مهديه3: شناخت دشمان صاحب الزمان(عج)(شناخت شيطان، فرقه ها و مكاتب شيطاني)

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام خدمت تمامي دوستان عزيزم
همانطور كه در تاپيك "مهديه2:شناخت امام عصر(عج) ،ظهور و آخرالزمان" عرض كردم، اين تاپيك در ادامه اين سلسله فعاليتهاست كه در اينجا به بررسي خود شيطان در ابتدا مي پردازيم( بر اساس آيات قرآن و روايات) و در ادامه در مورد فرقه هاي نوظهور و مكاتب شيطاني بحث ميكنيم.

اميدواريم در اين راه ياريگر ما باشيد.
با اميد بهروزي براي تك تك شما
يا حق
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
شروع

شروع

به نام دوست
با سلام به تمام دوستان عزيز

در اين تاپيك سعي خواهد شد كه به بررسي هرچه بيشتر دشمنان امام(عج) بپردازيم و از شناخت خود شيطان شروع ميكنيم.
مسلما شناخت شيطان و ياران قسم خورده اش بسيار تخصصي است و به احتياط زيادي احتياج دارد؛ بنابراين از شما خواهشمندم كه هرجا مشكلي پيش آمد اين كمترين را ياري نماييد و ما را از مطالب گرانقدرتون دريغ نفرماييد.

براي شروع خود بنده درصدد هستم به جايگاه شيطان در قرآن بپردازم و سوره به سوره به ابعاد شيطان را شناسايي ميكنيم.

در اسرع وقت اين تاپيك رو شروع رسمي مي كنيم.
اللهم عجل لوليك الفرج
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
فراماسونری، دجال آخر الزمان


http://www.yasintv.com/musicvideo.php?vid=f0b6c5436

توضیحات

فراماسونری موضوعی است که قرن ها برسرآن بحث های بسیاروجود داشته است. برخی آن را به جنایات و اعمال خلاف عرف متهم نموده اند. فراماسونری نیز دربرابر این اتهامات برنفوذ پنهانی خود افزوده و ترجیحا خود را به صورت نهاد های اجتماعی که البته این گونه نیستند معرفی کرده اند. لوح فشرده حاضر سعی دربررسی عملکرد های این تشکیلات مخفی خصوصا درزمینه نمادگرایی ماسونی دارد.

 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
فراماسونری چیست؟

فراماسونری چیست؟


این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت این تشکیلات، برای ما مسلمانان امری لازم و ضروری است.

کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله یک توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)

کتاب «کمیته 300 کانون توطئه های جهانی» نوشته ی دکتر جان – کولمن، در این زمینه چنین می گوید: « دلیل موجودیت نظامهای پنهانی مانند سلحشوران اورشیلم، سنت جان و مردان میزگرد و گروه میلنر و سایر اجتماعات مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان، بخشی از زنجیره ی گسترده ی فرماندهی سلطه گری جهانی را تشکیل می دهند که از باشگاه رم ، سازمان ناتو، مؤسسه ی سلطنتی امور بین المللی تا سرسلسله ی توطئه گران، یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان و اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند. » (2)



بخش هایی از کتاب "کمیته 300 کانون توطئه های جهانی " نوشته دکتر جان کلمن



یک توضیح: در کشور های غربی گروه های مختلف مخفی و سری فعالیت می کنند که بعضآً نام های اغواگری چون ( Illuminati = روشن ضمیران، روشن فکران ) و ... دارند. اکثر گروه های نامبرده ، گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف شیطانی هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر این گروه ها با وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و اهداف یکسانی دارند. اسامی که به این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical Society (نامی که به هیچ عنوان درخور آنان نیست)، Occult، Secret Society، Illuminati، The Committee of 300،Masonry و Freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها سخن می گوییم ، علاوه بر اعضای Freemasonry و Masonry به طور خاص، منظورمان اعضای گروه های دیگر نیز به طور عام می باشند. چرا که این گروه ها همگی عقاید و اهداف مشترکی دارند.


منابع : تمامی مطالب ارائه شده از سایت وعده صادق تقدیم می شود ، برای دانلود منابع ذکر شده در متن PDF اینجا کلیک کنید.
 
آخرین ویرایش:

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
منشأ فراماسونری

منشأ فراماسونری

فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.

شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:

1 – نقوش اهرام، مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.(3)
2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه: (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری) (4)
3 – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.(5)






علامت معروف فراماسونری چشم horus یا چشم ra (خدای خورشید ) در مصر باستان




4 – « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها.(6)







مراسم ماسونی افراد رده پایین لژ (به دو علامت ستاره 6 گوشه در بالای در ورودی لژ توجه فرمایید.)



این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و.... است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.





ستاره 6 گوشه : نماد تعادل خلقت از دیدگاه مکاتب شرک آمیز



نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :​










« این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد 666 می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد.​




هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.​



در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »(7)












ادامه دارد ....
 
آخرین ویرایش:

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتي‌كرايست در مسيحيّت

تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتي‌كرايست در مسيحيّت

نگاه شيعه به بحث نجات بخش جهان، نگاهي فرامكتبي است به اين ترتيب كه در همة امّت‌ها، مردم، منتظر برقراري نظام مهدوي در سراسر گيتي‌اند؛ از امام علي(ع) در اين باره نقل شده است: «در هيچ يك از امّت‌ها، منتظر مهدي‌اي غير از او نبوده‌اند.» جداي از سخن مشترك اديان از وجود يك نجات بخش در پايان دنيا، اديان مختلف به خصوص اديان الهي براي آمادگي هر چه بيشتر پيروان خود، با پيش‌گويي نسبت به آينده، آنان را از خطرات و مشكلات فرا رو بر حذر داشته‌اند.

اشاره:
يكي از نقاط مشترك در اديان ابراهيمي، وجود يك نجات دهنده در آخرالزّمان است كه بر اساس آن شاهد استيلاي حكومت صالحان در جهان خواهيم بود. با بررسي آثار و منابع اديان آسماني به علائم و نشانه‌هايي مشترك براي فرا رسيدن زمان اين رويداد بزرگ، پي مي‌بريم كه يكي از آنها ظهور دجّال با عنوان اسلامي و آنتي كرايست يا ضدّمسيح با عنوان مسيحي آن است.

اگرچه تصوّر هر يك از دو مكتب در پيشينه و پسينة اين عنوان در بعضي موارد متفاوت است، امّا مي‌توان به نقاط مشتركي دربارة حضور دجّال در جامعه پي‌برد كه مهم‌ترين آنها رويارويي با مصلح، در برپايي حكومت عدالت محور است.

در اين مقاله، ضمن بررسي پيشينة موضوع آنتي كرايست در مسيحيّت به عملكرد وي در منابع اسلامي اشاره خواهد شد تا نقاط مشترك و غير مشترك معلوم گردد.

* طرح مسئله

به اعتقاد اديان الهي و بشري، جهان در پايان عمر خود، «نجات بخشي» را تجربه خواهد كرد كه با سامان بخشيدن به مشكلات انسان، روزگاري همراه با آسايش را براي او رقم خواهد زد كه در پي آن، عدل در پهنة گيتي گسترش مي‌يابد و ايمان در جاي جاي جهان رخ مي‌نمايد.

در آيين هنديان باستان، [كالكي] پيرامون بشارت ظهور منجي آمده است: ويشنو ـ مظهر دهم ـ‌ سوار بر اسبي سفيد خواهد شد و شمشير درخشان در دست خواهد گرفت و عصر طلايي را آغاز خواهد كرد.1 سوشيانس2 در آيين زرتشت و اوستاي جديد، جهان مطلوب آينده و شهرستان نيكويي را مي‌سازد3 كه او آخرين آفريدة هرمزدي و از تبار فروهرش 4 ستودني است. در آيين يهود، جهان مطلوب آينده را ماشيح (مسيح) خواهد ساخت كه نمونه‌اي از اين پيش‌گويي‌ها را مي‌توان در منابع اين دين مطالعه كرد.5

در مسيحيّت، پسر انسان نشاني از همان نجات بخش وعده داده شده است كه با بازگشت مسيح به صحنة هستي همراه است. مستر هاكس در «قاموس كتاب مقدّس» بين اصطلاح پسر و باور بازگشت مسيح تفاوت قائل شده و مي‌گويد: اصطلاح پسر انسان هشتاد بار در «عهد جديد» به كار رفته كه فقط سي مورد آن با حضرت عيسي(ع) قابل تطبيق است و پنجاه مورد ديگر از مصلح و نجات دهنده‌اي سخن مي‌گويد كه در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد.6 او در ادامه به معرفي منجي نمي‌پردازد يا به عبارت بهتر توانايي اين معرفي را ندارد؛ اگر چه با مراجعه به منابع اسلامي ‌به رهيافتي مناسب در اين زمينه خواهيم رسيد. در منابع و متون اسلامي ‌به ظهور موعودي، از نسل آخرين پيامبر خدا در زمين، به نام حضرت مهدي(ع) با عنوان مصلح و رهبر جهان در پايان روزگار بشري اشاره شده است.7

نگاه شيعه به بحث نجات بخش جهان، نگاهي فرامكتبي است به اين ترتيب كه در همة امّت‌ها، مردم، منتظر برقراري نظام مهدوي در سراسر گيتي‌اند؛ از امام علي(ع) در اين باره نقل شده است: «در هيچ يك از امّت‌ها، منتظر مهدي‌اي غير از او نبوده‌اند.»8

جداي از سخن مشترك اديان از وجود يك نجات بخش در پايان دنيا، اديان مختلف به خصوص اديان الهي براي آمادگي هر چه بيشتر پيروان خود، با پيش‌گويي نسبت به آينده، آنان را از خطرات و مشكلات فرا رو بر حذر داشته‌اند.

