[نساجی سنتی] - هنر شال بافی

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
شال از قدیمی‌ ترین و اصیل‌ ترین دست بافتهای پشمی رایج در ایران است

شال از قدیمی‌ ترین و اصیل‌ ترین دست بافتهای پشمی رایج در ایران است که بافت آن بیشتر در شهرهای یزد، کاشان، کرمان (روستای هوتک ) و به طور محدودتر در گیلان و غیره متداول بوده است.

شال، پارچه پشمی توری مانندیست که عرض آن معمولا 40 تا 120 سانتیمتر بوده و طول آن با توجه به نوع کاربرد متغیر است.

نفوذ ناپذیر بودن این دست بافته در برابر سرما و رطوبت موجب شده تا مردم به مناطق سردسیر و کوهستانی از گذشته‌ های دور تاکنون لباسهای تهیه ‌شده از آن را مورد استفاده قرار دهند.

شال از جمله هنرهای خانگی که توسط زنان تولید می ‌شود هر چند که اخیرا مردان نیز با راه ‌اندازی کارگاههای شال بافی در تولید و نمدی کردن آن دخیل هستند.

شرایط خاص آب و هوایی، رطوبت زیاد، آسیب ‌پذیر بودن دست بافته و در نتیجه کشف تعداد محدودی از این گونه آثار در حفاریهای علمی و غیر علمی عواملی هستند که موجب عدم دستیابی به اطلاعات جامع و دقیق در مورد شال بافی شده اند.

با توجه به نظر برخی از پژوهشگران که آغاز صنعت بافت پوشاک را نیز ‌زمان با اهلی کردن بز، گوسفند و شتر و استفاده از پشم آنها می ‌دانند، عمر دست بافته‌ های پشمی در نواحی شمال ایران از جمله گیلان به هشت هزار سال قبل می ‌رسد.

مردم این نواحی در آن روزگاران به پرورش بز، گوسفند، کشت غله اشتغال داشتند و از پشم بز و گوسفند پوشش کلاه و پای افزار می ‌بافتند و کار دوختن را نیز با سوزن ‌های شاخ‌دار انجام می‌دادند.

را بینو ( ایران ‌شناس، جهانگرد فرانسوی و پژوهشگر تاریخ و جغرافیایی گیلان، مازندران و گرگان) که در سالهای 1281 تا 1287 شمسی (1906 تا 1912 میلادی) درگیلان به ‌سر برده، در مورد بازرگانی و صنعت اسالم شهرستان تالش به شال بافی اشاره و می‌نویسد: " محصولی که در این منطقه تهیه می‌ شود، پارچه‌ای به نام شال و جورابهای کوتاه پشمی، جاجیم و مقدار کمی طناب است."

تعریف شال:

بافته ضخیم ازجنس پشم است که بصورت پارچه، با دستگاه بافته می شود.شال یکی از بهترین پوششها در مقابل سرما و از نیازهای ضروری چوپانان و عشایر ییلاقات است.شال یا همان "چوخا" علاوه بر اینکه لباس ملی تالشان محسوب می گردد،لباس اصلی شبانان و دامداران نیز می باشد.

شال بافی



شال نوعی پارچه زمخت و تک رنگ است که از پشم گوسفندان در دستگاه شال بافی بافته می‌شود. شال بافی از هنرهای اصیل و سنتی تالشی‌ها و ییلاق نشینان گیلان بوده است. بهترین نوع شال در دهی به نام کوبولان بافته می‌شود که حتی قابل رقابت با پالتوهای خارجی است اما متأسفانه این هنر امروز در این منطقه رو به زوال است. (فرهنگ دهخدا)، در فرهنگ عمید می‌خوانیم که شال نوعی پارچه ساده یا گلدار است که از پشم یا کرک می‌بافند و یا بالاپوشی که از پارچه پشمی خشن درست می‌کنند و کشاورزان شال را مانند پارچه‌ای دراز و کم پهنا و دور کمر یا دور سر خود می‌پیچند.

