ميانگين همکلامي همسران: 17 دقيقه در روز!

love.1982

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ميانگين همکلامي همسران: 17 دقيقه در روز!







تحليل تحقيقي که چندي پيش از سوي گروه جامعه‌شناسي خانواده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي منتشر شد: ميانگين همکلامي همسران: 17 دقيقه در روز!





بهاره سياهکلاه «ميانگين صحبت کردن زوج‌ها با همديگر 17 دقيقه است». اين عدد را گروه جامعه‌شناسي خانواده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي چندي پيش اعلام کرد. اما زياد هم سخت نيست ديدن اتفاقي که آمار از آن خبر مي‌دهد. کافي است سر بچرخانيد تا چنين تصويري را ببينيد: به خانه مي‌رسند و هر کدام به اتاق خود مي‌روند. اگر هم نروند، گوشي و تبلت به دست فقط کنار هم در يک اتاق نشسته‌اند.
[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] شايد هم شامي با هم سر يک ميز صرف کنند اما در سکوت و به جاي اينکه که نگاه و فکرشان به هم باشد، دوخته مي‌شود به صفحه چند اينچي تلويزيون و سريالي که از زندگي آدم‌هايي با فرهنگي ديگر حکايت دارد. اين داستان شب‌هاي برخي از خانواده‌هاي ايراني است. خانواده‌هايي که اعضاي آن به بهانه اينکه نکند هر حرفي به بحثي آزاردهنده و اعصاب خردکن بينجامد، به دليل بي‌مهري‌‌اي که از هم ديده‌اند، هراس از بيشتر شدن فاصله‌ها و شايد از آنجا که حرفي براي گفتن به هم ندارند چون علايق مشترکي ندارند يا نمي‌دانند علايق مشترکشان چيست، با هم حرف نمي‌زنند و ديوار سرد بينشان روز به روز قطورتر و بلندتر مي‌شود. اين روزها کارشناسان دلايل زيادي را براي ايجاد اين فاصله و کم شدن زمان گفت‌‌وگوي اعضاي خانواده مطرح و دلايلي مثل شبکه‌هاي ماهواره‌اي و بازي‌هاي اينترنتي و... را معرفي مي‌کنند. اما همه اينها راه‌حل دارد. اگر کمي حوصله کنيم و بخواهيم در کنار آنهايي که از هر کس به ما نزديک‌ترند و هم خون ما، شب‌هاي خاطره‌انگيزي را سپري کنيم و بعد با احساسي از لذت‌ عميق صميميت با اعضاي خانواده‌مان به خواب برويم. اگر روابط شما هم به سردي گراييده و وقتي اعضاي خانواده‌تان به خانه مي‌رسند، سکوت در خانه حکمفرماست، راهکارهاي دکتر سامرند سليمي، روان‌پزشک و دکتر رزگار قادرپور، روان‌‌شناس را بخوانيد.[/FONT]
[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]
چرا خانواده‌هاي ايراني کم‌حرف‌تر شده‌اند؟[/FONT]




[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]دکتر رزگار قادرپور /روان‌شناس، مشاور خانواده و بازرس انجمن مشاوره ايران[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]خبر اينکه ميزان صحبت در طول زمان بين اعضاي خانواده‌ها کاهش پيدا کرده و اين موضوع مي‌تواند آسيب‌زا باشد، خوشايند نيست. اين مشکل مي‌تواند دلايل زيادي داشته باشد که در اين مطلب به آنها اشاره مي‌کنيم و بعد به آسيب‌هاي ناشي از آن مي‌پردازيم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تجربه‌هاي ناخوشايند کودکي[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تجربه‌هاي آزار در کودکي، مي‌تواند فرد را دچار واکنش‌هايي مثل کم‌حرفي کند. در اين صورت گاهي نياز به بررسي باليني وجود دارد. پيشينه تعاملات خانوادگي و ايجاد آسيب‌ها و ترس‌ها در بستر خانواده در مورد گفت‌وگوي راحت با همديگر هم مي‌تواند باعث شود فرد تمايلي به صحبت با اعضاي خانواده‌اش نداشته باشد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]سيستم تک‌روانه آموزش و پرورش[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]سيستم تک‌روانه آموزش و پرورش که تا آموزش‌ عالي هم ادامه پيدا مي‌کند، از دلايل ديگر اين مشکل است؛ اگر دقت کنيد در سيستم آموزشي ما مجال براي صحبت فراهم نيست. پيشينه فرهنگي ما کامل‌گراست و با توجه به بستر فرهنگي‌مان، مردم مي‌خواهند خيلي کامل به مطلوب خود برسند. وقتي هم به اين مطلوب دست پيدا نمي‌کنند، عقب‌نشيني مي‌کنند و براي پيشروي بيشتر تمايلي نشان نمي‌دهند.[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]ترس از تعارض و مشاجره[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]ترس از تعارض و سرزنش هم مي‌تواند عامل مهم نداشتن تمايل افراد به صحبت باشد. خيلي از افراد فکر مي‌کنند بروز اختلاف در خانواده بسيار بد است و اگر تعارضي در آن ايجاد شود، ديگران آنها را سرزنش مي‌کنند. حتي گاهي پدر و مادر از اينکه اختلافي با فرزندشان پيدا کنند، ابا دارند، بنابراين سعي مي‌کنند کمتر گفت‌وگويي داشته باشند تا اختلافي پيش نيايد. اگر هم اختلاف‌نظري وجود داشته باشد، ترجيح مي‌دهند کتمان ‌کنند تا حدي که به حد انفجار مي‌رسند ولي آن موقع آسيبي که ايجاد شده، بسيار بزرگ‌تر است و نمي‌توان کتمانش کرد. متاسفانه ترس از تعارض که در بستر فرهنگي ما وجود دارد، بسيار