منشا اخلاق ؟

?Why

عضو جدید
بعد از چند تا تاپیک که توش بحث و جدلِ بیهوده کردیم ، بیایید رو یه چیزِ درست حسابی صحبت کنیم ...

از نظرِ شما ، منشاء اخلاق چیه ؟
بیشتر هم نظرِ دوستانی رو میخوام بدونم که قرابتِ افکار با هم داریم ...
البته خوشحال میشم همه دوستان شرکت کنن ولی ازتون خواهش میکنم که نیایید کتابِ بینش اول دوم دبیرستان! رو برا ما تکرار کنید ...
لطفاً کپی پیست هم نکنین ... اگه نیاز شد ، لینک بدین .
از قبل ممنون ...
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
فرگشت ویژگی های خاصی رو به موجودات زنده داده. از این جهت اخلاق قابل بحثه.

جز این

یکی از چیزهای مهم حس همدردیه.

وقتی شما رفتاری انجام میدی که به شخص مقابل آسیب میزنه، با گذاشتن خودت جای اون(همدردی)- به طور ناخودآگاه ، واقعا احساس درد میکنی.

انگار برای خودت پیش اومده. و مغز این درد رو ذخیره میکنه و دفعه بعد شما قبل از انجام اون کار حس بدی بهت دست میده. چون مغز شما،میخاد شما رو از درد محافظت کنه.



فعلا این به ذهنم رسید.
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر زیست شناسی و بحث انتخاب طبیعی، حس اخلاق و حس همدردی ممکن است به منظور حفاظت از فرزندان یا خانواده و افزایش احتمال بقای نسل یک گونه بوجود آمده باشد

چون موجوداتی که با خانواده شان سر نزاع داشته باشند شانس بقای کمتری دارند



منم فعلا این به ذهنم رسید اما از نظر دین و فطرت و اینا کلی مطلب هست
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

?Why

عضو جدید
اول ممنون از دوستان که قبولِ دعوت کردن ...
دوم متاسفانه دیگه زیادی قرابتِ افکار ! داریم ...
سوم تا مخالفش پیدا بشه من مخالف خونی میکنم تا ببینیم به کجا میرسیم ...

اول اشاره شد که همدردی منشاء بسیاری از رفتارهاییست که میشه بهشون گفت رفتارِ اخلاقی!
و بعد حفظِ نسل رو علتِ به وجود اومدنِ (بهتره بگم باقی موندن) این حس معرفی کردین ...

از نظرِ شما منشا اخلاق به جایی به غیر از درونِ انسان بر نمیگرده ؟ (خدا این وسط چی کاره هست ؟)
رفتارهایی مثلِ ایثار ، رو چطور میشه تو این چهار چوب قرار داد ؟ (میخوام بپرسم جدایِ از اون بُعد "ناخودآگاه" یی که دوستان زیادی به این مساله دادن ، برایِ کسی که اخلاق رو رعایت میکنه ، آیا امتیازی وجود داره ؟)
با این وجود از نظرِ شما اخلاق و به دنبالِ اون خوبی و بدی ، نسبی هستن ؟
اگه اینطور هست ، معیارِ خوبی و بدی و اخلاق چی میتونه باشه ؟

فعلاً شروع کنیم با همینا ... حرف ، حرف میاره ...:D

 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
با سلامی دوباره:

الان ممکنه یکی بیاد و پست های منو بخونه و بگه چطور میخای ثابت کنی مثلا حس همدردی در اخلاقی بودن موثره؟؟

خب ، من نمیتونم ثابت کنم. چون کار من نیست. و بعضی از حرفا هم حتی جایی نخوندم و زاییده فکر خودمه!(یعنی در اثباتش نمیتونم از کسی کمک بگیرم)

اما دلایلی دارم برای اعتقاداتم که با منطق جور در میاد.

هرچند یه اثبات تلقی نشه،اما ذهن رو نزدیک میکنه.

اینجا، من بیشتر سعی میکنم بارش فکری کنم. :)

در مورد حس همدردی، ایده اش از اونجا به ذهنم رسید که

در کتاب "هوش هیجانی(یا عاطفی)" خوندم مجرمینی که تجاوز کرده بودن وقتی بررسی شدن ، دیده شده اینخا از نظر حس همدردی بسیار ضعیفن، نمیتونن خودشون رو جای طرف بذارن و ناراحتی اون رو بفهمن.

و بعد از درمان بازگشت اینها (نسبت به گروه بدون درمان) خیلی کم شده بود.

فکر کردم شاید بشه این رو گسترش داد!! میدونیم مغز با پاداش و مجازات هایی که بهش داده میشه ، حافظه ای میسازه که در بقیه زندگی ازش استفاده میشه.

این حافظه خیلی وقتها ناخودآگاه عمل میکنه و ما بدون اینکه به یاد بیاریم چرا ، یه احساسی بهمون دست میده.
 
آخرین ویرایش:

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
ایثار

ایثار

اول از همه بگم که منظور من از ایثار چیه.

بخشش و گذشت از حقی که بدون انتظار دریافت سودی باشه. کسی که میره شهید بشه تا بره بهشت، ایثار نکرده ، معامله کرده.

این لفظ معامله در دین هم استفاده شده. "کسایی که با خدا معامله میکنن.."

از نظر من این اصولا عملی اخلاقی نیست و فقط یه تجارته.


پس نیت شخص خیلی مهمه.

حالا ایثار در دو دسته کلی میتونه جا بگیره(اگه فکر میکنین بیشتره بگید حتما):

ایثار هایی که در راه بقای نسل هست، مثل ایثارگری که مادر برای فرزندش میکنه. مکانیزمیه برای انتقال ژن، ادامه نسل.

ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست.
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و عرض ادب.

این پرسش که منشا اخلاق چیست پرسش بنیادین و پیچیده ای است و بحث کردن در موردش نیازمند دانش علمی و فلسفی بالاست که بی تردید من فاقد آن هستم.

با فکر کردن به آن ، پرسش های بسیار دیگری به ذهن می آید که هر کدام شایسته بررسی و اندیشیدن است.

قصد نداشتم فعلا در بحثی شرکت کنم با این حال به احترام آغازکننده این سرنگار افکار خودم را بیان می کنم و به قول s.j.khataeepour صرفا بارش فکری می کنم.

