میزگرد فلسفی

CHerchil

عضو جدید
دوست عزیز نظریه داروین همان نظریه انتخاب طبیعی است وانتخاب طبیعی کلید تکامل است به این ترتیب که گونه های مختلف جانداران که خصوصیات آنها اعم از اکتسابی و وراثتی تطابق بیشتری با محیط اطرافشان دارد برای ادامه حیات شانس بیشتری دارند و افرادی از آن گونه که خصوصیات شان با محیط سازگار نیست به تدریج از بین میروند
از دیگر مسائل مهم در تکامل جهش ژنتیکی است که میتواند به ضرر یا سود موجود زنده باشد وعلاوه بر آن نمی توان از شرایط محیطی صرف نظر کرد مثلا این موضوع که مغز انسان در طی تکامل بزرگتر شده و قابلیت های جدیدی به دست آورده واین خصوصیات را حفظ کرده نتیجه آن است که عمدتا نسل انسان های کم هوش کمتر از انسان های باهوش دوام اورده به این ترتیب انسانهایی که به دلایل ژنتیکی مغز پیچیده تری داشته اند باقی مانده اند واین تکامل را ادامه خواهند داد
ضمنا بحث تلاش مبتنی بر نیاز که باعث برتری گونه ها شده است به هیچ وجه نظر داروین نیست بلکه این نظریه مربوط به "لامارک" است که امروز کاملا منسوخ شده است وبهتر است کمی با اطلاعات بیشتر اظهار نظر کنیم
همچنین قرآن نیز تناقضی با انتخاب طبیعی ندارد وتکامل گونه ها در چارچوب طبقه بندی های مشخصی که آنها را از دیگر گونه ها متمایز می سازد انجام میگیرد در غیر این صورت همانطور که بعضی از دوستان به غلط گفته اند انسان میتوانسته از پشه به وجود آمده باشد که چنین نیست

پس اگه امکانش هست میشه نظریه لامارک رو توضیح بدید
(ولی من اینو از چند ترم آخری ارشد و افراد دیگه شنیدم)
بازم تحقیق بیشتری میکنم
 

CHerchil

عضو جدید
ممنون دوستم:gol:
ولی من نتونستم معنی قائل شدن مرز محدود واسه خدا و نامحدود واسه انسان رو درکش کنم. ولی به نظرم هرکسی میتونه خدا رو تو وجود خودش ببینه. نیازی به دیدن صرف شگفتی ها نیست که اگه بود هیچ نا بینایی خدارو نمیدید. صرف بحثم کافی نیست 1جاهایی رو باید به حرف دل گوش کرد هر چند تو بحث و استدلال هم میشه صابتش کرد. به قول عرفا در طریق عشق پای عقل چوبین بود!

متاسفانه دغدغه من واسه زدن تاپیک همینه ک اصلا هیچ جای دین رو با حس و عشق وحرف دل رفت جلو
 

CHerchil

عضو جدید
سلام
فکر نمیکنم نامحدود شدن (تازه اگه بشه گفت ما میتونیم نامحدود بشیم) ما خدارو محدود کنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب شروع کنیم بحثو ؟
سوالامونو بپرسیم؟
بحث کنیم ؟

نه دست نگه دار
باید یواش یواش رفت جلو ما اینجا اومدیم تا با عقل و منطق بریم جلو دوستم
 

CHerchil

عضو جدید
همه پست هارو خوندم ولی تعجب می کنم از یه چیز : اصل موضوع را شما یادتون رفت ....!!!
این که میگید قرآن با نظریه ی داروین تناقضی نداره ! خیلی عجیبه چون این دو کاملا در تناقض با یکدیگر هستند ...
چرا ؟؟ چون نظریه ی داروین ، وجود خدا رو کاملا منکر میشه ... یعنی داروین در آخر به این نتیجه رسید که اصلا خدایی وجود نداره !!!!
این مطالبی که تو مدرسه و دانشگاه راجع به داروین و نظریش به ما گفتن ، فقط قسمتی از اون بوده و اصل موضوع رو به ما نگفتن و نمیگن و این مورد را شما فقط با مطالعه ی کتاب های زبان اصلی و یا تماشای مستند هایی که در مورد نظریه ی داروین ساخته شده میتونید بفهمید ...!!!!!
یه مستند بهتون پیشنهاد میکنم : چارلز داروین و درخت زندگی ( ساخته شده توسط bbc ) واقعا مستند جالبی بود ...
خود من هم دچار تناقض شدم ... راستش نمیدونم چه چیزی را باور کنم ، از یه طرف یه دانشمند از طریق آزمایش و استدلال و ... به تو ثابت میکنه که خدا وجود نداره و از طرف دیگه ، عده ای می خوان بهت ثابت کنن که خدا وجود داره ولی نمی تونن این کارو بکنن !!! ولی شخصا دوست دارم که وجود خدا رو باور داشته باشم .... اما مطمئن هستم که از طریق استدلال ، نمیشه به وجود خدا پی برد و شاید تنها راه درک خدا ، عرفان باشه ...



بچه دوستمون درست میگه
منم حرفم اینه این نظریه با همه چیزایی ک تو دین و قرآن بهمون میگن کاملان در تناقضه
میشه بیشتر صحبت کنید؟؟؟؟؟میخوام همه منظورتونو بفهمن
 

CHerchil

عضو جدید
تورو خدا بزرگواران!!
داریم از بحث منحرف میشیم!
بابا بذارید بحث داروین تموم بشه بعد بریم سر ی بحث دیگه!
الان افتادین توی بحث،هرکسی داره نظرش رو درباره هرکسی میگه وو نمیدونن میخان به چی برسن!

سید جان من شرمندتم مقصر منم من نمیتونم زیاد بیام باشگاه وگرنه بحث همونی میشد ک همه میخوان حالا هم دیر نیست
نظر بده و بحث کن
یا علی
 

CHerchil

عضو جدید
دوستان سعی کنید واقع بین باشید واگر مطلب مهمی را درباره کسی ذکر میکنید منبع آن را هم اعلام کنید
ضمنا باید بدانیم که به جای تغییر دادن مباحث علمی پذیرفته شده مثل تکامل موجودات از تک سلولی به پر سلولی
یا انتخاب طبیعی وتکامل گونه ها برخی از باور های سنتی خود را تغییر دهیم همچنین باید دانست که قرآن وآیات ان هر یک تفسیری دارند ومن به عنوان کسی که قرآن وعلم را قبول دارم فکر نمی کنم این دو با هم در تناقض باشند
به عقیده من کسانی که قید نظریه داروین را با این نگرش که خلاف دین است میزنند همه ی بخش های این نظریه را مطالعه نکرده اند
این که شما گفته اید داروین به آن دو شکل خدا را زیر سوال برده نظر شماست وانتخاب طبیعی که به تکامل می انجامد به هیچ وجه اصل خلقت را زیر سوال نمی برد هیچ کجای نظریه داروین نمیتوانید این موضوع را بیابید که موجودی خودش خودش را خلق کرده است بلکه او میگوید موجودات زنده برای طی کردن روند طبیعی تکامل نیاز به عامل خارجی ندارند و این امکان همان اختیاری است که در خلقت به موجودات واگذار شده است
تسلسل که شما اشاره کرده اید از لحاظ فلسفی باطل است تا چه رسد به این که چیزی را نقض هم بکند
مساله مسیحیت اساسا ربطی به داروین ندارد نمدانم چرا آنرا مطرح کرده اید اگر زندگی علمی داروین را مطالعه کنید متوجه میشوید که او چاپ کتاب خود را چندین سال به خاطر ترس از مخالفت های مذهبی مسیحیان به تعویق انداخت
مشکل ما اینست که دوست داریم اشخاص را آن طور که می خواهیم ببینیم نه آن طور که بوده اند با این نگرش هیچ تعجبی ندارد که به داروین انگ فراماسونری بزنیم
این که شما چه نظری دارید محترم است ولی وقتی کار به نفی مسائل علمی پذیرفته شده می رسد باید آن را نقد کرد

آخه این کاره تو چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو چیزی ک من از نظریه داروین شنیده بودم رو خوندی؟
دقیقا تو این نظریه میگه سلول اولیه خودش خودشو تولید میکنه یا خالقی داره ک اونم به همین صورته!!!
من حرف فرهادو قبول دارم
 

uraniburg

عضو جدید
سلام
یه سوالی داره منو داغون میکنه
میخوام داد بزنم و از خدا بپرسم
آخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا باید این تقدیرات وجود داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم اینو بگم یا نه ؟! ولی میگم
گاهی وقتی چیزایی راجع به جهنم میشنوم با خودم فکر میکنم اگه این خدارو نخوام باید به کدوم تکیه گاه پناه ببرم و اگه خدا رسم خداییشو بلد نیست شاید من خودمو خدا پیدا کنم؟!
به نظره شما من کافر شدم؟
معیار پاداش و مجازات چیه ؟ اگه من با یه چکش بزنم تو سره رفیقم نهایتا جزاش اینه که خدام با همون چکش همون شدت بزنه تو سره من دیگه نه ؟ یا اگه با یه غیبت موجب رنجش روحی یه عده شدم همون رنجش روحی رو به من برگردونه و رو چه حساب خدا تعیین میکنه مجازاتو میتونه بگه برا یه غیبت 1 سال 10 سال 100 سال 1000000سال جاودانه و یا هیچی تو آتیش باشم ؟! خب در جواب لابد میگین خداس دیگه زورش میرسه و عشقش میکشه ای تقدیراتو...!
و خدا که میدونسته یزیدی رو که خلق میکنه باید به خاطره مجازاته اعمالش جاودانه در آتش باشه درست که اختیار داشت و باید درست عمل میکرد ولی خب خدا چرا خلقش کرد ؟!
و ... چرایه دیگه؟!
 

af.earthlover

عضو جدید
بچه دوستمون درست میگه
منم حرفم اینه این نظریه با همه چیزایی ک تو دین و قرآن بهمون میگن کاملان در تناقضه
میشه بیشتر صحبت کنید؟؟؟؟؟میخوام همه منظورتونو بفهمن


خواهش میکنم ...
بچه ها ازتون میخوام که این چند خط را با دقت مطالعه کنید ...

