من آمده ام !!.!

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


من برگشتم .. واسه ی ماندگار همکارکم ؛ که تو این مدت از رو نرفت و جوری برخورد کرد که خوتمم خیال کردم اصن رفتنی در کار نبوده ! کسی که همیشه سیراب محبت و صفاش بودم .. و تیمام فرضیه های رفتنمو آش و لاش کرد رف ! واسه اینکه یکی از سردمدارای انخلابی پروفم بود .. واسه اینکه در جیواب بدی هام یه لحظه هم خم به ابرو نیاورد و پشتوانه م موند .. واسه تیمام لبخندهایی که بعده یه دپسردگی مزمن چپوند رو لبم .. واسه ی قولی که بهش داده بودم و یادم رفته بود .. و واس اینکه جیواب بدم به آنچه بی جیواب خوانده بودش ..

من برگشتم .. واسه نفس بانوی دلم ؛ واسه اینکه رفتنم ظلم بود در حقش .. واسه اینکه همیشه سخن کم آورد در مخابلمون و با سکوت حرفامونو زدیم بهم .. واسه سکوت دلکوبی که وقت رفتنم کرد و هنو جاش داره میسوزه .. واسه جمله ای که برام نوشت و به گوشم رسید : " خیلی ها از این باشگاه رفتن ، ولی هیچ رفتنی مثل رفتن تو نبود سپیده.. " .. واسه اینکه برام خاصه و اینجا بودنم باهاش ، واسش مهم ..

من برگشتم .. واسه داداش وحیدم ؛ که چن روزه رهه شونصد ساله رو دوییدیم ! .. که خوتمم باورم نیمیشه اینخده باش راحتم .. که بد موقعی ترکش کردم .. واسه شاخه شاخه گلی که برام گذاشت .. واسه همه کوفت گفتناش !

من برگشتم .. واسه پیسمل خاله زشتووووی کج و کوله خوتم ؛ که بی چنگال نمونه ! :دی .. واسه امضای درِ پیتش ! :دی .. واسه تیمام تلاشش در جهت برگردوندنم از روز آخری که داشتم میرفتم تا حالا .. واسه مسابخه ای که باهاش دارم ! .. واسه صفت بَ بدایی که بهش دادمو اون خلافشو به من گفت .. واسه اون همه پیامای خوشجل موشجلی که همه جا واسم گذاشته .. واسه اینکه همش میگفت مطمئنم بر میگردی ! ..

من برگشتم .. واسه رُزا خوردنی ترین مادر شوور دنیا ؛ امضاهای حلخ کردنیش .. واسه همه خل بازیایی که داشتیم .. واسه دلتنگی های دل کوشولوش ..

من برگشتم .. واسه ممری ، دی دخملی خوش سلیخه م .. اومدم مث این شر خر ها ایمیله رو بیگیرم ازش ! :دی


من برگشتم .. واسه آق پیرجو که تا آخرین لحظه رنگمو عوض نیمیکرد ! واسه ستویی ژوونی که منو دوز داره ! :دی

من برگشتم .. واسه سهراب که اونجوری تریپ غم برداشته بود اصن کف بر ! واسه جای پاهاش تو پروفم

من برگشتم .. واسه زهرایی مهربونم که همچنان همراه موند ، واسه شقایقم ریفیخ کامی ادبی قندم

من برگشتم .. واسه گودزیلای مهربون که شب آخرو تا صبح پا به پام موند و از تجربه ش گفت ! :دی

من برگشتم .. واسه شروین هایپ مشکی :دی

من برگشتم .. واسه تک دخملکم ؛ که بی مادر بزرگ نشه :دی

من برگشتم .. واسه حامد ، واسه آجو نگین ، واسه پژمان موفخ ، واسه نیروانا ، واسه آذر ، واسه کچل ، واسه مصوووم ، واسه میترا ، واسه بهنام ، واسه محیا ، واسه زیبا ، واسه نغمه ، واسه افشین ، واسه نسترن ، واسه رضا و وعده وعیداش :دی ، واسه اندیشه .....

واسه این 401 پیام جیدیدی که شوکه م کرد !