آسيب‌زاست. ما ايراني‌ها با فرهنگ خاص خودمان، از تعارض و اختلاف به شدت مي‌ترسيم و زوجي را براساس اسطوره‌ها موفق مي‌دانيم که کمترين بحث و جدال بين آنها وجود داشته باشد. در حالي که نتايج تحقيقات در مورد خانواده و زندگي زناشويي، خلاف آن را ثابت کرده و حاکي از آن است اگر ميزان تعارض بالا باشد و مديريت آن درست انجام شود، زندگي سالم‌تر از زماني است که اختلافي بين اعضاي خانواده وجود نداشته باشد. دليل اين موضوع ساده است؛ وقتي دو نفر در بستر فرهنگي و آموزشي متفاوت رشد کرده‌اند، بروز اختلا‌ف‌نظر ميان آنها بديهي است و بايد درباره آن صحبت کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]فقدان مهارت گفت‌وگو[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گاهي باتوجه به شرايط، اختلاف‌نظرها شديد مي‌شود اما اگر بلد باشند آن را درست مديريت کنند، خيلي عالي مي‌توانند از پس آن برآيند و ميزان صميميتشان افزايش مي‌يابد. اگر اعضاي خانواده به‌دليل ترس از ابراز نظر به‌دليل ايجاد اختلاف، تعارض و سرزنش ديگران، مهر سکوت بر لب بزنند، عفونتي وارد زندگي مي‌شود که کم‌کم به همه بخش‌هاي آن منتشر خواهد شد و اعضا را از هم دور مي‌کند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]خطر سکوت در خانواده[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]همسراني که نمي‌توانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر مي‌شوند و بيرون از خودشان دنبال پناهگاهي مي‌گردند که اين پناهگاه مي‌تواند فرزند، شغل، اعضاي خانواده، دوستان يا افراد ناشناسي باشد که به نوعي وارد زندگي يکي از طرفين مي‌شوند و بعضي‌ها از آن حتي به خيانت تعبير مي‌کنند. بايد هوشيار باشيم تا در زندگي خانوادگي‌مان چنين آفاتي‌ وارد نشود.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اختلال اعصاب و روان[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]البته گاهي ابتلا به برخي از اختلال‌هاي رواني مثل افسردگي و... هم باعث مي‌شود فرد کمتر انرژي براي صحبت داشته باشد و از برقراري تعامل و گفت‌وگو و ارتباط اجتماعي پرهيز ‌کند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]مشکلات اقتصادي[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]مشکلات شغلي و نبود امنيت اقتصادي باعث مي‌شود مخصوصا پدرها زمان بيشتري سرکار و چندشغله باشند تا بتوانند مخارج زندگي را تامين و انتظارهاي اعضاي خانواده را برآورده کنند، بنابراين فرصت کمي براي صحبت با همسر و ديگر اعضاي خانواده دارند. اين مساله باعث فرسودگي‌هايي مي‌شود و آنها را به سمت افسردگي مي‌کشاند که خود نداشتن تمايل به گفت‌وگو را به دنبال دارد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]کج بودن خشت اول[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]بخشي از اين مشکل به زماني که خانواده متولد مي‌شود و قرار است ازدواج شکل بگيرد، برمي‌گردد. اگر در اين زمان، شناختي که افراد از هم پيدا مي‌کنند معيوب باشد، هم‌کفو و متناسب نباشند، بعدها مشکل خواهندداشت؛ مثلا اگر يکي از طرفين درونگرا و ديگري برونگرا باشد، قطعا ميزان تعاملاتشان بسيار کم خواهد بود و دچار مشکلاتي مي‌شوند. علاوه بر اينها، مسائل ديگري هم وجود دارد که باعث مي‌شود ميزان گفت‌وگوي اعضاي خانواده کاهش يابد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]فقدان مهارت عشق‌ورزي[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]يکي از مسائل بسيار مهم که در جامعه ما بسيار شايع است، نداشتن مهارت‌هايي مثل عشق‌ورزي، پروراندن عشق و صميميت نسبت به يکديگر، نداشتن مهارت‌هاي مديريت و حل تعارض، حل مساله و برقراري ارتباط موثر است. نداشتن مهارت فرزندپروري هم در اين زمينه تاثير دارد چون خيلي از اختلاف‌هايي که بين زوج به وجود مي‌آيد و باعث مي‌شود کمتر با هم صحبت کنند، به‌دليل نداشتن اين مهارت است.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]ضعف در برقراري ارتباط[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]علاوه بر اين، بايد مهارت برقراري ارتباط با اقوام، دوستان و جامعه داشته باشيم که بسيار مهم است و اگر آن را نياموزيم، دچار آسيب مي‌شويم. نداشتن مهارت‌هاي ارتباطي حتي باعث شده از ارتباط‌هاي اجتماعي فاصله بگيريم، يعني از اقوام و دوستان دور شده‌ايم و به اين تفکر رسيده‌ايم که دور شرکت در محافل خانوادگي و دوستانه را به‌دليل حرف‌هايي که ممکن است بشنويم يا اشتباه‌هايي که ناخواسته مرتکب شويم، خط بکشيم و به اين ترتيب مهارت‌هاي تعامل‌هاي اجتماعي‌مان کاهش يافته است. اگر اعضاي خانواده، مخصوصا والدين، بلد نباشند چطور مهارت‌هاي لازم را در خود و فرزندانشان پرورش و توسعه دهند، مشکل کم‌شدن ميزان گفت‌‌وگو ميان اعضاي خانواده ايجاد مي‌شود. چرا که دانش کافي براي جلوگيري