...از جمله پرسش های اساسی که در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول داشته این است که اولین انسان چه کسی بوده است؟ خوشبختانه با پیشرفت های حاصل شده در زمینۀ زیست شناسی تکاملی، امروزه می توان این مساله را از نظر علمی مورد بررسی قرار داد. برای پاسخ به این پرسش باید توجه نمود که فرآیند تکامل در مورد همه موجودات و از جمله انسان فرآیندی تدریجی، پیوسته و زمانبر است و در یک نسل اتفاق نمی افتد. ریچارد داوکینز این فرآیند را به رشد انسان تشبیه می کند. همانگونه که شما در طول رشد نمی توانید دقیقا لحظۀ تغییر از مرحلۀ نوزادی به مرحلۀ کودکی و یا تغییر از کودکی به نوجوانی را تعیین کنید، در فرآیند تکامل نیز نمی توانید دقیقا یک موجود را از والدینش متمایز کرده، او را گونه ای جدید بنامید. پیدایش گونه ای جدید پدیده ای است که با گذشت زمانی طولانی و نه در یک نسل اتفاق می افتد. بنابراین پاسخ این پرسش را می توان اینگونه بیان کرد: انسان خردمند امروزی از تکامل میلیون ها نسل از موجودات زنده از بدو پیدایش حیات به وجود آمده است و در این میان هیچ کدام از این موجودات را نمی توان به عنوان اولین انسان محسوب کرد یا به عبارت دیگر اولین انسان هیچ گاه وجود نداشته است...
احتمالا همتون با هفته ی آفرینش آشنا هستید ... اعتقادی که هم در اسلام و هم یهودیت و هم مسیحیت وجود داره ، اینه که خداوند کائنات را در یک هفته خلق کرد و در روز آخر ، انسان را آفرید ... در تورات آمده که جهان هستی در شش روز آفریده شده و روز هفتم ، روز استراحت بوده و حیوانات و انسان در روز ششم خلق شدن ...
در قرآن هم اشاره شده که خداوند آسمان ها و زمین و هرچه در آن است را در شش روز آفرید و بعد از آن ، انسان را آفرید ...
داروین هم یک مسیحی و فرد معتقدی بوده ولی بعد از آزمایشاتی که انجام میده ، به این نتیجه میرسه که به وجود آمدن گونه های مختلف ، به صورت تدریجی صورت گرفته یعنی انسان امروزی ، نتیجه تکامل اولین موجودات زنده ی این سیاره ی خاکی یعنی تک سلولی ها و ... هست و نه اینکه یه دفعه مثلا پستاندارن به وجود بیان و یا اینکه انسان یک شبه خلق شه ... که البته به واقع ، نتیجه ی درست و منطقی است ...
و به همین دلیل ، او به این نتیجه می رسه که اصلا به وجود خالقی نیاز نیست !... و به تعبیری این که
اصلا خدایی وجود نداره ...!
حتی گفته شده که داروین بعد از این که به این نتیجه می رسه ، دیگه از اون به بعد وارد کلیسا نمیشه ، هرچند مجبور بود که به خاطر ترس از کلیسا و علمای دین مسیحیت ، نتایج خودشو تا چندین سال مخفی نگه داره ...
حالا این از نظریه ی داروین ...
ولی تو کشور ما ، تقریبا همه نظریه ی تکامل داروین را قبول کردن ولی اصلا رو نتیجه ای که داروین گرفت مانور نمیدن ، یا به تعبیری ، اصلا به روی خودشون نمیارن و حتی تو کتاب ها هم چیزی در موردش نمیگن !!!...
اینه که من معتقدم تئوری تکامل ، نه تنها با قرآن ، بلکه با تورات و... هم در تضاده ...

و شاید هم تفسیر ما از آیات قرآن اشتباه باشه ....!!

ولی همونطور که قبلا گفته بودم ، فکر نکنم بشه خدا رو با استدلال و منطق ثابت کرد و رسیدن به خدا یک را بیشتر نداره و اون چیزی نیست جز عرفان ...
 
آخرین ویرایش:

a.inkare

عضو جدید
آخه این کاره تو چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو چیزی ک من از نظریه داروین شنیده بودم رو خوندی؟
دقیقا تو این نظریه میگه سلول اولیه خودش خودشو تولید میکنه یا خالقی داره ک اونم به همین صورته!!!
من حرف فرهادو قبول دارم
cherchil عزیز این هم از داروین و لامارک وتوضیحاتی که میخواستی
چارلز داروین این ایده را داشت که نحوه کلی پرورش موجودات زنده از اجدادشان به گونه یکسانی و مستقل از نوع گونه می‌باشد. در سال ۱۲۱۷ هجری شمسی (۱۸۳۸ میلادی) او فرایندی که اسمش را «انتخاب طبیعی» گذاشت را پیشنهاد کرد و توضیحاتی درباره عملکرد فرایند داد. داروین نظریه اش را بر پایه پنج مشاهده زیر قرار داد:

  1. اگر تمامی افراد در یک گونه از موجود ات بصورت موفقیت آمیزی تولید مثل کنند، جمعیت آن گونه بصورت غیر قابل کنترلی افزایش می‌یابد.
  2. جمعیت‌ها گرایش دارند که تقریباً از یک سال تا سال بعد ثابت بمانند.
  3. منابع طبیعی محدود هستند.
  4. هیچ دو فردی از یک گونه دقیقاً یکسان نیستند.
  5. میزان زیادی از این تغییر پذیری در یک جمعیت می‌تواند به فرزندها برسد.

داروین از اینکه سیستم‌های حیاتی بیش از آنچه که امکان حمایت و نگاهداری از آن را داشته باشند، فرزند تولید می‌کنند این نتیجه را گرفت که حتماً باید رقابت برای زنده ماندن وجود داشته باشد - فقط تعداد کمی از هر نسل زنده خواهند ماند. داروین متوجه شد که شانس به تنهایی زنده ماندن موجودات را تعیین نمی‌کند. در واقع، زنده ماندن بستگی به ویژگی‌های هر شخص دارد و این ویژگی‌ها یا به زنده ماندن و تولید مثل کمک کرده، و یا دست و پاگیر می‌شوند. محتمل‌تر است که آن موجوداتی که بهتر خود را وفق می‌دهند فرزندهای بیشتری نسبت به رقبایشان باقی بگذارند. داروین این نکته را متوجه شد که عدم برابری توانایی موجودات در زنده ماندن باعث تغییرات تدریجی در جمعیت می‌شود. آن ویژگی‌هایی که به سیستم حیاتی کمک می‌کنند که زنده مانده و تولید مثل کند طی قرن‌ها به روی هم انباشته می‌شود. از طرف دیگر، آن ویژگی‌هایی که مانع زنده ماندن و تولید مثل هستند، ناپدید می‌شوند. داروین از اصطلاح انتخاب طبیعی جهت توصیف این فرایند استفاده کرد.
مشاهده گونه‌های مختلف حیوانات و گیاهان پایه اصلی نظریه انتخاب طبیعی را تشکیل می‌داد. به عنوان مثال، داروین مشاهده کرد که گل‌های ارکید و حشرات رابطه نزدیکی با هم داشته که امکان پخش گردهای گیاهان را فراهم می‌آورد. گل‌های ارکید شامل بخش‌های مختلفی هستند که حشرات را جذب می‌کند تا اینکه گرد گیاه به بدن حشرات بچسبد. از این طریق، حشرات گرده را از یک ارکید نر به یک ارکید ماده منتقل می‌کنند. علی رغم ظاهر پیچیده ارکیدها، این بخش‌های تخصصی یافته از همان ساختارهایی کلّی درست شده‌اند که در گیاهان دیگر نیز دیده می‌شود. داروین پیشنهاد کرد که گل‌های ارکید کار یک مهندس ایده آل نبوده، بلکه حاصل وفق پذیری اجزاء گل به شرایط محیط در طول فرایند انتخاب طبیعی می‌باشد.
داروین هنوز در حال تحقیق و آزمایش با ایده‌هایش در زمینه انتخاب طبیعی بود که نامه‌یی از آلفرد والاس دریافت کرد که نظریه‌اش را تقریباً مشابه مال خودش می‌دانست. این منجر به انتشار فوری هر دو نظریه با هم شد. والاس و داروین هر دو تاریخ را مانند یک درخت خانواده می‌دیدند، که سرها دوشاخه درخت یک جد مشترک قرار دارد. نوک شاخه‌ها گونه‌های مدرن، و شاخه‌ها اجداد مشترکی که بین گونه‌های مختلف مشترک است را نشان می‌دهد. جهت توضیح این روابط، داروین بیان کرد که تمام موجودات زنده به هم مرتبطند، و این به معنای این است که کل حیات می‌بایست ناشی از تکامل شکل‌های اولیه محدودی از حیات (و شاید تنها یک شکل اولیه از حیات) باشد. او این فراید را «نزول با اصلاحات» نامید.
داروین نظریه‌اش را در سال ۱۲۳۸ هجری شمسی (۱۸۵۹ میلادی) و با انتشار کتاب «درباره مبدأ گونه‌ها» به ثبت رسانید. با اساس این نظریه، تمامی حیات روی کره زمین حاصل یک فرایند ادامه دار طبیعی می‌باشد. این نظریه ایجاب می‌کند که تمامی موجودات زنده روی کره زمین یک جد مشترک دارند(داروین سخنی از اینکه سلول اولیه خودش خودش را خلق کرده نمیزند) اعتراض‌هایی با این نظریه از طرف گروه‌های مذهبی مطرح شد که متعقدند انواع مختلف حیات روی زمین منجر از خلق خاص آنها می‌باشد. درون جامعه علمی امروز بیش از ۹۹ درصد دانشمندان از نظریه تکامل به عنوان توضیحی برای پدیده حیات حمایت می‌کنند.