ابتدا باید ببینیم اخلاق چیست.اخلاق را شاید بتوان بایدها و نبایدها و رفتار و واکنش انسان در برخورد با سایر انسان ها دانست.

اما به عقیده من ملاک اخلاق مدار بودن به عرف جامعه و دین و مذهب آن برمی گردد.به عنوان نمونه در یک جامعه طالبانی چند سانت بیرون بودن مچ دست یک زن هم ناهنجاری اخلاقی به شمار می آید در حالیکه در بعضی قبایل در امریکای جنوبی و آفریقا برهنه بودن زن کاملا عادی و عرف است.

پس در یک حالت کلی تر می توانیم بگوییم که اخلاق ما بستگی به آموزش هایی دارد که در طول زندگی خود می بینیم.این آموزش ها می تواند از پدر و مادر در دوران کودکی،جامعه و مذهب یا منابعی همانند کتاب و...باشد.

یک شخص با آموزش های مذهبی سخت گیرانه و خوانش انعطاف ناپذیر از دین سنگسار کردن زناکار را یک کار اخلاقی و خداپسندانه می داند چرا که برای او فقط و فقط سنت رسول الله تعیین کننده خوب و بد است.اما یک شخص که منابع زیادی را مطالعه می کند ممکن است آن را محکوم می کند چرا که این کار را وحشیانه و غیرانسانی می داند.

بهتر است زیاد وارد مصادیق نشویم چرا که صدها صفت اخلاقی وجود دارد.اگر ما نتوانیم همه آنها را توضیح دهیم به معنای این نیست که توضیحی وجود ندارد.هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از پیشینیان خود نمی دانیم.

من اخلاق را یک موضوع برآمده از اجتماع و قوانین بشری می دانم.می توان گفت که ما اخلاق مان را تا حدی از شامپانزه ها و سایر اجدادمان به ارث برده ایم و سپس به خاطر تکامل فکری طی چند هزار سال به نظریه پردازی و قانون گذاری پرداخته ایم و از انسان های بدوی و وحشی تبدیل به انسان های متمدن شده ایم.شما اخلاق هیچ دو نفری را کاملا همانند یکدیگر نمی بینید و ارزش و ضد ارزش ها و هنجار ها و ناهنجارها هم در جوامع مختلف مصادیق کاملا متفاوتی دارد.

ایثار را اگر از خودگذشتگی معنا کنیم خود مصادیق زیادی دارد که هر کدام شایسته بررسی جداگانه است.مثلا می تواند منشا آن احساس همدردی شدید و غلیان احساسات باشد که پیش از این توضیح داده شد.

در رابطه با ایثار من معترض تقسیم بندی s.j.khataeepour نیستم.اما اگر بخواهیم ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست را توضیح دهیم ایدئولوژی نقشی کلیدی و مهم بازی می کند.یعنی افکاری که در جمجمه انسان ها می کنند( آموزش) افکاری همانند شهادت در راه خدا بهشت برین و حوری های زیبا یا افکار ملی گرایانه و ناسیونالیسی...چنین افکاری در زمان جنگ ها به شدت تبلیغ می شود.

با شعارهای مذهبی و ناسیونالیستی با غلیان احساسات(جو زدگی) شخص یاد می گیرد که چگونه بر خلاف خواسته درونی اش عمل کند.همین الان هم با ایدئولوژی های مذهبی و وعده بهشت برین است که عده ای بمب گذار انتحاری خود را منفجر می کنند.در حقیقت با این افکار شخص برخلاف غریزه اش عمل می کند.موجودات برای حفظ بقا و تولید مثل ساخته شده اند و این جزیی جدایی ناپذیر از آنهاست.شخصی که خود را منفجر می کند بی تردید اگر آموزشی ندیده باشد دست به چنین کاری نمی زند.بی تردید بسیاری از آنها هنگام انجام این کار ترس را در درونشان احساس می کنند و همان ترس نشانگر این است که آنها دارند کاری برخلاف غریزه شان انجام می دهند.انسان ها موجودات پیچیده ای هستند چون رفتارهایشان ناشی از عوامل بسیار متفاوتی و نه صرفا بر پایه غریزه است.

در مقابل این ایثار، امضای s.j.khataeepour خود نمایی می کند:

هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم چون ممکن است در اشتباه باشم.برتراند راسل

این یک نگرش صرفا عقلانی و داروینی بدور از هرگونه احساسات است.

راسل از ایدئولوژی های مذهبی و ملی گرایانه کاملا بدور بود و در نکوهش آنها مطالب زیادی نوشته.
راسل حاضر نیست ریسک مردن را به خاطر دفاع از ایدئولوژی های مذهبی یا ملی بپذیرد چرا که اعتقادی به ایدئولوژی ندارد و برای او ریستن ارزش بسیار بالایی دارد.در حالیکه دین زندگی را پست می کند و وعده زندگی اخروی را می دهد.اما یک بیخدا(یا در بهترین حالت ندانم گرا) همانند راسل که با دیدگاه فلسفی اش به وجود خدا پی نبرده به زندگی اخروی اعتقادی ندارد. پس همانند هر انسان دیگری طبق غریزه اش می خواهد از زندگی اش لذت ببرد و عمر طولانی داشته باشد.(و به همین خاطر 98 سال زندگی کرد) به قول خیام:

زاهد گوید جنت و حور خوش است/ من می گویم آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار/ که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

همچنین راسل یک شکاک بود و اصول اولیه منطق را قطعی ندانستن هیچ چیز می دانست.به همین دلیل به عقایدش آنقدر مطمئن نبود که جانش را سرش شرط بندی کند اما در دین می آموزیم که به بسیاری مسائل ایمان خالصانه و باور کورکورانه داشته باشیم.

متشکرم.
 
آخرین ویرایش:

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام

چیزی که به ذهنم رسید اینه که شاید ایثارهای ملی گرایانه رو بشه به ژن خودخواه ربط داد.

به این شکل که موجود زنده دلش میخاد


در درجه اول خودش زنده باشه( اینکه چرا اینطوریه از نظریه فرگشت قابل بحثه ،میتونم بیشتر توضیح بدم.)