از بروز تعارض و مديريت آن را ندارند. کاملا طبيعي است در چنين فضايي، افراد براي نرنجاندن و نرنجيدن به جاي اينکه مهارت گفت‌وگوي همدلانه و برقراري ارتباط موثر را در خود بپرورانند از صحبت پرهيز کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]عدم درک متقابل[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گاهي هم اعضاي خانواد‌ه‌اي مي‌گويند همديگر را نمي‌فهميم، اين جمله يعني ما بلد نيستيم چطور با هم صحبت کنيم که بايد آن را بياموزيم. شايد برايتان عجيب باشد اما لازم است بدانيد حتي نداشتن مهارت برقراري ارتباط زناشويي هم به تدريج دلزدگي بين زوج به وجود مي‌آورد و آنها را دچار روزمرگي مي‌کند. اين مساله طراوت زندگي را از آنها مي‌گيرد و ميزان صميميتشان را کاهش مي‌دهد؛ صميميت به اين معني که هر آنچه من انجام مي‌دهم، در جلب رضايت محبوب باشد. چنين زوج‌هايي آرام‌آرام براي پرهيز از ايجاد تعارض‌ها به سمت دلزدگي زناشويي مي‌روند که از مهم‌ترين موانع صحبت بين زن و شوهر است. خوشبختانه اين مشکل قابل ريشه‌يابي و درمان است.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تکنولوژي، اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اگر اعضاي خانواده، مهارت استفاده صحيح از ابزارهايي مثل تلويزيون و ديگر رسانه‌ها، اينترنت، بازي‌هاي اينترنتي و شبکه‌هاي اجتماعي را نداشته باشند، قطعا جذابيت اين ابزارها آنها را به سمت اعتياد مي‌برد. امروزه در کتاب‌هاي تشخيص اختلال‌هاي رواني، از اعتياد به اينترنت و بازي‌هاي اينترنتي به عنوان اختلال رواني ياد مي‌شود. در اينجا مي‌خواهم از فرصت استفاده کنم و هشدار دهم؛ بازي‌هاي آنلاين اينترنتي، تفاوتي با موادمخدر ندارد و مي‌تواند مخصوصا افرادي را که زمينه دارند، به خود معتاد کند. اعضاي خانواده و زوج بايد در اين مورد تجديدنظر کنند و مراقب باشند به دنياي مجازي وابسته نشوند زيرا ما را از دنياي حقيقي دور مي‌کند؛ مخصوصا در شرايط استرس‌زاي زندگي امروزي.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]چگونه اين سکوت را بشکنيم؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]براساس پيشينه‌ها و ديگر عواملي که براي کم‌شدن ميزان تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌‌ها بيان کردم، توصيه‌هايي براي حل مشکل کم‌حرفي در حريم خانواده دارم:[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]1)[/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] به شما اطمينان مي‌دهم همه ما به نوعي تجربه‌هاي کودک‌آزاري از نوع جسمي، رواني، غفلت والدين و... داشته‌ايم،در نتيجه بايد اگر چنين مشکلي آزارمان مي‌دهد، روان‌درماني شويم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]2)[/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] اگر پيشينه تعامل‌هاي خانوادگي داريم، لازم است به مشاور خانواده يا خانواده‌درمانگري که بتواند مشکل را حل کند، مراجعه کنيم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]3)[/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] درباره پيشينه فرهنگي، بايد مطالعه‌هاي وسيعي داشته باشيم تا بتوانيم ديد خودمان را نسبت به زندگي وسعت دهيم؛ مثلا اگر بيمارگونه فرد کمال‌گرايي هستيم و اين مساله آزارمان مي‌دهد، حتما به روان‌درمانگر مراجعه کنيم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]4) [/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تيپ‌هاي شخصيتي با همديگر تفاوت دارند و نبايد نگران باشيم که چه تيپ‌ شخصيتي‌اي داريم. در عوض، بايد نحوه تعامل با تيپ شخصيتي خودمان و همسرمان را از يک متخصص، خوب ياد بگيريم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]5)[/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] اگر چون از تعامل اجتماعي خانوادگي فراري هستيم يا به علت چندشغله بودن و... با ديگران کمتر تعامل داريم و مدام سعي مي‌‌کنيم جبران کنيم، بايد بدانيم اين موضوع ميزان استرس را افزايش مي‌دهد. بايد توقع خودمان را پايين بياوريم تا بتوانيم با خانواده و اجتماع تعامل بهتري داشته باشيم چون اين موضوع براي ما شرقي‌ها بسيار مهم است.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]6) [/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اگر دچار اختلال‌‌هايي مثل افسردگي هستيد و شک داريد که غمگيني يا دلهره و اضطراب و خشم و تحريک‌پذيري بيش از حدي داريد، متاسفانه دچار مثلث زحمت شده‌ايد و لازم است به يک درمانگر مراجعه کنيد تا مشکلتان حل شود.