میزگرد فلسفی

AC120

عضو جدید
حالا من یه سوال میپرسم خودم جوابشو بلدم کامل میخوام ببینم دوستان کی جواب درست میده ؟
آیا نظریه تناسخ رو قبول دارید؟ اگه ندارید نقض کنید اگه دارید اثبات :دی
من خودم ندارم ولی نقضشو اخر همه میارم
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام.
زمان چیست؟بعد چهارم ابعاد.چگونه میشود در زمان سیر کرد.همه در زمان سیر میکنند اما روح اونها هنگام خواب.چطور میشه جسم هم در زمان سفر کنه؟آیا زمان یک چیز حقیقی هست یا وهم و خیال ما هست؟اصلا زمان در بین ما میچرخه یا ما در تونل زمان هستیم؟
نظر شما چیه؟
 

rezascorpy

عضو جدید
خوشحال میشم اینجا توضیح بدید رابطه ی عالم و طبیعت و خدا رو
جوری که همه قانع بشن
با سند و مدرک، من به جون خودم تحقیق میکنم و اگه اشتباه باشه .....!!!
اولین سوال:کسی نظریه داروین رو میدونه و میتونه توضیح بده؟
نظریه داروین راجب تکامل جانوران روی زمین می باشد وبه نظر م تا اندازه ای درسته وقابله قبول.
 

rezascorpy

عضو جدید
زمان در مراتب اساسی درک احساسات قابل تعریف میشه.احساسات به و دسته:1-مراتب احساسات غریزی(پنج حس معروف هم شامل میشه)2-مراتب احساسات فطری که فقط مختص انسانه.
حالا تا این حد فکر کنید .اگه زمان داشتم ....ادامه میدیم.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
با سلام.
زمان چیست؟بعد چهارم ابعاد.چگونه میشود در زمان سیر کرد.همه در زمان سیر میکنند اما روح اونها هنگام خواب.چطور میشه جسم هم در زمان سفر کنه؟آیا زمان یک چیز حقیقی هست یا وهم و خیال ما هست؟اصلا زمان در بین ما میچرخه یا ما در تونل زمان هستیم؟
نظر شما چیه؟
با سلام : زمان بعدی است از ابعاد جهان مانند :طول-عرض-ارتفاع یا ضخامت . برای شما ان سه مورد در محور های مختصات استوانه ای 120 درجه قابل لمس است چون دیده می شوند. مشکل ما در درک زمان بعلت استفاده از زمان نسبی وقراردادی است که با ابزاری بسته بر مچ دست ! انرا اندازه می گیریم. این قرداد نسبی بعلت کثرت استفاده برای ما حالت مطلق را پیدا کرده است. اما زمان واقعی یا بعد چهارم مانند سه بعد دیگر که فیزیکی هستند وجود دارد ولی متا فیزیکی است وبا احساس پنجگانه حس نمی شود. با کالبد اختری یا کیهانی ما ارتباط دارد. این کالبد در خواب ورها شدن روان وروح از قیود قراردادهای فیزیک جسم - ازاد ووارد عمل می شود. شما در خواب :پرواز -پرش- سقوط دارید وراه رفتن(درجازدن) اما بسان سبکی یک پر ! .واین با نسبیت های جهان فیزیکی وابعاد حسی فرق دارد. داستان مفصل است .فعلا اجاز ه دهید همین مقدار بسنده کنم.
 