نظریه انتخاب طبیعی داروین شالوده نظریه مدرن تکامل را بنا نهاد. آزمایش‌ها و مشاهدات او نشان داد که گونه‌های مختلف با هم تفاوت‌هایی داشته، بعضی از این اختلافات به ارث رسیده‌اند، و انتخاب طبیعی می‌تواند توضیحی برای این اختلافات باشد. داروین ولی نتوانست منبع این تغییرات را توضیح دهد. مانند خیلی از پیشینیانش، داروین به دنبال مثالهایی مانند پرندگانی که از روی زمین تغذیه می‌کنند پاهای قوی تری به خاطر تمرین بدست می‌آورند، و بال‌های ضعیف تری به دلیل پرواز نکردن بدست می‌آورند تا آنجا که بطور مثال شتر مرغ اصلاً پرواز نمی‌توانست بکند، بود. این اشتباه «به ارث رسیدن ویژگی‌های کسب شده» خوانده می‌شود و بخشی از نظریه قلب ماهیت گونه‌ها بود که در سال ۱۱۱۸ هجری شمسی توسط ژان لامارک ارائه شد. در اواخر قرن۱۹ میلادی این نظریه به لامارکیسم شهرت یافته بود بیان می‌کرد که ویژگی‌های کسب شده توسط یک سیستم حیاتی در طول حیاتش قابل به ارث رسیدن هستند. داروین پیشنهاداتی غیر موفق ارایه داد که سعی در توضیح نحوه عملکرد نظریه لامارکیسم داشت . در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی، آزمایش‌های آگوست ویسمن نشان داد که تغیراتی که در یک شخص به دلیل استفاده یا عدم استفاده به وجود می‌آیند نمی‌توانند به ارث برسند. این باعث شد که نظریه لامارکیسم طرفدارانش را به تدریج از دست بدهد.
اطلاعاتی که احساس فقدانشان وجود داشت و می‌توانست به توضیح اینکه چگونه خصوصیات از والدین به فرزندان منتقل می‌شوند را گرگور مندل فراهم آورد؛ تحقیقاتی که بنیان علم ژنتیک را بنا نهاد. آزمایش‌های مندل بر روی چندین نسل از گیاه نخود فرنگی نشان داد که نحوه عملکرد وراثت به این طریق است که در هنگام تشکیل سلول‌های جنسی در زمان لقاح کردن، اطلاعات وراثتی جدا شده و مجدداً با هم آمیخته می‌شوند.
این مانند آمیختن دو دسته کارت است که سلول فرزند نیمی از کارت‌های والد اول و نیمی از کارت‌های والد دوم را به نحوه تصادفی می‌گیرد. مندل اسم این اطلاعات را «عوامل» گذاشت ولی بعداً به نام ژن شهرت یافتند. ژن‌ها واحدهای اصلی وراثت را در یک سیستم حیاتی تشکیل می‌دهند. آنها شامل اطلاعاتی هستند که پرورش و رفتار سیستم حیاتی را جهت می‌بخشد.
ژن‌ها از DNA (یک مولکول بلند که حامل اطلاعات می‌باشد) درست شده‌اند. این اطلاعات در دنباله nucleotides در DNA کد و ذخیره میشود، همانگونه که دنباله حروف در کلمات در یک صفحه کاغذ حاوی اطلاعات میباشند. ژن‌ها مانند دستورالعمل‌های کوتاهی بوده که از "حروف الفبای" DNA درست شده‌اند. مجموعه ژن‌ها وقتی در کنار هم قرار میگیرد، اطلاعات کافی را جهت ساختن و اداره یک اندامگان فراهم می‌آورد همانند یک کتابچه راهنما که اطلاعات کافی را جهت ساخت و اداره یک وسیله فراهم می‌آورد. این دستور العمل هایی که توسط این حروف DNA مکتوب شده‌اند میتواند تغییر کنند: زمانی که جهشی اتفاق می‌افتد دستور العمل‌های درون یک ژن ممکن است عوض شوند. درون یک سلول، ژنها در کرموزوم‌ها که بسته هایی جهت حمل DNA میباشند حمل میشوند. ژنها در کرموزوم‌ها به مانند دانه‌های تسبیح مرتب پشت سر هم قرار گرفته‌اند. بر زدن آرایش کرموزوم‌ها ترکیب جدید و یکتایی در ژنهای فرزندان ایجاد میکند.
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
یه سوالی داره منو داغون میکنه
میخوام داد بزنم و از خدا بپرسم
آخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا باید این تقدیرات وجود داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم اینو بگم یا نه ؟! ولی میگم
گاهی وقتی چیزایی راجع به جهنم میشنوم با خودم فکر میکنم اگه این خدارو نخوام باید به کدوم تکیه گاه پناه ببرم و اگه خدا رسم خداییشو بلد نیست شاید من خودمو خدا پیدا کنم؟!
به نظره شما من کافر شدم؟
معیار پاداش و مجازات چیه ؟ اگه من با یه چکش بزنم تو سره رفیقم نهایتا جزاش اینه که خدام با همون چکش همون شدت بزنه تو سره من دیگه نه ؟ یا اگه با یه غیبت موجب رنجش روحی یه عده شدم همون رنجش روحی رو به من برگردونه و رو چه حساب خدا تعیین میکنه مجازاتو میتونه بگه برا یه غیبت 1 سال 10 سال 100 سال 1000000سال جاودانه و یا هیچی تو آتیش باشم ؟! خب در جواب لابد میگین خداس دیگه زورش میرسه و عشقش میکشه ای تقدیراتو...!
و خدا که میدونسته یزیدی رو که خلق میکنه باید به خاطره مجازاته اعمالش جاودانه در آتش باشه درست که اختیار داشت و باید درست عمل میکرد ولی خب خدا چرا خلقش کرد ؟!
و ... چرایه دیگه؟!
سلام.
والا دلیلش رو من تا حدودی میدونم ولی توضیحش سخته.درکش هم راحته فقط قبول کردنش مشکله.
یکی اینکه این یه سوال بسیار سطح بالاست.یعنی برای جواب دادن به این سوال باید خوووب با اینجور مسائل آشنا باشید.
-این که بگیم وقتی شما یه کشیده میزنی،باید در حواب، همون کشیده رو بخوری،"قوانین انسانی" هست.
-وقتی میگیم حتی اگر به فکر این باشی که بخوای کشیده ای رو بزنی،مجازات میشی "قوانین متعصبی-الهی" هست.
-وقتی بگیم وقتی یه کشیده به کسی بزنی،اگر ناراحت شد باید همون کشیده رو بخوری و اگر خوشحال شد هیچ اشکالی نداره "قوانین الهی" هست.
-وقتی بگیم اگر به کسی کشیده بزنی و طرف ناراحت بشه،10 تا کشیده میخوری،یه مبحث جدید باز میشه:
"تاثیر"
هر چیزی یک تاثیری میتونه داشته باشه و شدت اون جریان به تاثیرش بستگی داره.وقتی شما جلوی همسر طرف،کشیده بزنی،وقتی شما جلو دوستان و آشنایان اون کشیده بزنی،تاثیرات متفاوت هست.وقتی به ناحق کشیده بزنی یا به حق،تاثیر متفاوت هست،وقتی به شوخی کشیده بزنی یا به جدی کشیده بزنی،تاثیرات متفاوتی بر روی ذهن شما و ذهن دوستتون میزاره.

تاثیرات بر روی ذهن تمامی قضایای جهنم و بهشت هستند.

جهنم هر انسان و بهشت هر انسان با دیگری متفاوت هست.

جهنم برای انسان های ترسو،ترس هست،برای انسان های شجاع،غم هست،برای انسان های احمق،گم شدن در جهالت هست و ... .هر کسی نقطه ضعفی داره و جهنم استفاده از نقطه ضعف ها هست.
بهشت هم همینجوره،بهشت برای هر انسانی که لذت خوشحالی رو ندیده،همیشه خوشحالی و شادی هست،برای دانشمندان که به انتهای جهان نرسیدن،به جواب رسیدن سوالات عجیب اون دانشمندان هست.برای ما انسان های معمولی هم ممکنه چارتا حوری بهشتی باشه :D
البته همه چیز رو شامل میشه ولی خدا سعی میکنه بر اساس عدالت همه چیز رو اول تقسیم کنه سپس کسانیکه نیاز به فلان چیز دارن در بهشت و جهنم بهشون پاسخ داده خواهد شد.

در ضمن،بهشت و جهنم،هر دوتاشون بهشتی هستند برای انسان.ولی درکش برای انسان های ساده کمی مشکله.بهشت ، جای خوبی هست برای اجرای عدالت و زحماتی که در دنیا کشیده شدند،جهنم،جای "به دید ما بد" هست برای اجرای عدالت برای کسانیکه دنیا رو با اشتباهاتشون پُر کردند.
هیچ جهنمی تا بینهایت ادامه نخواهد داشت.

در قرآن گفته شده که جهنم تا بی انتها (جاودان) برای کسانی هست که گناه کارن،وقتی در جهنم به این پی ببرید که کارتون اشتباه بوده و کاملا درک و شعورتون برسه که واقعا کارتون اشتباه و بد بوده و عدالت رو رعایت نکردید و ... مطمئنا از جهنم در میاید و شناسنامتون تغییر پیدا میکنه و شما "اونی نیستید که نیاز به جهنم داشته باشه" و جهنم اتوماتیک وار به بهشت تبدیل میشه برای شما ها.

فعلا یه 30%ـیش رو توضیح دادم.امیدوارم متوجهش بشید :D
قربانت :gol:
 

uraniburg

عضو جدید
سلام.
والا دلیلش رو من تا حدودی میدونم ولی توضیحش سخته.درکش هم راحته فقط قبول کردنش مشکله.
یکی اینکه این یه سوال بسیار سطح بالاست.یعنی برای جواب دادن به این سوال باید خوووب با اینجور مسائل آشنا باشید.
-این که بگیم وقتی شما یه کشیده میزنی،باید در حواب، همون کشیده رو بخوری،"قوانین انسانی" هست.
-وقتی میگیم حتی اگر به فکر این باشی که بخوای کشیده ای رو بزنی،مجازات میشی "قوانین متعصبی-الهی" هست.
-وقتی بگیم وقتی یه کشیده به کسی بزنی،اگر ناراحت شد باید همون کشیده رو بخوری و اگر خوشحال شد هیچ اشکالی نداره "قوانین الهی" هست.
-وقتی بگیم اگر به کسی کشیده بزنی و طرف ناراحت بشه،10 تا کشیده میخوری،یه مبحث جدید باز میشه:
"تاثیر"
هر چیزی یک تاثیری میتونه داشته باشه و شدت اون جریان به تاثیرش بستگی داره.وقتی شما جلوی همسر طرف،کشیده بزنی،وقتی شما جلو دوستان و آشنایان اون کشیده بزنی،تاثیرات متفاوت هست.وقتی به ناحق کشیده بزنی یا به حق،تاثیر متفاوت هست،وقتی به شوخی کشیده بزنی یا به جدی کشیده بزنی،تاثیرات متفاوتی بر روی ذهن شما و ذهن دوستتون میزاره.