در درجه دوم سعی در حفظ موجوداتی داره که بیشترین اشتراک ژنتیکی رو با خودش دارن. در این حالت احتمال اینکه ژنهای خودش به نسل های بعد برسن بیشتره.

مثلا اگه یه پیرمرد رو ببینین که چندتار شیر میخان بخورنش، احتمالا همه میگن اخلاقیه که شیرهارو کشت تا پیرمرد نجات پیدا کنه!! چرا؟ 7 میلیارد انسان هست و تعداد خیلی خیلی کمتری شیر!!

یا خیلی ها از دیدن صحنه بریده شدن سر گوشفند ناراحت میشن ،در حالی که راحت سوسک هارو له میکنن!! انجمن دفاع از حقوق حیوانات داریم اما حشرات چی؟


میشه از این ها راجع به ایثار ملی گرایانه یه نتیجه هایی گرفت.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
سلام و عرض ادب.

این پرسش که منشا اخلاق چیست پرسش بنیادین و پیچیده ای است و بحث کردن در موردش نیازمند دانش علمی و فلسفی بالاست که بی تردید من فاقد آن هستم.

با فکر کردن به آن ، پرسش های بسیار دیگری به ذهن می آید که هر کدام شایسته بررسی و اندیشیدن است.

قصد نداشتم فعلا در بحثی شرکت کنم با این حال به احترام آغازکننده این سرنگار افکار خودم را بیان می کنم و به قول s.j.khataeepour صرفا بارش فکری می کنم.

ابتدا باید ببینیم اخلاق چیست.اخلاق را شاید بتوان بایدها و نبایدها و رفتار و واکنش انسان در برخورد با سایر انسان ها دانست.

اما به عقیده من ملاک اخلاق مدار بودن به عرف جامعه و دین و مذهب آن برمی گردد.به عنوان نمونه در یک جامعه طالبانی چند سانت بیرون بودن مچ دست یک زن هم ناهنجاری اخلاقی به شمار می آید در حالیکه در بعضی قبایل در امریکای جنوبی و آفریقا برهنه بودن زن کاملا عادی و عرف است.

پس در یک حالت کلی تر می توانیم بگوییم که اخلاق ما بستگی به آموزش هایی دارد که در طول زندگی خود می بینیم.این آموزش ها می تواند از پدر و مادر در دوران کودکی،جامعه و مذهب یا منابعی همانند کتاب و...باشد.

یک شخص با آموزش های مذهبی سخت گیرانه و خوانش انعطاف ناپذیر از دین سنگسار کردن زناکار را یک کار اخلاقی و خداپسندانه می داند چرا که برای او فقط و فقط سنت رسول الله تعیین کننده خوب و بد است.اما یک شخص که منابع زیادی را مطالعه می کند ممکن است آن را محکوم می کند چرا که این کار را وحشیانه و غیرانسانی می داند.

بهتر است زیاد وارد مصادیق نشویم چرا که صدها صفت اخلاقی وجود دارد.اگر ما نتوانیم همه آنها را توضیح دهیم به معنای این نیست که توضیحی وجود ندارد.هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از پیشینیان خود نمی دانیم.

من اخلاق را یک موضوع برآمده از اجتماع و قوانین بشری می دانم.می توان گفت که ما اخلاق مان را تا حدی از شامپانزه ها و سایر اجدادمان به ارث برده ایم و سپس به خاطر تکامل فکری طی چند هزار سال به نظریه پردازی و قانون گذاری پرداخته ایم و از انسان های بدوی و وحشی تبدیل به انسان های متمدن شده ایم.شما اخلاق هیچ دو نفری را کاملا همانند یکدیگر نمی بینید و ارزش و ضد ارزش ها و هنجار ها و ناهنجارها هم در جوامع مختلف مصادیق کاملا متفاوتی دارد.

ایثار را اگر از خودگذشتگی معنا کنیم خود مصادیق زیادی دارد که هر کدام شایسته بررسی جداگانه است.مثلا می تواند منشا آن احساس همدردی شدید و غلیان احساسات باشد که پیش از این توضیح داده شد.

در رابطه با ایثار من معترض تقسیم بندی s.j.khataeepour نیستم.اما اگر بخواهیم ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست را توضیح دهیم ایدئولوژی نقشی کلیدی و مهم بازی می کند.یعنی افکاری که در جمجمه انسان ها می کنند( آموزش) افکاری همانند شهادت در راه خدا بهشت برین و حوری های زیبا یا افکار ملی گرایانه و ناسیونالیسی...چنین افکاری در زمان جنگ ها به شدت تبلیغ می شود.

با شعارهای مذهبی و ناسیونالیستی با غلیان احساسات(جو زدگی) شخص یاد می گیرد که چگونه بر خلاف خواسته درونی اش عمل کند.همین الان هم با ایدئولوژی های مذهبی و وعده بهشت برین است که عده ای بمب گذار انتحاری خود را منفجر می کنند.در حقیقت با این افکار شخص برخلاف غریزه اش عمل می کند.موجودات برای حفظ بقا و تولید مثل ساخته شده اند و این جزیی جدایی ناپذیر از آنهاست.شخصی که خود را منفجر می کند بی تردید اگر آموزشی ندیده باشد دست به چنین کاری نمی زند.بی تردید بسیاری از آنها هنگام انجام این کار ترس را در درونشان احساس می کنند و همان ترس نشانگر این است که آنها دارند کاری برخلاف غریزه شان انجام می دهند.انسان ها موجودات پیچیده ای هستند چون رفتارهایشان ناشی از عوامل بسیار متفاوتی و نه صرفا بر پایه غریزه است.

در مقابل این ایثار، امضای s.j.khataeepour خود نمایی می کند:

هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم چون ممکن است در اشتباه باشم.برتراند راسل

این یک نگرش صرفا عقلانی و داروینی بدور از هرگونه احساسات است.