من برگشتم .. واسه زیوولکم ، که روز تولدش اینو ازم خواست ..........................

و واسه تیمام امیدهایی که به برگشتم بود
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
کوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووفتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سپیده ژونی من که افتخار اشنایی باهاتو نداشتم ولی انقدر عطارو رزا همه جا یادت میکردن..و بچه های دیگه که یادم نیست انگار با اینکه رفتی ولی چندبرابر حضورت تو باشگاه حس میشدی...یه جورایی به داشتن چنین دوستایی بهت حسودیم میشد دوستایی که با نبودت بازم طوری رفتار میکردن که انگار هستی طوری که قبلا با اینکه بودی من ندیدمت ولی وقتی رفتی انگار من هر لحظه داشتم شمارو تو باشگاه میدیم گلم...خیلی خیلی خیلی خیلی خوش اومدی....دیگه نروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو باشه؟
همیشه کنارمون بمون...
واااااااای خداجون یه بار تاپیک برگشت دیدم چقدر خوشحال شدم امشب.............
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
عششششششششششششششششششششششششششششششخ داداش اومده
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چه شودددددددددددددددددد
























باشگاه شاد و شاااااااااااااااااااااااااد شده
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من كه گفتم نميتوني باشگاه رو فراموش كني...گفتم يا نگفتم؟:lol:(بگو گفتي):weirdsmiley:

معتاد انواع مواد مخدر بشي اما معتاد باشگاه نشي..الله اكبر:wallbash:
من ميدونم چند روز ديگه سرت رو بالشت ميزاري ميخوابي فرداش آن ميشي ميگي باز بايد برم..:w29:

دختر خوبي باش كه همه دوستت داشته باشن:D

خيلي هم خوشمان آمد برگشتي:gol:..ميگفتي يه گاوي يه شتري ميزديم زمين:دي
 

Sohrab.net

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خاله جونم....سپیده گل:gol:
.
من که خیلی ازت دلم پره...الان نمیدونم دعوات کنم یا بزنمت یا بهت بگم خوش اومدی ؟:cry:

ولی خیلی خوش اومدی....دلمون شده بود اندازه ی سوراخای جورابای باکتری های جوربای این رزا :D دیدی چقدر تنگ شده ؟؟:redface:

حالا بیا از دلمون در بیار :razz::D

خیلی ماهی...:w30:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

من برگشتم .. واسه زیوولکم ، که روز تولدش اینو ازم خواست ..........................

خداییش با همه فرق می کنه این زیوولک ! :D

خیلی خوش اومدی سپیده جان :gol:


ولی آخه من نمی دونم ، تو با این همه احساسات مرغ میتونی سر ببری زیوولی ؟ :surprised:
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز



من برگشتم .. واسه ممری ، دی دخملی خوش سلیخه م .. اومدم مث این شر خر ها ایمیله رو بیگیرم ازش ! :دی



من برگشتم .. واسه زیوولکم ، که روز تولدش اینو ازم خواست ..........................


عزيـــــــــــــــــــــــــــــزم ... ممنون كه برگشتي و بسي خوش برگشتي:heart:
ولي خوشم مياد واسه خاطر اون ايميله هي كشوندمت پاي نت هي كشوندمت پاي نت :D ولي به جان خودم سر كاري نبودا ... حالا كه اومدي ديگه خيالم راحته ديگه هر وقت اماده شد هستي ديگه
:)

اون زويناي بيريختو بگو به تو ميگه بيا ولي خودش انگار نه انگار كه بياد يه سري به ما بزنه :razz:
 

3erERFAN

عضو جدید


من برگشتم .. واسه ی ماندگار همکارکم ؛ که تو این مدت از رو نرفت و جوری برخورد کرد که خوتمم خیال کردم اصن رفتنی در کار نبوده ! کسی که همیشه سیراب محبت و صفاش بودم .. و تیمام فرضیه های رفتنمو آش و لاش کرد رف ! واسه اینکه یکی از سردمدارای انخلابی پروفم بود .. واسه اینکه در جیواب بدی هام یه لحظه هم خم به ابرو نیاورد و پشتوانه م موند .. واسه تیمام لبخندهایی که بعده یه دپسردگی مزمن چپوند رو لبم .. واسه ی قولی که بهش داده بودم و یادم رفته بود .. و واس اینکه جیواب بدم به آنچه بی جیواب خوانده بودش ..

