منظور از " نما " در تلویزیون چیست؟

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی درباره نوع خاصی از نما صحبت می‌کنیم ،‌منظور این است که چه مقدار از صفحه تلویزیون را ،‌ با چه اندازه و ابعادی ظاهر می‌گردد . در اینجا با تاثیر چنین نمایی روی بیننده سروکار داریم .




http://




ترکیب تصاویر

تغییر د راندازه نماها :

اندازه نما را از راههای مختلفی می‌توان تغییر داد :

- با تغییر فاصله سوژه با دوربین ( نسبتها و پرسپکتیو ثابت خواهد ماند )
- با زوم کردن ( تغییر فاصله کانونی لنز )
- برش دادن به دوربینی دیگر با زاویه دید لنز متفاوت ،‌یا دوربینی دیگر در فاصله‌ای متفاوت .

اصطلاحات : اغلب در طول تولید برنامه ،‌تصویربردار فقط به مجموعه‌ای از آگاهیهای کلی از نماهای مورد درخواست کارگردان نیاز دارد . زمانی که مردم ،‌سوژه مورد نظر هستند ،‌کافی است از تصویربردار بخواهیم که یک نمای تک (single shot) ،‌یا یک نمای دونفره (two shot) سا سه نفره(three shot) یا نمای گروهی (group shot) را ارائه دهد .

بنابراین تصویربردار قاب مورد نظر را خواهد گرفت .

به همین نحو یکی از این حالتها :

- نمای باز یا نمای کامل(long shot / full shot) که نمایی از سوژه و صحنه از فاصله دور است .
- نمای درشت ،‌ نمای بسته ، ‌نمای صورت درشت (close shot / thight shot) برای نمایی درشت از سوژه و صحنه‌ای از فاصله نزدیک .
- نمای صحنه یا نمای پوششی (wide shot / cover shot ) که کل صحنه را با دید خیلی وسیع در بر می‌گیرد.

در مورد ارتفاع دوربین : وقتی بخواهید ارتفاع دوربین را توضیح دهید ،‌اصطلاحات معمول عبارتند از :

- نمای بالا یا بالاسری ( top shot / over head shot)،‌90 درجه عمود بر کف صحنه .
- نمای از بالا ( high shot) ،‌با شیب تند به طرف پایین تقریبا 40 تا 60 درجه
- نمای تراز که تقریبا موازی با خط دید چشم یا خط سینه است .( level shot ) و هیچ زاویه‌ای باخط افق نمی‌سازد .
- نمای از پایین . سر دوربین به طرف بالا وارتفاع آن کوتاهتر از قد انسانی خواهد بود و زویه‌ای تقریبا برابر با 20 تا 60 درجه باخط افق خواهد داشت .( low shot / depressed shot )

- نمای پایین ( low level shot ) که دوربین در امتداد کف زمین قرار می‌گیرد .


چرا باید نماها را تغییر داد ؟

دلایل بسیار منطقی وجود دارد که باعث می‌شود نماها را تغییر دهیم :

- فقط نماهای نزدیک هستند که جزئیات تصویر را بروشنی نشان می‌دهند . نماهای بازتر برای نمایش صحنه‌های وسیعتر مورد استفاده هستند .

- یک نمای طولانی ، مخصوصا اگر روی صفحه کوچک تلویزیون نشان داده شود خسته کننده خواهد بود .

- تغییرات نقطه دید دوربین جذابیت و کانون توجه بیننده را تقویت می‌کند و جنبه‌های تازه‌تری را ازحرکات بازیگران وتصاویر صحنه ارائه می‌دهد .

- با برش یک نما به نمای دیگر ،‌می‌توانیم توجه مخاطب را از یک چهره یا سوژه به دیگری هدایت کنیم .

- ایجاد تنوع د رنماها به تماشاگران امکان میدهد که د رمقام ایجاد ارتباط یا مقایسه برآید .

- تدوین نماها با یکدیگر ،‌تاثیرشگرفی ایجاد می‌کند .

