[ موسیقی جهان] - موسیقی آفریقا

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز


نگاهی به موسیقی آفریقایی


موسیقی آفریقایی، مخصوصا‌ً موسیقی سنتی سیاهان آفریقا را در خارج از آفریقا، کمتر می‌شناسند. برای غیرآفریقایی‌ها، این موسیقی، عجیب، دشوار و بدون جذابیت است و در نتیجه زحمت گوش دادن به آن را به خود نمی‌دهند. هم موسیقی ‌آفریقایی و هم موسیقی غیرآفریقایی‌ زاده خلاقیت بشرند و در نتیجه عناصر یکسانی چون گام و فاصله و لحن و ملودی و امثالهم را در خود دارند. موسیقی تقریبا‌ً در همه کشورها، نقش یکسانی را بازی می‌کند و در قالب ترانه‌ها، لالایی‌ها، ترانه‌های رزمی، موسیقی دینی و امثال آن ارایه می‌شوند.


در مجموع، در آفریقا هم سازهایی شبیه به اروپا، از جمله سازهای زهی، بادی و کوبه‌ای، وجود دارند. مفهوم موسیقی آفریقایی به کلی با موسیقی غربی فرق دارد. موسیقیدان‌های سنتی آفریقا برای لذت بردن، صداها را با یکدیگر ترکیب نمی‌کنند. هدف آنها بیان همه جنبه‌های زندگی از طریق عنصر صداست. آنها از طریق موسیقی، منحصرا‌ً طبیعت را تقلید نمی‌کنند، بلکه با به‌کارگیری صداهای طبیعی، از جمله زبان گفتاری، طبیعت را بازسازی و آن را به موسیقی تبدیل می‌کنند.

شاید ظاهرا‌ً این موسیقی یکنواخت به نظر برسد، ولی هر صدایی معنی ویژه خود را دارد. برای این‌که بتوان معنای موسیقی آفریقایی را درک کرد، باید به بررسی آن در متن زندگی آفریقایی پرداخت. موسیقی در جامعه آفریقا نقش بسیار مهمی دارد و درست از لحظه تولد، یکی از حیاتی‌ترین جنبه‌های زندگی یک آفریقایی را تشکیل می‌دهد. کودکان آفریقایی از ابتدای خردسالی، نقش موثر و مهمی را در موسیقی به عهده می‌گیرند و در سن سه یا چهار سالگی، ساز می‌سازند. بازی‌های موسیقایی که توسط کودکان آفریقایی اجرا می‌شوند، آنها را برای شرکت در فعالیت‌های دوره بزرگسالی از جمله ماهیگیری، شکار، کشاورزی، آسیاب‌گردانی، حضور در مراسم عروسی و تشییع و رقص آماده می‌سازند. در آفریقا بین انسان و هنر، پیوند عمیقی وجود دارد.

هنر در آفریقا، بالاترین نقش را در برقراری ارتباط بین انسان‌ها ایفا می‌کند. شاید به همین دلیل است که در بعضی از زبان‌های آفریقای سیاه، برای تعریف موسیقی، فعل دقیقی وجود ندارد. این هنر به‌قدری در انسان آفریقایی نهادینه و موروثی است که شاید ضرورتی برای نامگذاری آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفریقایی به‌قدری مهم است که گاهی آن را با یک مرد برابر می‌گیرند، از همین رو زنان باید همان احترامی را که به‌طور سنتی برای مردشان قایل می‌شوند، برای طبل هم قایل شوند. در بعضی از کشورهای آفریقایی، زنان حتا اجازه ندارند تحت هیچ شرایطی به طبل دست بزنند، هر چند اسلام بسیاری از تبعیض‌هایی را که علیه زنان وجود داشته، در آفریقا از بین برده است. موسیقی آفریقایی عموما‌ً با هنر دیگری چون شعر یا رقص درآمیخته و به‌صورت مهمترین عنصر بیانی روحیه و احساسات سیاهان درآمده است.

به این ترتیب، دور از ذهن نیست اگر آفریقایی‌ها اصولا‌ً موسیقیدان باشند. در بعضی از کشورهای آفریقایی، موسیقی عنصری پویا و نیروی پیش‌برنده حیات اجتماعی است. در برخی دیگر، موسیقی کم و بیش شغلی نیمه‌حرفه‌ای است که همه کس نمی‌تواند آن را خلق و اجرا کند و باید گروه‌هایی در این زمینه فعالیت کنند.

این گروه‌ها نیمی از سال را به موسیقی می‌پردازند و معاش خود را از این طریق به دست می‌آورند و نیم دیگر سال را به کار دیگری می‌پردازند. در بسیاری از جوامع آفریقایی، حق نواختن بعضی از سازها یا شرکت در مراسم آیینی به همه کس داده نمی‌شود و در انحصار موسیقیدان‌های حرفه‌ای است. این افراد منحصرا‌ً از طریق هنرشان ارتزاق می‌کنند و به خانواده‌ها یا طبقات اجتماعی (کاست) خاصی تعلق دارند. در آفریقای غربی، برای مشخص کردن موسیقیدان‌های حرفه‌ای از واژه گریوت (Griot) استفاده می‌کنند. نقش گریوت‌ها چیزی بیشتر از موسیقی و جادو است. آنها راویان تاریخ، فلسفه و اساطیر و آرشیو آداب و سنن مردم هستند و در شفا و درمان جسمی و روحی بیماران هم دخالت می‌کنند. بسیاری ترانه‌های مذهبی می‌خوانند و تقریبا‌ً نقش کشیش‌های اروپایی قرون وسطا را دارند. مردم آفریقا از گریوت‌ها می‌ترسند و در عین حال توانایی آنها را تحسین می‌کنند، هر چند به خاطر آن‌که به پایین‌ترین طبقه اجتماع تعلق دارند، برایشان احترامی قایل نیستند.