من برگشتم .. واسه نفس بانوی دلم ؛ واسه اینکه رفتنم ظلم بود در حقش .. واسه اینکه همیشه سخن کم آورد در مخابلمون و با سکوت حرفامونو زدیم بهم .. واسه سکوت دلکوبی که وقت رفتنم کرد و هنو جاش داره میسوزه .. واسه جمله ای که برام نوشت و به گوشم رسید : " خیلی ها از این باشگاه رفتن ، ولی هیچ رفتنی مثل رفتن تو نبود سپیده.. " .. واسه اینکه برام خاصه و اینجا بودنم باهاش ، واسش مهم ..

من برگشتم .. واسه داداش وحیدم ؛ که چن روزه رهه شونصد ساله رو دوییدیم ! .. که خوتمم باورم نیمیشه اینخده باش راحتم .. که بد موقعی ترکش کردم .. واسه شاخه شاخه گلی که برام گذاشت .. واسه همه کوفت گفتناش !

من برگشتم .. واسه پیسمل خاله زشتووووی کج و کوله خوتم ؛ که بی چنگال نمونه ! :دی .. واسه امضای درِ پیتش ! :دی .. واسه تیمام تلاشش در جهت برگردوندنم از روز آخری که داشتم میرفتم تا حالا .. واسه مسابخه ای که باهاش دارم ! .. واسه صفت بَ بدایی که بهش دادمو اون خلافشو به من گفت .. واسه اون همه پیامای خوشجل موشجلی که همه جا واسم گذاشته .. واسه اینکه همش میگفت مطمئنم بر میگردی ! ..

من برگشتم .. واسه رُزا خوردنی ترین مادر شوور دنیا ؛ امضاهای حلخ کردنیش .. واسه همه خل بازیایی که داشتیم .. واسه دلتنگی های دل کوشولوش ..

من برگشتم .. واسه ممری ، دی دخملی خوش سلیخه م .. اومدم مث این شر خر ها ایمیله رو بیگیرم ازش ! :دی


من برگشتم .. واسه آق پیرجو که تا آخرین لحظه رنگمو عوض نیمیکرد ! واسه ستویی ژوونی که منو دوز داره ! :دی

من برگشتم .. واسه سهراب که اونجوری تریپ غم برداشته بود اصن کف بر ! واسه جای پاهاش تو پروفم

من برگشتم .. واسه زهرایی مهربونم که همچنان همراه موند ، واسه شقایقم ریفیخ کامی ادبی قندم

من برگشتم .. واسه گودزیلای مهربون که شب آخرو تا صبح پا به پام موند و از تجربه ش گفت ! :دی

من برگشتم .. واسه شروین هایپ مشکی :دی

من برگشتم .. واسه تک دخملکم ؛ که بی مادر بزرگ نشه :دی

من برگشتم .. واسه حامد ، واسه آجو نگین ، واسه پژمان موفخ ، واسه نیروانا ، واسه آذر ، واسه کچل ، واسه مصوووم ، واسه میترا ، واسه بهنام ، واسه محیا ، واسه زیبا ، واسه نغمه ، واسه افشین ، واسه نسترن ، واسه رضا و وعده وعیداش :دی ، واسه اندیشه .....

واسه این 401 پیام جیدیدی که شوکه م کرد !

من برگشتم .. واسه زیوولکم ، که روز تولدش اینو ازم خواست ..........................

