منظور از حسابداري صنعتي (بهاي تمام شده)چيست؟

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
حسابداري صنعتي شاخه اي از علم و فن حسابداري است
حسابداري صنعتي شاخه اي از علم و فن حسابداري است كه وظيفه جمع آوري اطلاعاتمربوط به عوامل هزينه و محاسبه بهاي تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته وباتجزيهو تحليل گزارشهاو بررسي راههاي توليد روشهاي تقليل بهاي تمام شده توليدات رابيان مي كند.


اهميت حسابداري بهاي تمام شده براي چيست؟
در واقع حسابداري صنعتي يا حسابداري بهاي تمام شده يك ابزار بسيارمهم در اختيار ميريتميباشد تا مديران را در برنامه ريزي ، كنترل ونظارت وبررسي نتايج فعاليتها، يارينمايد.

مديريت با استفاده از حسابداري صنعتي ،بهاي تمام شده توليدات رامحاسبه مي كند و كنترل خود را برروي هزينه هاي مواد ،دستمزد و و ساير هزينه هايتوليد اعمال مي كند.

مديران اگر گزارشات دقيق و صحيحي از عوامل هزينهنداشته باشنددر تصميم گيري خود در جهت افزايش توليد يا سايرتصميم گيريها و راهانجام تصميمات خود با مشكل مواجه خواهندشد .

به عنوان مثال فرض كنيد درصورتي كه هدف تغيير نوع محصول توليد شده يا افزايش توليد باشد بايد اطلاعات دقيقياز هزينه توليد وجود داشته باشد تا بتوان تصميم گرفت كه اگر ماشين آلات جديدخريداري شوند مقرون به صرفه است و يا ماشين آلات تعويض شوندو يا اينكه ماشين آلاتاجاره گرفته شوند و يا بهتر است حقوق پرسنل افزايش داده شود ويا بايد مقدار پرسنلافزايش داده شودو بسياري از انواع تصميمات مديريت درموارد مشابه فوق الذكر مشروط براطلاعات حسابداري بهاي تمام شده مي باشد .


كاربرد حسابداري بهاي تمام شده ونرم افزارها و برنامه هاي حسابداري آن چيست؟
گاهي تصور مي شود كابرد حسابداريصنعتي و بهاي تمام شده محدود به كارخانجات و صنايع توليدي مي باشد هرچند شايدمشهورترين كاربردآن در اين جهت باشدولي ساير موسسات نيز از حسابداري بهاي تمام شدهبهره برده و از روشهاي حسابداري بهي تمام شده در بانكها ، شركتهاي بيمه ، عمدهفروشيها، شركتهاي حمل ونقل ،شركتهاي هواپيمايي ،دانشگاههاو بيمارستانها در جهتكارايي بيشتر استفا ده مي گردد.

بعنوان مثال در يك بيمارستان كنترل هزينهها و تعيين بهاي تمام شده هزينه هاي بستري شدن و درمان يك بيمار ، با استفاده ازحسابداري بهاي تمام شده صورت مي پذيرد و موادمصرفي ، دستمزد پزشك وساير هزينه هايمرتبط شناسايي و ثبت كنترل مي گردندتا بهاي تمام شده مشخص شود . يا شركتهاي حمل ونقل سعي در محاسبه و تعيين هزينه حمل بهاي تمام شده حمل يك كيلوكالا و يكنفر مسافررا دارند .


مقايسه جايگاه حسابداري مالي و حسابداري بهاي تمام شده درموسسات توليدي

حسابداري مالي در موسسات وظيفه تهيه گزارش وضعيت مالي و درواقع صورت سود و زيان ، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد را به عهده دارد و بيان ميكند كه در طول دوره مالي چه نتايجي حاصل شده است اما حسابداري بهاي تمام شده دركنار حسابداري مالي گزارشاتي ازجزئيات توليد و مراكز ايجاد هزينه ارائه مي دهد و بهصورت دقيق تر مقدار مصرف مواد ، ميزان توليد، ساعات كار انجام شده وهزينه هاي سايرعوامل توليد را در اختيار مديريت قرارميدهد تا بر اساس اين اطلاعات و گزارشاتمديريت تصميم گيري ،كنترلو برنامه ريزي كند.بايد بدانيد واحد حسابداري مالي و واحدحسابداري بهاي تمام شده تحت نظر مدير مالي مي باشند و در واقع واحد حسابداري مالي وواحد حسابداري بهاي تمام شده بازوان مديريت مالي مي باشند.

اشاره شد كهحسابداري بهاي تمام شده گزارشاتي از جزئيات توليد و مراكز هزينه و عوامل ايجادكننده هزينه در اختيار مديريت قرار مي دهد و با توجه به اينكه سعي در تعيين بهايتمام شده توليد يك واحد كالا در هر يك از مراحل ساخت را دارد به آن حسابداري بهايتمام شده مي گويند و به نظر مي رسد اولين گزارشي را كه يك حسابدار صنعتي بايد تهيهكند جدول بهاي تمام شده كالاي فروش رفته باشد.
 

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
جدول بهاي تمام شده كالايفروش در واقع همان چرخه يا شكل كلي حسابداري صنعتي ميباشد كه به صورت گزارش ارائهمي شود .اين جدول از 5 بخش تشكيل شده است :

1-
بخش مواد مستقيم كه اطلاعاتيدر ارتباط با مواد مصرف شده ارائه مي دهد .

2-
بخش دستمزد مستقيم كهاطلاعاتي را در ارتباط هزينه حقوق كارگران خط توليد ارائه مي دهد.

3-
بخشهزينه هاي سربار توليد كه اطلاعاتي را درارتباط با ساير هزينه هاي توليد ارائه ميدهد.

4-
بخش كالاي در جريان ساخت.

5-
بخش كالاي ساخته شده.


ملاحظه مي كنيد براي تهيه اولين گزارش حسابداري صنعتي با مفاهيم و اصطلاحاتجديدي همچون مواد مستقيم ،دستمزد مستقيم ،سر بارو ساير موارد مواجه خواهيد شدهر چنداصول حسابداري صنعتي با حسابداري مقدماتي وتكميلي كه فرا گرفتيد يكسان مي باشدوليكن براي فراگيري حسابداري صنعتي لازم است ابتدا با مفاهيم حسابداري صنعتي و طبقهبندي هزينه ها در حسابداري صنعتي آشنا شويد كه در ادامه آنها را بررسي خواهيم نمودو سپس مباحث حسابداري صنعتي را به صورت تخصصي تر مطرح خواهيم كرد.

طبقهبندي هزينه ها چگونه است

هرينه ها در حسابداري صنعتي از ديدگاههاي متفاوتيطبقه بندي شده اند.به شكل زير كه خلاصه طبقه بندي هزينه ها را نشان ميدهد توجه كنيدتا در ادامه آنها را به صورت كلي تر بررسي نمائيم .

هزينه ها به 3 طبقه تقسيم مي شوندو هر طبقه بندي خود به گروههايي تقسيم خواهد شد.
1-
طبقه بنديطبيعي هزينه ها

2-
طبقه بندي هزينه ها بر اساس ارتباط آنها با توليد محصول

3-
طبقه بندي هزينه ها براساس ارتباط با حجم وتعداد توليد

منظور ازطبقه بندي طبيعي هزينه ها چيست؟

در اين طبقه بندي ابتدا هزينه ها به الف) هزينه ها ي ساخت (توليد )و ب ) هزينه هاي تجاري تفكيك خواهد شد

الف-1) هزينه هاي ساخت

هزينه هايي مي باشند كه در كارخانه ها جهت توليد كالا ومحصول مصرف و ايجاد ميشوند مانند مواد اوليه مصرفي ، هزينه دستمزد و ساير هزينه هايتوليد .

ب -1) هزينه هاي تجاري

هزينه هايي مي باشند كه براي ساختمحصول و در قسمت ساخت نشده بلكه در ساير بخشهامانند بخش اداري ، بخش توزيع و فروش ،ساير قسمتها ايجاد مي شوند به طور معمول به هزينه هاي تجاري هزينه هاي تجاري هزينههاي عملياتي نيز گفته مي شود .

2-
منظور از طبقه بندي هزينه ها بر اساسارتباط آنها با توليد محصول چيست؟

در حسابداري صنعتي ، هزينه ها بر اساسارتباط با توليد به 2 گروه الف) مستقيم ب) غير مستقيم تقسيم مي شوند.


الف-2) هزينه هاي مستقيم

همچنانكه مشخص مي باشند كه ارتباط مستقيم با توليددارند و مي توان آنها را در كالاهاي توليد شده مشخص نمود يا به مرحله اي از ساخت ياسفارش توليد ارتباط داد. مشخص ترين اين هزينه ها مواد اوليه و دستمزد مستقيم توليدمي باشد . موادي كه مستقيمادر توليد يك كالا نقش دارند مواد مستقيم توليد مي باشندبه عنوان مثال چوبي كه در ساخت ميز و صندلي ، چرمي كه در ساخت كفش و يا شيري كه درساخت بستني به كار مي رود مواد مستقيم توليد مي باشند و يا دستمزد كارگراني كه درخط توليد كار مي كنند و در توليد كالا نقش دارند دستمزد مستقيم توليد محسوب مي شود.

ب – 2) هزينه هاي غير مستقيم

هزينه هاي غير مستقيم هزينه هايي ميباشند كه در توليد محصول نقش اصلي رانداشته هر چند براي توليد محصول لازم اند وبراي ساخت محصول ايجاد مي شوند ليكن ارتباط مستقيمي با محصول ندارند اين هزينه هارا به سادگي نمي توان به يك مرحله از ساخت و يا سفارش معين و مشخص ارتباط داد هرچند اين هزينه ها در طي توليد صورت پذيرفته اند مانند هزينه هاي سوخت و برق مصرفيسالن و كارگاه توليد ، روغن مصرفي جهت ماشين آلات توليدي و ساير موارد مشابه و ياحقوق و دستمزد غير مستقيم پرداختي در جهت توليد مانند حقوق سر كارگران و يانگهبانان كه به عنوان هزينه هاي غير مستقيم شناسايي مي شوند و يا هزينه ي استهلاكساختمان كارخانه ه نمي توان آن را به يك توليد مشخص مرتبط كرد نمونه هاي غير مستقيممي باشند مواد غير مستقيمي كه در جهت توليد مصرف مي شوند نيز مي توانند به عنوانهزينه هاي غير مستقيم تلقي مي شوند موادي مانند چسب مصرفي در ساخت كفش و يا در ساختميز و صندلي مواد غير مستقيم توليد محسوب مي شوند البته همچنانكه اشاره شد وجود اينهزينه ها الزامي است ولي به دليل نا چيز بودن و يا غير الرامي بودن به يك محصولآنها را به عنوان غير مستقيم شناسايي مي كنند به هزينه ها ي غير مسنقيم سربار ساختيا سر بار توليد نيز گفته مي شود .



3-
منظور از طبقه بندي هزينه هابر اساس ارتباط آنها با تغيير حجم و تعداد توليد چيست؟

در اين طبقه بندي كهخود به سه گروه تقسيم مي شود ارتباط تغيير هزينه با تغيير در حجم توليد بررسي ميگردد بايد بدانيم برخي از هزينه ها تغيير مقدار و توليد اثري بر آنها نخواهد داشت وبرخي ديگر با تغيير در حجم توليد تغيير كرد كه با توجه به اين شرايط هزينه ها به سهگروه :

الف) هزينه هاي ثابت ب ) هزينه هاي متغيير ج ) هزينه هاي نيمهمتغيير تقسيم مي شوند .

الف- 3)هزينه هاي ثابت

هزينه هاي ثابتهزينه هايي مي باشند كه با تغيير حجم توليد تا سطح مشخصي از توليد تغيير نخواهد كرد .بايد بدانيد به طور كلي هزينه هاي ثابت داراي مشخصاتي مي باشند كه هر اين خصوصياتدر هزينه مشاهده شد مي توان آن را به عنوان اين گروه از هزينه ها طبقه بندي كرد.

اول آنكه : اين هزينه ها در سطوح مختلف توليد در كل ثابت ميباشند .

دوم آنكه : سهم هزينه ثابت يك واحد كالا با افزايش تعداد توليد كاهش مييابد و بر عكس .

سوم آنكه : كنترل وقوع اين هزينه ها از طريق مديران اجراييصورت مي پذيرد .

نمونه بارز و مشخص اين هزينه ها : حقوق مديران توليد،استهلاك ساختمان و ماشين آلات ،بيمه ساختمان و ماشين آلات ، اجاره محل كارخانه وساير موارد مشابه مي باشد.

ب -)3)هزينه هاي متغير

هزينه هاي متغيرهزينه هايي مي باشند كه كل مبلغ آنها با تغيير در سطح توليد و ميزان توليد تغيير ميكند يعني با افزايش مقدار توليد و حجم توليد اين هزينه ها در كل افزايش مي يابند وبا كاهش درميزان توليد اين هزينه هادر كل كاهش خواهند يافت نمونه مشخص اين هزينه هامواد مستقيم و دستمزد مستقيم مي باشند .

هزينه هاي متغير نيز مشخصه ايدارند كه براي تشخيص اين هزينه ها مي توان آنها به صورت زير بر شمرد.

اولآنكه : اين هزينه ها در كل در ارتباط مستقيم با توليد مي باشند يعني با افزايشتوليد افزايش وبا كاهش توليد در كل كاهش مي يابند.

دوم آنكه : هزينه متغيريك واحد كالا ثابت مي باشد حتي اگر تعداد توليد كاهش يا افزايش پيدا كند.

سوم آنكه:به شكل ساده و آسان قابل تخصيص به دايره توليدي مي باشند.

اشاره شد نمونه بارز اين هزينه ها مواد مستقيم مصرفي توليد و دستمزد مستقيممي باشد كه سعي مي كنيم در ادامه مشخصه هاي هزينه هاي متغير را در اين نمونه هابررسي كنيم.

فرض كنيد براي ساخت 6عدد ميز 4 متر مربع چوب نياز است حال اگربخواهيم 12 عدد ميز توليد كنيم حتما 8 متر مربع چوب كه مواد ئ مستقيم توليد محسوبمي شود نياز مي باشد مي بينيد كه با افزايش ميزان توليد هزينه مواد مستقيم در كلنيز افزايش پيدا خواهد كرد وليكن بايد توجه داشته باشيد براي ساخت يك ميز 5/1 مترمربع چوب نياز است (5/1 = 4: 6) كه هيچگاه با افزايش توليد ، ميزان مواد مستقيمساخت يك واحد تغيير نمي كند يعني ساخت يك عدد ميز حتماً 5/1 متر مربع چوب نياز داردو با چوب كمتر و يا بيشتر نمي توان ميز ساخت بنابراين هزينه مواد مستقيم در يك واحدثابت ميباشد.

در ضمن اين هزينه به راحتي قابل پيگيري در ساخت محصول مي باشدو مي تئان هزينه چوب مصرفي را در ساخت ميز مشاهده نمود .

ج - 3) هزينه هاينيمه متغير

برخي از هزينه ها از دو قسمت متغير و ثابت تشكيل شده اند اينهزينه ها به شكلي مي باشند كه تا حد مشخصي از توليد با افزايش يا كاهش توليد بخشثابت آنها تغيير نمي كند واين در صورتي است كه بيش از حد مشخص توليد با تغيير درحجم توليد اين هزينه ها افزايش يا كاهش خواهند يافت .

بعنوان مثال ميتوانبه برق مصرفي كارخانه اشاره كرد.برقي كه جهت روشنايي سالن كارخانه به كار مي رودتقريباً ثابت است چه توليد كم وچه زياد باشد وليكن برق مصرفي ماشين آلات با تغييردر حجم و ميزان توليد تغيير خواهد كرد. بنابراين هزينه برق مصرفي كارخانه مي تواندنيمه متغير باشد.

اشاره شد كه هزينه ها بر اساس ارتباط آنها با تغيير درحجم توليد به گروه هزينه هاي ثابت ، هزينه هاي متغيير و هزينه هاي نيمه متغييرتقسيم مي شوند كه به طور توضيح داده شدند. در ضمن بايد توجه داشته باشيد هزينه هايثابت خود به 3 دسته تقسيم مي شوند.

1-
الف - 3) هزينه هاي ثابت ظرفيتكارخانه

2-
الف - 3)هزينه هاي ثابت بهره برداري

3-
الف - 3) هزينههاي ثابت برنامه اي

1-
الف - 3) هزينه هاي ثابت ظرفيت كارخانه : هزينه هايثابت ظرفيت كارخانه هزينه هايي مي با شند كه با تجهيزات و امكانات توليدي كارخانهرابطه مستقيم دارند هزينه هاي استهلاك ماشين آلات و تجهيزات و تاسيسات نمونه هاي ازهزينه هاي ثابت كارخانه مي باشند .

2-
الف - 3) هزينه هاي ثابت بهره برداري:هزينه هايي مي باشند كه با كاربري و بهره برداري از تجهيزات تئليدي ارتباط مستقيمدارند مانند هزينه هاي بيمه ساختمان و تجهيزات و ماشين آلات .

3-
الف-3) هزينه هاي ثابت برنامه اي:هزينه هاي ثابتي مي باشند كه با اتخاذ تصميمات مديرانكارخانه مرتبط بوده و در راستاي برنامه ريزي آينده ايجاد مي شوند مانند هزينه هايتحقيق و پ وهش ، هزينه هاي تبليغاتي و بازرگاني
 
بالا