آخرین ویرایش:

Philsooof

عضو جدید
با سلام : زمان بعدی است از ابعاد جهان مانند :طول-عرض-ارتفاع یا ضخامت . برای شما ان سه مورد در محور های مختصات استوانه ای 120 درجه قابل لمس است چون دیده می شوند. مشکل ما در درک زمان بعلت استفاده از زمان نسبی وقراردادی است که با ابزاری بسته بر مچ دست ! انرا اندازه می گیریم. این قرداد نسبی بعلت کثرت استفاده برای ما حالت مطلق را پیدا کرده است. اما زمان واقعی یا بعد چهارم مانند سه بعد دیگر که فیزیکی هستند وجود دارد ولی متا فیزیکی است وبا احساس پنجگانه حس نمی شود. با کالبد اختری یا کیهانی ما ارتباط دارد. این کالبد در خواب ورها شدن روان وروح از قیود قراردادهای فیزیک جسم - ازاد ووارد عمل می شود. شما در خواب :پرواز -پرش- سقوط دارید وراه رفتن(درجازدن) اما بسان سبکی یک پر ! .واین با نسبیت های جهان فیزیکی وابعاد حسی فرق دارد. داستان مفصل است .فعلا اجاز ه دهید همین مقدار بسنده کنم.

نوشته هاتون تماما برگرفته شده از باورهای مذهبی و اعتقادات مردم باستان هست و هیچ کدام پشتوانه علمی ندارد.
ما در خواب پرش و پرواز و ... نداریم، اینها تصورات و واکنش های مغز هست.
همانطور که شما الان میتونی چشماتو ببندی و بدون خواب روی کره مریخ فوتبال بازی کردن رو تصور کنی.
خواب صرفا بر اساس یکسری دیده های تجربی تصاویری مخلوط درست میکنه که میتونه واقعی باشه یا نباشه.

برای همین هم هست که انسان هایی که کور مادرزاد هستند هیچ خوابی نمی بینند، احتمالا با این تفکرات شما روح این افراد هم کور است !!!!!!!

در باب زمان هم اطلاعات و یافته های نوین دنیا میگوید، زمان یک پارامتر تک بعدی نیست، بلکه همانند مکان دارای چندین بعد است و نمیتوان به صورت خطی گفت، گذشته و حال و آینده داریم.
بحث روح هم که کلا یک بحث خیالی هست که حتی یک ثبت علمی در ژورنال های روانشناسی و تجربی مطرح دنیا ندارد و بازم اعتقادات مردم باستان و به تبع اون دین هست.
 

mehrdad14

عضو جدید
نوشته هاتون تماما برگرفته شده از باورهای مذهبی و اعتقادات مردم باستان هست و هیچ کدام پشتوانه علمی ندارد.
ما در خواب پرش و پرواز و ... نداریم، اینها تصورات و واکنش های مغز هست.
همانطور که شما الان میتونی چشماتو ببندی و بدون خواب روی کره مریخ فوتبال بازی کردن رو تصور کنی.
خواب صرفا بر اساس یکسری دیده های تجربی تصاویری مخلوط درست میکنه که میتونه واقعی باشه یا نباشه.

برای همین هم هست که انسان هایی که کور مادرزاد هستند هیچ خوابی نمی بینند، احتمالا با این تفکرات شما روح این افراد هم کور است !!!!!!!

در باب زمان هم اطلاعات و یافته های نوین دنیا میگوید، زمان یک پارامتر تک بعدی نیست، بلکه همانند مکان دارای چندین بعد است و نمیتوان به صورت خطی گفت، گذشته و حال و آینده داریم.
بحث روح هم که کلا یک بحث خیالی هست که حتی یک ثبت علمی در ژورنال های روانشناسی و تجربی مطرح دنیا ندارد و بازم اعتقادات مردم باستان و به تبع اون دین هست.

