موسیقى محلّى ایران

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
اغلب فرهنگ‌هاى پیشرفته علاوه بر موسیقى به اصطلاح سنتى خود، داراى موسیقى دیگرى نیز هستند که به آن موسیقى محلى گفته مى‌شود. موسیقى همه احتیاجات مردم را در خود منعکس مى‌کرده است و به تمام شئون فردى و اجتماعى تعلق داشته است.




در فرهنگ‌هاى اواخر عصر حَجَر، موسیقى‌دان شفادهنده‌اى است که سلامتى را به انسان بازمى‌گرداند. این دیدگاه در فرهنگ بسیارى از نقاط جهان و از جمله بخش‌هاى قابل توجهى از ایران دیده مى‌شود. این بخش از فرهنگ موسیقى احتمالاً جزء فرهنگى کلى‌تر است که قدمت آن به دوران حجر مى‌رسد.


در تاریخ‌هاى رسمى هنر از این گونه موسیقى به ندرت ذکرى به میان آمده است؛ در حالى‌که بازتاب زندگى عملى و ساده پیشینیان محسوب مى‌شود.

موسیقى محلى در قلمرو شاخه‌اى یا گونه‌اى از فرهنگ و هنر قرار مى‌گیرد که به آن فرهنگ عامه مى‌گویند. از ویژگى‌هاى موسیقى بومی، سادگى و بى‌پیرایه بودن آن است.



در موسیقى بومى یا محلى ایران از یک‌سو نقش هنرهاى اولیه، باورها، احساسات و به‌ طورکلى زندگى گذشتگان را مى‌توان بازیافت و از سوى دیگر جلوه‌هاى طبیعت را جزء اصلى موسیقى محلى ایران را ترانه‌ها تشکیل مى‌دهند. در بسیارى از این ترانه‌ها یادى از افسانه‌ها و داستان‌هاى آشناى محلى شده است. در روزگاران گذشته بین شعر و موسیقى پیوندى بسیار عمیق و استوار وجود داشته است.


با آنکه موسیقى محلى به مناسبت نامش چنین بنظر مى‌رسد که در هر محلى باید رنگ و بوى مخصوص به‌خود داشته باشد و در بسیارى از موارد همینطور است؛ اما پژوهش هاى انجام شده نشان مى‌دهد که در عین حال با داشتن چنین ویژگی، بین موسیقى بومى نقاط مختلف ایران، شباهت‌هایى وجود دارد.


از ویژگى‌هاى موسیقى محلى در ایران کارآیى آن در مراسم مذهبى است. بنابر آنچه در تاریخ آمده مغ‌ها در دوره هخامنشى نیایش‌هاى خود را با آهنگ مى‌خوانده‌اند.


موسیقى‌ سازى به قدر موسیقى آوازى محلى نتوانسته رشد کند؛ چون موسیقى آوازى از لحاظ تاریخى مقدم بوده و بشر به آسانى توانسته در هر شرایطى و یا در هر مکانى آواز بخواند؛ اما سازها در مراحل پیشرفته‌تر تمدن و به‌ تدریج ساخته شده‌اند و سپس مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
سازهاى بومى و محلى به‌دلیل باقى ماندن ساختار اولیه و اصیل آنها و یا لااقل مقدار زیادى از آن ویژگى‌ها در حد خود به شناخت سازشناسى و در نتیجه تاریخ موسیقى ایران کمک مى‌کنند.





موسیقى بلوچستان

بلوچستان ایران در جنوب شرقى ایران و در جنوب غربى بلوچستان پاکستان و افغانستان قرار دارد. موسیقى بخش جدایى‌ناپذیر زندگى مردم بلوج است. طى سالیان دراز بلوچستان و هند تأثیر و نفوذ متقابل فرهنگى داشته‌اند و همچنین موسیقى بلوچى از تأثیرات فرهنگ‌هاى مناطق مختلف دور نبوده است. موسیقى بلوچ انواعى دارد که هر کدام مربوط به بخشى از زندگى مردم بلوچ مى‌شود که عبارتند از: سَوت، لیلو، لاروششگانی، شپتاگی، سپت، وَربَت، لارو، هالو، نازنیک، ذهیروک، لیکو، کردی، موتک، گوات، اَمبا، دمال و مالِه و شَئز.