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]7)[/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"] بايد مهارت‌هاي لازم براي بهبود زندگي خانوادگي را تحت‌نظر روان‌پزشک و مشاور خانواده ياد بگيريم و با کمک آنها از تعامل‌هاي اجتماعي‌ و روابط با اعضاي خانواده لذت ببريم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]هرچه همخوان‌تر، بهتر![/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تيپ شخصيتي افراد هم در کم‌حرفي يا پرحرفي آنها تاثير دارد. برخي افراد درونگرا و برخي برونگرا هستند. درونگراها کمتر صحبت مي‌کنند و برونگراها بيشتر طالب صحبت هستند. اگر دو نفر از نظر تيپ شخصيتي ناهمخوان باشند، سکوت ميان آنها بيشتر است. ما 5 تيپ شخصيتي داريم که هرکدام در يکي از دو قطب آن قرار مي‌گيريم که به 3 نوع آنها اشاره مي‌کنم:[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• درونگرايي و برونگرايي: هر چقدر زوج از اين نظر بيشتر به هم نزديک باشند، تعاملات بهتري خواهند داشت و اگر در دو قطب مخالف باشند، دچار مشکلات مي‌شوند و صميميتشان کاهش پيدا مي‌کند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• تجربه‌پذيري و تجربه‌ناپذيري: [/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اگر هر دو طرف تجربه‌گرا باشند، تنوع‌طلبند، احساس و نگرش‌هاي بيشتر و متنوع‌تري دارند و مي‌خواهند بيشتر تجربه کنند، بنابراين بيشتر امکان گفت‌وگو و تعامل برايشان فراهم خواهد بود.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• توافق‌پذيري و توافق‌ناپذيري: [/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]افراد توافق‌پذير، قدرت بيشتري در بخشش و انعطاف‌پذيري در پذيرش مسائل و گذشتن از کنار آنها دارند. افراد با توافق‌پذيري کمتر، دچار آسيب ‌مي‌شوند. براي ازدواج لازم است حداقل يکي از طرفين، توافق‌پذيري بيشتري داشته باشد، اگر هر دو اين ويژگي را داشته باشند که بسيار بهتر خواهد بود.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]دولت هم بايد کمک کند[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]تاثير وجود نداشتن تفريح‌هاي سالم و سرگرمي‌هاي مناسب براي خانواده‌ها را هم نمي‌توان ناديده گرفت. براي رفع اين مشکل، دولت بايد اقدام‌هايي انجام دهد و انجام نشدن اين اقدام‌ها، باعث شده خانواده‌ها تحت‌تاثير قرار بگيرند و مردم به جاي اينکه با اعضاي خانواده به محيط‌‌هايي که در آنها امکانات سرگرمي، بازي و تفريح فراهم است بروند، در خانه مي‌مانند؛ آن هم با پيشينه‌اي که گفتيم در مورد ترس از تعارض‌ها دارند و از بروز اختلاف مي‌هراسند. اين موضوع باعث مي‌شود در زماني هم که در خانه حضور دارند، هر کدام به سرگرمي‌هايي بپردازند که از همدلي به دور است و از تعامل کلامي و غيرکلامي بين آنها مي‌کاهد.[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]هشدار به همسراني که حرف‌هاي مشترکشان هر روز کمتر مي‌شود[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]سکوتي که نشانه وضعيت قرمز است[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]دکتر سامرند سليمي /روان‌پزشک، عضو کميته‌هاي آموزش و درمان انجمن روان‌پزشکان ايران[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]کار من زوج‌درماني است. زوج‌درماني يعني اينکه زن و شوهري که احيانا مشکلي دارند، هر دو با هم مراجعه کنند، هر دو درخواست تغيير وضعيت موجود داشته باشند و هر کدام از آنها به دنبال اين باشند که بدانند بايد چه تغييري در خود بدهند و چه تلاشي براي بهبود زندگي مشترک خود داشته باشند، اما هر روز شاهد مراجعه خانم‌هايي هستم که تنها به مطب من مراجعه مي‌کنند و تقاضاي زوج‌درماني دارند. آنها مي‌گويند با همسرشان مشکلاتي دارند و آمده‌اند مشورت کنند تا اين مشکلات حل شوند. مي‌دانم که هر روز در کشور ما هزاران مراجعه اينگونه به صدها مشاور و روان‌شناس و روان‌پزشک انجام مي‌گيرد. در واقع اين خانم‌ها از ما درخواست تقريبا نشدني‌اي دارند؛ انگار که بخواهند جراحي‌اي انجام شود بدون اينکه بيمار حضور داشته باشد![/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]در يک رابطه زوج‌درماني، مراجع ما هيچ‌کدام از آن دو نفر نيستند، يک زوج است و رابطه و گفت‌وگويي است که بين آنهاست و درمان را بر اساس شيوه ارتباطي زوج انجام مي‌دهيم، نه هر کدام از طرفين.