راسل از ایدئولوژی های مذهبی و ملی گرایانه کاملا بدور بود و در نکوهش آنها مطالب زیادی نوشته.
راسل حاضر نیست ریسک مردن را به خاطر دفاع از ایدئولوژی های مذهبی یا ملی بپذیرد چرا که اعتقادی به ایدئولوژی ندارد و برای او ریستن ارزش بسیار بالایی دارد.در حالیکه دین زندگی را پست می کند و وعده زندگی اخروی را می دهد.اما یک بیخدا(یا در بهترین حالت ندانم گرا) همانند راسل که با دیدگاه فلسفی اش به وجود خدا پی نبرده به زندگی اخروی اعتقادی ندارد. پس همانند هر انسان دیگری طبق غریزه اش می خواهد از زندگی اش لذت ببرد و عمر طولانی داشته باشد.(و به همین خاطر 98 سال زندگی کرد) به قول خیام:

زاهد گوید جنت و حور خوش است/ من می گویم آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار/ که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

همچنین راسل یک شکاک بود و اصول اولیه منطق را قطعی ندانستن هیچ چیز می دانست.به همین دلیل به عقایدش آنقدر مطمئن نبود که جانش را سرش شرط بندی کند اما در دین می آموزیم که به بسیاری مسائل ایمان خالصانه و باور کورکورانه داشته باشیم.

متشکرم.
جان من هر مورد دیگه ای که مربوط به اسلامه و ذره ای به اخلاق ربط هم نداره جامونده بذار مثلا بت شکستن حضرت ابراهیم(ع)!!
آخه لااقل مطالعه ابتدایی در باب اخلاق میکردین و بعد گزاره های اخلاقی را به بحث میذاشتین نه اینکه طبق پیش فرضهای ذهنی که همه جا دنبالتان است جواب دهید!!
البته پوزش میطلبم بابت اساعه ادب به مقام گرامیتان و از همینجا اعلام میکنم دچار مغلطه حمله به شخص اونم در جایی که بحث نیست شدم!!
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و عرض ادب.

این پرسش که منشا اخلاق چیست پرسش بنیادین و پیچیده ای است و بحث کردن در موردش نیازمند دانش علمی و فلسفی بالاست که بی تردید من فاقد آن هستم.

با فکر کردن به آن ، پرسش های بسیار دیگری به ذهن می آید که هر کدام شایسته بررسی و اندیشیدن است.

قصد نداشتم فعلا در بحثی شرکت کنم با این حال به احترام آغازکننده این سرنگار افکار خودم را بیان می کنم و به قول s.j.khataeepour صرفا بارش فکری می کنم.

ابتدا باید ببینیم اخلاق چیست.اخلاق را شاید بتوان بایدها و نبایدها و رفتار و واکنش انسان در برخورد با سایر انسان ها دانست.

اما به عقیده من ملاک اخلاق مدار بودن به عرف جامعه و دین و مذهب آن برمی گردد.به عنوان نمونه در یک جامعه طالبانی چند سانت بیرون بودن مچ دست یک زن هم ناهنجاری اخلاقی به شمار می آید در حالیکه در بعضی قبایل در امریکای جنوبی و آفریقا برهنه بودن زن کاملا عادی و عرف است.

پس در یک حالت کلی تر می توانیم بگوییم که اخلاق ما بستگی به آموزش هایی دارد که در طول زندگی خود می بینیم.این آموزش ها می تواند از پدر و مادر در دوران کودکی،جامعه و مذهب یا منابعی همانند کتاب و...باشد.

یک شخص با آموزش های مذهبی سخت گیرانه و خوانش انعطاف ناپذیر از دین سنگسار کردن زناکار را یک کار اخلاقی و خداپسندانه می داند چرا که برای او فقط و فقط سنت رسول الله تعیین کننده خوب و بد است.اما یک شخص که منابع زیادی را مطالعه می کند ممکن است آن را محکوم می کند چرا که این کار را وحشیانه و غیرانسانی می داند.

بهتر است زیاد وارد مصادیق نشویم چرا که صدها صفت اخلاقی وجود دارد.اگر ما نتوانیم همه آنها را توضیح دهیم به معنای این نیست که توضیحی وجود ندارد.هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از پیشینیان خود نمی دانیم.

من اخلاق را یک موضوع برآمده از اجتماع و قوانین بشری می دانم.می توان گفت که ما اخلاق مان را تا حدی از شامپانزه ها و سایر اجدادمان به ارث برده ایم و سپس به خاطر تکامل فکری طی چند هزار سال به نظریه پردازی و قانون گذاری پرداخته ایم و از انسان های بدوی و وحشی تبدیل به انسان های متمدن شده ایم.شما اخلاق هیچ دو نفری را کاملا همانند یکدیگر نمی بینید و ارزش و ضد ارزش ها و هنجار ها و ناهنجارها هم در جوامع مختلف مصادیق کاملا متفاوتی دارد.

ایثار را اگر از خودگذشتگی معنا کنیم خود مصادیق زیادی دارد که هر کدام شایسته بررسی جداگانه است.مثلا می تواند منشا آن احساس همدردی شدید و غلیان احساسات باشد که پیش از این توضیح داده شد.

در رابطه با ایثار من معترض تقسیم بندی s.j.khataeepour نیستم.اما اگر بخواهیم ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست را توضیح دهیم ایدئولوژی نقشی کلیدی و مهم بازی می کند.یعنی افکاری که در جمجمه انسان ها می کنند( آموزش) افکاری همانند شهادت در راه خدا بهشت برین و حوری های زیبا یا افکار ملی گرایانه و ناسیونالیسی...چنین افکاری در زمان جنگ ها به شدت تبلیغ می شود.

با شعارهای مذهبی و ناسیونالیستی با غلیان احساسات(جو زدگی) شخص یاد می گیرد که چگونه بر خلاف خواسته درونی اش عمل کند.همین الان هم با ایدئولوژی های مذهبی و وعده بهشت برین است که عده ای بمب گذار انتحاری خود را منفجر می کنند.در حقیقت با این افکار شخص برخلاف غریزه اش عمل می کند.موجودات برای حفظ بقا و تولید مثل ساخته شده اند و این جزیی جدایی ناپذیر از آنهاست.شخصی که خود را منفجر می کند بی تردید اگر آموزشی ندیده باشد دست به چنین کاری نمی زند.بی تردید بسیاری از آنها هنگام انجام این کار ترس را در درونشان احساس می کنند و همان ترس نشانگر این است که آنها دارند کاری برخلاف غریزه شان انجام می دهند.انسان ها موجودات پیچیده ای هستند چون رفتارهایشان ناشی از عوامل بسیار متفاوتی و نه صرفا بر پایه غریزه است.