ـ دستگاه شال بافی:

در منطقه کلور دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبه‌روی بافنده روی زمین قرار می‌گیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم می‌شود. دو سر این پایه‌های چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن می‌پیچد روی آن قرار می‌گیرد.
ـ اجزاء دستگاه شال بافی عبارتند از:
1. وردنه
2. شاته
3. گوشواره
4. ورد
5. پدال‌ها
6. ماکو


در منطقه کلور دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبه‌روی بافنده روی زمین قرار می‌گیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم می‌شود. دو سر این پایه‌های چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن می‌پیچد روی آن قرار می‌گیرد.
دوک: برای ریسیدن نخ پشم بکار می رود. دوک از جنس چوب ، سبک و در اندازه های 30-40 سانتی متر می باشد که قابل جابجایی است. شانه یا "شونه سر خود": برای حلاجی پشم بکار می رود. این وسیله به شکل شانه ای با دندانه های فلزی به طول 15 الی 20 سانتی متر است که به شکل عمودی بر روی یک پایه چوبی یا فلزی افقی سوار است. چرخ: از یک دوک و یک چرخ و تسمه گرداننده چرخ تشکیل شده است و برلی ریسیدن نخ پشم بکار می رود.در اصطلاح به چرخ" جهره" می گویند. دفه: شانه ای فلزی یا چوبی نسبتا سنگین که بعد از رد کردن هر پود آن را با دفه می کوبند تا پودها بطور مرتب بر روی هم قرار گیرند. دستگاه شال بافی: این دستگاه چوبی است و شامل دو ردیف نورد و دو پدال می باشد که در داخل گودال کنده شده قرار می گیرد دستگاه شال بافی هم اکنون بیشتر در روستاهای " آرده" تالشدولاب ، پره سر و مناطق کوهستانی به تعداد بسیار محدود وجود دارد که مناطق اطراف را پوشش می دهد. ماکو: یک تخته چوب سبک که در یک سر آن سوراخی برای در گیر کردن پود تعبیه شده و برای عبور دادن نخ یا همان پود از میان دو ردیف تار بکار می رود. وش تهيه شال بدين صورت است كه ابتدا پشم لازم را از پشم گوسفندان انتخاب و تهيه مي كنند كه خودرنگ مي باشند (سفيد، شيري، قهوه اي، سياه) در اين انتخاب ها سعي مي گردد تا الياف نرم و بلند مورد استفاده قرار گيرد. سپس پشم را شسته و خشك مي كنند و پس از حلاجي بوسیله شانه، آنرا بصورت نخ مي ريسند. براي رسيدن نخ شال از دوك دستي يا چرخ مخصوص كه در اصطلاح محلي به آن (جهره) مي گويند استفاده مي كنند. اين كار تماماً توسط دختران و زنان انجام مي گيرد.سرانجام نخهاي بدست آمده را كه در اصطلاح تالشي «رشته پو» يا پشم رشته شده ناميده مي شود را به شكل گلوله هاي نخي در مي آورند و اين نخ آمادة بافتن شال يا جوراب مي باشد دستگاه شال بافي شامل دو رديف نورد بوده و داراي دو پدال نيز مي باشد كه در داخل گودال كنده شده قرار مي گيرد و دراين حالت بافنده روي زمين مي نشيند و ماكو را از بين نخهاي كشيده شده عبور مي دهد و با فشار پدال رديف نورد را تعويض مي كند و دوباره عمل بالا را تكرار مي نمايند و با «دَفِه» يا «شانه سرخورد» رديف هاي بافته شده را با ضربه محكم مي كند. عرض شال معمولاً حدود 40 سانتي متر است كه بصورت پارچه اي بافته مي شود و سپس آن را از عرض به هم دوخته و با آب صابون پا مي زنند تا بصورت كر كدار و پارچه اي زمخت درآيد و شبكه هاي آن گرفته شود. در اين حالت امكان نفوذ برف و بوران در اين پارچه بسيار كم است. شال مهمترين و بلكه اساسي ترين پوشش شبانان در سرما و كولاك فراوان كوهستان هاي سرزمين تالش است. نژاد گوسفندان منطقه تالش با نژاد ترکی تفاوت عمده دارد که البته شرایط آب و هوایی هم در آن بی تاثیر نیست.به همین خاطر جنس پشم گوسفندان تالش تمیزتر وسفید تر از سایر مناطق است.رنگ این پشم ها سفید ، عاجی و سیاه است.در تالش شال نقش خاصی ندارد و کاملا یکدست سیاه یا سفید است.

