مسلما راه هایی که پیش روی ما هست زیاده،اما راهی که بهمون کمک میکنه به نتیجه برسیم مهمهشینای عزیز
حرفت متین
خب بیام تصور کنیم الان جمعیت مناسبی برای اعتراض داریم
خب حالا باید در قدم اول چیکار کنیم؟
و اینکه چه راه حل هایی داریم؟ به صدا و سیما بگیم....با روزنامه و مجلات معماری مکاتبه کنیم....نامه بدیم به سنجش....بریم تظاهرات....یا
به هر حال اول به نظر من باید مسیر رو مشخص کنیم....اگه مسیر مطمئنی رو انتخاب کنیم فکر کنم معترضین اعتماد بیشتری می کنن که باهم متحد شیم.
نمیدونم چرا تو هر تاپیکی میرم بحث اعتراض داغهبابا تا کی میخایم فقط بشینیمو نگاه کنیم؟؟چی از دست میدیم اگه هممون اینجا بسیج شیم و بجای درد دل کردن همینجا یه اعتراض گسترده رو سازمان دهی کنیم ؟ سنجش از کجا میخاد بفهمه ما اعتراض داریم به این اوضاع؟میاد حرف بچه های این تاپیکو میخونه؟
فکرای زیادی دارم برای آیندم نمیذارم دیگه سنجش جلوی پیشرفت منو بگیره نمیذارم دیگه خودم جلوی پیشرفت خودمو با کمکاری بگیرم من فقط 23 سالمه خیلی فرصت دارم قبول نشدن خودمو به فال نیک گرفتم چون میدونم توش حکمتی بوده شاید برای تغییر سرنوشت من لازم بود
پارمیدا؟؟؟؟؟
من تو همین لحظه میرم یه اکانت جدید میسازم میام
یادمه یک سال بچه های معماری فردوسی یه نامه ای نوشته بودن،و توی چند تا خبرگزاری استانی هم مطرح شده بود...نامه نوشتن و به سنجش ارسال کردن خوبه فقط نمیدونم خبرگزاریا چاپ میکنن مطلب و؟
تو فیسبوکم اکثر بچه ها اصلا نمیرن نگا کنن
اگه بتونیم یه متن یا نامه یا هر چیز دیگه ای تنظیم کنیم و هر کس اونو به سنجش بفرسته وقتی ببین خیلیا اعتراض کردن به این روش شاید تلنگری باشه براشون
یادمه یک سال بچه های معماری فردوسی یه نامه ای نوشته بودن،و توی چند تا خبرگزاری استانی هم مطرح شده بود...
http://khorasan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=1758
به نظرم سایر بچه هایی که نظر دارن هم بگن،بگن خواسته شون چیه،اگر الان کسی چیزی بنویسه مسلما یک طرفه اس و فکر بقیه توش دیده نمیشه...
باید ام الان فکر اینجور چیزا باشی.......نفست از جای گرم میاد
تو معین گوش نکنی ما بیام گوش کنیم؟؟
احساس می کنم الان تو جایی هستیم که یک توافق کلــی روی بحث داریمدرسته میتونیم تو سایت های خبری فعالیت کنیم میتونیم با روزنامه ها و صداسیما مکاتبه داشته باشیم وقتی تعداد اعتراضات زیاد باشه هستن خبرنگارهایی که اونا هم پیگیر قضیه میشن
حتی من میتونم تو شبکه های اجتماعی از یکی دوتا ادمین پیج های پربیننده معماری بخوام که تو پیجشون مطرح کنن و اونا هم بقیه رو تشویق کنن
احساس می کنم الان تو جایی هستیم که یک توافق کلــی روی بحث داریم
اگر موافق هستین،بیایم گزینه هایی پیشنهاد بدیم و ببینیم اصلا مساله از دید ما چی هست؟
اگر شما هم نظرتون مثبته:
پیشنهاد من اینه که هرکسی مساله رو از دید خودش مطرح کنه و بعد بیایم با کمک مدیرای فروم معماری ، از گزینه های مطرح شده یه نظر سنجی ساده بالای تاپیک قرار بدیم و چیزی که به عنوان هدف بحث برگزیده شد رو ،به عنوان موضوع نامه یا نوشتارمون مشخص کنیم.