اتفاقا افراد کور خواب میبینند .
قسمتی اکثریتی حدود 90 % خاب هایی که میبینیم همین طور است که فرمودید واکنش های مغز است که کیفیت ان بستگی به قدرت تخیل افراد دارد . اما تکلیف خواب هایی میبینیم که در اینده ی نزدیک رخ میدهد چه ؟ ایا باز هم روح نداریم .
اگر روح را از طریق روانشناسان میخاهید بشناسید بله ! 1 ژورنال مطرح در دنیا رو هم نمیتونید پیدا کنید . اینا ها یکی از همین روان شناسام بیخ دلم نیشسته ! انقد به روح اعتقاد نداره که خودش شبیه روح شده
 

Philsooof

عضو جدید
اتفاقا افراد کور خواب میبینند .
قسمتی اکثریتی حدود 90 % خاب هایی که میبینیم همین طور است که فرمودید واکنش های مغز است که کیفیت ان بستگی به قدرت تخیل افراد دارد . اما تکلیف خواب هایی میبینیم که در اینده ی نزدیک رخ میدهد چه ؟ ایا باز هم روح نداریم .
اگر روح را از طریق روانشناسان میخاهید بشناسید بله ! 1 ژورنال مطرح در دنیا رو هم نمیتونید پیدا کنید . اینا ها یکی از همین روان شناسام بیخ دلم نیشسته ! انقد به روح اعتقاد نداره که خودش شبیه روح شده

خیر عزیزم، افراد کور مادرزاد در خواب هیچ تصویری و نوری نمیبینند و تنها صدا میشنوند.
خواستید برید بپرسید البته رفرنس های علمی این قضیه هم هست که من وقت ندارم پیدا کنم براتون بذارم.
اگر بنا بود روح از بدن جدا شود و چیزی ببینند، کور مادرزاد باید تصویر میدید.
در حالیکه هیچ تصویری در خواب نمیبیند.


آنچه شما در خواب میبینی و بعدا در اینده فکر میکنی قبلا دیدی، اسمش پدیده دژاوو هست که باز هم امیدوارام با افزایش مطالعه جواب سئوالاتتون رو بگیرید و این کلمه رو جستجو کنید.
پدیده دژاوو در واقع تصویر سازی مغز هست در یک دنیای رنُدم.
که از بی نهایت حالت رندُمی یکی ممکن است در واقعیت رخ دهد چون واقعیت آینده تصویری از واقعیت گذشته نیز میتواند باشد.


روح قدیمی ترین اعتقاد بشر و بر مبنای جهل کامل در میان قبیله ها شکل گرفته تا ترسشون از مردگان کمتر بشه.
این تاپیک پیرامون روح نیست وگرنه بیشتر توضیح میدادم.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
نوشته هاتون تماما برگرفته شده از باورهای مذهبی و اعتقادات مردم باستان هست و هیچ کدام پشتوانه علمی ندارد.
ما در خواب پرش و پرواز و ... نداریم، اینها تصورات و واکنش های مغز هست.
همانطور که شما الان میتونی چشماتو ببندی و بدون خواب روی کره مریخ فوتبال بازی کردن رو تصور کنی.
خواب صرفا بر اساس یکسری دیده های تجربی تصاویری مخلوط درست میکنه که میتونه واقعی باشه یا نباشه.

برای همین هم هست که انسان هایی که کور مادرزاد هستند هیچ خوابی نمی بینند، احتمالا با این تفکرات شما روح این افراد هم کور است !!!!!!!

در باب زمان هم اطلاعات و یافته های نوین دنیا میگوید، زمان یک پارامتر تک بعدی نیست، بلکه همانند مکان دارای چندین بعد است و نمیتوان به صورت خطی گفت، گذشته و حال و آینده داریم.
بحث روح هم که کلا یک بحث خیالی هست که حتی یک ثبت علمی در ژورنال های روانشناسی و تجربی مطرح دنیا ندارد و بازم اعتقادات مردم باستان و به تبع اون دین هست.