شیوه ساخت و تهیه کار:

روش تهیه شال بدین صورت است که ابتدا پشم لازم را از پشم گوسفندان انتخاب و تهیه می کنند که خودرنگ می باشند (سفید، شیری، قهوه ای، سیاه)
در این انتخاب ها سعی می گردد تا الیاف نرم و بلند مورد استفاده قرار گیرد. سپس پشم را شسته و خشک می کنند و پس از حلاجی بوسیله شانه، آنرا بصورت نخ می ریسند. برای رسیدن نخ شال از دوک دستی یا چرخ مخصوص که در اصطلاح محلی به آن (جهره) می گویند استفاده می کنند. این کار تماماً توسط دختران و زنان انجام می گیرد.سرانجام نخهای بدست آمده را که در اصطلاح تالشی «رشته پو» یا پشم رشته شده نامیده می شود را به شکل گلوله های نخی در می آورند و این نخ آمادة بافتن شال یا جوراب می باشد
دستگاه شال بافی شامل دو ردیف نورد بوده و دارای دو پدال نیز می باشد که در داخل گودال کنده شده قرار می گیرد و دراین حالت بافنده روی زمین می نشیند و ماکو را از بین نخهای کشیده شده عبور می دهد و با فشار پدال ردیف نورد را تعویض می کند و دوباره عمل بالا را تکرار می نمایند و با «دَفِه» یا «شانه سرخورد» ردیف های بافته شده را با ضربه محکم می کند. عرض شال معمولاً حدود 40 سانتی متر است که بصورت پارچه ای بافته
می شود و سپس آن را از عرض به هم دوخته و با آب صابون پا می زنند تا بصورت کر کدار و پارچه ای زمخت درآید و شبکه های آن گرفته شود. در این حالت امکان نفوذ برف و بوران در این پارچه بسیار کم است. شال مهمترین و بلکه اساسی ترین پوشش شبانان در سرما و کولاک فراوان کوهستان های سرزمین تالش است.

نقش و رنگ:

نژاد گوسفندان منطقه تالش با نژاد ترکی تفاوت عمده دارد که البته شرایط آب و هوایی هم در آن بی تاثیر نیست.به همین خاطر جنس پشم گوسفندان تالش تمیزتر وسفید تر از سایر مناطق است.رنگ این پشم ها سفید ، عاجی و سیاه است.در تالش شال نقش خاصی ندارد و کاملا یکدست سیاه یا سفید است.
انواع محصولات شال:

خود شال بصورت پارچه ضخیم است که از آن محصولات دیگری تهیه می کنند.
1- چوخا یا کت و شلوار پشمی:

بیشتر کوهپایه نشینان تالش در فصل زمستان از این لباس پشمی استفاده می کنند مخصوصا چوپانان که با گله می روند علاوه بر پوشیدن این لباس شولا نیز ازروی آن می اندازند.جنس شولا نیز از شال است.
2- سیاه چادر:

همانند شال است که باموی بز نیز بافته می شود ابعاد آن بزرگتر است و بصورت دو لایه بر روی خانه های موقتی که از چوب درست می کنند می اندازند تا مانع نفوذ نور و سرما بداخل منازل موقتی آنها که در محل پوری یا آوولا نامیده میشود گردد.معمولا سیاه چادرها به خاطر جلوگیری از نفوذ آب از موی بز بافته می شود . این چادر ها به خاطر جنسیت(موی بز) انعطاف کمتری دارد. درحالیکه شال همیشه از پشم بافته می شود و از انعطاف بیشتری بر خوردار است.
3- شرف یا شال گردن :

همان شال گردن معمولی است با این تفاوت که جنس آن کاملاً از پشم مرغوب است که توسط زنان و دختران تالش بافته می شود.
4- شال کمر :

نوعی روسری بزرگ که زنان تالشی به هنگام کار در مزارع برنج آنرا به کمر می بندند .


منطقه تالش :

مقدمه :هنرهای سنتی بومی منطقه تالش برخواسته از ذوق و سلیقه ذهنی و نمایانگر اعتقادات و باورهای پاک و زلال مردمان ساده و صمیمی این دیار است که در قالب صنایع دستی ،موسیقی، آیینهای قومی جلوه می نماید. این هنرها با اینکه جزیی از زندگی مردم بوده اما گذر زمان آنرا با رکودی اجباری مواجه کرده است که برخی از این هنرها را فقط در گنجینه خاطرات و سینه هنرمندان قدیمی تالش میتوان یافت.