نماهای نزدیک ،‌ جزئیات موضوعهای درشت را نمایش می‌دهند . اما این نوع نماها مشکلاتی دارند از قبیل اینکه هر قدر دوربین به موضوع نزدیکتر شود عمق میدان کاهش می‌یابد . بنابراین امکان واضح ماندن تصویر موضوع ،‌ به طور کلی کمتر می‌شود .در هر حال فقط می‌توانید روی مهمترین سطح موضوع فوکوس کنید و بقیه را از حالت عدم وضوح خارج سازید . همچنین دوربین نمی‌تواند روی موضوعهایی که نزدیکتر از حداقل فاصله فوکوس لنز قرار دارند ،‌عمل واضح‌سازی را انجام دهد . در این حالت چون دوربین بیش از حد نزدیک است امکان نورپردازی مناسب مشکل می‌شود .و هر چه نما بسته‌تر شود ‌، به همان میزان تصویربردار د رهمراهی و تعقیب سوژه مشکلات بزرگتری روبه‌رو خواهد شد.

درعین حال نماهای بسته‌تر جزئیات تصویر را آشکار می‌کنند ،‌این ویژگی باید جذاب،‌مطلوب ،‌ دلچسب و متناسب نیز باشد .نماهای بسته تماشاگر را از دیدن نمای کلی محروم می‌کنند . دوربینهایی که د رفاصله‌ای نزدیک به صحنه کار می‌کنند ، علاوه بر ایجاد مزاحمت برای کار بازیگران و مجریان ،‌ مانع دید دوربینهای دیگر از صحنه نیز می‌شوند .

در استودیوها نماهای دور را معمولا د رفضایی برابر با 3.5 متر عرض و 2.5 متر ارتفاع یا بیشتر تصویر برداری می‌کنند.

نماهای دور به بیننده نشان می‌دهند که ماجراها و وقایع کجا اتفاق می‌افتند و کمک می‌کنند تا مخاطب سمت و سوی صحنه را تشخیص دهد .بیننده در می‌یابد که چگونه بخشهای مختلف صحنه بهم پیوند خورده است . و بیننده در ارکسترها و حرکات جمعی می‌تواند کل گروه را یکجا ببیند . این نماها بلافاصله حالت صحنه را القا می‌کنند .

در عین حال در این نماها ممکن است دوربینهای دیگر یا وسایل صحنه دیده شوند و اگر بخواهیم منابع نور را دورتر قرار دهیم ، این منابع باید نور بیشتری تولید کنند.




منبع : daneshnameh.roshd.ir
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
طراحی " نماها " در تلویزیون

طراحی " نماها " در تلویزیون

هیچ کارگردانی با نقاله و کاغذ چهارخانه برنامه خلق نمی‌کند. زبان او تصویر است و با زبان تصویر ،‌که درحالت احساس خاصی را در بیننده به وجود می‌آورد ،‌سخن می‌گوید. اما تلفیق تداوم ترکیب تصویری نرم و روان با نماهای خوب اتفاقی نیست . این کار نیاز به طراحی و اندیشه قبلی دارد. با داشتن تجربه ،‌می‌توان تمام نیازهای برنامه را برآورد کرد؛ برای دستیابی به دقت و صحت در کار ،‌ محاسبه مقیاسها ضرورت کامل دارد. اما محاسبه و ارزیابی مقیاسها صرفا وسیله کمک به خلاقیتند ‌، و جای ایده‌های خلاق کارگردان را نمی‌گیرد.




http://





اجرای طرح

طراحی روی کاغذ ،‌ از زمان تمرین در استودیو می‌کاهد. در خلوت کارگردان هم ،‌بدون جلو و عقب بردن و هل دادن دوربین ، ایده‌هایی شکل می‌گیرد. ابزار لازم در این خلوت نقشه مقیاس‌بندی شده استودیو است و یک وسیله قابل تنظیم به شکل مثلث و از جنس نوعی تلق ، که نشانگر زاویه لنز است.

اصولی که اعمال می‌شوند بسیار ساده‌اند. زاویه‌ای که در راس مثلث تلقی است،‌ درحقیقت همان زاویه دید افقی لنز دوربین است ( مثلا 25 درجه) . ابزار یادشده هرجا که روی نقشه استودیو قرار گیرد ،‌دقیقا زاویه دید پوششی دوربین را ازهمان نقطه ،‌با توجه به سمت راس مثلث تعیین می‌کند . وقتی زاویه مورد نظر در داخل محدوده دکور)) قرار نگیرد ،‌به معنی آن است که اگر دوربین درهمان نقطه در استودیو اسکان یابد ،‌خارج از محدوده دکور)) را نیز تصویربرداری خواهد کرد.