در مقابل این ایثار، امضای s.j.khataeepour خود نمایی می کند:

هرگز حاضر نیستم به خاطر عقایدم بمیرم چون ممکن است در اشتباه باشم.برتراند راسل

این یک نگرش صرفا عقلانی و داروینی بدور از هرگونه احساسات است.

راسل از ایدئولوژی های مذهبی و ملی گرایانه کاملا بدور بود و در نکوهش آنها مطالب زیادی نوشته.
راسل حاضر نیست ریسک مردن را به خاطر دفاع از ایدئولوژی های مذهبی یا ملی بپذیرد چرا که اعتقادی به ایدئولوژی ندارد و برای او ریستن ارزش بسیار بالایی دارد.در حالیکه دین زندگی را پست می کند و وعده زندگی اخروی را می دهد.اما یک بیخدا(یا در بهترین حالت ندانم گرا) همانند راسل که با دیدگاه فلسفی اش به وجود خدا پی نبرده به زندگی اخروی اعتقادی ندارد. پس همانند هر انسان دیگری طبق غریزه اش می خواهد از زندگی اش لذت ببرد و عمر طولانی داشته باشد.(و به همین خاطر 98 سال زندگی کرد) به قول خیام:

زاهد گوید جنت و حور خوش است/ من می گویم آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار/ که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

همچنین راسل یک شکاک بود و اصول اولیه منطق را قطعی ندانستن هیچ چیز می دانست.به همین دلیل به عقایدش آنقدر مطمئن نبود که جانش را سرش شرط بندی کند اما در دین می آموزیم که به بسیاری مسائل ایمان خالصانه و باور کورکورانه داشته باشیم.

متشکرم.
این سخنان نهایت سطحی نگری رو در بر دارند

اولا که روند اشتباهی داره چون شما تعریف درستی رو ارائه بدید بعد بنا به اون تعریف می تونید مثال ها و صادیق رو بررسی کنید

کما این که تمام این ایرادات وارده باید ریشه یابی بشن و ببینیم نهایت هدف، چقدر به شاخص نزدیک بوده
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه بگم که منظور من از ایثار چیه.

بخشش و گذشت از حقی که بدون انتظار دریافت سودی باشه. کسی که میره شهید بشه تا بره بهشت، ایثار نکرده ، معامله کرده.

این لفظ معامله در دین هم استفاده شده. "کسایی که با خدا معامله میکنن.."

از نظر من این اصولا عملی اخلاقی نیست و فقط یه تجارته.


پس نیت شخص خیلی مهمه.

حالا ایثار در دو دسته کلی میتونه جا بگیره(اگه فکر میکنین بیشتره بگید حتما):

ایثار هایی که در راه بقای نسل هست، مثل ایثارگری که مادر برای فرزندش میکنه. مکانیزمیه برای انتقال ژن، ادامه نسل.

ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست.

در مورد ایثار و شهادت خوب من خودمم یه زمانی این معامله و اینکه چرا باید با این دید بهش نگاه کرد برام جالب نبود
اما
فکر می کنم خوب فرصت زندگی و حیات نه تنها برای خود فرد بلکه تاثیری که در زندگی اصرافیان هم میگذاره حقیقتا دارای ارزشی غیر قابل انکاره
مثل یک پدر که زندگی چند نفر رو اداره می کنه

و از اون جایی که برای هر کاری باید هدفی درست باشه و به قولی دارای چیزی که شاید بشه اخلاق نامیدش میشه تصور کرد،پس فدا کردن جان که یک چیز واقعا مهمه و حتی تو فرامین هم به کوشیدن برای حفظش بارها تاکید شده و یا حتی برخی محرمات در جایی براش می تونه نادیده گرفته بشه باید برای فرد چشم انداز روشن و مشخصی ارائه داده بشه تا عمل در منظرش پوچ جلوه نکنه.
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
این سخنان نهایت سطحی نگری رو در بر دارند

اولا که روند اشتباهی داره چون شما تعریف درستی رو ارائه بدید بعد بنا به اون تعریف می تونید مثال ها و صادیق رو بررسی کنید

کما این که تمام این ایرادات وارده باید ریشه یابی بشن و ببینیم نهایت هدف، چقدر به شاخص نزدیک بوده

سلام.

نظر شخصیه من اینه که ایشون سعی کردن که افکاری که به ذهنشون میرسه رو بدون سانسور بیان کنن.

من این کارشون رو دوست دارم. قطعا این متن مثل اکثریت متها قابلیت این رو داره که اشکال گرفته بشه ازش.

اما از این پست شما که اینجوری شروع میشه خوشم نیومد.
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
در مورد ایثار و شهادت خوب من خودمم یه زمانی این معامله و اینکه چرا باید با این دید بهش نگاه کرد برام جالب نبود
اما
فکر می کنم خوب فرصت زندگی و حیات نه تنها برای خود فرد بلکه تاثیری که در زندگی اصرافیان هم میگذاره حقیقتا دارای ارزشی غیر قابل انکاره
مثل یک پدر که زندگی چند نفر رو اداره می کنه

و از اون جایی که برای هر کاری باید هدفی درست باشه و به قولی دارای چیزی که شاید بشه اخلاق نامیدش میشه تصور کرد،پس فدا کردن جان که یک چیز واقعا مهمه و حتی تو فرامین هم به کوشیدن برای حفظش بارها تاکید شده و یا حتی برخی محرمات در جایی براش می تونه نادیده گرفته بشه باید برای فرد چشم انداز روشن و مشخصی ارائه داده بشه تا عمل در منظرش پوچ جلوه نکنه.

خیلی متوجه نشدم چی میگید. فکر میکنم باید راجع به ایثار دینی (از دید شما) یا همون معامله( تا خطای شناختی ) بیشتر صحبت کنم

در پست بعد...
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
چرا یه نفر حاضر با یه حمله انتحاری کفار رو بکشه، خودش رو نابود کنه و درهمین حال فکر کنه داره کار اخلاقی انجام میده.؟

یه بحث ، بحث معامله بود که اشاره ای کردم.