این انواع مربوط به مواردى چون تولد نوزاد، مراسم عروسی، یا بیان داستان‌هاى حماسى و عشقی، تاریخى و اجتماعى و یا در بیان غم و اندوه و حتى درمان اجرا مى‌شود. سازهاى بلوچستان شامل سرود یا قیچک، رباب، تمبورک، سورنا، دُهُل بزرگ، تیمبورک، دهلک، دهل بزرگ لیوا، دهل مُگرمان، نَل (نی)، سما، بینجو، هارمونی، شیدى و دَوَنلی.





موسیقى بوشهر

بخش مهمى از موسیقى منطقه بوشهر را نوحه‌ها و آوازهاى مراسم عزادارى تشکیل مى‌دهد. سینه‌زنى در بوشهر همیشه با آواز توأم است. اجراى‌سنج و دمام براى خبر کردن مردم براى انجام مراسم سینه‌زنى انجام مى‌گیرد. بوق وظیفه هماهنگى را میان دو دسته مختلف به‌عهده دارد. شروع نواختن با بوق است و ختم مراسم دمام نیز با بوق انجام مى‌گیرد. محلات مختلف بوشهر در ارتباط با مراسم‌ ‌سنج و دمام تعصب زیادى دارند و اجازه نمى‌دهند فرد غریبه‌اى در نواختن‌ سنج و دمام شرکت کند.



”سُبالو“ یکى از فرم‌هاى موسیقى محل بوشهر است. این آواز همراه با دایره و نیز خوانندگانى که دایره‌وار نشسته‌اند اجرا مى‌شود. ظاهراً سُبالو متأثر از موسیقى افریقا و عرب بوده است. نوع دیگر ”یَزله“ است که همراه با دست زدن انجام مى‌شود و ملودى بیش از متن داراى اهمیت مى‌باشد. ”شروه“ فرم دیگرى از موسیقى بوشهر است که متن آن اشعار مولاناست. این نوع هنوز هم در دشتستان، موطن اصلى‌اش وجود دارد.


ترانه‌هاى امروزى بوشهر بیشتر از دو شاعر معروف محلى یعنى فایز و مفتون است. از مقام‌هاى سازى موسیقى بوشهر یکى ”حاجیونی“ است و دیگرى ”مولودی“. در مولودى نوعى حرکت مخصوص دسته‌جمعى وجود دارد و در روزهاى بخصوصى مثل اعیاد مذهبى اجرا مى‌شود.


نوع دیگر از موسیقى بوشهر که با نى انبان و دایره اجرا مى‌شود، ”چوبى چهار دستماله“ است. در این نوع، نوازندگان هنگام نواختن با حرکات منظم پا به شکل خاصى دایره‌وار حرکت مى‌کنند و حول یک محور مى‌چرخند. معمولاً چند رقصنده زن در میان دایره با حرکاتى خاص رقص سنگینى را اجرا مى‌کنند، که فضاى خاصى بوجود مى‌آورد. این مقام امروز، در میان کولى‌هاى بوشهر رایج است.
”شکی“ نیز موسیقى مراسم شادى است که بانى انبان یا نى جفتى همراه با دمام و یا دایره اجرا مى‌شود و با دست زدن همراه است.

”بندری“ از آهنگ‌ەاى سازى منطقه بوشهر است که ریتمى تند دارد و مخصوص رقص است. سازهاى بوشهر عبارتند از: نى‌انبان، نى جفتی، نى تکی، بوق، دمام و سنج.




موسیقى ترکمن صحرا

این منطقه در شمال شرقى کشور قرار گرفته و مازندران شرقى و قسمتى از خراسان را شامل مى‌شود؛ ناحیه وسیعى است محدود به مرزهاى ترکمنستان شوروى از شمال، شهرستان بجنورد از شرق، دریاى خزر از غرب و کوه البرز از جنوب.