ابعاد و اندازه‌های نما

اضلاع تشکیل دهنده زاویه ،‌نمایاننده لبه‌های چپ وراست صفحه تلویزیون هستند . اگر سوژه مقابل دوربین طوری قرار گرفته باشد که دو ضلع مثلث را لمس کند ،‌چه کوچک باشد و نزدیک ،‌یا دور باشد و بزرگ،‌ دقیقا عرض صفحه تلویزیون را پر خواهد کرد.

تصور کنید لازم باشد که سوژه‌ای ، به دلیلی ،‌نسبت معینی از عرض صفحه تلویزیون را پر کند ( فرض کنیم یک سوم صفحه را ) . اگر عرض سوژه را درهمان نسبت ضرب کنیم ( یعنی ضرب در 3) و یک تکه کاغذ به همین اندازه را روی زاویه تشکیل شده ( به طور عمودی برمحور دوربین) جابه‌جا کنیم تا اضلاع زاویه را قطع کنیم ( با بهره‌گیری از اندازه گیری اینچ) سوژه یک شخص است که از مقطع روبه‌رو ، روی نقشه مقیاس بندی شده استودیو سه هشتم اینچ عرض را اشغال می‌کند و عرض شانه‌های یک فرد معمولی 18 اینچ است. برای اینکه تصویر این فرد یک سوم از صفحه تلویزیون را پر کند سه هشتم را در عدد 3 ( چون یک سوم صفحه را باید پرکند) ضرب نمایید واین عرض را عمود بر محور دوربین آن قدر در داخل زاویه مثلث حرکت می‌دهیم تا دو وضع زاویه دید افقی دوربین راقطع کند . با یک لنز 25 درجه اندازه به دست آمده تقریبا برابر با سه و نیم پا خواهد بود.

در تصاویر صفحه بعد نحوه کنترل و بررسی سریع انتخاب نما برای یک لنز 25 درجه رسم شده است. این شکلها ‌، تمامی نماهای استانداردی را که از یک سوژه ،‌ درفواصل مختلفی از دوربین)) انتخاب کرده بودید،‌ اعداد فاصله نشان داده شده در جدول را باید در فاکتورای زیر ضرب می‌کردید و سپس مطابق آنچه توصیف شد ،‌عمل می‌نمودید.

با سیستم اندازه گیری متریک ،‌ مقیاس انتخاب شده 1:50 برابر با 2 سانتیمتر و از نظر اندازه‌های طبیعی ، تقریبا یک متر است . عرض شانه مردم عادی به طور طبیعی 45 سانتیمتر و عمق یا قطر بدنشان 25 سانتیمتر است .


شرح تصویر

چگونه می‌توانیم این نما را تصویربرداری کنیم؟

مقیاس مورد استفاده‌تان را کنترل کنید( گفتیم که اگر هر یک چهارم اینچ برابر با یک پا باشد، عرض شانه‌های یک انسان معمولی برابر با سه هشتم اینچ بر روی نقشه خواهد بود)


1- می‌خوهید فرد چه مقدار از فضای عرض قاب تصویر صفحه تلویزیون را اشغال کند؟ ( فرضا یک دوم)

2- مرد را در فضای یک دوم تمامی طول خط مقیاس رسم نمایید

3- خطی را که به طور عرضی ،‌تصویر مرد روی آن قرار دارد،‌ آنقدر در داخل زاویه لنز حرکت دهید تا اضلاع زاویه را در دو نقطه xوx قطع کند.

4- فاصله دوربین را روی کاغذ مدرج بخوانید . اگر تصویر فرد در این نقطه قرار گیرد ،‌تصویر دلخواه کارگردان)) مطابق شکل به دست می‌آید.

این جدول چه می‌گوید؟

فرض کنید مرد مورد نظر ما 14 پا با دوربینی که به لنز 25 درجه مجهز است ،‌فاصله دارد. در جدول نشان داده می‌شود که از این شخص ،‌با این مشخصات ، یک نمای باز ( نمای زانو) خواهیم داشت. برای هر سوژه تا دوربین ف‌و خط عمودی ،‌عرض تصویر را ارائه خواهد داد.