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]مي‌توان گفت تقريبا مراجعه تمام کساني که تنها براي حل مسائل زن و شوهري به زوج درمانگر مراجعه مي‌کنند، بي‌فايده است و در مواردي حتي ممکن است شرايط را بدتر از قبل کند. اما وقتي به اين افراد مي‌گوييم حتما بايد با همسرتان مراجعه کنيد، با اين پاسخ مواجه مي‌شويم که او حاضر به مراجعه به مطب نيست. در بيشتر موارد اين حرف واقعا درست است و آن خانم چندين بار از همسرش خواسته که همراه او به مشاور مراجعه کند و با اين واکنش خودخواهانه و مغرورانه مواجه شده که: «من خودم يک پا مشاورم و همه را درس مي‌دهم» يا «در محيط‌ کارم همه با من مشورت مي‌کنند و به مشاوره با کسي نياز ندارم» اما حالت ديگري هم وجود دارد؛ برخي از اين خانم‌ها اصلا به همسرشان نمي‌گويند که به مشاور مراجعه مي‌کنند و اگر از همسرشان بخواهند همراهي‌شان کند، حتما اين کار را انجام مي‌دهد ولي خودشان علاقه‌ دارند تنها مراجعه کنند و از مشاور، روش‌هاي جادويي‌اي بياموزند که از طريق آنها اوضاع زندگي‌شان را بهتر کنند. هر دو حالت، نشان‌دهنده عيبي بزرگ است؛ اينکه گفت‌وگوي سازنده در خانواده وجود ندارد. انگار اينکه زن و شوهر بنشينند و با هم صحبت کنند و راجع به مسائلشان به تفاهمي برسند، کار دردناک و بسيار سختي است. از آن دردناک‌تر برايشان اين است که بروند و در حضور ديگري راجع به مشکلاتشان گفت‌وگو کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]با اين تصورها، يکي از آنها به زوج‌‌درمانگر مراجعه مي‌کند و انتظار معجزه‌ دارد تا بدون اينکه مباحثه و مذاکره‌‌اي با همسرش داشته باشد، درمانگر با روش‌هاي جادويي، رابطه‌اش را بهبود دهد. راستش را بخواهيد خيلي وقت‌ها اين رفتار من را ياد مراجعه به فالگيرها و رمال‌ها مي‌اندازد که آدم‌ها براي گرفتن دعاي افزايش محبت و بستن مهر به روي اين و آن به آنها مراجعه مي‌کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اهميت گفت‌وگو در خانواده[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]فضاي زوج‌درماني، فضاي گفت‌وگو است همان‌طور که فضاي خانواده سالم، فضاي گفت‌وگو بايد باشد. از همين جا باب مبحث باز مي‌شود براي اينکه بدانيم اساسا چقدر مراجعات به ما زياد مي‌شود وقتي در خانواده‌اي گفت‌وگوي سالم جريان ندارد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]در مواردي که بالاخره خانم موفق شود با همسرش گفت‌وگوي سالمي داشته باشد و همسرش هم از صميم قلب راضي شود که بيايد و در جلسه‌هاي درمان شرکت داشته باشد و سعي کند سهم و مسئوليت خود را براي بهبود رابطه بپذيرد، خيلي وقت‌ها به نتايج خوبي مي‌رسيم اما در مواردي که همسر با زور يا خواهش و تمنا و با بي‌ميلي و اکراه يکي دو جلسه به مطب مي‌آيد، تقريبا شکست قطعي است چون اين فرد مي‌آيد تا در جلسه هم گفت‌وگو و مباحثه را به شکست بکشاند. در اين موارد عملا از هيچ درمانگري کاري برنمي‌آيد و اگر درمانگري يکي از همسران را ويزيت مي‌کند و تصورش اين است که در حال زوج‌درماني است، به احتمال زياد کاري که انجام مي‌دهد هر اسمي دارد به جز زوج‌درماني.[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]چرا کم‌حرف‌تر شده‌ايم؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]يکي از مهم‌ترين علت‌هايي که باعث مي‌شود اعضاي خانواده يا زن و شوهري با هم گفت‌وگو نکنند، انتخاب اشتباه و بدون شناخت همديگر است. اين افراد بررسي‌اي انجام نداده‌اند تا متوجه شوند اساسا فضاي مشترکي براي گفت‌وگو و علايق مشترکي دارند؟ آيا حرفي دارند به هم بزنند که براي هر دو طرف جالب باشد؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]وقتي افراد بدون اين بررسي‌ها با هم ازدواج مي‌کنند، بعد از مدتي ممکن است متوجه شوند دو دنياي کاملا متفاوت دارند. هر حرفي که يکي از آنها مي‌زند، براي ديگري جذابيت ندارد يا حتي مي‌تواند آزاردهنده و بي‌ربط باشد بنابراين طبيعتا پس از مدتي همان شعله گفت‌وگوهاي اندک اوليه بين زوج هم خاموش مي‌شود. به همين دليل است که توصيه مي‌کنيم قبل از جاري شدن عقد ازدواج، دختر و پسر مجال چند ماهه براي گفت‌وگو و بحث داشته باشند تا متوجه شوند اصلا حرفي براي گفتن با هم دارند يا نه؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]وقتي با کسي ازدواج مي‌کني که حرفي با او نداري، به نظر من از مصاديق زجر مادم‌العمر است چون طرفين حس مي‌کنند طرف مقابل هيچ علاقه‌اي به شنيدن حرف‌هايشان ندارد. گاهي گفت‌وگو در يک خانواده کم است به اين دليل که اعضاي آن شخصيت درونگرايي دارند و چندان اهل گفت‌وگو نيستند. اين افراد در زندگي اجتماعي و ارتباط با اطرافيان هم برونگرا پرحرف نيستند و اتفاقا طرف مقابلشان را به همين دليل که مثل خودشان است، انتخاب کرده‌اند تا مجبور به حرف زدن با او نباشند. حرف زدن اين افراد محدود به بيان نکته‌هاي ضروري است تا امور زندگي بگذرد. اتفاقا اين زوج‌ها معمولا از زندگي و انتخابشان هم راضي هستند. اگر واقعا هيچ کدام از اعضاي خانواده يا همسران تمايلي به صحبت زياد با هم ندارند، ولي از کنار هم بودن خوشحال هستند، هيچ اشکالي ندارد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]يکي پرحرف، يکي کم‌حرف[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]وقتي يکي از طرفين ميل زيادي به حرف زدن داشته باشد و ديگري خيلي اهل گفت‌وگو نباشد، داستان ناخوشايندي آغاز مي‌شود چون چنين فضايي براي همسري که راحت حس‌هايش را بيان مي‌کند، آزاردهنده مي‌شود و مرتب از اينکه