اوغوزها به هنگام حرکت از غرب چین و جنوب مغولستان به سمت آسیاى میانه، خنیاگران دوره‌گردى را با خود داشتند که ”اوزان“ نامیده مى‌شدند. اوزان کارشان ریشه عمیقى در شَمَن‌گرایى داشت، نوعى پرخوانى (موسیقى‌درمانى / جادو پزشکی) مى‌کردند. آنها خالق و پایه‌گذار تمامى آثار بنیادى موسیقى ترک‌زبانان هستند که از انواع غنى موسیقى در نوع خود است. امروزه اخلاف اوزان را در ترکمن صحرا ”باغشی“ (بخشی) مى‌نامند. موسیقى بزرگ‌ترین وسیله بیان و خواست‌هاى ترکمن بوده و هست و شاید به همین دلیل موسیقى ترکمنى از تجریدى‌ترین و پیچیده‌ترین انواع موسیقى محلى در ایران است.


موسیقى و فرهنگ ترکمن پابه‌پاى مردم آن، از قدیم و بخصوص طى چند دهه اخیر دستخوش تاخت و تاز و دستبرد زمانه بوده است. این موسیقى یکى از اصیل‌ترین، بکرترین و در عین حال ناشناخته‌ترین موسیقى‌هاى ملل جهان است. در این منطقه موسیقى و زندگى به یگانگى زیبایى دست یافته است.
در نتیجه شتاب دگرگونى‌ها و نیز وسایل ارتباط جمعی، از اهمیت بخشى‌ها کاسته شد و این سنت دیرپا رو به انزوا رفت و این نوع موسیقى سنتى و نمایشى به فراموشى سپرده شد و از یادها رفت. سازهاى موسیقى ترکمن شامل دو تار، کمانچه و نى مى‌باشد که نى خود انواعى دارد.


موسیقى شمال خراسان

شمال خراسان شامل شهرهاى بجنورد، اسفراین، درگز، قوچان و شیروان است. بخش عمده‌اى از ساکنین این نواحى را مهاجرین کرد و ترک تشکیل مى‌دهند. بخشى از موسیقى شمال خراسان، موسیقى کوهپایه‌اى است. این نوع موسیقى توأم با فریاد است. در کنار آن، موسیقى جلگه و دشت قرار دراد که ملایم‌تر و درونى‌تر است. موسیقى الله مزار، انارکی، دوقرسه، و هراى موسیقى این نواحى است.



هنرمندان موسیقى در این مناطق، عاشق‌ها و بخشى‌ها و لوطى‌ها هستند. عاشق‌ها قدیمى‌ترین هنرمندان این منطقه‌اند که نوازندگان سازهاى سورنا، دهل، کمانچه، قشمه و دیاره‌اند و از رقصندگان بزرگ شمال خراسانند. بخشى‌ها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستان‌سرا بوده‌اند. در روایات عامیانه، ”بخشی“ فردى استثنایى است که خداوند به او موهبتى عطا فرموده است. لوطى‌ها پیام‌رسانان جامعه خود بوده‌اند. وسیله آنها یک دایره بوده؛ ممکن بود آنها آهنگ‌هاى رقص را بخوانند یا بنوازند.
سازهاى شمال خراسان عبارتند از: دوتار، سورنا، قُشمه (مشابه دونى در کردستان)، کمانچه، دهل، نى و دپ (دف).


موسیقى تربت‌جام، خواف و تایباد

در حوزه شرقى – مرکزى خراسان، اشعار همگى فارسى است. بعضى آهنگ‌هاى این ناحیه در هر دو منطقه (شمال خراسان و شرقى – مرکزى خراسان) اجرا مى‌شود؛ مثل نوایى که در هر دو منطقه جزو آهنگ‌هاى اصلى محسوب مى‌شود.



دوتارنوازى در تربت‌جام، خواف و تایباد بیشتر در مراسم شادى استفاده مى‌شود، و از سبک و احرى تبعیت مى‌کند. به نوازنده دوتار در این مناطق اوسا (اوستا) مى‌گویند.


سازهاى رایج در این منطقه عبارتند از: دوتار، ساز (سورنا)، دهل، دوبوقه، نى‌هفت‌بند و دایره.
از آهنگ‌هاى اصلى این منطقه مى‌توان چهاربیتی، دوبیتی، غریبی، نجما، سرحدی، نوایی، مقوم‌الله و … را نام برد.