من قصد نداشتم پاسخ دهم : میدانید چرا؟-سعی در اختصار دارم.فهرست وار می گویم:
1-سکوت ممکنست علامت پذیرش سخنان شما تلقی شود که من با انها هیچ موافقتی ندارم-اما برعکس شما حکم یکطرفه بر رد افکار دیگران نمی دهم-به افکار ومبانی فکری شما احترام می گذارم-وفقط مجازم نظر خود را ارایه دهم وشما وسایرین در پذیرش یا عدم قبول انها مختارید.اما با دلیل ورعایت مبانی اصول بحث فقط می توانید موافقت یا عدم موافقت خود را پیشنهاد دهید.صلاحیت صدور حکم صحت یا بطلان نظریات با شاهدان ویا خوانندگان این بحث هاست.
2- متاسفانه این قبیل بحث ها:خواب-روان-روح-بعد زمان -و...... -اغلب بطرف اثبات وجود خدا و ادیان کشیده می شود -بخصوص در کشور ما!-وبا توجه به :عدم فرهنگ مشارکت فکری ما برخلاف اروپاییان وخود محوری وکوبیدن در همه جوانب یکدیگر(در هیچ کار وبحث جمعی باین دلیل موفق نیستیم -برای هم می زنیم ومی خواهیم حرف خود را بکرسی بنشانیم وچنین است که با بضاعت پشتوانه غنی فرهنگ وتمدن -هنوز بسیار عقب هستیم.)- بجایی نرسیده ونمیرسد.واغلب به انواع مغالطات وتسلسل ودور باطل می افتد. چرا که: جلوتر که میروی:سر وکله حضرات:ارسطو وافلاطون وسقراط و...از 500سال قبل میلاد در حالیکه در باغ اکادمی اتن قدم می زنند وبا شاگردان بحث می کنند پیدا می شودو بعدار 2500سال در اوج رنسانس :درب باز می شود و جنابان:رنه دکارت وهگل وکانت و هیوم وبیکن و داروین وفروید و فویر باخ ومارکس وسارتر و هایدگروتاین بی و.....! وارد صحنه می شوند.!. وهنوز این بحث ها ادامه دارند.!.این بزرگان بجایی نرسیده اند در قانع کردن هم -چطور من وشما بسیار کوچکتر از انها -می توانیم همدیگر را قانع کنیم.اما انها دستگاههای فلسفی خود را با- "فروتنی"-ارایه داده اند ولی حکم قطعی!در بطلان عقاید ضد خود بااین صراحت که شما داده اید(وجای شگفت است) -صادر نکرده اند. کاش ما ایرانیان :فروتنی وصبر وحوصله وسعه صدر را در بحث از این بزرگان می اموختیم در کنار انچه از فلسفه انان می اموزیم.
3- سن بنده 65 سال است وحداقل 45 سال است شاهد این مباحثات بوده ام ودیده ام هنوز هیچکدام از این بزرگان به قطعیت و اجماع عقاید نرسیده اند-من وشما که جای خود داریم!.
4-یله:من معتقد به وجود خدا هستم-اما نه ان توتم وتابوی قبیله ای ترس از ناشناخته :فرویدی! .وتوجیهات ان -که امروزه خوشبختانه حتی روان شناسان با افکار ماتریالسیتی ودیالکتیکی هم از خیلی از انها رو گردان شده وقبول ندارند- من با مطالعه سالها روان شناسی(یعلت علاقه) دارم می گویم که مفصل است وجای ان اینجا نیست من به :جدا بودن فلسفه از علم وهنر معتقدم ودلایلی برای خود دارم که اگر خواستید در چند تایپیک حقیر در تالار ملاحظه کنید.تا تکرار نکنم.به تصادف ورندوم گیری! در خلقت هم اصلا معتقد نیستم.-برخلاف پندار شما :زمان راهم خطی نمی بینم.یک سیستم ودستگاه می بینم وتصاویر موجودات(جاندار وبی جان)را روی صفحات ان (مثل سیستم های تصویر مختصات دکارتی)- روح راهم در افراد کور-کور!!نمی بینم.چون به کالبد روحانی-اثیری وچشم سوم یا تستراییل (زون -مراقبه) معتقدم. وبرای تمام این موارد هم دلایلی برای خود دارم :اما انها را فقط مطرح می کنم. پذیرش ویا عدم قبول را بعهده خود شخص می گذارم.
5-اصرار وابرامی در پذیرش افکارم ندارم وبه عقاید هر فردی احترام می گذارم-اگر مخالف من باشند-:حکم قطعیصادر نمی کنم. وعقاید طرف را باطل نمی دانم.
6- امید وارم از توصییه های بنده ناراحت نشده باشید-توصییه است -شما در رد یا قبول ان مختارید-افکار شما قابل احترام برای بنده است. واگر" توصییه"-کردم به مقتضای سنی بود نه چیز دیگر.
7-فلسفه وروانشناسی وفیزیک وریاضی وروانشناسی
:gol: رشته تخصصی ودانشگاهی من نیست وبصرف علاقه انها را مطالعه کرده ومی نمایم.
8-با توجه به موارد فوق و حجیم بودن این بحث ها -من -نه وقت زیادی برای این بحث ها دارم ونه گرفتاریهای معاش اجازه چنین کاری را می دهد واز طرفی :گفتم :بیار بزرگان فلسفه از هر دو طرف به جایی-کامل ومتقن-نرسیده اند.چه رسد به من که دارم از انها می اموزم. لذا اگر هم گاهی در پاسخها یم تاخیراتی است باین دلایل است- هیچ اصراری هم بر پذیرش درست یا نادرست بودن عقیده وجهان بینی سیستم فکری -فلسفی خود به دیگران ندارم . موفق و موید باشید. با احترام مجدد.
:gol:
 