فکر می‌کنید در تصویر بالا ،‌میز چه نسبتی از ابعاد صفحه را پر کرده است؟

خط میز در دو نقطه yوy اضلاع زاویه را قطع کرده است و اندازه خود این خط نشان می‌دهد که میز 6 واحد از 10 واحد تمامی عرض تصویر را دارد. بنابراین تصویر میز 6/0 از تمامی عرض صفحه تلویزیون را اشغال کرده است.
 
آخرین ویرایش:

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه در تلویزیون توجه بیننده را جلب کنیم

چگونه در تلویزیون توجه بیننده را جلب کنیم

در مورد نماها مسائل خاصی مطرح می‌شود. هر نما ،‌هرقدر هم که کلی باشد ،‌باید هدف خاصی را دنبال کند و به طور معمول دارای یک مرکز توجه خاصی باشد. نمای مذکور آنقدر روی آن مرکز توجه وموضوع مورد بحث می‌ماند، تا زمانی که بخواهیم آن را با موضوعی دیگر ومرکز توجه جدیدتر عوض کنیم . اگر بخواهیم عقاید و نظریات ویژه‌ای را به دیگران منتقل کنیم ، باید جلوی افکار پریشان را که موجب اغتشاش ذهنی مخاطب می‌شود ، بگیریم . در ساخت یک آگهی تبلیغاتی برای معرفی "واکس پارکت" نمی‌خواهیم توجه مردم را با مسائلی از قبیل لباس ، دکور و دیگر وسایل جانبی منحرف سازیم.




























روشهای هدایت و جلب توجه


در اصل ، می‌توانیم کاری کنیم که فقط موضوع مورد نظر،‌توجه را به خود جلب کند،‌ یا اینکه کاری کنیم دیگر موارد وجنبه‌ها جالب توجه نباشند یعنی همراهی بقیه موارد با موضوع اصلی به صورت خنثی و بی‌طرف باشد.



می‌توان از راههای مختلف ،‌توجه را به ویژگیهای خاص یک موضوع جلب کرد:

- استثنا کردن: نماهای نزدیک بگیرید. از موضوعهای ناخواسته ونامربوط دوری کنید . زمینه را ساده‌تر کنید.

- هدایت نقطه توجه: از طریق اشاره کردن با انگشت،‌ یا یک نشانگر،‌ یک پیکان یا دایره.

- اعلام شفاهی: گوینده‌ای توجه را به مورد یا ویژگی خاصی جلب می‌کند.

- پرداخت به وسیله نورپردازی:موضوع اصلی به صورت متمرکز نورپردازی می‌شود. بقیه موارد نصف نور اصلی را دارند.

- ترکیب تصویری: بهره‌گیری از خطوط و الگوهای واحد و یکپارچه ،‌توازن درست،‌ تسلط از طریق ابعاد و اندازه‌ها.

- رنگ: استفاده از ته‌رنگهای چشمگیر درمقابل ته‌رنگهای خنثی وملایم. بهره‌گیری از رنگهای شاد و سرزنده و تند درمقابل رنگهای مخالف، ناسازگار و متضاد. ( نگاه کنید به دایره رنگ )

- کارهای دوربین: به وسیله واضح‌سازی و به اصطلاح فوکوس کشیدن . تغییر پرسپکتیو ، تغییر نقطه دید و حرکات دوربین.

- حرکت سوژه: حرکت،‌ به تناسب سرعت،‌ میزان و جهتی که دارد توجه را به خود جلب می‌کند.



مواظب پرت شدن حواس مخاطب باشید

همان طور که می‌بینید،‌راههای گوناگونی هست که بتوانید توجه بیننده را جلب و آن را حفظ کنید. اما در عین حال می‌توان به آسانی توجه مخاطب را از موضوع اصلی منحرف کرد. مثلا شخصی در جمعی که همه لباس یک شکلی پوشیده‌اند لباسی متفاوت پوشیده باشد،‌ یا با بادبزن خود را باد بزند،‌ کارگردان ،‌برای منحرف نشدن توجه مخاطب از موضوع اصلی در جلو صحنه ، به یک حرکت اضافی درعمق صحنه ،‌ از آن جلوگیری خواهدکرد.


شرح تصویر

1) استثنا کردن: با دور کردن سوژه‌های فرعی از قاب نما ، توجه بیننده را می‌توان روی سوژه اصلی متمرکز ساخت.

2) هدایت نقطه توجه: جایی که شناسایی سریع و واضح،‌یک نیاز ضروری است. استفاده از یک علامت نشانگر ( مثل دایره یا پیکان) ،‌ارزشمند خواهدبود.