موسیقى کردستان

در کردستان لهجه‌ها و آداب و رسوم بسیار متفاوتى وجود دارد. آداب و سنن و فرهنگ آنها ریشه در فرهنگ باستانى و آیین اوستا دارد؛ بطوریکه اعیاد ملى – مذهبى ایران باستان مثل مراسم آتش‌افروزى نوروز و … را پس از گرویدن به اسلام و حتى مسلک‌ها و فرقه‌هاى درویشى و تصوف بیش از نقاط دیگر ایران حفظ کرده و به آنها توجه دارند.


در فرقه على‌اللهی، اجراى موسیقى با بیان اشعارى هجایى در وصف على (ع) و فضایل انسانى او و سایر پیروان اهل حق در مى‌گیرد، که معمولاً در اماکن خاصى انجام مى‌شود. در این اماکن، همراه نغمه تنبورها مى‌خوانند و گاه گریه سر مى‌دهند و به کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک ارج مى‌نهند.


در طریقه قادریه، شب‌هاى سه‌شنبه و جمعه در تکایا و خانقاه‌ها مراسم ذکر و تلیله دارند که با موسیقى عرفانى و طنین دف‌ها همراه است. اخیراً دف دراویش در تنبور‌نوازى اهل حق رسوخ کرده است. رهبران طریقت قادریه و نقش‌بندى بجز دف و نى همه سازها را بر پیروان خود حرام و برخى را مکروه دانسته‌اند.
نغمه‌هاى غیردینى با سورنا و دهل و دوزله در مراسم شادى اجرا مى‌شود. نغمه‌ها حالت غنایى و عاشقانه و توأم با شوخى و مزاح با نوعى لطیفه‌سرایى است.
با سورنا، دوزله و نرم‌ناى همه نوع آهنگى را مى‌نوازند. نغماتى چون: حیران، گریان، زنگی، شلان، سه جار و …

یک ساز مهم منطقه کردستان شمشال است که در واقع نى چوبانى کردستان است و از فلز ساخته شده و در همه جا بکار مى‌رود.
سورنا، دوزله، نرم‌ناى و دف نیز از سازهاى این مناطق مى‌باشد. اما سازهاى خانقاه، دف و طاس است.


بطورکلى موسیقى کرد از نظر قدمت شامل دو گروه است؛ یک نوع موسیقى باستانى است با عناوینى چون موره، هوره، لوره، چوبى و نغمه‌هاى سماعى – سنتى و نوعى دیگر نغماتى است از قبیل مقام الله ویسی، مقام کوچه باغی، محمد مسگرى و ترانه‌هاى ملودیک با اشعار هجایی. نوع دیگرى نیز از موسیقى در کردستان وجود دارد که بیت‌خوانى گفته مى‌شود، که نغمه‌اى ساده و بدون وزن و قافیه منظم است که در بیان جنگ سرداران و بزرگان دینى و آیینى و ملى اجرا مى‌شود.




موسیقى کرمانشاهاه

موسیقى در فرهنگ این ناحیه، مقام والایى دارد و تنوعى که در کمتر منطقه‌اى بچشم مى‌آید، موسیقى کردى موسیقى خواص نیست و در شادی، عزا، حماسه و معالجه بکار مى‌رود. انواع موسیقى کرمانشاهان عبارتند از: موسیقى تنبور که قر‌ن‌ها پیش از اسلام حضور داشته و در بین علویان کوهپایه‌اى زاگرس عمومیت دارد و همه بزرگان و مرشدان این دوره از آن آگاهى دارند. در کرمانشاهان تنبور در منطقه گوران و صحنه رواج دارد.