طرف مقابلش اشتياق چنداني براي شنيدن حرف‌هايش ندارد و حتي گاهي او را پرحرف و پرچانه خطاب مي‌کند، احساس سرخوردگي و ناکامي مي‌کند. از طرفي، وقتي يکي از همسران پرحرف و ديگري کم‌حرف باشد، همسر پرحرف‌تر، ممکن است مرتب طرف مقابل را به دليل کم‌حرفي طبيعي‌اش بازخواست، مواخذه و سرزنش کند که اين موضوع باعث مي‌شود بعد از مدتي اعتمادبه‌نفس او به شدت کاهش يابد و بيشتر در لاک انزوا و گوشه‌گيري فرو برود. اين مشکل هم مي‌تواند با آشنايي اصولي پيش از ازدواج، پيش نيايد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]همه کاسه‌کوزه‌ها را سر شبکه‌هاي اجتماعي نشکنيم![/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اين روزها تلاش زيادي مي‌شود که شبکه‌هاي اجتماعي به‌عنوان عامل اصلي کاهش زمان گفت‌وگو ميان اعضاي خانواده معرفي شود. اما اين مساله فقط به کشور ما محدود نيست و در تمام دنيا کساني هستند که نگراني خود را در مورد نقش شبکه‌هاي اجتماعي و تاثير آن بر گرمي روابط خانوادگي در قالب نوشته‌هاي جدي، طنز و کاريکاتور يا عکس بيان کرده‌اند. اما من معتقد نيستم که صرفا اين شبکه‌ها باعث کاهش ميزان گفت‌وگوي اعضاي خانواده شده‌اند؛ اتفاقا در موارد زيادي شايد شبکه‌هاي اجتماعي باعث شده‌اند که افراد خانواده موضوعات بيشتري براي گفت‌وگو با هم پيدا کنند. به‌خصوص افرادي که قبل از ظهور اين شبکه‌ها واقعا حرفي براي گفتن به همديگر نداشتند، با عضويت در اين شبکه‌ها موضوعات جديد، افکار جديد، بحث‌هاي جالب، نکته‌هاي طنز و جوک‌هايي را پيدا مي‌کنند که بتوانند با هم به اشتراک بگذارند. اگرچه با توجه به جديد بودن اين شبکه‌هاي اجتماعي، هنوز مطالعه‌هاي وسيعي در دنيا و ايران درباره تاثير آنها در کاهش گفت‌‌وگو ميان اعضاي خانواده انجام نشده و به مطالعه‌هاي گسترده جامعه‌شناسان خبره نياز است تا با توجه به نتايج آن، قاطعانه در اين‌باره اظهارنظر کنيم.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]پديده جديد، حرف جديد[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]به هر حال يک خانواده سالم، خانواد‌ه‌اي است که هر پديده جديدي را براي افزايش ارتباط و صميميت بين اعضا به خدمت بگيرد. در چنين خانواده‌اي، هر اتفاقي که مي‌افتد، نمي‌تواند يک تهديد ترسناک باشد و در خانواده‌هاي با روابط مغشوش و آشفته است که هر پديده‌اي در حد حرف يک همسايه هم مي‌تواند در آنها بحران‌هاي بزرگ ايجاد کند چه برسد به شبکه‌هاي اجتماعي.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گاهي علت کمتر گفت‌و‌گو کردن در يک خانواده، اين است که پدر و مادر نتوانسته‌اند احساس همبستگي را بين اعضا به وجود آورند و افراد احساس گسست دارند و فکر نمي‌کنند که منافع، علايق و عشق مشترکي بين آنهاست. تربيت خيلي از پدر و مادرها آنقدر آسيب‌زاست که واقعا بچه‌ها به اينکه در اين کانون حرفي‌ بزنند، علاقه‌اي ندارند و مدام در حال فرار از آن هستند. وقتي فرزندان اين پدر و مادرها به 20 سالگي مي‌رسند، تازه يادشان مي‌افتد به ما مراجعه کنند و بپرسند چرا دختر يا پسرمان با ما کم صحبت مي‌کند؟ وقتي هم شرح‌حال مي‌گيريم، متوجه مي‌شويم از 4-3 سالگي با بچه‌شان صحبتي نمي‌کردند و اگر هم حرف مي‌زدند، غير از توهين يا از بين بردن اعتمادبه‌نفس يا تخريبشان نبوده، بنابراين واکنش طبيعي فرزندشان، دوري از آنهاست و متاسفانه وقتي هم به دنبال چاره مي‌گردند و مي‌خواهند فضاي گفت‌وگو را در خانواده برقرار کنند که ديگر سال‌ها از زمان طلايي ايجاد اين فضا در خانواده گذشته و فرزندان دوران کودکي‌شان را طي کرده‌اند و الان آدم‌هاي بالغي شده‌اند که ديگر حاضر نيستند با پدر و مادرشان به عنوان همخانه‌هاي بالغ، گفت‌وگويي داشته باشند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]همکلامي با فرزندان[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اگر پدر و مادري مي‌خواهند فرزندشان با آنها صحبت کند، بايد از سال‌هاي اول زندگي در خانواده‌، فضاي گفت‌وگوي سالم جريان داشته باشد تا بچه‌ها با فضاي سخن گفتن، مباحثه و درددل، در خانواده شرطي شوند و وقتي بزرگ شدند، همين احساس خوب را داشته باشند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]موانع گفت‌وگو[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]موانعي هم بر سر راه گفت‌وگوي موثر و لذت‌بخش بين افراد خانواده وجود دارد که در جامعه فعلي ايران، نقش سمي‌شان را صدها بار پررنگ‌تر از شبکه‌هاي اجتماعي مي‌بينم. بايد حواسمان باشد که گاهي گفت‌وگوي تاييد و تحسين‌کننده و گفت‌وگوي تشويقي در خيلي از خانواده‌ها و ميان زوج‌ها برقرار نيست. بسياري از زن و شوهرها، کاري که طرف مقابل در زندگي مشترک انجام مي‌دهد، يک وظيفه مي‌دانند. مثلا اينکه پدر خانواده کار مي‌کند و زحمت مي‌کشد يا کار مادر که هم بيرون از خانه، شغلي دارد و هم مسئوليت‌هاي سنگيني در خانه برعهده دارد، وظيفه‌اي مي‌دانند که بايد انجام شود بنابراين نيازي به تحسين و تشکر و قدرداني نمي‌ماند، انگار فقط بايد حواسمان باشد اگر اين وظايف انجام نشود، بلافاصله فرد مقابل را به باد انتقاد بگيريم. معلوم است که چنين فضايي، ميل به گفت‌وگو را بين همسران و ديگر اعضاي خانواده خواهد کشت.