با توجه به آثار به دست آمده از مقابر باستانی و آثار به یادگار مانده از نیاکان ماقبل تاریخ این قوم بزرگ، آنها از ابتدای تاریخ حیات خویش همواره به خلق آثاری که برای گذراندن زندگی آنان مفید بوده، مبادرت ورزیده اند.
به گفته اهالی منطقه ،در حدود سی سال پیش حصیر بافی و نمد مالی و همچنین بافت جاجیم های سنتی در بخشهایی از این منطقه رواج داشته که متاسفانه در حال حاضر به کلی منسوخ شده است.
تاریخ دقیق شروع بافت گلیم در تالش مشخص نیست چراکه آنها دائما با ترکها در داد و ستد بودند و به جای برنج و چای که به آنها می دادند در عوض گلیم و مفرش میگرفتند و رفته رفته این دست بافته ها در زندگی مردمان تالش جای گرفت. در سالهای اخیر بافت انواع گلیم در تالش رواج یافته است.

سابقه تاریخی شالبافی:

از آنجا که تالشان در گذشته مردمی کوچ نشین بوده اند، بیشترین نیازشان را خود تهیه می کردند.بافت شال نیز یکی از نیاز های آنها بوده است چرا که زندگی شبانی و عشایری آنها در فصلهای سرد سال ایجاب می کرد که از پشم گوسفندان خود، برای تهیه پوشاک و...استفاده نمایند.آنها برای بیشتر نیاز های خود از پشم استفاده می کرده اند ، حتی طناب های تالشیان نیز از جنس پشم بوده است.

شال بافی گیلان



اسناد و مدارک موجود و دست ساخته ‌های بی ‌نظیر به یادگار مانده از گذشته حاکی از تمدن چند هزار ساله گیلان، استعداد، ذوق، توانمندی و مهارت هنرمندان این دیار است که باید از آن پاسداری شود.

به گزارش خبرنگار مهر، شرایط خاص آب و هوایی، طبیعت زیبا و چشم ‌نواز، جنگلهای سرسبز، خاک حاصلخیز منطقه و وفور مواد اولیه مانند چوپ، پشم، خاک رس و غیره عوامل هستند از دیرباز تاکنون در رواج یافتن هنرهای مختلف نقش بسزایی داشته اند.

نظر به اینکه صنایع دستی بازتاب باورها، اعتقادات، خواسته ‌ها، آداب و رسوم و به ‌طورکلی فرهنگ اقوام سازنده آن است و در نتیجه حفظ، احیا و اجرای آنها به منظور پاسداری از هویت ملی، امری ضروری است.

در میان انواع صنایع دستی رایج در گیلان شال بافی با قدمت بیش از 150 سال از جمله دست بافتهای بومی و سنتی که با استفاده از پشم و بیشتر توسط زنان تولید شده و دلیل نفوذ ناپذیر بودن آن در برابر سرما و رطوبت همچنان مورد توجه و استفاده مردم در مناطق سرد و کوهستانی قرار دارد.

در حال حاضر با وجود رواج گسترده این هنر در روستاهای مانند ویسرود و خرمکش شهرستان شفت به دلیل گران بودن مواد اولیه، محدود بودن خریدار و بهای اندک شالهای تولیدی، این صنعت در حال منسوخ شده است.

شال بافی هنر هزاررنگی که در گیلان کمرنگ می شود





شال پارچه پشمی توری مانند یست که عرض آن معمولا 40 تا 120 سانتی متر بوده و طول آن با توجه به کارکرد آن متغیر است.نفوذناپذیر بودن این دست بافته در برار سرما و رطوبت موجب شده است تا مردم مناطق سردسیر و کوهستانی از گذشته های دور از این صنعت دستی بیشتر استفاده کنند.
شال از جمله هنرهای خانگی است که توسط زنان تولید می شود هر چند که اخیرا مردان نیز با راه اندازی کارگاه های شال بافی در تولید آن دخیل هستند.
اما این صنعت زیبای گیلانی رفته رفته به دلیل استقبال نکردن نسل جوان از این صنعت دستی در حال فراموشی است.
گران بودن مواد اولیه و عدم رواج دامپروری که از مواد اولیه این هنر اصیل محسوب می شود نیز از دیگر دلایل کم رنگ شدن هنر شال بافی است.
هرچند قدمت شال بافی در گیلان به 8 هزار سال می رسد اما برای رونق این صنعت زیبای کاربردی تاکنون اقدام اثربخشی صورت نگرفته است.ضروری است تا مسئولان به عنوان حامیان فرهنگ و تمدن برای توسعه و رونق این صنعت دستی چاره ای بیندیشند.