بحث دیگه چیزیه که من بهش میگم خطای شناختی:

اگه از من بپرسید جذابترین جایزه برای یک دیندار چیه؟ جواب من " زندگی جاودانه" است.

علاقه به زنده بودن در اثر فرگشت ایجاد شده، چون گونه هایی که علاقه ای به زنده بودن و ادامه نسل نداشتن، منقرض شدن. چون یا به اندازه کافی تولید مثل نکردن یا مراقب حفظ جونشون نبودن(یا هردو).

اما این حس،"تلاش برای زنده بودن" دچار یه مشکلی شد، از اون زمانی که انسان متوجه شد،میراست.

سرخوردیه عظیمیست.

برای عبور از این درد، انسان دچار خطای شناختی ای شد ، که آن حیات جاودان است.

دینی که وعده بهشت و جهان جاوید رو به کسی بده، شخص ممکنه تحت تاثیر قرار بگیره و باورش بشه که قطعا اون دنیایی هست. پس با یه حمله انتحاری به آغوش حوریان میشتابه!!

در نهایت نتیجه میگیرم که این نوع ایثار همون حس تغییر یافته تلاش برای بقاست.
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
جان من هر مورد دیگه ای که مربوط به اسلامه و ذره ای به اخلاق ربط هم نداره جامونده بذار مثلا بت شکستن حضرت ابراهیم(ع)!!
آخه لااقل مطالعه ابتدایی در باب اخلاق میکردین و بعد گزاره های اخلاقی را به بحث میذاشتین نه اینکه طبق پیش فرضهای ذهنی که همه جا دنبالتان است جواب دهید!!
البته پوزش میطلبم بابت اساعه ادب به مقام گرامیتان و از همینجا اعلام میکنم دچار مغلطه حمله به شخص اونم در جایی که بحث نیست شدم!!

عجله نکن عزیزم. آسیاب به نوبت:)

شما که مغالطه هارو میشناسی بهتر نیست ازشون استفاده نکنی!!
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا یه نفر حاضر با یه حمله انتحاری کفار رو بکشه، خودش رو نابود کنه و درهمین حال فکر کنه داره کار اخلاقی انجام میده.؟

یه بحث ، بحث معامله بود که اشاره ای کردم.

بحث دیگه چیزیه که من بهش میگم خطای شناختی:

اگه از من بپرسید جذابترین جایزه برای یک دیندار چیه؟ جواب من " زندگی جاودانه" است.

علاقه به زنده بودن در اثر فرگشت ایجاد شده، چون گونه هایی که علاقه ای به زنده بودن و ادامه نسل نداشتن، منقرض شدن. چون یا به اندازه کافی تولید مثل نکردن یا مراقب حفظ جونشون نبودن(یا هردو).

اما این حس،"تلاش برای زنده بودن" دچار یه مشکلی شد، از اون زمانی که انسان متوجه شد،میراست.

سرخوردیه عظیمیست.

برای عبور از این درد، انسان دچار خطای شناختی ای شد ، که آن حیات جاودان است.

دینی که وعده بهشت و جهان جاوید رو به کسی بده، شخص ممکنه تحت تاثیر قرار بگیره و باورش بشه که قطعا اون دنیایی هست. پس با یه حمله انتحاری به آغوش حوریان میشتابه!!

در نهایت نتیجه میگیرم که این نوع ایثار همون حس تغییر یافته تلاش برای بقاست.

البته من در رابطه با عملیات انتحاری منظورم نبود
اما خوب
ابتدا یه سوال پیش میاد یعنی شما می فرمایید اخلاقیات نمی تونه در راستایی باشه که برای خود شخص هم فایده ای در بر داشته باشه؟!
چون به نظر من احترام و توجه به شخصیت فرد جزو اولین اصولیه که اخلاق حافظ اونه!
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
البته من در رابطه با عملیات انتحاری منظورم نبود
اما خوب
ابتدا یه سوال پیش میاد یعنی شما می فرمایید اخلاقیات نمی تونه در راستایی باشه که برای خود شخص هم فایده ای در بر داشته باشه؟!
چون به نظر من احترام و توجه به شخصیت فرد جزو اولین اصولیه که اخلاق حافظ اونه!

نمیدونم از کجای حرفای من این برداشت شده.

به نظر من تمام اخلاق واسه اینه که برای طرف فایده داره. نوعش فرق میکنه و شناختش شاید راحت نباشه اما فکر میکنم همیشه بحث منفعت هست.

مثلا من به شما توهین نمیکنم، چون دوست ندارم به من توهین بشه

دوست دارم محیط آروم و منطقی بمونه

میخام شخصیتی که از خودم بجا میذارم "محترم" باشه و

....

همه اینها به سود منه.
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم از کجای حرفای من این برداشت شده.

به نظر من تمام اخلاق واسه اینه که برای طرف فایده داره. نوعش فرق میکنه و شناختش شاید راحت نباشه اما فکر میکنم همیشه بحث منفعت هست.

مثلا من به شما توهین نمیکنم، چون دوست ندارم به من توهین بشه

دوست دارم محیط آروم و منطقی بمونه

میخام شخصیتی که از خودم بجا میذارم "محترم" باشه و

....

همه اینها به سود منه.

از این جای حرفتون!
این لفظ معامله در دین هم استفاده شده. "کسایی که با خدا معامله میکنن.."

از نظر من این اصولا عملی اخلاقی نیست و فقط یه تجارته.


پس نیت شخص خیلی مهمه.
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته

سلام.

نظر شخصیه من اینه که ایشون سعی کردن که افکاری که به ذهنشون میرسه رو بدون سانسور بیان کنن.

من این کارشون رو دوست دارم. قطعا این متن مثل اکثریت متها قابلیت این رو داره که اشکال گرفته بشه ازش.

اما از این پست شما که اینجوری شروع میشه خوشم نیومد.
چه جالب که افکار بدون سانسورشون همه در مورد و ضد اسلامه و جالبتر اینکه اصلا ربطی به موضوع نداره!!!
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول از همه بگم که منظور من از ایثار چیه.

بخشش و گذشت از حقی که بدون انتظار دریافت سودی باشه. کسی که میره شهید بشه تا بره بهشت، ایثار نکرده ، معامله کرده.