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]بعضي‌فقط حرف مي‌زنند که ايراد بگيرند و انتقاد کنند[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]وقتي گفت‌وگو فقط وسيله‌اي باشد براي ابراز ايرادها و انتقادها در مواقع لزوم و هيچ جنبه شيرين و دلنشين، تشويق، تحسين و تشکري وجود نداشته باشد، کسي ميل به انجام آن نخواهد داشت.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گاهي افراد خانواده، خشم‌هاي خودآگاه و ناخودآگاه زيادي از هم دارند و اين مهارت را ندارند که آن را در قالب گفت‌‌وگوي موثري بروز دهند. در اين صورت خودآگاه و ناخودآگاه، خشم‌هاي دروني‌شان به سمت گفت‌‌وگويي پر از نيش و کنايه و طعنه مي‌رود و هر جمله‌اي که مي‌گويند، خنجري است که به قلب بقيه افراد فرو مي‌آيد. اين رفتار نشان مي‌دهد ابراز خشم آزادانه در اين خانواده ممنوع است يا به هر دليلي انجام نمي‌شود يا اعضا مهارت ابراز خشم هدفمند را ندارند تا بتوانند هم خشمشان را بروز دهند، هم درخواست بالغانه‌شان را ابراز کنند و به ناچار به نابالغانه‌ترين روش گفت‌وگو متوسل مي‌شوند که بيان حرف‌هاي پر از نيش و کنايه است؛ پديده‌اي که در روان‌شناسي به آن «همانندسازي فرافکنانه» مي‌گويند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گفت‌وگوي دفاعي[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]يکي ديگر از آفت‌هاي ارتباط بين افراد خانواده، گفت‌وگوي دفاعي است، به جاي شنيدن حرف‌ها از منظر ديگران. يکي از کارهايي که يک زن و شوهر خوشبخت و سالم بايد انجام دهند، اين است که وقتي مثلا طرف مقابل به آنها مي‌گويد به نظر من خانه ما خيلي تميز نيست، به جاي اينکه به شدت به فاز دفاعي بروند و بخواهند به او ثابت کنند که اشتباه مي‌کند و خانه تميز است، تمام وظايف خود را در خانه درست انجام مي‌دهد و... لحظه‌اي تامل کند و بينديشد که چه اتفاقي افتاده که همسر من تمام تلاش‌هايم براي مرتب نگه‌داشتن خانه را نمي‌بيند؟ نکند روحيه‌اش خوب نيست يا شکايت و نارضايتي ديگري دارد؟ گوش دادن همدلانه به همديگر، به جاي دفاعي گوش دادن، فضاي گفت‌وگو را در خانواده آسان مي‌کند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اين کم‌حرفي نشانه چيست؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]گاهي کم شدن زمان صحبت بين اعضاي خانواده، نشانه بارز يک نارضايتي مزمن در زندگي مشترک يا زندگي خانوادگي است. وقتي فردي از موضوع يا موضوعاتي در زندگي ناراضي است، بارها درخواست و تلاش مي‌کند تا مشکلات را حل کند اما طرف مقابل هيچ عکس‌العملي براي بهبود اوضاع نشان نمي‌دهد، کم‌کم احساس ناراحتي مي‌کند و سعي مي‌کند صحبت، بحث و مجادله نکند چون احتمالا ديگر برايش قابل تصور نيست که تغييري صورت بگيرد. به همين دليل [/FONT][FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]معمولا مي‌بينيم بين زوج‌هايي که تا مدتي مدام با هم
[/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]بحث و جدل مي‌کردند به مرور زمان فضايي آرام حکمفرما مي‌شود که البته به دليل حل شدن مسائلشان نيست و علت اين است که يکي از طرفين آنقدر خسته شده که ديگر حوصله گفت‌وگو و مباحثه و اميدي به حل مسائل ندارد. خيلي‌وقت‌ها کم شدن گفت‌وگو ميان زن و شوهر، نشانه‌اي از پايان عشقشان است و اينکه دلبستگي‌اي به زندگي‌شان ندارند و دليلي براي بحث و قبولاندن نظرشان به ديگري و ابراز عقايدشان نمي‌بينند چون روابط عاطفي‌شان کم شده. برخي اوقات يکي از طرفين به عمد ميزان گفت‌وگو را کاهش مي‌دهد و از اين حربه براي کنترل طرف مقابل استفاده مي‌کند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]کم نيستند زوج‌هايي که به ما مراجعه مي‌کنند و يکي از طرفين هر زمان که مي‌خواهد عقايدش را به ديگري تحميل کند و با مقاومت او روبرو مي‌شود، قهري چند روزه را آغاز مي‌کند تا اينکه همسر بعد از چند روز خسته شود و به زانو دربيايد و حاضر شود خواسته او را هر چقدر هم غيرمنطقي باشد، بپذيرد تا طرف مقابل دوباره با او حرف بزند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]در واقع کاهش عمدي گفت‌وگو به عنوان وسيله‌اي براي تنبيه يا وادار کردن همسر به پذيرفتن خواسته‌هاي غيرمنطقي، پديده شايعي است و آدم‌هايي عمدا از اين روش پرخاشگري منفعل استفاده و نظرهايشان را تحميل مي‌کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]واقعا هيچ حرفي با هم نداريد؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]خيلي‌وقت‌ها به ما مي‌گويند ما حرفي با هم نداريم! راجع به چه چيز با هم صحبت کنيم؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]من در ادامه چند نکته را ضروري‌ مي‌دانم که حتي اگر زمان حرف زدن اعضا 10دقيقه هم باشد، بايد در نظر گرفته شود.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]چرا گزارش روزانه مهم است؟[/FONT]