آخرین ویرایش:

dmst

عضو جدید
سلام .......
فک کنم میخاین اینو بشنوین که انسان تکامل یافته ی میمونه ...........اره ........................ول بایدبدوید نظریه داروین از ال تا اخر از نظر تجربی علمی منحله ه خاطر نقض ها دلایل بی شماری که براش اورن یکیش اینکه اگر چنین تکاملی وجود داشت چرا الان اثری ازش نیست؟ وخیلی دلایل دیگه ....................بنابراین داروین نظریش فقط بر اساس چند تا مشاهده کلی مثل دراز شدن گردن زرافست که مدرک معتبر نیست................................
و در مورد خدا .............پیشنهاد میکنم کتاب انسان کامل جوادی املی رو بخونید .........................................................................................به نظر من دلیل اینکه میگن راههای رسیدن به خدا بسیار است این نیست که هر کس یه جور فکر میکنه .هر کس برای معرفت به خدا باید از تمام امکاناتش استفاده کنه . خداییکه با فیزیک شناخته میشه یه روز نقض میشه .خدایی که با من به دنیا بیاد (منظورم مسلمون زاده شدنمونه) یه روز میمیره . خدای شهودی و ادراکی با پیری من پیر میشه . ولی خدایی که بدرد یه انسان کامل میخوره یه خصوصیت کامل وبی نقص میخواد .خدایی که تمام قوانین فیزیکو میدونه .همیشه هست وقابل درکه .............. بهتره خدا رو تو همه عرصه ها جستجو کرد مطمعنا هر کدوم دلیلی برای اثبات پرردگارشون دارن که موجودی مثل انسان که قابلییت درک تمام عالم رو داره سیراب کنه .........
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام .......
فک کنم میخاین اینو بشنوین که انسان تکامل یافته ی میمونه ...........اره ........................ول بایدبدوید نظریه داروین از ال تا اخر از نظر تجربی علمی منحله ه خاطر نقض ها دلایل بی شماری که براش اورن یکیش اینکه اگر چنین تکاملی وجود داشت چرا الان اثری ازش نیست؟ وخیلی دلایل دیگه ....................بنابراین داروین نظریش فقط بر اساس چند تا مشاهده کلی مثل دراز شدن گردن زرافست که مدرک معتبر نیست................................
و در مورد خدا .............پیشنهاد میکنم کتاب انسان کامل جوادی املی رو بخونید .........................................................................................به نظر من دلیل اینکه میگن راههای رسیدن به خدا بسیار است این نیست که هر کس یه جور فکر میکنه .هر کس برای معرفت به خدا باید از تمام امکاناتش استفاده کنه . خداییکه با فیزیک شناخته میشه یه روز نقض میشه .خدایی که با من به دنیا بیاد (منظورم مسلمون زاده شدنمونه) یه روز میمیره . خدای شهودی و ادراکی با پیری من پیر میشه . ولی خدایی که بدرد یه انسان کامل میخوره یه خصوصیت کامل وبی نقص میخواد .خدایی که تمام قوانین فیزیکو میدونه .همیشه هست وقابل درکه .............. بهتره خدا رو تو همه عرصه ها جستجو کرد مطمعنا هر کدوم دلیلی برای اثبات پرردگارشون دارن که موجودی مثل انسان که قابلییت درک تمام عالم رو داره سیراب کنه .........