اگر چه كتاب مقدّس دستخوش تحريف شده است،9 امّا با واكاوي و دقّت نظر مي‌توان با مقايسة صحيح اديان با اسلام، در گام اوّل به نقاط مشتركي از آموزه‌ها و باورهاي آنان با اسلام پي برد و در گام بعدي به تكامل اسلام نسبت به ساير اديان آسماني اذعان داشت.

يكي از عنوان‌هاي مشترك بين منابع اسلامي ‌و مسيحي، اصطلاح دجّال يا آنتي كرايست است كه بر اساس هر دو مكتب در آيندة حيات بشري پديدار خواهد شد. اگرچه نام دجّال در «قرآن» بر خلاف عهد جديد به صراحت نيامده است، امّا با جست‌وجو در آثار اسلامي ‌مي‌توان به اين مفهوم در اخبار مربوط به آينده از زبان پيشوايان دين دست يافت.
نكتة مهم در بررسي نقل قول‌ها دربارة آيندة بشر اين است كه ماهيّت اين اخبار چون پيش‌گويي است، وقوع و عدم آن امري ممكن است؛ به عبارت ديگر ظهور منجي در قرآن و روايات به عنوان موضوع ضروري دين مطرح شده است، امّا پيش‌گويي‌ها نسبت به آينده، بداء پذير است.10

* دجّال در لغت

دجّال معادل دروغگو و كسي است كه حق را كتمان مي‌كند؛ ازهري مي‌گويد:
كلّ كَذَّاب فهو دجّال و جمعه دجّالون و قيل: سُمّي بذلك لأَنه يستر الحقّ بكذبه.11
فراهيدي، مفهوم دجّال را دقيقاً در برابر حضرت عيسي(ع) معرفي مي‌كند:
الدّجّال: هو المسيح الكذّاب و إِنّما دَجْلُه سِحْره و كَذِّبُه.12
ابن منظور به نقل از ابن سيّده، دجّال را مردي از يهود معرفي مي‌كند كه در آخرالزّمان با هدف برخورد با حق و جايگزين كردن باطل خروج مي‌كند؛ عدّه‌اي نيز او را مدّعي ربوبيّت معرفي مي‌كنند.
در اصطلاح علم حديث، راوياني كه دربارة آنها تعابيري به كار رفته كه مبالغه در دروغگويي آنان باشد به (يكذّب دجّال) خوانده مي‌شوند؛ اين دسته از روايات فاقد اعتبارند و ارزش نقل و احتجاج ندارند.13

* دجّال در اصطلاح روايات اسلامي

با بررسي آنچه از روايات اسلامي ‌برمي‌آيد، مي‌توان گفت: دجّال عبارت از كسي است كه با انكار منجي آخرالزّمان و رويارويي با وي درصدد شكست حكومت جهاني مصلح است.

* پيشينة اعتقاد به ضدّمسيح

مستر هاكس در قاموس كتاب مقدّس در سرتاسر «اناجيل اربعه» و ملحقات آن براي واژة دجّال جايي جز رسالة يوحنّا 14 پيدا نمي‌كند و مقصود از دجّال را كسي مي‌داند كه با مسيح(ع) مخالفت و ضدّيت مي‌كند و مدّعي جايگاه اوست.15

محتواي مكاشفات يوحنّا را مي‌توان بر اساس هر يك از رؤياهاي اصلي يوحنّا به چهار قسمت تقسيم نمود:
1. رؤياي اوّل: كه مسيح را در حال سخن گفتن با كليساها مي‌بيند؛
2. رؤياي دوم: مسيح بر كائنات تسلّط مي‌يابد؛
3. رؤياي سوم: طيّ آن مسيح بر همة قدرت‌هاي شرير پيروز مي‌شود؛
4. رؤياي چهارم: كه در آن شاهد سلطنت مسيح در كرة زمين است.

آنچه در اين تقسيم بندي مشخّص مي‌شود، اين است كه بيشتر رؤياهاي يوحنّا مربوط به آينده است؛ با اين سخن روشن مي‌شود كه چرا بيش از هر جايي ردّپاي ضدّمسيح را بايد در مكاشفات يوحنّا جست. با اين حال بايد توجّه داشت كه ادبيّات يوحنّا، استعاري و سمبوليك است كه بسياري براي فهم آن به استفاده از عهد عتيق روي مي‌آورند.16
در رسالة اوّل يوحنّاي رسول آمده است: اي بچّه‌ها، اين ساعت آخر است و چنان كه شنيده‌ايد دجّال مي‌آيد، اكنون هم دجّالان بسيار ظاهر شده‌اند و از اين رو مي‌دانيم كه ساعت آخر است.17

بر اين اساس يكي از نشانه‌هاي ساعت آخر يا به تعبير اسلامي آن، آخرالزّمان، ظهور دجّال است؛ اگر چه در ادامه به اين مطلب اشاره شده كه در هر زمان دجّال مي‌تواند مصداقي پيدا كند؛ با اين بيان مي‌توان اين طور نتيجه گرفت كه دجّال ممكن است فرد خاصّي نباشد؛ بلكه مي‌تواند جريان خاصّي باشد، چنانچه در ادامة نامه تعريف دقيقي از دجّال ارائه مي‌شود: دروغگو كيست؟ جز آنكه مسيح بودن عيسي را انكار كند. آن دجّال است كه پدر و پسر را انكار مي‌نمايد، كسي كه پسر را انكار كند، پدر را هم ندارد و كسي كه اعتراف به پسر نمايد، پدر را نيز دارد.18

فرد يا جريان خاصّ دجّال در پي انكار حضرت عيسي(ع) هستند كه بر اساس آموزه‌هاي «انجيل» چنين شخصي از خدا نيست و هر روحي كه عيسي مسيح مجسّم شده را انكار كند، از خدا نيست و اين است روح دجّال كه شنيده‌ايد كه او مي‌آيد و الآن هم در جهان است.19

به اين ترتيب در موارد مختلفي در ملحقات اناجيل شاهد منكران حضرت عيسي(ع) با عنوان دجّال هستيم؛ زيرا گمر اه كنندگان بسيار پديد آمدند كه عيسي مسيح ظاهر شدة در جسم را اقرار نمي‌كنند. اينانند گمراه كننده و دجّال.20

تقريباً همة مفسّران اناجيل به دجّال در ضمن استفاده از مكاشفة يوحنّا اشاره مي‌كنند؛ با اين حال اختلاف اصلي آنان را بايد در مورد باب خاصّي كه در آن از وي ياد شده، دانست كه نظرات آنان به قرار زير است:

1. برخي به وحش؛
2. برخي به اژدهاي آتشگون؛
3. برخي به وحشي كه ده شاخ و هفت سر دارد؛
4. بسياري از محققان، دجّال را بر وحشي كه دو شاخ مثل شاخ‌هاي برّه داشت و مانند اژدها سخن مي‌گفت يا بز وحشي قرمزي كه «هفت سر و ده شاخ داشت» يا در پايان به شيطاني كه از زندان خود خلاصي خواهد يافت و امّت‌ها را گمراه خواهد كرد، منطبق مي‌دانند.21

پولس نيز دربارة ظهور آنتي كرايست خبر داده است، امّا تعبير او مرد شرير و فرزند هلاكت است؛ بدين ترتيب براي رسيدن به روز مسيح اين مرد ظاهر مي‌شود و گروهي را مرتد مي‌كند.22

ظهور ضدّمسيح حدّاقل با سه رويداد در ملحقات اناجيل ترسيم مي‌شود كه به شرح زير است:
1. سرّ بي ديني كه حمايت‌كنندة اصلي قدرت‌هاي شرير در حال حاضر در سرتاسر جهان است، آشكار مي‌شود.23 اوج اين حركت در بي حرمتي به معيارهاي مقدّس كلام الهي است؛ اگر چه عدّه‌اي وفادار باقي مي‌مانند؛24

2. در روزهاي آخر، بسياري از مدّعيان كليسا از حقيقت كتاب مقدّس دور شده و مرتد خواهند شد؛