این لفظ معامله در دین هم استفاده شده. "کسایی که با خدا معامله میکنن.."

از نظر من این اصولا عملی اخلاقی نیست و فقط یه تجارته.


پس نیت شخص خیلی مهمه.

حالا ایثار در دو دسته کلی میتونه جا بگیره(اگه فکر میکنین بیشتره بگید حتما):

ایثار هایی که در راه بقای نسل هست، مثل ایثارگری که مادر برای فرزندش میکنه. مکانیزمیه برای انتقال ژن، ادامه نسل.

ایثارهایی که در راه بقای نسل نیست.

اخلاق = بقای نسل!!!!
:surprised:
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگر می شود دین و اخلاق را از هم جدا کرد؟ دین در لباس اخلاق به ترویج خود می پردازد.دین خوب و بد را تعریف می کند و انسان ها را موظف می کند آنگونه که می گوید رفتار کنند.
امکان ندارد از فلسفه اخلاق و منشا آن سخن بگوییم و از اخلاق دینی به عنوان یکی از شاخه های بحث سخن نگوییم.
از این گذشته من فقط از دین به عنوان مصادیق استفاده کردم چرا که دین مدعی درستی و نادرستی و مطلق گرا بودن اخلاق است و من تعارضات و تقابل اخلاق از دیدگاه دینی با دیدگاه غیردینی و نسبی بودن اخلاق را به تصویر کشیدم و البته به بیان دیدگاه خودم پرداختم.وگرنه هرگز جایی به نقد دین نپرداختم.

مگر غیر از این است که در زمان حکومت طالبان زنان مجبور به پوشیدن برقه بودند و باید سرتا پایشان پوشیده می بود؟ مگر غیر از این است که در دین ایمان خالص و باورمندی و اعتقاد سست ناپذیر وجود دارد و بسیاری مسائل تعبدی و تقلیدی پذیرفته می شود؟مگر غیر از این است که بمب گذاران انتحاری شستشوی مغزی داده می شوند و در گوششان از بهشت برین و زندگی اخروی می گویند؟

همچنین من همان ابتدا عرض کردم که من صرفا به بیان اندیشه ام می پردازم و مدعی آگاه بودن به فلسفه اخلاق و نظریه پردازی نیستم و کاملا هم پذیرای سایر اندیشه ها هستم.به شرط اینکه با محتوا نقد کنند و مهمتر از آن ادب نقد کردن داشته باشند.اما وقتی پست طرف را می خوانید کینه توزی و دشمنی را در آن می بینید.اینگونه نمی توانیم تبادل اطلاعات کنیم و یکدیگر را متوجه اشتباهاتمان کنیم.

شاید بد نباشد نگاهی به پست نخست داشته باشند:

بعد از چند تا تاپیک که توش بحث و جدلِ بیهوده کردیم ، بیایید رو یه چیزِ درست حسابی صحبت کنیم ...

از نظرِ شما ، منشاء اخلاق چیه ؟
بیشتر هم نظرِ دوستانی رو میخوام بدونم که قرابتِ افکار با هم داریم ...
البته خوشحال میشم همه دوستان شرکت کنن ولی ازتون خواهش میکنم که نیایید کتابِ بینش اول دوم دبیرستان! رو برا ما تکرار کنید ...
لطفاً کپی پیست هم نکنین ... اگه نیاز شد ، لینک بدین .
از قبل ممنون ...

پس لطفا دوستان حاشیه سالار جای دیگری را برای اسپم کردن انتخاب کنند.اگر نقدی خردپذیر دارند استقبال می کنیم در غیراینصورت خواهش می کنم نظم تاپیک را با بزن بهادربازی بهم نزنند.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: ?Why

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
چه جالب که افکار بدون سانسورشون همه در مورد و ضد اسلامه و جالبتر اینکه اصلا ربطی به موضوع نداره!!!

خب باشه؟ تفتیش عقاید که نمیخای بکنی مومن.

نظرش رو گفته و قرار نیست شما دوست داشته باشی.

همونطور که ایشون احتمالا از نظر شما خوشش نمیاد.
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

?Why

عضو جدید
چه جالب که افکار بدون سانسورشون همه در مورد و ضد اسلامه و جالبتر اینکه اصلا ربطی به موضوع نداره!!!

خیرِ مقدم آقای جواد خان ...
ازتون میخوام اگه " اساعه ادب به مقام گرامیتان " ! نمیشه ، اجازه بدید من تعین کنم ربطی به موضوع داره یا نه ...
سوال کردم درباره ی نسبی بودنِ اخلاق ، و ایشون جواب دادن در این رابطه ، و برایِ بهتر نشون دادنِ موضوع ، مثالهایی زدن ، و از اونجایی که همه مسلمون زاده هستیم و تو جامعه ای زندگی میکنیم که اسلام معیارهایِ اخلاقیش رو تعین کرده ، طبیعیه که این مثالها از اسلام باشه . شما که انتظار نداری مثال از فرهنگ و اخلاقیات بوداییها و سرخپوستها برامون بیارن ؟
---------------------------------------------------
دوباره از همه دوستان هم تشکر میکنم که شرکت میکنن ...
------------------------------------------------------------
آقا من اون موقع که میخواستم این پست رو بزنم ، این دو پست قبلی نبودا ...

نگید چرا یدفه سه نفری جواب دادن ...
:biggrin:
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگر می شود دین و اخلاق را از هم جدا کرد؟ دین در لباس اخلاق به ترویج خود می پردازد.دین خوب و بد را تعریف می کند و انسان ها را موظف می کند آنگونه که می گوید رفتار کنند.
امکان ندارد از فلسفه اخلاق و منشا آن سخن بگوییم و از اخلاق دینی به عنوان یکی از شاخه های بحث سخن نگوییم.
از این گذشته من فقط از دین به عنوان مصادیق استفاده کردم چرا که دین مدعی درستی و نادرستی و مطلق گرا بودن اخلاق است و من تعارضات و تقابل اخلاق از دیدگاه دینی با دیدگاه غیردینی و نسبی بودن اخلاق را به تصویر کشیدم و البته به بیان دیدگاه خودم پرداختم.وگرنه هرگز جایی به نقد دین نپرداختم.