سلام :

اگر روی سخن شما با من است -فکر می کنم مطالب این قسمت و قسمت های قبل را کامل ودقیق مطالعه نکرده اید. اگر هم با دیگردوستان است که خود پاسخ می دهند.
در کل وبسیار مختصر نظر مرا اگر بخواهید :خیر-بنده هیچ اعتقادی به نظریه داروین وانشعاب انسان از میمون نمایان ندارم. انسان را خلق الساعه افریدن خداوندی میدانم که خلق تمام هستی برای او بسیار اسان است. اما بعنوان تکامل بمعنی وفق تدریجی با محیط می شود موارد(نه همه)را مورد بررسی قرار داد. مثل پرده دار شدن بین پاهای مرغابی برای شنای بهتر ویا ایرو دینامیک شدن بسیاری از ماهیان در میلیونها سال و باله های اضافی یا حذفی وازاین مسا یل ولی اینها دلیل
.انشعاب گونه ها از هم در دو منظر جدا (انسان از ابزی وپارامسی وامیب!! واوران اوتان!و...) نیست.
 

dmst

عضو جدید

سلام :

اگر روی سخن شما با من است -فکر می کنم مطالب این قسمت و قسمت های قبل را کامل ودقیق مطالعه نکرده اید. اگر هم با دیگردوستان است که خود پاسخ می دهند.
در کل وبسیار مختصر نظر مرا اگر بخواهید :خیر-بنده هیچ اعتقادی به نظریه داروین وانشعاب انسان از میمون نمایان ندارم. انسان را خلق الساعه افریدن خداوندی میدانم که خلق تمام هستی برای او بسیار اسان است. اما بعنوان تکامل بمعنی وفق تدریجی با محیط می شود موارد(نه همه)را مورد بررسی قرار داد. مثل پرده دار شدن بین پاهای مرغابی برای شنای بهتر ویا ایرو دینامیک شدن بسیاری از ماهیان در میلیونها سال و باله های اضافی یا حذفی وازاین مسا یل ولی اینها دلیل
.انشعاب گونه ها از هم در دو منظر جدا (انسان از ابزی وپارامسی وامیب!! واوران اوتان!و...) نیست.

سلام جناب ترکاشون.....
عذر میخوام از لحن نادرست اول بحثم ..........ولی منظور من بیشتر قسمت دوم حرفام در مورد خدای مورد علاقم بود .
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
سلام جناب ترکاشون.....
عذر میخوام از لحن نادرست اول بحثم ..........ولی منظور من بیشتر قسمت دوم حرفام در مورد خدای مورد علاقم بود .

سلام دوست عزیزم :
من فقط سیوال کردم -سخن شما هم درست بود-اما حواسم رفت بدوستان قبلی که با انها بحث کردید. در صفحات بعد بحث هولو گرافی شده است.
 

Similar threads

بالا