3. برداشته شدن يك مانع يا شخصي است كه با اين اتّفاق، روز خدا آغاز مي‌گردد.25

بنا بر نظر برخي، طرح اعتقاد به ضدّمسيح را بايد همزمان با زندگي حضرت عيسي(ع) دانست؛ مذهبي كه مقارن ظهور اين پيامبر خدا پديد آمد، «گنوسي» يا «عرفان ثنوي» نام داشت. گنوس از كلمة گنوسيس، گرفته شده كه واژه‌اي يوناني و به معناي عرفان و معرفت و دانش است. دورة شكوفايي اين مذهب از قرن اوّل تا سدة سوم ميلادي است؛ گنوسي‌ها در درون خود دانشمندان كلامي ‌در «فلسطين»، «سوريه»، «بين النّهرين» و «مصر» را پرورش دادند. برخي عرفان يهودي را در پيدايش اين مكتب بي تأثير نمي‌دانند.26 بيشتر پيروان فرق گنوسي از پيروان حضرت عيسي(ع) بودند و او را منجي بشر مي‌دانستند؛ آنان بر اين باور بودند كه حضرت عيسي(ع)، شيطان را از اين جهان رانده و در دايرة آتش سياه به زنجير كشانده است ولي شيطان در آخرالزّمان فرزندي از زني ناپاك به وجود خواهد آورد كه دشمن عيسي(ع) است و دجّال نام دارد. او نژاد بشر را يكسره به ژرفناي سقوط رهبري خواهد كرد، ولي سرانجام عيسي(ع) بر دجّال پيروز خواهد شد.27

پولس كه از افراد مورد نظر كليساست به آنتي‌كرايست معجزاتي نسبت مي‌دهد و معتقد است او به قدرت شيطان، كارهاي خارق العادّه‌اي انجام خواهد داد.28
همچنين بنا بر باور گنوسي‌ها، دجّال كسي بوده كه بعد از اقامة دعوي عليه مسيح(ع) او را به دست يهوديان سپرده است كه در پي آن مسيح(ع) را برصليب ميخكوب كردند، امّا مسيح توانست خود را از صليب برهاند و دركوه «مورا» پنهان كند.29

در اين زمينه اگر چه در قرآن صحبت از صليب است، امّا بحث از صليب نقل ادّعاهاي يهود است؛ وگرنه موضع قاطع قرآن حاكي از اين است كه عيسي(ع) آن شب به اذن الهي به آسمان برده شد30 و هرگز دست يهوديان به وي نرسيد.31


* انگاشتة امروزي جامعة مسيحيّت به آنتي كرايست


پيروان كليساي انجيلي آمريكا كه حدود يك چهارم جمعيّت اين كشور؛ يعني هفتاد ميليون نفر را تشكيل مي‌دهند، مهم‌ترين خاستگاه نظري راستگرايان مسيحي است. بر اساس باور آنان بشر همواره در دنيا شاهد نبرد خير و شر است و بازگشت دوم مسيح در آخرالزّمان طيّ هفت مرحله صورت مي‌گيرد كه در حال حاضر ما در مرحلة ششم يا مرحلة كليسا هستيم؛ مرحلة بعد «آخرالزّمان» خوانده مي‌شود كه طيّ آن حضرت عيسي(ع) به سوي زمين رو مي‌كند و مؤمنان را حيات دوباره مي‌بخشد. سپس ضدّ مسيح در زمين ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجي يهوديان مي‌خواند. برخي معتقدند آنچه موجب باور برخي به او مي‌شود اين است كه او قادر به اعادة صلحي ظاهري در «خاورميانه» خواهد شد. حكومت ضدّمسيح، هفت سال به طول مي‌انجامد و دورة «رنج يا آزمايش بزرگ» خوانده خواهد شد كه بر اساس آن در نيمة اوّل اين دوره، آنتي كرايست صلح ظاهري را برقرار و در نيمة دوم عليه اسرائيل اقدام خواهد كرد كه به اين ترتيب مجموعة گناهان بشر كامل شده و دورة بي‌سابقه‌اي براي آزار يهود آغاز مي‌شود تا صحنه براي «نبرد نهايي» يا «آرمگدون» مهيّا ‌شود32 و ايشان را به موضعي كه آن را در عبراني «حارمَجِدّون»، مي‌خوانند، فراهم آورند.33

با اين حال بر اساس باور برخي مسيحيان امروزي شكل گيري حكومت ضدّمسيح نزديك است كه در اثر آن يك ديكتاتوري سياسي و اقتصادي شديد حاكم خواهد شد به گونه‌اي كه حتّي براي خريد و فروش معمولي نيز احتياج به كسب اجازه است. اينان اعتقاد دارند كه براي تقويت چنين نظامي يك پيامبر دروغين توانا و يك مذهب جهاني به وجود خواهد آمد.34

در روزگار كنوني به خصوص در آستانة هزارة سوم بسياري از پيروان كليسا از افراد ديكتاتور كه عامل بسياري ازجنگ‌ها و ويراني‌هاي دوران معاصرند، به عنوان آنتي كرايست يا ضدّمسيح سوم ياد كرده‌اند. اين باور از آنجايي شكل گرفته است كه در متون كتاب مقدّس شاهد اين عبارات هستيم: جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را خواهيد شنيد...
... زيرا قومي با قو مي و مملكتي با مملكت ديگر درگير خواهد شد.35

ملاحظه مي‌شود در حالي كه كتاب مقدّس، مشخّصّات آنتي كرايست را دقيقاً بيان نكرده است، شوراي كليسا سعي داشته‌اند با تعيين مصداق، ذهن جامعه را به سمت اين قسمت از عبارت ببرند كه: اكنون هم دجّالان بسيار ظاهر شده‌اند.36

امّا با دقّت در ابتدا و انتهاي كلام و با توجّه به آموزهاي اسلامي به خصوص بحث آخرالزّمان مي‌توان به جمع بندي زير رسيد:
1. دجّال، حقيقتي انكارناپذير در باورمسيحيان است.
2. هنوز او در اجتماع ظاهر نشده است؛ چرا كه مي‌گويد: شنيده‌ايد كه او مي‌آيد.37
3. ظهور آنتي كرايست در ساعت آخر است: اي بچّه‌ها، اين ساعت آخر است و چنان كه شنيده‌ايد، دجّال مي‌آيد.38


ادامه دارد...
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتي‌كرايست در مسيحيّت

ادامه تطبيق و مقايسة دجّال در اسلام با آنتي‌كرايست در مسيحيّت

* دجّال در منابع مأثور

1. اعتقاد به ظهور دجّال
شيعه و اهل سنّت در منابع خود از دجّال ياد كرده‌اند. در خطبه‌اي اختصاص يافته به دجّال، صعصـة بن صوحان، از امام علي(ع) از زمان ظهور وي در جامعه پرسش مي‌كند كه حضرت با ارائة كامل شرايط زماني و مكاني وي، سيماي روشني از آينده ارائه مي‌كند.39

نزد اهل سنّت، اعتقاد به خروج دجّال، همسنگ باور مهدويّت دانسته شده و منكر آن در شمار كافران معرفي مي‌شود؛ جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر(ص) نقل مي‌كند: «كفر و من كذّب بالمهدي فقد كفر»40 و در نقلي ديگر از رسول خدا(ص)، سه باور مهدويّت، خروج دجّال و نزول حضرت عيسي(ع) امري ضروري در اعتقاد اسلامي‌ترسيم مي‌شود.

در منابع شيعي، ظهور دجّال از جانب شرق و از «سجستان» پيش‌گويي شده است، آنجا كه رسول خدا(ص) در حديثي طولاني با اشاره به حوادث آينده مي‌فرمايد: «و ظهور الدّجال، يخرج بالمشرق من سجستان»41 بنابر باور شيعي آنچه دربارة آينده بيان مي‌شود، بنا بر ارادة الهي امكان تغيير دارد.

2. نشانه‌هاي ظهور دجّال
در قرآن مجيد آمده است:
«هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ؛42 آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند يا پروردگارت بيايد يا پاره‏اي از نشانه‏هاي پروردگارت بيايد [امّا] روزي كه پاره‏اي از نشانه‏هاي پروردگارت [پديد] آيد كسي كه قبلاً ايمان نياورده يا خيري در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمي‏بخشد. بگو منتظر باشيد كه ما [هم] منتظريم.»