3) پرداخت نوری:بانورپردازی جدا کننده،‌می‌توان سوژه اصلی را برجسته‌تر کرد.

4) ترکیب تصویری: در اینجا چشم به سوی سوژه اصلی کشیده می‌شود. بقیه سوژه‌ها نقش عامل پشتیبان را دارند.



تنوع در متمرکز کردن توجه

باید قصد و هدفتان این باشد که الگوی تمرکز و توجه مخاطب را به تناسب مطالب برنام‌ای که دارید تغییر دهید. برخی نماها با زبان بی‌زبانی می‌گویند:" من مخصوصامی‌خواهم شما به این نقطه توجه کنید" درحالی که نماهای دیگر بیننده را ترغیب می‌کند که به اطراف قاب تصویر نگاه کند،‌کمی فکر کند و واکنش نشان دهد یا ممکن است نمایی از طبیعت را ارائه نماید و به بیننده اجازه دهد که فقط روی صدای نما متمرکز گردد( مثل گوش دادن به تفسیر گفتگو یا موسیقی) . اما تلاش نکنید تمرکز افراد را به مدت طولانی روی یک موضوع حفظ کنید،‌و گرنه بینندگان نقطه توجه را از دست خواهند داد و فکر وحواس آنها مغشوش خواهد شد.





منبع : daneshnameh.roshd.ir
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
انواع نما ...

انواع نما ...

نما ، شات ، پلان ( Shot )


نما ، کوچک ترین جزء فیلم است و برابر است با ، هر بخش از فیلم که در آن ، دوربین دوربین بدون خاموش شدن ، یک برداشت مستمر داشته است. نما را نمی توان دقیقا برابر با برداشت دانست ، زیرا هر برداشت ممکن است دستخوش تدوین شود و دقیقا آن چیزی نباشد که بر پرده ظاهر می شود.

نماها را معمولا بر اساس موارد زیر دسته بندی می کنند :


فاصله میان دوربین و سوژه ( به ویژه شخصیت )


نمای خیلی دور ( Extreme Long Shot )

نمایی که از فاصله خیلی دور از سوژه فیلم برداری می شود و تصویری کلی از مکان رویداد ماجرا به دست دهد. چنین نمایی معمولا به عنوان نمای معرف به کار می رود.



نمای دور ، نمای عمومی ( Long Shot )

نمایی که از فاصله ای دور ، سوژه را نشان می دهد. در این حالت علاوه بر سوژه ، شخصیت ها و بخشی از محیطی که سوژه در آن قرار دارد ، نیز در این نما دیده می شود. این نما نگاهی کلی به موضوع دارد و موقعیت سوژه را در آن محیط و فضا نشان می دهد. در واقع نمای دور بیش از نمای نزدیک و متوسط ، درباره رابطه سوژه با محیط به ما اطلاعات می دهد. از این نما بسیار در شروع سکانس ها به ویژه سکانس آغازین استفاده می شود ، به عنوان آخرین نمای فیلم هم بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.


نمای دور متوسط ، نمای نیمه دور ( Medium Long Shot )

نمایی در حد فاصل میان نمای دور و نمای متوسط. این نما ، گستردگی نمای دور را ندارد اما ، موضوع را کامل نشان می دهد.


نمای متوسط ( Medium Shot )

نمایی بین نمای دور و نمای نزدیک که شخص یا چند شخص را از مچ یا زانو به بالا و یا قامت آنها را به طور کامل در حالت نشسته نشان می دهد. این نما بیشتر برای نمایش روابط میان دو یا چند شخصیت و در عین حال ، ارائه اطلاعات کافی برای درگیر کردن تماشاگر مورد استفاده قرار می گیرد.



نمای نزدیک متوسط ، نمای نیمه نزدیک ( Medium Clos Shot )

نمایی در حد فاصل میان نمای متوسط و نمای نزدیک که از سینه تا بالای شخصیت را نشان می دهد.



نمای درشت ، نمای نزدیک ( Close – Up )

نمایی که در آن چنین به نظر می رسد که دوربین به فاصله بسیار نزدیکی از سوژه رسیده است. در این نما ، صورت شخصیت ، یا نمای درشتی از چیزی ، پرده را پر می کند. نمای کلوزآپ برای رساندن احساسات ، واکنش ها و حالات روحی شخصیت به تماشاگر بسیار موثر است و بین تماشاگر و شخصیت درگیری احساسی زیادی خلق می کند و بیننده را وا می دارد تا فقط روی شخصیت و نه چیز دیگری تمرکز کند.