و واسه تیمام امیدهایی که به برگشتم بود

چی میبینم! دختر شرقی برگشت؟ چرا من دیر فهمیدم؟ آها راستی یه چن روزی درگیر بودم و بیحال امتحانات...ایول.... بسی شادمان گشتیم... بسی;)
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز


من برگشتم .. واسه ی ماندگار همکارکم ؛ که تو این مدت از رو نرفت و جوری برخورد کرد که خوتمم خیال کردم اصن رفتنی در کار نبوده ! کسی که همیشه سیراب محبت و صفاش بودم .. و تیمام فرضیه های رفتنمو آش و لاش کرد رف ! واسه اینکه یکی از سردمدارای انخلابی پروفم بود .. واسه اینکه در جیواب بدی هام یه لحظه هم خم به ابرو نیاورد و پشتوانه م موند .. واسه تیمام لبخندهایی که بعده یه دپسردگی مزمن چپوند رو لبم .. واسه ی قولی که بهش داده بودم و یادم رفته بود .. و واس اینکه جیواب بدم به آنچه بی جیواب خوانده بودش ..





یعنی استاده!
یعنی کارش رو بلده!
میدونی چی بگه و چجوری بگه که بند بند وجود منو بلرزونه!
از اونروز این شاید بار دهم که این تاپیک رو میخونم، اما هر بار مو به تنم سیخ شده!
اگر نمیدونستم میگفتم برای انتخاب هر کلمش ساعت ها وقت گذاشتی ...

همکاری دلت بدجور شاهراه زده به دلم!
دروخ گوی بیریختی هم هستی، جلو همه میگم تو این مدت هیچ بدی که ازت ندیدم هیچ، سراسر امید بودی برام ...
خوشحالم که تونستم اون لبخند قشنگ رو دوباره به لبانت بیارم، لحظه نابی است لحظه خوشحالیت ...

سپیده!
خبر اومدنت رو حداقل 8-9 نفر به من دادن ... اینقدر ذوق داشتن اینقدر خوشحال بودن که این خبر رو به من میدن
دلم نیومد به هیچکدومشون بگم میدونم، نمیدونم این نشونه چیه ولی ...

از نظر من تو نیومدی! چون جایی نرفته بودی!
همونجایی که از اول بودی، موندی هستی و خواهی بود ... دلم!





 

گلابتون

مدیر بازنشسته



من برگشتم .. واسه نفس بانوی دلم ؛ واسه اینکه رفتنم ظلم بود در حقش .. واسه اینکه همیشه سخن کم آورد در مخابلمون و با سکوت حرفامونو زدیم بهم .. واسه سکوت دلکوبی که وقت رفتنم کرد و هنو جاش داره میسوزه .. واسه جمله ای که برام نوشت و به گوشم رسید : " خیلی ها از این باشگاه رفتن ، ولی هیچ رفتنی مثل رفتن تو نبود سپیده.. " .. واسه اینکه برام خاصه و اینجا بودنم باهاش ، واسش مهم ..

من هميشه توي حياتي ترين لحظات لال ميشم....
الانم همين حس رو دارم...

فقط ميتونم از اعماق وجودم اين كلمات رو بيرون بكشم و بگم ...
ممنونم فرشته مهربونم.
ممنونم خوبترين خوب من.
ممنونم رفيق خاطراتم
ممنونم كه اومدي
ممنونم كه تنهام نذاشتي
ممنونم كه بودنت هميشه برام امنيت خاطر آورده
ممنونم از حضور حريروارت...
ممنونم كه هميشه تونستي روي لبه احساس من انگشتي فرشته وار بكشي.
بودنت هميشگي ...هميشگي ترين دوستم.

فقط كاش اين شادي با حضور دوباره زوينا تكميل ميشد.....


 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز


من برگشتم .. واسه نفس بانوی دلم ؛ واسه اینکه رفتنم ظلم بود در حقش .. واسه اینکه همیشه سخن کم آورد در مخابلمون و با سکوت حرفامونو زدیم بهم .. واسه سکوت دلکوبی که وقت رفتنم کرد و هنو جاش داره میسوزه .. واسه جمله ای که برام نوشت و به گوشم رسید : " خیلی ها از این باشگاه رفتن ، ولی هیچ رفتنی مثل رفتن تو نبود سپیده.. " .. واسه اینکه برام خاصه و اینجا بودنم باهاش ، واسش مهم ..

من برگشتم .. واسه زیوولکم ، که روز تولدش اینو ازم خواست ..........................


 

Similar threads

بالا