اشارة روايات تفسيري نقل شده زير اين آيه را مي‌توان در چهار موضوع خلاصه كرد:

1. موضوع ميثاق فطري خداوند با مردم: هشام بن حكم از امام باقر(ع) نقل مي‌كند دربارة فرمودة خداوند، «لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْل يَعْنِي فِي الْمِيثَاقِ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قَالَ الْإِقْرَارُ بِالْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) خَاصَّةً قَالَ لَا يَنْفَعُ إِيمَانُهَا لِأَنَّهَا سُلِبَت؛43 سود ندهد كسي را ايمانش در صورتي كه پيش از آن ايمان نداشته (يعني در ميثاق) يا در دوران ايمانش كار خير نكرده است».
پرسش كردم، فرمود: «مقصود اقرار به انبياء و اوصياء است و به خصوص اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «ايمانش سود ندهد براي آنكه سلب شود و بي‏ايمان از دنيا برود.»
2. نشانه‌هاي قيامت كه در برخي از روايات فقط به طلوع خورشيد از مغرب اشاره دارد. «و هو طلوع الشّمس من مغربه»44

3. ظهور امام زمان(ع): مانند نقل ابوبصير از امام صادق(ع) ذيل آية كه فرمود: «يعني خروج قائم منتظر ما»، سپس فرمود: اي ابا بصير! خوشا به حال شيعيان قائم ما، كساني كه در غيبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نيز فرمانبردار اويند، آنان اولياي خدا هستند كه نه خوفي بر آنهاست و نه اندوهگين مي‏شوند.»45

در روايتي ديگر از علي بن رئاب نقل مي‌كند: امام باقر(ع) در تفسير اين آيه «روزي كه بعضي از آيات پروردگارت بيايد، ايمان هيچ نفسي كه پيش‌تر ايمان نياورده است، به وي فايده نمي‏رساند» فرمودند: «آيات عبارت از ائمه است و آيت منتظره، حضرت قائم(ع) است و در روز ظهورش كه با شمشير به پاخيزد، ايمان كسي كه پيش‌تر ايمان نياورده باشد، به وي سود نرساند؛ گرچه به پدران گذشتة وي ايمان آورده باشد.»46

4. بيان برخي نشانه‌هاي ظهور كه آنچه مورد نظر ماست، اشاره به دجّال است.
مانند روايتي كه عيّاشي از زراره، حمران و محمّد بن مسلم نقل مي‌كند:
مقصود از اين آيات، طلوع آفتاب از مغرب و خروج جنبده از زمين و دجّال است كه اگر انسان به گناه اصرار بورزد و عمل ايماني به جا نياورد و اين آيه‌ها ظاهر شود، ايمانش سودي نخواهد داشت.47

3. سرانجام دجّال
عاقبت جنگ ميان دجّال و امام زمان(ع) با غلبه و پيروزي ياران منجي حقيقي همراه است؛ روايات فريقين دربارة موضوع از ميان بردن دجّال را مي‌توان به دو دسته تقسيم نمود:
1. دسته‌اي از روايات، امام عصر(ع) را از ميان برندة دجّال معرفي مي‌كند، به عنوان مثال از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند:

«القائم الّذي يقوم غيبته فيقتل الدّجّال»48 يا از حضرت سجّاد(ع) نقل است كه فرمودند: «المهدي الّذي يقتل الدجّال»،49 در خطبه‌اي كه از امام علي(ع) در صدر كلام اشاره شد، حضرت زمان و مكان دقيق اين رويداد را مشخّص مي‌كنند: «يقتله(الدّجال) الله عزوّجلّ بالشّام علي عقبه تعرف بعقبه افيق لثلاث ساعات مضت من يوم الجمعه علي يد من يصلّي عيسي بن مريم خلفه»50

2. دسته‌اي ديگر از روايات فاعل قتل را به حضرت عيسي(ع) نسبت داده‌اند. در شيعه در «تفسير فرات» كوفي در حديث معنعني51 از امام باقر(ع) نقل شده است:
«سيأتي علي النّاس لا يعرفون والله ما هو التوحيد حتّي يكون خروج الدّجال و حتّي ينزل عيسي بن مريم من السّماء و يقتل الله الدّجال علي يده»52

در منابع اهل سنّت اين دسته روايات بيشتر ديده مي‌شود؛ مانند: «ينزّل عيسي فيقتله»؛53 «فبيّنت هو كذلك اذ بعث الله المسيح بن مريم فينزّل ... فيقتله ثم يأتي عيسي بن مريم قوم عصمهم الله عنه»54

در جمع اين روايات با توجّه به اعتقاد مسلمانان به بازگشت حضرت عيسي(ع) و مقام وزارت وي در حكومت آيندة جهان به رهبري امام زمان(ع) بايد گفت كه هر دو دسته روايات قابل اعتنا و پذيرفتني است؛ به عبارت ديگر دستة اوّل روايات از ميان بردن دجّال را به رهبر اين حكومت جهاني و دستة دوم به وزير اين حكومت نسبت مي‌دهد.

ماهنامه موعود شماره 116
--------------------------------------------
پي‌نوشت‌ها:
1. شايگان، داريوش، اديان و مكتب‌هاي فلسفي هند، ج1، ص 274.
2. واژة سوشيانس در اوستاي جديد به صورت مفرد و جمع داراي معاني مختلفي است كه همگي حاكي از نجات بخشي در آيندة بشر دارد. نك: راشد محصّل، نجات بخشي در اديان، ص6.
3. مقدّم، محمّد، جستار دربارة مهر و ناهيد، ص 11.
4. فروهر يا فرموشي كه در اوستا Farvasi و در فارسي باستان: Fravarti و در فارسي ميانه: Frawaher و در فارسي نو همان فروردين است كه بازماندة حالت اضافه جمع آن در فارسي باستان است. نك: راشد محصّل، اندرساخت مردمان.
5. نك: كهن، آبراهام، گنجينه‌اي از تلمود، صص 351ـ352.
6. همان، ص 219.
7. پور اسماعيل، احسان، آيندة بشريت از ديدگاه قرآن و عهد جديد، صص 203ـ275.
8. طبري، محمّد بن جرير طبري، دلائل الامامه، ص 256.
9. آيندة بشريت از ديدگاه قرآن و عهد جديد، ص 26.
10. همان، ص 54.
11. ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 237.
12. همان، ج 6، ص 80.
13. معارف، مجيد، شناخت حديث، ص 358.
14. انجيل يوحنّا در حدود سال 140 م. توسط يوحنّا در آسياي صغير (تركيه كنوني) نوشته شده است.
نويسندگان قديم، انجيل يوحنّا را آخرين انجيل دانسته‌اند و كليساي قرن اوّل عقيده داشت كه اين انجيل توسط يوحنّاي رسول نوشته شده، گرچه شهادت ايرينيوس كه شاگرد پليكارپ و او هم شاگرد يوحنّا بود، نشان مي‌دهد، انجيل مزبور بعد از انتشار ساير اناجيل در «افسس» منتشر شد. (براي اطّلاع بيشتر نك: قاموس كتاب مقدّس، ص 941؛ رويكرد اسلام به عهد جديد، ص 51.)
15. شناخت حديث، ص 375.
16. هلي، هنري، راهنماي كتاب مقدّس، ص 740.
17. همان، ج 2، ص 18.
18. همان، ج 2، صص 22ـ 24.
19. همان، ج4، صص 3 و 4.
20. رسالة دوم يوحنّا، ص 7.
21. دائرة المعارف كاتوليك، مدخل دجّال.
22. رسالة دوم پولس به تسالونيكيان، 2: 1ـ 4.
23. همان، 2: 7.
24. مكاشفة يوحنّا، 7: 2.
25. رسالة دوم پولس تسالونيكيان، 2: 7.
26. خلاصة اديان در تاريخ دين‌هاي بزرگ، ص 191.
27. همان، ص 194.
28. آشتياني، جلال الدّين، تحقيقي در دين مسيح، ص 92.
29. خلاصة اديان در تاريخ دين‌هاي بزرگ، ص 223.
30. سورة نساء (4)، آية 157.
31. سرانجام عيسي(ع) در مقارنة ميان قرآن و عهد جديد، ص 53.
32. فهيم دانش، علي، مقالة «مسيحيان صهيونيسم را بهتر بشناسيم»، پيش‌گويي‌ها و آخرالزّمان، ص 168.
33. مكاشفة يوحنّا، 16، 16.
34. مقالة مسيحيان صهيونيسم را بهتر بشناسيم»، پيش‌گويي‌ها و آخرالزّمان، ص 171.
35. انجيل متّي، 24، 6؛ انجيل لوقا، 10،19 و 21 و 9 ـ 11.
36. رسالة اوّل يوحنّا، 2: 18.
37. همان، 4: 3 و 4.
38. همان، 2: 18.
39. نوري، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، ج 12، ص 326.
40. مقدّسي سلمي، يوسف بن يحيي، عقدالدّر في اخبار المنتظر، ص 157.
41. شيخ صدوق، كمال‌الدّين، ج 1، ص 250.
42. سورة انعام (6)، آية 158.
43. كليني، محمّد بن يعقوب، ج 1، ص 412.
44. تفسير العسكري، ص 465.
45. كمال الدّين، ج 2، ص 357.
46. همان، ج 2، ص 336.
47. همان، ج 1، ص 353.
48. كمال الدّين، ج 2، ص 335.
49. همان.
50. همان، ص 525.
51. حديثي كه زنجيرة سند آن مرتّب باشد. (لغت‌نامة دهخدا)
52. همان، ص 44.
53. احمد بن حنبل، مسند، ج 6، ص 75.
54. نيشابوري، ج4، ص 2250.
 

ویرا

عضو جدید
دجال در عقاید شیعه :

براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام می­کنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت می­کند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده می­شود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمی­کند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و يک چشمي که و ‏از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه ‏گودى حدقه‏اش نيست و ادعاي خدائي ميکند ،چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد،متولد شده در میان قوم يهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهايش مجعد است،پايش لنگ است، داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد.
هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود.
طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد
براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.
1)نام و نسب او:
عده‌ای گویند كه نام دجال "صائد بن صید" یا "ابن صیاد" است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته‌اند.
2) خصوصیات فردی او:
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او چشم راست ندارد، و چشم دیگرش در پیشانی او است، و مانند ستاره صبح می‌درخشد، چیزی در چشم او است كه گویی آمیخته به خون است. وی در یك قحطی سختی می‌آید، و بر الاغ سفیدی سوار است...»(مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص972)
3) عقیده او:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او با صدای بلندی فریاد می‌زند بین مشرق و مغرب، كه صدایش را جن و انس و شیاطین می‌شنوند ـ نگارنده می گوید: به فرض صحت این روایت، ممكن است این عمل به وسیله رادیو و تلویزیون صورت بگیرد ـ و می‌گوید: ای دوستان من! به سوی من آئید، من هستم كسی كه آفریده است، پس استوار ساخته و مقرر كرده و هدایت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم.»(مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص965)
4) مكان خروج:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او از شهری كه آن را اصفهان می‌گویند، و قریه‌ای كه معروف به "یهودیه" است بیرون می‌آید.» (مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی)
محدث قمی(ره) می گوید: در روایت است كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر مؤمنی كه دجال را ببیند آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون اوظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر حضرت قائم(علیه السلام) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت(علیه السلام) یا به دست عیسی بن مریم(علیه السلام) كشته شود.»(منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2،‌ ص336)
 

ویرا

عضو جدید
یه سوال داشتم از دوستان عزیز .....در این تاپیک هر چیزی که مربوط به شیطان پرست ها هست میشه گذاشت یا موضوعات مشخصی هست؟؟؟؟؟؟:gol::gol:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
یه سوال داشتم از دوستان عزیز .....در این تاپیک هر چیزی که مربوط به شیطان پرست ها هست میشه گذاشت یا موضوعات مشخصی هست؟؟؟؟؟؟:gol::gol:
هر موضوعي منظورتون چيه؟
راستش اينجا دشمنان مهدويت در اولويته، شيطان پرستي هم خودتون بهتر از من ميدونيد، كه زير مجموعه اي از فراماسونريه، پس هر چيزي كه خودتون صلاح ميدونيد ميتونيد بذاريد، مخصوصا اگر در مورد نمادها و ماهيت اين فرقه باشه.:redface:
پيشاپيشم بابت مطالبي كه ميخواين بذاريد ممنونم:gol:
منتظر هستيم:smile:
 

ویرا

عضو جدید
هر موضوعي منظورتون چيه؟
راستش اينجا دشمنان مهدويت در اولويته، شيطان پرستي هم خودتون بهتر از من ميدونيد، كه زير مجموعه اي از فراماسونريه، پس هر چيزي كه خودتون صلاح ميدونيد ميتونيد بذاريد، مخصوصا اگر در مورد نمادها و ماهيت اين فرقه باشه.:redface:
پيشاپيشم بابت مطالبي كه ميخواين بذاريد ممنونم:gol:
منتظر هستيم:smile:
یعنی اینکه تا حالا فقط داشتیم شیطان پرستیو تعریف میکردیم.....میخوام بدونم در مورد خواننده ها و کلا افراد شیطانپرست هم میشه اینجا مطلب گزاشت یا نه .........من از تاپیک مفیذتون متشکرم
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
یعنی اینکه تا حالا فقط داشتیم شیطان پرستیو تعریف میکردیم.....میخوام بدونم در مورد خواننده ها و کلا افراد شیطانپرست هم میشه اینجا مطلب گزاشت یا نه .........من از تاپیک مفیذتون متشکرم
اتفاقا يكي از برنامه ها همينه، كه به بررسي افراد بپردازيم.
مهمترين هم در صنعت سينماست، خودتون ميدونيد كه ماشاءا... چقدر ميشه هم شخص شيطانپرست و هم نماد شيطانپرستي رو تو فيلمها پيدا كرد.
منتظر هر نوع مطلبي از شما هستيم.(از هر كس و از هر جا:دي)
موفق و پيروز باشيد
 

ویرا

عضو جدید
گاگا در ویدئو شو های خود به وفور از نماد ها و علائم گروه های مخفی و شیطانی فراماسونری و ایلومناتی استفاده می کند و در عین حال به شیوه ای کاملا زیرکانه و مخفی از آموزه های کنترل ذهن بهره می گیرد.
آلخاندرو یا آلهاندرو(به اسپانیایی: Alejandro)، ترانه ای است که توسط لیدی گاگا خوانندهٔ معروف آمریکایی در دومین البوم وی با نام هیولای شهرت انتشار یافت. این ترانه توانست بهترین مقام را در جدول تک آهنگ‌های بریتانیا کسب کند و جزو پنج ترانه برتر مجارستان گردد.آلخاندرو همچنین توانست جزو ده ترانه برتر آمریکا،استرالیا، سوئد و کانادا قرار گیرید.


آلخاندرو یا آلهاندرو(به اسپانیایی: Alejandro)، ترانه ای است که توسط لیدی گاگا خوانندهٔ معروف آمریکایی در دومین البوم وی با نام هیولای شهرت انتشار یافت. این ترانه توانست بهترین مقام را در جدول تک آهنگ‌های بریتانیا کسب کند و جزو پنج ترانه برتر مجارستان گردد.آلخاندرو همچنین توانست جزو ده ترانه برتر آمریکا،استرالیا، سوئد و کانادا قرار گیرید.
موزیک ویدیو این آهنگ که توسط استیون کلین ساخته شد و در هشتم ژوئن ۲۰۱۰ منتشر گردید. شا لوده اصلی این ویدیو را علاقه وافر لیدی گاگا به طرفداران همجنسگرایش و تحسین عشق بین دو همجنس تشکیل می دهد. ویدیو، گاگا را همراه با گروهی از سربازان نشان می‌دهد که همراه با ترانه می‌رقصند. این ویدیو همراه با صحنه‌های از بلعیدن یک تسبیح توسط لیدی گاگا و مردان نیمه برهنه‌است.
این ویدیو نقدهای بسیاری را در پی داشت، در حالی که کلیسای کاتولیک گاگا را به خاطر استفاده از صلیب معکوس در این ویدو مورد انتقاد قرار داد.
در نگاه اول یه کلیپ مستهجن به نظر میاد مثل بیشتر کلیپ های گاگا ولی اگر دقت کنیم نشانه های ظریف و باریکی در آن نهفته است .
برای فهمیدن از اسم کلیپ شروع می کنم .
آلحاندرو یا به زبون ما آلخاندرو .
برای شناخت این فرد رجوع کنید به تاریخچه جنگ جهانی دوم . حتما چیز هایی دست گیرتون میشه.
از طرفی نشانه های بارزی مثل ستاره داوود , صلیب شکسته , تاریکی مطلق , سوز و سرما ,
افراد متحد الشکل بدون اراده , صدای پای پوتین ارتشیان در حال رژه , سرباز های با قیافه نازی , نظارت سرباز ها توسط گاگا از بالا به تقلید از دیکتاتور ها و.......
همه این ها یک چیز رو نشون میده : هولو کاست .
ولی اعتراضی هست نسبت به این موضوع چون هیچ نازی ستاره یهودی ها رو حمل نمی کنه !!!!!
در انتهای کلیپ گاگا صلیب رو میخوره! این همان جودیسمه که اومده مسیحیت رو بخوره و داره همین کار رو انجام میده و نمایندش گاگا است با لباس راهبه مسیحی . یعنی گرگ در پوست میش که آخر کلیپ تبدیل میشه به شیطان !!! و در یک کلام: قدرت گرفتن یهودی ها با استفاده از نازیسم .
اما این ویدئو معنای درونی تر و مخفی تری را نیز انتقال می دهد.
مفهوم کلی قالب بر این ویدئو رد و پس زدن (rejection) است.
“I know that we are young.
And I know you may love me.
But I just can’t be with you like this anymore,
Alejandro.”
ابتدا مراسم تدفینی را نشان می دهد در حالی که که گاگا در جلوی جمعیت با لباسی سیاه رنگ در حال حرکت است و قلب مقدس (Sacred Heart ) نماد عشق الهی مسیح به بشریت را در دست دارد. به نظر می رسد چیزی در درون گاگا شکسته است و آن عشق به آلهاندرو است.