از آنجا که موسیقی محور تمام فعالیت‌های یک گریوت است، به‌رغم ترس و اکراه مردم از آنها، باز هم نقشی حیاتی و مهم را در زندگی آفریقایی‌ها ایفا می‌کنند. شاید بتوان نوازندگان اروپایی گیتار را معادل نوازندگان آفریقایی یعنی گریوت‌ها گرفت. نوازندگان اروپایی در هر حال نسبت به گریوت‌ها وضعیت بهتری دارند، زیرا مردم به آنها توهین نمی‌کنند. موسیقی آفریقا، تاثیر انقلابی را که در حال حاضر همه قاره آفریقا را در خود گرفته است، به‌خوبی نشان می‌دهد. موسیقی در جوامع سن‍ّتی غالبا‌ً کاری به برآوردن نیازهای زندگی مدرن ندارد. به عبارت دیگر، در دنیای مدرن، رقابت فوق‌العاده بالا است و موسیقی به‌عنوان یک حرفه، نمی‌تواند فرصت چندانی را برای اهل موسیقی فراهم آورد. در بعضی از جوامع، اصولا‌ً موسیقی شغل تلقی نمی‌شود و به همین دلیل، دچار محدودیت‌های بیشتری هم می‌شود. با توجه به وضعیت دنیای معاصر، موسیقی سنتی در تمام دنیا رو به زوال است، مگر این‌که آینده موسیقیدان‌ها تضمین شود. این مساله، به‌ویژه در موسیقی آفریقا که در آن موسیقی شکل مکتوب ندارد و سینه به سینه منتقل می‌شود، به شکل بارزتری مشاهده می‌گردد.

این سخن بدین معنی نیست که موسیقی سنتی آفریقا را باید از تاثیر موسیقی‌های کشورهای دیگر حفظ کرد. هنرمندان اصیل با اختلاط با فرهنگ‌های دیگر، می‌توانند هنر متعالی‌تر، غنی‌تر و گسترده‌تری را ارایه کنند.


سازها و سبک‌ها:

سازهایی که در اغلب کشورهای آفریقایی وجود دارند، بسیار شبیه ‌سازهای سایر کشورها هستند، در هر حال، فرهنگ هر کشور و ناحیه‌ای، بر شکل و نحوه نواختن سازها تاثیر می‌گذارد، برای مثال در مناطق جنگلی آفریقای غربی، طبل بیشتر از مناطق بی‌درخت ساوانا در آفریقای جنوبی محبوبیت دارد. سازهای موسیقایی، پیوند نزدیک بین مجسمه‌سازی و موسیقی را نشان می‌دهند.
در موسیقی سراسر این قاره بزرگ، همگونی خاصی احساس می‌شود، ولی تفاوت‌های بین موسیقی‌های نواحی و قبایل هم آشکار است. فرهنگ‌های نگرو (Negro) در جنوب صحرا، تبادل موسیقایی زنده و پویایی با ساکنان بخش شمالی آفریقا دارند.

همچنین نواحی وسیعی از آفریقا، دارای فرهنگ‌های مرزی است که ترکیبی از فرهنگ نگرو و جوامع آفریقایی شمال است. بخش اعظم موسیقی آفریقا مبتنی بر کلام است؛ لذا پیوند بین زبان و موسیقی، چنان عمیق و دیرینه است که می‌توان از کلام به‌عنوان سازی موسیقایی استفاده کرد. از آنجا که موسیقی آفریقا بیان جنبه‌های گوناگون زندگی و سرشار از حس است، فرهنگ‌های مختلف با سبک‌های موسیقایی گوناگون می‌توانند روی موسیقی تاثیرات بسیار مهمی بگذارند. در شرق آفریقا، فرهنگ‌ها پیچیده هستند و حول گله‌داری دور می‌زنند. منطقه خویی‌ ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفریقا، فرهنگ ساده‌ای دارد که منحصرا‌ً مبتنی بر نمادهای گردآوری غذاست. مردم سواحل شمال غربی گله ندارند و به خاطر ساختار سیاسی پیچیده‌ای که در اثر حاکمیت اروپایی‌ها پیدا کرده‌اند، بیشتر به نظام‌های پادشاهی قدرتمند متکی بوده‌اند.

سواحل غربی آفریقا، یعنی سرزمین بین سرزمین خویی‌ ـ سان و بخش شمال غربی، فرهنگی متشکل از شرق آفریقا و شمال غربی آفریقا دارند. تعدادی از قبایل پیگمی (Pygmy)‌ هنوز در انزوای نسبی و در جنگل‌ها زندگی می‌کنند. بخش شمالی قاره تا حد زیادی تحت تاثیر فرهنگ موسیقایی اسلامی است


برگرفته از روزنامه تحلیل روز
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون خانم مینا .مطالبتون برام جالب و جذاب بود .
مخصوصن جایی ک بیان کردین :
هدف آنها بیان همه جنبه‌های زندگی از طریق عنصر صداست
 

Similar threads

بالا