صنایع دستی گیلانی ها زینت بخشیدن موزه ‌های داخلی و خارجی


استان همیشه سبز گیلان، از هزاران سال پیش مهد تمدن، هنر و فرهنگ بوده و دست ساخته ‌های هنرمندان ماهر و چیره ‌دست آن علاوه بر زینت بخشیدن موزه ‌های داخلی و خارجی، تحسین هر بیننده ‌ای را برانگیخته است.

همچنین برخی از آثار خلق شده توسط هنرمندان این دیار نیز به عنوان نماینده هنر اصیل و ایرانی در کشور و جهان معرفی شده‌ اند.

بدون شک شکوفایی فرهنگ و هنر در این سرزمین مرهون تلاشها و پشتکار هنرمندانی است که همواره بدون کوچکترین چشمداشت و ادعایی با هدف دفاع از هویت ملی، مشکلات راه را به جان خریده‌ اند.

نظر به اینکه صنایع دستی آینه تمام ‌نمای باورها، آداب و رسوم، اعتقادات مذهبی و خواسته های اقوام سازنده آن است بنابراین وظیفه فرد فرد افراد جامعه اینکه در حد توان و در راستای حفظ، احیا و اشاعه رشته ‌های مختلف هنری گام بردارند.

نخستین گام در راه رسیدن به این اهداف شناسایی و مستند کردن کارگاههای فعال هنرهای صناعی است تا از این طریق بتوان علاوه بر شناسایی هنرمندان و صنعتگران و مشکلات آنها، مواد مصرفی، ابزار کار، تکنیک کار، محصولات تولیدی و اطلاعات کلی در مورد تمامی هنرهای رایج، منسوخ شده و در حال منسوخ شدن به دست آید.

عمر دست بافته‌ های پشمی در گیلان به هشت هزار سال قبل می ‌رسد

با توجه به بررسی ‌های انجام گرفته بیش از 150 سال است که شال بافی در میان زنان منطقه متداول بوده و آنها این هنر را سینه به سینه به نسل جدید انتقال داده ‌اند، اخیرا علاوه بر زنان تعداد اندکی از مردان نیز در مناطقی چون تالش و غیره به تولید و نمدی کردن آن اشتغال دارند.

امروزه با وجود پیشرفت صنعت نساجی، متداول شدن پارچه‌ های متنوع و کاسته شدن تمایل جوانان به فراگیری شال بافی، استفاده از لباسهای تهیه ‌شده با شال در بین چوپانان و مردمان ساکن در مناطق کوهستانی و سرد سیر همچنان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

هر چند این هنر سنتی به طور گسترده در روستاهای ویسرود و خرمکش شهرستان شفت و به طور محدود در شهرستان تالش رواج دارد اما در برخی از روستاهای شهرستان شفت از قبیل روستای خرفکل، لپوندان، علیسرا، سیاه مزگی و غیره به دلیل گران بودن مواد اولیه و ناچیز بودن بها از رونق افتاده و می ‌رود که به ورطه فراموشی سپرده شود.

مواد مصرفی شالبافی شامل پشم، صابون و آب است، پشم رشته‌ هایست مانند مو و کرک که در بدن گوسفند و شتر می ‌روید، پشم از قدیمی ‌ترین و مهمترین الیاف نساجی است که از هزاران سال پیش مورد استفاده قرار می ‌گیرد، این ماده در اثر ترشح غدد چربی پیاز موی حیوان به دست می‌آید.

آب‌ و هوا، نژاد حیوان، خاک مراتع و نوع تغذیه حیوان در رشد و پرورش الیاف پشم نقش بسزایی دارند، پشم از سه قسمت پوسته خارجی (کوتیکول )، قسمت میانی ( کورتکس ) و هسته مرکزی ( مدولا ) تشکیل شده و از نظر فصل چیدن و جنس در انواع مختلف موجود است.

خواص متعدد پشم مانند چین‌ خوردگی بی ‌نظیر خاصیت ارتجاعی فوق ‌العاده، عایق حرارت، الکتریسیته و جذب رطوبت، موجب شده تا منسوجات پشمی، در میان مردمان مناطق سردسیر و ییلاقی جایگاه ویژه ‌ای داشته باشد.

شال بافان گیلان در مراحل مختلف بافت مانند آماده سازی مواد اولیه، چله کشی، بافت و غیره از ابزارهای متنوع استفاده می‌کنند و این ابزارها شامل شانه ( شونه )، ماسوره، دستگاه ریسندگی، میله چوبی، چکش یا سنگ و دستگاه بافتدگی تشکیل شده است.