نماهای نزدیک از اشیا یا بخش هایی از اشیا ، برای جلب توجه تماشاگر به اطلاعات و جزئیات مهم ، خلق هیجان در اثر کاربرد آن شیء خاص ، و ارائه ارزش نمادین به آن ، انجام می شود.


« تصویر مقابل نمایی از فیلم مصائب ژاندارک ( 1928- The Passion of Joan of Arc) ، ساخته کارل تئودور دارایر ( Carl Theodor Dreyer ) است و یک نمای درشت است. »


نمای خیلی نزدیک ، نمای خیلی درشت ( Extreme Close-Up )

نمایی که از فاصله خیلی نزدیک به سوژه ، فیلم برداری می شود ، که در این صورت فقط جزئی از آن دیده می شود یا بخشی از آن بسیار بزرگ به نظر می آید. چنین نمایی اگر از بازیگری فیلم برداری شود ، فقط بخشی از چهره برای نمونه چشم یا دهان او را نشان می دهد.


نماهای بالا نماهای اصلی هستند ، در این زمینه نماهای دیگری نیز وجود دارد که حالتی بینابینی دارند ، از جمله می توان به نماهای زیر اشاره کرد:


قاب کامل ، فول شات ( Full Shot )

نمای دوری که تمام هیکل شخصیت را نمایش می دهد. در این حالت فرق سر او حدودا مماس با خط بالایی قاب و کف پای او مماس با خط پایینی قاب است.


نمای از زانو ( Knee Shot )

نمای متوسط از یک یا دو شخصیت که معمولا از زانو به بالا را شامل می شود.


نمای بسته ( Tight Shot )

نمایی که در آن شخصیت ها در فضای قاب محصور شده و فضای بیرونی کمی در آن به چشم می خورد. چنین نماهایی فاصله میان تماشاگر و شخصیت ها را کم می کند و حس همذات پنداری بیشتری ایجاد می کند.


نمای حاوی جزئیات ( Detail Shot )

نمایی که جسمی کوچک یا جزئی از آن را یا بدن شخصی را نشان می دهد. این نما درشت تر و حاوی جزئیات بیشتری از نمای درشت(کلوزآپ ) است.



زاویه دوربین با سوژه


نمای سربالا ( Low – Angle Shot )

نمایی که از زیر سطح مستقیم دید چشم و در حالی که انگار دوربین از پایین به سوژه می نگرد ، فیلم برداری شود. چنین نماهایی بر خلاف نمای سرپایین موجب می شوند که موضوع ( شخصیت ، شیء و سوژه ) مسلط ، عظیم و حتی تهدید کننده به نظر برسد. در این نماها معمولا سعی می کنند که پس زمینه را حذف کنند و یا به حداقل ممکن تقلیل دهند و شخصیت مورد نظر را بر زمینه آسمان یا سقف نشان دهند. همچنین حرکت شخصیت هایی که از این زاویه از آنها فیلم برداری می شود ، شتابدار به نظر می آید و بیننده خود را در مواجه با یک خطر حس می کند.


نمای خیلی سر بالا ( Extreme Low- Angle Shot )

نمایی که کاملا از زیر شخصیت گرفته شده و به نظر می رسد که شخصیت بر دوربین خیمه زده است. از این نما به ویژه برای نشان دادن ساختمان های بلند و هراسناک استفاده می شود.


نمای سر پایین ( High Angle Shot )

نمایی که از بالای سر سوژه و رو به پایین فیلم برداری می شود. در این حالت دوربین رو به پایین به سوژه نگاه می کند. این نما ، ارتفاع و ظاهر شخصیت ها را تغییر می دهد و حرکت آنها را کند جلوه می دهد ، به این دلیل چنین نمایی می تواند ، شخصیت مورد نظر را آسیب پذیر نشان دهد. برای مثال نمای سرپایین از شخصیتی که در بیابانی سرگردان است.