[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]افراد خانواده بايد اين مهارت را ياد بگيرند که گزارشي از عملکرد روزانه‌شان بدهند؛ پدر و مادر و فرزندان بايد اتفاق‌هايي را که در طول روز بيرون از خانه برايشان افتاده، تعريف کنند. اين کار خيلي مهم است و فوايد متعددي دارد. مثلا وقتي پدر يا مادر از کار خودش و سختي‌هايي که در طول روز متحمل شده مي‌‌گويد، بچه‌ها متوجه مي‌شوند والدينشان بيرون از خانه با دنياي سختي مواجه هستند و مهماني نرفته‌اند، گردش و خوشگذراني نمي‌کنند، بلکه کار مي‌کنند تا مايحتاج زندگي را تامين کنند. به اين ترتيب ياد مي‌گيرند وقتي بزرگ شدند، آنها هم بايد تلاش کنند و دنياي مهرباني هم در انتظارشان نيست.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]از طرفي، وقتي بچه‌ها خود را ملزم بدانند که هر شب به اعضاي خانواده گزارشي دهند، مي‌فهمند مسئوليت‌هايي مثلا در حوزه تحصيلي دارند و بايد به بقيه اعضاي خانواده بگويند که چگونه اين مسئوليت‌‌ها را انجام مي‌دهند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]اين فضاي گفت‌وگو باعث مي‌شود پدر و مادر در جريان آخرين وضعيت فرزندانشان از نظر تحصيلي، فرهنگي و هنري هم قرار بگيرند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]من معمولا از پدر و مادرها مي‌خواهم در اين گفت‌وگوها از بچه‌هايشان بخواهند يک خاطره خوب و يک خاطره بد آن روز را تعريف کنند. خيلي وقت‌ها در جريان همين گزارش‌هاست که از اتفاق‌هاي بدي که برايشان افتاده مي‌گويند در حالي که شايد در حالت عادي نخواهند يا بترسند يا خجالت بکشند يا لزومي نبينند که در اين مورد صحبت کنند در حالي که نمي‌دانند رفتاري که مثلا معلم يا ناظم با آنها دارد، به نوعي خشونت است و وقتي آن را تعريف مي‌کنند، تازه پدر و مادر متوجه مي‌شوند بچه‌شان مورد خشونت قرار گرفته و تنبيهي غيرمنطقي شده و دنبال چاره مي‌گردند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]چنين فضاي گفت‌وگويي باعث مي‌شود اعضاي خانواده از شرايط هم آگاه شوند و شروع کنند به کمک به يکديگر در روزهاي بعد.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]در همين فضاي گفت‌وگو است که پدر و مادر از زحمت‌هايي که هر يک از طرفين آن روز کشيده بايد تشکر کنند و از فرزندشان بابت نمره خوبي که گرفته، زحمتي که کشيده، درس جديد موسيقي يا زبان که ياد گرفته هم تشکر و هم تقدير و تحسينش کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]در اين فضا بچه‌ها هم ياد مي‌گيرند از پدر و مادرشان به خاطر زحمت‌هايشان تشکر کنند و پدر و مادر به آنها ياد مي‌دهند که بايد قدردان باشند و قدرداني را به شکل کلامي ابراز کنند تا نسلي غيرمسئول و متوقع بار نياوريم که هر کاري که والدين برايشان انجام مي‌دهند، وظيفه‌شان و باز هم کم بدانند. نسخه‌اي که مي‌توانم براي خانواده‌‌هاي ايراني بپيچم، در نظر گرفتن چنين فضاي گفت‌وگويي در ساعت‌هاي پاياني شب است.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]کي با هم حرف بزنيم؟[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• در دنياي مدرن، بيشترين زمان و فضايي که زوج‌ها براي گفت‌وگو دارند، ساعت‌هاي پاياني شب است که از سرکار برمي‌گردند و روزهاي آخر هفته. به‌خصوص تاکيد ما روي ساعت‌هاي پاياني شب است که اعضاي خانواده براي شام يا بعد از آن دور هم جمع مي‌شوند و مي‌توانند با هم صحبت کنند.[/FONT]

[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• من فکر مي‌کنم اگر قرار باشد از اين پديده‌هاي اجتماعي چند سال اخير، يکي را از دلايل کم شدن فضاي گفت‌وگو بين اعضاي خانواده بدانيم، بتوانيم به سريال‌هاي ماهواره‌اي اشاره کنيم که خانواده‌ها حجم زيادي از زمانشان را در خانه، صرف تماشاي آنها مي‌‌کنند بدون اينکه هيچ گفت‌وگوي موثري بين آنها وجود داشته باشد. البته تحقيقات جامع راجع به اين موضوع هم انجام نشده اما بديهي است حين ديدن اين سريال‌ها، اعضاي خانواده‌ با هم صحبتي نمي‌کنند، همه محو تماشاي زندگي خانواده‌هاي ديگري مي‌شوند و بعد هم مي‌خوابند![/FONT]


[FONT=\"\\"Tahoma\\"\"]• يادمان باشد خانواده سالم، خانواده‌اي است که اعضاي آن يا هنگام شام يا بعد از آن، زماني هرچند کوتاه را براي گفت‌وگو اختصاص دهند.[/FONT]



کلمات کليدی: خانواده،همسران،گفتگوی،همکلامي همسران
 

Similar threads

بالا