به نظر نمی رسد قلب به چیزی آغشته شده است؟
اما آلهاندرو چه کسی است؟ در طول ویدئو هیچ اشاره مستقیمی به آلهاندو وجود ندارد اما در قسمتی گاگا را در حالی می بینیم که درازکشیده و لباس راهبه برتن و تسبیحی بر دست دارد، در حالی که به آسمان نگاه می کند می گوید: “Stop, please, just let me go.” یعنی دیگه بسه فقط بگذار من برم. بعد درست در زمانی آلهاندرو می گه که نگاه و دست های او به سمت آسمان است، اشاره ای زیرکانه و غیر مستقیم به خدا.
she hides true love, en su bolsillo
اون عشق حقیقی رو پنهان میکنه،....
she's got a halo around her finger, around you
اون یه حلقه نور دور انگشتش داره،دور تو
حلقه نور دور انگشت به حلقه ازدواج اشار داره همچنین هاله ای دور آلهاندرو داره (آلهاندور مقدس است). حلقه نورانی یا حلقه ازدواج گاگا اشاره به پیوند و ارتباط روحانی و مقدس با خدا دارد، اما دیگر او از این رابطه شرمسار است و دست هایش را پنهان می کند
she's got both hands, in her pocket
او هر دو دستاشو توی جیبش گذاشته
and she won't look at
و اون به تو نگاه نخواهد کرد (تو = آلهانرو = خدا)
در ادامه اشارات او به فرناندو و روبرتو (Fernando and a Roberto) اشاره به تثلیث یا همان سه خدایی مقدس در مسیحیت دارد.
به نظر می رسد که خداوند آنطور که او انتظار داشته است نتوانسته نیازهای معنوی اورا پاسخ گوید. او به دنبال اولوهیتی جدید می گردد و لوسیفر یا همان شیطان را انتخاب می کند.



گاگا در حالی که کشیشه لوسیفر یا شیطان شده لباسی از صلیب معکوس بر تن و یک چشم.
همانطور که می دانید صلیب نشان بارز حضرت عیسی و نماد مسیحیت است. اما صلیب معکوس (Inverted Cross) یا وارونه اشاره به انحراف اخلاقی و جنسی، فساد، بی هرمتی به مسیحیان و شیطان پرستی داره که دقیقا در تضاد با مفاهیم صلیب مسیحیان است.

خدا شدن


تسبیحی که در تصویر بالا می بینید در انگلیسی rosary نام دارد. از یکسری گوی های چسبیده به هم توسط طناب یا نخ تشکیل می شود و در مراسم ها ی مذهبی و عبادات مسیحیان به کار می رود (مختص مسلملنان نیست). گاگا یا لوسیفر جدید این تسبیح را میبلعد.
در این تصویر دستان گاگا اشاره به حرکاتی است در پایان مراسم مذهبی که توسط کشیش ها صورت می گیرد (benediction)
دوستان فقط عکسهاشو حذف کردم اگر صلاح میدونین بزارم.
 
آخرین ویرایش:

ویرا

عضو جدید

تصویری از مسیح که با دست خود به بندیکشن و قلب مقدس اشاره دارد.
در پایان نور از درون گاگا ساطع می شه اشاره دگرگونی درونی داره . از ظاهر به باطن
پشت پرده فضایی سردو تاریک و نظامی را نشان می دهد. استفاده از فضاها و صحنه های ***ی و جنگ طلبانه در موسیقی پاپا امروز گسترش یافته است به منظور ایجاد یک و وابستگی. مردانی که رژه می روند، آتش پشت صحنه،
گاگا لباس مشکی بر تن و یک چشم بر تخت پادشاهی نشسته (اشاره به حکمفرمایی فراماسون ها)نشان یک چشم
رقاص ها لباس نازی و سربازان هیتلر و موسولینی برتن دارند
برده های کنترل ذهن یا همان عروسک های خیمه شب بازی

بد رمنس Bad Romance
ویدیوی بسیار زیبا و خلاق به علاوه پر سمبل لیدی گاگا که یکی از بهترینهاش هست، همونطور که پاپاراتزی به یک چیز محدود نمیشه، این ویدیو هم بیش از عشق با یک مریض روانی بودن هست.
ویدیو اشارات بسیار واضحی به کنترل ذهن داره. در ویدیو گاگا توسط یک سری سوپرمدل و... دزدیده شده و مراحل تبدیل شدن به یک برده ی سXکXس رو طی میکنه. در ویدیو خدا شاخدا ر Baphomet دیده میشه.
آهنگ با صدای جذاب و حس دهنده ای شروع میشه:
Rah-rah-ah-ah-ah-ah!
Roma-roma-mamaa!
Ga-ga-ooh-la-la!
Want your bad romance

را،را،را...
"را" فقط یک صدای باحال نیست را (Ra) اسم خدای بزرگ مصری است این خدا با جفت چشمش بر روی همه چیز تسلط داشت. برادر شیطانیش یکی از چشمها رو در آورد. گاگا برده ی س0ک0س بودن رو میخواد. او به این اشاره میکنه که میخواد توسط شیطان این نیروی پلید تسخیر شه تا به مزایاش برسه. تا به هدف بزرگش برسه.
در متن شعر او میخونه: I don't wanna be freinds/من نمیخوام که (فقط) دوست باشیم.
گاگا نمیخواد که نسبت به صنعت موسیقی فقط یک دوست/ بیگانه باشه. او میخواد یک عضو از این صنعت باشه.
او یک برده مورد کنترل ذهن قرار گرفته است. در ابتدا او از یکجور تابوت بیرون میاد(به نور طلایی جان دهنده هم دقت کنید):
هم چشمهاش و هم گوشهاش و هم بینیش بسته هستن . او نه میتونه بشنوه نه میتونه ببینه و نه میتونه براحتی نفس بکشه:
در واقع: او نه میتونه برای خودش بشنوه، نه میتونه برای خودش ببینه و نه میتونه برای خودش نفس بکشه.


او یک آماتور هست و نمیدونه داره چیکار میکنه. او کاملا تحت کنترله
در صحنه ای دیگر میبینیم که گاگا در وانی است و در واقع در حال غسل کردن است.

گاگا در مصاحبه ای درباره ویدیو گفت:"من بیگناهم"
گاگا ی بیگناه با چشمهای ناز و حیوونکی در حال شستن گناه های نداشته ی خود است.
اما آیا واقعا بیگناه است؟ و اگر بیگناه است چرا غسل میکنه؟ آدم ممکنه که خیلی بیگناه به نظر برسه.
به حر حال...
او در بین دو زن قرار گرفته و در تلاش است که جلوی آنهارو بگیره.
این زن ها به اون مشروب میدن. به زور!
و سعی دارن به وسیله ی چیزهایی مثل مشروب اون رو به یک برده تبدیل کنن.
این دو زن میتونن همون کسایی باشن که در mk-ultra فعالیت داشن. میتونن کسایی باشن که مردم رو فریب میدن و اونا رو کنترل میکنن. میتونن گروه های مافیایی باشن که به دنبال ساختن برده های س0ک0س هستن.
حال به وظیفه اش به عنوان یک برده س0ک0س عمل میکنه:
اون بین مردایی قرار میگیره که خریدار هستن. در واقع این جمع میتونه اشاره ای باشه به نیروی تاریکی که داره
صنعت رو تحت تاثیر خود قرار میده. و ماسکها به نشانه این هستن که این افراد طبیعت واقعیشون رو پنهان کردن.
هر مرد اینجا اشاره به یکی از کمپانیهای موسیقی (record compony) است. به نظر میرسه که گاگا میدونه چه خبره. و تلاش میکنه که نظر یک شخص مخصوصی رو به خودش جلب کنه. مردی که به نظر میاد چیزهایی که گاگا میخواد رو داره و نکته ی شادی آور برای گاگا اینه که اون مرد از گاگا خوشش میاد و خریداری رو انجام میده.
یک ثانیه تا پایان شرط بندی:


سپس هیولای شهرت به اتاقی وارد میشه، تا وظایفش رو به عنوان یک برده ی خرداری شده
انجام بده دقت کنید که دستاش رو دقیقا زیر دو سر روی دیوار قرار داده.


توهین آشکاری دیگر به مقدسات مسیحی


بر روی تابوت علامت صلیب مسیحیان قابل مشاهده است اما به کلمه بالای ان دقت کنید ! کلمه “Monster” یا هیولا بالای آن درج شده!