نه مسلما جدایی ناپذیرند
اما صحبت من اینه که این مصادیق چرا باید با اخلاق در تعارض باشند
یعنی 4چوب اخلاقیتوم رو مبین تر تشریح کنید و از زوایای مختلف به بررسی تبعات این فرامین بپردازیم و تضادش با اخلاق رو مشخص کنید
چون اینطور که شما می فرمائید اخلاق کاملا یه چیز نسبیه و فرد به فرد فرق می کنه!



مگر غیر از این است که در زمان حکومت طالبان زنان مجبور به پوشیدن برقه بودند و باید سرتا پایشان پوشیده می بود؟ مگر غیر از این است که در دین ایمان خالص و باورمندی و اعتقاد سست ناپذیر وجود دارد و بسیاری مسائل تعبدی و تقلیدی پذیرفته می شود؟

طالبان؟!
خوب اینکه کاملا مشخصه اصلا نیازی هست که از گروهی که معاند بودنشون بر همگان مسلمه رو مصداق اخلاق در دین ببینیم؟!


همچنین من همان ابتدا عرض کردم که من صرفا به بیان اندیشه ام می پردازم و مدعی آگاه بودن به فلسفه اخلاق و نظریه پردازی نیستم و کاملا هم پذیرای سایر اندیشه ها هستم.به شرط اینکه با محتوا نقد کنند و مهمتر از آن ادب نقد کردن داشته باشند.اما وقتی پست طرف را می خوانید کینه توزی و دشمنی را در آن می بینید.اینگونه نمی توانیم تبادل اطلاعات کنیم و یکدیگر را متوجه اشتباهاتمان کنیم.

من خودمم به عنوان کسی که قصد داره یاد بگیره وارد شدم چون برای خودمم جالبه بیشتر بدونم و برخی چیزا واسم روشن بشه
ب شخصه کینه و این جور چیزام با هیچکی ندارم....
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
خیرِ مقدم آقای جواد خان ...
ازتون میخوام اگه " اساعه ادب به مقام گرامیتان " ! نمیشه ، اجازه بدید من تعین کنم ربطی به موضوع داره یا نه ...
سوال کردم درباره ی نسبی بودنِ اخلاق ، و ایشون جواب دادن در این رابطه ، و برایِ بهتر نشون دادنِ موضوع ، مثالهایی زدن ، و از اونجایی که همه مسلمون زاده هستیم و تو جامعه ای زندگی میکنیم که اسلام معیارهایِ اخلاقیش رو تعین کرده ، طبیعیه که این مثالها از اسلام باشه . شما که انتظار نداری مثال از فرهنگ و اخلاقیات بوداییها و سرخپوستها برامون بیارن ؟
---------------------------------------------------
دوباره از همه دوستان هم تشکر میکنم که شرکت میکنن ...
------------------------------------------------------------
آقا من اون موقع که میخواستم این پست رو بزنم ، این دو پست قبلی نبودا ...

نگید چرا یدفه سه نفری جواب دادن ...
:biggrin:
جالبه موضوع تاپیک منشا اخلاقه در حالی که غیر از دو پست چیزی متناسب با موضوع دیده نشد!!
مثلا اون پست ایشون چطور منتهی شد به منشا اخلاق؟؟؟
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من اخلاق تا حد زیادی فطریه...
یعنی فطرت ماست که تعیین کننده بعضی از اخلاقیاته...
تاکید میکنم بعضی...
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال

اخلاق = بقای نسل!!!!
:surprised:

اخلاق مساوی بقای نسل نیست.

در مورد اینکه ایثار یه مادر چجوری ربط پیدا میکنه به بقای نسل ، نظر من اینه:

دوتا مادر رو در نظر بگیرید.

الف ) حاوی ژنی که مجبورش میکنه مراقب فرزندش باشه.

ب) مادری که ژن مراقب از فرزند رو نداره.

حالا اگه این نسل این دو مادر رو بررسی کنیم میبینیم شانس زنده بودن فرزند مادر الف بیشتره، و احتمال انتقال ژنهاش(که یکیشون همین ژن محافظت از فرزنده) بسیار بیشتر از مادر "ب" هستش.

پس بعد از چندین نسل، "انتخاب طبیعی" مادر الف رو که حامل این ژن خاص بوده، انتخاب میکنه و "ب" حذف میشه.

.........................

از اونجایی که مادر ژنهای خودش رو به فرزند داده این نوع ایثار (مادرانه) در حیطه تلاش برای بقای نسل و انتقال ژن میتونه تلقی بشه
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

JavadMessi

مدیر بازنشسته
اخلاق مساوی بقای نسل نیست.

در مورد اینکه ایثار یه مادر چجوری ربط پیدا میکنه به بقای نسل ، نظر من اینه:

دوتا مادر رو در نظر بگیرید.

الف ) حاوی ژنی که مجبورش میکنه مراقب فرزندش باشه.

ب) مادری که ژن مراقب از فرزند رو نداره.

حالا اگه این نسل این دو مادر رو بررسی کنیم میبینیم شانس زنده بودن فرزند مادر الف بیشتره، و احتمال انتقال ژنهاش(که یکیشون همین ژن محافظت از فرزنده) بسیار بیشتر از مادر "ب" هستش.

پس بعد از چندین نسل، "انتخاب طبیعی" مادر الف رو که حامل این ژن خاص بوده، انتخاب میکنه و "ب" حذف میشه.

.........................

از اونجایی که مادر ژنهای خودش رو به فرزند داده این نوع ایثار (مادرانه) در حیطه تلاش برای بقای نسل و انتقال ژن میتونه تلقی بشه
نظر شما علمیه یا شخصی؟؟؟
حتما حیوانات هم دارای اخلاقند!!
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
از این جای حرفتون!

در اخلاق (شاید همه افعال آدمی) همیشه بحث شود مطرح بوده،

راجع به معامله، طرف میگه من جونم رو میدم، شما به من قرب الهی و .... بده.

اما بعضی اخلاقیات به اون شکل معامله نیستن، چون معامله معمولا دو طرف داره.

در مثالی که راجع به توهین زدم، من به سود دست پیدا میکنم اما مثل مورد اول با کسی معامله نمیکنم.

تونستم منظورم رو برسونم؟
 
بالا