موسیقى ”هوره“ از قدیمى‌ترین آوازهاى ایرانى است که در گوران، سنجابی، قلخانی، و کلهر بیشتر مرسوم است. در نقاط کردنشین، اهل سنت و جماعت دراویش قادریه، ”هوره“ را به جذبه و حالت گریه و استغاثه به گونه‌اى خاص مى‌خواندند و به آن رنگى عرفانى دادند که به سوز معروف است. هوره در جنگ نیز خوانده مى‌شود.
سیاه‌چمانه نیز انواع قدیمى و باستانى موسیقى کرمانشاهان است که بیشتر در پاوه و اورامانات مرسوم است. این آواز داراى تحریرها و حالات بخصوصى است.
بیت‌خانی: از انواع موسیقى باستانى ایران است و ریتم مشخصى دارد و با زدن کف همراهى مى‌شود.

موسیقى رقص: رقص کردى به مثابه تمرین دلاورى و رزم است که با تفنن آمیخته شده است. که معمولاً دست‌هاى رقصندگان در هم گره مى‌خورد و گام‌ها در یک مسیر حرکت مى‌کنند.
سازهاى متداول در کرمانشاهان عبارتند از: تنبور، سورنا، دف، دوزله (دونی)، شمشال، نرمه‌ نى (نرمه نای)، دهل، طاس.




موسیقى لرستان

موسیقى لرستان از غنا و گستردگى قابل توجهى برخوردار است؛ اما به دلایل متعددى از جمله هجوم فرهنگ بیگانه و تخریب فرهنگ بومى و نیز پاشیده شدن سازمان ایلى و عشایری، موسیقى این سرزمین را بى‌هویت و تقلیدى ساخت.



بیشتر آنچه که در سال‌هاى اخیر بعنوان موسیقى لرستان معرفى شده، بجز نمونه‌هاى اندکی، تنها قرابتش با موسیقى لری، این است که خوانندگن و نوازندگان آنها لرستانى بوده‌اند با وقفه ایجاد شده در موسیقى اصیل لرستانی، نوعى موسیقى بزمى در لرستان آغاز شد که از موسیقى سنتى شهرى تأثیر مى‌گرفت. اما موسیقى واقعى لرستان، موسیقى مقامى بوده است که بجز چند نمونه پراکنده اسناد کافى در این زمینه وجود ندارد.
این موسیقى امروزه از نظر مضمون به موسیقى کار، موسیقى مراسم، عروسى و ترانه‌هاى بازى تقسیم مى‌شود. سازهاى لرستان عبارتند از:
سورنا، دهل، کمانچه، ساز چپی، تنبور، دوزله، پیک.




موسیقى هرمزگان

تاریخ موسیقى این منطقه به دوران برده‌فروشى و تجارت انسان در این ناحیه برمى‌گردد که توسط سیاهان اجرا مى‌شد.
با گذشت زمان این موسیقى از محیط جدید الهام گرفت و رنگ و بوى بومى بخود گرفت و موسیقى منطقه نوار ساحلى جنوب متولد شد.
سازهاى اولیه سیاهان در بندرعباس را لیوا مى‌گفتند که شامل دهل‌هاى بزرگ و نوعى ساز بادى بود و در مراسم شادى و رقص‌هاى خنجر و رقص لیوا استفاده مى‌شد. سازهاى دیگرى که به مرور زمان متداول شدند شامل کلم (قلم – نی)، دهل، پیپه و کسر بود. در مناطق مختلف این استان موسیقى‌ها متفاوت بود.



نوعى مراسم آیینى در این نوایح برگزار مى‌شود که توسط آن بیماران مبتلا به ناراحتى‌هاى روحى معالجه مى‌شوند که نوعى موسیقى درمانى است. موسیقى ”زار“ با دیگر اشکال موسیقى در بنادر جنوب کاملاً متفاوت است و نوازندگان آن هم افراد خاصى هستند. حضور فرهنگ و موسیقى افریقا در کل موسیقى هرمزگان و آداب و رسوم و موسیقى ”زار“ بسیار مشهور است. در این مراسم گاه آهنگ‌هایى به سبک مولیواری، هندى و افریقایى بگوش مى‌رسد.


سازهاى هرمزگان عبارتند از:
سورنا، قلم جفتی، جَوَره، گپ دُهل (مارساز)، تمپک (تمبک)، دهل، کِسِر، پیپه و سَمّا.

منبع : نشریه مجازی فرهنگی هنری نواک

 

Similar threads

بالا