تاثیرات بر روی ذهن تمامی قضایای جهنم و بهشت هستند.

جهنم هر انسان و بهشت هر انسان با دیگری متفاوت هست.

جهنم برای انسان های ترسو،ترس هست،برای انسان های شجاع،غم هست،برای انسان های احمق،گم شدن در جهالت هست و ... .هر کسی نقطه ضعفی داره و جهنم استفاده از نقطه ضعف ها هست.
بهشت هم همینجوره،بهشت برای هر انسانی که لذت خوشحالی رو ندیده،همیشه خوشحالی و شادی هست،برای دانشمندان که به انتهای جهان نرسیدن،به جواب رسیدن سوالات عجیب اون دانشمندان هست.برای ما انسان های معمولی هم ممکنه چارتا حوری بهشتی باشه :D
البته همه چیز رو شامل میشه ولی خدا سعی میکنه بر اساس عدالت همه چیز رو اول تقسیم کنه سپس کسانیکه نیاز به فلان چیز دارن در بهشت و جهنم بهشون پاسخ داده خواهد شد.

در ضمن،بهشت و جهنم،هر دوتاشون بهشتی هستند برای انسان.ولی درکش برای انسان های ساده کمی مشکله.بهشت ، جای خوبی هست برای اجرای عدالت و زحماتی که در دنیا کشیده شدند،جهنم،جای "به دید ما بد" هست برای اجرای عدالت برای کسانیکه دنیا رو با اشتباهاتشون پُر کردند.
هیچ جهنمی تا بینهایت ادامه نخواهد داشت.

در قرآن گفته شده که جهنم تا بی انتها (جاودان) برای کسانی هست که گناه کارن،وقتی در جهنم به این پی ببرید که کارتون اشتباه بوده و کاملا درک و شعورتون برسه که واقعا کارتون اشتباه و بد بوده و عدالت رو رعایت نکردید و ... مطمئنا از جهنم در میاید و شناسنامتون تغییر پیدا میکنه و شما "اونی نیستید که نیاز به جهنم داشته باشه" و جهنم اتوماتیک وار به بهشت تبدیل میشه برای شما ها.

فعلا یه 30%ـیش رو توضیح دادم.امیدوارم متوجهش بشید :D
قربانت :gol:
میدونی مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که فکر منم همینه ولی این فکر منه و حقیقت با فکره من متفاوته !
من با افرادی که عمرشونو رو قرآن و دین و... گذاشتن که صحبت میکنم یه چیزه دیگه میگن .
مسئله اینست!
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونی مشکل کجاست؟
مشکل اینجاست که فکر منم همینه ولی این فکر منه و حقیقت با فکره من متفاوته !
من با افرادی که عمرشونو رو قرآن و دین و... گذاشتن که صحبت میکنم یه چیزه دیگه میگن .
مسئله اینست!
دقیقا مسئله ی بقیه ی اون 70% دیگش،همینجاست.مغز همه چیزه.ذهن همه چیزه.
حقیقت همون فکر هست،ذهن هست،اراده هست.

هر چیزی که به ذهن تو درست به نظر میرسه و قلبا بهش اعتقاد داری،ممکنه احساس کنی کمی متفاوت هست با گفته های کسانیکه ادعای دینشون میشه،ولی بدون افکار صحیح و قلبی تو صحیح هستند.

اعتقاد به عدالت در ذهن همه ی انسان ها وجود داره،همین باعث میشه بهشت و جهنم رو بوجود بیاریم و کسی رو بخوایم به اسم "خدا" که عدالت رو بر قرار کنه.
ترس در ذهن انسان هست که نیاز پیدا میکنه به کسی که پشتیبانش باشه و کسی در تنهایی آدم پشتیبان و همراهش نیست جز "خدا".
ذهن هست که خدای ما رو میسازه،ذهن هست که مارو بخاطر گناهان شکنجه میده و ذهن هست که میتونه بهشتی برای ما بسازه.
ولی اینکه چه کسی ذهن و انسان و جهان رو خلق کرده،این هست که کلمه ی "خودآ" رو کمی معنی میده و باعث میشه بگیم خدا ما رو ساخته،نه ذهن ما خدا رو.
بگذریم از بحث تخصصی اش.

هر چیزی که در ذهنت احساس میکنی درست هست،درسته،برای همین هست که خداوند و انسان های عادل،دیوانه ها رو مجازات نمیکنن.کسانیکه افسردگی شدید دارند و دست به کارهای وحشتناک میزنن،مورد قصاص قرار نمیگیرند و به تیمارستان میرن نه روی صندلی برق و طناب دار.

همه ی انسانهایی که از لحاظ روانی مشکلی نداشته باشند،قلبا تمامی افکارشون مثبت و قابل قبول هست.بلا استثنا.مگر اینکه نخوان چیزی که ذهن ـشون میپسنده،قبول کنن.

:gol::heart::gol:
 

uraniburg

عضو جدید
دقیقا مسئله ی بقیه ی اون 70% دیگش،همینجاست.مغز همه چیزه.ذهن همه چیزه.
حقیقت همون فکر هست،ذهن هست،اراده هست.

هر چیزی که به ذهن تو درست به نظر میرسه و قلبا بهش اعتقاد داری،ممکنه احساس کنی کمی متفاوت هست با گفته های کسانیکه ادعای دینشون میشه،ولی بدون افکار صحیح و قلبی تو صحیح هستند.

اعتقاد به عدالت در ذهن همه ی انسان ها وجود داره،همین باعث میشه بهشت و جهنم رو بوجود بیاریم و کسی رو بخوایم به اسم "خدا" که عدالت رو بر قرار کنه.
ترس در ذهن انسان هست که نیاز پیدا میکنه به کسی که پشتیبانش باشه و کسی در تنهایی آدم پشتیبان و همراهش نیست جز "خدا".
ذهن هست که خدای ما رو میسازه،ذهن هست که مارو بخاطر گناهان شکنجه میده و ذهن هست که میتونه بهشتی برای ما بسازه.
ولی اینکه چه کسی ذهن و انسان و جهان رو خلق کرده،این هست که کلمه ی "خودآ" رو کمی معنی میده و باعث میشه بگیم خدا ما رو ساخته،نه ذهن ما خدا رو.
بگذریم از بحث تخصصی اش.

هر چیزی که در ذهنت احساس میکنی درست هست،درسته،برای همین هست که خداوند و انسان های عادل،دیوانه ها رو مجازات نمیکنن.کسانیکه افسردگی شدید دارند و دست به کارهای وحشتناک میزنن،مورد قصاص قرار نمیگیرند و به تیمارستان میرن نه روی صندلی برق و طناب دار.

همه ی انسانهایی که از لحاظ روانی مشکلی نداشته باشند،قلبا تمامی افکارشون مثبت و قابل قبول هست.بلا استثنا.مگر اینکه نخوان چیزی که ذهن ـشون میپسنده،قبول کنن.

:gol::heart::gol:

با این اوصاف من نباید نماز بخونم و روزه بگیرم چون نمیتونم حسشون کنم .
و ما یا عاقلیم یا دیوونه اگه عاقل باشیم که خب درسته چیزی که احساس میکنیم و اگه دیوونه باشیم که کارهایی که انجام میدیم توجیهه (چون دیوونه ایم انتظاری نیس)
و افرادی مانند هیتلر که چنین اعتقاداتی دارن چون اعتقادشون بوده و حسش میکردن پس کارشون درست بوده؟!
 

Pantalasa

عضو جدید
دقیقا مسئله ی بقیه ی اون 70% دیگش،همینجاست.مغز همه چیزه.ذهن همه چیزه.
حقیقت همون فکر هست،ذهن هست،اراده هست.

هر چیزی که به ذهن تو درست به نظر میرسه و قلبا بهش اعتقاد داری،ممکنه احساس کنی کمی متفاوت هست با گفته های کسانیکه ادعای دینشون میشه،ولی بدون افکار صحیح و قلبی تو صحیح هستند.

اعتقاد به عدالت در ذهن همه ی انسان ها وجود داره،همین باعث میشه بهشت و جهنم رو بوجود بیاریم و کسی رو بخوایم به اسم "خدا" که عدالت رو بر قرار کنه.
ترس در ذهن انسان هست که نیاز پیدا میکنه به کسی که پشتیبانش باشه و کسی در تنهایی آدم پشتیبان و همراهش نیست جز "خدا".
ذهن هست که خدای ما رو میسازه،ذهن هست که مارو بخاطر گناهان شکنجه میده و ذهن هست که میتونه بهشتی برای ما بسازه.
ولی اینکه چه کسی ذهن و انسان و جهان رو خلق کرده،این هست که کلمه ی "خودآ" رو کمی معنی میده و باعث میشه بگیم خدا ما رو ساخته،نه ذهن ما خدا رو.
بگذریم از بحث تخصصی اش.

هر چیزی که در ذهنت احساس میکنی درست هست،درسته،برای همین هست که خداوند و انسان های عادل،دیوانه ها رو مجازات نمیکنن.کسانیکه افسردگی شدید دارند و دست به کارهای وحشتناک میزنن،مورد قصاص قرار نمیگیرند و به تیمارستان میرن نه روی صندلی برق و طناب دار.

همه ی انسانهایی که از لحاظ روانی مشکلی نداشته باشند،قلبا تمامی افکارشون مثبت و قابل قبول هست.بلا استثنا.مگر اینکه نخوان چیزی که ذهن ـشون میپسنده،قبول کنن.