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان شال بافی را هنری اصیل دانست و گفت: از پیرایش پشم تا رنگرزی و برپایی این هنر همه با همت و ابتکار خود مردم تهیه و نشان دهنده ذوق و ابتکار مردم کوهپایه نشین گیلان است و بافت آن توسط زنان انجام می گیرد.

صنایع دستى روستایى نوعى فعالیت اقتصادی آمیخته با سنت هاست

امید عزیزی افزود: صنایع دستى به ویژه صنایع دستى روستایى نوعى فعالیت اقتصادیست که آمیختگى شدید آن با سنت ها، عادات، بینش سازندگان و همچنین تاثیر محسوس محیط جغرافیایى در این صنعت موجب تمایز آن از فرآورده هاى دیگر مى شود.

وی اظهارداشت: در نقاط مختلف گیلان و با توجه به فرهنگ هر منطقه صنایع دستى خاصى رواج دارد از جمله سفالگرى در املش و روستاى جیرده شفت، شال بافى که ویژه تالشها و گالشهاست.

مدیرکل میراث فرهنگی گیلان گفت: چوموش دوزى یا چارق دوزى در ماسوله و همچنین حصیر بافى و بامبو بافى، قالى و گلیم بافى و قلاب دوزى در مناطق مختلف استان رایج است.

وی یادآورشد: صنایع چوبى استان و دست ساختهاى هنرمندان گیلانى بسیار مورد علاقه گردشگران است که یکى از نمونه هاى زیباى کارهاى چوبى، صندوق هاى مخصوصى به نام بولاکى است.

به هر حال صنایع دستی هر قوم و ملتی، معرف ذوق و خلاقیتهای آنان در پاسخ به ضرورتهای مادی و معنوی در مرحله مشخصی از گسترش تاریخی است.

انسانها با توجه به خصوصیات فردی و نوع نیازهای خود، همواره در ستیزی دائمی با طبیعت به سر برده و با فعال کردن ذوق، اندیشه و احساس، در صدد تغییر دادن و تصرف در ساخت طبیعت برآمده اند تا به جبران کمبودها و هر آنچه هستی آنها را از داشتن آن محروم کرده دست یابند.

صنایع دستی تجلی ویژگی های فرهنگی و مظهر تمدن انسانهای هر جامعه در گذر تاریخ است، در استان گیلان صنایع دستی ثمره دست هایست که عشق را از قلب خود جاری ساخته و با انگشتان خود آن را بر تار و پود گلیم، جاجیم، شال و غیره نمود داده اند.

صنایع دستی سیستان وسیستانیان؛شال بافی سیستان




آنچه که در تاریخ آمده این است که با آمدن سکاها به سیستان تحولی بزرگ در این منطقه صورت گرفت.

کمترین چیزی که امروز می توانیم بگوییم این است که بافت های منطقه تحت تاثیر هنر سکاها تحولی عظیم یافت زیرا این قوم درقرن پنجم قبل از میلاد قالی، شال و نمد تولید می کرده اند.

در نخستین نوشته های اسلامی، سیستان مکان تولید بهترین بافت های ابریشمی و پشمی توصیف شده است.

آثار باستان شناسی نشان از رونق سیستان در دوره اشکانی و ساسانی دارد که در این دو دوره یکی از بالاترین ارقام مالیات را می پرداخته است یعنی از آباد ترین و پرتولید ترین نقاط ایران بوده اگرچه از این دو دوره بافته سیستانی به دست نیامده اما شهرت بافته های سیستان در دوره اسلامی نشان از یک هنر پر سابقه و کهن دارد.

از نظر شهرت از شال و قالی سیستان در کنار بافت های فارس و طبرستان یاد می شود.

غلات، ابریشم و چارپایان سیستان نیز بسیار معروف بوده اند و ثروت آن توجه تمام پادشاهان و دستگاه خلافت را بر می انگیخت.

شال سیستان دارای نقوش هندسی جادویی و اعجاب انگیز است که به آنها مهر گفته می شود، نقوشی بیانگر تفکر کاملا خلاق وانتزاعی با نگاهی کاملا مدرن و خاص به طبیعت و قدرت اجرایی مافوق تصور.

از هنر شالبافی در تولید زیرانداز، پشتی، سفره های آرد و نان، خورجین و غیره استفاده می شده است و برای تزئین آن از صدف، منگوله و سنگ های زینتی نیز بهره می بردند.









منابع :
parsiblog.com
http://www.irandeserts.com


 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا