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت زیرا چنانچه بردارایی جاری صدمه و لطمه ای نیز وارد شود باز شرکت می تواند پاسخگوی طلبکاران باشد .ولی باید توجه داشت بزرگ بودن بیش از حد این نسبت نشانه این است که از دارایی های جاری بخوبی استفاده نمی شود و یا از منابع اعتباری کوتاه مدت کم استفاده می شود.
2 - نسبت آنی: نسبت آنی از تقسیم دارایی های آنی بر بدهی های جاری بدست می آید.
دارایی های آنی = نسبت آنی
بدهی های جاری برای تعیین این که دارایی آنی تا چه اندازه بدهی جاری را فرا می گیرد از نسبت آنی استفاده می شود .
دارایی های انی آن دسته از دارایی های جاری است که به سرعت قابل تبدیل به نقد است.
در این بررسی برای محاسبه دارایی های آنی، موجودی مواد و کالا، پیش پرداخت ها ، سپرده و سفارشات از دارایی های جاری کسر شده است .
3- نسبت های اهرمی :
این نسبت ها رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام تعیین و ارزیابی می کند و در واقع نحوه ترکیب آنها را بررسی می نماید.
مهمترین نسبت های اهرمی عبارتند از نسبت بدهی ، نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهم
نسبت بدهی: این نسبت از تقسیم جمع بدهی های به جمع دارایی ها بدست می آید
جمع بدهی ها= نسبت بدهی
جمع دارایی ها
بطور کلی وام و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند.
نسبت بدهی زیاد معمولاً به معنای این است که شرکت برای تامین منابع مورد نیاز ناگزیر از استفاده تسهیلات بیشتری شده است.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: این نسبت از تقسیم کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام بدست می آید.
حقوق صاحبان سهام = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
جمع بدهی ها
نسبت فوق نشان می دهد جمع بدهی ها اعم از جاری و بلند مدت چه نسبتی با حقوق صاحبان سهام دارد و یا به عبارت دیگر از لحاظ مالکیت چه رابطه ای بین طلبکاران و سهامداران وجود دارد .
طبعاً هر چه این نسبت بزرگترباشد طلبکاران کمتری خواهند داشت .
نسبت های فعالیت :
نسبت های فعالیت تعیین می کند که تا چه حد مؤسسه منابع خود را به نحو مؤثر بکار می گیرد .
این نسبتها مربوط به مقایسه میان حجم فروش و سرمایه گذاری در دارایی های مختلف مانند موجودی ها، دارایی های ثابت ، بدهکاران وغیره می باشد.
مهمترین این نسبت های عبارتند از نسبت گردش دارایی ها، نسبت گردش موجودی ،نسبت گردش سرمایه جاری و دوره وصول مطالبات لازم به اشاره است که در نسبت هایی که از فروش استفاده شده رقم آن قبل از کسر تبصره( 6) و در نسبتهایی که از فروش خالص استفاده شده رقم آن پس از کسر سهم تبصره در محاسبات بکار رفته است.
1-نسبت گردش دارایی ها: این نسبت از تقسیم درآمد فروش بر مجموع دارایی ها بدست می آید.
فروش = نسبت گردش دارایی ها
مجموع دارایی ها
نسبت فوق نشان می دهدکه چگونه دارایی های یک شرکت به منظور ایجاد درآمد فروش بکار گرفته شده است .
2- نسبت گردش دارایی ثابت: این نسبت از تقسیم درآمد خالص فروش بر دارایی های ثابت بدست می آید.
فروش = نسبت گردش دارایی ثابت
دارایی های ثابت
سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی های ثابت و پایین بودن درآمد حاصل از فروش باعث کم شدن این نسبت می شود.
3- نسبت گردش سرمایه جاری: این نسبت از تقسیم فروش خالص بر سرمایه در گردش بدست می آید.
فروش خالص= گردش سرمایه جاری
سرمایه در گردش
باتوجه به اینکه در صنعت برق برگشت از فروش و تخفیفات مصداق ندارد لذا در محاسبات در صورت کسر ازرقم فروش استفاده شده است.
هدف از این بررسی تعیین این است که آیا مقدار سرمایه در گردش ، کافی و متناسب باحجم فروش وفعالیت واحد است یا خیر؟ نسبت فوق نشان می دهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش بکار رفته است .
وقتی این نسبت در مقایسه، عادی و معمولی جلوه کند توجه زیادی به آن نمی شود منتها اگر بطوراستثنائی بالا باشد و یا درمقام سنجش با گذشته خود شرکت و یا با استاندارد صنعت مربوط اختلاف زیادی را نشان دهد، اهمیت پیدا می کند.
بطور مثال اگر گردش سرمایه جاری شرکتی در پایان سال گذشته بیست برابر سال ماه قبل آن باشد، این افزایش ممکن است حاصل بیست برابر شدن فروش باشد که صبعاً مطلوب تشخیص داده می شود.
ولی اگر فروش ثابت باقی مانده ولی سرمایه در گردش به 120 سال قبل آن کاهش یافته باشد وضع را هرگز مطلوب نمی توان دانست .
وقتی این نسبت بالا باشد اگر علت آن افزایش نباشد مسلماً سرمایه در گردش کاهش یافته است .
دراین حال، شرکت الزام زیادی به استفاده از اعتبارات کوتاه مدت پیدا می کند و به محض اینکه کوچکترین دگرگونی نامطلوب پیدا شود در مخمصه می افتد و بستانکاران آن هم صدمه می بینند.
4- دوره وصول مطالبات: دوره وصول مطالبات از تقسیم متوسط مطالبات به فروش نسیه روزانه بدست می آید.
متوسط مطالبات = دوره وصول مطالبات
فروش نسیه روزانه
درصورتیکه حساب فروش نسیه از فروش نقدی تفکیک نشده باشد می توان بجای فروش نسیه در فرمول بالا فروش روزانه را بکار برد.
البته اینکار از دقت نتیجه می کاهد ولی در مؤسساتی که میزان فروش نقد و نسیه به نسبتی ثابت باشد و در خط مشی فروش نسیه تغییراتی بوجود نیامده باشد، نتیجه را میزان مورد استفاده قرار داد .
در محاسبات نسبت های مالی سال 75 ، در صورت کسر از حسابها و اسناد دریافتی تجاری ( مطالبات ازمشترکین ) و در مخرج کسر(با توجه به اینکه تمامی فروش در صنعت برق بصورت نسیه می باشد وصورتحساب مشترکین پس از مصرف برق آنها صادر می شود و مشترکین مهلتی نیز پس از دریافت صورتحساب جهت پرداخت آن دارند ) از میزان فروش استفاده شده است .
4- نسبتهای سود آوری:
نسبتهای سودآوری نشانگر این است که مؤسسه تا چه حد بطور مؤثر و مطلوب اداره می شود و در واقع رمیزان موفقیت شرکت را در تحصیل بازده خالص نسبت به درآمد فروش یا نسبت به سرمایه گذاری ها اندازده گیری می کند .
مهمترین آنها عبارتند از :
بازده دارایی ها ، بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود به فروش
1- بازده دارایی ها: این نسبت از تقسیم سود خالص بر جمع دارایی ها بدست می آید.
100 * سود خالص = بازده داراییها (برحسب درصد) جمع داراییها
برخی از تحلیل گران این نسبت را شاخص نهایی برای تشخیص کفایت و کارایی مدیریت در اداره امورواحدتجاری می دانند .
نسبت مزبور بازدهای است که شرکت برای کلیه سرمایه گذاران و اعتباردهندگان
تحصیل کرده است .
2- بازده حقوق صاحبان سهام : این نسبت از تقسیم سود خالص برحقوق صاحبان سهام بدست می آید.
100* سود خالص = بازده حقوق صاحبان سهام(برحسب درصد)
حقوق صاحبان سهام
صاحبان سهام واحد تجاری این نسبت را مهمتر از سایرنسبتها میدانند .
زیرا نتیجهای را که از سرمایه گذاری آنان بدست آمده است نشان میدهد .
3- بازده فروش : این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش خالص بدست می آید
100 * سود خالص = بازده فروش (برحسب درصد)
فروش خالص
این نسبت نشان میدهد از هر یک ریال فروش چه مقدارسود(بر حسب درصد) تحصیل شده است.
قسمتی از متن فوق از وبلاگ کاوش برداشت شده است.
 
بالا