نمای خیلی سرپایین ( Extreme High-Angle Shot )

نمایی از بالای سر سوژه ( عمودی) ، که معمولا با بازو ، برج ، هلیکوپتر و... فیلم برداری می شود. در چنین تصاویری شخصیت ها نمود چندانی ندارند و فقط تصویری کلی از عرصه یا چشم انداز ماجرا به دست می آید.


نمای از بالای سر ( Overhead Shot )

نمایی که درست از بالای سر شخصیت یا از فضای بالای وقوع رخداد گرفته می شود. این نما برای نشان دادن اسارت شخصیت در محیطی کوچک یا سردرگمی و اغتشاش حاکم بر صحنه موثر است.


نمای هوایی ( Aerial Shot )

نمایی که از هوا و با کمک تجهیزات متصل به هلیکوپتر ، هواپیما ، بالن و غیره گرفته می شود. نمای هوایی هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که امکان استفاده از جرثقیل ممکن نیست و یا زمانی که نمایش محل ماجرا به طور همه جانبه لازم است. گرفتن نمای هوایی بسیار مشکل است اما جزء نماهای بسیار جذاب و تاثیرگذار است.


نمای ( دید) چشم پرنده ( Bird's – Eye View )

نمایی که از دوربینی که در فاصله ای دور ، از بالا به پایین نگاه می کند، فیلم برداری می شود. این نما معمولا با جرثقیل یا هلیکوپتر ، فیلم برداری می شود. چنین نمایی از این زاویه و با این فاصله ، بر شخصیت ها و اماکن خاصی تاکید ندارد ، بلکه تنها دیدی کلی و اطلاعاتی عمومی به تماشاگر می دهد.



زاویه کج ( Dutch Angle )

نمایی که در آن ، در تصویر حاصل بر پرده ، به نظر می رسد شخصیت ها و اشیا تا حدی کج شده اند و از زاویه معمولی عمودی منحرف شده اند. از این نماها برای نشان دادن رویا یا توهم شخصیتی ، برای ایجاد حس بی تعادلی و نا امنی استفاده می شود. همچنین این نماها ، می توانند معرف بروز حوادث ، خشونت یا هوای طوفانی باشند.





« در تصویر مقابل نمایی از فیلم مرد سوم ( 1949- The Third Man) ، ساخته کارل رید ( Carol Reed ) را می بینید ، که در آن شخصیت فیلم ( ارسن ولز ) از دست پلیس فراری است و هر لحظه ممکن است گیر بیفتد. فیلم ساز برای نشان دادن ترس و هراس او ، با زاویه ای کج از او فیلم برداری کرده.»




نمای سه رخ ( Three – Quarter Shot )

قرار دادن دوربین در زاویه و موقعیتی که 75 درصد سوژه را ضبط کند و به آن حس و حالی واقعی تر از تصویر از زاویه کاملا رو به رو بدهد.



حرکت دوربین یا سوژه یا هر دو



نمای تراولینگ ( Traveling Shot )

در این نما دوربین روی زمین ، با استفاده از پایه ای چرخ دار ، یا روی ریل حرکت می کند و ماجرا را تعقیب می کند ، یا تماشاگر را با خود به جایی می کشاند.



نمای جرثقیلی ، نمای کرین ( Crane Shot )

نمایی که از بالای جرثقیل و معمولا همراه با حرکت دوربین ، به واسطه حرکت کرین ، فیلم برداری می شود. در اینگونه نماها ، می توان شخصیت را در حرکتش به سوی بالای پله ها همراهی کرد ، با شخصیتی در فاصله های دور همگام شد ، بالای سر جمعیتی چرخ زد و روی شخص خاصی تمرکز کرد ، ارتفاع گرفت و ارتفاع را کم کرد و ... .


نمای تعقیبی ( Follow Shot )

نمایی که طی آن چنین به نظر می رسد که دوربین در تعقیب سوژه در حرکت است . ضبط چنین حرکتی یا به مدد تراولینگ امکان پذیر است که طی آن دوربین فیلمبرداری ، واقعا سوژه را تعقیب می کند یا به مدد عدسی زوم انجام پذیر است که دوربین بی حرکت است. در صورت استفاده از عدسی زوم ، وضوح اشیا ء محیط و نسبت سوژه به محیط دستخوش تغییر می شود.