:gol::heart::gol:
دوستمون از اون دسته آدمای عقل گراست! عقل خوبه، اصلا رسول باطنیه! نمیشه بدون فکر و عقل اصل دین رو پذیرفت. اما تکیه به عقل انسانی که تو مکان و زمان محدوده چقدر عاقلانه ست؟! دوست عزیزم! اینجوری که شما میفرمایید هیچ چیز قطعی نیست! چون هرکی واسه خودش 1جور فکر میکنه و همه معتقدند که درست فکر میکنن! من واقعا تعجب میکنم از این حرف!
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
با این اوصاف من نباید نماز بخونم و روزه بگیرم چون نمیتونم حسشون کنم .
و ما یا عاقلیم یا دیوونه اگه عاقل باشیم که خب درسته چیزی که احساس میکنیم و اگه دیوونه باشیم که کارهایی که انجام میدیم توجیهه (چون دیوونه ایم انتظاری نیس)
و افرادی مانند هیتلر که چنین اعتقاداتی دارن چون اعتقادشون بوده و حسش میکردن پس کارشون درست بوده؟!

درون بحث مجازات،بله.درسته.هیتلر (که توی دوران بچگیش معلم یهودیش بهش تجاوز میکنه و حالت روانی میگیره تا موقع مرگش که خودکشی میکنه) جزو اون دسته از آدماست که بخاطر تمامی کارهایی که کرده مجازات نمیشه.چون اون کارها رو در حالت روانی صحیح انجام نداده .
جهنم این آدم یک افسردگی عظیمی هست که درونش گرفتار میشه تا وقتی که به نتیجه برسه که متوجه بشه چه کارهاییش صحیح بوده و چه کارهاییش غلط.اونوقت،دوباره بر اساس ذهنش کارهایی که غلط بوده رو همونطور پس میده،دوباره که عقل و ذهنش به این نتیجه رسید که عدالت در موردش اجرا شده و گناهان رو متوجه شده،وارد بهشتی میشه که ذهنش بهش نیاز داره.


Haniye_r گفت:
دوستمون از اون دسته آدمای عقل گراست! عقل خوبه، اصلا رسول باطنیه! نمیشه بدون فکر و عقل اصل دین رو پذیرفت. اما تکیه به عقل انسانی که تو مکان و زمان محدوده چقدر عاقلانه ست؟! دوست عزیزم! اینجوری که شما میفرمایید هیچ چیز قطعی نیست! چون هرکی واسه خودش 1جور فکر میکنه و همه معتقدند که درست فکر میکنن! من واقعا تعجب میکنم از این حرف!

عقل،بستگی داره چجور عقلی رو در نظر بگیرید.تک بعدی،دو بعدی،سه بعدی،یا حاکم بر عقل؟
عقل انسان توی هیچ مکان و زمانی محدود نیست.پیشنهاد میکنم سری به تاپیک های فیزیکی که من توش بحث میکردم بزنید،قطعا به جواب میرسید.
یه خواب که کاملا عقلی هست و در ذهن انسان رُخ میده،از بُعد زمان و مکان خارجه.چطور میتونید عقل رو در بعد زمان و مکان محدود کنید؟
اگر عقل انسان در بعد زمان و مکان محدود بود،هیچ موقع،توجه کنید که هیییییییچ موقع انسان پیشرفت نمیکرد و در جای خودش مثل یک حیوان ثابت ثابت بود.
در ضمن،با توجه به آزمایشات انجام شده،اگر زمان رو یک خط افقی در نظر بگیرید،مغز انسان بصورت هاله ای در خط زمان حرکت میکنه و مقداری از آینده و مقداری از گذشته رو میتونه ببینه و شاید کنترل کنه.این آزمایش رو روی 100 نفر انجام دادن.گذاشتنشون جلوی مانیتور و تصاویر "مرگ" و "خوشحالی" و "ترس" و "هیجان" و ... رو بصورت RANDOM بهشون نشون میدادن.متوجه شدن که فرکانس هایی که نمایش ترس و هیجان و شادی و ... در مغز هستند،زودتر از نمایش عکس خودشون رو بروز میدادن که این یعنی انسان بطور کامل در ظرف زمان نیست!

از دانشمندان علوم نجوم بپرسید،همه چیز رو با شک و شبهه قبول میکنن.انتهای جهان،پدیداری جهان،ثابت موندن وضعیت زندگی در کره ی زمین و یا قوانین خاص فیزیک،همگی در هاله ای از ابهام قرار دارند.

من باز هم میگم،هر انسانی که اشتباه کنه،متوجه اشتباهش میشه،هر انسانی.و هر وقت متوجه اشتباهش شد،گناه کرده و تقاصش رو خودش تصمیم میگیره چطور پس بده.هر انسانی هم که اشتباه کنه و متوجه نشه اشتباه کرده،مورد مجازات قرار نمیگیره که اگر مورد مجازات قرار بگیره،عدالت خداوند در این مبحث به طرز بدی زیر سوال قرار میگیره.ولی بجای اون،یه جور عدالت دیگه روی این انسان ها اجرا میشه.عدالتی که خود به خود اعمال میشه و اینجاست که من به خدا اعتقاد پیدا میکنم.صدردصد هرکسی متوجه حرف من نمیشه چون من دارم برای آدمایی شبیه به خودم (خُل و چل هایی مث خودم :D ) حرف میزنم.دلیل نداره حرفم برای شما سند یا صحیح باشه.
فقط برای اینکه عدالت خدا زیر سوال نره،این مباحث باید وجود داشته باشن و من از این حربه استفاده میکنم که روند زندگی رو بفهمم.جاهایی که خدا نباید اشتباه کنه،مرز هایی هستند که انسان میتونه بفهمه عنصر صحیح و غلط چه بوده که خدا سعی کرده بر اساس اون نظر بده،و وقتی تعدادی از عناصر اصلی رو کنار هم قرار بدید،درک زندگی بسیار ساده تر خواهد بود.
اینکه در جایی مثل سوال بالا،باید عدالت رو طوری قرار داد که انسان سالم العقل از انسان غیر عاقل جدا بشن،پس میشه نتیجه گیری کرد که عنصر "عقل" در گناه و ثواب نقش اساسی داره نه "نفس خود عمل" !
این یدونه از عناصر هست که میشه با فکر کردن بهش رسید.هر چیزی رو خدا جلوی روی ادم نمیزاره و آدم بایستی فکر کنه در موردشون.خداوند هم در قرآن به این نکته اشاره کرده بودند که "هر کسی بر اساس عقل و شعور خودش مجازات میشه".

امیدوارم متوجه منظورم بشید.ببخشید که خیلی حرف میزنم،بایستی کامل بگم تا اشتباه برداشت نشه :gol:
 

CHerchil

عضو جدید
خواهش میکنم ...
بچه ها ازتون میخوام که این چند خط را با دقت مطالعه کنید ...

...از جمله پرسش های اساسی که در طول تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول داشته این است که اولین انسان چه کسی بوده است؟ خوشبختانه با پیشرفت های حاصل شده در زمینۀ زیست شناسی تکاملی، امروزه می توان این مساله را از نظر علمی مورد بررسی قرار داد. برای پاسخ به این پرسش باید توجه نمود که فرآیند تکامل در مورد همه موجودات و از جمله انسان فرآیندی تدریجی، پیوسته و زمانبر است و در یک نسل اتفاق نمی افتد. ریچارد داوکینز این فرآیند را به رشد انسان تشبیه می کند. همانگونه که شما در طول رشد نمی توانید دقیقا لحظۀ تغییر از مرحلۀ نوزادی به مرحلۀ کودکی و یا تغییر از کودکی به نوجوانی را تعیین کنید، در فرآیند تکامل نیز نمی توانید دقیقا یک موجود را از والدینش متمایز کرده، او را گونه ای جدید بنامید. پیدایش گونه ای جدید پدیده ای است که با گذشت زمانی طولانی و نه در یک نسل اتفاق می افتد. بنابراین پاسخ این پرسش را می توان اینگونه بیان کرد: انسان خردمند امروزی از تکامل میلیون ها نسل از موجودات زنده از بدو پیدایش حیات به وجود آمده است و در این میان هیچ کدام از این موجودات را نمی توان به عنوان اولین انسان محسوب کرد یا به عبارت دیگر اولین انسان هیچ گاه وجود نداشته است...
احتمالا همتون با هفته ی آفرینش آشنا هستید ... اعتقادی که هم در اسلام و هم یهودیت و هم مسیحیت وجود داره ، اینه که خداوند کائنات را در یک هفته خلق کرد و در روز آخر ، انسان را آفرید ... در تورات آمده که جهان هستی در شش روز آفریده شده و روز هفتم ، روز استراحت بوده و حیوانات و انسان در روز ششم خلق شدن ...
در قرآن هم اشاره شده که خداوند آسمان ها و زمین و هرچه در آن است را در شش روز آفرید و بعد از آن ، انسان را آفرید ...
داروین هم یک مسیحی و فرد معتقدی بوده ولی بعد از آزمایشاتی که انجام میده ، به این نتیجه میرسه که به وجود آمدن گونه های مختلف ، به صورت تدریجی صورت گرفته یعنی انسان امروزی ، نتیجه تکامل اولین موجودات زنده ی این سیاره ی خاکی یعنی تک سلولی ها و ... هست و نه اینکه یه دفعه مثلا پستاندارن به وجود بیان و یا اینکه انسان یک شبه خلق شه ... که البته به واقع ، نتیجه ی درست و منطقی است ...
و به همین دلیل ، او به این نتیجه می رسه که اصلا به وجود خالقی نیاز نیست !... و به تعبیری این که
اصلا خدایی وجود نداره ...!
حتی گفته شده که داروین بعد از این که به این نتیجه می رسه ، دیگه از اون به بعد وارد کلیسا نمیشه ، هرچند مجبور بود که به خاطر ترس از کلیسا و علمای دین مسیحیت ، نتایج خودشو تا چندین سال مخفی نگه داره ...
حالا این از نظریه ی داروین ...
ولی تو کشور ما ، تقریبا همه نظریه ی تکامل داروین را قبول کردن ولی اصلا رو نتیجه ای که داروین گرفت مانور نمیدن ، یا به تعبیری ، اصلا به روی خودشون نمیارن و حتی تو کتاب ها هم چیزی در موردش نمیگن !!!...
اینه که من معتقدم تئوری تکامل ، نه تنها با قرآن ، بلکه با تورات و... هم در تضاده ...

و شاید هم تفسیر ما از آیات قرآن اشتباه باشه ....!!

ولی همونطور که قبلا گفته بودم ، فکر نکنم بشه خدا رو با استدلال و منطق ثابت کرد و رسیدن به خدا یک را بیشتر نداره و اون چیزی نیست جز عرفان ...

نه دیگه همشو خوب اومدی تیکه آخرشو خراب کردی
(ولی همونطور که قبلا گفته بودم ، فکر نکنم بشه خدا رو با استدلال و منطق ثابت کرد و رسیدن به خدا یک را بیشتر نداره و اون چیزی نیست جز عرفان ...)
اگه خدا همون خدا باشه دیگه عرفان و غیر عرفان نداره با همه چی میشه شناختتش
ولی استدلالت عالی بود :w17: :w17: :w17: :w17: :w17:
 

Pantalasa

عضو جدید
درون بحث مجازات،بله.درسته.هیتلر (که توی دوران بچگیش معلم یهودیش بهش تجاوز میکنه و حالت روانی میگیره تا موقع مرگش که خودکشی میکنه) جزو اون دسته از آدماست که بخاطر تمامی کارهایی که کرده مجازات نمیشه.چون اون کارها رو در حالت روانی صحیح انجام نداده .
جهنم این آدم یک افسردگی عظیمی هست که درونش گرفتار میشه تا وقتی که به نتیجه برسه که متوجه بشه چه کارهاییش صحیح بوده و چه کارهاییش غلط.اونوقت،دوباره بر اساس ذهنش کارهایی که غلط بوده رو همونطور پس میده،دوباره که عقل و ذهنش به این نتیجه رسید که عدالت در موردش اجرا شده و گناهان رو متوجه شده،وارد بهشتی میشه که ذهنش بهش نیاز داره.




عقل،بستگی داره چجور عقلی رو در نظر بگیرید.تک بعدی،دو بعدی،سه بعدی،یا حاکم بر عقل؟
عقل انسان توی هیچ مکان و زمانی محدود نیست.پیشنهاد میکنم سری به تاپیک های فیزیکی که من توش بحث میکردم بزنید،قطعا به جواب میرسید.
یه خواب که کاملا عقلی هست و در ذهن انسان رُخ میده،از بُعد زمان و مکان خارجه.چطور میتونید عقل رو در بعد زمان و مکان محدود کنید؟
اگر عقل انسان در بعد زمان و مکان محدود بود،هیچ موقع،توجه کنید که هیییییییچ موقع انسان پیشرفت نمیکرد و در جای خودش مثل یک حیوان ثابت ثابت بود.
در ضمن،با توجه به آزمایشات انجام شده،اگر زمان رو یک خط افقی در نظر بگیرید،مغز انسان بصورت هاله ای در خط زمان حرکت میکنه و مقداری از آینده و مقداری از گذشته رو میتونه ببینه و شاید کنترل کنه.این آزمایش رو روی 100 نفر انجام دادن.گذاشتنشون جلوی مانیتور و تصاویر "مرگ" و "خوشحالی" و "ترس" و "هیجان" و ... رو بصورت RANDOM بهشون نشون میدادن.متوجه شدن که فرکانس هایی که نمایش ترس و هیجان و شادی و ... در مغز هستند،زودتر از نمایش عکس خودشون رو بروز میدادن که این یعنی انسان بطور کامل در ظرف زمان نیست!

از دانشمندان علوم نجوم بپرسید،همه چیز رو با شک و شبهه قبول میکنن.انتهای جهان،پدیداری جهان،ثابت موندن وضعیت زندگی در کره ی زمین و یا قوانین خاص فیزیک،همگی در هاله ای از ابهام قرار دارند.

من باز هم میگم،هر انسانی که اشتباه کنه،متوجه اشتباهش میشه،هر انسانی.و هر وقت متوجه اشتباهش شد،گناه کرده و تقاصش رو خودش تصمیم میگیره چطور پس بده.هر انسانی هم که اشتباه کنه و متوجه نشه اشتباه کرده،مورد مجازات قرار نمیگیره که اگر مورد مجازات قرار بگیره،عدالت خداوند در این مبحث به طرز بدی زیر سوال قرار میگیره.ولی بجای اون،یه جور عدالت دیگه روی این انسان ها اجرا میشه.عدالتی که خود به خود اعمال میشه و اینجاست که من به خدا اعتقاد پیدا میکنم.صدردصد هرکسی متوجه حرف من نمیشه چون من دارم برای آدمایی شبیه به خودم (خُل و چل هایی مث خودم :D ) حرف میزنم.دلیل نداره حرفم برای شما سند یا صحیح باشه.
فقط برای اینکه عدالت خدا زیر سوال نره،این مباحث باید وجود داشته باشن و من از این حربه استفاده میکنم که روند زندگی رو بفهمم.جاهایی که خدا نباید اشتباه کنه،مرز هایی هستند که انسان میتونه بفهمه عنصر صحیح و غلط چه بوده که خدا سعی کرده بر اساس اون نظر بده،و وقتی تعدادی از عناصر اصلی رو کنار هم قرار بدید،درک زندگی بسیار ساده تر خواهد بود.
اینکه در جایی مثل سوال بالا،باید عدالت رو طوری قرار داد که انسان سالم العقل از انسان غیر عاقل جدا بشن،پس میشه نتیجه گیری کرد که عنصر "عقل" در گناه و ثواب نقش اساسی داره نه "نفس خود عمل" !
این یدونه از عناصر هست که میشه با فکر کردن بهش رسید.هر چیزی رو خدا جلوی روی ادم نمیزاره و آدم بایستی فکر کنه در موردشون.خداوند هم در قرآن به این نکته اشاره کرده بودند که "هر کسی بر اساس عقل و شعور خودش مجازات میشه".

امیدوارم متوجه منظورم بشید.ببخشید که خیلی حرف میزنم،بایستی کامل بگم تا اشتباه برداشت نشه :gol:

نه دیگه نشد! خوب صحبت میکنی ولی خوب گوش نمیدی!:biggrin: من گفتم انسان محدود در زمان و مکان! خواب رویاست نه عقل! عرب جاهلی دختراشونو زنده به گور میکردن، این همه متفکر بزرگ که حاصل تفکراتشون تباهی جوامع انسانی بود(فروید)، این همه پیغمبر کشی!!! همه کارشون درست بوده دیگه !!!! به خودت نگاه نکن که تفکرت رو به سمت اثبات وجود خداست ;):gol:
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه دیگه نشد! خوب صحبت میکنی ولی خوب گوش نمیدی!:biggrin: من گفتم انسان محدود در زمان و مکان! خواب رویاست نه عقل! عرب جاهلی دختراشونو زنده به گور میکردن، این همه متفکر بزرگ که حاصل تفکراتشون تباهی جوامع انسانی بود(فروید)، این همه پیغمبر کشی!!! همه کارشون درست بوده دیگه !!!! به خودت نگاه نکن که تفکرت رو به سمت اثبات وجود خداست ;):gol:
شما رویا رو بیا با علوم فیزیکی درمودش صحبت کن،بعد کلمه ی "رویا" رو موشکافی کن،مطمئن باش چیزی به اسم مغز در حال ساختن به قول شما "رویا" هست. و مغز هست که وقایعی که قبل از اتفاق افتادن پیش میاد رو در "رویا" به چشم ماها میاره و مغز هست که تعیین کننده ی اینه که در هر زمان چه اتفاقی رُخ خواهد داد.

در باب حرف شما که میگید پیغمبر کشی،جالبه بدونید که پیامبران (به جز آخرین پیغمبر) همگی با دعاها و نفرین ها،میلیون ها آدم رو کشتند.پس همچین از پیامبر حرف نزنید که اینگار خود خدا هستند. و هیچ ایرادی در اونها نیست!پیامبر ها همگی انسان هستند.هیچ چیزی بیش از انسان نیستند.پیامبر ها هیچ بر تری ای نسبت به انسان های معمولی ندارند به جز "فقط و فقط و فقط انتقال پیام های الهی بصورت صحیح و بدون ایراد" هست..این رو من نمیگم،قران رو باز کنید ، ببینید تعریف پیامبر (پیام آور) در قرآن به چه کسی گفته میشه.

شما هم خوب ایراد میگیرید!ولی فقط بلدید خوب ایراد بگیرید :D خوشحال میشم بحثی رو هم شما پیش بکشید که ما ایرادش رو بگیریم :D
(ایراد گرفتن،راحت ترین کاریه که انسان میتونه انجام بده،قوم یهود هم به همین شاخصه معروف هستند :D )
امیدوارم نقد ها،پر معنی تر باشند و همینطور دوستان هم توی بحث شرکت کنند نه اینکه یه گوشه بشینن و زیر ذره بین قرار بدن.:gol: تیکه نمیندازم،مستقیم دارم حرف میزنم :)

قربان شما :gol:
 
آخرین ویرایش:

Pantalasa

عضو جدید
شما رویا رو بیا با علوم فیزیکی درمودش صحبت کن،بعد کلمه ی "رویا" رو موشکافی کن،مطمئن باش چیزی به اسم مغز در حال ساختن به قول شما "رویا" هست. و مغز هست که وقایعی که قبل از اتفاق افتادن پیش میاد رو در "رویا" به چشم ماها میاره و مغز هست که تعیین کننده ی اینه که در هر زمان چه اتفاقی رُخ خواهد داد.

در باب حرف شما که میگید پیغمبر کشی،جالبه بدونید که پیامبران (به جز آخرین پیغمبر) همگی با دعاها و نفرین ها،میلیون ها آدم رو کشتند.پس همچین از پیامبر حرف نزنید که اینگار خود خدا هستند. و هیچ ایرادی در اونها نیست!پیامبر ها همگی انسان هستند.هیچ چیزی بیش از انسان نیستند.پیامبر ها هیچ بر تری ای نسبت به انسان های معمولی ندارند به جز "فقط و فقط و فقط انتقال پیام های الهی بصورت صحیح و بدون ایراد" هست..این رو من نمیگم،قران رو باز کنید ، ببینید تعریف پیامبر (پیام آور) در قرآن به چه کسی گفته میشه.

شما هم خوب ایراد میگیرید!ولی فقط بلدید خوب ایراد بگیرید :D خوشحال میشم بحثی رو هم شما پیش بکشید که ما ایرادش رو بگیریم :D
(ایراد گرفتن،راحت ترین کاریه که انسان میتونه انجام بده،قوم یهود هم به همین شاخصه معروف هستند :D )
امیدوارم نقد ها،پر معنی تر باشند و همینطور دوستان هم توی بحث شرکت کنند نه اینکه یه گوشه بشینن و زیر ذره بین قرار بدن.:gol: تیکه نمیندازم،مستقیم دارم حرف میزنم :)

قربان شما :gol:
اولا که من همون اول نظرمو گفتم. ثانیا مغز و عقل باهم فرق دارن. اصلا تیکه ننداختیییییییی:mad: من دیگه نمیام:( خوب شد؟!!:cry:
 

uraniburg

عضو جدید
بچه ها یه چیزیو مد نظر داشته باشین
وقتی میایم تو این تاپیک تا بحث کنیم لطفا منیتتونو بذارین کنار و بیاین بدون ذهنیت ...
ما همه در جستجویه حقیقتیم و میخوایم حقیقتو پیدا کنیم نه اینکه از نظر خودمون (منیت - ذهنیت - قالب فکری و ...)دفاع کنیم و نظره دیگرانو رد کنیم
امیدوارم متوجهه منظورم باشین:gol:
 

Pantalasa

عضو جدید
بچه ها یه چیزیو مد نظر داشته باشین
وقتی میایم تو این تاپیک تا بحث کنیم لطفا منیتتونو بذارین کنار و بیاین بدون ذهنیت ...
ما همه در جستجویه حقیقتیم و میخوایم حقیقتو پیدا کنیم نه اینکه از نظر خودمون (منیت - ذهنیت - قالب فکری و ...)دفاع کنیم و نظره دیگرانو رد کنیم
امیدوارم متوجهه منظورم باشین:gol:

من از این آقای مهندسمون عذر میخوام، اصلا قصد جبهه گیری ندارم و نداشتم. فقط میگم اینقدر اعتماد به عقل خودمون و برهان قرار دادنش و حتی از اون بدتر محدود کردن خدا و نامحدود کردن خودمون و دنبال ایراد و نقص گرفتن از خدا کبر و غرور میاره که یه وقتی بدجوری کار دست آدم میده. همین! بازم ببخشید
موفق باشید
یا حق
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا که من همون اول نظرمو گفتم. ثانیا مغز و عقل باهم فرق دارن. اصلا تیکه ننداختیییییییی:mad: من دیگه نمیام:( خوب شد؟!!:cry:

:D
دوست گُلم،نه بابا این حرفا چیه! اصلا به گیرنده هایی مثل شما نیاز داریم :D شوخی میکنم.
نه من دلم میخواد وارد بحث بشید،حرفم رو گفتم یعنی چی؟
یعنی شما یک پست دادید و تمامی مباحث در اونها ذکر شدند؟ قران هم با اون عظمتش 500 صفحه نوشته هنوز که هنوزه دارن تفسیر و مفسیر میدن بیرون تا بتونن سوراخ سمبه های مونده توی دین اسلام رو بپوشونن :D چه برسه به من و شما!
دلم میخواد در مورد هر بحثی میشه،نظرات محکم و قوی و اعتقادات یا اعتمادات شما به عملی رو هم بشنویم!
اینجوری:
چون پیامبر فلانه،پس اختیار فلان کار ها رو هم داره و بنظرم پیامبر فلان قدرت رو از خدا گرفته یا فلان رفتار رو میتونه داشته باشه و خدا بهش اجازه داده و ....

نه اینکه بیایم بگیم:
هی فلانی،حرفت اشتباست! ندیدی عربای فلان شده رفتن بچشونو کشتن؟

دروغ میگم؟اشتباه میگم؟بهتره حرف با منطق و اصولش زده بشه.اگر نقدی داری،مستقیما به جمله یا طرز بیان من نگیر!به معنی حرفم بگیر.
همون عربایی که این کارو کردن،بعد از اینکه پیامبر بهشون فهموند چه گناهی مرتکب شدند،خیلیهاشون بودند که دیوونه شدن و خودکشی کردن چون ازون موقع فهمیدن کارشون اشتباه بوده و در جهل بودن از عذاب وجدان نمیتونستن این درد رو تحمل کنن.
آیا اینان چقدر عذاب جهنم رو میچشند؟
بیشتر از کسی که دختر بچه ی 5 سالش رو بخاطر اینکه احساس میکرده دختر بچه ی 5 سالش فاسد (!) بوده و اونو تکه تکه کرده و جسد تکه تکه شده ی بچش رو در خونه های مردم میبرده تا بگه "ببینید!لکه ی ننگ رو پاک کردم!کشتمش تا یاد بگیره فکر گناه هم تو سرش نره!مفسد فی الارض رو باید تکه تکه کرد!ببینید مردم!ببینید!"

(اگر اشتباه نکنم،اتفاق در اهواز رُخ داده،طرف عرب هم بوده،بعد از جریاناتش توی ایران،نمیخواستندکه پدر رو اعدام کنن چون حق کاملی روی بچه ی خودش داره و پدر در قانون اسلام ایران،میتونه با بچش هر کاری کنه!بدون اینکه کسی بهش چیزی بگه!تا چندین سال همین خانوم وکیلی که جایزه ی صلح نوبل رو گرفت،پیگیر کارشون بود تا بلاخره پدر رو دست قانون واقعی انسانیت دادند)

من از این آقای مهندسمون عذر میخوام، اصلا قصد جبهه گیری ندارم و نداشتم. فقط میگم اینقدر اعتماد به عقل خودمون و برهان قرار دادنش و حتی از اون بدتر محدود کردن خدا و نامحدود کردن خودمون و دنبال ایراد و نقص گرفتن از خدا کبر و غرور میاره که یه وقتی بدجوری کار دست آدم میده. همین! بازم ببخشید
من هیچوقت نگفتم اعتماد کاملی بر حرف ها و برهان هام دارم،خودتون هم برگشتید این منظور رو رسوندید و من این جمله رو بیان کردم:
از دانشمندان علوم نجوم بپرسید،همه چیز رو با شک و شبهه قبول میکنن.انتهای جهان،پدیداری جهان،ثابت موندن وضعیت زندگی در کره ی زمین و یا قوانین خاص فیزیک،همگی در هاله ای از ابهام قرار دارند.
دنبال ایراد و نقص گرفتن از خدا برای من لذت بخش ترین کار بوده و هست!و همیشه با اینکار باعث پیشرفت من شده هم در بیان،هم در علوم فلسفی،هم در زندگی و طرز برخوردم با دوستان و آشنایان و عزیزانم.هیچ چیزی برای من لذت بخش تر از این نیست که در مورد خدا فکر کنم و بخوام یاد بگیرم که چطور با فکر کردن در مورد خدا،پیشرفت کنم!

کبر و غرور گرفتن از مباحث مربوط به خداوند،یعنی اینکه شما هنوز فکر میکنید "اثرات درباره ی خدا فکر کردن شبیه به درباره ی انسان فکر کردن" هست.ولی من با چشمام دیدم که عکس این موضوع هست،هرچقدر از خدا بیشتر میترسم،بیشتر بهش پناه میارم و هرچقدر بیشتر نسبت به خدا غرور دارم،بیشتر باهاش حال میکنم و از اینکه خدایی برای خودم ساختم که بی نهایت قدرتمند و نفوذ ناپذیره و به راحتی میتونم درکش کنم و بفهمم چی ازم میخواد،برام لذت بخشه.اگر جنگ خداها پیش میومد،خدایی که من برای خودم ساختم،نفوذ ناپذیرتر و قدرتمند تر از هر خدایی هست که از دیگران شنیدم.خدایی که من دارم،بهم نزدیک هست و من این نزدیکی رو درک میکنم و همین برای من همه چیزه.نه به دین ـی نیاز دارم که منو پرورش بده و نه به آقا بالا سر،همه چیزم رو از خدای خودم بدست میارم.خدای من باعث پیشرفت من ـه.
موفق باشید!این گل هم برای شما:gol:
:heart:
 
آخرین ویرایش:

رزمنده

عضو جدید
سلام به همگی / من همه پستهای قبلی رو نخوندم ولی الان یک کتاب دستمه از استاد مطهری به نام توحید فکر میکنم تمامی جوابها در اون باشه. تا اونجایی که پستها رو دیدم نظریه داروین مطرحه. خوب نظریه داروین یه جورایی تسلسل هستش. دور و تسلسل در اسلام حرامه . به قول استاد مطهری کومونیستها هم به طبیعت معتقدند اما اونها میگویند که یک سلسله علتها و معلولها وجود داره که از بی نهایت شروع شده و به بی نهایت هم ختم میشه . در واقع همون تسلسل رو اعتقاد دارند.اما الهیون و در راس اونها مسلمونها به یک مبدا خلقت به نام خدا معتقدند و میگویند که تمام پدیده ها یک خالقی دارد به نام خدا و در نهایت به خدا ختم میشود. اینه فرق بین ما و اونا.
 