نظر و خواسته ی من : پاسخگویی سازمان سنجش در خصوص معیار ها و شیوه ارزیابی آزمون عملی اسکیس معماری
خواسته ی شماها چیه؟
پاسخگویی سازمان سنجش درباره کیفیت داوری ها ,چگونگی قبولی افرادی که به اذعان خود به سوال مطرح شده توجهی نکرده و صرفاباتوجه به سلایق خود پروژه راارایه داده و هم اکنون نسبت به افرادی که طبق خواسته سوال طراحی کرده اند در جایگاه به مراتب بهتری قرار دارنداحساس می کنم الان تو جایی هستیم که یک توافق کلــی روی بحث داریم
اگر موافق هستین،بیایم گزینه هایی پیشنهاد بدیم و ببینیم اصلا مساله از دید ما چی هست؟
اگر شما هم نظرتون مثبته:
پیشنهاد من اینه که هرکسی مساله رو از دید خودش مطرح کنه و بعد بیایم با کمک مدیرای فروم معماری ، از گزینه های مطرح شده یه نظر سنجی ساده بالای تاپیک قرار بدیم و چیزی که به عنوان هدف بحث برگزیده شد رو ،به عنوان موضوع نامه یا نوشتارمون مشخص کنیم.
نظر و خواسته ی من : پاسخگویی سازمان سنجش در خصوص معیار ها و شیوه ارزیابی آزمون عملی اسکیس معماری
خواسته ی شماها چیه؟
واقعا بین کلفت شدن زبان با سکته ارتباطی هست؟؟؟احساس تنهايي كردم شديد حس كردم زبونم كلفت شد يه سكته ي خفيفي زدم
دم آره ولی دستگاه عمرا هیچ چی اون دستگاه قبلی که داشت نمیشه!واي ديشب يه نگا نگا ميكردم ديدم از قول محبوب دم و دستگاه بهم زده
ممنون بهزاد، نوشته ات به نظر خیلی خوب و پخته میاد،شما که انقدر جامع نگاه می کنی،می تونی زحمت بکشی اون بخش چند نقطه رو هم کامل کنی ،بدونیم چی تو فکرته؟پاسخگویی سازمان در مورد پروسه طراحی سوال اسکیس ها؛ معیارهای لحاظ شده؛ انتظارات هیات طراحی از داوطلبین؛ چگونگی انتخاب گروه طراحی سوالها؛ کیفیات ارتباط گروه طراحی با گروه مصححین و .........................................................
برای اینکه جو عوض بشه توجه شما رو به یه اتفاق نادر در صنعت فروم ایران جلب میکنم:
مشاهده پیوست 168088
همونطور که مشاهده میکنید، قبل از اینکه پست داده بشه ازش نقل قول گرفتن، شماره پستها هم گواه این مدعاست. مدیر فروم با بچه های 20.30 تماس بگیره بیان از این موضوع یه گزارش تهیه کنن
بهزاد از همون کودکی انسان فرهیخته ای بودی. آرزوی دوران کودکی ما مثلا این بود که انقدری بستنی داشته باشیم که هرچی میخوریم تموم نشه، ولی تو از اون موقع هم سودای ارشد در سر داشتی. همین میشه که یکی مثل تو پشت سر هم پله های ترفی رو طی میکنه، یکی هم مثل ما فقط دنبال وابستگی های دنیوی میره
آواتارو عوض کردم که یادی از مصایب خونواده استارک بشه، با هم همدردی کنیم. میخواستم از red wedding بذارم، دیدم بچه ها ظرفیت این مقدار غم و اندوه رو ندارن به همین آرمشون اکتفا کردم.
ممنون بهزاد، نوشته ات به نظر خیلی خوب و پخته میاد،شما که انقدر جامع نگاه می کنی،می تونی زحمت بکشی اون بخش چند نقطه رو هم کامل کنی ،بدونیم چی تو فکرته؟
ای بابا بیشتر از مقالتتتتتتتتونننننن برامون بگید مشتاق شدیمیه بنایی توی شهر من رو به تخریب بود.......پروژه مرمتم بود
یه بار یکی از اساتیدی که از اعضای هیئت علمی یکی از دانشگاه های انگلستان بود اومد توی همایشی توی شهر ما
چون مهندس عمران بود من برای پیدا کردن راه نجات بنا که مربوط به دوره سلجوقی می شد بهش مراجعه کردم
با دیدن عکساش شیفته این شد که این بنا رو از نزدیک ببینه
خلاصه من بردمش همون جا....و گفت این بنا بعد دو سال فرو میریزه.......حالا اون بنا بدون هیچ حفاظی بود....بی هیچ مراقبتی ... تنها توی زمینی رها شده بود
تو دوره ای که من روش کار می کردم سنگ قبرهاش و یک سری از اجرهای قدمت دارش که مال امرای سلجوقی بود به سرقت رفت
کاری نداشت منم می تونستم بدزدم
قرار با اون استاد این شد که یه مقاله تهیه کنیم بفرستیم میراث و بخوایم بنا رو احیا کنیم
من مقاله رو تهیه کردم...خیلی خوب شد
یکی از استادام هم مشتاق شد باهام همکاری کنه
فرستادمش تبریز
در نهایت چی شد.........قاطی یه سری ورق بازی اداری شد و یه مقاله بنام استادم شد
و تمام
و بنا رو به تخریب به سر می برد...بی هیچ حفاظی حتی الان نمی دونم چند تا از سنگ قبراش مونده.....چقدر من براش دونده گی کردم فقط
حالا نوبت به همین اعتراض ما میرسه
فکر می کنید تا کجا پیش میرید....یه مقاله توی روزنامه....یک مصاحبه توی تلوزیون....یا....