نمای روی دست ( Hand – Held Shot )

نمایی که با دوربین سبک قابل حمل و گاه با کمک بندهای متصل به بدن که به فیلم بردار امکان حرکت می دهد ، فیلم برداری می شود . چنین نماهایی معمولا در فیلم های مستند و گزارش های خبری تلوزیونی به کار می آیند. اگر نما های روی دست ، بدون ابزای مانند استدی کم فیلم برداری شود ، تکان دارد و می لرزد و گاه به عمد در فیلم های داستانی استفاده می شود ، تا به آن حس و حال مستند ببخشد.


نمای از روی شانه ( Over-The – Shoulder Shot )

نمایی که از روی شانه بازیگر فیلم برداری شود و معمولا پشت سر ، گردن و شانه او ممکن است در قاب دیده شود. این نما معمولا در گفت و گوها و برای نشان دادن واکنش شنونده به کار می رود ، دوربین دائما چهره دو طرف گفت و گو را نشان می دهد تا تماشاگر متوجه واکنش های هر دو نفر شود.


نما با چرخش افقی ( Pan Shot )

نمایی که در آن ، دوربین به طور افقی به چپ یا راست ،حول محور ثابتی می چرخد. این حرکت دوربین معمولا به دلایل زیر انجام می شود :

1- تصویری کلی از محل صحنه به تماشاگر بدهد.

2- توجه تماشاگر را به ماجرای خاصی جلب کند و در عین حال ، او را از روابط اجزای صحنه آگاه کند.

3- حرکت شخصیت یا وسیله نقلیه ای را در چشم انداز وسیع افقی تعقیب کند.

4- دیدی کلی از آنچه شخصیت می بیند ، ارائه کند.


حرکت افقی واکنشی ( Reaction Pan )

حرکت افقی از کنش شخصی به واکنش شخصی دیگر نسبت به کنش آن شخص. این تکنیک برای نشان دادن تضاد میان دو نما استفاده می شود و حس خنده داری خلق می کند.


نما با چرخش عمودی ( Tilt Shot )

نمایی که طی آن دوربین ، در موقعیتی ثابت ، حول محور عمودی ، حرکتی رو به بالا یا پایین انجام دهد. چنین نمایی می تواند معرف دیدگاه ذهنی شخصیتی باشد که مکانی را از بالا به پایین و یا برعکس برانداز می کند. همچنین ، این نما می تواند حرکت موضوع را برای تماشاگر تعقیب کند و او را از محیط آگاه تر سازد.


نمای قوسی ( Arc Shot )

نمایی که طی آن دوربین دایره ای کامل یا ناکامل را دور موضوع می پیماید. از این نما می توان برای ایجاد حالتی سرگیجه آور استفاده کرد.


نمای نقطه نظر ( Point - Of – View Shot )

نمایی ذهنی که صحنه ای را عینا از دید و نقطه نظر یک شخصیت نشان می دهد ، بر چشم انداز او تاکید می کند و ما را به جای او می گذارد. در فیلم ها معمولا چنین نمایی با نماهای عینی ، که نمایشگر همان شخصیت در صحنه ای است تلفیق می شود. این نوع نماها به ویژه در فیلم های پلیسی و ترسناک حس تعلیق فیلم را افزایش می دهد ، چون به این ترتیب تماشاگر هم به نوعی جزئی از شخصیت می شود.


نمای عقب کشی ( Pull – Back Shot )

هر نمایی که با عقب کشیدن از سوژه همراه باشد. هدف از این عقب کشیدن ، بزرگ کردن میدان دید و ارائه اطلاعات بیشتر ، نمایش شخصیت یا شیئ دیگری و یا نشان دادن بخش بزرگ تری از محل است.


نمای رو به دوربین و پشت به دوربین ( Head – On , Tail – Away Shot )

نمایی از چیزی که به طور مستقیم رو به دوربین حرکت کند و آنقدر جلو می آید ، که تمام قاب را پر کند و سپس به تدریج در جهت مخالف از دوربین فاصله می گیرد ، تا دوباره در حد کانونی شدن قرار گیرد. این تکنیک معمولا برای نشان دادن گذشت زمان یا تغییر مکان به کار می رود.



تعداد شخصیت ها


این نما تعریف خاصی ندارد و به تعداد شخصیت هایی که در نما حضور دارند بستگی دارد ، برای مثال نمای یک نفره ، نمای دو نفره ، یا نمای گروهی و ... .


منبع : daneshnameh.roshd.ir
 

Similar threads

بالا