uraniburg

عضو جدید
سلام به همگی / من همه پستهای قبلی رو نخوندم ولی الان یک کتاب دستمه از استاد مطهری به نام توحید فکر میکنم تمامی جوابها در اون باشه. تا اونجایی که پستها رو دیدم نظریه داروین مطرحه. خوب نظریه داروین یه جورایی تسلسل هستش. دور و تسلسل در اسلام حرامه . به قول استاد مطهری کومونیستها هم به طبیعت معتقدند اما اونها میگویند که یک سلسله علتها و معلولها وجود داره که از بی نهایت شروع شده و به بی نهایت هم ختم میشه . در واقع همون تسلسل رو اعتقاد دارند.اما الهیون و در راس اونها مسلمونها به یک مبدا خلقت به نام خدا معتقدند و میگویند که تمام پدیده ها یک خالقی دارد به نام خدا و در نهایت به خدا ختم میشود. اینه فرق بین ما و اونا.
خب من یکی که اینجا خالی میام و میخوام با درک و فهم و عقل ناقصه خودم ببینم خدا چیه و هدفاش چیان و یا خودم(انسان) چیم و هدفام چیان ؟!
نه به کسی کار دارم (شخص) و نه به مکتب وسبک ...
فقط به خوده حرف کار دارم کار ندارم کی گفته ...
ازین اسمام تسلسل و مسلسل و ثلث و اینام بلد نیستم:redface:
حالا مردای بحثش بیان:D
 

a.inkare

عضو جدید
خب من یکی که اینجا خالی میام و میخوام با درک و فهم و عقل ناقصه خودم ببینم خدا چیه و هدفاش چیان و یا خودم(انسان) چیم و هدفام چیان ؟!
نه به کسی کار دارم (شخص) و نه به مکتب وسبک ...
فقط به خوده حرف کار دارم کار ندارم کی گفته ...
ازین اسمام تسلسل و مسلسل و ثلث و اینام بلد نیستم:redface:
حالا مردای بحثش بیان:D
من فکر میکنم برای این موضوع باید ساده ترین ومنطقی ترین جواب ها را پیدا کرد و چون ورود به مباحث فلسفی همان طور که قبلا گفتم نیاز به تخصص بیشتری دارد من تصمیم دارم در سطح اطلاعات خودم به شما جواب بدهم
این که عقل ما بعضی چیزها را نمی فهمد یا ناقص است قابل قبول نیست بلکه باید گفت عقل انسان به طور بالفعل بر همه چیز آگاهی ندارد وآگاهی را باید از تشخیص که وظیفه عقل است تفکیک کرد بنا براین نمیتوان گفت عقل انسان کفایت تصمیم گیری برای او را ندارد ضمنا درباره داروین به دوستمان cherchilیک صفحه توضیح دادم شما میتوانید خودتان هم تحقیق کنید اما اگر مدرک معتبری در دست دارید که تسلسل را در نظریه داروین نشان دهد مشتاقم آن را ببینم دور وتسلسل در اسلام حرام نیست بلکه از نظر فلاسفه اسلامی باطل است
اما اینکه خدا چیست در سطح آگاهی بشری نمیگنجد البته به شرطی که خدا را قبول داشته باشید ولی فکر میکنم از ساده ترین برهان ها برای اثبات وجود خدا برهان فسخ عزائم از امام علی (ع) است (خطبه107 نهج البلاغه)
آ: چه بسا انسان تصمیمی جدّی می‌گیرد و بعداً عزیمتش فسخ می‌شود. (توضیح: فسخ عزیمت و حل گره‌ها و نقض همت‌ها، امری است که برای هرکس پیش می‌آید و یک اصل است.)
ب: این فسخِ عزیمت نشان‌دهندهٔ وابسته‌بودن انسان است.
نتیجه ۱: انسان، قائم به نفس نیست.
پ: آنچه قائم به نفس نیست، تحققش به خود، خلف است.
نتیجه ۲: انسان وابسته به یک وجود دیگر است.
ت: این وجود باید قائم به ذات باشد. (توضیح: در غیراین‌صورت تسلسل لازم می‌آید که محال عقلی است.)
نتیجه ۳: انسان وابسته به یک وجود قائم به ذات (خدا) است.
ث: این وجود، باید باشد تا انسان به آن وابسته باشد.
نتیجه ۴: خدا وجود دارد.

البته این برهان نیز جای بحث زیادی دارد مثلا یکی از اشکالاتی که میتوان به ظاهر مطرح کرد این است که فسخ عزائم یک کارکرد طبیعی مغز است که به بخش هایی از مغز که اعمال اختیاری را تحت کنترل دارند مربوط میشود اما واقعیت این است که این آگاهی وعقل انسان است که به او معنا وهویت میبخشد واساس این آگاهی را کسی نمیتواند خودش برای خودش به وجود بیاورد با قبول اینکه پیگیری علت ها تا بینهایت غیر ممکن است چاره ای جز پذیرش خدا نیست
با این اوصاف اگر انسان خدا را بپذیرد و قبول کند گر چه عقل او قدرت تشخیص تمام دارد اما آگاهی کاملی ندارد باید برای دریافت همه حقایق دین را بپذیرد واین دین الهی است که هدف او را تعیین میکند
 

فرهاد-ا

عضو جدید




http://www.www.www.iran-eng.ir/ads/www/delivery/lg.php?bannerid=10&campaignid=4&zoneid=2&loc=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&referer=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&cb=bfeab1f5df


[h=1][/h]


[h=2][/h] http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png
سلام. نظریه داروین دارای تسلسل است به دلیل اینکه:این دنیا دارای خدایان متعدد که خود نیز مخلوق خالق دیگری است.در صورتی که اسلام از یگانه بودن خدا صحبت به میان می آورد ( لم یلد ولم یولد) در صورتیکهنظریه داروین خلاف آن را میگوید. در اسلام انسان به دست خداوند تبارک تعلی خلق شده . در صورتی که داروین میگوید تمامی موجودات زمین از یک تک سلولی به وجود آمده و بسته به موجود هر کدام سیر تکاملی خاصی داشته اند. که انسان و میمونها را در یک گروه قرار (خانواده) قرار میدهد که انسانها سیر تکاملی را بهتر طی میکند و به شکل امروزی میرسند. سیر تکامل درست است به این دلیل اگر شما سفر به سوریه بکنید قبر هابیل و قابیل را نگاه کنید دارای قد های بالای 10متر بوده اند که انسان برای هماهنگی با طبیعت نسل به نسل قد هایشان کوتاه گشته ..... انسان از نظر ابعاد جمجمه نیز دارای سیر تکاملی بوده پس نظریه داروین تا حدودی درسته اما نه همه آن (انسان-میمون،خدای یگانه-تسلسل و.....)بنده اگر درباره مسیحیان سخن به میان آوردم برای اینکه بگویم خدا یک و تک و تنهاست و هر چه خدا را دو یا بیشتر کند دچار تسلسل و تثلیث شده. البته دین مسیحیت اصل دارای یک خدا هست که دین مسیحیت تحریف به سه خدا کرده آن هم به دست رومیان. دوستان اگر بی احترامی به کسی کردم ببخشید . من دوست داشتم بیشتر با افکار و عقاید ..... رو به رو شم . یک خواهشی که داشتم بحث های درباره مسجد الحرام هم در اینجا داشته باشیم چون از دیدگاه فیزیک خیلی جای صحبت کردن دارد ابته بعد از این موضوع.
هیچ ندانم آنکه مرا سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت:gol::gol:
[h=2][/h]








[h=3][/h]




[h=4][/h]

http://www.www.www.iran-eng.ir/ads/www/delivery/lg.php?bannerid=40&campaignid=22&zoneid=3&loc=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&referer=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&cb=44ba026bdd
















http://www.www.www.iran-eng.ir/ads/www/delivery/lg.php?bannerid=10&campaignid=4&zoneid=2&loc=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&referer=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&cb=bfeab1f5df
 

?Why

عضو جدید
سلام. نظریه داروین دارای تسلسل است به دلیل اینکه:این دنیا دارای خدایان متعدد که خود نیز مخلوق خالق دیگری است.در صورتی که اسلام از یگانه بودن خدا صحبت به میان می آورد ( لم یلد ولم یولد) در صورتیکهنظریه داروین خلاف آن را میگوید. در اسلام انسان به دست خداوند تبارک تعلی خلق شده . در صورتی که داروین میگوید تمامی موجودات زمین از یک تک سلولی به وجود آمده و بسته به موجود هر کدام سیر تکاملی خاصی داشته اند. که انسان و میمونها را در یک گروه قرار (خانواده) قرار میدهد که انسانها سیر تکاملی را بهتر طی میکند و به شکل امروزی میرسند. سیر تکامل درست است به این دلیل اگر شما سفر به سوریه بکنید قبر هابیل و قابیل را نگاه کنید دارای قد های بالای 10متر بوده اند که انسان برای هماهنگی با طبیعت نسل به نسل قد هایشان کوتاه گشته ..... انسان از نظر ابعاد جمجمه نیز دارای سیر تکاملی بوده پس نظریه داروین تا حدودی درسته اما نه همه آن (انسان-میمون،خدای یگانه-تسلسل و.....)بنده اگر درباره مسیحیان سخن به میان آوردم برای اینکه بگویم خدا یک و تک و تنهاست و هر چه خدا را دو یا بیشتر کند دچار تسلسل و تثلیث شده. البته دین مسیحیت اصل دارای یک خدا هست که دین مسیحیت تحریف به سه خدا کرده آن هم به دست رومیان. دوستان اگر بی احترامی به کسی کردم ببخشید . من دوست داشتم بیشتر با افکار و عقاید ..... رو به رو شم . یک خواهشی که داشتم بحث های درباره مسجد الحرام هم در اینجا داشته باشیم چون از دیدگاه فیزیک خیلی جای صحبت کردن دارد ابته بعد از این موضوع.
هیچ ندانم آنکه مرا سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت:gol::gol:

http://www.www.www.iran-eng.ir/ads/www/delivery/lg.php?bannerid=10&campaignid=4&zoneid=2&loc=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&referer=http%3A%2F%2Fwww.www.www.iran-eng.ir%2Fnewreply.php%3Fdo%3Dpostreply%26t%3D372061&cb=bfeab1f5df

حالا کار به کلیتِ حرفات ندارم ... (قبلاً رو تسلسل و علیت و ... صحبت شده .)
ولی اون تیکه از حرفات که هایلایت کردم خیلی عجیبه ...
جانِ من حرفایِ منبری رو بدونِ فکر جایی بازگو نکنین ...
آدم 10 متری ... !
 

رزمنده

عضو جدید
حالا کار به کلیتِ حرفات ندارم ... (قبلاً رو تسلسل و علیت و ... صحبت شده .)
ولی اون تیکه از حرفات که هایلایت کردم خیلی عجیبه ...
جانِ من حرفایِ منبری رو بدونِ فکر جایی بازگو نکنین ...
آدم 10 متری ... !
خوب شاید هست مگه شما سوریه رفتی؟ منم نرفتم ولی اینو شنیدم. غیر ممکن نیست.
 

Similar threads

بالا