با حلوا حلوا کردم واقعا دهن شیرین نمیشه
باید با مقامات بالا صحبت کرد.......یه همایش گذاشت تخصصی بیام در موردش صحبت کنیم همونجا از اساتید دانشگاه تهران دعوت کنیم و نامه امضا کنیم
مسئله اعتراض به سنجش به نظر من اینقدر سنگینه که شاید کار مجلس باشه
چون سیستم پذیرش به نظرم مشکل داره
به هر حال نظر دیگران مهم و متینه......من فقط نظر شخصی خود بی سوادمو گفتم.......
.......................
همین الان پست مو دیدم.....چقدر زیاد حرف زدم......شرمنده
مشتی از خروار
خالی از لطف نیست...بخونید
پاسخ نه چندان قانع کننده رییس سازمان نظام مهندسی به خوانندگان: سنجش آزمون را برگزار می کند و الزامی به پاسخگویی ندارد
http://khabaronline.ir/detail/247127/
دکتر توکلی :اعتراض ها منطقی نیست ،نمره و اولویت رشته انتخابی ملاک معرفی دانشجویان آزمون دکتری است
http://www.khabaronline.ir/detail/222065
مشتی از خروار
خالی از لطف نیست...بخونید
پاسخ نه چندان قانع کننده رییس سازمان نظام مهندسی به خوانندگان: سنجش آزمون را برگزار می کند و الزامی به پاسخگویی ندارد
http://khabaronline.ir/detail/247127/
دکتر توکلی :اعتراض ها منطقی نیست ،نمره و اولویت رشته انتخابی ملاک معرفی دانشجویان آزمون دکتری است
http://www.khabaronline.ir/detail/222065
ببخشین
با ماژیک
خب منظور گروه ما بود
وگرنه بی تو هرگز
تو نبودی که ...یعنی هیچی
تو نبودی که..خاطره...هیچی
تو نبودی که...انگیزه...هیچی
تو نبودی که...ژوبین...هیچی
منم هنوز فکر میکنم تو پسری و ریشت تا زانوت رسیده و همیشه فکر میکرد از این پسرایی که عشق ماشینن
من روی اس جمعش حساس نیستم یه عده حسودن میخوان منو تک ببینن ولی ما خیلییم یه چندتایی هم اون پائین پائیناست
میدونستی هرم های جیزه تنها ساخته دست بشره که از که ماه معلومه؟؟
میدونستی پیرامیدون تک سنگی مرمری یکپارچه به ارتفاع 15 متر بر نوک هرم خئوپس بوده؟؟
و در آخر
میدونی وقتی عمر مصر رو فتح کرد کل سربازاش رو مامور کرده بود که اهرام رو خراب کنند و نتونستند؟؟ پس شک نکن که توهم نمیتونی به من صدمه ای وارد کنی
هنوز ............نرفته ما رو فراموش کردی
تک می پری
......................
من از این نمی ترسم که رد شد
من از ای اس ای ها اینده می ترسم
...........................................
ولی اون برج هنوز سراپاست رفیق نه؟
خاطره اون روز خنده بود خنده ولی زود گذشت
........................................
...
میتونی 10 سال دیگه به بچت بگی:" بابا جون من سال 92 وقتی هنوز شهید توکلی رو ترور نکرده بودند تونستم تهران قبول شم، اون سالا کنکور نظم الان رو که نداشت شیر تو شیری بود 8ماه طول میکشید جوابا بیاد جوابا هم که میومد رتبه های تک رقمی یهو هیچجا قبول نمیشدند، ولی بابات شد من تونستم که تهران قبول شم بعد یه نگاهی به مادر بچه ها بندازیو بگی نه خانوم؟؟ بعد مادر بچه ها از تو مطبخ داد بزنه آره بچه ها باباتون راست میگه"