گاگا رو در صحنه های بالا با این نقاشی از Michael Pacher که اشاره به شیطان داره مقایسه کنید:

 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
ب حساب گفته های شما من هم بس شیطانم
سلام دوست عزيز
ما هيچ وقت همچين جسارتي نمي كنيم كه به كسي مصداقي وصل كنيم.
اين موضوعات رو اگه خوب بهش دقت بشه ، متوجه ميشيم كه حقيقته.
يه نكته اي هم كه فكر كنم بهتره گفته بشه، اينه كه ممكنه هر كدوم از اين نمادها ناخواسته مورد استفاده قرار بگيره، اگر من يا دوستان اين نمادها رو اينجا قرار ميديم، دليل بر آن نيست كه بگوييم شما شيطان پرستيد، خيلي ها هستند كه ناخواسته خيلي ازاين نمادها رو مورد استفاده قرار ميدن، ولي سوءتفاهم نشه كه منظورمان كسي از دوستان است. مثلا همين بوگيرهايي كه علامت Xداشتند.
دراينكه علامتي شيطان پرستانه است، شكي نيست، و ميتوان دليل قاطع براي آن عرض كرد، ولي خب اين دليل نميشه كه بگيم شخصي كه از اون استفاده ميكنه شيطان پرسته!
پس همينجا ميگيم كه اين تاپيك تنها براي اطلاع رسانيه، تا از اين به بعد ازاين نمادها استفاده نشه وبا آنها آشنا بشيم.
موفق وپيروز باشيد:)
 

ویرا

عضو جدید
یکی از مطرح ترین چهره های شیطان پرست معاصر مرلین منسون است.نام اصلی این موجود بیمار برایان هاگ وارنر است.او متولد 1969 میلادی در امریکاست.
از ابتدای جوانی به موسیقی روی آورد و کم کم با چهره های مهم شیطان پرست مانند آنتوان لاوی آشنا شد.مدتی به موسیقی راک روی آورد .
وی نام خود را از دو چهره فاسد و بیمار غرب وام گرفت.مرلین را از نام مرلین مانرو بازیگر فاسد سینمای غرب و منسون را نیز از نام یک کشیش قاتل و ناراضی فرقه گرا اخذ کرد.
او گروه منسون را راه اندازی کرد و به دلیل سبک خاص ،موسیقی این گروه در دنیای افسار گسیخته غرب با اقبال مواجه شد.
سبک خاص لباس پوشیدن،آرایشهای عجیب،چند بار تغییر جنسیت،خوردن نجاسات و اهانت به مقدسات باعث شهرت وی شد.
شاید بیشترین چیزی که منسون را شهره کرد بلعیدن مدفوع در یکی از اجراهای موسیقیش بود.پاره کردن انجیل نیز اورا مورد نفرت اهل کلیسا قرار داد.​
اجرای موسیقی های عجیب و غریب وی به محل درآمد عظیمی برای منسون تبدیل شده است.درآمدی که منسون را به یکی از ثروتمند بی خدا تبدیل نموده است.​
آنچه درباره او جالب به نظر می رسد حمایت اهالی به اصطلاح سیاست و فرهنگ آمریکا از این موجود شیطان زده است.اگر چه برخی کشورهای اروپایی (به دلیل ترس از عواقب کنسرت های منسون که معمولا با پایان آن موجی از تخریب در خیابانها به راه می افتد)او را به کشورشان ممنوع الورود نموده اند.​
از نظر نوع اعتقاد منسون را جزو گروه های شرپرست تقسیم بندی می توان نمود.شرپرستان معتقد به بازگشت به تاریکی هستند و معمولا هر عملی که ضد اعتقادات و هنجارهای اجتماعی باشد از آنان سر خواهد زد.​
اگر چه برخی جوانان کشور ما از مدلهای منسون استفاده می کنند اما با توجه به عمق نفرت مسلمین از شیطان لعین،قطعا اعتقادات اورا نمی پسندند.
از سایت فرق و ادیان
 

ویرا

عضو جدید
توضیح کلی درباره برخی از مطالب
لطفا خوب توجه کنید
هر " بنای معماری " هر نوع " مارک - نشانه - علامت " دلیل بر ماسونی بودن انها نیست اما بطور مثال به طور ۱۰۰٪ می توان گفت که بنای اهرام مصر کاملا ماسونی هست . (مثلا ما به طور ۱۰۰٪ نمیتونیم بگیم بانک قوامین ماسونی هست و در ان اعمال ماسونی انجام میشه ولی میتونیم بگیم معماری شکل و نمای این بنا کاملا ماسونی هست.
نتیجه گیری : پس ما هر سازه ای رو که میبینیم نمیتونیم بگیم فراماسونی هست۰
رپ : در این نوع سبک بیان کلمات به صورت روان و اذادانه گفته میشه و این از خوصوصیات اصلی این سبک است و نمیتوان گفت موسیقی سبک رپ شیطان پرستی هست .
متال : موسقی سبک متال هم شیطان پرستی نیست اما اعضای یک گروه مثلا مرلی منسون که شیطان پرست هست باعث شده که سبک این نوع موسیقی شیطان پرست نامیده شود که اشتباه هست . به امید ان روزی که بتوان از سبکهای موسیقی در راه مثبت به طور ۱۰۰٪ استفاده کرد.
 

ویرا

عضو جدید
دوستان عزیز امیدوارم مطالبی که گزاشتم مفید باشه!!منتظر نظراتتون هستم...من فکر میکنم اگر دوستان با هم تبادل نظر کنن تاپیک خیلی پر بارتر باشه!:gol::gol::gol::gol:
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز امیدوارم مطالبی که گزاشتم مفید باشه!!منتظر نظراتتون هستم...من فکر میکنم اگر دوستان با هم تبادل نظر کنن تاپیک خیلی پر بارتر باشه!:gol::gol::gol::gol:

واقعا عالی بود دوست خوبم خیلی استفاده کردم. منتظر مطالب خوبت در ادامه هستیم ...
 

mohammad.ie69

عضو جدید
کاربر ممتاز
توضیح کلی درباره برخی از مطالب
لطفا خوب توجه کنید
هر " بنای معماری " هر نوع " مارک - نشانه - علامت " دلیل بر ماسونی بودن انها نیست اما بطور مثال به طور ۱۰۰٪ می توان گفت که بنای اهرام مصر کاملا ماسونی هست . (مثلا ما به طور ۱۰۰٪ نمیتونیم بگیم بانک قوامین ماسونی هست و در ان اعمال ماسونی انجام میشه ولی میتونیم بگیم معماری شکل و نمای این بنا کاملا ماسونی هست.
نتیجه گیری : پس ما هر سازه ای رو که میبینیم نمیتونیم بگیم فراماسونی هست۰
رپ : در این نوع سبک بیان کلمات به صورت روان و اذادانه گفته میشه و این از خوصوصیات اصلی این سبک است و نمیتوان گفت موسیقی سبک رپ شیطان پرستی هست .
متال : موسقی سبک متال هم شیطان پرستی نیست اما اعضای یک گروه مثلا مرلی منسون که شیطان پرست هست باعث شده که سبک این نوع موسیقی شیطان پرست نامیده شود که اشتباه هست . به امید ان روزی که بتوان از سبکهای موسیقی در راه مثبت به طور ۱۰۰٪ استفاده کرد.
تایید
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
دوستان عزیز امیدوارم مطالبی که گزاشتم مفید باشه!!منتظر نظراتتون هستم...من فکر میکنم اگر دوستان با هم تبادل نظر کنن تاپیک خیلی پر بارتر باشه!:gol::gol::gol::gol:
خيلي استفاده كرديم، منتظر پستهاي خوبتونم هستيم!
موافقم، با تبادل نظر ميشه خيلي استفاده كرد
موفق باشيد
 

ویرا

عضو جدید
واقعا عالی بود دوست خوبم خیلی استفاده کردم. منتظر مطالب خوبت در ادامه هستیم ...

خيلي استفاده كرديم، منتظر پستهاي خوبتونم هستيم!
موافقم، با تبادل نظر ميشه خيلي استفاده كرد
موفق باشيد
خوب این که میگین استفاده کردین یعنی همشو قبول دارید؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised::Dمثل داداشم تایید کنید:D:gol::gol::gol:
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه مباحث فراماسونری

ادامه مباحث فراماسونری

ادامه از پست

5 – افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.(8) همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.



Isis Isis



6 – علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود.(9) این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.(10) رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)







آنخ امروزی آنخ مصر باستان آنخ ماسونی آنخ فمینیسم سمبل کنونی زن




7 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11)







Obelisk پارک مرکزی نیویورک بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن Obelisk مقبره یکی از فراعنه





توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق را نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال زیر توجه فرمایید:








مقایسه Obelisk (تصویر سمت راست) با یک بنای غیر Obelisk (تصویر سمت چپ) . توجه کنید که Obelisk ها دقیقا" به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آنها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابر این بناهایی که ویژگیهای مذکور را نداشته باشند , Obelisk محسوب نمی شوند.





نحوه ی اوج گیری فراماسونری




همان گونه که دیدیم، منشاء فراماسونری به زمان مصر باستان و فراعنه باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه این تعالیم به آمریکا و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟



با مرور در سیر فراماسونری خواهیم دید که عامل گسترش، بنی اسرائیل بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :



1 – افول قدرت مصر و نابود شدن فرعون با خواست خداوند متعال و به دنبال رسالت حضرت موسی (ع).(12)


2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به فرمان خدا به همراه حضرت موسی (ع) و ساکن شدن آنان در صحرای سینا.(13)


3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد به دین خدا: به دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای دریافت پیام خدا، به کوه طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و حضرت موسی پس از بازگشت، این گوساله را از بین بردند و بنی اسرائیل دوباره خداپرست شدند.(14)


4 – پس از درگذشت حضرت موسی(ع)، پیامبران دیگری نیز به سمت قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج شروع به ترویج تعالیم ماسونی مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.(15)


5 – ترویج تعالیم ماسونی در بین بنی اسرائیل و اضافه شدن تعالیم شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).(16)


6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) در اوج قدرت بنی اسراییل و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).(17)


7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و بازپس گیری وسایل جادوگری از سوی جادوگران و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.(18)


8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد.(19)


9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب بنی اسرائیل توانائی حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.


10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.


11 – ظهور حضرت محمد(ص) که ایشان هم از آزار بنی اسرائیل در امان نبودند.


12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان که در زمان رسالت حضرت محمد (ص) اتفاق افتاد.


13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.


14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به « بیت المقدس » تغییر یافت.


15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.


16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در نتیجه ی این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها با کاهنان یهودی معبد موسوم به معبد سلیمان، آنان به تدریج تعالیم ماسونی را از یهود یاد گرفتند.(20)


17 – بازپس گیری بیت المقدس توسط مسلمانان و فرار صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا.(21)


18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابالا توسط همین شوالیه ها به اروپا راه یافت.(22)


19 – به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد و بسیاری از آنها را اعدام کرد.(23)


20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت اولین لژ فراماسونری مخفی در اروپا با نام لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه نیز به فعالیت خود ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.(24)


21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد در قرن 18. با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب در قرن 18، فراماسونها فعالیت رسمی خود را آغاز کردند. به تدریج با کاهش سختگیری واتیکان و توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛ البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان مذهبی بود و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.


22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.


23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.


24 – شکل گیری اسرائیل در سال 1948 به عنوان آخرین بازوی اجرایی فراماسونری.


25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006 می رسیم.


جنگ با حزب الله در سال 2006 برای رسیدن به چند هدف مهم انجام شد: تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت برای پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان، و Armageddon = جنگی که صهیونیست ها ادعا می کنند جنگ آخرالزمان است.) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است.


26 – و اقدام اخیر، کشمکش لفظی با ایران . چرا که ایران بزرگترین دشمن فراماسونری در جهان است. در حال حاضر در تمامی کشورهای جهان، یا قدرت در دست ماسون هاست و یا آن کشور تحت تأثیر کشورهای ماسونی است. برای مثال در کشورهای همسایه، کشور ترکیه دارای لژهای ماسونی است و کشور عربستان هم که عاری از لژ است، تحت تاثیر آمریکا و اسراییل (دولتهای با ارکان ماسونی) می باشد.


27 – ... و الله العالم.












 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
عقاید فراماسونری

عقاید فراماسونری


گروه های مختلف ماسونی بعضاً فلسفه ی عقیدتی متفاوتی دارند؛ اما با این حال در لا به لای عقایدشان، می توان مشترکات فراوانی نیز یافت. نکته ی مهمی که وجود دارد این است که فلسفه ی وجودی بسیاری از عقاید ماسونی به طور کامل شناخته نشده است، اما این به معنای عدم وجود این اعتقادات نیست. برای مثال شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد اکثر گروه های ماسونی، شیطان را تقدیس می کنند. از جمله:


اذعان خود آن ها به تقدیس لوسیفر (یکی از نام های شیطان) و

یا استفاده از علایم بی شماری که اکثر آن ها توسط گروه های شیطان پرست

نیز استفاده می شوند؛ با این اوصاف ما می توانیم بفهمیم که ماسون ها شیطان پرست نیز هستند. اما هنوز نمی دانیم که چه عاملی آنان را به این تفکر سوق داده است. (البته این نکته تقریباً اثبات شده است که ماسون ها و شیطان پرستان به موجودی به نام ابلیس یا شیطان اعتقاد ندارند، بلکه آن ها بزرگداشت شیطان را به عنوان نمادی برای مخالفت با ادیان انجام می دهند. در هر صورت، علت لجاجت بیش از حد آن ها با دین و اصرار افراطی آن ها بر بزرگداشت شیطان به عنوان نماد ضد دینی، کاملاً روشن نشده است.) نکته ی دیگر این که بسیاری از گروه های ماسونی شیطان پرست، الهه های ملل باستان را نیز ارج می نهند. از جمله: Isis و Osirisو... که این مطلب کاملاً اثبات شده است. اما ما نمی دانیم که چرا آنان خداوند یکتا را کنار گذاشته و هم شیطان و هم الهه های متعدد را بزرگ می دارند؟!

با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:

* ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
* بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
* اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
* بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
* اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
* اعتقاد فراوان به اومانیسم. (انسان محوری)
* اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی.
* اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به همین مطلب دارد.

« خداوند نيز در آيه ي 102 سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ....... و پيروي كردند از سخناني كه شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا كافر نگشت وليكن شياطين كافر شدند و سحر به مردم مي آموختند ......»

كتاب تفسير نمونه درباره ي آيه ي 102 سوره ي بقره می نویسد:

از احـاديـث چـنـيـن بـر مـى آيد كه در زمان سليمان پيامبر، گروهى در كشور او به عمل سحر و جـادوگـرى پرداختند, سليمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى كرده، در محل مخصوصى نگهدارى كنند.
پـس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر كردند؛ بعضى از اين موقعيت استفاده كرده و گفتند: سليمان اصلاً پيامبر نبود، گروهى از بنى اسرائيل هم از آنها تبعيت كردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا كه دست از تورات نيز برداشتند.
هـنـگـامى كه پيامبراسلام (ص ) ظهور كرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان از پيامبران خدا بوده است،


بعضى از احبار و علماى يهود گفتند: از محمد تعجب نمى كنيد كه مى گويد سليمان پيامبر است؟

اين گفتار يهود، علاوه بر اين كه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به اين پيامبر الهى محسوب مى شد، لازمه اش تكفير سليمان (ع ) بود.
به هر حال اين آيه فصل ديگرى از زشتكاريهاى يهود را معرفى مى كند كه پيامبر بزرگ خدا، سليمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گويد: « آنها از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مـى خواندند، پيروى كردند : واتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليـمان ». سپس قرآن به دنبال اين سخن اضافه مى كند: « سليمان هرگز كافر نشد : و ماكفر سليـمان ». او هـرگـز بـه سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نكرد، « ولى شياطين كافر شدند، و به مردم تعليم سحر دادند : ولكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر ».(25)

* علاقه ی افراطی به علوم طبیعی. تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبیعی، ماسون بوده اند. مانند: الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین، و ادوارد جنر کاشف واکسن آبله.(26) در این میان به نظر می رسد که علاقه و توجه افراطی ماسون ها به علم، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گیرد. البته لازم به ذکر است که در دین اسلام هم تأکید زیادی بر فراگیری علم و دانش شده است، اما از مسلمانان خواسته شده تا به صورت معتدل (نه افراط، نه تفریط) به علم بپردازند و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده نمایند. بنابراین در اسلام، علم هدف نیست بلکه یک وسیله است، اما در فراماسونری علم خود یک هدف است.
* اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33. گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت زیادی داشته و ماسون اعظم نامیده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.
* اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان پایتخت عقیدتی در بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.(27)
* اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Artichrist = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای (دهه ی اول) قرن 21 و شروع حکومت جهانی شیطانی توسط او.(28) (البته ممکن است که Antichrist مورد نظر خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد؛ بلکه ممکن است Antichrist مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)

در هر حال جا دارد که در این قسمت به این نکته اشاره کنیم که گروه هایی مانند فراماسونر ها و شیطان پرستان، از شیطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه با ادیان استفاده می کنند . اعضای این گروه ها در واقع هیچ اعتقاد قلبی به مسایل فرازمینی مانند خدا، فرشتگان، شیطان و ... ندارند و معتقدند که تنها ماده وجود خارجی دارد. (اعتقاد به ماتریالیسم) اعضای این گروه ها برای نشان دادن دشمنی خود با مذاهب، از نماد (Baphomet) که مربوط به شیطان پرستان باستان است، استفاده نموده و از آن برای نشان دادن بی اعتقادی خود به عالم آخرت بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شیطان پرستان، خودشان نیز به این مسأله اعتراف کرده اند؛ تا آن جا که در بعضی از کتب شیطان پرستان، مطالب زیر به چشم می خورد:(29)



اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی یک مذهب لا مذهبی همچون بودیسم است! مذهبی که در آن نیازی به توضیح هیچ کدام از کارهایمان به هیچ کس نداریم. شیان پرستی اعتقادی به وجود خدا , فرشتگان , بهشت و جهنم , ابلیس , اهریمن , ارواح شیطانی , ارواح خوب , جن, دیو و ... ندارند.


اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی لامذهبی است ... خود پرستی است - ما خودمان را می پرستیم ... شیطان پرستی ماده گرایی است ... شیطان پرستی بی دینی است.
Vexen Crabtree
" توصیف شیطان پرستی "


بدین ترتیب نتیجه می شود که اعتقاد و مسلک واقعی ماسون ها و شیطان پرستان، بی دینی است و آن ها از الهه های ملل باستان، بت ها و شیطان، به عنوان نمادی برای دشمنی با مذاهب و ادیان استفاده می کنند.

 

Similar threads

بالا